ABOUT THE SPEAKER
Kathryn Schulz - Wrongologist
Kathryn Schulz is a staff writer for the New Yorker and is the author of "Being Wrong: Adventures in the Margin of Error."

Why you should listen

Kathryn Schulz is a journalist, author, and public speaker with a credible (if not necessarily enviable) claim to being the world's leading wrongologist.  She is the author of Being Wrong: Adventures in the Margin of Error. She was previously the book critic for New York Magazine; her writing has also appeared in the New York Times Magazine, Rolling Stone, TIME Magazine, the Boston Globe, the "Freakonomics" blog of The New York Times, The Nation, Foreign Policy, and the New York Times Book Review, among other publications. She is the former editor of the online environmental magazine Grist, and a former reporter and editor for The Santiago Times, of Santiago, Chile, where she covered environmental, labor, and human rights issues. She was a 2004 recipient of the Pew Fellowship in International Journalism (now the International Reporting Project), and has reported from throughout Central and South America, Japan, and, most recently, the Middle East. A graduate of Brown University and a former Ohioan, Oregonian and Brooklynite, she currently lives in New York's Hudson Valley.

More profile about the speaker
Kathryn Schulz | Speaker | TED.com
TEDSalon NY2011

Kathryn Schulz: Don't regret regret

کاترین شولز: از پشیمانی، پشیمان نباشید

Filmed:
2,286,421 views

به ما یاد دادند که بدون ندامت و پشیمانی زندگی کنیم. ولی چرا؟ کاترین شولز، با مثالی از تتوی خود، دلایل محکم و تکان دهنده ای برای پذیرفتن ندامت هایمان عنوان می کند.
- Wrongologist
Kathryn Schulz is a staff writer for the New Yorker and is the author of "Being Wrong: Adventures in the Margin of Error." Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
So that's Johnnyجانی Deppدپ, of courseدوره.
0
0
3000
خوب این بطور قطع "جانی دِپ" است.
00:19
And that's Johnnyجانی Depp'sدپ shoulderشانه.
1
4000
3000
واین سرشانۀ " جانی دِپ" است.
00:22
And that's Johnnyجانی Depp'sدپ famousمشهور shoulderشانه tattooخال کوبی.
2
7000
3000
و آن تتوی معروف سرشانۀ " جانی دِپ" است.
00:26
Some of you mightممکن know that, in 1990,
3
11000
2000
شاید برخی از شما بدانید که "جانی دِپ" در سال 1990 ، با "وینونا رایدر" نامزد شد،
00:28
Deppدپ got engagedنامزد شده to Winonaوینونا Ryderرایدر,
4
13000
2000
شاید برخی از شما بدانید که "جانی دِپ" در سال 1990 ، با "وینونا رایدر" نامزد شد،
00:30
and he had tattooedخالکوبی on his right shoulderشانه
5
15000
2000
و روی سرشانۀ سمت راستش تتو کرد: " وینونا برای همیشه" .
00:32
"Winonaوینونا foreverبرای همیشه."
6
17000
3000
و روی سرشانۀ سمت راستش تتو کرد: " وینونا برای همیشه" .
00:35
And then threeسه yearsسالها laterبعد --
7
20000
2000
و سپس سه سال بعد،
00:37
whichکه in fairnessعدالت, kindنوع of is foreverبرای همیشه by Hollywoodهالیوود standardsاستانداردها --
8
22000
3000
-- که یه جورایی همیشه با استانداردهای هالیوودی عادلانه است--
00:40
they brokeشکست up,
9
25000
2000
رابطۀ آنها بهم خورد،
00:42
and Johnnyجانی wentرفتی and got a little bitبیت of repairتعمیر work doneانجام شده.
10
27000
2000
و "جانی" یه کوچولو کار ترمیمی روی آن انجام داد.
00:44
And now his shoulderشانه saysمی گوید, "Winoوینو foreverبرای همیشه."
11
29000
4000
و حالا روی سرشانه اش اینطور نوشته شده، " واینو برای همیشه".
00:48
(Laughterخنده)
12
33000
3000
( خندۀ حاضرین)
00:51
So like Johnnyجانی Deppدپ,
13
36000
2000
خوب مثل "جانی دِپ" ، و مثل 25 درصد آمریکائیهای بین 16 و 50 سال،
00:53
and like 25 percentدرصد of Americansآمریکایی ها
14
38000
2000
خوب مثل "جانی دِپ" ، و مثل 25 درصد آمریکائیهای بین 16 و 50 سال،
00:55
betweenبین the agesسنین of 16 and 50,
15
40000
4000
خوب مثل "جانی دِپ" ، و مثل 25 درصد آمریکائیهای بین 16 و 50 سال،
00:59
I have a tattooخال کوبی.
16
44000
3000
من یک تتو دارم.
01:02
I first startedآغاز شده thinkingفكر كردن about gettingگرفتن it in my mid-اواسط20s,
17
47000
3000
فکر انجام اینکار در اواسط 20 سالگی به سرم زد،
01:05
but I deliberatelyعمدا waitedمنتظر a really long time.
18
50000
3000
ولی مخصوصا" مدت زیادی صبر کردم.
01:08
Because we all know people
19
53000
2000
چون همۀ ما کسانی را می شناسیم که وقتی 17 ، 19 یا 23 ساله بودند، تتو کرده
01:10
who have gottenدریافت کردم tattoosخالکوبی when they were 17
20
55000
2000
چون همۀ ما کسانی را می شناسیم که وقتی 17 ، 19 یا 23 ساله بودند، تتو کرده
01:12
or 19 or 23
21
57000
2000
چون همۀ ما کسانی را می شناسیم که وقتی 17 ، 19 یا 23 ساله بودند، تتو کرده
01:14
and regrettedمتاسفم it by the time they were 30.
22
59000
3000
و تا 30 سالگی از انجام آن پشیمان شدند.
01:18
That didn't happenبه وقوع پیوستن to me.
23
63000
3000
این برای من اتفاق نیفتاد.
01:21
I got my tattooخال کوبی when I was 29,
24
66000
3000
من وقتی 29 ساله بودم تتو کردم، و بلافاصله پشیمان شدم.
01:24
and I regrettedمتاسفم it instantlyفورا.
25
69000
3000
من وقتی 29 ساله بودم تتو کردم، و بلافاصله پشیمان شدم.
01:27
And by "regrettedمتاسفم it,"
26
72000
2000
و وقتی می گم " پشیمان شدم" ،
01:29
I mean that I steppedگام برداشت outsideخارج از of the tattooخال کوبی placeمحل --
27
74000
3000
منظورم اینه که از مکان تتو -- که فاصله اش از اینجا تا اون قسمت شرقیه -- اومدم بیرون
01:32
this is just a coupleزن و شوهر milesمایل from here
28
77000
2000
منظورم اینه که از مکان تتو -- که فاصله اش از اینجا تا اون قسمت شرقیه -- اومدم بیرون
01:34
down on the Lowerپایین تر Eastشرق Sideسمت --
29
79000
2000
منظورم اینه که از مکان تتو -- که فاصله اش از اینجا تا اون قسمت شرقیه -- اومدم بیرون
01:36
and I had a massiveعظیم emotionalعاطفی meltdownسقوط in broadوسیع daylightنور روز
30
81000
3000
و در نبش خیابان "برادوی شرقی" ( East Broadway ) و " کانال" (Canal Street)
01:39
on the cornerگوشه of Eastشرق Broadwayبرادوی and Canalکانال Streetخیابان.
31
84000
2000
در روز روشن، یک بحران روحی عظیمی داشتم.
01:41
(Laughterخنده)
32
86000
2000
( خندۀ حاضرین)
01:43
Whichکدام is a great placeمحل to do it because nobodyهيچ كس caresمراقب باش.
33
88000
2000
که جای خوبی برای اینکاره چون کسی اهمیت نمی ده.
01:45
(Laughterخنده)
34
90000
2000
( خندۀ حاضرین)
01:47
And then I wentرفتی home that night, and I had an even largerبزرگتر emotionalعاطفی meltdownسقوط,
35
92000
3000
و بعدش شب رفتم خونه و حتی بحران روحی بزرگتری داشتم،
01:50
whichکه I'll say more about in a minuteدقیقه.
36
95000
3000
که تا دقایقی دیگه درمورد آن خواهم گفت.
01:53
And this was all actuallyدر واقع quiteکاملا shockingتکان دهنده to me,
37
98000
2000
و این در حقیقت شوک بزرگی برای من بود،
01:55
because priorقبل از to this momentلحظه,
38
100000
2000
چون قبل از آن موقع ، به خود در اینکه هیچ ندامتی نداشتم، می بالیدم.
01:57
I had pridedسرگردان myselfخودم
39
102000
2000
چون قبل از آن موقع ، به خود در اینکه هیچ ندامتی نداشتم، می بالیدم.
01:59
on havingداشتن absolutelyکاملا no regretsپشیمان می شود.
40
104000
2000
چون قبل از آن موقع ، به خود در اینکه هیچ ندامتی نداشتم، می بالیدم.
02:01
I madeساخته شده a lot of mistakesاشتباهات
41
106000
2000
البته اشتباهات زیادی کرده و تصمیمات احمقانه ای گرفته بودم.
02:03
and dumbگنگ decisionsتصمیمات, of courseدوره.
42
108000
2000
البته اشتباهات زیادی کرده و تصمیمات احمقانه ای گرفته بودم.
02:05
I do that hourlyساعتی.
43
110000
2000
هر ساعت آن را انجام می دم.
02:07
But I had always feltنمد like, look, you know,
44
112000
3000
ولی می دونید، همیشه این احساس را داشتم،
02:10
I madeساخته شده the bestبهترین choiceانتخابی I could make
45
115000
2000
که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم.
02:12
givenداده شده who I was then,
46
117000
2000
که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم.
02:14
givenداده شده the informationاطلاعات I had on handدست.
47
119000
2000
که با توجه به آدمی که در آن موقع بودم و اطلاعاتی که برام فراهم بود، بهترین تصمیم را گرفتم.
02:16
I learnedیاد گرفتم a lessonدرس from it.
48
121000
2000
من از آن درس گرفتم.
02:18
It somehowبه نحوی got me to where I am in life right now.
49
123000
2000
یه جورایی منو به موقعیتی که اکنون در آن هستم، آورد.
02:20
And okay, I wouldn'tنمی خواهم changeتغییر دادن it.
50
125000
3000
و باشه، من اونو عوض نمی کنم.
02:25
In other wordsکلمات, I had drunkمست our great culturalفرهنگی Kool-AidKool-Aid about regretپشيمان شدن,
51
130000
4000
به عبارتی دیگه، من جرعۀ پشیمانی که بر گرفته از فرهنگ غنی ماست، را نوشیده ام،
02:29
whichکه is that lamentingگول زدن things that occurredرخ داده است in the pastگذشته
52
134000
3000
اینکه افسوس بر آنچه گذشته، اتلاف وقت محضه،
02:32
is an absoluteمطلق wasteدور ریختنی of time,
53
137000
2000
اینکه افسوس بر آنچه گذشته، اتلاف وقت محضه،
02:34
that we should always look forwardرو به جلو and not backwardبه عقب,
54
139000
3000
اینکه ما همیشه باید به جلو نظر کنیم نه به عقب،
02:37
and that one of the noblestبلندترین and bestبهترین things we can do
55
142000
2000
و اینکه یکی از بزرگترین و بهترین کاری که می تونیم بکنیم اینه که برای زندگی عاری از پشیمانی تلاش کنیم .
02:39
is striveتلاش کن to liveزنده a life freeرایگان of regretsپشیمان می شود.
56
144000
3000
و اینکه یکی از بزرگترین و بهترین کاری که می تونیم بکنیم اینه که برای زندگی عاری از پشیمانی تلاش کنیم .
02:42
This ideaاندیشه is nicelyبه سادگی capturedاسیر by this quoteنقل قول:
57
147000
3000
این عقیده ، در این نقل قول به زیبایی عنوان شده:
02:45
"Things withoutبدون all remedyدرمان
58
150000
2000
" چیزی که علاج نداره، نیاز به توجه هم نداره، گذشته ها گذشته."
02:47
should be withoutبدون regardتوجه;
59
152000
3000
" چیزی که علاج نداره، نیاز به توجه هم نداره، گذشته ها گذشته."
02:50
what's doneانجام شده is doneانجام شده."
60
155000
2000
" چیزی که علاج نداره، افسوس هم نداره، گذشته ها گذشته."
02:52
And it seemsبه نظر می رسد like kindنوع of an admirableقابل تحسین philosophyفلسفه at first --
61
157000
3000
در نگاه اول ممکنه یه جور فلسفۀ تحسین برانگیز به نظر بیاد-- چیزی که ممکنه همۀ ما انجام دهیم--
02:55
something we mightممکن all agreeموافق to signامضا کردن ontoبه سوی ...
62
160000
3000
در نگاه اول ممکنه یه جور فلسفۀ تحسین برانگیز به نظر بیاد-- چیزی که ممکنه همۀ ما انجام دهیم--
02:58
untilتا زمان I tell you who said it.
63
163000
3000
تا وقتی که بهتون بگم چه کسی آنرا گفته.
03:02
Right, so this is Ladyبانوی MacBethمکبث
64
167000
2000
درسته، خوب این " لیدی مک بِس" است،
03:04
basicallyاساسا tellingگفتن her husbandشوهر to stop beingبودن suchچنین a wussواس
65
169000
3000
که در واقع داره به شوهرش می گه که اینقدر از کشتن مردم نترسه و احساس بدی نداشته باشه.
03:07
for feelingاحساس badبد about murderingقتل people.
66
172000
3000
که در واقع داره به شوهرش می گه که اینقدر از کشتن مردم نترسه و احساس بدی نداشته باشه.
03:10
And as it happensاتفاق می افتد, Shakespeareشکسپیر was ontoبه سوی something here,
67
175000
3000
و همینطور که پیش می یاد، شکسپیر در اینجا قصد کاری را داشت و او عموما" اینطور بود.
03:13
as he generallyبطور کلی was.
68
178000
2000
و همینطور که پیش می یاد، شکسپیر در اینجا قصد کاری را داشت و او عموما" اینطور بود.
03:15
Because the inabilityعجز to experienceتجربه regretپشيمان شدن
69
180000
3000
چون عدم توانایی در تجربه کردن پشیمانی، در حقیقت یکی از خصوصیات تشخیصی اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی است.
03:18
is actuallyدر واقع one of the diagnosticتشخیص characteristicsمشخصات
70
183000
2000
چون عدم توانایی در تجربه کردن پشیمانی، در حقیقت یکی از خصوصیات تشخیصی اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی است.
03:20
of sociopathsجامعه شناسی.
71
185000
3000
چون عدم توانایی در تجربه کردن پشیمانی، در حقیقت یکی از خصوصیات تشخیصی اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی است.
03:23
It's alsoهمچنین, by the way, a characteristicمشخصه of certainمسلم - قطعی kindsانواع of brainمغز damageخسارت.
72
188000
3000
در ضمن، شاخصی از انواع مخصوص آسیب مغزی نیز هست.
03:26
So people who have damageخسارت
73
191000
2000
بنابراین افرادی که قشر جلویی پیشانی آنها دچار آسیب شده، بنظر قادر به درک پشیمانی نیستند
03:28
to theirخودشان orbitalمدار frontalجلو cortexقشر
74
193000
2000
بنابراین افرادی که قشر جلویی پیشانی آنها دچار آسیب شده، بنظر قادر به درک پشیمانی نیستند
03:30
seemبه نظر می رسد to be unableناتوان to feel regretپشيمان شدن
75
195000
2000
بنابراین افرادی که قشر جلویی پیشانی آنها دچار آسیب شده، بنظر قادر به درک پشیمانی نیستند
03:32
in the faceصورت of even obviouslyبدیهی است very poorفقیر decisionsتصمیمات.
76
197000
3000
و حتی بصورتیکه تصمیم گیریهای بسیار ضعیفی دارند.
03:36
So if, in factواقعیت, you want to liveزنده a life freeرایگان of regretپشيمان شدن,
77
201000
2000
پس در حقیقت، اگر می خواهید زندگی عاری از پشیمانی داشته باشید، راه برایتان باز است.
03:38
there is an optionگزینه openباز کن to you.
78
203000
3000
پس در حقیقت، اگر می خواهید زندگی عاری از پشیمانی داشته باشید، راه برایتان باز است.
03:41
It's calledبه نام a lobotomyلوبوتومی.
79
206000
3000
اسمش، برش قسمتی از مغزه.
03:44
But if you want to be fullyبه طور کامل functionalعملکردی
80
209000
2000
اما اگر می خواهید کاملا" مفید، کاملا" انسان، و کاملا" انسانی باشید،
03:46
and fullyبه طور کامل humanانسان
81
211000
2000
اما اگر می خواهید کاملا" مفید، کاملا" انسان، و کاملا" انسانی باشید،
03:48
and fullyبه طور کامل humaneانسانی,
82
213000
3000
اما اگر می خواهید کاملا" مفید، کاملا" انسان، و کاملا" انسانی باشید،
03:51
I think you need to learnیاد گرفتن to liveزنده, not withoutبدون regretپشيمان شدن, but with it.
83
216000
3000
فکر کنم لازمه بیاموزید که با پشیمانی زندگی کنید نه بدون آن.
03:54
So let's startشروع کن off by definingتعریف کردن some termsاصطلاحات.
84
219000
2000
خوب بیایید به توصیف چند مورد بپردازیم.
03:56
What is regretپشيمان شدن?
85
221000
2000
پشیمانی چیست؟
03:58
Regretپشيمان شدن is the emotionهیجانی we experienceتجربه
86
223000
2000
زمانی احساس پشیمانی به ما دست می دهد
04:00
when we think that our presentحاضر situationوضعیت
87
225000
2000
که فکر کنیم موقعیتی که در آن قرار داریم می تونست بهتر یا شادتر باشه
04:02
could be better or happierشادتر
88
227000
2000
که فکر کنیم موقعیتی که در آن قرار داریم می تونست بهتر یا شادتر باشه
04:04
if we had doneانجام شده something differentناهمسان in the pastگذشته.
89
229000
2000
اگر ما کار متفاوتی در گذشته انجام داده بودیم.
04:06
So in other wordsکلمات, regretپشيمان شدن requiresنیاز دارد two things.
90
231000
2000
بدین ترتیب به عبارتی دیگه، پشیمانی نیازمند دو چیزه.
04:08
It requiresنیاز دارد, first of all, agencyآژانس -- we had to make a decisionتصمیم گیری in the first placeمحل.
91
233000
3000
اول از همه به واسطه نیاز داره -- ما اول باید تصمیم گیری کنیم.
04:11
And secondدومین of all, it requiresنیاز دارد imaginationخیال پردازی.
92
236000
3000
و دوم اینکه نیازمند تخیل است.
04:14
We need to be ableتوانایی to imagineتصور کن going back and makingساخت a differentناهمسان choiceانتخابی,
93
239000
3000
نیاز داریم که با ذهن و تصور خود به عقب برگشته و انتخاب دیگری کنیم ،
04:17
and then we need to be ableتوانایی to kindنوع of spoolتوری this imaginaryتخیلی recordرکورد forwardرو به جلو
94
242000
3000
و سپس یه جورایی این تخیل را مجدد به زمان حال آورده و تصور کنیم که شرایط کنونی به چه صورت در می آمد.
04:20
and imagineتصور کن how things would be playingبازی کردن out in our presentحاضر.
95
245000
4000
و سپس یه جورایی این تخیل را مجدد به زمان حال آورده و تصور کنیم که شرایط کنونی به چه صورت در می آمد.
04:24
And in factواقعیت, the more we have of eitherیا of these things --
96
249000
2000
و در حقیقت، هر چه بیشتر از این دو چیز -- یعنی واسطه و تخیل -- را درمورد پشیمانی فرض شده، داشته باشیم،
04:26
the more agencyآژانس and the more imaginationخیال پردازی
97
251000
3000
و در حقیقت، هر چه بیشتر از این دو چیز -- یعنی واسطه و تخیل -- را درمورد پشیمانی فرض شده، داشته باشیم،
04:29
with respectتوجه to a givenداده شده regretپشيمان شدن,
98
254000
2000
و در حقیقت، هر چه بیشتر از این دو چیز -- یعنی واسطه و تخیل -- را درمورد پشیمانی فرض شده، داشته باشیم،
04:31
the more acuteحاد that regretپشيمان شدن will be.
99
256000
3000
پشیمانی، شدیدتر خواهد شد.
04:34
So let's say for instanceنمونه
100
259000
2000
خوب بیایید بگیم که بعنوان مثال شما دارین به عروسی بهترین دوستتون می روید
04:36
that you're on your way to your bestبهترین friend'sدوستان weddingعروسی
101
261000
2000
خوب بیایید بگیم که بعنوان مثال شما دارین به عروسی بهترین دوستتون می روید
04:38
and you're tryingتلاش کن to get to the airportفرودگاه and you're stuckگیر in terribleوحشتناک trafficترافیک,
102
263000
3000
و سعی دارید که به فرودگاه برسید و در ترافیک گیر افتادید،
04:41
and you finallyسرانجام arriveرسیدن at your gateدروازه
103
266000
2000
و بالاخره به گیت خود رسیده و پرواز را از دست دادید.
04:43
and you've missedاز دست رفته your flightپرواز.
104
268000
2000
و بالاخره به گیت خود رسیده و پرواز را از دست دادید.
04:45
You're going to experienceتجربه more regretپشيمان شدن in that situationوضعیت
105
270000
2000
شما با سه دقیقه دیر رسیدن، پرواز را از دست دادید
04:47
if you missedاز دست رفته your flightپرواز by threeسه minutesدقایق
106
272000
2000
و پشیمانی شما خیلی بیشتر از زمانی است که 20 دقیقه دیرتر می رسیدید.
04:49
than if you missedاز دست رفته it by 20.
107
274000
3000
و پشیمانی شما خیلی بیشتر از زمانی است که 20 دقیقه دیرتر می رسیدید.
04:52
Why?
108
277000
2000
چرا؟
04:54
Well because, if you missاز دست دادن your flightپرواز by threeسه minutesدقایق,
109
279000
2000
خوب چون، وقتی با سه دقیقه دیر رسیدن، پرواز را از دست دادید،
04:56
it is painfullyدردناک easyآسان to imagineتصور کن
110
281000
2000
تصور دردناک ولی آسونی داره
04:58
that you could have madeساخته شده differentناهمسان decisionsتصمیمات
111
283000
2000
که فکر کنید می تونستید تصمیمات دیگری بگیرید که منجر به نتایج بهتری می شد.
05:00
that would have led to a better outcomeنتیجه.
112
285000
2000
که فکر کنید می تونستید تصمیمات دیگری بگیرید که منجر به نتایج بهتری می شد.
05:02
"I should have takenگرفته شده the bridgeپل and not the tunnelتونل.
113
287000
2000
" باید بجای تونل ، از روی پل می آمدم. باید چراغ زرد را رد می کردم."
05:04
I should have goneرفته throughاز طریق that yellowرنگ زرد lightسبک."
114
289000
3000
" باید بجای تونل ، از روی پل می آمدم. باید چراغ زرد را رد می کردم."
05:07
These are the classicکلاسیک conditionsشرایط that createايجاد كردن regretپشيمان شدن.
115
292000
3000
اینها شرایط برجسته ای است که باعث پشیمانی می شه.
05:10
We feel regretپشيمان شدن when we think we are responsibleمسئول
116
295000
3000
زمانی ما احساس پشیمانی می کنیم که
05:13
for a decisionتصمیم گیری that cameآمد out badlyبدی,
117
298000
2000
خود را مسئول تصمیمی بدانیم که بد از آب در آمده اما تا حدی نیز خوبه.
05:15
but almostتقریبا cameآمد out well.
118
300000
3000
خود را مسئول تصمیمی بدانیم که بد از آب در آمده اما تا حدی نیز خوبه.
05:18
Now withinدر داخل that frameworkچارچوب,
119
303000
2000
حال در آن چهار چوب،
05:20
we can obviouslyبدیهی است experienceتجربه regretپشيمان شدن about a lot of differentناهمسان things.
120
305000
3000
ما بطور واضح می تونیم در مورد خیلی چیزهای مختلف ، احساس پشمانی کنیم.
05:23
This sessionجلسه todayامروز is about behavioralرفتاری economicsاقتصاد.
121
308000
3000
جلسۀ امروز دربارۀ اقتصاد رفتاری است.
05:26
And mostاکثر of what we know about regretپشيمان شدن
122
311000
3000
و بیشتر چیزی که دربارۀ پشیمانی می دونیم، از آن ناحیه به ما می رسه.
05:29
comesمی آید to us out of that domainدامنه.
123
314000
2000
و بیشتر چیزی که دربارۀ پشیمانی می دونیم، از آن ناحیه به ما می رسه.
05:31
We have a vastعظیم bodyبدن of literatureادبیات
124
316000
3000
ما یک بخش عظیمی از ادبیات را داریم
05:34
on consumerمصرف كننده and financialمالی decisionsتصمیمات
125
319000
2000
که دربارۀ مصرف کنندگان و تصمیمات مالی و پشیمانی های مربوط به آنها -- که اصولا" ندامت خریداره - است.
05:36
and the regretsپشیمان می شود associatedهمراه with them --
126
321000
2000
که دربارۀ مصرف کنندگان و تصمیمات مالی و پشیمانی های مربوط به آنها -- که اصولا" ندامت خریداره - است.
05:38
buyer'sخریدار remorseبا احترام, basicallyاساسا.
127
323000
2000
که دربارۀ مصرف کنندگان و تصمیمات مالی و پشیمانی های مربوط به آنها -- که اصولا" ندامت خریداره - است.
05:40
But then finallyسرانجام, it occurredرخ داده است to some researchersمحققان to stepگام back
128
325000
3000
ولی سپس بالاخره، پیش اومده که برخی محققان به عقب برگشته و می گویند
05:43
and say, well okay, but overallبه طور کلی,
129
328000
2000
که خوب باشه، ولی کلا" ما در زندگی از چه چیزی بیشتر از همه پشیمانیم؟
05:45
what do we regretپشيمان شدن mostاکثر in life?
130
330000
3000
که خوب باشه، ولی کلا" ما در زندگی از چه چیزی بیشتر از همه پشیمانیم؟
05:48
Here'sاینجاست what the answersپاسخ ها turnدور زدن out to look like.
131
333000
2000
اینجاست که پاسخها اینطوری به نظر می یاد.
05:50
So topبالا sixشش regretsپشیمان می شود --
132
335000
2000
بدین ترتیب شش تا از مهمترین پشیمانی هایی که در زندگی داشتیم ، اینهاست:
05:52
the things we regretپشيمان شدن mostاکثر in life:
133
337000
2000
بدین ترتیب شش تا از مهمترین پشیمانی هایی که در زندگی داشتیم ، اینهاست:
05:54
Numberعدد one by farدور, educationتحصیلات.
134
339000
2000
شماره یک از لحاظ بهترین، تحصیلاته.
05:56
33 percentدرصد of all of our regretsپشیمان می شود
135
341000
2000
33 درصد از همۀ ما، از تصمیماتی که در رابطه با تحصیل گرفتیم، پشیمانیم.
05:58
pertainبستگی دارد to decisionsتصمیمات we madeساخته شده about educationتحصیلات.
136
343000
2000
33 درصد از همۀ ما، از تصمیماتی که در رابطه با تحصیل گرفتیم، پشیمانیم.
06:00
We wishآرزو کردن we'dما می خواهیم gottenدریافت کردم more of it.
137
345000
2000
آرزو می کنیم که ای کاش بیشتر تحصیل می کردیم.
06:02
We wishآرزو کردن we'dما می خواهیم takenگرفته شده better advantageمزیت of the educationتحصیلات that we did have.
138
347000
3000
آرزو می کنیم که ای کاش بیشتر از تحصیل خود، بهره می بردیم.
06:05
We wishآرزو کردن we'dما می خواهیم chosenانتخاب شده to studyمطالعه a differentناهمسان topicموضوع.
139
350000
3000
آرزو می کنیم که ای کاش رشتۀ دیگری می خواندیم.
06:08
Othersدیگران very highبالا on our listفهرست of regretsپشیمان می شود
140
353000
2000
موارد دیگری که در ردیف بالای لیست پشیمانی های ما هستند، از این قرارند،
06:10
includeعبارتند از careerحرفه, romanceداستان عاشقانه, parentingپدر و مادر,
141
355000
3000
حرفه و شغل، رابطۀ عاشقانه، بزرگ کردن بچه،
06:13
variousمختلف decisionsتصمیمات and choicesگزینه های about our senseاحساس of selfخود
142
358000
3000
تصمیمات و انتخابهای مختلفی دربارۀ درک خود
06:16
and how we spendخرج کردن our leisureاوقات فراغت time --
143
361000
2000
و اینکه چگونه اوقات فراغت خود را سپری کنیم--
06:18
or actuallyدر واقع more specificallyبه طور مشخص,
144
363000
2000
یا در حقیقت به بیان دقیق تر،
06:20
how we failشکست to spendخرج کردن our leisureاوقات فراغت time.
145
365000
2000
چطور از سپری کردن اوقات فراغت خود عاجزیم.
06:22
The remainingباقی مانده است regretsپشیمان می شود
146
367000
2000
پشیمانی های دیگه مربوط به اینها از این قرارند:
06:24
pertainبستگی دارد to these things:
147
369000
2000
پشیمانی های دیگه مربوط به اینها از این قرارند:
06:26
financeمالی, familyخانواده issuesمسائل unrelatedغیر مرتبط to romanceداستان عاشقانه or parentingپدر و مادر,
148
371000
3000
مسائل مالی، مسائل خانوادگی به غیر از رابطۀ عشقی یا تربیتی،
06:29
healthسلامتی, friendsدوستان,
149
374000
2000
سلامت، دوست، مذهب و اجتماع.
06:31
spiritualityمعنویت and communityجامعه.
150
376000
3000
سلامت، دوست، مذهب و اجتماع.
06:34
So in other wordsکلمات, we know mostاکثر of what we know about regretپشيمان شدن
151
379000
3000
بنابراین به عبارتی دیگه، ما با مطالعۀ علم مالی، بیشتر آنچه را که باید ، دربارۀ پشیمانی می دانیم.
06:37
by the studyمطالعه of financeمالی.
152
382000
2000
بنابراین به عبارتی دیگه، ما با مطالعۀ علم مالی، بیشتر آنچه را که باید ، دربارۀ پشیمانی می دانیم.
06:39
But it turnsچرخش out, when you look overallبه طور کلی at what people regretپشيمان شدن in life,
153
384000
2000
اما وقتی نگاهی کلی به پشیمانی های دیگران در زندگی می کنیم،
06:41
you know what, our financialمالی decisionsتصمیمات don't even rankرتبه بندی.
154
386000
3000
تصمیم گیریهای مالی ما حتی دسته بندی شده هم نیستند.
06:44
They accountحساب for lessکمتر than threeسه percentدرصد of our totalجمع regretsپشیمان می شود.
155
389000
4000
اندازۀ آنها کمتر از سه درصد کل پشیمانی های ماست.
06:48
So if you're sittingنشسته there stressingبا استرس
156
393000
2000
پس اگه شما اونجا نشستید و
06:50
about largeبزرگ capکلاه لبه دار versusدر مقابل smallکوچک capکلاه لبه دار,
157
395000
2000
دربارۀ کلاه بزرگ یا کوچک، کمپانی A یا کمپانی B ، اینکه سوبارو بخرید یا پریوس، حرص می خورید،
06:52
or companyشرکت A versusدر مقابل companyشرکت B,
158
397000
2000
دربارۀ کلاه بزرگ یا کوچک، کمپانی A یا کمپانی B ، اینکه سوبارو بخرید یا پریوس، حرص می خورید،
06:54
or should you buyخرید the Subaruسوباریو or the Priusپریوس,
159
399000
2000
دربارۀ کلاه بزرگ یا کوچک، کمپانی A یا کمپانی B ، اینکه سوبارو بخرید یا پریوس، حرص می خورید،
06:56
you know what, let it go.
160
401000
3000
می دونید چیه، ولش کنید.
06:59
Oddsشانس are, you're not going to careاهميت دادن in fiveپنج yearsسالها.
161
404000
3000
جالب اینه که، پنج سال دیگه اصلا" بهشون اهمیت نمی دید.
07:02
But for these things that we actuallyدر واقع do really careاهميت دادن about
162
407000
3000
اما در مورد چیزهایی که واقعا" به آنها اهمیت داده و احساس پشیمانی عمیقی می کنیم،
07:05
and do experienceتجربه profoundعمیق regretپشيمان شدن around,
163
410000
2000
اما در مورد چیزهایی که واقعا" به آنها اهمیت داده و احساس پشیمانی عمیقی می کنیم،
07:07
what does that experienceتجربه feel like?
164
412000
3000
اون تجربه چه جور حسی داره؟
07:11
We all know the shortکوتاه answerپاسخ.
165
416000
2000
همۀ ما جواب کوتاه را می دونیم.
07:13
It feelsاحساس می کند terribleوحشتناک. Regretپشيمان شدن feelsاحساس می کند awfulخیلی بد و ناخوشایند.
166
418000
2000
احساس وحشتناکی داره. پشیمانی حس خیلی بد دردیه.
07:15
But it turnsچرخش out that regretپشيمان شدن feelsاحساس می کند awfulخیلی بد و ناخوشایند
167
420000
2000
اما اینطور معلوم می شه که پشیمانی در چهار مورد بسیار خاص و منطقی ، خیلی وحشتناکه.
07:17
in fourچهار very specificخاص and consistentاستوار waysراه ها.
168
422000
3000
اما اینطور معلوم می شه که پشیمانی در چهار مورد بسیار خاص و منطقی ، خیلی وحشتناکه.
07:20
So the first consistentاستوار componentجزء of regretپشيمان شدن
169
425000
2000
بدین ترتیب، اولین ویژگی اصلی پشیمانی، اساسا" انکار است.
07:22
is basicallyاساسا denialانکار.
170
427000
3000
بدین ترتیب، اولین ویژگی اصلی پشیمانی، اساسا" انکار است.
07:25
When I wentرفتی home that night after gettingگرفتن my tattooخال کوبی,
171
430000
3000
وقتی اونشب بعد از تتو کردن، به خونه رفتم، تمام شب را بیدار بودم.
07:28
I basicallyاساسا stayedماند up all night.
172
433000
2000
وقتی اونشب بعد از تتو کردن، به خونه رفتم، تمام شب را بیدار بودم.
07:30
And for the first severalچند hoursساعت ها,
173
435000
2000
و برای چند ساعت اول ، تنها یه فکر در مغزم بود.
07:32
there was exactlyدقیقا one thought in my headسر.
174
437000
2000
و برای چند ساعت اول ، تنها یه فکر در مغزم بود.
07:34
And the thought was,
175
439000
2000
و اون فکر این بود: " کاری کن بره گم شه! "
07:36
"Make it go away!"
176
441000
3000
و اون فکر این بود: " کاری کن بره گم شه! "
07:39
This is an unbelievablyباور نکردنی primitiveاولیه emotionalعاطفی responseواکنش.
177
444000
4000
این یک عکس العمل احساسی و ابتدایی باور نکردنی است.
07:43
I mean, it's right up there with, "I want my mommyمامان!"
178
448000
3000
منظورم اینه که درست مثل اینه : " من مامانمو می خوام! "
07:46
We're not tryingتلاش کن to solveحل the problemمسئله.
179
451000
2000
ما تلاشی در حل مشکل نمی کنیم.
07:48
We're not tryingتلاش کن to understandفهمیدن how the problemمسئله cameآمد about.
180
453000
3000
ما تلاشی برای درک اینکه مشکل از کجا آمده، نمی کنیم.
07:51
We just want it to vanishاز بین بردن.
181
456000
3000
ما فقط می خواهیم که اون ناپدید بشه.
07:54
The secondدومین characteristicمشخصه componentجزء of regretپشيمان شدن
182
459000
2000
دومین ویژگی خاص پشیمانی، حس سردرگمی است.
07:56
is a senseاحساس of bewildermentسردرگمی.
183
461000
2000
دومین ویژگی خاص پشیمانی، حس سردرگمی است.
07:58
So the other thing I thought about there in my bedroomاتاق خواب that night
184
463000
3000
بدین ترتیب چیز دیگه ای که اونشب در اتاقم به آن فکر کردم این بود که:
08:01
was, "How could I have doneانجام شده that?
185
466000
3000
" چطور اینکارو کردم؟ به چی فکر می کردم؟ "
08:04
What was I thinkingفكر كردن?"
186
469000
3000
" چطور اینکارو کردم؟ به چی فکر می کردم؟ "
08:07
This realواقعی senseاحساس of alienationبیگانگی
187
472000
2000
این حس واقعی بیگانگی از بخشی از وجودمونه که باعث تصمیمی می شه که از آن پشیمانیم.
08:09
from the partبخشی of us that madeساخته شده a decisionتصمیم گیری we regretپشيمان شدن.
188
474000
2000
این حس واقعی بیگانگی از بخشی از وجودمونه که باعث تصمیمی می شه که از آن پشیمانیم.
08:11
We can't identifyشناسایی with that partبخشی.
189
476000
2000
ما نمی تونیم با اون بخش یکی شویم.
08:13
We don't understandفهمیدن that partبخشی.
190
478000
2000
ما آن بخش را درک نمی کنیم.
08:15
And we certainlyقطعا don't have any empathyیکدلی for that partبخشی --
191
480000
2000
و قطعا" هیچ احساس همدلی با اون بخش نداریم --
08:17
whichکه explainsتوضیح می دهد the thirdسوم consistentاستوار componentجزء of regretپشيمان شدن,
192
482000
3000
که همین سومین ویژگی پشیمانی را توصیف می کنه،
08:20
whichکه is an intenseشدید desireمیل to punishتنبیه کردن ourselvesخودمان.
193
485000
2000
که آن تمایل شدید به سرزنش خودمونه.
08:22
That's why, in the faceصورت of our regretپشيمان شدن,
194
487000
2000
به همین دلیله که این جمله را در مواجهه با پشیمانی ، دائما" می گیم: " می تونستم تو سرم بزنم و اینکارو نکنم."
08:24
the thing we consistentlyهمواره say is, "I could have kickedلگد زد myselfخودم."
195
489000
3000
به همین دلیله که این جمله را در مواجهه با پشیمانی ، دائما" می گیم: " می تونستم تو سرم بزنم و اینکارو نکنم."
08:28
The fourthچهارم componentجزء here
196
493000
2000
ویژگی چهارم در اینجا اینه که پشیمانی چیزی است که روانشناسان آنرا " تکرار پیاپی پاسخ" می نامند.
08:30
is that regretپشيمان شدن is what psychologistsروانشناسان call perseverativeماندگار.
197
495000
2000
ویژگی چهارم در اینجا اینه که پشیمانی چیزی است که روانشناسان آنرا " تکرار پیاپی پاسخ" می نامند.
08:32
To perseverateپشت سر گذاشتن meansبه معنای to focusتمرکز obsessivelyوسواسی and repeatedlyبارها و بارها
198
497000
3000
" تکرار پیاپی پاسخ" یعنی تمرکز مدام و وسواس گونه روی یک چیز مشخص.
08:35
on the exactدقیق sameیکسان thing.
199
500000
2000
" تکرار پیاپی پاسخ" یعنی تمرکز مدام و وسواس گونه روی یک چیز مشخص.
08:37
Now the effectاثر of perseverationاستمرار
200
502000
2000
حال، تأثیرِ " تکرار پیاپی پاسخ" اینه
08:39
is to basicallyاساسا take these first threeسه componentsاجزاء of regretپشيمان شدن
201
504000
2000
که اساسا" این سه ویژگی اول پشیمانی را گرفته و آنها را در یک حلقه نا متناهی قرار دهیم.
08:41
and put them on an infiniteبي نهايت loopحلقه.
202
506000
3000
که اساسا" این سه ویژگی اول پشیمانی را گرفته و آنها را در یک حلقه نا متناهی قرار دهیم.
08:44
So it's not that I satنشسته there in my bedroomاتاق خواب that night,
203
509000
3000
بنابراین اونطور نبود که من اونشب تو اتاقم بشینم و فکر کنم، " کاری کن بره گم شه! "
08:47
thinkingفكر كردن, "Make it go away."
204
512000
3000
بنابراین اونطور نبود که من اونشب تو اتاقم بشینم و فکر کنم، " کاری کن بره گم شه! "
08:50
It's that I satنشسته there and I thought,
205
515000
2000
اینطور بود که من نشستم و فکر کردم،
08:52
"Make it go away. Make it go away.
206
517000
2000
" کاری کن بره گم شه! کاری کن بره گم شه! "
08:54
Make it go away. Make it go away."
207
519000
3000
" کاری کن بره گم شه! کاری کن بره گم شه! "
08:57
So if you look at the psychologicalروانشناسی literatureادبیات,
208
522000
2000
بدین ترتیب اگر به ادبیات روانشناسی رجوع کنید،
08:59
these are the fourچهار consistentاستوار definingتعریف کردن componentsاجزاء of regretپشيمان شدن.
209
524000
4000
اینها، چهار ویژگی توصیفی خاصِ پشیمانی هستند.
09:03
But I want to suggestپیشنهاد می دهد that there's alsoهمچنین a fifthپنجم one.
210
528000
3000
اما می خوام پیشنهاد کنم که پنجمی هم وجود داره.
09:06
And I think of this
211
531000
2000
و من به آن بعنوان نوعی هشدار وجودی نگاه می کنم.
09:08
as a kindنوع of existentialوجودی wake-upبیدار شدن call.
212
533000
3000
و من به آن بعنوان نوعی هشدار وجودی نگاه می کنم.
09:11
That night in my apartmentاپارتمان,
213
536000
2000
اونشب در آپارتمانم، پس از اینکه کلی خودم را سرزنش کردم،
09:13
after I got doneانجام شده kickingلگد زدن myselfخودم and so forthچهارم,
214
538000
3000
اونشب در آپارتمانم، پس از اینکه کلی خودم را سرزنش کردم،
09:16
I layغیر روحانی in bedبستر for a long time,
215
541000
2000
مدتی طولانی روی تخت دراز کشیده و دربارۀ پیوند پوست فکر کردم.
09:18
and I thought about skinپوست graftsپیوند ها.
216
543000
4000
مدتی طولانی روی تخت دراز کشیده و دربارۀ پیوند پوست فکر کردم.
09:22
And then I thought about how,
217
547000
2000
و بعد فکر کردم همانطور که بیمۀ سفر، بلاهای طبیعی را پوشش نمی ده،
09:24
much as travelمسافرت رفتن insuranceبیمه doesn't coverپوشش actsعمل می کند of God,
218
549000
3000
و بعد فکر کردم همانطور که بیمۀ سفر، بلاهای طبیعی را پوشش نمی ده،
09:27
probablyشاید my healthسلامتی insuranceبیمه did not coverپوشش actsعمل می کند of idiocyاشتباه.
219
552000
4000
احتمالا" بیمۀ درمانی من نیز اعمال احمقانه را پوشش نمی ده.
09:32
In pointنقطه of factواقعیت, no insuranceبیمه coversپوشش می دهد actsعمل می کند of idiocyاشتباه.
220
557000
3000
در حقیقت، هیچ بیمه ای، اعمال احمقانه را پوشش نمی ده.
09:35
The wholeکل pointنقطه of actsعمل می کند of idiocyاشتباه
221
560000
2000
تمام هدف اعمال احمقانه اینه که مصونیت شما را بگیرد؛
09:37
is that they leaveترک کردن you totallyکاملا uninsuredبیمه نشده;
222
562000
2000
تمام هدف اعمال احمقانه اینه که مصونیت شما را بگیرد؛
09:39
they leaveترک کردن you exposedدر معرض to the worldجهان
223
564000
2000
و شما را درمعرض دنیا و آسیب پذیری و خطا پذیری خودتان قراردهد،
09:41
and exposedدر معرض to your ownخودت vulnerabilityآسیب پذیری and fallibilityفساد
224
566000
3000
و شما را درمعرض دنیا و آسیب پذیری و خطا پذیری خودتان قراردهد،
09:44
in faceصورت of, franklyرک و پوست کنده, a fairlyمنصفانه indifferentبي تفاوت universeجهان.
225
569000
4000
و صادقانه بگم، تمام آنها در مواجهه با جهانی نسبتا" بی تفاوت است.
09:49
This is obviouslyبدیهی است an incrediblyطور باور نکردنی painfulدردناک experienceتجربه.
226
574000
3000
این بطور واضح، یک تجربۀ دردناک باورنکردنی است.
09:52
And I think it's particularlyبه خصوص painfulدردناک for us now in the Westغرب
227
577000
3000
و این علی الخصوص برای ما مردمان دنیای غرب، دردناکه
09:55
in the gripsچنگ زدن of what I sometimesگاه گاهی think of
228
580000
2000
زمانیکه درگیرِ فرهنگی به اسم Control-Z هستیم--
09:57
as a Control-Zکنترل Z cultureفرهنگ --
229
582000
3000
زمانیکه درگیرِ فرهنگی به اسم Control-Z هستیم--
10:00
Control-Zکنترل Z like the computerکامپیوتر commandفرمان,
230
585000
2000
Control-Z همان فرمان کامپیوتر است برای اینکه به حالت قبلی برگردیم.
10:02
undoلغو کردن.
231
587000
2000
Control-Z همان فرمان کامپیوتر است برای اینکه به حالت قبلی برگردیم.
10:04
We're incrediblyطور باور نکردنی used to not havingداشتن to faceصورت
232
589000
3000
به عبارت خاصی، ما عادت نکردیم تا با حقایق سخت زندگی مواجه شویم.
10:07
life'sزندگی hardسخت realitiesواقعیت ها, in a certainمسلم - قطعی senseاحساس.
233
592000
2000
به عبارت خاصی، ما عادت نکردیم تا با حقایق سخت زندگی مواجه شویم.
10:09
We think we can throwپرت كردن moneyپول at the problemمسئله
234
594000
2000
فکر می کنیم که می تونیم به زورِ پول یا تکنولوژی ، مشکل را حل کنیم.
10:11
or throwپرت كردن technologyتکنولوژی at the problemمسئله --
235
596000
2000
فکر می کنیم که می تونیم به زورِ پول یا تکنولوژی ، مشکل را حل کنیم.
10:13
we can undoلغو کردن and unfriendدوست نداشتن
236
598000
2000
می تونیم عملی را باطل کنیم، دوستی را بشکنیم، و راهی را بازگردیم.
10:15
and unfollowدنبال کردن.
237
600000
3000
می تونیم عملی را باطل کنیم، دوستی را بشکنیم، و راهی را بازگردیم.
10:18
And the problemمسئله is that there are certainمسلم - قطعی things that happenبه وقوع پیوستن in life
238
603000
3000
و مشکل اینه که چیزهای خاصی در زندگی هستش که بشدت می خواهیم آنها را عوض کنیم ولی نمی تونیم.
10:21
that we desperatelyبه شدت want to changeتغییر دادن
239
606000
3000
و مشکل اینه که چیزهای خاصی در زندگی هستش که بشدت می خواهیم آنها را عوض کنیم ولی نمی تونیم.
10:24
and we cannotنمی توان.
240
609000
2000
و مشکل اینه که چیزهای خاصی در زندگی هستش که بشدت می خواهیم آنها را عوض کنیم ولی نمی تونیم.
10:26
Sometimesگاهی insteadبجای of Control-Zکنترل Z,
241
611000
2000
بعضی اوقات نه تنها نمی توانیم به وضع قبلی بازگردیم، بلکه اصلا" کنترلی روی وضع موجود نداریم.
10:28
we actuallyدر واقع have zeroصفر controlکنترل.
242
613000
2000
بعضی اوقات نه تنها نمی توانیم به وضع قبلی بازگردیم، بلکه اصلا" کنترلی روی وضع موجود نداریم.
10:30
And for those of us who are controlکنترل freaksfreaks and perfectionistsکمال گرا --
243
615000
4000
و برای کسانیکه عاشق کنترل کردن بوده و کمال گرا هستند، اینکار واقعا" سخته،
10:34
and I know where of I speakصحبت --
244
619000
2000
و برای کسانیکه عاشق کنترل کردن بوده و کمال گرا هستند، اینکار واقعا" سخته،
10:36
this is really hardسخت,
245
621000
2000
و من می دونم از چی حرف می زنم،
10:38
because we want to do everything ourselvesخودمان and we want to do it right.
246
623000
3000
چون ما می خواهیم همه کار را خودمان انجام و درست انجام دهیم.
10:42
Now there is a caseمورد to be madeساخته شده
247
627000
2000
حال این مصداق پیدا می کنه که
10:44
that controlکنترل freaksfreaks and perfectionistsکمال گرا should not get tattoosخالکوبی,
248
629000
3000
اونایی که عاشق کنترل و کمال گرا هستند، نباید تتو کنند،
10:47
and I'm going to returnبرگشت to that pointنقطه in a fewتعداد کمی minutesدقایق.
249
632000
3000
و من بعد از چند دقیقه به اون نکته برمی گردم.
10:50
But first I want to say
250
635000
2000
اما ابتدا می خوام بگم که
10:52
that the intensityشدت and persistenceماندگاری
251
637000
2000
ما این عناصر احساسی پشیمانی را تجربه می کنیم،
10:54
with whichکه we experienceتجربه these emotionalعاطفی componentsاجزاء of regretپشيمان شدن
252
639000
3000
ما این عناصر احساسی پشیمانی را تجربه می کنیم،
10:57
is obviouslyبدیهی است going to varyمتفاوت
253
642000
2000
اما شدت و تداوم آنها در چیزهای مختلفی که درموردشان پشیمانیم، فرق می کند.
10:59
dependingبستگی دارد on the specificخاص thing that we're feelingاحساس regretfulپشیمان about.
254
644000
3000
اما شدت و تداوم آنها در چیزهای مختلفی که درموردشان پشیمانیم، فرق می کند.
11:02
So for instanceنمونه, here'sاینجاست one of my favoriteمورد علاقه
255
647000
2000
بعنوان مثال، این یکی از مولدین اتوماتیک پشیمانی در دنیای امروزی است که مورد علاقۀ منه.
11:04
automaticاتوماتیک generatorsژنراتورها of regretپشيمان شدن in modernمدرن life.
256
649000
4000
بعنوان مثال، این یکی از مولدین اتوماتیک پشیمانی در دنیای امروزی است که مورد علاقۀ منه.
11:08
(Laughterخنده)
257
653000
2000
( خندۀ حاضرین)
11:10
Textمتن: RelpyRelky to all.
258
655000
2000
متن: پاسخ به همه.
11:12
And the amazingحیرت آور thing
259
657000
2000
و چیز جالب دربارۀ این نوآوری موذیانۀ تکنولوژی اینه که
11:14
about this really insidiousموذی technologicalتکنولوژیکی innovationنوآوری
260
659000
3000
و چیز جالب دربارۀ این نوآوری موذیانۀ تکنولوژی اینه که
11:17
is that even just with this one thing,
261
662000
2000
حتی این یک کارمی تونه یک دنیا پشیمانی به همراه داشته باشه.
11:19
we can experienceتجربه a hugeبزرگ rangeدامنه of regretپشيمان شدن.
262
664000
3000
حتی این یک کارمی تونه یک دنیا پشیمانی به همراه داشته باشه.
11:22
You can accidentallyبه طور تصادفی hitاصابت "replyپاسخ all" to an emailپست الکترونیک
263
667000
3000
تصادفی روی " پاسخ به همه" کلیک کرده و یک رابطه را می زنی داغون می کنی.
11:25
and torpedoاژدر a relationshipارتباط.
264
670000
3000
تصادفی روی " پاسخ به همه" کلیک کرده و یک رابطه را می زنی داغون می کنی.
11:28
Or you can just have an incrediblyطور باور نکردنی embarrassingشرم آور day at work.
265
673000
3000
یا شاید فقط یک روز سر کار، بی اندازه خجالت بکشی.
11:31
Or you can have your last day at work.
266
676000
4000
یا شاید هم آخرین روزِ کارت باشه.
11:35
And this doesn't even touchدست زدن به
267
680000
2000
و این حتی به پشیمانی های بسیارعمیق زندگی، ارتباطی نداره.
11:37
on the really profoundعمیق regretsپشیمان می شود of a life.
268
682000
3000
و این حتی به پشیمانی های بسیارعمیق زندگی، ارتباطی نداره.
11:40
Because of courseدوره, sometimesگاه گاهی we do make decisionsتصمیمات
269
685000
2000
چون البته، ما بعضی اوقات تصمیماتی می گیریم که نتایج وحشتناک و غیر قابل برگشتی دارند،
11:42
that have irrevocableبی اعتبار and terribleوحشتناک consequencesعواقب,
270
687000
4000
چون البته، ما بعضی اوقات تصمیماتی می گیریم که نتایج وحشتناک و غیر قابل برگشتی دارند،
11:46
eitherیا for our ownخودت or for other people'sمردم
271
691000
3000
چه برای خودمون و چه برای سلامت و خوشبختی و زندگی دیگران،
11:49
healthسلامتی and happinessشادی and livelihoodsمعیشت,
272
694000
2000
چه برای خودمون و چه برای سلامت و خوشبختی و زندگی دیگران،
11:51
and in the very worstبدترین caseمورد scenarioسناریو, even theirخودشان livesزندگی می کند.
273
696000
4000
و در بدترین سناریو، حتی جان دیگران.
11:55
Now obviouslyبدیهی است, those kindsانواع of regretsپشیمان می شود
274
700000
3000
حال معلومه که، اون نوع پشیمانی ها ، واقعا" دردآور و پایدارند.
11:58
are incrediblyطور باور نکردنی piercingپر سر و صدا and enduringپایدار.
275
703000
4000
حال معلومه که، اون نوع پشیمانی ها ، واقعا" دردآور و پایدارند.
12:02
I mean, even the stupidاحمق "replyپاسخ all" regretsپشیمان می شود
276
707000
3000
منظورم اینه که حتی پشیمانی از کلیک احمقانه روی " پاسخ به همه" ،
12:05
can leaveترک کردن us in a fitمناسب of excruciatingتعجب آور است agonyآکنه for daysروزها.
277
710000
4000
می تونه روزها ما را در طغیان عذاب جانکاهی قرار بده.
12:10
So how are we supposedقرار است to liveزنده with this?
278
715000
3000
خوب ما چطور قراره با این زندگی کنیم؟
12:13
I want to suggestپیشنهاد می دهد that there's threeسه things
279
718000
2000
توصیه ام اینه که سه چیز وجود داره که می تونه کمکمون کنه که با پشیمانی، مصالحه کنیم.
12:15
that help us to make our peaceصلح with regretپشيمان شدن.
280
720000
3000
توصیه ام اینه که سه چیز وجود داره که می تونه کمکمون کنه که با پشیمانی، مصالحه کنیم.
12:18
And the first of these
281
723000
2000
اولیش اینه که خودمان را تسلی بدیم که اون همگانی است.
12:20
is to take some comfortراحتی in its universalityجهانی بودن.
282
725000
3000
اولیش اینه که خودمان را تسلی بدیم که اون همگانی است.
12:24
If you Googleگوگل regretپشيمان شدن and tattooخال کوبی,
283
729000
4000
اگر شما "پشیمانی" و "تتو" را در گوگل جستجو کنید،
12:28
you will get 11.5 millionمیلیون hitsبازدید.
284
733000
2000
11.5 میلیون راهنما به شما می ده.
12:30
(Laughterخنده)
285
735000
2000
( خندۀ حاضرین)
12:32
The FDAFDA estimatesتخمین می زند
286
737000
2000
سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA ) تخمین زده که
12:34
that of all the Americansآمریکایی ها who have tattoosخالکوبی,
287
739000
2000
17 درصد از تمام آمریکائیهایی که تتو کردند، از آن پشیمان شدند.
12:36
17 percentدرصد of us regretپشيمان شدن gettingگرفتن them.
288
741000
3000
17 درصد از تمام آمریکائیهایی که تتو کردند، از آن پشیمان شدند.
12:39
That is Johnnyجانی Deppدپ and me
289
744000
2000
که شامل "جانی دِپ" و من و هفت میلیون دوستانمون می شه.
12:41
and our sevenهفت millionمیلیون friendsدوستان.
290
746000
2000
که شامل "جانی دِپ" و من و هفت میلیون دوستانمون می شه.
12:43
And that's just regretپشيمان شدن about tattoosخالکوبی.
291
748000
3000
و این تنها پشیمانی از تتو است.
12:46
We are all in this togetherبا یکدیگر.
292
751000
3000
ما همه در این مسئله شریکیم.
12:50
The secondدومین way that we can help make our peaceصلح with regretپشيمان شدن
293
755000
2000
دومین راهی که به کمک اون می تونیم با پشیمانی، مصالحه کنیم اینه که به خودمون بخندیم.
12:52
is to laughخنده at ourselvesخودمان.
294
757000
3000
دومین راهی که به کمک اون می تونیم با پشیمانی، مصالحه کنیم اینه که به خودمون بخندیم.
12:55
Now in my caseمورد, this really wasn'tنبود a problemمسئله,
295
760000
2000
این واقعا" در شرایط من کارِ مشکلی نبود،
12:57
because it's actuallyدر واقع very easyآسان to laughخنده at yourselfخودت
296
762000
3000
چون واقعا" خیلی راحت می تونی به خودت بخندی
13:00
when you're 29 yearsسالها oldقدیمی and you want your mommyمامان
297
765000
2000
وقتی 29 ساله ای و مامانتو می خوای چون از تتوی جدیدت خوشت نمی یاد.
13:02
because you don't like your newجدید tattooخال کوبی.
298
767000
3000
وقتی 29 ساله ای و مامانتو می خوای چون از تتوی جدیدت خوشت نمی یاد.
13:05
But it mightممکن seemبه نظر می رسد like a kindنوع of cruelظالمانه or glibسلیس و چرب زبان suggestionپیشنهاد
299
770000
4000
اما وقتی نوبت پشیمانی های عمیق تر می شه،
13:09
when it comesمی آید to these more profoundعمیق regretsپشیمان می شود.
300
774000
3000
این ممکنه به نظر یه جور پیشنهاد ظالمانه و یا قانع کننده برسه.
13:12
I don't think that's the caseمورد thoughگرچه.
301
777000
3000
هرچند فکر نمی کنم مسئله این باشه.
13:15
All of us who'veچه کسی experiencedبا تجربه regretپشيمان شدن
302
780000
3000
تمام اونایی از ما که پشیمانی واقعا" دردآور و غمناکی را تجربه کردیم،
13:18
that containsحاوی realواقعی painدرد and realواقعی griefغم و اندوه
303
783000
4000
تمام اونایی از ما که پشیمانی واقعا" دردآور و غمناکی را تجربه کردیم،
13:22
understandفهمیدن that humorشوخ طبعی and even blackسیاه humorشوخ طبعی
304
787000
3000
می دونیم که شوخی و طنز، نقش حیاتی در بقای ما بازی می کنند.
13:25
playsنمایشنامه a crucialحیاتی roleنقش in helpingکمک us surviveزنده ماندن.
305
790000
3000
می دونیم که شوخی و طنز، نقش حیاتی در بقای ما بازی می کنند.
13:28
It connectsمتصل می شود the polesقطب ها of our livesزندگی می کند back togetherبا یکدیگر,
306
793000
2000
اونا، قطبهای مخالف مثبت و منفی زندگی ما را بهم وصل کرده،
13:30
the positiveمثبت and the negativeمنفی,
307
795000
2000
اونا، قطبهای مخالف مثبت و منفی زندگی ما را بهم وصل کرده،
13:32
and it sendsمی فرستد a little currentجاری of life back into us.
308
797000
4000
و جریان کوچکی از حیات را به ما می فرستند.
13:36
The thirdسوم way that I think we can help make our peaceصلح with regretپشيمان شدن
309
801000
3000
سومین راهی که فکر میکنم به کمک اون می تونیم با پشیمانی، مصالحه کنیم،
13:39
is throughاز طریق the passageپاساژ of time,
310
804000
3000
گذر زمان است، که همانطور که می دونیم درمان هر زخمی است --
13:42
whichکه, as we know, healsبهبود می یابد all woundsزخم ها --
311
807000
2000
گذر زمان است، که همانطور که می دونیم درمان هر زخمی است --
13:44
exceptبجز for tattoosخالکوبی, whichکه are permanentدائمی.
312
809000
3000
بجز زخم تتو، که دائمی است.
13:48
So it's been severalچند yearsسالها
313
813000
2000
بدین ترتیب، از زمانی که من تتو کردم، چند سالی می گذره.
13:50
sinceاز آنجا که I got my ownخودت tattooخال کوبی.
314
815000
3000
بدین ترتیب، از زمانی که من تتو کردم، چند سالی می گذره.
13:54
And do you guys just want to see it?
315
819000
4000
دوست دارید اونو ببینید؟
13:58
All right.
316
823000
2000
بسیار خوب.
14:00
Actuallyدر واقع, you know what, I should warnهشدار بده you,
317
825000
3000
در واقع، می دونید چیه، باید بهتون بگم که نا امید می شوید.
14:03
you're going to be disappointedناامید.
318
828000
2000
در واقع، می دونید چیه، باید بهتون بگم که نا امید می شوید.
14:05
Because it's actuallyدر واقع not that hideousمخوف.
319
830000
3000
چون اونقدر هم زشت و وحشتناک نیست.
14:08
I didn't tattooخال کوبی Marilynمریلین Manson'sمانسون faceصورت
320
833000
3000
من چهرۀ " مرلین منسون" را روی اعضای نامعقول بدنم تتو نکردم.
14:11
on some indiscreetبی نظیر partبخشی of myselfخودم or something.
321
836000
2000
من چهرۀ " مرلین منسون" را روی اعضای نامعقول بدنم تتو نکردم.
14:13
When other people see my tattooخال کوبی,
322
838000
2000
وقتی دیگران تتوی منو می بینند، بیشترش براشون جالبه.
14:15
for the mostاکثر partبخشی they like how it looksبه نظر می رسد.
323
840000
2000
وقتی دیگران تتوی منو می بینند، بیشترش براشون جالبه.
14:17
It's just that I don't like how it looksبه نظر می رسد.
324
842000
2000
فقط منم که اونو دوست ندارم.
14:19
And as I said earlierقبلا, I'm a perfectionistکمالگرا.
325
844000
3000
و همانطور که قبلا" گفتم، من کمال گرا هستم.
14:22
But I'll let you see it anywayبه هر حال.
326
847000
3000
ولی بهر حال می زارم اونو ببینید.
14:29
This is my tattooخال کوبی.
327
854000
3000
این تتوی منه.
14:33
I can guessحدس بزن what some of you are thinkingفكر كردن.
328
858000
3000
می تونم حدس بزنم بعضی هاتون چی فکر می کنید.
14:36
So let me reassureاطمینان حاصل کنید you about something.
329
861000
3000
پس بزارید در مورد چیزی بهتون اطمینان بدم.
14:39
Some of your ownخودت regretsپشیمان می شود
330
864000
2000
بعضی از پشیمانی های شما اونقدرها هم که فکر می کنید، زشت و بد نیستند.
14:41
are alsoهمچنین not as uglyزشت as you think they are.
331
866000
4000
بعضی از پشیمانی های شما اونقدرها هم که فکر می کنید، زشت و بد نیستند.
14:45
I got this tattooخال کوبی
332
870000
2000
این تتو را برای این زدم که بیشتر سالهای بیست تا سی خود را در خارج از کشور در سفر سپری کردم.
14:47
because I spentصرف شده mostاکثر of my 20s
333
872000
2000
این تتو را برای این زدم که بیشتر سالهای بیست تا سی خود را در خارج از کشور در سفر سپری کردم.
14:49
livingزندگي كردن outsideخارج از the countryکشور and travelingمسافرت.
334
874000
2000
این تتو را برای این زدم که بیشتر سالهای بیست تا سی خود را در خارج از کشور در سفر سپری کردم.
14:51
And when I cameآمد and settledحل شده in Newجدید Yorkیورک afterwardپس از آن,
335
876000
2000
و سپس وقتی در نیویورک مستقر شدم، نگران این بودم
14:53
I was worriedنگران that I would forgetفراموش کردن
336
878000
2000
که نکنه بعضی از مهمترین درسهایی که در طی اون دوران یاد گرفتم را فراموش کنم.
14:55
some of the mostاکثر importantمهم lessonsدرس ها that I learnedیاد گرفتم duringدر حین that time.
337
880000
3000
که نکنه بعضی از مهمترین درسهایی که در طی اون دوران یاد گرفتم را فراموش کنم.
14:58
Specificallyبه طور مشخص the two things I learnedیاد گرفتم about myselfخودم
338
883000
3000
علی الخصوص، دو چیز مهم که دربارۀ خودم یاد گرفته و اصلا" دلم نمی خواست یادم بره این بود که
15:01
that I mostاکثر didn't want to forgetفراموش کردن
339
886000
2000
علی الخصوص، دو چیز مهم که دربارۀ خودم یاد گرفته و اصلا" دلم نمی خواست یادم بره این بود که
15:03
was how importantمهم it feltنمد to keep exploringکاوش
340
888000
3000
چقدر با ماجراجویی احساس مهم بودن می کردم
15:06
and, simultaneouslyهمزمان, how importantمهم it is
341
891000
3000
همزمان،چقدر مهمه که آدم یه جوری مراقب مسیر درست خودش باشه
15:09
to somehowبه نحوی keep an eyeچشم on your ownخودت trueدرست است northشمال.
342
894000
3000
همزمان،چقدر مهمه که آدم یه جوری مراقب مسیر درست خودش باشه
15:12
And what I lovedدوست داشتنی about this imageتصویر of the compassقطب نما
343
897000
2000
و اونچه درمورد این طرح قطب نما دوست داشتم این بود که
15:14
was that I feltنمد like it encapsulatedبسته بندی شده bothهر دو of these ideasایده ها
344
899000
2000
احساس می کردم هر دوی این عقاید را در قالب یک طرح ساده در بر گرفته است.
15:16
in one simpleساده imageتصویر.
345
901000
3000
احساس می کردم هر دوی این عقاید را در قالب یک طرح ساده در بر گرفته است.
15:19
And I thought it mightممکن serveخدمت as a kindنوع of permanentدائمی mnemonicحفظی deviceدستگاه.
346
904000
3000
و فکر می کردم بعنوان یه جور وسیلۀ یادآوری همیشگی، به درد بخوره.
15:23
Well it did.
347
908000
2000
خوب همینطور هم شد.
15:25
But it turnsچرخش out, it doesn't remindیادآوری کن me of the thing I thought it would;
348
910000
3000
ولی نه اون چیزی را که فکر می کردم ، یادآوری می کنه؛
15:28
it remindsیادآوری می کند me constantlyبه طور مداوم of something elseچیز دیگری insteadبجای.
349
913000
4000
بجاش چیز دیگه ای رو دائم به یادم می یاره.
15:32
It actuallyدر واقع remindsیادآوری می کند me
350
917000
2000
در حقیقت ، مهمترین درسی که پشیمانی به ما می ده را به یادم می یاره،
15:34
of the mostاکثر importantمهم lessonدرس regretپشيمان شدن can teachتدریس کنید us,
351
919000
3000
در حقیقت ، مهمترین درسی که پشیمانی به ما می ده را به یادم می یاره،
15:37
whichکه is alsoهمچنین one of the mostاکثر importantمهم lessonsدرس ها life teachesتدریس می کند us.
352
922000
3000
که یکی ازمهمترین درسهایی نیز است که زندگی به ما می آموزه.
15:40
And ironicallyاز قضا, I think it's probablyشاید the singleتنها mostاکثر importantمهم thing
353
925000
3000
و از قضای روزگار، فکر کنم مهمترین چیز ممکن بود که می تونستم روی بدنم، تتو کنم --
15:43
I possiblyاحتمالا could have tattooedخالکوبی ontoبه سوی my bodyبدن --
354
928000
3000
و از قضای روزگار، فکر کنم مهمترین چیز ممکن بود که می تونستم روی بدنم، تتو کنم --
15:46
partlyتا حدی as a writerنویسنده,
355
931000
2000
تا حدی بعنوان یک نویسنده، بلکه تنها بعنوان یک انسان.
15:48
but alsoهمچنین just as a humanانسان beingبودن.
356
933000
2000
تا حدی بعنوان یک نویسنده، بلکه تنها بعنوان یک انسان.
15:50
Here'sاینجاست the thing,
357
935000
4000
نکته اینه،
15:54
if we have goalsاهداف
358
939000
2000
اگه ما هدف و آرزو داشته باشیم، و نهایت سعی مان را بکنیم،
15:56
and dreamsرویاها,
359
941000
2000
اگه ما هدف و آرزو داشته باشیم، و نهایت سعی مان را بکنیم،
15:58
and we want to do our bestبهترین,
360
943000
4000
اگه ما هدف و آرزو داشته باشیم، و نهایت سعی مان را بکنیم،
16:02
and if we love people
361
947000
2000
و اگه مردم را دوست داشته و قصد آزار و از دست دادنشون را نداشته باشیم،
16:04
and we don't want to hurtصدمه them or loseاز دست دادن them,
362
949000
2000
و اگه مردم را دوست داشته و قصد آزار و از دست دادنشون را نداشته باشیم،
16:06
we should feel painدرد when things go wrongاشتباه.
363
951000
4000
وقتی چیزها غلط از آب در می یان، باید احساس درد بکنیم.
16:10
The pointنقطه isn't to liveزنده withoutبدون any regretsپشیمان می شود.
364
955000
4000
نکته این نیست که زندگی بدور از پشیمانی داشته باشیم.
16:14
The pointنقطه is to not hateنفرت ourselvesخودمان for havingداشتن them.
365
959000
4000
نکته اینه که از خودمان بخاطر داشتن آنها، تنفر نداشته باشیم.
16:18
The lessonدرس that I ultimatelyدر نهایت learnedیاد گرفتم from my tattooخال کوبی
366
963000
2000
درسی که من در نهایت از تتوی خودم یاد گرفته
16:20
and that I want to leaveترک کردن you with todayامروز
367
965000
2000
و می خوام در آخر به شما بگم اینه که،
16:22
is this:
368
967000
2000
و می خوام در آخر به شما بگویم اینه که،
16:24
We need to learnیاد گرفتن to love
369
969000
2000
ما نیاز داریم یاد بگیریم که چیزهای ناقص و معیوبی که بوجود آوردیم را دوست بداریم
16:26
the flawedناقص, imperfectناقص things
370
971000
2000
ما نیاز داریم یاد بگیریم که چیزهای ناقص و معیوبی که بوجود آوردیم را دوست بداریم
16:28
that we createايجاد كردن
371
973000
2000
ما نیاز داریم یاد بگیریم که چیزهای ناقص و معیوبی که بوجود آوردیم را دوست بداریم
16:30
and to forgiveببخشید ourselvesخودمان for creatingپدید آوردن them.
372
975000
3000
و خودمان را بخاطر بوجود آوردن آنها ببخشیم.
16:34
Regretپشيمان شدن doesn't remindیادآوری کن us that we did badlyبدی.
373
979000
3000
پشیمانی اینو یادمون نیاره که کار اشتباهی کردیم.
16:37
It remindsیادآوری می کند us that we know we can do better.
374
982000
3000
یادمون بیاره که می دونیم می تونیم بهترشو انجام بدیم.
16:40
Thank you.
375
985000
2000
سپاسگزارم.
16:42
(Applauseتشویق و تمجید)
376
987000
3000
( تشویق حاضرین)
Translated by Farnaz Saghafi
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Kathryn Schulz - Wrongologist
Kathryn Schulz is a staff writer for the New Yorker and is the author of "Being Wrong: Adventures in the Margin of Error."

Why you should listen

Kathryn Schulz is a journalist, author, and public speaker with a credible (if not necessarily enviable) claim to being the world's leading wrongologist.  She is the author of Being Wrong: Adventures in the Margin of Error. She was previously the book critic for New York Magazine; her writing has also appeared in the New York Times Magazine, Rolling Stone, TIME Magazine, the Boston Globe, the "Freakonomics" blog of The New York Times, The Nation, Foreign Policy, and the New York Times Book Review, among other publications. She is the former editor of the online environmental magazine Grist, and a former reporter and editor for The Santiago Times, of Santiago, Chile, where she covered environmental, labor, and human rights issues. She was a 2004 recipient of the Pew Fellowship in International Journalism (now the International Reporting Project), and has reported from throughout Central and South America, Japan, and, most recently, the Middle East. A graduate of Brown University and a former Ohioan, Oregonian and Brooklynite, she currently lives in New York's Hudson Valley.

More profile about the speaker
Kathryn Schulz | Speaker | TED.com