ABOUT THE SPEAKER
Kathryn Schulz - Wrongologist
Kathryn Schulz is a staff writer for the New Yorker and is the author of "Being Wrong: Adventures in the Margin of Error."

Why you should listen

Kathryn Schulz is a journalist, author, and public speaker with a credible (if not necessarily enviable) claim to being the world's leading wrongologist.  She is the author of Being Wrong: Adventures in the Margin of Error. She was previously the book critic for New York Magazine; her writing has also appeared in the New York Times Magazine, Rolling Stone, TIME Magazine, the Boston Globe, the "Freakonomics" blog of The New York Times, The Nation, Foreign Policy, and the New York Times Book Review, among other publications. She is the former editor of the online environmental magazine Grist, and a former reporter and editor for The Santiago Times, of Santiago, Chile, where she covered environmental, labor, and human rights issues. She was a 2004 recipient of the Pew Fellowship in International Journalism (now the International Reporting Project), and has reported from throughout Central and South America, Japan, and, most recently, the Middle East. A graduate of Brown University and a former Ohioan, Oregonian and Brooklynite, she currently lives in New York's Hudson Valley.

More profile about the speaker
Kathryn Schulz | Speaker | TED.com
TED2011

Kathryn Schulz: On being wrong

کاترین شوتز: درباره اشتباهات آدم‌ها صحبت میکنه.

Filmed:
4,826,828 views

بیشتر ما‌ها حاضریم هر کاری بکنیم که به ما نگن اشتباه کردی. ولی‌ اگه ما واقعا اشتباه کرده باشیم چی‌؟ "خطا شناس"، کاترین شوتز، توضیح قانع کننده‌ای برای جایز الخطا بودن ما ارائه میده.
- Wrongologist
Kathryn Schulz is a staff writer for the New Yorker and is the author of "Being Wrong: Adventures in the Margin of Error." Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
So it's 1995,
0
0
3000
خب، فرض کنید الان سال ۱۹۹۵ هست، منم در کالج هستم
00:18
I'm in collegeکالج,
1
3000
2000
خب، فرض کنید الان سال ۱۹۹۵ هست، منم در کالج هستم
00:20
and a friendدوست and I go on a roadجاده tripسفر
2
5000
3000
من و دوستم رفتیم سفر. از Providence, Rhode Island به Portland, Oregon.
00:23
from Providenceپراویدنس, Rhodeروده Islandجزیره
3
8000
2000
من و دوستم رفتیم سفر. از Providence, Rhode Island به Portland, Oregon.
00:25
to Portlandپورتلند, Oregonاورگان.
4
10000
2000
من و دوستم رفتیم سفر. از Providence, Rhode Island به Portland, Oregon.
00:27
And you know, we're youngجوان and unemployedبیکار,
5
12000
3000
از اونجایی که ما جوون و بیکار بودیم، تمام مسیر رو از جاده‌های پشتی‌، از طریق پارک‌های ایالتی و
00:30
so we do the wholeکل thing on back roadsجاده ها
6
15000
2000
از اونجایی که ما جوون و بیکار بودیم، تمام مسیر رو از جاده‌های پشتی‌، از طریق پارک‌های ایالتی و
00:32
throughاز طریق stateحالت parksپارک ها
7
17000
2000
از اونجایی که ما جوون و بیکار بودیم، تمام مسیر رو از جاده‌های پشتی‌، از طریق پارک‌های ایالتی و
00:34
and nationalملی forestsجنگل ها --
8
19000
3000
جنگل‌های ملی‌ رفتیم -- اساسا طولانی تر از این دیگه نمی‌شد.
00:37
basicallyاساسا the longestطولانی ترین routeمسیر we can possiblyاحتمالا take.
9
22000
3000
جنگل‌های ملی‌ رفتیم -- اساسا طولانی تر از این دیگه نمی‌شد.
00:41
And somewhereجایی in the middleوسط of Southجنوب Dakotaداکوتا,
10
26000
3000
و یجا وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
00:44
I turnدور زدن to my friendدوست
11
29000
3000
و جایی وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
00:47
and I askپرسیدن her a questionسوال
12
32000
2000
و جایی وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
00:49
that's been botheringمزاحم me
13
34000
2000
و جایی وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
00:51
for 2,000 milesمایل.
14
36000
3000
و جایی وسط دکاتا جنوبی من ازدوستم سوالی که بیش از ۳۰۰۰km ذهن منو به خود مشغول کرده بود پرسیدم.
00:55
"What's up with the Chineseچینی ها characterشخصیت I keep seeingدیدن by the sideسمت of the roadجاده?"
15
40000
4000
"این علامت که به زبون چینی‌ نوشته شده معنیش چیه کنار جاده‌؟"
01:02
My friendدوست looksبه نظر می رسد at me totallyکاملا blanklyخالی.
16
47000
4000
دوستم با تعجب به من زول میزنه.
01:06
There's actuallyدر واقع a gentlemanنجیب زاده in the frontجلوی rowردیف
17
51000
2000
یه آقای محترم اینجا نشسته که دقیقا شبیه دوست من توی اون لحظه شده.
01:08
who'sچه کسی است doing a perfectکامل imitationتقلید of her look.
18
53000
3000
یه آقای محترم اینجا نشسته که دقیقا شبیه دوست من توی اون لحظه شده.
01:11
(Laughterخنده)
19
56000
3000
(خنده)
01:14
And I'm like, "You know,
20
59000
2000
منم میگفتم "این علامتها رو که چینی‌ نوشته منظورمه."
01:16
all the signsعلائم we keep seeingدیدن
21
61000
2000
منم میگفتم "این علامتها رو که چینی‌ نوشته منظورمه."
01:18
with the Chineseچینی ها characterشخصیت on them."
22
63000
3000
منم میگفتم "این علامتها رو که چینی‌ نوشته منظورمه."
01:22
She just staresتماشا می کند at me for a fewتعداد کمی momentsلحظات,
23
67000
3000
دوستم دوباره برای چند لحظه به من خیره میشه، بعد یهو از جامی‌پره، چون تازه متوجه میشه من کدوم علامتها رو میگفتم.
01:25
and then she cracksترک ها up,
24
70000
3000
دوستم دوباره برای چند لحظه به من خیره میشه، بعد یهو از جامی‌پره، چون تازه متوجه میشه من کدوم علامتها رو میگفتم.
01:28
because she figuresارقام out what I'm talkingصحبت کردن about.
25
73000
2000
دوستم دوباره برای چند لحظه به من خیره میشه، بعد یهو از جامی‌پره، چون تازه متوجه میشه من کدوم علامتها رو میگفتم.
01:30
And what I'm talkingصحبت کردن about is this.
26
75000
3000
دوستم دوباره برای چند لحظه به من خیره میشه، بعد یهو از جامی‌پره، چون تازه متوجه میشه من کدوم علامتها رو میگفتم.
01:33
(Laughterخنده)
27
78000
6000
(خنده)
01:39
Right, the famousمشهور Chineseچینی ها characterشخصیت for picnicپیک نیک areaمنطقه.
28
84000
4000
آره درست فهمیدین، همون علامتهای چینی‌ معروف واسه منطقه مخصوص کمپینگ.
01:43
(Laughterخنده)
29
88000
2000
(خنده)
01:45
I've spentصرف شده the last fiveپنج yearsسالها of my life
30
90000
4000
من ۵ سال گذشته رو فقط به این شرایطی شبیه این فکر می‌کردم--
01:49
thinkingفكر كردن about situationsموقعیت ها
31
94000
2000
من ۵ سال گذشته رو فقط به این شرایطی شبیه این فکر می‌کردم--
01:51
exactlyدقیقا like this --
32
96000
3000
من ۵ سال گذشته رو فقط به این شرایطی شبیه این فکر می‌کردم--
01:54
why we sometimesگاه گاهی misunderstandسوء تفاهم
33
99000
2000
به اینکه چرا ما گاهی‌ علامتهای اطراف خودمون رو اشتباه میفهمیم،
01:56
the signsعلائم around us,
34
101000
2000
به اینکه چرا ما گاهی‌ علامتهای اطراف خودمون رو اشتباه میفهمیم،
01:58
and how we behaveرفتار كردن when that happensاتفاق می افتد,
35
103000
3000
رفتار ما وقتی‌ این اتفاق میفته چگونه است، و از این چه نتیجه‌ای درباره رفتار آدمی‌ می‌شه گرفت؟
02:01
and what all of this can tell us about humanانسان natureطبیعت.
36
106000
4000
رفتار ما وقتی‌ این اتفاق میفته چگونه است، و از این چه نتیجه‌ای درباره رفتار آدمی‌ می‌شه گرفت؟
02:05
In other wordsکلمات, as you heardشنیدم Chrisکریس say,
37
110000
2000
به عبارت دیگه همینطور که کریس گفت من ۵ ساله که دارم درباره اشتباه کردن فکر می‌کنم.
02:07
I've spentصرف شده the last fiveپنج yearsسالها
38
112000
2000
به عبارت دیگه همینطور که کریس گفت من ۵ ساله که دارم درباره اشتباه کردن فکر می‌کنم.
02:09
thinkingفكر كردن about beingبودن wrongاشتباه.
39
114000
3000
به عبارت دیگه همینطور که کریس گفت من ۵ ساله که دارم درباره اشتباه کردن فکر می‌کنم.
02:12
This mightممکن strikeضربه you as a strangeعجیب careerحرفه moveحرکت,
40
117000
3000
شما ممکنه به این به عنوان یه شغل عجیب اعتراض داشته باشید،
02:15
but it actuallyدر واقع has one great advantageمزیت:
41
120000
3000
ولی‌ در واقع این یه حسن بزرگ داره: رقابت کاری در این شغل نیست.
02:18
no jobکار competitionرقابت.
42
123000
2000
ولی‌ در واقع این یه حسن بزرگ داره: رقابت کاری در این شغل نیست.
02:20
(Laughterخنده)
43
125000
2000
(خنده)
02:22
In factواقعیت, mostاکثر of us do everything we can
44
127000
3000
به عبارت دیگر بیشتر ما‌ها همه سعی‌مون رو میکنیم که نخوایم زمانی‌ فکر کنیم که اشتباه کردیم.
02:25
to avoidاجتناب کردن thinkingفكر كردن about beingبودن wrongاشتباه,
45
130000
3000
به عبارت دیگر بیشتر ما‌ها همه سعی‌مون رو میکنیم که نخوایم زمانی‌ فکر کنیم که اشتباه کردیم.
02:28
or at leastکمترین to avoidاجتناب کردن thinkingفكر كردن about the possibilityامکان پذیری
46
133000
2000
یا دست کم نخوایم فکر کنیم که ما شخصاً اشتباهی‌ رو مرتکب شدیم.
02:30
that we ourselvesخودمان are wrongاشتباه.
47
135000
2000
یا دست کم نخوایم فکر کنیم که ما شخصاً اشتباهی‌ رو مرتکب شدیم.
02:32
We get it in the abstractچکیده.
48
137000
2000
ما اینو بصورت انتزاعی میبینیم.
02:34
We all know everybodyهمه in this roomاتاق makesباعث می شود mistakesاشتباهات.
49
139000
2000
میدونیم که همه ما در این سالن گاهی مرتکب اشتباه میشیم. گونه بشر در کل خطا پذیره، بسیار خب.
02:37
The humanانسان speciesگونه ها, in generalعمومی, is fallibleفاسد است -- okay fine.
50
142000
3000
میدونیم که همه ما در این سالن گاهی مرتکب اشتباه میشیم. گونه بشر در کل خطا پذیره، بسیار خب.
02:41
But when it comesمی آید down to me, right now,
51
146000
3000
ولی‌ وقتی‌ نوبت به من میرسه، با همه باورهایی که در اینباره، در حال حاضر دارم،
02:44
to all the beliefsاعتقادات I holdنگه دارید,
52
149000
2000
ولی‌ وقتی‌ نوبت به من میرسه، با همه باورهایی که در اینباره، در حال حاضر دارم،
02:46
here in the presentحاضر tenseسفت,
53
151000
3000
ولی‌ وقتی‌ نوبت به من میرسه، با همه باورهایی که در اینباره، در حال حاضر دارم،
02:49
suddenlyناگهان all of this abstractچکیده appreciationقدردانی of fallibilityفساد
54
154000
4000
ناگهان همه باور به جایز الخطا بودن انسان از یادم میره -- و من دیگه نمی‌تونم درباره چیزایی‌ که من در باره شون اشتباه میکردم فکر کنم.
02:53
goesمی رود out the windowپنجره --
55
158000
3000
ناگهان همه باور به جایز الخطا بودن انسان از یادم میره -- و من دیگه نمی‌تونم درباره چیزایی‌ که من در باره شون اشتباه میکردم فکر کنم.
02:56
and I can't actuallyدر واقع think of anything I'm wrongاشتباه about.
56
161000
3000
ناگهان همه باور به جایز الخطا بودن انسان از یادم میره -- و من دیگه نمی‌تونم درباره چیزایی‌ که من در باره شون اشتباه میکردم فکر کنم.
03:00
And the thing is, the presentحاضر tenseسفت is where we liveزنده.
57
165000
3000
و نکته اینجاست که "حال حاضر" جاییه که ما الان در اون داریم زندگی‌ می‌کنیم.
03:03
We go to meetingsجلسات in the presentحاضر tenseسفت;
58
168000
3000
ما در زمان حال میریم به جلسه کاری، در زمان حال میریم به تعطیلات خانوادگی.یا میریم واسه رای دادن.
03:06
we go on familyخانواده vacationsتعطیلات in the presentحاضر tenseسفت;
59
171000
2000
ما در زمان حال میریم به جلسه کاری، در زمان حال میریم به تعطیلات خانوادگی.یا میریم واسه رای دادن.
03:08
we go to the pollsنظرسنجی ها and voteرای in the presentحاضر tenseسفت.
60
173000
4000
ما در زمان حال میریم به جلسه کاری، در زمان حال میریم به تعطیلات خانوادگی.یا میریم واسه رای دادن.
03:12
So effectivelyبه طور موثر, we all kindنوع of windباد up travelingمسافرت throughاز طریق life,
61
177000
3000
پس، اساساً ما در سفر زندگی‌ با حبابی که بدور خود کشیده ایم مشغول سفر هستیم، حبابی بنام "حق به جانب بودن".
03:15
trappedبه دام افتاده in this little bubbleحباب
62
180000
2000
پس، اساساً ما در سفر زندگی‌ با حبابی که بدور خود کشیده ایم مشغول سفر هستیم، حبابی بنام "حق به جانب بودن".
03:17
of feelingاحساس very right about everything.
63
182000
3000
پس، اساساً ما در سفر زندگی‌ با حبابی که بدور خود کشیده ایم مشغول سفر هستیم، حبابی بنام "حق به جانب بودن".
03:21
I think this is a problemمسئله.
64
186000
2000
من فکر میکنم این یه مشکله. هم برای ما به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی.
03:23
I think it's a problemمسئله for eachهر یک of us as individualsاشخاص حقیقی,
65
188000
3000
من فکر میکنم این یه مشکله. هم برای ما به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی.
03:26
in our personalشخصی and professionalحرفه ای livesزندگی می کند,
66
191000
3000
من فکر میکنم این یه مشکله. هم برای ما به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی.
03:29
and I think it's a problemمسئله for all of us collectivelyمجموعا as a cultureفرهنگ.
67
194000
3000
من فکر میکنم این یه مشکله. هم برای ما به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی.
03:32
So what I want to do todayامروز
68
197000
2000
پس کاری که من امروز می‌خوام انجام بدم اینه که درباره اینکه چرا ما در این حباب "حق به جانب بودن" گیر میفتیم، صحبت کنم.
03:34
is, first of all, talk about why we get stuckگیر
69
199000
3000
پس کاری که من امروز می‌خوام انجام بدم اینه که درباره اینکه چرا ما در این حباب "حق به جانب بودن" گیر میفتیم، صحبت کنم.
03:37
insideداخل this feelingاحساس of beingبودن right.
70
202000
2000
پس کاری که من امروز می‌خوام انجام بدم اینه که درباره اینکه چرا ما در این حباب "حق به جانب بودن" گیر میفتیم، صحبت کنم.
03:39
And secondدومین, why it's suchچنین a problemمسئله.
71
204000
3000
و سپس درباره اینکه چرا این مساله اینقدر مهمه.
03:42
And finallyسرانجام, I want to convinceمتقاعد کردن you
72
207000
2000
و در نهایت می‌خوام شما رو متقا‌عد کنم که شما میتونید از این احساس پا به بیرون بذارید،
03:44
that it is possibleامکان پذیر است
73
209000
2000
و در نهایت می‌خوام شما رو متقا‌عد کنم که شما میتونید از این احساس پا به بیرون بذارید،
03:46
to stepگام outsideخارج از of that feelingاحساس
74
211000
2000
و در نهایت می‌خوام شما رو متقا‌عد کنم که شما میتونید از این احساس پا به بیرون بذارید،
03:48
and that if you can do so,
75
213000
2000
و اگه قادر به انجام اون بودین، این تنها و شاید بزرگترین جهشی هست که در زندگیتون انجام خواهید داد.
03:50
it is the singleتنها greatestبزرگترین
76
215000
2000
و اگه قادر به انجام اون بودین، این تنها و شاید بزرگترین جهشی هست که در زندگیتون انجام خواهید داد.
03:52
moralاخلاقی, intellectualفکری and creativeخلاقانه leapجهش you can make.
77
217000
3000
و اگه قادر به انجام اون بودین، این تنها و شاید بزرگترین جهشی هست که در زندگیتون انجام خواهید داد.
03:57
So why do we get stuckگیر
78
222000
2000
خب، چرا ما در این دام "حق به جانب بودن" گیر میفتیم؟
03:59
in this feelingاحساس of beingبودن right?
79
224000
2000
خب، چرا ما در این دام "حق به جانب بودن" گیر میفتیم؟
04:01
One reasonدلیل, actuallyدر واقع, has to do with a feelingاحساس of beingبودن wrongاشتباه.
80
226000
3000
یه دلیلش به خاطر احساسیه که فرد درباره اشتباه کردن داره.
04:04
So let me askپرسیدن you guys something --
81
229000
2000
پس بذارین ازتون یه سوال بپرسم، یا از شما که این نزدیک نشستید:
04:06
or actuallyدر واقع, let me askپرسیدن you guys something, because you're right here:
82
231000
4000
پس بذارین ازتون یه سوال بپرسم، یا از شما که این نزدیک نشستید:
04:10
How does it feel -- emotionallyعاطفی --
83
235000
3000
از لحاظ عاطفی چه حسی داره وقتی‌ آدم اشتباه کرده باشه؟
04:13
how does it feel to be wrongاشتباه?
84
238000
3000
از لحاظ عاطفی چه حسی داره وقتی‌ آدم اشتباه کرده باشه؟
04:16
Dreadfulوحشتناک. Thumbsپاها down.
85
241000
3000
رنج آور. شصت پایین. شرم آور.
04:19
Embarrassingشرم آور. Okay, wonderfulفوق العاده, great.
86
244000
2000
رنج آور. شصت پایین. شرم آور.
04:21
Dreadfulوحشتناک, thumbsشست down, embarrassingشرم آور --
87
246000
2000
رنج آور. شصت پایین. شرم آور -- ممنون، اینا جوابهای عالی‌ هستند، ولی‌ در واقع جواب یه سوال دیگه اند.
04:23
thank you, these are great answersپاسخ ها,
88
248000
3000
رنج آور. شصت پایین. شرم آور -- ممنون، اینا جوابهای عالی‌ هستند، ولی‌ در واقع جواب یه سوال دیگه اند.
04:26
but they're answersپاسخ ها to a differentناهمسان questionسوال.
89
251000
3000
رنج آور. شصت پایین. شرم آور -- ممنون، اینا جوابهای عالی‌ هستند، ولی‌ در واقع جواب یه سوال دیگه اند.
04:29
You guys are answeringپاسخ دادن the questionسوال:
90
254000
2000
شما در واقع به این سوال جواب دادین که: چه حسی داره وقتی‌ متوجه بشید که اشتباه کردید؟
04:31
How does it feel to realizeتحقق بخشیدن you're wrongاشتباه?
91
256000
3000
شما در واقع به این سوال جواد دادین که: چه حسی داره وقتی‌ متوجه بشید که اشتباه کردید؟
04:34
(Laughterخنده)
92
259000
4000
(خنده)
04:38
Realizingدرك كردن you're wrongاشتباه can feel like all of that and a lot of other things, right?
93
263000
3000
پی‌ بردن به اشتباه همه این حسّ‌ها رو به دنبال داره، به علاوه خیلی‌ حس های دیگه، درسته؟
04:41
I mean it can be devastatingویرانگر, it can be revelatoryآشکارا,
94
266000
3000
یعنی‌ حتا میتونه ویرانگر باشه، الهام بخش باشه، حتا میتونه کاملا خنده دار باشه.
04:44
it can actuallyدر واقع be quiteکاملا funnyخنده دار,
95
269000
2000
یعنی‌ حتا میتونه ویرانگر باشه، الهام بخش باشه، حتا میتونه کاملا خنده دار باشه.
04:46
like my stupidاحمق Chineseچینی ها characterشخصیت mistakeاشتباه.
96
271000
3000
مثل اشتباه من درباره اون علامت چینی‌.
04:49
But just beingبودن wrongاشتباه
97
274000
3000
ولی‌ در اشتباه بودن بتنهایی، هیچ حس خاصی‌ نداره.
04:52
doesn't feel like anything.
98
277000
2000
ولی‌ در اشتباه بودن بتنهایی، هیچ حس خاصی‌ نداره.
04:54
I'll give you an analogyتقلید.
99
279000
3000
من براتون یه مثال میزنم. کارتونهای Loony Tunes رو یادتون میاد؟
04:57
Do you rememberیاد آوردن that Loonyلونیا Tunesآهنگ ها cartoonکارتون
100
282000
2000
من براتون یه مثال میزنم. کارتونهای Loony Tunes رو یادتون میاد؟
04:59
where there's this patheticتأسفبار - رقت انگیز coyoteکویوت
101
284000
2000
که یه گرگ صحرایی احساساتی توشه که همش داره مرغ فاخته رو دنبال میکنه و هیچ وقت هم نمیتونه بگیردش؟
05:01
who'sچه کسی است always chasingتعقیب and never catchingگرفتگی a roadrunnerراننده?
102
286000
2000
که یه گرگ صحرایی احساساتی توشه که همش داره مرغ فاخته رو دنبال میکنه و هیچ وقت هم نمیتونه بگیردش؟
05:03
In prettyبسیار much everyهرکدام episodeقسمت of this cartoonکارتون,
103
288000
3000
تقریبا در همه قسمتای این کارتون یه لحظه‌ای هست که گرگه داره دنبال مرغ میزنه،
05:06
there's a momentلحظه where the coyoteکویوت is chasingتعقیب the roadrunnerراننده
104
291000
2000
تقریبا در همه قسمتای این کارتون یه لحظه‌ای هست که گرگه داره دنبال مرغ ميكنه،
05:08
and the roadrunnerراننده runsاجرا می شود off a cliffصخره,
105
293000
2000
و مرغه میپره میره روی یه صخره، که خوب طبیعی هست، چون مرغ بال داره و میتونه این کار رو بکنه.
05:10
whichکه is fine -- he's a birdپرنده, he can flyپرواز.
106
295000
3000
و مرغه میپره میره روی یه صخره، که خوب طبیعی هست، چون مرغ بال داره و میتونه این کار رو بکنه.
05:13
But the thing is, the coyoteکویوت runsاجرا می شود off the cliffصخره right after him.
107
298000
4000
و نکته اینجاست که گرگه دنبالش میدوه و میره بالای صخره.
05:17
And what's funnyخنده دار --
108
302000
2000
و جالب اینجاست-- حد اقل اگه ۶ساله باشی‌ -- که گرگه هم کارش بامزه است.
05:19
at leastکمترین if you're sixشش yearsسالها oldقدیمی --
109
304000
2000
و جالب اینجاست-- حد اقل اگه ۶ساله باشی‌ -- که گرگه هم کارش بامزه است.
05:21
is that the coyote'sکویوت totallyکاملا fine too.
110
306000
2000
و جالب اینجاست-- حد اقل اگه ۶ساله باشی‌ -- که گرگه هم کارش بامزه است.
05:23
He just keepsنگه می دارد runningدر حال اجرا --
111
308000
2000
اون به دویدنش ادامه میده -- تا وقتی‌ که به پایین نگاه میکنه و متوجه میشه که وسط زمین و هوا ایستاده.
05:25
right up untilتا زمان the momentلحظه that he looksبه نظر می رسد down
112
310000
2000
اون به دویدنش ادامه میده -- تا وقتی‌ که به پایین نگاه میکنه و متوجه میشه که وسط زمین و هوا ایستاده.
05:27
and realizesمتوجه می شود that he's in mid-airهواپیما.
113
312000
3000
اون به دویدنش ادامه میده -- تا وقتی‌ که به پایین نگاه میکنه و متوجه میشه که وسط زمین و هوا ایستاده.
05:30
That's when he fallsسقوط.
114
315000
3000
توی این لحظه است که اون میافته پایین.
05:34
When we're wrongاشتباه about something --
115
319000
2000
وقتی‌ ما درباره چیزی در اشتباهیم، قبل از اینکه به اون پی‌ ببریم، ما مثل اون گرگه هستیم،
05:36
not when we realizeتحقق بخشیدن it, but before that --
116
321000
3000
وقتی‌ ما درباره چیزی در اشتباهیم، قبل از اینکه به اون پی‌ ببریم، ما مثل اون گرگه هستیم،
05:39
we're like that coyoteکویوت
117
324000
3000
لحظه‌ای که رفته بالای صخره و قبل از اینکه به پایین نگاه کنه.
05:42
after he's goneرفته off the cliffصخره and before he looksبه نظر می رسد down.
118
327000
3000
لحظه‌ای که رفته بالای صخره و قبل از اینکه به پایین نگاه کنه.
05:46
You know, we're alreadyقبلا wrongاشتباه,
119
331000
3000
حالا میدونیم که ما الان در اشتباهیم، میدونیم الان در خطریم، ولی‌ فکر می‌کنیم روی زمین سفت ایستادیم.
05:49
we're alreadyقبلا in troubleمشکل,
120
334000
2000
حالا میدونیم که ما الان در اشتباهیم، میدونیم الان در خطریم، ولی‌ فکر می‌کنیم روی زمین سفت ایستادیم.
05:51
but we feel like we're on solidجامد groundزمینی.
121
336000
3000
حالا میدونیم که ما الان در اشتباهیم، میدونیم الان در خطریم، ولی‌ فکر می‌کنیم روی زمین سفت ایستادیم.
05:55
So I should actuallyدر واقع correctدرست something I said a momentلحظه agoپیش.
122
340000
3000
الان وقتشه که چیزی که چند لحظه پیش گفتم رو درستش کنم. وقتی‌ آدم اشتباه می‌کنه هم یه حسّ خاصی‌ داره؛ احساس میکنه که حق با اونه.
05:58
It does feel like something to be wrongاشتباه;
123
343000
3000
الان وقتشه که چیزی که چند لحظه پیش گفتم رو درستش کنم. وقتی‌ آدم اشتباه می‌کنه هم یه حسّ خاصی‌ داره؛ احساس میکنه که حق با اونه.
06:01
it feelsاحساس می کند like beingبودن right.
124
346000
3000
الان وقتشه که چیزی که چند لحظه پیش گفتم رو درستش کنم. وقتی‌ آدم اشتباه می‌کنه هم یه حسّ خاصی‌ داره؛ احساس میکنه که حق با اونه.
06:04
(Laughterخنده)
125
349000
3000
(خنده)
06:07
So this is one reasonدلیل, a structuralساختاری reasonدلیل,
126
352000
3000
این یک دلیلشه، یک دلیل ساختاری، که نشون میده چرا ما در این حس "حق به جانب بودن" گیر می‌افتیم.
06:10
why we get stuckگیر insideداخل this feelingاحساس of rightnessراستی.
127
355000
2000
این یک دلیلشه، یک دلیل ساختاری، که نشون میده چرا ما در این حس "حق به جانب بودن" گیر می‌افتیم.
06:12
I call this errorخطا blindnessکوری.
128
357000
2000
من اسمشو میزارم "خطا-کوری".
06:14
Mostاکثر of the time,
129
359000
2000
بیشتر وقتها ما هیچ نشانه‌ای از درون دریافت نمیکنیم که به ما نشون بده که ما در اشتباهیم تا وقتی‌ که دیگه دیره.
06:16
we don't have any kindنوع of internalداخلی cueنشانه
130
361000
3000
بیشتر وقتها ما هیچ نشانه‌ای از درون دریافت نمیکنیم که به ما نشون بده که ما در اشتباهیم تا وقتی‌ که دیگه دیره.
06:19
to let us know that we're wrongاشتباه about something,
131
364000
2000
بیشتر وقتها ما هیچ نشانه‌ای از درون دریافت نمیکنیم که به ما نشون بده که ما در اشتباهیم تا وقتی‌ که دیگه دیره.
06:21
untilتا زمان it's too lateدیر است.
132
366000
3000
بیشتر وقتها ما هیچ نشانه‌ای از درون دریافت نمیکنیم که به ما نشون بده که ما در اشتباهیم تا وقتی‌ که دیگه دیره.
06:24
But there's a secondدومین reasonدلیل that we get stuckگیر insideداخل this feelingاحساس as well --
133
369000
3000
دلیل دومی‌ هم وجود داره که ما به خاطر اون در این حس گیر می‌افتیم، و این دومی‌ یه دلیل فرهنگیه.
06:27
and this one is culturalفرهنگی.
134
372000
2000
دلیل دومی‌ هم وجود داره که ما به خاطر اون در این حس گیر می‌افتیم، و این دومی‌ یه دلیل فرهنگیه.
06:30
Think back for a momentلحظه to elementaryابتدایی schoolمدرسه.
135
375000
3000
برای چند لحظه به زمان دبستانتون برگردید. البته این مال من نیستش.
06:33
You're sittingنشسته there in classکلاس,
136
378000
2000
شما نشستید سر کلاس و معلمتون داره برگه‌های امتحانی‌ رو بهتون میده. یکیش این شکلی‌ هست.
06:35
and your teacherمعلم is handingتحویل back quizمسابقه papersاوراق,
137
380000
3000
شما نشستید سر کلاس و معلمتون داره برگه‌های امتحانی‌ رو بهتون میده. یکیش این شکلی‌ هست.
06:38
and one of them looksبه نظر می رسد like this.
138
383000
2000
شما نشستید سر کلاس و معلمتون داره برگه‌های امتحانی‌ رو بهتون میده. یکیش این شکلی‌ هست.
06:40
This is not mineمال خودم, by the way.
139
385000
2000
البته این مال من نیستش.
06:42
(Laughterخنده)
140
387000
2000
(خنده)
06:44
So there you are in gradeمقطع تحصیلی schoolمدرسه,
141
389000
3000
خب شما دبستانی هستید و خیلی‌ خوب میدونید که این برگه مال کی‌ میتونه باشه.
06:47
and you know exactlyدقیقا what to think
142
392000
2000
خب شما دبستانی هستید و خیلی‌ خوب میدونید که این برگه مال کی‌ میتونه باشه.
06:49
about the kidبچه who got this paperکاغذ.
143
394000
3000
خب شما دبستانی هستید و خیلی‌ خوب میدونید که این برگه مال کی‌ میتونه باشه.
06:52
It's the dumbگنگ kidبچه, the troublemakerدردسر ساز,
144
397000
3000
مال اون شاگرد احمقه، که خیلی عذاب میده و هیچ وقت تکالیفشو انجام نمیده.
06:55
the one who never does his homeworkمشق شب.
145
400000
3000
مال اون شاگرد احمقه، که خیلی عذاب میده و هیچ وقت تکالیفشو انجام نمیده.
06:58
So by the time you are nineنه yearsسالها oldقدیمی,
146
403000
3000
پس شما وقتی‌ ۹ ساله هستید، اتوماتیک یاد میگیرید که اولا آدمایی که اشتباه میکنند، تنبل و بی‌-مسولیتند --
07:01
you've alreadyقبلا learnedیاد گرفتم, first of all,
147
406000
2000
پس شما وقتی‌ ۹ ساله هستید، اتوماتیک یاد میگیرید که اولا آدمایی که اشتباه میکنند، تنبل و بی‌-مسولیتند --
07:03
that people who get stuffچیز wrongاشتباه
148
408000
2000
پس شما وقتی‌ ۹ ساله هستید، اتوماتیک یاد میگیرید که اولا آدمایی که اشتباه میکنند، تنبل و بی‌-مسولیتند --
07:05
are lazyتنبل, irresponsibleبی مسئولیت dimwitsdimwits --
149
410000
3000
پس شما وقتی‌ ۹ ساله هستید، اتوماتیک یاد میگیرید که اولا آدمایی که اشتباه میکنند، تنبل و بی‌-مسولیتند --
07:08
and secondدومین of all,
150
413000
2000
دوماً راه رسیدن به موفقیت در زندگی‌ اینه که هیچوقت اشتباه نکنید.
07:10
that the way to succeedموفق باش in life
151
415000
2000
دوماً راه رسیدن به موفقیت در زندگی‌ اینه که هیچوقت اشتباه نکنید.
07:12
is to never make any mistakesاشتباهات.
152
417000
3000
دوماً راه رسیدن به موفقیت در زندگی‌ اینه که هیچوقت اشتباه نکنید.
07:16
We learnیاد گرفتن these really badبد lessonsدرس ها really well.
153
421000
4000
ما این درس‌های بد رو خیلی‌ خوب فرا میگیریم.
07:21
And a lot of us --
154
426000
2000
و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینه‌ای محقق می‌کنیم.
07:23
and I suspectمشکوک, especiallyبه خصوص a lot of us in this roomاتاق --
155
428000
4000
و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینه‌ای محقق می‌کنیم.
07:27
dealمعامله with them by just becomingتبدیل شدن به
156
432000
2000
و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینه‌ای محقق می‌کنیم.
07:29
perfectکامل little A studentsدانش آموزان,
157
434000
2000
و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینه‌ای محقق می‌کنیم.
07:31
perfectionistsکمال گرا, over-achieversبیش از حد موفق.
158
436000
3000
و بسیاری از ماها، مخصوصاً ما که در این سالن هستیم، این رو با بچه نمره اول بودنمون در هر زمینه‌ای محقق می‌کنیم.
07:34
Right,
159
439000
2000
درسته؟ آقای CFO ی ستاره شناس و دونده فوق العاده ماراتون؟
07:36
Mrآقای. CFOCFO, astrophysicistاستروفی فیزیکدان, ultra-marathonerفوق ماراتنر?
160
441000
4000
درسته؟ آقای CFO ی ستاره شناس و دونده فوق العاده ماراتون؟
07:40
(Laughterخنده)
161
445000
7000
(خنده)
07:47
You're all CFOCFO, astrophysicistsاستروفی فیزیکدانان, ultra-marathonersماراتن های فوق العاده, it turnsچرخش out.
162
452000
4000
نتیجه این می‌شه که همه شما یا CFO (مقام ارشد اقتصادی) هستید یا ستاره شناس یا دونده فوق العاده ماراتون. که البته این اشکالی نداره.
07:51
Okay, so fine.
163
456000
2000
نتیجه این می‌شه که همه شما یا CFO (مقام ارشد اقتصادی) هستید یا ستاره شناس یا دونده فوق العاده ماراتون. که البته این اشکالی نداره.
07:53
Exceptبجز that then we freakچیز غریب out
164
458000
3000
اشکال اونجایی پیدا می‌شه که ما بعد می‌خواهیم از زیر اشتباهاتمون شونه خالی‌ کنیم.
07:56
at the possibilityامکان پذیری that we'veما هستیم gottenدریافت کردم something wrongاشتباه.
165
461000
2000
اشکال اونجایی پیدا می‌شه که ما بعد می‌خواهیم از زیر اشتباهاتمون شونه خالی‌ کنیم.
07:58
Because accordingبا توجه to this,
166
463000
3000
چراکه طبق آنچه گفتم ما فکر می‌کنیم اگه ما اشتباه کنیم، حتما یه نقص یا عیبی داریم.
08:01
gettingگرفتن something wrongاشتباه
167
466000
2000
چراکه طبق آنچه گفتم ما فکر می‌کنیم اگه ما اشتباه کنیم، حتما یه نقص یا عیبی داریم.
08:03
meansبه معنای there's something wrongاشتباه with us.
168
468000
3000
چراکه طبق آنچه گفتم ما فکر می‌کنیم اگه ما اشتباه کنیم، حتما یه نقص یا عیبی داریم.
08:06
So we just insistاصرار کن that we're right,
169
471000
2000
پس ما اسرار بر درست بودن خود داریم چراکه به ما یه حس زیرک بودن ، مسئولیت پذیر بودن و امنی‌ میده.
08:08
because it makesباعث می شود us feel smartهوشمندانه and responsibleمسئول
170
473000
2000
پس ما اسرار بر درست بودن خود داریم چراکه به ما یه حس زیرک بودن ، مسئولیت پذیر بودن و امنی‌ میده.
08:10
and virtuousفضیلت and safeبی خطر.
171
475000
3000
پس ما اسرار بر درست بودن خود داریم چراکه به ما یه حس زیرک بودن ، مسئولیت پذیر بودن و امنی‌ میده.
08:14
So let me tell you a storyداستان.
172
479000
2000
پس بگذارید یه داستانی رو برایتان تعریف کنم،
08:16
A coupleزن و شوهر of yearsسالها agoپیش,
173
481000
2000
چند سال پیش یه خانوم میره به مرکزِ پزشکی ‌Beth Israel Deaconess برای انجام یه عمل جراحی.
08:18
a womanزن comesمی آید into Bethبث Israelاسرائيل Deaconessدیاکونس Medicalپزشکی Centerمرکز for a surgeryعمل جراحي.
174
483000
3000
چند سال پیش یه خانوم میره به مرکزِ پزشکی ‌Beth Israel Deaconess برای انجام یه عمل جراحی.
08:21
Bethبث Israel'sاسرائیل in Bostonبوستون.
175
486000
2000
این مرکز در بوستون قرار داره.
08:23
It's the teachingدرس دادن hospitalبیمارستان for Harvardهاروارد --
176
488000
2000
بیمارستان آموزشی هاروارد هست-- یکی‌ از بهترین آموزشگاه‌ها در آمریکا.
08:25
one of the bestبهترین hospitalsبیمارستان ها in the countryکشور.
177
490000
2000
بیمارستان آموزشی هاروارد هست-- یکی‌ از بهترین آموزشگاه‌ها در آمریکا.
08:27
So this womanزن comesمی آید in and she's takenگرفته شده into the operatingعامل roomاتاق.
178
492000
3000
این خانوم میاد داخل، به اتاق جراحی برده می‌شه، دکتر عمل رو انجام میده، بعد اونو بخیه میکنن و به ریکاوری میبرن.
08:30
She's anesthetizedبیهوشی, the surgeonجراح does his thing --
179
495000
2000
این خانوم میاد داخل، به اتاق جراحی برده می‌شه، دکتر عمل رو انجام میده، بعد اونو بخیه میکنن و به ریکاوری میبرن.
08:32
stitchesبخیه her back up, sendsمی فرستد her out to the recoveryبهبود roomاتاق.
180
497000
3000
این خانوم میاد داخل، به اتاق جراحی برده می‌شه، دکتر عمل رو انجام میده، بعد اونو بخیه میکنن و به ریکاوری میبرن.
08:35
Everything seemsبه نظر می رسد to have goneرفته fine.
181
500000
3000
همه چیز به نظر عادی میاد، بعد او به هوش میاد و به پاش نگاه میکنه، و میپرسه "چرا سمت اشتباه من باند پیچی‌ شده؟"
08:38
And she wakesبیدار می شود up, and she looksبه نظر می رسد down at herselfخودش,
182
503000
3000
همه چیز به نظر عادی میاد، بعد او به هوش میاد و به پاش نگاه میکنه، و میپرسه "چرا سمت اشتباه من باند پیچی‌ شده؟"
08:41
and she saysمی گوید, "Why is the wrongاشتباه sideسمت of my bodyبدن in bandagesباند?"
183
506000
4000
همه چیز به نظر عادی میاد، بعد او به هوش میاد و به پاش نگاه میکنه، و میپرسه "چرا سمت اشتباه من باند پیچی‌ شده؟"
08:45
Well the wrongاشتباه sideسمت of her bodyبدن is in bandagesباند
184
510000
3000
خب به این خاطر طرف دیگه بدنش توی بانداژ هست که دکتر یه عمل جراحی عمده رو روی پای چپش به جای راستش انجام داده.
08:48
because the surgeonجراح has performedانجام a majorعمده operationعمل
185
513000
2000
خب به این خاطر طرف دیگه بدنش توی بانداژ هست که دکتر یه عمل جراحی عمده رو روی پای چپش به جای راستش انجام داده.
08:50
on her left legپا insteadبجای of her right one.
186
515000
3000
خب به این خاطر طرف دیگه بدنش توی بانداژ هست که دکتر یه عمل جراحی عمده رو روی پای چپش به جای راستش انجام داده.
08:54
When the viceمعاون presidentرئيس جمهور for healthسلامتی careاهميت دادن qualityکیفیت at Bethبث Israelاسرائيل
187
519000
3000
وقتی‌ رئیس بیمارستان می‌خواد این تصادف رو توضیح بده، یه حرف خیلی‌ جالب میزنه.
08:57
spokeصحبت کرد about this incidentحادثه,
188
522000
3000
وقتی‌ رئیس بیمارستان می‌خواد این تصادف رو توضیح بده، یه حرف خیلی‌ جالب میزنه.
09:00
he said something very interestingجالب هست.
189
525000
3000
وقتی‌ رئیس بیمارستان می‌خواد این تصادف رو توضیح بده، یه حرف خیلی‌ جالب میزنه.
09:03
He said, "For whateverهر چه reasonدلیل,
190
528000
3000
میگه "به هر حال وقتی‌ جراح داشته جراحی میکرده، اون باور داشته که روی پای درست داره جراحی میکنه."
09:06
the surgeonجراح simplyبه سادگی feltنمد
191
531000
2000
میگه "به هر حال وقتی‌ جراح داشته جراحی میکرده، اون باور داشته که روی پای درست داره جراحی میکنه."
09:08
that he was on the correctدرست sideسمت of the patientصبور."
192
533000
2000
میگه "به هر حال وقتی‌ جراح داشته جراحی میکرده، اون باور داشته که روی پای درست داره جراحی میکنه."
09:10
(Laughterخنده)
193
535000
3000
(خنده)
09:15
The pointنقطه of this storyداستان
194
540000
2000
نکته این داستان اینه که باور داشتن بیش از حد به این حسِ حق به جانب بودن، میتونه خیلی‌ خطرناک باشه.
09:17
is that trustingاعتماد به نفس too much in the feelingاحساس
195
542000
3000
نکته این داستان اینه که باور داشتن بیش از حد به این حسِ حق به جانب بودن، میتونه خیلی‌ خطرناک باشه.
09:20
of beingبودن on the correctدرست sideسمت of anything
196
545000
3000
نکته این داستان اینه که باور داشتن بیش از حد به این حسِ حق به جانب بودن، میتونه خیلی‌ خطرناک باشه.
09:23
can be very dangerousخطرناک است.
197
548000
3000
نکته این داستان اینه که باور داشتن بیش از حد به این حسِ حق به جانب بودن، میتونه خیلی‌ خطرناک باشه.
09:26
This internalداخلی senseاحساس of rightnessراستی
198
551000
3000
این حسِ درونی حق به جانب بودن، که ما بسیاری مواقع تجربه‌اش می‌کنیم، یه راهنمای قابل اعتماد برای آنچه که در دنیای بیرون رخ میده نیست.
09:29
that we all experienceتجربه so oftenغالبا
199
554000
2000
این حسِ درونی حق به جانب بودن، که ما بسیاری مواقع تجربه‌اش می‌کنیم، یه راهنمای قابل اعتماد برای آنچه که در دنیای بیرون رخ میده نیست.
09:31
is not a reliableقابل اعتماد guideراهنما
200
556000
2000
این حسِ درونی حق به جانب بودن، که ما بسیاری مواقع تجربه‌اش می‌کنیم، یه راهنمای قابل اعتماد برای آنچه که در دنیای بیرون رخ میده نیست.
09:33
to what is actuallyدر واقع going on in the externalخارجی worldجهان.
201
558000
3000
این حسِ درونی حق به جانب بودن، که ما بسیاری مواقع تجربه‌اش می‌کنیم، یه راهنمای قابل اعتماد برای آنچه که در دنیای بیرون رخ میده نیست.
09:36
And when we actعمل کن like it is,
202
561000
2000
وقتی‌ ما اینگونه عمل کنیم، و احتمال اینکه اشتباه کردیم رو صفر بدونیم، نتیجه این می‌شه که
09:38
and we stop entertainingسرگرم کننده the possibilityامکان پذیری that we could be wrongاشتباه,
203
563000
4000
وقتی‌ ما اینگونه عمل کنیم، و احتمال اینکه اشتباه کردیم رو صفر بدونیم، نتیجه این می‌شه که
09:42
well that's when we endپایان up doing things
204
567000
2000
وقتی‌ ما اینگونه عمل کنیم، و احتمال اینکه اشتباه کردیم رو صفر بدونیم، نتیجه این می‌شه که
09:44
like dumpingدمیدن 200 millionمیلیون gallonsگالن of oilنفت into the Gulfخلیج فارس of Mexicoمکزیک,
205
569000
4000
مثلا ۲۰۰ میلیون گالن نفت رو در خلیج مکزیک می‌ریزیم، یا اقتصاد جهانی‌ رو اینگونه نابود می‌کنیم.
09:48
or torpedoingاژدر the globalجهانی است economyاقتصاد.
206
573000
3000
مثلا ۲۰۰ میلیون گالن نفت رو در خلیج مکزیک می‌ریزیم، یا اقتصاد جهانی‌ رو اینگونه نابود می‌کنیم.
09:52
So this is a hugeبزرگ practicalکاربردی problemمسئله.
207
577000
3000
پس این یه مشکل عظیم عملی‌ در پیش روی ماست، همچنین مشکل اجتماعی عظیم.
09:55
But it's alsoهمچنین a hugeبزرگ socialاجتماعی problemمسئله.
208
580000
3000
پس این یه مشکل عظیم عملی‌ در پیش روی ماست، همچنین مشکل اجتماعی عظیم.
09:58
Think for a momentلحظه about what it meansبه معنای to feel right.
209
583000
4000
یه لحظه فکر کنید کاملا حق به جانب بودن یعنی‌ چی‌؟ یعنی‌ اینکه تو معتقدی که افکار تو انعکاس ۱۰۰% واقعیت هستند.
10:02
It meansبه معنای that you think that your beliefsاعتقادات
210
587000
2000
یه لحظه فکر کنید کاملا حق به جانب بودن یعنی‌ چی‌؟ یعنی‌ اینکه تو معتقدی که افکار تو انعکاس ۱۰۰% واقعیت هستند.
10:04
just perfectlyکاملا reflectمنعکس کننده realityواقعیت.
211
589000
3000
یه لحظه فکر کنید کاملا حق به جانب بودن یعنی‌ چی‌؟ یعنی‌ اینکه تو معتقدی که افکار تو انعکاس ۱۰۰% واقعیت هستند.
10:07
And when you feel that way,
212
592000
2000
وقتی‌ که اینگونه بیندیشی، باید به این سوال بتونی‌ جواب بدی، چطور افرادی که با تو مخالفند رو متقاعد میکنی‌؟
10:09
you've got a problemمسئله to solveحل,
213
594000
2000
وقتی‌ که اینگونه بیندیشی، باید به این سوال بتونی‌ جواب بدی، چطور افرادی که با تو مخالفند رو متقاعد میکنی‌؟
10:11
whichکه is, how are you going to explainتوضیح
214
596000
2000
وقتی‌ که اینگونه بیندیشی، باید به این سوال بتونی‌ جواب بدی، چطور افرادی که با تو مخالفند رو متقاعد میکنی‌؟
10:13
all of those people who disagreeمخالف بودن with you?
215
598000
3000
وقتی‌ که اینگونه بیندیشی، باید به این سوال بتونی‌ جواب بدی، چطور افرادی که با تو مخالفند رو متقاعد میکنی‌؟
10:16
It turnsچرخش out, mostاکثر of us explainتوضیح those people the sameیکسان way,
216
601000
3000
اکثر ما‌ها با توسل به یه سری توجیهات تأسف بار سعی‌ در جوابگویی داریم.
10:19
by resortingتوسل به to a seriesسلسله of unfortunateمتاسفم assumptionsمفروضات.
217
604000
3000
اکثر ما‌ها با توسل به یه سری توجیهات تأسف بار سعی‌ در جوابگویی داریم.
10:23
The first thing we usuallyمعمولا do when someoneکسی disagreesمخالفم with us
218
608000
3000
در چنین مواقعی اولین کاری که می‌کنیم اینه که تصور می‌کنیم که اونا نادان هستند.
10:26
is we just assumeفرض they're ignorantنادان.
219
611000
3000
در چنین مواقعی اولین کاری که می‌کنیم اینه که تصور می‌کنیم که اونا نادان هستند.
10:29
They don't have accessدسترسی به to the sameیکسان informationاطلاعات that we do,
220
614000
2000
اونا به اطلاعاتی که ما داریم دسترسی‌ ندارند، و اگه ما اونا رو در اختیارشون قرار بدیم، حتما به تیم ما میپیوندند.
10:31
and when we generouslyسخاوتمندانه shareاشتراک گذاری that informationاطلاعات with them,
221
616000
3000
اونا به اطلاعاتی که ما داریم دسترسی‌ ندارند، و اگه ما اونا رو در اختیارشون قرار بدیم، حتما به تیم ما میپیوندند.
10:34
they're going to see the lightسبک and come on over to our teamتیم.
222
619000
3000
اونا به اطلاعاتی که ما داریم دسترسی‌ ندارند، و اگه ما اونا رو در اختیارشون قرار بدیم، حتما به تیم ما میپیوندند.
10:37
When that doesn't work,
223
622000
3000
وقتی‌ این هم به درد نخوره و ببینیم که اونا دقیقاً به همون اطلاعاتی‌ دسترسی‌ دارن که ما داریم، وهنوز با مامخالفند،
10:40
when it turnsچرخش out those people have all the sameیکسان factsحقایق that we do
224
625000
2000
وقتی‌ این هم به درد نخوره و ببینیم که اونا دقیقاً به همون اطلاعاتی‌ دسترسی‌ دارن که ما داریم، وهنوز با مامخالفند،
10:42
and they still disagreeمخالف بودن with us,
225
627000
2000
وقتی‌ این هم به درد نخوره و ببینیم که اونا دقیقاً به همون اطلاعاتی‌ دسترسی‌ دارن که ما داریم، وهنوز با مامخالفند،
10:44
then we moveحرکت on to a secondدومین assumptionفرض,
226
629000
2000
اونوقت ما به یه تصور ثانوی رو میاریم؛ اینکه اونا احمقند.
10:46
whichکه is that they're idiotsاحمق ها.
227
631000
2000
اونوقت ما به یه تصور ثانوی رو میاریم؛ اینکه اونا احمقند.
10:48
(Laughterخنده)
228
633000
2000
(خنده)
10:50
They have all the right piecesقطعات of the puzzleپازل,
229
635000
2000
همه قطعه‌‌‌های پازل رو دارن، ولی‌ احمق تر از اونن که بتونن کنار هم بگذارن.
10:52
and they are too moronicمورنوسی to put them togetherبا یکدیگر correctlyبه درستی.
230
637000
3000
همه قطعه‌‌‌های پازل رو دارن، ولی‌ احمق تر از اونن که بتونن کنار هم بگذارن.
10:55
And when that doesn't work,
231
640000
2000
و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی‌ همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
10:57
when it turnsچرخش out that people who disagreeمخالف بودن with us
232
642000
3000
و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی‌ همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
11:00
have all the sameیکسان factsحقایق we do
233
645000
2000
و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی‌ همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
11:02
and are actuallyدر واقع prettyبسیار smartهوشمندانه,
234
647000
3000
و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی‌ همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
11:05
then we moveحرکت on to a thirdسوم assumptionفرض:
235
650000
3000
و باز اگه دیدیم که اونا هنوزم با ما مخالفان و از طرفی‌ همچین احمق هم نیستند، اونوقت به تصور سوم پناه میبریم:
11:08
they know the truthحقیقت,
236
653000
3000
اونا حقیقت رو میدونند و عمدا دارن برای رسیدن به اهداف نحس خودشون خرابش می‌کنن.
11:11
and they are deliberatelyعمدا distortingتحریف it
237
656000
2000
اونا حقیقت رو میدونند و عمدا دارن برای رسیدن به اهداف نحس خودشون خرابش می‌کنن.
11:13
for theirخودشان ownخودت malevolentخشونت آمیز purposesاهداف.
238
658000
3000
اونا حقیقت رو میدونند و عمدا دارن برای رسیدن به اهداف نحس خودشون خرابش می‌کنن.
11:17
So this is a catastropheفاجعه.
239
662000
2000
خب این یه افتضاح بزرگه.
11:19
This attachmentضمیمه to our ownخودت rightnessراستی
240
664000
3000
این اصرار ما بر محق بودنمان باعث می‌شه که نتونیم در موقع لزوم جلوی اشتباهات رو بگیریم و نیز باعث میشه با همدیگر بسیار بد رفتار کنیم.
11:22
keepsنگه می دارد us from preventingجلوگیری از mistakesاشتباهات
241
667000
2000
این اصرار ما بر محق بودنمان باعث می‌شه که نتونیم در موقع لزوم جلوی اشتباهات رو بگیریم و نیز باعث میشه با همدیگر بسیار بد رفتار کنیم.
11:24
when we absolutelyکاملا need to
242
669000
2000
این اصرار ما بر محق بودنمان باعث می‌شه که نتونیم در موقع لزوم جلوی اشتباهات رو بگیریم و نیز باعث میشه با همدیگر بسیار بد رفتار کنیم.
11:26
and causesعلل us to treatدرمان شود eachهر یک other terriblyوحشتناک.
243
671000
3000
این اصرار ما بر محق بودنمان باعث می‌شه که نتونیم در موقع لزوم جلوی اشتباهات رو بگیریم و نیز باعث میشه با همدیگر بسیار بد رفتار کنیم.
11:30
But to me, what's mostاکثر bafflingناراحت
244
675000
2000
برای من غم انگیز‌ترین بخش اینه که دیگه نمیتونیم مثل انسان با هم رفتار کنیم.
11:32
and mostاکثر tragicغم انگیز about this
245
677000
3000
برای من غم انگیز‌ترین بخش اینه که دیگه نمیتونیم مثل انسان با هم رفتار کنیم.
11:35
is that it missesاز دست رفته the wholeکل pointنقطه of beingبودن humanانسان.
246
680000
4000
برای من غم انگیز‌ترین بخش اینه که دیگه نمیتونیم مثل انسان با هم رفتار کنیم.
11:39
It's like we want to imagineتصور کن
247
684000
2000
مثل این میمونه که ما میخوایم باور کنیم که ذهن ما مثل یه پنجره شفاف میمونه که ما از درون اون به دنیای بیرون نگاه می‌کنیم و حقایق رو درمیابیم.
11:41
that our mindsذهنها are just these perfectlyکاملا translucentنیمه شفاف windowsپنجره ها
248
686000
3000
مثل این میمونه که ما میخوایم باور کنیم که ذهن ما مثل یه پنجره شفاف میمونه که ما از درون اون به دنیای بیرون نگاه می‌کنیم و حقایق رو درمیابیم.
11:44
and we just gazeخیره شدن out of them
249
689000
2000
مثل این میمونه که ما میخوایم باور کنیم که ذهن ما مثل یه پنجره شفاف میمونه که ما از درون اون به دنیای بیرون نگاه می‌کنیم و حقایق رو درمیابیم.
11:46
and describeتوصیف کردن the worldجهان as it unfoldsآشکار می شود.
250
691000
3000
مثل این میمونه که ما میخوایم باور کنیم که ذهن ما مثل یه پنجره شفاف میمونه که ما از درون اون به دنیای بیرون نگاه می‌کنیم و حقایق رو درمیابیم.
11:49
And we want everybodyهمه elseچیز دیگری to gazeخیره شدن out of the sameیکسان windowپنجره
251
694000
2000
و انتظار داریم که دیگران هم از همین پنجره به بیرون نگاه کنند، و دقیقاً همون چیزی رو ببینند که ما دیدیم.
11:51
and see the exactدقیق sameیکسان thing.
252
696000
2000
و انتظار داریم که دیگران هم از همین پنجره به بیرون نگاه کنند، و دقیقاً همون چیزی رو ببینند که ما دیدیم.
11:53
That is not trueدرست است,
253
698000
2000
این صحیح نیست و اگر چنین می‌بود زندگی‌ واقعا یکنواخت میشد.
11:55
and if it were, life would be incrediblyطور باور نکردنی boringحوصله سر بر.
254
700000
3000
این صحیح نیست و اگر چنین می‌بود زندگی‌ واقعا یکنواخت میشد.
11:58
The miracleمعجزه of your mindذهن
255
703000
3000
معجزه ذهن شما به این نیست که دنیا رو اونجوری که هست می‌بینه، بلکه به اینه که دنیا رو اونجوری که نیست می‌بینه.
12:01
isn't that you can see the worldجهان as it is.
256
706000
3000
معجزه ذهن شما به این نیست که دنیا رو اونجوری که هست می‌بینه، بلکه به اینه که دنیا رو اونجوری که نیست می‌بینه.
12:05
It's that you can see the worldجهان as it isn't.
257
710000
3000
معجزه ذهن شما به این نیست که دنیا رو اونجوری که هست می‌بینه، بلکه به اینه که دنیا رو اونجوری که نیست می‌بینه.
12:09
We can rememberیاد آوردن the pastگذشته,
258
714000
2000
ما گذشته رو به یاد میاریم و به آینده فکر می‌کنیم، میتونیم در افکارمون خودمون رو جای دیگری بذاریم.
12:11
and we can think about the futureآینده,
259
716000
3000
ما گذشته رو به یاد میاریم و به آینده فکر می‌کنیم، میتونیم در افکارمون خودمون رو جای دیگری بذاریم.
12:14
and we can imagineتصور کن what it's like
260
719000
2000
ما گذشته رو به یاد میاریم و به آینده فکر می‌کنیم، میتونیم در افکارمون خودمون رو جای دیگری بذاریم.
12:16
to be some other personفرد in some other placeمحل.
261
721000
3000
ما گذشته رو به یاد میاریم و به آینده فکر می‌کنیم، میتونیم در افکارمون خودمون رو جای دیگری بذاریم.
12:19
And we all do this a little differentlyمتفاوت است,
262
724000
2000
همه ما این کارها رو به گونه‌ای متفاوت از دیگری می‌کنیم، به همین خاطر ما به آسمان شب نگاه می‌کنیم و این رو میبینیم،
12:21
whichکه is why we can all look up at the sameیکسان night skyآسمان
263
726000
2000
همه ما این کارها رو به گونه‌ای متفاوت از دیگری می‌کنیم، به همین خاطر ما به آسمان شب نگاه می‌کنیم و این رو میبینیم،
12:23
and see this
264
728000
2000
همچنین این رو،
12:25
and alsoهمچنین this
265
730000
2000
همچنین این رو،
12:27
and alsoهمچنین this.
266
732000
3000
همچنین این رو.
12:30
And yeah, it is alsoهمچنین why we get things wrongاشتباه.
267
735000
3000
و بله، شاید به این خاطره که ما گاهی‌ اشتباه متوجه میشیم.
12:34
1,200 yearsسالها before Descartesدکارت said his famousمشهور thing
268
739000
2000
دکارت ۱۲۰۰ سال پیش گفت "من فکر می‌کنم، پس هستم."،
12:36
about "I think thereforeاز این رو I am,"
269
741000
2000
دکارت ۱۲۰۰ سال پیش گفت "من فکر می‌کنم، پس هستم."،
12:38
this guy, Stسنت. Augustineآگوستین, satنشسته down
270
743000
2000
در حالیه این فرد، سنت اگوستین، نشست و نوشت: "من اشتباه میکنم، پس هستم."
12:40
and wroteنوشت "Fallorفالور ergoergo sumمجموع" --
271
745000
3000
در حالیه این فرد، سنت اگوستین، نشست و نوشت: "من اشتباه میکنم، پس هستم."
12:43
"I errاشتباه thereforeاز این رو I am."
272
748000
4000
در حالیه این فرد، سنت اگوستین، نشست و نوشت: "من اشتباه میکنم، پس هستم."
12:47
Augustineآگوستین understoodفهمید
273
752000
2000
اگوستین دریافته بود که توانایی‌ ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
12:49
that our capacityظرفیت to screwپیچ up,
274
754000
2000
اگوستین دریافته بود که توانایی‌ ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
12:51
it's not some kindنوع of embarrassingشرم آور defectکاستی
275
756000
2000
اگوستین دریافته بود که توانایی‌ ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
12:53
in the humanانسان systemسیستم,
276
758000
2000
اگوستین دریافته بود که توانایی‌ ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
12:55
something we can eradicateریشه کن کردن or overcomeغلبه بر.
277
760000
3000
اگوستین دریافته بود که توانایی‌ ما در اشتباه کردن یه نقص شرم آور در سیستم بشری نیست، چیزی که ما بتونیم درستش کنیم یا از بین ببریمش.
12:58
It's totallyکاملا fundamentalاساسی to who we are.
278
763000
3000
این اساس آنچیزی هست که ما هستیم. چون غیر از خدا کسی‌ نمیدونه اون بیرون چه خبره.
13:01
Because, unlikeبر خلاف God,
279
766000
2000
این اساس آنچیزی هست که ما هستیم. چون غیر از خدا کسی‌ نمیدونه اون بیرون چه خبره.
13:03
we don't really know what's going on out there.
280
768000
3000
این اساس آنچیزی هست که ما هستیم. چون غیر از خدا کسی‌ نمیدونه اون بیرون چه خبره.
13:06
And unlikeبر خلاف all of the other animalsحیوانات,
281
771000
3000
و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی‌ و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگی‌های ما می‌باشد.
13:09
we are obsessedغرق with tryingتلاش کن to figureشکل it out.
282
774000
4000
و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی‌ و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگی‌های ما می‌باشد.
13:13
To me, this obsessionوسواس
283
778000
2000
و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی‌ و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگی‌های ما می‌باشد.
13:15
is the sourceمنبع and rootریشه
284
780000
2000
و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی‌ و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگی‌های ما می‌باشد.
13:17
of all of our productivityبهره وری and creativityخلاقیت.
285
782000
3000
و بر خلاف دیگر حیوانات، ما در صدد کشف آن هستیم. برای من این سعی‌ و تلاش ما، منبع و ریشه تمام خلاقیتها و سازندگی‌های ما می‌باشد.
13:20
Last yearسال, for variousمختلف reasonsدلایل,
286
785000
3000
سال پیش به دلایل مختلف، نشستم و به قسمتهای مختلف برنامه رادیویی "این زندگی‌ آمریکایی" گوش دادم.
13:23
I foundپیدا شد myselfخودم listeningاستماع to a lot of episodesقسمت ها
287
788000
2000
سال پیش به دلایل مختلف، نشستم و به قسمتهای مختلف برنامه رادیویی "این زندگی‌ آمریکایی" گوش دادم.
13:25
of the Publicعمومی Radioرادیو showنشان بده This Americanآمریکایی Life.
288
790000
2000
سال پیش به دلایل مختلف، نشستم و به قسمتهای مختلف برنامه رادیویی "این زندگی‌ آمریکایی" گوش دادم.
13:27
And so I'm listeningاستماع and I'm listeningاستماع,
289
792000
3000
گوش میدادم و گوش میدادم تا اینکه یه لحظه حس کردم همه داستانها غلط به نظر میان.
13:30
and at some pointنقطه, I startشروع کن feelingاحساس
290
795000
3000
گوش میدادم و گوش میدادم تا اینکه یه لحظه حس کردم همه داستانها غلط به نظر میان.
13:33
like all the storiesداستان ها are about beingبودن wrongاشتباه.
291
798000
3000
گوش میدادم و گوش میدادم تا اینکه یه لحظه حس کردم همه داستانها غلط به نظر میان.
13:37
And my first thought was,
292
802000
2000
اول فکر کردم من قاطی کردم. من یه زن دیوونهِ اشتباه کن هستم.
13:39
"I've lostکم شده it.
293
804000
2000
اول فکر کردم من قاطی کردم. من یه زن دیوونهِ اشتباه کن هستم.
13:41
I've becomeتبدیل شدن به the crazyدیوانه wrongnessاشتباه ladyخانم.
294
806000
2000
اول فکر کردم من قاطی کردم. من یه زن دیوونهِ اشتباه کن هستم.
13:43
I just imaginedتصور it everywhereدر همه جا,"
295
808000
2000
هر چی‌ که فکر کنید به ذهنم میرسید.
13:45
whichکه has happenedاتفاق افتاد.
296
810000
2000
هر چی‌ که فکر کنید به ذهنم میرسید.
13:47
But a coupleزن و شوهر of monthsماه ها laterبعد,
297
812000
2000
ولی‌ چند ماه بعد باIra Glass که میزبان این شو رادیویی بود، یه مصاحبه داشتم.
13:49
I actuallyدر واقع had a chanceشانس to interviewمصاحبه Iraایرا Glassشیشه, who'sچه کسی است the hostمیزبان of the showنشان بده.
298
814000
2000
ولی‌ چند ماه بعد باIra Glass که میزبان این شو رادیویی بود، یه مصاحبه داشتم.
13:51
And I mentionedذکر شده this to him,
299
816000
2000
در این باره ازش پرسیدم اون گفت، "نه، درسته.
13:53
and he was like, "No actuallyدر واقع, that's trueدرست است.
300
818000
3000
در این باره ازش پرسیدم اون گفت، "نه، درسته.
13:56
In factواقعیت," he saysمی گوید,
301
821000
2000
، اتفاقا ما یه شوخی می‌کنیم در اینباره، میگیم که همه برنامه‌های ما یه رمز مشترک داره."
13:58
"as a staffکارکنان, we jokeجوک
302
823000
2000
، اتفاقا ما یه شوخی می‌کنیم در اینباره، میگیم که همه برنامه‌های ما یه رمز مشترک داره."
14:00
that everyهرکدام singleتنها episodeقسمت of our showنشان بده
303
825000
2000
، اتفاقا ما یه شوخی می‌کنیم در اینباره، میگیم که همه برنامه‌های ما یه رمز مشترک داره."
14:02
has the sameیکسان crypto-themeرمزنگاری موضوع.
304
827000
3000
، اتفاقا ما یه شوخی می‌کنیم در اینباره، میگیم که همه برنامه‌های ما یه رمز مشترک داره."
14:05
And the crypto-themeرمزنگاری موضوع is:
305
830000
2000
و اون رمز مشترک اینه "من همیشه فکر میکنم این اتفاق قراره بیفته ولی‌ بر عکس اون میشه."
14:07
'I thought this one thing was going to happenبه وقوع پیوستن
306
832000
3000
و اون رمز مشترک اینه "من همیشه فکر میکنم این اتفاق قراره بیفته ولی‌ بر عکس اون میشه."
14:10
and something elseچیز دیگری happenedاتفاق افتاد insteadبجای.'
307
835000
3000
و اون رمز مشترک اینه "من همیشه فکر میکنم این اتفاق قراره بیفته ولی‌ بر عکس اون میشه."
14:13
And the thing is," saysمی گوید Iraایرا Glassشیشه, "we need this.
308
838000
3000
او اضافه میکنه که "ما به این نیاز داریم که برنامه رو جلو ببریم."
14:16
We need these momentsلحظات
309
841000
2000
او اضافه میکنه که "ما به این نیاز داریم که برنامه رو جلو ببریم."
14:18
of surpriseتعجب and reversalواژگونی and wrongnessاشتباه
310
843000
2000
او اضافه میکنه که "ما به این نیاز داریم که برنامه رو جلو ببریم."
14:20
to make these storiesداستان ها work."
311
845000
2000
او اضافه میکنه که "ما به این نیاز داریم که برنامه رو جلو ببریم."
14:22
And for the restباقی مانده of us, audienceحضار membersاعضا,
312
847000
2000
و برای ما، چه به عنوان شنونده چه خواننده، ما خوراکمون این چیزاست.
14:24
as listenersشنوندگان, as readersخوانندگان,
313
849000
3000
و برای ما، چه به عنوان شنونده چه خواننده، ما خوراکمون این چیزاست.
14:27
we eatخوردن this stuffچیز up.
314
852000
2000
و برای ما، چه به عنوان شنونده چه خواننده، ما خوراکمون این چیزاست.
14:29
We love things like plotطرح twistsپیچش
315
854000
3000
ما عاشق پیچ و تاب دادن داستان، شاه ماهی‌ قرمز، یا پایان غیر منتظره هستیم.
14:32
and redقرمز herringsمراتع and surpriseتعجب endingsپایان دادن.
316
857000
3000
ما عاشق پیچ و تاب دادن داستان، شاه ماهی‌ قرمز، یا پایان غیر منتظره هستیم.
14:35
When it comesمی آید to our storiesداستان ها,
317
860000
3000
وقتی‌ نوبت به داستان خودمون میرسه دوست داریم چیز دیگه باشیم.
14:38
we love beingبودن wrongاشتباه.
318
863000
3000
وقتی‌ نوبت به داستان خودمون میرسه دوست داریم چیز دیگه باشیم.
14:41
But, you know, our storiesداستان ها are like this
319
866000
2000
ولی‌ میدونید، داستان ما دقیقا همینطوره، چون زندگیمون هم همینطوره.
14:43
because our livesزندگی می کند are like this.
320
868000
3000
ولی‌ میدونید، داستان ما دقیقا همینطوره، چون زندگیمون هم همینطوره.
14:46
We think this one thing is going to happenبه وقوع پیوستن
321
871000
3000
ما فکر می‌کنیم این اتفاق باید بیفته ولی‌ به جاش چیز دیگه‌ای صورت میگیره.
14:49
and something elseچیز دیگری happensاتفاق می افتد insteadبجای.
322
874000
3000
ما فکر می‌کنیم این اتفاق باید بیفته ولی‌ به جاش چیز دیگه‌ای صورت میگیره.
14:52
Georgeجورج Bushبوته thought he was going to invadeحمله کردن Iraqعراق,
323
877000
2000
جرج بوش فکر میکرد به عراق حمله میکنه و کلی‌ سلاح کشتار دسته جمعی‌ پیدا میکنیه،
14:54
find a bunchدسته ای of weaponsاسلحه of massجرم destructionتخریب,
324
879000
2000
جرج بوش فکر میکرد به عراق حمله میکنه و کلی‌ سلاح کشتار دسته جمعی‌ پیدا میکنیه،
14:56
liberateآزادی the people and bringآوردن democracyدموکراسی to the Middleمیانه Eastشرق.
325
881000
3000
مردم رو لیبرال می‌کنه و دمکراسی به خاور میانه میبره. ولی‌ بجاش اتفاق دیگری افتاد.
15:00
And something elseچیز دیگری happenedاتفاق افتاد insteadبجای.
326
885000
2000
مردم رو لیبرال می‌کنه و دمکراسی به خاور میانه میبره. ولی‌ بجاش اتفاق دیگری افتاد.
15:03
And Hosniحسنی Mubarakمبارک
327
888000
2000
حسنی مبارک فکر میکرد برای همیشه دیکتاتور مصر باقی‌ میمونه، و اگه خیلی‌ پیر یا مریض شد
15:05
thought he was going to be the dictatorدیکتاتور of Egyptمصر for the restباقی مانده of his life,
328
890000
2000
حسنی مبارک فکر میکرد برای همیشه دیکتاتور مصر باقی‌ میمونه، و اگه خیلی‌ پیر یا مریض شد
15:07
untilتا زمان he got too oldقدیمی or too sickبیمار
329
892000
2000
حسنی مبارک فکر میکرد برای همیشه دیکتاتور مصر باقی‌ میمونه، و اگه خیلی‌ پیر یا مریض شد
15:09
and could passعبور the reignsحاکم می شود of powerقدرت ontoبه سوی his sonفرزند پسر.
330
894000
3000
سلطنت رو به پسرش واگذار میکنه. ولی‌ بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:12
And something elseچیز دیگری happenedاتفاق افتاد insteadبجای.
331
897000
3000
سلطنت رو به پسرش واگذار میکنه. ولی‌ بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:16
And maybe you thought
332
901000
2000
شاید شما فکر میکردید با محبوب دبیرستانی‌ تون ازدواج میکنید به شهر خودتون میرید و اونجا بچه دار میشید. بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:18
you were going to growرشد up and marryازدواج کن your highبالا schoolمدرسه sweetheartعزیزم
333
903000
2000
شاید شما فکر میکردید با محبوب دبیرستانی‌ تون ازدواج میکنید به شهر خودتون میرید و اونجا بچه دار میشید. بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:20
and moveحرکت back to your hometownزادگاه and raiseبالا بردن a bunchدسته ای of kidsبچه ها togetherبا یکدیگر.
334
905000
3000
شاید شما فکر میکردید با محبوب دبیرستانی‌ تون ازدواج میکنید به شهر خودتون میرید و اونجا بچه دار میشید. بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:24
And something elseچیز دیگری happenedاتفاق افتاد insteadبجای.
335
909000
3000
شاید شما فکر میکردید با محبوب دبیرستانی‌ تون ازدواج میکنید به شهر خودتون میرید و اونجا بچه دار میشید. بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:27
And I have to tell you
336
912000
2000
داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:29
that I thought I was writingنوشتن an incrediblyطور باور نکردنی nerdynerdy bookکتاب
337
914000
2000
داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:31
about a subjectموضوع everybodyهمه hatesمتنفرم
338
916000
2000
داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:33
for an audienceحضار that would never materializeتحقق یابد.
339
918000
3000
داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:36
And something elseچیز دیگری happenedاتفاق افتاد insteadبجای.
340
921000
2000
داشتم یه کتاب جالب مینوشتم برای تماشاچیانی که هیچ وقت قدرش رو نمیدونستند، و بجاش اتفاق دیگه‌ای افتاد.
15:38
(Laughterخنده)
341
923000
2000
(خنده)
15:40
I mean, this is life.
342
925000
2000
می‌خوام بگم زندگی‌ همینه، چه خوب چه بد، ما این داستانهای باور نکردنی رو دربارهٔ دنیای اطرافمون میسازیم،
15:42
For good and for illبیمار,
343
927000
2000
می‌خوام بگم زندگی‌ همینه، چه خوب چه بد، ما این داستانهای باور نکردنی رو دربارهٔ دنیای اطرافمون میسازیم،
15:44
we generateتولید کنید these incredibleباور نکردنی storiesداستان ها
344
929000
3000
می‌خوام بگم زندگی‌ همینه، چه خوب چه بد، ما این داستانهای باور نکردنی رو دربارهٔ دنیای اطرافمون میسازیم،
15:47
about the worldجهان around us,
345
932000
2000
می‌خوام بگم زندگی‌ همینه، چه خوب چه بد، ما این داستانهای باور نکردنی رو دربارهٔ دنیای اطرافمون میسازیم،
15:49
and then the worldجهان turnsچرخش around and astonishesشگفت زده می شود us.
346
934000
3000
بعد دنیا اونو میچرخونه و ما رو متحیر میکنه.
15:55
No offenseتوهین, but this entireکل conferenceکنفرانس
347
940000
3000
ناراحت نشید ولی‌ ادامه کنفرانس امروز دربارهٔ توانایی‌ ما در اشتباه برداشت کردن چیز‌هاست.
15:58
is an unbelievableباور نکردنی monumentبنای تاریخی
348
943000
2000
ناراحت نشید ولی‌ ادامه کنفرانس امروز دربارهٔ توانایی‌ ما در اشتباه برداشت کردن چیز‌هاست.
16:00
to our capacityظرفیت to get stuffچیز wrongاشتباه.
349
945000
2000
ناراحت نشید ولی‌ ادامه کنفرانس امروز دربارهٔ توانایی‌ ما در اشتباه برداشت کردن چیز‌هاست.
16:02
We just spentصرف شده an entireکل weekهفته
350
947000
2000
ما هر هفته وقت میذاریم و درباره نوآوری‌ها و دست آوردهای جدید حرف می‌زنیم.
16:04
talkingصحبت کردن about innovationsنوآوری ها and advancementsپیشرفت ها
351
949000
2000
ما هر هفته وقت میذاریم و درباره نوآوری‌ها و دست آوردهای جدید حرف می‌زنیم.
16:06
and improvementsپیشرفت ها,
352
951000
2000
ما هر هفته وقت میذاریم و درباره نوآوری‌ها و دست آوردهای جدید حرف می‌زنیم.
16:08
but you know why we need all of those innovationsنوآوری ها
353
953000
3000
ولی‌ میدونید چرا به همه این چیزا نیاز داریم؟
16:11
and advancementsپیشرفت ها and improvementsپیشرفت ها?
354
956000
2000
ولی‌ میدونید چرا به همه این چیزا نیاز داریم؟
16:13
Because halfنیم the stuffچیز
355
958000
2000
چون نیمی از موضوعات که از همه جالب تر بودند
16:15
that's the mostاکثر mind-bogglingذهن غم انگیز and world-alteringتغییر جهان --
356
960000
3000
چون نیمی از موضوعات که از همه جالب تر بودند
16:18
TEDTED 1998 --
357
963000
2000
مثل TED ۱۹۹۸
16:20
ehخب.
358
965000
2000
-- هان --
16:22
(Laughterخنده)
359
967000
4000
(خنده)
16:26
Didn't really work out that way, did it?
360
971000
2000
اونجوری که باید کار نکردند، کردند؟
16:28
(Laughterخنده)
361
973000
2000
(خنده)
16:30
Where'sکجاست؟ my jetجت packبسته, Chrisکریس?
362
975000
3000
جت من، کریس، کجاست که منو بفرسته بیرون؟
16:33
(Laughterخنده)
363
978000
4000
(خنده)
16:37
(Applauseتشویق و تمجید)
364
982000
5000
(تشویق)
16:42
So here we are again.
365
987000
3000
خب ما دوباره اینجا ایم و این همانطور که باید باشه هست. ما یه ایده جدید میدیم، یه داستان جدید ارائه می‌کنیم.
16:45
And that's how it goesمی رود.
366
990000
2000
خب ما دوباره اینجا ایم و این همانطور که باید باشه هست. ما یه ایده جدید میدیم، یه داستان جدید ارائه می‌کنیم.
16:47
We come up with anotherیکی دیگر ideaاندیشه.
367
992000
2000
خب ما دوباره اینجا ایم و این همانطور که باید باشه هست. ما یه ایده جدید میدیم، یه داستان جدید ارائه می‌کنیم.
16:49
We tell anotherیکی دیگر storyداستان.
368
994000
3000
خب ما دوباره اینجا ایم و این همانطور که باید باشه هست. ما یه ایده جدید میدیم، یه داستان جدید ارائه می‌کنیم.
16:52
We holdنگه دارید anotherیکی دیگر conferenceکنفرانس.
369
997000
3000
یه کنفرانس جدید میدیم، موضوع اینبار همونطور که ۷میلیون بارهم شنیدید، بازیابی‌ حیرت زدگی است.
16:55
The themeموضوع of this one,
370
1000000
2000
یه کنفرانس جدید میدیم، موضوع اینبار همونطور که ۷میلیون بارهم شنیدید، بازیابی‌ حیرت زدگی است.
16:57
as you guys have now heardشنیدم sevenهفت millionمیلیون timesبار,
371
1002000
2000
یه کنفرانس جدید میدیم، موضوع اینبار همونطور که ۷میلیون بارهم شنیدید، بازیابی‌ حیرت زدگی است.
16:59
is the rediscoveryکشف مجدد of wonderتعجب.
372
1004000
2000
یه کنفرانس جدید میدیم، موضوع اینبار همونطور که ۷میلیون بارهم شنیدید، بازیابی‌ حیرت زدگی است.
17:01
And to me,
373
1006000
2000
و به نظر من اگه شما واقعا می‌خواهید شگفت زده بشید،
17:03
if you really want to rediscoverکشف دوباره wonderتعجب,
374
1008000
3000
و به نظر من اگه شما واقعا می‌خواهید شگفت زده بشید،
17:06
you need to stepگام outsideخارج از
375
1011000
2000
بایستی از این فضای حق به جانب بودن پا به بیرون بگذارید، به اطراف و همدیگه نگاه کنید،
17:08
of that tinyکوچک, terrifiedوحشت زده spaceفضا of rightnessراستی
376
1013000
6000
بایستی از این فضای حق به جانب بودن پا به بیرون بگذارید، به اطراف و همدیگه نگاه کنید،
17:14
and look around at eachهر یک other
377
1019000
3000
بایستی از این فضای حق به جانب بودن پا به بیرون بگذارید، به اطراف و همدیگه نگاه کنید،
17:17
and look out at the vastnessگستردگی
378
1022000
3000
به پهنا و پیچیدگی‌ و راز آلودگی کیهان نگاه کنید،
17:20
and complexityپیچیدگی and mysteryرمز و راز
379
1025000
3000
به پهنا و پیچیدگی‌ و راز آلودگی کیهان نگاه کنید،
17:23
of the universeجهان
380
1028000
3000
به پهنا و پیچیدگی‌ و راز آلودگی کیهان نگاه کنید،
17:26
and be ableتوانایی to say,
381
1031000
3000
و جرات کنید و بگید، "اه، نمی‌دونم، شاید من اشتباه می‌کنم."
17:29
"Wowوای, I don't know.
382
1034000
4000
و جرات کنید و بگید، "اه، نمی‌دونم، شاید من اشتباه می‌کنم."
17:33
Maybe I'm wrongاشتباه."
383
1038000
2000
و جرات کنید و بگید، "اه، نمی‌دونم، شاید من اشتباه می‌کنم."
17:35
Thank you.
384
1040000
2000
ممنونم.
17:37
(Applauseتشویق و تمجید)
385
1042000
3000
(تشویق)
17:40
Thank you guys.
386
1045000
2000
ممنونم.
17:42
(Applauseتشویق و تمجید)
387
1047000
3000
(تشویق)
Translated by zahra soleimanian
Reviewed by mahmood rokni

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Kathryn Schulz - Wrongologist
Kathryn Schulz is a staff writer for the New Yorker and is the author of "Being Wrong: Adventures in the Margin of Error."

Why you should listen

Kathryn Schulz is a journalist, author, and public speaker with a credible (if not necessarily enviable) claim to being the world's leading wrongologist.  She is the author of Being Wrong: Adventures in the Margin of Error. She was previously the book critic for New York Magazine; her writing has also appeared in the New York Times Magazine, Rolling Stone, TIME Magazine, the Boston Globe, the "Freakonomics" blog of The New York Times, The Nation, Foreign Policy, and the New York Times Book Review, among other publications. She is the former editor of the online environmental magazine Grist, and a former reporter and editor for The Santiago Times, of Santiago, Chile, where she covered environmental, labor, and human rights issues. She was a 2004 recipient of the Pew Fellowship in International Journalism (now the International Reporting Project), and has reported from throughout Central and South America, Japan, and, most recently, the Middle East. A graduate of Brown University and a former Ohioan, Oregonian and Brooklynite, she currently lives in New York's Hudson Valley.

More profile about the speaker
Kathryn Schulz | Speaker | TED.com