ABOUT THE SPEAKER
Victor Rios - Educator, author
Victor Rios seeks to uncover how to best support the lives of young people who experience poverty, stigma and social exclusion.

Why you should listen

Based on over a decade of research, Dr. Victor Rios created Project GRIT (Generating Resilience to Inspire Transformation) a human development program that works with educators to refine leadership, civic engagement and personal and academic empowerment in young people placed at-risk.

Rios is a professor of sociology at the University of California, Santa Barbara. He received his Ph.D. in comparative ethnic studies from the University of California, Berkeley in 2005. His book Punished: Policing the Lives of Black and Latino Boys discusses the many ways in which young urban males of color encounter the youth control complex: a ubiquitous system of punitive social control embedded in what has come to be known as the school-to-prison pipeline.

More profile about the speaker
Victor Rios | Speaker | TED.com
TED Talks Live

Victor Rios: Help for kids the education system ignores

ویکتور ریوس: سخنرانی ویکتور ریوس در TED Talks Live

Filmed:
1,472,337 views

ویکتور ریوس یک مربی است و می‌گوید: دانش‌آموزان را با آنچه دارند و با آن مشارکت و کمک می‌کنند تعریف کنید، نه آنچه که ندارند. به خصوص در مورد آن‌هایی که تربیت سختی داشته‌اند. آمیخته با حکایت شخصی‌اش از پشتکار و استقامت به عنوان یک جوان ساکن پایین شهر، ریوس سه راهکار واضح و ساده برای تغییر افکار و باورهای رایج در آموزش مشخص می‌کند و از سایر مربیان می‌خواهد که دانش‌آموزان «در خطر» را «در انتظار و دارای ظرفیت» ببینند؛ پر از قابلیت بهبودپذیری، شاخصه‌های قوی شخصیتی و اراده.
- Educator, author
Victor Rios seeks to uncover how to best support the lives of young people who experience poverty, stigma and social exclusion. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
For over a decadeدهه,
0
680
1976
بیش از یک دهه است که،
00:14
I have studiedمورد مطالعه قرار گرفت youngجوان people
that have been pushedتحت فشار قرار داد out of schoolمدرسه,
1
2680
5056
من جوانانی که از مدرسه رانده شده‌اند
را مطالعه و بررسی کرده‌ام،
00:19
so calledبه نام "dropoutsرها کردن."
2
7760
1920
همان «ترک تحصیلی‌ها».
00:22
As they endپایان up failedناموفق
by the educationتحصیلات systemسیستم,
3
10320
3456
وقتی به جایی می‌رسند که بدست
سیستم آموزشی مردود شناخته می‌شوند،
00:25
they're on the streetsخیابان ها
where they're vulnerableآسیب پذیر to violenceخشونت,
4
13800
3536
سر از خیابان‌ها در می‌آورند که در آنجا
در معرض آسیب‌های ناشی از خشونت،
00:29
policeپلیس harassmentآزار و اذیت,
5
17360
1456
آزار و اذیت پلیس،
00:30
policeپلیس brutalityوحشیگری
6
18840
1456
زورگویی و بی‌رحمی پلیس،
00:32
and incarcerationزندان.
7
20320
1640
و حبس هستند.
00:34
I followدنبال کردن these youngجوان people
for yearsسالها at a time,
8
22600
4176
من هر کدام از این جوان‌ها را
سال‌ها دنبال می‌کنم،
00:38
acrossدر سراسر institutionalنهادی settingsتنظیمات,
9
26800
2416
در نهاد‌های مرتبط،
00:41
to try to understandفهمیدن what some of us call
the "school-to-prisonمدرسه به زندان pipelineخط لوله."
10
29240
6160
که سعی کنم این چیزی را که بعضی از ما
«گذرگاه مدرسه تا زندان» می‌نامیم درک کنم.
00:48
When you look at a pictureعکس like this,
11
36720
1976
وقتی به عکسی مثل این نگاه می‌کنید،
00:50
of youngجوان people who are in my studyمطالعه ...
12
38720
2560
[عکسی] از جوانانی که در تحقیقات من هستند،
00:55
you mightممکن see troubleمشکل.
13
43440
1416
ممکن است به چشمتان «دردسر» بیاید.
00:56
I mean one of the boysپسران
has a bottleبطری of liquorمشروب in his handدست,
14
44880
4176
یکی از پسرها شیشه‌ی مشروبی در دست دارد،
01:01
he's 14 yearsسالها oldقدیمی
15
49080
2136
چهارده سالش است،
01:03
and it's a schoolمدرسه day.
16
51240
1520
و روزیست که مدارس باز هستند.
01:05
Other people, when they see this pictureعکس,
17
53440
2496
دیگران، وقتی این عکس را می‌بینند،
01:07
mightممکن see gangsباندها,
18
55960
2016
ممکن است جمعی از اشرار را ببینند،
01:10
thugsاراذل و اوباش, delinquentsبزهکار --
19
58000
2096
یک سری گردن کلفت، یا مجرمین،
01:12
criminalsجنایتکاران.
20
60120
1200
جمعی بزهکار.
01:13
But I see it differentناهمسان.
21
61680
1640
اما من جور دیگری می‌بینمش.
01:16
I see these youngجوان people
throughاز طریق a perspectiveچشم انداز
22
64000
3496
من این جوانان را از منظری می‌بینم،
01:19
that looksبه نظر می رسد at the assetsدارایی های
that they bringآوردن to the educationتحصیلات systemسیستم.
23
67520
4320
که به ارزش‌ها و فوایدی که آن‌ها به
سیستم آموزشی وارد می‌کنند می‌نگرد.
01:24
So will you joinپیوستن me in changingتغییر دادن
the way we labelبرچسب youngجوان people
24
72320
5016
حال آیا با من همراه می‌شوید تا طریقی را
که در آن به جوانان برچسب می‌زنیم
01:29
from "at-riskدر خطر" to "at-promiseدر وعده?"
25
77360
3640
از «در خطر» به «در انتظار» تغییر دهیم؟
01:34
(Applauseتشویق و تمجید)
26
82480
3040
(تشویق حضار)
01:41
How do I know that these youngجوان people
27
89800
1816
از کجا می‌دانم که این جوانان
01:43
have the potentialپتانسیل
and the promiseوعده to changeتغییر دادن?
28
91640
3456
پتانسیل و ظرفیت تغییر را دارند؟
01:47
I know this because I am one of them.
29
95120
3040
از آنجا که خودم یکی از آن‌ها هستم.
01:50
You see, I grewرشد کرد up
in direوخیم povertyفقر in the innerدرونی cityشهر,
30
98680
4336
می‌دانید، من در فقر شدید
در پایین شهر بزرگ شدم،
01:55
withoutبدون a fatherپدر --
31
103040
1216
بدون پدر،
01:56
he abandonedرها شده me before I was even bornبدنیا آمدن.
32
104280
2080
او قبل از اینکه اصلا
به دنیا بیایم ترکم کرد.
01:59
We were on welfareرفاه,
33
107280
1816
از دولت کمک‌هزینه می‌گرفتیم،
02:01
sometimesگاه گاهی homelessبی خانمان,
34
109120
1296
گاهی بی‌خانه بودیم،
02:02
manyبسیاری timesبار hungryگرسنه.
35
110440
1480
خیلی وقت‌ها گرسنه.
02:04
By the time I was 15 yearsسالها oldقدیمی,
36
112720
2296
تا پانزده سالگی‌ام،
02:07
I had been incarceratedزندانی in juvyجوی
threeسه timesبار for threeسه feloniesجنایات.
37
115040
4280
سه بار به خاطر سه جرم در
کانون اصلاح زندانی شده بودم.
02:12
My bestبهترین friendدوست had alreadyقبلا been killedکشته شده.
38
120240
2240
بهترین دوستم هم کشته شده بود.
02:15
And soonبه زودی after,
39
123760
1496
و کمی بعد،
02:17
while I'm standingایستاده nextبعد to my uncleدایی,
40
125280
2536
در حالی که کنار عمویم ایستاده‌ام،
02:19
he getsمی شود shotشات.
41
127840
1199
تیر می‌خورد.
02:21
And as I'm waitingدر انتظار
for the ambulanceآمبولانس to arriveرسیدن
42
129560
2496
و در حالی که بیش از یک ساعت
منتظرم تا آمبولانس برسد،
02:24
for over an hourساعت ...
43
132080
1760
02:28
he bleedsخونریزی to deathمرگ on the streetخیابان.
44
136000
2680
کف خیابان خونریزی می‌کند و می‌میرد.
02:32
I had lostکم شده faithایمان and hopeامید in the worldجهان,
45
140600
2800
اعتماد و امید به دنیا را از دست داده بودم،
02:36
and I had givenداده شده up on the systemسیستم
because the systemسیستم had failedناموفق me.
46
144360
4136
و از سیستم و بهبود آن قطع امید کرده بودم
چرا که همان سیستم مرا پس زده بود.
02:40
I had nothing to offerپیشنهاد
47
148520
2096
من چیزی برای عرضه کردن نداشتم
02:42
and no one had anything to offerپیشنهاد me.
48
150640
2560
و هیچکس چیزی برای عرضه کردن به من نداشت.
02:47
I was fatalisticفانتزی.
49
155160
1576
احساس ناتوانی مطلق می‌کردم.
02:48
I didn't even think
I could make it to my 18thth birthdayروز تولد.
50
156760
3000
حتی فکر نمی‌کردم بتوانم
به ۱۸ سالگی برسم.
02:52
The reasonدلیل I'm here todayامروز
51
160440
2216
اینکه الان اینجا هستم
02:54
is because a teacherمعلم
that caredمراقب باشید reachedرسیده است out
52
162680
4496
به خاطر معلمی است که توجه کرد،
نشان داد که می‌خواهد کمکم کند،
02:59
and managedاداره می شود to tapشیر into my soulروح.
53
167200
2640
و توانست به روحم دست پیدا کند.
03:03
This teacherمعلم,
54
171000
1376
این معلم،
03:04
Msخانم. Russروس ...
55
172400
2200
خانم راس، (می‌خندد)
03:07
she was the kindنوع of teacherمعلم
that was always in your businessکسب و کار.
56
175920
4296
از آن نوع معلم‌ها بود که همیشه
سرش در کار تو بود.
03:12
(Laughterخنده)
57
180240
1736
(خنده‌ی حضار)
03:14
She was the kindنوع of teacherمعلم that was like,
58
182000
2456
از آن نوع معلم‌ها بود که می‌گفت:
03:16
"Victorویکتور, I'm here for you
wheneverهر زمان که you're readyآماده."
59
184480
3136
«ویکتور، من حاضرم کمکت کنم،
هروقت آماده بودی...»
03:19
(Laughterخنده)
60
187640
1200
(خنده)
03:21
I wasn'tنبود readyآماده.
61
189880
1656
من آماده نبودم.
03:23
But she understoodفهمید one basicپایه ای principleاصل
about youngجوان people like me.
62
191560
3640
اما او یک اصل اساسی را در مورد
جوانانی مثل من فهمیده بود.
03:27
We're like oystersصدف.
63
195840
1280
ما مثل صدفیم.
ما تنها زمانی باز می‌شویم و
حرف می‌زنیم که آماده باشیم.
03:29
We're only going to openباز کن up
when we're readyآماده,
64
197760
2736
03:32
and if you're not there when we're readyآماده,
65
200520
2480
و اگر زمانی که ما آماده‌ایم حاضر نباشی،
(تق)
03:35
we're going to clamکلم back up.
66
203960
1334
دوباره بسته و ساکت می‌شویم.
03:38
Msخانم. Russروس was there for me.
67
206400
1696
خانم راس منتظرم بود.
03:40
She was culturallyفرهنگی relevantمربوط,
68
208120
2016
او از نظر فرهنگی [نسبت به ما] شناخت داشت.
03:42
she respectedاحترام my communityجامعه,
my people, my familyخانواده.
69
210160
4136
برای اجتماع، مردم
و خانواده‌ام، احترام قائل بود.
03:46
I told her a storyداستان about my Uncleدایی Rubenروبن.
70
214320
3320
ماجرایی در مورد عمویم روبن برایش گفتم.
عمو من را برای کار با خودش می‌برد
چرا که بی‌پول بودم،
03:50
He would take me to work with him
because I was brokeشکست,
71
218240
2656
03:52
and he knewمی دانست I neededمورد نیاز است some moneyپول.
72
220920
1856
و می‌دانست که مقداری پول احتیاج دارم.
03:54
He collectedجمع آوری شده glassشیشه bottlesبطری for a livingزندگي كردن.
73
222800
2680
کار او جمع‌آوری بطری‌های شیشه‌ای بود.
ساعت چهار صبح در روز غیر تعطیل،
03:58
Fourچهار in the morningصبح on a schoolمدرسه day,
74
226640
1736
بطری‌های شیشه‌ای را
پشت ماشینش می‌انداختیم،
04:00
we'dما می خواهیم throwپرت كردن the glassشیشه bottlesبطری
in the back of his vanون,
75
228400
2600
04:03
and the bottlesبطری would breakزنگ تفريح.
76
231760
1360
و شیشه‌ها می‌شکستند.
04:05
And my handsدست ها and armsبازوها would startشروع کن to bleedخونریزی
77
233760
2056
و دستان و بازوانم شروع به خونریزی می‌کرد
04:07
and my tennisتنیس shoesکفش and pantsشلوار
would get all bloodyخون آشام.
78
235840
3680
و کفش‌های کتانی و شلوارم خونی می‌شد.
04:12
And I was terrifiedوحشت زده and in painدرد,
and I would stop workingکار کردن.
79
240320
3080
و من ترسیده و در حالی که دردم می‌آمد،
دست از کار می‌کشیدم.
04:16
And my uncleدایی, he would look me in the eyesچشم ها
and he would say to me,
80
244880
3296
و عمویم، به چشمانم نگاه می‌کرد و می‌گفت:
04:20
"Mijoمیگو,
81
248200
1336
"Mijo,
ماها
04:21
estamosestamos buscandoبسکتبال vidaویدا."
82
249560
2680
estamos buscando vida."
دنبال زندگی بهتریم
04:25
"We're searchingجستجوکردن for a better life,
83
253040
2536
« ما دنبال یک زندگی بهتر هستیم،
04:27
we're tryingتلاش کن to make
something out of nothing."
84
255600
4000
داریم تلاش می‌کنیم که از هیچ،
چیزی بدست آوریم.»
04:32
Msخانم. Russروس listenedگوش داد to my storyداستان,
85
260880
2816
خانم راس به داستانم گوش داد،
04:35
welcomedاستقبال شد it into the classroomکلاس درس and said,
86
263720
2496
از آن در کلاس استقبال کرد و گفت:
04:38
"Victorویکتور, this is your powerقدرت.
87
266240
2040
«ویکتور، این قدرت توست،
04:40
This is your potentialپتانسیل.
88
268920
1320
این ظرفیت توست.
04:42
Your familyخانواده, your cultureفرهنگ, your communityجامعه
have taughtتدریس کرد you a hard-workکار سخت ethicاخلاق
89
270840
5296
خانواده‌ی تو، فرهنگ تو، اجتماع تو
مرام سخت‌کوشی را به تو آموخته،
04:48
and you will use it to empowerقدرت دادن
yourselfخودت in the academicعلمی worldجهان
90
276160
5336
و تو از آن استفاده خواهی کرد برای
قدرتمند کردن خودت در دنیای علمی،
04:53
so you can come back
and empowerقدرت دادن your communityجامعه."
91
281520
3720
که بتوانی برگردی و اجتماعت
را قدرت ببخشی.»
04:58
With Msخانم. Russ'sروس help,
92
286520
1896
با کمک خانم راس،
05:00
I endedبه پایان رسید up returningعودت to schoolمدرسه.
93
288440
1880
در نهایت به مدرسه برگشتم.
05:03
I even finishedتمام شده my creditsوام on time
94
291480
2560
واحدهای درسی‌ام را هم به موقع تمام کردم
و همراه با همکلاسی‌هام فارغ‌التحصیل شدم.
05:07
and graduatedفارغ التحصیل شد with my classکلاس.
95
295480
2240
05:10
(Applauseتشویق و تمجید)
96
298160
3040
(تشویق)
05:17
But Msخانم. Russروس said to me
right before graduationفارغ التحصیلی,
97
305760
2656
اما خانم راس درست قبل از
فارغ‌التحصیلی به من گفت:
05:20
"Victorویکتور, I'm so proudمغرور of you.
98
308440
2320
«ویکتور، خیلی به تو افتخار می‌کنم،
05:23
I knewمی دانست you could do it.
99
311720
1976
می‌دانستم که می‌توانی.
05:25
Now it's time to go to collegeکالج."
100
313720
3216
حالا وقتشه که بری دانشگاه.»
05:28
(Laughterخنده)
101
316960
1200
(خنده)
05:31
Collegeدانشکده, me?
102
319320
1216
دانشگاه؟ من؟
پسر، این معلم با خودش چی فکر کرده
که من بروم دانشگاه؟
05:32
Man, what is this teacherمعلم smokingسیگار کشیدن
thinkingفكر كردن I'm going to collegeکالج?
103
320560
3040
05:36
I appliedکاربردی with the mentorsمربیان
and supportحمایت کردن she providedارائه شده,
104
324480
3640
با راهنمایی و پشتیبانی او
من درخواست دادم،
05:40
got a letterنامه of acceptanceپذیرش,
105
328920
2096
نامه‌ی پذیرش گرفتم،
05:43
and one of the paragraphsپاراگراف ها readخواندن,
106
331040
2216
و یکی از پاراگراف‌هایش نوشته بود:
05:45
"You've been admittedپذیرفته
underزیر probationaryآزمایشی statusوضعیت."
107
333280
3360
«شما در وضعیت مشروط
پذیرفته شده‌اید.»
05:49
I said, "Probationتعهد?
I'm alreadyقبلا on probationامتحان,
108
337400
2496
گفتم: «مشروط؟ من همین الانش هم
تحت آزادی مشروطم،
05:51
that don't matterموضوع?"
109
339920
1216
این که مهم نیست!»
05:53
(Laughterخنده)
110
341160
1256
(خنده)
05:54
It was academicعلمی probationامتحان,
not criminalجنایی probationامتحان.
111
342440
3880
منظور مشروطی تحصیلی بود،
نه مشروطی جزایی.
05:59
But what do teachersمعلمان like Msخانم. Russروس
do to succeedموفق باش with youngجوان people
112
347320
3816
اما معلم‌هایی مثل خانم راس چه می‌کنند
که در کار با جوانانی مثل آنان که من
بررسی می‌کنم نتیجه بگیرند؟
06:03
like the onesآنهایی که I studyمطالعه?
113
351160
1896
06:05
I proposeپیشنهاد میکنم threeسه strategiesاستراتژی ها.
114
353080
2176
من سه راهکار پیشنهاد می‌کنم.
06:07
The first:
115
355280
1216
اول:
06:08
let's get ridخلاص شدن از شر of our
deficitکمبود perspectiveچشم انداز in educationتحصیلات.
116
356520
4176
بیایید از این نحوه‌ی برخورد ناکارآمدمان
در امر آموزش دست برداریم.
06:12
"These people
come from a cultureفرهنگ of violenceخشونت,
117
360720
2256
«این‌ها از یک فرهنگ خشن می‌آیند،
06:15
a cultureفرهنگ of povertyفقر.
118
363000
1256
فرهنگ فقر.
06:16
These people are at-riskدر خطر;
these people are truantترویج.
119
364280
2576
این‌ها در معرض خطرند،
این‌ها از درس فراری‌اند.
06:18
These people are emptyخالی containersظروف
for us to fillپر کن with knowledgeدانش.
120
366880
4880
این‌ها ظرف‌های خالی‌ای هستند
برای ما که با دانش پرشان کنیم.
مسائل و مشکلات را آن‌ها دارند،
06:25
They have the problemsمشکلات,
121
373040
1656
06:26
we have the solutionsراه حل ها."
122
374720
2080
راه حل هم در دست ماست.»
06:30
Numberعدد two.
123
378200
1200
مورد دوم:
06:31
Let's valueارزش the storiesداستان ها that youngجوان people
bringآوردن to the schoolhouseمدرسه.
124
379840
4920
بیایید برای داستان‌هایی که جوانان به
آموزشگاه می‌آورند ارزش قائل شویم.
ماجراهای آن‌ها در مورد تسلیم نشدنشان در
موقعیت‌های خیلی سخت واقعا تاثیر گذار است.
06:37
Theirآنها storiesداستان ها of overcomingفائق آمدن
insurmountableغیر قابل تحمل oddsشانس are so powerfulقدرتمند.
125
385560
5496
06:43
And I know you know some of these storiesداستان ها.
126
391080
3680
و می‌دانم شما هم بعضی از این
ماجراها را می‌دانید.
06:48
These very sameیکسان storiesداستان ها and experiencesتجربیات
127
396840
3256
همین ماجراها و تجربه‌ها
06:52
alreadyقبلا have gritگره, characterشخصیت
and resilienceانعطاف پذیری in them.
128
400120
4640
به خودی خود دارای شهامت و اراده،
شخصیت و برانگیزندگی هستند.
پس بیایید کمکشان کنیم این
داستان‌ها و سرگذشت‌ها را بهتر کنند.
06:57
So let's help youngجوان people
refineپالودن those storiesداستان ها.
129
405640
3176
07:00
Let's help them be proudمغرور of who they are,
130
408840
1976
بیایید کمکشان کنیم به این خاطر به خودشان
افتخار کنند که سیستم آموزشی ما
07:02
because our educationتحصیلات systemسیستم
welcomesاستقبال می کند theirخودشان familiesخانواده ها, theirخودشان culturesفرهنگ ها,
131
410840
3936
پذیرای خانواده‌ی آن‌ها، فرهنگشان
07:06
theirخودشان communitiesجوامع
132
414800
1216
اجتماعشان
07:08
and the skillمهارت setتنظیم
they'veآنها دارند learnedیاد گرفتم to surviveزنده ماندن.
133
416040
2800
و مجموعه‌ی مهارت‌هایی است که
برای نجات خودشان یاد گرفته‌اند.
07:11
And of courseدوره the thirdسوم strategyاستراتژی
beingبودن the mostاکثر importantمهم:
134
419680
4136
و البته سومین راهکار که مهم‌ترین هم هست:
07:15
resourcesمنابع.
135
423840
1216
منابع.
07:17
We have to provideفراهم کند
adequateکافی است resourcesمنابع to youngجوان people.
136
425080
3840
ما باید منابع کافی و شایسته را
در اختیار جوانان قرار دهیم.
07:22
Gritگرید aloneتنها isn't going to cutبرش it.
137
430040
2760
شهامت و اراده به تنهایی نتیجه نمی‌دهد.
شما می‌توانید بنشینید و
هر چقدر می‌خواهید بگویید:
07:26
You can sitنشستن there
and tell me all you want,
138
434080
2176
07:28
"Hey man, pickانتخاب کنید yourselfخودت up
by the bootstrapsبوت استرپ."
139
436280
3136
«ببین رفیق، خودت را با بند کفشت بالا بکش.»
[کنایه از استفاده از حداقل ها برای نجات]
07:31
But if I was bornبدنیا آمدن
withoutبدون any strapsتسمه on my bootsچکمه --
140
439440
3056
ولی اگر من بدون بند کفش بدنیا آمده باشم
07:34
(Laughterخنده)
141
442520
1216
(خنده)
چطور می‌توانم خودم را بالا بکشم؟
07:35
How am I supposedقرار است to pickانتخاب کنید myselfخودم up?
142
443760
1736
07:37
(Applauseتشویق و تمجید)
143
445520
1840
(تشویق)
07:45
Jobکار trainingآموزش,
144
453520
1216
کارآموزی،
07:46
mentoringمربیگری,
145
454760
1216
راهنمایی کردن،
07:48
counselingمشاوره ...
146
456000
1696
مشورت دادن،
07:49
Teachingدرس دادن youngجوان people
to learnیاد گرفتن from theirخودشان mistakesاشتباهات
147
457720
2736
اینکه به آن‌ها یاد دهیم
از اشتباهاتشان درس بگیرند
07:52
insteadبجای of criminalizingمجازات کردن them,
148
460480
1696
به جای برچسب خلافکار زدن به آن‌ها،
07:54
and draggingکشیدن them out
of theirخودشان classroomsکلاس های درس like animalsحیوانات.
149
462200
3520
و بیرون کشیدن آن‌ها از
کلاس‌شان، مثل حیوان‌ها.
07:59
How about this?
150
467400
1216
چطور است این کار را کنیم؟
08:00
I proposeپیشنهاد میکنم that we implementپیاده سازی restorativeمقوی
justiceعدالت in everyهرکدام highبالا schoolمدرسه in Americaآمریکا.
151
468640
5736
پیشنهاد من این‌ست که عدالت
ترمیمی و بازگرداننده را
در تمام دبیرستان‌های امریکا
پیاده‌سازی کنیم.
08:06
(Applauseتشویق و تمجید)
152
474400
2680
(تشویق)
08:13
So we wentرفتی out to testتست these ideasایده ها
in the communityجامعه of Wattsواتس in LALA
153
481200
5856
بنابراین ما رفتیم تا این ایده‌ها را
در انجمن منطقه‌ی واتس در لس‌انجلس
08:19
with 40 youngجوان people
that had been pushedتحت فشار قرار داد out of schoolمدرسه.
154
487080
3256
روی چهل نفر که از مدرسه
بیرون رانده شده بودند امتحان کنیم.
08:22
Williamویلیام was one of them.
155
490360
1680
ویلیام یکی از آنها بود.
08:24
Williamویلیام was the kindنوع of kidبچه
that had been givenداده شده everyهرکدام labelبرچسب.
156
492600
4296
ویلیام از آن بچه‌هایی بود که هر نوع
برچسبی را به او زده بودند.
08:28
He had droppedکاهش یافته است out, he was a gangباند memberعضو,
157
496920
3216
اخراج شده بود، عضو گروهی
خرابکار شده بود،
08:32
a criminalجنایی.
158
500160
1240
یک مجرم.
08:34
And when we metملاقات کرد him he was very resistantمقاوم.
159
502200
2576
و وقتی ما ملاقاتش کردیم
خیلی مقاومت نشان می‌داد.
08:36
But I rememberیاد آوردن what Msخانم. Russروس used to say.
160
504800
2416
ولی یادم آمد خانم راس چه می‌گفت.
08:39
"Hey, I'm here for you
wheneverهر زمان که you're readyآماده."
161
507240
3296
«آهای، من اینجام که کمکت کنم،
هروقت تو آماده بودی...»
08:42
(Laughterخنده)
162
510560
1455
(خنده)
08:44
So over time --
163
512039
1281
بنابراین با گذشت زمان --
08:46
over time he beganآغاز شد to openباز کن up.
164
514480
2216
با گذشت زمان او شروع به صحبت کرد.
08:48
And I rememberیاد آوردن the day
that he madeساخته شده the switchسوئیچ.
165
516720
2439
و روزی را که این کار را شروع کرد یادم هست.
08:51
We were in a largeبزرگ groupگروه
166
519960
1656
در یک جلسه‌ی گروهی بزرگ بودیم
08:53
and a youngجوان ladyخانم in our programبرنامه was cryingگریان
167
521640
3096
و یک خانم جوان در برنامه‌مان
داشت گریه می‌کرد
08:56
because she told us her powerfulقدرتمند storyداستان
168
524760
2680
به خاطر گفتن ماجرای تاثیرگذاری
09:00
of her dadپدر beingبودن killedکشته شده
169
528520
3176
از پدرش که کشته شده بود،
09:03
and then his bodyبدن beingبودن shownنشان داده شده
in the newspaperروزنامه the nextبعد day.
170
531720
5000
و بعد فرداد جسدش در روزنامه نشان داده شده.
09:11
And as she's cryingگریان,
I don't know what to do,
171
539960
2216
و همینطور که گریه می‌کرد،
نمی‌دانستم چکار کنم،
09:14
so I give her her spaceفضا,
172
542200
1736
بنابراین راحتش گذاشتم،
09:15
and Williamویلیام had enoughکافی.
173
543960
2240
و ویلیام دیگر طاقت نیاورد.
09:18
He slammedگرفتار شد his handsدست ها
on the deskمیز مطالعه and he said,
174
546640
2976
دستش را روی میز کوبید و گفت:
09:21
"Hey, everybodyهمه! Groupگروه hugدر آغوش گرفتن! Groupگروه hugدر آغوش گرفتن!"
175
549640
4480
«آهای، همگی! بغل گروهی! بغل گروهی!»
09:27
(Applauseتشویق و تمجید)
176
555640
2640
(تشویق جمع)
09:35
This youngجوان lady'sخانم tearsاشک ها and painدرد
turnedتبدیل شد into joyشادی and laughterخنده
177
563160
6016
اشک‌های این خانم جوان،
تبدیل شد به شادی و خنده
09:41
knowingدانستن that her communityجامعه had her back,
178
569200
4576
[چرا که] می‌دانست این جمع که او
متعلق به آن است هوایش را دارد،
09:45
and Williamویلیام had now learnedیاد گرفتم
that he did have a purposeهدف in life:
179
573800
4776
و ویلیام حالا فهمیده بود
که هدفی در زندگی دارد:
09:50
to help to healالتیام the soulsروحیه
of people in his ownخودت communityجامعه.
180
578600
4960
که به التیام روح افراد مانند خودش کمک کند.
او ماجرایش را برایمان گفت،
09:56
He told us his storyداستان.
181
584520
1656
09:58
We refinedتصفیه شده his storyداستان
182
586200
1776
و ما آن را اینطور بهتر کردیم
10:00
to go from beingبودن the storyداستان of a victimقربانی
to beingبودن the storyداستان of a survivorبازمانده
183
588000
4816
که از داستان یک قربانی تبدیل شود
به داستان یک نجات یافته
10:04
that has overcomeغلبه بر adversityبدبختی.
184
592840
2376
که بر فقر و بدبختی غلبه کرده.
10:07
We placedقرار داده شده highبالا valueارزش on it.
185
595240
1920
ارزش بالایی به سرگذشتش بخشیدیم.
10:09
Williamویلیام wentرفتی on to finishپایان دادن highبالا schoolمدرسه,
186
597680
3480
ویلیام بعد از آن دبیرستان را تمام کرد،
10:14
get his securityامنیت guardنگهبان certificateگواهینامه
to becomeتبدیل شدن به a securityامنیت guardنگهبان,
187
602360
4736
گواهی محافظ امنیتی‌اش را گرفت تا
یک محافظ امنیتی شود،
10:19
and is now workingکار کردن
at a localمحلی schoolمدرسه districtناحیه.
188
607120
3856
و الان در یک ناحیه‌ی
تحصیلی محلی کار می‌کند.
10:23
(Applauseتشویق و تمجید)
189
611000
2920
(تشویق)
10:31
Msخانم. Russ'sروس mantraمارتا --
190
619760
1576
حرف همیشگی خانم راس --
10:33
her mantraمارتا was always,
191
621360
2256
حرف همیشگی‌اش این بود:
10:35
"when you teachتدریس کنید to the heartقلب,
the mindذهن will followدنبال کردن."
192
623640
4400
«وقتی به دل می‌آموزی،
ذهن هم می‌فهمد و دنبال می‌کند.»
10:42
The great writerنویسنده Khalilخلیل Gibranگیبرن saysمی گوید,
193
630600
3920
نویسنده‌ی بزرگ خلیل جبران می‌گوید:
10:47
"Out of sufferingرنج کشیدن
have emergedظهور the greatestبزرگترین soulsروحیه.
194
635200
4440
«در اثر رنج والاترین روح‌ها پدید آمده‌اند،
10:52
The massiveعظیم charactersشخصیت ها
are searedسوزش with scarsزخم ها."
195
640440
4920
شخصیت‌های عظیم نشان‌هایی از زخم‌ها دارند.»
10:58
I believe that in this educationتحصیلات
revolutionانقلاب that we're talkingصحبت کردن about
196
646040
5656
من معتقدم در این انقلاب آموزشی
که مورد بحثمان است
11:03
we need to inviteدعوت the soulsروحیه
of the youngجوان people that we work with,
197
651720
4936
نیاز داریم روح جوانانی که
با آن‌ها کار می‌کنیم را بطلبیم،
11:08
and onceیک بار they're ableتوانایی to refineپالودن --
198
656680
2256
و زمانی که توانستند اراده،
بهبودپذیری و شخصیتشان را
11:10
identifyشناسایی theirخودشان gritگره,
resilienceانعطاف پذیری and characterشخصیت
199
658960
3056
11:14
that they'veآنها دارند alreadyقبلا developedتوسعه یافته --
200
662040
1840
که تا کنون بدست آورده‌اند
بشناسند و بپالایند،
11:17
theirخودشان academicعلمی performanceکارایی will improveبهتر کردن.
201
665080
4040
بازدهی تحصیلی‌شان هم پیشرفت می‌کند.
11:23
Let's believe in youngجوان people.
202
671360
2336
بیایید به جوان‌ها باور داشته باشیم.
11:25
Let's provideفراهم کند them
the right kindsانواع of resourcesمنابع.
203
673720
3296
بیایید منابع درست را
در اختیارشان قرار دهیم.
11:29
I'll tell you what my teacherمعلم did for me.
204
677040
2656
به شما می‌گویم که معلم من برایم چه کرد،
11:31
She believedمعتقد in me so much
205
679720
2480
او آنقدر به من باور داشت،
11:35
that she trickedفریب خورده me
into believingباور کردن in myselfخودم.
206
683120
4096
که مرا گول زد تا به خودم باور پیدا کنم.
11:39
Thank you.
207
687240
1216
متشکرم.
11:40
(Applauseتشویق و تمجید)
208
688480
2560
(تشویق جمع)
Translated by Hassan Motealleh
Reviewed by emshe emshian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Victor Rios - Educator, author
Victor Rios seeks to uncover how to best support the lives of young people who experience poverty, stigma and social exclusion.

Why you should listen

Based on over a decade of research, Dr. Victor Rios created Project GRIT (Generating Resilience to Inspire Transformation) a human development program that works with educators to refine leadership, civic engagement and personal and academic empowerment in young people placed at-risk.

Rios is a professor of sociology at the University of California, Santa Barbara. He received his Ph.D. in comparative ethnic studies from the University of California, Berkeley in 2005. His book Punished: Policing the Lives of Black and Latino Boys discusses the many ways in which young urban males of color encounter the youth control complex: a ubiquitous system of punitive social control embedded in what has come to be known as the school-to-prison pipeline.

More profile about the speaker
Victor Rios | Speaker | TED.com