ABOUT THE SPEAKER
Pico Iyer - Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships.

Why you should listen

In twelve books, covering everything from Revolutionary Cuba to the XIVth Dalai Lama, Islamic mysticism to our lives in airports, Pico Iyer has worked to chronicle the accelerating changes in our outer world, which sometimes make steadiness and rootedness in our inner world more urgent than ever. In his TED Book, The Art of Stillness, he draws upon travels from North Korea to Iran to remind us how to remain focused and sane in an age of frenzied distraction. As he writes in the book, "Almost everybody I know has this sense of overdosing on information and getting dizzy living at post-human speeds ... All of us instinctively feel that something inside us is crying out for more spaciousness and stillness to offset the exhilarations of this movement and the fun and diversion of the modern world."

More profile about the speaker
Pico Iyer | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2013

Pico Iyer: Where is home?

پیکو لیر: خانه کجاست؟

Filmed:
3,367,035 views

امروزه مردم بیشتر و بیشتری در کشورهایی زندگی می‌کنند که کشورشان محسوب نمی‌شود. پیکو لیر، نویسنده‌‌ای‌ است که سه یا چهار "اصلیت" دارد-- او بر معنای خانه، لذت سفر کردن و آرامش در سکون تعمق می‌کند.
- Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Where do you come from?
0
739
1868
اهل کجایی؟
00:14
It's suchچنین a simpleساده questionسوال,
1
2607
2071
این یک سوال ساده است،
00:16
but these daysروزها, of courseدوره, simpleساده questionsسوالات
2
4678
2183
ولی البته که، این روزها این سوال ساده
00:18
bringآوردن ever more complicatedبغرنج answersپاسخ ها.
3
6861
3046
پاسخی پیچیده تر از هر زمان دیگری دارد.
00:21
People are always askingدرخواست me where I come from,
4
9907
2952
مردم از من همیشه می‌پرسند من کجایی هستم،
00:24
and they're expectingمنتظر me to say Indiaهندوستان,
5
12859
3180
و انتظار دارند که بگویم هندی هستم،
00:28
and they're absolutelyکاملا right insofarتا به حال as 100 percentدرصد
6
16039
3101
و دقیقا آنها انتظار درستی دارند زیرا صددرصد
00:31
of my bloodخون and ancestryاجداد does come from Indiaهندوستان.
7
19140
3566
خون، پیشینه و دودمان من هندی هستند.
00:34
Exceptبجز, I've never livedزندگی می کرد one day of my life there.
8
22706
4065
به جز اینکه، من هرگز حتی یک روز از زندگیم را در هند زندگی نکردم
00:38
I can't speakصحبت even one wordکلمه
9
26771
2408
از بیش از ۲۲٫۰۰۰ گویش هندی،
00:41
of its more than 22,000 dialectsگویش ها.
10
29179
3000
من حتی یک کلمه هم نمی توانم بگویم.
00:44
So I don't think I've really earnedبه دست آورده the right
11
32179
2210
بنابراین من واقعا این حق را ندارم که
00:46
to call myselfخودم an Indianهندی.
12
34389
2446
خودم را هندی بنامم.
00:48
And if "Where do you come from?"
13
36835
1196
و اگر"کجایی هستی؟ "
00:50
meansبه معنای "Where were you bornبدنیا آمدن and raisedبالا بردن and educatedتحصیل کرده?"
14
38031
3419
یعنی" کجا بدنیا آمدی وکجا بزرگ شدی و کجا درس خواندی؟ "
00:53
then I'm entirelyبه طور کامل of that funnyخنده دار little countryکشور
15
41450
2426
پس من تماماً اهل این کشور کوچک دوست‌داشتنی
00:55
knownشناخته شده as Englandانگلستان,
16
43876
1371
به نام انگلیس هستم،
00:57
exceptبجز I left Englandانگلستان as soonبه زودی as I completedتکمیل شده
17
45247
2411
به جز اینکه من انگلستان را به محض اینکه
00:59
my undergraduateکارشناسی educationتحصیلات,
18
47658
1913
لیسانسم را گرفتم ترک کردم،
01:01
and all the time I was growingدر حال رشد up,
19
49571
1717
و در تمام مدتى که بزرگ می‌شدم
01:03
I was the only kidبچه in all my classesکلاس ها
20
51288
2796
من تنها کودکی در کلاسم بودم
01:06
who didn't beginشروع to look like the classicکلاسیک Englishانگلیسی heroesقهرمانان
21
54084
3129
که مثل قهرمانان کلاسیک انگلیسی
01:09
representedنمایندگی in our textbooksکتاب های درسی.
22
57213
2678
که در کتابهای درسی بود، نمی بودم.
01:11
And if "Where do you come from?"
23
59891
1302
"و اگر اهل کجا هستی؟ "
01:13
meansبه معنای "Where do you payپرداخت your taxesمالیات?
24
61193
1645
به معنای"مالیات را به کجا می پردازی ؟"
01:14
Where do you see your doctorدکتر and your dentistدندانپزشک?"
25
62838
2594
و یا "کجا پزشک و دندانپزشک خودت را می‌بینی؟"باشد
01:17
then I'm very much of the Unitedیونایتد Statesایالت ها,
26
65432
2363
پس من یک امریکایی تمام عیارم،
01:19
and I have been for 48 yearsسالها now,
27
67795
2568
من بیش از ۴۸ سال اینجا بودم،
01:22
sinceاز آنجا که I was a really smallکوچک childکودک.
28
70363
2088
از زمانی که بچه بودم.
01:24
Exceptبجز, for manyبسیاری of those yearsسالها,
29
72451
1708
به جز اینکه، خیلی از این سالها
01:26
I've had to carryحمل around this funnyخنده دار little pinkرنگ صورتی cardکارت
30
74159
2269
من می‌بایستی رنگ سبزه تیره پوستم صورتم را
01:28
with greenسبز linesخطوط runningدر حال اجرا throughاز طریق my faceصورت
31
76428
1923
با خودم همه جا می‌بردم
01:30
identifyingشناسایی me as a permanentدائمی alienبیگانه.
32
78351
2851
تا به عنوان یک هندی هویتم مشخص شود.
01:33
I do actuallyدر واقع feel more alienبیگانه the longerطولانی تر I liveزنده there.
33
81202
4262
و راستش هرچه بیشتر اینجا زندگی میکنم بیشتر احساس بیگانگی می‌کنم.
01:37
(Laughterخنده)
34
85464
2187
( خنده تماشاگران)
01:39
And if "Where do you come from?"
35
87651
1587
و اگر" کجایی هستی؟"
01:41
meansبه معنای "Whichکدام placeمحل goesمی رود deepestعمیق ترین insideداخل you
36
89238
2766
به معنای این باشد که "عمیقاً خودت را اهل کجا میدانی
01:44
and where do you try to spendخرج کردن mostاکثر of your time?"
37
92004
3180
و کجا می‌خواهی بقیه عمرت را بگذرانی؟
01:47
then I'm Japaneseژاپنی,
38
95184
1173
من ژاپنی هستم،
01:48
because I've been livingزندگي كردن as much as I can
39
96357
2253
زیرا در ۲۵ سال گذشته تا آنجا که امکان داشته
01:50
for the last 25 yearsسالها in Japanژاپن.
40
98610
3385
من در ژاپن زندگی کردم.
01:53
Exceptبجز, all of those yearsسالها I've been there on a touristتوریستی visaویزا,
41
101995
3053
به جز اینکه، همه این سالها من به تنها عنوان یک مسافر گردشگر آنجا بودم،
01:57
and I'm fairlyمنصفانه sure not manyبسیاری Japaneseژاپنی
42
105048
2142
و مطمئن هستم که خیلی از ژاپنیها
01:59
would want to considerدر نظر گرفتن me one of them.
43
107190
2891
من را به عنوان یکی از خودشون نمی‌دانند.
02:02
And I say all this just to stressفشار
44
110081
3251
من همه اینها را می‌گویم تا بر اهمیت این موضوع بیفزایم
02:05
how very old-fashionedسبک قدیمی and straightforwardساده
45
113332
2720
که چگونه پیشینه من بسیار مدل
02:08
my backgroundزمینه is,
46
116052
999
قدیمی و ساده است،
02:09
because when I go to Hongهنگ Kongکنگ or Sydneyسیدنی or Vancouverونکوور,
47
117051
4048
زیرا هنگامی که به هنگ‌کنگ ، سیدنی و یا ونکوور رفتم
02:13
mostاکثر of the kidsبچه ها I meetملاقات
48
121099
1896
بیشتر بچه‌هایی را که دیدم
02:14
are much more internationalبین المللی and multi-culturedچند فرهنگی than I am.
49
122995
3799
خیلی بیشتر از من چند فرهنگی و بین‌المللی بودند.
02:18
And they have one home associatedهمراه with theirخودشان parentsپدر و مادر,
50
126794
2665
آنها یک خانه‌ دارند که با پدرها و مادرانشان شریک هستند،
02:21
but anotherیکی دیگر associatedهمراه with theirخودشان partnersهمکاران,
51
129459
3156
اما شراکت دیگری با پدرها و مادرانشان دارند،
02:24
a thirdسوم connectedمتصل maybe with the placeمحل where they happenبه وقوع پیوستن to be,
52
132615
3389
و سومین پیوند شاید با محلی که تولد و زندگی آنها در آن اتفاق افتاده باشد،
02:28
a fourthچهارم connectedمتصل with the placeمحل they dreamرویا of beingبودن,
53
136004
2914
و چهارمین پیوند با محلی باشد که آرزو زندگى در آنجا را دارند،
02:30
and manyبسیاری more besidesعلاوه بر این.
54
138918
2344
و شاید پیوندهای دیگری هم در کنار آنها باشد.
02:33
And theirخودشان wholeکل life will be spentصرف شده takingگرفتن piecesقطعات
55
141262
3286
همه زندگیشان را صرف گرفتن تکه هایی
02:36
of manyبسیاری differentناهمسان placesمکان ها and puttingقرار دادن them togetherبا یکدیگر
56
144548
3487
از محل‌های مختلفی می‌کنند وآنها در کنار هم قرار داده
02:40
into a stainedرنگ آمیزی شده glassشیشه wholeکل.
57
148035
2842
و دریک جام شیشه ای رنگ‌آمیزی شده قرار میدهند.
02:42
Home for them is really a work in progressپیش رفتن.
58
150877
2441
برای آنها خانه چیزی در حال تغییر و پیشرفت است.
02:45
It's like a projectپروژه on whichکه they're constantlyبه طور مداوم addingاضافه كردن
59
153318
2425
این مثل یک پروژه می‌ماند که بطور مداوم
02:47
upgradesارتقاء and improvementsپیشرفت ها and correctionsاصلاحات.
60
155743
3305
برای ارتقاء، پیشرفت و اصلاح به آن افزوده می‌شود.
02:51
And for more and more of us,
61
159048
1895
و برای بیشتر و بیشتر ما،
02:52
home has really lessکمتر to do with a pieceقطعه of soilخاک
62
160943
4455
خانه واقعا کمتر خشت و بنای آن است تا
02:57
than, you could say, with a pieceقطعه of soulروح.
63
165398
2751
روح آن.( روح خانه بر خشت خانه ارجح است)
03:00
If somebodyکسی suddenlyناگهان asksمی پرسد me, "Where'sکجاست؟ your home?"
64
168149
2394
اگر ناگهان کسی از من سوال کند،"که خانه ات کجاست؟ "
03:02
I think about my sweetheartعزیزم or my closestنزدیکترین friendsدوستان
65
170543
2926
من در مورد کسی که دوستش دارم و یا دوست نزدیکم
03:05
or the songsآهنگ ها that travelمسافرت رفتن with me whereverهر کجا که I happenبه وقوع پیوستن to be.
66
173469
4267
و یا ترانه‌ هایی که هر بار که مسافرت می‌کنم در ذهنم هست، فکر می‌کنم.
03:09
And I'd always feltنمد this way,
67
177736
1857
من همیشه اینطور احساس می‌کنم،
03:11
but it really cameآمد home to me, as it were,
68
179593
2743
اما آيا واقعا خانه برای من همین بوده که هست،
03:14
some yearsسالها agoپیش when I was climbingسنگ نوردی up the stairsپله ها
69
182336
2718
سالها پیش هنگامی که از پله‌های
03:17
in my parents'والدین' houseخانه in Californiaکالیفرنیا,
70
185054
2702
خانه پدریم در کالیفرنیا بالا میرفتم،
03:19
and I lookedنگاه کرد throughاز طریق the livingزندگي كردن roomاتاق windowsپنجره ها
71
187756
2826
از پنجره اتاق نشیمن به بیرون نگاه کردم
03:22
and I saw that we were encircledمحاصره شده است by 70-foot-پا flamesشعله های آتش,
72
190582
5178
که ما با شعله های آتش ۲۲ متری محاصره شدیم
03:27
one of those wildfiresآتش سوزی that regularlyبه طور منظم tearاشک throughاز طریق
73
195760
2486
یکی از آتش سوزهای طبیعی که معمولاً
03:30
the hillsتپه ها of Californiaکالیفرنیا and manyبسیاری other suchچنین placesمکان ها.
74
198246
3831
در کالیفرنیا و خیلی جاهای دیگر اتفاق می‌افتد.
03:34
And threeسه hoursساعت ها laterبعد, that fireآتش had reducedکاهش
75
202077
3025
و سه ساعت بعد آتش، خانه و هر چه
03:37
my home and everyهرکدام last thing in it
76
205102
2744
در آن بود را به جز من
03:39
exceptبجز for me to ashخاکستر.
77
207846
3018
تبدیل به خاکستر کرد.
03:42
And when I wokeبیدار شدم up the nextبعد morningصبح,
78
210864
2710
و صبح روز بعد هنگامی که از خواب بیدار شدم،
03:45
I was sleepingخوابیدن on a friend'sدوستان floorکف,
79
213574
1561
من در خانه دوستم روی زمین خوابیده بودم،
03:47
the only thing I had in the worldجهان was a toothbrushمسواک
80
215135
2558
تنها چیزی که در دنیا داشتم یک مسواک بود
03:49
I had just boughtخریداری شد from an all-nightتمام شب supermarketسوپر مارکت.
81
217693
2567
که آن را از فروشگاه شبانه روزی خریده بودم.
03:52
Of courseدوره, if anybodyهر شخصی askedپرسید: me then,
82
220260
1906
خُب البته اگر کسی از من میپرسید،
03:54
"Where is your home?"
83
222166
1359
" خانه ات کجاست؟"
03:55
I literallyعینا couldn'tنمی توانستم pointنقطه to any physicalفیزیکی constructionساخت و ساز.
84
223525
3992
من دقیقا به هر ساختمان فیزیکی می‌توانستم اشاره کنم.
03:59
My home would have to be whateverهر چه I carriedانجام around insideداخل me.
85
227517
4732
خانه من میتوانست هرجایی که من در درونم آن را احساس میکردم باشد.
04:04
And in so manyبسیاری waysراه ها, I think this is a terrificفوق العاده liberationآزادی.
86
232249
3992
و از بسیاری از جنبه‌ها فکر می‌کنم که این رهایی فوق‌العاده ایست.
04:08
Because when my grandparentsپدربزرگ و مادربزرگ were bornبدنیا آمدن,
87
236241
2194
زیرا هنگامی که پدربزرگها و مادربزرگهای من متولد شدند،
04:10
they prettyبسیار much had theirخودشان senseاحساس of home,
88
238435
2527
آنها تقریبا معنایی از خانه‌شان داشتند،
04:12
theirخودشان senseاحساس of communityجامعه, even theirخودشان senseاحساس of enmityدشمنی,
89
240962
3492
معنایی از جامعه و حتی معنایی از دشمن‌شان داشتند،
04:16
assignedاختصاص داده to them at birthتولد,
90
244454
1925
که از بدو تولد‌شان به آنها داده شده بود،
04:18
and didn't have much chanceشانس of steppingقدم زدن outsideخارج از of that.
91
246379
2978
و شانسی زیادی برای خروج از معانی که به آنها داده شده بود نداشتند.
04:21
And nowadaysامروزه, at leastکمترین some of us can chooseانتخاب کنید our senseاحساس of home,
92
249357
3707
این روزها حداقل برخی از ما میتوانیم معانی خانه را برای خودمان انتخاب کنیم،
04:25
createايجاد كردن our senseاحساس of communityجامعه,
93
253064
2158
و معنایی برای جامعه خودمان تعریف کنیم،
04:27
fashionمد our senseاحساس of selfخود, and in so doing
94
255222
3581
برای زندگیمان سبک و روش جدیدی ایجاد کنیم
04:30
maybe stepگام a little beyondفراتر
95
258803
2137
که شاید کمی فراتر از
04:32
some of the blackسیاه and whiteسفید divisionsتقسیمات
96
260940
1768
دسته بندی سیاه وسفیدی که
04:34
of our grandparents'پدربزرگ و مادربزرگ ageسن.
97
262708
1850
زمان پدر بزرگها و مادربزرگهايمان بود باشد.
04:36
No coincidenceاتفاقی that the presidentرئيس جمهور
98
264558
1884
هیچ تصادفی نیست که رئیس جمهور
04:38
of the strongestقوی ترین nationملت on Earthزمین is half-Kenyanنیم کنیایی,
99
266442
2731
قوی‌ترین ملت دنیا نیمه کنیایی باشد،
04:41
partlyتا حدی raisedبالا بردن in Indonesiaاندونزی,
100
269173
1607
و تقریبا در اندونزی بزرگ شده،
04:42
has a Chinese-Canadianچینی-کانادایی brother-in-lawبرادر شوهر.
101
270780
3599
و شوهر خواهرش کانادایی چینی تبار باشد.
04:46
The numberعدد of people livingزندگي كردن in countriesکشورها not theirخودشان ownخودت
102
274379
3464
تعداد مردمی که در کشورهای خودشان زندگی نمی‌کنند
04:49
now comesمی آید to 220 millionمیلیون,
103
277843
4787
به ۲۲۰ میلیون نفر رسیده است،
04:54
and that's an almostتقریبا unimaginableغیر قابل تصور است numberعدد,
104
282630
2614
که تقریبا غیر قابل تصور است،
04:57
but it meansبه معنای that if you tookگرفت the wholeکل populationجمعیت of Canadaکانادا
105
285244
3750
اما این به معنای آن است که اگر کل جمعیت کانادا
05:00
and the wholeکل populationجمعیت of Australiaاسترالیا
106
288994
1916
و کل جمعیت استرلیا را در نظر بگیرید
05:02
and then the wholeکل populationجمعیت of Australiaاسترالیا again
107
290910
2180
و سپس دوباره کل جمعیت استرالیا
05:05
and the wholeکل populationجمعیت of Canadaکانادا again
108
293090
2772
و کانادا را به آن اضافه کنید
05:07
and doubledدو برابر شد that numberعدد,
109
295862
1683
و سپس آنها را دو برابر کنید،
05:09
you would still have fewerکمتر people than belongتعلق داشتن
110
297545
2143
شما هنوز جمعیتی کمتر از
05:11
to this great floatingشناور tribeقبیله.
111
299688
2231
این جمعیت بزرگ شناور در حال جابجایی را دارید.
05:13
And the numberعدد of us who liveزنده outsideخارج از
112
301919
1777
و تعداد ما که در خارج کشور اصلی قدیمی‌مان
05:15
the oldقدیمی nation-stateدولت ملت categoriesدسته بندی ها is increasingافزایش می یابد so quicklyبه سرعت,
113
303696
4093
زندگی می‌کنیم به سرعت در حال افزایش است،
05:19
by 64 millionمیلیون just in the last 12 yearsسالها,
114
307789
3630
با ۶۴ میلیون نفری که تنها در طی ۱۲ سال گذشته جابه‌جا شدند،
05:23
that soonبه زودی there will be more of us than there are Americansآمریکایی ها.
115
311419
3480
که به زودی تعداد ما بیشتر از آمریکایی‌ها خواهد شد.
05:26
Alreadyقبلا، پیش از این, we representنمایندگی the fifth-largestپنجمین بزرگترین nationملت on Earthزمین.
116
314899
4674
ما ملتی هستیم که پنجمین جمعیت روز کره زمین را نمایندگی میکنیم.
05:31
And in factواقعیت, in Canada'sکانادا largestبزرگترین cityشهر, Torontoتورنتو,
117
319573
2856
و در حقیقت، در بزرگترین شهر کانادا، تورنتو
05:34
the averageمیانگین residentساکن todayامروز is what used to be calledبه نام
118
322429
3690
متوسط ساکنین امروز آن کسانی هستند که قبلا آنها را
05:38
a foreignerخارجی, somebodyکسی bornبدنیا آمدن in a very differentناهمسان countryکشور.
119
326119
4092
خارجی می‌نامیدند، کسانی که در کشورهای متفاوتی به دنیا آمده بودند.
05:42
And I've always feltنمد that the beautyزیبایی of beingبودن surroundedاحاطه شده by the foreignخارجی
120
330211
3789
من همیشه احساس کرده ام زیبایی اینکه توسط چهره‌‌های خارجی محصور شده باشی
05:46
is that it slapsاسلپ ها you awakeبیدار.
121
334000
1597
همان سیلی بر صورت شما برای بیداری است.
05:47
You can't take anything for grantedاعطا شده.
122
335597
2804
این را می‌توانید به عنوان یک امتیاز در نظر بگیرید.
05:50
Travelمسافرت رفتن, for me, is a little bitبیت like beingبودن in love,
123
338401
2734
مسافرت، برای من شبیه عاشق بودن است،
05:53
because suddenlyناگهان all your sensesاحساسات are at the settingتنظیمات markedمشخص شده است "on."
124
341135
4057
زیرا ناگهان تمامی حواستان روی آن تنظیم می‌شود.
05:57
Suddenlyناگهان you're alertهشدار to the secretراز patternsالگوها of the worldجهان.
125
345192
4001
ناگهان از انگاره های پنهان و رازدار جهان هشیارمی‌شوید.
06:01
The realواقعی voyageسفر دریایی of discoveryکشف, as Marcelمارسل Proustپروست famouslyمعروف said,
126
349193
4316
همانطور که مارسل پروست مشهور می‌گوید، سفر واقعی برای کشف کردن
06:05
consistsمتشکل از not in seeingدیدن newجدید sightsمناظر,
127
353509
2998
این نیست که مناظر جدید را ببینی،
06:08
but in looking with newجدید eyesچشم ها.
128
356507
2370
بلکه با چشمان جدیدی ببینی، می‌باشد.
06:10
And of courseدوره, onceیک بار you have newجدید eyesچشم ها,
129
358877
1966
البته، هنگامی که چشمان جدیدی داشته باشی،
06:12
even the oldقدیمی sightsمناظر, even your home
130
360843
2437
حتی منظره قدیمی، حتی خانه‌ات
06:15
becomeتبدیل شدن به something differentناهمسان.
131
363280
2677
به چیزی متفاوتی تبدیل می‌شود.
06:17
Manyبسیاری of the people livingزندگي كردن in countriesکشورها not theirخودشان ownخودت
132
365957
2818
خیلی از افرادی که در کشورهایی خودشان زندگی‌نمیکنند
06:20
are refugeesپناهندگان who never wanted to leaveترک کردن home
133
368775
3083
پناهندگانی هستند که هرگز نمی خواستند که خانه‌شان را ترک کنند
06:23
and acheدرد to go back home.
134
371858
2716
و دردمند آن هستند که به خانه هایشان برگردند.
06:26
But for the fortunateخوش شانسی amongدر میان us,
135
374574
1647
اما برای خوشبخت هایی در میان ما،
06:28
I think the ageسن of movementجنبش bringsبه ارمغان می آورد exhilaratingهیجان انگیز newجدید possibilitiesامکانات.
136
376221
4281
فکر میکنم که عصر حرکت هیجان امکانات جدید را با خود به ارمغان میآورد.
06:32
Certainlyقطعا when I'm travelingمسافرت,
137
380502
1065
قطعاً هنگامی که سفر میکنم،
06:33
especiallyبه خصوص to the majorعمده citiesشهرها of the worldجهان,
138
381567
2314
بخصوص، به شهرهای بزرگ دنیا،
06:35
the typicalمعمول personفرد I meetملاقات todayامروز
139
383881
2125
افراد معمولی که دیدم
06:38
will be, let's say, a half-Koreanنیم کره ای, half-Germanنیمه آلمانی youngجوان womanزن
140
386006
4545
بگذارید فرض کنید،که یک زن جوان نیمی کره‌ای، نیمی آلمانی
06:42
livingزندگي كردن in Parisپاریس.
141
390551
1703
که در پاریس زندگی می کند.
06:44
And as soonبه زودی as she meetsملاقات می کند a half-Thaiنیمه تایلندی,
142
392254
3058
و به محض اینکه او یک مرد نیمه تایلندی،
06:47
half-Canadianنیمه کانادایی youngجوان guy from Edinburghادینبورگ,
143
395312
3214
نیمی کانادایی را در ادینبرگ (اسکاتلند) می‌بیند،
06:50
she recognizesبه رسمیت می شناسد him as kinخانواده.
144
398526
2477
او به عنوان خويشاوندش می‌شناسد.
06:53
She realizesمتوجه می شود that she probablyشاید has much more in commonمشترک with him
145
401003
4339
او تشخیص می‌دهد که احتمالاً چیزهای مشترک بیشتری را با آن مرد دارد
06:57
than with anybodyهر شخصی entirelyبه طور کامل of Koreaکشور کره or entirelyبه طور کامل of Germanyآلمان.
146
405342
3593
تا با یک نفر که کاملا کره‌ای و یا کاملا آلمانی باشد.
07:00
So they becomeتبدیل شدن به friendsدوستان. They fallسقوط in love.
147
408935
2758
بنابراین، آنها دوست و عاشق هم می‌شوند.
07:03
They moveحرکت to Newجدید Yorkیورک Cityشهر.
148
411693
2278
به نیویورک می‌روند.
07:05
(Laughterخنده)
149
413971
2163
( خنده تماشاگران)
07:08
Or Edinburghادینبورگ.
150
416134
1386
و یا ادینگبرگ.
07:09
And the little girlدختر who arisesناشی می شود out of theirخودشان unionاتحادیه
151
417520
3274
و این دختر کوچولو که ناشی از اتحاد این دو نفر است
07:12
will of courseدوره be not Koreanکره ای or Germanآلمانی
152
420794
2131
البته که نه کره‌ای‌‌ست و نه آلمانی
07:14
or Frenchفرانسوی or Thaiتایلندی or Scotchاسکاچ or Canadianکانادایی
153
422925
2543
و نه فرانسوی و نه تايلندی‌ و یا نه اسکاتلندی و نه کانادایی
07:17
or even Americanآمریکایی, but a wonderfulفوق العاده
154
425468
2105
و حتی آمریکایی هم نیست، بلکه ترکیبی متحول شده‌ی فوق‌العاده
07:19
and constantlyبه طور مداوم evolvingتکامل یافته mixمخلوط کردن of all those placesمکان ها.
155
427573
4134
و ماندگاری از همه این کشورهای‌ست.
07:23
And potentiallyبالقوه, everything about the way
156
431707
2765
و بطور بالقوه، همه چیزی که
07:26
that youngجوان womanزن dreamsرویاها about the worldجهان,
157
434472
2749
زن جوان درباره جهان آرزو کرده و در سر می پروراند،
07:29
writesمی نویسد about the worldجهان, thinksفکر می کند about the worldجهان,
158
437221
3046
آنچه که در مورد جهان می نویسد، آنچه که درباره جهان فکر‌می‌کند،
07:32
could be something differentناهمسان,
159
440267
1970
می‌تواند چیزی متفاوت باشد،
07:34
because it comesمی آید out of this almostتقریبا unprecedentedبی سابقه
160
442237
3195
چرا که این از ترکیب تقریباً بی سابقه‌ای
07:37
blendمخلوط کردن of culturesفرهنگ ها.
161
445432
1973
از فرهنگها متفاوت می آید.
07:39
Where you come from now is much lessکمتر importantمهم
162
447405
3084
اهل کجایی حالا دیگر کم اهمیت‌تر است
07:42
than where you're going.
163
450489
1648
از اینکه به جا می‌خواهی بروی.
07:44
More and more of us are rootedنشات گرفتن in the futureآینده
164
452137
2396
بیشتر و بیشتر ما ریشه در آینده
07:46
or the presentحاضر tenseسفت as much as in the pastگذشته.
165
454533
3296
و یا زمان حال داریم تا در گذشته.
07:49
And home, we know, is not just the placeمحل
166
457829
2563
و همانطور که می‌دانیم، خانه فقط محلی
07:52
where you happenبه وقوع پیوستن to be bornبدنیا آمدن.
167
460392
2110
که در آن به دنیا آمدی نیست.
07:54
It's the placeمحل where you becomeتبدیل شدن به yourselfخودت.
168
462502
4473
این مکانی‌ست که تو به آنچه که هستی تبدیل شده‌ای.
07:58
And yetهنوز,
169
466975
2422
و با این حال،
08:01
there is one great problemمسئله with movementجنبش,
170
469397
2665
هیچ مشکل بزرگی در جابجایی نیست
08:04
and that is that it's really hardسخت to get your bearingsیاتاقان
171
472062
3211
و چیزیه که در واقع خیلی مشکل و سخت این است که
08:07
when you're in midairهوا سرد است.
172
475273
1618
وقتی که خودت توی هوایی، بردباری کنی.
08:08
Some yearsسالها agoپیش, I noticedمتوجه شدم that I had accumulatedانباشته شده
173
476891
3286
چند سال پیش، متوجه شدم که یک میليون مایل
08:12
one millionمیلیون milesمایل on Unitedیونایتد Airlinesخطوط هوایی aloneتنها.
174
480177
3522
در خطوط هوایی جهانی پرواز داشتم.
08:15
You all know that crazyدیوانه systemسیستم,
175
483699
2050
همه شما این سیستم عجیب را می‌شناسد،
08:17
sixشش daysروزها in hellجهنم, you get the seventhهفتم day freeرایگان.
176
485749
3728
شش روز توی جهنم، و روز هفتم را آزاد هستید.
08:21
(Laughterخنده)
177
489477
3506
( خنده تماشاگران)
08:24
And I beganآغاز شد to think that really,
178
492983
2276
و شروع به فکر کردن به این کردم که واقعاً
08:27
movementجنبش was only as good as the senseاحساس of stillnessسکوت
179
495259
3279
حرکت و جابجایی به خوبی احساس بی‌حرکتی و سکون هست
08:30
that you could bringآوردن to it to put it into perspectiveچشم انداز.
180
498538
3847
که می‌توانید این را تجسم کنید.
08:34
And eightهشت monthsماه ها after my houseخانه burnedسوخته down,
181
502385
2854
و هشت ماه بعد از اینکه محل سکونت من سوخت،
08:37
I ranفرار کرد into a friendدوست who taughtتدریس کرد at a localمحلی highبالا schoolمدرسه,
182
505239
2722
من به خانه دوستی رفتم که در یک دبیرستان محلی درس می‌داد،
08:39
and he said, "I've got the perfectکامل placeمحل for you."
183
507961
3532
او گفت،"من محل بسیار عالی برای تو پیدا کردم."
08:43
"Really?" I said. I'm always a bitبیت skepticalشکاکانه
184
511493
2008
گفتم،"واقعا " من همیشه کمی دیر باورم،
08:45
when people say things like that.
185
513501
1478
وقتی مردم چنین چیزهایی میگویند.
08:46
"No, honestlyصادقانه," he wentرفتی on,
186
514979
1370
" صادقانه میگم ، نه" و ادامه داد،
08:48
"it's only threeسه hoursساعت ها away by carماشین,
187
516349
1846
"فقط سه ساعت با ماشین از اینجا فاصله داره،
08:50
and it's not very expensiveگران,
188
518195
1615
و خیلی هم گران نیست،
08:51
and it's probablyشاید not like anywhereهر جا you've stayedماند before."
189
519810
3579
و احتمالاً شبیه جاهایی که تاکنون بودی نیست."
08:55
"Hmmهام." I was beginningشروع to get slightlyکمی intriguedجذاب. "What is it?"
190
523389
4199
" هووووم." کمى شیفته اش داشتم می‌شدم."اینجا كجاست؟ "
08:59
"Well —" Here my friendدوست hemmedهمدم and hawedhawed
191
527588
2779
" خُب -" اینجا دوستم با مكث گفت --
09:02
"Well, actuallyدر واقع it's a Catholicکاتولیک hermitageهرمیتاژ."
192
530367
3582
"خُب،در واقع این یک محل عزلت کاتولیک (صومعه) هست."
09:05
This was the wrongاشتباه answerپاسخ.
193
533949
1966
این پاسخ اشتباهی بود.
09:07
I had spentصرف شده 15 yearsسالها in AnglicanAnglican schoolsمدارس,
194
535915
2547
من پانزده سال در مدرسه آنگلیکان گذرانده بودم،
09:10
so I had had enoughکافی hymnalsشعرها and crossesصلیب to last me a lifetimeطول عمر.
195
538462
4598
و سرود مذهبی وصلیب به اندازه کافی تا پایان عمرم داشتم.
09:15
Severalچندین lifetimesطول عمر, actuallyدر واقع.
196
543060
2271
درواقع، برای چندین باردر عمرم این سرودها را داشتم.
09:17
But my friendدوست assuredخاطر جمع me that he wasn'tنبود Catholicکاتولیک,
197
545331
2558
اما دوستم مرا مطمئن کرد که او کاتولیک نیست،
09:19
norنه were mostاکثر of his studentsدانش آموزان,
198
547889
1414
و بیشتر دانش‌اموزانش هم کاتولیک نیستند،
09:21
but he tookگرفت his classesکلاس ها there everyهرکدام springبهار.
199
549303
2820
اما او هر بهار در آنجا کلاس بر می‌دارد.
09:24
And as he had it, even the mostاکثر restlessبی قرار, distractibleآشفتگی,
200
552123
4763
از آنجا که دوستم آنجا بوده و حتی ناآرام‌ترین،دیوانه ترین،
09:28
testosterone-addledتستوسترون اضافه شده است 15-year-oldساله Californianکالیفرنیا boyپسر
201
556886
4034
پسر بچه‌های ۱۵ ساله کالیفرنیایی که خونشان سرشار از تستوسترون بلوغ است آنجا بودند،
09:32
only had to spendخرج کردن threeسه daysروزها in silenceسکوت
202
560920
3236
تنها کاری که بایستی کرد این بود که سه روز را برای‌ آرام گرفتن
09:36
and something in him cooledخنک down and clearedپاکسازی شده out.
203
564156
4254
و مطهر شدن در سکوت گذراند.
09:40
He foundپیدا شد himselfخودت.
204
568410
2309
او خود را بازیافته بود.
09:42
And I thought, "Anything that worksآثار for a 15-year-oldساله boyپسر
205
570719
2695
با خودم فکر کردم، "هر چیزی که در آنجا برای یک پسربچه ۱۵ ساله
09:45
oughtباید to work for me."
206
573414
1383
خوب و مناسب بوده برای من هم خوب و مناسب خواهد بود."
09:46
So I got in my carماشین, and I droveرانندگی کرد threeسه hoursساعت ها northشمال
207
574797
3610
بنابراین، اتومبیلم را برداشتم،و سه ساعت به طرف شمال
09:50
alongدر امتداد the coastساحل,
208
578407
1476
در طول ساحل رانندگی کردم،
09:51
and the roadsجاده ها grewرشد کرد emptierخسته کننده and narrowerباریک تر,
209
579883
2560
و به مرور جاده خالی‌تر و باریکتر می‌شد،
09:54
and then I turnedتبدیل شد ontoبه سوی an even narrowerباریک تر pathمسیر,
210
582443
2764
و سپس به جاده باریکتری پیچیدم،
09:57
barelyبه سختی pavedپیچ خورده, that snakedخراب شده for two milesمایل
211
585207
3640
که به سختی هموار شده بود، حدود دو مایل
10:00
up to the topبالا of a mountainکوه.
212
588847
2523
مارپیچی به طرف بالای کوه رفتم.
10:03
And when I got out of my carماشین,
213
591370
2839
هنگامی که از اتومبیلم پیاده شدم،
10:06
the airهوا was pulsingضربان قلب.
214
594209
2370
هوا زنده و تازه بود.
10:08
The wholeکل placeمحل was absolutelyکاملا silentبی صدا,
215
596579
1860
تمامی آن منطقه کاملا ساکت بود،
10:10
but the silenceسکوت wasn'tنبود an absenceغیبت of noiseسر و صدا.
216
598439
3460
اما سکوتی که خالی ازصدا نبود.
10:13
It was really a presenceحضور of a kindنوع of energyانرژی or quickeningسریعتر شدن.
217
601899
4041
درواقع نوعی انرژی روحبخش و جانفزا در آنجا وجود داشت.
10:17
And at my feetپا was the great, still blueآبی plateبشقاب
218
605940
3511
و در جلوی پایم پهنه گسترده آبی رنگ
10:21
of the Pacificصلح جو Oceanاقیانوس.
219
609451
2254
آقیانوس آرام قرار داشت.
10:23
All around me were 800 acresهکتار of wildوحشی dryخشک brushقلم مو.
220
611705
4434
اطرافم حدود ۳۳۰ هکتار از علف خشک وحشی بود.
10:28
And I wentرفتی down to the roomاتاق in whichکه I was to be sleepingخوابیدن.
221
616139
2646
و به اتاقی رفتم که قرار بود در آنجا بخوابم.
10:30
Smallکوچک but eminentlyفوق العاده comfortableراحت,
222
618785
1865
اتاقم کوچک بود ولی خیلی راحت بود
10:32
it had a bedبستر and a rockingتکان دادن chairصندلی
223
620650
2209
یک تختخواب و یک صندلی راک داشتم
10:34
and a long deskمیز مطالعه and even longerطولانی تر pictureعکس windowsپنجره ها
224
622859
3174
و یک میز تحریر دراز، حتی پنجره‌هایی
10:38
looking out on a smallکوچک, privateخصوصی, walledدیوارهای دیواری gardenباغ,
225
626033
4289
که یک باغ کوچک خصوصی محصور را نشان میداد،
10:42
and then 1,200 feetپا of goldenطلایی pampasپامپس grassچمن
226
630322
3200
و سپس ۴۰۰ متر از خوشه‌های علف پامپاس طلایی
10:45
runningدر حال اجرا down to the seaدریا.
227
633522
2992
که تا دریا گسترده شده بودند.
10:48
And I satنشسته down, and I beganآغاز شد to writeنوشتن,
228
636514
3169
نشستم، و شروع به نوشتن کردم،
10:51
and writeنوشتن, and writeنوشتن,
229
639683
1504
نوشتم و نوشتم
10:53
even thoughگرچه I'd goneرفته there really to get away from my deskمیز مطالعه.
230
641187
3613
حتی اگر می‌خواستم که از میزم کارم دور شوم ولی باز هم می‌نوشتم.
10:56
And by the time I got up, fourچهار hoursساعت ها had passedگذشت.
231
644800
4494
و وقتی که بلند شدم ۴ ساعت گذشته بود.
11:01
Night had fallenافتاده,
232
649294
2129
شب فرا رسید بود،
11:03
and I wentرفتی out underزیر this great overturnedلغو شد saltshakerنمکپاش of starsستاره ها,
233
651423
4756
وبه بیرون، به زیر چتر ستارگان درخشان رفتم،
11:08
and I could see the tailدم lightsچراغ ها of carsماشین ها
234
656179
2252
و می‌توانستم نور خودروها را که مانند دنباله‌‌اى
11:10
disappearingناپدید شدن around the headlandsسرزمین ها 12 milesمایل to the southجنوب.
235
658431
4213
تا حدود ۲۰ کلیومتر کشیده شده و ناپدید می‌شدند را ببینیم.
11:14
And it really seemedبه نظر می رسید like my concernsنگرانی ها of the previousقبلی day
236
662644
3708
واقعا به نظر می رسید که همه نگرانی های روز قبل من
11:18
vanishingناپدید شدن.
237
666352
1950
از بین رفته بود.
11:20
And the nextبعد day, when I wokeبیدار شدم up
238
668302
1812
و روز بعد، وقتی بیدار شدم
11:22
in the absenceغیبت of telephonesتلفن ها and TVsتلویزیون ها and laptopsلپ تاپ ها,
239
670114
3468
با وجود نبود تلفن، تلویزیون، و لپ تاپ
11:25
the daysروزها seemedبه نظر می رسید to stretchکش آمدن for a thousandهزار hoursساعت ها.
240
673582
4153
انگار که روزها هزار ساعت كش ميامدند.
11:29
It was really all the freedomآزادی I know when I'm travelingمسافرت,
241
677735
3699
واقعا همه آزادی که وقتی سفر میکنم داشتم،
11:33
but it alsoهمچنین profoundlyعمیقا feltنمد like comingآینده home.
242
681434
4614
من عمیقا احساس میکردم که آنجا مانند خانه‌ام هست.
11:38
And I'm not a religiousدینی personفرد,
243
686048
1616
من فرد مذهبی نیستم،
11:39
so I didn't go to the servicesخدمات.
244
687664
1466
بنابراین برای مراسم نرفتم.
11:41
I didn't consultمشورت کردن the monksراهبان for guidanceراهنمایی.
245
689130
2604
من برای راهبری هم پیش راهبان نرفتم.
11:43
I just tookگرفت walksپیاده روی می کند alongدر امتداد the monasteryصومعه roadجاده
246
691734
2780
من فقط گاهی در امتداد جاده صومعه راه می‌رفتم
11:46
and sentارسال شد postcardsکارت پستال to lovedدوست داشتنی onesآنهایی که.
247
694514
2349
و برای کسانی که دوستشان داشتم کارت پستال می‌فرستادم.
11:48
I lookedنگاه کرد at the cloudsابرها,
248
696863
1834
به ابرها نگاه میکردم،
11:50
and I did what is hardestسخت ترین of all for me to do usuallyمعمولا,
249
698697
4325
من کاری را که معمولا سخت‌ترین کار برایم بود، انجام دادم
11:55
whichکه is nothing at all.
250
703022
2494
و اینکه اصلا هیچ کاری نکنم.
11:57
And I startedآغاز شده to go back to this placeمحل,
251
705516
2308
شروع کردم به رفتن به این محل،
11:59
and I noticedمتوجه شدم that I was doing my mostاکثر importantمهم work there
252
707824
3568
و متوجه شدم که مهمترین کارهایم را در آنجا انجام میدهم
12:03
invisiblyنامرئی just by sittingنشسته still,
253
711392
3531
و با نشستن آنجا نامرئی می‌شدم،
12:06
and certainlyقطعا comingآینده to my mostاکثر criticalبحرانی decisionsتصمیمات
254
714923
3125
و دقیقا حیاتی‌ترین تصمیماتم را در آنجا می‌گرفتم
12:10
the way I never could when I was racingمسابقه
255
718048
2282
به شیوه‌ای که وقتی بزرگ میشدم هرگز آنگونه نمیتوانستم انجام دهم
12:12
from the last emailپست الکترونیک to the nextبعد appointmentوقت ملاقات.
256
720330
2573
از آخرین ایميل تا ملاقات بعدی همه را انجام می‌دادم.
12:14
And I beganآغاز شد to think that something in me
257
722903
2629
شروع به فکرکردن در این باره کردم که چیزی در
12:17
had really been cryingگریان out for stillnessسکوت,
258
725532
1989
وجود من برای سکون می‌گرید،
12:19
but of courseدوره I couldn'tنمی توانستم hearشنیدن it
259
727521
1442
و البته که من نمی‌توانستم آن را بشنوم
12:20
because I was runningدر حال اجرا around so much.
260
728963
1313
چونکه این صدا بسیار گریزان بود.
12:22
I was like some crazyدیوانه guy who putsقرار می دهد on a blindfoldچشم بسته
261
730276
3232
مثل مرد دیوانه‌ای بودم که چشمانش را بسته
12:25
and then complainsشکایت می کند that he can't see a thing.
262
733508
3231
و بعد شکایت می‌کند که هيچ چیزی را نمی‌تواند ببیند.
12:28
And I thought back to that wonderfulفوق العاده phraseعبارت
263
736739
2541
به عبارت فوق‌العاده‌ای
12:31
I had learnedیاد گرفتم as a boyپسر from SenecaSeneca,
264
739280
2372
که وقتی پسربچه ای بودم از سنکا یادگرفته بودم فکر کردم،
12:33
in whichکه he saysمی گوید, "That man is poorفقیر
265
741652
3658
که می‌‌گوید،"مردفقیر کسی نیست که کم مال دارد
12:37
not who has little but who hankersهکرها after more."
266
745310
5373
بلکه مردی‌ست که بعد از داشتن هم آزمنداست."
12:42
And, of courseدوره, I'm not suggestingپیشنهاد میکنم
267
750683
2092
خُب البته من به همه پیشنهاد نمی‌کنم
12:44
that anybodyهر شخصی here go into a monasteryصومعه.
268
752775
1671
که به صومعه بروند.
12:46
That's not the pointنقطه.
269
754446
1755
نكته این نیست.
12:48
But I do think it's only by stoppingمتوقف کردن movementجنبش
270
756201
3718
بلکه فکر میکنم تنها با متوقف کردن حرکت
12:51
that you can see where to go.
271
759919
2296
می‌توان دید که به کجا باید رفت.
12:54
And it's only by steppingقدم زدن out of your life and the worldجهان
272
762215
3605
تنها با خروج از دنیا و زندگی روزمره تان
12:57
that you can see what you mostاکثر deeplyعمیقا careاهميت دادن about
273
765820
3569
می توانید ببینید که واقعا در مورد چه چیزی باید عمیقا توجه کنید
13:01
and find a home.
274
769389
2406
و خانه تان را پیدا کنید.
13:03
And I've noticedمتوجه شدم so manyبسیاری people now
275
771795
2043
من متوجه شدم که خیلی از مردم
13:05
take consciousآگاهانه measuresمعیارهای to sitنشستن quietlyبی سر و صدا for 30 minutesدقایق
276
773838
3088
آگاهانه اقدام به ساکت و آرام نشستن به مدت ۳۰ دقیقه
13:08
everyهرکدام morningصبح just collectingجمع آوری themselvesخودشان
277
776926
2533
هر روز صبح میکنند بدون دستگاهای( کامپيوترو موبايل و...)
13:11
in one cornerگوشه of the roomاتاق withoutبدون theirخودشان devicesدستگاه ها,
278
779459
2560
تنها برای اینکه خودشان را بیابند،
13:14
or go runningدر حال اجرا everyهرکدام eveningشب,
279
782019
2073
و یا هر روز عصر می‌دوند،
13:16
or leaveترک کردن theirخودشان cellسلول phonesتلفن ها behindپشت
280
784092
1956
و یا موبايل‌‌شان را هنگامی قصد دارند که با
13:18
when they go to have a long conversationگفتگو with a friendدوست.
281
786048
3917
دوستی گفتگوی طولانی داشته باشند کنار می‌گذارند.
13:21
Movementجنبش is a fantasticخارق العاده privilegeامتیاز,
282
789965
3169
حرکت امتیاز بزرگ و فوق‌العاده ای است،
13:25
and it allowsاجازه می دهد us to do so much that our grandparentsپدربزرگ و مادربزرگ
283
793134
3357
و این به ما اجازه میدهد تا خیلی بیشتر از آنچه که پدربزرگها و مادربزرگهايمان
13:28
could never have dreamedرویای of doing.
284
796491
2121
حتا هرگز در رویا آن را تصور نمیکردند را انجام دهیم.
13:30
But movementجنبش, ultimatelyدر نهایت,
285
798612
1905
اما در نهايت، حرکت
13:32
only has a meaningبه معنی if you have a home to go back to.
286
800517
4541
تنها هنگامی معنا دارد که تو خانه‌ای داشته باشی که به آن برگردی.
13:37
And home, in the endپایان, is of courseدوره
287
805058
2791
و البته، خانه در غایت
13:39
not just the placeمحل where you sleepبخواب.
288
807849
2868
فقط محلى نیست که در آن می‌خوابی.
13:42
It's the placeمحل where you standایستادن.
289
810717
2639
مکانی‌ست که تو در آن میآیستی.
13:45
Thank you.
290
813356
1457
سپاسگزارم.
13:46
(Applauseتشویق و تمجید)
291
814813
5693
( تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Pico Iyer - Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships.

Why you should listen

In twelve books, covering everything from Revolutionary Cuba to the XIVth Dalai Lama, Islamic mysticism to our lives in airports, Pico Iyer has worked to chronicle the accelerating changes in our outer world, which sometimes make steadiness and rootedness in our inner world more urgent than ever. In his TED Book, The Art of Stillness, he draws upon travels from North Korea to Iran to remind us how to remain focused and sane in an age of frenzied distraction. As he writes in the book, "Almost everybody I know has this sense of overdosing on information and getting dizzy living at post-human speeds ... All of us instinctively feel that something inside us is crying out for more spaciousness and stillness to offset the exhilarations of this movement and the fun and diversion of the modern world."

More profile about the speaker
Pico Iyer | Speaker | TED.com