ABOUT THE SPEAKER
Shekhar Kapur - Director and writer
Shekhar Kapur is a visionary filmmaker and storyteller who works at the intersection of art, myth and activism.

Why you should listen

Golden Globe-winning director Shekhar Kapur makes lush, international period films -- such as Elizabeth and The Four Feathers -- and Indian hits like Mr. India and Bandit Queen. Most recently, Kapur's short film "Passages"" is part of the October 2009 film anthology New York, I Love You. Also this October, he sat on the judging panel for 1 Minute to Save the World, a competition for short films about climate change. (And yes, last summer, he was a judge on India's Got Talent.)

His forthcoming film Paani – the hindi word for water – explores mumbai's shrinking supply of water and its distribution underworld. equally at home in hollywood and Bollywood, he's also a comics mogul; in 2006 he co-founded Virgin Comics as a venue for turning Indian and Hindu myths into pop-culture icons. For the company, now reorganized as Liquid Comics, he cocreated the series Ramayan 3392 A.D., based on the Ramayana. His newest Liquid series: Devi.

More profile about the speaker
Shekhar Kapur | Speaker | TED.com
TEDIndia 2009

Shekhar Kapur: We are the stories we tell ourselves

شیکهار کپور: ما همان داستانهایی را که بخود میگوییم هستیم.

Filmed:
878,088 views

الهام خلاق از کجا سرچشمه میگیرد؟ در TEDIndia، شیکهار کپور، کارگردان سینمایي هالیوود/بالیوود ("اِلیزابت،" "آقای هند") منبع قدرت خلاقه خود را (اضطراب محض و مطلق) با دقت شرح میدهد. او طریق بسیار مقتدری را، برای از بند باز کردن داستان سراي درونتان، با ما درمیان میگذارد.
- Director and writer
Shekhar Kapur is a visionary filmmaker and storyteller who works at the intersection of art, myth and activism. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
So, I was just askedپرسید: to go and shootشلیک this filmفیلم calledبه نام "Elizabethالیزابت."
0
0
3000
اخیرا از من درخواست شد که فیلم "اِلیزابت" را بسازم.
00:18
And we're all talkingصحبت کردن about this great Englishانگلیسی iconآیکون and sayingگفت:,
1
3000
3000
داشتیم درباره ی این شخصیت مهم انگلیسی صحبت میکردیم و میگفتیم:
00:21
"She's a fantasticخارق العاده womanزن, she does everything.
2
6000
2000
"او یک زن بسیار خارق العاده ای بود. همه کاره بود.
00:23
How are we going to introduceمعرفی کنید her?"
3
8000
2000
چطوری او را در این فیلم معرفی کنیم؟"
00:25
So we wentرفتی around the tableجدول with the studioاستودیو and the producersتهیه کنندگان and the writerنویسنده,
4
10000
2000
دور میز، کارمندهای استودیو، تهیه کنندگان، و نویسندگان نظر دادند،
00:27
and they cameآمد to me and said, "Shekharشخار, what do you think?"
5
12000
2000
نوبت به من رسید و از من پرسیدند، "شیکهار، نظرت چیست؟"
00:29
And I said, "I think she's dancingرقصیدن."
6
14000
3000
گفتم، "فکر میکنم که او میرقصد."
00:32
And I could see everybodyهمه lookedنگاه کرد at me,
7
17000
3000
و همه به من یک نگاهی کردند،
00:35
somebodyکسی said, "Bollywoodبالیوود."
8
20000
2000
یکی پچ پچ کنان گفت: "بالیوود."
00:37
The other said, "How much did we hireاستخدام him for?"
9
22000
2000
یکی دیگر گفت: "ما چقدر داریم خرج مزد او میکنیم؟"
00:39
And the thirdسوم said, "Let's find anotherیکی دیگر directorکارگردان."
10
24000
3000
و سومین شخص گفت: "بیایید و یک کارگردان دیگری انتخاب کنیم."
00:42
I thought I had better changeتغییر دادن.
11
27000
2000
بخود گفتم که بهترست عقیده ام را عوض کنم.
00:44
So we had a lot of discussionبحث on how to introduceمعرفی کنید Elizabethالیزابت,
12
29000
2000
ما گفتگوهای بسیاری درباره چگونگي معرفی کردن الیزابت داشتیم،
00:46
and I said, "OK, maybe I am too Bollywoodبالیوود.
13
31000
3000
و گفتم، باشد، شاید من زیاد از حد بالیوودی هستم.
00:49
Maybe Elizabethالیزابت, this great iconآیکون, dancingرقصیدن?
14
34000
2000
بخود گفتم الیزابت، آن شخصیت مهم انگلیسی، میرقصد؟
00:51
What are you talkingصحبت کردن about?"
15
36000
2000
چی میگی؟ پس از نو فکر کردم،تا بلاخره همه به توافق عام رسیدیم.
00:53
So I rethoughtبازنگری the wholeکل thing,
16
38000
2000
چی میگی؟ پس از نو فکر کردم،تا بلاخره همه به توافق عام رسیدیم.
00:55
and then we all cameآمد to a consensusاجماع.
17
40000
2000
چی میگی؟ پس از نو فکر کردم،تا بلاخره همه به توافق عام رسیدیم.
00:57
And here was the introductionمعرفی of this
18
42000
2000
و این مقدمه ی
00:59
great Britishانگلیس iconآیکون calledبه نام "Elizabethالیزابت."
19
44000
2000
شخصیت عظیم بریتانیایی بنام "الیزابت" است.
01:06
Leicesterلستر: Mayممکن است I joinپیوستن you, my ladyخانم?
20
51000
3000
لِستر: ای بانوی من، اجازه دارم؟
01:18
Elizabethالیزابت: If it please you, sirآقا.
21
63000
3000
الیزابت: اگر خوشنودت کند، سرور من.
01:21
(Musicموسیقی)
22
66000
3000
(موسیقی)
02:05
Shekharشخار Kapurکاپور: So she was dancingرقصیدن.
23
110000
2000
شیکهار کپور: و او میرقصید.
02:07
So how manyبسیاری people who saw the filmفیلم did not get
24
112000
3000
خب، چند نفر از آنهایی که این صحنه را دیده اند،
02:10
that here was a womanزن in love,
25
115000
2000
متوجه نشدند که این، یک زن عاشق است، که کاملا معصوم است،
02:12
that she was completelyبه صورت کامل innocentبی گناه
26
117000
2000
متوجه نشدند که این، یک زن عاشق است، که کاملا معصوم است،
02:14
and saw great joyشادی in her life, and she was youthfulجوان بودن?
27
119000
3000
و زندگی را با لذت مینگریست و باطراوت است؟
02:17
And how manyبسیاری of you did not get that?
28
122000
3000
چند نفر از شماها اینرا متوجه نشده اید؟
02:21
That's the powerقدرت of visualبصری storytellingداستان سرایی,
29
126000
2000
این قدرت داستان سرایي بصری است.
02:23
that's the powerقدرت of danceرقص, that's the powerقدرت of musicموسیقی:
30
128000
3000
این قدرت رقص است. این قدرت موسیقی است.
02:26
the powerقدرت of not knowingدانستن.
31
131000
3000
قدرت ندانستن.
02:29
When I go out to directمستقیم a filmفیلم,
32
134000
2000
وقتی که یک فیلمی را میسازم،
02:31
everyهرکدام day we prepareآماده کردن too much, we think too much.
33
136000
2000
ما هر روز زیاد از حد فکر میکنیم و تدارک میبینیم.
02:33
Knowledgeدانش becomesتبدیل می شود a weightوزن uponبر wisdomحکمت.
34
138000
3000
آگاهی تبدیل به وزنی سنگین بر روی معرفت میشود.
02:36
You know, simpleساده wordsکلمات lostکم شده
35
141000
2000
کلمات ساده، در دریای تجربه گُم میشوند.
02:38
in the quicksandسیلندر of experienceتجربه.
36
143000
4000
کلمات ساده، در دریای تجربه گُم میشوند.
02:42
So I come up, and I say,
37
147000
2000
پس هر روز از خودم میپرسم:
02:44
"What am I going to do todayامروز?" I'm not going to do what I plannedبرنامه ریزی شده to do,
38
149000
3000
"من امروز چه خواهم کرد؟" آن نقشه ای را که کشیدم انجام نخواهم داد،
02:47
and I put myselfخودم into absoluteمطلق panicوحشت.
39
152000
3000
و خود را میان اضطراب مطلق قرار میدهم.
02:50
It's my one way of gettingگرفتن ridخلاص شدن از شر of my mindذهن,
40
155000
3000
این تنها طریقی است که من برای رها کردن افکارم استفاده میکنم،
02:53
gettingگرفتن ridخلاص شدن از شر of this mindذهن that saysمی گوید,
41
158000
2000
افکاری که میگویند:
02:55
"Hey, you know what you're doing. You know exactlyدقیقا what you're doing.
42
160000
2000
"آهای، تو دقیقا میدونی که چکار داری میکنی.
02:57
You're a directorکارگردان, you've doneانجام شده it for yearsسالها."
43
162000
2000
تو سالهاست که یک کارگردان هستی."
02:59
So I've got to get there
44
164000
2000
پس من باید به صحنه برسم
03:01
and be in completeتکمیل panicوحشت.
45
166000
2000
در اضطراب مطلق باشم.
03:03
It's a symbolicنمادین gestureژست. I tearاشک up the scriptاسکریپت,
46
168000
2000
یک ژست نمادی است. نمایشنامه را پاره میکنم.
03:05
I go and I panicوحشت myselfخودم, I get scaredترسیده.
47
170000
3000
خودم را میترسانم.
03:08
I'm doing it right now; you can watch me. I'm gettingگرفتن nervousعصبی,
48
173000
3000
همین الان دارم همان کار را میکنم. میتوانید ببینید. دستپاچه هستم.
03:11
I don't know what to say, I don't know what I'm doing, I don't want to go there.
49
176000
3000
نمیدانم چی بگویم. نمیدانم چکار دارم میکنم. نمیخواهم به سر صحنه بروم.
03:14
And as I go there, of courseدوره, my A.D. saysمی گوید,
50
179000
2000
و وقتی که به سر صحنه میروم، دستیارم میپرسد:
03:16
"You know what you're going to do, sirآقا." I say, "Of courseدوره I do."
51
181000
3000
"آیا میدانید که چکار خواهید کرد؟" پاسخ میدهم: "البته که میدانم."
03:20
And the studioاستودیو executivesمدیران, they would say,
52
185000
2000
مجریهای استودیو همیشه میگویند:
03:22
"Hey, look at Shekharشخار. He's so preparedآماده شده."
53
187000
2000
"به شیکهار نگاه کنید. چقدر آمادگی دارد."
03:24
And insideداخل I've just been listeningاستماع to Nusratنصرت Fatehفاطمه Aliعلی Khanخان
54
189000
2000
و در درونم، مشغول گوش کردن به نصرت فاتح علی خان هستم،
03:26
because he's chaoticبی نظم.
55
191000
2000
چون او بسیار بینظم است.
03:28
I'm allowingاجازه می دهد myselfخودم to go into chaosهرج و مرج
56
193000
3000
بخود این اجازه را میدهم که وارد بی نظمی شوم،
03:31
because out of chaosهرج و مرج, I'm hopingامید some momentsلحظات of truthحقیقت will come.
57
196000
3000
چون امیدوارم که از بی نظمی،لحظات حقیقي آشکار شوند.
03:35
All preparationآماده سازی is preparationآماده سازی.
58
200000
2000
تمام آمادگیها خود آمادگی است.
03:37
I don't even know if it's honestصادقانه.
59
202000
2000
حتی نمیدانم که این کار صادقی است یا نه.
03:39
I don't even know if it's truthfulراستش.
60
204000
2000
و نمیدانم این کار درستی‌ است یا نه.
03:41
The truthحقیقت of it all comesمی آید on the momentلحظه, organicallyارگانیک,
61
206000
3000
حقیقت مطلب در یک لحظه بطور طبیعی بدست میاید،
03:44
and if you get fiveپنج great momentsلحظات
62
209000
2000
و اگر شما حتی پنج لحظات عالی داشته باشید
03:46
of great, organicارگانیک stuffچیز
63
211000
2000
لحظات عالی و و موارد طبیعی،
03:48
in your storytellingداستان سرایی, in your filmفیلم,
64
213000
2000
در داستان سرایي تان، در فیلمتان،
03:50
your filmفیلم, audiencesمخاطبان will get it.
65
215000
2000
تماشاچیان شما درکشان خواهند کرد.
03:52
So I'm looking for those momentsلحظات, and I'm standingایستاده there
66
217000
2000
پس من بدنبال آن لحظات هستم،
03:54
and sayingگفت:, "I don't know what to say."
67
219000
2000
سر صحنه وای میستم و میگویم: "من چه میدونم."
03:56
So, ultimatelyدر نهایت, everybody'sهمه است looking at you,
68
221000
2000
همه به تو نگاه میکنند،
03:58
200 people at sevenهفت in the morningصبح
69
223000
2000
دویست نفر در هفت صبح،
04:00
who got there at quarterربع to sevenهفت, and you arrivedوارد شد at sevenهفت,
70
225000
2000
که یک ربع به هفت رسیدند و تو سر ساعت هفت،
04:02
and everybody'sهمه است sayingگفت:,
71
227000
2000
و همه میگویند،
04:04
"Hey. What's the first thing? What's going to happenبه وقوع پیوستن?"
72
229000
2000
و همه میگویند، "خب، اولین صحنه چیست؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟"
04:06
And you put yourselfخودت into a stateحالت of panicوحشت
73
231000
2000
و تو خود را وارد یک حال اضطرابی میکنی
04:08
where you don't know, and so you don't know.
74
233000
3000
که صرفا نمیدانی.
04:11
And so, because you don't know,
75
236000
2000
و چون بی خبری،
04:13
you're prayingدعا كردن to the universeجهان because you're prayingدعا كردن to the universeجهان
76
238000
3000
بدرگاه کهکشانها استغاثه میکنی
04:16
that something -- I'm going to try and accessدسترسی به the universeجهان
77
241000
3000
سعی میکنم که به کهکشان دستیابم -- همانطوری که
04:19
the way Einsteinانیشتین -- say a prayerنماز --
78
244000
2000
انیشتن دعا کرد
04:21
accessedدسترسی پیدا کرد his equationsمعادلات,
79
246000
2000
و به معادله ی معروفش رسید --
04:23
the sameیکسان sourceمنبع. I'm looking for the sameیکسان sourceمنبع
80
248000
3000
همان منبع -- من بدنبال همان منبع هستم
04:26
because creativityخلاقیت comesمی آید from absolutelyکاملا the sameیکسان sourceمنبع
81
251000
2000
چون خلاقیت از همان منبعی سرچشمه میگیرد
04:28
that you meditateمراقب باشید somewhereجایی outsideخارج از yourselfخودت,
82
253000
2000
که تو از بیرون از خود به او تمرکز داری،
04:30
outsideخارج از the universeجهان.
83
255000
2000
بیرون از کهکشانها.
04:32
You're looking for something that comesمی آید and hitsبازدید you.
84
257000
2000
بدنبال چیزی هستی که یکدفعه از هیچ جا ظهور کند.
04:34
Untilتا زمان that hitsبازدید you, you're not going to do the first shotشات.
85
259000
2000
تا این اتفاق نیافتد، تو اولین صحنه را فیلمبرداری نخواهی کرد.
04:36
So what do you do?
86
261000
2000
پس چکار خواهی کرد؟
04:38
So Cateکیت saysمی گوید, "Shekharشخار, what do you want me to do?"
87
263000
2000
کیت میگوید: "شیهکار، میخواهی چکار کنم؟"
04:40
And I say, "Cateکیت, what do you want to do?" (Laughterخنده)
88
265000
3000
میگویم: "کیت، تو چکار میخواهی بکنی؟" (خنده)
04:43
"You're a great actorبازیگر, and I like to give to my actorsبازیگران --
89
268000
3000
"تو یک هنرپیشه ی عالي هستی، و من اصولا به هنرپیشه هایم اعتماد دارم.
04:46
why don't you showنشان بده me what you want to do?"
90
271000
2000
چطوره به من نشان بدهی که تصمیمت چیست."
04:48
(Laughterخنده)
91
273000
2000
(خنده)
04:50
What am I doing? I'm tryingتلاش کن to buyخرید time.
92
275000
2000
من دارم سعی میکنم که وقت بکشم.
04:52
I'm tryingتلاش کن to buyخرید time.
93
277000
2000
وقت بکشم.
04:54
So the first thing about storytellingداستان سرایی that I learnedیاد گرفتم,
94
279000
2000
پس اولین چیزی که درباره ی داستان سرایی یاد گرفته ام،
04:56
and I followدنبال کردن all the time is: Panicوحشت.
95
281000
2000
و همیشه انجامش میدهیم، اضطراب است.
04:58
Panicوحشت is the great accessدسترسی به of creativityخلاقیت
96
283000
3000
اضطراب یک راه عالی‌ برای دستیابی به خلاقیت است.
05:01
because that's the only way to get ridخلاص شدن از شر of your mindذهن.
97
286000
2000
زیرا تنها راهیست برای رها کردن افکارت.
05:03
Get ridخلاص شدن از شر of your mindذهن.
98
288000
2000
افکارت را رها کن.
05:05
Get out of it, get it out.
99
290000
2000
از چنگشان فرار کن و خلاصشان کن.
05:07
And let's go to the universeجهان because
100
292000
2000
و بسوی کهکشانها برو
05:09
there's something out there that is more
101
294000
2000
چون چیزی در آنجا وجود دارد
05:11
truthfulراستش than your mindذهن,
102
296000
2000
که حقیقیتر از افکارت هستند،
05:13
that is more truthfulراستش than your universeجهان.
103
298000
2000
که حقیقیتر از جهانت هستند.
05:15
[unclearغیر واضح], you said that yesterdayدیروز. I'm just repeatingتکرار شونده it
104
300000
2000
شما اینرا دیروز فرمودید. من دارم تکرارش میکنم
05:17
because that's what I followدنبال کردن constantlyبه طور مداوم
105
302000
2000
چون همیشه از آن پیروی میکنم
05:19
to find the shunyatashunyata somewhereجایی, the emptinessخالی.
106
304000
3000
تا آن تهی بودن را پیدا کنم.
05:22
Out of the emptinessخالی comesمی آید a momentلحظه of creativityخلاقیت.
107
307000
3000
از منبع تهی لحظات خلاقیت بوجود میایند.
05:25
So that's what I do.
108
310000
2000
این کاریست که من میکنم.
05:27
When I was a kidبچه -- I was about eightهشت yearsسالها oldقدیمی.
109
312000
2000
وقتی که بچه بودم -- هشت سالم بود.
05:29
You rememberیاد آوردن how Indiaهندوستان was. There was no pollutionآلودگی.
110
314000
3000
شما یادتون هست که هندوستان چطور بود. بدون آلودگي هوا.
05:32
In Delhiدهلی, we used to liveزنده -- we used to call it a chhatچت or the khotaخاته.
111
317000
4000
در دهلی، ما در -- تات یا کوتا میگفتیم -- زندگی میکردیم.
05:36
Khota'sخاتا now becomeتبدیل شدن به a badبد wordکلمه. It meansبه معنای theirخودشان terraceتراس --
112
321000
3000
حال کوتا تبدیل به یک کلمه ی بد شده است. کوتا یعنی تراس
05:39
and we used to sleepبخواب out at night.
113
324000
2000
و ما شبها بیرون میخوابیدیم.
05:41
At schoolمدرسه I was beingبودن just taughtتدریس کرد about physicsفیزیک,
114
326000
2000
در مدرسه تازه شروع به یادگرفتن فیزیک کرده بودم،
05:43
and I was told that
115
328000
3000
و یاد گرفتم که
05:46
if there is something that existsوجود دارد,
116
331000
2000
اگر چیزی وجود داشته باشد
05:48
then it is measurableقابل سنجش است.
117
333000
3000
الزاما قابل اندازه گیری است.
05:51
If it is not measurableقابل سنجش است,
118
336000
2000
و اگر قابل اندازه گیری نباشد،
05:53
it does not existوجود دارد.
119
338000
2000
وجود ندارد.
05:55
And at night I would lieدروغ out, looking at the unpollutedبی نظیر skyآسمان,
120
340000
3000
شبها به آسمان پاک مینگریستم
05:58
as Delhiدهلی used to be at that time when I was a kidبچه,
121
343000
3000
آنطوری که دهلی در قدیم بود، وقتی که بچه بودم،
06:01
and I used to stareخیره شدن at the universeجهان and say,
122
346000
3000
و به کهکشانها خیره میشدم و بخود میگفتم:
06:04
"How farدور does this universeجهان go?"
123
349000
2000
"اندازه ی این هستی تا چه حد است؟"
06:06
My fatherپدر was a doctorدکتر.
124
351000
2000
پدرم پزشک بود.
06:08
And I would think, "Daddyبابا, how farدور does the universeجهان go?"
125
353000
3000
و از او میپرسیدم: "بابا، اندازه ی این هستی چقدر است؟"
06:11
And he said, "Sonفرزند پسر, it goesمی رود on foreverبرای همیشه."
126
356000
3000
و او پاسخ میداد: "پسرم، بی نهایت است."
06:14
So I said, "Please measureاندازه گرفتن foreverبرای همیشه
127
359000
3000
میگفتم: "لطفا بی نهایت را اندازه گیر
06:17
because in schoolمدرسه they're teachingدرس دادن me
128
362000
2000
چون در مدرسه به من میگویند
06:19
that if I cannotنمی توان measureاندازه گرفتن it, it does not existوجود دارد.
129
364000
3000
که اگر نتوانی اندازه اش را بگیری، وجود ندارد.
06:22
It doesn't come into my frameفریم of referenceمرجع."
130
367000
3000
این در چهارچوب اندازه های من نمیگنجد."
06:25
So, how farدور does eternityابدیت go?
131
370000
2000
پس بی نهایت تا کجا میرود؟
06:27
What does foreverبرای همیشه mean?
132
372000
2000
ابدیت چه معني میدهد؟
06:29
And I would lieدروغ there cryingگریان at night
133
374000
3000
و در آنجا گریه کنان دراز میکشیدم،
06:32
because my imaginationخیال پردازی could not touchدست زدن به creativityخلاقیت.
134
377000
3000
چون تصورم قادر به دستیابي خلاقیت نبود.
06:35
So what did I do?
135
380000
2000
پس چکار کردم؟
06:37
At that time, at the tenderمناقصه ageسن of sevenهفت,
136
382000
2000
در آن زمان، در دوران لطیف هفت سالگی
06:39
I createdایجاد شده a storyداستان.
137
384000
2000
یک داستان ساختم.
06:41
What was my storyداستان?
138
386000
2000
داستانم چه بود؟
06:43
And I don't know why, but I rememberیاد آوردن the storyداستان.
139
388000
3000
نمیدانم چرا، ولی هنوز آن داستان را بیاد دارم.
06:46
There was a woodcutterچوب بر
140
391000
2000
یک هیزم شکنی بود
06:48
who'sچه کسی است about to take his axتبر and chopتکه کردن a pieceقطعه of woodچوب,
141
393000
3000
که در حال بلند کردن تبرش بود تا تیکه چوبی را بشکند،
06:51
and the wholeکل galaxyکهکشان is one atomاتم of that axتبر.
142
396000
4000
و تمام کهکشان، یک اتم آن تبر است.
06:56
And when that axتبر hitsبازدید that pieceقطعه of woodچوب,
143
401000
3000
و وقتی که این تبر با چوب برخورد میکند،
06:59
that's when everything will destroyاز بین رفتن
144
404000
2000
همه چیز نابود میشود
07:01
and the Bigبزرگ Bangانفجار will happenبه وقوع پیوستن again.
145
406000
2000
و بیگ بنگ دوباره اتفاق میافتد.
07:03
But all before that there was a woodcutterچوب بر.
146
408000
2000
ولی قبل از همه ی اینها، یک هیزم شکنی وجود داشت.
07:05
And then when I would runاجرا کن out of that storyداستان,
147
410000
2000
و وقتی که این داستان تمام میشد،
07:07
I would imagineتصور کن that woodcutter'sجنگل دار universeجهان
148
412000
3000
تصور میکردم که کهشکان آن هیزم شکن
07:10
is one atomاتم in the axتبر of anotherیکی دیگر woodcutterچوب بر.
149
415000
3000
یک اتمی از تبر یک هیزم شکن دیگری است.
07:13
So everyهرکدام time, I could tell my storyداستان again and again
150
418000
3000
پس هر دفعه، میتوانسم داستانم را دوباره تکرار کنم
07:16
and get over this problemمسئله,
151
421000
2000
و این مسئله را حل کنم،
07:18
and so I got over the problemمسئله.
152
423000
3000
پس مسئله را حل کردم.
07:21
How did I do it? Tell a storyداستان.
153
426000
3000
چطوری؟ با داستان گفتن.
07:24
So what is a storyداستان?
154
429000
2000
پس داستان چیست؟
07:26
A storyداستان is our -- all of us --
155
431000
3000
داستان مال ماست، خود ماییم.
07:29
we are the storiesداستان ها we tell ourselvesخودمان.
156
434000
3000
ما همان داستانهایی هستیم که بخود میگوییم.
07:32
In this universeجهان, and this existenceوجود داشتن,
157
437000
4000
در این کهکشان و هستی،
07:36
where we liveزنده with this dualityثنویت
158
441000
2000
که ما با این دوگانه گی‌‌ که
07:38
of whetherچه we existوجود دارد or not
159
443000
2000
آیا ما وجود داریم یا نه،
07:40
and who are we,
160
445000
2000
و کی هستیم، زندگی میکنیم،
07:42
the storiesداستان ها we tell ourselvesخودمان are the storiesداستان ها
161
447000
3000
داستانهایی را که میسازیم، داستانهایی هستند
07:45
that defineتعريف كردن the potentialitiesتوانایی ها
162
450000
2000
که استعدادهای نهایي هستی ما را
07:47
of our existenceوجود داشتن.
163
452000
2000
تعریف میکنند.
07:49
We are the storiesداستان ها we tell ourselvesخودمان.
164
454000
3000
ما همان داستانهایی راکه بخود میگوییم هستیم.
07:54
So that's as wideوسیع as we look at storiesداستان ها.
165
459000
2000
و این حدی است که ما به داستانها نگاه میکنیم.
07:56
A storyداستان is the relationshipارتباط
166
461000
2000
یک داستان، رابطه ای است که
07:58
that you developتوسعه betweenبین who you are,
167
463000
4000
بین شخصی که هستی
08:02
or who you potentiallyبالقوه are,
168
467000
2000
یا آن شخصی که میتوانی باشی،
08:04
and the infiniteبي نهايت worldجهان, and that's our mythologyاسطوره شناسی.
169
469000
3000
و نهایت این جهان، پرورش میدهی. و این اساطیر ماست.
08:07
We tell our storiesداستان ها,
170
472000
3000
ما داستانهایمان را شرح میدهیم،
08:10
and a personفرد withoutبدون a storyداستان does not existوجود دارد.
171
475000
3000
و شخص بدون داستان وجود ندارد.
08:13
So Einsteinانیشتین told a storyداستان
172
478000
3000
پس انیشتن یک داستان گفت
08:16
and followedدنبال شد his storiesداستان ها and cameآمد up with theoriesنظریه ها
173
481000
3000
و داستانش را دنبال کرد و به تئوری خود رسید
08:19
and cameآمد up with theoriesنظریه ها and then cameآمد up with his equationsمعادلات.
174
484000
3000
و بعد به معامله ی معروفش رسید.
08:22
Alexanderالکساندر had a storyداستان that his motherمادر used to tell him,
175
487000
3000
اسکندر داستانی داشت که مادرش به او میگفت،
08:25
and he wentرفتی out to conquerتسخیر the worldجهان.
176
490000
2000
و او رفت و دنیا را فتح کرد.
08:27
We all, everybodyهمه, has a storyداستان that they followدنبال کردن.
177
492000
3000
ما همه دارای داستانی هستیم که دنبال میکنیم.
08:30
We tell ourselvesخودمان storiesداستان ها.
178
495000
2000
ما بخود داستانها میگوییم.
08:32
So, I will go furtherبیشتر, and I say,
179
497000
3000
پا فراتر میگذارم و میگویم،
08:35
"I tell a storyداستان, and thereforeاز این رو I existوجود دارد."
180
500000
2000
من داستان میگویم، بنابراین وجود دارم.
08:37
I existوجود دارد because there are storiesداستان ها,
181
502000
2000
من وجود دارم چون داستانها وجود دارند،
08:39
and if there are no storiesداستان ها, we don't existوجود دارد.
182
504000
2000
و اگر داستانها نباشند، ما وجود نخواهیم داشت.
08:41
We createايجاد كردن storiesداستان ها to defineتعريف كردن our existenceوجود داشتن.
183
506000
3000
ما داستانها را برای تعریف کردن هستیمان میسازیم.
08:44
If we do not createايجاد كردن the storiesداستان ها,
184
509000
2000
اگر ما داستانها را نسازیم،
08:46
we probablyشاید go madدیوانه.
185
511000
3000
احتمالا دیوانه خواهیم شد.
08:49
I don't know; I'm not sure, but that's what I've doneانجام شده all the time.
186
514000
3000
نمیدانم. مطمئن نیستم، ولی این کاریست که من همیشه انجام داده ام.
08:52
Now, a filmفیلم.
187
517000
4000
حال یک فیلم.
08:56
A filmفیلم tellsمی گوید a storyداستان.
188
521000
2000
فیلم، یک داستان را شرح میدهد.
08:58
I oftenغالبا wonderتعجب when I make a filmفیلم -- I'm thinkingفكر كردن of makingساخت a filmفیلم of the Buddhaبودا --
189
523000
3000
بارها در حال ساختن یک فیلم به این فکر می‌کنم -- در فکر ساختن فیلم بودا هستم --
09:01
and I oftenغالبا wonderتعجب: If Buddhaبودا had all the elementsعناصر
190
526000
4000
و بارها میاندیشم: اگر بودا تمام چیزهایی را
09:05
that are givenداده شده to a directorکارگردان --
191
530000
2000
که یک کارگردان دارد را میداشت،
09:07
if he had musicموسیقی, if he had visualsتصاویری, if he had a videoویدئو cameraدوربین --
192
532000
3000
اگر او موسیقی، تصاویر، دوربین ویدیویی میداشت،
09:10
would we get Buddhismبودیسم better?
193
535000
2000
آیا ما بودایی را بهتر درک میکردیم؟
09:12
But that putsقرار می دهد some kindنوع of burdenبارگیری on me.
194
537000
2000
ولی این فکر بار سنگینی است بر دوشم.
09:14
I have to tell a storyداستان
195
539000
2000
من می بایست
09:16
in a much more elaborateبادقت شرح دادن way,
196
541000
2000
داستان را بطور کامل شرح دهم،
09:18
but I have the potentialپتانسیل.
197
543000
2000
قابلیتش را دارم.
09:20
It's calledبه نام subtextزیرنویس.
198
545000
2000
این خلاصه فیلمنامه است.
09:22
When I first wentرفتی to Hollywoodهالیوود, they said --
199
547000
2000
وقتی که برای اولین بار به هالیوود رفتم
09:24
I used to talk about subtextزیرنویس, and my agentعامل cameآمد to me,
200
549000
2000
همیشه درباره ی خلاصه فیلمنامه صحبت میکردم، نماینده ام بمن گفت:
09:26
"Would you kindlyمحبت آمیز not talk about subtextزیرنویس?"
201
551000
3000
"لطفا میشه درباره ی خلاصه فیلمنامه صحبت نکنید؟"
09:29
And I said, "Why?" He said, "Because nobodyهيچ كس is going to give you a filmفیلم
202
554000
2000
گفتم: "چرا؟"، گفت: "چون هیچکسی بتو پروژه ی فیلم نخواهد داد
09:31
if you talk about subtextزیرنویس.
203
556000
2000
اگر تو دائما در مورد خلاصه فیلمنامه صحبت کنی.
09:34
Just talk about plotطرح
204
559000
2000
فقت درباره ی موضوع اصلی صحبت کن
09:36
and say how wonderfulفوق العاده you'llشما خواهید بود shootشلیک the filmفیلم,
205
561000
2000
و بگو که چقدر فوق العاده فیلمبرداریش خواهی کرد،
09:38
what the visualsتصاویری will be."
206
563000
2000
و چه نوع تصاویری خواهد داشت.
09:40
So when I look at a filmفیلم,
207
565000
2000
پس وقتی که به فیلم نگاه میکنم،
09:42
here'sاینجاست what we look for:
208
567000
2000
در جستجوی این هستیم،
09:44
We look for a storyداستان on the plotطرح levelسطح,
209
569000
3000
در جستجوی یک داستان در سطح موضوع اصلی،
09:47
then we look for a storyداستان
210
572000
2000
و بعد در جستجوی یک داستان
09:49
on the psychologicalروانشناسی levelسطح,
211
574000
2000
در سطح روانی،
09:51
then we look for a storyداستان on the politicalسیاسی levelسطح,
212
576000
3000
بعد در جستجوی یک داستان در سطح سیاسی،
09:54
then we look at a storyداستان
213
579000
2000
و بعد در جستجوی یک داستان
09:56
on a mythologicalاسطوره ای levelسطح.
214
581000
2000
در سطح اساطیر.
09:58
And I look for storiesداستان ها on eachهر یک levelسطح.
215
583000
2000
در جستجوی داستانی در تمام این سطحها هستم.
10:00
Now, it is not necessaryلازم است
216
585000
2000
حال مهم نیست که این
10:02
that these storiesداستان ها agreeموافق with eachهر یک other.
217
587000
3000
داستانها با هم موافقتی داشته باشند.
10:05
What is wonderfulفوق العاده is,
218
590000
2000
موضوع جالب اینست که
10:07
at manyبسیاری timesبار, the storiesداستان ها will contradictمتناقض است with eachهر یک other.
219
592000
4000
در خیلی از موارد، این داستانها با همدیگر تناقض دارند.
10:11
So when I work with Rahmanرحمان who'sچه کسی است a great musicianنوازنده,
220
596000
2000
وقتی که با رحمان، نوازنده ی حرفه ای، کار میکنم،
10:13
I oftenغالبا tell him, "Don't followدنبال کردن what the scriptاسکریپت alreadyقبلا saysمی گوید.
221
598000
4000
بارها به او میگویم: "آنچه را که فیلمنامه میگه را دنبال نکن.
10:17
Find that whichکه is not.
222
602000
2000
در جستجوی آنچیزی که در آن نیست باش.
10:19
Find the truthحقیقت for yourselfخودت,
223
604000
2000
آن حقیقت را خودت بدست بیار،
10:21
and when you find the truthحقیقت for yourselfخودت,
224
606000
2000
و وقتی که پیداش کردی،
10:23
there will be a truthحقیقت in it, but it mayممکن است contradictمتناقض است the plotطرح,
225
608000
2000
حقیقتی با آن خواهد بود که شاید مخالف موضوع اصلی باشد،
10:25
but don't worryنگرانی about it."
226
610000
2000
ولی نگرانش نباش."
10:29
So, the sequelعاقبت to "Elizabethالیزابت," "Goldenطلایی Ageسن."
227
614000
3000
خب، حالا درباره ی عاقبت فیلم "الیزابت" که "عصر طلائی" بود صحبت کنم.
10:32
When I madeساخته شده the sequelعاقبت to "Elizabethالیزابت," here was a storyداستان that
228
617000
2000
وقتی که فیلم "عصر طلائی" را ساختم،
10:34
the writerنویسنده was tellingگفتن:
229
619000
2000
این داستان یک نویسنده بود.
10:36
A womanزن who was threatenedتهدید شده
230
621000
3000
زنی که از طرف
10:39
by Philipفیلیپس IIدوم
231
624000
2000
فیلیپ دوم فرانسه
10:41
and was going to warجنگ,
232
626000
2000
تهدید شده بود و به جنگ میرفت،
10:43
and was going to warجنگ, fellسقوط in love with Walterوالتر Raleighرالی.
233
628000
2000
عاشق والتر رلی شد.
10:45
Because she fellسقوط in love with Walterوالتر Raleighرالی,
234
630000
3000
چون عاشق والتر رلی شد،
10:48
she was givingدادن up the reasonsدلایل she was a queenملکه,
235
633000
2000
از ملکه بودن خود داشت منصرف میشد.
10:50
and then Walterوالتر Raleighرالی
236
635000
2000
و بعد والتر رلی
10:52
fellسقوط in love with her ladyخانم in waitingدر انتظار,
237
637000
2000
عاشق آن بانوی در انتظار شد،
10:54
and she had to decideتصميم گرفتن whetherچه she was a queenملکه going to warجنگ
238
639000
2000
و او باید تصمیم میگرفت که آیا یک ملکه ی است بسوی جنگ
10:56
or she wanted...
239
641000
3000
یا اینکه میخواست...
11:00
Here'sاینجاست the storyداستان I was tellingگفتن:
240
645000
3000
این داستانیست که من گفتم.
11:03
The godsخدایان up there,
241
648000
2000
خدایان آسمان.
11:05
there were two people.
242
650000
2000
دو نفر وجود داشتند.
11:07
There was Philipفیلیپس IIدوم, who was divineالهی
243
652000
3000
یکی از آنها، فیلیپ دوم فرانسه بود که الهی بود
11:10
because he was always prayingدعا كردن,
244
655000
3000
چون همیشه در حال دعا و نماز بود،
11:13
and there was Elizabethالیزابت, who was divineالهی,
245
658000
2000
و دیگری الیزابت بود، او نیز یزدانی بود
11:15
but not quiteکاملا divineالهی because she thought she was divineالهی,
246
660000
2000
ولی نه بحد فیلیپ چون خود را یزدانی میدانست
11:17
but the bloodخون of beingبودن mortalفانی flowedجریان داشت in her.
247
662000
3000
ولی فناپذیری مانند خون در رگهای بدنش جاری بود.
11:20
But the divineالهی one was unjustناعادلانه,
248
665000
3000
ولی این یزدان غیر عادلانه بود،
11:23
so the godsخدایان said,
249
668000
2000
چون خدایان فرمودند،
11:25
"OK, what we need to do is
250
670000
2000
"باشد، کار ما اینست که
11:27
help the just one."
251
672000
3000
آن عادلان را کمک کنیم."
11:30
And so they helpedکمک کرد the just one.
252
675000
2000
پس به او کمک کردند.
11:32
And what they did was, they sentارسال شد Walterوالتر Raleighرالی down
253
677000
3000
خدایان، والتر رلی را فرستادند
11:35
to physicallyاز لحاظ جسمی separateجداگانه her mortalفانی selfخود
254
680000
3000
تا روح او را ظاهرا از نفس فناپذیریش رها کنند.
11:38
from her spiritروح selfخود.
255
683000
2000
خدایان، والتر رلی را فرستادند تا روح او را ظاهرا از نفس فناپذیریش رها کنند.
11:40
And the mortalفانی selfخود was the girlدختر
256
685000
2000
نفس فناپذیر دختری بود
11:42
that Walterوالتر Raleighرالی was sentارسال شد,
257
687000
2000
که بسوی والتر رلی فرستاده شده بود،
11:44
and graduallyبه تدریج he separatedجدا از هم her
258
689000
3000
و او بتدریج او را سوا کرد
11:47
so she was freeرایگان to be divineالهی.
259
692000
2000
تا او آزادگي یزدان بودن را دریافت.
11:49
And the two divineالهی people foughtمبارزه کرد,
260
694000
2000
و این دو شخص یزدان جنگیدند،
11:51
and the godsخدایان were on the sideسمت of divinityالوهیت.
261
696000
2000
و خدایان طرف الهیات بودند.
11:53
Of courseدوره, all the Britishانگلیس pressمطبوعات got really upsetناراحت.
262
698000
3000
البته، تمام مطبوعات بریتانیایی از این موضوع عصبانی شدند.
11:57
They said, "We wonبرنده شد the Armadaآرماندا."
263
702000
3000
گفتند: "ما ناوگان را بردیم."
12:00
But I said, "But the stormطوفان wonبرنده شد the Armadaآرماندا.
264
705000
2000
گفتم: "ولی توفانها ناوگان را بردند.
12:02
The godsخدایان sentارسال شد the stormطوفان."
265
707000
2000
و خدایان آن توفانها را فرستادند."
12:04
So what was I doing?
266
709000
2000
خب، چکار داشتم میکردم؟
12:06
I was tryingتلاش کن to find a mythicاسطوره ای reasonدلیل
267
711000
2000
داشتم سعی میکردم که یک دلیل اسطوره ای
12:08
to make the filmفیلم.
268
713000
2000
برای ساختن این فیلم پیدا کنم.
12:10
Of courseدوره, when I askedپرسید: Cateکیت Blanchettبلانشت, I said, "What's the filmفیلم about?"
269
715000
3000
البته، وقتی از کیت بلنچت پرسیدم که: "موضوع این فیلم چیست؟"
12:13
She said, "The film'sفیلم های about a womanزن
270
718000
2000
او پاسخ داد: "درباره ی زنی است
12:15
comingآینده to termsاصطلاحات with growingدر حال رشد olderمسن تر."
271
720000
3000
که دارد با پیر شدن خود روبرو میشود."
12:18
Psychologicalروانشناسی.
272
723000
2000
از دیدگاه روانشناسی‌.
12:20
The writerنویسنده said "It's about historyتاریخ, plotطرح."
273
725000
3000
نویسنده گفت که موضوع اصلی این داستان تاریخ است.
12:23
I said "It's about mythologyاسطوره شناسی,
274
728000
2000
و من گفتم که درباره ی اساطیر است،
12:25
the godsخدایان."
275
730000
2000
درباره ی خدایان.
12:27
So let me showنشان بده you a filmفیلم --
276
732000
2000
اجازه دهید فیلمی را بشما نشان دهم --
12:29
a pieceقطعه from that filmفیلم --
277
734000
2000
صحنه ای از آن فیلم --
12:31
and how a cameraدوربین alsoهمچنین --
278
736000
2000
و چگونه دوربین نیز --
12:33
so this is a sceneصحنه, where in my mindذهن,
279
738000
2000
خب، این یک صحنه ای است که در نظر من،
12:35
she was at the depthsعمق of mortalityمرگ و میر.
280
740000
3000
او در عمق فناپذیری بود.
12:38
She was discoveringکشف what mortalityمرگ و میر actuallyدر واقع meansبه معنای,
281
743000
3000
داشت معنی اصلي فناپذیری را دریافت میکرد،
12:41
and if she is at the depthsعمق of mortalityمرگ و میر,
282
746000
3000
و اینکه در عمق فناپذیری
12:44
what really happensاتفاق می افتد.
283
749000
2000
چه اتفاقهایی میافتند.
12:46
And she's recognizingشناختن the dangersخطرات of mortalityمرگ و میر
284
751000
2000
و داشت خطرات فناپذیری را می یافت
12:48
and why she should breakزنگ تفريح away from mortalityمرگ و میر.
285
753000
3000
و چرا میبایست از این فناپذیری خود را رها کند.
12:51
Rememberیاد آوردن, in the filmفیلم, to me,
286
756000
2000
بیادتان باشد، که در این فیلم، برای من
12:53
bothهر دو her and her ladyخانم in waitingدر انتظار
287
758000
2000
هر دو، او و آن بانوی در انتظار
12:55
were partsقطعات of the sameیکسان bodyبدن,
288
760000
2000
جزو یک بدن بودند،
12:57
one the mortalفانی selfخود
289
762000
2000
یکی نفس فناپذیر
12:59
and one the spiritروح selfخود.
290
764000
3000
و دیگری روح آزاد.
13:02
So can we have that secondدومین?
291
767000
2000
میتونیم اون لحظه رو داشته باشیم؟
13:04
(Musicموسیقی)
292
769000
2000
(موسیقی)
13:06
Elizabethالیزابت: Bessبیس?
293
771000
2000
الیزابت: "بِس؟
13:10
Bessبیس?
294
775000
2000
بِس
13:13
Bessبیس ThrockmortonThrockmorton?
295
778000
2000
بِس تراکمرتان؟"
13:20
Bessبیس: Here, my ladyخانم.
296
785000
2000
بِس: "بفرمایید بانوی من."
13:22
Elizabethالیزابت: Tell me, is it trueدرست است?
297
787000
2000
الیزابت: "بمن بگو، آیا حقیقت دارد؟
13:24
Are you with childکودک?
298
789000
3000
آیا بار داری؟ آیا بار داری؟"
13:28
Are you with childکودک?
299
793000
2000
آیا بار داری؟ آیا بار داری؟"
13:30
Bessبیس: Yes, my ladyخانم.
300
795000
2000
بِس: "بله بانوی من."
13:32
Elizabethالیزابت: Traitorousتوهین آمیز.
301
797000
3000
الیزابت: "ای خائن.
13:35
You dareجرات کن to keep secretsاسرار from me?
302
800000
2000
چطور جرات کردی که چنین چیزی را از من مخفی کنی؟
13:37
You askپرسیدن my permissionمجوز before you rutگودال,
303
802000
3000
تو باید حتی برای نفس کشیدن از من اجازه بگیری.
13:40
before you breedنژاد.
304
805000
2000
تو باید حتی برای نفس کشیدن از من اجازه بگیری.
13:42
My bitchesسگ ها wearپوشیدن my collarsیقه ها.
305
807000
2000
توله سگهای من گریبان مرا میپوشند.
13:44
Do you hearشنیدن me? Do you hearشنیدن me?
306
809000
2000
میشنوی؟ میشنوی؟
13:46
Walsinghamوالصینگهام: Majestyاعلیحضرت. Please, dignityکرامت. Mercyرحمت.
307
811000
3000
والسینگهم: "اعلیحضرت. خواهش میکنم، بزرگی کنید. رحم کنید.
13:49
Elizabethالیزابت: This is no time for mercyرحمت, Walsinghamوالصینگهام.
308
814000
3000
الیزابت: "الان فرصت رحم کردن نیست والسینگهم.
13:52
You go to your traitorخائن brotherبرادر and leaveترک کردن me to my businessکسب و کار.
309
817000
3000
برگرد بسوی برادر خیانتکارت و مرا بخود رها کن.
13:55
Is it his?
310
820000
2000
آیا فرزند اوست؟
13:57
Tell me. Say it. Is the childکودک his? Is it his?
311
822000
3000
بمن بگو. بگو. آیا فرزند اوست؟
14:00
Bessبیس: Yes.
312
825000
2000
بِس: "آری
14:02
My ladyخانم,
313
827000
2000
بانوی من،
14:04
it is my husband'sشوهر childکودک.
314
829000
3000
فرزند شوهرم است.
14:09
Elizabethالیزابت: Bitchفاحشه! (Criesگریه می کند)
315
834000
3000
الیزابت: توله سگ! (صدای گریه)
14:12
Raleighرالی: Majestyاعلیحضرت.
316
837000
2000
رلی: "اعلیحضرت.
14:14
This is not the queenملکه I love and serveخدمت.
317
839000
3000
این آن ملکه ای که من میپرستم و خدمتش میکنم نیست."
14:22
Elizabethالیزابت: This man has seducedاغوا کننده a wardبخش of the queenملکه,
318
847000
3000
الیزابت: "این مرد یکی از نگهبانان ملکه را فریب داده است،
14:25
and she has marriedمتاهل withoutبدون royalسلطنتی consentرضایت.
319
850000
3000
و بدون رضایت ملوکانه با او ازدواج کرده است.
14:29
These offensesجرایم are punishableمجازات by lawقانون. Arrestدستگیری him.
320
854000
3000
این اهانتها از لحاظ قوانین قابل مجازاتند. دستگیرش کنید.
14:33
Go.
321
858000
2000
برو.
14:39
You no longerطولانی تر have the queen'sملکه protectionحفاظت.
322
864000
3000
تو دیگر محافظت ملکه را نداری."
14:43
Bessبیس: As you wishآرزو کردن, Majestyاعلیحضرت.
323
868000
3000
بِس: "هر طور شما امر بفرمائید، اعلیحضرت."
14:46
Elizabethالیزابت: Get out! Get out! Get out!
324
871000
3000
الیزابت: "برو گم شو. برو گم شو.
14:53
Get out.
325
878000
2000
گم شو."
14:55
(Musicموسیقی)
326
880000
3000
(موسیقی)
15:16
Shekharشخار Kapurکاپور: So, what am I tryingتلاش کن to do here?
327
901000
3000
شیهکار کپور: خب، اینجا چکار دارم میکنم؟
15:20
Elizabethالیزابت has realizedمتوجه شدم,
328
905000
2000
الیزابت متوجه شده است،
15:22
and she's comingآینده face-to-faceرو در رو
329
907000
2000
و روبرو
15:24
with her ownخودت senseاحساس of jealousyحسادت,
330
909000
2000
با حسادت خود شده است،
15:26
her ownخودت senseاحساس of mortalityمرگ و میر.
331
911000
2000
روبرو با فناپذیري خود.
15:28
What am I doing with the architectureمعماری?
332
913000
3000
با معماری چکار دارم میکنم؟
15:31
The architectureمعماری is tellingگفتن a storyداستان.
333
916000
2000
این معماری داستانی را دارد شرح میدهد.
15:33
The architectureمعماری is tellingگفتن a storyداستان
334
918000
2000
معماری داستانی را دارد شرح میدهد.
15:35
about how, even thoughگرچه she's the mostاکثر powerfulقدرتمند womanزن
335
920000
2000
که ولواینکه او در آن زمان یک ملکه ی
15:37
in the worldجهان at that time,
336
922000
2000
پر قدرتی در دنیا است
15:39
there is the other, the architecture'sمعماری biggerبزرگتر.
337
924000
3000
دنیای دیگری وجود دارد، یک معماري بزرگتری.
15:43
The stoneسنگ is biggerبزرگتر than her because stoneسنگ is an organicارگانیک.
338
928000
2000
سنگها از او بزرگترند چون سنگ طبیعی است.
15:45
It'llاین خواهد شد surviveزنده ماندن her.
339
930000
2000
پس از دست او در امان خواهد بود..
15:47
So it's tellingگفتن you, to me, stoneسنگ is partبخشی of her destinyسرنوشت.
340
932000
3000
به من و شما میگوید که سنگ جزوی از سرنوشت اوست.
15:51
Not only that, why is the cameraدوربین looking down?
341
936000
3000
نه تنها آن، بلکه چرا زاویه ی دوربین از بالاست؟
15:54
The camera'sدوربین looking down at her because she's in the well.
342
939000
3000
زیرا او در ته چاه است.
15:57
She's in the absoluteمطلق well
343
942000
2000
در ته چاه مطلق
15:59
of her ownخودت senseاحساس of beingبودن mortalفانی.
344
944000
3000
فناپذیر خود.
16:02
That's where she has to pullکشیدن herselfخودش out
345
947000
3000
و خود را باید از آنجا به بالا بکشد
16:05
from the depthsعمق of mortalityمرگ و میر,
346
950000
2000
از عمق فناپذیری،
16:07
come in, releaseرهایی her spiritروح.
347
952000
2000
بیاید و روح خود را آزاد کند.
16:09
And that's the momentلحظه where, in my mindذهن,
348
954000
2000
و این لحظه ای است که در نظرم،
16:11
bothهر دو Elizabethالیزابت and Bessبیس are the sameیکسان personفرد.
349
956000
3000
الیزابت و بِس هر دو یک شخص هستند.
16:14
But that's the momentلحظه
350
959000
2000
ولی آن لحظه ای است
16:16
she's surgicallyجراحی removingاز بین بردن herselfخودش from that.
351
961000
3000
که او خود را از آن دور میکند.
16:19
So the filmفیلم is operatingعامل on
352
964000
2000
پس در آن صحنه، فیلم دارد
16:21
manyبسیاری manyبسیاری levelsسطوح in that sceneصحنه.
353
966000
2000
در سطحهای بسیاری عمل میکند.
16:23
And how we tell storiesداستان ها
354
968000
2000
و طوری که ما داستانی را میگوییم
16:25
visuallyبصری, with musicموسیقی, with actorsبازیگران,
355
970000
3000
با تصویر، موسیقی، هنرپیشه ها،
16:28
and at eachهر یک levelسطح it's a differentناهمسان senseاحساس
356
973000
2000
در هر سطح یک صحنه ای دیگر است
16:30
and sometimesگاه گاهی contradictoryمتناقض to eachهر یک other.
357
975000
3000
و بعضی از وقتها منتاقض همدیگر.
16:34
So how do I startشروع کن all this?
358
979000
5000
پس چطوری من تمامي اینها را شروع میکنم؟
16:39
What's the processروند of tellingگفتن a storyداستان?
359
984000
3000
فرایند داستان سرایی چیست؟
16:42
About tenده yearsسالها agoپیش,
360
987000
2000
حدود ده سال پیش،
16:44
I heardشنیدم this little thing from a politicianسیاستمدار,
361
989000
3000
یک چیز جزئي را از یک سیاستمدار شنیدم،
16:47
not a politicianسیاستمدار that was very well respectedاحترام in Indiaهندوستان.
362
992000
3000
سیاستمداری که در هندوستان آبرومند نبود.
16:50
And he said that these people in the citiesشهرها,
363
995000
3000
گفته بود که این مردمان شهر
16:53
in one flushفلاش, expendخرج کردن as much waterاب
364
998000
4000
با یک سیفون توالت، بیشتر از
16:57
as you people in the ruralروستایی areasمناطق
365
1002000
2000
آبی که مردمان روستاها در طی دو روز دارند،
16:59
don't get for your familyخانواده for two daysروزها.
366
1004000
3000
استفاده میکنند.
17:02
That struckرخ داد a chordوتر, and I said, "That's trueدرست است."
367
1007000
3000
حالی را در من بوجود آورد و گفتم: "درست است."
17:05
I wentرفتی to see a friendدوست of mineمال خودم,
368
1010000
2000
رفتم به ملاقات یکی از دوستانم،
17:07
and he madeساخته شده me wait
369
1012000
2000
که مرا به انتظار خود نشاند
17:09
in his apartmentاپارتمان in Malabarمالبار Hillهیل
370
1014000
2000
در طبقه ی بیستم آپارتمانش
17:11
on the twentiethبیست floorکف,
371
1016000
2000
در محله ی مالابار
17:13
whichکه is a really, really upmarketفروشگاه areaمنطقه in Mumbaiبمبئی.
372
1018000
2000
که در اصل یک محله ی بسیار گران بمبئی است.
17:15
And he was havingداشتن a showerدوش for 20 minutesدقایق.
373
1020000
2000
داشت برای بیست دقیقه دوش میگرفت.
17:17
I got boredخسته and left, and as I droveرانندگی کرد out,
374
1022000
2000
حوصله ام سر رفت و آنجا را ترک کردم. رفتم رانندگی،
17:19
I droveرانندگی کرد pastگذشته the slumsمحله های فقیرنشین of Bombayبمبئی,
375
1024000
2000
از پهلوی محله ی کثیف بمبئی رد شدم،
17:21
as you always do,
376
1026000
2000
همانطوری که همه همیشه میگذرند،
17:23
and I saw linesخطوط and linesخطوط in the hotداغ middayظهر sunآفتاب
377
1028000
2000
و صفهای بسیاری از مردم را زیر آفتاب ظهر دیدم
17:25
of womenزنان and childrenفرزندان with bucketsسطل ها
378
1030000
3000
زنها و بچه های سطل به دست
17:28
waitingدر انتظار for a tankerتانکر
379
1033000
2000
منتظر تانک آبی
17:30
to come and give them waterاب.
380
1035000
2000
که بیاید و به آنها آب دهد.
17:32
And an ideaاندیشه startedآغاز شده to developتوسعه.
381
1037000
2000
و یک ایده در ذهنم آمد.
17:34
So how does that becomeتبدیل شدن به a storyداستان?
382
1039000
2000
این چطوری میتواند یک داستان شود؟
17:36
I suddenlyناگهان realizedمتوجه شدم that we are headingعنوان towardsبه سمت disasterفاجعه.
383
1041000
3000
یکدفعه متوجه شدم که ما داریم بسوی یک مصیبت قدم میگذاریم.
17:39
So my nextبعد filmفیلم is calledبه نام "Paaniپانی"
384
1044000
2000
پس فیلم بعدي من "پانی" نام دارد
17:41
whichکه meansبه معنای waterاب.
385
1046000
2000
یعنی "آب".
17:43
And now, out of the mythologyاسطوره شناسی of that,
386
1048000
2000
و حال، از اساطیر آن،
17:45
I'm startingراه افتادن to createايجاد كردن a worldجهان.
387
1050000
2000
مشغول ساختن یک دنیایی هستم.
17:47
What kindنوع of worldجهان do I createايجاد كردن,
388
1052000
2000
چه نوع دنیایی را اختراع میکنم،
17:49
and where does the ideaاندیشه, the designطرح of that come?
389
1054000
3000
و از کجا این ایده و طرح میاید؟
17:52
So, in my mindذهن, in the futureآینده,
390
1057000
2000
پس در ذهنم، در آینده،
17:54
they startedآغاز شده to buildساختن flyoversپرواز پرواز.
391
1059000
3000
پلهایی را میسازند.
17:57
You understandفهمیدن flyoversپرواز پرواز? Yeah?
392
1062000
2000
منظورم را متوجه میشوید؟ آره؟
17:59
They startedآغاز شده to buildساختن flyoversپرواز پرواز
393
1064000
2000
شروع به ساختن این پلها کردند
18:01
to get from A to B fasterسریعتر,
394
1066000
2000
تا از نقطه ی الف به ب تندتر برسند،
18:03
but they effectivelyبه طور موثر wentرفتی from one areaمنطقه of relativeنسبت فامیلی wealthثروت
395
1068000
3000
ولی آنها بطور موثر، از یک ناحیه ی نسبتا وفور
18:06
to anotherیکی دیگر areaمنطقه of relativeنسبت فامیلی wealthثروت.
396
1071000
2000
به یک ناحیه ی نسبتا وفور دیگری رفتند.
18:08
And then what they did was
397
1073000
2000
و کاری را که کردند این بود
18:10
they createdایجاد شده a cityشهر aboveدر بالا the flyoversپرواز پرواز.
398
1075000
2000
که یک شهر بالای این پلها ساختند.
18:12
And the richثروتمند people movedنقل مکان کرد to the upperبالا cityشهر
399
1077000
3000
مردمان ثروتمند بسوی شهر بالا کوچ کردند
18:15
and left the poorerفقیرتر people in the lowerپایین تر citiesشهرها,
400
1080000
3000
و مردمان فقیر را پشت سر در شهرهای پایین جا گذاشتند،
18:18
about 10 to 12 percentدرصد of the people
401
1083000
3000
حدود ده تا بیست درصد از مردم
18:21
have movedنقل مکان کرد to the upperبالا cityشهر.
402
1086000
2000
بسوی شهر بالا کوچ کردند.
18:23
Now, where does this upperبالا cityشهر and lowerپایین تر cityشهر come?
403
1088000
2000
حال، این شهرهای بالا و پایین از کجا میایند؟
18:25
There's a mythologyاسطوره شناسی in Indiaهندوستان about --
404
1090000
2000
یک افسانه ای است در هند --
18:27
where they say, and I'll say it in Hindiهندی,
405
1092000
3000
به زبان هندی میگویمش:
18:30
[Hindiهندی]
406
1095000
4000
{زبان هندی}
18:34
Right. What does that mean?
407
1099000
2000
خب. معني آن چیست؟
18:36
It saysمی گوید that the richثروتمند are always sittingنشسته on the shouldersشانه ها
408
1101000
3000
ثروتمندها همیشه بر روی شونه های فقیران
18:39
and surviveزنده ماندن on the shouldersشانه ها of the poorفقیر.
409
1104000
2000
مینشینند و زنده میمانند.
18:41
So, from that mythologyاسطوره شناسی, the upperبالا cityشهر and lowerپایین تر cityشهر come.
410
1106000
2000
پس شهرهای بالا و پایین از آن اساطیر میایند.
18:43
So the designطرح has a storyداستان.
411
1108000
3000
پس خود این طرح یک داستان دارد.
18:46
And now, what happensاتفاق می افتد is that the people of the upperبالا cityشهر,
412
1111000
3000
در حال حاظر، مردمان شهر بالا
18:49
they suckمکیدن up all the waterاب.
413
1114000
2000
تمام آبها را مک میزنند.
18:51
Rememberیاد آوردن the wordکلمه I said, suckمکیدن up.
414
1116000
2000
کلمه ی "مکیدن" را که استفاده کردم را بخاطر داشته باشید.
18:53
They suckمکیدن up all the waterاب, keep to themselvesخودشان,
415
1118000
2000
آبها را مک میزنند و برای خود نگه میدارند،
18:55
and they dripقطره feedخوراک the lowerپایین تر cityشهر.
416
1120000
2000
و به شهرهای پایین چکه وار میخورانند.
18:57
And if there's any revolutionانقلاب, they cutبرش off the waterاب.
417
1122000
2000
و هر دفعه که انقلابی پیش میاد، بزور راه آب را میبندند.
18:59
And, because democracyدموکراسی still existsوجود دارد,
418
1124000
3000
و چون دمکراسی هنوز وجود دارد
19:02
there's a democraticدموکراتیک way in whichکه you say
419
1127000
3000
بطور دمکراتیکی
19:05
"Well, if you give us what [we want], we'llخوب give you waterاب."
420
1130000
3000
میگویند خب اگر به ما [...] بدهید، ما هم به شما آب خواهیم داد.
19:08
So, okay my time is up.
421
1133000
2000
خب وقتم به پایان رسیده است.
19:10
But I can go on about tellingگفتن you
422
1135000
2000
ولی میتوانم درباره ی استنتاج داستانها
19:12
how we evolveتکامل یابد storiesداستان ها,
423
1137000
2000
بیشتر صحبت کنم،
19:14
and how storiesداستان ها effectivelyبه طور موثر are who we are
424
1139000
3000
و درباره ی اینکه چطوری داستانها بطور موثر، خود ما هستند
19:17
and how these get translatedترجمه شده into the particularخاص disciplineانضباط
425
1142000
2000
و چطوری آنها به انتظامهای ویژه ی مانند فیلم،
19:19
that I am in, whichکه is filmفیلم.
426
1144000
2000
تفسیر میشوند.
19:21
But ultimatelyدر نهایت, what is a storyداستان? It's a contradictionتناقض.
427
1146000
3000
ولی سرانجام، داستان چیست؟ یک تناقض است.
19:24
Everything'sهمه چیز a contradictionتناقض.
428
1149000
2000
همه چیز تناقض است.
19:26
The universeجهان is a contradictionتناقض.
429
1151000
2000
کهکشان تناقض است.
19:28
And all of us are constantlyبه طور مداوم looking for harmonyهماهنگی.
430
1153000
2000
همه ما دائما در پی هارمونی هستیم.
19:30
When you get up, the night and day is a contradictionتناقض.
431
1155000
2000
وقتی که بیدار میشوید، شب و روز خود یک تناقض است.
19:32
But you get up at 4 a.m.
432
1157000
2000
ولی ساعت چهار صبح بیدار میشی.
19:34
That first blushسرخ شدن of blueآبی is where the night and day
433
1159000
2000
اولین سرخي آبی رنگ، زمانی است که شب و روز
19:36
are tryingتلاش کن to find harmonyهماهنگی with eachهر یک other.
434
1161000
3000
به جستجوی هارمونی همدیگرند.
19:39
Harmonyهماهنگی is the notesیادداشت that Mozartموتزارت didn't give you,
435
1164000
3000
هارمونی، نُتهایی هستند که موتزارت بشما نداده است،
19:42
but somehowبه نحوی the contradictionتناقض of his notesیادداشت suggestپیشنهاد می دهد that.
436
1167000
2000
ولی بطریقی، تناقض نُتهای او به آن اشاره میکنند.
19:44
All contradictionsتناقضات of his notesیادداشت suggestپیشنهاد می دهد the harmonyهماهنگی.
437
1169000
4000
تمام تناقضهای نُتهایش به هارمونی اشاره میکنند.
19:48
It's the effectاثر of looking for harmonyهماهنگی
438
1173000
2000
این نتیجه ی جستجوی هارمونی در میان
19:50
in the contradictionتناقض that existsوجود دارد in a poet'sشاعر mindذهن,
439
1175000
3000
تناقض است که در افکار یک شاعر وجود دارد،
19:53
a contradictionتناقض that existsوجود دارد in a storyteller'sداستانپرداز mindذهن.
440
1178000
3000
تناقضی که در افکار یک داستان سرا وجود دارد.
19:56
In a storyteller'sداستانپرداز mindذهن, it's a contradictionتناقض of moralitiesاخلاقیات.
441
1181000
3000
در افکار یک داستان سرا، تناقض معنویت وجود دارد.
19:59
In a poet'sشاعر mindذهن, it's a conflictدرگیری of wordsکلمات,
442
1184000
2000
افکار یک شاعر، پر از تضاد کلماتست.
20:01
in the universe'sجهان هستی mindذهن, betweenبین day and night.
443
1186000
3000
در افکار کهکشان. بین روز و شب.
20:04
In the mindذهن of a man and a womanزن,
444
1189000
2000
در افکار یک مرد و یک زن،
20:06
we're looking constantlyبه طور مداوم at
445
1191000
2000
ما دائما بدنبال
20:08
the contradictionتناقض betweenبین maleنر and femaleزن,
446
1193000
2000
تضاد بین جنس نر و جنس ماده هستیم.
20:10
we're looking for harmonyهماهنگی withinدر داخل eachهر یک other.
447
1195000
2000
ما بدنبال هارمونی بین یکدیگر هستیم.
20:12
The wholeکل ideaاندیشه of contradictionتناقض,
448
1197000
3000
کل معني تضاد،
20:15
but the acceptanceپذیرش of contradictionتناقض
449
1200000
3000
ولی داستان سرایی
20:18
is the tellingگفتن of a storyداستان, not the resolutionوضوح.
450
1203000
2000
خود یک پذیرش تضاد است نه تفکیک پذیری.
20:20
The problemمسئله with a lot of the storytellingداستان سرایی in Hollywoodهالیوود
451
1205000
2000
مشکل اکثریت داستان سرایی هالیوود
20:22
and manyبسیاری filmsفیلم های, and as [unclearغیر واضح] was sayingگفت: in his,
452
1207000
3000
و خیلی از فیلمها، همانطوری که [...] در گفتگوش گفت،
20:25
that we try to resolveبرطرف کردن the contradictionتناقض.
453
1210000
3000
اینست که کوشش ما برای حل این تضاد است.
20:28
Harmonyهماهنگی is not resolutionوضوح.
454
1213000
2000
هارمونی تحلیل و تجزیه نیست.
20:30
Harmonyهماهنگی is the suggestionپیشنهاد of a thing
455
1215000
2000
هارمونی صرفا اشاره بر چیزیست که
20:32
that is much largerبزرگتر than resolutionوضوح.
456
1217000
2000
عظیم تر از نتیجه است.
20:34
Harmonyهماهنگی is the suggestionپیشنهاد of something
457
1219000
2000
هارمونی صرفا اشاره بر چیزیست که
20:36
that is embracingدر آغوش گرفتن and universalجهانی است
458
1221000
3000
شامل است و جامع
20:39
and of eternityابدیت and of the momentلحظه.
459
1224000
2000
و ابدی است و از زمان حال است.
20:41
Resolutionوضوح is something that is farدور more limitedمحدود.
460
1226000
4000
نتیجه چیزیست بسیار محدود.
20:45
It is finiteمحدود; harmonyهماهنگی is infiniteبي نهايت.
461
1230000
3000
متناهی. هارمونی لایتناهی است.
20:48
So that storytellingداستان سرایی, like all other contradictionsتناقضات in the universeجهان,
462
1233000
3000
پس داستان سرایی، همانند دیگر تضاد جهان،
20:51
is looking for harmonyهماهنگی and infinityبی نهایت
463
1236000
3000
به جستجوی هارمونی و لایتنهایی در
20:54
in moralاخلاقی resolutionsقطعنامه ها, resolvingحل کردن one, but lettingاجازه دادن anotherیکی دیگر go,
464
1239000
3000
نتیجه های معنوی است، یک را حل میکند و دیگری را رها،
20:57
lettingاجازه دادن anotherیکی دیگر go and creatingپدید آوردن a questionسوال that is really importantمهم.
465
1242000
4000
دیگری را رها میکند و سؤال خیلی مهمی را بوجود میاورد.
21:01
Thank you very much.
466
1246000
2000
بسیار سپاسگذارم.
21:03
(Applauseتشویق و تمجید)
467
1248000
3000
(تشویق حضار)
Translated by Pouria Montazeri
Reviewed by zahra soleimanian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Shekhar Kapur - Director and writer
Shekhar Kapur is a visionary filmmaker and storyteller who works at the intersection of art, myth and activism.

Why you should listen

Golden Globe-winning director Shekhar Kapur makes lush, international period films -- such as Elizabeth and The Four Feathers -- and Indian hits like Mr. India and Bandit Queen. Most recently, Kapur's short film "Passages"" is part of the October 2009 film anthology New York, I Love You. Also this October, he sat on the judging panel for 1 Minute to Save the World, a competition for short films about climate change. (And yes, last summer, he was a judge on India's Got Talent.)

His forthcoming film Paani – the hindi word for water – explores mumbai's shrinking supply of water and its distribution underworld. equally at home in hollywood and Bollywood, he's also a comics mogul; in 2006 he co-founded Virgin Comics as a venue for turning Indian and Hindu myths into pop-culture icons. For the company, now reorganized as Liquid Comics, he cocreated the series Ramayan 3392 A.D., based on the Ramayana. His newest Liquid series: Devi.

More profile about the speaker
Shekhar Kapur | Speaker | TED.com

Data provided by TED.

This site was created in May 2015 and the last update was on January 12, 2020. It will no longer be updated.

We are currently creating a new site called "eng.lish.video" and would be grateful if you could access it.

If you have any questions or suggestions, please feel free to write comments in your language on the contact form.

Privacy Policy

Developer's Blog

Buy Me A Coffee