ABOUT THE SPEAKER
Becci Manson - Photo Retoucher
After the March 2011 earthquake and tsunami in Japan, Becci Manson and her volunteer colleagues cleaned and restored hundreds of damaged photos.

Why you should listen

Becci Manson flew to Tōhoku, Japan after the 2011 disaster, determined to help with cleanup and rebuilding.

As she writes: "During those 3 weeks of digging ditches and gutting homes I discovered vast amounts of photos that had been found and handed into evacuation centers. The photos were dirty, wet and homeless. As I spent my first day hand-cleaning them, I couldnt help but think how easy it would be for me, my colleagues and my friends to fix some of them. So we did."

She spent the next 6 months organizing a worldwide network of volunteer retouchers, restoring these photos and training local All Hands volunteer teams to hand-clean the photos handed in to local authorities. These teams have restored hundreds and hand-cleaned well over 100,000 photos.

Since the project in Tōhoku, Manson and her team has begun similar cleaning and retouching projects in Prattsville, NY after Hurricane Irene, and in Binghamton, NY after Tropical Storm Lee.

More profile about the speaker
Becci Manson | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2012

Becci Manson: (Re)touching lives through photos

بکی منسون: رنگ دادن (مجدد) به زندگی از طریق عکس‌ها

Filmed:
849,530 views

در پی زمین لرزه و سونامی ۲۰۱۱ ژاپن، عکسهای آسیب دیده و گم شدۀ خانواده ها و عزیزان آنها، در بین خرابه ها آمیخته شده بود. روتوش گرِ عکس، بکی منسون، با یاری داوطلبان محلی و گروه جهانی همکارانی که از طریق اینترنت گرد هم آورد، کمک کرد و عکسها را تمیز و مرمت کردند و با اینکار خاطرات صاحبان آنها را دوباره زنده کردند.
- Photo Retoucher
After the March 2011 earthquake and tsunami in Japan, Becci Manson and her volunteer colleagues cleaned and restored hundreds of damaged photos. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:17
Before Marchمارس, 2011, I was a photographicعکاسی retoucherمجذوب کردن
0
1267
4054
قبل از مارچ سال ۲۰۱۱، من یک روتوش گر عکس بودم،
00:21
basedمستقر in Newجدید Yorkیورک Cityشهر.
1
5321
2947
در عکاسی در نیویورک سیتی.
00:24
We're paleکم رنگ, grayخاکستری creaturesموجودات.
2
8268
2056
ما موجودات رنگ پریده و بی رنگ و رو هستیم.
00:26
We hideپنهان شدن in darkتاریک است, windowlessبدون پنجره roomsاتاق ها,
3
10324
2060
ما در تاریکی و اتاقهای بدون پنجره قایم می شویم،
00:28
and generallyبطور کلی avoidاجتناب کردن sunlightنور خورشید.
4
12384
2328
و عموما" از روشنایی دوری می کنیم.
00:30
We make skinnyلاغر modelsمدل ها skinnierلاغرتر, perfectکامل skinپوست more perfectکامل,
5
14712
4264
ما مدلهای لاغر را استخوانی تر و پوستهای عالی را فوق العاده تر،
00:34
and the impossibleغیرممکن است possibleامکان پذیر است,
6
18976
1980
و غیر ممکن را ممکن می کنیم،
00:36
and we get criticizedانتقاد شدید in the pressمطبوعات all the time,
7
20956
4050
و همیشه در مطبوعات مورد انتقاد قرار می گیریم،
00:40
but some of us are actuallyدر واقع talentedبا استعداد artistsهنرمندان
8
25006
3501
اما برخی از ما در واقع هنرمندانی با استعدادی با سالها تجربه هستیم
00:44
with yearsسالها of experienceتجربه
9
28507
2080
اما برخی از ما در واقع هنرمندانی با استعدادی با سالها تجربه هستیم
00:46
and a realواقعی appreciationقدردانی for imagesتصاویر and photographyعکاسی.
10
30587
3904
و تقدیری حقیقی برای تصاویر و عکاسی.
00:50
On Marchمارس 11, 2011, I watchedتماشا کردم from home, as the restباقی مانده
11
34491
5164
در ۱۱ مارچ ۲۰۱۱، من گزارش حوادث مصیبت بار ژاپن را
00:55
of the worldجهان did, as the tragicغم انگیز eventsمناسبت ها unfoldedآشکار شد in Japanژاپن.
12
39655
3836
از تلویزیون می دیدم، همانطور که همۀ دنیا آنرا می دیدند.
00:59
Soonبه زودی after, an organizationسازمان I volunteerداوطلب with,
13
43491
2173
بلافاصله پس از آن، سازمانی که عضو داوطلبانش هستم،
01:01
All Handsدست ها Volunteersداوطلبان, were on the groundزمینی, withinدر داخل daysروزها,
14
45664
3842
بنام "همه دستان داوطلب" ، در عرض چند روز در آنجا مستقر شد،
01:05
workingکار کردن as partبخشی of the responseواکنش effortsتلاش ها.
15
49506
2832
بعنوان بخشی از تلاشهای واکنشانه در آنجا فعالیت می کرد.
01:08
I, alongدر امتداد with hundredsصدها of other volunteersداوطلبان,
16
52338
2296
من بهمراه صدها داوطلب،
01:10
knewمی دانست we couldn'tنمی توانستم just sitنشستن at home,
17
54634
1664
می دونستیم که نمی تونیم راحت در خانه بشینیم،
01:12
so I decidedقرار بر این شد to joinپیوستن them for threeسه weeksهفته ها.
18
56298
3724
بنابراین تصمیم گرفتم که برای سه هفته به آنها بپیوندم.
01:15
On Mayممکن است the 13thth, I madeساخته شده my way to the townشهر of Ōfunatofunato.
19
60022
3645
در ۱۳ ماه مِی، من به سمت روستای اُفاناتو براه افتادم.
01:19
It's a smallکوچک fishingصید ماهی townشهر in Iwateایوان Prefectureریاست جمهوری,
20
63667
3680
اون یک روستای کوچک محل ماهیگیری در "ایواتا پریفکچر"
01:23
about 50,000 people,
21
67347
2407
با جمعیتی حدود ۵۰,۰۰۰ نفر .
01:25
one of the first that was hitاصابت by the waveموج.
22
69754
2805
یکی از اولین جاهایی که مورد اصابت موجها قرار گرفت.
01:28
The watersآب ها here have been recordedثبت شده at reachingرسیدن به
23
72559
2811
ارتفاع موج به بیش از ۲۴ متر در اینجا تخمین زده شده،
01:31
over 24 metersمتر in heightارتفاع,
24
75370
2702
ارتفاع موج به بیش از ۲۴ متر در اینجا تخمین زده شده،
01:33
and traveledسفر کرد over two milesمایل inlandداخلی.
25
78072
1709
و بیش از دو مایل در شهر پیش رفت.
01:35
As you can imagineتصور کن, the townشهر had been devastatedویران.
26
79781
3542
همانطور که تصور می کنید، روستا ویران شده بود.
01:39
We pulledکشیده debrisباقیمانده from canalsکانال ها and ditchesگودال.
27
83323
2531
ما آت و اشغالها را از داخل کانالها و جویها درآوردیم.
01:41
We cleanedپاک شده schoolsمدارس. We de-muddedدودکش and guttedزخمی شده homesخانه ها
28
85854
3431
مدارس را تمیز کردیم. گل و لای و خرابه ها را از خانه ها بیرون آورده
01:45
readyآماده for renovationنوسازی and rehabilitationتوانبخشی.
29
89285
2498
و آنها را برای بازسازی و اسکان مجدد آماده کردیم.
01:47
We clearedپاکسازی شده tonsتن and tonsتن of stinkingخشمگین, rottingپوسیدگی fishماهی carcassesلاشه
30
91783
4452
ما یک عالم لاشه گندیده و فاسد ماهی را از محل کنسرو سازی محلی پاکسازی کردیم.
01:52
from the localمحلی fishماهی processingدر حال پردازش plantگیاه.
31
96235
2219
ما یک عالم لاشه گندیده و فاسد ماهی را از محل کنسرو سازی محلی پاکسازی کردیم.
01:54
We got dirtyکثیف, and we lovedدوست داشتنی it.
32
98454
3409
ما کثیف می شدیم، و اونکار را دوست داشتیم.
01:57
For weeksهفته ها, all the volunteersداوطلبان and localsمردم محلی alikeبه طور یکسان
33
101863
3117
همه داوطلبان و افراد محلی برای هفته ها چیزهای مشابهی پیدا می کردند.
02:00
had been findingیافته similarمشابه things.
34
104980
2240
همه داوطلبان و افراد محلی برای هفته ها چیزهای مشابهی پیدا می کردند.
02:03
They'dآنها می خواهند been findingیافته photosعکس ها and photoعکس albumsآلبوم ها
35
107220
2946
آنها عکس، آلبوم های عکس، دوربین و کارتهای حافظه پیدا می کردند.
02:06
and camerasدوربین ها and SDSD cardsکارت ها.
36
110166
2633
آنها عکس، آلبوم های عکس، دوربین و کارتهای حافظه پیدا می کردند.
02:08
And everyoneهر کس was doing the sameیکسان.
37
112799
1216
و همه یک کار را می کردند.
02:09
They were collectingجمع آوری them up, and handingتحویل them in to
38
114015
2665
آنها را جمع کرده، و به مکانهای مختلفی در روستاهای متفاوت برای حفظ و نگهداری، تحویل می دادند.
02:12
variousمختلف placesمکان ها around the differentناهمسان townsشهرها for safekeepingنگهداری.
39
116680
3173
آنها را جمع کرده، و به مکانهای مختلفی در روستاهای متفاوت برای حفظ و نگهداری، تحویل می دادند.
02:15
Now, it wasn'tنبود untilتا زمان this pointنقطه that I realizedمتوجه شدم
40
119853
3116
و آنموقع بود که دریافتم
02:18
that these photosعکس ها were suchچنین a hugeبزرگ partبخشی
41
122969
2430
این عکسها بخش بزرگ تلفات شخصی است که مردم دچارش بودند.
02:21
of the personalشخصی lossاز دست دادن these people had feltنمد.
42
125399
3000
این عکسها بخش بزرگ تلفات شخصی است که مردم دچارش بودند.
02:24
As they had runاجرا کن from the waveموج, and for theirخودشان livesزندگی می کند,
43
128399
2794
وقتی از ترس جانشان، از موجها فرار می کردند،
02:27
absolutelyکاملا everything they had,
44
131193
2520
تمام آنچه داشتند،
02:29
everything had to be left behindپشت.
45
133713
2824
همه چیز می بایست در پشت سرشان باقی می ماند.
02:32
At the endپایان of my first weekهفته there, I foundپیدا شد myselfخودم
46
136537
2285
در پایان اولین هفته ای که آنجا بودم،
02:34
helpingکمک out in an evacuationتخلیه centerمرکز in the townشهر.
47
138822
3194
در مرکز انتقال در روستا مشغول کمک بودم.
02:37
I was helpingکمک cleanپاک کن the onsenonsen, the communalجمعی onsenonsen,
48
142016
3335
در تمیز کردن "آنسن" ( چشمه عمومی آب گرم در زبان ژاپنی)
02:41
the hugeبزرگ giantغول bathtubsحمام.
49
145351
2306
وان های غول پیکر عظیم، کمک می کردم.
02:43
This happenedاتفاق افتاد to alsoهمچنین be a placeمحل in the townشهر where
50
147657
2437
اتفاقا" اون جایی بود که
02:45
the evacuationتخلیه centerمرکز was collectingجمع آوری the photosعکس ها.
51
150094
3004
مرکز تخلیه و انتقال، عکسها را در آنجا جمع می کرد.
02:48
This is where people were handingتحویل them in,
52
153098
1925
این جایی است که مردم عکسها را تحویل می دادند،
02:50
and I was honoredافتخار that day that they actuallyدر واقع trustedاعتماد به نفس me
53
155023
2508
و باعث افتخارم بود که آنها در واقع به من اعتماد داشته
02:53
to help them startشروع کن hand-cleaningتمیز کردن دست them.
54
157531
2644
تا در تمیز کردن دستی عکسها، به آنها کمک کنم.
02:56
Now, it was emotionalعاطفی and it was inspiringالهام بخش,
55
160175
3049
کار احساسی و شوق برانگیزی در اونوقت بود،
02:59
and I've always heardشنیدم about thinkingفكر كردن outsideخارج از the boxجعبه,
56
163224
3758
و من همیشه در مورد تفکرِ خلاق، شنیده بودم،
03:02
but it wasn'tنبود untilتا زمان I had actuallyدر واقع gottenدریافت کردم outsideخارج از of my boxجعبه
57
166982
3411
ولی این موضوع وقتی اتفاق افتاد که در واقع به ورای قضیه نگاه کردم.
03:06
that something happenedاتفاق افتاد.
58
170393
2427
ولی این موضوع وقتی اتفاق افتاد که در واقع به ورای قضیه نگاه کردم.
03:08
As I lookedنگاه کرد throughاز طریق the photosعکس ها, there were some
59
172820
2053
همانطور که به عکسها نگاه می کردم،
03:10
were over a hundredصد yearsسالها oldقدیمی,
60
174873
1766
قدمت بعضی هاشون به بیش از صد سال می رسید،
03:12
some still in the envelopeپاكت نامه from the processingدر حال پردازش labآزمایشگاه,
61
176639
3584
بعضی ها هنوز در پاکت ظهور عکس لابراتوار بودند،
03:16
I couldn'tنمی توانستم help but think as a retoucherمجذوب کردن
62
180223
1890
بعنوان روتوش گر نمی تونستم از فکرش بیرون بیام
03:18
that I could fixثابت that tearاشک and mendبهبودی یافتن that scratchخراش,
63
182113
2825
که می تونم اون پارگی را درست کرده و اون خراش را ترمیم کنم،
03:20
and I knewمی دانست hundredsصدها of people who could do the sameیکسان.
64
184938
4037
و صدها نفر را می شناختم که می توانستند آن کار را انجام دهند.
03:24
So that eveningشب, I just reachedرسیده است out on Facebookفیس بوک
65
188975
2387
بدین ترتیب، اون شب سراغ فیسبوک رفتم
03:27
and askedپرسید: a fewتعداد کمی of them, and by morningصبح
66
191362
2194
و از چند تای اونها درخواست کمک کردم، و تا صبح
03:29
the responseواکنش had been so overwhelmingغافلگیر کننده and so positiveمثبت,
67
193556
3479
کلی جوابهای بیشمار و مثبت دریافت کردم،
03:32
I knewمی دانست we had to give it a go.
68
197035
1865
می دونستم که باید راهش بیندازیم.
03:34
So we startedآغاز شده retouchingروتوش photosعکس ها.
69
198900
2854
بدین ترتیب ما شروع به روتوش کردن عکسها کردیم.
03:37
This was the very first.
70
201754
2793
این اولین عکسه.
03:40
Not terriblyوحشتناک damagedآسیب دیده, but where the waterاب had causedباعث
71
204547
4607
خیلی خراب نشده بود، ولی اونجا که آب باعث رنگ رفتگی صورت دختر شده بود،
03:45
that discolorationتغییر رنگ on the girl'sدختر faceصورت
72
209154
2186
خیلی خراب نشده بود، ولی اونجا که آب باعث رنگ رفتگی صورت دختر شده بود،
03:47
had to be repairedتعمیر شده with suchچنین accuracyدقت and delicacyظرافت.
73
211340
3603
می بایست با دقت و ظرافت خاصی درست می شد.
03:50
Otherwiseدر غیر این صورت, that little girlدختر isn't going to look
74
214943
2295
وگرنه، اون دختر دیگر شبیه دختری که بود، به نظر نمی آمد،
03:53
like that little girlدختر anymoreدیگر, and surelyمسلما that's as tragicغم انگیز
75
217238
2700
و اینکار به همان اندازه خراب شدن عکس، فاجعه آمیز بود.
03:55
as havingداشتن the photoعکس damagedآسیب دیده.
76
219938
3544
و اینکار به همان اندازه خراب شدن عکس، فاجعه آمیز بود.
03:59
(Applauseتشویق و تمجید)
77
223482
6328
(تشویق حاضرین)
04:05
Over time, more photosعکس ها cameآمد in, thankfullyخوشبختانه,
78
229810
3213
با گذشت زمان، عکسهای بیشتری رسیدند، خدا را شکر،
04:08
and more retouchersرطوبت were neededمورد نیاز است,
79
233023
3474
و روتوش های بیشتری مورد نیاز بود،
04:12
and so I reachedرسیده است out again on Facebookفیس بوک and LinkedInLinkedIn,
80
236497
2938
بنابراین من دوباره سراغ فیسبوک و لینکداین رفتم،
04:15
and withinدر داخل fiveپنج daysروزها, 80 people wanted to help
81
239435
3083
و در عرض ۵ روز، ۸۰ نفر از ۱۲ کشور مختلف آماده کمک بودند.
04:18
from 12 differentناهمسان countriesکشورها.
82
242518
1969
و در عرض ۵ روز، ۸۰ نفر از ۱۲ کشور مختلف آماده کمک بودند.
04:20
Withinدر داخل two weeksهفته ها, I had 150 people
83
244487
2369
در عرض دو هفته، ۱۵۰ نفر مایل به همکاری بودند.
04:22
wantingمیخواهم to joinپیوستن in.
84
246856
1871
در عرض دو هفته، ۱۵۰ نفر مایل به همکاری بودند.
04:24
Withinدر داخل Japanژاپن, by Julyجولای, we'dما می خواهیم branchedشاخه ای out
85
248727
2376
تا ماه جولای، ما به روستاهای مجاور مثل "ریکوزنتاکاتا"،
04:27
to the neighboringهمسایه townشهر of RikuzentakataRikuzentakata,
86
251103
2612
تا ماه جولای، ما به روستاهای مجاور مثل "ریکوزنتاکاتا"،
04:29
furtherبیشتر northشمال to a townشهر calledبه نام Yamadaیامادا.
87
253715
2394
تا روستای دورتری در شمال بنام " یامادا" در ژاپن منشعب شدیم.
04:32
Onceیک بار a weekهفته, we would setتنظیم up our scanningاسکن کردن equipmentتجهیزات
88
256109
3268
یکبار در هفته، دستگاه اسکن را
04:35
in the temporaryموقت photoعکس librariesکتابخانه ها that had been setتنظیم up,
89
259377
2508
در رابراتوارهای عکس که موقتا" بر پا شده بود، راه انداخته
04:37
where people were reclaimingاحیای theirخودشان photosعکس ها.
90
261885
2373
تا مردم عکس هایشان را دوباره بدست بیاورند.
04:40
The olderمسن تر ladiesخانم ها sometimesگاه گاهی hadn'tتا به حال نیست seenمشاهده گردید a scannerاسکنر before,
91
264258
3832
خانمهای پیرتر تا آنموقع، دستگاه اسکنر ندیده بودند،
04:43
but withinدر داخل 10 minutesدقایق of them findingیافته theirخودشان lostکم شده photoعکس,
92
268090
3874
اما در عرض ۱۰ دقیقه، عکسها گم شده شان را پیدا کرده،
04:47
they could give it to us, have it scannedاسکن شده,
93
271964
1909
به ما می دادند، آنرا اسکن کرده،
04:49
uploadedآپلود شده to a cloudابر serverسرور, it would be downloadedدانلود شده
94
273873
2014
و در سرور عمومی آپلود کرده،
04:51
by a gaijinگایجین, a strangerغریبه,
95
275887
2633
و یک فرد غریبه، گایژنگ ( به زبان ژاپنی یعنی فرد خارجی)،
04:54
somewhereجایی on the other sideسمت of the globeجهان,
96
278520
2103
جایی در اونطرف دنیا، آنرا دانلود کرده٬
04:56
and it'dمی خواهم startشروع کن beingبودن fixedدرست شد.
97
280623
2364
و ترمیم آن عکس آغاز می شد.
04:58
The time it tookگرفت, howeverبا این حال, to get it back
98
282987
3138
هرچند زمان لازم برای دریافت عکسها، خود داستان دیگری بود،
05:02
is a completelyبه صورت کامل differentناهمسان storyداستان,
99
286125
2047
هرچند زمان لازم برای دریافت عکسها، خود داستان دیگری بود،
05:04
and it dependedبستگی دارد obviouslyبدیهی است on the damageخسارت involvedگرفتار.
100
288172
2588
و بطور واضح بستگی به میزان خسارت وارده داشت.
05:06
It could take an hourساعت. It could take weeksهفته ها.
101
290760
1733
می تونست یکساعت وقت ببره. می تونست هفته ها طول بکشه.
05:08
It could take monthsماه ها.
102
292493
2104
می تونست ماهها وقت ببره.
05:10
The kimonoکیمونو in this shotشات prettyبسیار much had to be hand-drawnدست کشیده,
103
294597
4117
کیمونوی این عکس می بایست کاملا" با دست کشیده می شد،
05:14
or piecedضعیف togetherبا یکدیگر, pickingچیدن out the remainingباقی مانده است partsقطعات of colorرنگ
104
298714
3702
یا با برداشتن تکه های رنگها و جزئیات باقی مانده که در اثر آب خراب نشده، کنار هم گذاشته می شد.
05:18
and detailجزئیات that the waterاب hadn'tتا به حال نیست damagedآسیب دیده.
105
302416
2430
یا با برداشتن تکه های رنگها و جزئیات باقی مانده که در اثر آب خراب نشده، کنار هم گذاشته می شد.
05:20
It was very time-consumingزمان بر.
106
304846
2745
خیلی وقت می برد.
05:23
Now, all these photosعکس ها had been damagedآسیب دیده by waterاب,
107
307591
2621
حالا، همه این عکسها در اثر آب خراب شده بودند،
05:26
submergedغرق شده in saltنمک waterاب, coveredپوشش داده شده in bacteriaباکتری ها,
108
310212
3331
در آب نمک غوطه ور، پوشیده از باکتری بوده،
05:29
in sewageفاضلاب شهری, sometimesگاه گاهی even in oilنفت, all of whichکه over time
109
313543
3441
در فاضلاب ها، گاهی حتی در نفت، همه چیزهایی که آسیب دیدگی را به مرور زمان پیش می برد،
05:32
is going to continueادامه دهید to damageخسارت them,
110
316984
1944
در فاضلاب ها، گاهی حتی در نفت، همه چیزهایی که آسیب دیدگی را به مرور زمان پیش می برد،
05:34
so hand-cleaningتمیز کردن دست them was a hugeبزرگ partبخشی of the projectپروژه.
111
318928
3116
بنابراین تمیز کردن آنها با دست، بخش عظیم پروژه بود.
05:37
We couldn'tنمی توانستم retouchروتوش the photoعکس unlessمگر اینکه it was cleanedپاک شده,
112
322044
2970
تا عکس را تمیز، خشک و بازسازی نمی کردیم، نمی توانستیم روتوش کنیم.
05:40
dryخشک and reclaimedاحیا شده.
113
325014
3016
تا عکس را تمیز، خشک و بازسازی نمی کردیم، نمی توانستیم روتوش کنیم.
05:43
Now, we were luckyخوش شانس with our hand-cleaningتمیز کردن دست.
114
328030
2452
حالا، ما در مورد تمیز کردن با دست خوش شانس بودیم.
05:46
We had an amazingحیرت آور localمحلی womanزن who guidedهدایت شده us.
115
330482
3237
یک خانم محلی بی نظیری، ما را راهنمایی کرد.
05:49
It's very easyآسان to do more damageخسارت to those damagedآسیب دیده photosعکس ها.
116
333719
4193
خیلی راحت می شد به عکسها خسارت دیده، خسارت بیشتری وارد کرد.
05:53
As my teamتیم leaderرهبر Wynneوین onceیک بار said,
117
337912
1785
همانطور که "وِین"، رهبر گروه یکبار گفت،
05:55
it's like doing a tattooخال کوبی on someoneکسی.
118
339697
1946
مثل اینه که روی کسی تتو می کنی.
05:57
You don't get a chanceشانس to messبهم ریختگی it up.
119
341643
3531
اگه خراب کنی، راه دیگه ای وجود نداره.
06:01
The ladyخانم who broughtآورده شده us these photosعکس ها was luckyخوش شانس,
120
345174
2983
اون خانمی که این عکسها را برای ما آورد، به اندازۀ عکسها، خوش شانس بود.
06:04
as farدور as the photosعکس ها go.
121
348157
2230
اون خانمی که این عکسها را برای ما آورد، به اندازۀ عکسها، خوش شانس بود.
06:06
She had startedآغاز شده hand-cleaningتمیز کردن دست them herselfخودش and stoppedمتوقف شد
122
350387
2382
اون خودش شروع به تمیز کردن عکسها با دست کرده بود
06:08
when she realizedمتوجه شدم she was doing more damageخسارت.
123
352769
2419
و وقتی فهمید که داره خراب تَرِش می کنه، دست نگه داشت.
06:11
She alsoهمچنین had duplicatesتکراری.
124
355188
2251
اون دوتا از اون عکسها را داشت.
06:13
Areasمناطق like her husbandشوهر and her faceصورت, whichکه otherwiseدر غیر این صورت
125
357439
3093
جاهایی مثل عکس شوهرش یا صورت خودش، که در غیر اینصورت،
06:16
would have been completelyبه صورت کامل impossibleغیرممکن است to fixثابت,
126
360532
2104
ترمیم آنها کاملا" غیر ممکن می شد،
06:18
we could just put them togetherبا یکدیگر in one good photoعکس,
127
362636
2858
ما فقط می تونستیم آنها را بصورت یک عکس خوب در کنار هم گذاشته
06:21
and remakeبازسازی کنید the wholeکل photoعکس.
128
365494
2452
و کل عکس را بازسازی کنیم.
06:23
When she collectedجمع آوری شده the photosعکس ها from us,
129
367946
2678
وقتی عکسها را از ما گرفت،
06:26
she sharedبه اشتراک گذاشته شده a bitبیت of her storyداستان with us.
130
370624
2363
کمی از داستانش را برایمان تعریف کرد.
06:28
Her photosعکس ها were foundپیدا شد by her husband'sشوهر colleaguesهمکاران
131
372987
2960
همکاران شوهرش، عکسهای او را در یک مرکز آتش نشانی محلی
06:31
at a localمحلی fireآتش departmentبخش in the debrisباقیمانده
132
375947
1990
همکاران شوهرش، عکسهای او را در یک مرکز آتش نشانی محلی
06:33
a long way from where the home had onceیک بار stoodایستاد,
133
377937
3116
در خرابه هایی خیلی دورتر از جایی که زمانی خانه اش بود، پیدا کرده،
06:36
and they'dآنها می خواهند recognizedشناسایی شده him.
134
381053
2175
و شوهرش را شناخته بودند.
06:39
The day of the tsunamiسونامی, he'dاو می خواهد actuallyدر واقع been in chargeشارژ
135
383228
2281
روز سونامی، او در واقع مسئول این بود
06:41
of makingساخت sure the tsunamiسونامی gatesدروازه ها were closedبسته شد.
136
385509
2527
که از بسته بودن دریچه های سونامی اطمینان حاصل کنه.
06:43
He had to go towardsبه سمت the waterاب as the sirensآژیر soundedصدای.
137
388036
3128
وقتی آژیرها صدا داد، او می بایست به سمت آب می رفت.
06:47
Her two little boysپسران, not so little anymoreدیگر, but her two boysپسران
138
391164
3442
دو پسر کوچک اون خانم، خیلی هم کوچک نبودند، اما دو پسرش در مدرسه بودند، دو مدرسه جدا.
06:50
were bothهر دو at schoolمدرسه, separateجداگانه schoolsمدارس.
139
394606
2190
دو پسر کوچک اون خانم، خیلی هم کوچک نبودند، اما دو پسرش در مدرسه بودند، دو مدرسه جدا.
06:52
One of them got caughtگرفتار up in the waterاب.
140
396796
2568
آب یکی از اونها را برد.
06:55
It tookگرفت her a weekهفته to find them all again
141
399364
1947
یک هفته طول کشید تا همه اونها را پیدا کنه
06:57
and find out that they had all survivedجان سالم به در برد.
142
401311
2397
و بفهمه که همه جان سالم بدر بردند.
06:59
The day I gaveداد her the photosعکس ها alsoهمچنین happenedاتفاق افتاد to be
143
403708
2930
اتفاقا" روزی که عکسها را بهش دادم،
07:02
her youngestجوانترین son'sپسران 14thth birthdayروز تولد.
144
406638
3943
تولد چهارده سالگی کوچک ترین پسرش بود.
07:06
For her, despiteبا وجود all of this, those photosعکس ها
145
410581
3673
از نظر اون خانم، علیرغم همه این مسائل،
07:10
were the perfectکامل giftهدیه back to him,
146
414254
2711
اون عکسها بهترین هدیه برای پسرش بود،
07:12
something he could look at again, something he rememberedبه یاد داشته باشید from before
147
416965
3096
چیزی که می تونست دوباره بهش نگاه کنه، چیزی که از گذشته بیاد داشت،
07:15
that wasn'tنبود still scarredترسناک from that day in Marchمارس
148
420070
4258
چیزی که هنوز خدشه ای بهش وارد نشده بود، قبل از اون روز در ماه مارچ
07:20
when absolutelyکاملا everything elseچیز دیگری in his life had changedتغییر کرد
149
424328
2815
وقتی که همه چیز زندگیش یا عوض شد یا از بین رفت.
07:23
or been destroyedنابود.
150
427143
4149
وقتی که همه چیز زندگیش یا عوض شد یا از بین رفت.
07:27
After sixشش monthsماه ها in Japanژاپن,
151
431292
1857
پس از گذشت شش ماه در ژاپن،
07:29
1,100 volunteersداوطلبان had passedگذشت throughاز طریق All Handsدست ها,
152
433149
3150
۱۱۰۰ داوطلب در سازمان" همه دستان" فعالیت کردند،
07:32
hundredsصدها of whomچه کسی had helpedکمک کرد us hand-cleanتمیز کردن دست
153
436299
2250
صدها نفر کسانیکه به ما کمک کرده تا بیش از ۱۳۵,۰۰۰ عکس را با دست تمیز کنیم،
07:34
over 135,000 photographsعکس ها,
154
438549
3240
صدها نفر کسانیکه به ما کمک کرده تا بیش از ۱۳۵,۰۰۰ عکس را با دست تمیز کنیم،
07:37
the largeبزرگ majorityاکثریت — (Applauseتشویق و تمجید) —
155
441789
5704
اکثر آنهایی -- (تشویق حاضرین) --
07:43
a largeبزرگ majorityاکثریت of whichکه did actuallyدر واقع find theirخودشان home again,
156
447493
3230
اکثر عکسهایی که در حقیقت دوباره خانه شان را پیدا کردند، این مهمه.
07:46
importantlyمهم است.
157
450723
2755
اکثر عکسهایی که در حقیقت دوباره خانه شان را پیدا کردند، این مهمه.
07:49
Over fiveپنج hundredصد volunteersداوطلبان around the globeجهان
158
453478
3173
بیش از پانصد داوطلب از سراسر دنیا
07:52
helpedکمک کرد us get 90 familiesخانواده ها hundredsصدها of photographsعکس ها back,
159
456651
4658
به ما کمک کردند تا عکسها را به ۹۰ خانواده بازگردانیم،
07:57
fullyبه طور کامل restoredبازسازی شد and retouchedretouched.
160
461309
2250
کاملا" بازسازی و ترمیم شده.
07:59
Duringدر حین this time, we hadn'tتا به حال نیست really spentصرف شده more than
161
463559
2453
در طول این زمان، واقعا" هزار دلار هم خرج دستگاه ها و مواد نکردیم،
08:01
about a thousandهزار dollarsدلار in equipmentتجهیزات and materialsمواد,
162
466012
2846
در طول این زمان، واقعا" هزار دلار هم خرج دستگاه ها و مواد نکردیم،
08:04
mostاکثر of whichکه was printerچاپگر inksجوهر.
163
468858
3330
بیشتر اون هم جوهر پرینتر بود.
08:08
We take photosعکس ها constantlyبه طور مداوم.
164
472188
2887
ما دائم عکس می گیریم.
08:10
A photoعکس is a reminderیادآور of someoneکسی or something,
165
475075
2569
عکس یادآور شخص یا چیزی، جایی، رابطه ای، فرد محبوبی است.
08:13
a placeمحل, a relationshipارتباط, a lovedدوست داشتنی one.
166
477644
2858
عکس یادآور شخص یا چیزی، جایی، رابطه ای، فرد محبوبی است.
08:16
They're our memory-keepersنگهبانان حافظه and our historiesتاریخچه,
167
480502
2509
آنها نگهدار خاطرات ما و گذشته های ما هستند،
08:18
the last thing we would grabگرفتن
168
483011
2712
آخرین چیزی که بر می داریم
08:21
and the first thing you'dمی خواهی go back to look for.
169
485723
2508
و اولین چیزی که برگشته و بدنبالش می گردیم.
08:24
That's all this projectپروژه was about,
170
488231
2104
این تمام هدف این پروژه بود،
08:26
about restoringبازگرداندن those little bitsبیت of humanityبشریت,
171
490335
3431
احیای اون خرده های کوچک انسانیت،
08:29
givingدادن someoneکسی that connectionارتباط back.
172
493766
2112
بازگرداندن اون پل ارتباطی به شخص.
08:31
When a photoعکس like this can be returnedبازگشت to someoneکسی like this,
173
495878
5693
وقتی عکسی مثل این می تونه به فردی مثل این بازگردانده بشه،
08:37
it makesباعث می شود a hugeبزرگ differenceتفاوت
174
501571
2084
یک تحول عظیمی در زندگی افرادی که اونو دریافت می کنند، ایجاد می کنه.
08:39
in the livesزندگی می کند of the personفرد receivingدریافت it.
175
503655
2785
یک تحول عظیمی در زندگی افرادی که اونو دریافت می کنند، ایجاد می کنه.
08:42
The project'sپروژه ها alsoهمچنین madeساخته شده a bigبزرگ differenceتفاوت in the livesزندگی می کند of the retouchersرطوبت.
176
506440
3803
اون پروژه، تغییر بزرگی نیز در زندگی ترمیم کننده ها ایجاد کرد.
08:46
For some of them, it's givenداده شده them a connectionارتباط
177
510243
3071
ارتباط با یک چیز بزرگ تری برای برخی از آنها ایجاد کرد،
08:49
to something biggerبزرگتر, givingدادن something back,
178
513314
2532
ارتباط با یک چیز بزرگ تری برای برخی از آنها ایجاد کرد،
08:51
usingاستفاده كردن theirخودشان talentsاستعدادها on something
179
515846
1879
با بکار گیری استعداد شان در مورد چیزی غیر از مدلهای لاغر و پوستهای فوق العاده، چیزی را باز پس دادند.
08:53
other than skinnyلاغر modelsمدل ها and perfectکامل skinپوست.
180
517725
3420
با بکار گیری استعداد شان در مورد چیزی غیر از مدلهای لاغر و پوستهای فوق العاده، چیزی را باز پس دادند.
08:57
I would like to concludeنتیجه گرفتن by readingخواندن an emailپست الکترونیک
181
521145
2613
مایلم سخنم را با خواندن ایمیلی خاتمه دهم،
08:59
I got from one of them, Cindyسیندی,
182
523758
2430
ایمیلی که از یکی از آنها، سیندی، دریافت کردم،
09:02
the day I finallyسرانجام got back from Japanژاپن after sixشش monthsماه ها.
183
526188
4602
در روزی که بالاخره بعد از شش ماه از ژاپن برگشتم.
09:06
"As I workedکار کرد, I couldn'tنمی توانستم help but think about the individualsاشخاص حقیقی
184
530790
3755
" وقتی کار می کنم، نمی تونم به افراد و داستانهای آشکار در تصاویر فکر نکنم.
09:10
and the storiesداستان ها representedنمایندگی in the imagesتصاویر.
185
534545
3149
" وقتی کار می کنم، نمی تونم به افراد و داستانهای آشکار در تصاویر فکر نکنم.
09:13
One in particularخاص, a photoعکس of womenزنان of all agesسنین,
186
537694
3487
علی الخصوص، عکسی از زنان از تمامی سنها،
09:17
from grandmotherمادر بزرگ to little girlدختر, gatheredجمع شد around a babyعزیزم,
187
541181
4376
از مادربزرگ تا دختر کوچکی که دور یک کودک جمع شده بودند،
09:21
struckرخ داد a chordوتر, because a similarمشابه photoعکس from my familyخانواده,
188
545557
3522
رنگ آشنایی داره، چون عکس مشابهی از خانواده من،
09:24
my grandmotherمادر بزرگ and motherمادر, myselfخودم,
189
549079
2452
مادربزرگم، مادرم و من،
09:27
and newbornنوزاد تازه متولد شده daughterفرزند دختر, hangsآویزان است on our wallدیوار.
190
551531
3409
و دختر تازه متولد شده، روی دیوارم آویزانه.
09:30
Acrossدر سراسر the globeجهان, throughoutدر سراسر the agesسنین,
191
554940
3154
سر تا سر دنیا، در طول نسلها،
09:33
our basicپایه ای needsنیاز دارد are just the sameیکسان, aren'tنه they?"
192
558094
3889
براستی نیازهای اولیه ما یکسانند، اینطور نیست؟"
09:37
Thank you. (Applauseتشویق و تمجید)
193
561983
2317
سپاسگزارم. (تشویق حاضرین)
09:40
(Applauseتشویق و تمجید)
194
564300
3466
(تشویق حاضرین)
Translated by Farnaz Saghafi
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Becci Manson - Photo Retoucher
After the March 2011 earthquake and tsunami in Japan, Becci Manson and her volunteer colleagues cleaned and restored hundreds of damaged photos.

Why you should listen

Becci Manson flew to Tōhoku, Japan after the 2011 disaster, determined to help with cleanup and rebuilding.

As she writes: "During those 3 weeks of digging ditches and gutting homes I discovered vast amounts of photos that had been found and handed into evacuation centers. The photos were dirty, wet and homeless. As I spent my first day hand-cleaning them, I couldnt help but think how easy it would be for me, my colleagues and my friends to fix some of them. So we did."

She spent the next 6 months organizing a worldwide network of volunteer retouchers, restoring these photos and training local All Hands volunteer teams to hand-clean the photos handed in to local authorities. These teams have restored hundreds and hand-cleaned well over 100,000 photos.

Since the project in Tōhoku, Manson and her team has begun similar cleaning and retouching projects in Prattsville, NY after Hurricane Irene, and in Binghamton, NY after Tropical Storm Lee.

More profile about the speaker
Becci Manson | Speaker | TED.com

Data provided by TED.

This site was created in May 2015 and the last update was on January 12, 2020. It will no longer be updated.

We are currently creating a new site called "eng.lish.video" and would be grateful if you could access it.

If you have any questions or suggestions, please feel free to write comments in your language on the contact form.

Privacy Policy

Developer's Blog

Buy Me A Coffee