TED2011
John Hunter: Teaching with the World Peace Game
جان هونتر در بازی صلح جهانی
Filmed:
Readability: 3.5
1,558,983 views
جان هونتر تمام مشکلات دنیا را بر روی یک صفحه ۴ در ۵ قرار داده است و اجازه میدهد کلاس چهارمی ها آن را حل کنند. در تد ۲۰۱۱ او توضیح می دهد که چگونه بازی صلح جهانی بچه های مدرسه ای را متعهد میکند و چرا درسهای پیچیده و به صورت ناگهانی و وعموما شگفت انگیز در این بازی فراتر از یک سخنرانی در کلاس است.
John Hunter - Educator
Teacher and musician John Hunter is the inventor of the World Peace Game (and the star of the documentary "World Peace and Other 4th-Grade Achievements"). Full bio
Teacher and musician John Hunter is the inventor of the World Peace Game (and the star of the documentary "World Peace and Other 4th-Grade Achievements"). Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:15
I'm very fortunate to be here.
0
0
2000
من از اینکه اینجا هستم بسیار خوشنودم.
00:17
I feel so fortunate.
1
2000
2000
من احساس خوشبختی میکنم.
00:19
I've been so impressed by the kindness expressed to me.
2
4000
4000
لطف شما من رو تحت تاثیرقرار داده است.
00:23
I called my wife Leslie,
3
8000
2000
من همسرم لیزا رو صدا زدم
00:25
and I said, "You know, there's so many good people
4
10000
2000
و گفتم: "میدونی، آدمهای خوب زیادی هستند
00:27
trying to do so much good.
5
12000
2000
که سعی میکنند کارهای خوبی انجام دهند.
00:29
It feels like I've landed in a colony of angels."
6
14000
4000
من احساس میکنم در میان گروهی از فرشته ها فرود آمده ام."
00:33
It's a true feeling.
7
18000
3000
این احساس درستیست.
00:36
But let me get to the talk -- I see the clock is running.
8
21000
3000
اما اجازه بدید به گفتگو برگردم. زمانم داره میگذره.
00:39
I'm a public school teacher,
9
24000
3000
من معلم یک مدرسه دولتی هستم
00:42
and I just want to share a story of my superintendent.
10
27000
3000
و میخوام داستان مدیر خودم رو برای شما تعریف کنم.
00:45
Her name is Pam Moran
11
30000
2000
نام او پم موران در ناحیه البرمال است.
00:47
in Albemarle County, Virginia,
12
32000
2000
ویرجینیا ،
00:49
the foothills of the Blue Ridge Mountains.
13
34000
2000
تپه هایی از کوه های بلو ریج Blue Ridge
00:51
And she's a very high-tech superintendent.
14
36000
2000
او مدبری بود که از تکنولوژی بالا استفاده میکرد
00:53
She uses smart boards, she blogs,
15
38000
2000
او تخته های هوشمند به کار میبرد، وبلاگ نویسی میکرد،
00:55
she Tweets, she does Facebook,
16
40000
2000
از توئیتراستفاده میکرد، از فسبوک استفاده میکرد،
00:57
she does all this sort of high-tech stuff.
17
42000
2000
او همه این وسایل با تکنولوژی بالا رو به کار میبرد.
00:59
She's a technology leader and instructional leader.
18
44000
3000
او یک رهبر با تکنولوژی و رهبر آموزشی بود.
01:02
But in her office,
19
47000
2000
اما در اتاق کارش،
01:04
there's this old wooden, weather-worn table, kitchen table --
20
49000
4000
یک میز آشپزخانه چوبی و رنگ و رو رفته هم داشت.
01:08
peeling green paint, it's kind of rickety.
21
53000
3000
که با یک پوسته سبز رنگ شده بود. واقعا یک چیز زهواردررفته ای بود.
01:11
And I said, "Pam, you're such a modern, cutting-edge person.
22
56000
4000
من بهش گفتم "پام . تو یک آدم مدرن و به روزی هستی
01:15
Why is this old table in your office?"
23
60000
2000
این میز کهنه تو دفتر کارت چه کار میکنه؟
01:17
And she told me, she said,
24
62000
2000
و او به من گفت
01:19
"You know, I grew up in Southwestern Virginia,
25
64000
3000
"میدونی که من در جنوب غربی ویرجینیا به دنیا آمدم
01:22
in the coal mines and the farmlands of rural Virginia,
26
67000
3000
جائی که معدن زغال و زمینهای کشاورزی ویرجینیا است
01:25
and this table was in my grandfather's kitchen.
27
70000
4000
و این میز برای آشپزخانه پدر بزرگ من بود.
01:29
And we'd come in from playing, he'd come in from plowing and working,
28
74000
3000
و وقتی ما از بازی، شخم زدن و کار بر میگشتیم
01:32
and we'd sit around that table every night.
29
77000
2000
دور این میز هر شب مینشستیم .
01:34
And as I grew up, I heard so much knowledge
30
79000
3000
و همینطور که بزرگ میشدم،
01:37
and so many insights and so much wisdom
31
82000
2000
من دانش و بصیرت و خرد بیشتری
01:39
come out around this table,
32
84000
2000
دور این میز فرا میگرفتم
01:41
I began to call it the wisdom table.
33
86000
3000
به همین خاطر من نام اون رو میز خرد گذاشتم.
01:44
And when he passed on, I took this table with me and brought it to my office,
34
89000
3000
و وقتی او مُرد من این میز رو به دفتر خودم آوردم
01:47
and it reminds me of him.
35
92000
2000
و پدر بزرگم رو به من یاداوری میکند.
01:49
It reminds me of what goes on around an empty space sometimes."
36
94000
5000
و این به من یاداوری میکند که گاهی چه چیزی در فضای خالی اطراف میگذرد."
01:54
The project I'm going to tell you about
37
99000
2000
پروژه ای که من قصد دارم به شما امروز بگویم
01:56
is called the World Peace Game,
38
101000
2000
بازی صلح جهانی خوانده میشود
01:58
and essentially it is also an empty space.
39
103000
2000
و در حقیقت یک فضای خالی نیز هست
02:00
And I'd like to think of it
40
105000
2000
و دوست دارم به اون به
02:02
as a 21st century wisdom table, really.
41
107000
4000
عنوان میز خرد قرن ۲۱ نگاه کنید.
02:06
It all started back in 1977.
42
111000
4000
شروع این به۱۹۹۷ بر میگرده.
02:10
I was a young man,
43
115000
3000
من یک جوان بودم که
02:13
and I had been dropping in and out of college.
44
118000
7000
به طورنا منظم کالج می رفتم.
02:20
And my parents were very patient,
45
125000
3000
و پدر و مادر من بسیار صبور بودند
02:23
but I had been doing intermittent sojourns to India
46
128000
2000
و همچنین من به طور متناوب به هند
02:25
on a mystical quest.
47
130000
2000
برای جستجوهای عرفان سفر میکردم.
02:27
And I remember the last time I came back from India --
48
132000
2000
و آخرین بار یادم است که از هند برگشتم
02:29
in my long white flowing robes
49
134000
2000
در یک ردای سفید با ریشی بلند
02:31
and my big beard and my John Lennon glasses --
50
136000
3000
و عینکی شبیه جان لنون.
02:34
and I said to my father,
51
139000
2000
و به پدرم گفتم
02:36
"Dad, I think I've just about found spiritual enlightenment."
52
141000
2000
" پدر، من فکر میکنم که به یک بصیرت معنوی یافتم"
02:38
He said, "Well there's one more thing you need to find."
53
143000
3000
و گفت بسیار خوب، اما به یک چیز بیشتر برای یافتن نیاز داری."
02:41
I said, "What is that, dad?" "A job."
54
146000
3000
من گفتم " اون چیه پدر؟" " یه شغل"
02:44
(Laughter)
55
149000
3000
(خنده)
02:47
And so they pleaded with me to get a degree in something.
56
152000
3000
و اونها از من خواستن که یک مدرکی بگیرم.
02:50
So I got a degree
57
155000
2000
و من یک مدرک
02:52
and it turned out to be education.
58
157000
2000
درباره آموزش گرفتم.
02:54
It was an experimental education program.
59
159000
2000
اون برنامه آموزشی آزمایشی بود.
02:56
It could have been dentistry, but the word "experimental" was in it,
60
161000
2000
اون میتونست دندان پزشکی باشه اما کلمه "آزمایشی" در اون بود
02:58
and so that's what I had to go for.
61
163000
3000
و اون چیزی بود که من به سمتش رفتم.
03:01
And I went in for a job interview
62
166000
3000
و من برای یک مصاحبه شغلی
03:04
in the Richmond Public Schools in Virginia, the capital city,
63
169000
3000
در مدرسه دولتی ریچموند در ویرجینیا رفتم.
03:07
bought a three-piece suit -- my concession to convention --
64
172000
3000
یک کت شلوار سه تیکه خریدم --توش راحت بودم --
03:10
kept my long beard and my afro
65
175000
2000
ریش بلندم و و مرام افریقائی
03:12
and my platform shoes -- at the time it was the '70s --
66
177000
3000
و تیپ کفشم حفظ کردم -- بالاخره اون دهه هفتاد بود--
03:15
and I walked in, and I sat down and had an interview.
67
180000
3000
و رفتم داخل نشستم و مصاحبه کردم.
03:18
And I guess they were hard up for teachers
68
183000
2000
و حدس میزدم که به سختی دنبال یک معلم هستند
03:20
because the supervisor, her name was Anna Aro,
69
185000
2000
به خاطر این که سرپرست انجا که اسمش آنا بود
03:22
said I had the job teaching gifted children.
70
187000
3000
گفت ما یک شغل معلمی برای آموزش بچه های با استعداد داریم .
03:26
And I was so shocked, so stunned,
71
191000
2000
و من هیجان زاده و حیرت زاده
03:28
I got up and said, "Well, thank you, but what do I do?"
72
193000
3000
بلند شدم و گفتم "ممنونم، اما من چی کار باید بکنم؟"
03:31
(Laughter)
73
196000
3000
(خنده)
03:34
Gifted education hadn't really taken hold too much.
74
199000
2000
آموزش بچه های با استعداد خیلی جا نیفتاده بود و
03:36
There weren't really many materials or things to use.
75
201000
3000
ابزارهای زیادی برای انجام نداشت.
03:39
And I said, "What do I do?"
76
204000
2000
و من گفتم "من چه کار باید بکنم؟"
03:41
And her answer shocked me. It stunned me.
77
206000
3000
و جواب اون من رو شگفت زاده کرد. من رو حیرت زاده کرد.
03:44
Her answer set the template
78
209000
2000
جواب او یک الگو شد
03:46
for the entire career I was to have after that.
79
211000
3000
برای تمام کارهای بعدی که من انجام دادم.
03:50
She said, "What do you want to do?"
80
215000
4000
اون گفت "چه کاری رو خودت میخواهی انجام بدی؟"
03:55
And that question cleared the space.
81
220000
2000
و اون سوال فضا رو تغییر داد.
03:57
There was no program directive, no manual to follow,
82
222000
3000
نه برنامه راهنمائی، نه دستورالعملی برای دنبال کردن
04:00
no standards in gifted education
83
225000
3000
و نه استانداردی برای آموزش بچه های با استعداد
04:03
in that way.
84
228000
2000
وجود داشت.
04:05
And she cleared such a space
85
230000
2000
و فضایی رو برای من به وجود آورد
04:07
that I endeavored from then on
86
232000
2000
که من تلاش کردم اون فضا رو
04:09
to clear a space for my students, an empty space,
87
234000
3000
برای دانش آموزانم فراهم کنم. یک فضای خالی،
04:12
whereby they could create and make meaning
88
237000
2000
به طوری که اونها بتوانند خلق کنند و
04:14
out of their own understanding.
89
239000
3000
درک خودشون رو معنی ببخشند.
04:18
So this happened in 1978,
90
243000
3000
این در سال ۱۹۷۸ اتفاق افتاد
04:21
and I was teaching many years later,
91
246000
3000
و من سالها بعد تدریس کردم
04:24
and a friend of mine introduced me to a young filmmaker.
92
249000
3000
و یکی از دوستانم من رو به یک فیلمساز جوان معرفی کرد
04:27
His name is Chris Farina.
93
252000
2000
که نامش کریس فرینا است
04:29
Chris Farina is here today at his own cost.
94
254000
2000
و با خرج خودش امروز اینجاست.
04:31
Chris, could you stand up and let them see you --
95
256000
2000
کریس میتونی بلند شی و اجازه بدی ببیننت.
04:33
a young, visionary filmmaker who's made a film.
96
258000
3000
یک فیلمساز جوان و با استعداد که فیلم رو ساخته.
04:36
(Applause)
97
261000
4000
(تشویق)
04:40
This film is called "World Peace and Other 4th Grade Achievements."
98
265000
3000
این فیلم "جهان صلح و دیگر موفقیت های کلاس چهارم" نامیده میشود.
04:43
He proposed the film to me -- it's a great title.
99
268000
3000
و این فیلم رو به من پیشنهاد کرد. یک عنوان عالی .
04:46
He proposed the film to me,
100
271000
2000
و به من این فیلم رو پیشنهاد کرد
04:48
and I said, "Yeah, maybe it'll be on local TV,
101
273000
2000
و من گفتم "بله میتونه در تلویزیون محلی باشه
04:50
and we can say hi to our friends."
102
275000
2000
و ما به دوستانمون سلامی بکنیم"
04:52
But the film has really gone places.
103
277000
2000
اما این فیلم جاهای زیادی رفت
04:54
Now it's still in debt, but Chris has managed, through his own sacrifice,
104
279000
3000
و الان هم بدهی دارد اما کریس با فداکاری خودش مدیریتش کرده
04:57
to get this film out.
105
282000
2000
تا این فیلم تولید بشه.
04:59
So we made a film
106
284000
2000
ما فیلمی ساختیم
05:01
and it turns out to be more than a story about me,
107
286000
3000
که بیشتر از داستانی در باره من است،
05:04
more than a story about one teacher.
108
289000
2000
بیشتر از داستانی در باره یک معلم.
05:06
It's a story that's a testament to teaching and teachers.
109
291000
4000
این یک داستان در باره یک میثاق به معلمی و معلمهاست.
05:10
And it's a beautiful thing.
110
295000
2000
و این چیز زیبائی است
05:12
And the strange thing is, when I watch the film --
111
297000
3000
و چیز عجیبی که وقتی من این فیلم رو دیدم این بود
05:15
I have the eerie sensation of seeing it --
112
300000
3000
که من چیزهای وهم انگیزی رو میدیدم.
05:18
I saw myself literally disappear.
113
303000
3000
بعضی وقتها خودم ناپدید میشدم.
05:21
What I saw
114
306000
2000
اونچه که میدیدم این بود که
05:23
was my teachers coming through me.
115
308000
4000
معلمهایم درون من میومدن.
05:27
I saw my geometry teacher in high school, Mr. Rucell's
116
312000
4000
من معلم هندسه خودم رو در دبیرستان میدیدم، خنده آقای روسل
05:31
wry smile under his handlebar mustache.
117
316000
3000
به صورت کج از زیر سبیلش.
05:34
That's the smile I use -- that's his smile.
118
319000
3000
اون خنده ای که من هم استفاده میکنم. این خنده.
05:37
I saw Jan Polo's flashing eyes.
119
322000
3000
من برق چشمای جان پلو رو میدیدم.
05:40
And they weren't flashing in anger,
120
325000
2000
اونها برق خشم نبود
05:42
they were flashing in love, intense love for her students.
121
327000
3000
برق عشق بود، عشق درونی به دانش آموزها.
05:45
And I have that kind of flash sometimes.
122
330000
3000
و من بعضی وقتها اون برق رو دارم.
05:48
And I saw Miss Ethel J. Banks
123
333000
3000
و من خانوم اتهل جی بنکس
05:51
who wore pearls and high-heels to elementary school every day.
124
336000
4000
که مروارید می آویخت و کفش پاشنه بلند میپوشید در مدرسه ابتدائی هر روز میدیدم.
05:55
And you know, she had that old-school teacher stare.
125
340000
4000
و میدونید که اون یک نگاه خیره قدیمی رو داشت.
05:59
You know the one.
126
344000
2000
اینجوری.
06:01
(Laughter)
127
346000
3000
(خنده)
06:04
"And I'm not even talking about you behind me,
128
349000
2000
" هیچوقت حتی پشت سر من صحبت نکنید
06:06
because I've got eyes in the back of my head."
129
351000
2000
چون که من یه چشم پشت سرم دارم.".
06:08
(Laughter)
130
353000
3000
(خنده)
06:11
You know that teacher?
131
356000
2000
شما اون رو میشناسید؟
06:13
I didn't use that stare very often,
132
358000
2000
من اون نگاه رو زیاد استفاده نکردم
06:15
but I do have it in my repertoire.
133
360000
3000
اما اون رو در ذهنم دارم.
06:18
And Miss Banks was there as a great mentor for me.
134
363000
3000
و خانوم بانک به عنوان یک مربی برای من اونجا بود.
06:21
And then I saw
135
366000
2000
و سپس من
06:23
my own parents, my first teachers.
136
368000
3000
اولین معلمینم، اولیا ام رو دیدم.
06:26
My father, very inventive, spatial thinker.
137
371000
3000
پدر من تفکر خلاق و خارج از زمانی داشت.
06:29
That's my brother Malcolm there on the right.
138
374000
3000
اون برادرم مالکولم در سمت راست
06:32
And my mother,
139
377000
2000
و مادرم
06:34
who taught me in fourth grade
140
379000
2000
که معلم کلاس چهارم
06:36
in segregated schools in Virginia,
141
381000
2000
در یک مدرسه در ویرجینیا بود و
06:38
who was my inspiration.
142
383000
3000
کسی که الهام بخش به من بود.
06:41
And really, I feel as though,
143
386000
2000
و در حقیقت من فکر میکردم که
06:43
when I see the film --
144
388000
2000
دارم یک فیلم میبینم.
06:45
I have a gesture she does, like this --
145
390000
3000
من یک ژستی داشتم شبیه اونچه که اون داشت.
06:48
I feel like I am a continuation of her gesture.
146
393000
4000
من احساس میکنم که ادامه ژست های او هستم.
06:52
I am one of her teaching gestures.
147
397000
2000
من یکی از ژستهای معلمی او هستم.
06:54
And the beautiful thing was,
148
399000
2000
و زیبا این بود که من به دخترم
06:56
I got to teach my daughter in elementary school, Madeline.
149
401000
3000
در دبستان مادلین درس میدادم و
06:59
And so that gesture of my mother's
150
404000
2000
بنابراین تمام ژستهای مادرم
07:01
continues through many generations.
151
406000
2000
در نسلهای بعدی ادامه پیدا میکند.
07:03
It's an amazing feeling
152
408000
2000
و این داشتن اصل ونسب
07:05
to have that lineage.
153
410000
2000
احساس شگفت انگیزی است.
07:07
And so I'm here standing on the shoulders of many people.
154
412000
2000
بنابر این من اینجا بر شانه های انسانهای بسیاری هستم.
07:09
I'm not here alone.
155
414000
2000
من تنها نیستم.
07:11
There are many people on this stage right now.
156
416000
3000
آدمهای زیادی در روی این صحنه همراه من هستند.
07:15
And so this World Peace Game I'd like to tell you about.
157
420000
4000
و این بازی جهان صلح که من میخواهم در باره اون صحبت کنم.
07:19
It started out like this:
158
424000
2000
اینطور شروع شد:
07:21
it's just a four-foot by five-foot plywood board
159
426000
3000
یک صفحه ۴ در ۵ فوت نئوپان
07:24
in an inner-city urban school, 1978.
160
429000
3000
در یک مدرسه ایالتی در سال ۱۹۷۸.
07:27
I was creating a lesson for students on Africa.
161
432000
2000
من یک درس برای دانش آموزان درباره آفریقا درست کرده بودم.
07:29
We put all the problems of the world there,
162
434000
2000
تمام مشکلات جهان را که در ذهنم بود انجا قرار دادم
07:31
and I thought, let's let them solve it.
163
436000
2000
و اجازه دادم به اونها که اون ها رو حل کنند.
07:33
I didn't want to lecture or have just book reading.
164
438000
3000
من درسی نمیدادم یا کتابی نمی خواندم.
07:36
I wanted to have them be immersed
165
441000
2000
من میخواستم که اونها در فکر فرو بروند
07:38
and learn the feeling of learning through their bodies.
166
443000
4000
و احساس یادگیری را با تمام وجود حس کنند.
07:42
So I thought, well they like to play games.
167
447000
2000
و فکر میکردم که اونها دوست دارند بازی هم بکنند.
07:44
I'll make something -- I didn't say interactive;
168
449000
2000
من یه همچین چیزی ساختم- نمیگم آموزش تعاملی؛
07:46
we didn't have that term in 1978 --
169
451000
2000
ما همچین واژه ای در سال ۱۹۷۸ نداشتیم-
07:48
but something interactive.
170
453000
2000
اما یه همچین چیزی بود.
07:50
And so we made the game,
171
455000
2000
و ما بازی رو ساختیم
07:52
and it has since evolved
172
457000
2000
و الان اون به یک
07:54
to a four-foot by four-foot by four-foot
173
459000
3000
صفحه پلاستیکی شیشه ای ۴ در ۴ فوت
07:57
Plexiglass structure.
174
462000
3000
تکامل یافته است.
08:00
And it has four Plexiglass layers.
175
465000
3000
و چهار لایه پلاستیکی شیشه ای دارد.
08:03
There's an outer space layer
176
468000
2000
یک فضای خارجی
08:05
with black holes and satellites
177
470000
2000
با سیاه چاله ها و ماهواره ها
08:07
and research satellites and asteroid mining.
178
472000
2000
و سیاره های دیگر.
08:09
There's an air and space level
179
474000
2000
جو وفضایی که
08:11
with clouds that are big puffs of cotton we push around
180
476000
2000
از ابرهائی پوشیده از کتان که ما
08:13
and territorial air spaces and air forces,
181
478000
2000
در مرزهای هوائی و نیروهای هوائی قرار داده بودیم.
08:15
a ground and sea level with thousands of game pieces on it --
182
480000
3000
یک زمین و سطح دریا با هزاران اجزای بازی بر آن
08:18
even an undersea level
183
483000
2000
-- حتا سطح زیر دریا
08:20
with submarines and undersea mining.
184
485000
2000
با زیر دریائی های و کاوشگرهای زیر دریا.
08:22
There are four countries around the board.
185
487000
2000
چهار کشور اطراف صفحه وجودداشتند.
08:24
The kids make up the names of the countries -- some are rich; some are poor.
186
489000
3000
بچه ها نام کشورها را میساختند. بعضی ثروتمند و بعضی فقیر بودند.
08:27
They have different assets, commercial and military.
187
492000
3000
اونها دارائی ها ، اقتصاد و نیروی نظامی متفاوت داشتند.
08:30
And each country has a cabinet.
188
495000
2000
و هر کشور یک کابینه داشت.
08:32
There's a Prime Minister, Secretary of State, Minister of Defense
189
497000
2000
یک نخست وزیر داشتند. وزیر خارجه. وزیر دفاع
08:34
and a CFO, or Comptroller.
190
499000
3000
و یک وزیر دارائی.
08:37
I choose the Prime Minister based on my relationship with them.
191
502000
3000
من نخست وزیر رو با اساس رابطه که با اونها داشتم انتخاب میکردم.
08:40
I offer them the job, they can turn it down,
192
505000
2000
من به اونها شغل پشنهاد میکردم و اونها میتونستند اون رو تا آخر داشته باشند.
08:42
and then they choose their own cabinet.
193
507000
2000
و اونها کابینه خودشون رو انتخاب میکردند.
08:44
There's a World Bank, arms dealers and a United Nations.
194
509000
3000
یک بانک جهانی ، فروشنده اسلحه و یک سازمان ملل وجود داشت.
08:47
There's also a weather goddess
195
512000
2000
همچنین یک الهه وجود داشت که
08:49
who controls a random stock market and random weather.
196
514000
3000
نوسانات بازار سهام و آب و هواهای اتفاقی را کنترل میکرد.
08:52
(Laughter)
197
517000
2000
(خنده)
08:54
That's not all.
198
519000
2000
همش این نبود.
08:56
And then there's a 13-page crisis document
199
521000
2000
یک سند ۱۳ صفحه ای مهم
08:58
with 50 interlocking problems.
200
523000
2000
با ۵۰ مساله تاثیر گذار بر هم بود.
09:00
So that, if one thing changes, everything else changes.
201
525000
3000
بنابراین اگر یکی از اونها تغییر میکرد همه چیز تغییر میکرد.
09:03
I throw them into this complex matrix,
202
528000
3000
من اینها رو در این ماتریس پیچیده میگذشتم
09:06
and they trust me because we have a deep, rich relationship together.
203
531000
4000
و اونها به من اعتماد میکردند چرا که ما دوستی عمیقی با هم داشتیم.
09:11
And so with all these crises,
204
536000
2000
و با همه اینها تنش های کوچکی
09:13
we have -- let's see -- ethnic and minority tensions;
205
538000
3000
هم داشتیم،
09:16
we have chemical and nuclear spills,
206
541000
2000
نمونه های شیمیائی و هسته ای،
09:18
nuclear proliferation.
207
543000
2000
روند رو به افزایش انرژی هسته ای.
09:20
There's oil spills, environmental disasters,
208
545000
3000
نشت نفت، تخریب محیط زیست،
09:23
water rights disputes, breakaway republics,
209
548000
3000
اختلافات آبی، جدائی ملتها،
09:26
famine, endangered species and global warming.
210
551000
2000
قحطی، گونه های جانوری در خطر و گرم شدن هوا.
09:28
If Al Gore is here,
211
553000
2000
اگر الگور اینجا هست
09:30
I'm going to send my fourth-graders from Agnor-Hurt and Venable schools to you
212
555000
3000
من میتونم بچه های کلاس چهارم از انگور-هورت و مدرسه ونیبل رو بفرستم پیشت
09:33
because they solved global warming in a week.
213
558000
3000
چون که اونها مساله گرم شدن زمین رو در عرض یک هفته حل کردند.
09:36
(Laughter)
214
561000
2000
(خنده)
09:38
(Applause)
215
563000
3000
(تشویق)
09:41
And they've done it several times too.
216
566000
3000
و این کار رو چندین بار انجام دادند.
09:44
(Laughter)
217
569000
2000
(خنده)
09:46
So I also have in the game a saboteur --
218
571000
3000
همچنین ما در این بازی یک خرابکار هم داشتیم.
09:49
some child -- it's basically a troublemaker --
219
574000
3000
بعضی بچه ها اساسا خرابکار بودند.
09:52
and I have my troublemaker put to use
220
577000
3000
و من خرابکار خودم رو داشتم
09:55
because they, on the surface,
221
580000
2000
چرا که اونها واقعا وجود دارند
09:57
are trying to save the world and their position in the game.
222
582000
2000
چرا که اونها سعی میکردند دنیارا نگاه دارند و موقعیت خودشون رو حفظ کنند.
09:59
But they're also trying to undermine everything in the game.
223
584000
3000
اما اونها سعی میکردند زیر آب همه چیز رو در بازی بزنند.
10:03
And they do it secretly through misinformation
224
588000
2000
اونها پنهانی خبر نادرست میدادند
10:05
and ambiguities and irrelevancies,
225
590000
2000
و ابهام درست میکردند و
10:07
trying to cause everyone to think more deeply.
226
592000
2000
سعی میکردند که باعث بشوند همه خیلی پیچیده فکر کنند.
10:09
The saboteur is there,
227
594000
2000
خرابکار اینجاست
10:11
and we also read from Sun Tzu's "The Art of War."
228
596000
2000
و ما همچنین از سون تسی "هنر رزم" می خواندیم.
10:13
Fourth-graders understand it -- nine years old --
229
598000
3000
کلاس چهارمی ها اون رو میفهمیدند، بچه های نه ساله،
10:16
and they handle that and use that
230
601000
2000
واونها اون رو به کار میگرفتند
10:18
to understand how to, not follow --
231
603000
2000
نه اینکه دنبال کنند --
10:20
at first they do --
232
605000
2000
در ابتدا انها انجام میدادند--
10:22
the paths to power and destruction,
233
607000
2000
مسیری برای قدرت و تخریب،
10:24
the path to war.
234
609000
2000
مسیری برای جنگ.
10:26
They learn to overlook short-sighted reactions
235
611000
2000
اونها یاد میگرفتند که از کوتاه بینی اجتناب کنند
10:28
and impulsive thinking,
236
613000
2000
و همینطور از عمل بدون فکر
10:30
to think in a long-term, more consequential way.
237
615000
4000
و به سمت بلند مدت فکر کردن و راههای نتیجه گرا بروند.
10:34
Stewart Brand is here, and one of the ideas for this game came from him
238
619000
3000
استوارت برند اینجاست و یکی از ایده ها برای بازی از اونه
10:37
with a CoEvolution Quarterly article
239
622000
2000
که در مقاله CoEvolution Quarterly
10:39
on a peace force.
240
624000
2000
درباره نیروهای صلح ارائه کرده است.
10:41
And in the game, sometimes students actually form a peace force.
241
626000
3000
و در این بازی دانش آموزان حقیقتا نیروهائی از صلح بودند.
10:44
I'm just a clock watcher.
242
629000
3000
من فقط وقت نگهداربودم.
10:47
I'm just a clarifier. I'm just a facilitator.
243
632000
2000
یک شفاف کننده بودم. یک تسهیل گر بودم.
10:49
The students run the game.
244
634000
2000
دانش آموزان بازی را میچرخاندند.
10:51
I have no chance to make any policy whatsoever
245
636000
2000
من هیچ شانسی برای هیچگونه سیاستی
10:53
once they start playing.
246
638000
2000
وقتی بازی شروع میشود نداشتم.
10:55
So I'll just share with you ...
247
640000
3000
پس من فقط این رو با شما قسمت میکنم.
10:58
(Video) Boy: The World Peace Game is serious.
248
643000
2000
(ویدئو) پسر: بازی جهانی صلح خیلی جدی است.
11:00
You're actually getting taught something like how to take care of the world.
249
645000
3000
شما واقعا یاد میگیرد که چطور از دنیا حفاظت کنید.
11:03
See, Mr. Hunter is doing that
250
648000
2000
نگاه کن. آقای هونتر اون رو انجام میده
11:05
because he says his time has messed up a lot,
251
650000
2000
برای اینکه به ما بگه زمانه اشفته ای داریم
11:07
and he's trying to tell us
252
652000
2000
و داره تلاش میکنه بگه
11:09
how to fix that problem.
253
654000
2000
چطور مشکلات رو حل کنیم.
11:11
John Hunter: I offered them a --
254
656000
2000
من به انها پیشنهاد دادم
11:13
(Applause)
255
658000
3000
(تشویق)
11:16
Actually, I can't tell them anything because I don't know the answer.
256
661000
3000
من چیزی به اونها نمیتونم بگم برای اینکه جواب اونها رو نمیدونم.
11:19
And I admit the truth to them right up front: I don't know.
257
664000
3000
و من تصدیق کردم حقیقت پیش روی انهاست: من نمیدونم.
11:22
And because I don't know, they've got to dig up the answer.
258
667000
3000
و چون من نمیدونستم انها خودشون جواب رو کاوش میکردند.
11:25
And so I apologize to them as well.
259
670000
2000
من از اونها معذرت خواستم
11:27
I say, "I'm so sorry, boys and girls,
260
672000
3000
و گفتم "من متاسفم ، پسرها و دخترها
11:30
but the truth is
261
675000
2000
اما حقیقت این است که
11:32
we have left this world to you in such a sad and terrible shape,
262
677000
3000
ما این دنیا رو برای شما در یک شکل وحشتناک باقی میگذریم
11:35
and we hope you can fix it for us,
263
680000
2000
و امیدواریم که شما اون رو درستش کنید
11:37
and maybe this game will help you learn how to do it."
264
682000
2000
و شاید این بازی به شما یاد بده که چطور این کار رو انجام بدید. "
11:39
It's a sincere apology,
265
684000
2000
این یک عذرخواهی صمیمانه بود
11:41
and they take it very seriously.
266
686000
2000
و اونها این بازی رو با جدیت انجام دادند.
11:43
Now you may be wondering what all this complexity looks like.
267
688000
3000
ممکنه این خیلی پیچیده به نظر بیاد.
11:46
Well when we have the game start, here's what you see.
268
691000
3000
وقتی ما بازی رو شروع کردیم این چیزی است که میبینید.
11:49
(Video) JH: All right, we're going into negotiations as of now. Go.
269
694000
3000
(ویدئو) جان هونتر: بسیار خوب حالا ما میخواهیم مذاکره کنیم. بریم.
11:52
(Chatter)
270
697000
7000
(پچ پچ کردن)
12:00
JH: My question to you is, who's in charge of that classroom?
271
705000
3000
جان هونتر: سوال من از شما این است که چه کسی مسول این کلاس است؟
12:04
It's a serious question: who is really in charge?
272
709000
3000
این سوال جدی است: چه کسی واقعا مسول این کلاس است؟
12:07
I've learned to cede control of the classroom
273
712000
2000
من آموختم که کنترل کلاس رو
12:09
over to the students over time.
274
714000
2000
در گذر زمان به دانش آموزان بدم.
12:11
There's a trust and an understanding
275
716000
2000
این یک اطمینان وشناخت
12:13
and a dedication to an ideal
276
718000
2000
و یک وقف به یک ایده ال است
12:15
that I simply don't have to do
277
720000
2000
که من مجبور نبودم داشته باشم
12:17
what I thought I had to do as a beginning teacher:
278
722000
2000
آنچه از من به عنوان یک معلم تازه کارانتظار میرفت:
12:19
control every conversation and response in the classroom.
279
724000
3000
کنترل هر گفتگو و پاسخ در کلاس بود.
12:22
It's impossible. Their collective wisdom
280
727000
2000
این غیر ممکن است. مجموعه خرد اونها
12:24
is much greater than mine,
281
729000
2000
بسیار بیشتر از ماست
12:26
and I admit it to them openly.
282
731000
3000
و من اون رو تحسین میکنم.
12:29
So I'll just share with you some stories very quickly
283
734000
3000
بنابراین من فقط چند داستان از چیزهای شگفتی که اتفاق افتاده است
12:32
of some magical things that have happened.
284
737000
3000
رو خیلی سریع با شما مطرح میکنم
12:35
In this game we had a little girl,
285
740000
3000
در این بازی ما یک دختر کوچک داشتیم
12:38
and she was the Defense Minister of the poorest nation.
286
743000
3000
که وزیر دفاع فقیرترین کشور بود.
12:41
And the Defense Minister -- she had the tank corps and Air Force and so forth.
287
746000
4000
و وزیر دفاع نیروی هوائی و تانک داشت.
12:45
And she was next door to a very wealthy, oil-rich neighbor.
288
750000
3000
و اون در کنار یک کشور ثروتمند بود. همسایه نفتی.
12:48
Without provocation,
289
753000
2000
بدون هیچ تحریکی
12:50
suddenly she attacked, against her Prime Minister's orders,
290
755000
3000
اون ناگهان بر خلاف دستور نخست وزیر به کشور مجاور حمله کرد.
12:53
the next-door neighbor's oil fields.
291
758000
2000
به همسایه ای که نفت داشت.
12:55
She marched into the oil field reserves,
292
760000
2000
اون به سرزمینهای نفتی رفت
12:57
surrounded it, without firing a shot,
293
762000
2000
و اون رو محاصره کرد بدون آتشبازی
12:59
and secured it and held it.
294
764000
2000
و اونجا رو اشغال کرد.
13:01
And that neighbor was unable to conduct any military operations
295
766000
2000
و همسایه ناتوان بود که هرگونه عملیات نظامی رو انجام بده
13:03
because their fuel supply was locked up.
296
768000
3000
چون تولید نفت متوقف میشد.
13:06
We were all upset with her, "Why are you doing this?
297
771000
2000
ما همه مضطرب شدیم از کار او.
13:08
This is the World Peace Game. What is wrong with you?"
298
773000
2000
"چرا این کار رو انجام دادی؟ این بازی جهانی صلح است. مشکلات چیه؟"
13:10
(Laughter)
299
775000
2000
(خنده)
13:12
This was a little girl and, at nine years old,
300
777000
2000
اون دختر کوچک نه ساله بود.
13:14
she held her pieces and said, "I know what I'm doing."
301
779000
3000
قیافه حق به جانبی گرفت و گفت "میدونم دارم چی کار میکنم؟"
13:17
To her girlfriends she said that.
302
782000
3000
به دوستش گفت.
13:20
That's a breach there.
303
785000
2000
یک نقص عهد اینجا افتاد.
13:22
And we learned in this, you don't really ever want to cross
304
787000
2000
و ما فهمیدیم که نمیشه از پس یک دختر نه ساله
13:24
a nine year-old girl with tanks.
305
789000
2000
با تانکهاش بر بیایم.
13:26
(Laughter)
306
791000
2000
(خنده)
13:28
They are the toughest opponents.
307
793000
3000
انها مخالفان سرسختی بودند
13:31
And we were very upset.
308
796000
2000
و ما واقعا آشفته شده بودیم.
13:33
I thought I was failing as a teacher. Why would she do this?
309
798000
3000
من فکر میکردم به عنوان یک معلم شکست خوردم. چرا اون این کار رو کرد؟
13:36
But come to find out, a few game days later --
310
801000
2000
اما بزار حلش کنیم.
13:38
and there are turns where we take negotiation from a team --
311
803000
4000
--چند روز که از بازی گذشت و ما در قالب یک تیم مذاکره میکردیم --
13:42
actually there's a negotiation period with all teams,
312
807000
3000
واقعا یک دوره مذاکره با همه تیمها بود
13:45
and each team takes a turn,
313
810000
2000
و هر تیمی یک نوبتی داشت
13:47
then we go back in negotiation, around and around,
314
812000
2000
و ما دوباره بر میگشتیم به مذاکره بارها و بارها
13:49
so each turn around is one game day.
315
814000
2000
و این نوبت در یک روز از بازی میگشت.
13:51
So a few game days later it came to light
316
816000
3000
بنابراین چند روز پس از بازی برای ما روشن شد
13:54
that we found out this major country
317
819000
2000
که این کشور اصلی که
13:56
was planning a military offensive
318
821000
2000
برنامه دفاعی داشت
13:58
to dominate the entire world.
319
823000
3000
برای اینکه بر همه دنیا چیره بشود.
14:01
Had they had their fuel supplies, they would have done it.
320
826000
2000
و تولید نفت هم داشته؛ پس اونها بهش حمله کردند
14:03
She was able to see the vectors and trend lines and intentions
321
828000
3000
اون دختر قادر بود که فلشها و روندها و مقاصد رو
14:06
long before any of us
322
831000
2000
خیلی قبل از ما ببیند
14:08
and understand what was going to happen
323
833000
2000
با بفهمد که چه چیزی در حال اتفاق است
14:10
and made a philosophical decision
324
835000
2000
و یک تصمیم پیچیده
14:12
to attack in a peace game.
325
837000
3000
برای حمله در بازی صلح بگیرد.
14:15
Now she used a small war to avert a larger war,
326
840000
3000
و اون یک جنگ کوچک راه انداخته است که از یک جنگ بزرگتر اجتناب کند.
14:18
so we stopped and had a very good philosophical discussion
327
843000
2000
بنابرین ما توقف کردیم و یک بحث فلسفی کردیم
14:20
about whether that was right,
328
845000
2000
که آیا این کار
14:22
conditional good, or not right.
329
847000
3000
درست بوده است یا نه.
14:25
That's the kind of thinking that we put them in, the situations.
330
850000
3000
یک طرز تفکر بود که ما درونش قرار گرفته بودیم.
14:28
I could not have designed that in teaching it.
331
853000
2000
من نمیتونستم اون رو طراحی کنم یا درس بدم.
14:30
It came about spontaneously through their collective wisdom.
332
855000
3000
اون ناگهان در خلال خٍرد جمعی پدید آمده بود.
14:33
(Applause)
333
858000
6000
(تشویق)
14:39
Another example, a beautiful thing happened.
334
864000
2000
مثال دیگر، یک چیز جالب اتفاق افتاد.
14:41
We have a letter in the game.
335
866000
2000
ما یک نامه در بازی داشتیم.
14:43
If you're a military commander and you wage troops --
336
868000
2000
اگر شما یک فرمانده نظامی بودید و به سربازان حقوق میدادید
14:45
the little plastic toys on the board -- and you lose them,
337
870000
3000
—اسباب بازیهای پلاستیکی روی برد-- و شما اونها رو از دست میدادید.
14:48
I put in a letter.
338
873000
2000
من یک نامه قرار دادم.
14:50
You have to write a letter to their parents --
339
875000
3000
شما باید به پدر و مادرش نامه مینوشتید
14:53
the fictional parents of your fictional troops --
340
878000
2000
-- یک نامه خیالی از سربازان خیالی--
14:55
explaining what happened and offering your condolences.
341
880000
3000
توضیح بدید انچه اتفاق افتاده و مراتب تسلیت خودتون رو بگید.
14:58
So you have a little bit more thought
342
883000
2000
بنابراین شما باید یه کم بیشتر فکر میکردید
15:00
before you commit to combat.
343
885000
3000
قبل از اینکه مهیا باشد برای نبرد.
15:03
And so we had this situation come up --
344
888000
2000
و تابستان گذشته در مدرسه
15:05
last summer actually,
345
890000
2000
اگنرهارت در ناحیه آلبمرال
15:07
at Agnor-Hurt School in Albemarle County --
346
892000
3000
یک اتفاق افتاد .
15:10
and one of our military commanders got up to read that letter
347
895000
3000
یکی از فرماندهان نظامی بلند شد که نامه رو بخونه
15:13
and one of the other kids said, "Mr. Hunter,
348
898000
2000
و یکی دیگه از بچه ها گفت "آقای هونتر
15:15
let's ask -- there's a parent over there."
349
900000
2000
میتونم بخوام-- یکی از اولیا انجا است"
15:17
There was a parent visiting that day, just sitting in the back of the room.
350
902000
2000
اون روز، روز بازدید اولیا بود و در قسمت عقب اتاق نشسته بودند.
15:19
"Let's ask that mom to read the letter.
351
904000
2000
" میشه اجازه بدید اون مادر
15:21
It'll be more realer if she reads it."
352
906000
2000
این نامه رو بخونه. خیلی واقعی تر است اگر ایشون بخونه."
15:23
So we did, we asked her, and she gamely picked up the letter.
353
908000
3000
بنابراین ما این کار را کردیم و اون خانوم با جسارت نامه رو بر داشت
15:26
"Sure." She started reading. She read one sentence.
354
911000
3000
و گفت "حتما" و شروع به خوندن کرد. یک جمله رو خوند.
15:29
She read two sentences.
355
914000
3000
دو جمله.
15:32
By the third sentence, she was in tears.
356
917000
3000
با سومین جمله او غرق در اشک بود،
15:35
I was in tears.
357
920000
3000
من غرق در اشک بودم.
15:38
Everybody understood
358
923000
2000
همه ما فهمیدیم
15:40
that when we lose somebody, the winners are not gloating.
359
925000
3000
وقتی کسی رو از دست میدیم برنده ها هم حسرت می خورند.
15:43
We all lose.
360
928000
3000
ما همه میبازم.
15:46
And it was an amazing occurrence and an amazing understanding.
361
931000
2000
و این فهم و اتفاق بسیار شگفت انگیزی است.
15:48
I'll show you what my friend David says about this.
362
933000
2000
من به شما نشان خواهم داد که دوستم دیوید در باره اون چی میگه.
15:50
He's been in many battles.
363
935000
2000
او در بسیاری از نبردها بوده.
15:52
(Video) David: We've really had enough of people attacking.
364
937000
2000
(ویدئو) دیوید: ما واقعا به اندازه کافی جنگ داشتیم.
15:54
I mean, we've been lucky [most of] the time.
365
939000
4000
منظورم اینه که ما اغلب خوش شانس بودیم.
15:58
But now I'm feeling really weird
366
943000
2000
اما من احساس مرموزی دارم
16:00
because I'm living what Sun Tzu said one week.
367
945000
4000
به خاطر اینکه ما دارم زندگی میکنم مثل انچه که سون تسی یک بار گفته است.
16:04
One week he said,
368
949000
2000
اون یه بار گفت
16:06
"Those who go into battle and win
369
951000
2000
"اونهائی که به یک نبرد میروند و پیروز میشوند
16:08
will want to go back,
370
953000
2000
روزی میخواهند بر گردند
16:10
and those who lose in battle
371
955000
2000
و اونهائی که در نبرد شکست خوردند
16:12
will want to go back and win."
372
957000
3000
میخواهند بر گردند و پیروز شوند."
16:15
And so I've been winning battles,
373
960000
2000
ما الان در حال پیروزی هستیم
16:17
so I'm going into battles, more battles.
374
962000
3000
و میخواهیم به نبردهای بیشتری برای پیروزی بریم.
16:20
And I think it's sort of weird to be living
375
965000
2000
و من فکر میکنم ما خیلی عجیب زندگی میکنیم
16:22
what Sun Tzu said.
376
967000
2000
همون طور که سون تسی گفته است.
16:26
JH: I get chills every time I see that.
377
971000
3000
جان هونتر: من خشکم میزنه هر وقت این رو میبینم.
16:29
That's the kind of engagement you want to have happen.
378
974000
3000
این نوعی از تعهد که شما میخواهید اتفاق بیفتد.
16:32
And I can't design that, I can't plan that,
379
977000
3000
من این رو نمیتونستم طراحی کنم نمیتونستم برنامه ریزی کنم
16:35
and I can't even test that.
380
980000
2000
و حتی نمیتونستم آزمایش کنم.
16:37
But it's self-evident assessment.
381
982000
2000
ولی این یک ارزیابی بدیهیست.
16:39
We know that's an authentic assessment of learning.
382
984000
3000
میدانیم این یک ارزیابی دقیق از آموزش است.
16:44
We have a lot of data, but I think sometimes we go beyond data
383
989000
3000
ما داده های زیادی داریم اما من فکر میکنم ما گاهی ورای داده ها
16:47
with the real truth of what's going on.
384
992000
3000
باید برویم تا ببینیم واقعا چه چیزی در حال اتفاق افتادن است.
16:50
So I'll just share a third story.
385
995000
3000
میخواهم فقط داستان سوم را با شما تقسیم کنم.
16:53
This is about my friend Brennan.
386
998000
3000
این در باره دوستم برنان است.
16:56
We had played the game one session after school
387
1001000
3000
ما بازی رو برای چند قسمت بعد از مدرسه
16:59
for many weeks, about seven weeks,
388
1004000
3000
و برای چند هفته،حدودا هفت هفته، انجام دادیم.
17:02
and we had essentially solved all 50 of the interlocking crises.
389
1007000
3000
و برای ۵۰ بحران اصلی راه حل پیدا کردیم.
17:05
The way the game is won is all 50 problems have to be solved
390
1010000
3000
بازی اینجوری بود که برنده هر ۵۰ مشکل رو باید حل میکرد
17:08
and every country's asset value
391
1013000
2000
و ارزش دارائی هر کشور
17:10
has to be increased above its starting point.
392
1015000
2000
بالاتر از نقطه شروع میرفت.
17:12
Some are poor, some are wealthy. There are billions.
393
1017000
3000
بعضی ثروتمند بودند و بعضی فقیر. بیلیونها دارایی وجود داشت.
17:15
The World Bank president was a third-grader one time.
394
1020000
2000
رییس بانک جهانی یک کلاس سومی بود.
17:17
He says, "How many zeros in a trillion? I've got to calculate that right away."
395
1022000
3000
او گفت " یک تریلیون چند صفر داره ؟من میخواهم این را همین الان محاسبه کنید."
17:20
But he was setting fiscal policy in that game
396
1025000
2000
اون داشت یک سیاست مالی برای
17:22
for high school players who were playing with him.
397
1027000
3000
دبیرستانهایی در این بازی بودند میگذاشت.
17:25
So the team that was the poorest
398
1030000
3000
بنابراین تیمی که فقیرترین بود
17:28
had gotten even poorer.
399
1033000
2000
فقیرتر شده بود.
17:30
There was no way they could win.
400
1035000
2000
راهی نبود که اونها برنده بشن.
17:32
And we were approaching four o'clock, our cut-off time --
401
1037000
2000
و ما به ساعت چهار یعنی پایان کلاس نزدیک میشدیم،
17:34
there was about a minute left --
402
1039000
2000
فقط یک دقیقه از وقت مانده بود
17:36
and despair just settled over the room.
403
1041000
2000
و ناامیدی داشت به اتاق مستولی میشود.
17:38
I thought, I'm failing as a teacher.
404
1043000
2000
من فکر میکردم به عنوان یک معلم شکست خوردم.
17:40
I should have gotten it so they could have won.
405
1045000
3000
من باید راهی پیدا میکردم که اونها هم میتونستند پیروز بشن.
17:43
They shouldn't be failing like this.
406
1048000
3000
اونها نباید اینجوری میباختن.
17:46
I've failed them.
407
1051000
3000
من اونها رو شکست داده بودم.
17:49
And I was just feeling so sad and dejected.
408
1054000
2000
احساس ناراحتی و افسردگی میکردم.
17:51
And suddenly, Brennan walked over to my chair
409
1056000
2000
و ناگهان، برنان اومد به سمت صندلی من
17:53
and he grabbed the bell, the bell I ring
410
1058000
2000
و زنگ رو زد، زنگ
17:55
to signal a change or a reconvening of cabinets,
411
1060000
2000
نشانه یک تغیر یا دوباره جمع کردن کابینه بود و
17:57
and he ran back to his seat, rang the bell.
412
1062000
2000
او برگشت به سرجاش ،زنگ رو زد.
17:59
Everybody ran to his chair: there was screaming;
413
1064000
2000
همه به طرف صندلی او رفتن: هیاهو بود.
18:01
there was yelling, waving of their dossiers.
414
1066000
2000
نعره میزدند، سوابق رو بررسی میکردند.
18:03
They get these dossiers full of secret documents.
415
1068000
2000
سوابق اونها پر از مدارک محرمانه بود.
18:05
They were gesticulating; they were running around.
416
1070000
2000
اونها ادا در می آوردند ، مدام حرکت میکردند.
18:07
I didn't know what they were doing. I'd lost control of my classroom.
417
1072000
3000
من نمیدونستم چه کار میکنند. کنترل کلاس رو از دست داده بودم.
18:11
Principal walks in, I'm out of a job.
418
1076000
3000
مدیر آمد داخل. من هیچکاره بودم.
18:14
The parents were looking in the window.
419
1079000
2000
اولیا از پنجره نگاه میکردند.
18:16
And Brennan runs back to his seat. Everybody runs back to their seat.
420
1081000
3000
و برنان به سمت جاش رفت. همه سر جاشون برگشتن.
18:19
He rings the bell again. He says, "We have" --
421
1084000
2000
دوباره زنگ رو زد. و گفت "ما داریم"
18:21
and there's 12 seconds left on the clock --
422
1086000
2000
-- و ۱۲ ثانیه فقط مونده بود--
18:23
"we have, all nations, pooled all our funds together.
423
1088000
3000
"ما همه ملتها روی هم
18:26
And we've got 600 billion dollars.
424
1091000
2000
۶۰۰ بیلیون دلار داریم.
18:28
We're going to offer it as a donation to this poor country.
425
1093000
2000
میخواهیم به کشور فقیر پیشنهاد اعطای کمک مالی دیم.
18:30
And if they accept it, it'll raise their asset value and we can win the game.
426
1095000
3000
و اگر اونها قبول کنند دارائی اونها بالا میره و ما باهم پیروز بازی میشویم.
18:33
Will you accept it?"
427
1098000
2000
آیا قبول دارید؟"
18:35
And there are three seconds left on the clock.
428
1100000
2000
و فقط سه ثانیه مونده بود.
18:37
Everybody looks at this prime minister of that country,
429
1102000
3000
همه به نخست وزیر کشور نگاه کردند
18:40
and he says, "Yes."
430
1105000
2000
و او گفت "بله".
18:42
And the game is won.
431
1107000
3000
و بازی پیروز شد.
18:45
Spontaneous compassion
432
1110000
3000
شفقت خود به خودی که
18:48
that could not be planned for,
433
1113000
2000
کسی نمیتونست برای اون برنامه ریزی کند
18:50
that was unexpected and unpredictable.
434
1115000
3000
غیر قابل انتظار و غیر قابل پیش بینی.
18:53
Every game we play is different.
435
1118000
2000
هر بازی که ما انجام می دهیم متفاوت است.
18:55
Some games are more about social issues,
436
1120000
2000
بعضی موضوعات اجتماعی است
18:57
some are more about economic issues.
437
1122000
2000
برخی اقتصادی
18:59
Some games are more about warfare.
438
1124000
2000
و برخی جنگ.
19:01
But I don't try to deny them that reality of being human.
439
1126000
3000
اما من سعی نمی کنم که وجود انسانیت رو انکار کنم.
19:04
I allow them to go there
440
1129000
2000
من اجازه میدم به اونها که وارد بشن
19:06
and, through their own experience, learn, in a bloodless way,
441
1131000
4000
و تجربه کنند و یاد بگیرند که در راهی بدون خونریزی
19:10
how not to do what they consider to be the wrong thing.
442
1135000
3000
چطور نباید به چیزهای غلط توجه کنند.
19:13
And they find out what is right
443
1138000
2000
و راه درست رو
19:15
their own way, their own selves.
444
1140000
2000
به روش خودشون بیابند.
19:18
And so in this game,
445
1143000
2000
و بنابراین در این بازی
19:20
I've learned so much from it,
446
1145000
2000
که من بسیار ازش آموختم
19:22
but I would say
447
1147000
2000
و میتونم بگم
19:24
that if only
448
1149000
3000
اون میتواند
19:27
they could pick up a critical thinking tool
449
1152000
2000
ابزاری جهت بالا بردن تفکر خلاق
19:29
or creative thinking tool
450
1154000
2000
و بحرانی باشد
19:31
from this game
451
1156000
2000
و این بازی
19:33
and leverage something good for the world,
452
1158000
4000
اهرمی باشد از چیزهای خوب
19:37
they may save us all.
453
1162000
3000
برای دنیایی که همه ما میتوانیم
19:40
If only.
454
1165000
3000
حفظش کنیم.
19:43
And on behalf of all of my teachers
455
1168000
2000
و من از طرف تمام معلمها
19:45
on whose shoulders I'm standing,
456
1170000
2000
که بر شانه هایشان هستم اینجا ایستادم.
19:47
thank you. Thank you. Thank you.
457
1172000
3000
ممنون.ممنون.ممنون.
19:50
(Applause)
458
1175000
31000
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
John Hunter - EducatorTeacher and musician John Hunter is the inventor of the World Peace Game (and the star of the documentary "World Peace and Other 4th-Grade Achievements").
Why you should listen
Musician, teacher, filmmaker and game designer, John Hunter has dedicated his life to helping children realize their full potential. His own life story is one of a never-ending quest for harmony. As a student, he studied comparative religions and philosophy while traveling through Japan, China and India. In India, inspired by Ghandi's philosophy, he began to think about the role of the schoolteacher in creating a more peaceful world.
As his online biography says: "Accepting the reality of violence, he would seek to incorporate ways to explore harmony in various situations. This exploration would take form in the framework of a game – something that students would enjoy. Within the game data space, they would be challenged, while enhancing collaborative and communication skills."
In 1978, at the Richmond Community High School, Hunter led the first sessions of his World Peace Game, a hands-on political simulation. The game has now been played around the world, on a four-tiered board. It's the subject of the new film World Peace and Other 4th-Grade Achievements.
Read John Hunter's note to the community following the publication of his TEDTalk >>
John Hunter | Speaker | TED.com