Michelle Kuo: The healing power of reading
میشل کو: قدرت شفابخشِ مطالعه
Michelle Kuo believes in the power of reading to connect us with one another, creating a shared universe. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
about how reading can change our lives
زندگیمان را تغییر میدهد و همچنین
صحبت کنم .
can give us a shareable world
چطور مطالعه به ما یک دنیای قابل
میدهد.
is always partial.
چگونه آن ارتباط همیشه نسبی است.
a lonely, idiosyncratic undertaking.
منحصر به فرد که به تنهایی انجام میگیرد.
novelist James Baldwin.
نویسنده ی آفریقایی_آمریکایی بود.
in Western Michigan in the 1980s,
در وسترن میشیگان بزرگ میشدم،
interested in social change.
علاقمند به تغییر اجتماعی، چندانی نبود.
که به جیمز بالدوین روی آوردم؛
as a way to feel racially conscious.
و برای اینکه از نظر نژادی آگاه بمانم.
I wasn't myself African American,
یک فرد آفریقایی_آمریکایی نیستم،
and indicted by his words.
و متهم بودن در من ایجاد میکنند.
who have all the proper attitudes,
که نگرشهای صحیحی دارند،
and you somehow expect them to deliver,
و از آنها توقع پیام دادن دارید،
بسیار تحت اللفظی متوجه شدم.
in the United States.
در ایالت متحده آمریکا.
by a powerful history.
شکل گرفته است.
risked their lives to fight for education,
جانشان را در راه مبارزه برای تحصیلات و
and go to college.
و به دانشگاه بروند.
to the local county jail.
پاتریک را در آنجا ملاقات کردم.
he was in the eighth grade.
بود و در پایه هشتم به سر میبرد.
فکر عمیق غرق شده بود.
when they got into a fight
دعوای دو دختر انداخت
school was just too depressing
بسیار غمانگیز تبدیل میشد
and teachers were quitting.
و معلمها هم استعفا میدادند.
and was just too tired to make him come.
کردنش به مدرسه آمدن خیلی خسته بود.
to get him to come to school.
تا او را به مدرسه بکشانم.
and zealously optimistic,
سال داشتم و مشتاقانه مثبتنگر بودم،
just to show up at his house
come to school?"
he was reading books.
how to connect to Patrick,
ارتباط برقرار کنم،
راه پیدا کرم.
where should I put myself,
که کجا باید خودم را قرار دهم،
was a place where people with money,
که در آنجا مردمی که پول داشتند،
the chance to leave.
that I could do more change
که میتوانم تغییرات بیشتری
a prestigious law degree.
اگر مدرکِ حقوق معتبری داشته باشم.
to graduate from law school,
از دانشکده حقوق بودم،
had got into a fight and killed someone.
و یک نفر را کشته است.
راجع به آن صحبت کند.
the year after I left.
من از آنجا رفتم او هم ترک تحصیل کرد.
to tell me something else.
چیز دیگری نیز به من بگوید.
that he had had a baby daughter
و گفت که یک نوزاد دختر دارد
was rushed and awkward.
با عجله و ناخوشایند بود.
a voice inside me said,
you'll never come back."
and I went back.
فارغ التحصیل شدم، و بازگشتم.
with his legal case.
پرونده ی قضائیش کمکش کنم.
when I saw him a second time,
write a letter to your daughter,
and a piece of paper,
that he handed back to me,
could dramatically improve
به طور چشمگیری
could dramatically regress.
میتواند به طرز حیرتآوری پسرفت کند.
to his daughter.
I'm sorry for not being there for you."
متاسفم که نمیتوانم کنارت باشم.»
he had to say to her.
برای گفتن به دخترش داشت.
that he has more to say,
راضی کنم که چیز بیشتری برای گفتن دارد،
he doesn't need to apologize for.
به خاطرشان معذرت خواهی کند.
to share with his daughter.
تقسیم کردن با دخترش دارد.
یک کتابخانهی کوچک شده بود.
درختان، پرندهها،
his favorite book, the dictionary.
قرار گرفت، کتاب فرهنگ لغت.
both of us reading.
و مطالعه میکردیم.
we would read poetry.
hundreds of haikus,
دارای ۳خط متشکل از ۵ ،۷ و ۵ هجا)
"Share with me your favorite haikus."
محبوبش را با من به اشتراک بگذارد.
I keep house casually."
سرسری نگهداری میکنم.»
no one punished me!"
هیچکس تنبیهم نکرد.»
about the first day of snow falling,
اولین روز بارش برف است،
from each other's coats."
روی پوشش یکدیگر، میلیسند.))
یک شعر چطور به نظر میرسد.
as the words themselves.
کلمات ارزشمند است.
his wife working in the garden
وقتی در باغ کار میکرد نوشت،
the rest of their lives together.
با هم سپری خواهند کرد.
هم خواهیم آمد،
فصل بهار خواهد بود،
like the early cloud
slowly comes to itself"
به آرامی راه خود را میجوید.»
line was, and he said,
مورد علاقهاش کدام است و او گفت:
بودهیم نخواهد بود.»
of a place where time just stops,
میاندازد که در آنجا زمان ایستاده است،
if he had a place like that,
مکانی مثل آن دارد،
alongside someone else,
شعری را میخوانید،
to that person, becomes personal to you.
و شما تطبیق پیدا میکند.
کتابهای زیادی مطالعه کردیم؛
himself to read and write
خواندن و نوشتن یاد گرفت
because of his literacy.
of Frederick Douglass as a hero
قهرمانم بود
as one of uplift and hope.
سرشار از ترقی و امید میدانستم.
in a kind of panic.
of how, over Christmas,
کرد، این که چطور در کریسمس
that they can't handle freedom.
بردگان نمیتوانند آزادی را مدیریت کنند.
stumbling on the fields.
همذاتپنداری میکند.
who, like slaves,
مردمانی هستند که همانند بردهها
about how far we have to go.
را باید بپیماییم.
to get rid of thinking!
تا از اندیشیدن رهایی یابم!
of my condition that tormented me."
to write, to keep thinking.
که مینوشته و به فکر کردن ادامه داد.
how much he seemed like Douglass to me.
برای من شبیه داگلاس است.
even though it put him in a panic.
با اینکه باعث ترسش میشد.
stairway with no light.
بدون نور مطالعه میکرد.
to read one of my favorite books,
مورد علاقهی من را خواندیم،
from a father to his son.
پدری به پسرش است.
تا شخصا به تو بگویم
what you've done in your life ...
چه کاری انجام دادهای...
its love, its longing, its voice,
عشقش، اشتیاقش، صدایش،
going canoeing down the Mississippi river.
در رودخانهی می سی سی پی، تصور میکرد.
finding a mountain stream
در کوهستان پیدا کردهاند
to somebody you feel you have let down?
حس میکنید ناامیدش کردید نامه نوشتهاید؟
to put those people out of your mind.
آن افراد را از ذهنتان بیرون کنید.
facing his daughter,
و با دخترش روبرو میشد؛
با تمرکز خیلی زیادی مینوشت.
the strength of one's heart.
قدرت قلب یک نفر را آشکار میکند.
and just ask an uncomfortable question.
و یک سوال ناخوشایند بپرسم.
as in this Patrick story?
a day in my life.
در زندگی گرسنگی نکشیدهام.
is not just about Patrick.
که این داستان فقط راجع به پاتریک نیست.
and his grandparents
و پدربزرگ و مادربزرگهایش
that world of plenty.
را به نمایش میگذارم.
I didn't want to hide myself.
نمیخواهم خودم را پنهان کنم.
I wanted to expose that power
میخواهم آن قدرت را به نمایش بگذارم
the distance between us?
کم کردن آن فاصله است.
that we can share together,
که میتوانیم با یکدیگر به اشتراک بگذاریم؛
به اشتراک بگذاریم.
what happened to Patrick.
برای پاتریک افتاد.
because of his record,
کارفرماها او را قبول نمیکردند؛
died at age 43
about reading that feel exaggerated to me.
میگویند که از دید من اغراق آمیزند.
form being discriminated against.
و تمایز او از دیگران نشد.
امروز را به پایان برسانم.
که باعث شادی وی میشد؛
و طبیعی را میدهند.
for what he had lost.
برای هرچه که از دست داده بود.
from the poet Derek Walcott?
چقدر ارزشمند است؟
زودتر رشد میکنند،
Frederick Douglass,
آثار فردریک داگلاس ادامه داد،
even though being conscious hurts.
با اینکه این هوشیاری صدمه میزند.
because we have to think.
چون مجبوریم فکر کنیم.
rather than to not think.
به نیندیشیدن ترجیح داد.
to speak to his daughter.
برای صحبت کردن با دخترش، بخشید.
and writing is so powerful.
بسیار نیرومند است.
to imagine the two of them together.
و دخترش را کنار یکدیگر تصور کند.
our relationship with each other.
نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
به ما عرضه میکند،
کتابخوان ملاقات میکنید،
what his favorite line will be.
قسمت مورد علاقهی او چه خواهد بود.
of his inner life.
روبرو میشوید.
"Well, what is my inner life made of?
«زندگی درونی من از چه چیزی ساخته شده است؟
to share with another?"
تا با دیگران به اشتراک بگذارم؟»
from Patrick's letters to his daughter.
نامهی پاتریک به دخترش به پایان برسانم.
through the cracks of trees ...
شکاف درختان میتابد...
hang plenty of mulberries.
زیادی آویزانند.
straight out to grab some."
تا آن ها را بِرُبایی.»
جایی که او مینویسد،
to the sounds of the words.
و به صدای کلمات گوش بسپار.
ABOUT THE SPEAKER
Michelle Kuo - Teacher, writer, lawyerMichelle Kuo believes in the power of reading to connect us with one another, creating a shared universe.
Why you should listen
Michelle Kuo is a teacher, lawyer, writer and passionate advocate of prison education. She has taught English at an alternative school for kids who were expelled from other schools in rural Arkansas, located in the Mississippi Delta. While at Harvard Law School, she received the National Clinical Association's award for her advocacy of children with special needs. Later, as a lawyer for undocumented immigrants in Oakland, Kuo helped tenants facing evictions, workers stiffed out of their wages and families facing deportation. She has also volunteered at a detention center in south Texas, helping families apply for asylum, and taught courses at San Quentin Prison. Currently, she teaches in the History, Law, and Society program at the American University of Paris, where she works to inspire students on issues of migrant justice and criminal justice. This fall, she is helping to start a prison education program in France.
In 2017, Kuo released Reading with Patrick, a memoir of teaching reading in a rural county jail in Arkansas. A runner-up for the Goddard Riverside Social Justice Prize and Dayton Literary Peace Prize, the book explores questions of what it is we owe each other and how starkly economic and racial inequality determine our life outcomes.
(Photo: Jasmine Cowen)
Michelle Kuo | Speaker | TED.com