ABOUT THE SPEAKER
Aimee Mullins - Athlete and actor
A record-breaker at the Paralympic Games in 1996, Aimee Mullins has built a career as a model, actor and advocate for women, sports and the next generation of prosthetics.

Why you should listen

Aimee Mullins was born without fibular bones, and had both of her legs amputated below the knee when she was an infant. She learned to walk on prosthetics, then to run -- competing at the national and international level as a champion sprinter, and setting world records at the 1996 Paralympics in Atlanta. At Georgetown, where she double-majored in history and diplomacy, she became the first double amputee to compete in NCAA Division 1 track and field.

After school, Mullins did some modeling -- including a legendary runway show for Alexander McQueen -- and then turned to acting, appearing as the Leopard Queen in Matthew Barney's Cremaster Cycle. In 2008 she was the official Ambassador for the Tribeca/ESPN Sports Film Festival.

She's a passionate advocate for a new kind of thinking about prosthetics, and recently mentioned to an interviewer that she's been looking closely at MIT's in-development powered robotic ankle, "which I fully plan on having."

More profile about the speaker
Aimee Mullins | Speaker | TED.com
TEDMED 2009

Aimee Mullins: The opportunity of adversity

فرصت در دل مشکلات

Filmed:
2,460,224 views

فرهنگ مترادف ها ممکن است کلمه " ناتوان" را با کلماتی مثل "بی فایده " و "ناقص" یکسان فرض کند .اما دونده مبتکر امی مولینس این کلمه را جور دیگری تعریف می کند ,او نشان می دهد که چطور مشکلات -در مورد او متولد شدن بدون استخوان نازک نی -فرصتی را برای شکوفایی نیروهای بالقوه انسان ایجاد می کند
- Athlete and actor
A record-breaker at the Paralympic Games in 1996, Aimee Mullins has built a career as a model, actor and advocate for women, sports and the next generation of prosthetics. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:17
I'd like to shareاشتراک گذاری with you a discoveryکشف that I madeساخته شده a fewتعداد کمی monthsماه ها agoپیش
0
2000
5000
علاقمندم نتیجه ای را که چند ماه قبل به دست آوردم با شما در میان بگذارم
00:22
while writingنوشتن an articleمقاله for Italianایتالیایی Wiredسیم.
1
7000
3000
هنگامی که مشغول نوشتن مقاله ای در نشریه "ایتالین وایرد"بودم
00:25
I always keep my thesaurusاصطلاحنامه handyمفید است wheneverهر زمان که I'm writingنوشتن anything,
2
10000
3000
من هر جا که مشغول نوشتن چیزی باشم فرهنگ لغتم را کنار دستم دارم
00:28
but I'd alreadyقبلا finishedتمام شده editingویرایش the pieceقطعه,
3
13000
3000
امادر حال حاظر ویرایش آن متن را تمام کرده ام
00:31
and I realizedمتوجه شدم that I had never onceیک بار in my life
4
16000
3000
و فهمیدم که من هیچ وقت در زندگیم
00:34
lookedنگاه کرد up the wordکلمه "disabledمعلول" to see what I'd find.
5
19000
4000
به مفهوم کلمه ناتوان دقت نکرده بودم
00:38
Let me readخواندن you the entryورودی.
6
23000
3000
اجازه بدهید معانی واژه را برایتان بخوانم(از فرهنگ وبستر 1982)
00:41
"Disabledمعلول, adjectiveصفت: crippledفلج شده, helplessدرمانده, uselessبلا استفاده, wreckedخراب شده,
7
26000
8000
ناتوان, "صفت":,فلج,درمانده,به درد نخور,خسته
00:49
stalledمتوقف شد, maimedجسد, woundedمجروح, mangledمنگوله, lameلنگ, mutilatedزخمی شده,
8
34000
7000
بی انرژی,معیوب,مجروح,متلاشی شده,فلج,ناقص
00:56
run-downنابود کردن, worn-outپوشیده از, weakenedتضعیف شد, impotentبی نظیر, castratedکاسترو, paralyzedفلج شده, handicappedمعلول,
9
41000
10000
بیمار,خسته,ضعیف,عاجز,عقیم,فلج,معلول
01:06
senileسالخورده, decrepitفراموشی, laid-upگذاشتم, done-upانجام شد, done-forانجام شده برای, done-inانجام شده در
10
51000
6000
سالخورده,فرتوت,از کار افتاده,شکست خورده,بی رمق
01:12
cracked-upترک خورده تا, counted-outمحاسبه شده;
11
57000
4000
در هم شکسته, طرد شده
01:16
see alsoهمچنین hurtصدمه, uselessبلا استفاده and weakضعیف.
12
61000
4000
همچنین نگاه کنید به معانی واژه های مصدوم,بی فایده و ضعیف
01:20
Antonymsمتضاد, healthyسالم, strongقوی, capableقادر به."
13
65000
6000
و متضاد آنها سالم,قوی ,توانا
01:26
I was readingخواندن this listفهرست out loudبا صدای بلند to a friendدوست and at first was laughingخندیدن,
14
71000
4000
من داشتم این لیست را با صدای بلند برای یکی از دوستانم می خواندم, ما در ابتدا خندیدیم
01:30
it was so ludicrousشگفت آور,
15
75000
2000
خیلی خنده دار بود
01:32
but I'd just gottenدریافت کردم pastگذشته "mangledمنگوله," and my voiceصدای brokeشکست,
16
77000
5000
اما همین که از کلمه " متلاشی شده" رد شدم ,صدایم لرزید
01:37
and I had to stop and collectجمع کن myselfخودم
17
82000
3000
من مجبور شدم مکث کنم تا بتوانم در برابر
01:40
from the emotionalعاطفی shockشوکه شدن and impactتأثیر that the assaultحمله from these wordsکلمات unleashedرها شده.
18
85000
9000
احساسات ناگهانی و تاثیر هجوم این کلمات به خودم مسلط شوم
01:50
You know, of courseدوره, this is my raggedyخرگوش oldقدیمی thesaurusاصطلاحنامه
19
95000
3000
البته می دونید ,این از یک فرهنگ لغت کهنه و قدیمی من است
01:53
so I'm thinkingفكر كردن this mustباید be an ancientباستانی printچاپ dateتاریخ, right?
20
98000
3000
فکر می کردم تاریخ چاپ آن باید خیلی قدیمی باشد
01:56
But, in factواقعیت, the printچاپ dateتاریخ was the earlyزود 1980s,
21
101000
5000
اما در واقع تاریخ چاپ آن مربوط با اوایل دهه 80 است
02:01
when I would have been startingراه افتادن primaryاولیه schoolمدرسه
22
106000
2000
وقتی که من داشتم مدرسه ابتدایی را شروع می کردم
02:03
and formingشکل گیری an understandingدرك كردن of myselfخودم outsideخارج از the familyخانواده unitواحد
23
108000
4000
و در حال شکل دادن شناختی از خودم خارج از محیط خانواده بودم
02:07
and as relatedمربوط to the other kidsبچه ها and the worldجهان around me.
24
112000
3000
در ارتباط با بچه های دیگر و دنیای اطرافم
02:10
And, needlessضروری است to say, thank God I wasn'tنبود usingاستفاده كردن a thesaurusاصطلاحنامه back then.
25
115000
5000
و نیازی به گفت نیست که خدارا شکر من در آن زمان از فرهنگ لغت استفاده نمی کردم
02:15
I mean, from this entryورودی, it would seemبه نظر می رسد that I was bornبدنیا آمدن into a worldجهان
26
120000
6000
منظورم اینه که بر اساس این نوشته اینطور به نظر می رسید که من در دنیایی متولد می شدم
02:21
that perceivedدرک شده someoneکسی like me
27
126000
2000
که درک آن از کسی مانند من
02:23
to have nothing positiveمثبت whatsoeverهرچه going for them,
28
128000
5000
این است که هیچ چیز مثبتی ندارد که برازنده آن باشد
02:28
when in factواقعیت, todayامروز I'm celebratedجشن گرفت for the opportunitiesفرصت ها and adventuresماجراهای
29
133000
6000
در حالی که در واقع امروز من به خاطر ماجراجویی ها و فرصت هایی که در زندگی
02:34
my life has procuredتهیه شده.
30
139000
2000
به دست آورده ام مشهور هستم
02:36
So, I immediatelyبلافاصله wentرفتی to look up the 2009 onlineآنلاین editionنسخه,
31
141000
6000
بنابراین ,من فورا به سراغ ویرایش آنلاین سال 2009 رفتم
02:42
expectingمنتظر to find a revisionتجدید نظر worthارزش notingیادداشت برداری.
32
147000
4000
و انتظار داشتم چیزی پیدا کنم که ارزش نوشتن داشته باشد
02:46
Here'sاینجاست the updatedبه روز شد versionنسخه of this entryورودی.
33
151000
3000
این نسخه به روز شده همان متن است
02:49
Unfortunatelyمتاسفانه, it's not much better.
34
154000
3000
متاسفانه خیلی بهتر نشده است
02:52
I find the last two wordsکلمات underزیر "Nearنزدیک Antonymsمتضاد," particularlyبه خصوص unsettlingناامید کننده:
35
157000
6000
این دو کلمه آخر را به عنوان متضاد کلمه "ناتوان" دیدم, نگران کننده است
02:58
"wholeکل" and "wholesomeسلامت."
36
163000
3000
"کامل " و "سالم"
03:02
So, it's not just about the wordsکلمات.
37
167000
3000
خب , نگرانی من فقط به خاطر کلمات نیست
03:05
It's what we believe about people when we nameنام them with these wordsکلمات.
38
170000
4000
این چیزی است که ما در مورد مردم باور داریم وقتی که آنها را با این کلمات نامگذاری می کنیم
03:09
It's about the valuesارزش های behindپشت the wordsکلمات, and how we constructساختن those valuesارزش های.
39
174000
5000
این در مورد ارزشهای پنهان شده در کلمات است ,و اینکه چطور این ارزشها را ساخته ایم
03:14
Our languageزبان affectsتاثیر می گذارد our thinkingفكر كردن and how we viewچشم انداز the worldجهان
40
179000
4000
زبان ما بر طرز فکر ما و طرز نگاه ما به دنیا اثر می گذارد
03:18
and how we viewچشم انداز other people.
41
183000
3000
و اینکه چطور آدمهای دیگر را می بینیم
03:21
In factواقعیت, manyبسیاری ancientباستانی societiesجوامع, includingشامل the Greeksیونانیان and the Romansرومیان,
42
186000
3000
خیلی از جوامع باستانی مثل یونان و روم
03:24
believedمعتقد that to utterمطلقا a curseلعنت verballyبه صورت شفاهی was so powerfulقدرتمند,
43
189000
5000
اعتقاد داشتند گفتن یک سوگند به صورت شفاهی تاثیر بیشتری دارد
03:29
because to say the thing out loudبا صدای بلند broughtآورده شده it into existenceوجود داشتن.
44
194000
6000
زیرا گفتن چیزی با صدای بلند آن را به واقعیت تبدیل می کند
03:35
So, what realityواقعیت do we want to call into existenceوجود داشتن:
45
200000
5000
خب, ما می خواهیم چه چیزی را به واقعیت تبدیل کنیم
03:40
a personفرد who is limitedمحدود, or a personفرد who'sچه کسی است empoweredتوانمند?
46
205000
5000
یک آدم محدود یا یک آدم قدرتمند؟
03:46
By casuallyبه طور تصادفی doing something as simpleساده as namingنامگذاری a personفرد, a childکودک,
47
211000
6000
با سر سری انجام دادن کاری به سادگی نام گذاری یک فرد,یک کودک
03:52
we mightممکن be puttingقرار دادن lidsدرب and castingریخته گری shadowsسایه ها on theirخودشان powerقدرت.
48
217000
7000
ممکن است توانایی های آنها را سرکوب کنیم
03:59
Wouldn'tنه we want to openباز کن doorsدرب ها for them insteadبجای?
49
224000
4000
آیا ما به جای این کار نمی خواهیم فرصت هایی را برای آنها فراهم کنیم؟
04:03
One suchچنین personفرد who openedافتتاح شد doorsدرب ها for me was my childhoodدوران کودکی doctorدکتر
50
228000
3000
چنین شخصی که فرصتی را در زندگی من ایجاد کرد پزشک زمان کودکیم بود
04:06
at the A.I. duPontduPont Instituteمؤسسه in Wilmingtonویلمینگتون, Delawareدلاور.
51
231000
5000
در موسسه ا.آی .دپاند در ویلمینگتون,دلاور
04:11
His nameنام was Drدکتر. Pizzutilloپیتزوتیلو,
52
236000
3000
اسم او دکتر پیتزاتیلو است
04:14
an Italianایتالیایی Americanآمریکایی, whoseکه nameنام, apparentlyظاهرا,
53
239000
2000
یک اسم ایتالیایی-آمریکایی
04:16
was too difficultدشوار for mostاکثر Americansآمریکایی ها to pronounceتلفظ کنید,
54
241000
2000
و چون تلفظ این اسم برای بیشتر آمریکایی ها مشکل بود
04:18
so he wentرفتی by Drدکتر. P.
55
243000
2000
او اسم دکتر "پی" را برای خودش انتخاب کرد
04:20
And Drدکتر. P always woreبه تن کرد really colorfulرنگارنگ bowتعظیم tiesروابط
56
245000
4000
دکتر پی همیشه پاپیون های رنگی می بست
04:24
and had the very perfectکامل dispositionوضع to work with childrenفرزندان.
57
249000
5000
و هنگام کار کردن با بچه ها رفتاری دوستانه داشت
04:30
I lovedدوست داشتنی almostتقریبا everything about my time spentصرف شده at this hospitalبیمارستان,
58
255000
5000
من تقریبا از تمام مدتی که در بیمارستان بودم لذت می بردم
04:35
with the exceptionاستثنا of my physicalفیزیکی therapyدرمان sessionsجلسات.
59
260000
4000
البته به جز جلسات فیزیو تراپی ام
04:39
I had to do what seemedبه نظر می رسید like innumerableبی شماری repetitionsتکرارها of exercisesتمرینات
60
264000
4000
من مجبور بودم تمریناتی را با نوارهای سفت پلاستیکی به تعدادی
04:43
with these thickغلیظ, elasticکشسان bandsگروه ها -- differentناهمسان colorsرنگ ها,
61
268000
4000
که به نظرم بی شمار میامد انجام بدهم
04:47
you know -- to help buildساختن up my legپا musclesعضلات,
62
272000
4000
این کار به تقویت ماهیچه های پای من کمک می کرد
04:51
and I hatedمتنفر بود these bandsگروه ها more than anything --
63
276000
2000
و من از این نوار ها بیشتر از هر چیزی متنفر بودم
04:53
I hatedمتنفر بود them, had namesنام ها for them. I hatedمتنفر بود them.
64
278000
3000
از آنها متنفر بودم,برایشان اسم گذاشته بودم, از آنها متنفر بودم
04:56
And, you know, I was alreadyقبلا bargainingچانه زنی, as a fiveپنج year-oldساله childکودک,
65
281000
4000
میدونید,من که اون موقع یک بچه پنج ساله بودم با دکتر پی چانه می زدم
05:00
with Drدکتر. P to try to get out of doing these exercisesتمرینات,
66
285000
3000
تا بتوانم از انجام دادن آن تمرینات شانه خالی کنم
05:03
unsuccessfullyناموفق, of courseدوره.
67
288000
2000
البته ناموفق بودم
05:05
And, one day, he cameآمد in to my sessionجلسه --
68
290000
5000
تا اینکه یک روز,او به یکی از جلسات فیزیو تراپی من آمد
05:10
exhaustiveجامع and unforgivingبی تفاوتی, these sessionsجلسات --
69
295000
4000
همان جلسات خسته کننده و نا خوشایند
05:14
and he said to me, "Wowوای. Aimeeامی, you are suchچنین a strongقوی and powerfulقدرتمند little girlدختر,
70
299000
6000
او به من گفت :واو, امی, تو چه دختر کوچولو قوی و پر زوری هستی
05:20
I think you're going to breakزنگ تفريح one of those bandsگروه ها.
71
305000
3000
من فکر می کنم امروز می خوای یکی از این نوارها را پاره کنی
05:23
When you do breakزنگ تفريح it, I'm going to give you a hundredصد bucksدلارها."
72
308000
3000
هر وقت که پاره اش کردی من به تو 100 دلار می دهم
05:26
Now, of courseدوره, this was a simpleساده ployطنز on Drدکتر. P'sP است partبخشی
73
311000
4000
البته این یکی از ترفندهای ساده دکتر پی بود
05:30
to get me to do the exercisesتمرینات I didn't want to do
74
315000
3000
تا منو ترغیب کنه تمریناتی را انجام بدهم که
05:33
before the prospectچشم انداز of beingبودن the richestثروتمندترین five-year-oldپنج ساله in the secondدومین floorکف wardبخش,
75
318000
5000
تا قبل از اینکه قرار باشه پولدارترین بچه پنج ساله طبقه دوم بیمارستان بشم دوست نداشتم انجام بدم
05:38
but what he effectivelyبه طور موثر did for me was reshapeتغییر شکل دهید an awfulخیلی بد و ناخوشایند dailyروزانه occurrenceوقوع
76
323000
8000
اما کاری که او به طور موثر انجام داد,تبدیل یک اتفاق وحشتناک روزانه به یک
05:46
into a newجدید and promisingامیدوار کننده experienceتجربه for me.
77
331000
4000
فعالیت جدید و امید بخش برای من بود
05:50
And I have to wonderتعجب todayامروز to what extentمحدوده his visionچشم انداز
78
335000
4000
من امروز در شگفتم که چقدر دیدگاه او
05:54
and his declarationاعلام of me as a strongقوی and powerfulقدرتمند little girlدختر
79
339000
6000
و نظر او در مورد من به عنوان یک دختر کوچولو قوی و پر زور
06:00
shapedشکل گرفته my ownخودت viewچشم انداز of myselfخودم
80
345000
2000
نگاه من به خودم را
06:02
as an inherentlyذاتا strongقوی, powerfulقدرتمند and athleticورزشی personفرد well into the futureآینده.
81
347000
6000
به عنوان یک فرد ذاتا قوی,نیرومند و ورزشکار در آینده شکل داد
06:08
This is an exampleمثال of how adultsبزرگسالان in positionsموقعیت ها of powerقدرت
82
353000
3000
این یک مثال بود از اینکه چطور بزرگسالانی که در جایگاه قدرت هستند
06:11
can igniteمشتعل شدن the powerقدرت of a childکودک.
83
356000
4000
می توانند نیروی یک کودک را شعله ور کنند
06:15
But, in the previousقبلی instancesنمونه ها of those thesaurusاصطلاحنامه entriesورودی های,
84
360000
4000
اما با توجه با مثال قبلی از معانی فرهنگ لغت
06:19
our languageزبان isn't allowingاجازه می دهد us to evolveتکامل یابد into the realityواقعیت that we would all want,
85
364000
7000
زبان ما اجازه نمی دهد با واقعیتی درگير شويم که همه ما آن را می خواهیم
06:26
the possibilityامکان پذیری of an individualفردی to see themselvesخودشان as capableقادر به.
86
371000
6000
امکان اینکه هر کسی خودش را به عنوان یک فرد توانا ببیند
06:32
Our languageزبان hasn'tنه caughtگرفتار up with the changesتغییرات in our societyجامعه,
87
377000
5000
زبان ما با تغییراتی که در جامعه اتفاق افتاده هماهنگ نشده است
06:37
manyبسیاری of whichکه have been broughtآورده شده about by technologyتکنولوژی.
88
382000
3000
خیلی از تغییراتی که به واسطه تکنولوژی انفاق افتاده اند
06:40
Certainlyقطعا, from a medicalپزشکی standpointنقطه نظر,
89
385000
2000
بدون شك از نظر پزشكي
06:42
my legsپاها, laserلیزر surgeryعمل جراحي for visionچشم انداز impairmentنقص,
90
387000
6000
پاهای من, عمل لیزر برای درمان اختلالات بینایی
06:48
titaniumتیتانیوم kneesزانو and hipلگن replacementsجایگزین for agingپیری bodiesبدن
91
393000
3000
مفاصل تيتانيومي ران و زانو براي افراد سالخورده
06:51
that are allowingاجازه می دهد people to more fullyبه طور کامل engageمشغول کردن with theirخودشان abilitiesتوانایی ها,
92
396000
3000
چيزهايي هستند كه به آدمها اجازه مي دهند تا بتوانند هر چه بيشتر از توانايي هايشان استفاده كنند
06:54
and moveحرکت beyondفراتر the limitsمحدودیت ها that natureطبیعت has imposedتحمیل شده on them --
93
399000
6000
و بتوانند بر محدوديت هايي كه طبيعت به آنها اجبار كرده است غلبه كنند
07:00
not to mentionاشاره socialاجتماعی networkingشبکه platformsسیستم عامل ها
94
405000
3000
علاوه بر این امروزه شبکه های اجتماعی وجود دارند
07:03
allowاجازه دادن people to self-identifyشناسایی خود, to claimادعا theirخودشان ownخودت descriptionsتوصیف of themselvesخودشان,
95
408000
5000
که به انسانها کمک می کند تا خودشان را بهتر بشناسند و به دنبال تصویری که از خود ساخته اند باشند
07:08
so they can go alignتراز کردن with globalجهانی است groupsگروه ها of theirخودشان ownخودت choosingانتخاب کردن.
96
413000
5000
بنابراین آنها می توانند با گروه های جهانی که خودشان انتخاب کردند همراه شوند
07:13
So, perhapsشاید technologyتکنولوژی is revealingآشکار شدن more clearlyبه وضوح to us now
97
418000
4000
بنابراين شايد امروز تكنولوژي دارد چيزي را براي ما آشكار مي كند
07:17
what has always been a truthحقیقت:
98
422000
3000
كه هميشه وجود داشته است
07:20
that everyoneهر کس has something rareنادر and powerfulقدرتمند to offerپیشنهاد our societyجامعه,
99
425000
7000
اينكه هر كسي چيزي منحصر به فرد و قوي دارد كه به جامعه ارائه كند
07:28
and that the humanانسان abilityتوانایی to adaptانطباق is our greatestبزرگترین assetدارایی.
100
433000
5000
و اينكه توانايي انسان در سازگار شدن بزرگترين دارايي ماست
07:33
The humanانسان abilityتوانایی to adaptانطباق, it's an interestingجالب هست thing,
101
438000
3000
توانايي انسان در سازگار شدن چيز جالبي است
07:36
because people have continuallyبه طور پیوسته wanted to talk to me about overcomingفائق آمدن adversityبدبختی,
102
441000
6000
مردم هميشه مي خواهند كه بامن در مورد غلبه كردن بر مشكلات صحبت كنند
07:42
and I'm going to make an admissionپذیرش:
103
447000
3000
من مي خواهم به چيزي اعتراف كنم
07:45
This phraseعبارت never satنشسته right with me,
104
450000
2000
اين اصطلاح هيچ وقت براي من قابل قبول نبوده است
07:47
and I always feltنمد uneasyناراحت tryingتلاش کن to answerپاسخ people'sمردم questionsسوالات about it,
105
452000
4000
هيچ وقت از جواب دادن به اين سوال احساس راحتي نمي كردم
07:51
and I think I'm startingراه افتادن to figureشکل out why.
106
456000
4000
فكر مي كنم دارم دليل آن را مي فهمم
07:55
Implicitمستند in this phraseعبارت of "overcomingفائق آمدن adversityبدبختی"
107
460000
4000
مفهوم ضمني كه در عبارت غلبه بر سختي ها پنهان شده است
07:59
is the ideaاندیشه that successموفقیت, or happinessشادی,
108
464000
4000
اين است كه موفقيت یا شادی
08:03
is about emergingدر حال ظهور on the other sideسمت of a challengingچالش برانگیز experienceتجربه
109
468000
3000
بعد از عبور از تجربه های سخت و چالش ها پدیدار می شوند
08:06
unscathedنا امید or unmarkedبدون علامت by the experienceتجربه,
110
471000
5000
و نشانه ای از آن تجربه با خود ندارند
08:11
as if my successesموفقیت ها in life have come about from an abilityتوانایی
111
476000
4000
موفقیت های من در زندگی در نتیجه داشتن یک توانایی بود
08:15
to sidestepکنار or circumnavigateدور زدن the presumedفرضیه pitfallsاشتباهات of a life with prostheticsمصنوعی,
112
480000
5000
توانایی نادیده گرفتن مشکلات فرضی زندگی با یک عضو مصنوعی
08:20
or what other people perceiveدرک as my disabilityمعلولیت.
113
485000
3000
و توجه نکردن به آنچه مردم در مورد ناتوانی من فکر می کردند
08:23
But, in factواقعیت, we are changedتغییر کرد. We are markedمشخص شده است, of courseدوره, by a challengeچالش,
114
488000
6000
اما در واقع,ما تغییر کرده ایم . همه ما با چالش هایی که از سر گذراندیم شناخته شده ایم
08:29
whetherچه physicallyاز لحاظ جسمی, emotionallyعاطفی or bothهر دو.
115
494000
3000
چه فیزیکی ,چه احساسی یا هر دو
08:32
And I'm going to suggestپیشنهاد می دهد that this is a good thing.
116
497000
3000
من می خواهم بگویم که این چیز خوبی است
08:35
Adversityآزار و اذیت isn't an obstacleمانع that we need to get around
117
500000
4000
سختی ها مثل یک مانع نیستند که مجبور باشیم
08:39
in orderسفارش to resumeخلاصه livingزندگي كردن our life.
118
504000
3000
برای ادامه زندگی از آن عبور کنیم
08:42
It's partبخشی of our life.
119
507000
3000
این مثل قسمتی از زندگی ماست
08:45
And I tendگرایش داشتن to think of it like my shadowسایه.
120
510000
3000
من می خواهم آن را مثل سایه خودم تصور کنم
08:48
Sometimesگاهی I see a lot of it, sometimesگاه گاهی there's very little,
121
513000
3000
بعضی وقتها مقدار زیادی از آن را می بینم بعضی وقتا مقدار کمی
08:51
but it's always with me.
122
516000
2000
اما آن همیشه با من است
08:53
And, certainlyقطعا, I'm not tryingتلاش کن to diminishکاهش the impactتأثیر, the weightوزن, of a person'sفردی struggleتقلا.
123
518000
7000
مطمئنا من نمی خواهم که اثر یا وزن تلاش تلاش انسان ها را نادیده بگیرم
09:00
There is adversityبدبختی and challengeچالش in life,
124
525000
3000
سختی و چالش ها در زندگی وجود دارد
09:03
and it's all very realواقعی and relativeنسبت فامیلی to everyهرکدام singleتنها personفرد,
125
528000
3000
این واقعیتی است که برای هر کسی اتفاق افتاده
09:06
but the questionسوال isn't whetherچه or not you're going to meetملاقات adversityبدبختی,
126
531000
4000
اما مسئله این نیست که آیا شما با سختی ها رو به رو خواهید شد یا نه
09:10
but how you're going to meetملاقات it.
127
535000
3000
بلکه مهم این است که چطور با آنها برخورد کنید
09:13
So, our responsibilityمسئوليت is not simplyبه سادگی shieldingمحافظ those we careاهميت دادن for from adversityبدبختی,
128
538000
7000
بنابراین,مسئولیت ما تنها این نیست که از کسانی که برایمان مهم هستند در برابر سختی ها محافظت کنیم
09:20
but preparingآماده كردن them to meetملاقات it well.
129
545000
3000
بلکه ما باید آنها را برای مواجهه با سختی ها آماده کنیم
09:23
And we do a disserviceخدانگهدار to our kidsبچه ها
130
548000
4000
ما به کودکانمان خیانت می کنیم وقتی
09:27
when we make them feel that they're not equippedمجهز بودن to adaptانطباق.
131
552000
7000
کاری می کنیم تا احساس کنند نمی توانند با شرایط هماهنگ شوند
09:34
There's an importantمهم differenceتفاوت and distinctionفرق - تمیز - تشخیص
132
559000
3000
اختلاف مهمی بین این دو تعریف وجود دارد
09:37
betweenبین the objectiveهدف، واقعگرایانه medicalپزشکی factواقعیت of my beingبودن an amputeeامپراطور
133
562000
5000
که من از نظر پزشکی ناقص العضو هستم
09:42
and the subjectiveذهنی societalاجتماعی opinionنظر of whetherچه or not I'm disabledمعلول.
134
567000
6000
و اینکه آیا از نظر جامعه من یک آدم معلول هستم یا نه؟
09:48
And, truthfullyصادقانه, the only realواقعی and consistentاستوار disabilityمعلولیت I've had to confrontروبرو شدن با
135
573000
5000
صادقانه بگم تنها یک ناتوانی واقعی وجود دارد که من مجبورم با آن روبه رو شوم
09:53
is the worldجهان ever thinkingفكر كردن that I could be describedشرح داده شده by those definitionsتعاریف.
136
578000
5000
و آن طرز فکر دنیاست که من می توانم با این تعاریف توصیف شوم
09:59
In our desireمیل to protectمحافظت those we careاهميت دادن about
137
584000
3000
ما تمایل داریم از عزیزانمان محافظت کنیم
10:02
by givingدادن them the coldسرماخوردگی, hardسخت truthحقیقت about theirخودشان medicalپزشکی prognosisپیش بینی,
138
587000
4000
چه با گفتن حقیقت سرد و تلخی در مورد وضعیت بهبودیشان
10:06
or, indeedدر واقع, a prognosisپیش بینی on the expectedانتظار می رود qualityکیفیت of theirخودشان life,
139
591000
4000
چه با ایجاد انگیزه بهبودی برای رسیدن به کیفیتی که ما از زندگی آنها انتظار داریم
10:10
we have to make sure that we don't put the first brickآجر in a wallدیوار
140
595000
4000
در هر صورت باید مطمئن باشیم در این روند چیزی را پایه گذاری نمی کنیم
10:14
that will actuallyدر واقع disableغیر فعال کردن someoneکسی.
141
599000
3000
که منجر به ناتوان کردن آنها شود
10:19
Perhapsشاید the existingموجود است modelمدل of only looking at what is brokenشکسته شده in you
142
604000
5000
شاید الگوی موجود که تنها بر چیزی که در شما شکسته است تمرکز می کند
10:24
and how do we fixثابت it, servesخدمت to be more disablingغیر فعال کردن to the individualفردی
143
609000
4000
و به جای اینکه به آسیب شناسی مشکل بپردازد به دنبال راهی برای درست کردن آن است
10:28
than the pathologyآسيب شناسي itselfخودش.
144
613000
3000
باعث ناتوان تر شدن افراد می شود
10:31
By not treatingدرمان the wholenessیکپارچگی of a personفرد,
145
616000
5000
با نادیده گرفتن سلامت یک فرد
10:36
by not acknowledgingاذعان کرد theirخودشان potencyتوانایی,
146
621000
2000
با توجه نکردن به پتانسیلهای او
10:38
we are creatingپدید آوردن anotherیکی دیگر illبیمار on topبالا of whateverهر چه naturalطبیعی است struggleتقلا they mightممکن have.
147
623000
7000
ما بیماری دیگری را در راس چیزی که شاید آنها به طور طبیعی درگیرش باشند ایجاد می کنیم
10:45
We are effectivelyبه طور موثر gradingدرجه بندی someone'sکسی هست worthارزش to our communityجامعه.
148
630000
6000
ما میزان ارزشمندی هر کسی را در جامعه تعیین می کنیم
10:51
So we need to see throughاز طریق the pathologyآسيب شناسي
149
636000
3000
پس لازم است که از آسیب شناسی
10:54
and into the rangeدامنه of humanانسان capabilityتوانایی.
150
639000
5000
و محدوده توانایی های انسان آگاه باشیم
11:00
And, mostاکثر importantlyمهم است, there's a partnershipمشارکت
151
645000
4000
و مهمتر از همه مشارکتی وجود دارد
11:04
betweenبین those perceivedدرک شده deficienciesنقص ها
152
649000
2000
بین کسانی که نقص ها را درک می کنند
11:06
and our greatestبزرگترین creativeخلاقانه abilityتوانایی.
153
651000
3000
و توانایی خلاقیت ما
11:09
So it's not about devaluingکاهش ارزش, or negatingنفی کردن, these more tryingتلاش کن timesبار
154
654000
5000
پس این شامل بی ارزش کردن و حذف کردن نمی شود
11:14
as something we want to avoidاجتناب کردن or sweepجارو کردن underزیر the rugفرش,
155
659000
4000
یعنی چیزهایی که ما سعی می کنیم از آنها اجتناب کرده و نادیده بگیریم
11:18
but insteadبجای to find those opportunitiesفرصت ها wrappedپیچیده شده in the adversityبدبختی.
156
663000
6000
به جای اینکه فرصت های پنهان شده در آن ها را پیدا کنیم
11:24
So maybe the ideaاندیشه I want to put out there is
157
669000
2000
بنابراین نتیجه ای که من می خواهم بگیرم این است که
11:26
not so much overcomingفائق آمدن adversityبدبختی
158
671000
5000
بیش از این نخواهید که بر مشکلات غلبه کنید
11:31
as it is openingافتتاح ourselvesخودمان up to it,
159
676000
4000
زیرا آنها فرصت هایی را برای ما ایجاد می کنند
11:35
embracingدر آغوش گرفتن it,
160
680000
3000
آنها را در آغوش بگیرید
11:38
grapplingتهاجمی with it,
161
683000
2000
با آنها گلاویز شوید
11:40
to use a wrestlingکشتی termدوره,
162
685000
2000
این یک اصلاح کشتی گیری است
11:42
maybe even dancingرقصیدن with it.
163
687000
4000
حتی با آنها برقصید
11:46
And, perhapsشاید, if we see adversityبدبختی as naturalطبیعی است, consistentاستوار and usefulمفید است,
164
691000
8000
شاید اگر به مشکلات به عنوان یک اتفاق طبیعی,ثابت و مفید نگاه کنیم
11:54
we're lessکمتر burdenedبار سنگین by the presenceحضور of it.
165
699000
3000
با ظهور آنها کمتر دچار مشکل شویم
11:57
This yearسال we celebrateجشن گرفتن the 200thth birthdayروز تولد of Charlesچارلز Darwinداروین,
166
702000
3000
امسال ما دویستمین سالگرد تولد داروین را جشن گرفتیم
12:00
and it was 150 yearsسالها agoپیش, when writingنوشتن about evolutionسیر تکاملی,
167
705000
4000
150 سال پیش وقتی که داروین مشغول نوشتن نظریه تکاملی خود بود
12:04
that Darwinداروین illustratedنشان داده شده است, I think, a truthحقیقت about the humanانسان characterشخصیت.
168
709000
5000
از نظر من حقیقتی را در مورد ویژگیهای انسان شرح داد
12:09
To paraphraseتفسیر: It's not the strongestقوی ترین of the speciesگونه ها that survivesزنده ماندن,
169
714000
4000
او گفت: انسان نه قوی ترین موجود بین نجات یافتگان است
12:13
norنه is it the mostاکثر intelligentباهوش - هوشمند that survivesزنده ماندن;
170
718000
3000
نه باهوش ترین آنها
12:16
it is the one that is mostاکثر adaptableسازگار to changeتغییر دادن.
171
721000
5000
بلکه او هنگام تغییرات وفق پذیر ترین گونه موجودات است
12:21
Conflictمناقشه is the genesisپیدایش of creationایجاد.
172
726000
4000
تعارض اساس آفرینش است
12:26
From Darwin'sداروین work, amongstدر میان othersدیگران, we can recognizeتشخیص that
173
731000
3000
از نظریه داروین می توانیم بفهمیم که
12:29
the humanانسان abilityتوانایی to surviveزنده ماندن and flourishشکوفا شدن
174
734000
5000
توانایی انسان برای نجات و پیشرفت
12:34
is drivenرانده by the struggleتقلا of the humanانسان spiritروح throughاز طریق conflictدرگیری
175
739000
5000
بر اساس میزان تلاشی است که در نبرد با تعابیر و تفاسیر می کند به دست مي آيد
12:39
into transformationدگرگونی.
176
744000
2000
.
12:41
So, again, transformationدگرگونی, adaptationانطباق, is our greatestبزرگترین humanانسان skillمهارت.
177
746000
6000
بنابراین تکرار می کنم ,تغییر کردن و سازگار شدن بزگترین مهارت ما انسان هاست
12:48
And, perhapsشاید, untilتا زمان we're testedتست شده, we don't know what we're madeساخته شده of.
178
753000
6000
شاید تا زمانی که مورد آزمایش قرار نگرفته باشیم به توانایی هایمان پی نبریم
12:54
Maybe that's what adversityبدبختی givesمی دهد us:
179
759000
2000
شاید چیزی که مشکلات به ما می دهند
12:56
a senseاحساس of selfخود, a senseاحساس of our ownخودت powerقدرت.
180
761000
3000
شناخت از خود و شناخت تواناییهایمان باشد
13:00
So, we can give ourselvesخودمان a giftهدیه.
181
765000
3000
بنابراین ما می توانیم با پذیرش مشکلات به خودمان یک هدیه بدهیم
13:03
We can re-imagineدوباره تصور کنید adversityبدبختی as something more than just toughسخت است timesبار.
182
768000
7000
ما می توانیم تصور دوباره ای از مشکلات به عنوان چیزی فراتر از زمان های دشوار داشته باشیم
13:10
Maybe we can see it as changeتغییر دادن.
183
775000
3000
شاید بتوانیم آن را به عنوان یک تغییر ببینیم
13:13
Adversityآزار و اذیت is just changeتغییر دادن that we haven'tنه adaptedسازگار ourselvesخودمان to yetهنوز.
184
778000
5000
مشکلات فقط تغییراتی هستند که ما هنوز با آن ها سازگار نشدیم
13:19
I think the greatestبزرگترین adversityبدبختی that we'veما هستیم createdایجاد شده for ourselvesخودمان
185
784000
3000
من فکر می کنم بزرگترین مشكلي که ما خودمان برای خود ساخته ایم
13:22
is this ideaاندیشه of normalcyعادی.
186
787000
2000
ایده نرمال بودن است
13:24
Now, who'sچه کسی است normalطبیعی?
187
789000
3000
حالا,چه کسی نرمال است؟
13:27
There's no normalطبیعی.
188
792000
2000
نرمال وجود ندارد
13:29
There's commonمشترک, there's typicalمعمول. There's no normalطبیعی,
189
794000
3000
رایج وجود دارد, معمولی وجود دارد اما نرمال وجود ندارد
13:32
and would you want to meetملاقات that poorفقیر, beigeرنگ بژ personفرد if they existedوجود داشت?
190
797000
3000
و اگر وجود داشت ,شما دوست داشتید آن آدم بی چاره را ببینید؟
13:35
(Laughterخنده)
191
800000
2000
(خنده حضار)
13:37
I don't think so.
192
802000
2000
من که فکر نمی کنم.
13:39
If we can changeتغییر دادن this paradigmالگو from one of achievingدستیابی به normalcyعادی
193
804000
5000
اگر ما بتوانیم این الگو را عوض کنیم که به جای رسیدن به نرمال
13:44
to one of possibilityامکان پذیری -- or potencyتوانایی, to be even a little bitبیت more dangerousخطرناک است --
194
809000
5000
به توانمندی و استعداد تکیه کنیم ,هر چند کمی خطرناک تر باشد
13:49
we can releaseرهایی the powerقدرت of so manyبسیاری more childrenفرزندان,
195
814000
3000
ما می توانیم استعداد کودکان خیلی بیشتری را شکوفا کنیم
13:52
and inviteدعوت them to engageمشغول کردن theirخودشان rareنادر and valuableبا ارزش abilitiesتوانایی ها with the communityجامعه.
196
817000
8000
و از آنها دعوت کنیم تا استعدادهای خاص و با ارزششان را به جامعه ارائه کنند
14:00
Anthropologistsانسان شناسان tell us that the one thing
197
825000
3000
انسان شناسان به ما می گویند که
14:03
we as humansانسان have always requiredضروری of our communityجامعه membersاعضا
198
828000
3000
چیزی که ما به عنوان یک انسان همیشه از اعضای جامعه خود می خواهیم
14:06
is to be of use, to be ableتوانایی to contributeمشارکت.
199
831000
3000
مفید بودن و مشارکت داشتن است
14:10
There's evidenceشواهد that Neanderthalsنئاندرتال ها, 60,000 yearsسالها agoپیش,
200
835000
4000
شواهدی وجود دارد که 60 هزار سال پیش هلندی ها
14:14
carriedانجام theirخودشان elderlyمسن and those with seriousجدی physicalفیزیکی injuryصدمه,
201
839000
6000
افراد پیر و کسانی که جراحات جدی داشتند را به دوش می گرفتند و حمل می کردند
14:20
and perhapsشاید it's because the life experienceتجربه of survivalبقاء of these people
202
845000
6000
شاید به خاطر اینکه تجربه این افراد از نجات یافتن
14:26
provedثابت of valueارزش to the communityجامعه.
203
851000
2000
ارزش هایی را برای جامعه اثبات می کرد
14:28
They didn't viewچشم انداز these people as brokenشکسته شده and uselessبلا استفاده;
204
853000
5000
آنها به این افراد به چشم آدمهای بی استفاده نگاه نمی کردند
14:33
they were seenمشاهده گردید as rareنادر and valuableبا ارزش.
205
858000
3000
آنها به عنوان آدمهای خاص و با ارزش دیده می شدند
14:36
A fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش, I was in a foodغذا marketبازار in the townشهر where I grewرشد کرد up
206
861000
3000
چند سال پیش ,من در سوپر مارکتی در شهری که بزرگ شده ام بودم
14:39
in that redقرمز zoneمنطقه in northeasternشمال شرقی Pennsylvaniaپنسیلوانیا,
207
864000
4000
در پنسیلوانیای شمالی
14:43
and I was standingایستاده over a bushelبوشل of tomatoesگوجه فرنگیها.
208
868000
2000
من جلوي سبد گوجه فرنگي ايستاده بودم
14:45
It was summertimeتابستان: I had shortsشلوار کوتاه on.
209
870000
2000
تابستان بود و من شلوارک پوشیده بودم
14:47
I hearشنیدن this guy, his voiceصدای behindپشت me say, "Well, if it isn't Aimeeامی Mullinsمولینس."
210
872000
5000
این صدا را پشت سرم شنیدم :" خب, این امی مولینس نیست؟"
14:52
And I turnدور زدن around, and it's this olderمسن تر man. I have no ideaاندیشه who he is.
211
877000
4000
من به طرف صدا برگشتم ,اون یک مرد مسن بود که من نمی شناختمش
14:56
And I said, "I'm sorry, sirآقا, have we metملاقات کرد? I don't rememberیاد آوردن meetingملاقات you."
212
881000
6000
گفتم:" ببخشید,آیا ما قبلا همدیگر را دیده ایم؟ من یادم نمی آید که شما را دیده باشم"
15:02
He said, "Well, you wouldn'tنمی خواهم rememberیاد آوردن meetingملاقات me.
213
887000
2000
او گفت :"خب, تو نباید هم منو به خاطر بیاوری"
15:04
I mean, when we metملاقات کرد I was deliveringتحویل you from your mother'sمادر wombرحم."
214
889000
3000
منظورم اینه که وقتی ما همدیگر را ملاقات کردیم من داشتم تو را از رحم مادرت خارج می کردم
15:07
(Laughterخنده)
215
892000
2000
(خنده حضار)
15:09
Oh, that guy.
216
894000
3000
اه ,این همان فرد بود
15:12
And, but of courseدوره, actuallyدر واقع, it did clickکلیک.
217
897000
2000
البته ناگهان فهمیدم
15:14
This man was Drدکتر. Keanکین,
218
899000
3000
این مرد دکتر کین بود
15:17
a man that I had only knownشناخته شده about throughاز طریق my mother'sمادر storiesداستان ها of that day,
219
902000
4000
مردی که من فقط به واسطه داستان هایی که مادرم از او تعریف میکرد می شناختمش
15:21
because, of courseدوره, typicalمعمول fashionمد, I arrivedوارد شد lateدیر است for my birthdayروز تولد by two weeksهفته ها.
220
906000
6000
من دو هفته دیر تر از پیش بینی تاریخ تولدم به دنیا آمدم
15:27
And so my mother'sمادر prenatalقبل از تولد physicianپزشک had goneرفته on vacationتعطیلات,
221
912000
4000
و خب پزشک خانوادگی مادرم به مسافرت رفته بود
15:31
so the man who deliveredتحویل داده شده me was a completeتکمیل strangerغریبه to my parentsپدر و مادر.
222
916000
5000
بنابراین ,مردی که منو به دنیا آورد برای والدینم کامل غریبه بود
15:36
And, because I was bornبدنیا آمدن withoutبدون the fibulaفیبول bonesاستخوان ها,
223
921000
3000
چون من بدون استخوان نازک نی به دنیا آمده بودم
15:39
and had feetپا turnedتبدیل شد in, and a fewتعداد کمی toesانگشتان پا in this footپا and a fewتعداد کمی toesانگشتان پا in that,
224
924000
3000
و پاهای من به داخل خم شده بود ,یه کمی انگشت در این پا چند انگشت در اون یکی
15:42
he had to be the bearerحامل -- this strangerغریبه had to be the bearerحامل of badبد newsاخبار.
225
927000
5000
این غریبه مجبور بود حامل خبرهای بدی باشد
15:47
He said to me, "I had to give this prognosisپیش بینی to your parentsپدر و مادر
226
932000
4000
او به من گفت : من مجبور بودم اینو به والدینت بگم که
15:51
that you would never walkراه رفتن,
227
936000
2000
تو هیچ وقت نمی توانی راه بری
15:53
and you would never have the kindنوع of mobilityتحرک that other kidsبچه ها have
228
938000
4000
و هیچ وقت نمی توانی تحرکی را که سایر بچه ها دارند داشته باشی
15:57
or any kindنوع of life of independenceاستقلال,
229
942000
2000
و یا هیچ گونه زندگی مستقلی
15:59
and you've been makingساخت liarدروغ گو out of me ever sinceاز آنجا که."
230
944000
2000
و تو از آن زمان تا حالا از من یک دروغ گو ساخته ای
16:01
(Laughterخنده)
231
946000
2000
(خنده حضار)
16:03
(Applauseتشویق و تمجید)
232
948000
6000
(تشویق حضار)
16:09
The extraordinaryخارق العاده thing is that he said he had savedذخیره
233
954000
4000
و چیز عجیبی که او به من گفت این بود که
16:13
newspaperروزنامه clippingsبرش ها throughoutدر سراسر my wholeکل childhoodدوران کودکی,
234
958000
3000
که او اخبار مربوط به تمام دوران کودکی من را جمع می کرده است
16:16
whetherچه winningبرنده شدن a secondدومین gradeمقطع تحصیلی spellingاملا beeزنبور عسل,
235
961000
2000
چه در مورد کسب مقام دوم در تلفظ کلمه زنبور
16:18
marchingراهپیمایی with the Girlدختر Scoutsدزدان دریایی, you know, the Halloweenهالووین paradeرژه,
236
963000
3000
چه راهپیمایی با گروه پیش آهنگ دختران,جشن هالوین
16:21
winningبرنده شدن my collegeکالج scholarshipبورس تحصیلی, or any of my sportsورزش ها victoriesپیروزی ها,
237
966000
5000
برنده شدن بورسیه کالج ,یا هر کدام از موفقیت های ورزشی من
16:26
and he was usingاستفاده كردن it, and integratingیکپارچه سازی it into teachingدرس دادن residentساکن studentsدانش آموزان,
238
971000
6000
او این اطلاعات را جمع آوری می کرد و از آنها برای تدریس دانشجویان استفاده می کرد
16:32
medمد studentsدانش آموزان from Hahnemannهانمن Medicalپزشکی Schoolمدرسه and Hersheyهرشی Medicalپزشکی Schoolمدرسه.
239
977000
5000
دانش جویان پزشکی از مدارس پزشکی هانمن و هرشی
16:37
And he calledبه نام this partبخشی of the courseدوره the X Factorعامل,
240
982000
3000
او این قسمت درس را با عنوان عامل "اکس" نام گذاری کرده بود
16:40
the potentialپتانسیل of the humanانسان will.
241
985000
3000
نیروی پنهان در اراده انسان
16:43
No prognosisپیش بینی can accountحساب for how powerfulقدرتمند this could be
242
988000
4000
هیچ پیش بینی نمی تواند قدرت آن را به عنوان
16:47
as a determinantتعیین کننده in the qualityکیفیت of someone'sکسی هست life.
243
992000
4000
یک عامل تعیین کننده در کیفیت زندگی انسان تخمین بزند
16:51
And Drدکتر. Keanکین wentرفتی on to tell me,
244
996000
3000
دکتر کین اینطور ادامه داد
16:54
he said, "In my experienceتجربه, unlessمگر اینکه repeatedlyبارها و بارها told otherwiseدر غیر این صورت,
245
999000
8000
او گفت ، "بر اساس تجربیات من، هر چند مکرراً خلاف آن گفته می شود
17:02
and even if givenداده شده a modicumمدیکوم of supportحمایت کردن,
246
1007000
4000
اگر بگذارید یک کودک هر آنچه را که می خواهد انجام دهد
17:06
if left to theirخودشان ownخودت devicesدستگاه ها, a childکودک will achieveرسیدن."
247
1011000
6000
حتی اگر از پشتیبانی کمی برخوردار باشد موفق خواهد شد
17:12
See, Drدکتر. Keanکین madeساخته شده that shiftتغییر مکان in thinkingفكر كردن.
248
1017000
4000
می بینید دکتر کین طرز فکرش را تغییر داد
17:16
He understoodفهمید that there's a differenceتفاوت betweenبین the medicalپزشکی conditionوضعیت
249
1021000
3000
او فهمید که وضعیت پزشکی یک فرد متمایز از چیزی است که
17:19
and what someoneکسی mightممکن do with it.
250
1024000
3000
آن فرد در رو یا رویی با شرایطش ممکن است انجام دهد
17:22
And there's been a shiftتغییر مکان in my thinkingفكر كردن over time,
251
1027000
3000
و البته در طول زمان طرز فکر من هم تغییر کرده است
17:25
in that, if you had askedپرسید: me at 15 yearsسالها oldقدیمی,
252
1030000
4000
به طوری که اگر وقتی 15 سالم بود از من می پرسیدید
17:29
if I would have tradedمعامله شد prostheticsمصنوعی for flesh-and-boneگوشت و استخوان legsپاها,
253
1034000
4000
که آیا دوست دارم یک پای مصنوعی را با گوشت و استخوان عوض کنم ؟
17:33
I wouldn'tنمی خواهم have hesitatedتردید کرد for a secondدومین.
254
1038000
3000
حتی برای یک ثانیه هم تامل نمی کردم
17:36
I aspiredآرزو کرد to that kindنوع of normalcyعادی back then.
255
1041000
6000
من در آن زمان به آن نوع از نرمال بودن علاقه داشتم
17:42
But if you askپرسیدن me todayامروز, I'm not so sure.
256
1047000
3000
اما اگر امروز این را از من بپرسید ,خیلی مطمئن نیستم
17:45
And it's because of the experiencesتجربیات I've had with them,
257
1050000
5000
و این به دليل تجربیاتی است که من با آنها داشتم
17:50
not in spiteببخشید of the experiencesتجربیات I've had with them.
258
1055000
6000
نه علی رغم تجربیاتی که با آنها داشتم
17:56
And perhapsشاید this shiftتغییر مکان in me has happenedاتفاق افتاد
259
1061000
3000
و شاید این تغییر از آنجایی در من ایجاد شد
17:59
because I've been exposedدر معرض to more people who have openedافتتاح شد doorsدرب ها for me
260
1064000
5000
که من بیشتر با افرادی سر و کار داشتم که من را تشویق کردند
18:04
than those who have put lidsدرب and castقالب shadowsسایه ها on me.
261
1069000
7000
تا این که من را سرکوب کنند
18:11
See, all you really need is one personفرد
262
1076000
2000
می بینید تنها چیزی که شما واقعا نیاز دارید
18:13
to showنشان بده you the epiphanyepiphany of your ownخودت powerقدرت, and you're off.
263
1078000
5000
کسی است که تواناییهایتان را به شما نشان دهد
18:18
If you can handدست somebodyکسی the keyکلیدی to theirخودشان ownخودت powerقدرت --
264
1083000
5000
اگر بتوانید کلید قدرت کسی را به دستش بدهید
18:23
the humanانسان spiritروح is so receptiveپذیرش -- if you can do that
265
1088000
2000
خواهید دید که روح انسان بسیار پذیرنده است
18:25
and openباز کن a doorدرب for someoneکسی at a crucialحیاتی momentلحظه,
266
1090000
3000
اگر بتوانید این کار را انجام دهید و در لحظه ای حساس فرصتی را برای کسی ایجاد کنید
18:28
you are educatingآموزش them in the bestبهترین senseاحساس.
267
1093000
3000
به بهترین شکل دارید یه آنها یاد می دهید
18:31
You're teachingدرس دادن them to openباز کن doorsدرب ها for themselvesخودشان.
268
1096000
5000
كه بتوانند خودشان فرصت ها را پدید بیاورند
18:36
In factواقعیت, the exactدقیق meaningبه معنی of the wordکلمه "educateآموزش"
269
1101000
6000
در واقع معنی دقیق کلمه آموزش
18:42
comesمی آید from the rootریشه wordکلمه "educeپیشرفت کنید."
270
1107000
2000
از ریشه کلمه "educe" می آید
18:44
It meansبه معنای "to bringآوردن forthچهارم what is withinدر داخل,
271
1109000
4000
که به معنی بيرون آوردن چیزی است که پنهان شده
18:48
to bringآوردن out potentialپتانسیل."
272
1113000
2000
شکوفا کردن استعدادها
18:50
So again, whichکه potentialپتانسیل do we want to bringآوردن out?
273
1115000
5000
خب دوباره می پرسم,ما چه پتانسیلی را می خواهیم به ظهور برسانیم؟
18:55
There was a caseمورد studyمطالعه doneانجام شده in 1960s Britainبریتانیا,
274
1120000
3000
در دهه 1960 مطالعه موردی در انگلستان انجام شد
18:58
when they were movingدر حال حرکت from grammarدستور زبان schoolsمدارس to comprehensiveجامع schoolsمدارس.
275
1123000
5000
وقتی دانش آموزان از مدرسه عادی به مدرسه جامع می رفتند
19:03
It's calledبه نام the streamingجریان trialsآزمایش های. We call it "trackingردیابی" here in the Statesایالت ها.
276
1128000
3000
این کار "استعداد یابی" نامیده می شد,اینجا در آمریکا آن را مسیر یابی می نامیم
19:06
It's separatingجدا کردن studentsدانش آموزان from A, B, C, D and so on.
277
1131000
5000
این به معنی جداسازی دانش آموزان در گروه های مختلف ازD,C,B,A و ... است
19:11
And the "A studentsدانش آموزان" get the tougherسخت تر curriculumبرنامه تحصیلی, the bestبهترین teachersمعلمان, etcو غیره.
278
1136000
5000
گروه A برنامه آموزشی فشرده تر و معلم های بهتری دارند
19:16
Well, they tookگرفت, over a three-monthسه ماه periodدوره زمانی,
279
1141000
2000
این تحقیق سه ماه طول کشید
19:18
D-levelسطح D studentsدانش آموزان, gaveداد them A'sمانند,
280
1143000
3000
آنها به دانش آموزانی که در سطح D بودند نمره A دادند
19:21
told them they were "A'sمانند," told them they were brightروشن است,
281
1146000
3000
به آنها گفتند در سطح A هستند و گفتند که دانش آموزان باهوشی هستند
19:24
and at the endپایان of this three-monthسه ماه periodدوره زمانی,
282
1149000
2000
در پایان سه ماه
19:26
they were performingاجرای at A-levelیک مرحله.
283
1151000
3000
بازدهی آنها در سطح A بود
19:29
And, of courseدوره, the heartbreakingدلهره آور, flipتلنگر sideسمت of this studyمطالعه,
284
1154000
3000
و البته قسمت ناراحت کننده این تحقیق این بود که
19:32
is that they tookگرفت the "A studentsدانش آموزان" and told them they were "D'sدیه."
285
1157000
5000
آنها دانش آموزان سطح A را جدا کردند و به آنها گفتند در سطح D هستند
19:37
And that's what happenedاتفاق افتاد at the endپایان of that three-monthسه ماه periodدوره زمانی.
286
1162000
3000
و آنچه در پایان این سه ماه اتفاق افتاد این بود که
19:40
Those who were still around in schoolمدرسه, besidesعلاوه بر این the people who had droppedکاهش یافته است out.
287
1165000
4000
آنهایی که هنوز در مدرسه بودند جای کسانی را گرفته بودند که مدرسه را ترک کرده بودند
19:46
A crucialحیاتی partبخشی of this caseمورد studyمطالعه was that the teachersمعلمان were dupedگول زدن too.
288
1171000
9000
قسمت مهم این بررسی موردی این بود که معلمان هم فریب خوردند
19:55
The teachersمعلمان didn't know a switchسوئیچ had been madeساخته شده.
289
1180000
2000
معلمان هم نمی دانستند که جابه جایی صورت گرفته است
19:57
They were simplyبه سادگی told, "These are the 'A-students'A-دانش آموزان,' these are the 'D-studentsدانش آموزان D.'"
290
1182000
4000
به آنها به سادگی گفته شده بود :اینها دانش آموزان سطح A هستند و اینها دانش آموزان سطح D
20:01
And that's how they wentرفتی about teachingدرس دادن them and treatingدرمان them.
291
1186000
5000
و آنها بر این اساس به تعلیم و تربیت دانش آموزان پرداختند
20:07
So, I think that the only trueدرست است disabilityمعلولیت is a crushedخرد شده spiritروح,
292
1192000
9000
من فکر می کنم تنها ناتوانی واقعی داشتن یک روح آسیب دیده است
20:16
a spiritروح that's been crushedخرد شده doesn't have hopeامید,
293
1201000
5000
یک روح آسیب دیده امیدی ندارد
20:21
it doesn't see beautyزیبایی,
294
1206000
2000
زیبایی ها را نمی بیند
20:23
it no longerطولانی تر has our naturalطبیعی است, childlikeکودکانه curiosityکنجکاوی
295
1208000
6000
دیگر نه کنجکاوی بچگی را دارد
20:29
and our innateذاتی abilityتوانایی to imagineتصور کن.
296
1214000
3000
نه توانایی ذاتی تصور کردن
20:32
If insteadبجای, we can bolsterتقویت کردن a humanانسان spiritروح to keep hopeامید,
297
1217000
5000
به جای این ما می توانیم به روح انسان کمک کنیم تا امیدوار باشد
20:37
to see beautyزیبایی in themselvesخودشان and othersدیگران,
298
1222000
4000
تا زیبایی های خودش و دیگران را ببیند
20:41
to be curiousکنجکاو and imaginativeتخیلی,
299
1226000
3000
تا کنجکاو و خلاق باشد
20:44
then we are trulyبراستی usingاستفاده كردن our powerقدرت well.
300
1229000
4000
آن موقع ما داریم از قدرت خود به خوبی استفاده می کنیم
20:48
When a spiritروح has those qualitiesکیفیت ها, we are ableتوانایی to createايجاد كردن newجدید realitiesواقعیت ها
301
1233000
6000
وقتی روح انسان بتواند چنین ویژگی هایی را داشته باشد ما می توانیم واقعیت های جدیدی را بسازیم
20:54
and newجدید waysراه ها of beingبودن.
302
1239000
3000
و شیوه های جدیدی برای زندگی کردن
20:57
I'd like to leaveترک کردن you with a poemشعر
303
1242000
2000
و در پایان می خوام شعری را برای شما بخوانم
20:59
by a fourteenth-centuryقرن چهاردهم Persianفارسی poetشاعر namedتحت عنوان Hafizحافظ
304
1244000
4000
از شاعر ایرانی قرن هشتم (شمسی), حافظ
21:03
that my friendدوست, Jacquesژاک Demboisدمبویز told me about,
305
1248000
3000
که دوستم ,جاکز دباز, او را به من معرفی کرد
21:06
and the poemشعر is calledبه نام "The God Who Only Knowsمی داند Fourچهار Wordsواژه ها":
306
1251000
5000
اسم این شعر هست ," خدایی که تنها چهار کلمه را می داند "
21:11
"Everyهرکدام childکودک has knownشناخته شده God,
307
1256000
4000
همه کودکان خدا را می شناسند
21:15
not the God of namesنام ها,
308
1260000
2000
نه خدای نامها
21:17
not the God of don'tsنمی تونم,
309
1262000
3000
نه خدایی که ممنوع می کند
21:20
but the God who only knowsمی داند fourچهار wordsکلمات and keepsنگه می دارد repeatingتکرار شونده them,
310
1265000
5000
بلکه خدایی که تنها چهار کلمه را می داند و آنها را تکرار می کند
21:25
sayingگفت:, 'Come'بیا danceرقص with me.
311
1270000
7000
می گوید: بیا ,با من برقص
21:32
Come, danceرقص with me. Come, danceرقص with me.'"
312
1277000
3000
بیا با من برقص
21:35
Thank you.
313
1280000
2000
متشکرم
21:37
(Applauseتشویق و تمجید)
314
1282000
13000
(تشویق حضار)
Translated by naghme effat
Reviewed by Behrad Tehrani

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Aimee Mullins - Athlete and actor
A record-breaker at the Paralympic Games in 1996, Aimee Mullins has built a career as a model, actor and advocate for women, sports and the next generation of prosthetics.

Why you should listen

Aimee Mullins was born without fibular bones, and had both of her legs amputated below the knee when she was an infant. She learned to walk on prosthetics, then to run -- competing at the national and international level as a champion sprinter, and setting world records at the 1996 Paralympics in Atlanta. At Georgetown, where she double-majored in history and diplomacy, she became the first double amputee to compete in NCAA Division 1 track and field.

After school, Mullins did some modeling -- including a legendary runway show for Alexander McQueen -- and then turned to acting, appearing as the Leopard Queen in Matthew Barney's Cremaster Cycle. In 2008 she was the official Ambassador for the Tribeca/ESPN Sports Film Festival.

She's a passionate advocate for a new kind of thinking about prosthetics, and recently mentioned to an interviewer that she's been looking closely at MIT's in-development powered robotic ankle, "which I fully plan on having."

More profile about the speaker
Aimee Mullins | Speaker | TED.com