TED2007
Isabel Allende: Tales of passion
آیزابل آلنده قصه اشتیاق می گوید
Filmed:
Readability: 4
4,998,808 views
فعال اجتماعی و نویسنده، ایزابل آلنده در این سخنرانی در مورد زنان و آفریندندگی و روشنگری در مورد فمینیست و البته در مورد اشتیاق صحبت می کند
Isabel Allende - Novelist
Isabel Allende writes stories of passion. Her novels and memoirs, including The House of the Spirits and Eva Luna, tell the stories of women and men who live with passionate commitment -- to love, to their world, to an ideal. Full bio
Isabel Allende writes stories of passion. Her novels and memoirs, including The House of the Spirits and Eva Luna, tell the stories of women and men who live with passionate commitment -- to love, to their world, to an ideal. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:13
Thank you so much. It's really scary to be here
0
1000
3000
بسیار متشکرم. این واقعا ترسناک است که در اینجا حضور داشته باشی
00:16
among the smartest of the smart.
1
4000
2000
در بین باهوش ترین باهوش ها.
00:19
I'm here to tell you a few tales of passion.
2
7000
3000
من اینجا چند داستان از اشتیاق می گویم.
00:23
There's a Jewish saying that I love.
3
11000
2000
یک ضرب المثل یهودی است که من خیلی آنرا دوست دارم:
00:26
What is truer than truth? Answer: The story.
4
14000
5000
چه چیزی حقیقی تر از خود حقیقت است؟ جواب : افسانه.
00:33
I'm a storyteller. I want to convey something that is truer than truth
5
21000
4000
من قصه گو هستم. من می خواهم چیزهایی رو نقل کنم که از حقیقت ، حقیقت تر هستند،
00:38
about our common humanity.
6
26000
1000
در مورد جمع بشری مشترکمان.
00:40
All stories interest me, and some haunt me
7
28000
3000
همه داستان ها مرا جلب می کنند و بعضی از آنها مرا اسیر می کنند
00:43
until I end up writing them.
8
31000
2000
تا زمانی که آنها را بنویسم.
00:46
Certain themes keep coming up:
9
34000
1000
مسلما" برخی از آنها زودتر نوشته می شوند:
00:48
justice, loyalty, violence, death, political and social issues,
10
36000
6000
عدالت، وفا، خشونت، مرگ، سیاست و موضوعات اجتماعی،
00:54
freedom.
11
42000
1000
آزادی.
00:56
I'm aware of the mystery around us,
12
44000
2000
من از وجود رازهای اطرافمان آگاه هستم،
00:59
so I write about coincidences, premonitions,
13
47000
2000
لذا من در رابطه با رویدادها و هشدارها می نویسم.
01:02
emotions, dreams, the power of nature, magic.
14
50000
4000
احساسات ، رویاها، قدرت طبیعت و معجزه.
01:08
In the last 20 years I have published a few books,
15
56000
3000
در این بیست سال گذشته من چند کتاب نوشته ام،
01:11
but I have lived in anonymity until February of 2006,
16
59000
4000
اما همیشه در گمنامی زیسته ام تا ماه فوریه دوهزار و شش،
01:16
when I carried the Olympic flag in the Winter Olympics in Italy.
17
64000
3000
زمانی که من پرچم المپیک را در مسابقات المپیک زمستانی در ایتالیا حمل می کردم.
01:20
That made me a celebrity. Now people recognize me in Macy's,
18
68000
5000
این حمل پرجم از من یک شخصیت معروف ساخت. اکنون مردم مرا به مسی می شناسند(یک برند آمریکایی لباس-توضیح مترجم-)
01:25
and my grandchildren think that I'm cool.
19
73000
3000
و نوه من فکر می کند که من بامزه هستم.
01:28
(Laughter)
20
76000
1000
خنده حضار
01:29
Allow me to tell you about my four minutes of fame.
21
77000
2000
به من اجازه بدهید که در مورد چهار دقیقه شهرتم برای شما حرف بزنم.
01:32
One of the organizers of the Olympic ceremony,
22
80000
3000
یکی از برگزار کنندگان مسابقه المپیک ،
01:35
of the opening ceremony,
23
83000
1000
مراسم افتتاحیه المپیک ،
01:37
called me and said that I had been selected
24
85000
2000
به من زنگ زد و گفت که من انتخاب شده ام تا
01:39
to be one of the flag-bearers.
25
87000
1000
یکی از حمل کنندگان پرچم باشم.
01:42
I replied that surely this was a case of mistaken identity
26
90000
3000
من جواب دادم که قطعا اشتباهی در شناسایی شخص رخ داده است
01:45
because I'm as far as you can get from being an athlete.
27
93000
3000
چرا که من به بیشترین مقدار قابل تصور شما از ورزشکار بودن دور هستم.
01:48
Actually, I wasn't even sure that I could go around the stadium
28
96000
3000
در واقع من مطمین نبودم که بتوانم یک استادیوم را دور بزنم بدون
01:51
without a walker.
29
99000
1000
ماشین حمل کننده افراد.
01:52
(Laughter)
30
100000
2000
خنده حضار
01:54
I was told that this was no laughing matter.
31
102000
2000
به من گفته شد که این موضوع خنده داری نیست.
01:57
This would be the first time
32
105000
1000
این اولین باری خواهد بود که
01:58
that only women would carry the Olympic flag.
33
106000
3000
فقط خانم ها پرچم المپیک را حمل خواهند کرد.
02:01
Five women, representing five continents,
34
109000
3000
پنج زن ، نماینده پنج قاره،
02:04
and three Olympic gold medal winners.
35
112000
3000
و سه برنده مدال طلا.
02:08
My first question was, naturally,
36
116000
2000
اولین سوال من طبیعتا"این بود
02:10
what was I going to wear?
37
118000
1000
که چه چیزی قرار است بپوشم؟
02:12
(Laughter)
38
120000
1000
خنده حضار
02:13
A uniform, she said,
39
121000
1000
او گفت : یک یونیفورم.
02:15
and asked for my measurements.
40
123000
1000
و از اندازه لباس های من پرسید.
02:17
My measurements.
41
125000
1000
اندازه من.
02:18
I had a vision of myself in a fluffy anorak,
42
126000
3000
من اندازه خودم را برای ژاکت پف کرده داشتم.
02:21
looking like the Michelin Man.
43
129000
2000
که به شکل مرد تبلیغ مارک میچالین به نظر می آمدم ( مارک تبلیغ لاستیک میچالین -توضیح متجم-)
02:23
(Laughter)
44
131000
1000
خنده حضار
02:24
By the middle of February,
45
132000
1000
در اواسط فوریه،
02:26
I found myself in Turin, where enthusiastic crowds
46
134000
3000
من در تورین بودم، جایی که جمعیت مشتاقان
02:29
cheered when any of the 80 Olympic teams was in the street.
47
137000
4000
هر کدام از هشتاد تیم المپیک را وقتی در خیابان بودند تشویق می کردند
02:34
Those athletes had sacrificed everything to compete in the games.
48
142000
4000
آن ورزشکاران می باید که همه چیز را برای رقابت قربانی می کردند.
02:39
They all deserved to win, but there's the element of luck.
49
147000
3000
همه آنها مستحق برنده شدن بودند ، اما یک رکن خوشبختی نیز وجود داشت.
02:43
A speck of snow, an inch of ice, the force of the wind,
50
151000
4000
ذرات برف، یک اینچ یخ، قدرت وزش باد،
02:47
can determine the result of a race or a game.
51
155000
3000
می توانست تصمیم گیر برای نتیجه مسابقه باشد.
02:51
However, what matters most -- more than training or luck -- is the heart.
52
159000
5000
هرچند، چیزی مهمتر بود -مهمتر از آموزش های داده شده و یا شانس- و آن قلب هر نفر بود.
02:57
Only a fearless and determined heart will get the gold medal.
53
165000
4000
فقط قلب نترس و تصمیم نهایی گیر می توانست که مدال طلا را بگیرد.
03:02
It is all about passion.
54
170000
1000
همه چیز در مورد اشتیاق است.
03:04
The streets of Turin were covered with red posters
55
172000
4000
خیابانهای تورین همه با پوسترهای قرمز پوشیده شده بود
03:08
announcing the slogan of the Olympics.
56
176000
2000
که شعار المپیک را اعلام می کرد.
03:11
Passion lives here. Isn't it always true?
57
179000
4000
اشتیاق اینجا است ، آیا همه چیز درست است ؟
03:16
Heart is what drives us and determines our fate.
58
184000
4000
قلب چیزی است که ما را اداره می کند و در مورد سرنوشت ما تصمیم می گیرد.
03:20
That is what I need for my characters in my books:
59
188000
3000
آن چیزی است که من برای شخصیت های کتاب هایم نیاز دارم :
03:24
a passionate heart.
60
192000
1000
قلبی مشتاق.
03:26
I need mavericks, dissidents, adventurers, outsiders and rebels,
61
194000
5000
من نیاز به یک انسان دارم ، انسانی مستقل، مخالف ، حادثه جو، بدون تعلق به جای خاص ، یاغی،
03:31
who ask questions, bend the rules and take risks.
62
199000
4000
کسی که از سوال پرسیدن ابایی ندارد ، قوانین را به مبارزه می طلبد و حاضر به خطر کردن است.
03:35
People like all of you in this room.
63
203000
2000
آدمی مانند همه ما در این اتاق.
03:38
Nice people with common sense do not make interesting characters.
64
206000
5000
آدمی نجیب با احساس مشترک نمی تواند شخصیتی جذابی باشد.
03:43
(Laughter)
65
211000
1000
خنده حضار
03:44
They only make good former spouses.
66
212000
2000
آدم های نجیب فقط یک شخصیت همسر قبل از ازدواج برای اشخاص هستند.
03:46
(Laughter)
67
214000
2000
خنده حضار
03:48
(Applause)
68
216000
3000
کف زدن حضار
03:51
In the green room of the stadium, I met the other flag bearers:
69
219000
3000
در اتاق سبز استادیوم ، من دیگر حمل کننده های پرچم را دیدم:
03:54
three athletes, and the actresses Susan Sarandon and Sophia Loren.
70
222000
5000
سه ورزشکار و هنرپیشه سوزان سراندوم و سوفیا لورن.
04:00
Also, two women with passionate hearts:
71
228000
2000
و همچنین دو زن با قلبی مشتاق.
04:02
Wangari Maathai, the Nobel prizewinner from Kenya
72
230000
4000
ونگاری ماتهایی ، برنده جایزه نوبل از کنیا
04:06
who has planted 30 million trees. And by doing so,
73
234000
3000
کسی که بیش از سی میلیون درخت کاشته بود و با این کارش
04:09
she has changed the soil, the weather,
74
237000
3000
خاک و آب و هوا را عوض کرده بود،
04:12
in some places in Africa, and of course
75
240000
3000
در برخی از نقاط آفریقا و البته که
04:15
the economic conditions in many villages.
76
243000
2000
شرایط اقتصادی را نیز در بسیاری از روستاها.
04:18
And Somaly Mam, a Cambodian activist who fights passionately
77
246000
5000
و یک مادر سومالیایی ، یک مبارز که مشتاقانه مبارزه کرده بود با
04:23
against child prostitution.
78
251000
1000
فحشا کودکان.
04:25
When she was 14 years old, her grandfather sold her to a brothel.
79
253000
4000
وقتی که او چهارده ساله بود ، پدربزرگش او را به یک فاحشه خانه فروخته بود.
04:30
She told us of little girls raped by men who believe that
80
258000
4000
او برای ما گفت که دختران کوچک تجاوز می شد توسط مردانی که عقیده داشتند
04:34
having sex with a very young virgin will cure them from AIDS.
81
262000
3000
داشتن رابطه جنسی با دختران خیلی جوان و باکره آنها را از ایدز مصون می دارد.
04:38
And of brothels where children are forced to receive five,
82
266000
4000
و همینطور برای ما تعریف کرد از فاحشه خانه ای که در آن بچه ها مجبور می شدند که به پنج ویا
04:42
15 clients per day,
83
270000
2000
تا پانزده مشتری خدمات جنسی ارایه کنند.
04:44
and if they rebel, they are tortured with electricity.
84
272000
3000
و اگر آنها سرپیچی می کردند، آنها را با برق شکنجه می دادند.
04:49
In the green room I received my uniform.
85
277000
2000
در اتاق سبز من یونیفورم خودم را گرفتم.
04:52
It was not the kind of outfit that I normally wear,
86
280000
2000
مانند لباس هایی که من همیشه می پوشیدم نبود،
04:55
but it was far from the Michelin Man suit
87
283000
2000
اما با شکل آدمک کارخانه میچایل که من انتظارش را داشتم فرق داشت
04:57
that I had anticipated. Not bad, really.
88
285000
3000
خیلی بهتر بود.
05:00
I looked like a refrigerator.
89
288000
1000
من شکل یک یخچال شده بودم.
05:02
(Laughter)
90
290000
1000
خنده حضار
05:03
But so did most of the flag-bearers, except Sophia Loren,
91
291000
3000
و مانند اکثر دیگر حمل کننده های پرچم شده بودم ، به جز سوفیا لورن ،
05:07
the universal symbol of beauty and passion.
92
295000
3000
سوفیا لورن سمبل جهانی زیبایی و شهوت.
05:10
Sophia is over 70 and she looks great.
93
298000
3000
سوفیا بیش از هفتاد سال داشت و بسیار عالی به نظر می رسید.
05:14
She's sexy, slim and tall, with a deep tan.
94
302000
4000
او سکسی ، لاغر و قد بلند و بشدت سبزه هست.
05:18
Now, how can you have a deep tan and have no wrinkles?
95
306000
3000
حالا، شما چطوری می توانید که خیلی سبزه باشید و هیچ چروکی نداشته باشید؟
05:22
I don't know.
96
310000
1000
من نمی دانم.
05:23
When asked in a TV interview, "How could she look so good?"
97
311000
4000
وقتی که از او در مصاحبه تلوزیونی پرسیده شد که چگونه شما می توانید اینقدر عالی باشید؟
05:28
She replied, "Posture. My back is always straight,
98
316000
4000
سوفیا جواب داد :" نحوه ایستادن، پشت من همیشه صاف است.
05:33
and I don't make old people's noises."
99
321000
2000
و من صدایی که افراد پیر در می آورند از خودم بیرون نمی آورم."
05:35
(Laughter)
100
323000
2000
خنده حضار
05:37
So, there you have some free advice
101
325000
2000
خوب ، اینجا شما سه توصیه از مجانی می کنم به نقل از
05:39
from one of the most beautiful women on earth.
102
327000
3000
یکی از زیباترین زنان دنیا.
05:42
No grunting, no coughing, no wheezing,
103
330000
3000
خر خر نکنید، سرفه نکنید، خس خس نکنید،
05:45
no talking to yourselves, no farting.
104
333000
2000
با خودتان حرف نزنید، نگوزید.
05:47
(Laughter)
105
335000
1000
خنده حضار
05:48
Well, she didn't say that exactly.
106
336000
1000
خوب ؛ البته او دقیقا اینها را به این شکل نگفت.
05:50
(Laughter)
107
338000
2000
خنده حضار
05:52
At some point around midnight,
108
340000
2000
در یک لحظه به خصوص در حدود نیمه شب،
05:54
we were summoned to the wings of the stadium,
109
342000
2000
ما در یک قسمت از استادیون جمع شدیم،
05:56
and the loudspeakers announced the Olympic flag, and the music started --
110
344000
4000
و بلندگوها حمل کننده های پرچم را صدا کردند و موسیقی شروع شد،
06:00
by the way, the same music that starts here,
111
348000
2000
اتفاقا شبیه موسیقی که اینجا موقع شروع پخش کردند،
06:02
the Aida March.
112
350000
1000
مارش آیدیا.
06:04
Sophia Loren was right in front of me -- she's a foot taller than I am,
113
352000
5000
سوفیا لورن جلوی من بو- او سی سانت از من بلندتر بود،
06:09
not counting the poofy hair.
114
357000
2000
بدون در نظر گرفتن موهای پف کرده اش.
06:11
(Laughter)
115
359000
1000
خنده حضار
06:12
She walked elegantly, like a giraffe on the African savannah,
116
360000
4000
او ظریف راه می رفت ، مانند یک زرافه در دشت های آفریقا،
06:17
holding the flag on her shoulder. I jogged behind
117
365000
4000
و پرچم را بر روی شانه اش حمل می کرد، و من پشت سرش می دویم.
06:21
(Laughter)
118
369000
1000
خنده حضار
06:22
-- on my tiptoes -- holding the flag on my extended arm,
119
370000
4000
بر روی نوک پا، در حالی که پرچم را بلند کرده و روی دست گرفته بودم،
06:27
so that my head was actually under the damn flag.
120
375000
3000
لذا دست من دقیقا زیر آن پرچم لعنتی بود.
06:30
(Laughter)
121
378000
2000
خنده حضار
06:32
All the cameras were, of course, on Sophia.
122
380000
2000
البته همه دوربین ها روی سوفیا خیره شده بود.
06:35
That was fortunate for me, because in most press photos
123
383000
3000
آن هم خوش شانسی من بود ، چرا که در بسیاری از تصاویر شبکه های خبری
06:38
I appear too, although often between Sophia's legs.
124
386000
4000
من هم در آن تصاویر دیده می شدم ، هر چند که گاهی میان پاهای سوفیا بودم.
06:42
(Laughter)
125
390000
2000
خنده حضار
06:44
A place where most men would love to be.
126
392000
3000
جایی (میان پای سوفیا لورن) که بیشتر مردها آرزو دارند که آنجا باشند.
06:47
(Laughter)
127
395000
1000
خنده حضار
06:48
(Applause)
128
396000
3000
تشویق حضار
06:51
The best four minutes of my entire life
129
399000
3000
بهترین چهار دقیقه کل عمر من
06:54
were those in the Olympic stadium.
130
402000
2000
در آن استادیوم بوده است.
06:56
My husband is offended when I say this --
131
404000
3000
شوهر من رنجیده می شود وقتی من آن چهار دقیقه را بهترین چهار دقیقه عمرم می گویم.
06:59
although I have explained to him that what we do in private
132
407000
3000
هرچند که من به شوهرم توضیح می دهم که آن کاری که ما در خلوت خودمان انجام می دهیم
07:02
usually takes less than four minutes --
133
410000
2000
معمولا کمتر از چهار دقیقه طول می کشد.
07:04
(Laughter)
134
412000
1000
خنده حضار
07:05
-- so he shouldn't take it personally.
135
413000
2000
لذا او نباید از این موضوع برداشت شخصی کند.
07:08
I have all the press clippings of those four magnificent minutes,
136
416000
4000
من همه تصاویر و کلیپ های آن چهار دقیقه جذب کنند را دارم،
07:12
because I don't want to forget them
137
420000
2000
به خاطر اینکه من نمی خواهم آن را فراموش کنم
07:14
when old age destroys my brain cells.
138
422000
3000
وقتی که پیری سلول های مغز مرا نابود می کند.
07:17
I want to carry in my heart forever the key word of the Olympics --
139
425000
4000
من می خواهم که همیشه در قلبم این کلمه کلیدی المپیک را حفظ کنم،
07:21
passion.
140
429000
2000
اشتیاق.
07:23
So here's a tale of passion.
141
431000
2000
خوب ، این یک داستان اشتیاق است.
07:26
The year is 1998, the place is a prison camp
142
434000
4000
سال 1998 است و محلی در اردوگاه زندانی ها برای
07:30
for Tutsi refugees in Congo.
143
438000
2000
پناهجوهای توتسی در کنگو است.
07:32
By the way, 80 percent of all refugees and displaced people in the world
144
440000
6000
اتفاقا هشتاد درصد از کل پناه جو ها در سراسر جهان
07:38
are women and girls.
145
446000
1000
بانوان و دختران هستند.
07:40
We can call this place in Congo a death camp,
146
448000
3000
ما می توانیم این محل پناه جو را در کنگو اردوگاه مرگ بنامیم،
07:43
because those who are not killed will die of disease or starvation.
147
451000
4000
به خاطر اینکه کسانی که کشته نشده اند ، از بیماری یا گرسنگی مردند.
07:48
The protagonists of this story
148
456000
3000
بازیگر اصلی این داستان
07:51
are a young woman, Rose Mapendo, and her children.
149
459000
3000
یک زن جوان است، رز ماپندو و بچه هایش هستند.
07:55
She's pregnant and a widow.
150
463000
2000
او یک زن حامله بیوه بود.
07:57
Soldiers have forced her to watch
151
465000
2000
سربازان او را مجبور به تماشا کرده بودند
07:59
as her husband was tortured and killed.
152
467000
2000
زمانی که شوهرش اینقدر شکنجه شد تا مرد.
08:02
Somehow she manages to keep her seven children alive,
153
470000
3000
به هر صورتی بود او موفق شده بود که بچه هایش را زنده نگاه دارد،
08:06
and a few months later, she gives birth to premature twins.
154
474000
3000
و چند ماه بعد او زایمان کرد و دو طفل نارس به دنیا آورد.
08:10
Two tiny little boys.
155
478000
1000
دو نوزاد پسر بسیار کوچک،
08:12
She cuts the umbilical cord with a stick,
156
480000
2000
او بند ناف کودکانش را با چوب برید،
08:15
and ties it with her own hair.
157
483000
2000
و با موهای خودش بست.
08:18
She names the twins after the camp's commanders
158
486000
3000
او بچه ها را به نام فرمانده اردوگاه نام گذاری کرده بود
08:21
to gain their favor, and feeds them with black tea
159
489000
3000
تا بلکه از محبت فرمانده اردوگاه برخوردار شود، او به بچه ها به جای غذا چای می داد
08:25
because her milk cannot sustain them.
160
493000
2000
زیرا که شیر خودش آنقدر نبود که بتواند آنها را زنده نگه دارد.
08:28
When the soldiers burst in her cell to rape her oldest daughter,
161
496000
3000
وقتی که سربازها به سلول او هجوم آوردند تا به دختر بزرگش تجاوز کنند،
08:31
she grabs hold of her and refuses to let go,
162
499000
3000
او دخترش را در آغوش گرفته بود و اجازه نداده بود که او را ببرند،
08:34
even when they hold a gun to her head.
163
502000
2000
حتی زمانی که آنها اسلحه بر روی سرش گذاشتند.
08:38
Somehow, the family survives for 16 months,
164
506000
3000
به هر شکلی این خانواده برای شانزده ماه زنده ماندند ،
08:42
and then, by extraordinary luck, and the passionate heart
165
510000
4000
و بعد با یک خوش شانسی بزرگ ، و وجود یک قلب مشتاق
08:46
of a young American man, Sasha Chanoff,
166
514000
4000
از یک آمریکایی جوان ، ساشا چنوف ،
08:51
who manages to put her in a U.S. rescue plane,
167
519000
3000
کسی که موفق شد آنها را در یک هواپیمای نجات امریکایی قرار دهد،
08:55
Rose Mapendo and her nine children end up in Phoenix, Arizona,
168
523000
5000
رز مپندو و هر نه کودکش سر از فونیکس در آریزونای آمریکا در آوردند،
09:00
where they're now living and thriving.
169
528000
2000
جایی که آنها اکنون زندگی می کنند و کامیاب شده اند.
09:04
Mapendo, in Swahili, means great love.
170
532000
4000
مپندو در زمانی سوهالی یعنی عشق عظیم.
09:11
The protagonists of my books are strong and passionate women
171
539000
2000
بازیگران کتاب های من همه زنانی قوی و مشتاق هستند
09:14
like Rose Mapendo.
172
542000
1000
مثل رز مپندو.
09:15
I don't make them up. There's no need for that.
173
543000
3000
من آنها را از خودم نمی سازم ، نیازی به این کار نیست ،
09:18
I look around and I see them everywhere.
174
546000
2000
من به اطرافم نگاه می کنم و آنها را همه جا می بینم.
09:21
I have worked with women and for women all my life.
175
549000
2000
من با زنان و برای زنان در همه عمرم کار کرده ام .
09:24
I know them well.
176
552000
1000
من آنها را خوب می شناسم.
09:26
I was born in ancient times, at the end of the world,
177
554000
3000
من در آخر دنیا و در زمان باستانی به دنیا آمده ام ، (منظور از آخر دنیا جو حاکم بر خانواده سخنران است-توضیح مترجم-)
09:30
in a patriarchal Catholic and conservative family.
178
558000
3000
در یک خانواده پدرسالار و کاتولیک و محافظه کار.
09:34
No wonder that by age five I was a raging feminist --
179
562000
3000
این خیلی عجیب نبود که در سن پنج سالگی من یک فمینیست طغیان گر بودم.
09:38
although the term had not reached Chile yet,
180
566000
2000
هر چند که شیوه فمینیست شدن من هنوز کشف نشده است،
09:41
so nobody knew what the heck was wrong with me.
181
569000
2000
و لذا هیچکسی نمی داند که من چه مرگم بود.
09:43
(Laughter)
182
571000
2000
خنده حضار
09:45
I would soon find out that there was a high price to pay
183
573000
3000
من خیلی زود دریافتم که هزینه زیادی برای پرداختن وجود دارد
09:48
for my freedom, and for questioning the patriarchy.
184
576000
3000
برای آزادیم و برای سوال پرسیدنم در مورد پدرسالاری.
09:51
But I was happy to pay it, because for every blow that I received,
185
579000
4000
اما من خوشحال بودم که این هزینه را بپردازم، به خاطر اینکه با هر ضربه ای که می خوردم
09:55
I was able to deliver two.
186
583000
2000
من قادر بودم که دوتا تحویل بدهم. (منظور بلند کردن دو انگشت اشاره و میانی است که معنی بدی می دهد-توضیح مترجم-)
09:57
(Laughter)
187
585000
1000
خنده حضار
09:59
Once, when my daughter Paula was in her twenties,
188
587000
2000
یکبار زمانی که دخترم پالوا زمانی که بیست ساله بود
10:01
she said to me that feminism was dated, that I should move on.
189
589000
4000
او گفت که فمینیست از رده خارج است و من باید آنرا فراموش کنم.
10:06
We had a memorable fight. Feminism is dated?
190
594000
3000
ما دعوای به یاد ماندنی داشتیم. فمینیست از رده خارج است ؟
10:10
Yes, for privileged women like my daughter and all of us here today,
191
598000
4000
بله ، برای دختران خوشبخت و مرفه مثل دختر من و همه دختران ما (جمع حاضر)، امروز فمینیست از رده خارج است،
10:15
but not for most of our sisters in the rest of the world
192
603000
3000
اما نه برای تعداد زیادی از خواهرانمان در تمام دنیا
10:18
who are still forced into premature marriage,
193
606000
3000
که هنوز زیر فشار ازدواج های پیش از بلوغ ،
10:21
prostitution, forced labor --
194
609000
2000
فحشا ، کار اجباری هستند.
10:24
they have children that they don't want or they cannot feed.
195
612000
3000
آنها بچه هایی را دارند که نمی خواهند و یا نمی توانند غذا بدهند.
10:28
They have no control over their bodies or their lives.
196
616000
3000
آنها هیچ کنترلی به بدن خود ویا زندگی خود ندارند.
10:31
They have no education and no freedom.
197
619000
3000
آنها هیج حق تحصیل و یا آزادی ندارند.
10:34
They are raped, beaten up and sometimes killed with impunity.
198
622000
4000
انها مورد تجاوز قرار می گیرند، کتک زده می شوند و یا کشته می شوند و قاتل مصون از مجازات است .
10:39
For most Western young women of today,
199
627000
2000
برای بسیاری از دختران غربی امروزه
10:41
being called a feminist is an insult.
200
629000
2000
اینکه به عنوان فمینیست مورد خطاب قرار گیرند ، نوعی توهین است.
10:44
Feminism has never been sexy, but let me assure you
201
632000
3000
صفت فمینیست هیچگاه سکسی نبوده است. اما بگذارید به شما اطمینان بدهم که
10:47
that it never stopped me from flirting,
202
635000
2000
فمینیست هیچگاه مرا به عنوان فمنیست از لاس زدن بازنداشته است.
10:49
and I have seldom suffered from lack of men.
203
637000
3000
و من بندرت از کمبود مرد رنج برده ام.
10:52
(Laughter)
204
640000
2000
خنده حضار
10:54
Feminism is not dead, by no means.
205
642000
2000
فمینیست به هیچ معنی هیچ گاه از رده خارج نبوده است .
10:56
It has evolved. If you don't like the term,
206
644000
3000
فمینیست نیاز به تکامل دارد، اگر شما اسمش را به این شکل دوست ندارید،
11:00
change it, for Goddess' sake.
207
648000
1000
به خاطر خدا آنرا عوض کنید.
11:01
Call it Aphrodite, or Venus, or bimbo, or whatever you want;
208
649000
5000
آنرا آفرودیت یا ونوس یا بیمبو یا هر چه دوست دارید بنامید،
11:06
the name doesn't matter,
209
654000
1000
اما اسم مهم نیست،
11:07
as long as we understand what it is about, and we support it.
210
655000
3000
تا زمانی که ما می دانیم این راجع به چه چیزی است و ما از چه چیزی ساپورت می کنیم.
11:11
So here's another tale of passion, and this is a sad one.
211
659000
3000
خوب ، یک قصه دیگر از اشتیاق و این قصه ناراحت کننده است.
11:16
The place is a small women's clinic in a village in Bangladesh.
212
664000
4000
محل کلینیک بانوان در روستای کوچکی در بنگلادش
11:20
The year is 2005.
213
668000
2000
سال 2005.
11:23
Jenny is a young American dental hygienist
214
671000
2000
جنی یک متخصص بهداشت دهان آمریکایی است
11:26
who has gone to the clinic as a volunteer
215
674000
2000
که به آن کلینک به عنوان داوطلب می رود
11:28
during her three-week vacation.
216
676000
2000
در طی مرخصی سه هفته سالیانه ای که به او داده شده است.
11:31
She's prepared to clean teeth,
217
679000
1000
او آماده شده بود برای تمیز کردن دندان ،
11:33
but when she gets there, she finds out that there are no doctors,
218
681000
3000
اما وقتی او به آنجا رسید فهمید که در آنجا هیچ دکتری نیست،
11:36
no dentists, and the clinic is just a hut full of flies.
219
684000
4000
و هیچ دندانپزشکی نیز نیست و کلینیک نیز فقط یک کلبه پر از پرونده ها است.
11:41
Outside, there is a line of women
220
689000
2000
بیرون یک صف از زن ها بود
11:43
who have waited several hours to be treated.
221
691000
3000
که ساعتها منتظر بودند تا مورد معالجه قرار بگیرند.
11:46
The first patient is in excruciating pain
222
694000
3000
اولین مریض یک بیمار با دردی مشقت بار بود
11:49
because she has several rotten molars.
223
697000
2000
به خاطر اینکه چندین دندان آسیاب فاسد شده بود.
11:52
Jenny realizes that the only solution is to pull out the bad teeth.
224
700000
4000
جنی به این نتیجه رسید که تنها راه حل این است که دندان های خراب را بکشد.
11:56
She's not licensed for that; she has never done it.
225
704000
3000
او مجوز این کار را نداشت و هیچگاه نیز آنرا انجام نداده بود.
12:00
She risks a lot and she's terrified.
226
708000
2000
او خطر بزرگی را پذیرفت و از این بابت ترسیده بود.
12:02
She doesn't even have the proper instruments,
227
710000
3000
او حتی وسایل لازم نیز نداشت،
12:05
but fortunately she has brought some Novocaine.
228
713000
3000
خوشبختانه او مقداری نوساین (داروی ضد درد) با خود برده بود.
12:09
Jenny has a brave and passionate heart.
229
717000
3000
جین قلب شجاع و مشتاقی داشت.
12:13
She murmurs a prayer and she goes ahead with the operation.
230
721000
3000
او دعای خودش را خواند و برای جراحی اقدام کرد.
12:17
At the end, the relieved patient kisses her hands.
231
725000
3000
در آخر ، بیمار آسوده از درد بر دستان او بوسه زد.
12:21
That day the hygienist pulls out many more teeth.
232
729000
3000
آن روز آن بهداشت کار دهان تعداد زیادتری دندان کشید.
12:25
The next morning, when she comes again to the so-called clinic,
233
733000
4000
فردای آن روز ، وقتی که او به کلینیک یاد شده برگشت،
12:29
her first patient is waiting for her with her husband.
234
737000
3000
مریض اولش به همراه شوهرش منتظر او بود.
12:33
The woman's face looks like a watermelon.
235
741000
3000
صورت زن مثل هندوانه قرمز شده بود.
12:36
It is so swollen that you can't even see the eyes.
236
744000
3000
و آنقدر باد کرده بود که شما نمی توانستید چشم های او را ببینید.
12:40
The husband, furious, threatens to kill the American.
237
748000
2000
شوهر عصبای بود و تهدید می کرد که آمریکایی را خواهد کشت.
12:43
Jenny is horrified at what she has done,
238
751000
3000
جنی نیز بشدت نگران بود مبادا عمل جراحی که او انجام داده است مشکل ساز شده باشد،
12:47
but then the translator explains
239
755000
2000
اما بعد مترجم برای او توضیح داد که
12:50
that the patient's condition has nothing to do with the operation.
240
758000
3000
شرایط عمومی بیمار هیچ ربطی به عمل جراحی ندارد.
12:54
The day before, her husband beat her up because she was not home
241
762000
4000
روز بعد از عمل شوهر آن زن او را بشدت کتک زده بود چرا که آن زن بیمار در خانه نبود تا
12:58
in time to prepare dinner for him.
242
766000
3000
برای او شام درست کند.
13:02
Millions of women live like this today.
243
770000
3000
امروزه میلیونها زن مثل این داستان زندگی می کنند.
13:05
They are the poorest of the poor.
244
773000
2000
آنها فقیرترین فقیرها هستند.
13:08
Although women do two-thirds of the world's labor,
245
776000
3000
هرچند که زنان دو قسمت از سه قسمت(دو سوم ) نیروی کار دنیا را تشکیل می دهند،
13:11
they own less than one percent of the world's assets.
246
779000
3000
آما آنها فقط کمتر از یک درصد از اموال دنیا را در تملک دارند.
13:15
They are paid less than men for the same work
247
783000
3000
آنها از مردها برای کار مشابه دستمزد کمتری دریافت می کنند
13:18
if they're paid at all, and they remain vulnerable
248
786000
3000
اگر که اصلا به آنها پولی داده شود، و انها همچنان آسیب پذیر باقی مانده اند
13:22
because they have no economic independence,
249
790000
2000
بخاطر اینکه آنها هیچ استقلال مالی ندارند،
13:24
and they are constantly threatened by exploitation,
250
792000
2000
و به صورت مرتب مورد تهدید و بهره کشی و کار اجباری قرار می گیرند،
13:27
violence and abuse.
251
795000
1000
مورد خشونت و سواستفاده قرار می گیرند.
13:29
It is a fact that giving women education, work,
252
797000
3000
این یک واقعیت است که با دادن حق تحصیل و کار به زنها،
13:32
the ability to control their own income,
253
800000
2000
و اینکه به آنها حق کنترل درآمدشان را بدهید،
13:34
inherit and own property, benefits the society.
254
802000
4000
ویا حق مالکیت املاک یا حق ارث بدهیم ، کل جامعه سود خواهد برد.
13:38
If a woman is empowered,
255
806000
1000
اگر زنان صاحب قدرت شوند،
13:40
her children and her family will be better off.
256
808000
2000
بچه های آنها و خانواده آنها شرایط بهتری خواهد داشت.
13:43
If families prosper, the village prospers,
257
811000
3000
اگر یک خانواده کامیاب شود، روستا کامیاب خواهد شد،
13:46
and eventually so does the whole country.
258
814000
2000
و در نتیجه کل کشور آنها کامیابتر خواهد شد.
13:49
Wangari Maathai goes to a village in Kenya.
259
817000
2000
وانگاری ماهاتایی به یک روستا در کنیا رفت.
13:51
She talks with the women and explains that the land is barren
260
819000
4000
او با زنان صحبت کرد و برای آنها توضیح داد که زمین ها بی حاصل شده است
13:55
because they have cut and sold the trees.
261
823000
2000
به خاطر اینکه آنها درخت ها را قطع و چوبش را فروخته اند.
13:57
She gets the women to plant new trees and water them,
262
825000
3000
او زنان را وادار کرد که درختان جدید بکارند و به آنها آب بدهند،
14:01
drop by drop.
263
829000
1000
قطره به قطره.
14:02
In a matter of five or six years, they have a forest,
264
830000
4000
بعد از پنج یا شش یال ، آنها یک جنگل داشتند،
14:06
the soil is enriched, and the village is saved.
265
834000
3000
زمین غنی شده بود و آنها روستا را نجات داده بودند.
14:10
The poorest and most backward societies
266
838000
2000
عقب افتاده ترین و فقیرترین جامعه ها
14:12
are always those that put women down.
267
840000
3000
همیشه جامعه هایی هستند که در آن زنان را ناتوان نگه می دارند.
14:16
Yet this obvious truth is ignored by governments
268
844000
3000
بله این یک واقعیت واضح است که توسط دولت ها نادیده گرفته می شود،
14:19
and also by philanthropy.
269
847000
1000
و همینطور توسط موسسه های کمک به افراد فقیر نادیده گرفته می شود.
14:21
For every dollar given to a women's program,
270
849000
3000
معادل با هر دلاری که به برنامه زنان کمک می شود،
14:24
20 dollars are given to men's programs.
271
852000
3000
بیست دلار به برنامه مردان کمک می شود.
14:28
Women are 51 percent of humankind.
272
856000
2000
زنها 51 درصد از جمعیت انسانها هستند،
14:31
Empowering them will change everything --
273
859000
2000
قدرت دادن به زن ها همه چیز را عوض خواهد کرد
14:33
more than technology and design and entertainment.
274
861000
4000
بیشتر از آن چیزی که تکنولوژی و یا طراحی و یا تفریحات دنیا را عوض کند.
14:37
I can promise you that women working together --
275
865000
4000
من به شما قول می دهم که اگر زنها با هم کار کنند،
14:41
linked, informed and educated --
276
869000
2000
به شکل به هم پیوسته و تحصیل کرده و با دانش و آگاهی،
14:43
can bring peace and prosperity to this forsaken planet.
277
871000
4000
می توانند صلح و کامیابی را به این کره متروکه بیاورند.
14:48
In any war today, most of the casualties are civilians,
278
876000
4000
در هر جنگی در این دنیا بیشترین تلفات غیرنظامی هستند،
14:52
mainly women and children. They are collateral damage.
279
880000
3000
یعنی بیشترین تلفات زنها و بچه ها هستند. آنها وثیقه های مورد آسیب هستند.
14:56
Men run the world, and look at the mess we have.
280
884000
3000
مردها دنیا را اداره می کنند و ببینید که ما چه آشفتگی داریم.
15:00
What kind of world do we want?
281
888000
2000
ما چه نوع دنیایی را می خواهیم ؟
15:02
This is a fundamental question that most of us are asking.
282
890000
4000
این یک سوال اساسی است که خیلی از ما آنرا می پرسیم.
15:06
Does it make sense to participate in the existing world order?
283
894000
4000
آیا این درست است که در نظم جهانی موجود و کنونی شرکت کنیم؟
15:11
We want a world where life is preserved
284
899000
3000
ما دنیایی را می خواهیم که در آن حق زندگی محفوظ شده باشد،
15:14
and the quality of life is enriched for everybody,
285
902000
2000
و کیفیت زندگی در آن برای همه پربار شده باشد،
15:17
not only for the privileged.
286
905000
1000
نه فقط برای افراد مرفه زندگی پر بار داشته باشد.
15:20
In January I saw an exhibit of Fernando Botero's paintings
287
908000
4000
در ماه ژانویه من یک نمایشگاه از نقاشی های فرناندو بوترو
15:24
at the UC Berkeley library.
288
912000
3000
در کتابخانه دانشگاه برکلی دیدم.
15:27
No museum or gallery in the United States,
289
915000
3000
هیچ موزه و یا گالری در آمریکا
15:30
except for the New York gallery that carries Botero's work,
290
918000
4000
جز موزه نیویورک که آثار بوترو را در اختیار داشت،
15:34
has dared to show the paintings because the theme
291
922000
3000
جرات نمایش این آثار را نداشته است بخاطر اینکه
15:37
is the Abu Ghraib prison.
292
925000
2000
موضوع آین نقاشی ها زندان ابوغریب عراق است.
15:39
They are huge paintings of torture and abuse of power,
293
927000
4000
در آن نمایشگاه نقاشی بزرگی از شکنجه و آزار قدرت وجود داشت ،
15:43
in the voluminous Botero style.
294
931000
2000
در سبک بوترو.
15:46
I have not been able to get those images out of my mind
295
934000
3000
من قادر نبوده ام که آن تصاویر را از مغزم بیرون کنم و
15:50
or my heart.
296
938000
1000
یا از قلبم بیرون کنم .
15:52
What I fear most is power with impunity.
297
940000
3000
چیزی که مرا بیشتر می ترساند ، قدرت معاف از پاسخگویی است.
15:56
I fear abuse of power, and the power to abuse.
298
944000
2000
من از آزار ناشی از قدرت ، و همینطور از قدرت ناشی از آزار می ترسم .
15:59
In our species, the alpha males define reality,
299
947000
3000
در نوع بشری، نوع مرد حقیقت را تعریف می کند ،
16:02
and force the rest of the pack to accept that reality
300
950000
3000
و با جبر به بقیه فشار می آورد که آن حقیقت را بپذیرند،
16:05
and follow the rules.
301
953000
1000
و از قانون او تبعیت کنن.
16:07
The rules change all the time, but they always benefit them,
302
955000
3000
قانون همیشه عوض می شود ولی همیشه به نفع آنها است،
16:10
and in this case, the trickle-down effect,
303
958000
2000
و در این حالت، (سیستم قطره چکانی از بالا به پایین) ،
16:13
which does not work in economics, works perfectly.
304
961000
2000
که در بعد اقتصادی کار نکرده و نتیجه نداده است ، اینجا کاملا کار می کند.
16:16
Abuse trickles down from the top of the ladder to the bottom.
305
964000
3000
آزار از قسمت بالای نردبان به قسمت پایین نردبان نشت می کند و قسمت پایین را فرامی گیرد،
16:20
Women and children, especially the poor, are at the bottom.
306
968000
3000
بچه ها و زنان، بخصوص فقرا، در قسمت پایین آن نردبان هستند. (و لذا بیشتر آسیب می بینند-توضیح مترجم-)
16:24
Even the most destitute of men have someone they can abuse --
307
972000
3000
حتی مردان بینوا و فقیر نیز کسی را برای آزار دادن ، دارند:
16:27
a woman or a child.
308
975000
2000
یک زن و یا بچه.
16:30
I'm fed up with the power that a few exert over the many
309
978000
4000
من خسته ام از قدرتی که تعداد کمی بتوانند به تعداد زیادی اعمال کنند
16:34
through gender, income, race, and class.
310
982000
2000
و اختیار اعمال قدرت بر اساس جنسیت ، درآمد ، نژاد و یا طبقه برای این گروه محدود بدست آمده است.
16:37
I think that the time is ripe to make fundamental changes
311
985000
4000
من فکر می کنم که زمان آن رسیده است تا یک تغییر اساسی ایجاد کنیم،
16:41
in our civilization.
312
989000
1000
در تمدن بشری خودمان.
16:42
But for real change, we need feminine energy
313
990000
3000
اما یک تغییر واقعی، ما نیاز به انرژی زنانه
16:45
in the management of the world.
314
993000
1000
در مدیریت جهانی داریم.
16:47
We need a critical number of women in positions of power,
315
995000
3000
ما نیاز به تعداد زیادی بانوان در نقاط حساس قدرت داریم ،
16:50
and we need to nurture the feminine energy in men.
316
998000
3000
و نیاز به انرژی طبیعی زنانه در مردان داریم.
16:54
I'm talking about men with young minds, of course.
317
1002000
3000
البته که من در مورد مردان با فکر جوان حرف می زنم.
16:57
Old guys are hopeless; we have to wait for them to die off.
318
1005000
3000
به مردان با فکر پیر امیدی نیست و فقط باید صبر کنیم تا بمیرند.
17:00
(Laughter)
319
1008000
3000
خنده حضار
17:03
Yes, I would love to have Sophia Loren's long legs
320
1011000
4000
بله ، من خیلی دوست دارم که پاهای بلند سوفیا لورن را داشته باشم
17:07
and legendary breasts.
321
1015000
2000
یا سینه های افسانه ای.
17:09
But given a choice, I would rather have the warrior hearts
322
1017000
3000
اما اگر قدرت انتخاب را داشته باشم ، من ترجیح می دهم که قلبی اندیشناک داشته باشم مانند
17:12
of Wangari Maathai, Somaly Mam, Jenny and Rose Mapendo.
323
1020000
5000
بانوان یادشده : وانگاری ماتاهیی، سومابی مام ، جنی ، یا رز مپندو.
17:17
I want to make this world good.
324
1025000
3000
من می خواهم این جهان خوب باشد،
17:20
Not better, but to make it good.
325
1028000
2000
نه فقط بهتر ، بلکه جهانی خوب ساخته شود.
17:23
Why not? It is possible. Look around in this room --
326
1031000
4000
چرا نه ؟ این امکان پذیر است. به اطراف این اتاق نگاه کنید،
17:28
all this knowledge, energy, talent and technology.
327
1036000
4000
این همه دانش و انرژی و هوش و تکنولوژی.
17:33
Let's get off our fannies, roll up our sleeves
328
1041000
3000
بگذارید بقچه خودمان را باز کنیم ، آستین ها را بالا بزنیم،
17:36
and get to work, passionately,
329
1044000
2000
و شروع به کار کنیم ؛ مشتاقانه،
17:38
in creating an almost perfect world.
330
1046000
3000
برای ساختن دنیایی کامل
17:42
Thank you.
331
1050000
2000
متشکرم
ABOUT THE SPEAKER
Isabel Allende - NovelistIsabel Allende writes stories of passion. Her novels and memoirs, including The House of the Spirits and Eva Luna, tell the stories of women and men who live with passionate commitment -- to love, to their world, to an ideal.
Why you should listen
As a novelist and memoirist, Isabel Allende writes of passionate lives, including her own. Born into a Chilean family with political ties, she went into exile in the United States in the 1970s—an event that, she believes, created her as a writer. Her voice blends sweeping narrative with touches of magical realism; her stories are romantic, in the very best sense of the word. Her novels include The House of the Spirits, Eva Luna and The Stories of Eva Luna, and her latest, Maya's Notebook and Ripper. And don't forget her adventure trilogy for young readers— City of the Beasts, Kingdom of the Golden Dragon and Forest of the Pygmies.
As a memoirist, she has written about her vision of her lost Chile, in My Invented Country, and movingly tells the story of her life to her own daughter, in Paula. Her book Aphrodite: A Memoir of the Senses memorably linked two sections of the bookstore that don't see much crossover: Erotica and Cookbooks. Just as vital is her community work: The Isabel Allende Foundation works with nonprofits in the San Francisco Bay Area and Chile to empower and protect women and girls—understanding that empowering women is the only true route to social and economic justice.
Isabel Allende | Speaker | TED.com