TEDGlobal 2012
Neil Harbisson: I listen to color
نیل هاربیسون: من به رنگها گوش می دهم
Filmed:
Readability: 3.8
2,994,716 views
"نیل هاربیسون" هنرمند، کور رنگ مادرزاد بدنیا آمد، ولی این روزها دستگاهی که در سرش کارگذاری شده، رنگها را به فرکانسهای شنیداری تبدیل می کند. بجای دیدن دنیا بصورت سیاه و سفید، هاربیسون می تواند سمفمونی از رنگها را بشنود -- و بله، حتی می تواند به چهره ها و نقاشی ها گوش فرا دهد.
Neil Harbisson - Sonochromatic Cyborg Artist
Neil Harbisson's "eyeborg" allows him to hear colors, even those beyond the range of sight. Full bio
Neil Harbisson's "eyeborg" allows him to hear colors, even those beyond the range of sight. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:16
Well, I was born with a rare visual condition
0
1012
3179
خب، من اختلال بینایی مادرزادی نادری به اسم achromatopsia (ناتوانی در تشخیص رنگ) دارم،
00:20
called achromatopsia, which is total color blindness,
1
4191
3713
یعنی کوررنگی مطلق،
00:23
so I've never seen color,
2
7904
1870
پس من هیچگاه رنگی را ندیدم،
00:25
and I don't know what color looks like,
3
9774
2523
و نمی دونم رنگ، چه شکلی است،
00:28
because I come from a grayscale world.
4
12297
2975
چون من از یه دنیای سیاه و سفید اومدم.
00:31
To me, the sky is always gray,
5
15272
2660
آسمان همیشه برای من خاکستری است،
00:33
flowers are always gray,
6
17932
1852
گلها همیشه خاکستری،
00:35
and television is still in black and white.
7
19784
2202
و تلویزیون کماکان سیاه و سفید است.
00:37
But, since the age of 21,
8
21986
2293
اما از سن ۲۱ سالگی،
00:40
instead of seeing color, I can hear color.
9
24279
4129
بجای دیدن رنگ، می تونم رنگ را بشنوم.
00:44
In 2003, I started a project
10
28408
2976
در سال ۲۰۰۳، من بهمراه دانشمند کامپیوتر، آدام مونتاندون، پروژه ای را آغاز کردم،
00:47
with computer scientist Adam Montandon,
11
31384
2688
در سال ۲۰۰۳، من بهمراه دانشمند کامپیوتر، آدام مونتاندون، پروژه ای را آغاز کردم،
00:49
and the result, with further collaborations
12
34072
3167
و با همکاری بیشتر "پیتر کیشه" از اسلونیا
00:53
with Peter Kese from Slovenia
13
37239
2848
و با همکاری بیشتر "پیتر کیس" از اسلونیا
00:55
and Matias Lizana from Barcelona,
14
40087
2033
و "ماتیاس لیزانا" از بارسلونا،
00:58
is this electronic eye.
15
42120
2365
این چشم الکترونیکی نتیجه کار بود.
01:00
It's a color sensor that detects
16
44485
2356
اون یه سنسور رنگه که فرکانس رنگی که در مقابل منه را ردیابی می کنه - (صدای فرکانس)
01:02
the color frequency in front of me — (Frequency sounds) —
17
46841
3583
اون یه سنسور رنگه که فرکانس رنگی که در مقابل منه را ردیابی می کنه - (صدای فرکانس)
01:06
and sends this frequency to a chip installed
18
50424
2352
و این فرکانس را به یه تراشه که در پشت سرم جایگذاری شده، می فرسته و من صدای رنگی که در مقابلم هست را می شنوم،
01:08
at the back of my head, and I hear the color in front of me
19
52776
2991
و این فرکانس را به یه تراشه که در پشت سرم جایگذاری شده، می فرسته و من صدای رنگی که در مقابلم هست را می شنوم،
01:11
through the bone, through bone conduction.
20
55767
2896
از طریق استخوان و انتقال از راه استخوان.
01:14
(Frequency sounds) So, for example, if I have, like —
21
58663
3508
(صدای فرکانس) بدین ترتیب، اگه مثلا" اینو بشنوم-
01:21
This is the sound of purple. (Frequency sounds)
22
65724
2967
این صدای بنفشه. (صدای فرکانس)
01:24
For example, this is the sound of grass. (Frequency sounds)
23
68691
7418
مثلا"، این صدای سبز چمنیه. (صدای فرکانس)
01:32
This is red, like TED. (Frequency sounds)
24
76109
2125
این قرمزه، مثل TED. (صدای فرکانس)
01:34
This is the sound of a dirty sock. (Laughter)
25
78234
4369
این صدای جوراب کثیفه که شبیه زرده، این یکی. (صدای فرکانس)
01:38
Which is like yellow, this one.
26
82603
1877
این صدای جوراب کثیفه که شبیه زرده، این یکی. (صدای فرکانس)
01:40
So I've been hearing color all the time for eight years,
27
84480
4057
بدین ترتیب هشت ساله از سال ۲۰۰۴ که من دائم دارم صدای رنگها را می شنوم
01:44
since 2004, so I find it completely normal now
28
88537
2635
بنابراین الآن شنیدن رنگها بطور دائمی کاملا" برایم عادی است.
01:47
to hear color all the time.
29
91172
2479
بنابراین الآن شنیدن رنگها بطور دائمی کاملا" برایم عادی است.
01:49
At the start, though, I had to memorize the names you give
30
93651
4374
هرچند در ابتدا می بایست اسامی رنگها که شما بکار می برید را حفظ می کردم،
01:53
for each color, so I had to memorize the notes,
31
98025
2406
پس باید نُت ها را حفظ می کردم
01:56
but after some time, all this information
32
100431
1936
اما پس از مدتی، تمام این اطلاعات یک استنباط و قابل درک شد.
01:58
became a perception.
33
102367
1993
اما پس از مدتی، تمام این اطلاعات یک استنباط و قابل درک شد.
02:00
I didn't have to think about the notes.
34
104360
1759
لازم نبود به نُت ها فکر کنم.
02:02
And after some time, this perception became a feeling.
35
106119
2625
و پس از مدتی، این استنباط تبدیل به یک حس شد.
02:04
I started to have favorite colors,
36
108744
2006
داشتن رنگهای مورد علاقه در من شکل گرفت،
02:06
and I started to dream in colors.
37
110750
1774
خوابهای رنگی می دیدم.
02:08
So, when I started to dream in color is when I felt
38
112524
4275
بدین ترتیب، زمانی شروع به دیدن خوابهای رنگی کردم که
02:12
that the software and my brain had united,
39
116799
2887
نرم افزار و مغزم با هم یکی شده بودند،
02:15
because in my dreams, it was my brain creating
40
119686
2956
چون این مغز من بود که در خوابم صداهای الکترونیکی ایجاد می کرد. نرم افزار نبود،
02:18
electronic sounds. It wasn't the software,
41
122642
2361
چون این مغز من بود که در خوابم صداهای الکترونیکی ایجاد می کرد. نرم افزار نبود،
02:20
so that's when I started to feel like a cyborg.
42
125003
3519
پس اون موقع بود که دلم خواست سایبورگ (افزایش همکاری بدن با دستگاهی که برای کمک به یک اندام به بدن متصل میشود) باشم.
02:24
It's when I started to feel that the cybernetic device
43
128522
3050
اون موقع بود که احساس کردم دستگاه سیبرنتیکی دیگه یه دستگاه نیست.
02:27
was no longer a device.
44
131572
2190
اون موقع بود که احساس کردم دستگاه سیبرنتیکی دیگه یه دستگاه نیست.
02:29
It had become a part of my body,
45
133762
2415
اون جزئی از بدن من شده بود،
02:32
an extension of my senses,
46
136177
2465
شاخه ای از حسهای من،
02:34
and after some time, it even became a part
47
138642
2626
و پس از مدتی، حتی بخشی از چهره رسمی من شد.
02:37
of my official image.
48
141268
3527
و پس از مدتی، حتی بخشی از چهره رسمی من شد.
02:40
This is my passport from 2004.
49
144795
2346
این پاسپورت من در سال ۲۰۰۴ است.
02:43
You're not allowed to appear on U.K. passports
50
147141
3085
داشتن عکسی که در آن یه وسیله الکترونیکی معلوم است، در پاسپورتهای انگلیسی مجاز نیست،
02:46
with electronic equipment, but I insisted
51
150226
2812
داشتن عکسی که در آن یه وسیله الکترونیکی معلوم است، در پاسپورتهای انگلیسی مجاز نیست،
02:48
to the passport office that what they were seeing
52
153038
2401
اما من در اداره گذرنامه اصرار کردم که آنچه اونا می بینند در حقیقت بخش جدیدی از بدن منه،
02:51
was actually a new part of my body,
53
155439
2504
اما من در اداره گذرنامه اصرار کردم که آنچه اونا می بینند در حقیقت بخش جدیدی از بدن منه،
02:53
an extension of my brain, and they finally accepted me
54
157943
3520
شاخه ای از مغز منه، و بالاخره اونا قبول کردند که من به این شکل ظاهر بشم.
02:57
to appear with the passport photo.
55
161463
2511
شاخه ای از مغز منه، و بالاخره اونا قبول کردند که من به این شکل ظاهر بشم.
02:59
So, life has changed dramatically since I hear color,
56
163974
3457
بدین ترتیب، از وقتی من رنگها را شنیدم، زندگی تغییر چشمگیری کرد،
03:03
because color is almost everywhere,
57
167431
2594
چون رنگ تقریبا" همه جاست،
03:05
so the biggest change for example is
58
170025
2877
یدین ترتیب بزرگترین تغییر بعنوان مثال
03:08
going to an art gallery, I can listen to a Picasso,
59
172902
4538
رفتن به یه گالری نقاشیه، من می تونم مثلا" به پیکاسو گوش بدم.
03:13
for example. So it's like I'm going to a concert hall,
60
177440
2854
اینطوری مثل این می مونه که به یک سالن کنسرت رفتم،
03:16
because I can listen to the paintings.
61
180294
2211
چون می تونم به نقاشی ها گوش فرا بدم.
03:18
And supermarkets, I find this is very shocking,
62
182505
2461
و سوپر مارکت ها، خیلی برام هیجان انگیزه،
03:20
it's very, very attractive to walk along a supermarket.
63
184966
2950
خیلی خیلی جالبه وقتی تو یه سوپر مارکت راه می ری،
03:23
It's like going to a nightclub.
64
187916
1488
مثل این می مونه که تو یه کلاب شبانه هستی.
03:25
It's full of different melodies. (Laughter) Yeah.
65
189404
3256
پر از ملودی های متفاوت. (خنده حاضرین) اوه آره.
03:28
Especially the aisle with cleaning products.
66
192660
2075
بخصوص ردیف مواد شوینده.
03:30
It's just fabulous. (Laughter)
67
194735
3351
محشره. (خنده حاضرین)
03:33
Also, the way I dress has changed.
68
198086
2472
طرز لباس پوشیدنم هم عوض شده.
03:36
Before, I used to dress in a way that it looked good.
69
200558
2408
قبلا" طوری لباس می پوشیدم که ظاهر خوبی داشته باشه.
03:38
Now I dress in a way that it sounds good. (Laughter)
70
202966
4577
حالا طوری لباس می پوشم که صدای خوبی داشته باشه. (خنده حاضرین)
03:43
(Applause)
71
207543
5131
(تشویق حاضرین)
03:48
So today I'm dressed in C major,
72
212674
2509
پس امروز من به شکل نُت گام بلند دو(C major) لباس پوشیدم،
03:51
so it's quite a happy chord. (Laughter)
73
215183
3309
خُب این یه آکورد شاد است. (خنده حاضرین)
03:54
If I had to go to a funeral, though,
74
218492
1874
اما اگه بخوام به یه مجلس ترحیم برم،
03:56
I would dress in B minor, which would be
75
220366
2567
بشکل گام کوتاه سی، لباس می پوشم که می شه
03:58
turquoise, purple and orange. (Laughter)
76
222933
8759
فیروزه ای، بنفش و نارنجی. (خنده حاضرین)
04:07
Also, food, the way I look at food has changed,
77
231692
4345
همینطور غذا، طرز نگرش من به غذا فرق کرده،
04:11
because now I can display the food on a plate,
78
236037
3456
چون الآن غذا را طوری در بشقاب می چینم
04:15
so I can eat my favorite song. (Laughter)
79
239493
2952
که بتونم آهنگ مورد علاقه ام را بخورم. (خنده حاضرین)
04:18
So depending on how I display it,
80
242445
1229
پس بنا به طرز چیدمانم، می تونم بشنوم و با غذا، آهنگ بسازم.
04:19
I can hear and I can compose music with food.
81
243674
2750
پس بنا به طرز چیدمانم، می تونم بشنوم و با غذا، آهنگ بسازم.
04:22
So imagine a restaurant where we can have, like,
82
246424
2725
پس رستورانی را تصور کنید که می تونید در اونجا،
04:25
Lady Gaga salads as starters. (Laughter) I mean,
83
249149
2984
سالاد "لیدی گاگا" را بعنوان پیش غذا میل کنید. (خنده حاضرین)
04:28
this would get teenagers to eat their vegetables, probably.
84
252133
3017
منظورم اینه که این شاید راهی باشه تا جوانها به خوردن سبزیجات تشویق بشوند.
04:31
And also, some Rachmaninov piano concertos
85
255150
3439
و همچنین، کمی کنسرت پیانوی "راخمانینوف"
04:34
as main dishes, and some Bjork or Madonna desserts,
86
258589
3234
بعنوان غذای اصلی، و کمی دسر "بیورک" یا "مادونا"
04:37
that would be a very exciting restaurant
87
261823
3109
رستوران خیلی جالبی می شه اگه واقعا" بتونید در اون آهنگ بخورید.
04:40
where you can actually eat songs.
88
264932
2760
رستوران خیلی جالبی می شه اگه واقعا" بتونید در اون آهنگ بخورید.
04:43
Also, the way I perceive beauty has changed,
89
267692
4450
طرز نگرش من نسبت به زیبایی نیز تغییر کرده،
04:48
because when I look at someone, I hear their face,
90
272142
4680
چون وقتی به کسی نگاه می کنم، صورت او را گوش می دم،
04:52
so someone might look very beautiful but sound terrible.
91
276822
5002
بنابراین ممکنه کسی خیلی زیبا بنظر بیاد ولی آوای وحشتناکی داشته باشه.
04:57
(Laughter) And it might happen the opposite,
92
281824
1761
(خنده حاضرین) و ممکنه عکس این موضوع اتفاق بیفته،
04:59
the other way around. So I really enjoy creating, like,
93
283585
2248
بنابراین من به نوعی از خلق چهره صوتی افراد لذت می برم.
05:01
sound portraits of people.
94
285833
1729
بنابراین من به نوعی از خلق چهره صوتی افراد لذت می برم.
05:03
Instead of drawing someone's face, like drawing the shape,
95
287562
3640
بجای کشیدن چهره فردی، مثل کشیدن اندام،
05:07
I point at them with the eye and I write down
96
291202
2431
من به آنها خیره شده و نُت های متفاوتی که می شنوم را می نویسم، و سپس تصویر صوتی چهره را خلق می کنم.
05:09
the different notes I hear, and then I create sound portraits.
97
293633
3271
من به آنها خیره شده و نُت های متفاوتی که می شنوم را می نویسم، و سپس تصویر صوتی چهره را خلق می کنم.
05:12
Here's some faces.
98
296904
1737
در اینجا یه سری تصویر صورت است.
05:14
(Musical chords)
99
298641
14527
(آکورد موسیقی)
05:29
Yeah, Nicole Kidman sounds good. (Laughter)
100
313168
3433
اوه آره، صدای تصویر "نیکل کیدمن" بنظر خوب می یاد. (خنده حاضرین)
05:32
Some people, I would never relate, but they sound similar.
101
316601
3049
بعضی آدمها، هیچوقت بهم ربط نمی دم، اما صدای چهره یکسان دارند.
05:35
Prince Charles has some similarities with Nicole Kidman.
102
319650
2798
"پرنس چارلز" شباهت هایی با "نیکل کیدمن" داره.
05:38
They have similar sound of eyes.
103
322448
2137
صدای چشمان اونا یکسان است.
05:40
So you relate people that you wouldn't relate,
104
324585
2048
بدین ترتیب افرادی که با آنها ارتباطی ندارید، را بهم ربط می دهید،
05:42
and you can actually also create concerts
105
326633
3513
و در حقیقت با نگاه کردن به صورت تماشاچیان، می تونید کنسرتی را هم راه بیندازید.
05:46
by looking at the audience faces.
106
330146
2640
و در حقیقت با نگاه کردن به صورت تماشاچیان، می تونید کنسرتی را هم راه بیندازید.
05:48
So I connect the eye, and then I play the audience's faces.
107
332786
3096
اینطوری من با نگاه کردن به چشمان، چهره تماشاچیان را می نوازم.
05:51
The good thing about this is,
108
335882
1504
نکته جالب در این مورد اینه که
05:53
if the concert doesn't sound good, it's their fault.
109
337386
2967
اگه کنسرتی صدای خوبی نداشته باشه، تقصیر اوناست.
05:56
It's not my fault, because — (Laughter)
110
340353
2271
تقصیر من نیست - (خنده حاضرین)
05:58
And so another thing that happens is that
111
342624
4307
و بدین ترتیب چیز دیگه ای که اتفاق می افته اینه که
06:02
I started having this secondary effect
112
346931
2877
حالت ثانویه ای در من بوجود آمد
06:05
that normal sounds started to become color.
113
349808
3330
این که صداهای عادی تبدیل به رنگ شدند.
06:09
I heard a telephone tone, and it felt green
114
353138
3761
من یه صدای زنگ تلفن شنیدم، و حس رنگ سبز داشتم
06:12
because it sounded just like the color green.
115
356899
2326
چون درست مثل رنگ سبز صدا می داد.
06:15
The BBC beeps, they sound turquoise,
116
359225
3298
صدای بیب بیب "بی بی سی"، صدای رنگ فیروزه ای می ده،
06:18
and listening to Mozart became a yellow experience,
117
362523
3127
و شنیدن موزیک "موتزارت" تجربه ای زرد است،
06:21
so I started to paint music and paint people's voices,
118
365650
4760
بدین ترتیب من شروع به رنگ آمیزی موسیقی و رنگ آمیزی چهره مردم کردم،
06:26
because people's voices have frequencies
119
370410
1943
چون صدای افراد، دارای فرکانسهایی است که من اونا رو به رنگ ربط می دم.
06:28
that I relate to color.
120
372353
1543
چون صدای افراد، دارای فرکانسهایی است که من اونا رو به رنگ ربط می دم.
06:29
And here's some music translated into color.
121
373896
5119
و اینجا چند موزیک است که به رنگ ها برگردان شده.
06:34
For example, Mozart, "Queen of the Night," looks like this.
122
379015
5200
بعنوان مثال، " ملکه شب" اثر موتزارت، اینطور بنظر می یاد.
06:40
(Music) Very yellow and very colorful,
123
384215
1812
(موزیک) خیلی زرد و خیلی رنگارنگ،
06:41
because there's many different frequencies.
124
386027
2190
چون فرکانسهای متعدد زیادی وجود داره.
06:44
(Music)
125
388217
2910
(موزیک)
06:48
And this is a completely different song.
126
392143
2314
و این یه موزیک کاملا" متفاوته.
06:50
(Music) It's Justin Bieber's "Baby." (Laughter)
127
394457
3931
(موزیک) این آهنگ Baby جاستین بیبر است. (خنده حاضرین)
06:54
(Music)
128
398388
1731
(موزیک)
06:56
It is very pink and very yellow.
129
400119
3570
خیلی صورتی و خیلی زرده.
06:59
So, also voices, I can transform speeches into color,
130
403689
7167
خُب، همینطور صداها، من می تونم سخنرانی ها رو به رنگ تبدیل کنم،
07:06
for example, these are two very well-known speeches.
131
410856
3544
بعنوان مثال، اینا دو سخنرانی معروف هستند.
07:10
One of them is Martin Luther King's "I Have A Dream,"
132
414400
3737
یکی از اونا، "من یه آرزو دارم" از مارتین لوتر کینگ
07:14
and the other one is Hitler.
133
418137
1452
و دیگری از هیتلر است.
07:15
And I like to exhibit these paintings in the exhibition halls
134
419589
3476
و مایلم این نقاشی ها رو در سالن های نمایش، به دید حضار بگذارم
07:18
without labels, and then I ask people,
135
423065
2576
بدون برچسب نام، و سپس از مردم بپرسم،
07:21
"Which one do you prefer?"
136
425641
1847
"کدامیک را ترجیح می دهید؟"
07:23
And most people change their preference
137
427488
2265
و بیشتر مردم، وقتی بهشون می گم سمت چپیه مربوط به هیتلر،
07:25
when I tell them that the one on the left is Hitler
138
429753
2911
و بیشتر مردم، وقتی بهشون می گم سمت چپیه مربوط به هیتلر،
07:28
and the one on the right is Martin Luther King.
139
432664
3120
و سمت راستیه مارتین لوتر کینگ است، نظرشون را عوض می کنند.
07:31
So I got to a point when I was able to perceive 360 colors,
140
435784
5739
بدین ترتیب من به جایی رسیدم که قادر بودم ۳۶۰ رنگ را ببینم، درست مثل بینایی یک انسان.
07:37
just like human vision.
141
441523
1585
بدین ترتیب من به جایی رسیدم که قادر بودم ۳۶۰ رنگ را ببینم، درست مثل بینایی یک انسان.
07:39
I was able to differentiate all the degrees of the color wheel.
142
443108
3595
قادر بودم تمام درجات چرخه رنگ را از هم تمیز دهم.
07:42
But then, I just thought that
143
446703
2082
اما اون موقع، فکر کردم که این بینایی بشر، بقدر کافی خوب نیست.
07:44
this human vision wasn't good enough.
144
448785
3239
اما اون موقع، فکر کردم که این بینایی بشر، بقدر کافی خوب نیست.
07:47
There's many, many more colors around us
145
452024
2211
خیلی خیلی رنگ های بیشتری در اطراف ماست که قادر به دیدن اونا نیستیم،
07:50
that we cannot perceive,
146
454235
1837
خیلی خیلی رنگ های بیشتری در اطراف ماست که قادر به دیدن اونا نیستیم،
07:51
but that electronic eyes can perceive.
147
456072
1756
ولی اون چشمان الکترونیکی می تونند اونا رو ببینند.
07:53
So I decided to continue extending my color senses,
148
457828
3729
بنابراین تصمیم گرفتم به گسترش حواس رنگی ام ادامه دهم،
07:57
and I added infrared and I added ultraviolet
149
461557
4250
و رنگ مادون قرمز و ماورای بنفش را به درجه بندی تبدیل رنگ به اصوات اضافه کردم و بدین ترتیب قادرم رنگهایی را بشنوم
08:01
to the color-to-sound scale, so now I can hear colors
150
465807
3358
و رنگ مادون قرمز و ماورای بنفش را به درجه بندی تبدیل رنگ به اصوات اضافه کردم و بدین ترتیب قادرم رنگهایی را بشنوم
08:05
that the human eye cannot perceive.
151
469165
2224
که چشم انسان قادر به دیدن آنها نیست.
08:07
For example, perceiving infrared is good because you can
152
471389
3447
بعنوان مثال، دیدن اشعه مادون قرمز خوبه
08:10
actually detect if there's movement detectors in a room.
153
474836
4068
چون در حقیقت می تونید وجود سنسورهای حرکتی در یک اتاق را ردیابی کنید.
08:14
I can hear if someone points at me with a remote control.
154
478904
3453
اگه کسی با کنترل از راه دور به سمت من نشانه بگیره، می تونم اونو ببینم.
08:18
And the good thing about perceiving ultraviolet is that
155
482357
3150
و حُسن دیدن اشعه ماورای بنفش اینه که
08:21
you can hear if it's a good day or a bad day to sunbathe,
156
485507
4965
میتونید بشنوید که امروز برای حمام آفتاب ، روز خوبیه یا روز بدیه
08:26
because ultraviolet is a dangerous color,
157
490472
2157
چون اشعه ماورای بنفش، رنگ خطرناکیه
08:28
a color that can actually kill us, so I think we should all have this wish
158
492629
3984
رنگی که در واقع می تونه منجر به مرگ ما بشه، بنابراین فکر کنم
08:32
to perceive things that we cannot perceive.
159
496613
2961
همه ما باید آرزوی دیدن چیزهایی را داشته باشیم که قادر به دیدنشان نیستیم .
08:35
That's why, two years ago,
160
499574
1735
به همین خاطر دو سال پیش انجمن "سایبرگ" را راه انداختم
08:37
I created the Cyborg Foundation,
161
501309
1681
به همین خاطر دو سال پیش انجمن "سیبرگ" را راه انداختم
08:38
which is a foundation that tries to help people
162
502990
2442
انجمنی که سعی داره به مردم کمک کنه تا یه سایبرگ بشوند،
08:41
become a cyborg, tries to encourage people
163
505432
2697
سعی داره مردم را تشویق کنه تا با استفاده از تکنولوژی بعنوان بخشی از بدن، حواس خود را گسترش دهند.
08:44
to extend their senses
164
508129
1377
سعی داره مردم را تشویق کنه تا با استفاده از تکنولوژی بعنوان بخشی از بدن، حواس خود را گسترش دهند.
08:45
by using technology as part of the body.
165
509506
3071
سعی داره مردم را تشویق کنه تا با استفاده از تکنولوژی بعنوان بخشی از بدن، حواس خود را گسترش دهند.
08:48
We should all think that knowledge comes from our senses,
166
512577
3903
همۀ ما باید بیندیشیم که دانش از حواس ما نشأت می گیره
08:52
so if we extend our senses,
167
516480
1976
پس اگر حواس خود را گسترش دهیم،
08:54
we will consequently extend our knowledge.
168
518456
3088
در نتیجه دانش خود را گسترش خواهیم داد.
08:57
I think life will be much more exciting
169
521544
2793
فکر کنم زندگی خیلی جالب تر خواهد بود
09:00
when we stop creating applications for mobile phones
170
524337
3224
وقتی از ایجاد کاربرهای تلفنهای موبایل دست برداشته
09:03
and we start creating applications for our own body.
171
527561
3401
و شروع به ایجاد کاربرهایی برای بدن خودمان بکنیم.
09:06
I think this will be a big, big change
172
530962
1816
فکر کنم شاهد یه تغییر بسیار بسیار بزرگ در طی این قرن خواهیم بود.
09:08
that we will see during this century.
173
532778
2078
فکر کنم شاهد یه تغییر بسیار بسیار بزرگ در طی این قرن خواهیم بود.
09:10
So I do encourage you all to think about which senses
174
534856
3915
پس همۀ شما را تشویق می کنم تا به این فکر کنید که دوست دارید کدوم یک از حواس خود را گسترش دهید.
09:14
you'd like to extend.
175
538771
1419
پس همۀ شما را تشویق می کنم تا به این فکر کنید که دوست دارید کدوم یک از حواس خود را گسترش دهید.
09:16
I would encourage you to become a cyborg.
176
540190
3173
شما را تشویق می کنم تا یه سایبرگ بشوید.
09:19
You won't be alone. Thank you. (Applause)
177
543363
4648
شما تنها نیستید. متشکرم. (تشویق حاضرین)
09:23
(Applause)
178
548011
6520
(تشویق حاضرین)
ABOUT THE SPEAKER
Neil Harbisson - Sonochromatic Cyborg ArtistNeil Harbisson's "eyeborg" allows him to hear colors, even those beyond the range of sight.
Why you should listen
Born with the inability to see color, Neil Harbisson wears a prosthetic device — he calls it an "eyeborg" — that allows him to hear the spectrum, even those colors beyond the range of human sight. His unique experience of color informs his artwork — which, until he met cyberneticist Adam Montandon at a college lecture, was strictly black-and-white. By working with Montandon, and later with Peter Kese, Harbisson helped design a lightweight eyepiece that he wears on his forehead that transposes the light frequencies of color hues into sound frequencies.
Harbisson's artwork blurs the boundaries between sight and sound. In his Sound Portraits series, he listens to the colors of faces to create a microtonal chord. In the City Colours project, he expresses the capital cities of Europe in two colors (Monaco is azure and salmon pink; Bratislava yellow and turquoise).
Neil Harbisson | Speaker | TED.com