ABOUT THE SPEAKER
Charity Tillemann-Dick - Soprano
Charity Tillemann-Dick is a soprano who has appeared on opera and concert stages around the world. Her roles have included Titania in "A Midsummer's Night Dream," Gilda in "Rigoletto" and Violetta in "La Traviata."

Why you should listen

Charity Sunshine Tillemann-Dick is an American-born soprano. She has performed across the United States, Europe, and Asia in venues as diverse as The Kennedy Center in Washington, DC; Severance Hall in Cleveland, Ohio; Il Giardino Di Boboli in Florence, Italy; The National Symphony Hall in Budapest, Hungary; The Tel Aviv Opera House in Israel; and the American Embassy in Beijing, China. She studied music at the Peabody Conservatory at Johns Hopkins University and the Liszt Academy of Music in Budapest.

She has collaborated and performed with noted conductors and musicians Bruno Rigacci, Joella Jones, Marvin Hamlisch, Bono, Zoltán Kocsis, Joan Dornemann, Eva Marton, and former Secretary of State Condoleeza Rice. Some of her operatic roles have included Titania in A Midsummer's Night Dream, Gilda in Rigoletto and Violetta in La Traviata. She has performed for presidents, prime ministers, members of Congress, and world dignitaries. Her performances have been broadcast around the world on the BBC, IRA, Bartok Radio, MTV, PBS and NPR.

Tillemann-Dick has served as the national spokesperson for the Pulmonary Hypertension Association, working to raise awareness, increase federal research funding, expand stem cell research, and promote preventative and alternative medicine.

 

More profile about the speaker
Charity Tillemann-Dick | Speaker | TED.com
TEDMED 2010

Charity Tillemann-Dick: Singing after a double lung transplant

چریتی تیل من دیک: آواز خواندن بعد از پیوند هر دو ریه

Filmed:
605,948 views

پزشک به او گفت، تو هیچ وقت نمی تونی دوباره آواز بخونی. اما خواننده سوپرانو اپرا، چریتی تیل من دیک داستانی را خواهد گفت از دو واقعه، یکی بقا یافتن از یک بیماری بعد از پیوند دوگانه ریه ها و دوم از روحش، که با علاقه به خواندن تغذیه می شد. یک داستان قوی از TEDMED 2010
- Soprano
Charity Tillemann-Dick is a soprano who has appeared on opera and concert stages around the world. Her roles have included Titania in "A Midsummer's Night Dream," Gilda in "Rigoletto" and Violetta in "La Traviata." Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
You mayممکن است not know this,
0
0
2000
شما ممکنه این رو ندونید
00:17
but you are celebratingجشن گرفتن an anniversaryسالگرد with me.
1
2000
3000
ولی شما الان یه سالگردی رو داردید با من جشن می گیرید
00:20
I'm not marriedمتاهل,
2
5000
3000
من ازدواج نکردم
00:23
but one yearسال agoپیش todayامروز,
3
8000
3000
ولی یک سال پیش در یک همچنین روزی
00:26
I wokeبیدار شدم up
4
11000
2000
من بعد از یک ماه کوما پس از جراحی پیوند دو ریه بیدار شدم
00:28
from a month-longماه طولانی comaکاما,
5
13000
3000
من بعد از یک ماه کوما پس از جراحی پیوند دو ریه بیدار شدم
00:31
followingذیل a doubleدو برابر lungریه transplantپیوند.
6
16000
3000
من بعد از یک ماه کوما پس از جراحی پیوند دو ریه بیدار شدم
00:35
Crazyدیوانه, I know. Insaneدیوانه.
7
20000
3000
می دونم خیلی عجیب و وحشتناکه
00:40
Thank you.
8
25000
2000
متشکرم
00:42
Sixشش yearsسالها before that,
9
27000
3000
شش سال قبل از اون
00:45
I was startingراه افتادن my careerحرفه
10
30000
2000
من تازه داشتم کار جدیدم رو به عنوان خواننده اپرا در اروپا شروع می کردم
00:47
as an operaاپرا singerخواننده in Europeاروپا,
11
32000
2000
من تازه داشتم کار جدیدم رو به عنوان خواننده اپرا در اروپا شروع می کردم
00:49
when I was diagnosedتشخیص داده شده with
12
34000
2000
که متوجه شدم به بیماری مبتلا شدم
00:51
idiopathicایدوپاتی pulmonaryریه hypertensionفشار خون --
13
36000
3000
به نام فشار بالای ریه با علت نا مشخص
00:54
alsoهمچنین knownشناخته شده as PHPH.
14
39000
2000
یا پی اچ
00:56
It happensاتفاق می افتد when there's a thickeningضخیم شدن
15
41000
3000
این بیماری وقتی اتفاق می افته که دیواره ورید های ریه ضخیم تر از حد معمول می شه
00:59
in the pulmonaryریه veinsرگه ها,
16
44000
2000
این بیماری وقتی اتفاق می افته که دیواره ورید های ریه ضخیم تر از حد معمول می شه
01:01
makingساخت the right sideسمت of the heartقلب
17
46000
2000
و باعث می شه که سمت راست قلب بیش از حد معمول کار کنه
01:03
work overtimeاضافه کار,
18
48000
2000
و باعث می شه که سمت راست قلب بیش از حد معمول کار کنه
01:05
and causingباعث می شود what I call
19
50000
2000
و باعث می شه که سمت راست قلب بیش از حد معمول کار کنه
01:07
the reverse-Grinchمعکوس گرینچ effectاثر.
20
52000
2000
و خیلی بزرگ تر از سمت چپ بشه
01:09
My heartقلب was three-and-a-halfسه و نیم sizesاندازه ها
21
54000
2000
قلب من سه و نیم برابر نرمال بود.
01:11
too bigبزرگ.
22
56000
3000
خیلی بزرگ
01:14
Physicalفیزیکی activityفعالیت becomesتبدیل می شود very difficultدشوار
23
59000
2000
فعالیت های فیزیکی برای این بیماران خیلی مشکل می شه
01:16
for people with this conditionوضعیت,
24
61000
3000
فعالیت های فیزیکی برای این بیماران خیلی مشکل می شه
01:19
and usuallyمعمولا after two to fiveپنج yearsسالها,
25
64000
3000
. و معمولا بعد از سه تا پنج سال بیمار می میرد
01:22
you dieمرگ.
26
67000
2000
. و معمولا بعد از سه تا پنج سال بیمار می میرد
01:24
I wentرفتی to see this specialistمتخصص,
27
69000
2000
من یه پزشک خیلی معروف که بهترین در این تخصص بود رو پیدا کردم
01:26
and she was top-of-the-fieldبالا از میدان
28
71000
2000
من یه پزشک خیلی معروف که بهترین در این تخصص بود رو پیدا کردم
01:28
and told me I had to stop singingآواز خواندن.
29
73000
3000
که به من گفت من باید خوانندگی رو متوقف کنم
01:31
She said, "Those highبالا notesیادداشت are going to killکشتن you."
30
76000
3000
اون به من گفت که خوانندگی با صدای بلند بالاخره من رو خواهد کشت.
01:34
While she didn't have any medicalپزشکی evidenceشواهد
31
79000
2000
با این حالی که اون هیچ مدرک مستند از کتابی یا مقاله ای نداشت
01:36
to back up her claimادعا
32
81000
2000
تا حرفش رو ثابت کنه
01:38
that there was a relationshipارتباط
33
83000
2000
که ارتباطی بین خوانندگی و این بیماری وجود داره
01:40
betweenبین operaticاپرا ariasarias
34
85000
2000
که ارتباطی بین خوانندگی و این بیماری وجود داره
01:42
and pulmonaryریه hypertensionفشار خون,
35
87000
2000
که ارتباطی بین خوانندگی و این بیماری وجود داره
01:44
she was absolutelyکاملا emphaticمحرز
36
89000
2000
ولی خیلی مصر بود که من دارم با این کار غزل خداحافظی خودم رو می خونم
01:46
I was singingآواز خواندن my ownخودت obituaryاخطار.
37
91000
3000
ولی خیلی مصر بود که من دارم با این کار غزل خداحافظی خودم رو می خونم
01:50
I was very limitedمحدود by my conditionوضعیت, physicallyاز لحاظ جسمی.
38
95000
3000
من در اون زمان خیلی به طور فیزیکی به خاطر این بیماری محدود بودم
01:53
But I was not limitedمحدود when I sangآواز خواندن,
39
98000
3000
ولی این بیماری توانایی خوانندگی من رو محدود نکرده بود
01:56
and as airهوا cameآمد up from my lungsریه ها,
40
101000
2000
وقتی هوا از ریه های من بالا میومد
01:58
throughاز طریق my vocalآواز cordsطناب
41
103000
2000
و از تارهای صوتی من عبور می کرد
02:00
and passedگذشت my lipsلب ها as soundصدا,
42
105000
3000
و از لب های من به صورت نوا می گذشت
02:03
it was the closestنزدیکترین thing I had ever come
43
108000
3000
این تنها چیزی بود که من رو می تونست نزدیک ترین حد ممکن به عروج نزدیک کنه.
02:06
to transcendenceتعالی.
44
111000
3000
این تنها چیزی بود که من رو می تونست نزدیک ترین حد ممکن به عروج نزدیک کنه.
02:10
And just because of someone'sکسی هست hunchهانچ,
45
115000
2000
و فقط به خاطر اینکه پزشک من یه نظری در این مورد داده بود
02:12
I wasn'tنبود going to give it up.
46
117000
3000
من حاظر نبودم که این رو از دست بدم
02:15
Thankfullyخوشبختانه, I metملاقات کرد Redaردا Girgisگریگیس,
47
120000
3000
شکر خدا من ردا گیرجیس رو پیدا کردم
02:18
who is dryخشک as toastتست,
48
123000
2000
که شخصیتی خشکی داره
02:20
but he and his teamتیم at Johnsجونز Hopkinsهاپکینز
49
125000
3000
ولی اون و تیمش در بیمارستان جان هاپکینز
02:23
didn't just want me to surviveزنده ماندن,
50
128000
2000
فقط به زنده موندن من بسنده نکردند
02:25
they wanted me
51
130000
2000
اونها می خواستند که من یه زندگی با معنا داشته باشم
02:27
to liveزنده a meaningfulمعنی دار life.
52
132000
3000
اونها می خواستند که من یه زندگی با معنا داشته باشم
02:30
This meantبه معنای makingساخت trade-offsجبران خسارت.
53
135000
3000
و این به این معنی بود که من مجبور بودم یه سری چیزها رو به خاطر به دست اوردن چیزهای دیگه از دست بدم
02:33
I come from Coloradoکلرادو.
54
138000
2000
من اهل کلورادو هستم
02:35
It's a mileمایل highبالا,
55
140000
2000
که یک مایل از سطح دریا بالاتره
02:37
and I grewرشد کرد up there with my 10 brothersبرادران and sistersخواهران
56
142000
3000
و من توی خانواده ای بزرگ شدم با 10 خواهر و برادر دیگه
02:40
and two adoringadoring parentsپدر و مادر.
57
145000
2000
و پدر و مادر نازنینم
02:42
Well, the altitudeارتفاع exacerbatedتشدید می شود my symptomsعلائم.
58
147000
3000
ارتفاع بالا علائم بیماری من رو تشدید می کرد
02:45
So I movedنقل مکان کرد to Baltimoreبالتیمور to be nearنزدیک my doctorsپزشکان
59
150000
2000
به همین دلیل من تصمیم گرفتم که به بالتیمور نقل مکان کنم همینکه به پزشک هام نزدیک تر باشم
02:47
and enrolledثبت نام کرد in a conservatoryآرامگاه nearbyدر نزدیکی.
60
152000
3000
به همین دلیل من تصمیم گرفتم که به بالتیمور نقل مکان کنم همینکه به پزشک هام نزدیک تر باشم
02:51
I couldn'tنمی توانستم walkراه رفتن as much as I used to,
61
156000
2000
من نمی تونستم مثل قبل راه برم
02:53
so I optedانتخاب کرد for five-inchپنج اینچ heelsپاشنه.
62
158000
3000
من نمی تونستم مثل قبل راه برم
02:56
And I gaveداد up saltنمک,
63
161000
2000
من کلا نمک رو قطع کردم
02:58
I wentرفتی veganوگان,
64
163000
2000
و ویگن شدم
03:00
and I startedآغاز شده takingگرفتن hugeبزرگ dosesدوزها of
65
165000
3000
و درمان با مقادیر بالای داروی ویاگرا یا سیلدنافیل رو شروع کردم
03:04
sildenafilسیلدنافیل,
66
169000
2000
و درمان با مقادیر بالای داروی ویاگرا یا سیلدنافیل رو شروع کردم
03:06
alsoهمچنین knownشناخته شده as Viagraویاگرا.
67
171000
3000
و درمان با مقادیر بالای داروی ویاگرا یا سیلدنافیل رو شروع کردم
03:09
(Laughterخنده)
68
174000
4000
خنده
03:15
My fatherپدر and my grandfatherبابا بزرگ were always looking for the newestجدیدترین thing
69
180000
3000
پدر و پدر بزرگم همیشه به دنبال پیدا کردنه جدیدترین درمانها
03:18
in alternativeجایگزین or traditionalسنتی therapiesدرمان ها
70
183000
2000
در طب سنتی و طب حاشیه بودند
03:20
for PHPH,
71
185000
2000
برای درمان پی اچ
03:22
but after sixشش monthsماه ها,
72
187000
2000
ولی بعد از شش ماه
03:24
I couldn'tنمی توانستم walkراه رفتن up a smallکوچک hillتپه. I couldn'tنمی توانستم climbبالا رفتن a flightپرواز of stairsپله ها.
73
189000
3000
من دیگه حتی نمی تونستم از یک تپه کوچک بالا برم، یا نمی تونستم از پله بالا برم
03:27
I could barelyبه سختی standایستادن up
74
192000
2000
به سختی می تونستم بایستم
03:29
withoutبدون feelingاحساس like I was going to faintاز حال رفتن.
75
194000
2000
بدون اینکه احساس کنم در هر لحظه امکان داره که غش می کنم
03:31
I had a heartقلب catheterizationکاتتریزاسیون,
76
196000
2000
انژیوگرافی فشار داخلی شریانهای ریه های من رو که به طور طبیعی باید بین 15 تا 20 قرار داشته باشه، 146 اندازه گیری کرد
03:33
where they measureاندازه گرفتن this internalداخلی arterialشریانی pulmonaryریه pressureفشار,
77
198000
3000
انژیوگرافی فشار داخلی شریانهای ریه های من رو که به طور طبیعی باید بین 15 تا 20 قرار داشته باشه، 146 اندازه گیری کرد
03:36
whichکه is supposedقرار است to be betweenبین 15 and 20.
78
201000
3000
انژیوگرافی فشار داخلی شریانهای ریه های من رو که به طور طبیعی باید بین 15 تا 20 قرار داشته باشه، 146 اندازه گیری کرد
03:39
Mineمال خودم was 146.
79
204000
3000
انژیوگرافی فشار داخلی شریانهای ریه های من رو که به طور طبیعی باید بین 15 تا 20 قرار داشته باشه، 146 اندازه گیری کرد
03:42
I like to do things bigبزرگ,
80
207000
3000
من دوست دارم که کارها رو به بزرگ ترین وجه ممکن انجام بدم
03:45
and it meantبه معنای one thing:
81
210000
2000
این فقط یک معنی داشت
03:47
there is a bigبزرگ gunاسلحه treatmentرفتار
82
212000
2000
این فشار بالا فقط یک راه حل داشت
03:49
for pulmonaryریه hypertensionفشار خون calledبه نام Flolanفلان,
83
214000
3000
و اون داروی فلولان بود
03:52
and it's not just a drugدارو;
84
217000
2000
البته فلولان فقط یک دارو نیست
03:54
it's a way of life.
85
219000
2000
بلکه یک روش زندگیست.
03:56
Doctorsپزشکان insertقرار دادن a catheterکاتتر into your chestقفسه سینه,
86
221000
3000
پزشک ها یک لوله رو به قفسه سینه تو متصل می کنند
03:59
whichکه is attachedمتصل شده to a pumpتلمبه
87
224000
2000
که به یک پمپ به وزن چهار و نیم پوند متصل شده
04:01
that weighsوزن دارد about four-and-a-halfچهار و نیم poundsپوند.
88
226000
3000
که به یک پمپ به وزن چهار و نیم پوند متصل شده
04:05
Everyهرکدام day, 24 hoursساعت ها, that pumpتلمبه is at your sideسمت,
89
230000
3000
هر روز هفته و تمام 24 ساعت روز این پمپ در کنار تو قرار می گیره
04:08
administeringاداره کردن medicineدارو
90
233000
2000
و این دارو رو مستقیما به قلب تو می رسونه
04:10
directlyبه طور مستقیم to your heartقلب,
91
235000
3000
و این دارو رو مستقیما به قلب تو می رسونه
04:13
and it's not
92
238000
2000
البته این روش یه روش برتری نیست
04:15
a particularlyبه خصوص preferableترجیحا
93
240000
3000
البته این روش یه روش برتری نیست
04:18
medicineدارو in manyبسیاری sensesاحساسات.
94
243000
2000
از خیلی جهات
04:20
This is a listفهرست of the sideسمت effectsاثرات:
95
245000
3000
این یه لیست از عوارض جانبی این داروست
04:23
if you eatخوردن too much saltنمک,
96
248000
3000
اگه خیلی نمک بخوری
04:26
like a peanutبادام زمینی butterکره and jellyژله sandwichساندویچ,
97
251000
2000
مثلا یه ساندویچ کره بادوم زمینی و ژله
04:28
you'llشما خواهید بود probablyشاید endپایان up in the ICUICU.
98
253000
3000
به احتمال قوی توی ای سی یو بستری می شی
04:31
If you go throughاز طریق a metalفلز detectorآشکارساز,
99
256000
2000
اگه از یک فلز یاب رد بشی
04:33
you'llشما خواهید بود probablyشاید dieمرگ.
100
258000
2000
احتمالا می میری
04:35
If you get a bubbleحباب in your medicineدارو --
101
260000
3000
اگه یه حباب توی داروت باقی بمونه
04:38
because you have to mixمخلوط کردن it everyهرکدام morningصبح --
102
263000
2000
به این دلیل که هر روز صبح باید این دارو رو مخلوط کنی و دارو همون جا می مونه
04:40
and it staysباقی می ماند in there,
103
265000
2000
به این دلیل که هر روز صبح باید این دارو رو مخلوط کنی و دارو همون جا می مونه
04:42
you probablyشاید dieمرگ.
104
267000
2000
احتمالا می میری
04:44
If you runاجرا کن out of medicineدارو, you definitelyقطعا dieمرگ.
105
269000
3000
و اگه داروت تموم بشه مطمئنا می میری
04:47
No one wants to go on Flolanفلان.
106
272000
2000
هیچ کسی نمی خواد این دارو رو مصرف کنه
04:49
But when I neededمورد نیاز است it,
107
274000
3000
ولی وقتی من بهش نیاز داشتم
04:52
it was a godsendخدای ناکرده.
108
277000
3000
این دارو مثل یک نعمت الهی بود
04:56
Withinدر داخل a fewتعداد کمی daysروزها, I could walkراه رفتن again.
109
281000
3000
در عرض چند روز من دوباره تونستم راه برم
04:59
Withinدر داخل a fewتعداد کمی weeksهفته ها, I was performingاجرای,
110
284000
3000
بعد از چند هفته من مجددا به خوانندگی برگشتم
05:02
and in a fewتعداد کمی monthsماه ها,
111
287000
2000
و بعد از چند ماه
05:04
I debutedعرضه شد at the Kennedyکندی Centerمرکز.
112
289000
3000
من در مرکز کندی اجرا داشتم
05:07
The pumpتلمبه was a little bitبیت problematicمشکل ساز when performingاجرای,
113
292000
4000
البته پمپ در مواقعی که من اجرا داشتم یه کمی مشکل ساز بود
05:11
so I'd attachپیوستن it to my innerدرونی thighران
114
296000
2000
به همین خاطر من به کمک یک کمربند و یک باند به سمت داخلی پای راستم متصلش می کردم
05:13
with the help of the girdleکمربند and an ACEACE bandageباند.
115
298000
3000
به همین خاطر من به کمک یک کمربند و یک باند به سمت داخلی پای راستم متصلش می کردم
05:16
Literallyبه معنای واقعی کلمه hundredsصدها of elevatorآسانسور ridesسواری
116
301000
2000
من مجبور بودم صدها بار توی اسانسور تنها بالا و پایین برم
05:18
were spentصرف شده with me aloneتنها
117
303000
2000
در حالی که هیچ کس دیگه ای توی اسانسور نبود
05:20
stuffingچاشنی the pumpتلمبه into my SpanxSpanx,
118
305000
3000
در حالی که تلاش می کردم که این پمپ رو متصل کنم
05:23
hopingامید the doorsدرب ها wouldn'tنمی خواهم openباز کن unexpectedlyبر خلاف انتظار.
119
308000
3000
و دعا می کردم کسی وارد اسانسور نشه
05:28
And the tubingلوله comingآینده out of my chestقفسه سینه
120
313000
3000
و البته لوله هایی که از قفسه سینه من بیرون می اومد
05:31
was a nightmareکابوس for costumeصحنه و لباس designersطراحان.
121
316000
3000
یه کابوس بود برای اونهایی که مسوول طراحی لباس من بودند
05:34
I graduatedفارغ التحصیل شد from graduateفارغ التحصیل schoolمدرسه in 2006,
122
319000
3000
من از دانشگاه در سال 2006 فارغ التحصیل شدم
05:37
and I got a fellowshipمشارکت to go back to Europeاروپا.
123
322000
3000
و بعد از اون یک فلو شیپ پیدا کردم در اروپا
05:40
A fewتعداد کمی daysروزها after arrivingرسیدن,
124
325000
2000
چند روز بعد از اینکه رسیدم
05:42
I metملاقات کرد this wonderfulفوق العاده, oldقدیمی conductorرهبر ارکستر
125
327000
2000
با یک رهبر ارکستر خیلی خوب پیر اشنا شدم
05:44
who startedآغاز شده castingریخته گری me in all of these rolesنقش ها.
126
329000
2000
که به من چندین نقش مختلف داد
05:46
And before long, I was commutingرفت و آمد
127
331000
2000
و خیلی زود من بین شهرهای بوداپست، میلان و فلورنس در حال سفر بودم
05:48
betweenبین Budapestبوداپست, Milanمیلان
128
333000
2000
و خیلی زود من بین شهرهای بوداپست، میلان و فلورنس در حال سفر بودم
05:50
and Florenceفلورانس.
129
335000
2000
و خیلی زود من بین شهرهای بوداپست، میلان و فلورنس در حال سفر بودم
05:52
Thoughگرچه I was attachedمتصل شده
130
337000
2000
اگرچه من همیشه به این پمپ زشت و سنگین متصل بودم
05:54
to this uglyزشت, unwantedناخواسته,
131
339000
2000
اگرچه من همیشه به این پمپ زشت و سنگین متصل بودم
05:56
high-maintenanceنگهداری بالا, mechanicalمکانیکی petحیوان خانگی,
132
341000
2000
اگرچه من همیشه به این پمپ زشت و سنگین متصل بودم
05:58
my life was kindنوع of like the happyخوشحال partبخشی in an operaاپرا --
133
343000
3000
ولی زندگی من مثل قسمت شاد یک اپرا بود، خیلی پیچیده ولی خوب بود
06:01
very complicatedبغرنج,
134
346000
2000
ولی زندگی من مثل قسمت شاد یک اپرا بود، خیلی پیچیده ولی خوب بود
06:03
but in a good way.
135
348000
2000
ولی زندگی من مثل قسمت شاد یک اپرا بود، خیلی پیچیده ولی خوب بود
06:05
Then in Februaryفوریه
136
350000
3000
سپس در ماه فبریه سال 2008
06:08
of 2008,
137
353000
2000
سپس در ماه فبریه سال 2008
06:10
my grandfatherبابا بزرگ passedگذشت away.
138
355000
2000
پدر بزرگم از دنیا رفت
06:12
He was a bigبزرگ figureشکل in all of our livesزندگی می کند,
139
357000
2000
او یک شخصیت مهم و با ارزش در زندگی ما بود
06:14
and we lovedدوست داشتنی him very much.
140
359000
3000
و همه ما او رو خیلی دوست داشتیم
06:18
It certainlyقطعا didn't prepareآماده کردن me
141
363000
2000
این به طور قطع من رو اماده نکرد
06:20
for what cameآمد nextبعد.
142
365000
2000
برای چیزی که بعد از اون اتفاق افتاد
06:22
Sevenهفت weeksهفته ها laterبعد,
143
367000
2000
هفت هفته بعد
06:24
I got a call from my familyخانواده.
144
369000
3000
من یک تلفن از خانواده ام دریافت کردم
06:27
My fatherپدر had been in a catastrophicمصیبت بار carماشین accidentتصادف,
145
372000
4000
پدرم در یک حادثه رانندگی وحشتناک بوده
06:31
and he diedفوت کرد.
146
376000
3000
و فوت کرده بود
06:34
At 24, my deathمرگ would have been
147
379000
2000
در سن 24 سالگی مرگ من
06:36
entirelyبه طور کامل expectedانتظار می رود.
148
381000
3000
کاملا قابل پیش بینی بود
06:39
But his --
149
384000
3000
ولی مرگ پدرم
06:42
well, the only way I can articulateبیان how it feltنمد
150
387000
3000
تنها راهی که می تونم احساسی که داشتم رو به زبان بیارم
06:45
was that it precipitatedرسوب شده
151
390000
2000
اینه که این خبر باعث بدتر شدن وضعیت بیماری من شد
06:47
my medicalپزشکی declineکاهش می یابد.
152
392000
3000
اینه که این خبر باعث بدتر شدن وضعیت بیماری من شد
06:50
Againstدر برابر my doctors'پزشکان and family'sخانواده wishesخواسته ها,
153
395000
3000
بر خلاف نظر پزشکان و خانواده ام
06:53
I neededمورد نیاز است to go back for the funeralمراسم خاکسپاری.
154
398000
2000
من باید بر می گشتم برای مراسم ختم
06:55
I had to say goodbyeخداحافظ
155
400000
2000
باید به صورتی با پدرم خداحافظی می کردم
06:57
in some way, shapeشکل or formفرم.
156
402000
3000
باید به صورتی با پدرم خداحافظی می کردم
07:00
But soonبه زودی I was showingنشان دادن signsعلائم of right-heartراست قلب failureشکست,
157
405000
3000
ولی خیلی زود علائم نارسایی سمت راست قلب در من پدیدار شد
07:03
and I had to returnبرگشت to seaدریا levelسطح,
158
408000
2000
و من مجبور شدم که برگردم به جایی که در سطح دریا باشه
07:05
doing so knowingدانستن
159
410000
2000
با این حال که می دونستم
07:07
that I probablyشاید would never see my home again.
160
412000
3000
من احتمالا دیگه نمی تونم شهرم رو ببینم
07:12
I canceledلغو شد mostاکثر of my engagementsتعاملات that summerتابستان,
161
417000
3000
در اون تابستان من بیشتر کارهام رو کنسل کردم
07:15
but I had one left in Telتلفن Avivآویو, so I wentرفتی.
162
420000
3000
ولی یکی رو باقی گذاشتم که در تل اویو بود و من به اونجا رفتم
07:19
After one performanceکارایی,
163
424000
2000
بعد از یک اجرا
07:21
I could barelyبه سختی dragکشیدن myselfخودم
164
426000
2000
من به خستی تونستم خودم رو از سر صحنه به تاکسی برسونم
07:23
from the stageمرحله to the taxicabتاکسی.
165
428000
2000
من به خستی تونستم خودم رو از سر صحنه به تاکسی برسونم
07:25
I satنشسته down and feltنمد the bloodخون
166
430000
2000
من نشستم و احساس کردم که خون
07:27
rushهجوم بردن down from my faceصورت,
167
432000
3000
از صورتم به سمت پایین جاری شد
07:30
and in the heatحرارت of the desertکویر,
168
435000
3000
و با این حالی که در کویر بودم
07:33
I was freezingانجماد coldسرماخوردگی.
169
438000
2000
خیلی احساس سرما می کردم
07:35
My fingersانگشتان startedآغاز شده turningچرخش blueآبی,
170
440000
2000
انگشتان من شروع کرد ابی بشند
07:37
and I was like, "What is going on here?"
171
442000
3000
و من فکر می کردم که چه اتفاقی داره می افته
07:40
I heardشنیدم my heart'sقلب valvesدریچه ها
172
445000
2000
من می تونستم صدای دریچه های قلبم رو بشنوم
07:42
snappingتکان دادن openباز کن and closedبسته شد.
173
447000
2000
که باز و بسته می شدند
07:44
The cabتاکسی stoppedمتوقف شد,
174
449000
2000
تاکسی ایستاد
07:46
and I pulledکشیده my bodyبدن from it
175
451000
2000
و من بدنم رو از اون بیرون کشیدم
07:48
feelingاحساس eachهر یک ounceاونس of weightوزن
176
453000
2000
در حالی که هر گرم وزن بدنم رو احساس می کردم
07:50
as I walkedراه می رفت to the elevatorآسانسور.
177
455000
2000
همینطوری که به سمت اسانسور قدم بر می داشتم
07:52
I fellسقوط throughاز طریق my apartmentاپارتمان doorدرب
178
457000
2000
از در اپارتمانم به داخل افتادم
07:54
and crawledخزیدن to the bathroomحمام
179
459000
2000
و کشان کشان به سمت دستشویی خودم رو کشیدم
07:56
where I foundپیدا شد my problemمسئله:
180
461000
2000
و در همون جا بود که مشکل رو پیدا کردم
07:58
I had forgottenفراموش شده to mixمخلوط کردن in
181
463000
2000
من فراموش کرده بودم که مهمترین قسمت داروهام رو مخلوط کنم
08:00
the mostاکثر importantمهم partبخشی of my medicineدارو.
182
465000
2000
من فراموش کرده بودم که مهمترین قسمت داروهام رو مخلوط کنم
08:02
I was dyingدر حال مرگ,
183
467000
2000
من داشتم می مردم
08:04
and if I didn't mixمخلوط کردن that stuffچیز up fastسریع,
184
469000
2000
و اگه اون داروها رو به سرعت مخلوط نکرده بودم
08:06
I would never leaveترک کردن that apartmentاپارتمان aliveزنده است.
185
471000
3000
من هرگز نمی تونستم اون اپارتمان رو زنده ترک کنم
08:09
I startedآغاز شده mixingمخلوط کردن,
186
474000
2000
من شروع به مخلوط کردن کردم
08:11
and I feltنمد like everything was going to fallسقوط out throughاز طریق one holeسوراخ or anotherیکی دیگر,
187
476000
3000
احساس می کردم که همه چیز در حال فرو ریختنه از این سوراح یا از اون یکی
08:14
but I just keptنگه داشته شد on going.
188
479000
2000
ولی من همچنان به مخلوط کردن ادامه دادم
08:16
Finallyسرانجام, with the last bottleبطری in and the last bubbleحباب out,
189
481000
2000
بالاخره بعد از اینکه اخرین دارو رو وارد کردم و اخرین حباب رو گرفتم
08:18
I attachedمتصل شده the pumpتلمبه to the tubingلوله
190
483000
2000
پمپ رو به لوله ها متصل کردم
08:20
and layغیر روحانی there hopingامید it would kickضربه زدن in
191
485000
2000
و همون جا روی زمین دراز کشیدم به امید این که دارو زود اثر کنه
08:22
soonبه زودی enoughکافی.
192
487000
3000
و همون جا روی زمین دراز کشیدم به امید این که دارو زود اثر کنه
08:25
If it didn't, I'd probablyشاید see my fatherپدر
193
490000
2000
اگه دارو اثر نمی کرد احتمالا می تونستم پدرم رو زودتر از اون چیزی که پیش بینی کرده بودم ببینم
08:27
soonerزودتر than I anticipatedپیش بینی شده.
194
492000
2000
اگه دارو اثر نمی کرد احتمالا می تونستم پدرم رو زودتر از اون چیزی که پیش بینی کرده بودم ببینم
08:29
Thankfullyخوشبختانه, in a fewتعداد کمی minutesدقایق,
195
494000
3000
خدا رو شکر، بعد از چند دقیقه
08:32
I saw the signatureامضا hive-likeمثل خوک rashراش
196
497000
3000
ضایعات کهیری
08:35
appearبه نظر می رسد on my legsپاها,
197
500000
2000
که روی پاهام ظاهر شد رو دیدم
08:37
whichکه is a sideسمت effectاثر of the medicationدارو,
198
502000
2000
که عارضه جانبی داروست
08:39
and I knewمی دانست I'd be okay.
199
504000
2000
و در اون لحظه بود که می دونستم من زنده خواهم موند
08:41
We're not bigبزرگ on fearترس in my familyخانواده,
200
506000
3000
ما توی فامیل به ادم های ترسویی معروف نیستیم
08:44
but I was scaredترسیده.
201
509000
2000
ولی من ترسیده بودم
08:46
I wentرفتی back to the Statesایالت ها,
202
511000
2000
بعد از اون من به امریکا برگشتم
08:48
anticipatingپیش بینی I'd returnبرگشت to Europeاروپا,
203
513000
2000
در حالی که پیش بینی می کردم بعد از اون به اروپا بر خواهم گشت
08:50
but the heartقلب catheterizationکاتتریزاسیون
204
515000
2000
ولی انژیو قلبی
08:52
showedنشان داد that I wasn'tنبود going anywhereهر جا
205
517000
3000
نشون داد که من هیچ جایی نمی تونم برم
08:55
furtherبیشتر that a flight-for-lifeپرواز برای زندگی from Johnsجونز Hopkinsهاپکینز Hospitalبیمارستان.
206
520000
2000
به جز پرواز برای نجات جانم از جان هاپکینز
08:57
I performedانجام here and there,
207
522000
2000
من اینجا و اونجا چند تا اجرا داشتم
08:59
but as my conditionوضعیت deterioratedخراب شد,
208
524000
2000
ولی به همون صورتی که بیماری من بدتر می شد
09:01
so did my voiceصدای.
209
526000
2000
صدام هم بدتر می شد
09:03
My doctorدکتر wanted me to get on the listفهرست for a lungریه transplantپیوند.
210
528000
3000
پزشکم می خواست که من رو در لیست پیوند ریه قرار بده
09:06
I didn't.
211
531000
2000
ولی من نمی خواستم
09:08
I had two friendsدوستان who had recentlyبه تازگی diedفوت کرد
212
533000
3000
من دو دوست داشتم که به تازگی فوت کرده بودن
09:11
monthsماه ها after havingداشتن very challengingچالش برانگیز surgeriesجراحی.
213
536000
3000
چند ماه بعد از انجام جراحی های خیلی پیچیده
09:14
I knewمی دانست anotherیکی دیگر youngجوان man, thoughگرچه, who had PHPH
214
539000
3000
و من یه مرد جوان دیگه ای رو می شناختم که مثل من پی اچ داشت
09:17
who diedفوت کرد while waitingدر انتظار for one.
215
542000
2000
و در حالی که منتظر گرفتن پیوند بود فوت کرد
09:19
I wanted to liveزنده.
216
544000
2000
من می خواستم که زنده بمونم
09:21
I thought stemساقه cellsسلول ها were a good optionگزینه,
217
546000
2000
حتی فکر می کردم که سلولهای بنیادی یه راه خیلی خوب بودند
09:23
but they hadn'tتا به حال نیست developedتوسعه یافته to a pointنقطه
218
548000
2000
ولی علم هنوز به حدی نرسیده بود
09:25
where I could take advantageمزیت of them yetهنوز.
219
550000
3000
که من بتونم از سلولهای بنیادی استفاده کنم
09:29
I officiallyرسما tookگرفت a breakزنگ تفريح from singingآواز خواندن,
220
554000
2000
من به طور رسمی خوانندگی رو رها کردم
09:31
and I wentرفتی to the Clevelandکلیولند Clinicدرمانگاه
221
556000
2000
و به کلینیک کلیولند رفتم
09:33
to be reevaluatedدوباره ارزیابی شد
222
558000
2000
برای سومین بار در طول پنج سال برای پیوند بررسی بشم
09:35
for the thirdسوم time in fiveپنج yearsسالها, for transplantپیوند.
223
560000
3000
برای سومین بار در طول پنج سال برای پیوند بررسی بشم
09:38
I was sittingنشسته there kindنوع of unenthusiasticallyبدون تردید talkingصحبت کردن
224
563000
3000
من اونجا نشسته بودم و خیلی نا مشتاقانه حرف می زدم
09:41
with the headسر transplantپیوند surgeonجراح,
225
566000
3000
با رئیس گروه جراحی پیوند
09:44
and I askedپرسید: him if I neededمورد نیاز است a transplantپیوند,
226
569000
3000
و من ازش سوال کردم که حالا که من به پیوند نیاز دارم
09:47
what I could do to prepareآماده کردن.
227
572000
2000
چه کاری می تونم انجام بدم که خودم رو برای عمل اماده کنم
09:49
He said, "Be happyخوشحال.
228
574000
2000
اون به من گفت، خوشحال باش
09:51
A happyخوشحال patientصبور
229
576000
2000
یک بیمار شاد
09:53
is a healthyسالم patientصبور."
230
578000
3000
یک بیمار سالمه
09:56
It was like in one verbalکلامی swoopحرکت کردن
231
581000
2000
اون مثل این بود که در یک کلام
09:58
he had channeledکانال my thoughtsاندیشه ها
232
583000
2000
تمام فکر های من رو خونده بود
10:00
on life and medicineدارو
233
585000
2000
در مورد زندگی و پزشکی
10:02
and Confuciusکنفوسیوس.
234
587000
2000
و کنفسیوس
10:04
I still didn't want a transplantپیوند,
235
589000
3000
ولی من هنوز پیوند نمی خواستم
10:07
but in a monthماه,
236
592000
2000
ولی بعد از یک ماه
10:09
I was back in the hospitalبیمارستان
237
594000
2000
من دوباره در بیمارستان بستری شدم
10:11
with some severelyشدیدا edemicادمین kankleskankles --
238
596000
3000
با تورم شدید مچ های پاهام
10:14
very attractiveجذاب.
239
599000
3000
خیلی جذاب
10:17
And it was right-heartراست قلب failureشکست.
240
602000
3000
و این به خاطر نارسایی سمت راست قلبم بود
10:21
I finallyسرانجام decidedقرار بر این شد
241
606000
2000
نهایتا تصمیم گرفتم
10:23
it was time to take my doctor'sدکتر adviceمشاوره.
242
608000
3000
که الان وقتشه که به حرف پزشکم گوش بدم
10:27
It was time for me to go to Clevelandکلیولند
243
612000
3000
و وقتش بود که به کلیولند بر گردم
10:30
and to startشروع کن the agonizingتکان دهنده wait
244
615000
3000
و دوره درد اور انتظار برای پیدا کردنه ریه رو شروع کنم
10:33
for a matchهمخوانی داشتن.
245
618000
2000
و دوره درد اور انتظار برای پیدا کردنه ریه رو شروع کنم
10:35
But the nextبعد morningصبح,
246
620000
2000
ولی صبح روز بعد
10:37
while I was still in the hospitalبیمارستان,
247
622000
2000
در حالی که من هنوز در بیمارستان بودم
10:39
I got a telephoneتلفن call.
248
624000
2000
من یک تلفن دریافت کردم
10:41
It was my doctorدکتر in Clevelandکلیولند,
249
626000
2000
از پزشکم در کلیولند
10:43
Marieماری BudevBudev.
250
628000
2000
ماری بودو
10:45
And they had lungsریه ها.
251
630000
3000
به من گفته شد که برای من ریه پیدا کردند
10:48
It was a matchهمخوانی داشتن.
252
633000
2000
که مچ بود
10:50
They were from Texasتگزاس.
253
635000
2000
و این ریه ها از تگزاس بود
10:52
And everybodyهمه was really happyخوشحال for me,
254
637000
3000
همه برای من خوشحال بودن
10:55
but me.
255
640000
2000
به جز خود من
10:57
Because, despiteبا وجود theirخودشان problemsمشکلات,
256
642000
2000
چون علی رغم مشکلات اونها
10:59
I had spentصرف شده my wholeکل life trainingآموزش my lungsریه ها,
257
644000
3000
من تمام عمرم رو گذاشته بودم تا ریه هام رو تمرین بدم
11:02
and I was not particularlyبه خصوص enthusiasticمشتاق
258
647000
2000
و من خیلی مشتاق نبودم
11:04
about givingدادن them up.
259
649000
2000
که اونها رو از دست بدم
11:06
I flewپرواز کرد to Clevelandکلیولند,
260
651000
3000
من به کلیولند پرواز کردم
11:09
and my familyخانواده rushedعجله داشت there
261
654000
2000
و همه فامیل من هم به سمت اونجا راهی شدند
11:11
in hopesامیدوارم that they would meetملاقات me
262
656000
2000
به امید اینکه بتونند من رو قبل از جراحی ببینند
11:13
and say what we knewمی دانست
263
658000
2000
و با من خداحافظی کنند خداحافظی که احتمال داشت اخرین خداحافظی ما باشه
11:15
mightممکن be our finalنهایی goodbyeخداحافظ.
264
660000
2000
و با من خداحافظی کنند خداحافظی که احتمال داشت اخرین خداحافظی ما باشه
11:17
But organsارگان ها don't wait,
265
662000
3000
ولی ریه ها نمی تونند منتظر بمونند
11:20
and I wentرفتی into surgeryعمل جراحي
266
665000
2000
و قبل از اینکه بتونم با اونها خداحافظی کنم جراحی من شروع شد
11:22
before I could say goodbyeخداحافظ.
267
667000
4000
و قبل از اینکه بتونم با اونها خداحافظی کنم جراحی من شروع شد
11:26
The last thing I rememberیاد آوردن
268
671000
2000
اخرین چیزی که یادم می یاد
11:28
was lyingدروغ گویی on a whiteسفید blanketپتو,
269
673000
3000
این بود که من روی یک ملافه سفید دراز کشیده بودم
11:31
tellingگفتن my surgeonجراح that I neededمورد نیاز است to see my motherمادر again,
270
676000
3000
و به جراحم می گفتم که من باید مادرم رو دوباره ببینم
11:34
and to please try and saveصرفه جویی my voiceصدای.
271
679000
3000
و خواهش می کردم که سعی کنید صدای من رو نجات بدید
11:37
I fellسقوط into this apocalypticآخرالزمانی dreamرویا worldجهان.
272
682000
4000
من به این دنیای خواب و خیال وارد شدم
11:41
Duringدر حین the thirteen-and-a-half-hourسیزده و نیم ساعت surgeryعمل جراحي,
273
686000
2000
در طول سیزده و نیم ساعت جراحی
11:43
I flatlinedمسطح twiceدو برابر,
274
688000
3000
دو مرتبه قلب من از کار ایستاد
11:46
40 quartsکوارتز of bloodخون
275
691000
3000
و 40 واحد خون به من تزریق شد
11:49
were infusedتزریق شده into my bodyبدن.
276
694000
2000
و 40 واحد خون به من تزریق شد
11:51
And in my surgeon'sجراح 20-yearساله careerحرفه,
277
696000
3000
جراحم به من گفت که در 20 سالی که او پیوند انجام داده
11:54
he said it was amongدر میان the mostاکثر difficultدشوار transplantsپیوند
278
699000
3000
جراحی من یکی از سخت ترین جراحی هایی بوده
11:57
that he's ever performedانجام.
279
702000
3000
که اون تا به حال انجام داده
12:00
They left my chestقفسه سینه openباز کن for two weeksهفته ها.
280
705000
3000
اونها فقسه سینه من رو برای دو هفته باز گذاشتند
12:03
You could see my over-sizedبیش از اندازه heartقلب
281
708000
3000
به صورتی که قلب بزرگتر از حالت طبیعی من رو می شده دید
12:06
beatingكتك زدن insideداخل of it.
282
711000
2000
در حالی که در حال تپش بود
12:08
I was on a dozenدوازده machinesماشین آلات
283
713000
2000
من به چندید دستگاه وصل بودم
12:10
that were keepingنگه داشتن me aliveزنده است.
284
715000
2000
که من رو زنده نگه می داشتند
12:12
An infectionعفونت ravagedویران شده my skinپوست.
285
717000
3000
عفونت به پوست من حمله ور شد
12:20
I had hopedامیدوار بودم my voiceصدای would be savedذخیره,
286
725000
3000
من ارزو می کردم که بعد از جراحی صدای من مثل قبل باشه
12:23
but my doctorsپزشکان knewمی دانست
287
728000
2000
ولی پزشک من می دونست که
12:25
that the breathingنفس كشيدن tubesلوله ها going down my throatگلو
288
730000
2000
لوله ای که در گلوی من بود و به من کمک می کرد که نفس بکشم
12:27
mightممکن have alreadyقبلا destroyedنابود it.
289
732000
2000
ممکنه صدای من رو نابود کرده باشه
12:29
If they stayedماند in, there was no way I would ever singآواز خواندن again.
290
734000
3000
اگه لوله ها برای مدتی اونجا می موند هیچ راهی نبود که من بتونم دوباره اواز بخونم
12:32
So my doctorدکتر got the ENTENT,
291
737000
3000
برای همین پزشک من از بهترین متخصص گوش و حلق و بینی خواست که بیاد و من رو ببینه
12:35
the topبالا guy at the clinicدرمانگاه, to come down
292
740000
3000
برای همین پزشک من از بهترین متخصص گوش و حلق و بینی خواست که بیاد و من رو ببینه
12:38
and give me surgeryعمل جراحي
293
743000
2000
و جراحی روی من انجام بده
12:40
to moveحرکت the tubesلوله ها around my voiceصدای boxجعبه.
294
745000
3000
تا به کمک اون لوله ها رو از اطراف جعبه صدای من جابجا کنه
12:44
He said it would killکشتن me.
295
749000
2000
اما اون متخصص گفت که این من رو خواهد کشت
12:46
So my ownخودت surgeonجراح performedانجام the procedureروش
296
751000
2000
به همین دلیل جراح خودم این جراحی رو انجام داد
12:48
in a last-ditchآخرین گودال attemptتلاش کنید to saveصرفه جویی my voiceصدای.
297
753000
3000
به عنوان اخرین تلاش که صدای من رو حفظ کنه
12:51
Thoughگرچه my momمامان couldn'tنمی توانستم say goodbyeخداحافظ to me
298
756000
2000
اگرچه مادرم نتونست با من خداحافظی کنه قبل از جراحی
12:53
before the surgeryعمل جراحي,
299
758000
2000
اگرچه مادرم نتونست با من خداحافظی کنه قبل از جراحی
12:55
she didn't leaveترک کردن my sideسمت
300
760000
3000
در تمام ماههایی که من داشتم بهبود پیدا می کردم اون حتی یک لحظه هم از کنار من دور نشد
12:58
in the monthsماه ها of recoveryبهبود that followedدنبال شد.
301
763000
3000
در تمام ماههایی که من داشتم بهبود پیدا می کردم اون حتی یک لحظه هم از کنار من دور نشد
13:01
And if you want an exampleمثال
302
766000
2000
و اگه شما یک مثال می خواهید
13:03
of perseveranceاستقامت,
303
768000
2000
از استقامت
13:05
gritگره and strengthاستحکام
304
770000
2000
و قدرت
13:07
in a beautifulخوشگل, little packageبسته بندی,
305
772000
3000
در یک شکل کوچک و زیبا
13:10
it is her.
306
775000
2000
این مادر منه
13:15
One yearسال agoپیش
307
780000
2000
یک سال قبل
13:17
to this very day,
308
782000
3000
در چنین روزی
13:20
I wokeبیدار شدم up.
309
785000
2000
من بیدار شدم
13:22
I was 95 lbsپوند.
310
787000
2000
من فقط 95 پوند بودم
13:24
There were a dozenدوازده tubesلوله ها
311
789000
2000
چندین لوله
13:26
comingآینده in and out of my bodyبدن.
312
791000
2000
به بدنم وصل شده بود یا اینکه از بدنم خارج می شد
13:28
I couldn'tنمی توانستم walkراه رفتن, I couldn'tنمی توانستم talk,
313
793000
2000
من نمی تونستم راه برم یا حرف بزنم
13:30
I couldn'tنمی توانستم eatخوردن, I couldn'tنمی توانستم moveحرکت,
314
795000
2000
من نمی تونستم چیزی بخورم یا حرکت کنم
13:32
I certainlyقطعا couldn'tنمی توانستم singآواز خواندن,
315
797000
2000
و خوب مطمئنا نمی تونستم اواز بخونم
13:34
I couldn'tنمی توانستم even breatheتنفس کنید,
316
799000
2000
حتی نمی تونستم نفس بکشم
13:37
but when I lookedنگاه کرد up
317
802000
3000
ولی وقتی من به اطراف نگاه کردم
13:40
and I saw my motherمادر,
318
805000
3000
مادرم رو دیدم
13:43
I couldn'tنمی توانستم help but smileلبخند.
319
808000
3000
و نتونستم لبخند نزنم
13:47
Whetherچه by a Mackمکه truckکامیون
320
812000
3000
فرقی نمی کنه که با یک کامیون ماک
13:50
or by heartقلب failureشکست
321
815000
2000
یا با نارسایی قلب
13:52
or faultyمعیوب lungsریه ها,
322
817000
2000
یا نارسایی ریه ها
13:54
deathمرگ happensاتفاق می افتد.
323
819000
2000
مرگ به هر حال اتفاق می افته
13:56
But life isn't really just about avoidingپرهیز کردن deathمرگ, is it?
324
821000
4000
ولی زندگی فقط در مورد فرار کردن از مرگ نیست، درسته؟
14:00
It's about livingزندگي كردن.
325
825000
3000
زندگی درباره زندگی کردنه
14:03
Medicalپزشکی conditionsشرایط don't negateنفی the humanانسان conditionوضعیت.
326
828000
3000
وضعیت سلامت نمی تونه وضعیت انسان رو کاملا تغییر بده و خنثی کنه
14:07
And when people are allowedمجاز
327
832000
2000
و وقتی که به مردم اجازه داده می شه که
14:09
to pursueدنبال کردن theirخودشان passionsاحساسات,
328
834000
2000
به دنبال اون چیزی که دوست دارند برند
14:11
doctorsپزشکان will find they have better,
329
836000
2000
پزشکان این رو خواهند دید که اونها بیماران بهترو شادتر و سالم تری دارند
14:13
happierشادتر and healthierسالم patientsبیماران.
330
838000
2000
پزشکان این رو خواهند دید که اونها بیماران بهترو شادتر و سالم تری دارند
14:15
My parentsپدر و مادر were totallyکاملا stressedتاکید کرد out
331
840000
3000
پدر و مادر من خیلی تحت استرس بودند
14:18
about me going and auditioningتست
332
843000
2000
به خاطر من که در حال سفر بودم و مرتب تست می دادم
14:20
and travelingمسافرت and performingاجرای all over the placeمحل,
333
845000
3000
و مرتب در حال اجرا بودم
14:23
but they knewمی دانست that it was much better for me to do that
334
848000
2000
ولی اونها می دونستند که این خیلی بهتر از این بود که من در حال سفر باشم به جای اینکه
14:25
than be preoccupiedگرفتار with my ownخودت mortalityمرگ و میر all of the time.
335
850000
3000
همیشه به فکر مرگ خودم باشم
14:29
And I'm so gratefulسپاسگزار they did.
336
854000
2000
و من خیلی خوشحالم که اونها این طور فکر می کردند
14:31
This pastگذشته summerتابستان, when I was runningدر حال اجرا and singingآواز خواندن
337
856000
3000
در تابستان گذشته که من می تونستم بدوم و اواز بخونم و با بچه های خواهر ها و برادر هایم و همینطور برادرها و خواهرها و مادر و مادربزرگم بازی کنم و برقصم
14:34
and dancingرقصیدن and playingبازی کردن with my niecesخواهران and my nephewsبرادرزاده ها
338
859000
3000
در تابستان گذشته که من می تونستم بدوم و اواز بخونم و با بچه های خواهر ها و برادر هایم و همینطور برادرها و خواهرها و مادر و مادربزرگم بازی کنم و برقصم
14:37
and my brothersبرادران and my sistersخواهران and my motherمادر and my grandmotherمادر بزرگ
339
862000
3000
در تابستان گذشته که من می تونستم بدوم و اواز بخونم و با بچه های خواهر ها و برادر هایم و همینطور برادرها و خواهرها و مادر و مادربزرگم بازی کنم و برقصم
14:40
in the Coloradoکلرادو Rockiesکوه های راکی,
340
865000
2000
در کوههای راکی در شهرم کولورادو
14:42
I couldn'tنمی توانستم help but think of that doctorدکتر
341
867000
2000
من نمی تونستم یک لحظه فکر اون دکتری که به من گفت
14:44
who told me that I couldn'tنمی توانستم singآواز خواندن.
342
869000
3000
من نمی تونم دیگه اواز بخونم رو از ذهنم خارج کنم
14:47
And I wanted to tell her,
343
872000
2000
و می خواستم که بهش بگم
14:49
and I want to tell you,
344
874000
3000
و می خوام که به شما هم بگم
14:52
we need to stop lettingاجازه دادن diseaseمرض
345
877000
3000
ما باید نگداریم که بیماری ما رو از ارزوهامون جدا کنه
14:55
divorceطلاق us from our dreamsرویاها.
346
880000
3000
ما باید نگداریم که بیماری ما رو از ارزوهامون جدا کنه
14:58
When we do,
347
883000
2000
وقتی ما این کار رو کردیم
15:00
we will find that patientsبیماران
348
885000
2000
ما اون بیمارانی رو خواهیم یافت
15:02
don't just surviveزنده ماندن;
349
887000
3000
که نه تنها از بیماریشون نجات پیدا می کنند
15:05
we thriveرشد کردن.
350
890000
3000
بلکه بهتر هم می شند
15:08
And some of us
351
893000
2000
و بعضی از ما ها
15:10
mightممکن even singآواز خواندن.
352
895000
3000
حتی ممکنه که اواز هم بخونیم
15:13
(Applauseتشویق و تمجید)
353
898000
4000
تشویق
15:17
[Singingآواز خواندن: Frenchفرانسوی]
354
902000
139000
اواز خواندن به زبان فرانسه
17:37
Thank you.
355
1042000
2000
متشکرم
17:39
(Applauseتشویق و تمجید)
356
1044000
6000
تشویق
17:45
Thank you.
357
1050000
2000
متشکرم
17:47
And I'd like to thank my pianistپیانیست, Monicaمونیکا Leeلی.
358
1052000
3000
من دوست دارم که در اینجا از پیانیستم، مونیکا لی، هم تشکر کنم
17:50
(Applauseتشویق و تمجید)
359
1055000
5000
تشویق
17:55
Thank you so much.
360
1060000
2000
خیلی خیلی متشکرم
17:57
Thank you.
361
1062000
2000
متشکرم
Translated by Motahar Hosseini
Reviewed by Ali Moeeny

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Charity Tillemann-Dick - Soprano
Charity Tillemann-Dick is a soprano who has appeared on opera and concert stages around the world. Her roles have included Titania in "A Midsummer's Night Dream," Gilda in "Rigoletto" and Violetta in "La Traviata."

Why you should listen

Charity Sunshine Tillemann-Dick is an American-born soprano. She has performed across the United States, Europe, and Asia in venues as diverse as The Kennedy Center in Washington, DC; Severance Hall in Cleveland, Ohio; Il Giardino Di Boboli in Florence, Italy; The National Symphony Hall in Budapest, Hungary; The Tel Aviv Opera House in Israel; and the American Embassy in Beijing, China. She studied music at the Peabody Conservatory at Johns Hopkins University and the Liszt Academy of Music in Budapest.

She has collaborated and performed with noted conductors and musicians Bruno Rigacci, Joella Jones, Marvin Hamlisch, Bono, Zoltán Kocsis, Joan Dornemann, Eva Marton, and former Secretary of State Condoleeza Rice. Some of her operatic roles have included Titania in A Midsummer's Night Dream, Gilda in Rigoletto and Violetta in La Traviata. She has performed for presidents, prime ministers, members of Congress, and world dignitaries. Her performances have been broadcast around the world on the BBC, IRA, Bartok Radio, MTV, PBS and NPR.

Tillemann-Dick has served as the national spokesperson for the Pulmonary Hypertension Association, working to raise awareness, increase federal research funding, expand stem cell research, and promote preventative and alternative medicine.

 

More profile about the speaker
Charity Tillemann-Dick | Speaker | TED.com

Data provided by TED.

This site was created in May 2015 and the last update was on January 12, 2020. It will no longer be updated.

We are currently creating a new site called "eng.lish.video" and would be grateful if you could access it.

If you have any questions or suggestions, please feel free to write comments in your language on the contact form.

Privacy Policy

Developer's Blog

Buy Me A Coffee