ABOUT THE SPEAKER
Richard Seymour - Designer
As a partner in seymourpowell, Richard Seymour designs idea-driven products -- from household goods to trains and motorcycles.

Why you should listen

Designer Richard Seymour works on products with soul -- from a curvy, swoopy iron to a swift and sleek city motorcycle. Seymourpowell is regarded as one of the world’s leading product and innovation design consultancies, with clients who include Ford, Virgin Galactic, Tefal, Casio, Nokia, Guinness, Samsung and Unilever. Seymour is also consultant global creative director of design to Unilever’s Dove, Axe/Lynx and Vaseline brands.

The pair have appeared extensively on British television, most notably in two series on design for Channel 4: Better by Design and Designs on your.... They have also appeared on Design Challenge and several radio productions. In the 1980s, Seymour co-wrote the book The Mirrorstone, with Michael Palin, a children's book full of holograms ...

 

More profile about the speaker
Richard Seymour | Speaker | TED.com
TEDSalon London Spring 2011

Richard Seymour: How beauty feels

ریچارد سیمور: زیبایی چطوری حس میشه

Filmed:
1,120,644 views

یک داستان، یک کار هنری، یک چهره، یک شیء طراحی شده -- ما چطوری متوجه میشیم که چیزی زیباست؟ و چرا این مساله برای ما انقدر اهمیت داره؟ ریچارد سیمور بعنوان یک طراح، واکنش ما رو به مفهوم زیبایی، و قدرت شگفت انگیز چیزی که اون رو به نمایش میزاره، کاوش و بررسی میکنه.
- Designer
As a partner in seymourpowell, Richard Seymour designs idea-driven products -- from household goods to trains and motorcycles. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
When I was little --
0
0
2000
وقتی کوچیک بودم -- و راستی، یه موقعی منم کوچیک بودم --
00:17
and by the way, I was little onceیک بار --
1
2000
2000
وقتی کوچیک بودم -- و راستی، یه موقعی منم کوچیک بودم --
00:19
my fatherپدر told me a storyداستان
2
4000
2000
پدرم یه داستان درباره یه ساعت ساز در قرن 18ام برام تعریف کرد.
00:21
about an 18thth centuryقرن watchmakerساعت ساز.
3
6000
2000
پدرم یه داستان درباره یه ساعت ساز در قرن 18ام برام تعریف کرد.
00:23
And what this guy had doneانجام شده:
4
8000
2000
و کاری که این آقا کرده بوده این بوده که:
00:25
he used to produceتولید کردن these fabulouslyافسانه beautifulخوشگل watchesساعت.
5
10000
2000
ساعت های فوق العاده زیبا و شگفت آوری تولید میکرده.
00:27
And one day, one of his customersمشتریان cameآمد into his workshopکارگاه
6
12000
3000
و یه روز، یکی از مشتریاش میاد توی کارگاهش و ازش میخواد که یه ساعت که ازش خریده بوده رو براش تمیز کنه.
00:30
and askedپرسید: him to cleanپاک کن the watch that he'dاو می خواهد boughtخریداری شد.
7
15000
3000
و یه روز، یکی از مشتریاش میاد توی کارگاهش و ازش میخواد که یه ساعت که ازش خریده بوده رو براش تمیز کنه.
00:33
And the guy tookگرفت it apartجدا از هم,
8
18000
2000
و این آقا قطعه های ساعت رو از هم باز میکنه،
00:35
and one of the things he pulledکشیده out was one of the balanceتعادل wheelsچرخ ها.
9
20000
3000
و یکی از چیزایی که از ساعت بیرون میاره یکی از چرخ های بالانسه.
00:38
And as he did so, his customerمشتری noticedمتوجه شدم
10
23000
2000
و در حین اینکه داشته این کار رو میکرده، مشتریش متوجه میشه که
00:40
that on the back sideسمت of the balanceتعادل wheelچرخ was an engravingحکاکی,
11
25000
3000
در پشت اون چرخ بالانس یه حکاکی وجود داره، یه سری حروف.
00:43
were wordsکلمات.
12
28000
2000
در پشت اون چرخ بالانس یه حکاکی وجود داره، یه سری حروف.
00:45
And he said to the guy,
13
30000
2000
و مشتریه به آقاهه میگه،
00:47
"Why have you put stuffچیز on the back
14
32000
2000
"چرا این چیزا رو اون پشت، جایی که کسی نمیبینه قرار دادی؟"
00:49
that no one will ever see?"
15
34000
2000
"چرا این چیزا رو اون پشت، جایی که کسی نمیبینه قرار دادی؟"
00:51
And the watchmakerساعت ساز turnedتبدیل شد around and said,
16
36000
3000
و ساعت ساز برمیگرده و بهش میگه، "خدا میبیندش".
00:54
"God can see it."
17
39000
2000
و ساعت ساز برمیگرده و بهش میگه، "خدا میبیندش".
00:56
Now I'm not in the leastکمترین bitبیت religiousدینی,
18
41000
2000
حالا من یه ذره ام مذهبی نیستم، پدرمم نبوده،
00:58
neitherنه was my fatherپدر,
19
43000
2000
حالا من یه ذره ام مذهبی نیستم، پدرمم نبوده،
01:00
but at that pointنقطه, I noticedمتوجه شدم something happeningاتفاق می افتد here.
20
45000
3000
ولی اون لحظه، متوجه شدم یه چیزایی داره اینجا اتفاق میافته.
01:03
I feltنمد something
21
48000
2000
یه چیزی را با خون و رگ و ریشه ام حس میکردم،
01:05
in this plexusپیروزی of bloodخون vesselsعروق and nervesاعصاب,
22
50000
4000
یه چیزی توی این شبکه عصبی و رگ ها حس کردم،
01:09
and there mustباید be some musclesعضلات in there as well somewhereجایی, I guessحدس بزن.
23
54000
2000
همچنین اونجا باید چند تا عضله هم باشه، حدس میزنم.
01:11
But I feltنمد something.
24
56000
2000
ولی من یه چیزی حس کردم.
01:13
And it was a physiologicalفیزیولوژیکی responseواکنش.
25
58000
3000
و اون یه واکنش فیزیولوژیکی بود.
01:16
And from that pointنقطه on, from my ageسن at the time,
26
61000
3000
و از اون لحظه، از اون موقع توی اون سن و سال،
01:19
I beganآغاز شد to think of things in a differentناهمسان way.
27
64000
2000
شروع کردم به شیوه متفاوتی به مسائل فکر کنم.
01:21
And as I tookگرفت on my careerحرفه as a designerطراح,
28
66000
2000
و وقتی من به عنوان طراح به شغلم ادامه دارم،
01:23
I beganآغاز شد to askپرسیدن myselfخودم the simpleساده questionسوال:
29
68000
3000
من از خودم این سوال ساده رو کردم:
01:26
Do we actuallyدر واقع think beautyزیبایی,
30
71000
2000
زیبایی در اندیشه ماست یا در احساس ما.
01:28
or do we feel it?
31
73000
2000
که آیا ما واقعا درباره زیبایی فکر میکنیم یا حسش میکنیم؟
01:30
Now you probablyشاید know the answerپاسخ to this alreadyقبلا.
32
75000
2000
حالا ممکنه شما از قبل جواب این سوال رو بدونید.
01:32
You probablyشاید think, well, I don't know whichکه one you think it is,
33
77000
3000
شما ممکنه درباره اش فکر کنید، خب، نمیدونم شما فکر میکنید کدومش درسته،
01:35
but I think it's about feelingاحساس beautyزیبایی.
34
80000
3000
ولی من فکر میکنم ما اون رو حس میکنیم.
01:38
And so I then movedنقل مکان کرد on into my designطرح careerحرفه
35
83000
4000
بعدش من به شغلم به عنوان طراح ادامه دادم و با یه سری چیزای مهیج آشنا شدم.
01:42
and beganآغاز شد to find some excitingهیجان انگیز things.
36
87000
2000
بعدش من به شغلم به عنوان طراح ادامه دادم و با یه سری چیزای مهیج آشنا شدم.
01:44
One of the mostاکثر earlyزود work was doneانجام شده in automotiveخودرو designطرح --
37
89000
3000
یکی از اولین هاش، کاری بود که در صنعت طراحی اتومبیل انجام شده بود --
01:47
some very excitingهیجان انگیز work was doneانجام شده there.
38
92000
2000
یه کار خیلی میهجی که اونجا انجام شده بود.
01:49
And duringدر حین a lot of this work,
39
94000
2000
در حالی که این کار رو زیاد انجام میدادیم،ما یه چیزی را فهمیدیم، یا من یه چیزی را فهمیدم،
01:51
we foundپیدا شد something, or I foundپیدا شد something,
40
96000
2000
و در حین انجام دادن این کار ما یه چیزی فهمیدیم، یا من یه چیزی فهمیدم،
01:53
that really fascinatedمجذوب me, and maybe you can rememberیاد آوردن it.
41
98000
3000
که خیلی من رو جذب خودش کرد، و ممکنه که شما هم یادتون بیاد.
01:56
Do you rememberیاد آوردن when lightsچراغ ها used to just go on and off,
42
101000
2000
یادتونه وقتی درِ ماشین رو میبستین، چراغ داخلی ماشین یه دفعه خاموش یا روشن میشد؟
01:58
clickکلیک clickکلیک, when you closedبسته شد the doorدرب in a carماشین?
43
103000
3000
یادتونه وقتی درِ ماشین رو میبستین، چراغ داخلی ماشین یه دفعه خاموش یا روشن میشد؟
02:01
And then somebodyکسی, I think it was BMWبی ام و,
44
106000
2000
بعدش یه نفر، فکر کنم بی.ام.و بود، که چراغ داخلی ای رو ساخت که آروم آروم خاموش میشد.
02:03
introducedمعرفی کرد a lightسبک that wentرفتی out slowlyبه آرامی.
45
108000
3000
بعدش یه نفر، فکر کنم بی.ام.و بود، که چراغ داخلی ای رو ساخت که آروم آروم خاموش میشد.
02:06
Rememberیاد آوردن that?
46
111000
2000
یادتونه؟
02:08
I rememberیاد آوردن it clearlyبه وضوح.
47
113000
2000
من خیلی خوب یادم میاد.
02:10
Do you rememberیاد آوردن the first time you were in a carماشین and it did that?
48
115000
2000
اولین باری که داخل یه ماشین بودین و چراغش اینطوری خاموش شد رو یادتونه؟
02:12
I rememberیاد آوردن sittingنشسته there thinkingفكر كردن, this is fantasticخارق العاده.
49
117000
3000
من خودم رو یادم میاد که اونجا نشسته بودم و به خودم گفتم، این خارق العاده اس.
02:15
In factواقعیت, I've never foundپیدا شد anybodyهر شخصی
50
120000
2000
در واقع هیچکس رو ندیدم که چراغ هایی رو که آروم آروم خاموش میشدن رو دوست نداشته باشه.
02:17
that doesn't like the lightسبک that goesمی رود out slowlyبه آرامی.
51
122000
2000
در واقع هیچکس رو ندیدم که چراغ هایی رو که آروم آروم خاموش میشدن رو دوست نداشته باشه.
02:19
I thought, well what the hell'sجهنم that about?
52
124000
2000
به خودم گفتم، خب جریان این لامصب چیه؟
02:21
So I startedآغاز شده to askپرسیدن myselfخودم questionsسوالات about it.
53
126000
3000
بنابراین من سوالاتی راجع به این موضوع از خودم پرسیدم.
02:24
And the first was, I'd askپرسیدن other people: "Do you like it?" "Yes."
54
129000
3000
اولیش این بود، از مردم سوال میکردم: "دوسش داری؟" "بله."
02:27
"Why?" And they'dآنها می خواهند say, "Oh, it feelsاحساس می کند so naturalطبیعی است,"
55
132000
2000
"چرا؟" و اونها جواب میدادن، "اوه، خیلی طبیعیه،" یا، "قشنگه."
02:29
or, "It's niceخوب."
56
134000
2000
"چرا؟" و اونها جواب میدادن، "اوه، خیلی طبیعیه،" یا، "قشنگه."
02:31
I thought, well that's not good enoughکافی.
57
136000
2000
من معتقد بودم، خب این کافی نیست.
02:33
Can we cutبرش down a little bitبیت furtherبیشتر,
58
138000
2000
ممکنه بتونیم یه مقداری بیشتر متوجه بشیم،
02:35
because, as a designerطراح, I need the vocabularyواژگان, I need the keyboardصفحه کلید,
59
140000
3000
چون به عنوان یه طراح، من به دایره لغت احتیاج دارم، به کلمه های کلیدی نیاز دارم،
02:38
of how this actuallyدر واقع worksآثار.
60
143000
2000
که این واقعا چطوری کار میکنه.
02:40
And so I did some experimentsآزمایشات.
61
145000
2000
پس بنابراین یه سری آزمایشات انجام دادم.
02:42
And I suddenlyناگهان realizedمتوجه شدم
62
147000
2000
و یکدفعه متوجه شدم که دقیقا یه چیز دیگه ای هست که همینطوری کار میکنه --
02:44
that there was something that did exactlyدقیقا that --
63
149000
2000
و یکدفعه متوجه شدم که دقیقا یه چیز دیگه ای هست که همینطوری کار میکنه --
02:46
lightسبک to darkتاریک است in sixشش secondsثانیه --
64
151000
2000
از روشنی به تاریکی در شش ثانیه --
02:48
exactlyدقیقا that.
65
153000
2000
دقیقا همینطوری.
02:50
Do you know what it is? Anyoneهر کسی?
66
155000
3000
شما میدونید اون چیه؟ کسی میدونه؟
02:53
You see, usingاستفاده كردن this bitبیت, the thinkyفکر کن bitبیت,
67
158000
2000
شما با این قسمت از مغز، قسمت فکر کردن اون میبینید،
02:55
the slowآرام bitبیت of the brainمغز -- usingاستفاده كردن that.
68
160000
2000
قسمتی از مغز که به کندی کار میکنه.
02:57
And this isn't a think, it's a feel.
69
162000
2000
و این فکر کردن نیست، حس کردنه.
02:59
And would you do me a favorلطف?
70
164000
2000
و میشه یه لطفی به من بکنید؟
03:01
For the nextبعد 14 minutesدقایق or whateverهر چه it is,
71
166000
2000
برای 14 دقیقه یا هر مقدار دیگه ای که باقی مونده،
03:03
will you feel stuffچیز?
72
168000
2000
میشه قضایا رو حس کنید؟
03:05
I don't need you to think so much as I want you to feel it.
73
170000
3000
بیشتر ازتون میخوام حسشون کنید تا اینکه راجع بهشون فکر کنید.
03:08
I feltنمد a senseاحساس of relaxationآرامش
74
173000
3000
من تمدد اعصابی که با حس انتظار و پیش بینی همراهه رو حس کردم.
03:11
temperedرطوبت with anticipationپیش بینی.
75
176000
3000
من تمدد اعصابی که با حس انتظار و پیش بینی همراهه رو حس کردم.
03:14
And that thing that I foundپیدا شد
76
179000
3000
و اون چیزی که پیدا کردم سینما یا تئاتر بود.
03:17
was the cinemaسینما or the theaterتئاتر.
77
182000
2000
و اون چیزی که پیدا کردم سینما یا تئاتر بود.
03:19
It's actuallyدر واقع just happenedاتفاق افتاد here --
78
184000
2000
دقیقا همینجا اتفاق افتاده -- از روشنی به تاریکی در شش ثانیه.
03:21
lightسبک to darkتاریک است in sixشش secondsثانیه.
79
186000
3000
دقیقا همینجا اتفاق افتاده -- از روشنی به تاریکی در شش ثانیه.
03:24
And when that happensاتفاق می افتد, are you sittingنشسته there going,
80
189000
2000
و وقتی که داره تاریک میشه، شما که اونجا نشستید میگید،
03:26
"No, the movie'sفیلم ها about to startشروع کن,"
81
191000
2000
"نه، فیلم داره شروع میشه،"
03:28
or are you going, "That's fantasticخارق العاده. I'm looking forwardرو به جلو to it.
82
193000
3000
یا میگید، "عالیه. منتظرشم. یه حس انتظار و پیش بینی بهتون دست میده"؟
03:31
I get a senseاحساس of anticipationپیش بینی"?
83
196000
3000
یا میگید، "عالیه. منتظرشم. یه حس انتظار و پیش بینی بهتون دست میده"؟
03:34
Now I'm not a neuroscientistعصب شناس.
84
199000
2000
من متخصص مغز و اعصاب نیستم.
03:36
I don't know even if there is something calledبه نام a conditionedمشروط reflexرفلکس.
85
201000
2000
من نمیدونم حتی چیزی به اسم واکنش شرطی وجود داره یا نه.
03:38
But it mightممکن be.
86
203000
2000
ولی شاید باشه.
03:40
Because the people I speakصحبت to in the northernشمال hemisphereنیمکره
87
205000
2000
چون وقتی با مردم نیمه شمالی که بیشتر سینما میرفتن صحبت میکنم، حس مشابهی دارن.
03:42
that used to go in the cinemaسینما get this.
88
207000
2000
چون وقتی با مردم نیمه شمالی که بیشتر سینما میرفتن صحبت میکنم، حس مشابهی دارن.
03:44
And some of the people I speakصحبت to
89
209000
2000
و وقتی با مردمی که اصلا فیلمی در سینما ندیدن یا به تئاتر نرفتن صحبت میکنم، این رو به همین صورت متوجه نمیشن.
03:46
that have never seenمشاهده گردید a movieفیلم سینما or been to the theaterتئاتر
90
211000
2000
و وقتی با مردمی که اصلا فیلمی در سینما ندیدن یا به تئاتر نرفتن صحبت میکنم، این رو به همین صورت متوجه نمیشن.
03:48
don't get it in the sameیکسان way.
91
213000
2000
و وقتی با مردمی که اصلا فیلمی در سینما ندیدن یا به تئاتر نرفتن صحبت میکنم، این رو به همین صورت متوجه نمیشن.
03:50
Everybodyهمه likesدوست دارد it,
92
215000
2000
همه دوستش دارن،
03:52
but some like it more than othersدیگران.
93
217000
3000
ولی بعضیا بیشتر دوسش دارن.
03:55
So this leadsمنجر می شود me to think of this in a differentناهمسان way.
94
220000
2000
پس این باعث شد من به این موضوع یه جور دیگه ای نگاه کنم.
03:57
We're not feelingاحساس it. We're thinkingفكر كردن beautyزیبایی is in the limbicلنزیک systemسیستم --
95
222000
3000
ما حس اش نمیکنیم. ما در بخش لیمبیک سیستم (قسمتی از مغز) به مفهوم زیبایی فکر می کنیم --
04:00
if that's not an outmodedقدیم ideaاندیشه.
96
225000
2000
اگر این یه ایده از مد افتاده نباشه.
04:02
These are the bitsبیت, the pleasureلذت centersمراکز,
97
227000
3000
این ها مراکز حس کردن لذت هستند،
04:05
and maybe what I'm seeingدیدن and sensingسنجش and feelingاحساس
98
230000
3000
و شاید چیزی که من میبینم و تشخیص میدم و حس میکنم داره بخش فکر کردنم رو دور میزنه.
04:08
is bypassingدور زدن my thinkingفكر كردن.
99
233000
2000
و شاید چیزی که من میبینم و تشخیص میدم و حس میکنم داره بخش فکر کردنم رو دور میزنه.
04:10
The wiringسیم کشی from your sensoryحسی apparatusدستگاه to those bitsبیت
100
235000
3000
مدارهای سلولی داخل مغز شما از آلات حسی به این قسمت
04:13
is shorterکوتاه تر than the bitsبیت that have to passعبور throughاز طریق the thinkyفکر کن bitبیت, the cortexقشر.
101
238000
3000
از اونهایی که به سمت مرکز فکر کردن، بخش کورتکس مغز میره، کوتاهتره.
04:16
They arriveرسیدن first.
102
241000
2000
اونها زودتر میرسن.
04:18
So how do we make that actuallyدر واقع work?
103
243000
3000
خب ما چطوری ازش استفاده میکنیم؟
04:21
And how much of that reactiveواکنش پذیر sideسمت of it
104
246000
2000
و چه مقدار از اون قسمت انفعالی بخاطر چیزیه که از قبل میدونستیم،
04:23
is dueناشی از to what we alreadyقبلا know,
105
248000
2000
و چه مقدار از اون قسمت انفعالی بخاطر چیزیه که از قبل میدونستیم،
04:25
or what we're going to learnیاد گرفتن, about something?
106
250000
2000
یا چیزاییه که میخوایم درباره چیزی یاد بگیریم؟
04:27
This is one of the mostاکثر beautifulخوشگل things I know.
107
252000
2000
این یکی از زیباترین چیزهایی یه که من میشناسم.
04:29
It's a plasticپلاستیک bagکیسه.
108
254000
2000
این یه کیف پلاستیکیه.
04:31
And when I lookedنگاه کرد at it first, I thought, no, there's no beautyزیبایی in that.
109
256000
3000
و وقتی اولین بار دیدمش، معقتد بودم، نه، زیبایی ای در اون نیست.
04:34
Then I foundپیدا شد out,
110
259000
2000
بعدش فهمیدم،
04:36
postپست exposureگرفتن در معرض,
111
261000
2000
بعدش برام فاش شد،
04:38
that this plasticپلاستیک bagکیسه if I put it into a filthyکثیف puddleگودال
112
263000
3000
اگر این کیسه پلاستیکی رو داخل یه گودال آب کثیف
04:41
or a streamجریان filledپر شده with coliformsکالیفرم
113
266000
2000
یا جریان آبی که پر از کلروفرم و همه این چیزهای منزجر کننده بزاریم،
04:43
and all sortsانواع of disgustingچندش آور stuffچیز,
114
268000
2000
یا جریان آبی که پر از کلروفرم و همه این چیزهای منزجر کننده بزاریم،
04:45
that that filthyکثیف waterاب
115
270000
2000
اون آب کثیف به داخل اون کیسه پلاستیکی نفوذ میکنه
04:47
will migrateمهاجرت throughاز طریق the wallدیوار of the bagکیسه by osmosisاسموز
116
272000
3000
اون آب کثیف به داخل اون کیسه پلاستیکی نفوذ میکنه
04:50
and endپایان up insideداخل it as pureخالص, potableقابل شستشو drinkingنوشیدن waterاب.
117
275000
4000
و بصورت آب تمیز و قابل آشامیدنی قابل حملی درمیاد.
04:54
And all of a suddenناگهانی, this plasticپلاستیک bagکیسه
118
279000
2000
و یکدفه، این کیسه پلاستیکی برای من خیلی زیبا شد.
04:56
was extremelyفوق العاده beautifulخوشگل to me.
119
281000
3000
و یکدفه، این کیسه پلاستیکی برای من خیلی زیبا شد.
05:00
Now I'm going to askپرسیدن you again
120
285000
2000
حالا من دوباره ازتون میخوام از اون قسمت احساسی استفاده کنید.
05:02
to switchسوئیچ on the emotionalعاطفی bitبیت.
121
287000
2000
حالا من دوباره ازتون میخوام از اون قسمت احساسی استفاده کنید.
05:04
Would you mindذهن takingگرفتن the brainمغز out,
122
289000
2000
میشه لطفا بخش فکر کردن مغز رو کنار بزارید،
05:06
and I just want you to feel something.
123
291000
2000
و ازتون میخوام چیزی رو حس کنید.
05:08
Look at that. What are you feelingاحساس about it?
124
293000
3000
به اون نگاه کنید. چه چیزی درباره اون حس میکنید؟
05:11
Is it beautifulخوشگل? Is it excitingهیجان انگیز?
125
296000
3000
آیا زیباست؟ آیا مهیجه؟
05:14
I'm watchingتماشا کردن your facesچهره ها very carefullyبا دقت.
126
299000
3000
من دارم چهره های شما رو با دقت نگاه میکنم.
05:17
There's some ratherنسبتا bored-lookingخسته به نظر می رسد gentlemenآقایان
127
302000
2000
چند تا آقای محترم هستند که نسبتا حوصله شون سر رفته
05:19
and some slightlyکمی engaged-lookingمشغول نگاه کردن ladiesخانم ها
128
304000
2000
و چند تا خانم محترم که مشغول نگاه کردن هستند
05:21
who are pickingچیدن up something off that.
129
306000
2000
که دارن یه چیزایی ازش متوجه میشن.
05:23
Maybe there's an innocenceبی گناهی to it.
130
308000
2000
شاید معصومانه اس.
05:25
Now I'm going to tell you what it is. Are you readyآماده?
131
310000
3000
حالا میخوام بهتون بگم این چیه. آماده اید؟
05:28
This is the last actعمل کن on this Earthزمین
132
313000
3000
این آخرین اثر یه دختر کوچیک به نام هایدی یه، پنج ساله،
05:31
of a little girlدختر calledبه نام Heidiهدی, fiveپنج yearsسالها oldقدیمی,
133
316000
3000
این آخرین اثر یه دختر کوچیک به نام هایدی یه، پنج ساله،
05:34
before she diedفوت کرد of cancerسرطان to the spineستون فقرات.
134
319000
3000
قبل از اینکه از سرطان ستون فقرات بمیره.
05:37
It's the last thing she did,
135
322000
2000
آخرین کاریه که کرده، آخرین اثر فیزیکیشه.
05:39
the last physicalفیزیکی actعمل کن.
136
324000
2000
آخرین کاریه که کرده، آخرین اثر فیزیکیشه.
05:41
Look at that pictureعکس.
137
326000
2000
به اون تصویر نگاه کنید.
05:43
Look at the innocenceبی گناهی. Look at the beautyزیبایی in it.
138
328000
3000
به معصومیت اش نگاه کنید. به زیبایی ای که درش هست نگاه کنید.
05:46
Is it beautifulخوشگل now?
139
331000
2000
آیا الان زیباست؟
05:48
Stop. Stop. How do you feel?
140
333000
2000
صبر کنید، صبر کنید، حس تون چیه؟
05:50
Where are you feelingاحساس this?
141
335000
2000
کجا حس اش میکنید؟
05:52
I'm feelingاحساس it here. I feel it here.
142
337000
3000
من دارم اینجا حس اش میکنم. اینجا حس اش میکنم.
05:55
And I'm watchingتماشا کردن your facesچهره ها,
143
340000
2000
و من دارم چهره هاتون رو نگاه میکنم،
05:57
because your facesچهره ها are tellingگفتن me something.
144
342000
2000
چونکه چهره هاتون دارن یه چیزی به من میگن.
05:59
The ladyخانم over there is actuallyدر واقع cryingگریان, by the way.
145
344000
3000
راستی، اون خانم اونجا در حال گریه کردن هستن.
06:02
But what are you doing?
146
347000
2000
ولی دارین چیکار میکنین؟
06:04
I watch what people do.
147
349000
2000
من به کارهایی که مردم میکنن نگاه میکنم.
06:06
I watch facesچهره ها.
148
351000
2000
من به چهره ها نگاه میکنم.
06:08
I watch reactionsواکنش ها.
149
353000
2000
من به عکس العمل ها نگاه میکنم.
06:10
Because I have to know how people reactواکنش نشان می دهند to things.
150
355000
3000
چون من باید بدونم که مردم چه عکس العملی به مسائل نشون میدن.
06:13
And one of the mostاکثر commonمشترک facesچهره ها
151
358000
2000
و یکی از شایع ترین چهره ها در مواجهه با زیبایی، مواجهه با یک دلپذیری گیج کننده،
06:15
on something facedدر مواجهه with beautyزیبایی,
152
360000
2000
و یکی از شایع ترین چهره ها در مواجهه با زیبایی، مواجهه با یک دلپذیری گیج کننده،
06:17
something stupefyinglystupefyingly deliciousخوشمزه - لذیذ,
153
362000
2000
و یکی از شایع ترین چهره ها در مواجهه با زیبایی، مواجهه با یک دلپذیری گیج کننده،
06:19
is what I call the OMGآه خدای من.
154
364000
3000
چهره ایه که من بهش میگم، 'اوه خدای من'.
06:22
And by the way, there's no pleasureلذت in that faceصورت.
155
367000
2000
و راستی، هیچ اثری از لذت توی اون چهره دیده نمیشه.
06:24
It's not a "this is wonderfulفوق العاده!"
156
369000
2000
نشان نمیده که یه چهره عالیه
06:26
The eyebrowsابروها are doing this, the eyesچشم ها are defocusedتخریب شده,
157
371000
3000
ابروها اینطوری میشن، چشمها از حالت تمرکز خارج شدن،
06:29
and the mouthدهان is hangingحلق آویز openباز کن.
158
374000
2000
و دهن آویزونه.
06:31
That's not the expressionاصطلاح of joyشادی.
159
376000
2000
این قیافه ابراز لذت و سرور نداره.
06:33
There's something elseچیز دیگری in that.
160
378000
2000
یه چیز دیگه ای توش هست.
06:35
There's something weirdعجیب و غریب happeningاتفاق می افتد.
161
380000
2000
یه چیز عجیب داره اتفاق می افته.
06:37
So pleasureلذت seemsبه نظر می رسد to be temperedرطوبت
162
382000
3000
بنابراین به نظر میرسه که لذت، با کلی چیزای دیگه ای که درحال اتفاق افتادن هستند قاطی شده.
06:40
by a wholeکل seriesسلسله of differentناهمسان things comingآینده in.
163
385000
2000
بنابراین به نظر میرسه که لذت، با کلی چیزای دیگه ای که درحال اتفاق افتادن هستند قاطی شده.
06:42
Poignancyپوزیتیویسم is a wordکلمه I love as a designerطراح.
164
387000
3000
تاثر کلمه ایه که به عنوان یه طراح خیلی دوستش دارم.
06:45
It meansبه معنای something triggeringراه اندازی a bigبزرگ emotionalعاطفی responseواکنش,
165
390000
3000
معنیش یعنی چیزی که باعث یه واکنش احساسی بزرگ بشه،
06:48
oftenغالبا quiteکاملا a sadغمگین emotionalعاطفی responseواکنش,
166
393000
4000
اغلب یه واکنش احساسی کاملا غمگین،
06:52
but it's partبخشی of what we do.
167
397000
2000
ولی این جزو کاریه که ما میکنیم.
06:54
It isn't just about niceخوب.
168
399000
2000
فقط کار ما راجع به زیبایی نیست.
06:56
And this is the dilemmaدوراهی, this is the paradoxپارادوکس, of beautyزیبایی.
169
401000
2000
و این دشواری و ضد و نقیض بودن زیباییه،
06:58
Sensorilyحساس, we're takingگرفتن in all sortsانواع of things --
170
403000
2000
ما از طریق حسگرهامون همه جور چیزها رو حس میکنیم --
07:00
mixturesمخلوط of things that are good, badبد, excitingهیجان انگیز, frighteningترسناک --
171
405000
4000
ترکیبی از چیزهایی که خوب، بد، مهیج، ترسناک اند --
07:04
to come up with that sensorialحسگر exposureگرفتن در معرض,
172
409000
2000
که باتوجه به چیزهایی که در معرضشون قرار گرفته ایم به حسی برسیم که مشخص میکنه دور و برمون چه خبره.
07:06
that sensationاحساسات of what's going on.
173
411000
2000
که باتوجه به چیزهایی که در معرضشون قرار گرفته ایم به حسی برسیم که مشخص میکنه دور و برمون چه خبره.
07:08
Pathosپاتوس appearsظاهر می شود obviouslyبدیهی است
174
413000
2000
واضحه که حس ترحم بعنوان بخشی از چیزی که همین الان توی نقاشی اون دختربچه دیدید پدیدار میشه.
07:10
as partبخشی of what you just saw in that little girl'sدختر drawingنقاشی.
175
415000
3000
واضحه که حس ترحم بعنوان بخشی از چیزی که همین الان توی نقاشی اون دختربچه دیدید پدیدار میشه.
07:13
And alsoهمچنین triumphپیروزی, this senseاحساس of transcendenceتعالی,
176
418000
3000
و همچنین لذت پیروزی، این حس برتری،
07:16
this "I never knewمی دانست that. Ahآه, this is something newجدید."
177
421000
3000
اینکه میگید "اصلا نمیدونستمش. این یه چیز جدیده."
07:19
And that's packedبسته بندی شده in there as well.
178
424000
2000
اون حس هم اونجا هست.
07:21
And as we assembleجمع کن these toolsابزار,
179
426000
2000
و وقتی که ما این ابزار رو از زاویه دید طراحی کنار هم میزاریم، من خیلی به وجد میام،
07:23
from a designطرح pointنقطه of viewچشم انداز, I get terriblyوحشتناک excitedبرانگیخته about it,
180
428000
3000
و وقتی که ما این ابزار رو از زاویه دید طراحی کنار هم میزاریم، من خیلی به وجد میام،
07:26
because these are things, as we'veما هستیم alreadyقبلا said,
181
431000
2000
چون اینها چیزهایی هستند، که همونطور که قبلا گفتیم،
07:28
they're arrivingرسیدن at the brainمغز, it would seemبه نظر می رسد,
182
433000
2000
به نظر میاد، اونها فبل از پروسس شدن توسط بخش شناختی به مغز میرسند، قبل از اینکه بتوانیم آنها را تغییر بدهیم --
07:30
before cognitionشناختن, before we can manipulateدستکاری them --
183
435000
3000
به نظر میاد، اونها فبل از پروسس شدن توسط بخش شناختی به مغز میرسند، قبل از اینکه بتوانیم آنها را تغییر بدهیم --
07:33
electrochemicalالکتروشیمیایی partyمهمانی tricksترفندها.
184
438000
3000
فوت و فن های بخش الکتروشیمیایی.
07:37
Now what I'm alsoهمچنین interestedعلاقه مند in is:
185
442000
2000
حالا علاوه بر این چیزی که بهش علاقه دارم اینه که:
07:39
Is it possibleامکان پذیر است to separateجداگانه
186
444000
2000
آیا ممکنه که بشه زیبایی ذاتی رو از زیبایی خارجی جدا کرد؟
07:41
intrinsicذاتی and extrinsicبیرونی beautyزیبایی?
187
446000
2000
آیا ممکنه که بشه زیبایی ذاتی رو از زیبایی خارجی جدا کرد؟
07:43
By that, I mean intrinsicallyذاتا beautifulخوشگل things,
188
448000
3000
منظورم از چیزایی که بصورت ذاتی زیبا هستند،
07:46
just something that's exquisitelyفوق العاده beautifulخوشگل,
189
451000
2000
چیزیه که بطور نفیس ای زیباست،
07:48
that's universallyبه طور کلی beautifulخوشگل.
190
453000
2000
چیزی که بطور کلی زیباست.
07:50
Very hardسخت to find. Maybe you've got some examplesمثال ها of it.
191
455000
3000
پیدا کردنش خیلی سخته. شاید شما چندتا نمونه ازش سراغ داشته باشید.
07:53
Very hardسخت to find something that, to everybodyهمه,
192
458000
2000
خیلی سخته که بشه چیزی رو پیدا کرد، که برای همه یه چیز خیلی زیبا باشه،
07:55
is a very beautifulخوشگل thing,
193
460000
2000
خیلی سخته که بشه چیزی رو پیدا کرد، که برای همه یه چیز خیلی زیبا باشه،
07:57
withoutبدون a certainمسلم - قطعی amountمیزان of informationاطلاعات packedبسته بندی شده in there before.
194
462000
4000
بدون اینکه مقدار مشخصی از اطلاعات از قبل راجع بهش بدونیم.
08:01
So a lot of it tendsتمایل دارد to be extrinsicبیرونی.
195
466000
2000
بنابراین خیلی از اونها گرایش به زیبایی خارجی دارند.
08:03
It's mediatedواسطه by informationاطلاعات before the comprehensionدرک مطلب.
196
468000
4000
اطلاعات راجع به اون چیز، قبل از درک اون پا به میان میگذارن.
08:07
Or the information'sاطلاعات addedاضافه on at the back,
197
472000
2000
یا اطلاعاتی که بعد از دیدنشون بهشون اضافه میشه،
08:09
like that little girl'sدختر drawingنقاشی that I showedنشان داد you.
198
474000
3000
مثل نقاشی اون دختربچه که بهتون نشون دادم.
08:12
Now when talkingصحبت کردن about beautyزیبایی
199
477000
2000
حالا وقتی داریم راجع به زیبایی صحبت میکنیم
08:14
you can't get away from the factواقعیت
200
479000
2000
نمیشه از این واقعیت فرار کرد که خیلی از آزمایش ها به این روش
08:16
that a lot experimentsآزمایشات have been doneانجام شده in this way
201
481000
3000
نمیشه از این واقعیت فرار کرد که خیلی از آزمایش ها به این روش
08:19
with facesچهره ها and what have you.
202
484000
2000
روی صورت و یا قسمت های دیگه بدن انجام شده
08:21
And one of the mostاکثر tediousخسته کننده onesآنهایی که, I think,
203
486000
2000
و من معتقدم یکی از کسل کنندترین اونها این بود که زیبائی در تقارن است
08:23
was sayingگفت: that beautyزیبایی was about symmetryتقارن.
204
488000
2000
و من معتقدم یکی از کسل کنندترین اونها این بود که زیبائی در تقارن است.
08:25
Well it obviouslyبدیهی است isn't.
205
490000
2000
خب مشخصه که اینطور نیست.
08:27
This is a more interestingجالب هست one
206
492000
2000
این یکی خیلی جالبه که عکس هایی از نصف صورت به بعضی از آدما نشون داده شد،
08:29
where halfنیم facesچهره ها were shownنشان داده شده to some people,
207
494000
2000
این یکی خیلی جالبه که عکس هایی از نصف صورت به بعضی از آدما نشون داده شد،
08:31
and then to addاضافه کردن them into a listفهرست
208
496000
2000
و بعد ازشون خواسته شد که اونها رو از زیباترین تا معمولی در یک لیست بنویسن.
08:33
of mostاکثر beautifulخوشگل to leastکمترین beautifulخوشگل
209
498000
2000
و بعد ازشون خواسته شد که اونها رو از زیباترین تا معمولی در یک لیست بنویسن.
08:35
and then exposingافشای a fullپر شده faceصورت.
210
500000
2000
و بعد به اونها صورت کامل رو نشون دادند.
08:37
And they foundپیدا شد that it was almostتقریبا exactدقیق coincidenceاتفاقی.
211
502000
2000
و متوجه شدند که تقریبا لیست ها با هم انطباق دارن.
08:39
So it wasn'tنبود about symmetryتقارن.
212
504000
3000
پس زیبایی در داشتن تناسب نبود.
08:42
In factواقعیت, this ladyخانم has a particularlyبه خصوص asymmetricalنامتقارن faceصورت,
213
507000
3000
در واقع، این خانم صورت نامتقارن خاصی داره،
08:45
of whichکه bothهر دو sidesدو طرف are beautifulخوشگل.
214
510000
3000
که دوطرف صورتش زیبا هستند.
08:48
But they're bothهر دو differentناهمسان.
215
513000
2000
ولی هر دوطرف صورتش با هم متفاوت هستن.
08:50
And as a designerطراح, I can't help meddlingمداخله with this,
216
515000
2000
و به عنوان یک طراح، نمیتونم در این مداخله نکنم،
08:52
so I pulledکشیده it to bitsبیت and sortمرتب سازی of did stuffچیز like this,
217
517000
3000
پس من اون رو به تکه های جداگانه تبدیل کردم و یه جورایی یه چیزی شبیه به این درست کردم،
08:55
and triedتلاش کرد to understandفهمیدن what the individualفردی elementsعناصر were,
218
520000
2000
و سعی کردم بفهمم عناصر فردی کدومها بودند، ولی همینطور آنها رو در حین کار حس میکردم.
08:57
but feelingاحساس it as I go.
219
522000
2000
و سعی کردم بفهمم عناصر فردی کدومها بودند، ولی همینطور آنها رو در حین کار حس میکردم.
08:59
Now I can feel a sensationاحساسات of delightلذت and beautyزیبایی
220
524000
3000
حالا من میتونم لذت و زیبایی رو وقتی دارم به اون چشم نگاه میکنم حس کنم.
09:02
if I look at that eyeچشم.
221
527000
2000
حالا من میتونم لذت و زیبایی رو وقتی دارم به اون چشم نگاه میکنم حس کنم.
09:04
I'm not gettingگرفتن it off the eyebrowابرو.
222
529000
2000
این حس رو وقتی دارم به ابرو نگاه میکنم ندارم.
09:06
And the earholeگوشه isn't doing it to me at all.
223
531000
2000
و حفره گوش هیچ حسی در من بوجود نمیاره.
09:08
So I don't know how much this is helpingکمک me,
224
533000
2000
بنابراین نمیدونم چقدر داره کمکم میکنه، ولی داره کمکم میکنه به سمت قسمت هایی برم
09:10
but it's helpingکمک to guideراهنما me to the placesمکان ها
225
535000
2000
بنابراین نمیدونم چقدر داره کمکم میکنه، ولی داره کمکم میکنه به سمت قسمت هایی برم
09:12
where the signalsسیگنال ها are comingآینده off.
226
537000
2000
که سیگنال ها دارن از اون قسمت ها ارسال میشن.
09:14
And as I say, I'm not a neuroscientistعصب شناس,
227
539000
3000
و همونطور که میگم، من متخصص مغز و اعصاب نیستم،
09:17
but to understandفهمیدن how I can startشروع کن to assembleجمع کن things
228
542000
2000
ولی به من میفهمونه که چطور میتوانم چیزها را کنار هم گردآوری کنم که خیلی سریع
09:19
that will very quicklyبه سرعت bypassمیان بر
229
544000
3000
ولی به من میفهمونه که چطور میتوانم چیزها را کنار هم گردآوری کنم که خیلی سریع
09:22
this thinkingفكر كردن partبخشی
230
547000
2000
این قسمت فکر کردن رو دور بزنه
09:24
and get me to the enjoyableلذت بخش precognitiveدقیق شناختی elementsعناصر.
231
549000
3000
و من رو به جوهر و اساس لذتی ببره، که قبل از مرحله شناختی مغزه.
09:28
Anaisآنانی Ninنین and the Talmudتالمود have told us time and time again
232
553000
3000
آناسیس نین و تالمود بارها و بارها بهمون گفتن که ما چیزها رو نه بدانگونه که هستند، بلکه بصورتیکه هستیم، میبینیم.
09:31
that we see things not as they are, but as we are.
233
556000
3000
آناسیس نین و تالمود بارها و بارها بهمون گفتن که ما چیزها رو نه بدانگونه که هستند، بلکه بصورتیکه هستیم، میبینیم.
09:34
So I'm going to shamelesslyبی شرمانه exposeدر معرض گذاشتن something to you,
234
559000
2000
بنابراین من میخوام یه چیزی رو بصورت بیشرمانه به شما نشون بدم،
09:36
whichکه is beautifulخوشگل to me.
235
561000
2000
که برای من زیباست.
09:38
And this is the F1 MVMV Agustaآگوستا.
236
563000
5000
و این یک موتورسیکلت مدل F1 MV Agusta ست
09:43
Ahhhhآهاه.
237
568000
2000
آه.
09:45
It is really -- I mean, I can't expressبیان to you
238
570000
2000
واقعا" برام مشگل که براتون توضیح بدم که این چقدر نفیسه
09:47
how exquisiteنفیس this objectشی is.
239
572000
2000
واقعا" برام مشگل که براتون توضیح بدم که این چقدر نفیسه
09:49
But I alsoهمچنین know why it's exquisiteنفیس to me,
240
574000
3000
ولی خودم میدونم چرا برای من نفیسه،
09:52
because it's a palimpsestpalimpsest of things.
241
577000
3000
چون این مثل یه نسخه خطی لایه لایه، از لایه های مختلفی تشکیل شده.
09:55
It's massesتوده ها and massesتوده ها of layersلایه های.
242
580000
2000
این توده هایی و توده هایی از لایه های مختلفه.
09:57
This is just the bitبیت that protrudesبیرون می آید into our physicalفیزیکی dimensionابعاد.
243
582000
3000
جلوه خارجی اون تنها بخش کوچکیه که به بعد فیزیکی ما میرسه.
10:00
It's something much biggerبزرگتر.
244
585000
2000
اون در اصل چیز بزرگتریه.
10:02
Layerلایه after layerلایه of legendافسانه, sportورزش, detailsجزئیات that resonateرونوشت.
245
587000
3000
لایه روی لایه از افسانه، ورزش، و جزئیات ازش بیرون میاد.
10:05
I mean, if I just go throughاز طریق some of them now --
246
590000
3000
یعنی، اگر فقط به چندتاشون اشاره کنم --
10:08
I know about laminarلمینار flowجریان when it comesمی آید to air-piercingهوا پر سر و صدا objectsاشیاء,
247
593000
3000
من درباره جریان در ورقه های نازک در چیزهایی که در هوا حرکت میکنند اطلاعات دارم،
10:11
and that does it consummatelyبه طور کامل well, you can see it can.
248
596000
3000
و این قضیه، در اونجا بحد کمال به انجام رسیده، شما میبینید که اینطوره.
10:14
So that's gettingگرفتن me excitedبرانگیخته.
249
599000
2000
پس اون من رو به هیجان میاره.
10:16
And I feel that here.
250
601000
2000
و من اون رو اینجام حس میکنم.
10:18
This bitبیت, the bigبزرگ secretراز of automotiveخودرو designطرح --
251
603000
2000
این قسمت، بزرگترین راز طراحی وسایل نقلیه --
10:20
reflectionانعکاس managementمدیریت.
252
605000
2000
مدیریت بازتاب نور.
10:22
It's not about the shapesشکل ها,
253
607000
2000
این مربوط به سر و شکل و اندام نیست،
10:24
it's how the shapesشکل ها reflectمنعکس کننده lightسبک.
254
609000
2000
به این مربوطه که شکل ها چگونه بازتاب نور دارن.
10:26
Now that thing, lightسبک flickersسوسو زدن acrossدر سراسر it as you moveحرکت,
255
611000
3000
حالا، حین اینکه دارید از کنار این رد میشید، نور برق کوتاهی میزنه،
10:29
so it becomesتبدیل می شود a kineticجنبشی objectشی,
256
614000
2000
بنابراین اون به یک شیء محرک تبدیل میشه،
10:31
even thoughگرچه it's standingایستاده still --
257
616000
2000
با وجود اینکه ثابته --
10:33
managedاداره می شود by how brilliantlyدرخشان that's doneانجام شده on the reflectionانعکاس.
258
618000
3000
و این با کار هوشمندانه ای که روی بازتاب نور انجام شده مدیریت شده.
10:36
This little reliefتسکین on the footplateپایه, by the way, to a riderسوار
259
621000
3000
راستی این جاپایی راحت کوچیک، برای راکب موتورسیکلت به معنی اینه که یه چیزایی داره اون زیر اتفاق میافته --
10:39
meansبه معنای there's something going on underneathدر زیر it --
260
624000
2000
راستی این جاپایی راحت کوچیک، برای راکب موتورسیکلت به معنی اینه که یه چیزایی داره اون زیر اتفاق میافته --
10:41
in this caseمورد, a driveراندن chainزنجیر runningدر حال اجرا at 300 milesمایل and hourساعت probablyشاید,
261
626000
3000
اینجا، یک زنجیر چرخ که شاید با سرعت 300 مایل در ساعت در حال حرکته،
10:44
takingگرفتن the powerقدرت from the engineموتور.
262
629000
2000
که داره نیروی محرکه رو از موتور میگیره.
10:46
I'm gettingگرفتن terriblyوحشتناک excitedبرانگیخته
263
631000
2000
وقتی ذهن ام و چشمانم به اینها میخوره، بی اندازه هیجان زده میشم.
10:48
as my mindذهن and my eyesچشم ها flickتلنگر acrossدر سراسر these things.
264
633000
3000
وقتی ذهن ام و چشمانم به اینها میخوره، بی اندازه هیجان زده میشم.
10:51
Titaniumتیتانیوم lacquerلاک on this.
265
636000
3000
پوشش تیتانیومی روی این.
10:54
I can't tell you how wonderfulفوق العاده this is.
266
639000
3000
نمیتونم بهتون بگم که این چقدر شگفت انگیزه.
10:57
That's how you stop the nutsآجیل comingآینده off at highبالا speedسرعت on the wheelچرخ.
267
642000
3000
اینطوریه که از باز شدن پیچ و مهره ها در سرعت بالا جلوگیری میشه.
11:00
I'm really gettingگرفتن into this now.
268
645000
2000
حالا واقعا دارم باهاش حال میکنم.
11:02
And of courseدوره, a racingمسابقه bikeدوچرخه doesn't have a propطرفدار standایستادن,
269
647000
3000
و البته، یه موتورسیکلت مسابقه ای یه نشیمنگاه درست و حسابی نداره،
11:05
but this one, because it's a roadجاده bikeدوچرخه,
270
650000
2000
ولی این یکی داره، چون این برای جاده ساخته شده،
11:07
it all goesمی رود away and it foldsبرابر است into this little gapشکاف.
271
652000
3000
همه اش ادامه پیدا میکنه و در این شکاف کوچک بهم می پیچه.
11:10
So it disappearsناپدید می شود.
272
655000
2000
بنابراین ناپدید میشه.
11:12
And then I can't tell you how hardسخت it is to do that radiatorرادیاتور, whichکه is curvedمنحنی.
273
657000
2000
و من نمیتونم بهتون بگم که ساختن اون رادیاتور که بصورت منحنیه، چقدر سخته.
11:14
Why would you do that?
274
659000
2000
چرا باید اینطوری ساختش؟
11:16
Because I know we need to bringآوردن the wheelچرخ fartherدورتر into the aerodynamicsآیرودینامیک.
275
661000
3000
چون میدونم که ما باید فاصله چرخها رو بخاطر مسائل آیرودینامیک بیشتر کنیم.
11:19
So it's more expensiveگران, but it's wonderfulفوق العاده.
276
664000
2000
بنابراین گرون تر درمیاد، ولی محشره.
11:21
And to capکلاه لبه دار it all,
277
666000
2000
و در کنار همه اینا،
11:23
brandنام تجاری royaltyحق امتیاز --
278
668000
2000
وفاداری به اسم تجاری --
11:25
Agustaآگوستا, Countشمردن Agustaآگوستا,
279
670000
2000
آگوستا، کانت آگوستا،
11:27
from the great historiesتاریخچه of this stuffچیز.
280
672000
2000
برگرفته از تاریخ عظیم این کالا.
11:29
The bitبیت that you can't see is the geniusنابغه that createdایجاد شده this.
281
674000
3000
چیزی که شما نمیتونید ببینید فرد باهوشیه که اینو ساخته.
11:32
Massimoماسیمو Tamburiniتامبوریینی.
282
677000
2000
ماسیمو تامبورینی.
11:34
They call him "The Plumberلوله کش" in Italyایتالیا,
283
679000
2000
توی ایتالیا بهش میگن "اون لوله کشه"،
11:36
as well as "Maestroمأمور,"
284
681000
2000
همینطور بهش "استاد،" هم میگن
11:38
because he actuallyدر واقع is engineerمهندس
285
683000
3000
چون در آن واحد مهندس و صنعت گر و مجسمه سازه.
11:41
and craftsmanکارگر and sculptorمجسمه ساز at the sameیکسان time.
286
686000
3000
چون در آن واحد مهندس و صنعت گر و مجسمه سازه.
11:44
There's so little compromiseمصالحه on this, you can't see it.
287
689000
3000
در ساختن این مصالحه کمی وجود داشته، شما نمیتونید ببینید.
11:47
But unfortunatelyمتاسفانه, the likesدوست دارد of me and people that are like me
288
692000
3000
ولی متاسفانه، من و آدمهایی مثل من باید درباره مقوله زیبایی همه اش مصالحه کنیم.
11:50
have to dealمعامله with compromiseمصالحه all the time with beautyزیبایی.
289
695000
3000
ولی متاسفانه، من و آدمهایی مثل من باید درباره مقوله زیبایی همه اش مصالحه کنیم.
11:53
We have to dealمعامله with it.
290
698000
2000
باید باهاش کنار بیایم.
11:55
So I have to work with a supplyعرضه chainزنجیر, and I've got to work with the technologiesفن آوری ها,
291
700000
3000
خب من باید با تامین کننده های زنجیره ای و با تکنولوژی همکاری کنم،
11:58
and I've got to work with everything elseچیز دیگری all the time,
292
703000
2000
و همواره باید با چیزهای دیگه هم کار کنم،
12:00
and so compromisesمصالحه startشروع کن to fitمناسب into it.
293
705000
3000
و بنابراین مصالحه کردن وارد کار میشه.
12:03
And so look at her.
294
708000
2000
و حالا به این دخترخانم نگاه کنید.
12:05
I've had to make a bitبیت of a compromiseمصالحه there.
295
710000
2000
من باید یه ذره درباره اون مصالحه میکردم.
12:07
I've had to moveحرکت that partبخشی acrossدر سراسر, but only a millimeterمیلی متر.
296
712000
2000
باید اون قسمت رو به جلو میکشیدم، ولی فقط یک میلیمتر.
12:09
No one'sیک نفر noticedمتوجه شدم, have they yetهنوز?
297
714000
2000
کسی متوجه نشده، کسی متوجه شده؟
12:11
Did you see what I did?
298
716000
2000
دیدید چیکار کردم؟
12:13
I movedنقل مکان کرد threeسه things by a millimeterمیلی متر.
299
718000
2000
من سه قسمت رو به اندازه یک میلیمتر جابجا کردم.
12:15
Prettyبسیار? Yes.
300
720000
2000
قشنگه؟ آره.
12:17
Beautifulخوشگل? Maybe lesserکمتر.
301
722000
2000
زیباست؟ شاید کمتر.
12:19
But then, of courseدوره, the consumerمصرف كننده saysمی گوید that doesn't really matterموضوع.
302
724000
4000
ولی بعد، البته، مصرف کننده میگه که اون اصلا مهم نیست.
12:23
So that's okay, isn't it?
303
728000
2000
پس اون خوبه، نه؟
12:25
Anotherیکی دیگر millimeterمیلی متر?
304
730000
2000
یه میلیمتر بیشتر؟
12:27
No one'sیک نفر going to noticeاطلاع those splitشکاف linesخطوط and changesتغییرات.
305
732000
2000
کسی متوجه اون ترک ها و تغییرات نخواهد شد.
12:29
It's that easyآسان to loseاز دست دادن beautyزیبایی,
306
734000
2000
به همین راحتی میشه زیبایی رو از دست داد،
12:31
because beauty'sزیبایی incrediblyطور باور نکردنی difficultدشوار to do.
307
736000
4000
چون زیبا کار کردن به اندازه غیرقابل باوری سخته.
12:35
And only a fewتعداد کمی people can do it.
308
740000
2000
و افراد کمی هستند که میتونن اینکار رو بکنن.
12:37
And a focusتمرکز groupگروه cannotنمی توان do it.
309
742000
3000
و یک گروه متمرکز نمیتونه انجامش بده.
12:40
And a teamتیم rarelyبه ندرت can do it.
310
745000
2000
و یک تیم بندرت میتونه انجامش بده.
12:42
It takes a centralمرکزی cortexقشر, if you like,
311
747000
3000
اون به یک هسته و قشر مرکزی نیاز داره، اگر با من موافق باشید،
12:45
to be ableتوانایی to orchestrateارکستر all those elementsعناصر at the sameیکسان time.
312
750000
3000
برای هماهنگ کردن و موزون کردن اون عناصر در آن واحد.
12:48
This is a beautifulخوشگل waterاب bottleبطری --
313
753000
2000
این یک بطری آب زیباست --
12:50
some of you know of it --
314
755000
2000
بعضی از شماها قبلا دیدیدش --
12:52
doneانجام شده by Rossراس LovegroveLovegrove, the designerطراح.
315
757000
2000
که توسط راس لاوگرو، طراحش، ساخته شده.
12:54
This is prettyبسیار closeبستن to intrinsicذاتی beautyزیبایی. This one,
316
759000
2000
این یکی خیلی به زیبایی ذاتی نزدیکه،
12:56
as long as you know what waterاب is like
317
761000
2000
تا وقتی که میدونید آب چطوریه بعد شما میتونید تجربه اش کنید.
12:58
then you can experienceتجربه this.
318
763000
2000
تا وقتی که میدونید آب چطوریه بعد شما میتونید تجربه اش کنید.
13:00
It's lovelyدوست داشتني because it is an embodimentتجسم
319
765000
2000
این دوست داشتنیه چون یه تجسمیه از چیزی تازه و خوشمزه.
13:02
of something refreshingطراوت and deliciousخوشمزه - لذیذ.
320
767000
2000
این دوست داشتنیه چون یه تجسمیه از چیزی تازه و خوشمزه.
13:04
I mightممکن like it more than you like it,
321
769000
2000
من ممکنه بیشتر از شما دوستش داشته باشم،
13:06
because I know how bloodyخون آشام hardسخت it is to do it.
322
771000
3000
چون من میدونم ساختنش چقدر سخته.
13:09
It's stupefyinglystupefyingly difficultدشوار
323
774000
2000
چون ساختن چیزی که اینطوری بتونه نور رو منعکس کنه بصورت گیج کننده ای سخته،
13:11
to make something that refractsریزش می کند lightسبک like that,
324
776000
3000
چون ساختن چیزی که اینطوری بتونه نور رو منعکس کنه بصورت گیج کننده ای سخته،
13:14
that comesمی آید out of the toolابزار correctlyبه درستی,
325
779000
2000
که از ابزار بصورت درست بیرون بیاد و بدون اینکه بیافته به پایین بره.
13:16
that goesمی رود down the lineخط withoutبدون fallingافتادن over.
326
781000
2000
که از ابزار بصورت درست بیرون بیاد و بدون اینکه بیافته به پایین بره.
13:18
Underneathدر زیر this, like the storyداستان of the swanقوچان,
327
783000
3000
پشت این، مثل داستان اون قو، میلیون چیز هست که به سختی میشه انجام داد.
13:21
is a millionمیلیون things very difficultدشوار to do.
328
786000
3000
پشت این، مثل داستان اون قو، میلیون چیز هست که به سختی میشه انجام داد.
13:24
So all hailتگرگ to that.
329
789000
2000
بنابراین درود بر آن.
13:26
It's a fantasticخارق العاده exampleمثال, a simpleساده objectشی.
330
791000
3000
این یک نمونه خارق العاده است، یک شیء ساده.
13:29
And the one I showedنشان داد you before was, of courseدوره, a massivelyبه شدت complexپیچیده one.
331
794000
3000
و اونی که قبلا بهتون نشون دارم، البته، یه نمونه پیچیده بود.
13:32
And they're workingکار کردن in beautyزیبایی
332
797000
2000
و بخاطر همین کارکرد تقریبا متفاوتی در زیبایی دارند.
13:34
in slightlyکمی differentناهمسان waysراه ها because of it.
333
799000
3000
و بخاطر همین کارکرد تقریبا متفاوتی در زیبایی دارند.
13:37
You all, I guessحدس بزن, like me,
334
802000
2000
همه شما، فکر می کنم، مثل من، از دیدن یک رقص یک رقاص باله لذت ببرید.
13:39
enjoyلذت بردن watchingتماشا کردن a balletباله dancerرقصنده danceرقص.
335
804000
2000
همه شما، فکر می کنم، مثل من، از دیدن یک رقص یک رقصنده باله لذت ببرید.
13:41
And partبخشی of the joyشادی of it is, you know the difficultyمشکل.
336
806000
3000
و میدونید، قسمتی از لذتش، بخاطر دشواری اونه.
13:44
You alsoهمچنین mayممکن است be takingگرفتن into accountحساب the factواقعیت that it's incrediblyطور باور نکردنی painfulدردناک.
337
809000
3000
و ممکنه به این نکته هم توجه کنید که اون بصورت باورنکردنی ای دردناکه.
13:47
Anybodyهر شخصی seenمشاهده گردید a balletباله dancer'sرقصنده toesانگشتان پا
338
812000
2000
کسی پنجه های رقصنده های باله رو وقتی که از کفش بیرون میان رو دیده؟
13:49
when they come out of the pointsنکته ها?
339
814000
2000
کسی شست های پاهای رقصنده های باله رو وقتی که از کفش بیرون میان رو دیده؟
13:51
While she's doing these gracefulبرازنده arabesquesarabesques and pliesمی کشد and what have you,
340
816000
3000
در حین اینکه داره اون حرکات باشکوه رو براتون انجام میده،
13:54
something horrible'sوحشتناک going on down here.
341
819000
3000
یه اتفاق دردناکی داره در قسمت پنجه هاش میافته.
13:57
The comprehensionدرک مطلب of it
342
822000
2000
دونستن این موضوع باعث بالارفتن درک ما از زیبایی و از اون چیزی که در حال اجرا شدنه میشه.
13:59
leadsمنجر می شود us to a greaterبزرگتر and heightenedبالا بردن senseاحساس
343
824000
2000
دونستن این موضوع باعث بالارفتن درک ما از زیبایی و از اون چیزی که در حال اجرا شدنه میشه.
14:01
of the beautyزیبایی of what's actuallyدر واقع going on.
344
826000
2000
دونستن این موضوع باعث بالارفتن درک ما از زیبایی و از اون چیزی که در حال اجرا شدنه میشه.
14:03
Now I'm usingاستفاده كردن microsecondsمیکروسکهای wronglyاشتباه here,
345
828000
2000
دارم از میکروثانیه ها به اشتباه استفاده میکنم، پس لطفا ندیده بگیرید.
14:05
so please ignoreچشم پوشی me.
346
830000
2000
دارم از میکروثانیه ها به اشتباه استفاده میکنم، پس لطفا ندیده بگیرید.
14:07
But what I have to do now, feelingاحساس again,
347
832000
2000
ولی کاری که الان باید بکنم، اینه که دوباره حس کنم،
14:09
what I've got to do is to be ableتوانایی to supplyعرضه enoughکافی of these enzymesآنزیم ها,
348
834000
3000
کاری که باید بکنم اینه که بتونم به اندازه کافی از این آنزیم ها تامین کنم،
14:12
of these triggersباعث می شود into something earlyزود on in the processروند,
349
837000
3000
از این تحریک کننده ها در یه چیز زودهنگام در این فرآیند،
14:15
that you pickانتخاب کنید it up,
350
840000
2000
که شما نه از طریق فکر کردن بلکه از طریق حس کردن، متوجه اون بشید.
14:17
not throughاز طریق your thinkingفكر كردن, but throughاز طریق your feelingاحساس.
351
842000
2000
که شما نه از طریق فکر کردن بلکه از طریق حس کردن، متوجه اون بشید.
14:19
So we're going to have a little experimentآزمایشی.
352
844000
2000
حالا ما یه آزمایش کوچک میکنیم.
14:21
Right, are you readyآماده? I'm going to showنشان بده you something for a very, very briefمختصر momentلحظه.
353
846000
3000
خب، آماده اید؟ میخوام برای مدت خیلی خیلی کوتاهی یه چیزی بهتون نشون بدم.
14:24
Are you readyآماده? Okay.
354
849000
3000
آماده اید؟ خب.
14:27
Did you think that was a bicycleدوچرخه when I showedنشان داد it to you at the first flashفلاش?
355
852000
2000
آیا شما فکر میکنید که اون یه دوچرخه بود وقتی که برای اولین بار بهتون نشونش دادم؟
14:29
It's not.
356
854000
2000
نه، یه دوچرخه نیست.
14:31
Tell me something, did you think it was quickسریع when you first saw it? Yes you did.
357
856000
4000
یه چیزی بهم بگید، آیا وقتی برای اولین بار دیدیدش، فکر کردید وسیله سریعیه؟ بله شما این فکر رو کردید.
14:35
Did you think it was modernمدرن? Yes you did.
358
860000
2000
آیا فکر کردید که مدرنه؟ بله شما این فکر رو کردید.
14:37
That blipتلنگر, that informationاطلاعات, shotشات into you before that.
359
862000
3000
اون تصویر لحظه ای، اون اطلاعات، قبل از اون به سمت شما اومد.
14:40
And because your brainمغز starterشروع کننده motorموتور beganآغاز شد there,
360
865000
3000
و چون موتور استارتر مغز شما اونجا شروع بکار کرد،
14:43
now it's got to dealمعامله with it.
361
868000
2000
حالا باید باهاش درگیر بشه و کنار بیاد.
14:45
And the great thing is, this motorcycleموتورسیکلت has been styledمدل دهید this way
362
870000
2000
و مهمترین مساله اینه که، این موتورسیکلت به این صورت طراحی شده
14:47
specificallyبه طور مشخص to engenderانگیزه a senseاحساس
363
872000
2000
مخصوصا به صورتی که حسی رو بوجود بیاره
14:49
that it's greenسبز technologyتکنولوژی and it's good for you
364
874000
3000
که برپایه تکنولوژی سبزه و برای شما مفیده
14:52
and it's lightسبک and it's all partبخشی of the futureآینده.
365
877000
3000
و سبکه و قسمتی از آینده اس.
14:55
So is that wrongاشتباه?
366
880000
2000
حالا آیا اون اشتباهه؟
14:57
Well in this caseمورد it isn't,
367
882000
2000
خب در این مورد اشتباه نیست،
14:59
because it's a very, very ecologically-soundاکولوژیکی صدا pieceقطعه of technologyتکنولوژی.
368
884000
3000
چون اون یک وسیله تکنولوژیکی است که خیلی با محیط سازگار است.
15:02
But you're a slaveبرده of that first flashفلاش.
369
887000
2000
ولی شما اسیر اون لحظه اول هستید.
15:04
We are slavesبردگان to the first fewتعداد کمی fractionsکسری of a secondدومین --
370
889000
4000
ما اسیر اولین کسرهای ثانیه هستیم -- و اون دقیقا جاییه که کارهای من روی قفسه های فروشگاه برنده یا بازنده میشن.
15:08
and that's where much of my work
371
893000
2000
ما اسیر اولین کسرهای ثانیه هستیم -- و اون دقیقا جاییه که کارهای من روی قفسه های فروشگاه برنده یا بازنده میشن.
15:10
has to winپیروزی or loseاز دست دادن,
372
895000
2000
ما اسیر اولین کسرهای ثانیه هستیم -- و اون دقیقا جاییه که کارهای من روی قفسه های فروشگاه برنده یا بازنده میشن.
15:12
on a shelfتاقچه in a shopفروشگاه.
373
897000
2000
ما اسیر اولین کسرهای ثانیه هستیم -- و اون دقیقا جاییه که کارهای من روی قفسه های فروشگاه برنده یا بازنده میشن.
15:14
It winsبرنده می شود or losesاز دست می دهد at that pointنقطه.
374
899000
2000
در اون مرحله برنده یا بازنده میشه.
15:16
You mayممکن است see 50, 100, 200 things on a shelfتاقچه
375
901000
3000
شما ممکنه درحال قدم زدن 50، 100، 200 جنس روی قفسه ببینید،
15:19
as you walkراه رفتن down it,
376
904000
2000
شما ممکنه درحال قدم زدن 50، 100، 200 جنس روی قفسه ببینید،
15:21
but I have to work withinدر داخل that domainدامنه,
377
906000
2000
ولی من باید در اون حوزه کار کنم،
15:23
to ensureاطمینان حاصل کنید that it getsمی شود you there first.
378
908000
3000
که مطمئن بشم بعنوان اولین انتخاب شما بشه.
15:26
And finallyسرانجام, the layerلایه that I love, of knowledgeدانش.
379
911000
3000
و در آخر، قشری که من خیلی دوستش دارم، لایه دانش.
15:29
Some of you, I'm sure, will be familiarآشنا with this.
380
914000
2000
مطمئنم، بعضی از شماها، با این آشنا خواهید شد.
15:31
What's incredibleباور نکردنی about this,
381
916000
2000
باورنکردنی اینه که،
15:33
and the way I love to come back to it,
382
918000
2000
و من هم خیلی دوست دارم بهش برگردم،
15:35
is this is takingگرفتن something that you hateنفرت or boresسوراخ ها you,
383
920000
3000
اینه که این چیزیه که شما ازش متنفرید و حوصله تون رو سر میبره،
15:38
foldingتاشو clothesلباس ها,
384
923000
2000
تا کردن لباسها،
15:40
and if you can actuallyدر واقع do this --
385
925000
2000
و اگر شما میتونید واقعا انجامش بدید --
15:42
who can actuallyدر واقع do this? Anybodyهر شخصی try to do this?
386
927000
2000
چه کسی میتونه واقعا انجامش بده؟ کسی امتحان کرده اینکارو بکنه؟
15:44
Yeah?
387
929000
2000
آره؟
15:46
It's fantasticخارق العاده, isn't it?
388
931000
2000
این خارق العاده است، اینطور نیست؟
15:48
Look at that. Do you want to see it again?
389
933000
2000
ببینیدش، میخواید یه بار دیگه ببینیدش؟
15:50
No time. It saysمی گوید I have two minutesدقایق left, so we can't do this.
390
935000
3000
وقت نداریم. تایمر میگه دو دقیقه وقت داریم، بنابراین نمیتونیم دوباره ببینیمش.
15:53
But just go to the Webوب, YouTubeیوتیوب,
391
938000
2000
ولی کافیه برید به سایت یوتوب و "folding T-shirt" رو جستجو کنید.
15:55
pullکشیدن it down, "foldingتاشو T-shirtتی شرت."
392
940000
2000
ولی کافیه برید به سایت یوتوب و "folding T-shirt" رو جستجو کنید.
15:57
That's how underpaidکم هزینه younger-agedجوان تر people have to foldتا کردن your T-shirtتی شرت.
393
942000
3000
جوون هایی که حقوق کمی میگیرن، باید اینطوری تی شرت های شما رو تا کنند.
16:00
You didn't maybe know it.
394
945000
2000
شاید شما اینو نمیدونستید.
16:02
But how do you feel about it?
395
947000
2000
ولی شما چه حسی راجع بهش دارید؟
16:04
It feelsاحساس می کند fantasticخارق العاده when you do it, you look forwardرو به جلو to doing it,
396
949000
2000
انجام دادنش خیلی حس باحالی به آدم میده، همش دلش میخواد تکرارش کنه،
16:06
and when you tell somebodyکسی elseچیز دیگری about it -- like you probablyشاید have --
397
951000
3000
و وقتی درباره اش به دیگران صحبت میشه -- انگار قبلا صحبت کرده اید --
16:09
you look really smartهوشمندانه.
398
954000
2000
آدم خیلی باهوش به نظر میرسه.
16:11
The knowledgeدانش bubbleحباب that sitsنشسته around the outsideخارج از,
399
956000
2000
حباب دانشی که خودش رو بروز میده،
16:13
the stuffچیز that costsهزینه ها nothing,
400
958000
2000
چیزهایی که خرجی بر نمیدارن،
16:15
because that knowledgeدانش is freeرایگان --
401
960000
2000
چون اون دانش، مجانیه --
16:17
bundleبسته نرم افزاری that togetherبا یکدیگر and where do we come out?
402
962000
2000
اون رو به اون صورت ببندید و به کجا میرسیم؟
16:19
Formفرم followsبه دنبال آن است functionعملکرد?
403
964000
3000
فرم از عملکرد تبعیت میکنه؟
16:22
Only sometimesگاه گاهی. Only sometimesگاه گاهی.
404
967000
3000
فقط یه وقتهایی. فقط یه وقتهایی.
16:25
Formفرم is functionعملکرد. Formفرم is functionعملکرد.
405
970000
3000
فرم خود عملکرده. فرم خود عملکرده.
16:28
It informsاطلاع می دهد, it tellsمی گوید us,
406
973000
2000
اون به ما اطلاعات میده، ما رو خبر میکنه،
16:30
it suppliesتدارکات us answersپاسخ ها before we'veما هستیم even thought about it.
407
975000
3000
اون حتی قبل از اینکه به جواب ها فکر کرده باشیم، ما رو به جواب میرسونه.
16:33
And so I've stoppedمتوقف شد usingاستفاده كردن wordsکلمات like "formفرم,"
408
978000
2000
بنابراین من به عنوان یک طراح دیگه از کلمه هایی مثل "فرم" و "عملکرد" استفاده نمیکنم.
16:35
and I've stoppedمتوقف شد usingاستفاده كردن wordsکلمات like "functionعملکرد" as a designerطراح.
409
980000
2000
بنابراین من به عنوان یک طراح دیگه از کلمه هایی مثل "فرم" و "عملکرد" استفاده نمیکنم.
16:37
What I try to pursueدنبال کردن now
410
982000
2000
چیزی که الان به دنبالش هستم، کارکرد احساسی چیزهاست.
16:39
is the emotionalعاطفی functionalityعملکرد of things.
411
984000
2000
چیزی که الان به دنبالش هستم، کارکرد احساسی چیزهاست.
16:41
Because if I can get that right,
412
986000
3000
چون اگه من بتونم اون رو درست انجام بدم،
16:44
I can make them wonderfulفوق العاده, and I can make them repeatedlyبارها و بارها wonderfulفوق العاده.
413
989000
3000
میتونم اونها رو بصورت شگفت آوری درست کنم، و میتونم اونها رو بصورت پی در پی شگفت آور کنم.
16:47
And you know what those productsمحصولات and servicesخدمات are,
414
992000
2000
و شما میدونید اونها کدوم محصولات و خدمات هستند،
16:49
because you ownخودت some of them.
415
994000
2000
چون شما صاحب بعضی از اونها هستین.
16:51
They're the things that you'dمی خواهی snatchخراب کردن if the houseخانه was on fireآتش.
416
996000
3000
اونها چیزایی هستند که اگر خونه آتش بگیره - برای نجاتشون - اونها رو می قاپید.
16:54
Formingتشکیل the emotionalعاطفی bondرابطه
417
999000
2000
شکل دادن رابطه احساسی بین این چیزها و شما
16:56
betweenبین this thing and you
418
1001000
2000
شکل دادن رابطه احساسی بین این چیزها و شما
16:58
is an electrochemicalالکتروشیمیایی partyمهمانی trickترفند
419
1003000
2000
فوت و فن الکتروشیمیایی ایه
17:00
that happensاتفاق می افتد before you even think about it.
420
1005000
3000
که حتی قبل از اینکه فکرش رو بکنید اتفاق میافته.
17:03
Thank you very much.
421
1008000
2000
خیلی از شما متشکرم.
17:05
(Applauseتشویق و تمجید)
422
1010000
4000
(تشویق حاضرین)
Translated by Bidel Akbari
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Richard Seymour - Designer
As a partner in seymourpowell, Richard Seymour designs idea-driven products -- from household goods to trains and motorcycles.

Why you should listen

Designer Richard Seymour works on products with soul -- from a curvy, swoopy iron to a swift and sleek city motorcycle. Seymourpowell is regarded as one of the world’s leading product and innovation design consultancies, with clients who include Ford, Virgin Galactic, Tefal, Casio, Nokia, Guinness, Samsung and Unilever. Seymour is also consultant global creative director of design to Unilever’s Dove, Axe/Lynx and Vaseline brands.

The pair have appeared extensively on British television, most notably in two series on design for Channel 4: Better by Design and Designs on your.... They have also appeared on Design Challenge and several radio productions. In the 1980s, Seymour co-wrote the book The Mirrorstone, with Michael Palin, a children's book full of holograms ...

 

More profile about the speaker
Richard Seymour | Speaker | TED.com