ABOUT THE SPEAKER
Chip Kidd - Graphic designer
Chip Kidd's book jacket designs spawned a revolution in the art of American book packaging.

Why you should listen

You know a Chip Kidd book when you see it -- precisely because it's unexpected, non-formulaic, and perfectly right for the text within. As a graphic designer for Alfred A. Knopf since 1986, Kidd has designed shelves full of books, including classics you can picture in a snap: Jurassic Park, Naked by David Sedaris, All the Pretty Horses … His monograph, Chip Kidd: Book One, contains work spanning two decades. As editor and art director for Pantheon Graphic novels, Kidd has commissioned work from cartoonists including Chris Ware, Art Spiegelman, Dan Clowes and Art Spiegelman. He's a novelist as well, author of The Cheese Monkeys and The Learners.

Chip received the Cooper-Hewitt’s National Design Award for Communication in 2007, the International Center of Photography’s Infinity Award for Design in 1997 and the AIGA Medal in 2014.

Kidd is the author of the TED Book, Judge This.

More profile about the speaker
Chip Kidd | Speaker | TED.com
TED2012

Chip Kidd: Designing books is no laughing matter. OK, it is.

چیپ کید: طراحی کتاب بچه بازی نیست. راستش، هست.

Filmed:
2,475,812 views

"چیپ کید" از روی جلد کتاب ها در مورد آن ها قضاوت نمی‌کند، او جلد‌هایی را طراحی می‌کند که محتوای کتاب را در خود دارند -- و این کار را با شوخ طبعی شریرانه ای انجام می دهد. در یکی از خنده دار ترین سخنرانی های مراسم TED2012، او هنر و تفکر عمیق مربوط به طراحی‌های جلدش را نشان می‌دهد. (ضبط شده در بخش "استودیوی طراحی" در TED2012، میزبانی شده توسط چی پِرلمَن" و "دِیوید راکوِل".)
- Graphic designer
Chip Kidd's book jacket designs spawned a revolution in the art of American book packaging. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:21
Hiسلام.
0
6000
2000
سلام.
00:23
(Laughterخنده)
1
8000
2000
(خنده‌ی حاضرین)
00:25
I did that for two reasonsدلایل.
2
10000
3000
من این کار را به دو دلیل انجام دادم.
00:28
First of all, I wanted to give you
3
13000
3000
اول این که، می خواستم در اولین برخورد حضوریمان
00:31
a good visualبصری first impressionاحساس؛ عقیده؛ گمان.
4
16000
3000
شما را تحت تأثیر قرار بدهم.
00:34
But the mainاصلی reasonدلیل I did it is that
5
19000
3000
اما دلیل اصلی انجام این کار،
00:37
that's what happensاتفاق می افتد to me when I'm forcedمجبور شدم to wearپوشیدن
6
22000
3000
این بود که وقتی مجبور می شوم میکروفن چندش‌آوری
00:40
a Ladyبانوی Gagaگاگا skankyاسکانی micمیکروفون.
7
25000
3000
شبیه به میکروفن لیدی گاگا (خواننده ی سبک پاپ) را به خودم وصل کنم اداهایش را هم در می آورم.
00:43
(Laughterخنده)
8
28000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
00:46
I'm used to a stationaryایستاده micمیکروفون.
9
31000
4000
من به میکروفن‌های ثابت عادت دارم.
00:50
It's the sensibleمعقول shoeکفش of publicعمومی addressنشانی.
10
35000
3000
معمولاً مردم این طور راحت‌تر هستند.
00:53
(Laughterخنده)
11
38000
6000
(خنده‌ی حاضرین)
00:59
But you clampگیره this thing on my headسر, and something happensاتفاق می افتد.
12
44000
3000
ولی این میکروفن را به سرم چسباندند، و من هم واکنش به خصوصی نشان دادم.
01:02
I just becomeتبدیل شدن به skankyاسکانی.
13
47000
3000
کمی چندش‌آور می‌شوم.
01:05
(Laughterخنده) So I'm sorry about that.
14
50000
4000
(خنده‌ی حاضرین) پس بابت انجام این حرکت معذرت می‌خواهم.
01:09
And I'm alreadyقبلا off-messageخاموش پیام.
15
54000
3000
و احساس می‌کنم فکر می‌کنید دارم مزخرف می‌گویم.
01:12
(Laughterخنده)
16
57000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
01:15
Ladiesخانم ها and gentlemenآقایان,
17
60000
3000
خانم‌ها و آقایان،
01:18
I have devotedاختصاص داده شده است the pastگذشته 25 yearsسالها of my life
18
63000
4000
من در ۲۵ سال گذشته از زندگیم،
01:22
to designingطراحی booksکتاب ها.
19
67000
2000
طراحی کتاب انجام می‌دادم.
01:24
("Yes, BOOKSکتاب ها. You know, the boundمحدود است volumesجلد with inkجوهر on paperکاغذ.
20
69000
2000
("بله، `کتاب‌ها`. می دانید، تعداد محدودی از ورق‌های کاغذ که رویشان جوهر هست.
01:26
You cannotنمی توان turnدور زدن them off with a switchسوئیچ.
21
71000
2000
و نمی‌توان آن‌ها را با یک دکمه خاموش کرد.
01:28
Tell your kidsبچه ها.")
22
73000
2000
ابن را به بچه‌هایتان بگویید.")
01:30
It all sortمرتب سازی of startedآغاز شده as a benignخوش خیم mistakeاشتباه,
23
75000
4000
تمام این داستان با اشتباه کوچکی شروع شد،
01:34
like penicillinپنی سیلین. (Laughterخنده)
24
79000
3000
مثل کشف پنیسیلین. (خنده‌ی حاضرین)
01:37
What I really wanted
25
82000
3000
هدف اصلی من،
01:40
was to be a graphicگرافیک designerطراح
26
85000
2000
این بود که در یک شرکت بزرگ طراحی در نیویورک
01:42
at one of the bigبزرگ designطرح firmsشرکت ها in Newجدید Yorkیورک Cityشهر.
27
87000
2000
طراح گرافیکی بشوم.
01:44
But uponبر arrivalورود there,
28
89000
3000
اما وقتی در پاییز ۱۹۸۶ به آن‌جا رسیدم،
01:47
in the fallسقوط of 1986, and doing a lot of interviewsمصاحبه ها,
29
92000
4000
و کُلّی مصاحبه انجام دادم،
01:51
I foundپیدا شد that the only thing I was offeredارایه شده
30
96000
3000
فهمیدم که تنها پیشنهادی که در آن‌جا به من شده است،
01:54
was to be Assistantدستیار to the Artهنر Directorکارگردان at Alfredآلفرد A. Knopfنئوپف,
31
99000
3000
دستیاری مدیر هنری در مؤسسه‌ی "آلفرِد اِی.کِناف" است،
01:57
a bookکتاب publisherناشر.
32
102000
2000
یک مؤسسه‌ی چاپ کتاب.
01:59
Now I was stupidاحمق,
33
104000
3000
من خیلی احمق بودم،
02:02
but not so stupidاحمق that I turnedتبدیل شد it down.
34
107000
3000
البته نه آن قدر که آن پیشنهاد را رد کنم.
02:05
I had absolutelyکاملا no ideaاندیشه
35
110000
3000
من فکرش را هم نمی‌کردم،
02:08
what I was about to becomeتبدیل شدن به partبخشی of,
36
113000
2000
که قرار بود عضو چه مؤسسه ای بشوم،
02:10
and I was incrediblyطور باور نکردنی luckyخوش شانس.
37
115000
2000
و البته فوق العاده خوش شانس بودم.
02:12
Soonبه زودی, it had occurredرخ داده است to me what my jobکار was.
38
117000
4000
خیلی زود، کارم را شروع کردم.
02:16
My jobکار was to askپرسیدن this questionسوال:
39
121000
3000
کار من این بود که از بقیه بپرسم:
02:19
"What do the storiesداستان ها look like?"
40
124000
1000
"داستان‌ها چطور به نظر می رسند؟"
02:20
Because that is what Knopfنئوپف is.
41
125000
3000
چون این هدف مؤسسه‌ی کِیناف است.
02:23
It is the storyداستان factoryکارخانه, one of the very bestبهترین in the worldجهان.
42
128000
3000
این مؤسسه یک کارخانه ی تولید داستان است، یکی از بهترین‌ها در نوع خودش در جهان.
02:26
We bringآوردن storiesداستان ها to the publicعمومی.
43
131000
3000
ما به مردم داستان می‌دهیم.
02:29
The storiesداستان ها can be anything,
44
134000
3000
داستان‌ها می توانند درباره‌ی هر چیزی باشند،
02:32
and some of them are actuallyدر واقع trueدرست است.
45
137000
2000
و بعضی از آن‌ها واقعی هستند.
02:34
But they all have one thing in commonمشترک:
46
139000
5000
اما همه‌ی آن‌ها یک چیز مشترک دارند:
02:39
They all need to look like something.
47
144000
3000
همه‌ی آن‌ها باید یک جور به نظر برسند.
02:42
They all need a faceصورت.
48
147000
3000
همه‌ی آن‌ها نیاز به یک صورت دارند.
02:45
Why? To give you a first impressionاحساس؛ عقیده؛ گمان
49
150000
4000
چرا؟ تا به شما یک حس اولیه
02:49
of what you are about to get into.
50
154000
3000
در مورد داستانی که می‌خواهید واردش بشوید بدهد.
02:52
A bookکتاب designerطراح givesمی دهد formفرم to contentمحتوا,
51
157000
4000
یک طراح کتاب به محتوای کتاب شکل می دهد،
02:56
but alsoهمچنین
52
161000
2000
اما همین طور
02:58
managesمدیریت می کند a very carefulمراقب باشید balanceتعادل betweenبین the two.
53
163000
3000
تعادل دقیقی را بین این دو برقرار می‌کند.
03:01
Now, the first day
54
166000
2000
در اولین روز آموزشم
03:03
of my graphicگرافیک designطرح trainingآموزش at Pennپن Stateدولت Universityدانشگاه,
55
168000
3000
در رشته ی طراحی گرافیک در دانشگاه "پِن اِستِیت"،
03:06
the teacherمعلم, Lannyلانی SommeseSommese, cameآمد into the roomاتاق
56
171000
3000
استادم، "لَنی سُومِز"، وارد کلاس شد
03:09
and he drewکشید a pictureعکس of an appleسیب on the blackboardتخته سیاه,
57
174000
3000
و تصویر یک سیب را روی تخته سیاه کشید،
03:12
and wroteنوشت the wordکلمه "Appleسیب" underneathدر زیر,
58
177000
2000
و کلمه‌ی "سیب" را پایینش نوشت،
03:14
and he said, "OK. Lessonدرس one. Listen up."
59
179000
3000
و گفت، "خیلی خب. درس اول. گوش کنید."
03:17
And he coveredپوشش داده شده up the pictureعکس and he said,
60
182000
3000
و تصویری را که کشیده بود پوشاند و گفت،
03:20
"You eitherیا say this," and then he coveredپوشش داده شده up the wordکلمه,
61
185000
3000
"شما یا این را می گویید،" و بعد کلمه را پوشاند،
03:23
"or you showنشان بده this.
62
188000
3000
"یا این را نشان می دهید.
03:26
But you don't do this."
63
191000
3000
ولی هر دو کار را با هم انجام ندهید."
03:29
Because this is treatingدرمان your audienceحضار like a moronخدانگهدار.
64
194000
5000
چون با این کار مخاطبتان احساس می‌کند او را احمق فرض کرده اید.
03:34
(Laughterخنده)
65
199000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
03:37
And they deserveسزاوار better.
66
202000
3000
و آن‌ها لیاقتشان بیشتر از این است.
03:40
And loلو and beholdشاهد, soonبه زودی enoughکافی,
67
205000
2000
و دست بر قضا، خیلی زود،
03:42
I was ableتوانایی to put this theoryتئوری to the testتست
68
207000
3000
توانستم این نظریه را در مورد دو کتاب
03:45
on two booksکتاب ها that I was workingکار کردن on for Knopfنئوپف.
69
210000
4000
که در مؤسسه‌ی کِیناف بر روی آن‌ها کار می‌کردم آزمایش کنم.
03:49
The first was Katharineکاترین Hepburn'sهپبورن memoirsخاطرات,
70
214000
4000
اولین کتاب شرح زندگی "کاتارین هِپبِرن" (بازیگر معروف آمریکایی) بود،
03:53
and the secondدومین was a biographyزندگینامه of Marleneمارلین Dietrichدیتریش.
71
218000
3000
و دومی زندگینامه‌ی "مارلِن دیتریچ" (بازیگر معروف آمریکایی).
03:56
Now the Hepburnهپبورن bookکتاب
72
221000
3000
کتاب شرح زندگی هِپبِرن
03:59
was writtenنوشته شده است in a very conversationalمکالمه styleسبک,
73
224000
3000
تا حد زیادی به صورت گفتاری نوشته شده بود،
04:02
it was like she was sittingنشسته acrossدر سراسر a tableجدول tellingگفتن it all to you.
74
227000
3000
مثل این که او آن طرف میز نشسته باشد و زندگیش را برای شما تعریف کند.
04:05
The Dietrichدیتریش bookکتاب was an observationمشاهده
75
230000
3000
اما کتاب زندگینامه‌ی دیتریچ بر اساس مشاهدات دخترش بود؛
04:08
by her daughterفرزند دختر; it was a biographyزندگینامه.
76
233000
2000
یک زندگینامه بود.
04:10
So the Hepburnهپبورن storyداستان is wordsکلمات
77
235000
3000
بنابراین داستان هِپبِرن به صورت کلمات بود
04:13
and the Dietrichدیتریش storyداستان is picturesتصاویر, and so we did this.
78
238000
4000
و داستان دیتریچ به صورت تصاویر، و ما هم کتاب‌ها را همین طور طراحی کردیم.
04:17
So there you are.
79
242000
3000
بفرمایید.
04:20
Pureخالص contentمحتوا and pureخالص formفرم, sideسمت by sideسمت.
80
245000
3000
محتوای خالص و شکل خالص، در هر دو کتاب.
04:23
No fightingدعوا کردن, ladiesخانم ها.
81
248000
3000
با هم دعوا نکنید، خانم‌ها.
04:26
("What's a Jurassicژوراسیک Parkپارک?")
82
251000
2000
("پارک ژوراسیک چیست؟")
04:28
Now, what is the storyداستان here?
83
253000
3000
خب، داستان این کتاب چیست؟
04:31
Someoneکسی
84
256000
3000
یک نفر
04:34
is re-engineeringدوباره مهندسی dinosaursدایناسورها
85
259000
3000
با خارج کردن دی‌اِن‌ا‌ِی دایناسور‌ها
04:37
by extractingاستخراج theirخودشان DNADNA
86
262000
3000
از داخل صمغی که از ماقبل تاریخ به جا مانده
04:40
from prehistoricماقبل تاریخ amberکهربا.
87
265000
3000
دایناسور‌ها را بازسازی می کند.
04:43
Geniusنابغه!
88
268000
3000
چه هوشمندانه!
04:46
(Laughterخنده)
89
271000
4000
(خنده‌ی حاضرین)
04:50
Now, luckilyخوشبختانه for me,
90
275000
3000
من خیلی خوش شانس بودم،
04:53
I liveزنده and work in Newجدید Yorkیورک Cityشهر,
91
278000
2000
که در نیویورک زندگی و کار می کنم،
04:55
where there are plentyفراوانی of dinosaursدایناسورها.
92
280000
2000
که تعداد خیلی خیلی زیادی از دایناسور‌ها در آنجا وجود دارند.
04:57
(Laughterخنده)
93
282000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
05:00
So,
94
285000
4000
بنابراین،
05:04
I wentرفتی to the Museumموزه of Naturalطبیعی است Historyتاریخ,
95
289000
2000
من به موزه‌ی تاریخ طبیعی رفتم،
05:06
and I checkedچک شده out the bonesاستخوان ها, and I wentرفتی to the giftهدیه shopفروشگاه,
96
291000
4000
و استخوان‌های دایناسور‌ها را بررسی کردم، و سپس به مغازه‌ی فروش سوغات‌های موزه رفتم،
05:10
and I boughtخریداری شد a bookکتاب.
97
295000
1000
و یک کتاب خریدم.
05:11
And I was particularlyبه خصوص takenگرفته شده with this pageصفحه of the bookکتاب,
98
296000
4000
و این صفحه به طور به خصوصی توجه مرا جلب کرد،
05:15
and more specificallyبه طور مشخص the lowerپایین تر right-handدست راست cornerگوشه.
99
300000
4000
و تصویر گوشه‌ی پایین سمت راست آن، بیشتر از خود صفحه.
05:19
Now I tookگرفت this diagramنمودار,
100
304000
3000
من این تصویر را برداشتم،
05:22
and I put it in a Photostatفتوشاپ machineدستگاه,
101
307000
4000
و آن را داخل یک دستگاه کپی گذاشتم و کپی گرفتم،
05:26
(Laughterخنده)
102
311000
6000
(خنده‌ی حاضرین)
05:32
and I tookگرفت a pieceقطعه of tracingردیابی paperکاغذ,
103
317000
3000
و یک قطعه کاغذ کالک شفاف را برداشتم،
05:35
and I tapedنوار it over the Photostatفتوشاپ
104
320000
4000
و آن را با یک تکه نوارچسب شفاف به ورقه‌ی کپی شده چسباندم --
05:39
with a pieceقطعه of Scotchاسکاچ tapeنوار -- stop me if I'm going too fastسریع --
105
324000
3000
اگر سریع حرف می زنم بگویید دوباره تکرار کنم --
05:42
(Laughterخنده) --
106
327000
7000
(خنده‌ی حاضرین)
05:49
and then I tookگرفت a RapidographRapidograph penخودکار --
107
334000
3000
و بعد یک قلم "راپیدوگراف" (مخصوص طراحی مهندسی) برداشتم --
05:52
explainتوضیح it to the youngstersجوانان --
108
337000
3000
درباره‌ی آن به جوان‌تر‌هایی که نمی‌دانند توضیح دهید --
05:55
(Laughterخنده)
109
340000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
05:58
and I just startedآغاز شده to reconstituteبازسازی کنید the dinosaurدایناسور.
110
343000
4000
و فقط سعی کردم دایناسور را خودم بکشم.
06:02
I had no ideaاندیشه what I was doing,
111
347000
3000
نمی‌دانستم دارم چه کار می کنم،
06:05
I had no ideaاندیشه where I was going,
112
350000
2000
و هیچ فکر قبلی در مورد کاری که می‌کردم نداشتم،
06:07
but at some pointنقطه, I stoppedمتوقف شد --
113
352000
2000
اما یک لحظه دست از کار کشیدم --
06:09
when to keep going would seemبه نظر می رسد like I was going too farدور.
114
354000
4000
وقتی که احساس کردم اگر بیشتر از این به کار روی آن ادامه بدهم، زیاده روی کرده ام.
06:13
And what I endedبه پایان رسید up with was a graphicگرافیک representationنمایندگی
115
358000
4000
و در نهایت تصویری که به دست آمد، یک تصویر گرافیکی
06:17
of us seeingدیدن this animalحیوانات comingآینده into beingبودن.
116
362000
4000
از صحنه ای از دید ما بود، که می دیدیم این جانور دارد کم کم به وجود می‌آید.
06:21
We're in the middleوسط of the processروند.
117
366000
2000
ما در اواسط مراحل به وجود آمدن او، به او نگاه می‌کردیم.
06:23
And then I just threwپرتاب کرد some typographyتایپوگرافی on it.
118
368000
3000
و بعد کمی نوشته به آن اضافه کردم.
06:26
Very basicپایه ای stuffچیز,
119
371000
2000
چیز‌های کاملاً ساده،
06:28
slightlyکمی suggestiveنشانگر of publicعمومی parkپارک signageنماد.
120
373000
3000
که خیلی شبیه به نوشته‌های روی تابلو‌های پارک‌های عمومی بود.
06:31
(Laughterخنده)
121
376000
6000
(خنده‌ی حاضرین)
06:37
Everybodyهمه in houseخانه lovedدوست داشتنی it,
122
382000
2000
تمام خانواده ام عاشقش شدند،
06:39
and so off it goesمی رود to the authorنویسنده.
123
384000
2000
و خیلی زود آن را برای نویسنده‌ی رمان فرستادم.
06:41
And even back then,
124
386000
2000
و حتی بعد از آن،
06:43
Michaelمایکل was on the cuttingبرش دادن edgeلبه - تیزی.
125
388000
2000
مایکل سریع جوابم را فرستاد.
06:45
("Michaelمایکل Crichtonکریتون respondsپاسخ می دهد by faxفکس:")
126
390000
4000
("مایکِل کریکتون" از طریق فکس جواب فرستاد:")
06:49
("Wowوای! Fuckingلعنتی Fantasticخارق العاده Jacketکت")
127
394000
2000
("وای! جلدش خیلی خَفَنه")
06:51
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
128
396000
7000
(خنده‌ی حاضرین) (تشویق حاضرین)
06:58
That was a reliefتسکین to see that pourریختن out of the machineدستگاه.
129
403000
4000
وقتی دیدم که چنین جوابی برایم آمد خیلی احساس آرامش کردم.
07:02
(Laughterخنده)
130
407000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
07:05
I missاز دست دادن Michaelمایکل.
131
410000
3000
دلم برای مایکل تنگ شده است.
07:08
And sure enoughکافی, somebodyکسی from MCAMCA Universalجهانی
132
413000
3000
و البته، یک نفر از شرکت فیلم سازی "یونیوِرسال"
07:11
callsتماس می گیرد our legalقانونی departmentبخش to see if they can
133
416000
3000
با مؤسسه‌ی ما تماس گرفت تا ببیند آیا احتمالش وجود دارد
07:14
maybe look into buyingخریداری کردن the rightsحقوق to the imageتصویر,
134
419000
2000
که شاید بتوانند حق استفاده از این عکس را بخرند،
07:16
just in caseمورد they mightممکن want to use it.
135
421000
3000
تا شاید بتوانند از آن استفاده کنند.
07:19
Well, they used it.
136
424000
3000
خب، آن‌ها از آن استفاده کردند.
07:22
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
137
427000
5000
(خنده‌ی حاضرین) (تشویق حاضرین)
07:27
And I was thrilledهیجان زده.
138
432000
3000
و من هیجان زده شدم.
07:30
We all know it was an amazingحیرت آور movieفیلم سینما,
139
435000
2000
همه‌ی ما می دانیم که آن فیلم واقعاً شگفت انگیز بود،
07:32
and it was so interestingجالب هست to see it
140
437000
2000
و این که می‌دیدم طراحی من
07:34
go out into the cultureفرهنگ and becomeتبدیل شدن به this phenomenonپدیده
141
439000
4000
به میان فرهنگ بین مردم می‌رود و به نماد خاصی تبدیل می‌شود
07:38
and to see all the differentناهمسان permutationsجایگزینی of it.
142
443000
3000
و ویرایش‌های مختلفی از آن را می‌دیدم، برایم جالب بود.
07:41
But not too long agoپیش,
143
446000
3000
و چند وقت پیش، همین اواخر،
07:44
I cameآمد uponبر this on the Webوب.
144
449000
3000
من این تصویر را در اینترنت دیدم.
07:47
No, that is not me.
145
452000
3000
نه، این من نیستم.
07:50
But whoeverهر کس it is,
146
455000
3000
اما هر کسی که هست،
07:53
I can't help but thinkingفكر كردن they wokeبیدار شدم up one day like,
147
458000
3000
تنها فکری که در موردش به نظرم می‌رسد این است که فردای روز خالکوبی بیدار شده و با خودش گفته،
07:56
"Oh my God, that wasn'tنبود there last night. Ooooohhاوهوهه!
148
461000
3000
"وای خدا، این دیشب اینجا نبود. وااااااااااای!
07:59
I was so wastedهدر رفته."
149
464000
3000
من دیشب خیلی بد مست بودم."
08:02
(Laughterخنده)
150
467000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
08:05
But if you think about it, from my headسر
151
470000
3000
اما درباره اش فکر کنید، از چیزی که در ذهن من بود،
08:08
to my handsدست ها to his legپا.
152
473000
3000
تا چیزی که به روی کاغذ آوردم، تا چیزی که روی پای این مرد خالکوبی شد.
08:11
(Laughterخنده)
153
476000
5000
(خنده‌ی حاضرین)
08:16
That's a responsibilityمسئوليت.
154
481000
3000
این یک مسئولیت است.
08:19
And it's a responsibilityمسئوليت that I don't take lightlyبه آرامی.
155
484000
3000
و این مسئولیتی است که از آن به سادگی نمی‌گذرم.
08:22
The bookکتاب designer'sطراح responsibilityمسئوليت is threefoldسه برابر:
156
487000
3000
مسئولیت طراح کتاب سه برابر است:
08:25
to the readerخواننده, to the publisherناشر and, mostاکثر of all, to the authorنویسنده.
157
490000
4000
مسئولیتش در برابر خواننده، در برابر ناشر، و مهم‌تر از همه، در برابر نویسنده.
08:29
I want you to look at the author'sنویسنده bookکتاب
158
494000
3000
من می‌خواهم شما به کتاب نویسنده نگاه کنید
08:32
and say, "Wowوای! I need to readخواندن that."
159
497000
3000
و بگویید، "وای! من باید این کتاب رو بخونم."
08:35
Davidدیوید Sedarisصدریس is one of my favoriteمورد علاقه writersنویسندگان,
160
500000
3000
"دِیوید سِدریس" یکی از نویسنده‌های محبوب من است،
08:38
and the titleعنوان essayمقاله
161
503000
3000
و داستان این کتاب
08:41
in this collectionمجموعه is about his tripسفر to a nudistناخوشایند colonyمستعمره.
162
506000
3000
درباره‌ی سفر او به میان قومی بود که لباس نمی پوشیدند.
08:44
And the reasonدلیل he wentرفتی is because
163
509000
2000
و دلیل رفتن او به این سفر
08:46
he had a fearترس of his bodyبدن imageتصویر,
164
511000
2000
ترس او از شکل بدنش بود،
08:48
and he wanted to exploreکاوش کنید what was underlyingاساسی that.
165
513000
3000
و می خواست اجزای بدنش را بشناسد.
08:51
For me, it was simplyبه سادگی an excuseبهانه to designطرح a bookکتاب
166
516000
3000
این موقعیت برای من بهانه ای شد، تا کتابی طراحی کنم
08:54
that you could literallyعینا take the pantsشلوار off of.
167
519000
3000
که در آن بتوانید به طور عملی شلوارش را در بیاورید.
08:57
But when you do,
168
522000
3000
اما وقتی این کار را انجام می‌دهید،
09:00
you don't get what you expectانتظار.
169
525000
2000
چیزی که انتظار دارید نمی‌بینید.
09:02
You get something that goesمی رود much deeperعمیق تر than that.
170
527000
2000
شما چیزی را می‌بینید که خیلی عمیق‌تر از انتظار شماست.
09:04
And Davidدیوید especiallyبه خصوص lovedدوست داشتنی this designطرح
171
529000
4000
و دِیوید عاشق این طراحی شد،
09:08
because at bookکتاب signingsامضاها, whichکه he does a lot of,
172
533000
3000
چون در مراسم امضای کتاب برای طرفدارن، که در مراسم‌های امضای زیادی هم شرکت می کرد،
09:11
he could take a magicشعبده بازي markerنشانگر and do this.
173
536000
3000
می‌توانست یک ماژیک بردارد و این تصویر را روی کتاب بکشد.
09:14
(Laughterخنده)
174
539000
6000
(خنده‌ی حاضرین)
09:20
Helloسلام!
175
545000
3000
دالی!
09:23
(Laughterخنده)
176
548000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
09:26
Augustenآگوستین BurroughsBurroughs wroteنوشت a memoirخاطرات
177
551000
3000
"آگوستین باروز" شرح زندگیش را با عنوان ["خشک"] نوشت،
09:29
calledبه نام ["Dryخشک"], and it's about his time in rehabتوانبخشی.
178
554000
3000
و این شرح زندگی در مورد مدتی بود که در کمپ ترک اعتیاد سپری می‌کرد.
09:32
In his 20s, he was a hotshothotshot adآگهی executiveاجرایی,
179
557000
5000
او در دهه‌ی سوم زندگیش، به یک مجری تبلیغاتی خیلی معروف تبدیل شد،
09:37
and as Madدیوانه Menمردان has told us, a ragingمهاجم alcoholicالکلی.
180
562000
3000
و به شدت به الکل اعتیاد پیدا کرده بود.
09:40
He did not think so, howeverبا این حال,
181
565000
3000
هرچند خودش این طور فکر نمی‌کرد،
09:43
but his coworkersهمکاران did an interventionمداخله and they said,
182
568000
3000
اما همکارانش مداخله کردند و گفتند،
09:46
"You are going to rehabتوانبخشی, or you will be firedاخراج شد and you will dieمرگ."
183
571000
4000
"تو باید به کمپ ترک اعتیاد بروی، وگرنه از کارت اخراج می‌شوی و می‌میری."
09:50
Now to me, this was always going to be a typographicتایپوگرافی solutionراه حل,
184
575000
4000
به نظر من، این مسئله همیشه یک راه حل چاپی داشت،
09:54
what I would call the oppositeمخالف of Typeتایپ کنید 101.
185
579000
2000
چیزی که من به آن می گویم عکس نوع ۱۰۱.
09:56
What does that mean?
186
581000
2000
اما این یعنی چی؟
09:58
Usuallyمعمولا on the first day of Introductionمعرفی to Typographyتایپوگرافی,
187
583000
2000
معمولاً در اولین روز درس "آشنایی با چاپ"،
10:00
you get the assignmentوظیفه of, selectانتخاب کنید a wordکلمه
188
585000
3000
به شما تکلیف می‌دهند، تا کلمه‌ای را انتخاب کنید،
10:03
and make it look like what it saysمی گوید it is. So that's Typeتایپ کنید 101, right?
189
588000
3000
و آن را شبیه به چیزی که هست بکنید. این نوع ۱۰۱ است، خیلی خب؟
10:06
Very simpleساده stuffچیز.
190
591000
2000
خیلی ساده.
10:08
This is going to be the oppositeمخالف of that.
191
593000
3000
اما کاری که من کردم عکس آن بود.
10:11
I want this bookکتاب to look like it's lyingدروغ گویی to you,
192
596000
3000
من می خواستم این کتاب طوری به نظر برسد که انگار دارد ناامیدانه و به زحمت
10:14
desperatelyبه شدت and hopelesslyناامیدکننده, the way an alcoholicالکلی would.
193
599000
4000
به شما دروغ می گوید، همان طور که یک فرد الکلی این کار را می‌کند.
10:18
The answerپاسخ was the mostاکثر low-techکم فن آوری thing you can imagineتصور کن.
194
603000
3000
جواب این مسئله ساده ترین چیزی است که می‌توانید تصور کنید.
10:21
I setتنظیم up the typeتایپ کنید, I printedچاپ شده it out on an Epsonاپسون printerچاپگر
195
606000
4000
من کلمات را تایپ کردم، و آن را با جوهر قابل حل در آب،
10:25
with water-solubleمحلول در آب inkجوهر, tapedنوار it to the wallدیوار
196
610000
3000
توسط یک پرینتر "اِپسون" پرینت کردم، آن را به دیوار چسباندم
10:28
and threwپرتاب کرد a bucketسطل of waterاب at it. Prestoپرستو!
197
613000
3000
و یک سطل آب روی آن پاشیدم. و ناگهان ...
10:31
Then when we wentرفتی to pressمطبوعات,
198
616000
2000
سپس آن را به چاپخانه فرستادیم،
10:33
the printerچاپگر put a spotنقطه glossبراق on the inkجوهر
199
618000
2000
پرینتر یک لایه‌ی شفاف درخشان روی جوهر کشید،
10:35
and it really lookedنگاه کرد like it was runningدر حال اجرا.
200
620000
2000
و نوشته جوری به نظر رسید که انگار جوهرش دارد روی جلد حرکت می‌کند.
10:37
Not long after it cameآمد out, Augustenآگوستین was waylaidراه انداختن in an airportفرودگاه
201
622000
3000
مدت کوتاهی بعد از این که کتاب چاپ شد، آگوستین در یک فرودگاه توسط طرفدارانش محاصره شد،
10:40
and he was hidingقایم شدن out in the bookstoreکتابفروشی
202
625000
2000
و در کتاب فروشی آن جا مخفی شده بود
10:42
spyingجاسوسی on who was buyingخریداری کردن his booksکتاب ها.
203
627000
2000
و داشت دزدکی نگاه می کرد تا ببیند چه کسی کتاب‌هایش را می‌خرد.
10:44
And this womanزن cameآمد up to it,
204
629000
3000
و یک زن آمد و این کتاب را برداشت،
10:47
and she squintedسرش را تکان داد, and she tookگرفت it to the registerثبت نام,
205
632000
2000
و از نزدیک آن را بررسی کرد، و آن را پیش فروشنده برد،
10:49
and she said to the man behindپشت the counterشمارنده, "This one'sیک نفر ruinedخراب."
206
634000
3000
و به مردی که در قسمت صندوق کار می‌کرد گفت، "این یکی خیس شده."
10:52
(Laughterخنده)
207
637000
4000
(خنده‌ی حاضرین)
10:56
And the guy behindپشت the counterشمارنده said, "I know, ladyخانم. They all cameآمد in that way."
208
641000
5000
و مردی که در قسمت صندوق کار می‌کرد گفت، "می‌دونم، خانم. همه شون همین طوری دستمون رسیدن."
11:01
(Laughterخنده)
209
646000
5000
(خنده‌ی حاضرین)
11:06
Now, that's a good printingچاپ jobکار.
210
651000
3000
نه، این یک اثر چاپی خوب است.
11:09
A bookکتاب coverپوشش
211
654000
3000
جلد یک کتاب
11:12
is a distillationتقطیر.
212
657000
3000
چکیده‌ی مفاهیم آن است.
11:15
It is a haikuهیکو,
213
660000
3000
این مثل هایکو، برای یک داستان است،
11:18
if you will, of the storyداستان.
214
663000
3000
اگر دوست دارید این طور بگویید. (هایکو، شعر سه مصرعی بی قافیه‌ی مفهومیِ ژاپنی)
11:21
This particularخاص storyداستان
215
666000
3000
این داستان به خصوص
11:24
by Osamaاسامه Tezukaتذکا
216
669000
3000
به قلم "اوساما تِزوکا"
11:27
is his epicحماسه life of the Buddhaبودا,
217
672000
3000
درباره‌ی زندگی حماسی بوداست،
11:30
and it's eightهشت volumesجلد in all. But the bestبهترین thing is
218
675000
3000
و در کل شامل هشت جلد می‌شود. اما جالب‌ترین قسمت
11:33
when it's on your shelfتاقچه, you get a shelfتاقچه life
219
678000
4000
وقتی اتفاق می‌افتد که آن‌ها را روی قفسه‌‌ی کتابتان می‌چینید،
11:37
of the Buddhaبودا, movingدر حال حرکت from one ageسن to the nextبعد.
220
682000
4000
و در آن صورت شما بر روی قفسه‌تان زندگی بودا را از یک سن تا سن دیگر می‌بینید.
11:44
All of these solutionsراه حل ها
221
689000
3000
تمامی این راه حل‌ها
11:47
deriveاستخراج theirخودشان originsریشه ها from the textمتن of the bookکتاب,
222
692000
4000
ریشه‌ی خود را از متن خود کتاب گرفته‌اند،
11:51
but onceیک بار the bookکتاب designerطراح has readخواندن the textمتن,
223
696000
3000
اما بعد از این که طراح کتاب را خواند،
11:54
then he has to be an interpreterمترجم
224
699000
3000
باید نقش یک مترجم را بازی کند.
11:57
and a translatorمترجم.
225
702000
3000
باید نقش یک مترجم را بازی کند.
12:00
This storyداستان was a realواقعی puzzleپازل.
226
705000
3000
این داستان یک معمای پیچیده است. (نام من، "سرخ" است، اثر "اورهان پاموک")
12:03
This is what it's about.
227
708000
3000
و این داستانش است.
12:06
("Intrigueفتنه انگیز and murderآدم کشی amongدر میان 16thth centuryقرن Ottomanعثمانی courtدادگاه paintersنقاشان.")
228
711000
3000
("توطئه چینی و قتل بین نقاش‌های سلطنتی عثمانی")
12:09
(Laughterخنده)
229
714000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
12:12
All right, so I got a collectionمجموعه of the paintingsنقاشی togetherبا یکدیگر
230
717000
4000
خیلی خب، من یک مجموعه از نقاشی‌های مربوط به آن دوره را جمع کردم
12:16
and I lookedنگاه کرد at them and I deconstructedDeconstructed them
231
721000
2000
و به آن‌ها نگاه کردم و آن‌ها را تکه تکه کردم
12:18
and I put them back togetherبا یکدیگر.
232
723000
2000
و دوباره به هم چسباندم.
12:20
And so, here'sاینجاست the designطرح, right?
233
725000
2000
و طراحی در نهایت به این صورت در آمد.
12:22
And so here'sاینجاست the frontجلوی and the spineستون فقرات, and it's flatتخت.
234
727000
3000
و این کتاب از زاویه‌ی جلو و شیرازه‌ی آن است، فقط به صورت یکسره نشان داده شده است.
12:25
But the realواقعی storyداستان startsشروع می شود when you wrapبسته بندی کردن it around a bookکتاب and put it on the shelfتاقچه.
235
730000
3000
اما داستان اصلی زمانی شروع می‌شود که شما آن جلد را روی کتاب بچسبانید و آن را در قفسه قرار دهید.
12:28
Ahhآه! We come uponبر them,
236
733000
4000
وای! ما مچشان را گرفتیم،
12:32
the clandestineمخفیانه loversدوستداران. Let's drawقرعه کشی them out.
237
737000
3000
معشوقه‌های پنهانی. تصویرشان را بکشیم.
12:35
Huhhهوه! They'veآنها دارند been discoveredکشف شده by the sultanسلطان.
238
740000
5000
وای! سلطان آن‌ها را دید.
12:40
He will not be pleasedخوشحال.
239
745000
3000
مطمئناً از این قضیه خوشش نخواهد آمد.
12:43
Huhhهوه! And now the sultanسلطان is in dangerخطر.
240
748000
3000
وای! حالا سلطان در خطر است.
12:46
And now, we have to openباز کن it up
241
751000
3000
و حالا، ما باید این کتاب را باز کنیم
12:49
to find out what's going to happenبه وقوع پیوستن nextبعد.
242
754000
3000
تا ببینیم بعد چه اتفاقی می‌افتد.
12:52
Try experiencingتجربه کردن that on a Kindleروشن شدن.
243
757000
3000
حالا سعی کنید چنین چیزی را در مورد یک کتاب الکترونیک تجربه کنید.
12:55
(Laughterخنده)
244
760000
7000
(خنده‌ی حاضرین)
13:02
Don't get me startedآغاز شده.
245
767000
3000
دست روی دلم نگذارید.
13:05
Seriouslyبه طور جدی.
246
770000
3000
جدی می‌گویم.
13:08
Much is to be gainedبه دست آورد by eBooksکتابها:
247
773000
4000
کتاب‌های الکترونیکی مزایای زیادی دارند:
13:12
easeسهولت, convenienceراحتی, portabilityقابل حمل بودن.
248
777000
3000
راحتی، آسودگی، قابلیت جا‌به‌جایی.
13:15
But something is definitelyقطعا lostکم شده: traditionسنت,
249
780000
3000
اما مطمئناً چیزی در این میان گم شده است: سنت،
13:18
a sensualاحساساتی experienceتجربه, the comfortراحتی of thingy-nessچیزی نداشتن --
250
783000
5000
یک تجربه ی احساسی، و آسایشی که ملموس بودن یک چیز می‌بخشد --
13:23
a little bitبیت of humanityبشریت.
251
788000
3000
کمی انسانیت.
13:26
Do you know what Johnجان Updikeآپدایک used to do
252
791000
3000
می‌دانید وقتی جان آپدایک (رمان نویس مشهور برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر)
13:29
the first thing when he would get a copyکپی کنید
253
794000
2000
یکی از کتاب‌های جدیدش را از مؤسسه‌ی "آلفرِد اِی.کِیناف" تحویل می‌گرفت،
13:31
of one of his newجدید booksکتاب ها from Alfredآلفرد A. Knopfنئوپف?
254
796000
2000
اولین کاری که می‌کرد چه بود؟
13:33
He'dاو می خواهد smellبو it.
255
798000
3000
آن را بو می‌کرد.
13:36
Then he'dاو می خواهد runاجرا کن his handدست over the ragپارچه paperکاغذ,
256
801000
4000
بعد دستش را روی ورق‌های کاغذ،
13:40
and the pungentتند inkجوهر and the deckleddeckled edgesلبه ها of the pagesصفحات.
257
805000
3000
و جوهر غلیظ و لبه‌های کاغذ می‌کشید.
13:43
All those yearsسالها, all those booksکتاب ها, he never got tiredخسته شدم of it.
258
808000
5000
تمام آن سال‌ها، تمام آن کتاب‌ها، او هیچ وقت از این حس خسته نشد.
13:48
Now, I am all for the iPadاپل,
259
813000
4000
من قبول دارم آی پَد چیز بسیار خوبی است،
13:52
but trustاعتماد me -- smellingبوییدن it will get you nowhereهیچ جایی.
260
817000
4000
اما باور کنید، بو کردن آن هیچ حسی به شما نمی‌دهد.
13:56
(Laughterخنده)
261
821000
3000
(خنده‌ی حاضرین)
13:59
Now the Appleسیب guys are textingپیام کوتاه,
262
824000
3000
الآن کارکنان شرکت اَپِل (تولید کننده‌ی آی پَد) دارند به شرکتشان پیام می فرستند،
14:02
"Developتوسعه دادن odorبوی emissionانتشار plug-inپلاگین."
263
827000
3000
" بر روی قابلیت انتشار بو کار شود"
14:05
(Laughterخنده)
264
830000
5000
(خنده‌ی حاضرین)
14:10
And the last storyداستان I'm going to talk about is quiteکاملا a storyداستان.
265
835000
3000
و آخرین داستانی که می‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم واقعاً جالب است.
14:13
A womanزن
266
838000
3000
زنی
14:16
namedتحت عنوان AomameAomame in 1984 Japanژاپن findsپیدا می کند herselfخودش
267
841000
3000
به نام "اِیومامی" در ژاپن، سال ۱۹۸۴،
14:19
negotiatingمذاکره down a spiralمارپیچ staircaseراه پله
268
844000
3000
از یک پلکان مارپیچ که از یک بزرگراه بزرگ بالای سطح زمین خارج می‌شود،
14:22
off an elevatedبالا highwayبزرگراه. When she getsمی شود to the bottomپایین,
269
847000
3000
پایین می‌آید. وقتی به پایین پلکان می‌رسد،
14:25
she can't help but feel that, all of a suddenناگهانی,
270
850000
2000
حس عحیبی به او دست می‌دهد، ناگهان،
14:27
she's enteredوارد شد a newجدید realityواقعیت
271
852000
2000
وارد حقیقت جدیدی می‌شود
14:29
that's just slightlyکمی differentناهمسان from the one that she left,
272
854000
3000
که کمی از حقیقتی که پشت سر گذاشته است متفاوت است،
14:32
but very similarمشابه, but differentناهمسان.
273
857000
2000
خیلی مشابه، اما متفاوت.
14:34
And so, we're talkingصحبت کردن about parallelموازی planesهواپیما of existenceوجود داشتن,
274
859000
3000
بحث درباره‌ی جهان‌های موازی وجود است،
14:37
sortمرتب سازی of like a bookکتاب jacketژاکت and the bookکتاب that it coversپوشش می دهد.
275
862000
4000
تقریباً مثل بحثی که در مورد جلد کتاب و کتابی که آن جلد را بر روی خود دارد است.
14:41
So how do we showنشان بده this?
276
866000
3000
اما چطور این مفهوم را نشان دهیم؟
14:44
We go back to Hepburnهپبورن and Dietrichدیتریش, but now we mergeادغام them.
277
869000
4000
دوباره به سراغ کتاب هِپبِرن و دیتریچ می‌رویم، اما این بار آن‌ها را با هم ترکیب می‌کنیم.
14:48
So we're talkingصحبت کردن about differentناهمسان planesهواپیما, differentناهمسان piecesقطعات of paperکاغذ.
278
873000
4000
ما درباره‌ی جهان‌های موازی صحبت می کنیم، صفحات متفاوت کاغذ.
14:52
So this is on a semi-transparentنیمه شفاف pieceقطعه of velumvelum.
279
877000
3000
پس پوشش جلد آن را بر روی یک تکه کاغذ نیمه شفاف چاپ کردیم.
14:55
It's one partبخشی of the formفرم and contentمحتوا.
280
880000
3000
بخشی از آن شکل و بخشی مفهوم است.
14:58
When it's on topبالا of the paperکاغذ boardهیئت مدیره,
281
883000
3000
وقتی آن را بر روی جلد اصلی قرار دادیم،
15:01
whichکه is the oppositeمخالف, it formsتشکیل می دهد this.
282
886000
3000
که مکمل آن عکس بر روی خودش داشت، این تصویر درست شد.
15:04
So even if you don't know anything about this bookکتاب,
283
889000
4000
بنابراین حتی اگر هیچ چیزی درباره‌ی این کتاب ندانیم،
15:08
you are forcedمجبور شدم to considerدر نظر گرفتن a singleتنها personفرد
284
893000
3000
در ذهن شما حتماً چیزی در مورد یک فرد
15:11
straddlingtransrading two planesهواپیما of existenceوجود داشتن.
285
896000
3000
که دو جهان را با هم در آمیخته است، نقش می‌بندد.
15:14
And the objectشی itselfخودش invitedدعوت کرد explorationاکتشاف
286
899000
5000
و خود جهان‌ها هم مخاطب را به جست و جو،
15:19
interactionاثر متقابل, considerationتوجه
287
904000
5000
تعامل، تفکر
15:24
and touchدست زدن به.
288
909000
3000
و برقراری ارتباط دعوت می‌کنند.
15:27
This debutedعرضه شد at numberعدد two
289
912000
2000
این کتاب به عنوان دومین کتاب پرفروش
15:29
on the Newجدید Yorkیورک Timesبار Bestبهترین Sellerفروشنده listفهرست.
290
914000
2000
در مجله‌ی نیویوک تایمز معرفی شد.
15:31
This is unheardبی سابقه of,
291
916000
2000
نه ناشر و نه نویسنده،
15:33
bothهر دو for us the publisherناشر, and the authorنویسنده.
292
918000
2000
حتی فکر چنین موفقیت بی سابقه‌ای را هم نمی‌کردند.
15:35
We're talkingصحبت کردن a 900-pageصفحه bookکتاب
293
920000
2000
ما برای کتابی ۹۰۰ صفحه‌ای
15:37
that is as weirdعجیب و غریب as it is compellingمتقاعد کننده,
294
922000
2000
که فوق‌العاده پیچیده بود،
15:39
and featuringشامل a climacticclimactic sceneصحنه
295
924000
2000
صحنه‌ای پر‌هیجان خلق کردیم
15:41
in whichکه a hordeگروه ترکان و مغولان of tinyکوچک people
296
926000
2000
که مثل این بود که یک لشگر از آدم کوچولو‌ها
15:43
emergeظهور from the mouthدهان of a sleepingخوابیدن girlدختر
297
928000
2000
از دهان دختری که خوابیده است بیرون بپرند
15:45
and causeسبب می شود a Germanآلمانی Shepherdچوپان to explodeمنفجر شود.
298
930000
2000
و یک سگ نژاد "ژِرمَن شِفِرد" را منفجر کنند.
15:47
(Laughterخنده)
299
932000
8000
(خنده‌ی حاضرین)
15:55
Not exactlyدقیقا Jackieجکی Collinsکالینز.
300
940000
3000
به اندازه‌ی "جَکی کالینز" پرفروش نبود. (رمان‌نویس مشهور با کتاب‌های زرد پرفروش که در یکی از آن‌ها یک زن با نجات دادن سگ‌های با نژاد "ژِرمَن شِفِرد" یک مرد با او ازدواج می‌کند.)
15:58
Fourteenچهارده weeksهفته ها on the Bestبهترین Sellerفروشنده listفهرست,
301
943000
3000
چهارده هفته در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌ها بود،
16:01
eightهشت printingsچاپ, and still going strongقوی.
302
946000
3000
به چاپ هشتم رسید، و همچنان فروش خوبی دارد.
16:04
So even thoughگرچه we love publishingانتشارات as an artهنر,
303
949000
3000
اگرچه ما کار چاپ و نشر را به عنوان یک هنر نگاه می‌کنیم و عاشقش هستیم،
16:07
we very much know it's a businessکسب و کار too,
304
952000
3000
ولی به خوبی می‌دانیم این یک کسب و کار هم هست،
16:10
and that if we do our jobsشغل ها right and get a little luckyخوش شانس,
305
955000
3000
و اگر ما کار خودمان را به خوبی انجام بدهیم و کمی خوش شانس باشیم،
16:13
that great artهنر can be great businessکسب و کار.
306
958000
3000
آن هنر بزرگ می‌تواند کسب و کار بزرگی شود.
16:16
So that's my storyداستان. To be continuedادامه یافت.
307
961000
3000
این داستان من است. همچنان ادامه دارد.
16:19
What does it look like?
308
964000
3000
نظرتان در مورد این تصویر چیست؟
16:22
Yes. It can, it does and it will,
309
967000
5000
بله. این اتفاق می‌تواند بیفتد، دارد می‌افتد و خواهد افتاد،
16:27
but for this bookکتاب designerطراح,
310
972000
3000
اما برای من، به عنوان طراح کتاب،
16:30
page-turnerصفحه ترنر,
311
975000
3000
کتاب ورق زن،
16:33
dog-earedسگ گوشه place-holderنگهدارنده محل,
312
978000
3000
گوشه‌ی کتاب تا کن،
16:36
notesیادداشت in the margins-takerحاشیه گیرنده,
313
981000
3000
در حاشیه‌ی کتاب نویسنده،
16:39
ink-snifferجوهر افشانه,
314
984000
3000
جوهر بو کُن،
16:42
the storyداستان looksبه نظر می رسد like this.
315
987000
4000
یک داستان، این شکلی است.
16:46
Thank you.
316
991000
3000
متشکرم.
16:49
(Applauseتشویق و تمجید)
317
994000
3000
(تشویق حاضرین)
Translated by Amirpouya Ghaemiyan
Reviewed by Narsis Sh

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Chip Kidd - Graphic designer
Chip Kidd's book jacket designs spawned a revolution in the art of American book packaging.

Why you should listen

You know a Chip Kidd book when you see it -- precisely because it's unexpected, non-formulaic, and perfectly right for the text within. As a graphic designer for Alfred A. Knopf since 1986, Kidd has designed shelves full of books, including classics you can picture in a snap: Jurassic Park, Naked by David Sedaris, All the Pretty Horses … His monograph, Chip Kidd: Book One, contains work spanning two decades. As editor and art director for Pantheon Graphic novels, Kidd has commissioned work from cartoonists including Chris Ware, Art Spiegelman, Dan Clowes and Art Spiegelman. He's a novelist as well, author of The Cheese Monkeys and The Learners.

Chip received the Cooper-Hewitt’s National Design Award for Communication in 2007, the International Center of Photography’s Infinity Award for Design in 1997 and the AIGA Medal in 2014.

Kidd is the author of the TED Book, Judge This.

More profile about the speaker
Chip Kidd | Speaker | TED.com

Data provided by TED.

This site was created in May 2015 and the last update was on January 12, 2020. It will no longer be updated.

We are currently creating a new site called "eng.lish.video" and would be grateful if you could access it.

If you have any questions or suggestions, please feel free to write comments in your language on the contact form.

Privacy Policy

Developer's Blog

Buy Me A Coffee