ABOUT THE SPEAKER
Anand Giridharadas - Writer
Anand Giridharadas writes about people and cultures caught amid the great forces of our time.

Why you should listen

Anand Giridharadas is a writer. He is a New York Times columnist, writing the biweekly "Letter from America." He is the author, most recently, of The True American: Murder and Mercy in Texas, about a Muslim immigrant’s campaign to spare from Death Row the white supremacist who tried to kill him. In 2011 he published India Calling: An Intimate Portrait of a Nation's Remaking, about returning to the India his parents left.

Giridharadas's datelines include ItalyIndiaChinaDubaiNorway, Japan, HaitiBrazilColombiaNigeriaUruguay and the United States. He is an on-air contributor for NBC News and appears regularly on "Morning Joe." He has given talks on the main stage of TED and at Harvard, Stanford, Columbia, Yale, Princeton, the University of Michigan, the Aspen Institute, Summit at Sea, the Sydney Opera House, the United Nations, the Asia Society, PopTech and Google. He is a Henry Crown fellow  of the Aspen Institute. 

Giridharadas lives in Brooklyn, New York, with his wife, Priya Parker, and their son, Orion.

More profile about the speaker
Anand Giridharadas | Speaker | TED.com
TED2015

Anand Giridharadas: A tale of two Americas. And the mini-mart where they collided

آناند گریدهارداس: داستان برخورد دو آمریکایی در فروشگاه

Filmed:
1,715,860 views

ده روز پس حادثه یازدهم سپتامبر، حمله ای شوک آور درفروشگاه کوچکی در پمپ بنزین تگزاس، زندگی دو مرد را زیر و رو کرد: یکی قربانی ودیگری مهاجم. دراین سخنرانی جذاب، آناند گریدهارداس نویسنده_ کتاب"آمریکایی حقیقی" _ادامه داستان را شرح می دهد. این حکایتی است از دو راه متفاوتی که زندگی آمریکای امروز پیش پای افرادش می گذارد. حکایتی است از احیای دوباره "با هم بودنها".
- Writer
Anand Giridharadas writes about people and cultures caught amid the great forces of our time. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
"Where are you from?"
said the paleکم رنگ, tattooedخالکوبی man.
0
884
5459
"اهل کجا هستی؟"
مرد رنگ پریده خالکوبی شده پرسید:
00:19
"Where are you from?"
1
7583
3520
"اهل کجا هستی؟"
00:24
It's Septemberسپتامبر 21, 2001,
2
12453
3040
در ۲۱ دسامبر سال ۲۰۰۱،
00:28
10 daysروزها after the worstبدترین attackحمله
on Americaآمریکا sinceاز آنجا که Worldجهان Warجنگ IIدوم.
3
16533
5082
ده روز پس از بدترین حمله به آمریکا
از زمان جنگ جهانی دوم.
00:34
Everyoneهر کس wondersعجایب about the nextبعد planeسطح.
4
22715
4225
همه نگران هواپیمای بعدی بودند.
00:38
People are looking for scapegoatsناامید کننده.
5
26940
2742
همه دنبال مقصر می گشتند.
00:42
The presidentرئيس جمهور,
the night before, pledgesتعهدات to
6
30762
3728
رئیس جمهور،
شب قبل تعهد کرده بود
00:46
"bringآوردن our enemiesدشمنان to justiceعدالت
or bringآوردن justiceعدالت to our enemiesدشمنان."
7
34490
5254
"که دشمن را به عدالت بکشاند
. یا عدالت را برای دشمنان ما بیاورد "
00:52
And in the Dallasدالاس mini-martبازار کوچک,
8
40934
5559
مارکت کوچکی
در پمپ بنزینی در دآلاس،
00:58
a Dallasدالاس mini-partمینی بخشی surroundedاحاطه شده
by tireلاستیک shopsمغازه ها and stripنوار jointsمفاصل
9
46493
5773
در مجاورش مغازه لاستیک فروشی
و کلاب شبانه
01:04
a Bangladeshiبنگلادش immigrantمهاجر
worksآثار the registerثبت نام.
10
52266
4007
و مهاجری بنگلادشی کارمند بخش ثبت نام.
01:08
Back home, Raisuddinریزدین Bhuiyanبهاییان
was a bigبزرگ man, an Airهوا Forceزور officerافسر.
11
56273
7042
رایسادین بوهان مرد درشت اندامی بود
افسر نیروی هوایی.
01:15
But he dreamedرویای of a
freshتازه startشروع کن in Americaآمریکا.
12
63315
3604
او آرزوی شروع جدیدی در آمریکا را داشت.
01:18
If he had to work brieflyبه طور خلاصه in a mini-martبازار کوچک
to saveصرفه جویی up for I.T. classesکلاس ها
13
66919
5298
برای پرداخت هزینه کلاسهای IT
در مارکت پاره وقت کار می کرد.
01:24
and his weddingعروسی in two monthsماه ها, so be it.
14
72217
2588
دو ماه دیگر هم قرار بود ازدواج کند.
01:27
Then, on Septemberسپتامبر 21,
that tattooedخالکوبی man entersوارد می شود the martمارت.
15
75605
5180
در ۲۱ سپتامبر،
مردی خالکوبی شده وارد فروشگاه شد.
01:32
He holdsدارای a shotgunتفنگ ساچمه ای.
16
80785
2261
با اسلحه ای در دست.
01:36
Raisuddinریزدین knowsمی داند the drillمته:
17
84496
1663
رایسادین فهمید اوضاع از چه قراره:
01:38
putsقرار می دهد cashپول نقد on the counterشمارنده.
18
86159
2669
پول نقد را روی یشخوان گذاشت.
01:42
This time, the man doesn't
touchدست زدن به the moneyپول.
19
90058
4461
ولی اون موقع مرد خالکوبی پول را برنداشت.
01:46
"Where are you from?" he asksمی پرسد.
20
94519
4471
"اهل کجا هستی"
01:50
"Excuseبهانه me?" Raisuddinریزدین answersپاسخ ها.
21
98990
5202
رایسادین پاسخ داد،"ببخشید، چی؟"
01:56
His accentلهجه betraysخیانت می کند him.
22
104192
4125
لهجه اش او را لو داد.
02:00
The tattooedخالکوبی man, a self-styledخود سبک
trueدرست است Americanآمریکایی vigilanteهوشیار,
23
108317
5017
مرد خاکوبی ،
یک پارتیزان واقعی آمریکایی بود
02:05
shootsشاخه ها Raisuddinریزدین in revengeانتقام گرفتن for 9/11.
24
113334
4749
او برای انتقام گرفتن از ۱۱ سپتامبر
به رایسادین شلیک کرد.
02:10
Raisuddinریزدین feelsاحساس می کند millionsمیلیون ها نفر of beesزنبورها
stingingگوسفند his faceصورت.
25
118083
4649
زایسادین احساس کرد که
میلیونها زنبور صورتش را گزیدند.
02:15
In factواقعیت, dozensده ها of scaldingسوزاندن,
birdshotbirdshot pelletsگلوله ها punctureپنچر شدن his headسر.
26
123982
6297
در حقیقت، چند جین ساچمه
به سمتش شلیک شد.
02:22
Behindپشت the counterشمارنده, he laysمی گذارد in bloodخون.
27
130279
3580
پشت پیشخوان او در خون غلتید.
02:25
He cupsفنجان a handدست over his foreheadپیشانی
to keep in the brainsمغز
28
133859
4491
فنجانی روی پیشانیش گذاشت تا مغزش حفظ شود
02:30
on whichکه he'dاو می خواهد gambledامدادگر everything.
29
138350
2778
این قماری بر روی همه چیز در زندگیش بود.
02:34
He recitesمی گوید: versesآیات from the Koranقرآن,
beggingالتماس کردن his God to liveزنده.
30
142298
6559
شروع به تلاوت آیاتی از قرآن مجید کرد،
از خدا می خواست زنده بماند.
02:40
He sensesاحساسات he is dyingدر حال مرگ.
31
148857
4315
او احساس کرد در حال مرگ است.
02:45
He didn't dieمرگ.
32
153172
2518
او نمرد.
02:47
His right eyeچشم left him.
33
155690
3316
چشم راستش رو از دست داد.
02:51
His fiancfiancée left him.
34
159006
3585
نامزدش او را ترک کرد.
02:54
His landlordصاحب خانه, the mini-martبازار کوچک ownerصاحب,
kickedلگد زد him out.
35
162591
4100
صاحبخانه اش یعنی صاحب فروشگاه
اونو بیرون کرد.
02:58
Soonبه زودی he was homelessبی خانمان and
60,000 dollarsدلار in medicalپزشکی debtبدهی,
36
166691
5313
خیلی زود بی خانمانی شد
با ۶۰٫۰۰۰ دلار بدهی درمان،
03:04
includingشامل a feeهزینه for dialingشماره گیری
for an ambulanceآمبولانس.
37
172004
4202
به اضافه هزینه آمبولانس .
03:09
But Raisuddinریزدین livedزندگی می کرد.
38
177996
2462
رایسادین زنده ماند.
03:12
And yearsسالها laterبعد, he would askپرسیدن
what he could do to repayبازپرداخت his God
39
180458
5995
و سالها بعد، از خودش پرسید
چکونه این لطف خدا را باید شکر کرد
03:18
and becomeتبدیل شدن به worthyشایسته of this secondدومین chanceشانس.
40
186453
2759
و ارزش این شانس دوم را می توان داشت؟
03:21
He would come to believe, in factواقعیت,
41
189792
2091
در حقیقت، او باور داشت که زندگی
03:23
that this chanceشانس calledبه نام for him
to give a secondدومین chanceشانس
42
191883
5728
او را برای داشتن فرصتی دیگر فراخواند
03:29
to a man we mightممکن think
deservedسزاوار no chanceشانس at all.
43
197611
4573
آنهم به کسی که به گمان ما
اصلا لیاقت داشتن فرصت را ندارد.
03:35
Twelveدوازده yearsسالها agoپیش, I was a freshتازه graduateفارغ التحصیل
seekingبه دنبال my way in the worldجهان.
44
203544
6088
۱۲ سال پیش، تازه فارغ التحصیل شده بودم
و به دنبال مسیر زندگی ام می گشتم.
03:41
Bornبدنیا آمدن in Ohioاوهایو to Indianهندی immigrantsمهاجران,
45
209632
2500
در اوهایو متولد شدم و از مهاجران هندی هستم
03:44
I settledحل شده on the ultimateنهایی rebellionشورش
againstدر برابر my parentsپدر و مادر,
46
212132
3267
برای حل و فصل تضاد عقیده با پدر و مادرم
03:47
movingدر حال حرکت to the countryکشور they had workedکار کرد
so damnلعنت hardسخت to get out of.
47
215399
5030
به کشوری رفتم که آنها کلی جان کندند
تا از آنحا بیان بیرون
03:52
What I thought mightممکن be a six-monthشش ماه stintاستنتاج
in Mumbaiبمبئی stretchedکشش to sixشش yearsسالها.
48
220429
5591
فکر می کردم حداکثر شش ماه
در بمبئی طول بکشد ولی شش سال طول کشید.
03:58
I becameتبدیل شد a writerنویسنده and foundپیدا شد myselfخودم
amidدر میان a magicalجادویی storyداستان:
49
226020
4645
نویسنده شدم و خودم را
در میان داستان های جادویی یافتم:
04:02
the awakeningبیداری of hopeامید acrossدر سراسر much
of the so-calledباصطلاح Thirdسوم Worldجهان.
50
230665
4517
بیداری امید در سراسر کشورهای
به اصلاح جهان سوم.
04:07
Sixشش yearsسالها agoپیش, I returnedبازگشت to Americaآمریکا
and realizedمتوجه شدم something:
51
235182
5056
شش سال پیش، من به آمریکا بازگشتم
و متوجه چیزی شدم:
04:12
The Americanآمریکایی Dreamرویا was thrivingپر رونق,
52
240238
3064
رویای آمریکایی پر رونق بود
04:15
but only in Indiaهندوستان.
53
243302
3523
ولی تنها در هند.
04:18
In Americaآمریکا, not so much.
54
246825
3445
در آمریکا رویای زیادی وجود نداشت.
04:22
In factواقعیت, I observedمشاهده شده that
Americaآمریکا was fracturingشکستن
55
250270
3823
در حقیقت، من مشاهده کردم که آمریکا
در حال شکستن
04:26
into two distinctمتمایز societiesجوامع:
56
254093
2234
به دو جامعه متمایز هست:
04:28
a republicجمهوری of dreamsرویاها
and a republicجمهوری of fearsترس.
57
256327
4639
جمهوری رویاها و
جمهوری ترس و نگرانی.
04:32
And then, I stumbledسقوط کرد ontoبه سوی this
incredibleباور نکردنی taleداستان of two livesزندگی می کند
58
260966
3351
و سپس، به دو داستان باورنکردنی
در دو زندگی برخورد کردم
04:36
and of these two Americasآمریکا that brutallyوحشیانه
collidedبرخورد کرد in that Dallasدالاس mini-martبازار کوچک.
59
264317
7323
و این دو آمریکایی و که به طرز وحشیانه ای
در دالاس با هم برخورد کردند.
04:43
I knewمی دانست at onceیک بار I wanted to learnیاد گرفتن more,
60
271640
2401
در ابتدا می خواستم بیشتر بدونم.
04:46
and eventuallyدر نهایت that I would writeنوشتن
a bookکتاب about them,
61
274041
2771
و در نهایت کتابی درباره آنها بنویسم،
04:48
for theirخودشان storyداستان was the storyداستان
of America'sآمریكا fracturingشکستن
62
276812
3882
برای داستان آنها ، داستان شکستن آمریکا
04:52
and of how it mightممکن be put back togetherبا یکدیگر.
63
280694
5586
و اینکه چگونه احتمالا می توان
آنها را دوباره به هم متصل کرد بود.
04:58
After he was shotشات, Raisuddin'sریزددین life
grewرشد کرد no easierآسان تر.
64
286280
3980
پس از جادثه شلیک ،رایسادین دیگر
زندگی راحتی نداشت
05:02
The day after admittingپذیرش him,
the hospitalبیمارستان dischargedتخلیه شده him.
65
290260
4700
روز پس از اینکه او رضایت داد،
بیمارستان او را مرخص کرد.
05:06
His right eyeچشم couldn'tنمی توانستم see.
66
294960
1978
چشم راست او نابینا شده بود.
05:08
He couldn'tنمی توانستم speakصحبت.
67
296938
1608
او نمی توانست حرف بزند.
05:10
Metalفلز pepperedفلفل قرمز his faceصورت.
68
298546
3119
خرده فلز صورتش را سوراخ سوراخ کرده بود.
05:13
But he had no insuranceبیمه,
so they bouncedپرش کرد him.
69
301665
4181
او هیچ بیمه ای نداشت،
بنابراین او را بیرون انداختند.
05:17
His familyخانواده in Bangladeshبنگلادش
beggedالتماس him, "Come home."
70
305846
4124
خانواده اش در بنگلادش
از او خواستند "به خانه بازگردد."
05:23
But he told them he had
a dreamرویا to see about.
71
311070
3158
اما به آنها گفت که رویایی دارد
و به دنبال آن است.
05:27
He foundپیدا شد telemarketingtelemarketing work,
72
315148
2551
او شغلی در بازاریابی تلفنی گرفت،
05:29
then he becameتبدیل شد an Oliveزیتون Gardenباغ waiterپیشخدمت,
73
317699
3275
سپس در رستوران اُلیو گاردن پیشخدمت شد،
05:32
because where better to get over his fearترس
of whiteسفید people than the Oliveزیتون Gardenباغ?
74
320974
4120
برای غلبه بر ترسش از سفیدپوستان
بهتر از آلبوگاردن جایی نبود
05:37
(Laughterخنده)
75
325094
3340
( خنده تماشاگران)
05:40
Now, as a devoutمقدس Muslimمسلمان,
he refusedرد alcoholالکل,
76
328434
4557
الکل نمی خورد،
و به عنوان یک مومن،
05:44
didn't touchدست زدن به the stuffچیز.
77
332991
2197
حتی آنها را دست نمی زند.
05:47
Then he learnedیاد گرفتم that not sellingفروش it
would slashاسلش his payپرداخت.
78
335188
5027
سپس فهمید که که نفروختن الکل می تواند
دستمزدش را کم کند.
05:52
So he reasonedمنطقی, like a buddingجوانه زدن
Americanآمریکایی pragmatistپراگماتیست,
79
340215
3791
خُب او مثل یک آمریکایی عملگرا دلیل آورد،
05:56
"Well, God wouldn'tنمی خواهم want me
to starveگرسنگی, would he?"
80
344006
4132
"خُب خداوند نمی خواهد گرسنه باشم،
می خواهد؟"
06:00
And before long, in some monthsماه ها,
Raisuddinریزدین was that Oliveزیتون Garden'sباغ
81
348138
3268
خیلی زود رایسادین در رستوران اُلیو گاردن
06:03
highestبالاترین grossingاستخراج alcoholالکل pusherفشار دادن.
82
351406
4071
تبدیل به پر فروش ترین فروشنده الکل شد.
06:07
He foundپیدا شد a man who taughtتدریس کرد him
databaseبانک اطلاعاتی administrationمدیریت.
83
355477
3887
مردی را یافت که به او برنامه های
کامپوتری" مدیریت داده ها" را آموزش دهد.
06:11
He got part-timeپاره وقت I.T. gigsجشنواره ها.
84
359364
2122
یه کار پاره وقت مرتبط هم یافت.
06:13
Eventuallyدر نهایت, he landedفرود آمد a six-figureشش رقمی jobکار
at a blueآبی chipتراشه techتکنولوژی companyشرکت in Dallasدالاس.
85
361486
5232
و در نهایت، شغلی با درآمد بالا
در شرکتی معتبر در شهر دالاس گرفت،
06:20
But as Americaآمریکا beganآغاز شد
to work for Raisuddinریزدین,
86
368048
4768
اما از آنجا که زندگی در آمریکا
رو به بهبود بود،
06:24
he avoidedاجتناب کنید the classicکلاسیک
errorخطا of the fortunateخوش شانسی:
87
372816
4037
از پذیرش باور قدیمی اینکه
بدشانسی سرنوشت بود اجتناب کرد:
06:28
assumingبا فرض اینکه you're the ruleقانون,
not the exceptionاستثنا.
88
376853
3924
فرض اینکه تو در زندگی حکمی داری
و استثنایی در کار نیست .
06:32
In factواقعیت, he observedمشاهده شده that manyبسیاری with
the fortuneثروت of beingبودن bornبدنیا آمدن Americanآمریکایی
89
380777
5799
در حقیقت، متوجه شد که خیلی ها با اینکه
متولد آمریکا هستند
06:38
were nonethelessبا این وجود trappedبه دام افتاده in livesزندگی می کند that
madeساخته شده secondدومین chancesشانس like his impossibleغیرممکن است.
90
386576
6722
در دامی افتاده اند که شانس دومی
برایشان وجود نداشت.
06:45
He saw it at the Oliveزیتون Gardenباغ itselfخودش,
91
393298
3431
او این را در رستوران اُلیو گاردن دید،
06:48
where so manyبسیاری of his colleaguesهمکاران had
childhoodدوران کودکی horrorوحشت storiesداستان ها
92
396729
3510
جایی که خیلی از همکارانش داستانهای
وحشتناکی از دوران کودکی
06:52
of familyخانواده dysfunctionاختلال عملکرد, chaosهرج و مرج,
addictionاعتیاد, crimeجرم.
93
400239
4717
در خانواده های غیر عادی، هرج و مرج،
اعتیاد، جرم و جنایت داشتند.
06:56
He'dاو می خواهد heardشنیدم a similarمشابه taleداستان about
the man who shotشات him
94
404956
4451
زمانی که او برای محاکمه مردی
که به او شلیک کرده بود رفت ،
07:01
back when he attendedحضور داشتند his trialآزمایش.
95
409407
2652
داستانهای مشابهی درباره او شنید.
07:04
The closerنزدیک تر Raisuddinریزدین got to the Americaآمریکا
he had covetedآرزو from afarدور,
96
412059
5730
با آشنا شدن بیشتر رایسادین با آمریکایی
که از دور آرزویش را داشت
07:09
the more he realizedمتوجه شدم there was
anotherیکی دیگر, equallyبه همان اندازه realواقعی, Americaآمریکا
97
417789
4184
بیشتر متوجه می شد که
آمریکای واقعی دیگری هم هست
07:13
that was stingierتندتر with secondدومین chancesشانس.
98
421973
4322
که برای دومین شانس
بسیار چشم تنگ و لئیم هست.
07:19
The man who shotشات Raisuddinریزدین grewرشد کرد up
in that stingierتندتر Americaآمریکا.
99
427595
6295
ضارب رایسادین در آمریکای
چشم تنگ و لئیم بزرگ شده بود.
07:25
From a distanceفاصله, Markعلامت Stromanاسترومن
was always the sparkجرقه of partiesاحزاب,
100
433890
5090
از دور متوجه شد که مارک استرومن
همواره جرقه هر جمعی بود،
07:30
always makingساخت girlsدختران feel prettyبسیار.
101
438980
3563
همواره به دختران حس خوبی می داد.
07:34
Always workingکار کردن, no matterموضوع what
drugsمواد مخدر or fightsمبارزه می کند he'dاو می خواهد had the night before.
102
442543
4596
مدام کار می کرد بدون توجه به
مواد مخدری که مصرف کرده بود.
07:39
But he'dاو می خواهد always wrestledمبارزه کرد with demonsشیاطین.
103
447139
4105
همواره با شیطان در گیر بود.
07:43
He enteredوارد شد the worldجهان throughاز طریق
the threeسه gatewaysدروازه ها
104
451244
2505
از سه دروازه وارد جهان شده بود
07:45
that doomعذاب so manyبسیاری youngجوان Americanآمریکایی menمردان:
105
453749
2722
بدبختی که خیلی از مردان جوان
در آمریکا با آن مواجه اند:
07:48
badبد parentsپدر و مادر, badبد schoolsمدارس, badبد prisonsزندان.
106
456471
4869
پدر و مادر بد، مدرسه بد، زندان بد.
07:53
His motherمادر told him, regretfullyمتاسفانه, as a boyپسر
107
461340
3531
زمانی که پسر بچه ای بوده.
مادرش با احساس تاسف و حسرت به او گفت
07:56
that she'dاو می خواهد been just 50 dollarsدلار
shortکوتاه of abortingسقط جنین him.
108
464871
5343
که تنها پنجاه دلار برای سقط او کم داشته.
08:02
Sometimesگاهی, that little boyپسر
would be at schoolمدرسه,
109
470214
5864
گاهی این پسر بچه در مدرسه،
08:08
he'dاو می خواهد suddenlyناگهان pullکشیدن a knifeچاقو
on his fellowهمکار classmatesهمکلاسی ها.
110
476078
4501
چاقو را روی گردن دوست همکلاسیش می گذاشت.
08:12
Sometimesگاهی that sameیکسان little boyپسر
would be at his grandparents'پدربزرگ و مادربزرگ,
111
480579
3608
گاهی باید با پدر بزرگ و مادر بزرگش می بود،
08:16
tenderlyملایم feedingتغذیه horsesاسب ها.
112
484187
2747
برای غذا دادن به اسب ها.
08:18
He was gettingگرفتن arrestedبازداشت شد before he shavedتراشیده شده,
113
486934
2445
قبل از اینکه ریشش در بیاید دستگیر شد،
08:21
first juvenileنوجوان, then prisonزندان.
114
489379
2426
اول در کانون و سپس در زندان.
08:23
He becameتبدیل شد a casualگاه به گاه whiteسفید supremacistغافلگیر کننده
115
491805
3139
او تبدیل به مرد سفید قُلدر و قدرتمند شد
08:26
and, like so manyبسیاری around him,
a drug-addledمواد مخدر and absentغایب fatherپدر.
116
494944
5712
و مانند خیلی ها در اطرافش،
مواد مخدر و نبود پدر او را ضایع کرده بود .
08:32
And then, before long,
he foundپیدا شد himselfخودت on deathمرگ rowردیف,
117
500656
4908
و خیلی زود خود را در انتظار مرگ دید،
08:37
for in his 2001 counter-jihadضد جهاد,
he had shotشات not one mini-martبازار کوچک clerkمنشی,
118
505564
6124
در مبارزه اش در سال ۲۰۰۱
فقط به یک نفر شلیک نکرده بود
08:43
but threeسه.
119
511688
1908
بلکه به سه نفر.
08:45
Only Raisuddinریزدین survivedجان سالم به در برد.
120
513596
2288
و تنها رایسادین زنده مانده بود.
08:48
Strangelyعجیب و غریب, deathمرگ rowردیف was
the first institutionموسسه
121
516944
4864
با شگفتی، اعدام اولین حکم او بود
08:53
that left Stromanاسترومن better.
122
521808
3533
که باعث شد استورمن
احساس خوب را از دست بدهد.
08:57
His oldقدیمی influencesتأثیرات quitترک him.
123
525341
2228
تثیرات قدیمی او را ترک کردند.
08:59
The people enteringورود his life
were virtuousفضیلت and caringمراقبت:
124
527569
3656
مردمی که وارد زندگی او شده بودند
نسبت به او حس ترحم داشتند:
09:03
pastorsکشیشان, journalistsروزنامه نگاران, Europeanاروپایی pen-palsقلم زدن.
125
531225
4764
روحانیان، روزنامه نگاران و
دوستان مکاتبه ای اروپایی.
09:07
They listenedگوش داد to him, prayedدعا کرد with him,
helpedکمک کرد him questionسوال himselfخودت.
126
535989
6293
آنها به او گوش دادند، با او دعا کردند،
به او کمک کردند که از خود بپرسد.
09:14
And sentارسال شد him on a journeyسفر
of introspectionخودآزمایی and bettermentبهبود.
127
542282
5146
و او را به سفری
درونی برای بهبودی فرستادند.
09:19
He finallyسرانجام facedدر مواجهه the hatredنفرت
that had definedتعریف شده است his life.
128
547428
4934
عاقبت با تنفری که زندگی اش را
تعریف کرده بود روبرو شد.
09:24
He readخواندن Viktorویکتور Franklفرانکل,
the Holocaustهولوکاست survivorبازمانده
129
552362
2891
او کتاب ویکتور فرانکل را خواند.
بازمانده هولوکاست.
09:27
and regrettedمتاسفم his swastikaسواستیکا tattoosخالکوبی.
130
555253
3380
و از خاکوبی صلیب شکسته خودش پشیمان شد.
09:30
He foundپیدا شد God.
131
558633
2292
او خدا را یافت.
09:32
Then one day in 2011,
10 yearsسالها after his crimesجرایم,
132
560925
4227
سپس یک روز در سال ۲۰۱۱،
ده سال پس از آن جرم،
09:37
Stromanاسترومن receivedاخذ شده newsاخبار.
133
565152
2439
خبری به اسرومن رسید.
09:39
One of the menمردان he'dاو می خواهد shotشات, the survivorبازمانده,
was fightingدعوا کردن to saveصرفه جویی his life.
134
567591
7793
یکی از کسانی که به او شلیک کرده بود
برای زنده ماندنش می جنگید.
09:47
You see, lateدیر است in 2009,
eightهشت yearsسالها after that shootingتیراندازی کردن,
135
575384
5789
می دانید در سال ۲۰۰۹،
۹ سال پس از شلیک،
09:53
Raisuddinریزدین had goneرفته on his ownخودت journeyسفر,
a pilgrimageزیارت to Meccaمکه.
136
581173
6023
رایسادین راهی سفری برای زیات مکه رفت.
09:59
Amidدر میان its crowdsجمعیت,
he feltنمد immenseعظیم gratitudeحق شناسی,
137
587196
4254
در میان جمعیت،
او احساس قدردانی بسیار زیاد کرد
10:03
but alsoهمچنین dutyوظیفه.
138
591450
1795
و همچنین وظیفه.
10:05
He recalledفراخوانده شد promisingامیدوار کننده God,
as he layغیر روحانی dyingدر حال مرگ in 2001,
139
593245
3789
وعده خداوند را به یاد آورد،
همانطور که در سال ۲۰۰۱ بر زمین افتاده بود،
10:09
that if he livedزندگی می کرد, he would serveخدمت
humanityبشریت all his daysروزها.
140
597034
5200
که اگر زنده بماند،
تمامی زندگیش خدمت به بشر خواهد کرد.
10:14
Then, he'dاو می خواهد gottenدریافت کردم busyمشغول
relayingرله the bricksآجر of a life.
141
602234
5295
سپس درگیر درست کردن رندگیش شد.
10:19
Now it was time to payپرداخت his debtsبدهی ها.
142
607529
3383
و حالا زمان آن رسیده بود تا
بدهی خود را بپردازد.
10:23
And he decidedقرار بر این شد, uponبر reflectionانعکاس,
that his methodروش of paymentپرداخت
143
611982
3890
با این اندیشه ، تصمیم گرفت
که روش بازپرداختش
10:27
would be an interventionمداخله
in the cycleچرخه of vengeanceانتقام
144
615872
3263
مداخله در چرخه انتقام
10:31
betweenبین the Muslimمسلمان and Westernغربی worldsجهان ها.
145
619135
2859
بین جهان اسلام و غرب باشد.
10:33
And how would he interveneدخالت?
146
621994
2695
او چگونه می توانست مداخله کند؟
10:36
By forgivingبخشش Stromanاسترومن publiclyبه طور عمومی
in the nameنام of Islamاسلام
147
624689
4302
با بخشش عمومی استرومن به نام اسلام
10:40
and its doctrineدکترین of mercyرحمت.
148
628991
1740
حکمتی برای شفقت و مهربانی بود.
10:42
And then suingشکایت the stateحالت of Texasتگزاس
and its governorفرماندار Rickریک Perryپری
149
630731
6561
سپس از ریک پری فرماندار
ایالت تگزاس استفاده کرد
10:49
to preventجلوگیری کردن them from executingاجرای Stromanاسترومن,
150
637292
3705
که مانع اعدام استرومن شود
10:52
exactlyدقیقا like mostاکثر people
shotشات in the faceصورت do.
151
640997
3114
دقیقا مانند بیشتر مردمی که
به صورت دیگران شلیک می کنند.
10:56
(Laughterخنده)
152
644111
2364
( خنده تماشاگران)
10:58
Yetهنوز Raisuddin'sریزددین mercyرحمت was inspiredالهام گرفته
not only by faithایمان.
153
646475
7226
با این حال رحمت و امان رایسادین
از ایمان مذهبی الهام نگرفته بود.
11:05
A newlyبه تازگی mintedحک شده Americanآمریکایی citizenشهروند,
he had come to believe that Stromanاسترومن
154
653701
6058
شهروند جدید آمریکایی
بر این باور بود که استرومن
11:11
was the productتولید - محصول of a hurtingصدمه زدن Americaآمریکا that
couldn'tنمی توانستم just be lethallyمرگبار injectedتزریق شده away.
155
659759
6980
حاصل آمریکایی صدمه ای دیده بود
که نمی توانست با تزریق مرگ از بین برود.
11:18
That insightبینش، بصیرت، درون بینی is what movedنقل مکان کرد me
to writeنوشتن my bookکتاب "The Trueدرست است Americanآمریکایی."
156
666739
4465
این بینش، انگیزه من برای نوشتن
کتاب  "آمریکای حقیقی " شد.
11:23
This immigrantمهاجر beggingالتماس کردن Americaآمریکا
to be as mercifulمهربان to a nativeبومی sonفرزند پسر
157
671204
4647
این مهاجر به آمریکا التماس می کرد
با پسر بومی خودش مهربان و رحیم باشد
11:27
as it had been to an adoptedتصویب شد one.
158
675851
3757
همانطور که با فرزند خوانده شده بود.
11:32
In the mini-martبازار کوچک, all those yearsسالها earlierقبلا,
159
680768
2853
سالها قبل در ان فروشگاه کوچک،
11:35
not just two menمردان,
but two Americasآمریکا collidedبرخورد کرد.
160
683621
4426
نه فقط دو مرد، بلکه نوع آمریکایی
با هم برخورد کردند.
11:40
An Americaآمریکا that still dreamsرویاها,
still strivesتلاش می کند,
161
688047
2921
یک آمریکایی که هنوز رویایی داشت
و هنوز کوشش می کرد،
11:42
still imaginesتصور کنید that tomorrowفردا
can buildساختن on todayامروز,
162
690968
4079
هنوز تصور می کرد که فردا
بر پایه امروز ساخته می شود،
11:47
and an Americaآمریکا that has resignedاستعفا داد to fateسرنوشت,
163
695047
3099
و دیگری آمریکایی که تقدیرش را
از دست داده بود.
11:50
buckledبامزه underزیر stressفشار and chaosهرج و مرج,
loweredکاهش یافته است expectationsانتظارات,
164
698146
3134
و زیر بار اضطراب و هرج و مرج
محدود شده بود،و انتظارات پائین،
11:53
an duckedخسته شده into the oldestقدیمی ترین of refugesپناهگاه ها:
165
701280
3138
با سر خم کردن به قدیمی ترین پناهگاه:
11:56
the tribalقبیلهای fellowshipمشارکت of one'sیک نفر
ownخودت narrowباریک kindنوع.
166
704418
3800
تعداد کم رفاقت های قبیله ای خودشان.
12:00
And it was Raisuddinریزدین, despiteبا وجود
beingبودن a newcomerتازه وارد,
167
708218
2670
این رایسادین بود، با اینکه تازه وارد بود،
12:02
despiteبا وجود beingبودن attackedحمله کرد,
168
710888
1327
با اینکه قربانی حمله بود
12:04
despiteبا وجود beingبودن homelessبی خانمان and traumatizedآسیب دیده,
169
712215
2873
با اینکه بی خانمان شد و صدمه دیده بود،
12:07
who belongedمتعلق به to that republicجمهوری of dreamsرویاها
170
715088
3404
او متعلق به رویای جمهوریت بود
12:10
and Stromanاسترومن who belongedمتعلق به to that
other woundedمجروح countryکشور,
171
718492
4611
و استرومن با اینکه با امتیاز یک
مرد سفید پوست بومی متولد شده بود،
12:15
despiteبا وجود beingبودن bornبدنیا آمدن with the privilegeامتیاز
of a nativeبومی whiteسفید man.
172
723103
5315
متعلق به بخش زخمی کشور بود.
12:20
I realizedمتوجه شدم these men'sمردان storiesداستان ها formedشکل گرفت
an urgentفوری parableمثل about Americaآمریکا.
173
728418
6286
من متوجه شدم داستان این مردان
قیاس مهمی برای آمریکا است.
12:26
The countryکشور I am so proudمغرور to call my ownخودت
174
734704
4019
کشوری که بسیار مفتخرم
آن را مال خود بنامم
12:30
wasn'tنبود livingزندگي كردن throughاز طریق a
generalizedعمومی است declineکاهش می یابد
175
738723
3866
زندگی نکرد که در آن ثروت کاهش یابد
12:34
as seenمشاهده گردید in Spainاسپانیا or Greeceیونان,
where prospectsچشم انداز were dimmingکم نور for everyoneهر کس.
176
742589
7094
همانطور که در اسپانیا یا یونان
ثروت برای همه کاهش یافت.
12:41
Americaآمریکا is simultaneouslyهمزمان the mostاکثر
and the leastکمترین successfulموفق شدن countryکشور
177
749683
4997
آمریکا موفق ترین شرکت ها را
12:46
in the industrializedصنعتی worldجهان.
178
754680
2347
در صنایع جهانی راه اندازی می کند.
12:49
Launchingراه اندازی the world'sجهان bestبهترین companiesشرکت ها,
179
757027
2544
راه اندازی بهترین شرکت های جهان،
12:51
even as recordرکورد numbersشماره
of childrenفرزندان go hungryگرسنه.
180
759571
3399
حتی با رکورد تعداد کودکان گرسنه.
12:54
Seeingدیدن life-expectancyامید به زندگی dropرها کردن
for largeبزرگ groupsگروه ها,
181
762970
4155
دیدن کاهش امید به زندگی
برای گروه بزرگی از مردم،
12:59
even as it polishesبلوز
the world'sجهان bestبهترین hospitalsبیمارستان ها.
182
767125
3706
حتی با وجود بهترین بیمارستانهای
صیقل داده شده جهان.
13:02
Americaآمریکا todayامروز is a sprightlyفشرده youngجوان bodyبدن,
183
770831
4303
امروز آمریکا یک بدن جوان و با نشاط است،
13:07
hitاصابت by one of those strokesسکته مغزی
that sucksبمکد the life from one sideسمت,
184
775134
5818
که با ضربه سکته ای
زندگی یک طرف دیگر را می مکد،
13:12
while leavingترک the other
worryinglyنگرانی perfectکامل.
185
780952
3488
در حین رها کردن کامل طرف دیگر.
13:17
On Julyجولای 20, 2011, right after
a sobbingسوزش Raisuddinریزدین
186
785430
6626
در جولای سال ۲۰۱۱،
درست بعد از گریه رایسادین
13:24
testifiedشهادت داده شد in defenseدفاع of Stroman'sاسترومن life,
187
792056
2299
برای شهادت برای دفاع از زندگی استرومن.
13:26
Stromanاسترومن was killedکشته شده by lethalمرگبار injectionتزریق
by the stateحالت he so lovedدوست داشتنی.
188
794355
6324
استرومن با تزریق سم ایالتی
که عاشقش بود کشته شد.
13:32
Hoursساعت ها earlierقبلا, when Raisuddinریزدین still
thought he could still saveصرفه جویی Stromanاسترومن,
189
800679
4553
ساعاتی قبل، وقتی هنوز رایسادین فکر می کرد
می تواند جانش را نجات دهد،
13:37
the two menمردان got to speakصحبت
for the secondدومین time ever.
190
805232
2968
فرصتی پیش آمد که این دو مرد
برای دومین بار با هم صحبت کنند.
13:40
Here is an excerptگزیده ای from theirخودشان phoneتلفن call.
191
808200
3392
این گزیده ای از صحبت های تلفنی آنهاست.
13:43
Raisuddinریزدین: "Markعلامت, you should know
that I am prayingدعا كردن for God,
192
811592
5858
رایسادین:
"مارک، تو باید بدانی که من به خداوند
13:49
the mostاکثر compassionateدلسوز and graciousمهربان.
193
817450
3043
که مهربان ترین
و بخشنده ترین است دعا می کنم.
13:52
I forgiveببخشید you and I do not hateنفرت you.
194
820493
2468
من تو را بخشیدم و از تو متنفر نیستم.
13:54
I never hatedمتنفر بود you."
195
822961
2991
من هرگز از تو متنفر نبودم."
13:57
Stromanاسترومن: "You are a remarkableقابل توجه personفرد.
196
825952
4444
استرومن : " تو فرد فوق العاده ای هستی.
14:02
Thank you from my heartقلب.
197
830396
2117
از ته قلب از تو تشکر می کنم.
14:04
I love you, broبرادر."
198
832513
2887
دوستت دارم برادر."
14:07
Even more amazinglyشگفت آور, after the executionاجرا,
199
835400
3918
حتی جالب تر اینکه ، بعد از اعدام،
14:11
Raisuddinریزدین reachedرسیده است out to Stroman'sاسترومن
eldestبزرگترین daughterفرزند دختر, Amberکهربا,
200
839318
4212
رایسادین ، آمبر دختر بزرگ استرومن را که
14:15
an ex-convinctسابق متقاعد شد and an addictمعتاد.
201
843530
2743
یک مجرم سابق و معتاد بود را دید.
14:18
and offeredارایه شده his help.
202
846273
1787
و به او پیشنهاد کمک کرد.
14:20
"You mayممکن است have lostکم شده a fatherپدر,"
he told her,
203
848060
2998
"پشاید پدرت را از دست داده باشی،"
14:23
"but you've gainedبه دست آورد an uncleدایی."
204
851058
3542
"اما یک عمو بدست آوردی."
14:26
He wanted her, too, to have
a secondدومین chanceشانس.
205
854600
5883
خواست که او هم شانس دوم را داشته باشد.
14:32
If humanانسان historyتاریخ were a paradeرژه,
206
860483
5135
اگر تاریخ انسان رژه باشکوهی بود،
14:37
America'sآمریكا floatشناور would be
a neonنئون shrineحرم to secondدومین chancesشانس.
207
865618
6707
کارناوال آمریکا می تواند
معبدگاه شانس دوم باشد.
14:44
But Americaآمریکا, generousسخاوتمندانه with secondدومین chancesشانس
to the childrenفرزندان of other landsزمین ها,
208
872325
5700
اما آمریکا، که سخاوتمند برای شانس دوم
برای فرزندان دیگر سرزمین هاست،
14:50
todayامروز growsرشد می کند miserlyبدبختی with first chancesشانس
to the childrenفرزندان of its ownخودت.
209
878025
6216
امروز با خساست تمام برای اولین
شانس برای فرزندان خودش رشد می کند.
14:56
Americaآمریکا still dazzlesخیره کننده است at allowingاجازه می دهد
anybodyهر شخصی to becomeتبدیل شدن به an Americanآمریکایی.
210
884241
4927
آمریکا روشنی خیره کننده ای است که در آن
هر کس م تواند یک آمریکایی شود.
15:01
But it is losingاز دست دادن its lusterلرزش at allowingاجازه می دهد
everyهرکدام Americanآمریکایی to becomeتبدیل شدن به a somebodyکسی.
211
889168
6643
اما درخشندگی اش اجازه تبدیل
به فرد دیگر را ازدست می دهد.
15:07
Over the last decadeدهه, sevenهفت millionمیلیون
foreignersاتباع خارجی gainedبه دست آورد Americanآمریکایی citizenshipشهروندی.
212
895811
4772
در طی دهه گذشته، هفت میلیون خارجی
شهروندی آمریکا را بدست آوردند.
15:12
Remarkableقابل توجه.
213
900583
2024
قابل توجه است.
15:14
In the meanwhileدر همین حال, how manyبسیاری Americansآمریکایی ها
gainedبه دست آورد a placeمحل in the middleوسط classکلاس?
214
902607
5305
ضمن اینکه، که چند نفر آمریکایی
طبقه متوسط را بدست آوردند؟
15:19
Actuallyدر واقع, the netخالص influxهجوم was negativeمنفی.
215
907912
3770
در واقع، خالص ریزش طبقه متوسط منفی است.
15:23
Go back furtherبیشتر,
and it's even more strikingقابل توجه، برجسته، موثر:
216
911682
2299
باز هم به عقب تر برویم،
و حتی بیشتر :
15:25
Sinceاز آنجا که the 60s, the middleوسط classکلاس
has shrunkکاهش یافته است by 20 percentدرصد,
217
913981
5231
از دهه ۱۹۶۰، طبقه متوسط حدود ۲۰ درصد
کوچک شده است
15:31
mainlyبه طور عمده because of the people
tumblingتکان دادن out of it.
218
919212
3352
بیشتر به خاطر حارج شدن مردم
از این طبقه .
15:34
And my reportingگزارش نویسی around the countryکشور
tellsمی گوید me the problemمسئله is grimmerمرطوب کننده
219
922564
3662
گزارش سراسر کشور به من می گوید
که مشکل ظالمانه تر هست
15:38
than simpleساده inequalityنابرابری.
220
926226
2413
تا یک نابرابری ساده .
15:40
What I observeمشاهده کنید is a pairجفت of secessionsجدایی
from the unifyingمتحد کردن centerمرکز of Americanآمریکایی life.
221
928639
5935
آنچه که من مشاهد می کنم دو تکه شدن از
وحدت مرکزی زندگی آمریکا است.
15:46
An affluentفراوان secessionجدایی of up, up and away,
222
934574
3528
بخش مرفه به سوی بالا رفتن،
بالا رفتن و دور شدن،
15:50
into eliteنخبه enclavesانکلها of the educatedتحصیل کرده
and into a globalجهانی است matrixماتریس
223
938102
3432
به مناطق نخبگان از تحصیل کرده گان
و در ماتریس جهانی
15:53
of work, moneyپول and connectionsارتباطات,
224
941534
2783
برای کار، پول و ارتباطات،
15:56
and an impoverishedفقیر secessionجدایی
of down and out
225
944317
4098
و تکه فقیر پائین رفته و خارج می شوند
16:00
into disconnectedقطع شده, dead-endبن بست livesزندگی می کند
226
948415
2744
و ارتباطات آنها قطع می شود،
و به بن بست زندگی می رسند
16:03
that the fortunateخوش شانسی scarcelyبه ندرت see.
227
951159
4024
که در آن به ندرت خوش شانسی را ببینید.
16:07
And don't consoleکنسول yourselfخودت
that you are the 99 percentدرصد.
228
955183
5285
خودتان را به این تسلی ندهید
که شما جزء ۹۹ درصد هستید.
16:13
If you liveزنده nearنزدیک a Wholeکل Foodsخوراکی ها,
229
961918
4586
اگر شما نزدیک
سوپر مارکت هول فود زندگی کنید،
16:18
if no one in your familyخانواده servesخدمت
in the militaryنظامی,
230
966504
3663
اگر کسی از خانواده شما
در ارتش خدمت نمی کند،
16:22
if you're paidپرداخت شده by the yearسال,
not the hourساعت,
231
970167
5219
اگر درآمد شما سالیانه است نه ساعتی،
16:27
if mostاکثر people you know finishedتمام شده collegeکالج,
232
975386
3397
اگر بیشتر کسانی را که می شناسید
دانشگاهی باشید،
16:30
if no one you know usesاستفاده می کند methمت,
233
978783
2322
اگر هیچ کسی در اطراف شما
مواد مخدر مصرف نمی کنند،
16:33
if you marriedمتاهل onceیک بار and remainماندن marriedمتاهل,
234
981105
2180
اگر یکبار ازدواج کردید
و هنوز پابرجاست
16:35
if you're not one of 65 millionمیلیون Americansآمریکایی ها
with a criminalجنایی recordرکورد --
235
983285
4342
اگر شما یکی از ۶۵ میلیون آمریکایی
به سابقه جرم نیستید--
16:39
if any or all of these things
describeتوصیف کردن you,
236
987627
3782
اگر هر یک یا تمامی این موارد
شامل شما می شود،
16:43
then acceptقبول کردن the possibilityامکان پذیری that actuallyدر واقع,
237
991409
2867
پس قبول کنید که در واقع،
16:46
you mayممکن است not know what's going on
238
994276
2423
شاید نمی دانید چه اتفاقی
در حال رخ دادن هست
16:48
and you mayممکن است be partبخشی of the problemمسئله.
239
996699
5889
و شما شاید بخشی از این مشکل باشید
16:54
Other generationsنسل ها had to buildساختن
a freshتازه societyجامعه after slaveryبردگی,
240
1002588
5988
نسل های قبلی می بایستی جامعه ای
تازه بعد از بردگی می ساختند،
17:00
pullکشیدن throughاز طریق a depressionافسردگی,
defeatشکست fascismفاشیسم,
241
1008576
4264
رکود اقتصادی پشت سر می گذاشتند،
بر فاشیسم غلبه می کردند،
17:04
freedom-rideآزادی سوار شدن in Mississippiمی سی سی پی.
242
1012840
2729
و آزادی را در می سی سی پی جرکت می دادند.
17:07
The moralاخلاقی challengeچالش of
my generationنسل, I believe,
243
1015569
2527
من معتقدم که چالش اخلاقی نسل من
17:10
is to reacquaintواکنش نشان دادن these two Americasآمریکا,
244
1018096
3117
آگاهی دادن دوباره به این دو تکه آمریکاست،
17:13
to chooseانتخاب کنید unionاتحادیه over secessionجدایی onceیک بار again.
245
1021213
5179
که اتحاد بر جدایی
یک بار دیگر را انتخاب کنند.
17:18
This ins'tins't a problemمسئله we can taxمالیات
or tax-cutکاهش مالیات away.
246
1026392
3945
این مشکلی نیست که ما برای آن برای
آن مالیات دهیم یا مالیات آن را قطع کنیم.
17:22
It won'tنخواهد بود be solvedحل شد by tweetingتوییت کردن harderسخت تر,
buildingساختمان slickerسوخاری appsبرنامه ها,
247
1030337
4190
این با توئیت کردن بیشتر حل نخواهد شد،
ایجاد برنامه های کامپوتری و
17:26
or startingراه افتادن one more
artisanalصنایع دستی coffeeقهوه roastingکباب کردن serviceسرویس.
248
1034527
4438
یا شروع جنبش مجددی مشابه
جنبش بهبودی قهوه حا نخواهد شد.
17:30
It is a moralاخلاقی challengeچالش that begsالتماس می کند
eachهر یک of us in the flourishingشکوفا شدن Americaآمریکا
249
1038965
6267
این یک چالش اخلاقی است که
از همه می خوام برای شکوفایی امریکا
17:37
to take on the wiltingاخم کردن Americaآمریکا as our ownخودت,
250
1045232
4095
و پنداشتن اینکه آمریکای پژمرده
متعلق به ماست،
17:41
as Raisuddinریزدین triedتلاش کرد to do.
251
1049327
3015
همانطور که رایسادیس این کار را کرد.
17:44
Like him, we can make pilgrimagesزیارت.
252
1052342
2581
مانند او، می توانیم یک زیارتگا درست کنیم.
17:46
And there, in Baltimoreبالتیمور and Oregonاورگان
and Appalachiaآپالاشیا,
253
1054923
3523
و در مناطق در بالتیمور و اورگان
و آپالاچیا
17:50
find newجدید purposeهدف, as he did.
254
1058446
2492
هدف جدیدی را بیابیم
همانطور که او این کار را کرد.
17:52
We can immerseغوطه ور شدن ourselvesخودمان
in that other countryکشور,
255
1060938
3259
می توانیم خودمان را
در کشورهای دیگری غوطه ور کنیم
17:56
bearخرس witnessشاهد to its hopesامیدوارم and sorrowsغم و اندوه,
256
1064197
3777
گواهی بر امید و اندو آن کشور باشیم،
17:59
and, like Raisuddinریزدین, askپرسیدن what we can do.
257
1067974
6855
و مانند رایسادین، ما چه می توانیم بکنیم.
18:06
What can you do?
258
1074829
3126
ما چه کنیم؟
18:09
What can you do?
259
1077955
1751
ما چه کنیم؟
18:11
What can we do?
260
1079706
1973
ما چه کنیم؟
18:13
How mightممکن we buildساختن
a more mercifulمهربان countryکشور?
261
1081679
5047
چگونه می توانیم
کشور مهربان تری داشته باشیم؟
18:18
We, the greatestبزرگترین inventorsمخترعان in the worldجهان,
262
1086726
4207
ما، بزرگترین نوآوران و مخترعان جهان،
18:22
can inventاختراع کردن solutionsراه حل ها to the problemsمشکلات
of that Americaآمریکا, not only our ownخودت.
263
1090933
5015
می توانیم راه حلی
برای آن آمریکا بیابیم.
18:27
We, the writersنویسندگان and the journalistsروزنامه نگاران,
can coverپوشش that America'sآمریكا storiesداستان ها,
264
1095948
3402
ما، نویسندگان و روزنامه نگاران،
می توانیم موضوعات آمریکا را پوشش دهیم،
18:31
insteadبجای of shuttingتعطیل down
bureausدفاتر in its midstدر میان.
265
1099350
3596
نه اینکه در میان کار کنار بایستیم.
18:34
We can financeمالی that America'sآمریكا ideasایده ها,
266
1102946
3244
می توانیم ایده های آمریکایی
را تامین مالی کنیم،
18:38
insteadبجای of ideasایده ها from Newجدید Yorkیورک
and Sanسان Franciscoفرانسیسکو.
267
1106190
3215
به جای ایده هایی که از نیویورک
و سانفرانسیسکو می ایند.
18:41
We can put our stethoscopesstethoscopes to its backsعقب,
268
1109405
2845
می توانیم گوشی پزشکی مان
را پشت آن بگذاریم
18:44
teachتدریس کنید there, go to courtدادگاه there,
make there, liveزنده there, prayدعا کن there.
269
1112250
6225
آموزش بدهیم، به دادگاه برویم،
برایش زندگی کنیم و دعا کنیم.
18:50
This, I believe, is the callingصدا زدن
of a generationنسل.
270
1118475
4797
من باور دارم، این فراخوان یک نسل است.
18:55
An Americaآمریکا whoseکه two halvesنیمه learnیاد گرفتن again
271
1123272
3486
در آمریکا افراد این دو نیمه
دوباره فرا می گیرند
18:58
to strideگام های بلند برداشتن, to plowشخم زدن, to forgeجعل,
to dareجرات کن togetherبا یکدیگر.
272
1126758
5646
با هم گام بردارند، شخم بزنند،
آهنگری کنند و با هم شهامت داشته باشند.
19:06
A republicجمهوری of chancesشانس, rewovenبافته شده, renewedتمدید شد,
273
1134374
5725
جمهوریت شانس،
دوباره به هم پیوستن، و دوباره نو شدن
19:12
beginsشروع می شود with us.
274
1140099
3678
از ما آغاز می شود.
19:15
Thank you.
275
1143777
1839
سپاسگزارم.
19:17
(Applauseتشویق و تمجید)
276
1145616
4947
( تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Mohammad Reza Minoosepehr

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Anand Giridharadas - Writer
Anand Giridharadas writes about people and cultures caught amid the great forces of our time.

Why you should listen

Anand Giridharadas is a writer. He is a New York Times columnist, writing the biweekly "Letter from America." He is the author, most recently, of The True American: Murder and Mercy in Texas, about a Muslim immigrant’s campaign to spare from Death Row the white supremacist who tried to kill him. In 2011 he published India Calling: An Intimate Portrait of a Nation's Remaking, about returning to the India his parents left.

Giridharadas's datelines include ItalyIndiaChinaDubaiNorway, Japan, HaitiBrazilColombiaNigeriaUruguay and the United States. He is an on-air contributor for NBC News and appears regularly on "Morning Joe." He has given talks on the main stage of TED and at Harvard, Stanford, Columbia, Yale, Princeton, the University of Michigan, the Aspen Institute, Summit at Sea, the Sydney Opera House, the United Nations, the Asia Society, PopTech and Google. He is a Henry Crown fellow  of the Aspen Institute. 

Giridharadas lives in Brooklyn, New York, with his wife, Priya Parker, and their son, Orion.

More profile about the speaker
Anand Giridharadas | Speaker | TED.com