TEDxEdmonton
Cameron Herold: Let's raise kids to be entrepreneurs
کامرون هرولد: بیایید کودکان را کارآفرین بار بیاوریم
Filmed:
Readability: 3
1,828,843 views
کامرون هرولد می گوید کودکی که از مدرسه دلزده شده، در کلاس ها مردود می شود، با هم کلاسی هایش در تضاد است: این کودک شاید کارآفرین باشد. او در کنفرانس TEDxEdmonton از سرپرستی و آموزشی صحبت می کند که به شکوفا شدن کارآفرینان بالقوه-چه در کودکی و چه در بزرگسالی- کمک می کند.
Cameron Herold - Entrepreneur
An entrepreneur since childhood, Cameron Herold wants parents and teachers to recognize -- and foster -- entrepreneurial talent in kids. Full bio
An entrepreneur since childhood, Cameron Herold wants parents and teachers to recognize -- and foster -- entrepreneurial talent in kids. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:16
I would be willing to bet that I'm the dumbest guy in the room
0
1000
3000
حاضرم شرط ببندم که من احمق ترین فرد در این اتاق هستم
00:19
because I couldn't get through school. I struggled with school.
1
4000
2000
چون در مدرسه قبول نمي شدم. من هميشه با مدرسه در كشمكش بودم.
00:21
But what I knew at a very early age
2
6000
2000
اما چیزی که در آن سنِ کم هم می دانستم این بود
00:23
was that I loved money and I loved business
3
8000
2000
که من عاشق پول و عاشق کسب و کار بودم.
00:25
and I loved this entrepreneurial thing,
4
10000
2000
و عاشق کارآفرینی.
00:27
and I was raised to be an entrepreneur,
5
12000
2000
و من كارآفرين بار آمده بودم.
00:29
and what I've been really passionate about ever since --
6
14000
2000
و چیزی که از آن موقع مشتاقانه به دنبالش بودم-
00:31
and I've never spoken about this ever, until now --
7
16000
3000
و من تا همین حالا راجع بهش با کسی صحبت نکردم-
00:34
so this is the first time anyone's ever heard it, except my wife three days ago,
8
19000
3000
و این اولین بار است که کسی این رو می شنود، به غیر از همسرم که سه روز قبل شنید،
00:37
because she said, "What are you talking about?" and I told her --
9
22000
3000
چون پرسید "سخنرانی ات راجع به چیست؟" و من بهش توضیح دادم-
00:40
is that I think we miss an opportunity
10
25000
2000
اينه كه فكر كنم ما فرصت پيدا كردنِ
00:42
to find these kids
11
27000
2000
بچه هايي كه خصلت كارآفريني دارند
00:44
who have the entrepreneurial traits,
12
29000
2000
را از دست مي ديم،
00:46
and to groom them or show them
13
31000
2000
و اين كه اونها را كارآفرين تربيت كنيم و
00:48
that being an entrepreneur is actually a cool thing.
14
33000
2000
بهشون نشان بدهيم كه كارآفرين بودن واقعا باحاله.
00:50
It's not something that is a bad thing and is vilified,
15
35000
3000
اين چيز بدي نيست كه مردم ازش بد بگن،
00:53
which is what happens in a lot of society.
16
38000
3000
كه البته در اكثر جوامع اين طور هست.
00:56
Kids, when we grow up, have dreams,
17
41000
3000
كودكان، وقتي كه ما بزرگ ميشيم روياهايي داريم.
00:59
and we have passions, and we have visions,
18
44000
2000
و براي يك كارهايي شوق داريم و خيال و تصوراتي داريم.
01:01
and somehow we get those things crushed.
19
46000
2000
اما اينها يك جورهايي نابود مي شن.
01:03
We get told that we need to study harder
20
48000
3000
و به ما گفته ميشه كه بايد بيشتر درس بخونيم
01:06
or be more focused or get a tutor.
21
51000
2000
يا بايد بيشتر تمركز كنيم يا معلم خصوصي بگيريم.
01:08
My parents got me a tutor in French,
22
53000
2000
و والدين من براي من معلم خصوصي زبان فرانسه گرفتند،
01:10
and I still suck in French.
23
55000
3000
و من هنوزم در فرانسوي افتضاحم.
01:13
Two years ago, I was the highest-rated lecturer
24
58000
2000
دو سال قبل، من در برنامه ارشد كارآفريني MIT
01:15
at MIT's entrepreneurial master's program.
25
60000
3000
بالاترين امتياز را به عنوان سخنران كسب كردم.
01:18
And it was a speaking event in front of groups of entrepreneurs from around the world.
26
63000
3000
و اين يك سخنراني براي كارآفريناني از سرتاسر دنيا بود.
01:21
When I was in grade two, I won a city-wide speaking competition,
27
66000
3000
كلاس دوم كه بودم، يك رقابت سخنراني در سطح شهر رو برنده شدم.
01:24
but nobody had ever said,
28
69000
2000
ولي هيچكس هيچ وقت نگفت:
01:26
"Hey, this kid's a good speaker.
29
71000
2000
"هي، اين بچه سخنران خوبيه.
01:28
He can't focus, but he loves walking around and getting people energized."
30
73000
3000
اون متمركز نميشه ولي اينجا و اونجا به آدم ها انرژي ميده."
01:31
No one said, "Get him a coach in speaking."
31
76000
2000
یک نفر هم نگفت که "اون رو برای سخنرانی پرورش بدهیم."
01:33
They said, get me a tutor in what I suck at.
32
78000
2000
به جاش گفتند برام تو درسهایی که ضعیفم معلم خصوصی می گیرند.
01:35
So as kids show these traits --
33
80000
2000
پس بچه ها این خصلت ها رو به نمایش می ذارند.
01:37
and we need to start looking for them --
34
82000
2000
و ما باید به دنبالشان باشیم.
01:39
I think we should be raising kids
35
84000
2000
من فکر می کنم ما باید بچه ها رو
01:41
to be entrepreneurs instead of lawyers.
36
86000
2000
کارآفرین تربیت کنیم به جای اینکه وکیل شان کنیم.
01:43
Unfortunately the school system
37
88000
2000
و متاسفانه نظام آموزشی
01:45
is grooming this world
38
90000
2000
دنیا رو اینطور تعلیم داده که
01:47
to say, "Hey, let's be a lawyer or let's be a doctor,"
39
92000
2000
بگه "هی، بیا دکتر یا وکیل بشو."
01:49
and we're missing that opportunity because
40
94000
2000
و ما داریم یک فرصت را از بین می بریم
01:51
no one ever says, "Hey, be an entrepreneur."
41
96000
3000
هیچ کس هیچ وقت نمی گوید "هی، کارآفرین باش."
01:54
Entrepreneurs are people -- because we have a lot of them in this room --
42
99000
2000
کارآفرینان- که تعداد زیادی از اونها در این سالن هستند-
01:56
who have these ideas and these passions or see these needs in the world
43
101000
3000
کسانی هستند که ایده هایی دارند و شور و اشتیاق دارند یا نیازهایی را در دنیا می بینند
01:59
and we decide to stand up and do it.
44
104000
2000
و تصمیم می گیرند که بایستند و انجامش بدهند.
02:01
And we put everything on the line to make that stuff happen.
45
106000
3000
و ما هر کاری می کنیم که این اتفاق رخ دهد.
02:04
We have the ability to get those groups of people around us
46
109000
2000
و ما این امکان را داریم که اون گروه از مردم اطرافمان
02:06
that want to kind of build that dream with us,
47
111000
2000
که می خواهند اون رؤیا را بسازند، با خودمان همراه کنیم.
02:08
and I think if we could get kids
48
113000
2000
و فکر کنم اگر بتونیم کودکان را به ایده ی
02:10
to embrace the idea at a young age of being entrepreneurial,
49
115000
3000
کارآفرین شدن، در سن کم، معتقد کنیم
02:13
we could change everything in the world that is a problem today.
50
118000
3000
می تونیم هر آنچه که مشکل امروز ما هست را تغییر بدیم.
02:16
Every problem that's out there, somebody has the idea for.
51
121000
3000
هر مشکلی که وجود داره، کسی هست که برای اون ایده ای داشته باشه.
02:19
And as a young kid, nobody can say it can't happen
52
124000
2000
و در کودکی کسی نمی تواند بگوید که این ایده عملی نیست
02:21
because you're too dumb to realize
53
126000
2000
چون آنقدر نادان هستید که
02:23
that you couldn't figure it out.
54
128000
2000
عملی نبودن به نظرتان نمی رسد.
02:25
I think we have an obligation as parents and a society
55
130000
3000
به گمان من همه ما، چه به عنوان والدین و چه به عنوان جامعه، باید
02:28
to start teaching our kids to fish
56
133000
2000
به کودکان ماهی گیری را یاد بدهیم
02:30
instead of giving them the fish --
57
135000
2000
به جای آن که به آنها ماهی بدهیم.
02:32
the old parable: "If you give a man a fish, you feed him for a day.
58
137000
2000
ضرب المثل قدیمی که می گه: "اگه می خواهی به فردی یک روز غذا بدهی، به او ماهی بده.
02:34
If you teach a man to fish, you feed him for a lifetime."
59
139000
3000
اگر می خواهی برای همه عمر او را سیر کنی، به او ماهی گیری یاد بده."
02:37
If we can teach our kids to become entrepreneurial --
60
142000
2000
اگر بتوانیم به کودکان کارآفرین شدن را آموزش بدهیم،
02:39
the ones that show those traits to be --
61
144000
2000
به اونهایی که خصلتش رو دارند،
02:41
like we teach the ones who have science gifts to go on in science,
62
146000
3000
درست مثل اینکه به اونهایی که استعداد علمی دارند تعلیم می دهیم که در علم ادامه بدهند.
02:44
what if we saw the ones who had entrepreneurial traits
63
149000
2000
چی می شد اگر می توانستیم کسانی که استعدادهای کارآفرینی دارند رو تشخیص بدهیم
02:46
and taught them to be entrepreneurs?
64
151000
2000
و اونها را برای کارآفرین شدن تعلیم بدهیم؟
02:48
We could actually have all these kids spreading businesses
65
153000
2000
می تونستیم کودکانی داشته باشیم که کسب و کار راه می اندازند
02:50
instead of waiting for government handouts.
66
155000
2000
به جای اینکه منتظر اعانه دولت باشند.
02:52
What we do is we sit and teach our kids all the things they shouldn't do:
67
157000
3000
کاری که ما می کنیم اینه که می نشینیم و به کودکانمان کارهایی که نباید بکنند را آموزش می دهیم.
02:55
Don't hit; don't bite; don't swear.
68
160000
2000
دست نزن، گاز نگیر، فحش نده.
02:57
Right now we teach our kids to go after really good jobs,
69
162000
3000
همین الان ما به کودکانمان یاد می دهیم که چگونه دنبال شغل واقعا خوبی باشند،
03:00
you know, and the school system teaches them to go after things like
70
165000
2000
می دونید، سیستم آموزشی به اونها یاد می ده که دنبال شغل هایی مثل
03:02
being a doctor and being a lawyer
71
167000
2000
دکتر و وکیل شدن
03:04
and being an accountant and a dentist
72
169000
2000
و حسابدار و دندانپزشک شدن
03:06
and a teacher and a pilot.
73
171000
2000
و معلمی و خلبانی بروند.
03:08
And the media says that it's really cool if we could go out
74
173000
2000
و رسانه ها می گویند که خیلی خوبه اگر بتوانیم
03:10
and be a model or a singer
75
175000
2000
یک مدل یا یک خواننده
03:12
or a sports hero like Luongo, Crosby.
76
177000
3000
یا یک قهرمان ورزشی مثل سیدنی کرازبی باشیم.
03:15
Our MBA programs do not teach kids to be entrepreneurs.
77
180000
3000
برنامه های رشته MBA ما به بچه ها یاد نمی دهند که کارآفرین باشند.
03:18
The reason that I avoided an MBA program --
78
183000
2000
به همین دلیل که من در رشته MBA تحصیل نکردم--
03:20
other than the fact that I couldn't get into any
79
185000
2000
علاوه بر اینکه نمی تونستم هم وارد بشوم
03:22
because I had a 61 percent average out of high school
80
187000
2000
چون با متوسط 61 درصد در دبیرستان
03:24
and then 61 percent average at
81
189000
2000
و بعد متوسط61 درصد در
03:26
the only school in Canada that accepted me, Carlton --
82
191000
2000
تنها دبیرستان در کانادا که من را پذریفت، مدرسه کارلتون-
03:28
but our MBA programs don't teach kids to be entrepreneurs.
83
193000
3000
ولی در هر صورت برنامه های MBA ما به کودکان کارآفرینی یاد نمی دهند.
03:31
They teach them to go work in corporations.
84
196000
2000
بلکه به اونها یاد می دهند که بروند در شرکت های بزرگ کار کنند.
03:33
So who's starting these companies? It's these random few people.
85
198000
3000
پس کی این شرکت ها رو تاسیس کنه؟ فقط عده ی معدودی از اینها
03:36
Even in popular literature, the only book I've ever found --
86
201000
3000
حتی در ادبیات عامه، تنها کتابی که من پیدا کردم -
03:39
and this should be on all of your reading lists --
87
204000
2000
و در ضمن این باید در لیست مطالعه همه شما باشه-
03:41
the only book I've ever found
88
206000
2000
تنها کتابی که دیدم
03:43
that makes the entrepreneur into the hero is "Atlas Shrugged."
89
208000
2000
کارآفرین ها رو قهرمان می کنه کتابه "بی اعتنایی اطلس" بود.
03:45
Everything else in the world tends to look at entrepreneurs
90
210000
2000
تمام چیزهای دیگه عادت دارند به کارآفرین ها بنگرند
03:47
and say that we're bad people.
91
212000
2000
و بگن اینها آدم های بدی هستند.
03:49
I look at even my family.
92
214000
2000
من حتی به خانواده ام هم که نگاه می کنم.
03:51
Both my grandfathers were entrepreneurs. My dad was an entrepreneur.
93
216000
2000
هر دو پدربزرگ من کارآفرین بودند. پدرم کارآفرین بود.
03:53
Both my brother and sister and I, all three of us own companies as well.
94
218000
3000
برادرم و خواهرم و خودم، هر سه ما صاحب شرکت هستیم.
03:56
And we all decided to start these things
95
221000
2000
و ما تصمیم گرفیتم که این کارها رو شروع کنیم
03:58
because it's really the only place we fit.
96
223000
2000
چون حقیقتش تنها جایی بود که به ما می خورد.
04:00
We didn't fit in the normal work. We couldn't work for somebody else
97
225000
2000
ما به کار معمولی نمی خوردیم. نمی تونستیم برای یک نفر دیگه کار کنیم
04:02
because we're too stubborn and we have all these other traits.
98
227000
3000
چون خیلی سرسخت بودیم و همه مون خصلت های دیگه ای داشتیم.
04:05
But kids could be entrepreneurs as well.
99
230000
2000
ولی کودکان هم می تونند کارآفرین بشن.
04:07
I'm a big part of a couple organizations globally
100
232000
2000
من در چند سازمان بین المللی مشارکت دارم
04:09
called the Entrepreneurs' Organization and the Young Presidents' Organization.
101
234000
2000
به نام سازمان کارآفرینان و سازمان مدیران جوان.
04:11
I just came back from speaking in Barcelona
102
236000
2000
من به تازگی از سخنرانی در بارسلونا
04:13
at the YPO global conference,
103
238000
3000
در کنفرانس جهانی سازمان مدیران جوان آمده ام،
04:16
and everyone that I met over there
104
241000
2000
و هر کسی که در اونجا دیدم
04:18
who's an entrepreneur
105
243000
2000
که کارآفرین هم هست
04:20
struggled with school.
106
245000
2000
با مدرسه مشکل داشته.
04:22
I have 18 out of the 19 signs of attention deficit disorder diagnosed.
107
247000
3000
من 18 تا از 19 نشانه اختلال کم توجهی را دارم.
04:25
So this thing right here is freaking me out.
108
250000
3000
این شی که اینجاست حالم رو ناجور می کنه.
04:28
(Laughter)
109
253000
2000
(خنده)
04:30
It's probably why I'm a little bit panicked right now --
110
255000
2000
احتمالا به همین دلیل الان یک مقدار هراسیده ام--
04:32
other than all the caffeine that I've had and the sugar --
111
257000
2000
جدا از اینکه کافئین و شکری که خورده ام هم بی تاثیر نیست-
04:34
but this is really creepy for an entrepreneur.
112
259000
3000
ولی این برای یک کارآفرین خیلی عجیبه.
04:37
Attention deficit disorder, bipolar disorder.
113
262000
2000
اختلال کم توجهی، اختلال دوقطبی.
04:39
Do you know that bipolar disorder is nicknamed the CEO disease?
114
264000
3000
می دونستید به اختلال دوقطبی لقب بیماری مدیران داده اند؟
04:42
Ted Turner's got it. Steve Jobs has it.
115
267000
3000
تد ترنر این اختلال رو داشت. استیو جابز داره.
04:45
All three of the founders of Netscape had it.
116
270000
3000
3 تا موسس نت اسکیپ دارن.
04:48
I could go on and on.
117
273000
2000
می تونم باز هم نام ببرم.
04:50
Kids -- you can see these signs in kids.
118
275000
2000
کودکان-- شما این علائم رو در کودکان می بینید.
04:52
And what we're doing is we're giving them Ritalin and saying,
119
277000
2000
و کاری که ما می کنیم اینه که به اونها ریتالین (داروی افسردگی) می دهیم و می گیم،
04:54
"Don't be an entrepreneurial type.
120
279000
2000
"از نوع کارآفرین نباش.
04:56
Fit into this other system and try to become a student."
121
281000
2000
خودت رو با سیستم دیگه تطبیق بده و دانش آموز بشو."
04:58
Sorry, entrepreneurs aren't students.
122
283000
2000
شرمنده، کارآفرینان دانش آموز نیستند.
05:00
We fast-track. We figure out the game.
123
285000
2000
ما تیز هستیم. ما سریع بازی رو متوجه می شیم.
05:02
I stole essays. I cheated on exams.
124
287000
2000
من مقاله می دزدیدم. در امتحان ها تقلب می کردم.
05:04
I hired kids to do my accounting assignments in university
125
289000
3000
من بچه هایی رو استخدام می کردم که تکلیف های حسابداری من در دانشگاه رو انجام بدن.
05:07
for 13 consecutive assignments.
126
292000
2000
برای 13 تکلیف متوالی.
05:09
But as an entrepreneur you don't do accounting, you hire accountants.
127
294000
3000
ولی به عنوان کارآفرین شما حسابداری نمی کنید، شما حسابدار استخدام می کنید.
05:12
So I just figured that out earlier.
128
297000
2000
پس من این رو زودتر متوجه شدم.
05:14
(Laughter)
129
299000
2000
(خنده)
05:16
(Applause)
130
301000
2000
(تشویق)
05:18
At least I can admit I cheated in university; most of you won't.
131
303000
3000
حداقل می تونم اعتراف کنم که تو دانشگاه تقلب کردم؛ بیشتر شماها این کار رو نمی کنید.
05:21
I'm also quoted -- and I told the person who wrote the textbook --
132
306000
3000
حتی از مقاله من نقل هم شده است- و من به کسی که در کتابش از مقاله من نقل کرد گفتم-
05:24
I'm now quoted in that exact same university textbook
133
309000
2000
از من در کتاب درسی دانشگاه نقل شده است
05:26
in every Canadian university and college studies.
134
311000
3000
در هر دانشگاه کانادا و مدرسه عالی
05:29
In managerial accounting, I'm chapter eight.
135
314000
3000
در کتاب حسابداری مدیریتی، در فصل هشت هست.
05:32
I open up chapter eight talking about budgeting.
136
317000
2000
من فصل 8 رو با بحث بودجه بندی آغاز کردم.
05:34
And I told the author, after they did my interview, that I cheated in that same course.
137
319000
3000
و به مولف کتاب، بعد از مصاحبه با من، گفتم که من در همین درس تقلب کردم.
05:37
And she thought it was too funny to not include it anyway.
138
322000
3000
و این به نظرش آنقدر خنده دار بود که در متن نیاورد.
05:40
But kids, you can see these signs in them.
139
325000
3000
اما کودکان، شما این نشانه ها رو در اونها می بینید.
05:43
The definition of an entrepreneur is "a person who organizes, operates
140
328000
2000
تعریف کارآفرین اینه "فردی که تشکیلاتی را راه اندازی و اداره می کند
05:45
and assumes the risk of a business venture."
141
330000
3000
و مخاطره ی کسب و کار خود را می پذیرد."
05:48
That doesn't mean you have to go to an MBA program.
142
333000
2000
این به این معنی نیست که باید MBA بخونید.
05:50
It doesn't mean you have to get through school.
143
335000
2000
این مستلزم این نیست که به مدرسه بروید.
05:52
It just means that those few things have to feel right in your gut.
144
337000
3000
این فقط بدان معناست که در مورد چند چیز باید قلبا احساس مناسبی داشته باشید.
05:55
And we've heard those things about "is it nurture or is it nature," right?
145
340000
3000
و ما زیاد شنیدیم که آیا این چیزها اکتسابی هستند یا مادرزادی؟
05:58
Is it thing one or thing two? What is it?
146
343000
2000
آیا چیز اول مهم است یا دومی؟ کدومش؟
06:00
Well, I don't think it's either. I think it can be both.
147
345000
3000
خوب، من فکر می کنم هیچ کدوم. فکر کنم می تونه هر دو هم باشه.
06:03
I was groomed as an entrepreneur.
148
348000
2000
من کارآفرین بار آمدم.
06:05
When I was growing up as a young kid, I had no choice,
149
350000
2000
از زمان بچگی که داشتم بزرگ می شدم، انتخاب دیگه ای نداشتم
06:07
because I was taught at a very early, young age --
150
352000
2000
چون در سن خیلی کم یاد گرفته بودم که--
06:09
when my dad realized I wasn't going to fit into
151
354000
2000
زمانی که پدرم فهمید که من با هر چیزی که در مدرسه
06:11
everything else that was being taught to me in school --
152
356000
2000
آموزش داده می شد تطابقی نداشتم--
06:13
that he could teach me to figure out business at an early age.
153
358000
3000
که پدرم می تونه به من یاد بده که کسب کار رو در سن خیلی کم درک کنم.
06:16
He groomed us, the three of us,
154
361000
2000
او ما رو، هر سه ما رو، به این شکل بار آورد
06:18
to hate the thought of having a job
155
363000
2000
که از به استخدام در آمدن متنفر باشیم
06:20
and to love the fact of creating companies that we could employ other people.
156
365000
3000
و عاشق خلق شرکت هایی باشیم که بتونیم افراد دیگر را استخدام کنیم.
06:23
My first little business venture: I was seven years old, I was in Winnipeg,
157
368000
3000
اولین شرکت من، زمانی که هفت سالم بود و در شهر "وینی پگ" بودم،
06:26
and I was lying in my bedroom with one of those long extension cords.
158
371000
2000
روی تخت دراز کشیده بودم و یکی از این تلفن های با سیم بلند دستم بود
06:28
And I was calling all the dry cleaners in Winnipeg
159
373000
2000
و به خشک شویی های وینی پگ زنگ می زدم
06:30
to find out how much would the dry cleaners
160
375000
2000
که ببینم برای چوب لباسی
06:32
pay me for coat hangers.
161
377000
2000
چقدر به من دستمزد می دهند.
06:34
And my mom came into the room and she said,
162
379000
2000
و مادرم اومد داخل اتاق و گفت،
06:36
"Where are you going to get the coat hangers to sell to the dry cleaners?"
163
381000
3000
"از کجا می خوای چوب لباسی گیر بیاری که به خشک شویی ها بفروشی؟"
06:39
And I said, "Let's go and look in the basement."
164
384000
2000
من گفتم: "بریم زیرزمین یک نگاه بندازیم."
06:41
And we went down to the basement. And I opened up this cupboard.
165
386000
3000
و رفتیم زیرزمین وقفسه رو باز کردم.
06:44
And there was about a thousand coat hangers that I'd collected.
166
389000
2000
و تقریبا هزار تا چوب لباسی بود که جمعشون کرده بودم.
06:46
Because, when I told her I was going out to play with the kids,
167
391000
3000
جریان اینطور بود که زمانی که به مادرم می گفتم که میرم با بچه ها بازی کنم،
06:49
I was going door to door in the neighborhood to collect coat hangers
168
394000
2000
در واقع در محله، خانه به خانه می رفتم و از همسایه ها چوب لباسی می گرفتم.
06:51
to put in the basement to sell.
169
396000
2000
که در زیرزمین بذارم و بفروشمشون.
06:53
Because I saw her a few weeks before that --
170
398000
2000
چون چند هفته قبل مادرم به من گفته بود
06:55
you could get paid. They used to pay you two cents per coat hanger.
171
400000
3000
می تونی دستمزد بگیری. معمولا دو سنت برای هر چوب رختی می دن.
06:58
So I was just like, well there's all kinds of coat hangers.
172
403000
2000
و من با خودم فکر کردم، خوب چندین نوع چوب لباسی وجود داره.
07:00
And so I'll just go get them.
173
405000
2000
و بنابراین رفتم و اونا رو جمع کردم.
07:02
And I knew she wouldn't want me to go get them, so I just did it anyway.
174
407000
3000
و می دونستم که نمی خواست من برم چوب لباسی جمع کنم، ولی در هر صورت این کار رو کردم.
07:06
And I learned that you could actually negotiate with people.
175
411000
2000
و یاد گرفتم که با آدم ها میشه حتی مذاکره کرد.
07:08
This one person offered me three cents and I got him up to three and a half.
176
413000
3000
یکی به من سه سنت رو پیشنهاد داد و من برای سه سنت و نیم قانعش کردم.
07:11
I even knew at a seven-year-old age
177
416000
2000
من حتی در سن هفت سالگی می دونستم
07:13
that I could actually get a fractional percent of a cent,
178
418000
3000
که می تونم کسری از یک سنت رو هم بگیرم
07:16
and people would pay that because it multiplied up.
179
421000
2000
و افراد اون رو می پردازن چون ضرب می شد و مقدارش زیاد می شد.
07:18
At seven years old I figured it out. I got three and a half cents for a thousand coat hangers.
180
423000
3000
در هفت سالگی این رو فهمیدم. 3.5 سنت به ازای هر یک از هزار تا چوب لباسی گرفتم.
07:21
I sold license plate protectors door to door.
181
426000
2000
من محافظ پلاک ماشین رو خونه به خونه می فروختم.
07:23
My dad actually made me go find someone
182
428000
2000
پدرم منو مجبور کرد که برم کسی رو پیدا کنم که
07:25
who would sell me these things at wholesale.
183
430000
2000
این چیزها رو به من بصورت عمده بفروشه.
07:27
And at nine years old, I walked around in the city of Sudbury
184
432000
2000
و در نه سالگی، من در شهر سدبری می گشتم
07:29
selling license plate protectors door to door to houses.
185
434000
3000
و محافظ پلاک ماشین رو خونه به خونه به خانواده ها می فروختم.
07:32
And I remember this one customer so vividly
186
437000
3000
و یکی از مشتری ها رو به وضوح یادم میاد
07:35
because I also did some other stuff with these clients.
187
440000
2000
بخاطر اینکه برای این مشتری ها کارهای دیگه هم می کردم.
07:37
I sold newspapers.
188
442000
2000
روزنامه می فروختم.
07:39
And he wouldn't buy a newspaper from me ever.
189
444000
2000
و اون از من هیچ وقت روزنامه نمی خرید.
07:41
But I was convinced I was going to get him to buy a license plate protector.
190
446000
3000
ولی من مجاب بودم که اون رو متقاعد کنم که از من یک محافظ پلاک ماشین بخره.
07:44
And he's like, "Well, we don't need one."
191
449000
1000
و اون گفت: "خوب، من نیاز ندارم."
07:45
And I said, "But you've got two cars ..." -- I'm nine years old.
192
450000
3000
من گفتم: "ولی شما دو تا ماشین دارین..."-- اون موقع نه سالم بود.
07:48
I'm like, "But you have two cars and they don't have license plate protectors."
193
453000
3000
گفتم: " شما دو تا ماشین دارین که محافظ پلاک ندارن."
07:51
And he said, "I know."
194
456000
2000
اون گفت: "می دونم"
07:53
And I said, "This car here's got one license plate that's all crumpled up."
195
458000
2000
گفتم: "یکی از پلاک های این ماشین مچاله شده."
07:55
And he said, "Yes, that's my wife's car." And I said, "Why don't we just test one
196
460000
3000
اون گفت: "بله، این ماشین زنمه." و گفتم: "چظوره که ما یکی رو
07:58
on the front of your wife's car and see if it lasts longer."
197
463000
2000
روی پلاک جلوی ماشین زنتون رو تست کنیم تا ببینیم بیشتر دوام داره یا نه."
08:00
So I knew there were two cars with two license plates on each.
198
465000
3000
می دونستم که دو تا ماشینه و هر کدوم دو تا پلاک دارن.
08:03
If I couldn't sell all four, I could at least get one.
199
468000
2000
اگه نتونستم برای چهارتاش بفروشم، حداقل یکیش رو تونستم.
08:05
I learned that at a young age.
200
470000
2000
این رو در سن کم یاد گرفتم.
08:07
I did comic book arbitrage.
201
472000
2000
کتاب های کمیک معامله می کردم.
08:09
When I was about 10 years old, I sold comic books
202
474000
2000
وقتی ده سالم بود، بیرون خانه ییلاقی مان در Georgian Bay
08:11
out of our cottage on Georgian Bay.
203
476000
2000
کتاب های کمیک می فروختم.
08:13
And I would go biking up to the end of the beach
204
478000
2000
و تمام ساحل رو با دوچرخه می رفتم
08:15
and buy all the comics from the poor kids.
205
480000
2000
و کتاب های کمیک رو از بچه های فقیر می خریدم.
08:17
And then I would go back to the other end of the beach and sell them to the rich kids.
206
482000
3000
و بعد می رفتم به طرف دیگه ی ساحل و اونها رو به بچه های پولدار می فروختم.
08:20
But it was obvious to me, right? Buy low, sell high.
207
485000
2000
برای من واضح بود. ارزان بخرید، گران بفروشید.
08:22
You've got this demand over here that has money.
208
487000
2000
شما تقاضا از کسانی دارید که پول دارند.
08:24
Don't try to sell to the poor kids; they don't have cash. The rich people do. Go get some.
209
489000
3000
سعی نکنید که به بچه های فقیر بفروشید؛ اونها پول ندارند. بچه های ثروتمند دارند. به سراغ اونها برید.
08:27
So that's obvious, right.
210
492000
2000
پس این واضح بود.
08:29
It's like a recession. So, there's a recession.
211
494000
2000
الان به نظر رکود داریم. خوب، داشته باشیم.
08:31
There's still 13 trillion dollars circulating in the U.S. economy.
212
496000
3000
هنوز در اقتصاد آمریکا 13 بیلیون دلار در جریان است.
08:34
Go get some of that. And I learned that at a young age.
213
499000
3000
بروید یک مقدار از اون رو نصیب خودتون کنید. من این رو در سن کم فهمیدم.
08:37
I also learned, don't reveal your source,
214
502000
2000
همچنین فهمیدم که منابع رو نباید آشکار کرد،
08:39
because I got beat up after about four weeks of doing this
215
504000
2000
چون که بعد از چهار هفته که این کار رو می کردم حسابی کتک خوردم
08:41
because one of the rich kids found out where I was buying my comics from,
216
506000
3000
چون یکی از بچه های پولدار فهمید که کمیک ها رو از کجا می خرم
08:44
and he didn't like the fact that he was paying a lot more.
217
509000
2000
و از این که پول خیلی بیشتری رو می داد راضی نبود.
08:46
I was forced to get a paper route at 10 years old.
218
511000
2000
من در ده سالگی مجبور شدم روزنامه برسونم.
08:48
I didn't really want a paper route,
219
513000
2000
من حقیقتش روزنامه رسونی نمی خواستم،
08:50
but at 10, my dad said, "That's going to be your next business."
220
515000
2000
ولی در 10 سالگی، پدرم گفت: "این کسب و کار بعدی تو هست."
08:52
So not only would he get me one, but I had to get two,
221
517000
2000
نه تنها این یکی بلکه یک روزنامه دیگه هم باید می رسوندم،
08:54
and then he wanted me to hire someone to deliver half the papers,
222
519000
3000
و بعد ازم خواست که یک نفر رو استخدام کنم که نصف روزنامه ها رو برسونه،
08:57
which I did, and then I realized that collecting tips was where you made all the money.
223
522000
3000
من هم کردم، و بعد فهمیدم که انعام منبع اصلی پول بدست آوردنه.
09:00
So I would collect the tips and get payment.
224
525000
2000
پس من انعام و پول روزنامه ها رو می گرفتم.
09:02
So I would go and collect for all the papers.
225
527000
2000
و برای همه روزنامه ها این کار رو می کردم.
09:04
He could just deliver them.
226
529000
2000
اون یکی فقط بلد بود روزنامه رو برسونه.
09:06
Because then I realized I could make the money.
227
531000
2000
از اونجا فهمیدم که من می تونم پول در بیارم.
09:08
By this point, I was definitely not going to be an employee.
228
533000
3000
در این مقطع، قطعا نمی خواستم به استخدام دربیام.
09:11
(Laughter)
229
536000
2000
(خنده)
09:13
My dad owned an automotive and industrial repair shop.
230
538000
2000
پدر من کارگاه تعمیر ماشین و صنعت داشت.
09:15
He had all these old automotive parts lying around.
231
540000
2000
و کلی قطعات ماشین در کارگاهش ریخته بود.
09:17
They had this old brass and copper.
232
542000
2000
اونجا فلز برنج و مس قدیمی بود.
09:19
I asked him what he did with it, and he said he just throws it out.
233
544000
3000
ازش پرسیدم با اینا چکار می خوای بکنی. گفت می خواد بندازشون بیرون.
09:22
I said, "But wouldn't somebody pay you for that?" And he goes, "Maybe."
234
547000
2000
گفتم: "ولی کسی حاضر نیست برای اونا پول بده؟" اون گفت: "شاید"
09:24
Remember at 10 years old -- so 34 years ago
235
549000
2000
یادتون باشه اون موقع 10 سالم بود - 34 سال پیش
09:26
I saw opportunity in this stuff.
236
551000
2000
من در اینها یک فرصت می دیدم.
09:28
I saw there was money in garbage.
237
553000
2000
من می دیدم که در آشغال پول خوابیده.
09:30
And I was actually collecting it from all the automotive shops in the area on my bicycle.
238
555000
3000
و واقعا با دوچرخه می رفتم و از کارگاه های تعمیر ماشین اینها رو جمع می کردم.
09:33
And then my dad would drive me on Saturdays
239
558000
2000
و بعد یکشنبه ها پدرم من رو به
09:35
to a scrap metal recycler where I got paid.
240
560000
2000
یک مرکز بازیافت آهن پاره می برد و من اونا رو می فروختم.
09:37
And I thought that was kind of cool.
241
562000
2000
و فکر کردم این کار باحاله.
09:39
Strangely enough, 30 years later, we're building 1-800-GOT-JUNK?
242
564000
3000
عجیب اینکه، 30 سال بعد، ما شرکت بازیافت زباله رو تاسیس می کردیم.
09:42
and making money off that too.
243
567000
2000
و از این راه هم پول درمیاریم.
09:44
I built these little pincushions when I was 11 years old in Cubs,
244
569000
3000
من این جاسوزنی ها رو زمانی که 11 سالم بود ساختم.
09:47
and we made these pin cushions for our moms for Mother's Day.
245
572000
2000
و این جاسوزنی ها رو برای مادرهامون در روز مادر ساختیم.
09:49
And you made these pincushions out of wooden clothespins --
246
574000
3000
و این جا سوزنی ها از گیره لباس ساخته شده--
09:52
when we used to hang clothes on clotheslines outside.
247
577000
2000
که زمانی که لباس ها رو روی بند بیرون آویزون می کنید استفاده میشه.
09:54
And you'd make these chairs.
248
579000
2000
و این صندلی ها رو ساختیم.
09:56
And I had these little pillows that I would sew up.
249
581000
2000
و من این بالشت ها رو داشتم که می دوختمشون.
09:58
And you could stuff pins in them.
250
583000
2000
و می تونستید سوزن ها رو درونش بذارید.
10:00
Because people used to sew and they needed a pin cushion.
251
585000
3000
چون مردم خیاطی می کردند و به جاسوزنی نیاز داشتند.
10:03
But what I realized was that you had to have options.
252
588000
3000
ولی چیزی که فهمیدم اینه که شما باید انتخاب داشته باشید.
10:06
So I actually spray painted a whole bunch of them brown.
253
591000
2000
بنابراین تعداد زیادی از اونا رو با اسپری قهوه ای کردم.
10:08
And then when I went to the door, it wasn't, "Do you want to buy one?"
254
593000
2000
و وقتی دم خونه ها می رفتم، دیگه نمی گفتم "از من خرید می کنید؟"
10:10
It was, "Which color would you like?"
255
595000
2000
بلکه می گفتم "چه رنگی از اینها رو می خواهید؟"
10:12
Like I'm 10 years old; you're not going to say no to me,
256
597000
2000
10 سالم بود؛ بنابراین شما به من نه نمی گفتید.
10:14
especially if you have two options -- you have the brown one or the clear one.
257
599000
3000
مخصوصا وقتی که دو رنگ دارید، قهوه ای یا بی رنگ.
10:17
So I learned that lesson at a young age.
258
602000
2000
من این رو در سن کم یاد گرفتم.
10:19
I learned that manual labor really sucks.
259
604000
3000
من فهمیده بودم که کار دستی خیلی افتضاحه.
10:24
Right, like cutting lawns is brutal.
260
609000
2000
بله، مثلا چمن زنی عمل بی رحمان ایه
10:26
But because I had to cut lawns all summer for all of our neighbors and get paid to do that,
261
611000
3000
ولی چون من تمام تابستون مجبور بودم که چمن همسایه ها رو بزنم و پول بگیرم،
10:29
I realized that recurring revenue
262
614000
2000
یاد گرفتم که درآمد مجدد
10:31
from one client is amazing.
263
616000
3000
از یک مشتری عالیه.
10:34
That if I land this client once,
264
619000
2000
این که من یک بار سراغ این مشتری بیام،
10:36
and every week I get paid by that person,
265
621000
2000
و هر هفته از همون فرد دستمزد بگیرم،
10:38
that's way better than trying to sell
266
623000
2000
بهتر از اینه که هر هفته یک گیره لباس
10:40
one clothespin thing to one person.
267
625000
2000
به یک نفر بفروشم.
10:42
Because you can't sell them more.
268
627000
2000
چون بعد از یک بار فروش دیگه نمی تونید بفروشید.
10:44
So I love that recurring revenue model I started to learn at a young age.
269
629000
3000
بنابراین من عاشق درآمد تکرار شونده ای شدم که در سن کم یاد گرفته بودم.
10:47
Remember, I was being groomed to do this. I was not allowed to have jobs.
270
632000
3000
یادتون باشه که من اینطوری بار میومدم. اجازه نداشتم که شغلی داشته باشم.
10:50
I would caddy, I would go to the golf course and caddy for people.
271
635000
3000
من توپ های گلف رو جمع میکردم، میرفتم زمین گلف و این کار رو می کردم.
10:53
But I realized that there was this one hill on our golf course,
272
638000
2000
ولی متوجه شدم که یک تپه در زمین گلف ما بود،
10:55
the 13th hole that had this huge hill.
273
640000
2000
سیزدهمین حفره یک تپه بزرگ داشت.
10:57
And people could never get their bags up it.
274
642000
2000
و مردم نمی تونستند وسایلشون رو بالا ببرند.
10:59
So I would sit there with a lawn chair
275
644000
2000
پس من اونجا روی یک صندلی می نشستم
11:01
and just carry up all the people who didn't have caddies.
276
646000
3000
و فقط وسایل افرادی که توپ جمع کن نداشتند رو حمل می کردم.
11:04
I would carry their golf bags up to the top, and they'd pay me a dollar.
277
649000
3000
من کیف توپ های گلف اونها رو بالا می بردم و اونا به من یک دلار می دادند.
11:07
Meanwhile, my friends were working for five hours
278
652000
2000
همزمان، دوستای من 5 ساعت کار می کردند
11:09
to haul some guy's bag around and get paid 10 bucks.
279
654000
2000
تا کیف یکی رو حمل کنند و 10 دلار بگیرند.
11:11
I'm like, "That's stupid because you have to work for five hours.
280
656000
3000
من با خودم فکر می کردم "این احمقانه است چون باید 5 ساعت کار کنی.
11:14
That doesn't make any sense." You just figure out a way to make more money faster.
281
659000
3000
این اصلا معنی نداره." باید یک راهی پیدا کنی که سریع تر پول دربیاری.
11:17
Every week, I would go to the corner store and buy all these pops.
282
662000
3000
هر هفته، می رفتم مغازه سر کوچه و کلی نوشیدنی می خریدم.
11:20
Then I would go up and deliver them to these 70-year-old women playing bridge.
283
665000
3000
بعد می رفتم و اونا رو به پیرزن های 70 ساله ای که ورق بازی می کردند می فروختم.
11:23
And they'd give me their orders for the following week.
284
668000
2000
و اونا سفارش هفته بعدشون رو به من می دادند.
11:25
And then I'd just deliver pop and I'd just charge twice.
285
670000
2000
و بعد من نوشیدنی رو می رسوندم و دو برابر پول می گرفتم.
11:27
And I had this captured market. You didn't need contracts.
286
672000
3000
و من یک بازار متعلق به خودم داشتم. نیاز به قرارداد ندارید.
11:30
You just needed to have a supply and demand
287
675000
2000
فقط باید یک عرضه و تقاضا داشته باشید
11:32
and this audience who bought into you.
288
677000
2000
و مخاطبی که قبولتون داشته باشه.
11:34
These women weren't going to go to anybody else
289
679000
2000
این خانم ها سراغ کس دیگه ای نمی رفتند
11:36
because they liked me, and I kind of figured it out.
290
681000
2000
چون از من خوششون میومد، و من این رو متوجه شده بودم.
11:38
I went and got golf balls from golf courses.
291
683000
3000
من رفتم و توپ های گلف رو از زمین های گلف جمع می کردم.
11:41
But everybody else was looking in the bush
292
686000
2000
ولی بقیه توی بوته ها
11:43
and looking in the ditches for golf balls.
293
688000
2000
و چاله ها دنبال توپ گلف بودند.
11:45
I'm like, screw that. They're all in the pond
294
690000
2000
من می گفتم، چه احمقانه. اونها می رفتن توی چاله
11:47
and nobody's going into the pond.
295
692000
2000
و هیچ کس توی چاله نمی ره.
11:49
So I would go into the ponds and crawl around and pick them up with my toes.
296
694000
3000
و من می رفتم توی چاله و می خزیدم و با انگشت هام توپ ها رو برمی داشتم.
11:52
You just pick them up with both feet.
297
697000
2000
فقط اونها رو با دو پا برمی داشتم.
11:54
You can't do it on stage.
298
699000
2000
نمیشه رو صحنه اجرا کردم.
11:56
You get the golf balls, and you just throw them in your bathing suit trunks
299
701000
2000
و توپ های گلف رو می گرفتم و توی مایو می انداختم
11:58
and when you're done you've got a couple hundred of them.
300
703000
3000
و وقتی تموم میشد، چند صد تا از اونها داشتم.
12:01
But the problem is that people all didn't want all the golf balls.
301
706000
3000
ولی مشکل اینه که کسی توپ گلف قدیمی نمی خواست.
12:04
So I just packaged them. I'm like 12, right?
302
709000
2000
پس همه اونا رو بسته بندی کردم. 12 سالم بود.
12:06
I packaged them up three ways.
303
711000
2000
در سه نوع بسته بندی شون کردم.
12:08
I had the Pinnacles and DDHs and the really cool ones back then.
304
713000
2000
من توپ های Pinnacle و DDH داشتم که اون موقع عالی بودن.
12:10
Those sold for two dollars each.
305
715000
2000
اینا رو به قیمت دو دلار برای هر کدوم می فروختم.
12:12
And then I had all the good ones that didn't look crappy. They were 50 cents each.
306
717000
3000
بعد توپ های خوبی داشتم که ظاهر بدی نداشتند. اینها هر کدام 50 سنت بودند.
12:15
And then I'd sell 50 at a time of all the crappy ones.
307
720000
3000
و بعضی وقتها تا 50 تا از همین توپ ها می فروختم.
12:18
And they could use those for practice balls.
308
723000
2000
و می تونستند از این توپ ها برای تمرین استفاده کنند.
12:20
I sold sunglasses, when I was in school,
309
725000
2000
و زمانی که مدرسه بودم، عینک آفتابی می فروختم،
12:22
to all the kids in high school.
310
727000
2000
به بچه های مدرسه.
12:24
This is what really kind of gets everybody hating you
311
729000
3000
این چیزیه که باعث میشه همه یه جورایی ازتون بدشون بیاد
12:27
is because you're trying to extract money from all your friends all the time.
312
732000
3000
چون همیشه سعی می کنید از همه دوستانتون پول بگیرید.
12:30
But it paid the bills.
313
735000
2000
ولی می ارزید.
12:32
So I sold lots and lots of sunglasses.
314
737000
2000
من کلی عینک آفتابی فروختم.
12:34
Then when the school shut me down --
315
739000
2000
و وقتی مدرسه من رو منع کرد -
12:36
the school actually called me into the office and told me I couldn't do it --
316
741000
2000
مدرسه ازم خواستن برم دفتر و گفتن نمی تونم این کار رو بکنم -
12:38
so I went to the gas stations and
317
743000
2000
بنابراین رفتم پمپ بنزین ها و
12:40
I sold lots of them to the gas stations
318
745000
2000
و کلی از اونا رو به پمپ بنزین ها فروختم
12:42
and had the gas stations sell them to their customers.
319
747000
2000
و پمپ بنزین ها رو مجبور می کردم که به مشتریانشون بفروشن.
12:44
That was cool because then I had retail outlets.
320
749000
2000
عالی بود چون بازار فروش خرده فروشی داشتم.
12:46
And I think I was 14.
321
751000
2000
و فکر کنم 14 سالم بود.
12:48
Then I paid my entire way through first year university at Carlton
322
753000
3000
و بعد تمام مخارج سال اول دانشگاهم در دانشگاه Carlton رو
12:51
by selling wine skins door to door.
323
756000
2000
از طریق فروش خانه به خانه قمقمه دادم.
12:53
You know that you can hold a 40-ounce bottle of rum
324
758000
2000
می دونستید که میشه 40 اونس نوشیدنی
12:55
and two bottles of coke in a wineskin? So what, right?
325
760000
2000
و دو تا قوطی نوشابه توی قمقمه نگه داشت؟ که چی؟
12:57
Yeah, but you know what? You stuff that down your shorts,
326
762000
2000
آره، ولی میدونید چیه؟ اون رو در شلوارک تون می ذارید
12:59
when you go into a football game you can get booze in for free,
327
764000
3000
وقتی که میرین تماشای مسابقه فوتبال و مشروب مجانی دارید
13:02
everybody bought them.
328
767000
2000
همه از اینها می خریدند.
13:04
Supply, demand, big opportunity.
329
769000
3000
عرضه، تقاضا، فرصت بزرگ.
13:07
I also branded it, so I sold them for five times the normal cost.
330
772000
2000
حتی برای این ها مارک هم گذاشتم، پس اونا رو به قیمت 5 برابر هزینه اش می فروختم.
13:09
It had our university logo on it.
331
774000
2000
علامت دانشگاه رو روش گذاشته بودم.
13:11
You know we teach our kids and we buy them games,
332
776000
2000
می دونید دیگه ما به بچه هامون آموزش می دیم و براشون بازی می خریم،
13:13
but why don't we get them games, if they're entrepreneurial kids,
333
778000
3000
ولی چرا برای اونا بازی نیاریم که، اگه بچه های کارآفرینند،
13:16
that kind of nurture the traits that you need to be entrepreneurs?
334
781000
3000
که یه جورایی خصلت هایی که برای کارآفرینی لازمه رو در اونا تقویت بکنه؟
13:19
Why don't you teach them not to waste money?
335
784000
3000
چرا به اونا یاد ندیم که پول هدر ندن؟
13:22
I remember being told to walk out in the middle of a street in Banff, Alberta
336
787000
3000
یادمه در شهر "بنف" در Alberta به خاطر این كه یک پنی رو انداختم توی خیابون
13:25
because I'd thrown a penny out in the street,
337
790000
2000
مجبورم کردن که برم وسط خیابون
13:27
and my dad said, "Go pick it up."
338
792000
2000
و پدرم گفت: "برو برش دار."
13:29
He said, "I work too damn hard for my money. I'm not going to see you ever waste a penny."
339
794000
2000
گفت: "من سخت کار می کنم که پول دربیارم. نمی خوام یک بار دیگه هم ببینم که تو پول هدر میدی."
13:31
And I remember that lesson to this day.
340
796000
2000
و من اون درس رو تا به امروز یادم مونده.
13:33
Allowances teach kids the wrong habits.
341
798000
3000
پول تو جیبی عادت های بد رو به بچه ها یاد میده.
13:36
Allowances, by nature, are teaching kids
342
801000
2000
پول تو جیبی، ذاتا به بچه ها یاد میده
13:38
to think about a job.
343
803000
2000
که به شغل و استخدام شدن فکر کنند.
13:40
An entrepreneur doesn't expect a regular paycheck.
344
805000
3000
و کارآفرین منتظر چک منظم نیست.
13:43
Allowance is breeding kids at a young age
345
808000
2000
پول تو جیبی کودکان رو در سن پایین به گونه ای تربیت می کنه
13:45
to expect a regular paycheck.
346
810000
2000
که منتظر چک و پرداخت منظم باشند.
13:47
That's wrong, for me, if you want to raise entrepreneurs.
347
812000
2000
اگه می خواهید کارآفرین تربیت کنید، این روش از نظر من غلطه.
13:49
What I do with my kids now -- I've got two, nine and seven --
348
814000
2000
کاری که من با بچه هام میکنم --من دو تا بچه هفت و نه ساله دارم -
13:51
is I teach them to walk around the house and the yard,
349
816000
2000
اینه که بهشون یاد میدم که دور خونه و حیات بگردند
13:53
looking for stuff that needs to get done.
350
818000
2000
و دنبال وسایلی که باید تعمیر بشن باشند.
13:55
Come to me and tell me what it is.
351
820000
2000
و بیان و به من بگن که چیه.
13:57
Or I'll come to them and say, "Here's what I need done."
352
822000
2000
یا من میرم سراغشون و میگم، "می خوام که این تعمیر بشه."
13:59
And then you know what we do? We negotiate.
353
824000
2000
و بعد می دونید چکار میکنیم؟ مذاکره می کنیم.
14:01
They go around looking for what it is.
354
826000
2000
اونا میرن نگاه می کنند تا ببینند چیه.
14:03
But then we negotiate on what they're going to get paid.
355
828000
2000
اما بعد ما در مورد اینکه برای چه کاری بهشون دستمزد بدم مذاکره می کنیم.
14:05
And then they don't have a regular check, but they have more opportunities to find more stuff,
356
830000
3000
بنابراین اونا دستمزد ثابت ندارند، بلکه اونا فرصت های بیشتری دارند که چیزهای بیشتری پیدا کنند،
14:08
and they learn the skill of negotiating,
357
833000
2000
و مهارت مذاکره کردن رو یاد می گیرند.
14:10
and they learn the skill of finding opportunities as well.
358
835000
2000
و مهارت پیدا کردن فرصت ها رو هم یاد می گیرند.
14:12
You breed that kind of stuff. Each of my kids has two piggy banks.
359
837000
3000
این جور چیزها رو باید یاد داد. هر دو تا بچه های من قلک دارن.
14:15
Fifty percent of all the money that they earn or get gifted,
360
840000
2000
50 درصد پولی که درمیارن یا جایزه می گیرن
14:17
50 percent goes in their house account,
361
842000
2000
میره توی حساب خانگیشون
14:19
50 percent goes in their toy account.
362
844000
2000
و 50 درصد دیگه میره توی حساب اسباب بازیاشون.
14:21
Anything in their toy account they can spend on whatever they want.
363
846000
2000
هر پولی که میره توی حساب اسباب بازیا، می تونند هر طور که می خوان خرجش کنند.
14:23
The 50 percent that goes in their house account, every six months, goes to the bank.
364
848000
3000
50 درصدی که میره تو حساب خانگی، هر 6 ماه میره به بانک.
14:26
They walk up with me. Every year all the money in the bank goes to their broker.
365
851000
3000
با خودم میبرمشون بانک. هر سال تمام پولی که در بانک دارند رو میدن به کارگزار بورس.
14:29
Both my nine- and seven-year-olds have a stock broker already.
366
854000
3000
هر دو تا بچه 7 و 9 ساله ام از پیش از این کارگزار بورس داشتند.
14:33
But I'm teaching them to force that savings habit.
367
858000
2000
ولی من مجبورشون می کنم که عادت پس انداز کردن رو یاد بگیرن.
14:35
It drives me crazy that 30-year-olds are saying,
368
860000
3000
من دیوونه میشم وقتی آدمای 30 ساله میگن:
14:38
"Maybe I'll start contributing to my RSP now."
369
863000
2000
"شاید از حالا شروع کنم که در حساب بازنشستگی ام ذخیره کنم."
14:40
Shit, you've missed 25 years.
370
865000
2000
لعنتی، تو 25 سال از عمرت رو از دست دادی.
14:42
You can teach those habits to young kids
371
867000
2000
می تونید این عادت ها رو به بچه ها یاد بدید
14:44
when they don't even feel the pain yet.
372
869000
2000
وقتی که اونا هنوز سختی احساس نمی کنند.
14:46
Don't read them bedtime stories every night.
373
871000
2000
برای اونا هر شب قصه نخونید.
14:48
Maybe four nights out of the week read them bedtime stories
374
873000
2000
مثلا چهار بار در هفته براشون قصه بخونید.
14:50
and three nights of the week have them tell stories.
375
875000
2000
و سه شب ازشون بخواهید که اونا قصه بگن.
14:52
Why don't you sit down with kids and give them four items,
376
877000
3000
چرا مثلا ننشینید و چهار تا چیز مثل
14:55
a red shirt, a blue tie, a kangaroo and a laptop,
377
880000
3000
یک پیراهن قرمز، کراوات آبی، یک کانگرو، و یک لپ تاپ بهشون ندید
14:58
and have them tell a story about those four things?
378
883000
2000
و ازشون بخواهید که راجع به این چهار چیز قصه بگن.
15:00
My kids do that all the time.
379
885000
2000
بچه های من همیشه این کار رو میکنند.
15:02
It teaches them to sell; it teaches them creativity;
380
887000
2000
این بهشون فروش رو یاد میده، بهشون خلاقیت رو یاد میده؛
15:04
it teaches them to think on their feet.
381
889000
2000
بهشون یاد میده که رو پای خودشون فکر کنند.
15:06
Just do that kind of stuff and have fun with it.
382
891000
2000
فقط این تیپ کارها رو بکنید و لذت ببرید.
15:08
Get kids to stand up in front of groups and talk,
383
893000
2000
بچه ها رو جلوی جمع ببرید و ازشون بخواهید که صحبت کنند،
15:10
even if it's just stand up in front of their friends
384
895000
2000
حتی اگه ایستادن در جلوی دوستانشون باشه
15:12
and do plays and have speeches.
385
897000
2000
و براشون بازی و سخنرانی کنند.
15:14
Those are entrepreneurial traits that you want to be nurturing.
386
899000
2000
اینا خصیصه های کارآفرینی اند که باید تغذیه شون کنید.
15:16
Show the kids what bad customers or bad employees look like.
387
901000
3000
بهشون نشون بدید که مشتری بد یا کارمند بد چه جوریه.
15:19
Show them the grumpy employees.
388
904000
2000
بهشون کارمند بدخلق رو نشون بدید.
15:21
When you see grumpy customer service, point that out to them.
389
906000
2000
وقتی که مشتری بد خلق می بینید، بهشون نشون بدید.
15:23
Say, "By the way, that guy's a crappy employee."
390
908000
2000
بگین: "ضمنا، اون فرد کارمند بدیه."
15:25
And say, "These ones are good ones."
391
910000
3000
و بگید "اینا خوب ها هستند."
15:28
(Laughter)
392
913000
2000
(خنده)
15:30
If you go into a restaurant and you have bad customer service,
393
915000
2000
اگر به رستوران میرید و خدمات نامناسبی می گیرید،
15:32
show them what bad customer service looks like.
394
917000
2000
بهشون نشون بدید که خدمات مشتریان نامناسب چطوریه.
15:34
(Laughter)
395
919000
2000
(خنده)
15:36
We have all these lessons in front of us,
396
921000
2000
ما تمام این درس ها رو جلومون داریم،
15:38
but we don't take those opportunities; we teach kids to go get a tutor.
397
923000
3000
ولی از این فرصت ها استفاده نمی کنیم؛ بجاش برای بچه ها معلم خصوصی میگیریم.
15:41
Imagine if you actually took
398
926000
2000
تصور کنید اگه تمام خرت و پرت های بچه ها رو
15:43
all the kids' junk that's in the house right now,
399
928000
2000
که تو خونه هست همین الان بگیرید،
15:45
all the toys that they've outgrown two years ago
400
930000
2000
تمام اسباب بازی هایی که دو سالی هست به دردشون نمی خوره،
15:47
and said, "Why don't we start selling some of this on Craigslist and Kijiji?"
401
932000
3000
و بگیم "چرا شروع نکنیم به فروختن بعضی از این وسایل توی Craigslist و Kijiji؟
15:50
And they can actually sell it
402
935000
2000
و اونا هم وسایلشون رو بفروشن
15:52
and learn how to find scammers when they get email offers come in.
403
937000
2000
و یاد بگیرن وقتی که یک آدم حقه باز بهشون از طریق ایمیل پیشنهاد میده چطور متوجه بشن.
15:54
They can come into your account or a sub account or whatever.
404
939000
2000
اونا ممکنه سراغ حسابتون یا هر جای دیگه بیان.
15:56
But teach them how to fix the price, guess the price,
405
941000
3000
ولی بهشون یاد بدید که چطور قیمت رو تثبیت کنند، قیمت رو حدس بزنند،
15:59
pull up the photos.
406
944000
2000
علامت ها رو نشونشون بدید.
16:01
Teach them how to do that kind of stuff and make money.
407
946000
2000
بهشون یاد بدید که چطور این کارها رو بکنند و پول دربیارن.
16:03
Then the money they get, 50 percent goes in their house account,
408
948000
2000
بعد از پولی که درمیارن، 50درصدش میره به حساب خانگی شون
16:05
50 percent goes in their toy account.
409
950000
2000
50 درصد میره به حساب اسباب بازیا.
16:07
My kids love this stuff.
410
952000
2000
بچه های من عاشق این چیزان.
16:09
Some of the entrepreneurial traits that you've got to nurture in kids:
411
954000
3000
بعضی از ویژگی های کارآفرینی که باید در بچه ها تقویت بشن این ها هستند:
16:12
attainment, tenacity, leadership, introspection, interdependence, values.
412
957000
3000
نتیجه گرایی، استمرار، رهبری، درون نگری، همبسته بودن، ارزش ها.
16:15
All these traits you can find in young kids, and you can help nurture them.
413
960000
3000
تمام این ویژگی ها رو در کودکان کوچک می بینید، و می توانید اونها رو تقویت کنید.
16:18
Look for that kind of stuff.
414
963000
2000
به دنبال این طور چیزها باشید.
16:20
There's two traits that I want you to also look out for
415
965000
2000
دو تا ویژگی دیگه هم هست که می خوام حواستون بهش باشه
16:22
that we don't kind of get out of their system.
416
967000
3000
که ما ازشون راحت نمی شیم.
16:25
Don't medicate kids for attention deficit disorder
417
970000
2000
بچه ها رو بخاطر اختلال تمرکز درمان نکنید
16:27
unless it is really, really freaking bad.
418
972000
2000
مگر اینکه واقعا، واقعا بد باشد.
16:29
(Applause)
419
974000
2000
(تشویق)
16:31
The same with the whole things on mania and stress and depression,
420
976000
3000
همین طور در مورد جنون و استرس و افسردگی
16:34
unless it is so clinically brutal, man.
421
979000
2000
مگر اینکه واقعا کشنده باشه.
16:36
Bipolar disorder is nicknamed the CEO disease.
422
981000
2000
به اختلال دوقطبی لقب بیماری مدیران داده اند
16:38
When Steve Jurvetson and Jim Clark
423
983000
2000
استیو جروتسون و جیم کلارک
16:40
and Jim Barksdale have all got it,
424
985000
2000
و جیم بارکسدایل همه این بیماری رو دارن
16:42
and they built Netscape --
425
987000
2000
و اونا Netscape رو خلق کردن.
16:44
imagine if they were given Ritalin.
426
989000
2000
تصور کنید اگه به اونا ریتالین داده می شد چه می شد.
16:46
We wouldn't have have that stuff, right?
427
991000
2000
اون موقع دیگه این دستاوردها رو نداشتیم، درسته؟
16:48
Al Gore really would have had to invented the Internet.
428
993000
3000
ال گور واقعا میرفت اینترنت رو اختراع می کرد.
16:51
(Laughter)
429
996000
2000
(خنده)
16:53
These skills are the skills we should be teaching in the classroom
430
998000
2000
این ها توانایی هایی هستند که باید در مدارس آموزش بدیم
16:55
as well as everything else.
431
1000000
2000
در کنار چیزهای دیگه.
16:57
I'm not saying don't get kids to want to be lawyers.
432
1002000
2000
من نمی گم بچه ها رو مجبور کنید که نخوان وکیل بشن.
16:59
But how about getting entrepreneurship
433
1004000
2000
ولی چطوره که کارآفرینی در مرتبه ی بالایی
17:01
to be ranked right up there with the rest of them as well?
434
1006000
2000
در کنار بقیه قرار بگیره.
17:03
Because there's huge opportunities in that.
435
1008000
2000
چون در اون فرصت های زیادی است.
17:05
I want to close with a quick little video.
436
1010000
2000
من می خوام صحبتم رو با یک ویدئوی کوتاه تمام کنم.
17:07
It's a video that was done by one of the companies that I mentor.
437
1012000
3000
این ویدئو توسط یکی از کمپانی هایی که من بهشون مشورت می دم ساخته شده.
17:10
These guys, Grasshopper.
438
1015000
2000
این افراد.
17:12
It's about kids. It's about entrepreneurship.
439
1017000
2000
ویدئو راجع به بچه هاست. راجع به کارآفرینی.
17:14
Hopefully this inspires you to take what you've heard from me
440
1019000
3000
امیدوارم این ترغیبتون کنه که اون چیزی رو که از من شنیدید، بگیرید
17:17
and do something with it to change the world.
441
1022000
2000
و کاری باهاش بکنید که دنیا رو تغییر بدید.
17:19
[Kid ... "And you thought you could do anything?"]
442
1024000
3000
[بچه ... "و فکر کردی می تونی کاری کنی؟"]
17:22
[You still can.]
443
1027000
2000
[هنوزم می تونی.]
17:24
[Because a lot of what we consider impossible ...]
444
1029000
2000
[چون خیلی از چیزهایی که غیرممکن می پنداشتیم...]
17:26
[... is easy to overcome]
445
1031000
3000
[رو میشه بهشون چیره شد]
17:29
[Because in case you haven't noticed, we live in a place where]
446
1034000
3000
[چون اگر دقت نکردید، ما در جایی زندگی می کنیم]
17:32
[One individual can make a difference]
447
1037000
3000
[که هر فرد می تونه تغییری ایجاد کنه]
17:35
[Want proof?]
448
1040000
1000
[گواه می خواهید؟]
17:36
[Just look at the people who built our country;]
449
1041000
1000
[فقط به آدم هایی که کشور ما رو به وجود آوردند نگاه کنید]
17:37
[Our parents, grandparents, our aunts, uncles ...]
450
1042000
3000
[پدران ما، پدربزرگان ما، عمه ها، عموهای ما...]
17:40
[They were immigrants, newcomers ready to make their mark]
451
1045000
3000
[مهاجر بودن، تازه واردانی که آماده بودند که موفق بشوند]
17:43
[Maybe they came with very little]
452
1048000
3000
[شاید با دست های خالی اومدن]
17:46
[Or perhaps they didn't own anything except for ...]
453
1051000
3000
[یا شاید هیچ چیزی جز]
17:49
[... a single brilliant idea]
454
1054000
3000
[یک ایده ی درخشان نداشتند]
17:52
[These people were thinkers, doers ...]
455
1057000
3000
[این افراد متفکر بودن، عملگرا بودن...]
17:55
[... innovators ...]
456
1060000
2000
[نوآور بودن...]
17:57
[... until they came up with the name ...]
457
1062000
3000
[تا اینکه اسمش رو پیدا کردن...]
18:01
[... entrepreneurs!]
458
1066000
3000
[...کارآفرینی!]
18:04
[They change the way we think about what is possible.]
459
1069000
3000
[اونا دیدگاه ما نسبت به اینکه چه چیزی ممکنه رو عوض کردند.]
18:07
[They have a clear vision of how life can be better]
460
1072000
2000
[اونا بصیرتی واضح دارند از اینکه زندگی چطور می تونه بهتر بشه]
18:09
[for all of us, even when times are tough.]
461
1074000
3000
[برای همه ما، حتی زمانی که شرایط سخته.]
18:12
[Right now, it's hard to see ...]
462
1077000
2000
[الان، سخته که ببینیم...]
18:14
[... when our view is cluttered with obstacles.]
463
1079000
2000
[وقتی که دید ما به خاطر موانع به هم ریخته باشه.]
18:16
[But turbulence creates opportunities]
464
1081000
3000
[اما تلاطم فرصت هم خلق میکنه]
18:19
[for success, achievement, and pushes us ...]
465
1084000
3000
[برای موفقیت، دستیابی، و ما رو وادار میکنه تا...]
18:22
[to discover new ways of doing things]
466
1087000
3000
[روش های جدید انجام دادن کارها رو کشف کنیم]
18:25
[So what opportunities will you go after and why?]
467
1090000
3000
[حالا شما بدنبال چه فرصتی میرید و چرا؟]
18:28
[If you're an entrepreneur]
468
1093000
3000
[اگه کارآفرین هستید]
18:31
[you know that risk isn't the reward.]
469
1096000
3000
[می دونید که مخاطره، پاداش کار نیست.]
18:34
[No. The rewards are driving innovation ...]
470
1099000
2000
[نه. پاداش کار نوآوری های پیشران هست که...]
18:36
[... changing people's lives. Creating jobs.]
471
1101000
3000
[زندگی آدم ها رو تغییر میده. اشتغال آفرینی می کنه.]
18:39
[Fueling growth.]
472
1104000
2000
[رشد رو تغذیه میکنه.]
18:41
[And making a better world.]
473
1106000
3000
[و دنیا رو بهبود میده.]
18:44
[Entrepreneurs are everywhere.]
474
1109000
2000
[کارآفرین ها همه جا هستند.]
18:46
[They run small businesses that support our economy,]
475
1111000
2000
[اونا کسب و کارهای کوچکی رو می گردونند که حامی اقتصاد ما هستند،]
18:48
[design tools to help you ...]
476
1113000
2000
[ابزاری که به شما کمک می کنند...]
18:50
[... stay connected with friends, family and colleagues around the world.]
477
1115000
2000
[تا با دوستانتون، خانواده و همکارانتان در تمام دنیا در تماس باشید.]
18:52
[And they're finding new ways of helping to solve society's oldest problems.]
478
1117000
3000
[و اونا روش های جدید برای کمک به حل قدیمی ترین مسائل جامعه رو پیدا میکنند.]
18:55
[Do you know an entrepreneur?]
479
1120000
2000
[آیا فرد کارآفرینی رو می شناسید؟]
18:57
[Entrepreneurs can be anyone ...]
480
1122000
1000
[هر کسی می تونه کارآفرین باشه...]
18:58
[Even ... you!]
481
1123000
2000
[حتی... تو!]
19:00
[So seize the opportunity to create the job you always wanted]
482
1125000
3000
[پس فرصت رو غنیمت بشمرید تا شغلی که همیشه دوست داشتید خلق کنید]
19:03
[Help heal the economy]
483
1128000
2000
[کمک کنید تا اقتصاد درمان بشه]
19:05
[Make a difference.]
484
1130000
1000
[تغییری ایجاد کنید.]
19:06
[Take your business to new heights.]
485
1131000
2000
[کسب و کارتان رو به مراحل موفقیت بالاتر برسونید.]
19:08
[But most importantly,]
486
1133000
2000
[اما از همه مهم تر،]
19:10
[remember when you were a kid ...]
487
1135000
3000
[یادتون بیاد زمانی رو که بچه بودید...]
19:13
[when everything was within you reach,]
488
1138000
3000
[که همه چیز ممکن بود]
19:16
[and then say to yourself quietly, but with determination:]
489
1141000
4000
[بعد به آرامی، اما با عزم به خودتان بگید:]
19:22
["It still is."]
490
1147000
2000
["هنوز هم ممکنه."]
19:26
Thank you very much for having me.
491
1151000
2000
خیلی ممنون که از من دعوت کردید.
ABOUT THE SPEAKER
Cameron Herold - EntrepreneurAn entrepreneur since childhood, Cameron Herold wants parents and teachers to recognize -- and foster -- entrepreneurial talent in kids.
Why you should listen
For 20 years, Cameron Herold has been coaching entrepreneurs on five continents, helping them build their companies. He started BackPocket COO to coach and mentor young, fun companies -- and help them make their dreams happen.
Herold was a leading force behind one of the most successful new business ventures of the last decade, 1-800-GOT-JUNK?. He was Chief Operating Officer for nearly seven years. Prior to that, he was VP of Corporate Development at Ubarter.com.
Cameron Herold | Speaker | TED.com