ABOUT THE SPEAKER
James Nachtwey - Photojournalist
Photojournalist James Nachtwey is considered by many to be the greatest war photographer of recent decades. He has covered conflicts and major social issues in more than 30 countries.

Why you should listen

For the past three decades, James Nachtwey has devoted himself to documenting wars, conflicts and critical social issues, working in El Salvador, Nicaragua, Guatemala, Lebanon, the West Bank and Gaza, Israel, Indonesia, Thailand, India, Sri Lanka, Afghanistan, the Philippines, South Korea, Somalia, Sudan, Rwanda, South Africa, Russia, Bosnia, Chechnya, Kosovo, Romania, Brazil and the United States.

Nachtwey has been a contract photographer with Time since 1984. However, when certain stories he wanted to cover -- such as Romanian orphanages and famine in Somalia -- garnered no interest from magazines, he self-financed trips there. He is known for getting up close to his subjects, or as he says, "in the same intimate space that the subjects inhabit," and he passes that sense of closeness on to the viewer.

In putting himself in the middle of conflict, his intention is to record the truth, to document the struggles of humanity, and with this, to wake people up and stir them to action.

More profile about the speaker
James Nachtwey | Speaker | TED.com
TED2007

James Nachtwey: My wish: Let my photographs bear witness

جیمز نَچوِی: آرزوی من: بگذارید عکسهای من شهادت دهند

Filmed:
1,643,934 views

جیمز نچوی، عکاس جنگی برنده جایزه TED در سال ۲۰۰۷ ماحصل یک عمرکارش را نشان می‌دهد و از TED می‌خواهد به کمک او در ادامه بازگویی داستان با بکارگیری عکاسی خبری بطور خلاقانه و هیجان‌انگیز در عصر دیجیتال بشتابد.
- Photojournalist
Photojournalist James Nachtwey is considered by many to be the greatest war photographer of recent decades. He has covered conflicts and major social issues in more than 30 countries. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

بعنوان فردی که کل زندگی حرفه‌ای خود
را در تلاش جهت نامریی شدن گذرانده،
00:26
As someoneکسی who has spentصرف شده his entireکل careerحرفه tryingتلاش کن to be invisibleنامرئی,
0
1000
4000
00:30
standingایستاده in frontجلوی of an audienceحضار is a crossصلیب betweenبین
1
5000
3000
ایستادن در مقابل مخاطب
ترکیبی از تجربه خروج از بدن
00:33
an out-of-bodyخارج از بدن experienceتجربه and a deerگوزن caughtگرفتار in the headlightsچراغهای جلو,
2
8000
3000
و گوزنی است که بین
نور چراغ ماشینها بدام افتاده،
00:36
so please forgiveببخشید me for violatingنقض one of the TEDTED commandmentsدستورات
3
11000
5000
پس من را ببخشید بخاطر تخطی کردنم
از یکی از فرمانهای TED
00:41
by relyingتکیه بر on wordsکلمات on paperکاغذ,
4
16000
2000
یعنی از روی کاغذ خواندن،
00:43
and I only hopeامید I'm not struckرخ داد by lightningرعد و برق boltsپیچ و مهره before I'm doneانجام شده.
5
18000
4000
و من فقط امیدوارم که قبل از تمام شدن کارم
مورد اصابت صاعقه قرار نگیرم.
00:47
I'd like to beginشروع by talkingصحبت کردن about some of the ideasایده ها that motivatedانگیزه me
6
22000
5000
مایلم ابتدا ازبرخی ایده‌هایی
که انگیزه‌‌ی من برای
عکاس مستند شدن بوده صحبت کنم.
00:52
to becomeتبدیل شدن به a documentaryمستند photographerعکاس.
7
27000
2000
00:55
I was a studentدانشجو in the '60s, a time of socialاجتماعی upheavalتعجب and questioningسوال کردن,
8
30000
5000
در دهه شصت دانشجو بودم، دوره
دگرگونی شدید اجتماعی و پرسشها،
01:00
and on a personalشخصی levelسطح, an awakeningبیداری senseاحساس of idealismایده آلیسم.
9
35000
4000
و در سطح شخصی
مفهوم بیداری بخش ایده‌ال‌گرایی.
01:04
The warجنگ in Vietnamویتنام was ragingمهاجم;
10
39000
3000
جنگ در ویتنام غوغا می‌کرد؛
01:07
the Civilمدنی Rightsحقوق Movementجنبش was underزیر way;
11
42000
2000
«جنبش حقوق مدنی» در راه بود؛
01:09
and picturesتصاویر had a powerfulقدرتمند influenceنفوذ on me.
12
44000
3000
و تصویرها نفوذ قدرتمندی بر من داشتند.
01:12
Our politicalسیاسی and militaryنظامی leadersرهبران were tellingگفتن us one thing,
13
47000
3000
رهبران نظامی و سیاسی ما
یک چیزی را به ما می‌گفتند.
01:15
and photographersعکاسان were tellingگفتن us anotherیکی دیگر.
14
50000
3000
و عکاسها یک چیز دیگر را.
01:18
I believedمعتقد the photographersعکاسان, and so did millionsمیلیون ها نفر of other Americansآمریکایی ها.
15
53000
5000
من عکاسها را باور داشتم، و
همینطور میلیونها امریکایی دیگر.
01:23
Theirآنها imagesتصاویر fueledسوختن resistanceمقاومت to the warجنگ and to racismنژاد پرستی.
16
58000
4000
عکسهایشان به مقاومت در برابر جنگ
و نژاد پرستی قدرت می‌داد.
01:27
They not only recordedثبت شده historyتاریخ; they helpedکمک کرد changeتغییر دادن the courseدوره of historyتاریخ.
17
62000
5000
آنها نه تنها جنگ را ثبت کردند؛
بلکه مسیر تاریخ را نیز تغییر دادند.
01:32
Theirآنها picturesتصاویر becameتبدیل شد partبخشی of our collectiveجمعی consciousnessآگاهی
18
67000
3000
عکسهایشان بخشی از هوشیاری جمعی ما شد
01:35
and, as consciousnessآگاهی evolvedتکامل یافته است into a sharedبه اشتراک گذاشته شده senseاحساس of conscienceوجدان,
19
70000
4000
و از آنجایی که هوشیاری به حسِ
همخوان شده‌ای از وجدان تکامل یافت،
01:39
changeتغییر دادن becameتبدیل شد not only possibleامکان پذیر است, but inevitableاجتناب ناپذیر.
20
74000
4000
تغییر میسر نه تنها ممکن
بلکه اجتناب‌ناپذیر شد.
01:43
I saw that the freeرایگان flowجریان of informationاطلاعات representedنمایندگی by journalismروزنامه نگاری,
21
78000
4000
من جریان آزادی اطلاعات را که حرفه‌ی
روزنامه‌نگاری ارائه می‌کرد دیدم،
01:47
specificallyبه طور مشخص visualبصری journalismروزنامه نگاری, can bringآوردن into focusتمرکز
22
82000
4000
بویژه روزنامه‌نگاری بصری،‌
که قادر به تمرکز
01:51
bothهر دو the benefitsمنافع and the costهزینه of politicalسیاسی policiesسیاست های.
23
86000
4000
بر منافع و نیز هزینه‌های
راهبردهای سیاسی است.
01:55
It can give creditاعتبار to soundصدا decision-makingتصمیم سازی, addingاضافه كردن momentumتکانه to successموفقیت.
24
90000
5000
آزادی اطلاعات قادر به اعتبار بخشی به تصمیم
گیری عاقلانه و افزودن شتاب به موفقیت است.
02:00
In the faceصورت of poorفقیر politicalسیاسی judgmentداوری or politicalسیاسی inactionبی عملی,
25
95000
5000
در چهره قضاوت سیاسی ضعیف یا کاهلی سیاسی،
آزادی اطلاعات به نوعی
مداخله کردن، ارزیابی آسیب
02:05
it becomesتبدیل می شود a kindنوع of interventionمداخله, assessingارزیابی the damageخسارت
26
100000
4000
و به تقاضایی از ما برای
بررسی مجدد رفتارمان تبدیل شد.
02:09
and askingدرخواست us to reassessدوباره ارزیابی کنید our behaviorرفتار.
27
104000
3000
02:12
It putsقرار می دهد a humanانسان faceصورت on issuesمسائل
28
107000
2000
این آزادی چهره انسانی به مسائل می‌بخشد
02:14
whichکه from afarدور can appearبه نظر می رسد abstractچکیده
29
109000
3000
چهره‌ای که از دور ممکن است
انتزاعی یا ایدئولوژیک
02:17
or ideologicalایدئولوژیک or monumentalبسیار بزرگ و مهم in theirخودشان globalجهانی است impactتأثیر.
30
112000
3000
یا بزرگ و ماندگار در تاثیر
جهانی‌شان به نظر برسند.
02:20
What happensاتفاق می افتد at groundزمینی levelسطح, farدور from the hallsسالن ها of powerقدرت,
31
115000
5000
آنچه در روی زمین خارج
از تالارهای قدرت اتفاق می‌افتد
02:25
happensاتفاق می افتد to ordinaryعادی citizensشهروندان one by one.
32
120000
3000
برای تک به تک شهروندانِ
عادی اتفاق می‌افتد.
02:28
And I understoodفهمید that documentaryمستند photographyعکاسی
33
123000
3000
و فهمیدم که عکاسی مستند
02:31
has the abilityتوانایی to interpretتفسیر eventsمناسبت ها from theirخودشان pointنقطه of viewچشم انداز.
34
126000
4000
قابلیت تفسیر حوادث
از نقطه نظر آنها را دارد.
02:35
It givesمی دهد a voiceصدای to those who otherwiseدر غیر این صورت would not have a voiceصدای.
35
130000
4000
این عکاسی صدای کسانی می‌شود
که غیر از آن صدایی ندارند.
02:39
And as a reactionواکنش, it stimulatesتحریک می کند publicعمومی opinionنظر
36
134000
4000
و درواکنش، آرای عمومی را برمی‌انگیزد
02:43
and givesمی دهد impetusانگیزه to publicعمومی debateمناظره,
37
138000
2000
و مناظره‌های عمومی را به جنبش وا می‌دارد،
02:45
therebyدر نتیجه preventingجلوگیری از the interestedعلاقه مند partiesاحزاب
38
140000
2000
تا بدینوسیله مانع شود که حزبهای سودجو
02:47
from totallyکاملا controllingکنترل the agendaدستور جلسه, much as they would like to.
39
142000
4000
کنترل کامل امور را آنطور که مایلند
در اختیار داشته باشند.
02:51
Comingآینده of ageسن in those daysروزها madeساخته شده realواقعی
40
146000
3000
به بزرگسالی رسیدن در آن ایام
این مفهوم را که
02:54
the conceptمفهوم that the freeرایگان flowجریان of informationاطلاعات is absolutelyکاملا vitalحیاتی
41
149000
3000
جریان آزاد اطلاعات قطعاً
برای عملکرد صحیح یک
02:57
for a freeرایگان and dynamicپویا societyجامعه to functionعملکرد properlyبه درستی.
42
152000
4000
جامعه‌ی پویا و آزاد حیاتی است
به حقیقت تبدیل می‌کرد.
03:01
The pressمطبوعات is certainlyقطعا a businessکسب و کار, and in orderسفارش to surviveزنده ماندن
43
156000
4000
مطبوعات قطعا یک تجارت است و برای بقاء
03:05
it mustباید be a successfulموفق شدن businessکسب و کار,
44
160000
3000
باید تجارت موفقی باشد،
03:08
but the right balanceتعادل mustباید be foundپیدا شد
45
163000
2000
اما تعادل مناسبی بین ملاحظات بازاریابی
03:10
betweenبین marketingبازار یابی considerationsملاحظات and journalisticروزنامه نگاری responsibilityمسئوليت.
46
165000
4000
و مسئولیت روزنامه‌نگاری
باید برقرار شود.
03:14
Society'sجامعه problemsمشکلات can't be solvedحل شد untilتا زمان they're identifiedشناخته شده است.
47
169000
5000
مشکلات اجتماع قابل حل نیستند
مگر شناسایی شوند.
03:19
On a higherبالاتر planeسطح, the pressمطبوعات is a serviceسرویس industryصنعت,
48
174000
4000
در سطحی بالاتر، مطبوعات
یک صنعت خدماتی است
03:23
and the serviceسرویس it providesفراهم می کند is awarenessاطلاع.
49
178000
3000
و خدمت آن تأمین آگاهی است.
03:26
Everyهرکدام storyداستان does not have to sellفروش something.
50
181000
3000
هر داستان نباید چیزی برای فروش داشته باشد.
03:29
There's alsoهمچنین a time to give.
51
184000
3000
بلکه زمانی برای اعطاء هم دارد.
03:33
That was a traditionسنت I wanted to followدنبال کردن.
52
188000
3000
یک رسمی بود که می‌خواستم دنبالش کنم.
03:36
Seeingدیدن the warجنگ createdایجاد شده suchچنین incrediblyطور باور نکردنی highبالا stakesسهم for everyoneهر کس involvedگرفتار
53
191000
4000
دیدن جنگ برای افراد درگیر در آن
خطر رسوایی بزرگی به وجود آورد
03:40
and that visualبصری journalismروزنامه نگاری could actuallyدر واقع becomeتبدیل شدن به a factorعامل in conflictدرگیری resolutionوضوح --
54
195000
5000
و روزنامه‌نگاری بصری می‌توانست
در واقع عاملی در حل منازعه باشد --
03:45
I wanted to be a photographerعکاس in orderسفارش to be a warجنگ photographerعکاس.
55
200000
4000
می‌خواستم عکاس باشم
تا بتوانم عکاس جنگی شوم.
03:49
But I was drivenرانده by an inherentذاتی senseاحساس
56
204000
3000
اما حسی درونی من را سوق می‌داد به این که
03:52
that a pictureعکس that revealedنشان داد the trueدرست است faceصورت of warجنگ
57
207000
3000
تصویری که چهره حقیقی جنگ را نمایان کند
03:55
would almostتقریبا by definitionتعریف be an anti-warضد جنگ photographعکس.
58
210000
4000
به خودی خود یک عکس ضد جنگ است.
04:00
I'd like to take you on a visualبصری journeyسفر throughاز طریق some of the eventsمناسبت ها
59
215000
3000
مایلم شما را به سفری بصری
به لابلای برخی حوادث
04:03
and issuesمسائل I've been involvedگرفتار in over the pastگذشته 25 yearsسالها.
60
218000
4000
و مسائلی ببرم که طی ۲۵
سال گذشته درگیرش بودم.
04:08
In 1981, I wentرفتی to Northernشمال Irelandایرلند.
61
223000
3000
در سال ۱۹۸۱، من به ایرلند شمالی رفتم.
04:11
10 IRAIRA prisonersزندانیان were in the processروند of starvingگرسنگی themselvesخودشان to deathمرگ
62
226000
4000
۱۰ زندانی «ارتش جمهوری ایرلند»
در حال اعتصاب غذای کامل
در اعتراض به شرایط زندان بودند.
04:15
in protestاعتراض againstدر برابر conditionsشرایط in jailزندان.
63
230000
3000
04:18
The reactionواکنش on the streetsخیابان ها was violentخشن confrontationمقابله.
64
233000
3000
واکنش آن در خیابانها
مقابله‌ی خشنونت‌آمیز بود.
04:21
I saw that the frontجلوی linesخطوط of contemporaryامروزی warsجنگ
65
236000
4000
دیدم که خط مقدم جنگهای معاصر
04:25
are not on isolatedجدا شده battlefieldsمیدان های جنگی, but right where people liveزنده.
66
240000
4000
نه در میادین نبرد دورافتاده،‌ بلکه
درست وسط زندگی مردم هستند.
04:30
Duringدر حین the earlyزود '80s, I spentصرف شده a lot of time in Centralمرکزی Americaآمریکا,
67
245000
4000
در اوائل دهه ۸۰ میلادی زمان زیادی
را در آمریکای مرکزی گذراندم
04:34
whichکه was engulfedفرو ریخته by civilمدنی warsجنگ
68
249000
2000
جایی که دستخوش جنگهای داخلی بود
04:36
that straddledاعتراض کرد the ideologicalایدئولوژیک divideتقسیم کنید of the Coldسرد Warجنگ.
69
251000
3000
که از تقسیمات ایدلوژی‌زده‌ی
جنگ سرد نشأت می‌گرفت.
04:39
In Guatemalaگواتمالا, the centralمرکزی governmentدولت --
70
254000
3000
در گواتمالا، دولت مرکزی --
04:42
controlledکنترل شده است by a oligarchyالیگارشی of Europeanاروپایی decentنجیب --
71
257000
3000
که توسط یک جرگه سالار با
ریشه‌ی اروپایی کنترل میشد --
04:45
was wagingدر حال انجام a scorchedسوزانده Earthزمین campaignکمپین againstدر برابر an indigenousبومی rebellionشورش,
72
260000
4000
یک کمپین «زمین سوخته» را
علیه شورشیان بومی علم کرده بود،
04:49
and I saw an imageتصویر that reflectedمنعکس شده است the historyتاریخ of Latinلاتین Americaآمریکا:
73
264000
3000
و من تصویری را دیدم که
منعکس‌ کننده تاریخ آمریکای لاتین بود:
04:52
conquestفتح throughاز طریق a combinationترکیبی of the Bibleکتاب مقدس and the swordشمشیر.
74
267000
4000
فتح از طریق ترکیب انجیل و شمشیر.
04:56
An anti-Sandinistaanti-sandinista guerrillaچریکی was mortallyمرگبار woundedمجروح
75
271000
4000
یک پارتیزان ضد «ساندینستا»
در حمله‌ی «فرمانده زِرو»
05:00
as Commanderفرمانده Zeroصفر attackedحمله کرد a townشهر in Southernجنوب Nicaraguaنیکاراگوئه.
76
275000
4000
به شهری در نیکاراگوئه
تا حد مرگ مجروح شده بود.
05:06
A destroyedنابود tankمخزن belongingمتعلق به to Somoza'sساموسا nationalملی guardنگهبان
77
281000
3000
یک تانک نابود شده
متعلق به گارد ملی «سوموزا»
05:09
was left as a monumentبنای تاریخی in a parkپارک in Managuaماناگوئه,
78
284000
4000
بعنوان یادبود در پارکی در
مانوگا(پایتخت) مانده بود،
05:13
and was transformedتبدیل شده است by the energyانرژی and spiritروح of a childکودک.
79
288000
4000
و انرژی و روحیه کودکی آن را دگرگون کرد.
05:17
At the sameیکسان time, a civilمدنی warجنگ was takingگرفتن placeمحل in Elال Salvadorسالوادور,
80
292000
4000
همزمان، جنگ داخلی در
السالوادور در جریان بود،
05:21
and again, the civilianغیر نظامی populationجمعیت was caughtگرفتار up in the conflictدرگیری.
81
296000
4000
و دوباره جمعیت غیرنظامی
در مناقشه گیر افتاد بودند.
05:26
I've been coveringپوشش the Palestinian-Israeliاسرائیلی فلسطینی conflictدرگیری sinceاز آنجا که 1981.
82
301000
5000
از سال ۱۹۸۱ مناقشه اسرایئل
و فلسطین را پوشش می‌دهم.
05:31
This is a momentلحظه from the beginningشروع of the secondدومین intifadaانتفاضه, in 2000,
83
306000
4000
این لحظه‌ای از شروع انتفاضه‌ی
دوم در سال ۲۰۰۰ است،
05:35
when it was still stonesسنگ ها and Molotovsمولوتوف againstدر برابر an armyارتش.
84
310000
3000
هنگامی که هنوز علیه یک ارتش
سنگ و کوکتولمولوتف بکار می‌رفت.
05:41
In 2001, the uprisingقیام escalatedافزایش یافت into an armedمسلح conflictدرگیری,
85
316000
3000
در سال ۲۰۰۱ قیام تا حدِ
درگیریِ مسلاحانه پیشرفت کرد
05:44
and one of the majorعمده incidentsحوادث was
86
319000
2000
و یکی از اتفاقات اصلی آن
05:46
the destructionتخریب of the Palestinianفلسطینی refugeeپناهنده campاردوگاه
87
321000
3000
تخریب اردوگاه پناهجویان فلسطینی
05:49
in the Westغرب Bankبانک townشهر of Jeninجینین.
88
324000
3000
در شهر جنین در «کرانه‌ی غربی» بود.
05:53
Withoutبدون the politicalسیاسی will to find commonمشترک groundزمینی,
89
328000
4000
بدون اراده سیاسی برای یافتن زمینه‌ی مشترک،
05:57
the continualمستمر frictionاصطکاک of tacticتاکتیک and counter-tacticضد تاکتیک
90
332000
3000
برخورد متوالی تاکتیک و ضد تاکتیک
06:00
only createsایجاد می کند suspicionسوء ظن and hatredنفرت and vengeanceانتقام,
91
335000
3000
تنها منجر به خلق شک و نفرت و انتقام
06:03
and perpetuatesادامه دارد the cycleچرخه of violenceخشونت.
92
338000
3000
و سیکل دنباله‌دار خشونت می‌شود.
06:08
In the '90s, after the breakupشکسته شدن of the Sovietشوروی Unionاتحادیه,
93
343000
3000
در دهه ۹۰ بعد از فروپاشی
«اتحاد جماهیر شوروی»،
06:11
Yugoslaviaیوگسلاوی fracturedشکست خورده alongدر امتداد ethnicقومی faultعیب linesخطوط, and civilمدنی warجنگ brokeشکست out
94
346000
5000
«یوگسلاوی» به خاطر اختلافات قومی
تقسیم و درگیر آتش جنگ داخلی بین
06:16
betweenبین Bosniaبوسنی, Croatiaکرواسی and Serbiaصربستان.
95
351000
2000
بوسنی، کرواسی و صربستان شد.
06:18
This is a sceneصحنه of house-to-houseخانه به خانه fightingدعوا کردن in MostarMostar,
96
353000
4000
این یک صحنه از نبرد خانه
به خانه در «موستار» است،
06:22
neighborهمسایه againstدر برابر neighborهمسایه.
97
357000
2000
همسایه علیه همسایه.
06:24
A bedroomاتاق خواب, the placeمحل where people shareاشتراک گذاری intimacyصمیمیت,
98
359000
3000
یک اتاق خواب، جایی که
آدمها نزدیکی را تقسیم می‌کنند،
06:27
where life itselfخودش is conceivedتصور می شود, becameتبدیل شد a battlefieldمیدان جنگ.
99
362000
4000
جایی که نطفه زندگی بسته می‌شود،
تبدیل به میدان نبرد شد.
06:31
A mosqueمسجد in northernشمال Bosniaبوسنی was destroyedنابود by Serbianصربستان artilleryتوپخانه
100
366000
7000
مسجدی در شمال بوسنی توسط
توپخانه‌ی صربها ویران شده
06:38
and was used as a makeshiftموقت morgueمرگی.
101
373000
2000
و بعنوان سردخانه موقت استفاده می‌شد.
06:47
Deadمرده Serbianصربستان soldiersسربازان were collectedجمع آوری شده after a battleنبرد
102
382000
3000
اجساد سربازان صربستانی
بعد از نبرد جمع میشد
06:50
and used as barterتبعیض for the returnبرگشت of prisonersزندانیان
103
385000
3000
و در ازای آزاد اسرا یا سربازان
بوسنیایی کشته شده در جنگ
06:53
or Bosnianبوسنیایی soldiersسربازان killedکشته شده in actionعمل.
104
388000
2000
معامله می‌شدند.
06:57
This was onceیک بار a parkپارک.
105
392000
2000
اینجا زمانی پارک بود.
06:59
The Bosnianبوسنیایی soldierسرباز who guidedهدایت شده me
106
394000
2000
سرباز بوسنیایی که راهنمایم بود
07:01
told me that all of his friendsدوستان were there now.
107
396000
3000
به من گفت حاالا همه‌ی
دوستانش اینجا دفن هستند.
07:05
At the sameیکسان time in Southجنوب Africaآفریقا,
108
400000
2000
هم زمان در «آفریقای جنوبی»
07:07
after Nelsonنلسون Mandelaماندلا had been releasedمنتشر شد from prisonزندان,
109
402000
3000
بعد از رهایی «نلسون ماندلا» از زندان
07:10
the blackسیاه populationجمعیت commencedآغاز شد the finalنهایی phaseفاز
110
405000
3000
جمعیت سیاه پوست آخرین مرحله‌ی
07:13
of liberationآزادی from apartheidآپارتاید.
111
408000
2000
آزادی از آپارتاید را شروع کردند.
07:16
One of the things I had to learnیاد گرفتن as a journalistروزنامه نگار
112
411000
3000
یکی از چیزهایی که باید
بعنوان روزنامه‌نگار می‌آموختم
07:19
was what to do with my angerخشم.
113
414000
2000
این بود که با خشمم چه کنم.
07:21
I had to use it, channelکانال its energyانرژی, turnدور زدن it into something
114
416000
5000
عادت داشتم آن را استفده کنم،‌ مسیر انرژي
آنرا هدایت کرده و به چیزی تبدیل کنم
07:26
that would clarifyروشن کردن my visionچشم انداز, insteadبجای of cloudingخفیف it.
115
421000
3000
که دیدم را، بجای تیره و تار کردن شفاف کند.
07:30
In TranskeiTranskei, I witnessedشاهد a riteتجسس of passageپاساژ into manhoodانسانیت, of the Xhosaخواجه tribeقبیله.
116
425000
5000
در «ترانسکی» شاهد آیین گذر به
مردانگی در قبیله «خوسایی» بودم.
07:35
Teenageنوجوانان boysپسران livedزندگی می کرد in isolationانزوا, theirخودشان bodiesبدن coveredپوشش داده شده with whiteسفید clayخاک رس.
117
430000
4000
پسران نوجوان در انزوا و در حالیکه بدنشان
پوشیده با خاک سفید بود زندگی می‌کردند.
07:40
After severalچند weeksهفته ها, they washedشسته off the whiteسفید
118
435000
2000
بعد چند هفته بدنشان را از سفیدی شسته
07:42
and tookگرفت on the fullپر شده responsibilitiesمسئولیت ها of menمردان.
119
437000
3000
و تمام مسئولیتهای مردانه
را به عهده می‌گرفتند.
07:45
It was a very oldقدیمی ritualمراسم that seemedبه نظر می رسید symbolicنمادین
120
440000
3000
یک آیین خیلی قدیمی که نماد
درگیری سیاسی به نظر می‌رسید
07:48
of the politicalسیاسی struggleتقلا that was changingتغییر دادن the faceصورت of Southجنوب Africaآفریقا.
121
443000
5000
که سیمای «آفریقای جنوبی» را تغییر داد.
07:55
Childrenفرزندان in Sowetoسوتو playingبازی کردن on a trampolineترامپولین.
122
450000
4000
کودکان در «سویتو» در حال
بازی روی ترامپولین.
08:02
Elsewhereدر جای دیگر in Africaآفریقا there was famineقحطی.
123
457000
3000
جای دیگر در آفریقا قحطی بود.
08:05
In Somaliaسومالی, the centralمرکزی governmentدولت collapsedسقوط کرد and clanقبیله warfareجنگ brokeشکست out.
124
460000
4000
در سومالی، حکومت مرکزی سقوط
کرد و جنگ طایفه‌ای گسترش یافت.
08:10
Farmersکشاورزان were drivenرانده off theirخودشان landزمین,
125
465000
2000
کشاورزان از زمین‌هایشان رانده شدند،
08:12
and cropsمحصولات زراعی and livestockحیوانات were destroyedنابود or stolenبه سرقت رفته.
126
467000
4000
و محصولات و احشام نابود یا دزدیده شدند.
08:16
Starvationگرسنگی was beingبودن used as a weaponسلاح of massجرم destructionتخریب --
127
471000
4000
از گرسنگی‌دادن مهلک بعنوان
اسلحه کشتار جمعی استفاده شد --
08:20
primitiveاولیه but extremelyفوق العاده effectiveتاثير گذار.
128
475000
2000
بدوی اما بشدت موثر.
08:22
Hundredsصدها نفر of thousandsهزاران نفر of people were exterminatedنابود شد,
129
477000
3000
صدها هزار نفر تلف شد،
08:25
slowlyبه آرامی and painfullyدردناک.
130
480000
2000
به آرامی و دردناک.
08:29
The internationalبین المللی communityجامعه respondedپاسخ داد with massiveعظیم humanitarianانسان دوستانه reliefتسکین,
131
484000
4000
جامعه‌ی بین الملل با کمکهای
کلان بشردوستانه واکنش نشان داد،
08:33
and hundredsصدها of thousandsهزاران نفر of more livesزندگی می کند were savedذخیره.
132
488000
4000
و بیش از صدها هزار تن زندگی دوباره یافتند.
08:37
Americanآمریکایی troopsنیروهای were sentارسال شد to protectمحافظت the reliefتسکین shipmentsمحموله ها,
133
492000
3000
نیروهای آمریکایی برای محافظت از
کشتی‌های حاوی کمکها فرستاده شدند
08:40
but they were eventuallyدر نهایت drawnکشیده شده into the conflictدرگیری,
134
495000
3000
اما سرانجام پایشان به درگیریها کشیده شد
08:43
and after the tragicغم انگیز battleنبرد in Mogadishuموگادیشو, they were withdrawnخارج شده.
135
498000
3000
و پس از نبرد تراژیک در
موگادیشو، عقب نشینی کردند.
08:47
In southernجنوب Sudanسودان, anotherیکی دیگر civilمدنی warجنگ saw similarمشابه use of starvationگرسنگی
136
502000
4000
در سودان جنوبی، جنگ داخلی دیگری
با استفاده از همان گرسنگی‌دادن مهلک
08:51
as a meansبه معنای of genocideقتل عام.
137
506000
2000
نسل‌کشی را به خود دید.
08:54
Again, internationalبین المللی NGOsسازمان های غیر دولتی, unitedمتحد underزیر the umbrellaچتر of the U.N.,
138
509000
4000
دوباره، NGO های بین‌المللی
متحد زیر چتر سازمان ملل
08:58
stagedصحنه a massiveعظیم reliefتسکین operationعمل and thousandsهزاران نفر of livesزندگی می کند were savedذخیره.
139
513000
5000
عملیات کمک رسانی گسترده را شروع
کردند و هزاران جان نجات داده شد.
09:04
I'm a witnessشاهد, and I want my testimonyشهادت to be honestصادقانه and uncensoredبدون سانسور.
140
519000
6000
من شاهد هستم و می‌خواهم شهادتم
صادقانه و سانسور نشده باشد.
09:11
I alsoهمچنین want it to be powerfulقدرتمند and eloquentسخنرانی,
141
526000
3000
همچنین می‌خواهم شهادتم
قدرتمند و شیوا باشد
09:14
and to do as much justiceعدالت as possibleامکان پذیر است
142
529000
2000
و تا حد امکان عدالت را در حق
09:16
to the experienceتجربه of the people I'm photographingعکاسی.
143
531000
3000
سرگذشت مردمی که از آنها
عکس می‌گیرم ادا کنم.
09:19
This man was in an NGOسازمان غیر دولتی feedingتغذیه centerمرکز,
144
534000
3000
این مرد در یک مرکز تغذیه NGO بود
09:22
beingبودن helpedکمک کرد as much as he could be helpedکمک کرد.
145
537000
2000
و تا جایی که میشد به او کمک می‌کردند.
09:24
He literallyعینا had nothing. He was a virtualمجازی skeletonاسکلت,
146
539000
5000
او حقیقتاً هیچ‌ چیز نداشت.
او یک اسکلت مجازی بود،
09:29
yetهنوز he could still summonاحضار the courageشجاعت and the will to moveحرکت.
147
544000
4000
با اینحال هنوز قصد داشت و
شهامت می‌کرد که حرکت کند.
09:33
He had not givenداده شده up, and if he didn't give up,
148
548000
3000
تسلیم نشده بود و اگر او تسلیم نشد
09:36
how could anyoneهر کسی in the outsideخارج از worldجهان ever dreamرویا of losingاز دست دادن hopeامید?
149
551000
5000
چطور ممکن است یک نفر در دنیای
بیرون حتی فکر از دست دادن امید را کند؟
09:42
In 1994, after threeسه monthsماه ها of coveringپوشش the Southجنوب Africanآفریقایی electionانتخابات,
150
557000
5000
در ۱۹۹۴ پس از سه ماهه پوشش
دادن انتخابات در آفریقای جنوبی،
09:47
I saw the inaugurationافتتاح of Nelsonنلسون Mandelaماندلا,
151
562000
3000
شاهد جشن شروع بکار نلسون ماندلا بودم،
09:50
and it was the mostاکثر upliftingبالا بردن thing I've ever seenمشاهده گردید.
152
565000
3000
و آن تعالی‌ بخش‌ترین
چیزی بود که در عمرم دیدم.
09:53
It exemplifiedمثال the bestبهترین that humanityبشریت has to offerپیشنهاد.
153
568000
4000
بهترین سرمشقی شد
که بشریت باید ارائه کند.
09:57
The nextبعد day I left for Rwandaرواندا,
154
572000
3000
روز بعد به «رواندا» رفتم،
10:00
and it was like takingگرفتن the expressبیان elevatorآسانسور to hellجهنم.
155
575000
3000
و مثل رفتن به جهنم
با آسانسور سریع‌السیر بود.
10:03
This man had just been liberatedآزاد شده است from a Hutuهوتو deathمرگ campاردوگاه.
156
578000
4000
این مرد تازه از اردوگاه
مرگ «هوتو» آزاد شده بود.
10:07
He allowedمجاز me to photographعکس him for quiteکاملا a long time,
157
582000
4000
به من اجازه داد تا مدتی
طولانی از او عکس بگیرم،
10:11
and he even turnedتبدیل شد his faceصورت towardبه سمت the lightسبک,
158
586000
3000
و او حتی صورتش را
به سمت روشنایی چرخاند،
10:14
as if he wanted me to see him better.
159
589000
2000
انگار می‌خواست او را بهتر ببینم.
10:17
I think he knewمی دانست what the scarsزخم ها on his faceصورت would say to the restباقی مانده of the worldجهان.
160
592000
4000
فکر کنم می‌دانست زخمهای روی
صورتش چه حرفهایی به بقیه دنیا می‌گوید.
10:22
This time, maybe confusedسردرگم or discouragedدلسرد
161
597000
3000
این بار، شاید سردرگم یا دلسرد
10:25
by the militaryنظامی disasterفاجعه in Somaliaسومالی,
162
600000
3000
از فاجعه نظامی در سومالی،
10:28
the internationalبین المللی communityجامعه remainedباقی مانده است silentبی صدا,
163
603000
3000
جامعه بین‌الملل ساکت ماند،
10:31
and somewhereجایی around 800,000 people were slaughteredکشتار شد
164
606000
3000
و در جایی حدود ۸۰۰٫۰۰۰ نفر
بدست هموطنان خود
10:34
by theirخودشان ownخودت countrymenهموطنان -- sometimesگاه گاهی theirخودشان ownخودت neighborsهمسایه ها --
165
609000
3000
سلاخی شدند -- گاهی بدست همسایگان خود --
10:37
usingاستفاده كردن farmمزرعه implementsپیاده سازی as weaponsاسلحه.
166
612000
3000
با استفاده از ابزارآلات مزرعه بجای سلاح.
10:41
Perhapsشاید because a lessonدرس had been learnedیاد گرفتم
167
616000
3000
شاید بخاطر درسی آموخته شده
از واکنش ضعیف
به جنگ در بوسنی و شکست
10:44
by the weakضعیف responseواکنش to the warجنگ in Bosniaبوسنی
168
619000
2000
10:46
and the failureشکست in Rwandaرواندا,
169
621000
2000
در رواندا بود، که
10:48
when Serbiaصربستان attackedحمله کرد Kosovoکوزوو,
170
623000
2000
وقتی صربستان به کوزوو حمله کرد،
10:50
internationalبین المللی actionعمل was takenگرفته شده much more decisivelyقاطعانه.
171
625000
4000
اقدام بین‌المللی قاطعانه‌تری اتخاذ شد.
نیروهای ناتو مداخله کردند
و ارتش صربها پس کشید.
10:54
NATOناتو forcesنیروها wentرفتی in, and the Serbianصربستان armyارتش withdrewعقب نشینی کرد.
172
629000
4000
10:58
Ethnicقومی Albaniansآلبانیایی ها had been murderedکشته شد,
173
633000
3000
قومیتهای آلبانیایی به قتل رسیدند،
مزارعشان نابود شد و
شمار زیادی به زور دیپورت شدند.
11:01
theirخودشان farmsمزارع destroyedنابود and a hugeبزرگ numberعدد of people forciblyاجباری deportedاخراج شده.
174
636000
4000
11:06
They were receivedاخذ شده in refugeeپناهنده campsاردوگاه ها
175
641000
3000
آنها در کمپهای پناهجویان پذیرش شدند،
11:09
setتنظیم up by NGOsسازمان های غیر دولتی in Albaniaآلبانی and Macedoniaمقدونیه.
176
644000
3000
که از سوی NGOهای
آلبانیا و مقدونیه ایجاد شد.
اثر مردی که داخل خانه‌‌اش
سوزانده شده بود.
11:14
The imprintاثر of a man who had been burnedسوخته insideداخل his ownخودت home.
177
649000
3000
تصویربرایم یادآور نقاشی روی دیوار غار است
11:18
The imageتصویر remindedیادآور شدم me of a caveغار paintingرنگ آمیزی,
178
653000
3000
و منعکس کننده این که هنوز
از بسیاری جهات بدوی هستیم.
11:21
and echoedتکرار می شود how primitiveاولیه we still are in so manyبسیاری waysراه ها.
179
656000
4000
بین سالهای ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶
دو جنگ اولیه در چچن را
11:27
Betweenبین 1995 and '96, I coveredپوشش داده شده the first two warsجنگ
180
662000
4000
از داخل «گروزنی»(پایتخت) پوشش دادم
11:31
in Chechnyaچچن from insideداخل Groznyگروسنی.
181
666000
2000
11:33
This is a Chechenچچنی rebelشورشی on the frontجلوی lineخط againstدر برابر the Russianروسی armyارتش.
182
668000
4000
این یک شورش چچنی در
خط مقدم علیه ارتش روسیه است.
11:39
The Russiansروس ها bombardedبمباران شده Groznyگروسنی constantlyبه طور مداوم for weeksهفته ها,
183
674000
4000
روسها گروزنی را چند
هفته متوالی بمباران کردند،
عمدتا شهروندانی را کشتند که هنوز
در شهر به دام افتاده بودند.
11:43
killingکشتن mainlyبه طور عمده the civiliansغیرنظامیان who were still trappedبه دام افتاده insideداخل.
184
678000
3000
پسری را از یتیمخانه آن محل پیدا کردم
11:48
I foundپیدا شد a boyپسر from the localمحلی orphanageیتیم خانه
185
683000
2000
که در اطراف خط مقدم پرسه می‌زد.
11:50
wanderingسرگردان around the frontجلوی lineخط.
186
685000
2000
کار من از این که صرفاً
نگران جنگ باشم به تمرکز
11:54
My work has evolvedتکامل یافته است from beingبودن concernedنگران mainlyبه طور عمده with warجنگ
187
689000
3000
11:57
to a focusتمرکز on criticalبحرانی socialاجتماعی issuesمسائل as well.
188
692000
4000
بر مسائل اجتماعیِ
بحرانی هم ارتقا یافت.
بعد از سقوط «چاشئسکو»، به رمانی رفتم
(رأس دوم کمونیست رومانی)
12:02
After the fallسقوط of CeausescuCeausescu, I wentرفتی to Romaniaرومانی
189
697000
2000
12:04
and discoveredکشف شده a kindنوع of gulagگولاگ of childrenفرزندان,
190
699000
4000
نوعی از «گولاگ» کودکان را کشف کردم
(زندان کار اجباری)
12:08
where thousandsهزاران نفر of orphansیتیمان were beingبودن keptنگه داشته شد in medievalقرون وسطی conditionsشرایط.
191
703000
3000
جاییکه هزاران یتیم در شرایط
قرون وسطایی نگهداری می‌شدند.
12:12
CeausescuCeausescu had imposedتحمیل شده a quotaسهمیه
192
707000
2000
چاشئسکو به هر خانواده تحمیل کرده بود
12:14
on the numberعدد of childrenفرزندان to be producedتولید شده by eachهر یک familyخانواده,
193
709000
3000
که چند فرزند داشته باشند و بدین ترتیب
12:17
therebyدر نتیجه makingساخت women'sزنان bodiesبدن an instrumentابزار of stateحالت economicاقتصادی policyسیاست.
194
712000
4000
جسم زنها ابزاری شده بود
برای سیاست اقتصادی دولت.
12:22
Childrenفرزندان who couldn'tنمی توانستم be supportedپشتیبانی by theirخودشان familiesخانواده ها
195
717000
3000
کودکانی که نمی‌توانستند مورد
حمایت خانواده‌یشان قرار بگیرند
12:25
were raisedبالا بردن in governmentدولت orphanagesیتیم خانه ها.
196
720000
3000
در یتیمخانه‌های حکومت بزرگ می‌شدند.
12:28
Childrenفرزندان with birthتولد defectsعیوب were labeledبرچسب گذاری شده incurablesناخوشایند,
197
723000
3000
کودکان با عیوب مادرزادی
برچسب غیرقابل درمان می‌گرفتند،
12:31
and confinedمحدود است for life to inhumanغیر انسانی conditionsشرایط.
198
726000
4000
و محکوم به زندگی
در شرایط غیر انسانی بودند.
12:35
As reportsگزارش ها beganآغاز شد to surfaceسطح, again internationalبین المللی aidکمک wentرفتی in.
199
730000
4000
زمانی که گزارشها عمومی شدند،
دوباره کمک بین‌المللی بداد رسید.
12:41
Going deeperعمیق تر into the legacyمیراث of the Easternشرق Europeanاروپایی regimesرژیم ها,
200
736000
4000
با عمیق‌تر شدن در میراث
رژیمهای اروپای شرقی
12:45
I workedکار کرد for severalچند monthsماه ها on a storyداستان about the effectsاثرات of industrialصنعتی pollutionآلودگی,
201
740000
4000
چند ماهی روی داستانی درباره‌ي
اثرات آلودگی صنعتی کار کردم،
12:49
where there had been no regardتوجه for the environmentمحیط
202
744000
3000
جایی‌که اهمیتی به محیط زیست یا سلامتِ
12:52
or the healthسلامتی of eitherیا workersکارگران or the generalعمومی populationجمعیت.
203
747000
4000
کارگران یا باقی جمعیت داده نمی‌شد.
12:56
An aluminumآلومینیوم factoryکارخانه in Czechoslovakiaچکسلواکی
204
751000
3000
یک کارخانه آلومینیوم در چک‌اسلواکی
12:59
was filledپر شده with carcinogenicسرطان زا smokeدود and dustگرد و خاک,
205
754000
3000
پر از دود سرطان‌زا و غبار بود،
13:02
and fourچهار out of fiveپنج workersکارگران cameآمد down with cancerسرطان.
206
757000
4000
و از هر پنج کارگر چهار
نفرشان سرطان می‌گرفت.
بعد از سقوط «سواهاراتو» در اندونزی،
(رییس جمهور)
13:08
After the fallسقوط of Suhartoسوهارتو in Indonesiaاندونزی,
207
763000
2000
شروع کردم به کاوش در وضعیت فقر
13:10
I beganآغاز شد to exploreکاوش کنید conditionsشرایط of povertyفقر
208
765000
3000
در کشوری که در مسیر خود بسوی
مدرنیزه شدن گام بر می‌داشت.
13:13
in a countryکشور that was on its way towardsبه سمت modernizationنوسازی.
209
768000
3000
زمان خوبی را با مردی گذراندم
13:16
I spentصرف شده a good dealمعامله of time with a man
210
771000
3000
13:19
who livedزندگی می کرد with his familyخانواده on a railwayراه آهن embankmentخاکریز
211
774000
2000
که با خانواده‌اش در خاکریز
یک راه‌آهن زندگی می‌کرد
13:21
and had lostکم شده an armبازو and a legپا in a trainقطار accidentتصادف.
212
776000
4000
و یک دست و یک پایش را در
سانحه ترن از دست داده بود.
13:25
When the storyداستان was publishedمنتشر شده, unsolicitedناخواسته donationsکمک های مالی pouredریخته in.
213
780000
5000
وقتی داستان منتشر شد،
موجی از کمکهای داوطلبانه سرازیر شد.
13:30
A trustاعتماد fundسرمایه was establishedایجاد,
214
785000
2000
یک سرمایه امانی تشکیل شد،
13:32
and the familyخانواده now livesزندگی می کند in a houseخانه in the countrysideحومه شهر
215
787000
3000
و اکنون خانواده در خانه‌ای
در حومه شهر زندگی می‌کند
13:35
and all theirخودشان basicپایه ای necessitiesضروریات are takenگرفته شده careاهميت دادن of.
216
790000
3000
و همه نیازهای اولیه آنها برآورده می‌شود.
13:38
It was a storyداستان that wasn'tنبود tryingتلاش کن to sellفروش anything.
217
793000
3000
این داستانی بود که تلاشش فروش چیزی نبود.
13:41
Journalismروزنامه نگاری had providedارائه شده a channelکانال
218
796000
3000
روزنامه‌نگاری مسیری را
برای حس طبیعی سخاوتِ
13:44
for people'sمردم naturalطبیعی است senseاحساس of generosityسخاوتمندانه, and the readersخوانندگان respondedپاسخ داد.
219
799000
4000
مردم فراهم کرده بود
و خوانندگان پاسخ دادند.
13:50
I metملاقات کرد a bandباند of homelessبی خانمان childrenفرزندان who'dچه کسی می خواهد come to Jakartaجاکارتا from the countrysideحومه شهر,
220
805000
3000
دسته‌ای از کودکان بیخانمان را دیدم
که از حومه شهر به جاکارتا آمده بودند،
13:53
and endedبه پایان رسید up livingزندگي كردن in a trainقطار stationایستگاه.
221
808000
3000
وحالا در ایستگاه قطار زندگی می‌کردند.
13:56
By the ageسن of 12 or 14, they'dآنها می خواهند becomeتبدیل شدن به beggarsگدا and drugدارو addictsمعتادین.
222
811000
5000
با رسیدن به ۱۲ یا ۱۴ سالگی آنها
معتاد به مواد می شدند یا متکدی.
14:01
The ruralروستایی poorفقیر had becomeتبدیل شدن به the urbanشهری poorفقیر,
223
816000
2000
فقر روستایی جای خود
را به فقر شهری داده بود.
14:03
and in the processروند, they'dآنها می خواهند becomeتبدیل شدن به invisibleنامرئی.
224
818000
4000
و در این فرایند آنها غیرقابل رویت بودند.
14:09
These heroinهروئین addictsمعتادین in detoxسم زدایی in Pakistanپاکستان
225
824000
3000
این معتادان هروئین در
مرکز سم زدایی در پاکستان
من را به یاد شخصیتهایی
در نمایش بکت می‌انداختند:
14:12
remindedیادآور شدم me of figuresارقام in a playبازی by Beckettبکت:
226
827000
3000
منزوی، منتظر در تاریکی،‌
اما متمایل به روشنایی.
14:15
isolatedجدا شده, waitingدر انتظار in the darkتاریک است, but drawnکشیده شده to the lightسبک.
227
830000
3000
14:22
Agentعامل Orangeنارنجی was a defoliantفرمالدئید used duringدر حین the Vietnamویتنام Warجنگ
228
837000
4000
«عامل نارنجی» سم برگ‌کشی بود
که طی جنگ ویتنام استفاده شد
تا ویِت‌کنگ‌ها و ارتش ویتنام شمالی
را ازمخفی‌گاهایشان بیرون بکشاند.
14:26
to denyانکار coverپوشش to the VietcongVietcong and the Northشمال Vietnameseویتنامی armyارتش.
229
841000
4000
ماده فعال دیوکسین بود،
یک ماده شیمیایی بی‌نهایت سمی
14:30
The activeفعال ingredientجزء was dioxinدیوکسین, an extremelyفوق العاده toxicسمی chemicalشیمیایی
230
845000
4000
14:34
that was sprayedاسپری in vastعظیم quantitiesمقادیر,
231
849000
2000
که در مقادیر وسیع اسپری می‌شد
14:36
and whoseکه effectsاثرات passedگذشت throughاز طریق the genesژن ها to the nextبعد generationنسل.
232
851000
4000
و اثراتش از طریق ژنها
به نسل بعدی منتقل می‌شد،
14:42
In 2000, I beganآغاز شد documentingمستندسازی globalجهانی است healthسلامتی issuesمسائل,
233
857000
3000
در سال ۲۰۰۰، شروع به ثبت
مسائل جهانی سلامت کردم،
نخست با تمرکز بر ایدز در آفریقا.
14:45
concentratingمتمرکز first on AIDSایدز in Africaآفریقا.
234
860000
3000
سعی کردم داستان را از
طریق کار مددکارها بگویم.
14:48
I triedتلاش کرد to tell the storyداستان throughاز طریق the work of caregiversنگهبانان.
235
863000
3000
14:51
I thought it was importantمهم to emphasizeاهمیت دادن that people were beingبودن helpedکمک کرد,
236
866000
4000
فکر کردم مهم است تأکید کنم
که این آدمها کمک دریافت می‌کنند،
14:55
whetherچه by internationalبین المللی NGOsسازمان های غیر دولتی or by localمحلی grassrootsمردم عادی organizationsسازمان های.
237
870000
5000
خواه از سوی NGOهای بین‌المللی
یا از سوی نهادهایی با منشاء محلی.
کودکان خیلی زیادی بخاطر
بیماری واگیردار یتیم شده‌اند
15:00
So manyبسیاری childrenفرزندان have been orphanedیتیم by the epidemicبیماری همه گیر
238
875000
2000
15:02
that grandmothersمادربزرگ have takenگرفته شده the placeمحل of parentsپدر و مادر,
239
877000
3000
طوریکه مادربزرگها سرپرستی آنها را دارند
15:05
and a lot of childrenفرزندان had been bornبدنیا آمدن with HIVاچ آی وی.
240
880000
3000
و خیلی بچه ها با HIV متولد شده بودند.
15:09
A hospitalبیمارستان in Zambiaزامبیا.
241
884000
2000
بیمارستانی در زامبیا.
15:14
I beganآغاز شد documentingمستندسازی the closeبستن connectionارتباط
242
889000
3000
شروع به ثبت ارتباط نزدیک
15:17
betweenبین HIVاچ آی وی/AIDSایدز and tuberculosisبیماری سل.
243
892000
3000
بین HIV/ ایدز و بیماری سل کردم.
15:20
This is an MSFMSF hospitalبیمارستان in Cambodiaکامبوج.
244
895000
3000
اینجا بیمارستان پزشکانِ
بدون مرز در کامبوج است.
عکسهای من می‌تواند در حمایت از
کارNGOها نقش ایفا کند
15:28
My picturesتصاویر can playبازی a supportingحمایت از roleنقش to the work of NGOsسازمان های غیر دولتی
245
903000
3000
بواسطه نشان دادن مشکلات اجتماعیِ
مهمی که آنها با آن سروکار دارند.
15:31
by sheddingریختن lightسبک on the criticalبحرانی socialاجتماعی problemsمشکلات they're tryingتلاش کن to dealمعامله with.
246
906000
4000
15:35
I wentرفتی to Congoکنگو with MSFMSF,
247
910000
3000
با گروه پزشکانِ بدون مرز به کنگو رفتم،
15:38
and contributedکمک کرد to a bookکتاب and an exhibitionنمایشگاه
248
913000
2000
و به نوشتن یک کتاب و یک نمایشگاه کمک کردم
15:40
that focusedمتمرکز شده است attentionتوجه on a forgottenفراموش شده warجنگ
249
915000
3000
که تمرکزش بر جنگی فراموش شده‌ای بود
15:43
in whichکه millionsمیلیون ها نفر of people have diedفوت کرد,
250
918000
2000
که میلیون‌ها تن در آن کشته شده بودند،
15:45
and exposureگرفتن در معرض to diseaseمرض withoutبدون treatmentرفتار is used as a weaponسلاح.
251
920000
4000
و از در معرض بیماری قراردادن بدون مداوا
بعنوان اسلحه استفاده شده بود.
15:50
A malnourishedسوء تغذیه childکودک beingبودن measuredاندازه گیری شده
252
925000
2000
یک کودک دچار سوءتغذیه که تحت
15:52
as partبخشی of the supplementalمکمل feedingتغذیه programبرنامه.
253
927000
2000
بخشی از برنامه مکمل غذایی ارزیابی می‌شد.
15:56
In the fallسقوط of 2004 I wentرفتی to Darfurدارفور.
254
931000
3000
در پاییز سال ۲۰۰۴ به دارفور رفتم.
(شهری در سودان)
این بار مأموریتی برای یک مجله داشتم،
16:00
This time I was on assignmentوظیفه for a magazineمجله,
255
935000
2000
16:02
but again workedکار کرد closelyنزدیک است with MSFMSF.
256
937000
2000
اما باز با پزشکان بدون مرز
همکاری نزدیک کردم.
16:04
The internationalبین المللی communityجامعه still hasn'tنه foundپیدا شد a way
257
939000
3000
جامعه بین‌الملل هنوز راهی نیافته بود
16:07
to createايجاد كردن the pressureفشار necessaryلازم است to stop this genocideقتل عام.
258
942000
4000
تا فشار کافی برای توقف
این نسل‌کشی به وجود آورد.
یک بیمارستان پزشکان بدون مرز
در کمپی برای مردم آواره.
16:13
An MSFMSF hospitalبیمارستان in a campاردوگاه for displacedآواره people.
259
948000
3000
مشغول کار روی پروژه ای طولانی
درباره جنایت و تنبیه در آمریکا بودم.
16:18
I've been workingکار کردن on a long projectپروژه on crimeجرم and punishmentمجازات in Americaآمریکا.
260
953000
4000
این صحنه مال نیو اورلئان است.
16:23
This is a sceneصحنه from Newجدید Orleansاورلئان.
261
958000
2000
16:27
A prisonerزندانی on a chainزنجیر gangباند in Alabamaآلاباما
262
962000
3000
یک زندانی در دسته زنجیربند در آلاباما
با دست‌بند شدن به یک تیر برق
زیر آفتاب نیمروزی تنبیه می‌شد.
16:30
was punishedمجازات by beingبودن handcuffedدستبند to a postپست in the middayظهر sunآفتاب.
263
965000
3000
16:36
This experienceتجربه raisedبالا بردن a lot of questionsسوالات,
264
971000
2000
این تجربه سوالات زیادی را برانگیخت،
16:38
amongدر میان them questionsسوالات about raceنژاد and equalityبرابری
265
973000
3000
در بین آن سوالاتی درباره نژاد و برابری
16:41
and for whomچه کسی in our countryکشور opportunitiesفرصت ها and optionsگزینه ها are availableدر دسترس است.
266
976000
5000
و این که برای چه کسانی در کشور ما
فرصتها و گزینه‌هایی در دسترس است.
16:46
In the yardحیاط of a chainزنجیر gangباند in Alabamaآلاباما.
267
981000
3000
در حیاط یک دسته زنجیربند در آلاباما.
من اصابت هیچکدام از هواپیماها را ندیدم،
16:52
I didn't see eitherیا of the planesهواپیما hitاصابت,
268
987000
2000
و وقتی از پنجره بیرون را نگاه کردم،
اولین برج را درحال سوختن دیدم
16:54
and when I glancedنگاه کرد out my windowپنجره, I saw the first towerبرج burningسوزش,
269
989000
3000
16:57
and I thought it mightممکن have been an accidentتصادف.
270
992000
3000
و فکر کردم شاید تصادف بوده.
17:00
A fewتعداد کمی minutesدقایق laterبعد when I lookedنگاه کرد again
271
995000
2000
دقایقی بعد وقتی دوباره نگاه کردم
17:02
and saw the secondدومین towerبرج burningسوزش, I knewمی دانست we were at warجنگ.
272
997000
4000
و برج دوم را در حال سوختن دیدم،
فهمیدم که در جنگ هستیم.
17:07
In the midstدر میان of the wreckageخرابکاری at Groundزمین Zeroصفر, I had a realizationتحقق.
273
1002000
3000
در میانه ویرانه‌ بجای مانده
به این تشخیص رسیدم.
از سال ۱۹۸۱ مشغول عکاسی
از جهان اسلامی بودم --
17:11
I'd been photographingعکاسی in the Islamicاسلامی worldجهان sinceاز آنجا که 1981 --
274
1006000
4000
17:15
not only in the Middleمیانه Eastشرق, but alsoهمچنین in Africaآفریقا, Asiaآسیا and Europeاروپا.
275
1010000
5000
نه فقط در خاورمیانه،
بلکه در آفریقا،‌ آسیا و اروپا.
زمانی که مشغول عکس گرفتن
از این جاهای مختلف بودم،
17:20
At the time I was photographingعکاسی in these differentناهمسان placesمکان ها,
276
1015000
3000
فکر می‌کردم داستانهای مختلف
را پوشش می‌دهم،
17:23
I thought I was coveringپوشش separateجداگانه storiesداستان ها,
277
1018000
2000
اما در ۱۱ سپتامبر تاریخ شفاف شد
و من فهمیدم
17:25
but on 9/11 historyتاریخ crystallizedکریستالیزه شده, and I understoodفهمید
278
1020000
3000
17:28
I'd actuallyدر واقع been coveringپوشش a singleتنها storyداستان for more than 20 yearsسالها,
279
1023000
5000
۲۰ سال است که تنها مشغول
پوشش‌دهی یک خبر بودم
و حمله به نیویورک آخرین جلوه‌ی آن بود.
17:33
and the attackحمله on Newجدید Yorkیورک was its latestآخرین manifestationتظاهرات.
280
1028000
3000
17:37
The centralمرکزی commercialتجاری districtناحیه of Kabulکابل, Afghanistanافغانستان
281
1032000
3000
منطقه مرکز تجاری کابل، افغانستان
17:40
at the endپایان of the civilمدنی warجنگ,
282
1035000
2000
در انتهای جنگ داخلی،
17:42
shortlyبه زودی before the cityشهر fellسقوط to the Talibanطالبان.
283
1037000
3000
اندکی قبل از سقوط شهر به دست طلبان.
قربانیان مین‌های زمینی
که در مرکز بازتوانیِ صلیب سرخ
17:48
Landزمین mineمال خودم victimsقربانیان beingبودن helpedکمک کرد
284
1043000
2000
17:50
at the Redسرخ Crossصلیب rehabتوانبخشی centerمرکز beingبودن runاجرا کن by Albertoآلبرتو Cairoقاهره.
285
1045000
3000
به سرپرستی آلبرتو کایرو کمک می‌گیرند
17:55
A boyپسر who lostکم شده a legپا to a leftoverپس مانده غذا mineمال خودم.
286
1050000
3000
پسری که بر اثر باقیمانده مین‌ها
پایش را از دست داد.
من شاهد رنج عظیمی در جهان اسلامی بوده‌ام
17:58
I'd witnessedشاهد immenseعظیم sufferingرنج کشیدن in the Islamicاسلامی worldجهان
287
1053000
3000
18:01
from politicalسیاسی oppressionظلم و ستم, civilمدنی warجنگ, foreignخارجی invasionsتهاجم, povertyفقر, famineقحطی.
288
1056000
5000
از استبداد سیاسی گرفته تا جنگ داخلی،
حملات خارجی، فقر و قحطی.
18:06
I understoodفهمید that in its sufferingرنج کشیدن,
289
1061000
2000
فهمیدم که در آن رنج‌کشیدن
18:08
the Islamicاسلامی worldجهان had been cryingگریان out. Why weren'tنبودند we listeningاستماع?
290
1063000
5000
حکومت اسلامی فریادش بلند بوده.
چرا ما گوش شنوا نبودیم؟
یک رزمنده طالبان که در نبردی هنگام
18:16
A Talibanطالبان fighterجنگنده shotشات duringدر حین a battleنبرد
291
1071000
2000
18:18
as the Northernشمال Allianceاتحاد enteredوارد شد the cityشهر of Kunduzکندز.
292
1073000
4000
ورود «جبهه متحد شمال»
به شهر قندوز گلوله خورده.
وقتی جنگ با عراق قریب‌الوقوع بود،
18:28
When warجنگ with Iraqعراق was imminentقریب الوقوع,
293
1083000
2000
تشخیص‌ام این بود که نیروهای آمریکایی
پوشش دهی خیلی خوبی داشته باشند.
18:30
I realizedمتوجه شدم the Americanآمریکایی troopsنیروهای would be very well coveredپوشش داده شده,
294
1085000
3000
18:33
so I decidedقرار بر این شد to coverپوشش the invasionتهاجم from insideداخل Baghdadبغداد.
295
1088000
3000
بنابراین تصمیم گرفتم حمله را
از داخل بغداد پوشش بدهم.
18:42
A marketplaceبازار was hitاصابت by a mortarملات shellپوسته
296
1097000
2000
بازاری تحت اصابت خمپاره قرار گرفت
18:44
that killedکشته شده severalچند membersاعضا of a singleتنها familyخانواده.
297
1099000
3000
که باعث کشته شدن چندین عضو یک خانواده شد.
18:49
A day after Americanآمریکایی forcesنیروها enteredوارد شد Baghdadبغداد,
298
1104000
3000
یک روز پس از ورود
نیروهای آمریکایی به بغداد،
گروهی ازتفنگداران دریایی آمریکا
به دستگیری سارقان بانک پرداختند
18:52
a companyشرکت of Marinesتفنگداران دریایی beganآغاز شد roundingگرد کردن up bankبانک robbersدزدان دریایی
299
1107000
2000
18:54
and were cheeredتشویق شد on by the crowdsجمعیت --
300
1109000
2000
و از سوی جمعیت حاضر تشویق شدند --
لحظه‌ای امیدوارانه که عمری کوتاه داشت.
18:57
a hopefulامیدوارم momentلحظه that was shortکوتاه livedزندگی می کرد.
301
1112000
2000
برای نخستین بار در طی سالها،
19:01
For the first time in yearsسالها,
302
1116000
2000
شیعیان اجازه سفر زیارتی به کربلا
19:03
Shi'itesشیعیان were allowedمجاز to make the pilgrimageزیارت
303
1118000
2000
برای حضور در عاشورا را یافتند،
19:05
to Karbalaکربلا to observeمشاهده کنید Ashuraعاشورا,
304
1120000
2000
19:07
and I was amazedشگفت زده شد by the sheerخالص numberعدد of people
305
1122000
3000
و من از حضور انبوه مردم و اشتیاق آنها
در بجای آوردن اعمال
مذهبی‌شان شگفت‌زده بودم.
19:10
and how ferventlyمشتاقانه they practicedتمرین کرد theirخودشان religionمذهب.
306
1125000
2000
19:15
A groupگروه of menمردان marchمارس throughاز طریق the streetsخیابان ها cuttingبرش دادن themselvesخودشان with knivesچاقوها.
307
1130000
3000
گروهی از مردان در خیابانها با قمه‌زنی
راهپیمایی می‌کردند.
19:18
It was obviousآشکار that the Shi'itesشیعیان were a forceزور to be reckonedحساب شده with,
308
1133000
4000
مشهود بود که شیعه‌ها نیرویی
مهم و قدرتمند بودند
19:22
and we would do well to understandفهمیدن them and learnیاد گرفتن how to dealمعامله with them.
309
1137000
5000
و ما بهترین تلاش خود برای فهمیدن آنها
و یادگیری نحوه برخورد با آنها را کردیم.
19:29
Last yearسال I spentصرف شده severalچند monthsماه ها documentingمستندسازی our woundedمجروح troopsنیروهای,
310
1144000
4000
سال گذشته چندین ماه را برای
مستند سازی از نیروهای مجروحمان
درنبردهای عراق تا بازگشت شان صرف کردم.
19:33
from the battlefieldمیدان جنگ in Iraqعراق all the way home.
311
1148000
2000
این یک بالگرد پزشکی
است که در حال انجام
19:37
This is a helicopterهلی کوپتر medicپزشکی givingدادن CPRCPR
312
1152000
2000
احیای قلبی ریوی روی سربازی
است که به سرش شلیک شده.
19:39
to a soldierسرباز who had been shotشات in the headسر.
313
1154000
2000
طب نظامی چنان کارآمد شده
19:44
Militaryنظامی medicineدارو has becomeتبدیل شدن به so efficientکارآمد
314
1159000
2000
که درصد نیروهایی که بعد از
مجروح شدن نجات می‌یابند
19:46
that the percentageدرصد of troopsنیروهای who surviveزنده ماندن after beingبودن woundedمجروح
315
1161000
4000
در این جنگ در مقایسه با بقیه جنگها
در تاریخ ما بسیار بالاتر است.
19:50
is much higherبالاتر in this warجنگ than in any other warجنگ in our historyتاریخ.
316
1165000
3000
اسلحه‌ی عمده در این جنگ
«بمب‌های کنارجاده‌ای»است،
19:55
The signatureامضا weaponسلاح of the warجنگ is the IEDIED,
317
1170000
3000
19:58
and the signatureامضا woundزخم is severeشدید legپا damageخسارت.
318
1173000
3000
و جراحت عمده نیز
آسیب جدی پا می‌باشد،
بعد از تحمل درد و روان‌زخم بی‌نهایت،
20:03
After enduringپایدار extremeمفرط painدرد and traumaتروما,
319
1178000
3000
مجروح با یک کشمکش روانی و جسمی طاقت‌فرسا
20:06
the woundedمجروح faceصورت a gruelingخسته کننده physicalفیزیکی
320
1181000
2000
20:08
and psychologicalروانشناسی struggleتقلا in rehabتوانبخشی.
321
1183000
2000
در مرکز بازتوانی روبرو می‌شود.
روحیه‌ای که از خود نشان دادند بی‌نظیر بود.
20:13
The spiritروح they displayedنمایش داده was absolutelyکاملا remarkableقابل توجه.
322
1188000
3000
سعی کردم خودم را جای آنها تصور کنم،
20:17
I triedتلاش کرد to imagineتصور کن myselfخودم in theirخودشان placeمحل,
323
1192000
2000
20:19
and I was totallyکاملا humbledفروتنی by theirخودشان courageشجاعت and determinationتصمیم گیری
324
1194000
4000
و واقعا از جسارت و قاطعیت‌شان
در مواجهه با چنین
فقدان فاجعه‌باری احساس کوچکی کردم.
20:23
in the faceصورت of suchچنین catastrophicمصیبت بار lossاز دست دادن.
325
1198000
3000
آدمهای خوب در شرایط خیلی بد
با نتایجی نامعین قرار گرفته بودند.
20:27
Good people had been put in a very badبد situationوضعیت for questionableسوال برانگیز resultsنتایج.
326
1202000
5000
یک روز در بازپروری شخصی
شروع به صحبت از موج سواری کرد
20:35
One day in rehabتوانبخشی someoneکسی, startedآغاز شده talkingصحبت کردن about surfingموج سواری
327
1210000
3000
20:38
and all these guys who'dچه کسی می خواهد never surfedگشت و گذار before said, "Hey, let's go."
328
1213000
4000
و همه اینهایی که قبلا موج سواری
نکرده بودند با هم گفتند، «بریم موج سواری.»
20:42
And they wentرفتی surfingموج سواری.
329
1217000
2000
و رفتند موج سواری.
عکاسها برای نشان دادن اتفاقاتِ
جاری به مردم فراتر از مرزهای
20:48
Photographersعکاسان go to the extremeمفرط edgesلبه ها of humanانسان experienceتجربه
330
1223000
3000
20:51
to showنشان بده people what's going on.
331
1226000
2000
تجربه بشری می‌روند.
20:53
Sometimesگاهی they put theirخودشان livesزندگی می کند on the lineخط,
332
1228000
3000
بعضی وقتها جان خود را کف دست می‌گیرند
20:56
because they believe your opinionsنظرات and your influenceنفوذ matterموضوع.
333
1231000
4000
چون به اعتقاد آنها، عقاید
و نفوذ شما اهمیت دارد.
21:00
They aimهدف theirخودشان picturesتصاویر at your bestبهترین instinctsغرایز,
334
1235000
4000
هدف تصاویرشان سمت بهترین غرایز شماست،‌‌
21:04
generosityسخاوتمندانه, a senseاحساس of right and wrongاشتباه,
335
1239000
3000
سمت سخاوت تان، حس درست و غلط تان،
21:07
the abilityتوانایی and the willingnessتمایل to identifyشناسایی with othersدیگران,
336
1242000
4000
توانایی و تمایل تان به همذات پنداری با دیگران،
و امتناع تان از پذیرفتن ناپذیرفتنی هاست
21:11
the refusalامتناع to acceptقبول کردن the unacceptableغیر قابل قبول است.
337
1246000
3000
21:16
My TEDTED wishآرزو کردن:
338
1251000
2000
آرزوی TED من:
21:18
there's a vitalحیاتی storyداستان that needsنیاز دارد to be told,
339
1253000
3000
یک داستان حیاتی برای گفته شدن وجود دارد،
21:21
and I wishآرزو کردن for TEDTED to help me gainکسب کردن accessدسترسی به to it
340
1256000
4000
و امیدوارم TED به من
در دستیابی به آن کمک کند
21:25
and then to help me come up with innovativeخلاقانه and excitingهیجان انگیز waysراه ها
341
1260000
4000
و بعد به من برای رسیدن به
روشهای خلاقانه و هیجان‌انگیزتر
21:29
to use newsاخبار photographyعکاسی in the digitalدیجیتال eraدوران.
342
1264000
3000
در استفاده از عکاسی خبری
در عصر دیجیتال کمک کند.
21:32
Thank you very much.
343
1267000
2000
خیلی متشکرم.
21:35
(Applauseتشویق و تمجید)
344
1270000
15000
(تشویق)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by emshe emshian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
James Nachtwey - Photojournalist
Photojournalist James Nachtwey is considered by many to be the greatest war photographer of recent decades. He has covered conflicts and major social issues in more than 30 countries.

Why you should listen

For the past three decades, James Nachtwey has devoted himself to documenting wars, conflicts and critical social issues, working in El Salvador, Nicaragua, Guatemala, Lebanon, the West Bank and Gaza, Israel, Indonesia, Thailand, India, Sri Lanka, Afghanistan, the Philippines, South Korea, Somalia, Sudan, Rwanda, South Africa, Russia, Bosnia, Chechnya, Kosovo, Romania, Brazil and the United States.

Nachtwey has been a contract photographer with Time since 1984. However, when certain stories he wanted to cover -- such as Romanian orphanages and famine in Somalia -- garnered no interest from magazines, he self-financed trips there. He is known for getting up close to his subjects, or as he says, "in the same intimate space that the subjects inhabit," and he passes that sense of closeness on to the viewer.

In putting himself in the middle of conflict, his intention is to record the truth, to document the struggles of humanity, and with this, to wake people up and stir them to action.

More profile about the speaker
James Nachtwey | Speaker | TED.com