TED2015
Dame Stephanie Shirley: Why do ambitious women have flat heads?
بانو استفانی شرلی: چرا زندگی زنان بلند پرواز مانند افراد معمولی نیست؟
Filmed:
Readability: 4
2,164,868 views
بانو استیفانی شرلی موفق ترین سرمایه گذار در زمینه ی فن آوریست که تا کنون نامش را نشنیده اید. در دهه ی ۱۹۶۰، او یک شرکت پیشروِ تماما زنانه را در زمینه ی نرم افزار در انگلستان راه اندازی کرد که در نهایت به ارزش ۳ میلیارد دلار رسید و هفتاد نفر از کارکنانش را میلیونر کرد. در این سخنرانی صادقانه و البته فوق العاده، او توضیح می دهد که چرا زیر بار تغییر نامش به "استیو" رفت تا بتواند انتظارات زمانه اش را برآورده سازد وهمین طور روش های مطمئنی برای شناسایی زنان جاه طلب ارائه می دهد...
Dame Stephanie Shirley - Entrepreneur and philanthropist
In 1962, Dame Stephanie "Steve" Shirley founded Freelance Programmers, a software firm with innovative work practices -- and (mainly) women employees. Full bio
In 1962, Dame Stephanie "Steve" Shirley founded Freelance Programmers, a software firm with innovative work practices -- and (mainly) women employees. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
When I wrote my memoir,
0
988
1901
زمانی که خاطراتم را نوشتم
ناشران حقیقتا گیج شدند.
00:14
the publishers were really confused.
1
2889
3677
آیا این کتاب در مورد من
به عنوان یک کودک پناهنده بود،
به عنوان یک کودک پناهنده بود،
00:18
Was it about me as a child refugee,
2
6566
4234
00:22
or as a woman who set up a high-tech
software company back in the 1960s,
software company back in the 1960s,
3
10800
5504
یا زنی که یک شرکت پیشرفته ی نرم افزار را
در دهه ی ۱۹۶۰ پایه گذاری کرد،
در دهه ی ۱۹۶۰ پایه گذاری کرد،
00:28
one that went public
4
16304
2076
شرکتی که مشهور شد
00:30
and eventually employed over 8,500 people?
5
18380
4583
و در نهایت بیش از ۸٫۵۰۰ زن را به کار گرفت؟
یا در مورد مادر یک کودک مبتلا به اوتیسم؟
00:34
Or was it as a mother
of an autistic child?
of an autistic child?
6
22963
4507
00:39
Or as a philanthropist that's
now given away serious money?
now given away serious money?
7
27470
4455
یا یک انسان دوست
که تا امروز مبالغ زیادی صدقه داده است؟
که تا امروز مبالغ زیادی صدقه داده است؟
00:43
Well, it turns out, I'm all of these.
8
31925
2644
خب، معلوم می شود که، من همه ی اینها هستم.
00:46
So let me tell you my story.
9
34569
2900
پس اجازه دهید
داستانم را با شما در میان بگذارم.
داستانم را با شما در میان بگذارم.
هر آنچه که من هستم از زمانی شروع می شود
که در وین سوار قطاری شدم،
که در وین سوار قطاری شدم،
00:51
All that I am stems from when
I got onto a train in Vienna,
I got onto a train in Vienna,
10
39779
6667
00:58
part of the Kindertransport that saved
nearly 10,000 Jewish children
nearly 10,000 Jewish children
11
46446
5037
بخشی از برنامه ی جا به جایی کودکان
که حدود ده هزار کودک یهودی را
که حدود ده هزار کودک یهودی را
01:03
from Nazi Europe.
12
51483
2368
از اروپای نازی نجات داد.
01:05
I was five years old, clutching the hand
of my nine-year-old sister
of my nine-year-old sister
13
53851
4009
در آن زمان من پنج ساله بودم و در حالی که
دستهای خواهر نه ساله ام را فشار می دادم،
دستهای خواهر نه ساله ام را فشار می دادم،
01:09
and had very little idea as to
what was going on.
what was going on.
14
57860
3953
تقریبا تصوری از آنچه که
در حال روی دادن بود نداشتم.
در حال روی دادن بود نداشتم.
01:13
"What is England and
why am I going there?"
why am I going there?"
15
61813
4691
اینکه انگلستان چیست
و چرا من به آنجا می روم؟
و چرا من به آنجا می روم؟
01:18
I'm only alive because so long ago,
I was helped by generous strangers.
I was helped by generous strangers.
16
66504
6737
من تنها به این دلیل زنده ام که سالها پیش
غریبه های بخشنده ای به من کمک کردند.
غریبه های بخشنده ای به من کمک کردند.
01:26
I was lucky, and doubly lucky
to be later reunited
to be later reunited
17
74911
3535
من خوش شانس بودم، و دوبرابر خوش شانس،
که بعدها توانستم
که بعدها توانستم
01:30
with my birth parents.
18
78446
2439
به پدر و مادر تنی ام بپیوندم.
01:32
But, sadly, I never bonded
with them again.
with them again.
19
80885
7032
اما متاسفانه، از آن پس دیگر
عمیقا با آنها ارتباط برقرار نکردم.
عمیقا با آنها ارتباط برقرار نکردم.
01:39
But I've done more in the seven decades
since that miserable day
since that miserable day
20
87917
3310
اما در طول هفت دهه ای
که از آن روز تلخ میگذرد
که از آن روز تلخ میگذرد
01:43
when my mother put me on the train
21
91227
1776
که مادرم مرا در قطار قرار داد،
01:45
than I would ever have dreamed possible.
22
93003
3287
من بسیار بیشتر از آنچه که در تصورم
امکان پذیر می نمود، انجام داده ام.
امکان پذیر می نمود، انجام داده ام.
01:48
And I love England, my adopted country,
23
96290
3108
من انگلستان، کشور جدید خود را،
دوست داشتم،
دوست داشتم،
01:51
with a passion that perhaps only someone
who has lost their human rights can feel.
who has lost their human rights can feel.
24
99398
5071
با تعصب و اشتیاقی که احتمالا تنها کسانی
که حقوق انسانی شان پایمال شده، می فهمند.
که حقوق انسانی شان پایمال شده، می فهمند.
تصمیم گرفتم که برای خودم زندگی ای بسازم
که ارزش نجات دادن داشته باشد.
که ارزش نجات دادن داشته باشد.
01:57
I decided to make mine a life
that was worth saving.
that was worth saving.
25
105831
6357
02:04
And then, I just got on with it.
26
112188
2261
و بعد، فقط آن را پیش بردم!
02:07
(Laughter)
27
115709
2815
(خنده ی حاضرین)
02:11
Let me take you back to the early 1960s.
28
119264
4201
اجازه بدهید شما رو
به اوایل دهه ی ۱۹۶۰ ببرم.
به اوایل دهه ی ۱۹۶۰ ببرم.
02:15
To get past the gender issues of the time,
29
123465
4488
برای پشت سر گذاشتن مسائل مرتبط با جنسیت در آن زمان،
من خانه ی نرم افزارم را
من خانه ی نرم افزارم را
02:19
I set up my own software house at one
of the first such startups in Britain.
of the first such startups in Britain.
30
127953
6490
که به عنوان یکی از اولین برنامه های
اقتصادی نوپای آن زمان بود را راه انداختم.
اقتصادی نوپای آن زمان بود را راه انداختم.
02:26
But it was also a company of women,
a company for women,
a company for women,
31
134443
5858
هم چنین شرکتی متشکل از خانم ها بود،
شرکتی برای خانم ها،
شرکتی برای خانم ها،
02:32
an early social business.
32
140301
3024
یک تجارت اجتماعیِ نوپا.
02:35
And people laughed at the very idea
because software, at that time,
because software, at that time,
33
143325
3676
و مردم به این ایده می خندیدند،
چراکه در آن زمان،
چراکه در آن زمان،
نرم افزار به صورت رایگان
همراه با سخت افزار ارائه می شد.
همراه با سخت افزار ارائه می شد.
02:39
was given away free with hardware.
34
147001
2073
02:41
Nobody would buy software,
certainly not from a woman.
certainly not from a woman.
35
149074
4734
کسی نرم افزار نمی خرید، به خصوص از یک زن.
02:45
Although women were then coming out
of the universities with decent degrees,
of the universities with decent degrees,
36
153808
5937
با وجودی که زن ها با مدارک قابل توجه
از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شدند،
از دانشگاه ها فارغ التحصیل می شدند،
02:51
there was a glass ceiling to our progress.
37
159745
3554
یک مانع نامرئی
در برابر پیشرفت ما وجود داشت.
در برابر پیشرفت ما وجود داشت.
02:56
And I'd hit that glass ceiling too often,
38
164309
4676
و من بارها به آن مانع ضربه زدم،
03:00
and I wanted opportunities for women.
39
168985
3565
و من موقعیت هایی برای زنان می خواستم.
03:04
I recruited professionally qualified women
who'd left the industry on marriage,
who'd left the industry on marriage,
40
172550
4492
من زن های شایسته ای که صنعت را
یا به دلیل ازدواج
یا به دلیل ازدواج
و یا به دلیل انتظار فرزند اولشان،
رها کرده بودند، استخدام کردم
رها کرده بودند، استخدام کردم
03:09
or when their first child was expected
41
177042
2251
03:11
and structured them into a
home-working organization.
home-working organization.
42
179293
5191
و آنها را به صورت یک مجموعه ی فعال
در خانه سازمان دهی کردم.
در خانه سازمان دهی کردم.
03:16
We pioneered the concept of women
going back into the workforce
going back into the workforce
43
184484
4585
ما پیشگام ایده ی بازگشت زنان به محیط کار،
03:21
after a career break.
44
189069
2542
پس از وقفه ی شغلی بودیم.
ما پیشگام تمام روش های جدید
و منعطف کار کردن بودیم:
و منعطف کار کردن بودیم:
03:23
We pioneered all sorts of
new, flexible work methods:
new, flexible work methods:
45
191611
3783
03:27
job shares, profit-sharing,
and eventually, co-ownership
and eventually, co-ownership
46
195394
5252
مشارکت در شغل، مشارکت در سود
و در نهایت مشارکت در مالکیت
و در نهایت مشارکت در مالکیت
03:32
when I took a quarter of the company
into the hands of the staff
into the hands of the staff
47
200646
3446
زمانی که من یک چهارم شرکت را
به کارکنان واگذار کردم
به کارکنان واگذار کردم
03:36
at no cost to anyone but me.
48
204092
3820
بدون اینکه کسی جز خودم متحمل هزینه ای شود.
03:41
For years, I was the first woman this,
or the only woman that.
or the only woman that.
49
209582
6191
برای سال ها، من اولین زن در این زمینه
یا تنها زن در آن زمینه بودم.
یا تنها زن در آن زمینه بودم.
03:47
And in those days, I couldn't work
on the stock exchange,
on the stock exchange,
50
215773
3766
و البته در آن زمان این امکان وجود نداشت
که در زمینه ی بورس کار کنم،
که در زمینه ی بورس کار کنم،
03:51
I couldn't drive a bus or fly an airplane.
51
219539
3761
یا اینکه اتوبوس و هواپیما برانم.
03:55
Indeed, I couldn't open a bank account
without my husband's permission.
without my husband's permission.
52
223300
5893
در واقع من حتی نمی توانستم
بدون اجازه ی شوهرم یک حساب بانکی باز کنم.
بدون اجازه ی شوهرم یک حساب بانکی باز کنم.
04:01
My generation of women fought
the battles for the right to work
the battles for the right to work
53
229193
4522
هم نسل های ِ زنِ من
برای حق کار کردن بسیار جنگیدند
برای حق کار کردن بسیار جنگیدند
04:05
and the right for equal pay.
54
233715
4492
و همینطور برای حق دریافت حقوق مساوی.
04:10
Nobody really expected much
from people at work or in society
from people at work or in society
55
238207
3861
کسی انتظاری از زن ها
سر کار و یا در اجتماع نداشت
سر کار و یا در اجتماع نداشت
04:14
because all the expectations then
56
242068
2498
چرا که همه ی انتظارات در آن زمان
04:16
were about home and
family responsibilities.
family responsibilities.
57
244566
3895
محدود به خانه و مسولیت های خانوادگی می شد.
04:20
And I couldn't really face that,
58
248461
2837
و من تحمل آن را نداشتم،
04:23
so I started to challenge
the conventions of the time,
the conventions of the time,
59
251298
5989
به همین دلیل سعی در
به چالش کشیدن عرف جامعه در آن زمان کردم،
به چالش کشیدن عرف جامعه در آن زمان کردم،
04:29
even to the extent of changing my name
from "Stephanie" to "Steve"
from "Stephanie" to "Steve"
60
257287
5855
تا مرحله ای که نامم را در نامه های اداری
از "استفانی" به "استیو" تغییر دادم،
04:35
in my business development letters,
61
263142
1749
04:36
so as to get through the door
before anyone realized
before anyone realized
62
264891
2478
تا بتوانم پیش از آنکه دیگران متوجه شوند
04:39
that he was a she.
63
267369
1381
که آن آقا یک خانم بوده،
کارم را پیش ببرم.
کارم را پیش ببرم.
04:40
(Laughter)
64
268750
3304
(خنده ی حضار)
04:44
My company, called Freelance Programmers,
and that's precisely what it was,
and that's precisely what it was,
65
272054
7160
شرکت من، با عنوان برنامه ریزان خودکفا،
که نام بسیار دقیقی برای این شغل است،
که نام بسیار دقیقی برای این شغل است،
04:51
couldn't have started smaller:
on the dining room table,
on the dining room table,
66
279214
5073
نمی توانست کوچک تر ازین شروع شود:
روی میز ناهارخوری،
روی میز ناهارخوری،
04:56
and financed by the equivalent
of 100 dollars in today's terms,
of 100 dollars in today's terms,
67
284287
5394
و با سرمایه اولیه ای
در حدود صد دلار امروزی بود
در حدود صد دلار امروزی بود
05:01
and financed by my labor and
by borrowing against the house.
by borrowing against the house.
68
289681
7297
که از طریق شغل من
و وام گرفتن روی خانه تامین شده بود.
و وام گرفتن روی خانه تامین شده بود.
05:08
My interests were scientific,
the market was commercial --
the market was commercial --
69
296978
5637
علاقه مندی های من علمی بودند
و بازار تجاری،
و بازار تجاری،
05:14
things such as payroll,
which I found rather boring.
which I found rather boring.
70
302615
4025
پُر از چیزهایی مثل فیش حقوقی
که به نظر من تکراری می آمدند.
که به نظر من تکراری می آمدند.
05:18
So I had to compromise with
operational research work,
operational research work,
71
306640
5112
پس مجبور بودم
با پژوهش های عملیاتی سازش کنم،
با پژوهش های عملیاتی سازش کنم،
که به خاطر چالش فکریشان
مرا جذب می کردند
مرا جذب می کردند
05:23
which had the intellectual challenge
that interested me
that interested me
72
311752
3431
05:27
and the commercial value
that was valued by the clients:
that was valued by the clients:
73
315183
7667
و دارای ارزشهای تجاری بودند
که مورد پسند مشتریان بود:
که مورد پسند مشتریان بود:
05:34
things like scheduling freight trains,
74
322850
5258
چیزهایی مثل
برنامه ریزی برای قطارهای باربری،
برنامه ریزی برای قطارهای باربری،
05:40
time-tabling buses, stock control,
lots and lots of stock control.
lots and lots of stock control.
75
328108
6189
تنظیم برنامه زمانی اتوبوس ها،
کنترل سهام، کنترل سهام به مقدار خیلی زیاد،
کنترل سهام، کنترل سهام به مقدار خیلی زیاد،
05:46
And eventually, the work came in.
76
334297
4248
و در نهایت کار به سوی ما سرازیر شد.
05:50
We disguised the domestic and
part-time nature of the staff
part-time nature of the staff
77
338545
3755
ما ماهیت خانگی و نیمه وقت کارکنانمان را
05:54
by offering fixed prices,
one of the very first to do so.
one of the very first to do so.
78
342300
5140
با ارائه دادن قیمت های ثابت پنهان کردیم،
که در آن زمینه هم پیشگام بودیم.
که در آن زمینه هم پیشگام بودیم.
05:59
And who would have guessed
that the programming
that the programming
79
347440
3315
و چه کسی حدس می زد که
برنامه ریزی ِ جعبه سیاه
هواپیمای ماوراء صوت کنکورد
هواپیمای ماوراء صوت کنکورد
06:02
of the black box flight recorder
of Supersonic Concord
of Supersonic Concord
80
350755
3944
06:06
would have been done by a bunch
of women working in their own homes.
of women working in their own homes.
81
354699
5209
توسط تعدادی زن که
در خانه هایشان کار می کنند انجام شده است؟
در خانه هایشان کار می کنند انجام شده است؟
06:11
(Applause)
82
359908
6774
(تشویق حضار)
06:19
All we used was a simple
"trust the staff" approach
"trust the staff" approach
83
367392
4931
هرآنچه ما به کار گرفتیم
یک رویکرد ساده ی " اعتماد به کارکنان"
یک رویکرد ساده ی " اعتماد به کارکنان"
06:24
and a simple telephone.
84
372323
2181
و یک تلفن ساده بود.
06:26
We even used to ask job applicants,
"Do you have access to a telephone?"
"Do you have access to a telephone?"
85
374504
5721
ما حتی از متقاضیان کار می پرسیدیم که:
" آیا به تلفن دسترسی دارید؟"
" آیا به تلفن دسترسی دارید؟"
06:34
An early project was to develop
software standards
software standards
86
382175
3019
یکی از اولین پروژه ها
گسترش دادن استاندارد های نرم افزاری
گسترش دادن استاندارد های نرم افزاری
06:37
on management control protocols.
87
385194
2240
در قواعد کنترل مدیریت بود.
06:39
And software was and still is a
maddeningly hard-to-control activity,
maddeningly hard-to-control activity,
88
387434
6202
و نرم افزار در آن زمان و امروز هم
یک فعالیت بسیار غیرقابل کنترل بوده است،
یک فعالیت بسیار غیرقابل کنترل بوده است،
06:45
so that was enormously valuable.
89
393636
2111
پس کار ما بسیار با ارزش بود.
06:47
We used the standards ourselves,
90
395747
2224
ما خودمان استاندارد ها را به کار گرفتیم،
06:49
we were even paid to update
them over the years,
them over the years,
91
397971
3018
حتی برای به روز کردن ِ گاه به گاه ِ ان ها
دستمزد می گرفتیم،
دستمزد می گرفتیم،
06:52
and eventually, they were adopted by NATO.
92
400989
4264
و در نهایت آنها توسط ناتو
مورد استفاده قرار گرفتند.
مورد استفاده قرار گرفتند.
06:58
Our programmers -- remember, only women,
93
406323
4127
برنامه ریز های ما ،
یاد آوری میکنم: تنها زنان،
یاد آوری میکنم: تنها زنان،
که شامل افراد هم جنس گرا
و فرا جنسیتی هم می شد،
و فرا جنسیتی هم می شد،
07:02
including gay and transgender --
94
410450
3446
07:05
worked with pencil and paper
to develop flowcharts
to develop flowcharts
95
413896
5043
با کاغذ و مداد کار می کردند،
برای تنظیم نمودارهایی
برای تنظیم نمودارهایی
07:10
defining each task to be done.
96
418939
3657
که روش انجام هر فعالیت را تعریف می کردند.
07:14
And they then wrote code,
usually machine code,
usually machine code,
97
422596
3913
و آنگاه آنها کُد می نوشتند،
معمولا کُد های ماشینی،
معمولا کُد های ماشینی،
07:18
sometimes binary code,
98
426509
2267
و گاهی کُد های صفر و یکی،
07:20
which was then sent
by mail to a data center
by mail to a data center
99
428776
4730
که سپس با پست
به مرکز داده ها فرستاده می شد
به مرکز داده ها فرستاده می شد
07:25
to be punched onto
paper tape or card
paper tape or card
100
433506
4218
که روی چسب کاغذی یا کارتی منگنه شود
07:29
and then re-punched,
in order to verify it.
in order to verify it.
101
437724
4327
و بعد دوباره حک شود
تا مورد بازبینی قرار گیرد.
تا مورد بازبینی قرار گیرد.
07:34
All this, before it ever got
near a computer.
near a computer.
102
442051
3336
همه ی اینها، پیش از آن بود
که حتی به دوران کامپیوتر ها نزدیک شویم.
که حتی به دوران کامپیوتر ها نزدیک شویم.
07:37
That was programming in the early 1960s.
103
445387
4659
برنامه ریزی در آغاز دهه ی ۱۹۶۰
اینگونه بود.
اینگونه بود.
07:43
In 1975, 13 years from startup,
104
451566
5135
در سال ۱۹۷۵، سیزده سال پس از شروع فرایند،
07:48
equal opportunity legislation
came in in Britain
came in in Britain
105
456701
3211
قوانین فرصت شغلی برابر به بریتانیا آمد،
07:51
and that made it illegal to have
our pro-female policies.
our pro-female policies.
106
459912
6912
که رویکرد کاملا زنانه ی ما را
غیرقانونی تلقی می کرد.
غیرقانونی تلقی می کرد.
07:58
And as an example of
unintended consequences,
unintended consequences,
107
466824
3576
و به عنوان نمونه ای از توفیق اجباری
08:02
my female company had to let the men in.
108
470400
3672
شرکت زنانه ی ما مجبور شد که
مردها را هم به خود راه دهد.
مردها را هم به خود راه دهد.
08:06
(Laughter)
109
474072
4942
(خنده ی حاضرین)
وقتی که من
شرکت زنانه ی خودم را پایه نهادم،
شرکت زنانه ی خودم را پایه نهادم،
08:11
When I started my company of women,
110
479014
2404
08:13
the men said, "How interesting, because
it only works because it's small."
it only works because it's small."
111
481418
6899
مردها گفتند: " چقدر جالب، چراکه این ایده
فقط به خاطر کوچک بودنش کار می کند."
فقط به خاطر کوچک بودنش کار می کند."
وبعدها، زمانی که شرکت به اندازه ی
قابل ملاحظ ای رسید، تایید کردند که: "بله،
قابل ملاحظ ای رسید، تایید کردند که: "بله،
08:20
And later, as it became sizable,
they accepted, "Yes, it is sizable now,
they accepted, "Yes, it is sizable now,
112
488317
5819
اکنون قابل ملاحظه است،
اما هیچ منفعت راهبردی ندارد."
اما هیچ منفعت راهبردی ندارد."
08:26
but of no strategic interest."
113
494136
3219
08:30
And later, when it was a company
valued at over three billion dollars,
valued at over three billion dollars,
114
498125
7149
و بعدتر، زمانی که تبدیل به شرکتی
به ارزش بیش از سه میلیارد دلار رسید،
به ارزش بیش از سه میلیارد دلار رسید،
08:37
and I'd made 70 of the staff
into millionaires,
into millionaires,
115
505274
4603
که من هفتاد نفر از کارکنانش را
میلیونر کرده بودم،
میلیونر کرده بودم،
08:41
they sort of said, "Well done, Steve!"
116
509877
3520
آنها گفتند: "دست مریزاد، استیو!"
08:45
(Laughter)
117
513397
4286
(خنده ی حضار)
08:49
(Applause)
118
517683
4286
(تشویق)
08:53
You can always tell ambitious women
by the shape of our heads:
by the shape of our heads:
119
521969
4286
شما همیشه می توانید زنان جاه طلب را
با شکل سرشان شناسایی کنی:
با شکل سرشان شناسایی کنی:
بالای سرشان صاف است، چون مدام
دست تشویق ریاست گونه ی دیگران بر سرشان بوده.
دست تشویق ریاست گونه ی دیگران بر سرشان بوده.
08:58
They're flat on top for being
patted patronizingly.
patted patronizingly.
120
526255
3325
09:01
(Laughter) (Applause)
121
529580
5941
(خنده ی حضار)(تشویق)
09:07
And we have larger feet to stand
away from the kitchen sink.
away from the kitchen sink.
122
535521
4563
و پاهای بزرگتری دارند
برای دور ماندن از سینک آشپزخانه.
برای دور ماندن از سینک آشپزخانه.
09:12
(Laughter)
123
540084
1653
(خنده ی حضار)
09:13
Let me share with you
two secrets of success:
two secrets of success:
124
541737
3825
اجازه بدید دو راز موفقیت را
با شما در میان بگذارم:
با شما در میان بگذارم:
09:17
Surround yourself with first-class people
and people that you like;
and people that you like;
125
545562
6219
اطراف خودتان را با افراد سطح بالا پر کنید،
و کسانی که می پسندید،
و کسانی که می پسندید،
09:23
and choose your partner
very, very carefully.
very, very carefully.
126
551781
6284
و همسرتان را
بسیار بسیار با دقت انتخاب کنید.
بسیار بسیار با دقت انتخاب کنید.
09:30
Because the other day when I said,
"My husband's an angel,"
"My husband's an angel,"
127
558065
3213
بار قبلی که گفتم: "همسر من یک فرشته است،"
09:33
a woman complained --
"You're lucky," she said,
"You're lucky," she said,
128
561278
2486
یک خانم با شکایت گفت که: "خیلی خوش شانسی،
09:35
"mine's still alive."
129
563764
2026
همسر من هنوز زنده است."
09:37
(Laughter)
130
565790
3017
(خنده ی حضار)
09:45
If success were easy,
we'd all be millionaires.
we'd all be millionaires.
131
573117
5057
اگر موفقیت آسان بود، ما همه میلیونر بودیم.
09:51
But in my case, it came in the midst
of family trauma and indeed, crisis.
of family trauma and indeed, crisis.
132
579054
6994
اما در مورد من، موفقیت در بحبوحه ی
آسیب روحی خانوادگی و بحران پدید آمد.
آسیب روحی خانوادگی و بحران پدید آمد.
10:01
Our late son, Giles, was an only child,
a beautiful, contented baby.
a beautiful, contented baby.
133
589258
8274
فرزند سابق ما، جایلز، یک تک فرزند بود،
کودکی زیبا و قانع.
کودکی زیبا و قانع.
10:09
And then, at two and a half,
134
597532
3933
و بعد، در دو سال و نیمگی،
10:13
like a changeling in a fairy story,
135
601465
3273
مثل اتفاقی در داستانهای خیالی،
10:16
he lost the little speech that he had
136
604738
3432
قدرت گفتار کمی را که داشت از دست داد
10:20
and turned into a wild,
unmanageable toddler.
unmanageable toddler.
137
608170
5272
و تبدیل به یک کودک نوپای سخت،
وغیرقابل کنترل شد.
وغیرقابل کنترل شد.
10:25
Not the terrible twos;
138
613442
2082
نه به خاطرکج خلقی و سختی رایج در دو سالگی،
10:27
he was profoundly autistic
and he never spoke again.
and he never spoke again.
139
615524
5933
بلکه به دلیل ابتلا به اوتیسم شدید،
و از آن پس هرگز حرف نزد.
و از آن پس هرگز حرف نزد.
10:36
Giles was the first resident in the first
house of the first charity that I set up
house of the first charity that I set up
140
624387
5347
جایلز اولین مراجع در اولین خانه
از اولین موسسه نیکوکاری بود که من
از اولین موسسه نیکوکاری بود که من
10:41
to pioneer services for autism.
141
629734
3570
برای ارئه خدمات پیشرو
در زمینه ی اوتیسم به راه انداختم.
در زمینه ی اوتیسم به راه انداختم.
10:45
And then there's been
a groundbreaking Prior's Court school
a groundbreaking Prior's Court school
142
633304
3000
و پس از آن نوبت به
یک مدرسه ی مقدم و پیشگامانه
یک مدرسه ی مقدم و پیشگامانه
10:48
for pupils with autism
143
636304
2420
برای دانش آموزان مبتلا به اوتیسم،
10:50
and a medical research charity,
again, all for autism.
again, all for autism.
144
638724
4120
و یک نهاد پژوهش پزشکی، برای اوتیسم رسید.
10:54
Because whenever I found a gap
in services, I tried to help.
in services, I tried to help.
145
642844
4979
چرا که هر زمان من یک جای خالی
در خدمات دیدم، برای کمک تلاش کردم.
در خدمات دیدم، برای کمک تلاش کردم.
11:01
I like doing new things
and making new things happen.
and making new things happen.
146
649313
5270
من از انجام دادن کارهای جدید خوشم می آید
و از ممکن ساختن کارهای جدید.
و از ممکن ساختن کارهای جدید.
و به تازگی یک پروژه ی سه ساله ی
یورش فکری را برای اوتیسم به راه انداخته ام.
یورش فکری را برای اوتیسم به راه انداخته ام.
11:06
And I've just started a three-year
think tank for autism.
think tank for autism.
147
654583
6576
11:13
And so that some of my wealth does go back
to the industry from which it stems,
to the industry from which it stems,
148
661159
5275
و برای اینکه بخشی از ثروتم
به صنعتی بر گردد که از آن نشات گرفته است،
به صنعتی بر گردد که از آن نشات گرفته است،
11:18
I've also founded
the Oxford Internet Institute
the Oxford Internet Institute
149
666434
3583
من همچنین موسسه ی اینترنت آکسفورد
11:22
and other IT ventures.
150
670017
2493
و دیگر پروژه های فناوری اطلاعات
را راه اندازی کرده ام.
را راه اندازی کرده ام.
11:24
The Oxford Internet Institute
focuses not on the technology,
focuses not on the technology,
151
672510
4285
موسسه ی اینترنت آکسفورد، نه بر روی فن آوری
11:28
but on the social, economic, legal
and ethical issues of the Internet.
and ethical issues of the Internet.
152
676795
4812
بلکه برمسایل اجتماعی، اقتصادی،
حقوقی و اخلاقی اینترنت تمرکز می کند.
حقوقی و اخلاقی اینترنت تمرکز می کند.
11:35
Giles died unexpectedly 17 years ago now.
153
683887
7022
جایلز به شکلی ناگهانی
هفده سال پیش فوت کرد.
هفده سال پیش فوت کرد.
11:42
And I have learned to live without him,
154
690909
3780
و من آموخته ام که بدون او زندگی کنم،
11:46
and I have learned to live
without his need of me.
without his need of me.
155
694689
4780
و آموخته ام که
بدون نیاز او به خودم زندگی کنم.
بدون نیاز او به خودم زندگی کنم.
11:51
Philanthropy is all that I do now.
156
699469
3360
درحال حاضر خدمات انسان دوستانه
تنها کاریست که انجام می دهم.
تنها کاریست که انجام می دهم.
11:54
I need never worry about getting lost
157
702829
2359
هرگز نیازی نیست که نگران گم شدن باشم،
11:57
because several charities
would quickly come and find me.
would quickly come and find me.
158
705188
3509
چرا که خیریه های مختلف
فورا می آیند و پیدایم می کنند.
فورا می آیند و پیدایم می کنند.
12:00
(Laughter)
159
708697
3970
(خنده ی حاضرین)
12:12
It's one thing to have an idea
for an enterprise,
for an enterprise,
160
720807
4078
داشتن یک ایده برای سرمایه گذاری
یک موضوع است،
یک موضوع است،
12:16
but as many people in this room will know,
161
724885
2227
ولی همانطور که بسیاری از حاضرین می دانند،
12:19
making it happen is a very difficult thing
162
727112
2913
عملی کردن آن ایده، کار بسیار دشواریست.
12:22
and it demands extraordinary energy,
self-belief and determination,
self-belief and determination,
163
730025
8092
و نیاز به انرژی فوق العاده،
باور شخصی و اراده ی قوی دارد،
باور شخصی و اراده ی قوی دارد،
12:30
the courage to risk family and home,
164
738117
4205
قدرت به مخاطره انداختن خانه و خانواده،
و تعهدی بیست و چهارساعته و در هفت روز هفته
که معطوف به میل و هدفی قویست.
که معطوف به میل و هدفی قویست.
12:34
and a 24/7 commitment
that borders on the obsessive.
that borders on the obsessive.
165
742322
5169
12:39
So it's just as well
that I'm a workaholic.
that I'm a workaholic.
166
747491
3984
و اینطور است که من به کار معتادم.
12:43
I believe in the beauty of work when we
do it properly and in humility.
do it properly and in humility.
167
751475
5231
من به زیبایی کار وقتی که آن را اصولی
و با تواضع انجام می دهیم اعتقاد دارم
و با تواضع انجام می دهیم اعتقاد دارم
12:50
Work is not just something I do
when I'd rather be doing something else.
when I'd rather be doing something else.
168
758153
5369
شغل من چیزی نیست که زمانی که دلم می خواهد
کارهای دیگری بکنم، انجام می دهم.
کارهای دیگری بکنم، انجام می دهم.
12:57
We live our lives forward.
169
765612
2144
ما عمرمان را به سمت جلو زندگی می کنیم.
12:59
So what has all that taught me?
170
767756
3234
پس من از این چه آموخته ام؟
13:04
I learned that tomorrow's
never going to be like today,
never going to be like today,
171
772210
3636
من آموختم که فردا هرگز مثل امروز نخواهد بود،
13:07
and certainly nothing like yesterday.
172
775846
3053
و نه مطمئنا مثل دیروز.
13:10
And that made me able to cope with change,
173
778899
3407
و این مرا توانا ساخت که با تغییر بسازم،
13:14
indeed, eventually to welcome change,
174
782306
4328
و در واقع، از تغییر استقبال کنم،
13:18
though I'm told I'm still very difficult.
175
786634
5032
هرچند که همیشه از دیگران می شنوم که
بسیار آدم سختی هستم.
بسیار آدم سختی هستم.
13:23
Thank you very much.
176
791666
2135
خیلی ممنونم.
13:25
(Applause)
177
793801
7280
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Dame Stephanie Shirley - Entrepreneur and philanthropistIn 1962, Dame Stephanie "Steve" Shirley founded Freelance Programmers, a software firm with innovative work practices -- and (mainly) women employees.
Why you should listen
In the austerity of post-World War II England, jobs were few, and opportunities for women to earn a wage were even fewer. So, on her dining room table, Stephanie Shirley founded the kind of company she'd like to work for -- one that posed challenging, rewarding tasks, built around flexible work rules that made it possible to have a real life. Her software company, Freelance Programmers made her one of the richest women in England (and one of the few to have earned her own money). Initially employing only women -- Shirley often bid for contracts as "Steve" to compete in the male-dominated industry -- the company was eventually valued at $3 billion, while 70 of the staff became millionaires when it floated on the stock market.
But money wasn't Shirley's object. "A lot of people go into business to make money," she told the Guardian. "I really didn't; I went in with a mission for women. Conversely, I was determined never, ever to be poor again." Freelance Programmers became the FI Group became Xansa; it was acquired by Steria in 2007.
Shirley retired in 1993, but she hasn't stopped pushing for progress in the fields she loves. For instance, she works tirelessly to push forward research into autism spectrum disorders, as well as to study and improve the IT industry and the role of the internet in society. She told the Guardian, "I do get committed, and I don't just give my money; I try to give of myself."
Dame Stephanie Shirley | Speaker | TED.com