ABOUT THE SPEAKER
Anders Fjellberg - Journalist
For the Norwegian newspaper Dagbladet, Anders Fjellberg investigated the story of "The Wetsuitman," along with his co-author, photographer Tomm Christiansen.

Why you should listen
In June and July 2015, Norwegian journalist Anders Fjellberg published a harrowing two-part investigation in Magasinet, the weekend magazine of daily newspaper Dagbladet, published in Oslo. Co-authored with photographer Tomm Christiansen, “The Wetsuitman” traced the origin of two dead bodies washed ashore in Norway and the Netherlands wearing wetsuits, identifying them as Syrian asylum seekers who had seemingly tried the inconceivable: swimming their way into the United Kingdom from the beach of Calais, France. Fjellberg has been a reporter since 2010. “The Wetsuitman” has been reprinted in newspapers across Europe.
More profile about the speaker
Anders Fjellberg | Speaker | TED.com
TEDGlobal>London

Anders Fjellberg: Two nameless bodies washed up on the beach. Here are their stories

اندرس فجیلبرگ: دو جسد گمنامی که به ساحل آورده شده بودند. داستان‌های آنها اینجاست

Filmed:
1,315,407 views

هنگامی که دو جسد که لباس غواصی یکسان پوشیده بودند در سواحل نروژ و هلند پیدا شدند، روزنامه‌نگاران اندرس فجیلبرگ و عکاس تام کرستینس شروع به تحقیق برای پیدا کردن این پرسش کردند: آنها چه کسانی هستند؟ آنچه که آنها یافتند و به روزنامه ماگبلیت در نروژ گزارش دادند این هست که هر کسی نامی دارد، هر کسی داستانی دارد و هر کسی، هویتی دارد.
- Journalist
For the Norwegian newspaper Dagbladet, Anders Fjellberg investigated the story of "The Wetsuitman," along with his co-author, photographer Tomm Christiansen. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:14
So this right here
0
2240
1495
خب درست اینجا
00:15
is the tinyکوچک villageدهکده of Elleالله,
closeبستن to Listaلستا.
1
3760
4056
روستای خیلی کوچک ایلاه در
نزدیکی لیستا هست.
00:19
It's right at the southernmostجنوبی ترین
tipنکته of Norwayنروژ.
2
7840
2360
درست در جنوبی‌ترین بخش نروژ.
00:23
And on Januaryژانویه 2 this yearسال,
3
11320
2416
در دوم ژانویه امسال،
00:25
an elderlyمسن guy who livesزندگی می کند in the villageدهکده,
4
13760
2216
پیرمردی که در این روستا زندگی می‌کند،
00:28
he wentرفتی out to see what was castقالب ashoreدر ساحل
5
16000
2896
بیرون رفت تا ببیند که امواج چه چیزی را
00:30
duringدر حین a recentاخیر stormطوفان.
6
18920
1600
طی طوفان اخیر به ساحل آورده است.
00:34
And on a patchپچ of grassچمن
right nextبعد to the water'sآب edgeلبه - تیزی,
7
22080
3216
بر روی چمن‌ها درست در کنار اب،
00:37
he foundپیدا شد a wetsuitلباس شنا.
8
25320
2000
جامه‎ای غواصی یافت.
00:39
It was greyخاکستری and blackسیاه,
and he thought it lookedنگاه کرد cheapارزان.
9
27920
3400
که خاکستری و مشکی بود،
و به نظر ارزان قیمت میامد.
00:44
Out of eachهر یک legپا of the wetsuitلباس شنا
10
32240
2056
از هر پاچه‎اش
00:46
there were stickingچسبیده two whiteسفید bonesاستخوان ها.
11
34320
3000
دو استخوان سفید بیرون زده بود.
00:50
It was clearlyبه وضوح the remainsبقایای
of a humanانسان beingبودن.
12
38120
2200
کاملا واضح بود که
بقایای یک آدم است.
00:54
And usuallyمعمولا, in Norwayنروژ,
deadمرده people are identifiedشناخته شده است quicklyبه سرعت.
13
42160
3136
معمولا در نروژ، افرادی که می‌میرند
خیلی زود تشخیص هویت می‌شوند.
00:57
So the policeپلیس startedآغاز شده searchingجستجوکردن
14
45320
1536
بنابراین پلیس شروع به تحقیق
00:58
throughاز طریق missingگم شده reportsگزارش ها
from the localمحلی areaمنطقه,
15
46880
2096
در لیست مفقود شدگان در منطقه کرد،
01:01
nationalملی missingگم شده reportsگزارش ها,
16
49000
1216
سپس مفقودشدگان
در سطح ملی،
01:02
and lookedنگاه کرد for accidentsحوادث
with a possibleامکان پذیر است connectionارتباط.
17
50240
2456
و حوادثی که ممکن بود
به این مرتبط باشد را جستجو کرد.
01:04
They foundپیدا شد nothing.
18
52720
1200
چیزی پیدا نکردند.
01:06
So they ranفرار کرد a DNADNA profileمشخصات,
19
54920
1496
آنها گزارش دی ان ای گرفتند،
01:08
and they startedآغاز شده searchingجستجوکردن
internationallyبین المللی throughاز طریق Interpolاینترپل.
20
56440
3136
و شروع به تحقیق بین المللی
از طریق اینترپل کردند.
01:11
Nothing.
21
59600
1200
هیچی.
01:14
This was a personفرد
that nobodyهيچ كس seemedبه نظر می رسید to be missingگم شده.
22
62240
3520
این فرد کسی بود که
گزارشی در باره مفقود شدنش نبود.
01:18
It was an invisibleنامرئی life
headingعنوان for a namelessبی نام graveقبر.
23
66520
3640
زندگی نامرئی که پیش بسوی
گوری بی نام می‎رفت.
01:24
But then, after a monthماه,
24
72000
1736
اما بعد از یک ماه،
01:25
the policeپلیس in Norwayنروژ got a messageپیام
from the policeپلیس in the Netherlandsهلند.
25
73760
4296
پلیس نروژ یک پیام از پلیس هلند دریافت کرد.
01:30
A coupleزن و شوهر of monthsماه ها earlierقبلا,
they had foundپیدا شد a bodyبدن,
26
78080
2616
چند ماه قبل از آن،
آنها یک جسد یافته بودند،
01:32
in an identicalیکسان wetsuitلباس شنا,
and they had no ideaاندیشه who this personفرد was.
27
80720
4280
با لباس غواصی یکسان،
و نمی‌دانستند که این فرد کیست.
اما پلیس هلند موفق شد رد لباس غواصی
را بگیرد
01:37
But the policeپلیس in the Netherlandsهلند
managedاداره می شود to traceپی گیری the wetsuitلباس شنا
28
85791
2905
از طریق چیپ سامانه بازشناسی با امواج رادیویی
که در لباس کار گذاشته شده بود.
01:40
by an RFIDRFID chipتراشه that was sewnدوخته شده in the suitکت و شلوار.
29
88720
3376
01:44
So they were then ableتوانایی to tell
30
92120
2176
پس آنها قادر بودند که بگویند
01:46
that bothهر دو wetsuitswetsuits were boughtخریداری شد
by the sameیکسان customerمشتری at the sameیکسان time,
31
94320
5336
که هر دو لباس با یک مشتری
و در یک زمان خریداری شده بود،
01:51
Octoberاکتبر 7, 2014,
32
99680
2456
هفتم اکتبر ۲۰۱۴،
01:54
in the Frenchفرانسوی cityشهر of Calaisکاله
by the Englishانگلیسی Channelکانال.
33
102160
2600
در شهر فرانسوی کالی
توسط کانال انگلیسی.
01:57
But this was all
they were ableتوانایی to figureشکل out.
34
105760
3176
و این تمامی چیزی بود که آنها
توانستند بفهمند.
02:00
The customerمشتری paidپرداخت شده cashپول نقد.
35
108960
1656
مشتری پول نفد پرداخته بود.
02:02
There was no surveillanceنظارت
footageفیلم from the shopفروشگاه.
36
110640
2616
خبری از نوار ویدیوی در فروشگاه هم نبود.
02:05
So it becameتبدیل شد a coldسرماخوردگی caseمورد.
37
113280
1480
خب ، پرونده بسته شد.
02:07
We heardشنیدم this storyداستان,
38
115840
1216
ما این داستان را شنیدیم،
02:09
and it triggeredباعث شد me and my colleagueهمکار,
photographerعکاس Tommتام Christiansenکریستینسن,
39
117080
3239
و موضوع مورد توجه
من و همکار عکاسم، تام کریستین قرار رفت،
02:12
and we of courseدوره had the obviousآشکار questionسوال:
who were these people?
40
120343
3073
و البته ما پرسشی آشکار داشتیم:
اینها چه کسانی هستند؟
02:15
At the time, I'd barelyبه سختی
heardشنیدم about Calaisکاله,
41
123440
2000
در آن زمان ما به سختی
نام کالی را شنیده بودیم،
02:17
but it tookگرفت about two
or threeسه secondsثانیه to figureشکل out
42
125464
2831
اما حدود دو دو سه ثانیه طول کشید
ما بفهمیم که شهر
02:20
Calaisکاله is basicallyاساسا knownشناخته شده for two things.
43
128320
2936
کالی اساسا برای دو مورد مشهور هست.
02:23
It's the spotنقطه in continentalقاره Europeاروپا
closestنزدیکترین to Britainبریتانیا,
44
131280
2816
نزدیکترین نقطه قاره اروپا به بریتانیا است،
02:26
and a lot of migrantsمهاجران and refugeesپناهندگان
are stayingاقامت in this campاردوگاه
45
134120
3536
و مهاجرین و پناهندگان در
اردوگاهی در آنجا اقامت دارند
02:29
and are tryingتلاش کن desperatelyبه شدت
to crossصلیب over to Britainبریتانیا.
46
137680
3216
و مذبوحانه تلاش می‌کنند
که از آب بگذرند و به بریتانیا بروند.
02:32
And right there was a plausibleمحتمل theoryتئوری
about the identityهویت of the two people,
47
140920
4936
و درست در آن زمان این یک این نظریه
قابل پذیرش درباره هویت این دو نفر بود،
02:37
and the policeپلیس madeساخته شده this theoryتئوری as well.
48
145880
2376
و پلیس نیز همین نظریه را داشت.
02:40
Because if you or I or anybodyهر شخصی elseچیز دیگری
with a firmشرکت connectionارتباط to Europeاروپا
49
148280
3191
چونکه اگر شما یا من و یا هر کس دیگری
با ارتباطات محکم در اروپا
02:43
goesمی رود missingگم شده off the coastساحل of Franceفرانسه,
people would just know.
50
151495
3201
در ساحل فرانسه گم شود، مردم
از آن باخبر می‌شوند.
02:46
Your friendsدوستان or familyخانواده
would reportگزارش you missingگم شده,
51
154720
2256
دوستان و یا خانواده شما
گم شدن شما را گزارش می‌دهند،
02:49
the policeپلیس would come searchجستجو کردن for you,
the mediaرسانه ها would know,
52
157000
2776
افراد به دنبال شما می‌گردند،
رساناهای مطلع هستند،
02:51
and there would be
picturesتصاویر of you on lamppostsچراغهای پست.
53
159800
2256
و تصاویری از شما بر روی
تیرهای چراغ برق خواهد بود.
02:54
It's difficultدشوار to disappearناپدید می شوند
withoutبدون a traceپی گیری.
54
162080
2048
ناپدید شدن بدون باقی گذاشتن رد
خیلی مشکل هست.
اما اگر شما از جنگ سوریه فرار کنید،
02:57
But if you just fledفرار کرد the warجنگ in Syriaسوریه,
55
165120
1856
02:59
and your familyخانواده,
if you have any familyخانواده left,
56
167000
2976
و خانواده شما،
البته اگر خانواده ای باقی مانده باشد،
03:02
don't necessarilyلزوما know where you are,
57
170000
2056
الزاما نمی‎دانند که شما کجا هستید،
03:04
and you're stayingاقامت here illegallyغیرقانونی
58
172080
2016
شما اینجا بطور غیر قانونی هستنید
03:06
amongstدر میان thousandsهزاران نفر of othersدیگران
who come and go everyهرکدام day.
59
174120
2840
در بین هزاران نفر دیگر
که می‌آیند و می‌روند.
03:09
Well, if you disappearناپدید می شوند one day,
nobodyهيچ كس will noticeاطلاع.
60
177440
3680
خُب، اگر شما روزی ناپدید شوید،
کسی متوجه نمی‌شود.
03:13
The policeپلیس won'tنخواهد بود come searchجستجو کردن for you
because nobodyهيچ كس knowsمی داند you're goneرفته.
61
181600
3286
پلیس هم به دنبال شما نخواهد گشت
چونکه کسی نمی‌داند که شما ناپدید شده‎اید.
03:18
And this is what happenedاتفاق افتاد
to Shadiشادی Omarعمر Katafکتف
62
186160
2736
و این اتفاقی است که برای شادی عمر کاتاف
03:20
and Mouazمواز Alآل Balkhiبلخی from Syriaسوریه.
63
188920
2320
و معاض ال بلخی رخ داد.
03:24
Me and Tommتام wentرفتی to Calaisکاله
for the first time in Aprilآوریل this yearسال,
64
192768
3048
من و تام به کالی برای اولین بار
در آوریل امسال رفتیم،
03:27
and after threeسه monthsماه ها of investigationتحقیق و بررسی,
we were ableتوانایی to tell the storyداستان
65
195840
3336
و بعد از سه ماه تحقیق توانستیم که داستان
03:31
about how these two youngجوان menمردان
fledفرار کرد the warجنگ in Syriaسوریه,
66
199200
2776
این دو مرد جوان که
از جنگ سوریه فرار کرده بودند
03:34
endedبه پایان رسید up stuckگیر in Calaisکاله,
67
202000
1736
و به کالی رسیده بودند را بگوییم،
03:35
boughtخریداری شد wetsuitswetsuits and drownedغرق شد
in what seemsبه نظر می رسد to have been an attemptتلاش کنید
68
203760
3376
که جامه غواصی خریده و به نظر می‌رسد
که تلاش کرده بودند که
03:39
to swimشنا کردن acrossدر سراسر the Englishانگلیسی Channelکانال
in orderسفارش to reachنائل شدن Englandانگلستان.
69
207160
2960
برای رسیدن به انگلیس
سراسرکانال انگلیس را شنا کنند.
03:43
It is a storyداستان about the factواقعیت
that everybodyهمه has a nameنام,
70
211280
3216
و این داستانی در باره این حقیقت هست که
هر کسی نامی دارد،
03:46
everybodyهمه has a storyداستان,
everybodyهمه is someoneکسی.
71
214520
2440
هر کسی داستانی دارد،
هر کسی هویتی دارد.
03:49
But it is alsoهمچنین a storyداستان about what
it's like to be a refugeeپناهنده in Europeاروپا todayامروز.
72
217480
5616
اما همچنین داستانی درباره
زندگی روزمره پناهنده‎گان در اروپاست.
03:55
So this is where we startedآغاز شده our searchجستجو کردن.
73
223120
1936
خُب جستجوی ما از اینجا شروع شد.
03:57
This is in Calaisکاله.
74
225080
1496
این کالی هست.
03:58
Right now, betweenبین 3,500
and 5,000 people are livingزندگي كردن here
75
226600
3096
اکنون، بین ۳٫۵۰۰ تا ۵٫۰۰۰
نفر اینجا در شرایط
04:01
underزیر horribleناگوار conditionsشرایط.
76
229720
1576
وحشتناک زندگی می‌کنند.
04:03
It has been dubbedدوبله شده
the worstبدترین refugeeپناهنده campاردوگاه in Europeاروپا.
77
231320
2976
اینجا لقب بدترین
کمپ پناهندگان اروپا را دارد.
04:06
Limitedمحدود accessدسترسی به to foodغذا,
limitedمحدود accessدسترسی به to waterاب,
78
234320
3056
دسترسی به غذا،
دسترسی به آب،
و دسترسی به بهداشت و درمان
محدود هستند.
04:09
limitedمحدود accessدسترسی به to healthسلامتی careاهميت دادن.
79
237400
1496
04:10
Diseaseمرض and infectionsعفونت ها are widespreadبطور گسترده.
80
238920
2280
بیماری و عفونت بسیار گسترده هست.
04:13
And they're all stuckگیر here
because they're tryingتلاش کن to get to Englandانگلستان
81
241920
3176
همه اینجا گیر کرده‎اند چون تلاش می کنند به
بریتانیا بروند
04:17
in orderسفارش to claimادعا asylumپناهندگی.
82
245120
1416
برای اینکه تقاضای پناهندگی کنند.
04:18
And they do that by hidingقایم شدن in the back
of trucksکامیون ها headedهدایت for the ferryکشتی,
83
246560
3536
آنها در پشت کامیونهایی که به
روی کشتی‌ها و یا به یوروکانال می روند
04:22
or the Eurotunnelیورنتونل,
84
250120
1200
پنهان می‌شوند.
04:24
or they sneakدزدکی حرکت کردن insideداخل
the tunnelتونل terminalپایانه at night
85
252440
2336
یا در شب به ترمینال کانال می‌روند
04:26
to try to hideپنهان شدن on the trainsقطارها.
86
254800
1880
و تلاش می‌کنند در قطار پنهان شوند.
04:29
Mostاکثر want to go to Britainبریتانیا
because they know the languageزبان,
87
257519
2937
بیشترشان می‌خواهند به انگلیس بروند
زیرا آنها زبان انگلیسی را می‎دانند،
04:32
and so they figureشکل it would be easierآسان تر
to restartراه اندازی مجدد theirخودشان livesزندگی می کند from there.
88
260480
3496
و فکر می‎کنند شاید آسان‌تر باشد
تا زندگی جدیدی را در آنجا شروع کنند.
04:36
They want to work, they want to studyمطالعه,
89
264000
1816
آنها می‌خواهند کار کنند،
درس بخوانند،
04:37
they want to be ableتوانایی
to continueادامه دهید theirخودشان livesزندگی می کند.
90
265840
2136
بتوانند
زندگیشان را ادامه دهند.
04:40
A lot of these people are
highlyبه شدت educatedتحصیل کرده and skilledماهر workersکارگران.
91
268000
2936
خیلی از این افراد بسیار تحصیل کرده هستند
با مهارت‎های بالای شغلی.
04:42
If you go to Calaisکاله and talk to refugeesپناهندگان,
you'llشما خواهید بود meetملاقات lawyersوکلا, politiciansسیاستمداران,
92
270960
3536
اگر به کالی بروید و با پناهنده‌ها
صحبت کنید، شما وکیل، سیاستمدار،
04:46
engineersمهندسین, graphicگرافیک designersطراحان,
farmersکشاورزان, soldiersسربازان.
93
274520
2656
مهندس، طراح گرافیک،ارتشی می‌بینید.
04:49
You've got the wholeکل spectrumطیف.
94
277200
1429
شما طیف کاملی از افراد را خواهید داشت.
04:51
But who all of these people are
95
279520
2376
اما معمولا این افراد
04:53
usuallyمعمولا getsمی شود lostکم شده in the way
we talk about refugeesپناهندگان and migrantsمهاجران,
96
281920
4456
به شیوه ای که ما درباره مهاجرین
و پناهندگان صحبت می‌کنیم گم می‌شوند،
04:58
because we usuallyمعمولا do that in statisticsآمار.
97
286400
3016
چونکه ما عموما با آمار صحبت می‌کنیم.
05:01
So you have 60 millionمیلیون refugeesپناهندگان globallyدر سطح جهانی.
98
289440
2176
۶۰ میلیون پناهنده در جهان هست.
05:03
About halfنیم a millionمیلیون
have madeساخته شده the crossingعبور
99
291640
2016
سالیانه حدود نیم میلیون از
دریای مدیترانه عبور کرده
05:05
over the Mediterraneanمدیترانه ای
into Europeاروپا so farدور this yearسال,
100
293680
2456
و به اروپا می‌روند،
05:08
and roughlyتقریبا 4,000 are stayingاقامت in Calaisکاله.
101
296160
2256
و تقریبا ۴٫۰۰۰ نفر در کالی اقامت دارند.
05:10
But these are numbersشماره,
102
298440
1496
اما اینها عدد هستند،
05:11
and the numbersشماره don't say anything
about who these people are,
103
299960
3816
و اعداد درباره اینکه
این افراد چه کسانی هستند چیزی نمی‌گویند،
05:15
where they cameآمد from, or why they're here.
104
303800
2480
از کجا آمدند، یا چرا به اینجا آمدند.
و اول اینکه می‌خواهم درباره
یکی از اینها به شما بگویم.
05:19
And first, I want to tell you
about one of them.
105
307640
2239
05:22
This is 22-year-oldساله
Mouazمواز Alآل Balkhiبلخی from Syriaسوریه.
106
310520
3576
این مرد ۲۲ ساله به نام
معاض ال بلخی اهل سوریه هست.
05:26
We first heardشنیدم about him
after beingبودن in Calaisکاله the first time
107
314120
2896
ما برای اولین بار در کالی
درباره او شنیدم
05:29
looking for answersپاسخ ها to the theoryتئوری
of the two deadمرده bodiesبدن.
108
317040
2776
در اولین مرتبه‎ای که به دنبال پاسخی
برای تئوری این دو جسد بودیم.
05:31
And after a while, we heardشنیدم this storyداستان
109
319840
2136
بعد از مدتی، ما این داستان را درباره
05:34
about a Syrianسوریه man
who was livingزندگي كردن in Bradfordبرادفورد in Englandانگلستان,
110
322000
3296
یک مرد سوریه‎ای شنیدیم که در
برادفورد انگلستان زندگی می کند،
05:37
and had been desperatelyبه شدت searchingجستجوکردن
for his nephewپسر خواهر یا برادر Mouazمواز for monthsماه ها.
111
325320
3776
که مایوسانه به دنبال برادرزاده ش
معاض برای ماهها می‌گشت.
05:41
And it turnedتبدیل شد out the last time
anybodyهر شخصی had heardشنیدم anything from Mouazمواز
112
329120
3976
معلوم شد که آخرین باری که
درباره معاض شنیده شده
05:45
was Octoberاکتبر 7, 2014.
113
333120
2656
هفتم اکتبر ۲۰۱۵ بوده است.
05:47
That was the sameیکسان dateتاریخ
the wetsuitswetsuits were boughtخریداری شد.
114
335800
2560
همان روزی بوده که لباس خریداری شده.
05:51
So we flewپرواز کرد over there and we metملاقات کرد the uncleدایی
115
339240
2136
ما به آنجا پرواز کردیم و عموی او را دیدیم
05:53
and we did DNADNA samplesنمونه ها of him,
116
341400
2096
و نمونه دی ان ای او را گرفتیم،
05:55
and laterبعد on got additionalاضافی DNADNA samplesنمونه ها
from Mouaz'sمواز closestنزدیکترین relativeنسبت فامیلی
117
343520
3296
و بعد از آن دی ان ای فامیل نزدیکتر
معاض را نیز گرفتیم
05:58
who now livesزندگی می کند in Jordanاردن.
118
346840
1200
که در اردن زندگی می‌کند.
06:00
The analysisتحلیل و بررسی concludedنتیجه گیری
119
348600
2096
آنالیز دی ان ای نتیجه گرفت
06:02
the bodyبدن who was foundپیدا شد in a wetsuitلباس شنا
on a beachساحل دریا in the Netherlandsهلند
120
350720
3496
جسدی که در لباس شنا
در ساحل هلند پیدا شده بود
06:06
was actuallyدر واقع Mouazمواز Alآل Balkhiبلخی.
121
354240
1920
معاض ال بلخی بود.
06:09
And while we were doing
all this investigationتحقیق و بررسی,
122
357720
2496
و در زمانی که ما این تحقیقات را
انجام می‌دادیم،
06:12
we got to know Mouaz'sمواز storyداستان.
123
360240
1840
داستان معاض را دانستیم.
06:15
He was bornبدنیا آمدن in the Syrianسوریه capitalسرمایه، پایتخت
of Damascusدمشق in 1991.
124
363320
3896
او دردمشق، پایتخت سوریه
در سال ۱۹۹۱ به دنیا آمد.
06:19
He was raisedبالا بردن in a middleوسط classکلاس familyخانواده,
125
367240
1858
در خانواده متوسطی بزرگ شد،
06:21
and his fatherپدر in the middleوسط there
is a chemicalشیمیایی engineerمهندس
126
369122
2667
و پدرش میانسال و مهندس شیمی هست
06:23
who spentصرف شده 11 yearsسالها in prisonزندان for belongingمتعلق به
to the politicalسیاسی oppositionاپوزیسیون in Syriaسوریه.
127
371813
4283
و یازده سال را در زندان برای بودن
در میان مخالفان سیاسی سوریه گذراند.
06:28
While his fatherپدر was in prisonزندان,
128
376120
1616
زمانی که پدرش در زندان بود،
06:29
Mouazمواز tookگرفت responsibilityمسئوليت
and he caredمراقب باشید for his threeسه sistersخواهران.
129
377760
3256
معاض مسئولیت و مراقبت
از سه خواهرش را بعهده گرفت.
06:33
They said he was that kindنوع of guy.
130
381040
1976
خواهرانش گفتند که او مرد بسیار مهربانی بود.
06:35
Mouazمواز studiedمورد مطالعه قرار گرفت to becomeتبدیل شدن به
an electricalالکتریکی engineerمهندس
131
383040
2776
معاض مهندسی برق در
06:37
at the Universityدانشگاه of Damascusدمشق.
132
385840
2576
دانشگاه دمشق می‌خواند.
06:40
So a coupleزن و شوهر of yearsسالها into the Syrianسوریه warجنگ,
133
388440
1976
خُب چند سال بعد از شروع جنگ سوریه،
06:42
the familyخانواده fledفرار کرد Damascusدمشق and wentرفتی
to the neighboringهمسایه countryکشور, Jordanاردن.
134
390440
4136
خانواده‌اش از دمشق به کشور همسایه
اردن فرار کردند.
06:46
Theirآنها fatherپدر had problemsمشکلات
findingیافته work in Jordanاردن,
135
394600
2536
پدرش مشکل داشت که شغلی در اردن پیدا کند،
06:49
and Mouazمواز could not continueادامه دهید his studiesمطالعات,
136
397160
1976
معاض نمی‌توانست درسش را ادامه دهد،
06:51
so he figuredشکل گرفته, "OK, the bestبهترین thing
I can do to help my familyخانواده
137
399160
3296
و او فکر کرد"بسیار خوب، بهترین کاری
که می‌توانم برای کمک به خانواده‌ام کنم
06:54
would be to go somewhereجایی
where I can finishپایان دادن my studiesمطالعات
138
402480
2736
این است که به جایی بروم
که درسم را تمام کنم
06:57
and find work."
139
405240
1536
و شغلی پیدا کنم."
06:58
So he goesمی رود to Turkeyبوقلمون.
140
406800
1416
پس به ترکیه می رود.
07:00
In Turkeyبوقلمون, he's not acceptedپذیرفته شده
at a universityدانشگاه,
141
408240
2640
در ترکیه، در دانشگاه پذیرفته نمی‌شود،
07:03
and onceیک بار he had left Jordanاردن as a refugeeپناهنده,
he was not allowedمجاز to reenterدوباره وارد شوید.
142
411440
4776
و چون اردن را به عنوان پناهنده ترک
کرده بود، اجازه نداشت که دوباره برگردد.
07:08
So then he decidesتصمیم میگیرد to headسر for the UKانگلستان,
143
416240
2616
بنابراین تصمیم گرفت که به بریتانیا برود،
07:10
where his uncleدایی livesزندگی می کند.
144
418880
1536
جایی که عمویش زندگی می‌کند.
07:12
He makesباعث می شود it into Algeriaالجزایر,
walksپیاده روی می کند into Libyaلیبی,
145
420440
3136
او به الجزیره رفت،
و بعد پیاده به لیبی رفت،
07:15
paysمی پردازد a people smugglerقاچاقچی to help him
with the crossingعبور into Italyایتالیا by boatقایق,
146
423600
3816
به قاچاقچیان پول داد تا به او کمک کنند
تا با قایق به ایتالیا برود،
07:19
and from there on he headsسر to Dunkirkدونکرک,
147
427440
1896
و از آنجا به طرف دانکیرک،
07:21
the cityشهر right nextبعد to Calaisکاله
by the Englishانگلیسی Channelکانال.
148
429360
2680
شهری در نزدیکی کالی
و کانال انگلیس.
07:25
We know he madeساخته شده at leastکمترین 12 failedناموفق
attemptsتلاش ها to crossصلیب the Englishانگلیسی Channelکانال
149
433955
3381
ما می‌دانم که او حداقل ۱۲ مرتبه تلاش کرد
که به آن سوی کانال انگلیس
07:29
by hidingقایم شدن in a truckکامیون.
150
437360
1600
با پنهان شدن در کامیون برود.
07:31
But at some pointنقطه,
he mustباید have givenداده شده up all hopeامید.
151
439520
2680
اما به دلایلی،
باید کاملا ناامید شده باشد.
07:35
The last night we know he was aliveزنده است,
152
443360
2056
آخرین شبی که او را زنده دیدند،
07:37
he spentصرف شده at a cheapارزان hotelهتل
closeبستن to the trainقطار stationایستگاه in Dunkirkدونکرک.
153
445440
3520
او در یک هتل ارزان نزدیک ایستگاه
راه آهن دانکیرک بود.
07:41
We foundپیدا شد his nameنام in the recordsسوابق,
and he seemsبه نظر می رسد to have stayedماند there aloneتنها.
154
449520
3477
ما اسم او را در سوابق هتل دیدیم،
و به نظر میآید که او تنها آنجا بود.
07:45
The day after, he wentرفتی into Calaisکاله,
enteredوارد شد a sportsورزش ها shopفروشگاه
155
453680
3936
روز بعد او به کالی رفت،
و وارد یک فروشگاه ورزشی شد
07:49
a coupleزن و شوهر of minutesدقایق
before 8 o'clockساعت in the eveningشب,
156
457640
2456
چند دقیقه قبل از ۸ شب،
07:52
alongدر امتداد with Shadiشادی Katafکتف.
157
460120
1536
همراه شادی کاتف.
07:53
They bothهر دو boughtخریداری شد wetsuitswetsuits,
158
461680
2016
هردوشان لباس شنا خریدند،
07:55
and the womanزن in the shopفروشگاه
159
463720
1416
زن فروشنده
07:57
was the last personفرد we know of
to have seenمشاهده گردید them aliveزنده است.
160
465160
2572
آخرین نفری بود که آنها را زنده دید.
08:01
We have triedتلاش کرد to figureشکل out
where Shadiشادی metملاقات کرد Mouazمواز,
161
469760
3296
ما سعی کردیم بفهمیم که شادی
در کجا معاض را دیده،
08:05
but we weren'tنبودند ableتوانایی to do that.
162
473080
2416
اما نتوانستیم این را بفهمیم.
08:07
But they do have a similarمشابه storyداستان.
163
475520
2096
اما آنها داستان مشابهی دارند.
08:09
We first heardشنیدم about Shadiشادی
after a cousinعمو زاده of his, livingزندگي كردن in Germanyآلمان,
164
477640
3896
ما ابتدا درباره شادی ازعموزاده‎اش
که در آلمان زندگی می‌کند،
08:13
had readخواندن an Arabicعربی translationترجمه
of the storyداستان madeساخته شده of Mouazمواز on Facebookفیس بوک.
165
481560
4456
پس از اینکه او یک ترجمه عربی از
داستان معاض در فیسبوک خواند شنیدیم.
08:18
So we got in touchدست زدن به with him.
166
486040
1334
ما رفتیم تا او را ببینیم.
08:20
Shadiشادی, a coupleزن و شوهر of yearsسالها olderمسن تر than Mouazمواز,
167
488920
2536
شادی چند سال بزرگتر از معاض بود،
08:23
was alsoهمچنین raisedبالا بردن in Damascusدمشق.
168
491480
2376
او نیز در دمشق بزرگ شده بود.
08:25
He was a workingکار کردن kindنوع of guy.
169
493880
1536
او از طبقه کارگر بود.
08:27
He ranفرار کرد a tireلاستیک repairتعمیر shopفروشگاه
and laterبعد workedکار کرد in a printingچاپ companyشرکت.
170
495440
3416
او یک مغازه تعمیر لاستیک را اداره می‎کرد
و سپس در یک شرکت چاپ کار می‌کرد.
08:30
He livedزندگی می کرد with his extendedتمدید شده familyخانواده,
171
498880
1896
او با خانواده پرجمعیتش زندگی می‌کرد،
08:32
but theirخودشان houseخانه got bombedبمب گذاری شده
earlyزود in the warجنگ.
172
500800
2936
اما خانه‌شان در ابتدای جنگ بمباران شد.
08:35
So the familyخانواده fledفرار کرد to an areaمنطقه
of Damascusدمشق knownشناخته شده as Campاردوگاه Yarmoukیارموک.
173
503760
4920
بنابراین خانواده به منطقه‎ای در دمشق
به نام اردوگاه یارموک فرار کردند.
08:43
Yarmoukیارموک is beingبودن describedشرح داده شده
as the worstبدترین placeمحل to liveزنده
174
511040
3896
یارموک به عنوان بدترین محل روی کره زمین
08:46
on planetسیاره Earthزمین.
175
514960
1199
برای زندگی کردن مشهور هست.
08:49
They'veآنها دارند been bombedبمب گذاری شده by the militaryنظامی,
they'veآنها دارند been besiegedمحاصره شده,
176
517240
2775
آنها توسط ارتش بمباران شدند،
محاصره شدند،
08:52
they'veآنها دارند been stormedحمله کرد by ISISISIS
177
520039
1382
دولت اسلامی به آنها حمله برد
08:53
and they'veآنها دارند been cutبرش off
from suppliesتدارکات for yearsسالها.
178
521445
2851
و از رسیدن مواد عذایی به آنها جلوگیری شد.
08:56
There was a UNسازمان ملل متحد officialرسمی
who visitedملاقات کرد last yearسال,
179
524320
2143
یک نفر از دفتر سازمان ملل
سال گذشته از آنجا دیدار کرد،
08:58
and he said, "They ateخوردم all the grassچمن
so there was no grassچمن left."
180
526487
5120
و گفت،"آنها همه علفها را خوردند
و دیگری علفی آنجا باقی نمانده است."
09:05
Out of a populationجمعیت of 150,000,
181
533440
2376
از ۱۵۰٫۰۰۰ نفری که در آنجا بودند
09:07
only 18,000 are believedمعتقد
to still be left in Yarmoukیارموک.
182
535840
4096
تنها ۱۸٫۰۰۰ نفر در آنجا باقی ماندند.
09:11
Shadiشادی and his sistersخواهران got out.
183
539960
2056
شادی و خواهرانش از آنجا بیرون رفتند.
09:14
The parentsپدر و مادر are still stuckگیر insideداخل.
184
542040
2000
والدینش هنوز آنجا هستند.
09:18
So Shadiشادی and one of his sistersخواهران,
they fledفرار کرد to Libyaلیبی.
185
546400
3536
شادی و یکی از خواهرانش،
به لیبی فرار کردند.
09:21
This was after the fallسقوط of Gaddafiقذافی,
186
549960
1667
این قبل از سقوط قذافی بود،
09:23
but before Libyaلیبی turnedتبدیل شد
into full-blownپرتقال civilمدنی warجنگ.
187
551651
3240
قبل از اینکه لیبی وارد جنگ داخلی شود.
09:28
And in this last remainingباقی مانده است
sortمرتب سازی of stabilityثبات in Libyaلیبی,
188
556000
3456
و در آخرین روزهای ثبات لیبی،
09:31
Shadiشادی tookگرفت up scubaاسکوبا divingغواصی, and he seemedبه نظر می رسید
to spendخرج کردن mostاکثر of his time underwaterزیر آب.
189
559480
5120
شادی به غواصی چسبید،
و به نظر می‌اید بیشتر وقتش در زیر آب بوده
09:37
He fellسقوط completelyبه صورت کامل in love with the oceanاقیانوس,
190
565800
2000
اوکاملا عاشق اقیانوس می‌شود،
09:40
so when he finallyسرانجام decidedقرار بر این شد
that he could no longerطولانی تر be in Libyaلیبی,
191
568680
3216
زمانی که او تصمیم می‌گیرد که
دیگر نمی‌تواند در لیبی بماند،
09:43
lateدیر است Augustآگوست 2014,
192
571920
2256
در ماه آگوست ۲۰۱۴،
09:46
he hopedامیدوار بودم to find work
as a diverغواص when he reachedرسیده است Italyایتالیا.
193
574200
2880
امید داشت هنگامی که به ایتالیا می‌رسد
شغلی به عنون راننده در آنجا پیدا کند.
09:50
Realityواقعیت was not that easyآسان.
194
578600
1840
واقعیت به این آسانی نبود.
ما درباره سفر او خیلی نمی‌دانیم
09:53
We don't know much about his travelsسفر می کند
195
581520
1816
09:55
because he had a hardسخت time
communicatingارتباط برقرار کردن with his familyخانواده,
196
583360
2696
زیرا او مشکل داشت که
با خانواده‌اش ارتباط برقرا کند،
09:58
but we do know that he struggledتلاش.
197
586080
2016
اما می دانیم که در تقلا بوده است.
10:00
And by the endپایان of Septemberسپتامبر,
198
588120
1376
تا پایان سپتامبر،
10:01
he was livingزندگي كردن on the streetsخیابان ها
somewhereجایی in Franceفرانسه.
199
589520
2286
او در خیابانهای فرانسه زندگی می‌کرده.
10:04
On Octoberاکتبر 7, he callsتماس می گیرد
his cousinعمو زاده in Belgiumبلژیک,
200
592840
3016
در هفتم اکتبر او به عموزاده اش
در بلژیک تلفن می‌زند،
10:07
and explainsتوضیح می دهد his situationوضعیت.
201
595880
1976
و موقعیتش را توضیح می‌دهد.
10:09
He said, "I'm in Calaisکاله. I need you
to come get my backpackکوله پشتی and my laptopلپ تاپ.
202
597880
5176
او می‌گوید،" من در کالی هستم، نیاز دارم که
تو بیایی و کوله پشتی و لب تاپ مرا برداری.
10:15
I can't affordاستطاعت داشتن to payپرداخت the people smugglersقاچاقچیان
to help me with the crossingعبور to Britainبریتانیا,
203
603080
3936
من توانایی پرداخت به قاچاقچیان ندارم تا
به من کمک کنند و به بریتانیا بروم،
10:19
but I will go buyخرید a wetsuitلباس شنا
and I will swimشنا کردن."
204
607040
2240
اما می‌روم لباس شنا می‌خرم و
تمام راه را شنا خواهم کرد."
البته عموزاده‌اش، تلاش می‌کند
که او را از خطر آگاه کند
10:22
His cousinعمو زاده, of courseدوره,
triedتلاش کرد to warnهشدار بده him not to,
205
610560
2456
10:25
but Shadi'sشادی batteryباتری
on the phoneتلفن wentرفتی flatتخت,
206
613040
2136
اما باتری موبایل شادی تمام می شود،
10:27
and his phoneتلفن was never switchedتغییر کرد on again.
207
615200
2800
و تلفن او هرگز دوباره روشن نمی‌شود.
10:31
What was left of Shadiشادی
was foundپیدا شد nearlyتقریبا threeسه monthsماه ها laterبعد,
208
619520
4056
آنچه که از شادی باقی مانده بود سه ماه بعد
10:35
800 kilometersکیلومتر away
209
623600
1936
۸۰۰ کیلومتر دورتر در
10:37
in a wetsuitلباس شنا on a beachساحل دریا in Norwayنروژ.
210
625560
2040
سواحل نروژ در لباس شنا پیدا شد.
10:40
He's still waitingدر انتظار
for his funeralمراسم خاکسپاری in Norwayنروژ,
211
628560
2136
او هنوز منتظر دفن شدن در نروژ هست،
10:42
and noneهیچ کدام of his familyخانواده
will be ableتوانایی to attendمراجعه كردن.
212
630720
2560
و هیچ یک از افرد خانواده‎اش نمی‌توانند
در مراسم خاکسپاری شرکت کنند.
10:47
Manyبسیاری mayممکن است think that the storyداستان
about Shadiشادی and Mouazمواز
213
635080
2536
خیلی‌ها شاید فکر کنند
که داستان معاض و شادی
10:49
is a storyداستان about deathمرگ,
214
637640
1800
درباره مرگ هست،
10:52
but I don't agreeموافق.
215
640800
1216
ولی من موافق نیستم.
10:54
To me, this is a storyداستان about two questionsسوالات
that I think we all shareاشتراک گذاری:
216
642040
5456
برای من، این دستان درباره دو پرسش هست
که فکر می‌کنم در همه ما مشترک هست:
10:59
what is a better life,
217
647520
1776
زندگی بهتر چیست،
11:01
and what am I willingمایلم to do to achieveرسیدن it?
218
649320
2320
و من برای بدست آوردن آن چکار می‌کنم؟
و برای من، و احتمالا خیلی از شما،
11:04
And to me, and probablyشاید a lot of you,
219
652760
1776
یک زندگی بهتر به معنای
11:06
a better life would mean
220
654560
1576
قادر بودن برای انجام بیشتر آنچه که
فکر می‌کنیم معنادار هست می‌باشد،
11:08
beingبودن ableتوانایی to do more
of what we think of as meaningfulمعنی دار,
221
656160
2896
11:11
whetherچه that be spendingهزینه کردن more time
with your familyخانواده and friendsدوستان,
222
659080
3000
چه زمان را با دوستان یا خانواده صرف کنیم،
11:14
travelمسافرت رفتن to an exoticعجیب و غریب placeمحل,
223
662104
1512
چه به سفر در مکان‌های عجیب برویم،
11:15
or just gettingگرفتن moneyپول
to buyخرید that coolسرد newجدید deviceدستگاه
224
663640
2336
یا پولی بدست آوریم که دستگاهای
جدید جذاب بخریم
11:18
or a pairجفت of newجدید sneakersکفش ورزشی.
225
666000
1696
یا یک جفت کفش ورزشی نو بخریم.
11:19
And this is all
withinدر داخل our reachنائل شدن prettyبسیار easilyبه آسانی.
226
667720
2720
و همه اینها خیلی راحت بدست می‎آیند.
11:23
But if you are fleeingفرار کرد a warجنگ zoneمنطقه,
227
671840
1936
اما اگر از منطقه جنگی فرار کنید،
11:25
the answersپاسخ ها to those two questionsسوالات
are dramaticallyبه طور چشمگیری differentناهمسان.
228
673800
3976
پاسخ به این دو پرسش به طرز چشمگیری
متفاوت خواهد بود.
11:29
A better life is a life in safetyایمنی.
229
677800
2256
زندگی بهتر،
زندگی امن خواهد بود.
11:32
It's a life in dignityکرامت.
230
680080
2336
شان و منزلت زندگی است.
11:34
A better life meansبه معنای
not havingداشتن your houseخانه bombedبمب گذاری شده,
231
682440
2656
زندگی بهتر یعنی اینکه خانه‌ات
بمباران نشود،
و ترسی از اینکه بدزدندتان
نداشته باشید.
11:37
not fearingترسیدن beingبودن kidnappedربوده شده.
232
685120
1536
11:38
It meansبه معنای beingبودن ableتوانایی
to sendارسال your childrenفرزندان to schoolمدرسه,
233
686680
2429
یعنی اینکه بتوانید فرزندانتان را به مدرسه
11:41
go to universityدانشگاه,
234
689133
1163
و به دانشگاه بفرستید،
11:42
or just find work to be ableتوانایی to provideفراهم کند
for yourselfخودت and the onesآنهایی که you love.
235
690320
4416
یا شغلی پیدا کنید که بتوانید برای خودتان
و عزیزانتان امکات فراهم کنید.
11:46
A better life would be
a futureآینده of some possibilitiesامکانات
236
694760
3616
یک زندگی بهتر آینده‎ای با احتمالاتی هست
11:50
comparedمقایسه کرد to nearlyتقریبا noneهیچ کدام,
237
698400
2296
که در حال حاضر هیچ هستند،
11:52
and that's a strongقوی motivationانگیزه.
238
700720
1760
و این انگیزه بسیار قوی هست.
11:55
And I have no troubleمشکل imaginingتصور کردن
239
703480
2096
و من هیچ مشکلی نداردم که تصور کنم
11:57
that after spendingهزینه کردن weeksهفته ها or even monthsماه ها
240
705600
3496
که بعد از گذراندن هفته‌ها یا حتی ماهها
12:01
as a second-gradeدرجه دوم citizenشهروند,
241
709120
1896
به عنوان شهروند درجه دو،
12:03
livingزندگي كردن on the streetsخیابان ها
or in a horribleناگوار makeshiftموقت campاردوگاه
242
711040
4136
زندگی در خیابان یا
اردوگاه‌های وحشتناک موقت
12:07
with a stupidاحمق, racistنژاد پرست nameنام
like "The Jungleجنگل,"
243
715200
3456
با نام های احمقانه نژادپرستی مانند"جنگلی"
12:10
mostاکثر of us would be willingمایلم
to do just about anything.
244
718680
3520
خیلی از ما حاضریم که هر کاری کنیم.
12:15
If I could askپرسیدن Shadiشادی and Mouazمواز
245
723200
2256
اگر می‌توانستم از شادی و معاض
12:17
the secondدومین they steppedگام برداشت into the freezingانجماد
watersآب ها of the Englishانگلیسی Channelکانال,
246
725480
4056
در لحظه‌ای که قدم به آبهای
بخ کانال انگلیس می‌شدند بپرسم،
12:21
they would probablyشاید say,
"This is worthارزش the riskخطر,"
247
729560
2760
احتمالا آنها می‌گفتند،
"ارزش خطر کردن را دارد،"
12:25
because they could
no longerطولانی تر see any other optionگزینه.
248
733160
2960
چونکه آنها نمی‌توانستند
امکان دیگری را ببینند.
12:29
And that's desperationناامیدی,
249
737400
1200
و این ناامید کننده هست،
12:31
but that's the realityواقعیت of livingزندگي كردن
as a refugeeپناهنده in Westernغربی Europeاروپا in 2015.
250
739680
5120
اما این حقیقت زندگی به عنوان یک پناهنده
در اروپای غربی در سال ۲۰۱۵ هست.
12:37
Thank you.
251
745760
1216
سپاسگزارم.
12:39
(Applauseتشویق و تمجید)
252
747000
5216
( تشویق تماشاگران)
12:49
Brunoبرونو Giussaniگیسسانی: Thank you, Andersاندرس.
253
757910
1640
برنو جوسانی: سپاسگزارم اندرس.
12:51
This is Tommتام Christiansenکریستینسن,
254
759580
1236
این هم تام کریستین هست،
12:52
who tookگرفت mostاکثر of the picturesتصاویر you have
seenمشاهده گردید and they'veآنها دارند doneانجام شده reportingگزارش نویسی togetherبا یکدیگر.
255
760840
3762
کسی که بیشترین عکس‌های که دیدید
را گرفته و این گزارش را با هم تهیه کردند.
12:57
Tommتام, you two have been
back to Calaisکاله recentlyبه تازگی.
256
765680
2376
شما دو نفر به تازگی به کالی برگشتید.
13:00
This was the thirdسوم tripسفر.
257
768080
1616
این سومین مرتبه بود.
13:01
It was after the publicationانتشار
of the articleمقاله.
258
769720
2056
که پس از انتشار مقاله بود.
13:03
What has changedتغییر کرد?
What have you seenمشاهده گردید there?
259
771800
2136
چه چیزی تغییر کرده بود؟
چه چیزی در آنجا دیدی؟
13:05
Tommتام Christiansenکریستینسن:
The first time we were in Calaisکاله,
260
773960
2429
اولین باری که ما به کالی رفتیم،
13:08
it was about 1,500 refugeesپناهندگان there.
261
776413
1643
حدود ۱٫۵۰۰ پناهنده آنجا بودند.
13:10
They had a difficultدشوار time,
but they were positiveمثبت, they had hopeامید.
262
778080
3656
خیلی مشکل داشتند،
اما مثبت بودند و امید داشتند.
13:13
The last time, the campاردوگاه has grownرشد کرد,
maybe fourچهار or fiveپنج thousandهزار people.
263
781760
5016
آخرین بار که رفتم اردوگاه گسترش یافته بود،
و حدود چهار تا پنج هزار نفر بودند.
به نظر می‌رسید اقامت دائمی‎تری دارند،
سازمانهای غیرانتفاعی به آنجا رفته بودند،
13:18
It seemedبه نظر می رسید more permanentدائمی,
NGOsسازمان های غیر دولتی have arrivedوارد شد,
264
786800
2576
13:21
a smallکوچک schoolمدرسه has openedافتتاح شد.
265
789400
1816
یک مدرسه کوچک باز شده بود.
13:23
But the thing is that the refugeesپناهندگان
have stayedماند for a longerطولانی تر time,
266
791240
3376
اما پناهندگان باید زمان
بیشتری را انجا بمانند،
13:26
and the Frenchفرانسوی governmentدولت has managedاداره می شود
to sealمهر off the bordersمرز ها better,
267
794640
4896
و دولت فرانسه مرزها را بهتر کنترل می‎کند،
13:31
so now The Jungleجنگل is growingدر حال رشد,
268
799560
3056
بنابراین اکنون "این جنگل"
در حال بزرگتر شدن هست
13:34
alongدر امتداد with the despairناامیدی
and hopelessnessناامیدی amongدر میان the refugeesپناهندگان.
269
802640
4216
ناامیدی در میان پناهندگان
در حال گسترش هست.
13:38
BGBG: Are you planningبرنامه ریزی to go back?
And continueادامه دهید the reportingگزارش نویسی?
270
806880
4696
برنو جوسانی: آیا برنامه‌ای برای برگشت
به انجا داردی؟ و گزارش‌تان را ادامه می‎دهید؟
13:43
TCTC: Yes.
271
811600
1216
تام کریستین: بله.
13:44
BGBG: Andersاندرس, I'm a formerسابق journalistروزنامه نگار,
272
812840
2016
برنو جوسانی: اندرس، من
روزنامه‌نگار بودم،
13:46
and to me, it's amazingحیرت آور
that in the currentجاری climateآب و هوا
273
814880
2416
و برای من، بسیار جالب هست
که در جریانهای حاضر
13:49
of slashingافتادن budgetsبودجه
and publishersناشران in crisisبحران,
274
817320
2536
برای کاهش بودجه
و بحران ناشران،
13:51
DagbladetDagbladet has consentedموافقم
so manyبسیاری resourcesمنابع for this storyداستان,
275
819880
3896
روزنامه داگلابت منابع زیادی برای
این موضوع در اختیار گذاشته،
13:55
whichکه tellsمی گوید a lot about newspapersروزنامه ها
takingگرفتن the responsibilityمسئوليت,
276
823800
2858
که مسئولیت زیادی را برای یک روزنامه دارد،
13:58
but how did you sellفروش it to your editorsسردبیران?
277
826682
1920
چگونه آن را به سردبیران خود فروختید؟
14:02
Andersاندرس Fjellbergفجربرگ: It wasn'tنبود easyآسان at first,
278
830360
2016
اندرس فجلبرگ: در ابتدا خیلی آسان نبود،
14:04
because we weren'tنبودند ableتوانایی to know
what we actuallyدر واقع could figureشکل out.
279
832400
3976
چونکه نمی‌دانستیم
که چه چیزی را خواهیم فهمید.
14:08
As soonبه زودی as it becameتبدیل شد clearروشن است
280
836400
1256
به محض اینکه این روشن شد
14:09
that we actuallyدر واقع could be ableتوانایی
to identifyشناسایی who the first one was,
281
837680
4456
که ما در واقع می توانیم بگویم
که نفر اول چه کسی هست،
14:14
we basicallyاساسا got the messageپیام
that we could do whateverهر چه we wanted,
282
842160
3056
ما پیامی گرفتیم که می‌توانیم
هر کاری که می‌خواهیم بکنیم،
14:17
just travelمسافرت رفتن whereverهر کجا که you need to go,
do whateverهر چه you need to do,
283
845240
3016
هر جا لازم هست سفر کنیم،
و هر کاری را که لازم هست انجام دهیم،
14:20
just get this doneانجام شده.
284
848280
3120
تا این را تمام کنیم.
برنو جوسانی: این سردبیر هست
که مسئولیت را قبول می‌کند.
14:23
BGBG: That's an editorسردبیر
takingگرفتن responsibilityمسئوليت.
285
851720
2336
14:26
The storyداستان, by the way,
has been translatedترجمه شده and publishedمنتشر شده
286
854080
2620
به هر صورت داستان ترجمه و در
14:28
acrossدر سراسر severalچند Europeanاروپایی countriesکشورها,
and certainlyقطعا will continueادامه دهید to do.
287
856724
3252
چندین کشور اروپایی منتشر شد،
و قطعا ادامه خواهد داشت.
14:32
And we want to readخواندن the updatesبه روز رسانی from you.
Thank you Andersاندرس. Thank you Tommتام.
288
860000
3536
ما می‌خواهیم خبرهای به روز آن را ازشما
بشنویم. سپاسگزارم اندرس. سپاسگزارم تام.
14:35
(Applauseتشویق و تمجید)
289
863560
4400
(تشویق)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Anders Fjellberg - Journalist
For the Norwegian newspaper Dagbladet, Anders Fjellberg investigated the story of "The Wetsuitman," along with his co-author, photographer Tomm Christiansen.

Why you should listen
In June and July 2015, Norwegian journalist Anders Fjellberg published a harrowing two-part investigation in Magasinet, the weekend magazine of daily newspaper Dagbladet, published in Oslo. Co-authored with photographer Tomm Christiansen, “The Wetsuitman” traced the origin of two dead bodies washed ashore in Norway and the Netherlands wearing wetsuits, identifying them as Syrian asylum seekers who had seemingly tried the inconceivable: swimming their way into the United Kingdom from the beach of Calais, France. Fjellberg has been a reporter since 2010. “The Wetsuitman” has been reprinted in newspapers across Europe.
More profile about the speaker
Anders Fjellberg | Speaker | TED.com