TEDxToronto 2010
Brian Goldman: Doctors make mistakes. Can we talk about that?
"برایان گُلدمن": دکترها هم مرتکب اشتباه میشوند. آیا میتوانیم در این مورد حرف بزنیم؟
Filmed:
Readability: 3.4
1,589,793 views
هر دکتری اشتباه میکند. ولی "برایان گلدمن" پزشک، معتقد است فرهنگ حاشا ( و شرمندگی ) مانع مطرح شدن این اشتباهات یا استفاده از آنها برای آموزش و پیشرفت، از جانب دکترها میشود. او با گفتن داستان های واقعی از دوران طولانی طبابت خود، از دکترها دعوت میکند شروع به صحبت در مورد اشتباه کردن بکنند.
Brian Goldman - Physician, broadcaster
Brian Goldman is an emergency-room physician in Toronto, and the host of CBC Radio’s "White Coat, Black Art." Full bio
Brian Goldman is an emergency-room physician in Toronto, and the host of CBC Radio’s "White Coat, Black Art." Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:15
I think we have to do something
0
0
2000
من فکر میکنم ما باید در مورد یک بخش
00:17
about a piece of the culture of medicine that has to change.
1
2000
3000
از فرهنگ پزشکی، که نیاز به تغییر دارد، کاری بکنیم.
00:20
And I think it starts with one physician, and that's me.
2
5000
3000
و من معتقدم این کار از یک پزشک شروع میشود و آن پزشک من هستم.
00:23
And maybe I've been around long enough
3
8000
2000
و شاید من به اندازه کافی مشغول طبابت بوده ام
00:25
that I can afford to give away some of my false prestige
4
10000
2000
که بتوانم قسمتی از اعتبار غلط خودم را برای انجام دادن این کار
00:27
to be able to do that.
5
12000
2000
از دست بدهم.
00:29
Before I actually begin the meat of my talk,
6
14000
2000
قبل از اینکه لُب کلام را بگویم
00:31
let's begin with a bit of baseball.
7
16000
2000
بگذارید از بیسبال شروع کنیم
00:33
Hey, why not?
8
18000
2000
چرا که نه؟
00:35
We're near the end, we're getting close to the World Series.
9
20000
3000
نزدیک آخرهایش ( بازی های لیگ) هستیم و داریم به مسابقات جهانی نزدیک میشویم.
00:38
We all love baseball, don't we?
10
23000
3000
همه ما بیسبال دوست داریم، مگر نه؟
00:41
(Laughter)
11
26000
2000
(خنده حضار)
00:43
Baseball is filled with some amazing statistics.
12
28000
3000
بیسبال پر از آمار و ارقام جالب است.
00:46
And there's hundreds of them.
13
31000
3000
و صدها مورد از این ارقام در بیسبال هست.
00:49
"Moneyball" is about to come out, and it's all about statistics
14
34000
3000
فیلم "مانی بال" تا چند وقت دیگر به روی پرده سینما می آید که کلا در مورد آمار و
00:52
and using statistics to build a great baseball team.
15
37000
2000
استفاده از آمار برای ساختن یک تیم بیسبال عالی است.
00:54
I'm going to focus on one stat
16
39000
3000
من میخواهم روی یک شاخص آماری تمرکز کنم
00:57
that I hope a lot of you have heard of.
17
42000
2000
که امیدوارم خیلی از شماها درباره آن بدانید.
00:59
It's called batting average.
18
44000
2000
اسم این شاخص، متوسط تعداد ضربه به توپ بیسبال ( بتینگ ) است
01:01
So we talk about a 300, a batter who bats 300.
19
46000
3000
پس وقتی میگوییم 300 ، ضربه زننده 300 تایی
01:04
That means that ballplayer batted safely, hit safely
20
49000
4000
این به این معناست که بازیکن ضربه زننده به طور مطمئنی
01:08
three times out of 10 at bats.
21
53000
3000
سه ضربه درست، از ده ضربه زده است.
01:11
That means hit the ball into the outfield,
22
56000
2000
یعنی با هر یک از این سه ضربه، توپ را به بیرون از محدوده فرستاده،
01:13
it dropped, it didn't get caught,
23
58000
2000
توپ افتاده، حریف موفق به گرفتن آن نشده،
01:15
and whoever tried to throw it to first base didn't get there in time
24
60000
3000
و هرکسی که سعی کرده آن را به خانه اول ( فیرست بیس) پرتاپ کند موفق نبوده.
01:18
and the runner was safe.
25
63000
2000
و بازیکن دونده ( رانر) کاملا امن بوده.
01:20
Three times out of 10.
26
65000
3000
سه تا از ده تا
01:23
Do you know what they call a 300 hitter
27
68000
3000
آیا میدانید یک بازیکن 300 تایی چه لقبی دارد؟
01:26
in Major League Baseball?
28
71000
2000
در لیگ برتر بیسبال آمریکا ؟
01:28
Good, really good,
29
73000
3000
خوب، خیلی خوب.
01:31
maybe an all-star.
30
76000
3000
شاید حتی منتخب.
01:34
Do you know what they call
31
79000
2000
آیا میدانید یک بازیکن 400 تایی را
01:36
a 400 baseball hitter?
32
81000
2000
چه صدا میکنند؟
01:38
That's somebody who hit, by the way,
33
83000
2000
توجه کنید این بازیکن بازیکنی است که
01:40
four times safely out of every 10.
34
85000
2000
از ده ضربه، چهار ضربه موفق دارد.
01:42
Legendary --
35
87000
3000
افسانه ای
01:45
as in Ted Williams legendary --
36
90000
2000
افسانه ای در حد "تد ویلیامز"
01:47
the last Major League Baseball player
37
92000
2000
آخرین بازیکن لیگ برتر آمریکا که موفق شد
01:49
to hit over 400 during a regular season.
38
94000
3000
بالای 400 ضربه در طول یک فصل بزند.
01:52
Now let's take this back into my world of medicine
39
97000
2000
حالا اجازه بدهید برگردیم به دنیای پزشکی من
01:54
where I'm a lot more comfortable,
40
99000
2000
جایی که من خیلی راحتترم،
01:56
or perhaps a bit less comfortable
41
101000
2000
یا شاید بعد از گفتن چیزی که میخواهم به شما بگویم
01:58
after what I'm going to talk to you about.
42
103000
3000
کمی کمتر احساس راحتی کنم
02:01
Suppose you have appendicitis
43
106000
2000
فرض کنید که آپاندیس دارید
02:03
and you're referred to a surgeon
44
108000
2000
و به یک جراح معرفی شدید
02:05
who's batting 400 on appendectomies.
45
110000
2000
که یک جراح آپاندیسیت 400 تایی است.
02:07
(Laughter)
46
112000
3000
(خنده حضار)
02:10
Somehow this isn't working out, is it?
47
115000
3000
یک جای کار مشکل دارد ، اینطور نیست؟
02:13
Now suppose you live
48
118000
2000
حالا فرض کنید شما
02:15
in a certain part of a certain remote place
49
120000
3000
در یک محله از یک جای دور افتاده زندگی میکنید
02:18
and you have a loved one
50
123000
2000
و یک نفر هست که به شدت مورد علافه شماست
02:20
who has blockages in two coronary arteries
51
125000
3000
و دچار انسداد عروق کرونر قلبی است
02:23
and your family doctor refers that loved one to a cardiologist
52
128000
3000
و دکتر خانواده شما این شخص مورد علاقه شما را به یک متخصص قلب و عروق معرفی میکند.
02:26
who's batting 200 on angioplasties.
53
131000
4000
که یک جراح 200 تایی است.
02:30
But, but, you know what?
54
135000
2000
ولی، ولی میدونید ؟
02:32
She's doing a lot better this year. She's on the comeback trail.
55
137000
2000
امسال خیلی بهتر شده، او در حال برگشت به اوج است.
02:34
And she's hitting a 257.
56
139000
3000
و حالا یک جراح 257 تایی شده.
02:37
Somehow this isn't working.
57
142000
2000
یک جای کار لنگ میزند.
02:39
But I'm going to ask you a question.
58
144000
2000
ولی من میخواهم یک سوال از شما بپرسم.
02:41
What do you think a batting average
59
146000
2000
شما فکر میکنید متوسط ضربه موفق برای یک
02:43
for a cardiac surgeon or a nurse practitioner
60
148000
2000
جراح عروق، یا یک پرستار
02:45
or an orthopedic surgeon,
61
150000
2000
یا یک جراح ارتوپد،
02:47
an OBGYN, a paramedic
62
152000
2000
یک متخصص زنان و زایمان، یک متخصص اورژانس
02:49
is supposed to be?
63
154000
3000
باید چقدر باشد؟
02:52
1,000, very good.
64
157000
3000
هزار (صد در صد)، بسیار عالی.
02:55
Now truth of the matter is,
65
160000
2000
حالا ، واقعیت این است که ،
02:57
nobody knows in all of medicine
66
162000
2000
هیچ کس در تمام دنیای پزشکی نمیداند
02:59
what a good surgeon
67
164000
2000
یک جراح خوب
03:01
or physician or paramedic
68
166000
2000
یا یک پزشک یا یک متخصص اورژانس
03:03
is supposed to bat.
69
168000
2000
چند ضربه موفق باید داشته باشد.
03:05
What we do though is we send each one of them, including myself,
70
170000
2000
البته کاری که ما میکنیم این است که تک تک آنها، از جمله خود من را
03:07
out into the world
71
172000
2000
میفرستیم به اجتماع
03:09
with the admonition, be perfect.
72
174000
2000
با یک راهنمایی، کامل باش
03:11
Never ever, ever make a mistake,
73
176000
2000
به هیچ عنوان هرگز و هرگز، اشتباه نکن.
03:13
but you worry about the details, about how that's going to happen.
74
178000
3000
ولی جزئیات و اینکه چطور میخواهی اینکار را بکنی را خودت حل کن.
03:16
And that was the message that I absorbed
75
181000
2000
و این پیامی بود که من در دوران تحصیل در
03:18
when I was in med school.
76
183000
2000
دانشکده پزشکی درک کردم.
03:20
I was an obsessive compulsive student.
77
185000
3000
من یک دانشجوی دارای وسواس فکری عملی بودم.
03:23
In high school, a classmate once said
78
188000
3000
در دبیرستان یک بار یکی از همکلاسی هایم گفت
03:26
that Brian Goldman would study for a blood test.
79
191000
2000
برایان گلدمن برای خون دادن هم باید درس بخواند.
03:28
(Laughter)
80
193000
3000
خنده حاضرین
03:31
And so I did.
81
196000
2000
و واقعا هم همینطور بود
03:33
And I studied in my little garret
82
198000
2000
من در اتاق زیر شیروانی کوچک خودم درس خواندم
03:35
at the nurses' residence at Toronto General Hospital,
83
200000
2000
در مجتمع پرستاران بیمارستان تورنتو
03:37
not far from here.
84
202000
2000
نه خیلی دور از اینجا.
03:39
And I memorized everything.
85
204000
2000
و همه چیز رو حفظ کردم.
03:41
I memorized in my anatomy class
86
206000
2000
سر کلاس آناتومی محل شروع
03:43
the origins and exertions of every muscle,
87
208000
2000
و جهت هرکدام از ماهیچه ها
03:45
every branch of every artery that came off the aorta,
88
210000
3000
هر شاخه ی هر رگ که از آئورت منشعب میشد
03:48
differential diagnoses obscure and common.
89
213000
3000
تشخیص های افتراقی معمول و غیر معمول را حفظ کردم.
03:51
I even knew the differential diagnosis
90
216000
2000
من حتی تشخیص افتراقی
03:53
in how to classify renal tubular acidosis.
91
218000
2000
در چگونگی دسته بندی اسیدوز لوله کلیوی را میدانستم
03:55
And all the while,
92
220000
2000
و تمام مدت،
03:57
I was amassing more and more knowledge.
93
222000
2000
دانسته های بیشتر و بیشتر انباشته می کردم.
03:59
And I did well, I graduated with honors,
94
224000
2000
و کارم رو خوب انجام دادم و با مدرک درجه عالی فارغ التحصیل شدم،
04:01
cum laude.
95
226000
2000
همراه با تمجید و تعریف.
04:03
And I came out of medical school
96
228000
3000
و از دانشکده با این تصور
04:06
with the impression
97
231000
2000
بیرون آمدم
04:08
that if I memorized everything and knew everything,
98
233000
2000
که اگر همه چیز را حفظ می کردم و همه چیز را میدانستم،
04:10
or as much as possible,
99
235000
2000
یا تا جایی که امکان داشت،
04:12
as close to everything as possible,
100
237000
2000
نزدیک به همه چیز را میدانستم،
04:14
that it would immunize me against making mistakes.
101
239000
3000
در اینصورت از اشتباه کردن مبری بودم.
04:17
And it worked
102
242000
2000
و این فرضیه درست بود
04:19
for a while,
103
244000
3000
برای مدتی،
04:22
until I met Mrs. Drucker.
104
247000
3000
تا زمانی که من خانم دراکر را ملاقات کردم
04:25
I was a resident at a teaching hospital here in Toronto
105
250000
2000
زمانی که خانم دراکر به بخش اورژانس آورده شد
04:27
when Mrs. Drucker was brought to the emergency department
106
252000
3000
من به عنوان دستیار در دوره رزیدنسی در یک بیمارستان آموزشی
04:30
of the hospital where I was working.
107
255000
2000
در تورنتو مشغول بودم
04:32
At the time I was assigned to the cardiology service
108
257000
2000
و در یک قالب چرخشی
04:34
on a cardiology rotation.
109
259000
2000
به بخش قلب و عروق فرستاده شده بودم.
04:36
And it was my job,
110
261000
2000
و کار من این بود که،
04:38
when the emergency staff called for a cardiology consult,
111
263000
2000
وقتی که کارکنان اورژانس یک جلسه مشاوره یرای یک بیمار تشکیل میدادند،
04:40
to see that patient in emerg.
112
265000
3000
آن مریض را در بخش اورژانس معاینه کنم.
04:43
and to report back to my attending.
113
268000
2000
و به پزشک معالج گزارش بدهم.
04:45
And I saw Mrs. Drucker, and she was breathless.
114
270000
3000
پس من خانم دراکر را معاینه کردم، او به نفس نفس افتاده بود و
04:48
And when I listened to her, she was making a wheezy sound.
115
273000
3000
وقتی گوش کردم، نفس او با صدای خس خس همراه بود،
04:51
And when I listened to her chest with a stethoscope,
116
276000
2000
و وقتی با گوشی به صدای سینه اش گوش دادم،
04:53
I could hear crackly sounds on both sides
117
278000
2000
متوجه صدای ترق ترقی از دو طرف شدم،
04:55
that told me that she was in congestive heart failure.
118
280000
3000
که به من میگفت که او دچار نارسایی احتقانی قلب شده است
04:58
This is a condition in which the heart fails,
119
283000
3000
این حالتی است که در آن قلب نارسا کار میکند
05:01
and instead of being able to pump all the blood forward,
120
286000
2000
و به جای اینکه تمام خون در جهت صحیح پمپ شود،
05:03
some of the blood backs up into the lung, the lungs fill up with blood,
121
288000
3000
کمی از خون در شش می ماند، ششها از خون پر میشوند،
05:06
and that's why you have shortness of breath.
122
291000
2000
و به همین دلیل است که دچار آن نفس نفس زدن میشوید.
05:08
And that wasn't a difficult diagnosis to make.
123
293000
3000
و تشخیص این بیماری کار سختی نبود.
05:11
I made it and I set to work treating her.
124
296000
3000
من تشخیص را انجام دادم و شروع به درمان کردم.
05:14
I gave her aspirin. I gave her medications to relieve the strain on her heart.
125
299000
3000
به او آسپیرین دادم. به او داروهایی دادم تا از فشار روی قلبش کم کنم.
05:17
I gave her medications that we call diuretics, water pills,
126
302000
3000
و برای اینکه مایعات اضافی را دفع کند،
05:20
to get her to pee out the access fluid.
127
305000
3000
به او داروهایی دادم که به آنها دیورتیک، ادرار آور میگوییم،
05:23
And over the course of the next hour and a half or two,
128
308000
2000
و طی مدت یک ساعت و نیم ، دوساعت بعدی
05:25
she started to feel better.
129
310000
2000
او شروع به خوب شدن کرد
05:27
And I felt really good.
130
312000
3000
و من احساس خیلی خوبی داشتم
05:30
And that's when I made my first mistake;
131
315000
3000
و در آن زمان اولین اشتباه را کردم:
05:33
I sent her home.
132
318000
2000
من او را به خانه فرستادم.
05:35
Actually, I made two more mistakes.
133
320000
3000
در واقع، من دو اشتباه دیگر هم کردم.
05:38
I sent her home
134
323000
2000
من اورا بدون صحبت کردن با پزشک معالج
05:40
without speaking to my attending.
135
325000
2000
به خانه فرستادم.
05:42
I didn't pick up the phone and do what I was supposed to do,
136
327000
3000
من تلفن را برنداشتم و کاری را که باید انجام میدادم، یعنی زنگ زدن
05:45
which was call my attending and run the story by him
137
330000
2000
به پزشک و چک کردن موضوع با او
05:47
so he would have a chance to see her for himself.
138
332000
3000
تا اینکه او هم شانس معاینه مریض را برای خودش داشته باشد را انجام ندادم.
05:50
And he knew her,
139
335000
2000
و او بیمار را می شناخت،
05:52
he would have been able to furnish additional information about her.
140
337000
3000
او می توانست جزئیات بیشتری در مورد بیمار مطرح کند.
05:55
Maybe I did it for a good reason.
141
340000
2000
شاید من این کار را با یک دلیل خوب انجام دادم.
05:57
Maybe I didn't want to be a high-maintenance resident.
142
342000
3000
شاید من نمیخواستم یک دستیار پر دردسر و وقت گیر باشم
06:00
Maybe I wanted to be so successful
143
345000
2000
شاید میخواستم آنقدر موفق باشم
06:02
and so able to take responsibility
144
347000
2000
و آنقدرتوانایی مسئولیت پذیری داشته باشم
06:04
that I would do so
145
349000
2000
که این کار را میکردم
06:06
and I would be able to take care of my attending's patients
146
351000
2000
و میتوانستم بدون اینکه مجبور باشم با پزشک معالج تماس بگیرم
06:08
without even having to contact him.
147
353000
2000
از عهده مریض های او بر بیایم
06:10
The second mistake that I made was worse.
148
355000
4000
اشتباه دوم من بدتر بود
06:14
In sending her home,
149
359000
2000
وقتی او را به خانه فرستادم
06:16
I disregarded a little voice deep down inside
150
361000
2000
یک صدای درونی را که به من میگفت
06:18
that was trying to tell me,
151
363000
2000
"گلدمن این فکر خوبی نیست. این کار را نکن"
06:20
"Goldman, not a good idea. Don't do this."
152
365000
3000
نشنیده گرفتم
06:23
In fact, so lacking in confidence was I
153
368000
3000
در حقیقت، آنچنان اعتماد به نفس پایینی داشتم
06:26
that I actually asked the nurse
154
371000
2000
که از پرستاری که از خانم دراکر
06:28
who was looking after Mrs. Drucker,
155
373000
2000
مراقبت میکرد، پرسیدم:
06:30
"Do you think it's okay if she goes home?"
156
375000
3000
"مشکلی نیست اگر بفرستمش خونه ؟"
06:33
And the nurse thought about it
157
378000
2000
و پرستار کمی فکر کرد
06:35
and said very matter-of-factly, "Yeah, I think she'll do okay."
158
380000
2000
و با اطمینان و خونسردی گفت: نه فکر میکنم خوب بشه
06:37
I can remember that like it was yesterday.
159
382000
3000
چنان واضح به یاد دارم که انگار دیروز بود.
06:40
So I signed the discharge papers,
160
385000
2000
پس من برگه های ترخیص مریض را امضا کردم،
06:42
and an ambulance came, paramedics came to take her home.
161
387000
3000
و یک آمبولانس آمد، متخصصین اورژانس آمدند تا اورا به خانه ببرند.
06:45
And I went back to my work on the wards.
162
390000
3000
و من برگشتم به بخش برای ادامه کارم
06:48
All the rest of that day,
163
393000
2000
تمام آن روز،
06:50
that afternoon,
164
395000
2000
آن بعد از ظهر،
06:52
I had this kind of gnawing feeling inside my stomach.
165
397000
3000
یک احساس نگرانی خوره مانند دائمی در شکمم داشتم
06:55
But I carried on with my work.
166
400000
3000
ولی به کارم ادامه دادم
06:58
And at the end of the day, I packed up to leave the hospital
167
403000
2000
در انتهای روز، وسایلم را جمع و جور کردم و از بیمارستان خارج شدم.
07:00
and walked to the parking lot
168
405000
2000
و به سمت پارکینگ رفتم
07:02
to take my car and drive home
169
407000
2000
تا ماشینم را بردارم و به خانه بروم
07:04
when I did something that I don't usually do.
170
409000
4000
همان موقع، کاری را کردم که معمولا نمیکنم.
07:08
I walked through the emergency department on my way home.
171
413000
3000
سر راهم به خانه، قدم زنان از بخش اورژانس رد شدم
07:11
And it was there that another nurse,
172
416000
2000
و آنجا بود که یک پرستار دیگر،
07:13
not the nurse who was looking after Mrs. Drucker before, but another nurse,
173
418000
3000
نه آن پرستاری که از خانم دراکر قبلا مرافبت میکرد، یک پرستار دیگر
07:16
said three words to me
174
421000
3000
سه کلمه به من گفت
07:19
that are the three words
175
424000
2000
سه کلمه ای که
07:21
that most emergency physicians I know dread.
176
426000
3000
اکثر دکتر های اورژانسی که من میشناسم از آن خوف دارند
07:24
Others in medicine dread them as well,
177
429000
2000
البته دیگر پزشکان نیز از آن می ترسند
07:26
but there's something particular about emergency medicine
178
431000
2000
ولی در مورد پزشکان اورژانس یک مسئله خاص وجود دارد
07:28
because we see patients so fleetingly.
179
433000
4000
و آن این که ما مریض ها را به سرعت برق و باد معاینه میکنیم.
07:32
The three words are:
180
437000
2000
آن سه کلمه اینها هستند:
07:34
Do you remember?
181
439000
4000
یادت می آید؟
07:38
"Do you remember that patient you sent home?"
182
443000
3000
همان پرستار دیگر خیلی حق به جانب پرسید.
07:41
the other nurse asked matter-of-factly.
183
446000
2000
"مریضی که فرستادی خونه یادت می آد؟"
07:43
"Well she's back,"
184
448000
2000
"خوب اون برگشته "
07:45
in just that tone of voice.
185
450000
2000
دقیقا با همین لحن
07:47
Well she was back all right.
186
452000
2000
خوب بله او برگشته بود
07:49
She was back and near death.
187
454000
3000
او برگشته بود و رو به موت بود
07:52
About an hour after she had arrived home,
188
457000
2000
حدود یک ساعت پس از رسیدن به خانه
07:54
after I'd sent her home,
189
459000
2000
بعد از اینکه من به خانه فرستادمش،
07:56
she collapsed and her family called 911
190
461000
3000
او از هوش رفت و خانواده اش با اورژانس تماس گرفتند
07:59
and the paramedics brought her back to the emergency department
191
464000
2000
و متخصصین او را به بخش اورژانس برگرداندند.
08:01
where she had a blood pressure of 50,
192
466000
2000
فشار خون او پنجاه بود،
08:03
which is in severe shock.
193
468000
2000
که به منزله شوک شدید است.
08:05
And she was barely breathing and she was blue.
194
470000
3000
و او تقریبا نفس نمیکشید و کبود شده بود
08:08
And the emerg. staff pulled out all the stops.
195
473000
3000
کارکنان اورژانس نهایت تلاش خود را کردند
08:11
They gave her medications to raise her blood pressure.
196
476000
3000
به او داروهایی دادند تا فشار خونش را بالا ببرند.
08:14
They put her on a ventilator.
197
479000
2000
به دستگاه تنفس مصنوعی وصلش کردند
08:16
And I was shocked
198
481000
3000
من شوکه شده بودم
08:19
and shaken to the core.
199
484000
2000
و با تمام وجود ترسیده بودم
08:21
And I went through this roller coaster,
200
486000
2000
بعد وارد یک دوره پر از فراز و نشیب احساسی و دلهره و نگرانی شدید شدم
08:23
because after they stabilized her,
201
488000
2000
چون بعد از اینکه وضعیت او پایدار شد،
08:25
she went to the intensive care unit,
202
490000
2000
به آی سی یو انتقالش دادند
08:27
and I hoped against hope that she would recover.
203
492000
2000
و من با تمام نا امیدی، امیدوار بودم که برگردد.
08:29
And over the next two or three days,
204
494000
2000
و بعد از دو سه روز،
08:31
it was clear that she was never going to wake up.
205
496000
2000
کاملا مشخص بود که او هیچوقت بیدار نخواهد شد
08:33
She had irreversible brain damage.
206
498000
3000
او دچار ضایعه مغزی دائمی شده بود
08:36
And the family gathered.
207
501000
2000
و خانواده او جمع شدند
08:38
And over the course of the next eight or nine days,
208
503000
3000
و طی هشت، نه روز
08:41
they resigned themselves to what was happening.
209
506000
2000
توانستند با اتفاقی که افتاده بود کنار بیایند
08:43
And at about the nine day mark, they let her go --
210
508000
3000
و سر روز نهم بود که گذاشتند برود
08:46
Mrs. Drucker,
211
511000
2000
خانم دراکر
08:48
a wife, a mother
212
513000
2000
یک همسر، یک مادر
08:50
and a grandmother.
213
515000
3000
و یک مادر بزرگ
08:53
They say you never forget the names
214
518000
2000
میگویند هیچوقت اسامی بیمارانی که فوت میکنند را
08:55
of those who die.
215
520000
2000
فراموش نمیکنی
08:57
And that was my first time to be acquainted with that.
216
522000
3000
و من برای اولین بار مجبور به لمس این واقعیت شدم
09:00
Over the next few weeks,
217
525000
2000
طی چند هفته ی بعد،
09:02
I beat myself up
218
527000
3000
خود خوری کردم
09:05
and I experienced for the first time
219
530000
2000
و برای اولین بار این شرمساری مضر
09:07
the unhealthy shame that exists
220
532000
2000
که در فرهنگ پزشکی ما هست را
09:09
in our culture of medicine --
221
534000
2000
این احساس انزوا و تنهایی را
09:11
where I felt alone, isolated,
222
536000
3000
تجربه کردم
09:14
not feeling the healthy kind of shame that you feel,
223
539000
2000
واین، آن احساس سالم شرمندگی که همه دارند نیست، نه
09:16
because you can't talk about it with your colleagues.
224
541000
2000
برای اینکه نمیتوانید در مورد این موضوع با همکارانتان صحبت کنید.
09:18
You know that healthy kind,
225
543000
2000
شما آن احساس سالم را میشناسید،
09:20
when you betray a secret that a best friend made you promise never to reveal
226
545000
3000
که وقتی به یک دوست صمیمی در مورد نگه داشتن یک راز خیانت میکنید
09:23
and then you get busted
227
548000
2000
و بعد گیر می افتید
09:25
and then your best friend confronts you
228
550000
2000
و با دوست صمیمیتان رو در رو میشوید
09:27
and you have terrible discussions,
229
552000
2000
و جر و بحث های تندی میکنید
09:29
but at the end of it all that sick feeling guides you
230
554000
3000
ولی آخر سر تمام آن حس بیمار گونه شرمندگی شما را راهنمایی میکند
09:32
and you say, I'll never make that mistake again.
231
557000
2000
و شما با خود میگویید، دیگر هیچوقت این اشتباه را نخواهم کرد.
09:34
And you make amends and you never make that mistake again.
232
559000
3000
و جبران میکنید و هیچوقت آن اشتباه را تکرار نمیکنید.
09:37
That's the kind of shame that is a teacher.
233
562000
3000
این احساس شرم، احساس آموزنده است.
09:40
The unhealthy shame I'm talking about
234
565000
2000
احساس شرم مضری که من از آن صحبت میکنم
09:42
is the one that makes you so sick inside.
235
567000
3000
آن احساسی است که به شما حالت تهوع شدید میدهد
09:45
It's the one that says,
236
570000
2000
آن احساسی است که میگوید،
09:47
not that what you did was bad,
237
572000
2000
نه تنها کاری که کردی بد بود،
09:49
but that you are bad.
238
574000
2000
بلکه تو خودت ذاتا بد هستی.
09:51
And it was what I was feeling.
239
576000
3000
و این احساسی بود که من داشتم
09:54
And it wasn't because of my attending; he was a doll.
240
579000
3000
و این نتیجه رفتار پزشک معالج نبود، اتفاقا او فوق االعاده بود
09:57
He talked to the family, and I'm quite sure that he smoothed things over
241
582000
3000
او با خانواده مریض صحبت کرد، و من مطمئنم که خیلی مسائل را راحت تر کرد
10:00
and made sure that I didn't get sued.
242
585000
3000
و مطمئن شد که من دادگاهی نشوم
10:03
And I kept asking myself these questions.
243
588000
3000
و من مدام از خودم این سوالات رو میپرسیدم
10:06
Why didn't I ask my attending? Why did I send her home?
244
591000
3000
چرا از پزشک معالج سوال نکردم؟ چرا مریض را به خانه فرستادم؟
10:09
And then at my worst moments:
245
594000
2000
و در بدترین لحظاتم :
10:11
Why did I make such a stupid mistake?
246
596000
3000
چرا آن چنان اشتباه احمقانه ای کردم؟
10:14
Why did I go into medicine?
247
599000
2000
چرا پزشکی خواندم؟
10:16
Slowly but surely,
248
601000
2000
قطعا، آهسته آهسته
10:18
it lifted.
249
603000
2000
این احساس سبکتر شد.
10:20
I began to feel a bit better.
250
605000
2000
کم کم احساسم بهتر شد،
10:22
And on a cloudy day,
251
607000
2000
و در یک روز ابری،
10:24
there was a crack in the clouds and the sun started to come out
252
609000
2000
که آفتاب از بین شیار کوچکی بین ابرها شروع به پدیدار شدن کرد
10:26
and I wondered,
253
611000
2000
با خودم فکر کردم
10:28
maybe I could feel better again.
254
613000
2000
شاید یک روز توانستم خوب بشوم.
10:30
And I made myself a bargain
255
615000
3000
و با خودم قراری گذاشتم
10:33
that if only I redouble my efforts to be perfect
256
618000
5000
که اگر تلاشم را برای کامل و بدون اشتباه بودن دو برابر کنم
10:38
and never make another mistake again,
257
623000
2000
و دیگر هیچوقت اشتباه نکنم
10:40
please make the voices stop.
258
625000
2000
بی زحمت، آن ندا های درونی و خودخوری ها را متوقف کن.
10:42
And they did.
259
627000
2000
و متوقف شدند
10:44
And I went back to work.
260
629000
2000
و دوباره مشغول به کار شدم
10:46
And then it happened again.
261
631000
3000
و بعد آن اتفاق دوباره تکرار شد.
10:49
Two years later I was an attending in the emergency department
262
634000
3000
دو سال بعد که من پزشک اورژانس بودم.
10:52
at a community hospital just north of Toronto,
263
637000
2000
در یک بیمارستان دولتی درست در شمال تورنتو
10:54
and I saw a 25 year-old man with a sore throat.
264
639000
3000
یک مریض بیست و پنج ساله با گلودرد را معاینه کردم
10:57
It was busy, I was in a bit of a hurry.
265
642000
2000
سرمان شلوغ بود، و من هم کمی عجله داشتم
10:59
He kept pointing here.
266
644000
2000
مدام به این قسمت اشاره میکرد.
11:01
I looked at his throat, it was a little bit pink.
267
646000
2000
داخل حلق او را نگاه کردم، کمی صورتی بود.
11:03
And I gave him a prescription for penicillin
268
648000
2000
و به او یک نسخه برای پنیسیلین دادم
11:05
and sent him on his way.
269
650000
2000
و مرخصش کردم.
11:07
And even as he was walking out the door,
270
652000
2000
و حتی وقتی داشت از در بیرون میرفت،
11:09
he was still sort of pointing to his throat.
271
654000
3000
هنوز به گلویش اشاره می کرد
11:12
And two days later I came to do my next emergency shift,
272
657000
3000
و دو روز بعد که برای شیفت بعدی اورژانس برگشتم
11:15
and that's when my chief asked to speak to me quietly in her office.
273
660000
3000
رئیسم از من خواست که در دفترش خصوصی صحبت کنیم،
11:18
And she said the three words:
274
663000
4000
و سپس سه کلمه گفت :
11:22
Do you remember?
275
667000
3000
یادت می آید؟
11:25
"Do you remember that patient you saw with the sore throat?"
276
670000
3000
"یادت می آید آن مریضی را که برای گلو درد معاینه کردی؟"
11:28
Well it turns out, he didn't have a strep throat.
277
673000
2000
خوب مشخص شد که، او مشکل عفونت گلو نداشت.
11:30
He had a potentially life-threatening condition
278
675000
2000
او یک بیماری بالقوه مهلک
11:32
called epiglottitis.
279
677000
2000
به نام اپیگلوتیت داشت.
11:34
You can Google it,
280
679000
2000
شما میتوانید با گوگل پیدایش کنید.
11:36
but it's an infection, not of the throat, but of the upper airway,
281
681000
3000
این یک عفونت هست ولی نه عفونت گلو، بلکه عفونت راه هوایی فوقانی،
11:39
and it can actually cause the airway to close.
282
684000
3000
که در واقع میتواند جلوی نفس کشیدن را بگیرد.
11:42
And fortunately he didn't die.
283
687000
3000
و خوشبختانه او فوت نکرد.
11:45
He was placed on intravenous antibiotics
284
690000
3000
به او آنتی بیوتیک تزریقی دادند و
11:48
and he recovered after a few days.
285
693000
2000
بعد از چند روز خوب شد.
11:50
And I went through the same period of shame and recriminations
286
695000
4000
و من دوباره همان دوره شرمگین بودن و خودخوری و خود اتهامی را طی کردم
11:54
and felt cleansed and went back to work,
287
699000
4000
و بعد از اینکه احساس پاک شدگی کردم به کار برگشتم
11:58
until it happened again and again and again.
288
703000
5000
تا اینکه آن اتفاق دوباره تکرار شد، دوباره و دوباره و دوباره
12:03
Twice in one emergency shift, I missed appendicitis.
289
708000
3000
در یک شیفت اورژانس دو بار ، متوجه آپاندیسیت مریض ها نشدم
12:06
Now that takes some doing,
290
711000
3000
و این اشتباه واقعا خیلی هنر میخواهد
12:09
especially when you work in a hospital
291
714000
2000
مخصوصا که در بیمارستانی مشغول باشی
12:11
that at the time saw but 14 people a night.
292
716000
3000
که همزمان چهارده نفر در شیفت شب مشغول به کار باشند.
12:14
Now in both cases, I didn't send them home
293
719000
3000
در هر دو مورد، آنها را به خانه نفرستادم
12:17
and I don't think there was any gap in their care.
294
722000
2000
و تصور نمیکنم هیچگونه قصوری در مراقبت از آنها شده بود.
12:19
One I thought had a kidney stone.
295
724000
2000
یکی را که فکر می کردم سنگ کلیه دارد
12:21
I ordered a kidney X-ray. When it turned out to be normal,
296
726000
2000
فرستادم برای عکسبرداری از کلیه، که نتیجه نرمال بود
12:23
my colleague who was doing a reassessment of the patient
297
728000
3000
همکار من که مشغول معاینه مجدد بیمار بود،
12:26
noticed some tenderness in the right lower quadrant and called the surgeons.
298
731000
3000
متوجه سفتی در قسمت راست و پایین زیر شکمی شد و به جراحان خبر داد.
12:29
The other one had a lot of diarrhea.
299
734000
2000
مورد دیگر دچار اسهال شدید بود
12:31
I ordered some fluids to rehydrate him
300
736000
3000
دستور مایعات دادم تا آب از دست رفته را جایگزین شود
12:34
and asked my colleague to reassess him.
301
739000
3000
و از یکی از همکارانم درخواست کردم که مجددا معاینه اش کند
12:37
And he did
302
742000
2000
و او این کار را کرد
12:39
and when he noticed some tenderness in the right lower quadrant, called the surgeons.
303
744000
2000
و وقتی متوجه سفتی در ناحیه راست و پایین زیر شکمی شد، به جراحان اطلاع داد.
12:41
In both cases,
304
746000
2000
در هر دو مورد،
12:43
they had their operations and they did okay.
305
748000
3000
آنها عمل کردند و به خیر گذشت
12:46
But each time,
306
751000
2000
ولی هر دفعه،
12:48
they were gnawing at me, eating at me.
307
753000
2000
این موارد مثل خوره به جان من افتادند.
12:50
And I'd like to be able to say to you
308
755000
2000
من خیلی دوست دارم بتوانم به شما بگویم که
12:52
that my worst mistakes only happened in the first five years of practice
309
757000
3000
بدترین اشتباهات من فقط در پنج سال اول طبابتم رخ دادند
12:55
as many of my colleagues say, which is total B.S.
310
760000
3000
همانطور که خیلی از همکاران من میگویند، چنین حرفی ، ... شعر محض است.
12:58
(Laughter)
311
763000
2000
(خنده حاضرین)
13:00
Some of my doozies have been in the last five years.
312
765000
3000
بعضی از شاهکار های من در پنج سال گذشته اتفاق افتاده اند.
13:06
Alone, ashamed and unsupported.
313
771000
2000
تنها، شرمسار و بدون پشتوانه
13:08
Here's the problem:
314
773000
2000
مشکل اینجاست:
13:10
If I can't come clean
315
775000
2000
اگر من نتوانم رو راست باشم
13:12
and talk about my mistakes,
316
777000
4000
و در مورد اشتباهاتم صحبت کنم،
13:16
if I can't find the still-small voice
317
781000
2000
اگر نتوانم یک صدای درونی پیدا کنم
13:18
that tells me what really happened,
318
783000
2000
که به من بگوید واقعا چه اتفاقی افتاد، ( به جای تهمت های پشت سر هم)
13:20
how can I share it with my colleagues?
319
785000
2000
چطور میتوانم موضوع را با همکارانم در میان بگذارم؟
13:22
How can I teach them about what I did
320
787000
3000
چطور میتوانم در مورد اشتباهم به آنها آموزش بدهم،
13:25
so that they don't do the same thing?
321
790000
4000
تا آنها هم همان کار را تکرار نکنند؟
13:29
If I were to walk into a room --
322
794000
2000
اگر قرار بود وارد یک اتاق شوم --
13:31
like right now, I have no idea what you think of me.
323
796000
3000
مثل همین الان، واقعا می دانم چه تصوری از من دارید.
13:34
When was the last time you heard somebody talk
324
799000
2000
آخرین باری که شنیدید کسی در مورد
13:36
about failure after failure after failure?
325
801000
2000
شکست بعد از شکست و باز شکست صحبت کند کِی بود؟
13:38
Oh yeah, you go to a cocktail party
326
803000
2000
اوه بله، به یک مهمانی شبانه (کوکتل پارتی) میروید
13:40
and you might hear about some other doctor,
327
805000
2000
و آنوقت شاید در مورد یک دکتری از جای دیگر چیزی بشنوید
13:42
but you're not going to hear somebody
328
807000
2000
ولی شما هیچ دکتری را پیدا نخواهید کرد که
13:44
talking about their own mistakes.
329
809000
2000
در مورد اشتباهات خودش با شما صحبت کنند.
13:46
If I were to walk into a room filled with my colleages
330
811000
3000
اگر قرار بود وارد یک اتاق پر از همکارانم بشوم
13:49
and ask for their support right now
331
814000
2000
و از آنها بخواهم که از من حمایت کنند
13:51
and start to tell what I've just told you right now,
332
816000
2000
و شروع به گفتن چیزهایی که الان بهتون گفته ام میکردم،
13:53
I probably wouldn't get through two of those stories
333
818000
3000
احتمالا قبل از اینکه واقعا معذب بشوند و احساس ناراحتی کنند ،
13:56
before they would start to get really uncomfortable,
334
821000
2000
موفق به تمام کردن حتی دو تا از این خاطرات نمی شدم
13:58
somebody would crack a joke,
335
823000
2000
یک نفر پیدا میشد و یک جک تعریف میکرد
14:00
they'd change the subject and we would move on.
336
825000
3000
موضوع را عوض میکردند و از این مسائل میگذشتیم
14:05
And in fact, if I knew and my colleagues knew
337
830000
3000
و در واقع، اگر من و همکارانم می دانستیم
14:08
that one of my orthopedic colleagues took off the wrong leg in my hospital,
338
833000
4000
که یکی از همکاران اورتوپدمان در بیمارستان ما، اشتباها پای سالم مریض را قطع کرده است
14:12
believe me, I'd have trouble
339
837000
2000
باور کنید، حتی به سختی میتوانستیم
14:14
making eye contact with that person.
340
839000
2000
در چشمان او نگاه کنیم
14:16
That's the system that we have.
341
841000
2000
این سیستمی است که ما داریم
14:18
It's a complete denial of mistakes.
342
843000
3000
یک سیستم بر اساس انکار کامل هرگونه اشتباهی
14:21
It's a system
343
846000
2000
سیستمی که در آن
14:23
in which there are two kinds of physicians --
344
848000
4000
دو نوع موقعیت برای قرار گرفتن هست
14:27
those who make mistakes
345
852000
2000
موقعیت کسانی که اشتباه میکنند
14:29
and those who don't,
346
854000
2000
و آنهایی که اشتباه نمیکنند
14:31
those who can't handle sleep deprivation and those who can,
347
856000
3000
کسانی که نمیتوانند با کمخوابی کنار بیایند و آنهایی که میتوانند
14:34
those who have lousy outcomes
348
859000
2000
کسانی که نتیاج افتضاح به بار می آورند
14:36
and those who have great outcomes.
349
861000
3000
و کسانی که نتایج عالی میگیند
14:39
And it's almost like an ideological reaction,
350
864000
2000
و تقریبا همانند یک عکس العمل از روی تعصب اعتقادی است
14:41
like the antibodies begin to attack that person.
351
866000
4000
مانند پادتن هایی که شروع به حمله به آن شخص میکنند
14:45
And we have this idea
352
870000
2000
ما فکر میکنیم
14:47
that if we drive the people who make mistakes
353
872000
2000
که اگر کسانی را که اشتباه میکنند
14:49
out of medicine,
354
874000
2000
از دایره پزشکی بیرون بیاندازیم
14:51
what will we be left with, but a safe system.
355
876000
4000
باقی مانده، چه چیزی جز یک سیستم امن و بی اشتباه است.
14:55
But there are two problems with that.
356
880000
3000
ولی دو مشکل در این طرز فکر هست.
14:58
In my 20 years or so
357
883000
2000
در این دوران بیست سال و اندی که در
15:00
of medical broadcasting and journalism,
358
885000
3000
روزنامه نگاری و پخش برنامه پزشکی در رادیو و تلویزیون گذرانده ام
15:03
I've made a personal study of medical malpractice and medical errors
359
888000
3000
یک تحقیق شخصی در مورد قصور و اشتباهات پزشکی انجام داده ام
15:06
to learn everything I can,
360
891000
2000
تا تمام چیزهایی که میتوانم را در این مورد بیاموزم
15:08
from one of the first articles I wrote for the Toronto Star
361
893000
2000
از اولین مقاله ای که در ستاره تورنتو نوشتم
15:10
to my show "White Coat, Black Art."
362
895000
3000
تا برنامه تلوزیونی " روپوش سفید، هنر سیاه."
15:13
And what I've learned
363
898000
2000
و چیزی که من آموخته ام این است که
15:15
is that errors are absolutely ubiquitous.
364
900000
3000
اشتباهات قطعا در همه جا رخ می دهند
15:18
We work in a system
365
903000
2000
ما در سیستمی کار می کنیم
15:20
where errors happen every day,
366
905000
2000
که اشتباهات هر روز رخ می دهند،
15:22
where one in 10 medications
367
907000
2000
سیستمی که، از هر ده دارو یک دارو
15:24
are either the wrong medication given in hospital
368
909000
2000
یا در بیمارستان اشتباه داده شده است
15:26
or at the wrong dosage,
369
911000
2000
یا مقدار آن اشتباه است
15:28
where hospital-acquired infections are getting more and more numerous,
370
913000
3000
سیستمی که در آن عفونت های انتقال یافته در بیمارستان روز به روز بیشتر و
15:31
causing havoc and death.
371
916000
3000
باعث مرگ و صدمه میشوند
15:34
In this country,
372
919000
2000
در این کشور،
15:36
as many as 24,000 Canadians die
373
921000
2000
نزدیک به بیست و چهار هزار نفر از اشتباهات
15:38
of preventable medical errors.
374
923000
2000
پزشکی قابل پیشگیری فوت می کنند.
15:40
In the United States, the Institute of Medicine pegged it at 100,000.
375
925000
4000
در آمریکا، موسسه پزشکی تخمینش را در صد هزار نفر ثابت نگاه داشته.
15:44
In both cases, these are gross underestimates,
376
929000
3000
در هر دو مورد، اینها آمارهای خام و کم تخمین زده شده، هستند
15:47
because we really aren't ferreting out the problem
377
932000
2000
چرا که ما واقعا موشکافانه و آنطور که باید
15:49
as we should.
378
934000
2000
به این مشکل نمی پردازیم
15:51
And here's the thing.
379
936000
3000
و ماجرا این است که
15:54
In a hospital system
380
939000
3000
در یک سیستم بیمارستانی
15:57
where medical knowledge is doubling
381
942000
2000
که اطلاعات پزشکی هر دو تا سه سال یکبار، دو برابر می شوند
15:59
every two or three years, we can't keep up with it.
382
944000
3000
ما نمیتوانیم پا به پای این سیستم حرکت کنیم.
16:02
Sleep deprivation is absolutely pervasive.
383
947000
3000
کم خوابی قطعا همه گیر است.
16:05
We can't get rid of it.
384
950000
2000
ما نمیتوانیم از شر آن راحت شویم
16:07
We have our cognitive biases,
385
952000
2000
ما روشهای تشخیص و قضاوت خود را داریم
16:09
so that I can take a perfect history on a patient with chest pain.
386
954000
3000
من میتوانم یک سابقه بی عیب از یک بیمار با درد سینه را بگیرم،
16:12
Now take the same patient with chest pain,
387
957000
2000
حالا همان مریض با درد سینه را در نظر بگیرید
16:14
make them moist and garrulous
388
959000
2000
ولی اشک آلود و خیلی پرحرف
16:16
and put a little bit of alcohol on their breath,
389
961000
2000
و کمی هم بوی الکل به نفسش اضافه کنید،
16:18
and suddenly my history is laced with contempt.
390
963000
2000
و ناگهان سابقه ای که میگیرم با گره خوردن به نوعی حس تحقیر ، تغییر میکند
16:20
I don't take the same history.
391
965000
2000
من از این دو مریض سابقه یکسان نمیگیرم
16:22
I'm not a robot;
392
967000
2000
من یک ربات نیستم
16:24
I don't do things the same way each time.
393
969000
2000
کارها را هر دفعه عین هم انجام نمیدهم
16:26
And my patients aren't cars;
394
971000
2000
و بیماران من هم ماشین نیستند
16:28
they don't tell me their symptoms in the same way each time.
395
973000
3000
آنها علائم بیماریشان را به یک شکل بیان نمیکنند.
16:31
Given all of that, mistakes are inevitable.
396
976000
3000
با در نظر گرفتن تمام این مسائل، اشتباهات مطمئنا اجتناب ناپذیر هستند.
16:34
So if you take the system, as I was taught,
397
979000
3000
بنابراین اگر یک سیستم مثل همان سیستمی که مرا آموزش داده را در نظر بگیرید و
16:37
and weed out all the error-prone health professionals,
398
982000
4000
تمام کارکنان مستعد اشتباه را تک تک تصفیه کنید
16:41
well there won't be anybody left.
399
986000
3000
خوب اصلا کسی باقی نمی ماند.
16:46
And you know that business
400
991000
2000
شما قضیه افرادی که میل ندارند
16:48
about people not wanting
401
993000
2000
در مورد بدترین اشتباهاتشان صحبت کنند را
16:50
to talk about their worst cases?
402
995000
3000
به یاد دارید؟
16:53
On my show, on "White Coat, Black Art,"
403
998000
2000
در برنامه تلوزیونی ام، "روپوش سفید، هنر سیاه"
16:55
I made it a habit of saying, "Here's my worst mistake,"
404
1000000
2000
گفتن این جمله را جا انداخته ام: بدترین اشتباه من اینطور بود که ...
16:57
I would say to everybody
405
1002000
2000
به همه این جمله را میگویم
16:59
from paramedics to the chief of cardiac surgery,
406
1004000
3000
از متخصصین اورژانس تا یک رئیس بخش قلب و عروق
17:02
"Here's my worst mistake," blah, blah, blah, blah, blah,
407
1007000
2000
"بدترین اشتباه من اینطور بود که ..."
17:04
"What about yours?" and I would point the microphone towards them.
408
1009000
3000
و میکروفون را به سمت آنها میگیرم و میپرسم : در مورد شما چطور؟
17:07
And their pupils would dilate,
409
1012000
2000
و گونه ها یشان سرخ می شود
17:09
they would recoil,
410
1014000
2000
خودشان را عقب تر میکشند،
17:11
then they would look down and swallow hard
411
1016000
3000
به پایین نگاه میگنند و آب دهنشان را به سختی قورت می دهند
17:14
and start to tell me their stories.
412
1019000
3000
و شروع به گفتن داستان هایشان می کنند
17:17
They want to tell their stories. They want to share their stories.
413
1022000
3000
آنها میخواهند که داستان هایشان را بگویند، میخواهند این داستانها را منتقل کنند
17:20
They want to be able to say,
414
1025000
2000
که قادر به گفتنش باشند،
17:22
"Look, don't make the same mistake I did."
415
1027000
2000
" ببینید اشتباهاتی که من کردم را تکرار نکنید "
17:24
What they need is an environment to be able to do that.
416
1029000
2000
چیزی که احتیاج دارند محیطی است که در آن بتوانند چنین کاری را انجام دهند
17:26
What they need is a redefined medical culture.
417
1031000
4000
چیزی که احتیاج دارند یک فرهنگ پزشکی تحول یافته است
17:30
And it starts with one physician at a time.
418
1035000
3000
و این تحول اول از یک پزشک شروع می شود
17:33
The redefined physician is human,
419
1038000
3000
پزشک تحول یافته یک انسان است،
17:36
knows she's human,
420
1041000
2000
خودش میداند که یک انسان است،
17:38
accepts it, isn't proud of making mistakes,
421
1043000
2000
و این را قبول میکند، او به اشتباه کردنش افتخار نمیکند
17:40
but strives to learn one thing
422
1045000
2000
ولی سعی می کند از اتفاقی که می افتد
17:42
from what happened
423
1047000
2000
درسی بگیرد تا بتواند
17:44
that she can teach to somebody else.
424
1049000
2000
به یک نفر دیگر هم یاد بدهد
17:46
She shares her experience with others.
425
1051000
2000
او تجربیات خودش را با دیگران قسمت میکند
17:48
She's supportive when other people talk about their mistakes.
426
1053000
3000
و حامی دیگرانی است که در مورد اشتباهاتشان صحبت میکنند،
17:51
And she points out other people's mistakes,
427
1056000
2000
او به اشتباهات دیگران هم اشاره میکند
17:53
not in a gotcha way,
428
1058000
2000
نه به آن روشِ: مچت را گرفتم
17:55
but in a loving, supportive way
429
1060000
3000
بلکه به صورت دوستانه و حمایت گونه
17:58
so that everybody can benefit.
430
1063000
2000
تا به نفع همه باشد
18:00
And she works in a culture of medicine
431
1065000
2000
و او در جایی مشغول است که این حقیقت
18:02
that acknowledges
432
1067000
2000
که آدم ها این سیستم را اداره میکنند
18:04
that human beings run the system,
433
1069000
2000
در فرهنگ پزشکی آنجا ، جا افتاده است
18:06
and when human beings run the system, they will make mistakes from time to time.
434
1071000
3000
و وفتی آدم ها یک سیستم را اداره میکنند، هر از چند گاهی اشتباه هم میکنند
18:09
So the system is evolving
435
1074000
4000
پس سیستم با ایجاد نسخه جدید از خودش
18:13
to create backups
436
1078000
4000
تکامل می یابد
18:17
that make it easier to detect those mistakes
437
1082000
3000
تا تشخیص آن اشتباه هایی
18:20
that humans inevitably make
438
1085000
3000
که آدم ها ناگزیر مرتکب میشوند را راحت تر کند
18:23
and also fosters in a loving, supportive way
439
1088000
3000
پس سیستم به صورت دوستانه ای قوی تر می شود
18:26
places where everybody who is observing
440
1091000
3000
در چنین جایی هر کسی که ناظر
18:29
in the health care system
441
1094000
2000
سیستم بهداشت و درمان است
18:31
can actually point out things that could be potential mistakes
442
1096000
3000
عملا میتواند به چیزهایی که میتواننداشتباه باشند اشاره کند
18:34
and is rewarded for doing so,
443
1099000
2000
و بابت این کار تشویق هم بشود
18:36
and especially people like me, when we do make mistakes,
444
1101000
2000
و علی الخصوص وقتی من و افرادی مثل من اشتباه میکنیم
18:38
we're rewarded for coming clean.
445
1103000
4000
بابت آشکار کردن این اشتباهات تشویق هم می شویم.
18:42
My name is Brian Goldman.
446
1107000
3000
اسم من برایان گلدمن است
18:45
I am a redefined physician.
447
1110000
3000
من یک پزشک تحول یافته هستم
18:48
I'm human. I make mistakes.
448
1113000
2000
من یک انسان هستم، من اشتباه میکنم
18:50
I'm sorry about that,
449
1115000
2000
از این بابت متاسفم
18:52
but I strive to learn one thing
450
1117000
2000
ولی من تلاش میکنم که یک درس بگیرم
18:54
that I can pass on to other people.
451
1119000
3000
تا آنرا به دیگران هم منتقل کنم.
18:57
I still don't know what you think of me,
452
1122000
3000
هنوز نمی دانم در مورد من چطور فکر میکنید
19:00
but I can live with that.
453
1125000
2000
در هر صورت میتوانم با این موضوع کنار بیایم.
19:02
And let me close with three words of my own:
454
1127000
3000
و اجازه دهید حرف هایم را با سه کلمه از خودم تمام کنم
19:05
I do remember.
455
1130000
4000
یادم می آید
19:09
(Applause)
456
1134000
13000
(تشویق حاضرین)
ABOUT THE SPEAKER
Brian Goldman - Physician, broadcasterBrian Goldman is an emergency-room physician in Toronto, and the host of CBC Radio’s "White Coat, Black Art."
Why you should listen
Brian Goldman is an emergency room physician who has worked at Mount Sinai Hospital in downtown Toronto for more than 20 years. He is also a prominent medical journalist and the host of CBC Radio’s White Coat, Black Art. In Dr. Goldman’s first book, The Night Shift, published in 2010, he shares his experiences of working through the witching hours at Mount Sinai, as well as at the other hospitals where he has spent his long career.
Brian Goldman | Speaker | TED.com