TED2012
Julie Burstein: 4 lessons in creativity
جولی بارستین: چهار درس در مورد خلاقیت
Filmed:
Readability: 3.8
2,034,797 views
مجری رادیو جولی بارستین با افراد خلاق در برنامه‌ی زنده‌ای صحبت می‌کند، و در مورد چگونگی خلق کردن هنگام چالش‌ها،عدم اعتماد به نفس و شکست چهار درس به اشتراک می‌گذارد. در مورد داستان بینش‌های درونی از میرا نایر(فیلم ساز)، ریچارد فورد (نویسنده)، ریچارد سِرا(مجسمه ساز) و جوئل مِیرتز(عکاس) بشنوید.
Julie Burstein - Writer and radio producer
As a producer, Julie Burstein builds places to talk (brilliantly) about creative work. Her book "Spark: How Creativity Works" shares what she has learned. Full bio
As a producer, Julie Burstein builds places to talk (brilliantly) about creative work. Her book "Spark: How Creativity Works" shares what she has learned. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:16
On my desk in my office, I keep a small clay pot
0
1018
4304
من روی میزکارم یک
کاسهی گلی کوچک نگه می‌دارم
کاسهی گلی کوچک نگه می‌دارم
00:21
that I made in college. It's raku, which is a kind of pottery
1
5322
4463
که در دوران دانشگاه درست کردم.
آن یک راکو هست، نوعی سفالگری
آن یک راکو هست، نوعی سفالگری
00:25
that began in Japan centuries ago as a way of
2
9785
4507
که قرنها پیش در ژاپن آغاز شد
00:30
making bowls for the Japanese tea ceremony.
3
14292
4047
برای ساختن کاسه‌هایی جهت مراسم چای ژاپنی.
00:34
This one is more than 400 years old.
4
18339
3265
این یکی بیش از ۴۰۰ سال قدمت دارد.
00:37
Each one was pinched or carved out of a ball of clay,
5
21604
4464
هرکدام با فشار دست یا تراشیدن
یک گوی گلی ساخته شده،
یک گوی گلی ساخته شده،
00:41
and it was the imperfections that people cherished.
6
26068
4296
وهمین نقص‌ها بود که مردم دوستشان داشتند.
00:46
Everyday pots like this cup take eight to 10 hours to fire.
7
30364
8072
هر روز ظروفی مثل این فنجان
۸ تا ۱۰ ساعت در آتش می‌مانند.
۸ تا ۱۰ ساعت در آتش می‌مانند.
00:54
I just took this out of the kiln last week, and the kiln itself
8
38436
3109
من این را هفته‌‌ی پیش
از کوره آوردم، و خود کوره
از کوره آوردم، و خود کوره
00:57
takes another day or two to cool down, but raku
9
41545
4484
یک یا دو روز طول می‌کشد
تا خنک بشود، اما راکو
تا خنک بشود، اما راکو
01:01
is really fast. You do it outside, and you take the kiln
10
46029
4803
خیلی سریع است. شما این کار را بیرون
انجام می‌دهید، و دمای کوره را
انجام می‌دهید، و دمای کوره را
01:06
up to temperature. In 15 minutes, it goes to 1,500 degrees,
11
50832
4555
بالا می‌برید. در ۱۵ دقیقه،
به ۱۵۰۰ درجه می‌رسد،
به ۱۵۰۰ درجه می‌رسد،
01:11
and as soon as you see that the glaze has melted inside,
12
55387
3658
و بلافاصله می‌بینید که ماده‌ی مورد
استفاده برای لعاب دادن ذوب شده،
استفاده برای لعاب دادن ذوب شده،
01:14
you can see that faint sheen, you turn the kiln off,
13
59045
2818
تا کورسوییاز درخشش را دید،
کوره را خاموش می‌کنید،
کوره را خاموش می‌کنید،
01:17
and you reach in with these long metal tongs,
14
61863
2587
و با این اَنبُر فلزی بلند
به درون کوره دسترسی دارید،
به درون کوره دسترسی دارید،
01:20
you grab the pot, and in Japan, this red-hot pot
15
64450
4485
ظرف را می‌گیرید، و در ژاپن،
این ظرف خیلی داغ
این ظرف خیلی داغ
01:24
would be immediately immersed in a solution of green tea,
16
68935
4914
به سرعت در محلول چای سبز غوطه‌ور میشود.
01:29
and you can imagine what that steam would smell like.
17
73849
3232
و شما می‌توانید تصور کنید که
آن بخار چه بویی خواهد داشت.
آن بخار چه بویی خواهد داشت.
01:32
But here in the United States, we ramp up the drama
18
77081
3165
اما اینجا در ایالات متحده،
ما نمایش را کمی بزرگتر می‌کنیم
ما نمایش را کمی بزرگتر می‌کنیم
01:36
a little bit, and we drop our pots into sawdust,
19
80246
3665
و ما ظرف‌هایمان را در خاک اَره می‌گذاریم
01:39
which catches on fire, and you take a garbage pail,
20
83911
3024
که خاک اَره شعله ور میشود،
و باید یک سطل بردارید،
و باید یک سطل بردارید،
01:42
and you put it on top, and smoke starts pouring out.
21
86935
4912
و روی آن بگذارید،
و دود از آن پخش میشود.
و دود از آن پخش میشود.
01:47
I would come home with my clothes reeking of woodsmoke.
22
91847
4880
من با لباس‌هایی به خانه می‌آیم
که بوی دود چوب می‌دهند.
که بوی دود چوب می‌دهند.
01:52
I love raku because it allows me to play with the elements.
23
96727
5098
من عاشق راکو هستم چون
به من اجازه میدهد با عناصر بازی کنم.
به من اجازه میدهد با عناصر بازی کنم.
01:57
I can shape a pot out of clay and choose a glaze,
24
101825
4496
می‌توانم به یک ظرف سفالی شکل بدهم
و یک ماده‌ی لعاب دهنده برایش انتخاب کنم،
و یک ماده‌ی لعاب دهنده برایش انتخاب کنم،
02:02
but then I have to let it go to the fire and the smoke,
25
106321
4304
اما بعد مجبورم آن را در آتش و دود رها کنم،
02:06
and what's wonderful is the surprises that happen,
26
110625
2465
و موضوع حیرت‌آور سورپرایزی
است که اتفاق می‌افتد،
است که اتفاق می‌افتد،
02:08
like this crackle pattern, because it's really stressful
27
113090
3273
مثل این علامت‌های ترک خوردگی،
چون این خیلی روی ظرف استرس‌آور هست
چون این خیلی روی ظرف استرس‌آور هست
02:12
on these pots. They go from 1,500 degrees
28
116363
2611
آنها از دمای ۱۵۰۰ درجه
02:14
to room temperature in the space of just a minute.
29
118974
4079
در یک دقیقه به دمای اتاق می‌رسند.
02:18
Raku is a wonderful metaphor for the process of creativity.
30
123053
5951
راکو استعاره‌یی فوق العاده
برای فرآیند خلاقیت هست.
برای فرآیند خلاقیت هست.
02:24
I find in so many things that tension between
31
129004
3765
من چیزهای زیادی پیدا کردم
که باهم تناقض دارند،
که باهم تناقض دارند،
02:28
what I can control and what I have to let go
32
132769
3435
چیزهایی که می‌توانم کنترل کنم
و چیزهایی که باید رها کنم
و چیزهایی که باید رها کنم
02:32
happens all the time, whether I'm creating a new radio show
33
136204
3794
همیشه اتفاق می‌افتند،
چه من یک برنامه‌ی رادیویی جدید بسازم
چه من یک برنامه‌ی رادیویی جدید بسازم
02:35
or just at home negotiating with my teenage sons.
34
139998
5085
یا فقط وقتی در خانه
با پسرهای نوجوانم بحث می‌کنم.
با پسرهای نوجوانم بحث می‌کنم.
02:40
When I sat down to write a book about creativity,
35
145083
3974
وقتی نشستم تا کتابی در مورد خلاقیت بنویسم،
02:44
I realized that the steps were reversed.
36
149057
2484
فهمیدم که مراحل معکوس هستند.
02:47
I had to let go at the very beginning, and I had to
37
151541
3649
در ابتدا مجبورم رها کنم، و مجبور بودم
02:51
immerse myself in the stories of hundreds of artists
38
155190
4604
خودم را در داستانهای صدها صنعتگر
02:55
and writers and musicians and filmmakers, and as I listened
39
159794
4475
و نویسنده و موسیقی‌دان و فیلم ساز غرق کنم
و همانطور که به این داستانها گوش دادم
و همانطور که به این داستانها گوش دادم
03:00
to these stories, I realized that creativity
40
164269
5312
فهمیدم که خلاقیت
03:05
grows out of everyday experiences
41
169581
3328
از تجربه‌های روزمره شکل می‌گیرد
03:08
more often than you might think, including
42
172909
3704
بیشتر از آنچه که فکرش را کنید، ازجمله
03:12
letting go.
43
176613
2920
رها کردن.
03:15
It was supposed to break, but that's okay. (Laughter) (Laughs)
44
179533
3790
این قرار بود بشکند، اما خب اشکالی ندارد.
(صدای خنده)
(صدای خنده)
03:19
That's part of the letting go, is sometimes it happens
45
183323
2949
این قسمتی از رها کردن است،
گاهی اتفاق می‌افتد
گاهی اتفاق می‌افتد
03:22
and sometimes it doesn't, because creativity also grows
46
186272
3405
گاهی اتفاق نمی‌افتد. چون خلاقیت از
03:25
from the broken places.
47
189677
2777
محل شکستگی‌ها هم رشد می‌کند.
03:28
The best way to learn about anything
48
192454
2647
بهترین راه یادگیری هرچیزی
03:31
is through stories, and so I want to tell you a story
49
195101
4034
از طریق داستان‌هاست، پس
می‌خواهم داستانی برای شما تعریف کنم
می‌خواهم داستانی برای شما تعریف کنم
03:35
about work and play and about four aspects of life
50
199135
5182
درباره‌ی کار و نمایش و چهار جنبه‌ی زندگی
03:40
that we need to embrace
51
204317
2396
که نیاز داریم بپذیریم
03:42
in order for our own creativity to flourish.
52
206713
4068
تا خلاقیت ما شکوفا شود.
03:46
The first embrace is something that we think,
53
210781
2016
اولین پذیرش چیزی هست که
ما فکر می‌کنیم،
ما فکر می‌کنیم،
03:48
"Oh, this is very easy," but it's actually getting harder,
54
212797
4206
«اوه، این خیلی آسان است،»
اما در واقع دارد سخت‌تر میشود،
اما در واقع دارد سخت‌تر میشود،
03:52
and that's paying attention to the world around us.
55
217003
3995
و آن توجه کردن به محیط پیرامونمان هست.
03:56
So many artists speak about needing to be open,
56
220998
4455
هنرمندان زیادی در مورد
نیاز به پذیرا بودن صحبت کرده‌اند،
نیاز به پذیرا بودن صحبت کرده‌اند،
04:01
to embrace experience, and that's hard to do when
57
225453
3440
تا تجربه را بپذیریم،
و انجام این کار سخت است
و انجام این کار سخت است
04:04
you have a lighted rectangle in your pocket that
58
228893
3618
وقتی که شما مستطیلی
روشن در جیبتان دارید که
روشن در جیبتان دارید که
04:08
takes all of your focus.
59
232511
3587
همه‌ی تمرکزتان را می‌گیرد.
04:11
The filmmaker Mira Nair speaks about growing up
60
236098
4140
میرا نایِر (فیلم ساز) درباره‌ی بزرگ شدن
04:16
in a small town in India. Its name is Bhubaneswar,
61
240238
4605
در یک شهر کوچک در هند صحبت می‌کند،
اسم آن بوبانسوار است،
اسم آن بوبانسوار است،
04:20
and here's a picture of one of the temples in her town.
62
244843
3693
و این تصویری از یکی از معابد این شهر هست.
04:24
Mira Nair: In this little town, there were like 2,000 temples.
63
248536
2872
میرا نایِر: در این شهر کوچک،
تقریبا ۲,۰۰۰ معبد وجود داشت.
تقریبا ۲,۰۰۰ معبد وجود داشت.
04:27
We played cricket all the time. We kind of grew up
64
251408
2856
ما همیشه کریکت بازی می کردیم. ما به نوعی
04:30
in the rubble. The major thing that inspired me,
65
254264
3256
در خرابه بزرگ شدیم.
بزرگترین چیزی که الهام بخش من بود،
بزرگترین چیزی که الهام بخش من بود،
04:33
that led me on this path, that made me a filmmaker eventually,
66
257520
3648
و من را در این راه هدایت کرد،
و در نهایت به فیلمساز تبدیلم کرد،
و در نهایت به فیلمساز تبدیلم کرد،
04:37
was traveling folk theater that would come through the town
67
261168
3552
تئاتر گروهی سیاری بود که به شهر می‌آمد
04:40
and I would go off and see these great battles
68
264720
3312
و من می‌رفتم و این نبردهای بزرگ خوبی و بدی
04:43
of good and evil by two people in a school field
69
268032
3416
بین دو نفر را در حیاط مدرسه می‌دیدم
04:47
with no props but with a lot of, you know,
70
271448
2536
بی هیچ وسیله‌ای اما با خیلی چیزها
04:49
passion, and hashish as well, and it was amazing.
71
273984
3695
شور و اشتیاق و همینطور حشیش،
و این محشر بود.
و این محشر بود.
04:53
You know, the folk tales of Mahabharata and Ramayana,
72
277679
2794
می‌دانید داستانهای عامیانه از
ماه باراتا و رامایان،
ماه باراتا و رامایان،
04:56
the two holy books, the epics that everything comes out of
73
280473
3495
دو کتاب مقدس،
حماسه ها می‌گویند، که همه چیز
حماسه ها می‌گویند، که همه چیز
04:59
in India, they say. After seeing that Jatra, the folk theater,
74
283968
3530
از هند شروع شد.
بعد از دیدن جاترا، آن تئاتر گروهی،
بعد از دیدن جاترا، آن تئاتر گروهی،
05:03
I knew I wanted to get on, you know, and perform.
75
287498
4990
من می‌دانستم که می‌خواهم
این کار را انجام دهم، یعنی اجرا کنم.
این کار را انجام دهم، یعنی اجرا کنم.
05:08
Julie Burstein: Isn't that a wonderful story?
76
292488
1907
جولی بارستین:
داستان شگفت‌انگیزی نیست؟
داستان شگفت‌انگیزی نیست؟
05:10
You can see the sort of break in the everyday.
77
294395
2420
شما هرروز انواع وقفه را می‌بینید.
05:12
There they are in the school fields, but it's good and evil,
78
296815
2719
آنها در زمین مدرسه وجود دارند،
اما این هم خوب است هم بد
اما این هم خوب است هم بد
05:15
and passion and hashish. And Mira Nair was a young girl
79
299534
5533
هم شورو اشتیاق هست و هم حشیش.
و میرا نایِر یک دختر جوان بود
و میرا نایِر یک دختر جوان بود
05:20
with thousands of other people watching this performance,
80
305067
3598
با هزاران آدم دیگر
که این نمایش را می‌دیدند،
که این نمایش را می‌دیدند،
05:24
but she was ready. She was ready to open up
81
308665
2950
اما او آماده بود. او آماده بود تا
05:27
to what it sparked in her, and it led her,
82
311615
3129
چیزی که درونش می درخشید،
و هدایتش می‌کرد بپذیرد،
و هدایتش می‌کرد بپذیرد،
05:30
as she said, down this path to become
83
314744
2615
همانطور که خودش گفت، این مسیر را طی کند
05:33
an award-winning filmmaker.
84
317359
2803
تا تبدیل به یک فیلم ساز
برنده‌ی جایزه بشود.
برنده‌ی جایزه بشود.
05:36
So being open for that experience that might change you
85
320162
2821
بنابراین پذیرا بودن تجربه‌ای که
ممکن است شما را تغییر بدهد
ممکن است شما را تغییر بدهد
05:38
is the first thing we need to embrace.
86
322983
2933
اولین چیزی است که ما نیاز داریم بپذیریم.
05:41
Artists also speak about how some of their most powerful work
87
325916
5779
همچنین هنرمندان در مورد اینکه چطور
قدرتمندترین کارهایشان
قدرتمندترین کارهایشان
05:47
comes out of the parts of life that are most difficult.
88
331695
4872
از سخت ترین قسمت‌های زندگی آنها
نشأت می‌گیرد صحبت می کنند.
نشأت می‌گیرد صحبت می کنند.
05:52
The novelist Richard Ford speaks about
89
336567
3654
ریچارد فورد (نویسنده) در مورد
05:56
a childhood challenge that continues to be something
90
340221
4042
چالش کودکیش که
ادامه پیدا می‌کند تا چیزی بشود
ادامه پیدا می‌کند تا چیزی بشود
06:00
he wrestles with today. He's severely dyslexic.
91
344263
4760
که او تا امروز با آن دست و پنجه نرم می‌کند
حرف می‌زند. او به شدت نارساخوان است.
حرف می‌زند. او به شدت نارساخوان است.
06:04
Richard Ford: I was slow to learn to read, went all the way
92
349023
2907
ریچارد فورد: من در خواندن کند بودم،
در همه دوره‌ی
در همه دوره‌ی
06:07
through school not really reading more than the minimum,
93
351930
3832
مدرسه رفتننم واقعا بیشتر از
حداقل‌ها نخواندم،
حداقل‌ها نخواندم،
06:11
and still to this day can't read silently
94
355762
2528
و همچنان تا به امروز نمی توانم
وقتی بدون صدا می‌خوام
وقتی بدون صدا می‌خوام
06:14
much faster than I can read aloud,
95
358290
2848
زیاد سریعتر از وقتی باشم
که با صدای بلند می خوانم،
که با صدای بلند می خوانم،
06:17
but there were a lot of benefits to being dyslexic for me
96
361138
3776
اما نارساخوان بودن
برای من منفعت‌های زیادی داشت
برای من منفعت‌های زیادی داشت
06:20
because when I finally did reconcile myself to how slow
97
364914
3145
چون وقتی نهایتاً پذیرفتم که
چه قدر کند هستم
چه قدر کند هستم
06:23
I was going to have to do it, then I think I came very slowly
98
368059
4495
تصمیم گرفتم مجبور بشوم که آن را
انجام بدهم، بعد فکر می‌کنم
انجام بدهم، بعد فکر می‌کنم
06:28
into an appreciation of all of those qualities of language
99
372554
3532
در درک همه‌ی آن
ویژگی‌های زبان خیلی کند شدم
ویژگی‌های زبان خیلی کند شدم
06:31
and of sentences that are not just the cognitive
100
376086
2812
و جمله‌ها که تنها جنبه‌های
06:34
aspects of language: the syncopations, the sounds of words,
101
378898
3113
شناخت زبان نیستند: ریتم‌ها، صدای کلمات،
06:37
what words look like, where paragraphs break,
102
382011
1843
چگونگی شکل کلمات
جای انقطاع پاراگرافها،
جای انقطاع پاراگرافها،
06:39
where lines break. I mean, I wasn't so badly dyslexic that
103
383854
3027
جای پایان خطها. یعنی من
من آنقدر زیاد نارساخوان نبودم
من آنقدر زیاد نارساخوان نبودم
06:42
I was disabled from reading. I just had to do it
104
386881
2938
که نتوانم بخوانم.
من فقط مجبور بودم این کار را
من فقط مجبور بودم این کار را
06:45
really slowly, and as I did, lingering on those sentences
105
389819
4543
خیلی کُند انجام بدهم. و وقتی
مکث کردن زیاد روی آن جمله‌هایی که
مکث کردن زیاد روی آن جمله‌هایی که
06:50
as I had to linger, I fell heir to language's other qualities,
106
394362
4360
مجبور بودم مکث کنم را انجام دادم.
من صاحب ویژگی‌های دیگر زبان شدم
من صاحب ویژگی‌های دیگر زبان شدم
06:54
which I think has helped me write sentences.
107
398722
3264
که فکر می‌کنم به من کمک کرد
جملات را بنویسم.
جملات را بنویسم.
06:57
JB: It's so powerful. Richard Ford, who's won the Pulitzer Prize,
108
401986
4080
ج.ب: این داستان قوی ریچارد فورد هست کسی
که جایزه ی پولیتزر(داستان نویسی) را بُرد،
که جایزه ی پولیتزر(داستان نویسی) را بُرد،
07:01
says that dyslexia helped him write sentences.
109
406066
5152
گفت نارساخوانی به او کمک کرد
که جملات را بنویسد.
که جملات را بنویسد.
07:07
He had to embrace this challenge, and I use that word
110
411218
2771
او مجبور شد این چالش را بپذیرد
و من آن کلمه را
و من آن کلمه را
07:09
intentionally. He didn't have to overcome dyslexia.
111
413989
4113
عمداً استفاده می‌کنم.
او مجبور نشد بر نارساخوانی غلبه کند.
او مجبور نشد بر نارساخوانی غلبه کند.
07:14
He had to learn from it. He had to learn to hear the music
112
418102
3508
او مجبور‌شد از آن یاد بگیرد.
او مجبور‌شد موسیقی در زبان را
او مجبور‌شد موسیقی در زبان را
07:17
in language.
113
421610
3064
بشنود.
07:20
Artists also speak about how pushing up against
114
424674
4570
همچنین هنرمندان در مورد اینکه چطور
تحت فشار محدودیت‌های
تحت فشار محدودیت‌های
07:25
the limits of what they can do, sometimes pushing
115
429244
3394
آنچه می‌توانند انجام دهند،
گاهی تحت فشارآنچه نمی‌توانند انجام دهند
گاهی تحت فشارآنچه نمی‌توانند انجام دهند
07:28
into what they can't do, helps them focus
116
432638
3348
قرار می‌گیرند،
این محدودیت‌ها به آنها کمک می‌کنند
این محدودیت‌ها به آنها کمک می‌کنند
07:31
on finding their own voice.
117
435986
3239
تا صدای خودشان را پیدا کنند.
07:35
The sculptor Richard Serra talks about how,
118
439225
4145
ریچارد سِرا (مجسمه ساز) ،در مورد
این صحبت می‌کند که وقتی هنرمندی جوان بود
این صحبت می‌کند که وقتی هنرمندی جوان بود
07:39
as a young artist, he thought he was a painter,
119
443370
2920
فکر می‌کرد یک نقاش است،
07:42
and he lived in Florence after graduate school.
120
446290
4279
و بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه
در فلورانس زندگی کرد.
در فلورانس زندگی کرد.
07:46
While he was there, he traveled to Madrid,
121
450569
2569
وقتی که آنجا بود، به مادرید سفر کرد،
07:49
where he went to the Prado to see this picture
122
453138
2714
جایی که او به پرادو رفت
تا این تصویر را ببیند
تا این تصویر را ببیند
07:51
by the Spanish painter Diego Velázquez.
123
455852
3760
که توسط نقاش اسپانیایی دیگو ولاسکوز
کشیده شده بود.
کشیده شده بود.
07:55
It's from 1656, and it's called "Las Meninas,"
124
459612
5104
آن مربوط به سال ۱۶۵۶ هست
و"لاس منیناس" نام دارد.
و"لاس منیناس" نام دارد.
08:00
and it's the picture of a little princess
125
464716
2209
و تصویری از یک پرنسس کوچک
08:02
and her ladies-in-waiting, and if you look over
126
466925
3687
و ندیمه‌هایش است، و اگر به پشت سر
08:06
that little blonde princess's shoulder, you'll see a mirror,
127
470612
3376
پرنسس مو طلایی نگاه کنید، شما یک آینه
08:09
and reflected in it are her parents, the King and Queen
128
473988
3297
و انعکاس پدر و مادرش را در آن خواهید دید،
پادشاه و ملکه‌ی اسپانیا،
پادشاه و ملکه‌ی اسپانیا،
08:13
of Spain, who would be standing where you might stand
129
477285
3405
که در جایی که ممکن هست شما بایستید
08:16
to look at the picture.
130
480690
1775
تا عکس را نگاه کنید، ایستاده‌‌‌اند.
08:18
As he often did, Velázquez put himself in this painting too.
131
482465
5067
همانطور که اغلب اوقات ولاسکوز این کار را
انجام میدهد، خودش را هم در تصویر جا داده
انجام میدهد، خودش را هم در تصویر جا داده
08:23
He's standing on the left with his paintbrush in one hand
132
487532
4693
او سمت چپ با قلمویش در یک دست
08:28
and his palette in the other.
133
492225
2404
و پالتش در دست دیگر ایستاده.
08:30
Richard Serra: I was standing there looking at it,
134
494629
2028
ر.س: من آنجا ایستاده و به آن نگاه می‌کردم،
08:32
and I realized that Velázquez was looking at me,
135
496657
2610
و من دریافتم که ولاسکوز به من نگاه می‌کند،
08:35
and I thought, "Oh. I'm the subject of the painting."
136
499267
3995
و فکر کردم، «اوه، من موضوع نقاشی هستم.»
08:39
And I thought, "I'm not going to be able to do that painting."
137
503262
2252
و فکر کردم،
«من نمی‌توانم چنین نقاشی‌ای بکشم»
«من نمی‌توانم چنین نقاشی‌ای بکشم»
08:41
I was to the point where I was using a stopwatch
138
505514
3201
من در نقطه‌ای بودم که
از یک کرنومتر استفاده می‌کردم
از یک کرنومتر استفاده می‌کردم
08:44
and painting squares out of randomness,
139
508715
4438
و مربع‌ها را بی منطق می‌کشیدم،
08:49
and I wasn't getting anywhere. So I went back and dumped
140
513153
2018
و به جایی نمی‌رسیدم. پس برگشتم وهمه‌‌ی
08:51
all my paintings in the Arno, and I thought, I'm going to just start playing around.
141
515171
3230
نقاشی‌هایم را در آرنو انداختم.
و فکرکردم «فقط یک سرگرمی شروع می‌کنم»
و فکرکردم «فقط یک سرگرمی شروع می‌کنم»
08:54
JB: Richard Serra says that so nonchalantly, you might
142
518401
2832
ج.ب: ریچارد سِرا این حرف را با خونسردی
گفت، ممکن است شما
گفت، ممکن است شما
08:57
have missed it. He went and saw this painting by a guy
143
521233
3608
دقت نکرده باشید، او رفت
و نقاشی که توسط فردی
و نقاشی که توسط فردی
09:00
who'd been dead for 300 years, and realized,
144
524841
3768
که ۳۰۰ سال پیش فوت شده، دید و فهمید،
09:04
"I can't do that," and so Richard Serra went back
145
528609
3872
«من نمی‌توانم این کار را انجام بدهم،»
و پس ریچارد سِرا
و پس ریچارد سِرا
09:08
to his studio in Florence, picked up all of his work
146
532481
2831
به استودیوی خودش در فلورانس برگشت،
نقاشیهای خودش را یک جا
نقاشیهای خودش را یک جا
09:11
up to that point, and threw it in a river.
147
535312
3803
جمع کرد، و در رودخانه انداخت.
09:15
Richard Serra let go of painting at that moment,
148
539115
3936
ریچارد سِرا نقاشی را در آن لحظه رها کرد،
09:18
but he didn't let go of art. He moved to New York City,
149
543051
3526
اما او هنر را رها نکرد،
او به نیویورک سیتی نقل مکان کرد،
او به نیویورک سیتی نقل مکان کرد،
09:22
and he put together a list of verbs
150
546577
2914
و یک لیست از فعل‌ها را کنارهم گذاشت
09:25
— to roll, to crease, to fold —
151
549491
3288
-پیچیدن، چین دار کردن، تا کردن-
09:28
more than a hundred of them, and as he said,
152
552779
2696
بیش از صد‌‌تا از آنها، وطبق گفته‌ی او،
09:31
he just started playing around. He did these things
153
555475
2037
او فقط خودش رو سرگرم می‌کرد، او این کارها
09:33
to all kinds of material. He would take a huge sheet of lead
154
557512
3317
را با انواع مواد انجام داد.
او یک برگه‌ی نُت برمی‌داشت
او یک برگه‌ی نُت برمی‌داشت
09:36
and roll it up and unroll it. He would do the same thing
155
560829
3798
و آن را می‌پیچاند و بازش می‌کرد.
او همین کار را با
او همین کار را با
09:40
to rubber, and when he got to the direction "to lift,"
156
564627
5176
پلاستیک انجام می‌داد، و
وقتی او مسیرش رو با «بالا بردن» پیدا کرد
وقتی او مسیرش رو با «بالا بردن» پیدا کرد
09:45
he created this, which is in the Museum of Modern Art.
157
569803
5098
او این را ساخت،
که در موزه‌ی هنرهای مدرن قرار دارد.
که در موزه‌ی هنرهای مدرن قرار دارد.
09:50
Richard Serra had to let go of painting
158
574901
2960
ریچارد سِرا مجبور شد نقاشی را رها کند
09:53
in order to embark on this playful exploration
159
577861
3440
تا سوار کشتی‌ای بشود که
در مسیر این گشت و گذار مفرح قرار بگیرد
در مسیر این گشت و گذار مفرح قرار بگیرد
09:57
that led him to the work that he's known for today:
160
581301
3270
که هدایتش می‌کرد به سمت کاری که
امروز با آن شناخته میشود:
امروز با آن شناخته میشود:
10:00
huge curves of steel that require our time and motion
161
584571
5578
مارپیچ های فلزی بزرگ که
نیاز به زمان و حرکت ما دارند
نیاز به زمان و حرکت ما دارند
10:06
to experience. In sculpture,
162
590149
3737
تا تجربه کنیم. در هنر مجسمه سازی،
10:09
Richard Serra is able to do what he couldn't do in painting.
163
593886
3271
ریچارد سِرا می توانست کاری را انجام بدهد
که در نقاشی نمی‌توانست.
که در نقاشی نمی‌توانست.
10:13
He makes us the subject of his art.
164
597157
4496
او ما رو موضوع هنر خودش قرار داد.
10:17
So experience and challenge
165
601653
3936
پس تجربه و چالش
10:21
and limitations are all things we need to embrace
166
605589
3660
و محدودیت‌ها همه‌ی چیزی
هستند که ما نیاز داریم
هستند که ما نیاز داریم
10:25
for creativity to flourish.
167
609249
2596
برای شکوفایی خلاقیت بپذیریم.
10:27
There's a fourth embrace, and it's the hardest.
168
611845
3560
چهارمین پذیرش سخت‌ترین آنها هست.
10:31
It's the embrace of loss,
169
615405
2360
و آن پذیرش آسیب هست،
10:33
the oldest and most constant of human experiences.
170
617765
4290
قدیمی‌ترین و متداول‌ترین تجربه‌ی انسان.
10:37
In order to create, we have to stand in that space
171
622055
2823
برای اینکه چیزی بسازیم،
ما باید در فضایی بایستیم
ما باید در فضایی بایستیم
10:40
between what we see in the world and what we hope for,
172
624878
3800
بین آن چیزی که در جهان می‌بینیم و
آن چیزی که آرزویش را داریم،
آن چیزی که آرزویش را داریم،
10:44
looking squarely at rejection, at heartbreak,
173
628678
4807
نگاه کردن مستقیم به رد شدن، شکستن قلب
10:49
at war, at death.
174
633485
2574
به جنگ، به مرگ.
10:51
That's a tough space to stand in.
175
636059
2390
جای سختی برای ایستادن است.
10:54
The educator Parker Palmer calls it "the tragic gap,"
176
638449
5389
استاد پارکر پالمر این را
«شکاف تراژدیک» می نامد.
«شکاف تراژدیک» می نامد.
10:59
tragic not because it's sad but because it's inevitable,
177
643838
3967
تراژدیک نه به خاطر اینکه ناراحت کننده هست
بلکه چون اجتناب ناپذیرهست،
بلکه چون اجتناب ناپذیرهست،
11:03
and my friend Dick Nodel likes to say,
178
647805
3040
و دوست من دیک نودل همیشه می‌گوید،
11:06
"You can hold that tension like a violin string
179
650845
2944
«شما می‌توانید آن بحران را مثل
سیم ویولن در دستتان بگیرید،
سیم ویولن در دستتان بگیرید،
11:09
and make something beautiful."
180
653789
3436
و چیز زیبایی بسازید.»
11:13
That tension resonates in the work of the photographer
181
657225
3138
آن بحران روی کار یک عکاس
به اسم جوئل مِیرویتز
به اسم جوئل مِیرویتز
11:16
Joel Meyerowitz, who at the beginning of his career was
182
660363
3210
تاثیر می گذارد، کسی که در ابتدای کارش
11:19
known for his street photography, for capturing a moment
183
663573
3240
به عکس‌های خیابانیش شناخته می‌شد،
برای عکس گرفتن از یک لحظه
برای عکس گرفتن از یک لحظه
11:22
on the street, and also for his beautiful photographs
184
666813
3682
در خیابان و همچنین برای عکس‌های زیبایش
11:26
of landscapes -- of Tuscany, of Cape Cod,
185
670495
3684
از مناظر طبیعی -- از توسکانی،
از کِیپ کُد ،
از کِیپ کُد ،
11:30
of light.
186
674179
2682
از نور.
11:32
Joel is a New Yorker, and his studio for many years
187
676861
3269
جوئل اهل نیویورک هست و
استودیوی او برای سالها
استودیوی او برای سالها
11:36
was in Chelsea, with a straight view downtown
188
680130
3998
در چلسی بود، و دارای یک چشم انداز مستقیم
11:40
to the World Trade Center, and he photographed
189
684128
2915
به قلب مرکز تجارت جهانی. و او از
11:42
those buildings in every sort of light.
190
687043
4333
آن ساختمان‌ها با انواع نورها عکاسی کرد.
11:47
You know where this story goes.
191
691376
3650
شما می‌دانید داستان به کجا ختم میشود.
11:50
On 9/11, Joel wasn't in New York. He was out of town,
192
695026
2488
در ۱۱ سپتامبر او در نیویورک نبود.
و خارج از شهر بود،
و خارج از شهر بود،
11:53
but he raced back to the city, and raced down to the site
193
697514
4599
اما به سرعت برگشت به شهر و سریع به
11:58
of the destruction.
194
702113
2125
محل ویرانی رفت.
12:00
Joel Meyerowitz: And like all the other passersby,
195
704238
2179
جوئل مِیرویتز: و مثل بقیه‌ی رهگذرها،
12:02
I stood outside the chain link fence on Chambers
196
706417
2900
من بیرون حلقه‌ی حصار در
خیابان چمبر و گرینویچ ایستاده بودم،
خیابان چمبر و گرینویچ ایستاده بودم،
12:05
and Greenwich, and all I could see was the smoke
197
709317
2198
و همه‌ی چیزی که می‌توانستم ببینم دود
12:07
and a little bit of rubble, and I raised my camera
198
711515
3670
و محدوده‌ی کوچک از آوار بود،
و دوربینم را بلند کردم
و دوربینم را بلند کردم
12:11
to take a peek, just to see if there was something to see,
199
715185
3000
تا عکسی بگیرم که
اگر چیزی قابل مشاهده هست ببینم،
اگر چیزی قابل مشاهده هست ببینم،
12:14
and some cop, a lady cop, hit me on my shoulder,
200
718185
4344
و یک پلیس خانم روی شانه‌ام زد،
12:18
and said, "Hey, no pictures!"
201
722529
2440
و گفت: «هِی،عکس ممنوع است!»
12:20
And it was such a blow that it woke me up,
202
724969
3224
و این مثل یک ضربه بود که من را بیدار کرد،
12:24
in the way that it was meant to be, I guess.
203
728193
4056
گویی که حدس می‌زنم،
انگار قرار بود بیدارم کند.
انگار قرار بود بیدارم کند.
12:28
And when I asked her why no pictures, she said,
204
732249
2043
و وقتی پرسیدم چرا عکس ممنوع است؟ او گفت،
12:30
"It's a crime scene. No photographs allowed."
205
734292
3091
«این یک صحنه‌ی جرم است.
عکس گرفتن ممنوع است.»
عکس گرفتن ممنوع است.»
12:33
And I asked her, "What would happen if I was a member
206
737383
1469
و من پرسیدم «اگر من عضو یک
12:34
of the press?" And she told me,
207
738852
2204
خبرگزاری باشم چطور؟»
و او گفت:
و او گفت:
12:36
"Oh, look back there," and back a block was the press corps
208
741056
4094
«اوه، به عقب نگاه کن،»
و پشت یک بلوک گروه مطبوعاتی بود
و پشت یک بلوک گروه مطبوعاتی بود
12:41
tied up in a little penned-in area,
209
745150
3810
که دور هم در محدوده‌ای کوچک جمع شده بودند.
12:44
and I said, "Well, when do they go in?"
210
748960
1521
من گفتم،«آنها کِی داخل می‌روند؟»
12:46
and she said, "Probably never."
211
750481
2482
او گفت،«احتمالاً هیچ وقت.»
12:48
And as I walked away from that, I had this crystallization,
212
752963
4491
و وقتی از آن دور می‌شدم،
من این ایده را داشتم،
من این ایده را داشتم،
12:53
probably from the blow, because it was an insult in a way.
213
757454
2794
احتمالاً به خاطر ضربه چون
این به نوعی یک توهین بود.
این به نوعی یک توهین بود.
12:56
I thought, "Oh, if there's no pictures,
214
760248
2175
بعد من فکر کردم، «اوه،اگر هیچ عکسی نباشد،
12:58
then there'll be no record. We need a record."
215
762423
3506
بعد هیچ سابقه‌ای وجود نخواهد داشت،
ما به سابقه نیاز داریم.»
ما به سابقه نیاز داریم.»
13:01
And I thought, "I'm gonna make that record.
216
765929
1870
و فکر کردم «من
آن سابقه را درست می‌کنم.
آن سابقه را درست می‌کنم.
13:03
I'll find a way to get in, because I don't want to
217
767799
2287
من یک راه پیدا می‌کنم
تا داخل بروم، چون نمی‌خواهم
تا داخل بروم، چون نمی‌خواهم
13:05
see this history disappear."
218
770086
1868
این تاریخ نابود بشود.»
13:07
JB: He did. He pulled in every favor he could,
219
771954
4243
ج.ب: او از هر مقام بلندمرتبه ای که
می‌توانست درخواست کرد،
می‌توانست درخواست کرد،
13:12
and got a pass into the World Trade Center site,
220
776197
2513
و اجازه ی ورود به محل مرکز
تجارت جهانی پیدا کرد.
تجارت جهانی پیدا کرد.
13:14
where he photographed for nine months almost every day.
221
778710
4232
جایی که او برای ۹ ماه تقریباً
هر روز عکاسی کرد.
هر روز عکاسی کرد.
13:18
Looking at these photographs today brings back
222
782942
2944
نگاه کردن به این عکس ها امروز یاد آور
13:21
the smell of smoke that lingered on my clothes
223
785886
2905
بوی دودی هست که وقتی که
من شب پیش خانواده‌ام
من شب پیش خانواده‌ام
13:24
when I went home to my family at night.
224
788791
1997
برمی‌گشتم روی لباسم باقی می‌ماند.
13:26
My office was just a few blocks away.
225
790788
3418
دفتر کارم فقط چند بلوک آن طرف‌تر بود.
13:30
But some of these photographs are beautiful,
226
794206
3616
اما بعضی از این عکس‌ها
واقعا زیبا هستند،
واقعا زیبا هستند،
13:33
and we wondered, was it difficult for Joel Meyerowitz
227
797822
3115
و ما در شگفت بودیم که
این برای جوئل مِیرویتز
این برای جوئل مِیرویتز
13:36
to make such beauty out of such devastation?
228
800937
4342
سخت بود که چنین زیبایی از ویرانی خلق کند؟
13:41
JM: Well, you know, ugly, I mean, powerful
229
805279
3366
ج.م: خب می دانید، زشت بودند،
منظورم این هست که قدرتمند
منظورم این هست که قدرتمند
13:44
and tragic and horrific and everything, but
230
808645
3371
و تراژدیک و ترسناک و همه چیز، اما
13:47
it was also as, in nature, an enormous event
231
812016
4296
همچنین ذاتا رویداد بزرگی بود
13:52
that was transformed after the fact into this residue,
232
816312
5166
که بعد از آن اتفاق
به یک خرابه تبدیل شد،
به یک خرابه تبدیل شد،
13:57
and like many other ruins
233
821478
1816
و مثل بقیه‌ی ویرانه‌ها
13:59
— you go to the ruins of the Colosseum or the ruins of a cathedral someplace —
234
823294
3849
--مثل ویرانه‌ی کُلُسیوم
یا ویرانه‌ی کلیسای جامع--
یا ویرانه‌ی کلیسای جامع--
14:03
and they take on a new meaning when you watch the weather.
235
827143
4637
و آنها یک معنی تازه می‌دهند وقتی شما
به هوا نگاه می‌کنید.
به هوا نگاه می‌کنید.
14:07
I mean, there were afternoons I was down there,
236
831780
1873
یعنی، عصرهایی بود که من آنجا بودم،
14:09
and the light goes pink and there's a mist in the air
237
833653
3650
و نور به صورتی می‌زد و مه در هوا بود
14:13
and you're standing in the rubble, and I found myself
238
837303
4031
و شما در خرابه ایستاده‌اید. و من به
14:17
recognizing both the inherent beauty of nature
239
841334
3884
زیبایی ذاتی طبیعت
14:21
and the fact that nature, as time,
240
845218
2754
و حقیقتی که طبیعت به عنوان زمان
14:23
is erasing this wound.
241
847972
3395
دارد این زخم را از بین می‌برد، پی بردم.
14:27
Time is unstoppable, and it transforms the event.
242
851367
3834
زمان قابل توقف نیست،
و این اتفاق را تغییر میدهد.
و این اتفاق را تغییر میدهد.
14:31
It gets further and further away from the day,
243
855201
2329
روزها و روزها از آن اتفاق گذشت،
14:33
and light and seasons temper it in some way,
244
857530
4355
و نورها و فصل‌ها به طریقی تغییرش می‌دهند،
14:37
and it's not that I'm a romantic. I'm really a realist.
245
861885
4144
و این به این معنی نیست که من رمانتیک هستم
من واقعاً واقع‌بین هستم.
من واقعاً واقع‌بین هستم.
14:41
The reality is, there's the Woolworth Building
246
866029
3484
واقعیت این است که، ساختمان وول ورث
14:45
in a veil of smoke from the site, but it's now like a scrim
247
869513
5828
در پوششی از دود وجود دارد،
اما این الان مثل یک
اما این الان مثل یک
14:51
across a theater, and it's turning pink,
248
875341
3944
پرده(چیزی که حقیقت را پوشانده) مقابل
تئاتر هست، و تبدیل به صورتی میشود
تئاتر هست، و تبدیل به صورتی میشود
14:55
you know, and down below there are hoses spraying,
249
879285
3103
و پایین آن لوله‌هایی هستند که آب می‌پاشند،
14:58
and the lights have come on for the evening, and the water
250
882388
3009
و نورها در غروب می‌آیند، و آب
15:01
is turning acid green because the sodium lamps are on,
251
885397
4028
تبدیل به اَسید سبز میشود، چون
لامپ های سدیمی روشن هستند.
لامپ های سدیمی روشن هستند.
15:05
and I'm thinking, "My God, who could dream this up?"
252
889425
2177
فکر می‌کنم چه کسی
می‌تواند رویای این را ببیند؟
می‌تواند رویای این را ببیند؟
15:07
But the fact is, I'm there, it looks like that,
253
891602
4201
ولی حقیقت این هست که من آنجا بودم،
مثل این هست که،
مثل این هست که،
15:11
you have to take a picture.
254
895803
1894
شما مجبور هستید عکس بگیرید.
15:13
JB: You have to take a picture. That sense of urgency,
255
897697
3193
ج.ب: شما مجبور هستید عکس بگیرید.
این احساس ضرورت،
این احساس ضرورت،
15:16
of the need to get to work, is so powerful in Joel's story.
256
900890
5800
نیاز به کار کردن خیلی در داستان
جوئل قوی هست.
جوئل قوی هست.
15:22
When I saw Joel Meyerowitz recently, I told him how much
257
906690
3353
وقتی من اخیراً جوئل مِیرویتز را دیدم،
به او گفتم چه قدر
به او گفتم چه قدر
15:25
I admired his passionate obstinacy, his determination
258
910043
3785
سرسخت بودنش در تصمیمش را تحسین می‌کنم.
مصمم بودنش
مصمم بودنش
15:29
to push through all the bureaucratic red tape to get to work,
259
913828
4583
تا همه‌ی تشریفات زائد بوروکراتیک
را دور بزند تا بتواند کار کند.
را دور بزند تا بتواند کار کند.
15:34
and he laughed, and he said, "I'm stubborn,
260
918411
2176
و او خندید و گفت، «من یک‌دنده هستم،
15:36
but I think what's more important
261
920587
2404
اما فکر می‌کنم چیزی که بیشتر اهمیت دارد
15:38
is my passionate optimism."
262
922991
3461
خوش‌بینی خیلی زیاد من هست.»
15:42
The first time I told these stories, a man in the audience
263
926452
2803
اولین باری که من این داستانها را
تعریف کردم، مردی از حضار
تعریف کردم، مردی از حضار
15:45
raised his hand and said, "All these artists talk about
264
929255
3490
دستش رو بلند کرد و گفت،«همه‌ی هنرمندان
در مورد
در مورد
15:48
their work, not their art, which has got me thinking about
265
932745
4738
کارهایشان صحبت می‌کنند، نه هنرهایشان،
که من را وادار می‌کند
که من را وادار می‌کند
15:53
my work and where the creativity is there,
266
937483
2668
در مورد کار خودم جایی که خلاقیت در
آن وجود دارد فکر کنم
آن وجود دارد فکر کنم
15:56
and I'm not an artist." He's right. We all wrestle
267
940151
4628
و من هنرمند نیستم.»
او درست می‌گوید. ما همه
او درست می‌گوید. ما همه
16:00
with experience and challenge, limits and loss.
268
944779
4616
با تجربه‌ها و چالش‌ها، محدودیت‌ها
و آسیب‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم.
و آسیب‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم.
16:05
Creativity is essential to all of us,
269
949395
2251
خلاقیت برای همه‌ی ما ضروری است،
16:07
whether we're scientists or teachers,
270
951646
2653
چه ما دانشمند باشیم یا چه معلم،
16:10
parents or entrepreneurs.
271
954299
4359
والدین باشیم یا کارآفرین.
16:14
I want to leave you with another
272
958658
2177
من می خواهم شما را با یک تصویر دیگر
16:16
image of a Japanese tea bowl. This one
273
960835
3094
از کاسهی چای ژاپنی ترک کنم.
این یکی
این یکی
16:19
is at the Freer Gallery in Washington, D.C.
274
963929
2970
در گالری فریر در واشنگتن دی سی هست.
16:22
It's more than a hundred years old and you can still see
275
966899
2536
بیش از صد سال قدمت دارد
و شما هنوز می‌توانید
و شما هنوز می‌توانید
16:25
the fingermarks where the potter pinched it.
276
969435
3643
اثرانگشت سفالگر را روی آن ببینید.
16:28
But as you can also see, this one did break
277
973078
2917
اما همانطور که می‌بینید این
16:31
at some point in its hundred years.
278
975995
2720
در زمانی از عمر صد ساله‌ی خود شکسته است.
16:34
But the person who put it back together,
279
978715
2760
اما شخصی که دوباره آن را به هم چسبانده،
16:37
instead of hiding the cracks,
280
981475
2564
به جای اینکه محل شکستگی را مخفی کند،
16:39
decided to emphasize them, using gold lacquer to repair it.
281
984039
5716
تصمیم گرفت روی آن تاکید کند و
رنگ طلایی را برای ترمیمش به کار برد.
رنگ طلایی را برای ترمیمش به کار برد.
16:45
This bowl is more beautiful now, having been broken,
282
989755
4444
این کاسه الان که شکسته شده زیباتر هست
16:50
than it was when it was first made,
283
994199
3012
نسبت به اولین باری که ساخته شده بود،
16:53
and we can look at those cracks, because
284
997211
2230
و ما می‌توانیم به محل این شکستگی نگاه کنیم
16:55
they tell the story that we all live,
285
999441
2365
چون آن داستان زندگی همه‌ی ما هست،
16:57
of the cycle of creation and destruction,
286
1001806
3677
داستان چرخه‌ی خلقت و ویرانی،
17:01
of control and letting go, of picking up the pieces
287
1005483
4927
داستان کنترل و رها کردن،
داستان جمع کردن تکه‌ها
داستان جمع کردن تکه‌ها
17:06
and making something new.
288
1010410
1999
و ساختن چیزهای جدید.
17:08
Thank you. (Applause)
289
1012409
4554
متشکرم.(صدای تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Julie Burstein - Writer and radio producerAs a producer, Julie Burstein builds places to talk (brilliantly) about creative work. Her book "Spark: How Creativity Works" shares what she has learned.
Why you should listen
From where does creativity flow? In 2000, Julie Burstein created Public Radio International's show Studio 360 to explore pop culture and the arts. Hosted by novelist Kurt Andersen and produced at WNYC, the show is a guide to what's interesting now -- and asks deep questions about the drive behind creative work. Now, Burstein has written Spark: How Creativity Works, filled with stories about artists, writers and musicians (like Chuck Close, Isabel Allende, Patti Lupone). Burstein is the host of pursuitofspark.com full of conversations about creative approaches to the challenges, possibilities and pleasures of everyday life and work. She also "loves sitting in for Leonard Lopate."
Julie Burstein | Speaker | TED.com