ABOUT THE SPEAKER
John Hodgman - Expert
John Hodgman is a writer, humorist, geek celebrity, former professional literary agent and expert on all world knowledge. He was the bumbling PC in Apple's long-running "I'm a Mac; I'm a PC" ad campaign.

Why you should listen

You may know him only as the PC in Apple's PC vs. Mac smackdown ads, or as the Daily Show with Jon Stewart's Resident Expert. But John Hodgman has many other claims to fame. He's the author of The Areas of My Expertise, which provides vital and completely fake details on the great lobster conspiracy, hoboes, nine US presidents who had hooks for hands, and how to win a fight; the followup More Information Than You Require; and his newest (and he claims last), That Is All.

He is a contributing writer for the New York Times Magazine; host of the Little Gray Book Lectures, a monthly series that has aired on This American Life; and an actual former professional literary agent.

More profile about the speaker
John Hodgman | Speaker | TED.com
TED2008

John Hodgman: Aliens, love -- where are they?

جان هاجمن: فرازمینی‌ها، عشق -- کجا هستند؟

Filmed:
2,321,311 views

جان هاجمن، طنزنویس، در داستانی جدید درباره‌ی فرازمینی‌ها، فیزیک، زمان و فضا پرسه می‌زند و با آن‌ها، به گونه‌ای خاطره‌ای دلنشین و عالی از عاشق شدن را بیان می‌کند.
- Expert
John Hodgman is a writer, humorist, geek celebrity, former professional literary agent and expert on all world knowledge. He was the bumbling PC in Apple's long-running "I'm a Mac; I'm a PC" ad campaign. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:18
You all know this storyداستان.
0
0
2000
همه این داستان را می‌دانید.
00:20
In the summerتابستان of 1950,
1
2000
2000
در تابستان ۱۹۵۰
00:22
Enricoانریکو Fermiفرمی, the Italian-Americanایتالیایی آمریکایی physicistفیزیکدان
2
4000
2000
انریکو فرمی، فیزیکدان ایتالیایی-آمریکایی
00:24
and atomic-pileشمع اتمی builderسازنده,
3
6000
3000
و سازنده پیل اتمی،
00:27
wentرفتی to lunchناهار at Losلوس Alamosآلاموس Nationalملی Laboratoryآزمایشگاه
4
9000
2000
در کتابخانه ملی لوس آلاموس رفت ناهار بخورد
00:29
and joinedپیوست some colleaguesهمکاران there, and askedپرسید: them a questionسوال:
5
11000
3000
کنار همکارانش نشست و سؤالی پرسید:
00:32
"Where is everybodyهمه?"
6
14000
2000
"بقیه کجان؟"
00:34
This confusedسردرگم his colleaguesهمکاران, obviouslyبدیهی است,
7
16000
3000
البته که همکارانش تعجب کردند.
00:37
because they were sittingنشسته right there with him.
8
19000
2000
چون آن‌ها همان‌جا کنارش نشسته بودند.
00:39
And then he had to clarifyروشن کردن that he wasn'tنبود talkingصحبت کردن about them.
9
21000
3000
و بعدش باید توضیح می‌داد
که در مورد آن‌ها صحبت نمی‌کرد.
00:42
He was talkingصحبت کردن about the spaceفضا aliensبیگانگان.
10
24000
3000
منظورش آدم فضایی‌ها بودند.
00:45
You see, this was only a fewتعداد کمی yearsسالها after
11
27000
2000
متوجه شدید؟ این تنها
چند سال بعد از آن بود
00:47
the supposedقرار است flyingپرواز saucerنعلبکی crashسقوط
12
29000
2000
که یک بشقاب پرنده فرضی
00:49
at Roswellراسول, Newجدید Mexicoمکزیک.
13
31000
2000
در رازول، نیومکزیکو سقوط کرده بود.
00:51
And even thoughگرچه that turnedتبدیل شد out to be nothing,
14
33000
2000
و با این که مشخص شد چیزی سقوط نکرده،
00:53
nothing at all --
15
35000
2000
هیچ چیز --
00:55
(Laughterخنده) --
16
37000
3000
(خنده) --
00:58
merelyصرفا - فقط a downedسقوط کرد weatherهوا balloonبالون
17
40000
2000
فقط یک بالن هواشناسی بوده
01:00
pilotedخلبان by smallکوچک hairlessبدون مو menمردان
18
42000
3000
با خلبان‌های کچل قد کوتاه
01:03
with slitsشکافها for mouthsدهان ...
19
45000
3000
که خط‌هایی هم شبیه دهان داشتند --
01:06
Still, Americaآمریکا had goneرفته saucer-madلوبیا دیوانه,
20
48000
2000
با این حال بشقاب‌پرنده شده بود
فکر و ذکر آمریکایی‌ها،
01:08
even famousمشهور scientistsدانشمندان
21
50000
2000
حتی دانشمندان مشهور
01:10
who were eatingغذا خوردن lunchناهار.
22
52000
2000
که داشتند ناهار می‌خوردند.
01:12
Fermi'sفرمی reasoningاستدلال, if I mayممکن است paraphraseتفسیر badlyبدی,
23
54000
2000
منطق فِرمی، اگر طور دیگری تفسیرش کنیم
01:14
is that the universeجهان is so vastعظیم
24
56000
2000
این است که جهان آنقدر بزرگ است
01:16
that it standsمی ایستد to reasonدلیل,
25
58000
2000
که می‌شود نتیجه گرفت
01:18
there should be other intelligentباهوش - هوشمند life out there.
26
60000
3000
باید موجودات هوشمند دیگری
هم وجود داشته باشند.
01:21
And the universeجهان is so oldقدیمی
27
63000
2000
و عمر جهان آنقدر زیاد است
01:23
that unlessمگر اینکه we were the very first civilizationتمدن ever to evolveتکامل یابد,
28
65000
3000
که باید تا الآن شواهدی
از وجود آن‌ها دیده باشیم،
01:26
we should have some evidenceشواهد of theirخودشان existenceوجود داشتن by now.
29
68000
3000
مگر این که ما نخستین تمدن
تکامل یافته در جهان باشیم.
01:29
And yetهنوز, to the bestبهترین of our knowledgeدانش, we are aloneتنها.
30
71000
3000
و با این حال، بر اساس چیزی
که می‌دانیم، ما تنها هستیم.
01:32
"Where is everybodyهمه?" askedپرسید: Fermiفرمی,
31
74000
3000
فِرمی پرسید: "بقیه کجان؟"
01:35
and his colleaguesهمکاران had no answerپاسخ.
32
77000
3000
و همکارانش جوابی نداشتند.
01:38
Fermiفرمی then wentرفتی on with the sameیکسان bluntبی پرده logicمنطق
33
80000
2000
سپس فِرمی همان منطق تندی را مطرح کرد
01:40
to disproveرد کرد fairiesپریا,
34
82000
2000
که برای رد کردن وجود پری‌ها،
01:42
SasquatchSasquatch, God,
35
84000
2000
پاگنده، خدا،
01:44
the possibilityامکان پذیری of love --
36
86000
3000
امکان‌پذیر بودن عشق --
01:47
and thereafterبعد از آن, as you know,
37
89000
2000
و پس از آن، همانطور که می‌دانید،
01:49
Enricoانریکو Fermiفرمی ateخوردم aloneتنها.
38
91000
2000
انریکو فرمی تنها غذا خورد.
01:51
(Laughterخنده)
39
93000
3000
(خنده)
01:54
Now,
40
96000
1000
حالا،
01:55
I am not a scientistدانشمند.
41
97000
3000
من دانشمند نیستم،
01:58
I have never builtساخته شده an atomicاتمی pileشمع.
42
100000
3000
هرگز یک پیل اتمی نساخته‌ام.
02:01
Althoughبا اينكه, I mightممکن argueجر و بحث that, technicallyاز لحاظ فنی,
43
103000
2000
اگرچه می‌توانم از نظر فنی
اینطور استدلال کنم
02:03
everyهرکدام pileشمع is atomicاتمی.
44
105000
2000
که تمام پیل‌ها اتمی هستند.
02:05
(Laughterخنده)
45
107000
3000
(خنده)
02:08
Howeverبا این حال, with respectتوجه, I mightممکن pointنقطه out two possibilitiesامکانات
46
110000
3000
البته، با احترام، می‌توانم
دو احتمال را مطرح کنم
02:11
that Enricoانریکو Fermiفرمی perhapsشاید did not considerدر نظر گرفتن.
47
113000
3000
که شاید انریکو فرمی آن‌ها
را در نظر نگرفته باشد.
02:14
One is that the aliensبیگانگان mightممکن be
48
116000
2000
اول این که شاید فرازمینی‌ها
02:16
very farدور away.
49
118000
2000
بسیار دور باشند.
02:18
Perhapsشاید, I dareجرات کن say,
50
120000
2000
شاید، به جرأت بشود گفت
02:20
even on other planetsسیارات.
51
122000
2000
حتی بر روی سیارات دیگر باشند.
02:23
The other possibilityامکان پذیری --
52
125000
2000
احتمال دیگر --
02:25
(Laughterخنده) --
53
127000
2000
(خنده) --
02:27
is, perhapsشاید, Enricoانریکو Fermiفرمی himselfخودت
54
129000
2000
این است که شاید خودِ انریکو فرمی
02:29
was an alienبیگانه.
55
131000
2000
یک آدم فضایی بوده.
02:31
(Laughterخنده)
56
133000
3000
(خنده)
02:34
Think about it.
57
136000
2000
در موردش فکر کنید.
02:36
Isn't it a little convenientراحت
58
138000
2000
کمی قانع کننده نیست؟
02:38
that in the midstدر میان of the Worldجهان Warجنگ, out of nowhereهیچ جایی,
59
140000
3000
که وسط جنگ جهانی، یک دفعه،
02:41
suddenlyناگهان an Italianایتالیایی scientistدانشمند showedنشان داد up
60
143000
2000
ناگهان سر و کله‌ی یک دانشمند ایتالیایی
02:43
with an amazingحیرت آور newجدید technologyتکنولوژی
61
145000
2000
با یک تکنولوژی جدید و عجیب پیدا شد
02:45
that would transformتبدیل everything in the worldجهان
62
147000
2000
که می‌توانست همه چیز را در جهان تغییر دهد
02:47
and darkenتیره شدن the historyتاریخ of the humanانسان speciesگونه ها foreverبرای همیشه after?
63
149000
4000
و تاریخچه بشر را برای همیشه تیره کند؟
02:51
And isn't it a little strangeعجیب
64
153000
2000
و کمی عجیب نیست
02:53
that he requiredضروری no paymentپرداخت for this?
65
155000
3000
که هیچ پولی در ازای آن نمی‌خواست؟
02:56
That he askedپرسید: for only one thing --
66
158000
2000
که فقط یک چیز درخواست کرد --
02:58
a giftهدیه of two healthyسالم spermاسپرم whalesنهنگ ها?
67
160000
3000
دو عدد نهنگ عنبر سالم!
03:01
That's -- that's not trueدرست است.
68
163000
2000
این -- این حقیقت نداشت.
03:03
But it is strangeعجیب.
69
165000
2000
اما عجیبه.
03:05
(Laughterخنده)
70
167000
4000
(خنده)
03:09
And if Enricoانریکو Fermiفرمی were indeedدر واقع a spaceفضا alienبیگانه,
71
171000
3000
و اگر انریکو فرمی قطعاً یک فرازمینی بود،
03:12
wouldn'tنمی خواهم he be the first to have triedتلاش کرد to convinceمتقاعد کردن
72
174000
2000
نباید نخستین کسی می‌بود که سعی کرده بود
03:14
his fellowهمکار scientistsدانشمندان
73
176000
2000
دانشمندان همکارش را قانع کند
03:16
that the spaceفضا aliensبیگانگان are not alreadyقبلا here?
74
178000
4000
که آدم فضایی‌ها بین ما نیستند؟
03:20
For it is givenداده شده in certainمسلم - قطعی UFO-ologyUFO ها و ology
75
182000
2000
چرا که در برخی از یوفوشناسی‌ها
03:22
or UFOlogyاوفولوژی circlesحلقه ها,
76
184000
3000
یا حلقه‌های یوفوشناسی اطمینان داده شده
03:25
that the aliensبیگانگان are alreadyقبلا here and have been for millenniaهزاره;
77
187000
3000
که آدم فضایی‌ها هم‌اکنون میان ما هستند
یا هزار سال است که هستند؛
03:28
that they have walkedراه می رفت amongدر میان us in disguiseمخفی کردن,
78
190000
2000
که آن‌ها مخفیانه بین ما راه می‌روند،
03:30
observingرعایت us, guidingهدایت our evolutionسیر تکاملی
79
192000
2000
ما را مشاهده می‌کنند،
تکامل‌مان را هدایت می‌کنند
03:32
from apeمرد عنکبوتی to man --
80
194000
2000
از میمون تا آدم --
03:34
if you believe in that sortمرتب سازی of thing --
81
196000
3000
اگر به چنین چیزی باور دارید --
03:37
and, occasionallyگاه و بیگاه, kidnappingآدم ربایی us in theirخودشان flyingپرواز saucersبشقاب پرنده ها
82
199000
3000
و بعضی وقت‌ها ما را
با بشقاب پرنده‌هایشان می‌دزدند
03:40
and takingگرفتن us away to have sexارتباط جنسی with us in pyramidsاهرام.
83
202000
3000
و می‌برند تا در اهرام با ما
رابطه جنسی داشته باشند.
03:43
(Laughterخنده)
84
205000
2000
(خنده)
03:45
It's a difficultدشوار theoryتئوری to discountتخفیف,
85
207000
2000
به سختی می‌شود این تئوری را دست کم گرفت.
03:47
I think you'llشما خواهید بود agreeموافق.
86
209000
2000
فکر می‌کنم موافق باشید.
03:49
(Laughterخنده)
87
211000
2000
(خنده)
03:51
For even in my ownخودت life,
88
213000
2000
چرا که حتی در زندگی خودم،
03:53
there are memoriesخاطرات I have
89
215000
2000
خاطراتی دارم
03:55
that are difficultدشوار to explainتوضیح --
90
217000
2000
که توضیح دادنشان سخت است --
03:57
happeningsاتفاقات that are so oddفرد and unaccountablyبی اعتبار weirdعجیب و غریب,
91
219000
2000
اتفاقاتی که خیلی عجیب و غیرعادی هستند،
03:59
that it is difficultدشوار to imagineتصور کن
92
221000
2000
که سخت می‌شود تصور کرد
04:01
they were not the resultنتيجه
93
223000
2000
که در نتیجه‌ی
04:03
of prolongedطولانی مدت and frequentمکرر contactتماس with aliensبیگانگان throughoutدر سراسر my life.
94
225000
3000
ارتباط طولانی و منظم با
فرازمینی‌ها در زندگی‌ام نباشند.
04:06
For how elseچیز دیگری will you explainتوضیح
95
228000
2000
چرا که دیگر چطور می‌توانید
04:08
the amazingحیرت آور and absolutelyکاملا trueدرست است
96
230000
2000
برخوردهای نزدیک شگفت‌آور
04:10
closeبستن encountersبرخورد می کند that I had
97
232000
2000
و کاملاً واقعی که من داشته‌ام
04:12
and will describeتوصیف کردن to you now?
98
234000
3000
و الآن برایتان تعریف می‌کنم را توضیح دهید؟
04:15
Encounterبرخورد one: Oceanاقیانوس Cityشهر, Newجدید Jerseyجرسی, 1980.
99
237000
2000
برخورد اول: اوشن سیتی، نیوجرسی، ۱۹۸۰
04:17
This was the summerتابستان when the specialویژه editionنسخه of
100
239000
3000
تابستانی بود که نسخه ویژه‌ی
04:20
"Closeنزدیک Encountersملاقات ها of the Thirdسوم Kindنوع" was releasedمنتشر شد.
101
242000
2000
"برخورد نزدیک از نوع سوم" منتشر شده بود.
04:22
And I wentرفتی on vacationتعطیلات with my parentsپدر و مادر to the Jerseyجرسی shoreساحل.
102
244000
3000
و من با پدر و مادرم برای تعطیلات
به ساحل نیوجرسی رفته بودم.
04:25
Withinدر داخل 12 hoursساعت ها, I was horriblyوحشت زده sunburnedآفتاب سوختگی,
103
247000
3000
بعد از ۱۲ ساعت، به شدت
آفتاب سوخته شده بودم،
04:28
just like Richardریچارد Dreyfussدریفوس in the movieفیلم سینما.
104
250000
2000
درست مثل ریچارد درایفس در فیلم.
04:30
(Laughterخنده)
105
252000
1000
(خنده)
04:31
And so I spentصرف شده the restباقی مانده of the vacationتعطیلات
106
253000
3000
پس در ادامه تعطیلات،
04:34
largelyتا حد زیادی sittingنشسته outsideخارج از our little rentalاجاره ای houseخانه at night,
107
256000
3000
بیشتر در شب‌ها بیرون خانه‌ی
کوچک اجاره‌ای می‌نشستم.
04:37
the sidewalkپیاده رو still warmگرم from the sunآفتاب,
108
259000
2000
در حالی که پیاده‌رو هنوز
گرمای خورشید را داشت،
04:39
watchingتماشا کردن the skiesآسمان for UFOsUFOs.
109
261000
3000
در آسمان‌ها به دنبال یوفو می‌گشتم.
04:42
What did I see? Starsستاره ها, satellitesماهواره ها,
110
264000
2000
چه چیزی دیدم؟ ستاره‌ها، ماهواره‌ها،
04:44
blinkingچشمک زدن airplanesهواپیما -- typicalمعمول skyآسمان junkجنس اوراق و شکسته.
111
266000
3000
هواپیماهای چشمک‌زن -- آشغال‌های آسمانی.
04:47
Occasionallyگاه و بیگاه, kidsبچه ها would come and
112
269000
1000
بعضی وقت‌ها بچه‌ها می‌آمدند
04:48
joinپیوستن me and watch,
113
270000
2000
و با من تماشا می‌کردند،
04:50
but theirخودشان necksگردن soonبه زودی got soreدرد دارد, and they would go off to the boardwalkboardwalk
114
272000
3000
اما زود گردنشان خسته می‌شد
و می‌رفتند در ساحل قدم بزنند،
04:53
to playبازی videoویدئو gamesبازی ها and mingleمخلوط کردن with humansانسان.
115
275000
3000
مشغول بازی‌های ویدئویی
شوند و با انسان‌ها باشند.
04:56
I was prettyبسیار good at the videoویدئو gamesبازی ها. I was not very good at the other partبخشی,
116
278000
3000
من در بازی‌های ویدئویی خیلی خوب بودم.
اما در بخش دیگر زیاد خوب نبودم،
04:59
so I stayedماند aloneتنها with the cosmosکیهان.
117
281000
3000
پس با کیهان تنها ماندم.
05:02
And that's when it happenedاتفاق افتاد.
118
284000
1000
و در آن زمان، اتفاق افتاد.
05:04
An elderlyمسن coupleزن و شوهر cameآمد walkingپیاده روی down the streetخیابان.
119
286000
3000
یک زوج مسن در خیابان قدم می‌زدند.
05:07
I would say they were in theirخودشان lateدیر است seventiesدهه هفتاد,
120
289000
2000
می‌توانم بگویم نزدیک هشتاد سالشان بود،
05:09
and I would say that they were on a dateتاریخ,
121
291000
2000
و می‌توانم بگویم یک قرار عاشقانه داشتند،
05:11
because he was wearingپوشیدن a very neatشسته و رفته little suitکت و شلوار
122
293000
3000
چون مرد یک کت و شلوار خیلی مرتب پوشیده بود
05:14
with a yellowرنگ زرد tieکراوات -- a brownرنگ قهوه ای suitکت و شلوار.
123
296000
2000
با یک کراوات زرد -- یک کت و شلوار قهوه‌ای.
05:16
And she was wearingپوشیدن a cardiganژاکت کش باف پشمی, because it was now fullyبه طور کامل night
124
298000
3000
و زن یک ژاکت پوشیده بود، چون شب شده بود
05:19
and a chillسرد شدن was comingآینده in off the oceanاقیانوس.
125
301000
2000
و سرما داشت از اقیانوس می‌آمد.
05:21
I rememberیاد آوردن, for some reasonدلیل,
126
303000
2000
به دلایلی یادم می‌آید،
05:23
that they were exactlyدقیقا the sameیکسان heightارتفاع.
127
305000
3000
که آن‌ها دقیقاً هم قد بودند.
05:26
And then they stoppedمتوقف شد, and the man turnedتبدیل شد to me
128
308000
2000
و سپس ایستادند و مرد رو به من کرد
05:28
and said,
129
310000
2000
و گفت
05:30
"What are you looking for,
130
312000
2000
"دنبال چی می‌گردی،
05:32
flyingپرواز saucersبشقاب پرنده ها?"
131
314000
2000
بشقاب پرنده؟"
05:34
(Laughterخنده)
132
316000
3000
(خنده)
05:37
You have to admitاقرار کردن, that's a prettyبسیار bossرئیس pieceقطعه of detectiveکاراگاه work
133
319000
2000
قبول کنید این کار بیش از حد پلیسی بود
05:40
for an oldقدیمی man on a dateتاریخ.
134
322000
2000
که یک پیرمرد در قرار عاشقانه‌اش انجام دهد.
05:42
But what was strangerغریبه still --
135
324000
2000
اما چیزی که عجیب بود
05:44
and even I realizedمتوجه شدم it at the time,
136
326000
2000
و من آن موقع متوجه نشدم،
05:46
as a nine-year-oldنه ساله childکودک --
137
328000
2000
به عنوان یک بچه نُه ساله --
05:48
was that they stoppedمتوقف شد at all.
138
330000
2000
این بود که آن‌ها ایستادند.
05:50
That this oldقدیمی man would interruptوقفه his moonlightمهتاب strollقدم زدن
139
332000
2000
که یک پیرمرد قدم زدن
زیر نور ماه با معشوقه‌اش را
05:52
with his sweetheartعزیزم with the preciseدقیق reasonدلیل
140
334000
2000
متوقف کند فقط برای این که
05:54
of makingساخت funسرگرم کننده of a childکودک.
141
336000
3000
یک بچه را مسخره کند.
05:57
"Oh," he said,
142
339000
2000
او گفت "اوه"
05:59
"little greenسبز menمردان."
143
341000
2000
"آدم‌های سبز کوچک"
06:01
And then his girlfriendدوست دختر joinedپیوست in, too.
144
343000
3000
و بعد دوست دخترش هم شروع کرد.
06:04
"There's no suchچنین thing as spaceفضا menمردان," she said.
145
346000
2000
گفت: "چیزی به اسم آدم فضایی وجود نداره."
06:06
"There's no suchچنین thing."
146
348000
3000
"همچنین چیزی وجود نداره."
06:09
And then they bothهر دو laughedخندید. "Haولز, haهکتار, haهکتار."
147
351000
3000
و بعد هر دو خندیدند. "ها ها ها"
06:12
I lookedنگاه کرد around.
148
354000
2000
من به اطراف نگاه کردم.
06:14
The streetخیابان was entirelyبه طور کامل emptyخالی.
149
356000
2000
خیابان کاملاً خالی بود.
06:16
I had stoppedمتوقف شد hearingشنیدن the soundصدا of the oceanاقیانوس.
150
358000
2000
دیگر صدای اقیانوس را نمی‌شنیدم.
06:18
It was as thoughگرچه time had stoppedمتوقف شد.
151
360000
3000
انگار زمان متوقف شده بود.
06:21
I did not know why they were teasingاذیت کردن me.
152
363000
2000
نمی‌دانستم چرا من را دست انداخته بودند.
06:23
I lookedنگاه کرد into theirخودشان strangelyعجیب و غریب angryخشمگین facesچهره ها,
153
365000
3000
من به صورت‌های غریبه
و عصبانی‌شان نگاه کردم،
06:26
and I rememberیاد آوردن wonderingتعجب کردم,
154
368000
2000
و یادم می‌آید کنجکاو بودم
06:28
are they wearingپوشیدن rubberلاستیک masksماسک ها?
155
370000
2000
که آیا ماسک لاستیکی پوشیده‌اند؟
06:30
(Laughterخنده)
156
372000
2000
(خنده)
06:32
And what would be behindپشت those rubberلاستیک masksماسک ها, if they were?
157
374000
3000
و اگر پوشیده‌اند، چه چیز
پشت این ماسک‌ها است؟
06:35
Giantغول, almond-shapedبادام شکل, unblinkingبدون چشمک زدن eyesچشم ها?
158
377000
3000
چشم‌های بادامی بزرگی که پلک نمی‌زنند؟
06:39
Slitsشکاف for mouthsدهان?
159
381000
2000
شکاف‌هایی به جای دهان؟
06:41
The oldقدیمی man crookedکج his fingerانگشت as thoughگرچه he were firingشلیک کردن a gunاسلحه,
160
383000
2000
پیرمرد انگشتش را خم کرد
انگار داشت شلیک می‌کرد،
06:43
and then he madeساخته شده laserلیزر soundsبرای تلفن های موبایل.
161
385000
2000
و بعد صدای لیزر از خود درآورد.
06:45
"Kewکیو, kewچپ, kewچپ --
162
387000
2000
"کیو کیو کیو --
06:47
watch out."
163
389000
2000
مواظب باش."
06:49
And they turnedتبدیل شد at onceیک بار and walkedراه می رفت away.
164
391000
2000
و با هم برگشتند و دور شدند.
06:51
The oldقدیمی man reachedرسیده است out
165
393000
2000
پیرمرد پنجه دندانه دارش
06:53
his knobblyچاقو clawپنجه
166
395000
2000
را درآورد
06:55
for the woman'sزن handدست,
167
397000
2000
به دنبال دست زن گشت
06:57
and foundپیدا شد it, and left me aloneتنها.
168
399000
2000
و آن را پیدا کرد، و من را تنها گذاشتند.
06:59
Now, you could describeتوصیف کردن this as a simpleساده misunderstandingسوء تفاهم --
169
401000
3000
حالا، می‌توانید بگویید یک
سوء تفاهم ساده بوده است --
07:02
a strangeعجیب encounterرویارویی amongدر میان humansانسان.
170
404000
2000
یک برخورد عجیب بین انسان‌ها.
07:04
Maybe it was swampباتلاق gasگاز, but --
171
406000
2000
شاید به خاطر گازهای مرداب بوده، ولی --
07:06
(Laughterخنده) --
172
408000
2000
(خنده) --
07:08
I know what I saw.
173
410000
2000
من می‌دانم چه چیزی دیدم.
07:11
Closeنزدیک encounterرویارویی two: Brooklineبروکلین, Massachusettsماساچوست, 1984.
174
413000
4000
برخورد نزدیک دوم: بروکلین، ماساچوست، ۱۹۸۴
07:15
I wentرفتی to see the movieفیلم سینما "Duneتلماسه,"
175
417000
2000
رفتم فیلم "تل‌ماسه" را ببینم
07:17
and a girlدختر talkedصحبت کرد to me. Now, on its faceصورت --
176
419000
3000
و یک دختر با من حرف زد.
حالا واضح بود --
07:20
(Laughterخنده) --
177
422000
3000
(خنده) --
07:23
this is impossibleغیرممکن است on its faceصورت, I realizeتحقق بخشیدن --
178
425000
2000
غیرممکنه، واضح بود، متوجه شدم --
07:25
but it is absolutelyکاملا trueدرست است.
179
427000
2000
اما کاملاً درسته.
07:27
It was openingافتتاح night, naturallyبه طور طبیعی.
180
429000
2000
شب افتتاح فیلم بود.
07:29
I wentرفتی with my friendدوست Timتیم McGonigalمک گانیگال, who satنشسته on my left.
181
431000
3000
با دوستم تیم مک‌گنیگال
رفته بودم که سمت چپم نشسته بود.
07:32
On my right was the girlدختر in questionسوال.
182
434000
2000
سمت راستم دختر سؤال پرسنده بود.
07:34
She had long, curlyفرفری blackسیاه hairمو, a blueآبی jeanجین jacketژاکت.
183
436000
3000
او موی مشکی بلند و فرفری داشت
و یک ژاکت جین آبی پوشیده بود.
07:37
I rememberیاد آوردن, she had some sortمرتب سازی of injuryصدمه to her ankleمچ پا,
184
439000
3000
یادم می‌آید مچ پایش زخمی شده بود،
07:40
an Aceآه bandageباند, and she had crutchesعصا.
185
442000
2000
آن را پانسمان کرده بود و عصا داشت.
07:42
She was very tallبلند قد, I would say.
186
444000
2000
به نظرم قدش خیلی بلند بود.
07:44
I was startingراه افتادن highبالا schoolمدرسه at the time. I would say she was a juniorجوان,
187
446000
3000
آن موقع داشتم دبیرستان را شروع
می‌کردم. فکر کنم سال پایینی بود.
07:47
but I had never seenمشاهده گردید her before. She didn't go to my schoolمدرسه.
188
449000
2000
اما قبلاً او را ندیده بودم.
به مدرسه من نمی‌رفت.
07:49
I didn't know her nameنام, and I never will.
189
451000
3000
اسمش را نمی‌دانستم و هیچ وقت هم نمی‌فهمم.
07:52
She was sittingنشسته with someoneکسی who I presumeفرض کنید was her motherمادر,
190
454000
2000
او با کسی نشسته بود که
فرض می‌کنم مادرش بود،
07:54
and they were talkingصحبت کردن about the novelرمان, "Duneتلماسه."
191
456000
3000
و آن‌ها در مورد رمان
"تل‌ماسه" صحبت می‌کردند.
07:57
They were bothهر دو bigبزرگ fansطرفداران, motherمادر and daughterفرزند دختر --
192
459000
2000
هر دو طرفدارش بودند، مادر و دختر --
07:59
very unusualغیر معمول.
193
461000
2000
خیلی غیرعادی بود.
08:01
They were talkingصحبت کردن about how theirخودشان favoriteمورد علاقه charactersشخصیت ها
194
463000
2000
آن‌ها داشتند در مورد شخصیت‌های
موردعلاقه خود صحبت می‌کردند
08:03
were the giantغول sandwormsشن و ماسه.
195
465000
3000
که کرم‌های خاکی غول‌پیکر بودند.
08:06
And then it got strangerغریبه.
196
468000
2000
و بعد عجیب‌تر شد.
08:08
That's when she turnedتبدیل شد to me and said,
197
470000
2000
آن موقع بود که رویش را به من کرد و گفت:
08:10
"Are you looking forwardرو به جلو to seeingدیدن the movieفیلم سینما?"
198
472000
3000
"آیا مشتاقی که این فیلم را ببینی؟"
08:13
(Laughterخنده)
199
475000
2000
(خنده)
08:15
First of all, I was embarrassedخجالت زده
200
477000
1000
قبل از هر چیز، خجالت کشیده بودم
08:16
because I had not readخواندن the novelرمان "Duneتلماسه" at that time.
201
478000
3000
چون در آن زمان رمان
"تل‌ماسه" را نخوانده بودم.
08:19
I was merelyصرفا - فقط a connoisseurخبره of moviesفیلم ها
202
481000
2000
تنها در فیلم‌هایی متخصص بودم
08:21
featuringشامل desertکویر planetsسیارات, as I still am.
203
483000
2000
که سیاره‌های خالی را نشان
می‌دادند، هنوز هم هستم.
08:23
(Laughterخنده)
204
485000
2000
(خنده)
08:25
But it was alsoهمچنین the toneلحن of how she askedپرسید: the questionسوال:
205
487000
2000
اما لحن سؤال پرسیدنش هم عجیب بود:
08:27
aproposتقریبا of nothing, like she didn't even careاهميت دادن about the answerپاسخ,
206
489000
3000
هیچ ربطی نداشت، انگار اصلاً
برایش مهم نبود که چه جواب می‌دهم،
08:30
as thoughگرچه she just wanted to talk to me.
207
492000
3000
انگار فقط می‌خواست با من حرف بزند.
08:34
I did not know what to say. I said, "Yes."
208
496000
2000
نمی‌دانستم چه بگویم. گفتم: "بله"
08:37
I did not even turnدور زدن my headسر.
209
499000
2000
حتی سَرم را برنگرداندم.
08:40
The movieفیلم سینما beganآغاز شد.
210
502000
2000
فیلم شروع شد.
08:42
I need not remindیادآوری کن you that this was Davidدیوید Lynch'sلینچ versionنسخه of "Duneتلماسه,"
211
504000
3000
لازم نیست یادآوری کنم که این فیلم
نسخه دیوید لینچ از "تل‌ماسه" بود
08:45
in whichکه all of the charactersشخصیت ها
212
507000
3000
که در آن همه شخصیت‌ها
08:48
were sexyسکسی and deformedناقص شده at the sameیکسان time.
213
510000
2000
همزمان جذاب و ناقص بودند.
08:50
(Laughterخنده)
214
512000
2000
(خنده)
08:52
There was a characterشخصیت calledبه نام the Third-Stageمرحله سوم Guildانجمن Navigatorناوبر,
215
514000
3000
یک شخصیت بود به نام
راهنمای ناوگان مرحله سوم،
08:55
whichکه was a kindنوع of giantغول, floatingشناور fetus-creatureجنس مخلوق
216
517000
3000
که یک جور غول بود،
موجودی شبیه جنین شناور
08:58
that livedزندگی می کرد in a giantغول tankمخزن with this orangeنارنجی mistغبار
217
520000
3000
که در یک مخزن غول‌پیکر
زندگی می‌کرد با غبار نارنجی
09:01
of psychedelicروانشناسی spiceادویه جات
218
523000
2000
که ادویه روان‌گردانی بود
09:03
swirlingچرخش around him,
219
525000
2000
که دورش می‌چرخید،
09:05
allowingاجازه می دهد him to bendخم شدن spaceفضا and time.
220
527000
2000
به او امکان می‌داد که
فضا و زمان را خم کند.
09:07
He could never leaveترک کردن the tankمخزن
221
529000
2000
هیچ وقت نمی‌توانست مخزن را ترک کند
09:09
or interactتعامل with the outsideخارج از worldجهان.
222
531000
2000
یا با جهان بیرونی تعامل داشته باشد.
09:11
He had becomeتبدیل شدن به, in his isolationانزوا,
223
533000
2000
در انزوای خودش،
09:13
so deformedناقص شده and so sexyسکسی,
224
535000
2000
آنقدر ناقص و جذاب شده بود،
09:15
that he had to talk throughاز طریق a kindنوع of old-timeyقدیمی زمان radioرادیو
225
537000
3000
که مجبور بود با یک رادیوی قدیمی
09:18
to the outsideخارج از worldجهان, and could never touchدست زدن به them.
226
540000
3000
با جهان بیرون صحبت کند و هیچ‌وقت
نمی‌توانست آن‌ها را لمس کند.
09:21
I mean, I likedدوست داشت him a lot better than the sandwormsشن و ماسه.
227
543000
3000
منظورم این است که من او را
خیلی بیشتر از کرم‌های خاکی دوست داشتم.
09:24
The sandwormsشن و ماسه were fine, but your favoriteمورد علاقه characterشخصیت?
228
546000
3000
کرم‌های خاکی خوب بودند،
اما شخصیت مورد علاقه؟
09:27
Please.
229
549000
2000
بی‌خیال!
09:29
When the movieفیلم سینما endedبه پایان رسید,
230
551000
2000
وقتی فیلم تمام شد،
09:31
everyoneهر کس seemedبه نظر می رسید very happyخوشحال
231
553000
2000
همه خوشحال به نظر می‌رسیدند
09:33
to get up and get out of the theatreتئاتر as soonبه زودی as possibleامکان پذیر است.
232
555000
2000
که می‌توانستند بلند شوند و
هر چه زودتر سینما را ترک کنند.
09:36
Exceptبجز for the girlدختر.
233
558000
2000
به جز آن دختر.
09:38
As I walkedراه می رفت out, her paceسرعت slowedآهسته.
234
560000
2000
وقتی من داشتم بیرون می‌رفتم،
قدم‌هایش را آهسته کرد.
09:40
Perhapsشاید it was the crutchesعصا,
235
562000
2000
شاید به خاطر راه رفتن با عصا بود.
09:42
but it seemedبه نظر می رسید --
236
564000
2000
اما به نظر می‌رسید --
09:44
(Laughterخنده) --
237
566000
2000
(خنده) --
09:46
it seemedبه نظر می رسید as thoughگرچه she mightممکن want to talk to me again.
238
568000
4000
به نظر می‌رسید می‌خواست
دوباره با من حرف بزند.
09:50
When I say it out loudبا صدای بلند, it soundsبرای تلفن های موبایل so ridiculousمسخره,
239
572000
3000
وقتی بلند می‌گویم، مسخره به نظر می‌رسد،
09:53
but I can only come to the conclusionنتیجه
240
575000
2000
اما فقط می‌توانم نتیجه بگیرم
09:55
that it was what, in the alienبیگانه abducteeآدم ربایی communityجامعه,
241
577000
3000
که همان چیزی بود که انجمن آدم ربایی فضایی
09:58
they call a "screenصفحه نمایش memoryحافظه":
242
580000
3000
آن را "حافظه تصویری" می‌نامد:
10:01
a ridiculousمسخره falseنادرست recollectionیادآوری designedطراحی شده by theirخودشان brainمغز
243
583000
3000
یک خاطره دروغین مبهم
که توسط مغز آن‌ها طراحی شده
10:04
to coverپوشش up some traumaتروما -- say, of beingبودن kidnappedربوده شده
244
586000
2000
تا ضربه روحی را بپوشاند --
مثلاً ناشی از ربوده شدن
10:06
and flownپرواز کرده off to a sexارتباط جنسی pyramidهرم.
245
588000
2000
و پرواز کردن به یک هرم رابطه جنسی.
10:08
(Laughterخنده)
246
590000
2000
(خنده)
10:10
And so I sure am gladخوشحالم
247
592000
2000
و من خیلی خوشحالم
10:12
I did not slowآرام down to talk to her.
248
594000
2000
که نایستادم تا با او صحبت کنم.
10:14
I sure am gladخوشحالم I never saw her again.
249
596000
3000
خوشحالم که دیگر هیچ‌وقت او را ندیدم.
10:18
Closeنزدیک encounterرویارویی threeسه: Philadelphiaفیلادلفیا, Pennsylvaniaپنسیلوانیا,
250
600000
3000
برخورد نزدیک سوم: فیلادلفیا، پنسیلوانیا،
10:21
1989.
251
603000
2000
۱۹۸۹
10:23
In the mid-to-lateاواسط تا دیر '80s,
252
605000
2000
در نیمه دوم دهه ۸۰
10:25
the novelistرمان نویس Whitleyخیابان Strieberاستریبر wroteنوشت a bookکتاب calledبه نام "Communionپیوستن,"
253
607000
3000
رمان‌نویسی به نام وایتلی استرایبر
کتابی با عنوان "مشارکت" نوشت
10:28
in whichکه he describedشرح داده شده his ownخودت lifelongطول عمر experiencesتجربیات
254
610000
2000
که در آن تجربه‌های خود در زندگی را
10:30
beingبودن abductedربوده شد by aliensبیگانگان.
255
612000
3000
در زمینه ربوده شدن توسط
فرازمینی‌ها توضیح داده بود.
10:33
And he alsoهمچنین describedشرح داده شده the phenomenonپدیده knownشناخته شده in this communityجامعه
256
615000
2000
همچنین پدیده‌ای در این جامعه را شرح داده
10:35
as "lostکم شده time,"
257
617000
2000
به نام "زمان از دست رفته"
10:37
where Whitleyخیابان Strieberاستریبر would suddenlyناگهان becomeتبدیل شدن به awareمطلع
258
619000
2000
که در آن وایتلی استرایبر
ناگهان متوجه می‌شود
10:39
that he could not rememberیاد آوردن the previousقبلی tenده minutesدقایق,
259
621000
3000
که نمی‌تواند ده دقیقه‌ی
گذشته را به خاطر بیاورد،
10:42
or the previousقبلی tenده hoursساعت ها, or the previousقبلی tenده daysروزها.
260
624000
3000
یا ده ساعت گذشته، یا ده روز گذشته.
10:45
And would come to the conclusionنتیجه that that was when the aliensبیگانگان
261
627000
2000
و نتیجه می‌گیرد که این
در زمانی اتفاق افتاده
10:47
were takingگرفتن him and givingدادن him rectalرکتوم probesپروب ها.
262
629000
3000
که فرازمینی‌ها او را گرفته
و به او انزال الکتریکی می‌دادند.
10:50
(Laughterخنده)
263
632000
2000
(خنده)
10:52
This bookکتاب becameتبدیل شد, naturallyبه طور طبیعی, an enormousعظیم best-sellerبهترین فروشنده.
264
634000
3000
طبیعتاً این کتاب فروش بسیاری داشت.
10:55
This imageتصویر by Tedتد Josephجوزف was from that bookکتاب,
265
637000
2000
این عکس از تد جوزف، از همان کتاب بوده
10:57
and was his, sortمرتب سازی of, policeپلیس sketchطرح
266
639000
3000
و به نوعی، طراحی پلیسی او
11:00
of what the creaturesموجودات lookedنگاه کرد like
267
642000
2000
از ظاهر آن موجوداتی است
11:02
that Whitleyخیابان Strieberاستریبر had describedشرح داده شده to him.
268
644000
2000
که وایتلی استرایبر به او توضیح داده بود.
11:04
And it was so successfulموفق شدن that they madeساخته شده it into a movieفیلم سینما.
269
646000
3000
و این‌قدر موفق بود که
از آن یک فیلم ساختند.
11:07
And in 1989, the way I rememberیاد آوردن it,
270
649000
2000
و در سال ۱۹۸۹،
طوری که به یاد دارم،
11:09
I was in Philadelphiaفیلادلفیا
271
651000
2000
من در فیلادلفیا بودم
11:11
visitingبازدید my girlfriendدوست دختر, and we decidedقرار بر این شد,
272
653000
2000
پیش دوست‌دخترم،
و ما یکباره تصمیم گرفتیم
11:13
aproposتقریبا of nothing, to go see this movieفیلم سینما.
273
655000
3000
که این فیلم را ببینیم.
11:16
And the way I rememberیاد آوردن it, the movieفیلم سینما featuredویژه these detailsجزئیات.
274
658000
3000
و طوری که من یادم می‌آید،
فیلم این جزئیات را داشت.
11:19
One: Whitleyخیابان Strieberاستریبر
275
661000
2000
یک: وایتلی استرایبر
11:21
was playedبازی کرد by Christopherکریستوفر Walkenواکن.
276
663000
2000
که کریستوفر واکن نقشش را بازی می‌کرد.
11:23
Two: the alienبیگانه was playedبازی کرد by a rubberلاستیک puppetعروسک.
277
665000
3000
دو: آدم فضایی که یک عروسک
نقشش را بازی می‌کرد.
11:26
(Laughterخنده)
278
668000
2000
(خنده)
11:28
Threeسه: there was a surprisinglyشگفت آور long
279
670000
3000
سه: به طور عجیبی در زمان زیادی
11:31
sequenceتوالی of the filmفیلم in whichکه the rubberلاستیک puppetعروسک
280
673000
2000
از فیلم، عروسک خیمه شب‌بازی
11:33
givesمی دهد Christopherکریستوفر Walkenواکن a rectalرکتوم probeپروب.
281
675000
3000
به کریستوفر واکن انزال الکتریکی می‌دهد.
11:37
Fourچهار: this was beingبودن shownنشان داده شده
282
679000
2000
چهار: این صحنه در یک سینمای معمولی
11:39
in a regularمنظم movieفیلم سینما theaterتئاتر in Centerمرکز Cityشهر, Philadelphiaفیلادلفیا.
283
681000
3000
در مرکز شهر فیلادلفیا نشان داده می‌شد.
11:42
Fiveپنج: all of whichکه is to say,
284
684000
2000
پنج: از همه این‌ها گذشته
11:44
they madeساخته شده a movieفیلم سینما out of the bookکتاب, "Communionپیوستن,"
285
686000
2000
آن‌ها بر اساس کتاب "مشارکت" یک فیلم ساختند
11:46
and it starredستاره دار Christopherکریستوفر Walkenواکن.
286
688000
3000
که کریستوفر واکن در آن هنرنمایی کرده بود.
11:49
Does something seemبه نظر می رسد strangeعجیب about this to you?
287
691000
3000
چیزی به نظرتان غیرعادی نیست؟
11:52
Something oddفرد? Something off? Something wrongاشتباه with this pictureعکس?
288
694000
3000
چیزی عجیب نیست که از قلم انداخته باشیم؟
چیزی که با این تصویر همخوانی نداشته باشد؟
11:55
Think about it. Yes. The answerپاسخ is:
289
697000
2000
به آن فکر کنید. بله. جواب این است:
11:57
I had a girlfriendدوست دختر. What?
290
699000
3000
من یک دوست دختر داشتم. چی؟
12:00
(Laughterخنده)
291
702000
3000
(خنده)
12:03
How did this happenبه وقوع پیوستن? When did this happenبه وقوع پیوستن?
292
705000
3000
چطور این اتفاق افتاد؟
کِی اتفاق افتاد؟
12:06
I rememberیاد آوردن walkingپیاده روی out of the theaterتئاتر
293
708000
2000
یادم می‌آید که داشتیم
از سینما خارج می‌شدیم
12:08
and becomingتبدیل شدن به suddenlyناگهان awareمطلع of this factواقعیت,
294
710000
2000
و ناگهان متوجه این موضوع شدم،
12:10
as we walkedراه می رفت handدست in handدست,
295
712000
2000
وقتی دست هم را گرفته بودیم،
12:12
and ponderingاندیشیدن these very sameیکسان questionsسوالات.
296
714000
2000
و من به همین سؤال‌ها فکر می‌کردم.
12:14
And to this day, I have no answerپاسخ for you.
297
716000
3000
و تا امروز هم جوابی برای آن ندارم.
12:18
Closeنزدیک encounterرویارویی fourچهار: the AlgarveAlgarve,
298
720000
2000
برخورد نزدیک چهارم: الگاروه،
12:20
Portugalکشور پرتغال, 1991.
299
722000
2000
پرتغال، ۱۹۹۱.
12:22
Some yearsسالها laterبعد, I and this womanزن --
300
724000
2000
چند سال بعد، من و این زن --
12:24
we'llخوب call her "Catherineکاترین Fletcherفلچر" --
301
726000
3000
که او را "کاترین فلچر" صدا می‌زنیم --
12:27
(Laughterخنده) --
302
729000
3000
(خنده) --
12:30
wentرفتی travelingمسافرت throughاز طریق the southجنوب of Portugalکشور پرتغال togetherبا یکدیگر.
303
732000
3000
با هم به جنوب پرتغال سفر کردیم.
12:33
We stayedماند in oldقدیمی, crumblingفرو ریختن, walledدیوارهای دیواری citiesشهرها,
304
735000
4000
ما در شهرهای قدیمی، خراب شده و دیوار کشیده
12:37
in tinyکوچک little hotelsهتل ها,
305
739000
1000
در هتل‌های خیلی کوچک ماندیم،
12:38
and we would climbبالا رفتن up to the roofسقف and drinkنوشیدن Vinhoویهو Verdeورد
306
740000
3000
و از سقف‌ها بالا می‌رفتیم
و شراب سبز می‌نوشیدیم.
12:41
and watch the sunآفتاب setتنظیم and playبازی checkersچکرز.
307
743000
2000
غروب خورشید را تماشا می‌کردیم
و تخته بازی می‌کردیم.
12:43
What? Did we do this? Really? Does anyoneهر کسی do this?
308
745000
3000
چی؟ این کار را می‌کردیم؟ واقعاً؟
اصلاً کسی این کار را می‌کند؟
12:47
We wentرفتی to some toplessبی نظیر beachesسواحل.
309
749000
2000
به سواحل آزاد رفتیم.
12:49
Excuseبهانه me? No, not in my life.
310
751000
3000
ببخشید؟ نه، در زندگی من نبوده.
12:52
For what it's worthارزش, we wentرفتی to Sagresساپژوهش,
311
754000
2000
این را هم بگویم که به ساگرش رفتیم،
12:54
whichکه was consideredدر نظر گرفته شده, at the time, to be the endپایان of the worldجهان.
312
756000
3000
که در آن زمان، پایان دنیا
در نظر گرفته می‌شد.
12:57
And there I was chasedتعقیب شد by a packبسته of feralجالب dogsسگ ها on the dockاسکله,
313
759000
3000
و در آن‌جا، سگ‌های وحشی
روی اسکله من را تعقیب کردند،
13:00
and the leadسرب dogسگ bitبیت me on the assالاغ,
314
762000
3000
و سگ جلویی باسن من را گاز گرفت،
13:03
requiringنیاز به me to go to a strangeعجیب Portugueseپرتغالی clinicدرمانگاه
315
765000
2000
که مجبور شدم به یک
درمانگاه عجیب پرتغالی برم
13:05
and receiveدريافت كردن an assالاغ shotشات.
316
767000
2000
و آمپول بزنم.
13:07
Make of that what you will.
317
769000
2000
هر جور می‌خواهید تفسیرش کنید.
13:09
(Laughterخنده)
318
771000
1000
(خنده)
13:10
Our last day in Portugalکشور پرتغال,
319
772000
2000
آخرین روزِ ما در پرتغال،
13:12
we were in the districtناحیه capitalسرمایه، پایتخت of Faroفارو,
320
774000
3000
در مرکز ناحیه فارو بودیم،
13:15
and Catherineکاترین decidedقرار بر این شد that she wanted to go to the beachساحل دریا
321
777000
2000
و کاترین تصمیم گرفت که به ساحل برود
13:17
one last time.
322
779000
2000
برای آخرین بار.
13:19
Now, Faroفارو is a bustlingشلوغ little cityشهر,
323
781000
2000
فارو یک شهر کوچک شلوغ است،
13:21
and to get to the beachساحل دریا, she explainedتوضیح داد, you would have to take
324
783000
2000
و او گفت برای رفتن به ساحل باید
13:23
a busاتوبوس and then a boatقایق.
325
785000
2000
یک اتوبوس و بَعد یک قایق بگیریم.
13:25
And did I want to come with?
326
787000
2000
و من می‌خواستم که با او بروم؟
13:27
But I was exhaustedخسته and dog-bittenسگ گرسنه, and so I said, "No."
327
789000
3000
اما من خسته بودم و سگ
گازم گرفته بود، پس گفتم "نه".
13:30
I rememberیاد آوردن what she lookedنگاه کرد like before she left.
328
792000
3000
یادم می‌آید که قبل از رفتن چه شکلی بود.
13:34
The frecklesfreckles had grownرشد کرد
329
796000
2000
لک‌های صورت و شانه‌هایش
13:36
and multipliedچند برابر on her faceصورت and shouldersشانه ها,
330
798000
3000
بزرگ و زیاد شده بودند،
13:39
clusteringخوشه بندی into a kindنوع of a tanقهوهای مایل به زرد.
331
801000
2000
انگار برنزه کرده بود.
13:41
A tanقهوهای مایل به زرد, we were bothهر دو tanقهوهای مایل به زرد --
332
803000
2000
برنزه، ما هر دو برنزه بودیم --
13:43
is this trueدرست است?
333
805000
2000
این درست است؟
13:46
Her eyesچشم ها were extraاضافی brightروشن است and extraاضافی blueآبی, as a resultنتيجه.
334
808000
3000
در نتیجه، چشم‌هایش خیلی
روشن و خیلی آبی بود.
13:49
She was smilingخندان.
335
811000
2000
می‌خندید.
13:51
She was a singleتنها womanزن about to go aloneتنها into a countryکشور,
336
813000
2000
یک زن تنها بود که می‌خواست
تنهایی به یک کشور برود،
13:53
not even speakingصحبت كردن the languageزبان,
337
815000
3000
حتی نمی‌توانست به زبانشان صحبت کند،
13:56
to travelمسافرت رفتن aloneتنها by busاتوبوس and boatقایق
338
818000
2000
می‌خواست تنهایی با اتوبوس و قایق سفر کند
13:58
to go to a beachساحل دریا she did not know
339
820000
2000
تا به ساحلی برود که نه می‌شناخت
14:00
or had never seenمشاهده گردید.
340
822000
2000
نه قبلاً دیده بود.
14:02
I lovedدوست داشتنی her, and then she wentرفتی out
341
824000
3000
من عاشقش بودم، و بَعد او رفت
14:05
into that strangeعجیب, alienبیگانه landزمین.
342
827000
3000
به آن سرزمین عجیب و فرازمینی.
14:08
It tookگرفت me some time to come to my sensesاحساسات.
343
830000
3000
کمی زمان برد تا حواسم سر جایش بیاید.
14:11
I had my ownخودت "lostکم شده time" momentلحظه,
344
833000
1000
من "زمان از دست رفته" خودم را داشتم،
14:12
where I wokeبیدار شدم up and suddenlyناگهان realizedمتوجه شدم
345
834000
3000
که بعدش بیدار شدم و ناگهان متوجه شدم
14:15
it was very lateدیر است in the day, almostتقریبا dinnertimeوقت شام,
346
837000
2000
خیلی دیر وقت بود، تقریباً زمان شام،
14:17
and she had not come back.
347
839000
2000
و او بر نگشته بود.
14:19
Nervousعصبی, I wentرفتی down to the streetخیابان to look for her.
348
841000
2000
دست پاچه به خیابان رفتم تا دنبالش بگردم.
14:21
Now, I did not speakصحبت Portugueseپرتغالی.
349
843000
3000
حالا، پرتغالی بلد نبودم.
14:24
I did not know where the beachساحل دریا was.
350
846000
2000
نمی‌دانستم ساحل کجا بود.
14:26
I could not call her on a cellسلول phoneتلفن because this was 1991,
351
848000
3000
نمی‌توانستم به موبایلش زنگ
بزنم چون سال ۱۹۹۱ بود،
14:29
and the aliensبیگانگان had not givenداده شده us that technologyتکنولوژی yetهنوز.
352
851000
2000
و فرازمینی‌ها هنوز این
تکنولوژی را به ما نداده بودند.
14:31
(Laughterخنده)
353
853000
3000
(خنده)
14:34
I realizedمتوجه شدم that the day would only have
354
856000
2000
متوجه شدم که در آن روز تنها
14:36
two possibleامکان پذیر است outcomesنتایج:
355
858000
2000
دو نتیجه وجود خواهد داشت:
14:38
eitherیا Catherineکاترین would come back to the hotelهتل,
356
860000
2000
یا کاترین به هتل برمی‌گردد
14:40
or she would never come back to the hotelهتل.
357
862000
3000
یا هیچ وقت به هتل برنمی‌گردد.
14:43
And so I satنشسته down to wait.
358
865000
2000
پس نشستم و منتظر ماندم.
14:45
I did not watch the skiesآسمان, but the very endپایان of the streetخیابان
359
867000
4000
آسمان را ندیدم، اما انتهای خیابان را دیدم
14:49
where the busesاتوبوس and carsماشین ها and pedestriansعابر پیاده
360
871000
3000
که اتوبوس‌ها و ماشین‌ها و عابران پیاده
14:52
and little scootersاسکوتر ها were movingدر حال حرکت alongدر امتداد.
361
874000
2000
و اسکوترهای کوچک حرکت می‌کردند.
14:54
And I watchedتماشا کردم those constellationsصورت فلکی shiftتغییر مکان,
362
876000
2000
و آن صورت‌های فلکی در حال حرکت را دیدم،
14:56
hopingامید that they would partبخشی and I would see her faceصورت.
363
878000
3000
با این امید که جدا می‌شوند
و صورت او را می‌بینم.
14:59
It was at that momentلحظه,
364
881000
2000
در آن لحظه،
15:01
in that very smallکوچک townشهر of 30,000 or so,
365
883000
3000
در آن شهر کوچک تقریباً ۳۰ هزار نفری بود
15:04
that I trulyبراستی appreciatedاستقبال مینماید the vastnessگستردگی of the universeجهان
366
886000
3000
که وسعت جهان را درک کردم
15:07
and the searchingجستجوکردن we mightممکن do in it.
367
889000
3000
و جستجوهایی که شاید
در آن انجام بدهیم.
15:10
And that's when the Liberiansلیبریان ها cameآمد alongدر امتداد.
368
892000
2000
و آن موقع بود که لیبریایی‌ها آمدند.
15:12
Fiveپنج youngجوان menمردان -- all laughingخندیدن, happyخوشحال, travelingمسافرت togetherبا یکدیگر,
369
894000
3000
پنج مرد جوان -- همه خندان و
خوشحال که با هم سفر می‌کردند،
15:15
comingآینده back to this hotelهتل where they were stayingاقامت.
370
897000
3000
و به این هتل برگشته بودند
که در آن اقامت داشتند.
15:18
One of them was namedتحت عنوان Josephجوزف, and he askedپرسید: me
371
900000
2000
یکی از آن‌ها که اسمش جوزف بود، از من پرسید
15:20
what was I doing, and I explainedتوضیح داد.
372
902000
2000
که چه کار می‌کنم، و من توضیح دادم.
15:22
And he said, "Don't worryنگرانی." He was sure that Catherineکاترین would be safeبی خطر.
373
904000
3000
و او گفت: "نگران نباش."
مطمئن بود که کاترین سالم است.
15:25
But he did not seemبه نظر می رسد so very sure,
374
907000
2000
اما آنقدرها هم مطمئن به نظر نمی‌رسید،
15:27
for he satنشسته down to wait with me.
375
909000
2000
چون نشست و با من منتظر ماند.
15:29
And for the nextبعد two hoursساعت ها, they all waitedمنتظر with me:
376
911000
2000
تا دو ساعت بعد، همه‌شان
با من منتظر ماندند:
15:31
takingگرفتن turnsچرخش, going up to theirخودشان roomاتاق, comingآینده back,
377
913000
3000
جایشان را عوض می‌کردند،
به اتاق‌هایشان می‌رفتند و برمی‌گشتدند،
15:34
tellingگفتن me jokesجوک ها, distractingمنحرف کردن me.
378
916000
1000
جوک می‌گفتند تا حواسم پرت شود.
15:35
Two hoursساعت ها, they gaveداد me a messageپیام.
379
917000
3000
در این دو ساعت، آن‌ها یک پیام به من دادند.
15:38
We are not aloneتنها.
380
920000
2000
ما تنها نیستیم.
15:40
And then, in the middleوسط of a sentenceجمله, at the very birthتولد of twilightگرگ و میش,
381
922000
3000
و بعد از آن، وسط یک جمله،
در زمان گرگ و میش،
15:43
I turnedتبدیل شد and lookedنگاه کرد down the streetخیابان.
382
925000
2000
من برگشتم و خیابان را نگاه کردم.
15:45
The starsستاره ها alignedهم راستا, and she cameآمد back.
383
927000
3000
ستاره‌ها همراستا شدند و او برگشت.
15:48
She was smilingخندان. She did not understandفهمیدن why I was so worriedنگران.
384
930000
3000
می‌خندید. درک نمی‌کرد
که چرا آنقدر نگران بودم.
15:51
Neitherنه نه did the Liberiansلیبریان ها,
385
933000
2000
لیبریایی‌ها هم درک نمی‌کردند،
15:53
althoughبا اينكه there was a hugeبزرگ amountمیزان of reliefتسکین in theirخودشان laughterخنده
386
935000
2000
اگر با دیدن خنده‌اش خیالم خیلی راحت شد
15:55
as they clappedکلاه گشاد us on the back, and wentرفتی back up to theirخودشان roomاتاق
387
937000
3000
وقتی تشویقمان می‌کردند
و به اتاقشان برگشتند
15:58
and left us aloneتنها in the streetخیابان, holdingبرگزاری handsدست ها.
388
940000
3000
و ما را در خیابان تنها گذاشتند،
وقتی دست هم را گرفته بودیم.
16:01
An eventرویداد like this leavesبرگها a scarجای زخم on the memoryحافظه,
389
943000
3000
و رویدادی مثل این، مانند
یک زخم در حافظه می‌ماند،
16:04
much like a pieceقطعه of alienبیگانه technologyتکنولوژی
390
946000
2000
مثل یک قطعه با تکنولوژی فرازمینی
16:06
that has been insertedوارد شده into your buttocksباسن
391
948000
2000
که به باسنت وارد شده
16:08
by a "Portugueseپرتغالی doctorدکتر."
392
950000
2000
توسط یک "دکتر پرتغالی".
16:10
(Laughterخنده)
393
952000
2000
(خنده)
16:12
And even now, a decadeدهه and a halfنیم laterبعد,
394
954000
2000
و حتی حالا، یک و نیم دهه بعد،
16:14
even now that we are marriedمتاهل,
395
956000
2000
حتی حالا که ما ازدواج کردیم،
16:16
I look for her still, wheneverهر زمان که she is not in the roomاتاق.
396
958000
3000
هنوز هم هروقت در اتاق
نیست، دنبالش می‌گردم.
16:19
And even thoughگرچه, I think you'llشما خواهید بود agreeموافق, it is probableاحتمالا
397
961000
3000
و اگرچه، فکر می‌کنم
موافق باشید که احتمال دارد
16:22
that duringدر حین the time she was away,
398
964000
2000
در زمانی که رفته بود،
16:24
she was kidnappedربوده شده and replacedجایگزین شد by an alienبیگانه cloneشبیه,
399
966000
2000
دزدیده شد و با یک کلون
فرازمینی جایگزین شد،
16:27
I love her and wait for her still.
400
969000
2000
من عاشقش هستم و
هنوز هم منتظرشم.
16:29
Thank you for your kindنوع attentionتوجه.
401
971000
2000
از توجه شما سپاسگزارم.
16:31
(Applauseتشویق و تمجید)
402
973000
3000
(تشویق)
Translated by Pedram Pourasgari
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
John Hodgman - Expert
John Hodgman is a writer, humorist, geek celebrity, former professional literary agent and expert on all world knowledge. He was the bumbling PC in Apple's long-running "I'm a Mac; I'm a PC" ad campaign.

Why you should listen

You may know him only as the PC in Apple's PC vs. Mac smackdown ads, or as the Daily Show with Jon Stewart's Resident Expert. But John Hodgman has many other claims to fame. He's the author of The Areas of My Expertise, which provides vital and completely fake details on the great lobster conspiracy, hoboes, nine US presidents who had hooks for hands, and how to win a fight; the followup More Information Than You Require; and his newest (and he claims last), That Is All.

He is a contributing writer for the New York Times Magazine; host of the Little Gray Book Lectures, a monthly series that has aired on This American Life; and an actual former professional literary agent.

More profile about the speaker
John Hodgman | Speaker | TED.com