ABOUT THE SPEAKER
Hasan Elahi - Privacy artist
In 2002, American artist Hasan Elahi’s name was added (by mistake) to the US government’s watch list.

Why you should listen

That led to an intensive investigation by the FBI. After months of interrogations, Elahi was finally cleared of suspicions but advised to keep the FBI informed of his whereabouts. Which he did -- fully, by opening up just about every aspect of his life to the public. What started with a practicality grew into an open-ended art project, with Elahi posting photos of his minute-by-minute life online (hotel rooms, airports, meals, receipts, bathrooms), tracking himself on Google Maps, releasing communication records, banking transactions and transportation logs, and more. The project questions the consequences of living under constant surveillance, and it has been presented at Centre Pompidou in Paris and at the Venice Biennale, among others. He is an associate professor of Art at University of Maryland, roughly equidistant from the CIA, FBI and NSA headquarters.

More profile about the speaker
Hasan Elahi | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2011

Hasan Elahi: FBI, here I am!

حسن الهی: اف بی آی، من اینجام!

Filmed:
912,115 views

پس از آن‌که حسن الهی تصادفی، در فهرست مظنونین پلیس فدرال قرار گرفت، به او توصیه شد تا هنگام سفرهایش اف بی آی را در جریان بگذارد. او این کار را کرد و بیشتر از این کار... خیلی بیشتر.
- Privacy artist
In 2002, American artist Hasan Elahi’s name was added (by mistake) to the US government’s watch list. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
Hiسلام there. I'm Hasanحسن. I'm an artistهنرمند.
0
0
2000
هی سلام. حسن هستم. هنرمندم.
00:17
And usuallyمعمولا when I tell people I'm an artistهنرمند,
1
2000
3000
معمولا وقتی به مردم می گویم که یک هنرمندم
00:20
they just look at me and say, "Do you paintرنگ?"
2
5000
2000
فقط بهم نگاه می‌کنند و می‌پرسند "نقاشی می‌کنی؟"
00:22
or "What kindنوع of mediumمتوسط do you work in?"
3
7000
3000
یا "در چه‌جور زمینه‌ای کار می‌کنی؟"
00:25
Well mostاکثر of my work that I work with
4
10000
2000
خب کاری که من مشغولشم
00:27
is really a little bitبیت about methodologiesمتدولوژی ها of workingکار کردن
5
12000
3000
واقعا یک کمی بیشتر درباره‌ی روش کارکردن است
00:30
ratherنسبتا than actuallyدر واقع a specificخاص disciplineانضباط
6
15000
3000
تا سبکی ویژه
00:33
or a specificخاص techniqueتکنیک.
7
18000
2000
یا یک تکنیک خاص
00:35
So what I'm really interestedعلاقه مند in is creativeخلاقانه problemمسئله solvingحل کردن.
8
20000
3000
پس خب، کاری که من واقعا بهش علاقه‌مندم حل خلاقانه‌ی مشکل‌ها است.
00:38
And I had a little bitبیت of a problemمسئله a fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش.
9
23000
3000
و من یک مشکل کوچکی داشتم چند سال پیش.
00:41
So let me showنشان بده you a little of that.
10
26000
2000
پس بگذارید کمی از آن را نشانتان بدهم.
00:43
So it startedآغاز شده over here.
11
28000
2000
از اینجا شروع شد.
00:45
And this is the Detroitدیترویت airportفرودگاه in Juneژوئن 19thth of 2002.
12
30000
4000
و این فرودگاه دیترویت است در ۱۹ ژوئن ۲۰۰۲.
00:49
I was flyingپرواز back to the U.S. from an exhibitionنمایشگاه overseasدر خارج از کشور.
13
34000
3000
من از یک نمایشگاه به آمریکا برمی‌گشتم.
00:52
And as I was comingآینده back,
14
37000
2000
و هنگامی که رسیدم،
00:54
well I was takenگرفته شده by the FBIاف بی آی, metملاقات کرد by an FBIاف بی آی agentعامل,
15
39000
3000
خب پلیس فدرال من را گرفت، با یک مامور اف‌بی‌آی برخورد کردم،
00:57
and wentرفتی into a little roomاتاق
16
42000
2000
و به اتاق کوچکی رفتم
00:59
and he askedپرسید: me all sortsانواع of questionsسوالات --
17
44000
2000
و ازم همه جور سوالی پرسید
01:01
"Where were you? What were you doing? Who were you talkingصحبت کردن with?
18
46000
2000
"کجا بودی؟ چی کار می‌کردی؟ با کی صحبت کردی؟
01:03
Why were you there? Who paysمی پردازد for your tripsسفرها?" --
19
48000
2000
چرا اونجا بودی؟ چه کسی هزینه‌ی سفرت را داد؟"
01:05
all these little detailsجزئیات.
20
50000
2000
همه‌ی این جزییات کوچک.
01:07
And then literallyعینا just out of nowhereهیچ جایی,
21
52000
2000
و بعد به معنای واقعی کلمه بی‌هوا،
01:09
the guy asksمی پرسد me, "Where were you Septemberسپتامبر 12thth?"
22
54000
3000
ازم پرسید: "۱۲ سپتامبر کجا بودی؟"
01:12
And when mostاکثر of us get askedپرسید:, "Where were you Septemberسپتامبر 12thth?"
23
57000
2000
و وقتی از بیشتر ما پرسیده بشه که "۱۲ سپتامبر کجا بودیم؟"
01:14
or any dateتاریخ for that factواقعیت,
24
59000
2000
یا هر تاریخ دیگری در واقع،
01:16
it's like, "I don't exactlyدقیقا rememberیاد آوردن, but I can look it up for you."
25
61000
3000
شبیه اینه که"من درست یادم نیست اما می‌توانم براتون نگاه کنم."
01:19
So I pulledکشیده out my little PDAPDA,
26
64000
2000
پس من سررسید دیجیتالی کوچکم را درآوردم،
01:21
and I said, "Okay, let's look up my appointmentsقرار ملاقات ها for Septemberسپتامبر 12thth."
27
66000
3000
و گفتم: "بگذارید یک نگاهی به قرارهایم در ۱۲ سپتامبر بندازیم."
01:24
I had Septemberسپتامبر 12thth -- from 10:00 a.m. to 10:30 a.m., I paidپرداخت شده my storageذخیره سازی billلایحه.
28
69000
3000
من ۱۲ سپتامبر-- از ۱۰ صبح تا ۱۰:۳۰، هزینه‌ی انبارم را پرداختم.
01:27
From 10:30 a.m. to 12:00 p.m., I metملاقات کرد with Judithجودیت who was one of my graduateفارغ التحصیل studentsدانش آموزان at the time.
29
72000
3000
از ۱۰:۳۰ تا ۱۲ ، با جودیت یکی از دانشجوهای فوق لیسانس آن زمانم دیدار داشتم.
01:30
From 12:00 p.m. to 3:00 p.m., I taughtتدریس کرد my introمقدمه classکلاس,
30
75000
2000
از ۱۲ تا ۳ بعد از ظهر، کلاس مقدماتی‌ام را تدریس کردم،
01:32
3:00 p.m. to 6:00 p.m., I taughtتدریس کرد my advancedپیشرفته classکلاس.
31
77000
2000
از ۳ تا ۶ بعد از ظهر، در کلاس پیشرفته‌ام درس دادم.
01:34
"Where were you the 11thth?" "Where were you the 10thth?"
32
79000
2000
"۱۱ام کجا بودی؟" "۱۰ام کجا بودی؟"
01:36
"Where were you the 29thth? the 30thth?"
33
81000
2000
"۲۹ام کجا بودی؟۳۰ام؟"
01:38
"Where were you Octoberاکتبر 5thth?"
34
83000
2000
"۵ اکتبر کجا بودی؟"
01:40
We readخواندن about sixشش monthsماه ها of my calendarتقویم.
35
85000
3000
همین‌طوری ما شش ماه از تقویمم را مرور کردیم.
01:43
And I don't think he was expectingمنتظر me to have suchچنین detailedدقیق recordsسوابق
36
88000
3000
و فکر نمی‌کنم توقع می‌داشت که چنین سوابق جزیی‌
01:46
of what I did.
37
91000
2000
از آنچه انجام دادم را داشته باشم.
01:48
But good thing I did,
38
93000
2000
اما خوب شد که داشتم،
01:50
because I don't look good in orangeنارنجی.
39
95000
2000
چون راستش نارنجی [لباس زندان] به من نمیاد.
01:52
(Laughterخنده)
40
97000
2000
(صدای خنده)
01:54
So he askedپرسید: me --
41
99000
2000
بعد ازم پرسید--
01:56
(Applauseتشویق و تمجید)
42
101000
2000
(صدای تشویق)
01:58
"So this storageذخیره سازی unitواحد that you paidپرداخت شده the rentاجاره on,
43
103000
2000
" اون واحد انباری که اجاره‌اش را پرداختی،
02:00
what did you have in it?"
44
105000
3000
چه چیزی در آن داشتی؟"
02:03
This was in Tampaتمپا, Floridaفلوریدا,
45
108000
2000
این [انباری] در تامپا، فلوریدا قرار داشت،
02:05
so I was like, "Winterزمستان clothesلباس ها that I have no use for in Floridaفلوریدا.
46
110000
3000
من جواب دادم "لباس‌های زمستانی که به درد فلوریدا نمی‌خورد،
02:08
Furnitureمبلمان that I can't fitمناسب in my rattyرتی apartmentاپارتمان.
47
113000
3000
اسباب اثاثیه‌ای که در آپارتمان قوطی کبریتی‌ام نتوانستم جا بدم.
02:11
Just assortedمجموعه ای garageگاراژ saleفروش junkجنس اوراق و شکسته,
48
116000
3000
یک سری اجناس به‌دردنخور گاراژ برای فروش،
02:14
because I'm a packبسته ratموش."
49
119000
2000
چون من یک جورایی آشغال جمع کنم."
02:16
And he looksبه نظر می رسد at me really confusedسردرگم and saysمی گوید, "No explosivesمواد منفجره?"
50
121000
3000
و اون به من واقعا گیج نگاه کرد و گفت:"هیچ ماده‌ی منفجره‌ای نبود؟"
02:19
(Laughterخنده)
51
124000
2000
(صدای خنده)
02:21
I was like, "No, no. I'm prettyبسیار certainمسلم - قطعی there were no explosivesمواد منفجره.
52
126000
2000
من اینطوری بودم که "نه، نه. من تقریبا یقین دارم که هیچ ماده‌ی منفجره‌ای آن‌جا نبود.
02:23
And if there were, I would have rememberedبه یاد داشته باشید that one."
53
128000
3000
و اگر می‌بود، من حتما این یکی یادم می‌ماند."
02:26
And he's still a little confusedسردرگم,
54
131000
2000
و او هنوز کمی گیج بود،
02:28
but I think that anyoneهر کسی who talksگفتگو to me for more than a coupleزن و شوهر of minutesدقایق
55
133000
2000
اما من فکر می‌کنم هر کسی با من چند دقیقه هم‌صحبت شود
02:30
realizesمتوجه می شود I'm not exactlyدقیقا a terroristتروریست threatتهدید.
56
135000
3000
درمی‌یابد که من خیلی رگ و ریشه‌ی تروریستی ندارم.
02:33
And so we're sittingنشسته there,
57
138000
3000
و پس ما آن‌جا نشسته بودیم،
02:36
and eventuallyدر نهایت after about an hourساعت, hourساعت and a halfنیم of just going back and forthچهارم,
58
141000
4000
و بالاخره بعد از حدود یک ساعت، یک ساعت و نیم جلو عقب کردن،
02:40
he saysمی گوید, "Okay, I have enoughکافی informationاطلاعات here.
59
145000
2000
بهم گفت: "خیلی خب، من به اندازه‌ی کافی اطلاعات دارم.
02:42
I'm going to passعبور this ontoبه سوی the Tampaتمپا officeدفتر. They're the onesآنهایی که who initiatedآغاز شد this.
60
147000
2000
این‌ [اطلاعات] را برای واحد تامپا می‌فرستم. آن‌ها به این مسئله وارد می‌شوند،
02:44
They'llآنها خواهند followدنبال کردن up with you, and we'llخوب take careاهميت دادن of it."
61
149000
2000
با شما ادامه خواهند داد، و ما هم حواسمان بهش هست."
02:46
I was like, "Great."
62
151000
2000
من گفتم:‌ "عالیه."
02:48
So I got home and the phoneتلفن ringsحلقه,
63
153000
3000
پس من رفتم خانه و تلفن زنگ زد،
02:51
and a man introducedمعرفی کرد himselfخودت.
64
156000
2000
و آقایی خودش را معرفی کرد.
02:53
Basicallyاساسا this is the FBIاف بی آی officesدفاتر in Tampaتمپا
65
158000
3000
اساساً این اداره‌ی اف بی آی بود
02:56
where I spentصرف شده sixشش monthsماه ها of my life --
66
161000
2000
که من شش ماه زندگی‌ام را در آن‌ سپری کردم --
02:58
back and forthچهارم, not sixشش monthsماه ها continuouslyبه طور مداوم.
67
163000
2000
کم و بیش، نه شش ماه پیوسته.
03:00
By the way, you folksمردمی know that in the Unitedیونایتد Statesایالت ها,
68
165000
2000
ضمناً، شما دوستان می‌دانید در ایالات متحده،
03:02
you can't take photographsعکس ها of federalفدرال buildingsساختمان ها,
69
167000
2000
نمی‌توانید از ساختمان‌های فدرال عکس بگیرید،
03:04
but Googleگوگل can do it for you.
70
169000
2000
اما گوگل می‌تواند این کار را برایتان بکند.
03:06
So to the folksمردمی from Googleگوگل, thank you.
71
171000
2000
پس رفقای گوگل، ممنون.
03:08
(Applauseتشویق و تمجید)
72
173000
3000
(تشویق)
03:11
So I spentصرف شده a lot of time in this buildingساختمان.
73
176000
2000
بنابراین من مدت زیادی را در این ساختمان گذراندم.
03:13
Questionsسوالات like:
74
178000
2000
سوال‌هایی مثل:
03:15
"Have you ever witnessedشاهد or participatedشرکت کرد in any actعمل کن
75
180000
3000
"آیا تا به حال شاهد و یا شرکت‌کننده در عملی
03:18
that mayممکن است be detrimentalمضر to the Unitedیونایتد Statesایالت ها or a foreignخارجی nationملت?"
76
183000
4000
که امکان دارد برای ایالات متحده یا یک کشور خارجی خسارت‌بار باشد، بوده‌اید؟"
03:22
And you alsoهمچنین have to considerدر نظر گرفتن the stateحالت of mindذهن you're in
77
187000
2000
و شما حالت روحی خاصی که در آن هستید را هم باید در نظر داشته‌باشید
03:24
when you're doing this.
78
189000
2000
هنگامی که دارید جواب‌ این سوال‌ها را می‌دهید .
03:26
You're basicallyاساسا face-to-faceرو در رو with someoneکسی
79
191000
2000
شما اساسا رودرروی کسی هستید
03:28
that essentiallyاساسا decidesتصمیم میگیرد life or deathمرگ.
80
193000
3000
که در واقع برای مرگ و زندگی [شما] تصمیم می‌گیرد.
03:31
Or questionsسوالات suchچنین as -- actuallyدر واقع, duringدر حین the polygraphنقاشی,
81
196000
2000
یا پرسش‌هایی مثل -- هنگام استفاده از دروغ‌سنج راستش،
03:33
whichکه was how it finallyسرانجام endedبه پایان رسید after nineنه consecutiveمتوالی of them --
82
198000
3000
که بعد از نه جلسه‌ی پیاپی دروغ‌سنجی بالاخره به اینجا ختم‌ شده بود --
03:36
one of the polygraphنقاشی questionsسوالات was ...
83
201000
2000
یکی از سوال‌های دروغ‌سنجی این بود ...
03:38
well the first one was, "Is your nameنام Hasanحسن?" "Yes."
84
203000
3000
خب اولین سوال این بود که "اسم تو حسن است؟" "بله."
03:41
"Are we in Floridaفلوریدا?" "Yes." "Is todayامروز Tuesdayسهشنبه?" "Yes."
85
206000
3000
"ما در فلوریدا هستیم؟" "بله." "امروز سه‌شنبه است؟" "بله."
03:44
Because you have to baseپایه it on a yes or no.
86
209000
2000
چون‌که [پاسخ‌ها] باید بر پایه بله یا خیر باشد.
03:46
Then, of courseدوره, the nextبعد questionسوال is:
87
211000
2000
البته پس از آن، سوال بعدی اینه که:
03:48
"Do you belongتعلق داشتن to any groupsگروه ها that wishآرزو کردن to harmصدمه the Unitedیونایتد Statesایالت ها?"
88
213000
3000
"آیا عضو هیچ گروهی نیستی که بخواهد به ایالات متحده آسیب برساند؟"
03:51
I work at a universityدانشگاه.
89
216000
2000
من در دانشگاه کار می‌کنم.
03:53
(Laughterخنده)
90
218000
2000
(صدای خنده)
03:55
So I was like, "Maybe you want to askپرسیدن some of my colleaguesهمکاران that directlyبه طور مستقیم."
91
220000
4000
و من گفتم که: "شاید بهتر است از چند نفر از همکارانم مستقیماً بپرسید."
03:59
But they said, "Okay, asideگذشته از from what we had discussedبحث کردیم,
92
224000
3000
اما آن‌ها گفتند: "خیلی خب باشه، بغیر از این صحبت‌ها،
04:02
do you belongتعلق داشتن to any groupsگروه ها that wishآرزو کردن to harmصدمه the Unitedیونایتد Statesایالت ها?"
93
227000
2000
آیا عضو هیچ گروهی نیستی که بخواهد به ایالات متحده آسیب برساند؟"
04:04
I was like, "No."
94
229000
2000
من این‌طوری که، "نه."
04:06
So at the endپایان of sixشش monthsماه ها of this
95
231000
2000
خب در پایان شش ماه بازجویی
04:08
and nineنه consecutiveمتوالی polygraphsپلیس,
96
233000
2000
و ۹ جلسه‌ی پیاپی دروغ‌سنجی،
04:10
they said, "Hey, everything'sهمه چیز fine."
97
235000
2000
گفتند: "هی همه چیز روبراهه."
04:12
I was like, "I know. That's what I've been tryingتلاش کن to tell you guys all alongدر امتداد.
98
237000
2000
من این‌جوری که "من می‌دانم. این چیزی بود که من سعی می‌کردم به شما دوستان در تمام این مدت بگویم.
04:14
I know everything'sهمه چیز fine."
99
239000
2000
من می‌دانم همه چیز روبراهه."
04:16
So they're looking at me really oddفرد.
100
241000
3000
پس یک نگاه واقعا غریبی به من کردند.
04:19
And it's like, "Guys, I travelمسافرت رفتن a lot."
101
244000
2000
و من این‌طوری که: "رفقا، من زیاد سفر می‌کنم."
04:21
This is with the FBIاف بی آی.
102
246000
2000
این با پلیس فدراله.
04:23
And I was like, "All we need is Alaskaآلاسکا not to get the last memoیادداشت,
103
248000
2000
و من اینجوری که: " همه‌ی چیزی که من بهش احتیاج دارم آلاسکا است آخرین خاطره را نگیرید،
04:25
and here we go all over again."
104
250000
2000
و این‌جوری دوباره همه چیز را از اول شروع کردیم."
04:27
And there was a sincereمخلص - بی ریا - صمیمانه concernنگرانی there.
105
252000
2000
و یک جور نگرانی صمیمانه‌ای آن‌جا وجود داشت.
04:29
And he was like, "You know, if you get into troubleمشکل,
106
254000
2000
و او این‌طور که:" می‌دانی، اگر مشکلی برایت پیش آمد،
04:31
give us a call -- we'llخوب take careاهميت دادن of it."
107
256000
2000
با ما تماس بگیر -- ما مراقب خواهیم بود."
04:33
So ever sinceاز آنجا که then, before I would go anywhereهر جا, I would call the FBIاف بی آی.
108
258000
3000
پس بعد از آن زمان، قبل از اینکه جایی بروم، با اف‌بی‌آی تماس می‌گرفتم.
04:36
I would tell them, "Hey guys, this is where I'm going. This is my flightپرواز.
109
261000
3000
و بهشان می‌گفتم: "هی بچه‌ها، این جاییه که من دارم می‌روم. این هم پروازمه.
04:39
Northwestشمال غربی flightپرواز sevenهفت comingآینده into Seattleسیاتل
110
264000
3000
پرواز نورث‌وست شماره‌ی هفت به سیاتل
04:42
on Marchمارس 12thth" or whateverهر چه.
111
267000
2000
دوازدهم مارس" یا هرچیزی.
04:44
A coupleزن و شوهر weeksهفته ها laterبعد, I'd call again, let them know.
112
269000
2000
چند هفته بعد، دوباره تماس می‌گرفتم، خبرشان می‌کردم.
04:46
It wasn'tنبود that I had to, but I choseانتخاب کرد to.
113
271000
3000
نه اینکه مجبور بودم چنین کاری کنم، انتخابم این بود.
04:49
Just wanted to say, "Hey guys.
114
274000
2000
فقط می‌خواستم بگویم که: "هی بچه‌ها.
04:51
Don't want to make it look like I'm makingساخت any suddenناگهانی movesحرکت می کند."
115
276000
2000
نمی‌خواهم به نظر برسه دارم یک حرکات ناگهانی می‌کنم."
04:53
(Laughterخنده)
116
278000
2000
(صدای خنده)
04:55
"I don't want you guys to think that I'm about to fleeفرار کن.
117
280000
3000
"نمی‌خواهم شما عزیزان فکر کنید دارم فرار می‌کنم.
04:58
Just lettingاجازه دادن you know. Headsسران up."
118
283000
2000
فقط می‌خواهم خبردارتان کنم. حواستان باشه."
05:00
And so I just keptنگه داشته شد doing this over and over and over.
119
285000
2000
و پس من به این کار همین‌طور ادامه دادم.
05:02
And then the phoneتلفن callsتماس می گیرد turnedتبدیل شد into emailsایمیل ها,
120
287000
2000
و بعد تماس‌ها به ایمیل تبدیل شد،
05:04
and the emailsایمیل ها got longerطولانی تر and longerطولانی تر and longerطولانی تر ...
121
289000
2000
ایمیل‌ها طولانی‌تر شد و همین‌طور طولانی‌تر شد...
05:06
with picturesتصاویر,
122
291000
2000
با تصویر،
05:08
with travelمسافرت رفتن tipsنکات.
123
293000
2000
با پیشنهادهایی برای سفر.
05:10
Then I'd make websitesوب سایت ها.
124
295000
2000
سپس وبسایت‌هایی راه‌اندازی کردم.
05:12
And then I builtساخته شده this over here. Let me go back to it over here.
125
297000
2000
و بعد این‌یکی را ساختم. اجازه دهید بهش برگردم همین‌جا.
05:14
So I actuallyدر واقع designedطراحی شده this back in 2003.
126
299000
3000
خب در واقع طراحی این [سایت] به ۲۰۰۳ برمی‌گردد.
05:17
So this kindنوع of tracksآهنگ های me at any givenداده شده momentلحظه.
127
302000
3000
این یک‌جورهایی من را در هر لحظه دنبال می‌کند.
05:20
I wroteنوشت some codeکد for my mobileسیار phoneتلفن.
128
305000
2000
من یک سری کد [برنامه‌نویسی] برای موبایلم نوشتم.
05:22
Basicallyاساسا, what I decidedقرار بر این شد is okay guys, you want to watch me, that's coolسرد.
129
307000
3000
اساسا، کاری که تصمیم گرفتم بکنم این بود که خیلی خب بچه‌ها، می‌خواهید من را بپایید، ایرادی ندارد.
05:25
But I'll watch myselfخودم. It's okay.
130
310000
2000
اما من خودم کشیک خودم را می‌دهم. خیلی هم درسته.
05:27
You don't have to wasteدور ریختنی your energyانرژی or your resourcesمنابع.
131
312000
2000
شما مجبور نیستید وقت، انرژی یا سرمایه‌هایتان را هدر بدهید.
05:29
And I'll help you out.
132
314000
3000
من در این کار یاریتان خواهم‌کرد.
05:32
So in the processروند, I startشروع کن thinkingفكر كردن, well what elseچیز دیگری mightممکن they know about me?
133
317000
3000
پس در جریان این عمل، شروع کردم به فکرکردن به اینکه خب چه چیز دیگری ممکن است درباره‌ام بدانند؟
05:35
Well they probablyشاید have all my flightپرواز recordsسوابق,
134
320000
2000
آن‌ها احتمالا تمام سابقه‌ی پروازهایم را دارند،
05:37
so I decidedقرار بر این شد to put all my flightپرواز recordsسوابق from birthتولد onlineآنلاین.
135
322000
5000
پس تصمیم گرفتم سوابق تمام پروازهایم از زمان تولد را در سایت بگذارم.
05:42
So you can see, Deltaدلتا 1252
136
327000
3000
این‌طور می‌توانید ببینید، پرواز ۱۲۵۲ دلتا
05:45
going from Kansasکانزاس Cityشهر to Atlantaآتلانتا.
137
330000
2000
از کانزاس سیتی به آتلانتا.
05:47
And then you see, these are some of the mealsوعده های غذایی that I've been fedتغذیه شده on the planesهواپیما.
138
332000
3000
و بعد همین‌طور که می‌بینید، این‌ها یک سری از غذاهایی است که در هواپیماهای مختلف بهم داده‌اند.
05:52
This was on Deltaدلتا 719
139
337000
2000
این در پرواز دلتا ۷۱۹ بود.
05:54
going from JFKJFK to Sanسان Franciscoفرانسیسکو.
140
339000
4000
از جی‌اف‌کی [نیویورک] به سن فرانسیسکو.
05:58
See that? They won'tنخواهد بود let me on a planeسطح with that,
141
343000
3000
آن را می‌بینید؟ نخواهند گذاشت با چنین چیزی وارد هواپیما شوم.
06:01
but they'llآنها خواهند شد give it to me on the planeسطح.
142
346000
2000
اما داخل هوا‌پیما در اختیارم می‌گذارند.
06:03
(Laughterخنده)
143
348000
2000
(صدای خنده)
06:05
These are the airportsفرودگاه ها that I hangآویزان شدن out in,
144
350000
2000
این‌ها فرودگاه‌هایی که درشان وقت گذراندم.
06:07
because I like airportsفرودگاه ها.
145
352000
2000
چون‌که من فرودگاه‌ها را دوست دارم.
06:09
That's Kennedyکندی airportفرودگاه, Mayممکن است 19thth, Tuesdayسهشنبه.
146
354000
3000
این فرودگاه کندی است، ۱۹ مه، سه‌شنبه.
06:12
This is in Warsawورشو.
147
357000
3000
این یکی ورشو است.
06:15
Singaporeسنگاپور. You can see, they're kindنوع of emptyخالی.
148
360000
3000
سنگاپور. می‌توانید ببینید، یک جورهایی خالی هستند.
06:18
These imagesتصاویر are shotشات really anonymouslyناشناس
149
363000
2000
این عکس‌ها کاملا ناشناس گرفته شدند.
06:20
to the pointنقطه where it could be anyoneهر کسی.
150
365000
2000
تا حدی که می‌تواند کار هرکسی باشد.
06:22
But if you can cross-referenceمرجع متقابل this with the other dataداده ها,
151
367000
3000
اما اگر بتوانید آن‌را به بقیه‌ی داده‌ها متناظراً ارتباط دهید،
06:25
then you're basicallyاساسا replayingبازی کردن the rollرول of the FBIاف بی آی agentعامل
152
370000
2000
شما اساسا دارید کار یک مامور اف‌بی‌آی را انجام می‌دهید.
06:27
and puttingقرار دادن it all togetherبا یکدیگر.
153
372000
2000
با کنارهم‌گذاشتن همه‌ی این‌ها.
06:29
And when you're in a situationوضعیت
154
374000
2000
و وقتی‌که در چنین وضعیتی هستید
06:31
where you have to justifyتوجیه everyهرکدام momentلحظه of your existenceوجود داشتن,
155
376000
2000
که باید هر لحظه ازحضورتان را توجیه کنید،
06:33
you're put in the situationوضعیت where you reactواکنش نشان می دهند in a very differentناهمسان mannerشیوه.
156
378000
3000
در وضعی قرار گرفته‌اید که به شکل خیلی متفاوتی واکنش نشان می‌دهید.
06:36
At the time that this was going on,
157
381000
2000
در آن لحظه که این اتفاق می‌افتاد،
06:38
the last thing on my mindذهن was "artهنر projectپروژه."
158
383000
3000
"پروژه‌ی هنری" آخرین چیزی بود که به ذهنم می‌رسید.
06:41
I was certainlyقطعا not thinkingفكر كردن, hey, I got newجدید work here.
159
386000
3000
قطعاً به این نمی‌اندشیدم که هی! یک کار نو پیدا کردم اینجا.
06:44
But after going throughاز طریق this, after realizingتحقق, well what just happenedاتفاق افتاد?
160
389000
3000
اما بعد از پشت سر گذاشتن همه این‌ها، وفتی فهمیدم، خب عینا چه اتفاقی افتاده؟
06:47
And after piecingپختن togetherبا یکدیگر this, this and this,
161
392000
2000
و بعد از به هم چسباندن این، این و این،
06:49
this way of actuallyدر واقع tryingتلاش کن to figureشکل out what happenedاتفاق افتاد for myselfخودم
162
394000
3000
این‌جوری که در واقع برای خودم سعی می‌کردم درک کنم چی شده
06:52
eventuallyدر نهایت evolvedتکامل یافته است into this,
163
397000
2000
سرانجام به این منتهی شد،
06:54
and it actuallyدر واقع becameتبدیل شد this projectپروژه.
164
399000
3000
و در واقع این پروژه شد .
06:57
So these are the storesمغازه ها that I shopفروشگاه in -- some of them --
165
402000
2000
این‌ها مغازه‌هایی است که ازشان خرید کردم
06:59
because they need to know.
166
404000
2000
-- بعضی‌هایشان -- چون‌ آن‌ها باید بدانند.
07:01
This is me buyingخریداری کردن some duckاردک flavoredطعم دار pasteچسباندن
167
406000
2000
این منم در حال خریدن سس مخصوص طعم دهنده اردک
07:03
at the Ranchدر مرتع پرورش احشام 99 in Dalyدالی Cityشهر
168
408000
2000
در رنچ ۹۹ [سوپر مارکت چینی] در دالی سیتی
07:05
on Sundayیکشنبه, Novemberنوامبر 15thth.
169
410000
2000
روز یک‌شنبه، پانزدهم نوامبر.
07:07
At Coreanaکورینا Supermarketسوپر مارکت
170
412000
2000
در سوپرمارکت کره‌ای
07:09
buyingخریداری کردن my kimchiکیمچی because I like kimchiکیمچی.
171
414000
2000
کیمچی دارم می‌خرم چون کیمچی دوست دارم.
07:11
And I boughtخریداری شد some crabsخرچنگ ها too right around there,
172
416000
3000
و چندتا خرچنگ هم خریدم اینجاها،
07:14
and some chitlinsکیتلین ها at the SafewaySafeway in Emoryvilleاموریویل.
173
419000
3000
و چندتا شینتیل [روده‌ی خوک] در سوپر سِیف‌وِی در اِموری‌ویل.
07:17
And laundryخشکشویی too. Laundryخشکشویی detergentمواد شوینده at Westغرب Oaklandاوکلند --
174
422000
2000
و مایع لباس‌شویی هم در اوکلند غربی
07:19
Eastشرق Oaklandاوکلند, sorry.
175
424000
2000
اوکلند شرقی، ببخشید.
07:21
And then my pickledترشی jellyfishعروس دریایی
176
426000
2000
و بعد عروس‌دریایی نمک سود
07:23
at the Hongهنگ Kongکنگ Supermarketسوپر مارکت on Routeمسیر 18 in Eastشرق Brunswickبرانسویک.
177
428000
3000
در مغازه‌ی هنگ‌کنگی در خیابان ۱۸ در برونسویک غربی.
07:26
Now if you go to my bankبانک recordsسوابق,
178
431000
2000
الان اگر به اطلاعات حساب بانکی‌ام نگاه کنید،
07:28
it'llآن خواهد شد actuallyدر واقع showنشان بده something from there,
179
433000
2000
در واقع یک چیزهایی از آن‌جا نشان‌ خواهد داد،
07:30
so you know that, on Mayممکن است 9thth,
180
435000
2000
بنابراین شما ‌می‌دانید که نهم مه
07:32
that I boughtخریداری شد $14.79 in fuelسوخت from SafewaySafeway Vallejoوالئلیو.
181
437000
3000
۱۴ دلار و ۷۹ سنت بنزین از پمپ‌بنزین سیف‌وی والیو خریدم.
07:35
So not only that I'm givingدادن this informationاطلاعات here and there,
182
440000
4000
پس نه تنها من این اطلاعات را این‌جا و آن‌جا می‌دادم،
07:39
but now there's a thirdسوم partyمهمانی,
183
444000
2000
بلکه اکنون یک شخص ثالثی است،
07:41
an independentمستقل thirdسوم partyمهمانی, my bankبانک,
184
446000
3000
یک شخص ثالث مستقل، بانک من،
07:44
that's verifyingتأیید that, yes indeedدر واقع, I was there at this time.
185
449000
2000
که این را تایید می‌کند که بله واقعا من در این ‌زمان اینجا بودم.
07:46
So there's pointsنکته ها, and these pointsنکته ها are actuallyدر واقع beingبودن cross-referencedارجاع متقابل.
186
451000
3000
پس نقطه‌هایی وجود دارند، که این نقطه‌ها در واقع متانظراً به هم وصل می‌شوند.
07:49
And there's a verificationتایید takingگرفتن placeمحل.
187
454000
2000
و این‌گونه است که تاییدیه صادر می‌شود.
07:51
Sometimesگاهی they're really smallکوچک purchasesخرید.
188
456000
2000
بعضی وقت‌ها یک خرده‌خریدهایی وجود دارد.
07:53
So 34 centsسنت ها foreignخارجی transactionمعامله feeهزینه.
189
458000
2000
مثلا ۳۴ سنت برای کمیسیون تبدیل پول خارجی.
07:55
All of these are extractedاستخراج شده است directlyبه طور مستقیم from my bankبانک accountsحساب ها,
190
460000
3000
همه‌ی این‌ها دقیقا از حساب بانکی‌ام به دست ‌می‌آیند،
07:58
and everything popsبالا میآید up right away.
191
463000
2000
و همه چیز خیلی سریع انجام می‌شود.
08:00
Sometimesگاهی there's a lot of informationاطلاعات.
192
465000
2000
بعضی وقت‌ها اطلاعات خیلی زیادی وجود دارد.
08:02
This is exactlyدقیقا where my oldقدیمی apartmentاپارتمان in Sanسان Franciscoفرانسیسکو was.
193
467000
4000
این دقیقا جایی است که آپارتمان قدیمی‌ام در سان فرانسیسکو قرار داشت.
08:06
And then sometimesگاه گاهی you get this.
194
471000
2000
و بعضی وقت‌ها چنین چیزی می‌گیرید.
08:08
Sometimesگاهی you just get this, just an emptyخالی hallwayراهرو in Saltنمک Lakeدریاچه Cityشهر,
195
473000
2000
بعضی وقت‌ها هم این، فقط یک راه‌روی خالی در سالت لیک سیتی،
08:10
Januaryژانویه 22ndnd.
196
475000
2000
۲۲ام ژانویه.
08:12
And I can tell you exactlyدقیقا who I was with, where I was,
197
477000
2000
و من دقیقا می‌توانم بهتان بگویم با کی بودم، کجا بودم،
08:14
because this is what I had to do with the FBIاف بی آی.
198
479000
2000
چون این کاری بود که با اف‌بی‌آی می‌کردم.
08:16
I had to tell them everyهرکدام little detailجزئیات of everything.
199
481000
2000
مجبور بودم بهشان همه‌ی جزییات همه چیز را بگویم.
08:18
I spendخرج کردن a lot of time on the roadجاده.
200
483000
2000
من زمان زیادی را در جاده می‌گذرانم.
08:20
This is a parkingپارکینگ lot in Elkoالکو, Nevadaنوادا
201
485000
2000
این یک پارکینگ است در الکو، نوادا
08:22
off of Routeمسیر 80
202
487000
2000
کنار جاده‌ی ۸۰
08:24
at 8:01 p.m. on Augustآگوست 19thth.
203
489000
2000
ساعت ۸:۱۰ بعد از ظهر ۱۹ام اوت.
08:26
I spendخرج کردن a lot of time in gasگاز stationsایستگاه ها too -- emptyخالی trainقطار stationsایستگاه ها.
204
491000
3000
من زمان زیادی در پمپ بنزین‌ها هم می‌گذرانم -- ایستگاه‌های خالی قطار.
08:29
So there's multipleچندگانه databasesپایگاه های داده.
205
494000
2000
پس پایگاه‌های داده‌ی گوناگونی وجود دارد.
08:31
And there's thousandsهزاران نفر and thousandsهزاران نفر and thousandsهزاران نفر of imagesتصاویر.
206
496000
3000
و هزاران و هزاران و هزاران تصویر موجود هست.
08:34
There's actuallyدر واقع 46,000 imagesتصاویر right now on my siteسایت,
207
499000
3000
در واقع چهل و شش هزار همین الان در سایتم وجود دارد،
08:37
and the FBIاف بی آی has seenمشاهده گردید all of them --
208
502000
3000
و پلیس فدرال همه‌ی آن‌ها را دیده‌است.
08:40
at leastکمترین I trustاعتماد they'veآنها دارند seenمشاهده گردید all of them.
209
505000
3000
حداقل من بهشان اعتماد می‌کنم که دیده‌اند.
08:43
And then sometimesگاه گاهی you don't get much informationاطلاعات at all,
210
508000
3000
و زمانی که آن‌چنان اطلاعات زیادی نمی‌گیرید،
08:46
you just get this emptyخالی bedبستر.
211
511000
2000
فقط این تخت خالی را می‌توانید بگیرید.
08:48
And sometimesگاه گاهی you get a lot of textمتن informationاطلاعات and no visualبصری informationاطلاعات.
212
513000
3000
و بعضی وقت‌ها اطلاعات متنی زیادی می‌گیرید و هیچ اطلاعات تصویری نمی‌گیرید.
08:51
So you get something like this.
213
516000
2000
پس یک همچین چیزی می‌گیرید.
08:53
This, by the way, is the locationمحل of my favoriteمورد علاقه sandwichساندویچ shopفروشگاه in Californiaکالیفرنیا --
214
518000
2000
این، در ضمن، جایی‌است که مغازه‌ی ساندویچی محبوبم در کالیفرنیا قرار دارد
08:55
Vietnameseویتنامی sandwichساندویچ.
215
520000
2000
ساندویچ ویتنامی.
08:57
So there's differentناهمسان categorizationsدسته بندی ها
216
522000
2000
که دسته‌بندی‌های گوناگونی درآنجا وجود دارد
08:59
of mealsوعده های غذایی eatenخورده شده outsideخارج از
217
524000
2000
از غذاهایی که بیرون خورده‌ام
09:01
emptyخالی trainقطار stationsایستگاه ها, emptyخالی gasگاز stationsایستگاه ها.
218
526000
3000
ایستگاه‌های قطار خالی، پمپ بنزین‌های خالی.
09:04
These are some of the mealsوعده های غذایی that I've been cookingپخت و پز at home.
219
529000
2000
این‌ها یک سری از وعده‌هایی است که در خانه پخته‌ام.
09:06
So how do you know these are mealsوعده های غذایی eatenخورده شده at home?
220
531000
2000
خب چطوری متوجه می‌شوید که در خانه ‌درست شده‌اند؟
09:08
Well the sameیکسان plateبشقاب showsنشان می دهد up a wholeکل bunchدسته ای of timesبار.
221
533000
3000
خب وقتی همان بشقاب قبلی چندبار پدیدار می‌شود.
09:11
So again, you have to do some detectiveکاراگاه work here.
222
536000
3000
پس بازهم، مجبورید یک کارکارآگاهی بکنید اینجا.
09:14
So sometimesگاه گاهی the databasesپایگاه های داده get so specificخاص.
223
539000
3000
بعضی اوقات این داده‌ها بسیار خاص می‌شوند.
09:17
These are all tacostacos eatenخورده شده in Mexicoمکزیک Cityشهر
224
542000
2000
این‌ها همه‌ی تاکو‌هایی هستند که در مکزیکوسیتی
09:19
nearنزدیک a trainقطار stationایستگاه
225
544000
2000
نزدیک ایستگاه قطارخورده شده اند
09:21
on Julyجولای fifthپنجم to Julyجولای sixthششم.
226
546000
3000
طی پنجم و ششم ژوییه .
09:24
At 11:39 a.m. was this one.
227
549000
2000
ساعت ۱۱:۳۹ صبح این‌ یکی.
09:26
At 1:56 p.m. was this one. At 4:59 p.m. was this one.
228
551000
3000
۱:۵۶ بعدازظهراین یکی. و ۴:۵۹ بعدازظهر این‌ یکی.
09:29
So I time-stampزمان تمبر my life everyهرکدام fewتعداد کمی momentsلحظات.
229
554000
3000
پس من برای هر لحظه‌ی کوچک زندگی‌ام یک مهر زمانی دارم.
09:32
Everyهرکدام fewتعداد کمی momentsلحظات I shootشلیک the imageتصویر.
230
557000
2000
همه‌ی لحظه‌های اندکی که این عکس را گرفتم.
09:34
Now it's all doneانجام شده on my iPhoneآی فون,
231
559000
2000
الان همه‌ی این‌ها روی آیفونم انجام می‌شود.
09:36
and it all goesمی رود straightسر راست up to my serverسرور,
232
561000
2000
به مستقیما به سرورم می‌رود،
09:38
and my serverسرور does all the backendباطن work
233
563000
2000
و سرورم تمام بخش مدیریتی کار را انجام می‌دهد.
09:40
and categorizesدسته بندی می شود things and putsقرار می دهد everything togetherبا یکدیگر.
234
565000
3000
دسته‌بندی می‌کند و همه‌چیز را کنار هم قرار می‌دهد.
09:43
They need to know where I'm doing my businessکسب و کار,
235
568000
2000
آن‌ها باید بدانند من کجا کارهایم را انجام می‌دهم،
09:45
because they want to know about my businessکسب و کار.
236
570000
3000
چون می‌خواهند درباره‌ی کارهایم بدانند.
09:48
So on Decemberدسامبر 4thth, I wentرفتی here.
237
573000
3000
پس چهارم دسامبر، به اینجا رفتم.
09:51
And on Sundayیکشنبه, Juneژوئن 14thth at 2009 --
238
576000
3000
و روز یکشنبه، ۱۴ام ژوئن ۲۰۰۹
09:54
this was actuallyدر واقع about two o'clockساعت in the afternoonبعد از ظهر
239
579000
2000
این در واقع حدود ساعت دو بعد از ظهر بود
09:56
in SkowheganSkowhegan, Maineمین -- this was my apartmentاپارتمان there.
240
581000
2000
در اسکوهِگان، میِن -- اینجا آپارتمانم هست.
09:58
So what you're basicallyاساسا seeingدیدن here
241
583000
3000
پس چیزی که شما در واقع اینجا می‌بینید
10:01
is all bitsبیت and piecesقطعات and all this informationاطلاعات.
242
586000
2000
همه‌ی خرده‌ها و تکه‌های و همه‌ی این اطلاعات.
10:03
If you go to my siteسایت, there's tonsتن of things.
243
588000
3000
اگر به سایتم بروید، هزاران چیز در آن وجود دارد.
10:06
And really, it's not the mostاکثر user-friendlyکاربر پسند interfaceرابط.
244
591000
3000
و واقعا، این خیلی رابط کاربرپسندی هم نیست.
10:09
It's actuallyدر واقع quiteکاملا user-unfriendlyکاربر غیر دوستانه.
245
594000
4000
در واقع خیلی هم کاربرناپسند است.
10:13
And one of the reasonsدلایل, alsoهمچنین beingبودن partبخشی of the user-unfriendlinessکاربر غیر دوستانه,
246
598000
2000
و یکی از دلایل این کاربرناپسند بودن این است که
10:15
is that everything is there,
247
600000
2000
همه چیز اینجاست،
10:17
but you have to really work throughاز طریق it.
248
602000
2000
اما شما مجبورید جداً از طریق آن کار کنید.
10:19
So by me puttingقرار دادن all this informationاطلاعات out there,
249
604000
4000
پس با گذاشتن همه‌ی این اطلاعات در آن‌جا،
10:23
what I'm basicallyاساسا tellingگفتن you is I'm tellingگفتن you everything.
250
608000
3000
آن‌چه که اساسا من به شما می‌گویم همه چیز است.
10:26
But in this barrageزلزله of noiseسر و صدا
251
611000
2000
اما در رگباری از صداهای مزاحمی
10:28
that I'm puttingقرار دادن out,
252
613000
2000
که من ایجاد می‌کنم.
10:30
I actuallyدر واقع liveزنده an incrediblyطور باور نکردنی anonymousناشناس and privateخصوصی life.
253
615000
4000
من در واقع به گونه‌ای باورنکردنی زندگی‌ای ناشناس و شخصی دارم.
10:34
And you know very little about me actuallyدر واقع.
254
619000
4000
و شما در واقع خیلی کم درباره‌ام می‌دانید.
10:38
And really so I've come to the conclusionنتیجه
255
623000
3000
و من واقعاً به این نتیجه رسیده‌ام
10:41
that the way you protectمحافظت your privacyحریم خصوصی,
256
626000
2000
که آن‌گونه که شما از خلوتتان حراست می‌کنید،
10:43
particularlyبه خصوص in an eraدوران where everything is catalogedفهرست شده
257
628000
2000
به ویژه در دورانی که همه چیز فهرست می‌شود
10:45
and everything is archivedآرشیو شده and everything is recordedثبت شده,
258
630000
2000
و همه چیز بایگانی می‌شود و همه چیز ثبت می‌گردد،
10:47
there's no need to deleteحذف informationاطلاعات anymoreدیگر.
259
632000
3000
نیازی نیست که هیچ اطلاعاتی را حذف کنید.
10:50
So what do you do when everything is out there?
260
635000
3000
پس چه می‌کنید وقتی همه‌چیز آن‌جا هست؟
10:53
Well you have to take controlکنترل over it.
261
638000
2000
خب مجبورید روی اون کنترل داشته باشید.
10:55
And if I give you this informationاطلاعات directlyبه طور مستقیم,
262
640000
3000
و اگر من این اطلاعات را مسنقیم به شما بدهم،
10:58
it's a very differentناهمسان typeتایپ کنید of identityهویت
263
643000
3000
گونه‌ی خیلی متفاوت از هویت است
11:01
than if you were to try to go throughاز طریق and try to get bitsبیت and piecesقطعات.
264
646000
3000
تا اینکه قرار باشد سعی کنید از طریق این خرده‌ و تکه‌ها به آن دست یابید.
11:04
The other thing that's alsoهمچنین interestingجالب هست that's going on here
265
649000
3000
نکته‌ی جالب دیگری که اینجا وجود دارد
11:07
is the factواقعیت that intelligenceهوش agenciesآژانس ها --
266
652000
2000
اینست که سازمان‌های اطلاعاتی --
11:09
and it doesn't matterموضوع who they are --
267
654000
3000
و مهم نیست چه کسانی هستند --
11:12
they all operateکار کن in an industryصنعت
268
657000
2000
همه‌شان در صنعتی کار می‌کنند
11:14
where theirخودشان commodityکالا is informationاطلاعات,
269
659000
2000
که در آن کالایشان، اطلاعات است،
11:16
or restrictedمحصور accessدسترسی به to informationاطلاعات.
270
661000
2000
یا دسترسی محدود به اطلاعات.
11:18
And the reasonدلیل theirخودشان informationاطلاعات has any valueارزش
271
663000
3000
و به این دلیل این اطلاعات ارزش دارد
11:21
is, well, because no one elseچیز دیگری has accessدسترسی به to it.
272
666000
3000
خب، چون هیچ‌کس دیگری به آن دسترسی ندارد.
11:24
And by me cuttingبرش دادن out the middleوسط man
273
669000
2000
و با منی که واسطه را از میان برمی‌دارم
11:26
and givingدادن it straightسر راست to you,
274
671000
3000
و مستقیم آن [اطلاعات] را به شما می‌دهم،
11:29
the informationاطلاعات that the FBIاف بی آی has has no valueارزش,
275
674000
3000
اطلاعاتی که اف‌بی‌آی دارد بی‌ارزش است،
11:32
so thusبدین ترتیب devaluingکاهش ارزش theirخودشان currencyواحد پول.
276
677000
3000
پس در نتیجه از ارزششان می‌کاهد.
11:35
And I understandفهمیدن that, on an individualفردی levelسطح,
277
680000
2000
و من می‌فهمم که در مرحله‌ی فردی،
11:37
it's purelyصرفا symbolicنمادین.
278
682000
2000
این کاملا نمادین است.
11:39
But if 300 millionمیلیون people in the U.S.
279
684000
2000
اما اگر ۳۰۰ میلیون نفر از مردم امریکا
11:41
startedآغاز شده doing this,
280
686000
2000
شروع به این کار کنند،
11:43
we would have to redesignطراحی مجدد the entireکل intelligenceهوش systemسیستم
281
688000
2000
ما باید کل سیستم اطلاعاتی را دوباره طراحی کنیم
11:45
from the groundزمینی up.
282
690000
2000
سر تا پایش را.
11:47
Because it just wouldn'tنمی خواهم work if everybodyهمه was sharingبه اشتراک گذاری everything.
283
692000
3000
چون کار نمی‌کند اگر همه همه‌چیز را به اشتراک بگذارند.
11:50
And we're gettingگرفتن to that.
284
695000
2000
و ما به اینجا داریم می‌رسیم.
11:52
When I first startedآغاز شده this projectپروژه,
285
697000
2000
وقتی من این پروژه را در ابتدا آغاز کردم،
11:54
people were looking at me and sayingگفت:,
286
699000
2000
مردم به من نگاه می‌کردند و می‌گفتند:
11:56
"Why would you want to tell everybodyهمه what you're doing, where you're at?
287
701000
3000
"چرا می‌خواهی به همه بگویی چه می‌کنی، کجا هستی؟
11:59
Why are you postingپست کردن these photosعکس ها?"
288
704000
2000
چرا این عکس‌ها را [بر روی اینترنت] پست می‌کنی؟"
12:01
This was an ageسن before people were Tweetingتوییت کردن everywhereدر همه جا
289
706000
4000
این قبل از دوره‌ای بود که مردم همه‌جا توییت می‌کردند
12:05
and 750 millionمیلیون people
290
710000
3000
و ۷۵۰ میلیون نفر از مردم
12:08
were postingپست کردن statusوضعیت messagesپیام ها
291
713000
2000
وضعیتشان را [فیسبوک] به اشتراک می‌گذاشتند
12:10
or pokingتکان دادن people.
292
715000
2000
یا به ملت تلنگر (پُک) می‌زدند.
12:12
So in a way, I'm gladخوشحالم that I'm completelyبه صورت کامل obsoleteمنسوخ شده.
293
717000
3000
پس یک جورایی، خوش‌حالم که کاملا مهجور هستم.
12:15
I'm still doing this projectپروژه, but it is obsoleteمنسوخ شده,
294
720000
3000
من هنوز این‌ پروژه را انجام می‌دهم، اما مهجورانه،
12:18
because you're all doing it.
295
723000
2000
چون شما همه‌تان این کار را می‌کنید.
12:20
This is something that we all are doing on a dailyروزانه basisپایه,
296
725000
2000
این چیزی هست که ما همه روزانه انجام می‌دهیم،
12:22
whetherچه we're awareمطلع of it or not.
297
727000
2000
چه بدانیم یا ندانیم.
12:24
So we're creatingپدید آوردن our ownخودت archivesبایگانی and so on.
298
729000
3000
پس ما بایگانی خودمان را می‌سازیم و...
12:27
And you know, some of my friendsدوستان have always said,
299
732000
3000
و می‌دانید، بعضی از دوستانم همیشه می‌گویند:
12:30
"Hey, you're just paranoidپارانوئید. Why are you doing this?
300
735000
2000
"هی، تو دقیقا پارانویید هستی. چرا این‌کار را می‌کنی؟
12:32
Because no one'sیک نفر really watchingتماشا کردن.
301
737000
2000
چون در واقع کسی مراقب تو نیست.
12:34
No one'sیک نفر really going to botherزحمت you."
302
739000
2000
هیچ‌کس قرار نیست اذیتت کند."
12:36
So one of the things that I do
303
741000
2000
پس یکی از کارهایی که می‌کنم
12:38
is I actuallyدر واقع look throughاز طریق my serverسرور logsسیاههها very carefullyبا دقت.
304
743000
2000
این است که گزارش لاگ سرورم را به دقت چک می‌کنم.
12:40
Because it's about surveillanceنظارت.
305
745000
2000
چون که همش درباره‌ی مراقبت است.
12:42
I'm watchingتماشا کردن who'sچه کسی است watchingتماشا کردن me.
306
747000
3000
من مراقبم که چه کسی مراقب من است.
12:45
And I cameآمد up with these.
307
750000
2000
و به این‌ها رسیدم.
12:47
So these are some of my sampleنمونه logsسیاههها.
308
752000
2000
این‌ها نمونه‌ای از لاگ‌هایم است.
12:49
And just little bitsبیت and piecesقطعات, and you can see some of the things there.
309
754000
3000
و شما می‌توانید یک چیزهایی اینجا ببینید.
12:52
And I cleanedپاک شده up the listفهرست a little bitبیت so you can see.
310
757000
3000
من یک کم فهرست را تصفیه می‌کنم که بتوانید ببینید.
12:55
So you can see that the Homelandوطن Securityامنیت likesدوست دارد to come by --
311
760000
3000
پس می‌توانید ببینید که امنیت داخلی دوست دارد این‌جا بیاید --
12:58
Departmentگروه of Homelandوطن Securityامنیت.
312
763000
2000
وزارت امنیت داخلی.
13:00
You can see the Nationalملی Securityامنیت Agencyآژانس likesدوست دارد to come by.
313
765000
2000
می‌توانید ببینید که سازمان امنیت ملی علاقه دارد سر بزند.
13:02
I actuallyدر واقع movedنقل مکان کرد very closeبستن to them. I liveزنده right down the streetخیابان from them now.
314
767000
4000
من در واقع خیلی نزدیک به آن‌ها حرکت می‌کنم. من الان در ته خیابان آن‌ها زندگی می‌کنم.
13:06
Centralمرکزی Intelligenceهوش Agencyآژانس.
315
771000
2000
سازمان اطلاعات مرکزی.
13:08
Executiveاجرایی Officeدفتر of the Presidentرئيس جمهور.
316
773000
4000
دفتراجرایی ریاست جمهوری امریکا.
13:12
Not really sure why they showنشان بده up, but they do.
317
777000
3000
دقیقا مطمئن نیستم چرا آن‌ها سرو کله‌شان پیدا می‌شود ولی می‌شود.
13:15
I think they kindنوع of like to look at artهنر.
318
780000
2000
فکر کنم یک جورایی دوست دارند به هنر بنگرند.
13:17
And I'm gladخوشحالم that we have patronsمشتریان of the artsهنر in these fieldsزمینه های.
319
782000
4000
و من شادمانم که ما مشتری‌های هنری در این زمینه‌ها داریم.
13:21
So thank you very much. I appreciateقدردانی it.
320
786000
2000
خب خیلی ممنونم. تشکر می‌کنم.
13:23
(Applauseتشویق و تمجید)
321
788000
9000
(تشویق)
13:33
Brunoبرونو Giussaniگیسسانی: Hasanحسن, just curiousکنجکاو.
322
798000
2000
برونو جیوسانی: حسن، فقط کنجکاوم.
13:35
You said, "Now everything automaticallyبطور خودکار goesمی رود from my iPhoneآی فون,"
323
800000
3000
تو گفتی: "الان همه‌چیز خودکار از آیفونت [به سرور] می‌رود."
13:38
but actuallyدر واقع you do take the picturesتصاویر and put on informationاطلاعات.
324
803000
2000
اما در واقع تو این عکس‌ها را گرفتی و این اطلاعات را گذاشتی.
13:40
So how manyبسیاری hoursساعت ها of the day does that take?
325
805000
3000
چند ساعت از روز را صرف این‌کار می‌کنی؟"
13:43
HE: Almostتقریبا noneهیچ کدام.
326
808000
2000
ح.ا : تقریباً هیچ.
13:45
It's no differentناهمسان
327
810000
2000
فرقی نمی‌کند
13:47
than sendingدر حال ارسال a textمتن.
328
812000
2000
با ارسال پیامک.
13:49
It's no differentناهمسان than checkingچک کردن an emailپست الکترونیک.
329
814000
3000
هیچ فرقی با چک‌کردن ایمیل نمی‌کند.
13:52
It's one of those things, we got by just fine before we had to do any of those.
330
817000
2000
این یکی از کارهایی است ما راحت انجامش می‌دهیم قبل از این‌که مجبور باشیم انجامش دهیم.
13:54
So it's just becomeتبدیل شدن به anotherیکی دیگر day.
331
819000
2000
پس این فقط یک روز دیگر است.
13:56
I mean, when we updateبه روز رسانی a statusوضعیت messageپیام,
332
821000
2000
منظورم اینست که، وقتی وضعیت [فیسبوک] به روز می‌کنیم،
13:58
we don't really think about how long that's going to take.
333
823000
3000
ما واقعا به این نمی‌اندیشیم که چقدر وقتمان را می‌گیرد.
14:01
So it's really just a matterموضوع of my phoneتلفن clickingکلیک کردن a coupleزن و شوهر of clicksکلیک کنید,
334
826000
2000
پس این واقعا فقط فشار دادن چند دکمه‌ی موبایل،
14:03
sendارسال, and then it's doneانجام شده.
335
828000
2000
قرستادن، سپس این انجام میشه.
14:05
And everything'sهمه چیز automatedخودکار at the other endپایان.
336
830000
2000
و همه‌چیز در طرف دیگر خودکار انجام می‌شود.
14:07
BGBG: On the day you are in a placeمحل where there is no coverageپوشش, the FBIاف بی آی getsمی شود crazyدیوانه?
337
832000
3000
ب.ج: روزهایی که پوششی شبکه‌ای وجود ندارد، اف‌بی‌آی دیوانه می‌شود؟
14:10
HE: Well it goesمی رود to the last pointنقطه that I was at.
338
835000
2000
ح.ا: خب به آخرین نقطه‌ای که من در آن بودم می‌رود.
14:12
So it holdsدارای ontoبه سوی the very last pointنقطه.
339
837000
2000
پس بر روی آخرین نقطه نگه‌داشته می‌شود.
14:14
So if I'm on a 12-hourساعت flightپرواز,
340
839000
2000
پس اگر یک پرواز ۱۲ ساعته دارم،
14:16
you'llشما خواهید بود see the last airportفرودگاه that I departedترک کرد from.
341
841000
3000
شما آخرین فرودگاهی را ترک کردم می‌بینید.
14:19
BGBG: Hasanحسن, thank you very much. (HE: Thank you.)
342
844000
3000
ب.ج: حسن، خیلی ممنونم. (ح.ا: ممنون از شما.)
14:22
(Applauseتشویق و تمجید)
343
847000
2000
(تشویق)
Translated by Fereydoon Taheri
Reviewed by Shahram Eatezadi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Hasan Elahi - Privacy artist
In 2002, American artist Hasan Elahi’s name was added (by mistake) to the US government’s watch list.

Why you should listen

That led to an intensive investigation by the FBI. After months of interrogations, Elahi was finally cleared of suspicions but advised to keep the FBI informed of his whereabouts. Which he did -- fully, by opening up just about every aspect of his life to the public. What started with a practicality grew into an open-ended art project, with Elahi posting photos of his minute-by-minute life online (hotel rooms, airports, meals, receipts, bathrooms), tracking himself on Google Maps, releasing communication records, banking transactions and transportation logs, and more. The project questions the consequences of living under constant surveillance, and it has been presented at Centre Pompidou in Paris and at the Venice Biennale, among others. He is an associate professor of Art at University of Maryland, roughly equidistant from the CIA, FBI and NSA headquarters.

More profile about the speaker
Hasan Elahi | Speaker | TED.com