ABOUT THE SPEAKER
Steven Levitt - Economist
Steven Levitt's eye-opening Freakonomics took economic theory into the real world of suburban parenting and urban drug gangs, turning conventional wisdom upside-down.

Why you should listen

With his 2005 book Freakonomics (co-authored with Stephen Dubner, a writer who profiled him for the New York Times), Steven Levitt carried hardcore economic method into the squishy real world and produced a pop-culture classic. Freakonomics is both an economics textbook and a series of cautionary tales about the fallacy of conventional wisdom. Levitt examines the links between real-world events, and finds many instances where the data simply doesn't back up popular belief.

He asks provocative questions: If selling crack is so lucrative, why do dealers live with their mothers? Does parental doting really improve children's test scores? Did New York City's crime rate really drop because of police tactics (or population trends)? His controversial answers stir debate, and sometimes backlash.

Read Steven Levitt's Reddit AMA >>

More profile about the speaker
Steven Levitt | Speaker | TED.com
TED2004

Steven Levitt: The freakonomics of crack dealing

استیون لویت: تشریح اقتصاد کوکائین کرک

Filmed:
4,129,239 views

استیون لویت نویسنده کتاب Freakonomics اطلاعات جدیدی درمورد فروش مواد مخدر ارائه می‌دهد. بر خلافِ تصورِ عموم، فروشِ کرک در خیابان پر‌سود نیست: کمتر از حداقل دست‌مزدِ قانونی در‌آمد دارد. و رئیسِ فروشنده می‌تواند او را بکشد.
- Economist
Steven Levitt's eye-opening Freakonomics took economic theory into the real world of suburban parenting and urban drug gangs, turning conventional wisdom upside-down. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:25
You'llشما be happyخوشحال to know that I'll be talkingصحبت کردن not about my ownخودت tragedyتراژدی,
0
0
5000
خوشبختانه درباره‌ مصیبتِ زندگیِ خودم صحبت نمی کنم،
00:30
but other people'sمردم tragedyتراژدی.
1
5000
1000
بلكه صحبتم راجع به مصيبتِ زندگیِ ديگرانه.
00:31
It's a lot easierآسان تر to be lightheartedبا نشاط about other people'sمردم tragedyتراژدی than your ownخودت,
2
6000
4000
شوخی درباره‌ مصیبت‌های دیگران راحت‌تره تا مصیبت‌ خودمان،
00:35
and I want to keep it in the spiritروح of the conferenceکنفرانس.
3
10000
2000
می‌خواهم فضای گردهم‌آیی رو همین جور نگه دارم -- و صحبتم در حال و هواي اين كنفرانس باشه.
00:37
So, if you believe the mediaرسانه ها accountsحساب ها,
4
12000
5000
خب اگر شما گزارش‌هاي رسانه‌ها رو باور داريد،
00:42
beingبودن a drugدارو dealerفروشنده in the heightارتفاع of the crackترک cocaineکوکائین epidemicبیماری همه گیر
5
17000
4000
به گفته‌ ویرجینیا پاسترل، یک قاچاقچیِ مواد مخدر
00:46
was a very glamorousفریبنده life, in the wordsکلمات of Virginiaویرجینیا PostrelPostrel.
6
21000
5000
در اوج اپیدمیِ کوکائینِ کرک زندگی بسیار مرفهی داشت.
00:51
There was moneyپول, there was drugsمواد مخدر, gunsاسلحه, womenزنان,
7
26000
4000
پول داشت، مواد مخدر، اسلحه، زن،
00:55
you know, you nameنام it -- jewelryجواهر سازی, bling-blingبلینگ بلینگ -- it had it all.
8
30000
4000
طلا و جواهرات، زرق و برق، هرچي بگيد.
00:59
What I'm going to tell you todayامروز is that, in factواقعیت, basedمستقر on 10 yearsسالها of researchپژوهش,
9
34000
6000
اما امروز می‌خواهم بهتون بگم که در واقع، بر اساسِ ۱۰ سال تحقيقات،
01:05
a uniqueمنحصر بفرد opportunityفرصت to go insideداخل a gangباند --
10
40000
2000
و فرصتی مناسب برای رفتن داخلِ یک باندِ قاچاق٬
01:07
to see the actualواقعی booksکتاب ها, the financialمالی recordsسوابق of the gangباند --
11
42000
3000
و دیدن حساب و كتاب واقعی، و سوابق مالی این باند٬
01:10
that the answerپاسخ turnsچرخش out not to be that beingبودن in the gangباند was a glamorousفریبنده life.
12
45000
6000
معلوم شد که زندگی اعضای باند پر زرق و برق نیست.
01:16
But I think, more realisticallyواقع بینانه, that beingبودن in a gangباند --
13
51000
3000
اما فکر می‌کنم اگر واقع‌بین‌تر باشیم، عضويت در یک باند٬
01:19
sellingفروش drugsمواد مخدر for a gangباند -- is perhapsشاید the worstبدترین jobکار in all of Americaآمریکا.
14
54000
4000
فروش مواد مخدر برای باند -- شاید بدترین شغل در تمامِ امریکاست.
01:23
And that's what I'd like to convinceمتقاعد کردن you of todayامروز.
15
58000
3000
امروز می‌خواهم شما رو در این‌باره متقاعد کنم.
01:26
So there are threeسه things I want to do.
16
61000
1000
درمورد سه مطلب صحبت خواهم کرد.
01:27
First, I want to explainتوضیح how and why crackترک cocaineکوکائین
17
62000
4000
اول اینکه، چگونه و چرا کوکائینِ کرک
01:31
had suchچنین a profoundعمیق influenceنفوذ on inner-cityشهر داخلی gangsباندها.
18
66000
5000
چنین تاثیرعمیقی روي باندهای پایین‌شهري داشت.
01:36
Secondlyدوم اینکه, I want to tell you how somebodyکسی like me
19
71000
6000
دوم، چطور کسی مثل من
01:42
cameآمد to be ableتوانایی to see the innerدرونی workingsکارها of a gangباند.
20
77000
4000
قادر به دیدنِ عملکردِ داخلیِ باند شد.
01:46
It's an interestingجالب هست storyداستان, I think.
21
81000
1000
فکر می‌کنم داستانِ جالبي باشه.
01:47
And then thirdسوم, I want to tell you, in a very superficialسطحی way,
22
82000
3000
سوم، قصد دارم به طورِ بسیار سطحی٬ درباره
01:50
about some of the things we foundپیدا شد when we actuallyدر واقع got to look at
23
85000
3000
نتیجه حاصل از بررسیِ سوابق مالی و
01:53
the financialمالی recordsسوابق -- the booksکتاب ها -- of the gangباند.
24
88000
3000
حساب و کتاب باند صحبت کنم.
01:56
So before I do that, just one warningهشدار, whichکه is that
25
91000
4000
فقط یک هشدار٬
02:01
this presentationارائه has been ratedدارای رتبه 'R''R' by the Motionحرکت Pictureعکس Associationاتحادیه of Americaآمریکا.
26
96000
4000
انجمن سينماي امریکا این سخنرانی رو برای افراد بالای ۱۷ سال مجاز دانسته،
02:06
It containsحاوی adultبالغ themesتم ها, adultبالغ languageزبان.
27
101000
2000
چون شامل مضامین و واژه‌گان بزرگسالان می‌شه.
02:09
Givenداده شده who is up on the stageمرحله, you'llشما خواهید بود be delightedخوشحالم to know that in factواقعیت
28
104000
3000
اما با توجه به اینکه چه کسی روی سن هست، خوشحال می‌شید که بشنوید
02:12
there'llوجود خواهد داشت be no nudityبرهنگی,
29
107000
1000
هیچ برهنگي در كار نخواهد بود٬
02:13
barringممنوعیت a --
30
108000
1000
به جز٬
02:14
(Laughterخنده)
31
109000
3000
(خنده حضار)
02:17
-- unexpectedغیر منتظره wardrobeجا رختی malfunctionsناکارآمدی asideگذشته از.
32
112000
2000
به جز نقص‌های غیرِ منتظره‌ لباس.
02:19
(Laughterخنده)
33
114000
5000
(خنده حضار)
02:25
So let me startشروع کن by talkingصحبت کردن about crackترک cocaineکوکائین, and how it transformedتبدیل شده است the gangباند.
34
120000
4000
با توضیح در مورد کوکائین کرک شروع می‌کنم، و اینکه چگونه باند رو متحول کرد.
02:30
And to do that, you have to actuallyدر واقع go back to a time before crackترک cocaineکوکائین,
35
125000
2000
و براي انجام این کار، باید در واقع به زمانِ قبل از کوکائین٬
02:33
in the earlyزود '80s, and look at it from the perspectiveچشم انداز of a gangباند leaderرهبر.
36
128000
2000
به اوایل دهه ۸۰ برگردیم٬ و از دیدِ یک رئیسِ باند به آن زمان نگاه کنیم.
02:36
So beingبودن a gangباند leaderرهبر in the innerدرونی cityشهر wasn'tنبود suchچنین a badبد dealمعامله in the mid-'اواسط '80s.
37
131000
6000
ریاستِ باندِ پایین‌شهری در اواسطِ دهه ۸۰ شغل بدی نبود.
02:43
In the earlyزود '80s, some would say.
38
138000
1000
البته برخی می‌گویند دراوایل دهه ۸۰
02:44
Now, you had a lot of powerقدرت, and you got to beatضرب و شتم people up --
39
139000
2000
رؤسای باندها خيلي قدرت داشتند٬ و مردم را زير مشت و لگد می‌گرفتند.
02:47
you got a lot of prestigeاعتبار, a lot of respectتوجه.
40
142000
2000
منزلت و احترام زیادی داشتند
02:50
But there was no moneyپول in it, OK?
41
145000
2000
اما خبري از پول نبود
02:52
The gangباند had no way to make moneyپول.
42
147000
2000
باند هیچ راهی برای کسب درآمد نداشت
02:54
And you couldn'tنمی توانستم chargeشارژ duesهزینه ها to the people in the gangباند,
43
149000
1000
و از افرادِ داخلِ باند هم نمي‌تونستند حقِ عضويت بگيرند
02:56
because the people in the gangباند didn't have any moneyپول.
44
151000
1000
چون آن‌ها هم پولي نداشتند.
02:59
You couldn'tنمی توانستم really make any moneyپول sellingفروش marijuanaماری جوانا.
45
154000
2000
از فروش ماری‌جوانا هم چندان پولی نمی‌شد درآورد
03:01
Marijuana'sماریجوانا too cheapارزان, it turnsچرخش out.
46
156000
2000
ماری‌جوانا خیلی ارزانه.
03:04
You can't get richثروتمند sellingفروش marijuanaماری جوانا.
47
159000
1000
از فروش ماری‌جوانا نمی‌شه پول‌دار شد
03:06
You couldn'tنمی توانستم sellفروش cocaineکوکائین.
48
161000
1000
نمی‌تونستند کوکائین بفروشند
03:08
You know, cocaine'sکوکائین a great productتولید - محصول -- powderedپودر cocaineکوکائین --
49
163000
2000
با این که کوکائین یک محصولِ خیلی خوبه -- پودر کوکائین
03:10
but you've got to know richثروتمند whiteسفید people.
50
165000
1000
اما برای فروشش باید با سفیدپوست‌های ثروتمند آشنا بود
03:12
And mostاکثر of the inner-cityشهر داخلی gangباند membersاعضا didn't know any richثروتمند whiteسفید people --
51
167000
3000
و بیشتر اعضای باندهای پایین‌شهری هیچ سفیدپوستِ ثروتمندي رو نمی‌شناختند
03:15
they couldn'tنمی توانستم sellفروش to that marketبازار.
52
170000
1000
پس بازار کوکائین دستشون نبود
03:17
You couldn'tنمی توانستم really do pettyکوچک crimeجرم, eitherیا.
53
172000
1000
امكان دله‌دزدي هم وجود نداشت.
03:18
It turnsچرخش out, pettyکوچک crime'sجرم a terribleوحشتناک way to make a livingزندگي كردن.
54
173000
1000
دله‌دزدي راه بدی برای كسب درآمده.
03:20
So, as a resultنتيجه,
55
175000
1000
بنابراین
03:22
as a gangباند leaderرهبر, you had, you know, powerقدرت --
56
177000
3000
رؤسای باندها، قدرت داشتند
03:25
it's a prettyبسیار good life --
57
180000
1000
تاحدی يه زندگی خوب.
03:26
but the thing was, in the endپایان, you were livingزندگي كردن at home with your motherمادر.
58
181000
3000
اما مسئله این بود که٬ نهایتن توی خانه با مادرشون زند‌گی می‌کردند.
03:29
And so it wasn'tنبود really a careerحرفه.
59
184000
2000
پس واقعا شغل بادرآمدی نبود
03:31
It was something that --
60
186000
1000
يک کاری بود که --
03:32
it's just there were limitsمحدودیت ها to how powerfulقدرتمند and importantمهم you could be
61
187000
2000
اگر مجبور بودند در خانه با مادرشون زندگی کنند
03:34
if you had to liveزنده at home with your motherمادر.
62
189000
1000
در مهم بودن و قدرتمند بودنشون محدودیت وجود داشت.
03:37
Then alongدر امتداد comesمی آید crackترک cocaineکوکائین.
63
192000
1000
بعد کوکائینِ کرک به بازار میاد
03:40
And in the wordsکلمات of Malcolmمالکوم Gladwellگلادول, crackترک cocaineکوکائین was the
64
195000
3000
به گفته ملكوم گلدول، کرک کوکائین
03:44
extra-chunkyخردمندانه versionنسخه of tomatoگوجه فرنگی sauceسس for the innerدرونی cityشهر.
65
199000
3000
نسخه مرغوبِ سس گوجه‌فرنگی براي مناطقِ فقیرنشينِ شهر بود.
03:47
(Laughterخنده)
66
202000
2000
(خنده حضار)
03:49
Because crackترک cocaineکوکائین was an unbelievableباور نکردنی innovationنوآوری.
67
204000
2000
كرك کوکائین نوآوری شگفت‌انگیزی بود.
03:51
I don't have time to talk about it todayامروز.
68
206000
2000
امروز وقت ندارم در اين مورد صحبت كنم
03:53
But if you think about it, I would say that in the last twenty-fiveبیست و پنج yearsسالها,
69
208000
3000
اما بگذارید بگم که، در ۲۵ سال گذشته
03:57
of everyهرکدام inventionاختراع or innovationنوآوری that's occurredرخ داده است in this countryکشور,
70
212000
3000
از تمام اختراعات و نوآوری‌هايي که در این کشور رخ داده
04:00
the biggestبزرگترین one, in termsاصطلاحات of impactتأثیر on the well-beingتندرستی of people
71
215000
4000
از نظر تاثیر بر سلامتِ مردمِ پایین‌شهر
04:05
who liveزنده in the innerدرونی cityشهر, was crackترک cocaineکوکائین.
72
220000
2000
کرک کوکائین اول بوده.
04:07
And for the worseبدتر -- not for the better, but for the worseبدتر.
73
222000
2000
نه تأثير مثبت، تأثير منفي.
04:10
It had a hugeبزرگ impactتأثیر on life.
74
225000
1000
تاثیر منفي عظیمی روي زندگی‌شان داشت.
04:11
So what was it about crackترک cocaineکوکائین?
75
226000
2000
چرا کرک کوکائین چنين تأثيري داشت؟
04:13
It was a brilliantدرخشان way of gettingگرفتن the brainمغز highبالا.
76
228000
4000
چون روشِ شگفت‌انگیزي بود براي شادي كاذب دادن به مغز.
04:18
Because you could smokeدود crackترک cocaineکوکائین -- you can't smokeدود powderedپودر cocaineکوکائین --
77
233000
5000
در مقایسه با کوکائین، کرک رو می‌شه دود کرد.
04:23
and smokingسیگار کشیدن is a much more efficientکارآمد mechanismمکانیسم at deliveringتحویل a highبالا
78
238000
3000
و دود کردن مکانیزمِ بسیار موثرتری براي انتقال مواد مخدر به مغز است
04:26
than is snortingتکان خوردن it.
79
241000
2000
تا پودر کوکائین رو از طریق بيني با‌لا كشيدن.
04:28
And it turnedتبدیل شد out, there was this audienceحضار that didn't know it wanted crackترک cocaineکوکائین,
80
243000
4000
و معلوم شد یک دسته از مردم نمی‌دونستند کرک کوکائین ميخواهند،
04:33
but, when it cameآمد, it really did.
81
248000
1000
تا وقتي كه آن به بازار آمد.
04:35
And it was a perfectکامل drugدارو. You could sellفروش for --
82
250000
2000
یک ماده مخدر تمام عیاربود.
04:38
buyخرید the cocaineکوکائین that wentرفتی into it for a dollarدلار, sellفروش it for fiveپنج dollarsدلار.
83
253000
3000
می‌تونستند يك دلاربخرند٬ پنج دلار بفروشند.
04:42
Highlyخیلی زیاد addictiveاعتیاد آور -- the highبالا was very shortکوتاه.
84
257000
2000
بسیار اعتیادآور، و اثرش بسیار کوتاه.
04:44
So for fifteenپانزده minutesدقایق, you get this great highبالا.
85
259000
2000
برای پانزده دقیقه اثرداشت.
04:47
And then, when you come down, all you want to do is get highبالا again.
86
262000
3000
و بعد از آن می‌خواستید دوباره شاد شوید.
04:51
It createdایجاد شده a wonderfulفوق العاده marketبازار.
87
266000
1000
ایجاد بازار فوق‌العاده‌اي كرد.
04:53
And for the people who were there runningدر حال اجرا the gangباند,
88
268000
2000
و براي كساني كه باند رو می‌گردوندند،
04:56
it was a great way, seeminglyظاهرا, to make a lot of moneyپول.
89
271000
3000
راه بسیار خوبی، به ظاهر، براي پولدارشدن بود.
04:59
At leastکمترین for the people in the topبالا.
90
274000
1000
دست‌کم برای افرادی که در رأس گروه بودند.
05:02
So this is where we enterوارد the pictureعکس.
91
277000
1000
این جایی است که ما وارد قضيه داستان ميشويم.
05:03
Not really me -- I'm really a bitبیت playerبازیکن in all this.
92
278000
2000
البته من بازیکن كوچكي در تمام این ماجرا بودم.
05:06
My co-authorهمکار نویسنده, Sudhirسودشیر VenkateshVenkatesh, is the mainاصلی characterشخصیت.
93
281000
2000
شخصیت اصلی داستان، همکارم: سودير ونكاتش.
05:09
So he was a mathریاضی majorعمده in collegeکالج who had a good heartقلب,
94
284000
5000
سودير در دانشگاه رياضي خوانده بود وانسان خوش‌قلبي بود.
05:14
and decidedقرار بر این شد he wanted to get a sociologyجامعه شناسی PhPh.D.,
95
289000
3000
تصمیم داشت براي دكترایش جامعه‌شناسی بخونه.
05:17
cameآمد to the Universityدانشگاه of Chicagoشیکاگو.
96
292000
1000
براي همين به دانشگاه شیکاگو آمد.
05:19
Now, the threeسه monthsماه ها before he cameآمد to Chicagoشیکاگو, he had spentصرف شده
97
294000
3000
حالا سه ماه قبل از اينكه به شیکاگو بياد،
05:23
followingذیل the Gratefulسپاسگزار Deadمرده.
98
298000
1000
دستهء موسیقی اجساد سپاسگزار رو دنبال کرده بود.
05:24
And, in his ownخودت wordsکلمات, he "lookedنگاه کرد like a freakچیز غریب."
99
299000
2000
و به قول خودش، شبیه عجایب شده بود.
05:28
He's a Southجنوب Asianآسیایی -- very dark-skinnedپوست تیره Southجنوب Asianآسیایی.
100
303000
3000
جنوب آسیايي -- بسیار تیره پوست جنوب آسیايي.
05:32
Bigبزرگ man, and he had hairمو, in his wordsکلمات, "down to his assالاغ."
101
307000
2000
مردي تنومند، و به قول خودش، موهاِش تا پايين كمرش.
05:36
Defiedگم شده all kindsانواع of boundariesمرزها: Was he blackسیاه or whiteسفید? Was he man or womanزن?
102
311000
4000
مرزشكن، سیاه بود يا سفید؟ معلوم نبود مرد بود یا زن؟
05:40
He was really a curiousکنجکاو sightمنظره to be seenمشاهده گردید.
103
315000
2000
واقعا حس کنجکاوي رو برمی‌نداخت.
05:43
So he showedنشان داد up at the Universityدانشگاه of Chicagoشیکاگو.
104
318000
2000
به دانشگاه شیکاگو كه آمد
05:45
And the famousمشهور sociologistجامعه شناس, Williamویلیام Juliusجولیوس Wilsonویلسون,
105
320000
2000
جامعه‌شناس معروف، ویلیام جولیوس ویلسون،
05:48
was doing a bookکتاب that involvedگرفتار surveyingنقشه برداری people all acrossدر سراسر Chicagoشیکاگو.
106
323000
5000
كتابي می‌نوشت كه شامل پخش پرسشنامه در سراسر شيكاگو ميشد.
05:54
And he tookگرفت one look at Sudhirسودشیر, who was going to go do some surveysنظرسنجی ها for him,
107
329000
3000
یک نگاه به سودير انداخت كه مي‌خواست در كار پرسشنامه بهش كمك كنه
05:57
and decidedقرار بر این شد he knewمی دانست exactlyدقیقا the placeمحل to sendارسال him --
108
332000
2000
و فهمید که دقیقا كجا باید اونو بفرسته
06:00
whichکه was to one of the toughestسخت ترین, mostاکثر notoriousبدنام housingمسکن projectsپروژه ها.
109
335000
2000
به یکی از سخت‌ترین و بدنام‌ترین پروژه‌های مسکن فقرا
06:03
And not just in Chicagoشیکاگو, but in the entireکل Unitedیونایتد Statesایالت ها.
110
338000
2000
و نه فقط در شیکاگو، بلكه در کل آمريكا.
06:05
So Sudhirسودشیر -- the suburbanحومه شهر boyپسر who had never really been in the innerدرونی cityشهر --
111
340000
4000
سودير، پسري كه تا به حال به مناطق فقيرنشين شهر پا نگذاشته‌بود
06:09
dutifullyشایسته tookگرفت his clipboardکلیپ بورد and, you know, walkedراه می رفت down to this housingمسکن projectپروژه.
112
344000
4000
براي انجام تكليف، وظیفه‌شناسانه با تخته‌کلاسورش به طرف پروژه مسکن راه افتاد
06:14
Getsمی شود to the first buildingساختمان.
113
349000
1000
به ساختمان اول می‌رسه،
06:16
The first buildingساختمان? Well, there's nobodyهيچ كس there.
114
351000
2000
ساختمان اول؟ خوب كسي آنجا نیست
06:19
But he hearsمیشن some voicesصدای up in the stairwellپله ها, so he climbsصعود up the stairwellپله ها.
115
354000
5000
اما از بالای راه پله صداهايي مي‌شنوه و از پله‌ها بالا مي‌ره
06:24
And he comesمی آید around the cornerگوشه --
116
359000
1000
و به طرف منبع صدا می‌ره
06:25
findsپیدا می کند a groupگروه of youngجوان African-Americanآفریقایی آمریکایی menمردان playingبازی کردن diceتاس.
117
360000
3000
چند مرد جوان سياه‌پوست آمريكايي رو در حال قمار مي بينه
06:31
This is about 1990 -- peakاوج of the crackترک epidemicبیماری همه گیر.
118
366000
2000
اين حدود سال ۱۹۹۰ در اوج اپیدمی کرکه
06:34
This is a very dangerousخطرناک است jobکار, beingبودن in a gangباند -- you don't like to be surprisedغافلگیر شدن.
119
369000
3000
در باند بودن کار بسیار خطرناکيه -- كسي دوست نداره غافگیر بشه.
06:37
You don't like to be surprisedغافلگیر شدن by people who come around the cornerگوشه.
120
372000
3000
کسی دوست نداره توسط آدمایی که میان طرفش غافلگیر بشه.
06:41
And the mantraمارتا was: shootشلیک first; askپرسیدن questionsسوالات laterبعد.
121
376000
2000
سرودشون این بود : شلیک اول، پرسش بعداً
06:44
Now, Sudhirسودشیر was luckyخوش شانس.
122
379000
1000
سودير شانس آورد
06:45
He was suchچنین a freakچیز غریب --
123
380000
1000
عجیب و غریب که بود
06:47
and that clipboardکلیپ بورد probablyشاید savedذخیره his life, because they figuredشکل گرفته
124
382000
2000
تخته‌کلاسورش هم احتمالا جانش رو نجات داد چون فهميدند
06:49
no other rivalرقیب gangباند memberعضو would be comingآینده up to shootشلیک at them with a clipboardکلیپ بورد.
125
384000
3000
هیچ عضو باند رقیبي با تخته‌کلاسور به آنها شلیک نمیکنه
06:52
(Laughterخنده)
126
387000
2000
(خنده حضار)
06:54
So his greetingتبریک was not particularlyبه خصوص warmگرم, but they did say,
127
389000
3000
گرچه از سودير استقبال گرمي نشد، ولي گفتند
06:58
well, OK -- let's hearشنیدن your questionsسوالات on your surveyنظر سنجی.
128
393000
3000
بسیار خوب -- سوال‌های پرسشنامه‌ات رو بخون
07:02
So, I kidبچه you not, the first questionسوال on the surveyنظر سنجی that he was sentارسال شد to askپرسیدن was,
129
397000
5000
بي شوخي، اولين سوال طرح شده اين بود:
07:07
"How do you feel about beingبودن poorفقیر and blackسیاه in Americaآمریکا?"
130
402000
1000
احساس شما در مورد اينكه در آمريكا فقير و سياه هستيد چيست؟
07:08
(Laughterخنده)
131
403000
5000
(خنده حضار)
07:13
Makesباعث می شود you wonderتعجب about academicsدانشگاهیان, OK?
132
408000
1000
از افکار اساتيد دانشگاه تعجب می‌کنید، نه؟
07:14
(Laughterخنده)
133
409000
2000
(خنده حضار)
07:16
So the choiceانتخابی of answersپاسخ ها were: very good, good, badبد and very badبد.
134
411000
6000
گزینه‌ها عبارت بودند از: بسیار خوب، خوب، بد، و بسیار بد
07:24
What Sudhirسودشیر foundپیدا شد out is, in factواقعیت, that the realواقعی answerپاسخ was the followingذیل --
135
419000
3000
درواقع جواب اصلی اين بود: برو گمشو
07:27
(Laughterخنده)
136
422000
4000
(خنده حضار)
07:32
The surveyنظر سنجی was not, in the endپایان, going to be what got Sudhirسودشیر off the hookقلاب.
137
427000
3000
اين پرسشنامه نبود كه آخر سودير رو آزاد كرد.
07:35
He was heldبرگزار شد hostageگروگان overnightیک شب in the stairwellپله ها.
138
430000
3000
او در طول شب در راه‌پله گروگان گرفته‌‌شد.
07:39
There was a lot of gunfireتیراندازی;
139
434000
1000
تیراندازیِ بسیاری شد،
07:40
there were a lot of philosophicalفلسفی discussionsبحث ها he had with the gangباند membersاعضا.
140
435000
2000
خيلي بحث‌های فلسفی با اعضای باند کرد.
07:44
By morningصبح, the gangباند leaderرهبر arrivedوارد شد,
141
439000
1000
صبح روز بعد رهبر باند وارد شد.
07:45
checkedچک شده out Sudhirسودشیر,
142
440000
1000
سودير رو بازرسي كرد،
07:46
decidedقرار بر این شد he was no threatتهدید and they let him go home.
143
441000
2000
فهمید خطرناک نیست و اجازه داد به خونه برگرده.
07:49
So Sudhirسودشیر wentرفتی home. Tookگرفت a showerدوش, tookگرفت a napچرت زدن.
144
444000
2000
سودير رفت خونه، دوش گرفت، و چرتي زد.
07:52
And you and I, probablyشاید, facedدر مواجهه with the situationوضعیت, would think,
145
447000
5000
من و شما احتمالا در این شرایط فکر می‌کردیم،
07:57
well, I guessحدس بزن I'm going to writeنوشتن my dissertationپایان نامه on The Gratefulسپاسگزار Deadمرده.
146
452000
3000
پایان‌نامه‌ام رو احتمالا در مورد دستهء موسیقی اجساد سپاسگزار می‌نویسم.
08:00
I've been followingذیل them for the last threeسه monthsماه ها.
147
455000
1000
سه ماهه که پیگیر کارشون هستم.
08:01
(Laughterخنده)
148
456000
1000
(خنده حضار)
08:02
Sudhirسودشیر, on the other handدست, got right back -- walkedراه می رفت down to the housingمسکن projectپروژه.
149
457000
3000
ولي سودير دوباره به محله فقيرنشين برگشت.
08:07
Wentرفت up to the floorکف, the secondدومین floorکف, and said: "Hey, guys.
150
462000
3000
طبقه دوم رفت و گفت: سلام، بچه ها،
08:11
I had so much funسرگرم کننده hangingحلق آویز out with you last night,
151
466000
1000
ديشب با شما خيلي به من خوش گذشت،
08:13
I wonderتعجب if I could do it again tonightامشب."
152
468000
1000
اجازه می‌دید امشب هم با شما باشم؟
08:14
And that was the beginningشروع of what turnedتبدیل شد out to be a beautifulخوشگل relationshipارتباط
153
469000
3000
این آغاز يه دوستي زیبا بود،
08:18
that involvedگرفتار Sudhirسودشیر livingزندگي كردن in the housingمسکن projectپروژه on and off for 10 yearsسالها:
154
473000
4000
كه باعث شد سودير برای ۱۰ سال كمابيش آن‌جا زندگي كند:
08:22
hangingحلق آویز out in crackترک housesخانه ها, going to jailزندان with the gangباند membersاعضا,
155
477000
4000
دیدن خانه‌هاي كرك، رفتن به زندان با اعضای باند،
08:27
havingداشتن the car-windowsپنجره اتومبیل shotشات out of his carماشین,
156
482000
1000
شكسته شدن پنجره‌هاي ماشينش با گلوله،
08:29
havingداشتن the policeپلیس breakزنگ تفريح into his apartmentاپارتمان and stealسرقت کن his computerکامپیوتر disksدیسک ها --
157
484000
3000
ورود پلیس به آپارتمانش و سرقت دیسک کامپیوترش،
08:32
you nameنام it.
158
487000
2000
و غیره.
08:34
But ultimatelyدر نهایت, the storyداستان has a happyخوشحال endingپایان دادن for Sudhirسودشیر,
159
489000
2000
ولی در نهایت، داستان پایان خوشی براي سودير داشت،
08:37
who becameتبدیل شد one of the mostاکثر respectedاحترام sociologistsجامعه شناسان in the countryکشور.
160
492000
2000
که به یکی از قابل‌احترام‌ترین جامعه‌شناسان کشور تبدیل شد.
08:40
And especiallyبه خصوص for me, as I satنشسته in my officeدفتر with my Excelاکسل spreadsheetصفحه گسترده openباز کن,
161
495000
5000
به خصوص برای من، که در دفترم نشسته بودم و یک صفحه در اکسل باز نگه داشته‌بودم،
08:45
waitingدر انتظار for Sudhirسودشیر to come and deliverارائه to me the latestآخرین loadبار of dataداده ها
162
500000
3000
تا سودیر بیاد و آخرين داده‌ها رو که از باند
08:48
that he would get from the gangباند.
163
503000
1000
گیر آورده‌بود به من تحويل بده.
08:54
It was one of the mostاکثر unequalنابرابر co-authoringهمکاری نویسنده relationshipsروابط ever --
164
509000
3000
تجربه ما یکی از نابرابرترين همکاری‌ها بود،
08:57
(Laughterخنده)
165
512000
1000
(خنده حضار)
08:58
-- but I was gladخوشحالم to be the beneficiaryذینفع of it.
166
513000
3000
اما خوشحالم که من استفاده‌اش رو بردم.
09:02
So what do we find? What do we find in the gangباند? Well, let me say one thing.
167
517000
6000
خب، ما در این باند چه چیزی پیدا كرديم؟ بگذارید یک چیزی بگم.
09:09
We really got accessدسترسی به to everybodyهمه in the gangباند.
168
524000
2000
ما به تمامِ اعضاي باند دسترسی داشتيم.
09:13
We got an insideداخل look at the gangباند, from the very bottomپایین up to the very topبالا.
169
528000
2000
تونستیم از داخل نگاهی سرتاسری به باند بیندازیم.
09:16
They trustedاعتماد به نفس Sudhirسودشیر -- in waysراه ها that really no academicعلمی has ever --
170
531000
4000
سدير محرم راز باند شد، به نحوي كه هيچ محقق يا
09:21
or really anybodyهر شخصی, any outsiderبیگانه -- has ever earnedبه دست آورده the trustاعتماد of these gangsباندها,
171
536000
3000
بيگانه‌اي نتوانسته بود اعتمادشان رو كسب كند.
09:26
to the pointنقطه where they actuallyدر واقع openedافتتاح شد up what was mostاکثر interestingجالب هست for me:
172
541000
3000
تا حدي كه، آن‌ها مطلبی رو که از همه برای من جالب‌تر بود
09:29
theirخودشان booksکتاب ها, theirخودشان financialمالی recordsسوابق that they keptنگه داشته شد.
173
544000
2000
یعنی حساب و كتاب و سوابق مالیشون را رو كردند.
09:32
And they madeساخته شده them availableدر دسترس است to us.
174
547000
1000
و در دسترس ما قرار دادند.
09:33
And we not only could studyمطالعه them, but we could askپرسیدن them questionsسوالات about what was in them.
175
548000
2000
و ما نه تنها می‌تونستيم آن‌ها رو مطالعه كنيم، بلكه در موردشون سوال بپرسیم.
09:36
So if I have to kindنوع of summarizeخلاصه کن very quicklyبه سرعت in the shortکوتاه time I have
176
551000
4000
اگر مختصر و سریع در زمان کوتاهي كه دارم،
09:41
what the sortمرتب سازی of bottomپایین lineخط of what I take away from the gangباند is,
177
556000
3000
اصل مطلبی رو که از باند فهمیدم بگم،
09:45
is that if I had to drawقرعه کشی a parallelموازی betweenبین the gangباند and any other organizationسازمان,
178
560000
4000
اینه که اگر بخواهم این باند رو با سازمان دیگری مقایسه کنم
09:50
it would be that the gangباند is just like McDonald'sمک دونالد.
179
565000
2000
اون سازمان رستورانِ مک‌دانلد است.
09:54
In a lot of differentناهمسان respectsاحترام می گذارد -- the restaurantرستوران McDonald'sمک دونالد.
180
569000
1000
از خیلی جنبه‌ها شبیه هستند.
09:56
So first, in one way -- whichکه isn't maybe the mostاکثر interestingجالب هست way,
181
571000
3000
اول از یکی از جهاتی که شاید جالب‌ترین نباشه،
09:59
but it's a good way to startشروع کن -- is in the way it's organizedسازمان یافته است --
182
574000
2000
ولی برای شروع شیوه‌ خوبیه، روشی است که باند سازمان گرفته.
10:02
the hierarchyسلسله مراتب of the gangباند, the way it looksبه نظر می رسد.
183
577000
1000
سلسله‌مراتب باند.
10:04
So here'sاینجاست what the orgاردن chartچارت سازمانی of the gangباند looksبه نظر می رسد like.
184
579000
3000
نمودار سازمان باند رو ببینید.
10:07
I don't know if any of you know very much about orgاردن chartsنمودار,
185
582000
1000
نمی‌دونم شما در مورد نمودار سازمان چه قدر می‌دونید،
10:09
but if you were to assignاختصاص دادن a stripped-downرها کردن and simplifiedساده شده McDonald'sمک دونالد orgاردن chartچارت سازمانی,
186
584000
3000
اما اگر به نمودار ساده‌شده‌ مک‌دانلد دقت کنید
10:12
this is exactlyدقیقا what the orgاردن chartچارت سازمانی would look like.
187
587000
2000
دقیقا شبیه نمودار سازمانی بانده.
10:15
Now, it's amazingحیرت آور, but the topبالا levelسطح of the gangباند,
188
590000
2000
شگفت‌انگیزه، چون در بالاترین سمت باند،
10:18
they actuallyدر واقع call themselvesخودشان the "boardهیئت مدیره of directorsمدیران."
189
593000
2000
خودشون رو "هیئت مدیره" می‌نامند.
10:20
(Laughterخنده)
190
595000
1000
(خنده حضار)
10:21
And Sudhirسودشیر saysمی گوید it's not like these guys had a very sophisticatedپیچیده kindنوع of viewچشم انداز
191
596000
5000
سودیر میگه آنها درک عمیقی از
10:28
of like, what happenedاتفاق افتاد in Americanآمریکایی corporateشرکت های بزرگ life.
192
603000
2000
رویدادهای شرکت‌های آمریکایی نداشتند.
10:30
But they had seenمشاهده گردید moviesفیلم ها like "Wallدیوار Streetخیابان," and they kindنوع of had learnedیاد گرفتم
193
605000
3000
ولي فیلم‌هایی درباره سرمايه‌داران نيويورك دیده بودند،
10:33
a little bitبیت about what it was like to be in the realواقعی worldجهان.
194
608000
4000
و کمي درباره دنیای واقعی این سازمان‌ها یاد گرفته‌بودند.
10:38
Now, belowدر زیر that boardهیئت مدیره of directorsمدیران, you've got essentiallyاساسا what are regionalمنطقه ای VPsVPs --
195
613000
4000
زیر هیئت مدیره، معاون‌های رئیس هر منطقه هستند،
10:42
people who controlکنترل, say, the southجنوب sideسمت of Chicagoشیکاگو, or the westغرب sideسمت of Chicagoشیکاگو.
196
617000
3000
مثلا کسانی که سمت جنوب یا غرب شیکاگو رو کنترل می‌کنند.
10:45
Now, Sudhirسودشیر got to know very well the guy who had the unfortunateمتاسفم assignmentوظیفه
197
620000
4000
ضمنا سودیر مردی رو که وظیفه‌ ناخوشایندِ بدست‌آوردن
10:49
of tryingتلاش کن to take the Iowaآیوا franchiseحق امتیاز.
198
624000
2000
امتیاز ایالت ایووا رو به عهده داشت، به خوبی می‌شناخت.
10:51
(Laughterخنده)
199
626000
1000
(خنده حضار)
10:52
Whichکدام, it turnedتبدیل شد out, for this blackسیاه gangباند, was not one of the more brilliantدرخشان
200
627000
3000
که معلوم شد برای این باند سیاه‌پوست،
10:56
financialمالی endeavorsتلاش می کند that they undertookمتعهد شد.
201
631000
2000
چندان فعالیت اقتصادی درخشانی نبود.
10:58
(Laughterخنده)
202
633000
1000
(خنده حضار)
10:59
But the thing that really makesباعث می شود the gangباند seemبه نظر می رسد like McDonald'sمک دونالد is its franchiseesحق رای دادن.
203
634000
4000
اما چیزی که بیش از هر چیز باند رو شبیه مک‌دانلد می‌کنه سیاست امتیاز فروششه.
11:04
That the guys who are runningدر حال اجرا, you know, the localمحلی gangsباندها --
204
639000
3000
کسانی که باندهای محلی رو اداره می‌کنند
11:08
the four-square-blockچهار بلوک مربع by four-square-blockچهار بلوک مربع areasمناطق --
205
643000
2000
یعنی همون مناطقِ چهار بلوک در چهار بلوک رو
11:11
they're just like the guys, in some senseاحساس, who are runningدر حال اجرا the McDonald'sمک دونالد.
206
646000
3000
مثل کسانی هستند که رستورانهای مک‌دانلد رو اداره می کنند.
11:14
They are the entrepreneursکارآفرینان.
207
649000
1000
آنها کارآفرینان هستند.
11:16
They get the exclusiveانحصاری propertyویژگی rightsحقوق to controlکنترل the drug-sellingفروش مواد مخدر.
208
651000
3000
آنها حق انحصاریِ مالکیت برای کنترل فروش مواد مخدر رو در دست دارند.
11:20
They get the nameنام of the gangباند behindپشت them, for merchandisingبازاریابی and marketingبازار یابی.
209
655000
5000
از اسم باند برای پشتیبانی تجارت و بازار‌یابی استفاده می‌کنند.
11:27
And they're the onesآنهایی که who basicallyاساسا make the profitسود or loseاز دست دادن a profitسود,
210
662000
2000
و اساسا سود و ضرر باند در دستِ اون‌هاست.
11:30
dependingبستگی دارد on how good they are at runningدر حال اجرا the businessکسب و کار.
211
665000
2000
بستگی به این داره که چقدر خوب کسب و کارشان رو اداره کنند.
11:32
Now, the groupگروه I really want you to think about, thoughگرچه, are the onesآنهایی که at the bottomپایین,
212
667000
4000
ولی می‌خواهم درباره آنهایی که در رده پایین هستند فکر کنید:
11:36
the footپا soldiersسربازان.
213
671000
1000
سربازان پیاده.
11:38
These are the teenagersنوجوانان, typicallyمعمولا,
214
673000
1000
معمولا، اینها نوجوانانی هستند که
11:40
who'dچه کسی می خواهد be standingایستاده out on the streetخیابان cornerگوشه, sellingفروش the drugsمواد مخدر.
215
675000
2000
در گوشه خیابان می‌ایستند، و مواد مخدر می‌فروشند.
11:43
Extremelyفوق العاده dangerousخطرناک است work.
216
678000
1000
کار خیلی خطرناکیه.
11:46
And importantمهم to noteتوجه داشته باشید that almostتقریبا all of the weightوزن, all of the people
217
681000
5000
توجه کنید که تقریبا همه وزن،
11:51
in this organizationسازمان are at the bottomپایین.
218
686000
1000
همه‌ کارکنانِ این سازمان در رده پایین هستند.
11:52
OK, just like McDonald'sمک دونالد.
219
687000
2000
درست مثل مک‌دانلد.
11:54
So in some senseاحساس, the footپا soldiersسربازان are a lot like the people
220
689000
2000
سربازان پیاده‌ باند، مثل کسانی هستند که
11:57
who are takingگرفتن your orderسفارش at McDonald'sمک دونالد.
221
692000
1000
سفارش غذای شما رو در مک دانلد می‌گیرند.
11:59
And indeedدر واقع, it's not just by chanceشانس that they're like them.
222
694000
2000
و البته این شباهت تصادفی نیست.
12:01
In factواقعیت, in these neighborhoodsمحله ها, they'dآنها می خواهند be the sameیکسان people.
223
696000
2000
در واقع در این محله‌ها، اینها همون افراد هستند.
12:03
So the sameیکسان kidsبچه ها who are workingکار کردن in the gangباند were actuallyدر واقع --
224
698000
3000
یعنی همون بچه‌هایی که در باند کار می‌کنند،
12:07
at the very sameیکسان time, they would typicallyمعمولا be workingکار کردن part-timeپاره وقت
225
702000
3000
هم‌زمان، معمولاً نیمه وقت،
12:10
at a placeمحل like McDonald'sمک دونالد.
226
705000
1000
توی جایی مثل مک‌دانلد هم کار می‌کنند.
12:12
Whichکدام alreadyقبلا, I think, foreshadowsپیش بینی ها the mainاصلی resultنتيجه that I've talkedصحبت کرد about,
227
707000
2000
که حاکی نتیجه اصلیه که در موردش صحبت کردم،
12:15
about what a crappyکم ارزش jobکار it was beingبودن in the gangباند.
228
710000
2000
که در باند بودن چه کار بی‌ارزشیه.
12:18
Because obviouslyبدیهی است, if beingبودن in the gangباند were suchچنین a wonderfulفوق العاده, lucrativeسودآور jobکار,
229
713000
3000
چون اگر شغل فوق‌العاده و پردرآمدی بود،
12:21
why in the worldجهان would these guys moonlightمهتاب at McDonald'sمک دونالد?
230
716000
3000
چرا این افراد باید در مک‌دانلد کار دوم می‌گرفتند؟
12:25
So what do the wagesدستمزد look like? So you mightممکن be surprisedغافلگیر شدن.
231
720000
2000
دستمزدشون چقدره؟ شاید تعجب کنید.
12:28
But basedمستقر on the actualواقعی --
232
723000
1000
بر اساس،
12:29
you know, beingبودن ableتوانایی to talk to them, and to see theirخودشان recordsسوابق,
233
724000
2000
صحبت با اونها، و دیدن سابقه مالیشون‌،
12:32
this is what it looksبه نظر می رسد like in termsاصطلاحات of the wagesدستمزد.
234
727000
1000
دستمزدشون به این ترتیب بود:
12:34
The hourlyساعتی wageحق الزحمه the footپا soldiersسربازان were earningدرآمد was $3.50 in an hourساعت.
235
729000
4000
سربازان پیاده ساعتی ۳.۵۰ دلار درآمد داشتند.
12:38
It was belowدر زیر the minimumکمترین wageحق الزحمه, OK? And this is well documentedثبت شده.
236
733000
3000
که کمتر از حداقل دستمزد قانونی آمریکاست. و کاملا مستنده.
12:42
It's easyآسان to see, by the patternsالگوها of consumptionمصرف they have.
237
737000
2000
با دیدن خرج و دخلشون آسان میشه فهمید.
12:44
It really is not fictionداستان -- it's factواقعیت.
238
739000
3000
داستان نیست -- واقعیته.
12:47
There was very little moneyپول in the gangباند, especiallyبه خصوص at the bottomپایین.
239
742000
4000
باند خیلی فقیر بود، مخصوصاً در رتبه‌های پائین.
12:51
Now if you managedاداره می شود to riseبالا آمدن up -- say, and be that localمحلی leaderرهبر,
240
746000
3000
اگر می‎تونستند خودشون رو بالا بکشند، به مثلا رياست منطقه،
12:55
the guy who'sچه کسی است the equivalentمعادل of the McDonald'sمک دونالد franchiseefranchisee --
241
750000
2000
که معادلِ مالکیتِ مک‌دانلدِ منطقه است،
12:57
you'dمی خواهی be makingساخت 100,000 dollarsدلار a yearسال.
242
752000
2000
صد هزار دلار در سال درآمد داشتند.
12:59
And that, in some waysراه ها, was the bestبهترین jobکار you could hopeامید to get
243
754000
3000
و برای پسران سیاه پوستی که در یکی از این مناطق بزرگ می‌شدند
13:03
if you were growingدر حال رشد up in one of these neighborhoodsمحله ها as a youngجوان blackسیاه maleنر.
244
758000
3000
این بهترین شغلی بود که می‌تونستند بگیرند.
13:06
If you managedاداره می شود to riseبالا آمدن to the very topبالا,
245
761000
1000
اگر می‌تونستند خودشون رو به بالاترین مقام برسونند٬
13:08
200,000 or 400,000 dollarsدلار a yearسال is what you'dمی خواهی hopeامید to make.
246
763000
2000
امید به درآمد ۲۰۰،۰۰۰ یا ۴۰۰،۰۰۰ دلار در سال رو داشتند.
13:11
Trulyبراستی, you would be a great successموفقیت storyداستان.
247
766000
2000
واقعا، موفقیتشون زبانزد می‌شد.
13:14
And one of the sadغمگین partsقطعات of this is that indeedدر واقع, amongدر میان the manyبسیاری other ramificationsانشعابات
248
769000
4000
یکی از غمنگیزترین عواقبِ ظهورِ
13:19
of crackترک cocaineکوکائین is that the mostاکثر talentedبا استعداد individualsاشخاص حقیقی in these communitiesجوامع --
249
774000
4000
کرک کوکائین اینه که بااستعدادترین افراد در این جوامع
13:24
this is what they were strivingتلاش for.
250
779000
1000
برای دست یافتن به مقام ریاست باند تلاش می‌ کردند.
13:25
They weren'tنبودند tryingتلاش کن to make it in legitimateمشروع waysراه ها,
251
780000
3000
سعی نمی‌کردند از راههای درست به جایی برسند٬
13:28
because there were no legitimateمشروع channelsکانال ها out.
252
783000
2000
چون راه درستی برای رهایی یافتن ازاون شرایط وجود نداشت
13:30
This was the bestبهترین way out.
253
785000
1000
این بهترین راه گریز بود.
13:32
And it actuallyدر واقع was the right choiceانتخابی, probablyشاید, to try to make it out -- this way.
254
787000
5000
احتمالا٬ انتخاب درستی برای گریز بود.
13:37
You look at this --
255
792000
2000
وقتی در موردش فکر کنید٬
13:40
the relationshipارتباط to McDonald'sمک دونالد breaksمی شکند down here.
256
795000
2000
ارتباط با مک‌دانلد اینجا فرو می‌ریزه.
13:43
The moneyپول looksبه نظر می رسد about the sameیکسان.
257
798000
1000
درآمدشون یکسانه.
13:44
Why is it suchچنین a badبد jobکار?
258
799000
2000
چرا فروش کرک اینقدر کار زیان‌آوریه؟
13:46
Well, the reasonدلیل it's suchچنین a badبد jobکار is that there's somebodyکسی
259
801000
2000
خوب دلیل شوم بودنِ این کار اینه که بیشتر اوقات
13:49
shootingتیراندازی کردن at you a lot of the time.
260
804000
1000
یکی بهشان شلیک می‌کنه.
13:51
So, with shootingتیراندازی کردن at you, what are the deathمرگ ratesنرخ ها?
261
806000
2000
خوب با وجود تیراندازی‌ها، آمار مرگ و میر چیه؟
13:54
We foundپیدا شد in our gangباند -- and, admittedlyمسلما, this was not really
262
809000
3000
ما در باندمون فهمیدیم که -- البته باید بپذیریم
13:57
sortمرتب سازی of a standardاستاندارد situationوضعیت;
263
812000
1000
که اون موقع وضعِ استانداردی نبود٬
13:59
this was a time of intenseشدید violenceخشونت -- of a lot of gangباند warsجنگ --
264
814000
4000
زمانی بود که٬ خشونت شدیدی بین باندها وجود داشت٬
14:03
as this gangباند actuallyدر واقع becameتبدیل شد quiteکاملا successfulموفق شدن. But there were costsهزینه ها.
265
818000
4000
و این باند بسیار موفق شد٬ ولی براش گرون تموم شد٬
14:07
And so the deathمرگ rateنرخ -- not to mentionاشاره the rateنرخ of beingبودن arrestedبازداشت شد,
266
822000
5000
میزان مرگ و میر -- بدون ذکر میزان دستگیری٬
14:12
sentارسال شد to prisonزندان, beingبودن woundedمجروح -- the deathمرگ rateنرخ in our sampleنمونه
267
827000
3000
زندانی‌ها، و مجروحین -- میزان مرگ و میر در نمونه ما٬
14:16
was sevenهفت percentدرصد perدر هر personفرد perدر هر yearسال.
268
831000
2000
هفت درصد برای هر نفر در سال بود.
14:19
You're in the gangباند for fourچهار yearsسالها; you expectانتظار to dieمرگ with about a 25 percentدرصد likelihoodاحتمال.
269
834000
5000
هر فرد در مدت چهار سال کار در این باند، ۲۵% درصد احتمال مرگ داشت.
14:25
That is about as highبالا as you can get.
270
840000
2000
این بالاترین رقمه.
14:27
So for comparison'sمقایسه purposesاهداف, let's think about some other walkراه رفتن of life
271
842000
5000
برای مقایسه به یک شغل دیگر فکر کنیم٬
14:32
where you mayممکن است expectانتظار mightممکن be extremelyفوق العاده riskyخطرناک.
272
847000
2000
جایی که شاید انتظار خطر بسیار داشته باشید.
14:34
Like let's say that you were a murdererقاتل
273
849000
1000
مثلا فرض کنید طرف قاتل باشه
14:36
and you were convictedمحکوم شده of murderآدم کشی, and you're sentارسال شد to deathمرگ rowردیف.
274
851000
2000
و متهم به قتل و در ردیف اعدامی‌ها.
14:39
It turnsچرخش out, the deathمرگ ratesنرخ ها on deathمرگ rowردیف --
275
854000
2000
از قرار، میزان مرگ و میر در ردیف اعدامی‌ها
14:41
from all causesعلل, includingشامل executionاجرا -- two percentدرصد a yearسال.
276
856000
3000
از همه عوامل، از جمله اعدام ۲% درصد در ساله.
14:44
(Laughterخنده)
277
859000
1000
(خنده حضار)
14:45
So it's a lot saferامن تر beingبودن on deathمرگ rowردیف than it is sellingفروش drugsمواد مخدر out on the streetخیابان.
278
860000
5000
پس در انتظار اعدام بودن از فروش مواد مخدر در خیابان امن‌تر است.
14:52
That makesباعث می شود you pauseمکث -- givesمی دهد you some pauseمکث -- those of you who believe
279
867000
3000
این اطلاعات، باعث می‌شه اون‌هایی‌تون که باور دارند اعدام
14:55
that a deathمرگ penalty'sمجازات going to have an enormousعظیم deterrentبازدارنده effectاثر on crimeجرم.
280
870000
4000
نقش عظیمی در پیشگیری از جرم و جنایت داره، مکثی بکنند.
14:59
Now to give you a senseاحساس of just how badبد the innerدرونی cityشهر was duringدر حین crackترک --
281
874000
5000
برای اینکه درک کنید چقدر شرایط پایین‌شهر در دوران کرک بد بود
15:04
and I'm not really focusingتمرکز on the negativesمنفی ها,
282
879000
2000
منفی‌بافی‌ نمی کنم٬
15:07
but really, there's anotherیکی دیگر storyداستان to tell you there --
283
882000
1000
ولی باید نکته دیگری رو اضافه کنم
15:10
if you look at the deathمرگ ratesنرخ ها --
284
885000
1000
اگر به میزان مرگ و میرِ مردانِ جوان سیاه‌پوست
15:11
just of randomتصادفی, youngجوان blackسیاه malesمردانه growingدر حال رشد up in the innerدرونی cityشهر in the Unitedیونایتد Statesایالت ها --
285
886000
4000
در مناطق فقیرنشین آمریکا نگاه کنید٬
15:16
the deathمرگ ratesنرخ ها duringدر حین crackترک were about one percentدرصد.
286
891000
2000
در زمان کرک٬ در حدود ۱ درصد احتمال مرگ داشتند.
15:19
That's extremelyفوق العاده highبالا.
287
894000
1000
این میزان بسیار بالایی است.
15:20
And this is violentخشن deathمرگ -- it's unbelievableباور نکردنی, in some senseاحساس.
288
895000
3000
برای مرگ از خشونت، باور نکردنیه.
15:23
To put it into perspectiveچشم انداز, if you compareمقايسه كردن this to the soldiersسربازان in Iraqعراق,
289
898000
4000
اگر با میزان مرگ سربازان درعراق مقایسه کنید٬
15:28
for instanceنمونه, right now fightingدعوا کردن the warجنگ: 0.5 percentدرصد.
290
903000
3000
که در حال حاضر [۲۰۰۴] که در جنگ هستند: ۰.۵% درصد
15:32
So in some very literalلفظی way, the youngجوان blackسیاه menمردان who were growingدر حال رشد up
291
907000
4000
پس به معنای واقعی کلمه جنگ، جوانان سیاه‌پوست این مناطق
15:36
in this countryکشور were livingزندگي كردن in a warجنگ zoneمنطقه, very much in the senseاحساس of
292
911000
4000
در یک منطقه جنگی زندگی می‌کردند٬
15:40
the way that the soldiersسربازان over in Iraqعراق are fightingدعوا کردن in a warجنگ.
293
915000
4000
مانند سربازان در عراق که در جنگ هستند.
15:46
So why in the worldجهان, you mightممکن askپرسیدن, would anybodyهر شخصی be willingمایلم to standایستادن out
294
921000
5000
شاید بپرسید٬ آخه چرا کسی حاضر می‌شه در
15:52
on a streetخیابان cornerگوشه sellingفروش drugsمواد مخدر for $3.50 an hourساعت,
295
927000
3000
گوشه خیابان بایسته٬ و برای ۳.۵۰ دلار در ساعت٬ مواد مخدر بفروشه٬
15:55
with a 25 percentدرصد chanceشانس of dyingدر حال مرگ over the nextبعد fourچهار yearsسالها?
296
930000
3000
با توجه به اینکه ۲۵% احتمال مرگ در طی چهار سال آینده داره؟
15:58
Why would they do that? And I think there are a coupleزن و شوهر answersپاسخ ها.
297
933000
3000
فکر می‌کنم چند جواب وجود داره.
16:03
I think the first one is that they got fooledفریب خورده by historyتاریخ.
298
938000
5000
دلیل اول: آنها از تاریخ فریب خوردند.
16:09
It used to be the gangباند was a riteتجسس of passageپاساژ.
299
944000
2000
یه زمانی٬ ملحق ‌شدن به باند راه پیش‌رفت در زندگی بود.
16:11
That the youngجوان people controlledکنترل شده است the gangباند -- that, as you got olderمسن تر,
300
946000
3000
جوانان باند رو کنترل می‌کردند -- و وقتی بزرگتر می‌شدند٬
16:14
you droppedکاهش یافته است out of the gangباند.
301
949000
1000
باند رو ترک می‌کردند.
16:17
So what happenedاتفاق افتاد was,
302
952000
1000
ولی در واقع٬
16:18
the people who happenedاتفاق افتاد to be in the right placeمحل at the right time --
303
953000
2000
افرادی که شانس آوردند٬ و در جای مناسب در زمان مناسب بودند٬
16:21
the people who happenedاتفاق افتاد to be leadingمنتهی شدن the gangباند in the mid-اواسط to lateدیر است '80s --
304
956000
5000
و باند رو در اواسط تا اواخر دهه ۸۰ رهبری می‌کردند٬
16:27
becameتبدیل شد very, very wealthyثروتمند.
305
962000
1000
بسیار ثروتمند شدند.
16:29
And so the logicalمنطقی thing to think was that: "Well, the nextبعد generationنسل --
306
964000
3000
چیز منطقی که به فکر می‌رسید این بود که خب، این نسل هم
16:33
so they're going to ageسن out of the gangباند, like everybodyهمه elseچیز دیگری has,
307
968000
2000
پا به سنّ که بگذارد٬ باند رو ترک میکند، مثل دیگران که رفتند٬
16:35
and the nextبعد generationنسل is going to take over and get the wealthثروت."
308
970000
2000
و نسل بعدی جای‌شون رو می‌گیره و ثروتمند می‌شه.
16:38
So there are strikingقابل توجه، برجسته، موثر similaritiesشباهت ها, I think, to the Internetاینترنت boomرونق, right?
309
973000
3000
شباهت جالبی به توسعه شرکت‌های اینترنتی داره، درسته؟
16:41
The first setتنظیم of people in Siliconسیلیکون Valleyدره got very, very richثروتمند.
310
976000
3000
اولین گروه در سیلیکان ولی بسیار ثروتمند شدند.
16:45
And then all of my friendsدوستان said: "Maybe I should go do that, too."
311
980000
3000
و بعد دوستانم گفتند: شاید من هم باید همین کار رو بکنم.
16:49
And they were willingمایلم to work very cheapارزان, for stockموجودی optionsگزینه ها that never cameآمد.
312
984000
4000
حاضر شدند با حقوق کم کار کنند، به امید سهامی که هرگز به بازار نیامد.
16:54
In some senseاحساس, that's what happenedاتفاق افتاد, exactlyدقیقا, to the setتنظیم of people
313
989000
4000
این دقیقا اتفاقیه که برای گروهی که
16:59
we were looking at, is that they were willingمایلم to startشروع کن at the bottomپایین.
314
994000
2000
در موردش صحبت کردم افتاد. حاضر شدند از پایین شروع کنند.
17:01
Just like, say, a lawyerوکیل at a lawقانون firmشرکت --
315
996000
3000
درست مثل یه وکیل در شرکت حقوقی.
17:05
a first-yearسال اول lawyerوکیل is wilingویلینگ to startشروع کن at the bottomپایین,
316
1000000
1000
یه وکیل سال اول٬ حاضره از پایین شروع کنه٬
17:07
work 80-hourساعت weeksهفته ها for not that much moneyپول,
317
1002000
1000
هشتاد ساعت در هفته با درآمد کم کار کنه٬
17:08
because they think they're going to make partnerشریک.
318
1003000
1000
چون فکر می‌کنه٬ بالاخره در شرکت شریک میشه.
17:10
But what happenedاتفاق افتاد was, the rulesقوانین changedتغییر کرد, and they never got to make partnerشریک.
319
1005000
3000
ولی قاعده عوض می‌شه٬ و اون هیچ وقت شریک نمیشه.
17:14
Indeedدر واقع, the sameیکسان people who were runningدر حال اجرا all of the majorعمده gangsباندها in the lateدیر است 1980s
320
1009000
3000
در واقع همون افرادی که باند رو در اواخر دهه ۱۹۸۰ اداره می‌کردند٬
17:17
are still runningدر حال اجرا the majorعمده gangsباندها in Chicagoشیکاگو todayامروز.
321
1012000
2000
هنوز هم در رأس باندهای شیکاگو هستند.
17:20
They never passedگذشت on any of the wealthثروت.
322
1015000
1000
و هرگز ثروت رو به دست دیگری ندادند.
17:22
So everybodyهمه got stuckگیر at that $3.50-an-hour-یک ساعت jobکار, and it turnedتبدیل شد out to be a disasterفاجعه.
323
1017000
5000
همه در آن شغل ۳.۵۰ دلار در ساعت گیر کردند٬ که یک فاجعه بزرگ بود.
17:28
The other thing the gangباند was very, very good at was marketingبازار یابی and trickeryحیله گری.
324
1023000
3000
دلیل دوم: سران باند در نیرنگ و بازاریابی تبحّر زیادی داشتند.
17:32
And so for instanceنمونه, one thing the gangباند would do is --
325
1027000
3000
برای مثال٬
17:36
you know, the gangباند leadersرهبران would have bigبزرگ entouragesوابستگان,
326
1031000
2000
سران باند یار و غلامان زیادی داشتند٬
17:38
and they'dآنها می خواهند driveراندن fancyتفننی carsماشین ها and have fancyتفننی jewelryجواهر سازی.
327
1033000
3000
ماشین‌های آخرین سیستم٬ و طلا و جواهرات تجملی.
17:41
So what Sudhirسودشیر eventuallyدر نهایت realizedمتوجه شدم, as he hungآویزان شد out with them more,
328
1036000
3000
بالاخره وقتی سودیر با آنها آشناتر شد٬ متوجه شد که
17:44
is that, really, they didn't ownخودت those carsماشین ها.
329
1039000
2000
در واقع ماشین‌ها مالِ خودشون نبود.
17:46
They just leasedاجاره شده them -- because they couldn'tنمی توانستم affordاستطاعت داشتن to ownخودت the fancyتفننی carsماشین ها.
330
1041000
3000
فقط آن‌ها را اجاره کرده‌بودند٬ چون قدرت خرید ماشین‌های آخرین سیستم رو نداشتند.
17:50
And they didn't really have goldطلا jewelryجواهر سازی -- they had gold-platedروکش طلا jewelryجواهر سازی.
331
1045000
2000
طلا و جواهراتشون هم واقعی نبود-- روکش طلا داشت.
17:53
It goesمی رود back to, you know, the real-realواقعی واقعی versusدر مقابل the fake-realجعلی واقعی.
332
1048000
3000
برمی‌گردد به فرق بین واقعیِ واقعی٬ و جعلیِ واقعی.
17:57
And really, they did all sortsانواع of things to trickترفند the youngجوان people
333
1052000
4000
دست به هر کاری می‌زدند تا جوانان رو گول بزنند٬
18:01
into thinkingفكر كردن what a great dealمعامله the gangباند was going to be.
334
1056000
2000
که فکر کنند ملحق شدن به باند یک معامله عالیست.
18:03
So for instanceنمونه, they would give a 14-year-oldساله kidبچه --
335
1058000
2000
مثلا به یک پسر بچه ۱۴ ساله٬
18:06
they'dآنها می خواهند give him a wholeکل, you know, rollرول of billsصورتحساب to holdنگه دارید.
336
1061000
3000
یک دسته اسکناس می‌دادند که نگه داره.
18:10
That 14-year-oldساله kidبچه would say: "Oh, well ..."
337
1065000
1000
پسر بچه ۱۴ ساله
18:12
You know, he would say to his friendsدوستان,
338
1067000
1000
به دوستاش می‌گه:
18:13
"Hey, look at all the moneyپول I got in the gangباند."
339
1068000
1000
ببینید از باند چقدر پول گرفتم.
18:15
It wasn'tنبود his moneyپول, untilتا زمان he spentصرف شده it. And then essentiallyاساسا
340
1070000
2000
ولی این پول مال او نیست تا موقعی که خرجش می‌کنه٬ و بعد اساسا٬
18:18
he was in debtبدهی to the gangباند, and was sortمرتب سازی of an indenturedماندگار servantخدمتگزار for a while.
341
1073000
2000
مقروض باند شده٬ و برای مدتی موظف به نوکری‌شان می‌شه.
18:20
So I have a coupleزن و شوهر minutesدقایق.
342
1075000
2000
چند دقیقه‌ای وقت دارم.
18:23
Let me do one last thing
343
1078000
1000
برای انجام آخرین کار.
18:25
I hadn'tتا به حال نیست thought I'd have time to do, whichکه is to talk about
344
1080000
3000
فکر نمی‌کردم وقت داشته باشم راجع به آن صحبت کنم.
18:29
what we learnedیاد گرفتم, more generallyبطور کلی, about economicsاقتصاد from the studyمطالعه of the gangباند.
345
1084000
4000
از مطالعه باند در مورد اقتصاد به طور کلی چی یاد گرفتیم؟
18:34
So economistsاقتصاددانان tendگرایش داشتن to talk in technicalفنی wordsکلمات.
346
1089000
3000
اقتصاددانان در صحبتشون عبارات تخصصی به کار می‌برند.
18:38
Oftenغالبا, our theoriesنظریه ها failشکست quiteکاملا miserablyبدبختانه when we go to the dataداده ها.
347
1093000
2000
وقتی به داده ها رجوع می‌کنیم، اغلب نظریاتمون مفتضحانه شکست‌ می‌خورند.
18:41
But actuallyدر واقع, what's kindنوع of interestingجالب هست is that in this settingتنظیمات
348
1096000
2000
ولی جالب اینه که در مورد باند٬
18:44
it turnedتبدیل شد out that some of the economicاقتصادی theoriesنظریه ها that workedکار کرد not so well
349
1099000
3000
بعضی از نظریات اقتصادی که چندان برای
18:48
in the realواقعی economyاقتصاد workedکار کرد very well in the drugدارو economyاقتصاد --
350
1103000
2000
اقتصاد واقعی کاربرد نداشت٬ برای اقتصاد مواد مخدر درست بود.
18:50
in some senseاحساس because it's unfetteredبدون محدودیت capitalismنظام سرمایه داری.
351
1105000
2000
چون به نوعی سرمایه‌داری بدون محدودیته.
18:53
Here'sاینجاست an economicاقتصادی principleاصل.
352
1108000
1000
یک اصل اقتصادی
18:54
This is one of the basicپایه ای ideasایده ها in laborنیروی کار economicsاقتصاد, calledبه نام a "compensatingجبران کردن differentialدیفرانسیل."
353
1109000
4000
یکی از ایده‌های پایه در اقتصاد کار که دیفرانسیل جبران نام داره
18:58
It's the ideaاندیشه that basicallyاساسا, the incrementافزایش to wagesدستمزد that a workerکارگر requiresنیاز دارد
354
1113000
4000
به طور ساده می‌گه: افزایش دستمزد یک کارگر به میزانی که٬
19:02
to leaveترک کردن him indifferentبي تفاوت betweenبین performingاجرای two tasksوظایف --
355
1117000
2000
راجع به انتخاب بین دو کار٬ بی‌تفاوت باشه٬
19:05
one whichکه is more unpleasantناخوشایند than the other --
356
1120000
1000
هنگامی که یکی از کارها نامطلوب‌تر از کار دیگر است٬
19:06
that's what you call a "compensatingجبران کردن differentialدیفرانسیل."
357
1121000
1000
دیفرانسیل جبران نام دارد.
19:08
It's why we think garbageزباله menمردان mightممکن be paidپرداخت شده more than people who work in parksپارک ها, OK?
358
1123000
4000
مثلا٬ رفتگران ممکنه از کارکنان پارک٬ دستمزد بیشتری بگیرند.
19:12
So in the wordsکلمات of one of the membersاعضا of the gangباند I think makesباعث می شود this clearروشن است.
359
1127000
6000
یکی از اعضای باند این اصل رو واضح توضیح می‌دهد.
19:18
So it turnsچرخش out -- I'm sortمرتب سازی of gettingگرفتن aheadدر پیش of myselfخودم.
360
1133000
2000
سریع جلو می‌رم.
19:20
It turnsچرخش out, in the gangباند, when there's a warجنگ going on,
361
1135000
3000
وقتی بین باندها جنگ می‌شه٬
19:24
that they actuallyدر واقع payپرداخت the footپا soldiersسربازان twiceدو برابر as much moneyپول.
362
1139000
3000
دستمزد سربازان پیاده دوبرابر می‌شه.
19:27
It's exactlyدقیقا this conceptمفهوم.
363
1142000
1000
این دقیقا همون مفهوم رو می‌رسونه.
19:28
Because they're not willingمایلم to be at riskخطر.
364
1143000
3000
چون حاضر نیستند جانشون رو در خطر بندازند.
19:31
And the wordsکلمات of a gangباند memberعضو captureگرفتن it quiteکاملا nicelyبه سادگی.
365
1146000
2000
یکی از اعضای باند این اصل رو به خوبی توضیح می‌دهد.
19:34
He saysمی گوید, "Would you standایستادن around here when all this shitگریه" -- that meansبه معنای shootingتیراندازی کردن --
366
1149000
2000
تو حاضر بودی این اطراف بایستی وقتی وضعیت
19:37
"if all this shit'sجادوگر going on? No, right?
367
1152000
1000
اینقدر گنده؟ نه، درسته؟ -- منظورش تیراندازیه.
19:39
So if I going to be askedپرسید: to put my life on the lineخط, then frontجلوی me the cashپول نقد, man."
368
1154000
3000
پس اگه قراره جونم در خطر باشه٬ پول نقد رو رد کن بیاد.
19:42
So essentiallyاساسا, I think the gangباند memberعضو saysمی گوید it much more articulatelyتفسیری
369
1157000
2000
فکر می‌کنم عضو باند این اصل رو خیلی بهتر
19:44
than does the economistاقتصاددان, about what's going on.
370
1159000
2000
از اقتصاددانان توضیح می‌دهد.
19:46
(Laughterخنده)
371
1161000
4000
(خنده حضار)
19:50
Here'sاینجاست anotherیکی دیگر one.
372
1165000
1000
یکی دیگر از اصول اقتصاد.
19:51
So economistsاقتصاددانان talk about gameبازی theoryتئوری --
373
1166000
1000
اقتصاددانان در مورد نظریه بازی صحبت می‌کنند٬
19:52
that everyهرکدام two-personدو نفر gameبازی has a Nashنوش equilibriumتعادل.
374
1167000
2000
که هر دونفر در بازی تعادل "نش" رو دارند.
19:55
Here'sاینجاست the translationترجمه you get from the gangباند memberعضو.
375
1170000
2000
عضو باند اینطور آن را ترجمه میکنه٬
19:58
They're talkingصحبت کردن about the decisionتصمیم گیری of why they don't go shootشلیک --
376
1173000
3000
که چرا در منطقه رقیب در هوا تیراندازی نمی‌کنند.
20:02
one thing that turnsچرخش out to be a great businessکسب و کار tacticتاکتیک in the gangباند,
377
1177000
3000
بنظر تاکتیک خوبی برای کسب و کار می‌آید.
20:05
if you go and just shootشلیک in the airهوا -- just shootشلیک gunsاسلحه in the other gang'sباند territoryقلمرو --
378
1180000
3000
که در منطقه باند رقیب٬ شلیک هوایی کنی.
20:09
all the people are afraidترسیدن to go buyخرید theirخودشان drugsمواد مخدر there.
379
1184000
2000
اونوقت همه از رفتن به اون منطقه برای خرید مواد می‌ترسند.
20:11
They're going to come into your neighborhoodمحله.
380
1186000
1000
و به منطقه‌ شما میان.
20:12
But here'sاینجاست what he saysمی گوید about why they don't do that.
381
1187000
2000
اما چرا این کار رو نمی‌کنند -- به گفته عضو باند:
20:15
He saysمی گوید, "If we startشروع کن shootingتیراندازی کردن around there," -- in the other gang'sباند territoryقلمرو -- "nobodyهيچ كس,
382
1190000
3000
اگر شروع کنی اونجا (در منطقه باند رقیب) تیر‌اندازی کردن٬
20:18
and, I mean, you digحفر کردن it, nobodyهيچ كس, going to stepگام on theirخودشان turfچمن.
383
1193000
2000
هیچ کس، دستگیرت میشه؟ -- هیچ کس اونجا آفتابی نمی‌شه.
20:21
But we gottaباید be carefulمراقب باشید,
384
1196000
1000
اما باید مراقب باشیم٬
20:22
because they can shootشلیک around here, too, and then we all fuckedدمار از روزگارمان درآورد."
385
1197000
2000
چون اون‌ها هم می‌تونند این‌جا تیراندازی کنند، و بعد کارهمه‌مون تمومه.
20:24
(Laughterخنده)
386
1199000
1000
(خنده حضار)
20:25
So that's exactlyدقیقا the sameیکسان conceptمفهوم.
387
1200000
1000
دقیقا مفهوم تعادل نش رو می‌رسونه.
20:27
But then, again, sometimesگاه گاهی economistsاقتصاددانان get it wrongاشتباه.
388
1202000
2000
بعضی وقتها٬ اقتصاددانان اشتباه می‌کنند.
20:29
So one thing we observedمشاهده شده in the dataداده ها is that it lookedنگاه کرد like, in termsاصطلاحات of ...
389
1204000
5000
ما در داده‌ها مشاهده کردیم که٬
20:35
The gangباند leaderرهبر always got paidپرداخت شده, OK?
390
1210000
3000
رئیس باند همیشه حقوق می‌گرفت٬ خب؟
20:39
No matterموضوع how badبد it was economicallyاز لحاظ اقتصادی, he always got himselfخودت paidپرداخت شده.
391
1214000
3000
مهم نبود وضع اقتصاد چقدر بد باشه، پول خودش همیشه به جا بود.
20:43
So we had some theoriesنظریه ها relatedمربوط to cashپول نقد flowجریان,
392
1218000
1000
ما برخی نظریات مربوط به جریان مالی رو مورد بررسی قرار دادیم٬
20:45
and lackعدم of accessدسترسی به to capitalسرمایه، پایتخت marketsبازارها, and things like that.
393
1220000
2000
و نظریات مربوط به عدم دسترسی به بازارهای سرمایه، و غیره.
20:47
But then we askedپرسید: the gangباند memberعضو,
394
1222000
1000
ولی وقتی از رئیس باند پرسیدیم٬
20:48
"Well, why is it you always get paidپرداخت شده, and your workersکارگران don't always get paidپرداخت شده?"
395
1223000
3000
چرا شما همیشه حقوق می‌گیرید٬ ولی به دیگران همیشه حقوق نمی‌دهید؟ گفت:
20:51
His responseواکنش is, "You got all these niggersنجارها belowدر زیر you who want your jobکار, you digحفر کردن?
396
1226000
4000
این همه کاکاسیاه زیردستم هستند که می‌خوان کارم رو بگیرند، دستگیرت میشه؟
20:55
If you startشروع کن takingگرفتن lossesضرر و زیان, they see you as weakضعیف and shitگریه."
397
1230000
2000
اگر شروع به ضرر کردن کنم، به چشم حقیر و ناچیز بهم نگاه می‌کنند.
20:59
And I thought about it, and I said,
398
1234000
1000
من در این مورد فکر کردم٬ و گفتم٬
21:01
"CEOsمدیران اجرایی oftenغالبا payپرداخت themselvesخودشان million-dollarمیلیون دلار bonusesجوایز,
399
1236000
3000
مدیرعامل شرکتها٬ میلیونها دلار به خودشون پول می‌دهند٬
21:05
even when companiesشرکت ها are losingاز دست دادن a lot of moneyپول.
400
1240000
1000
حتّی وقتی شرکتها ضرر می‌کنند.
21:07
And it never would really occurبه وقوع پیوستن to an economistاقتصاددان that this ideaاندیشه of 'weak'ضعیف and shit'گریه کن
401
1242000
4000
و هرگز به مغز یک اقتصاددان نظریه "حقیر و ناچیز" خطور نمی‌کند
21:11
could really be importantمهم."
402
1246000
1000
که می‌تونه نظریه مهمی باشه.
21:12
But maybe -- maybe "weakضعیف and shitگریه" --
403
1247000
4000
ولی شاید -- شاید حقیر و ناچیز٬
21:19
maybe "weakضعیف and shitگریه" is an importantمهم hypothesisفرضیه that needsنیاز دارد more analysisتحلیل و بررسی.
404
1254000
2000
فرضیه مهمی است که باید بیشتر تجزیه و تحلیل بشه.
21:21
Thank you very much.
405
1256000
1000
خیلی ممنون.
Translated by Negar S
Reviewed by Safoora Yousefi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Steven Levitt - Economist
Steven Levitt's eye-opening Freakonomics took economic theory into the real world of suburban parenting and urban drug gangs, turning conventional wisdom upside-down.

Why you should listen

With his 2005 book Freakonomics (co-authored with Stephen Dubner, a writer who profiled him for the New York Times), Steven Levitt carried hardcore economic method into the squishy real world and produced a pop-culture classic. Freakonomics is both an economics textbook and a series of cautionary tales about the fallacy of conventional wisdom. Levitt examines the links between real-world events, and finds many instances where the data simply doesn't back up popular belief.

He asks provocative questions: If selling crack is so lucrative, why do dealers live with their mothers? Does parental doting really improve children's test scores? Did New York City's crime rate really drop because of police tactics (or population trends)? His controversial answers stir debate, and sometimes backlash.

Read Steven Levitt's Reddit AMA >>

More profile about the speaker
Steven Levitt | Speaker | TED.com