ABOUT THE SPEAKER
Angela Patton - Activist
Angela Patton is an ambassador for who she calls "at-promise" (as opposed to "at-risk") girls and a serial innovator.

Why you should listen

As the leader and CEO of Girls For A Change (GFAC), Angela Patton is committed to "preparing black girls for the world ... and the world for black Girls. Patton founded Camp Diva in Richmond, Virginia in 2004, to honor Diva Mstadi Smith-Roan, a five-year-old who died in a firearm accident earlier that year. That summer, Patton planned a two-week experience that gave Diva's mother an opportunity to share her motherly love with girls in need of a support system. The program grew and went national in October 2013, when Camp Diva merged with California-based Girls For A Change, a nonprofit through which 100 girls' groups throughout nation work together to envision and execute lasting change in their neighborhoods, cities or schools. In the summer of 2016, Patton lead her board and staff to retool the organization's focus and build a program structure to more accurately reflect GFAC's goal to work with black girls and to disseminate our programs using a specific, replicable approach.

Following the release of Patton's TED Talk describing a father-daughter dance for incarcerated dads and their "at-promise" girls, her work was featured on ABC World News, Inside Edition, NPR and This is Life Lisa Ling. She has spoken for corporations, at conferences on girls as well as colleges and universities throughout the country. When she isn't inspiring change, advocating gender equality and empowering girls, she enjoys festivals and concerts with her husband and motivator, Raymond Patton, and their loving children, Imhotep and Asani.

More profile about the speaker
Angela Patton | Speaker | TED.com
TEDxWomen 2012

Angela Patton: A father-daughter dance ... in prison

آنجلا پاتون: رقص پدر و دختر .... در زندان

Filmed:
910,148 views

در کمپ دیوا، آنجلا پاتون به دخترها و پدرها کمک می‌کند که در کنار هم و درزندگی همدیگر باشند. اما اگر دختری، پدرش در کنارش نبود چطور -- چون پدرش در زندان است؟ پاتون داستان ویژه ی رقص پدر و دختری را بازگو می کند. (فیلمبرداری شده در TedxWomen)
- Activist
Angela Patton is an ambassador for who she calls "at-promise" (as opposed to "at-risk") girls and a serial innovator. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:17
I was sittingنشسته with my girlsدختران,
0
1787
2993
کنار دخترهایم نشسته بودم که
00:20
and Joyشادی said,
1
4780
1513
جویی گفت:
00:22
"Dangدنگ, I wishآرزو کردن he'dاو می خواهد get off my back.
2
6293
3978
" اَه، ای کاش کاری به کارم نداشت.
00:26
My daddyبابا, he callsتماس می گیرد me all the time."
3
10271
3856
بابام،همیشه بهم زنگ می‌زنه."
00:30
"Luckyخوش شانس for you he callsتماس می گیرد at all," said Jasmineیاسمن.
4
14127
3266
جزمین گفت: " خوش به حالت که بهر حال بهت زنگ می‌زنه،
00:33
"I haven'tنه heardشنیدم from my dadپدر in yearsسالها."
5
17393
3660
من که سالهاست خبری از بابام ندارم."
00:36
At this momentلحظه, I knewمی دانست the girlsدختران neededمورد نیاز است a way
6
21053
4232
در همین لحظه، می دونستم که دخترها به روشی احتیاج دارند
00:41
to connectاتصال with theirخودشان fathersپدران.
7
25285
2577
که بتواند آنها را به پدرانشان متصل کند.
00:43
At Campاردوگاه Divaدیوا, my non-profitغیر انتفاعی organizationسازمان,
8
27862
3763
در کمپ دیوا، سازمان غیر انتفاعی‌ام،
00:47
we have these typesانواع of conversationsگفتگو all the time
9
31625
3537
تمامی اوقات ما از چنین گفتگوهایی
00:51
as a way to help girlsدختران of Africanآفریقایی descentتبار
10
35162
3192
به عنوان یک روش جهت کمک به نسل‌های افریقایی
00:54
prepareآماده کردن for theirخودشان passageپاساژ into womanhoodزن بودن.
11
38354
3582
به منظور آماده کردن آنها برای زندگی زنانه استفاده می‌کنیم.
00:57
These girlsدختران just neededمورد نیاز است
12
41936
3541
این دخترها فقط به
01:01
a way to inviteدعوت theirخودشان fathersپدران into theirخودشان livesزندگی می کند
13
45477
3841
یک راه برای دعوت پدرانشان به زندگی شان احتیاج دارند
01:05
on theirخودشان ownخودت termsاصطلاحات.
14
49318
2697
آن هم به زبان خودشان
01:07
So I askedپرسید: the girlsدختران,
15
52015
1453
از اینرومن ازدخترها پرسیدم
01:09
"How can we help other girlsدختران
16
53468
3136
"چطور می تونیم به بقیه دخترها کمک کنیم
01:12
developتوسعه healthyسالم relationshipsروابط with theirخودشان fathersپدران?"
17
56604
4290
تا روابط سالم با پدرانشان ترتیب دهند؟"
01:16
"Let's have a danceرقص," one girlدختر shoutedفریاد زد:,
18
60894
4503
یکی از دخترها فریاد زد " بیایین برقصیم،"
01:21
and all the girlsدختران quicklyبه سرعت backedحمایت کرد her up.
19
65397
4333
و تمامی دخترها به سرعت از نظرش حمایت کردند.
01:25
They startedآغاز شده dreamingرویا پردازی about the decorationsدکوراسیون,
20
69730
2906
شروع کردند به خیال پردازی درباره دکور،
01:28
invitationsدعوت نامه ها, the dressesلباس they were going to wearپوشیدن,
21
72636
3414
دعوتنامه، لباس هایی که می خواستند بپوشند،
01:31
and what theirخودشان fathersپدران could and could not wearپوشیدن. (Laughterخنده)
22
76050
4146
و لباس هایی که پدرانشون می توانند یا نمی توانند بپوشند ( خنده حاضرین)
01:36
It was off and runningدر حال اجرا before I could even blinkچشمک زدن my eyesچشم ها,
23
80196
4571
به یک چشم برهم زدن همه چیزاتفاق افتاد،
01:40
but even if I could have slowedآهسته down those girlsدختران,
24
84767
4070
حتی اگر می‌خواستم جلوی دخترها را بگیرم،
01:44
I wouldn'tنمی خواهم have,
25
88837
1340
دیگر نمی توانستم،
01:46
because one thing that I have learnedیاد گرفتم
26
90177
2081
چیزی که من یاد گرفته ام
01:48
from over a decadeدهه of workingکار کردن with girlsدختران
27
92258
3078
بعد از یک دهه کارکردن با دخترها
01:51
is that they alreadyقبلا know what they need.
28
95336
3520
این است که آنها پیش از هر چیز می دانند که که نیاز آنها چیست.
01:54
The wisdomحکمت livesزندگی می کند insideداخل of them.
29
98856
4677
دانایی در آنها زندگی می‌کند.
01:59
As long as they have infrastructureزیر ساخت,
30
103533
2648
تا وقتی که زیرساخت،
02:02
mentorshipمربیگری and resourcesمنابع,
31
106181
2416
راهنمایی و منابع را در اختیار دارند،
02:04
they can buildساختن what they need,
32
108597
3418
قادر هستند هر چه احتیاج دارند را بسازند،
02:07
not only to surviveزنده ماندن, but to thriveرشد کردن.
33
112015
5434
نه فقط جهت زنده ماندن، که برای پیشرفت و کامیابی
02:13
So we had a danceرقص,
34
117449
4224
پس ما یک مراسم رقص برپا کردیم،
02:17
and girlsدختران and theirخودشان fathersپدران cameآمد in multitudesتعداد زیادی.
35
121673
4540
و دخترها و انبوهی از پدران آمدند.
02:22
They were dressedلباس پوشیده to the ninesدهان.
36
126213
2975
لباس های بسیار شیک پوشیده بودند.
02:25
They actedعمل کرد sweetشیرین.
37
129188
2243
خوشایند و دلنشین رفتار می‌کردند.
02:27
(Laughterخنده)
38
131431
3686
(خنده حاضرین)
02:31
They actedعمل کرد sillyاحمقانه.
39
135117
1850
احمقانه رفتار می کردند.
02:32
They really enjoyedلذت بردم eachهر یک other'sدیگران companyشرکت.
40
136967
3221
آنها واقعاً از با هم بودن لذت می بردند.
02:36
It was a hugeبزرگ successموفقیت.
41
140188
2841
پیروزی بزرگی بود.
02:38
And the girlsدختران decidedقرار بر این شد to make it an annualسالانه eventرویداد.
42
143029
5211
دخترها تصمیم گرفتند که آنرا به یک مراسم سالیانه تبدیل کنند.
02:44
So as the seasonsفصل ها changedتغییر کرد,
43
148240
2592
از اینرو با تغییر فصل ها،
02:46
and it was time to planطرح the danceرقص again,
44
150832
2720
زمان آن رسید که دوباره برای مراسم رقص برنامه ریزی شود،
02:49
one girlدختر namedتحت عنوان BriannaBrianna spokeصحبت کرد up,
45
153552
3107
دختری که اسم اش بریانا بود شروع به سخن گفتن کرد،
02:52
and she said,
46
156659
2190
او گفت :
02:54
"My dadپدر can't come to the danceرقص,
47
158849
2746
"پدر من نمی تونه برای مراسم رقص بیاد،
02:57
and this wholeکل thing is makingساخت me sadغمگین."
48
161595
4237
و این موضوع منوغمگین می کنه."
03:01
"Why not?" the girlsدختران askedپرسید:.
49
165832
3008
بقیه دخترها پرسیدند: "چرا اون وقت؟"
03:04
"Because he's in jailزندان," she bravelyدلیرانه admittedپذیرفته.
50
168840
4680
دختر شجاعانه پاسخ داد : "چون بابام زندانه"
03:09
"Well, can he just get out for a day?" one of the girlsدختران askedپرسید:. (Laughterخنده)
51
173520
4934
یکی از دخترها پرسید : خوب،می تونه فقط یه روز بیاد بیرون ؟" ( صدای خنده )
03:14
"And come in shacklesزنجیر?
52
178454
3178
" با دستبند بیاد؟"
03:17
That's worseبدتر than not havingداشتن him here at all."
53
181632
4345
" بهتر اینه که اصلا نیاد "
03:21
At this momentلحظه, I saw an opportunityفرصت
54
185977
4418
در این لحظه، دیدم که این یک فرصت
03:26
for the girlsدختران to riseبالا آمدن to the occasionمناسبت
55
190395
2926
تا برای دخترها است که بلند شده و
03:29
and to becomeتبدیل شدن به theirخودشان ownخودت heroesقهرمانان.
56
193321
2764
از خودشان قهرمان بسازند.
03:31
So I askedپرسید:, "What do you think we should do about this?
57
196085
4673
پرسیدم،" به نظرتون چه کار میشه کرد؟"
03:36
We want everyهرکدام girlدختر to experienceتجربه the danceرقص, right?"
58
200758
5250
ما میخواهیم که همه دخترها توی مراسم رقص شرکت بکنند٬ درسته؟"
03:41
So the girlsدختران thought for a momentلحظه,
59
206008
1663
دخترها برای لحظه ای فکر کردند،
03:43
and one girlدختر suggestedپیشنهادی,
60
207671
2309
و بعد یکی از آنها پیشنهاد داد،
03:45
"Why don't we just take the danceرقص in the jailزندان?"
61
209980
4306
" چرا ما مراسم رو توی زندان برگذار نکنیم؟"
03:50
Mostاکثر of the girlsدختران doubtedشک داشتم the possibilityامکان پذیری of that,
62
214286
3816
اکثر دخترها شک داشتند که ایا چنین چیزی امکان داره یا نه ،
03:54
and said, "Are you crazyدیوانه?
63
218102
2794
و همگی گفتند ،" ایا عقل از سرت پریده ؟"
03:56
Who is going to allowاجازه دادن a bunchدسته ای of little girlsدختران,
64
220896
3008
کی آخه میزاره یه دسته دختربچه
03:59
dressedلباس پوشیده up — " (Laughterخنده)
65
223904
2464
در حالیکه لباس رقص پوشیدند برن توی زندان - " ( صدای خنده)
04:02
" — to come insideداخل a jailزندان and danceرقص with theirخودشان daddiesdaddies in Spongebobspongebob suitsمناسب?"
66
226368
5587
" - و با باباهاشون در حالیکه کت های باب اسفنجی رو پوشیدند برقصند؟"
04:07
Because that's what they calledبه نام them.
67
231955
3348
این اسمی بود که آنها روی اش گذاشته بودند.
04:11
I said, "Girlsدختران, well, well,
68
235303
4158
گفتم" دخترها، بسه دیگه،
04:15
you never know unlessمگر اینکه you askپرسیدن."
69
239461
4003
ما تا نپرسیم که مطمئن نمی‌شیم."
04:19
So a letterنامه was writtenنوشته شده است to the Richmondریچموند Cityشهر Sheriffکلانتر,
70
243464
4440
پس نامه ای به کلانتر ریچموند نوشتیم،
04:23
signedامضاء شده collectivelyمجموعا by eachهر یک girlدختر,
71
247904
3819
و هر کدام از دخترها هم آنرا امضا کردند،
04:27
and I would have to say, he is a very specialویژه sheriffکلانتر.
72
251723
5406
باید بگم که او از آن دسته کلانترهای ویژه بود.
04:33
He contactedتماس گرفت me immediatelyبلافاصله and said,
73
257129
4933
فورا با من تماس گرفت و گفت،
04:37
wheneverهر زمان که there is an opportunityفرصت to bringآوردن familiesخانواده ها insideداخل,
74
262062
5954
هر وقت فرصتی بشه که بتونیم خانواده‌ها رو بیاریم داخل زندان،
04:43
his doorsدرب ها are always openباز کن.
75
268016
3172
اون از این فرصت استقبال خواهد کرد.
04:47
Because one thing he did know,
76
271188
2325
چون یک چیز را او به خوبی می دانست،
04:49
that when fathersپدران are connectedمتصل to theirخودشان childrenفرزندان,
77
273513
3327
اینکه وقتی پدرها با فرزدنانشان ارتباط داشته باشند،
04:52
it is lessکمتر likelyاحتمال دارد that they will returnبرگشت.
78
276840
4963
کمتر پیش می آید که به زندان برگردند.
04:57
So,
79
281803
2081
از اینرو،
04:59
16 inmatesزندانیان and 18 girlsدختران were invitedدعوت کرد.
80
283884
5854
۱۶ زندانی و ۱۸ دختر دعوت شدند.
05:05
The girlsدختران were dressedلباس پوشیده in theirخودشان Sundayیکشنبه bestبهترین,
81
289738
3649
دخترها بهترین لباس های یکشنبه شان را پوشیده بودند،
05:09
and the fathersپدران tradedمعامله شد in theirخودشان yellowرنگ زرد and blueآبی jumpsuitsjumpsuits
82
293387
5029
و پدرها هم لباس های یکسره زرد و ابی شان را با
05:14
for shirtsپیراهن and tiesروابط.
83
298416
4504
پیراهن و کراوات عوض کردند.
05:18
They huggedآغوش گرفت.
84
302920
2371
همدیگر را در آغوش کشیدند.
05:21
They sharedبه اشتراک گذاشته شده a fullپر شده cateredخدمات mealوعده غذایی of chickenجوجه and fishماهی.
85
305291
4751
آنها با هم خوراک کامل مرغ و ماهی شان را خوردند.
05:25
They laughedخندید togetherبا یکدیگر.
86
310042
3725
با همدیگر خندیدند.
05:29
It was beautifulخوشگل.
87
313767
4408
این خیلی زیبا بود.
05:34
The fathersپدران and daughtersدختران even experiencedبا تجربه
88
318175
4241
پدرها و دخترها حتی توانستند
05:38
an opportunityفرصت to have a physicalفیزیکی connectionارتباط,
89
322416
4075
رابطه فیزیکی نیز با هم داشته باشند،
05:42
something that a lot of them didn't even have
90
326491
2729
چیزی که بسیاری از آنها پیش از این برای مدتی
05:45
for a while.
91
329220
1232
نداشته بودند.
05:46
Fathersپدران were in a spaceفضا where they were ableتوانایی to
92
330452
4411
پدرها در جایی بودند که در انجا می توانستند
05:50
make theirخودشان daughtersدختران playبازی,
93
334863
2713
با دخترهایشان برقصند،
05:53
and pullکشیدن out her chairصندلی and extendگسترش his handدست for a danceرقص.
94
337576
6249
و دست هایشان را به سمت دخترهایشان دراز کنند و با هم برقصند.
05:59
Even the guardsنگهبانان criedگریه کرد.
95
343825
3677
حتی نگهبان ها هم گریه کردند.
06:03
But after the danceرقص,
96
347502
2720
اما بعد از رقصیدن،
06:06
we all realizedمتوجه شدم that Dadبابا still would be in jailزندان.
97
350222
5560
می دانستیم که پدر کماکان در زندان خواهد بود.
06:11
So we neededمورد نیاز است to createايجاد كردن something
98
355782
3093
پس ما باید چیزی را به وجود می‌آوردیم
06:14
that they could take with them.
99
358875
1758
که دخترها بتوانند با آنها بمانند.
06:16
So we broughtآورده شده in Flipتلنگر camsکمربند,
100
360633
2615
پس دوربین های فلیپ را آوردیم،
06:19
and we had them look at the Flipتلنگر camsکمربند
101
363248
2741
و از آنها خواستیم که به دوربین نگاه بکنند
06:21
and just interviewمصاحبه eachهر یک other --
102
365989
1728
و پیغام ها و افکارشان
06:23
theirخودشان messagesپیام ها, theirخودشان thoughtsاندیشه ها.
103
367717
3714
را به هم منتقل کنند.
06:27
This was going to be used as a touchstoneتست سنگین
104
371431
3183
میرفت که این موضوع به سنگ محکی تبدیل شود
06:30
so when they startedآغاز شده to missاز دست دادن eachهر یک other
105
374614
2416
و وقتی دلشان برای هم تنگ شد
06:32
and feel disconnectedقطع شده,
106
377030
2300
و احساس جدایی کردند،
06:35
they could reconnectاتصال مجدد throughاز طریق this imageتصویر.
107
379330
3364
می توانستند از طریق این عکس با هم ارتباط برقرار کنند.
06:38
I'll never forgetفراموش کردن that one girlدختر lookedنگاه کرد in her father'sپدر eyesچشم ها
108
382694
5382
هیچ وقت نگاه آن دختر به پدرش را فراموش نمی کنم
06:43
with that cameraدوربین and said,
109
388076
1320
وقتی به دوربین نگاه کرد و گفت،
06:45
"Daddyبابا, when you look at me, what do you see?"
110
389396
6710
" بابا، وقتی به من نگاه می کنی، چی می بینی؟"
06:52
Because our daddiesdaddies are our mirrorsآینه
111
396106
4088
چون پدرانمان آئینه های ما هستند
06:56
that we reflectمنعکس کننده back on
112
400194
2422
که منعکس کننده ما هستند
06:58
when we decideتصميم گرفتن about what typeتایپ کنید of man we deserveسزاوار,
113
402616
4770
وقتی تصمیم میگیریم که چه نوع مردی سزاوار ماست،
07:03
and how they see us for the restباقی مانده of our livesزندگی می کند.
114
407386
3591
و اینکه چطور باقی عمرشان به ما نگاه خواهند کرد.
07:06
I know that very well,
115
410977
3545
من این نگاه را خوب می فهمم،
07:10
because I was one of the luckyخوش شانس girlsدختران.
116
414522
2401
چون من یکی از آن دختران خوش شانس بوده ام.
07:12
I have had
117
416923
2259
من همیشه
07:18
my fatherپدر in my life always.
118
422798
6007
پدرم را در زندگی ام داشتم.
07:24
He's even here todayامروز.
119
428805
1880
حتی امروز هم همینجاست.
07:26
(Applauseتشویق و تمجید)
120
430685
9037
( صدای تشویق)
07:35
And that is why it is extremelyفوق العاده specialویژه
121
439722
3978
به همین خاطر برای من خیلی مهم هست
07:39
for me to make sure that these girlsدختران
122
443700
3244
که مطمئن شوم که این دخترها
07:42
are connectedمتصل to theirخودشان fathersپدران,
123
446944
2530
با پدرانشان باشند،
07:45
especiallyبه خصوص those who are separatedجدا از هم
124
449474
2909
به خصوص آنهایی که توسط
07:48
because of barbedخرد شده wiresسیم ها and metalفلز doorsدرب ها.
125
452383
4886
سیم های خاردار و درهای آهنی از پدرانشان جدا هستند.
07:53
We have just createdایجاد شده a formفرم
126
457269
3093
ما فرمی طراحی کرده ایم تا
07:56
for girlsدختران who have heavyسنگین questionsسوالات on theirخودشان heartقلب
127
460362
3383
دخترهایی که پرسش هایی سخت در دل هایشان دارند
07:59
to be in a positionموقعیت to askپرسیدن theirخودشان fathersپدران those questionsسوالات
128
463745
4492
در موقعیتی باشند که آن سوال ها را از پدرشان بپرسند
08:04
and givenداده شده the fathersپدران the freedomآزادی to answerپاسخ.
129
468237
4767
و این ازادی را به آنها بدهند که به سوالاتشان پاسخ دهند.
08:08
Because we know that the fathersپدران
130
473004
3345
چون می دانیم که پدرها
08:12
are even leavingترک with this one thought:
131
476349
3248
در نهایت با این فکر خارج خواهند شد:
08:15
What typeتایپ کنید of womanزن am I preparingآماده كردن to put in the worldجهان?
132
479597
5369
که چه نوع زنی به این دنیا تحویل داده ام؟
08:20
Because a fatherپدر is lockedقفل شده است in
133
484966
3417
چون وقتی پدری در بند است
08:24
does not mean he should be lockedقفل شده است out
134
488383
3050
به این معنی نیست که او می‌بایست خارج از
08:27
of his daughter'sدختر است life.
135
491433
2551
زندگی دخترش باشد.
08:29
(Applauseتشویق و تمجید)
136
493984
11753
( صدای تشویق )
Translated by Amin Tavakoli
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Angela Patton - Activist
Angela Patton is an ambassador for who she calls "at-promise" (as opposed to "at-risk") girls and a serial innovator.

Why you should listen

As the leader and CEO of Girls For A Change (GFAC), Angela Patton is committed to "preparing black girls for the world ... and the world for black Girls. Patton founded Camp Diva in Richmond, Virginia in 2004, to honor Diva Mstadi Smith-Roan, a five-year-old who died in a firearm accident earlier that year. That summer, Patton planned a two-week experience that gave Diva's mother an opportunity to share her motherly love with girls in need of a support system. The program grew and went national in October 2013, when Camp Diva merged with California-based Girls For A Change, a nonprofit through which 100 girls' groups throughout nation work together to envision and execute lasting change in their neighborhoods, cities or schools. In the summer of 2016, Patton lead her board and staff to retool the organization's focus and build a program structure to more accurately reflect GFAC's goal to work with black girls and to disseminate our programs using a specific, replicable approach.

Following the release of Patton's TED Talk describing a father-daughter dance for incarcerated dads and their "at-promise" girls, her work was featured on ABC World News, Inside Edition, NPR and This is Life Lisa Ling. She has spoken for corporations, at conferences on girls as well as colleges and universities throughout the country. When she isn't inspiring change, advocating gender equality and empowering girls, she enjoys festivals and concerts with her husband and motivator, Raymond Patton, and their loving children, Imhotep and Asani.

More profile about the speaker
Angela Patton | Speaker | TED.com

Data provided by TED.

This site was created in May 2015 and the last update was on January 12, 2020. It will no longer be updated.

We are currently creating a new site called "eng.lish.video" and would be grateful if you could access it.

If you have any questions or suggestions, please feel free to write comments in your language on the contact form.

Privacy Policy

Developer's Blog

Buy Me A Coffee