ABOUT THE SPEAKER
Simon Sinek - Leadership expert
Simon Sinek explores how leaders can inspire cooperation, trust and change. He's the author of the classic "Start With Why"; his latest book is "Leaders Eat Last."

Why you should listen

Fascinated by the leaders who make impact in the world, companies and politicians with the capacity to inspire, Simon Sinek has discovered some remarkable patterns in how they think, act and communicate. He wrote Start With Why: How Great Leaders Inspire Everyone to Take Action to explore his idea of the Golden Circle, what he calls "a naturally occurring pattern, grounded in the biology of human decision making, that explains why we are inspired by some people, leaders, messages and organizations over others." His newest work explores "circles of safety," exploring how to enhance feelings of trust and confidence in making bold decisions. It's the subject of his latest book, Leaders Eat Last.

An ethnographer by training, Sinek is an adjunct of the RAND Corporation. He writes and comments regularly for major publications and teaches graduate-level strategic communications at Columbia University.

More profile about the speaker
Simon Sinek | Speaker | TED.com
TED2014

Simon Sinek: Why good leaders make you feel safe

سیمون سینک: چرا رهبران خوب در شما احساس امنیت ایجاد می کنند؟

Filmed:
12,536,564 views

چه چیز یک رهبر بزرگ را می سازد؟ سیمون سینک، تئوریسین مدیریت پیشنهاد می کند که مدیر خوب کسی است که باعث می شود کارکنانش احساس امنیت داشته باشند، که کارکنان را به دایره اعتماد می کشاند. ولی ایجاد اعتماد و امنیبت- مخصوصاً در اقتصاد نابرابر- به معنای قبول مسئولیت سنگینی است.
- Leadership expert
Simon Sinek explores how leaders can inspire cooperation, trust and change. He's the author of the classic "Start With Why"; his latest book is "Leaders Eat Last." Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
There's a man by the nameنام of Captainکاپیتان
0
980
2260
اخیرا مدال افتخار کنگره به سروان ویلیام سونسن داده شده
00:15
Williamویلیام Swensonسوانسون
1
3240
2330
اخیرا مدال افتخار کنگره به سروان ویلیام سونسن داده شده
00:17
who recentlyبه تازگی was awardedاعطا شده the
congressionalکنگره Medalمدال of Honorافتخار و احترام
2
5570
3202
برای عملکردی که در ۸ سپتامبر ۲۰۰۹ داشته
00:20
for his actionsاقدامات on Septemberسپتامبر 8, 2009.
3
8772
4858
برای عملکردی که در ۸ سپتامبر ۲۰۰۹ داشته
00:25
On that day, a columnستون of Americanآمریکایی
4
13630
2365
در اون روز یه دسته نظامی آمریکایی
00:28
and Afghanافغانی troopsنیروهای
5
15995
1284
و عده ای سرباز افغانی
00:29
were makingساخت theirخودشان way
6
17279
1477
در بخشی از افغانستان پیش می رفتن
00:30
throughاز طریق a partبخشی of Afghanistanافغانستان
7
18756
2884
در بخشی از افغانستان پیش می رفتن
00:33
to help protectمحافظت
8
21640
3273
تا ازگروهی از دولتمردان افغانستان،
00:37
a groupگروه of governmentدولت officialsمقامات,
9
24913
1095
تا ازگروهی از دولتمردان افغانستان،
00:38
a groupگروه of Afghanافغانی governmentدولت officialsمقامات,
10
26008
1846
تا ازگروهی از دولتمردان افغانستان،
00:40
who would be meetingملاقات with some localمحلی
11
27854
2366
که قصد داشتند دیداری رو با ریش سفیدان روستاهای محل انجام بدن، محافظت کنن.
00:42
villageدهکده eldersبزرگان.
12
30220
1503
که قصد داشتند دیداری رو با ریش سفیدان روستاهای محل انجام بدن، محافظت کنن.
00:43
The columnستون cameآمد underزیر ambushکمین,
13
31723
2267
دسته نظامی گرفتار کمین دشمن شدن،
00:46
and was surroundedاحاطه شده on threeسه sidesدو طرف,
14
33990
2507
و از سه جهت محاصره شده بودن که
00:48
and amongstدر میان manyبسیاری other things,
15
36497
2940
و در این بین،
00:51
Captainکاپیتان Swensonسوانسون was recognizedشناسایی شده
16
39437
1406
سروان سونسن مسئول ورود به داخل منطقه تیراندازی شد
00:53
for runningدر حال اجرا into liveزنده fireآتش
17
40843
2217
سروان سونسن مسئول ورود به داخل منطقه تیراندازی شد
00:55
to rescueنجات the woundedمجروح
18
43060
1181
تا مجروحین را نجات داده
00:56
and pullکشیدن out the deadمرده.
19
44241
4223
و کشته ها را برگرداند.
01:00
One of the people he rescuedنجات داد was a sergeantسرباز,
20
48464
2856
یکی از اونایی که نجاتش داد، یه گروهبان بود
01:03
and he and a comradeرفیق were makingساخت theirخودشان way
21
51320
2438
که سروان و همقطارش اونو به سمت هلیکوپتر نجات بردند.
01:05
to a medevacmedevac helicopterهلی کوپتر.
22
53758
2290
که سروان و همقطارش اونو به سمت هلیکوپتر نجات بردند.
01:08
And what was remarkableقابل توجه about this day
23
56048
2188
و نکته جالب توجه اون روز این بود که به صورت کاملاً اتفاقی
01:10
is, by sheerخالص coincidenceاتفاقی,
24
58236
1991
و نکته جالب توجه اون روز این بود که به صورت کاملاً اتفاقی
01:12
one of the medevacmedevac medicsپزشکان
25
60227
1680
کلاه محافظ پزشک هلیکوپتر، دوبین فیلم برداری داشته
01:14
happenedاتفاق افتاد to have a GoProGoPro cameraدوربین on his helmetکلاه ایمنی
26
61907
2388
کلاه محافظ پزشک هلیکوپتر، دوبین فیلم برداری داشته
01:16
and capturedاسیر the wholeکل sceneصحنه on cameraدوربین.
27
64295
4762
و همه صحنه ها را با دوربین گرفته.
01:21
It showsنشان می دهد Captainکاپیتان Swensonسوانسون and his comradeرفیق
28
69057
3206
توی فیلم دیده می شه که سروان سونسون و هم رزمش
01:24
bringingبه ارمغان آوردن this woundedمجروح soldierسرباز
29
72263
1226
سرباز مجروحی رو میارن که گلوله ای به گردنش اصابت کرده.
01:25
who had receivedاخذ شده a gunshotتیراندازی to the neckگردن.
30
73489
4550
سرباز مجروحی رو میارن که گلوله ای به گردنش اصابت کرده.
01:30
They put him in the helicopterهلی کوپتر,
31
78039
3493
اون رو توی هلیکوپتر می گذارن،
01:33
and then you see Captainکاپیتان Swensonسوانسون bendخم شدن over
32
81532
4328
و بعد شما می بینید که سروان سونسون خم می شه
01:38
and give him a kissبوسه
33
85860
2183
و قبل از این که برگرده که بقیه رو نجات بده اون مجروح رو می بوسه
01:40
before he turnsچرخش around to rescueنجات more.
34
88043
4838
و قبل از این که برگرده که بقیه رو نجات بده اون مجروح رو می بوسه
01:45
I saw this, and I thought to myselfخودم,
35
92881
3207
من این داستان رو دیدم و با خودم فکر کردم که
01:48
where do people like that come from?
36
96088
2772
انسان‌هایی که این کارها رو انجام میدن از کجا میان؟
01:51
What is that? That is some deepعمیق, deepعمیق emotionهیجانی,
37
98860
3043
داستان چیه؟ یه حس شدیدا عمیق،
01:54
when you would want to do that.
38
101903
1701
که موقعی که می خواهید اون کارا رو انجام بدین پدید میاد.
01:55
There's a love there,
39
103604
2040
یه عشقیه و من می خواستم بدونم چرا
01:57
and I wanted to know why is it that
40
105644
2134
یه عشقیه و من می خواستم بدونم چرا
01:59
I don't have people that I work with like that?
41
107778
2684
من کسانی رو ندارم که باهاشون چنین رابطه ای داشته باشم؟
02:02
You know, in the militaryنظامی, they give medalsمدالها
42
110462
1418
همانطور که می دونین در ارتش مدالها رو
02:04
to people who are willingمایلم to sacrificeقربانی themselvesخودشان
43
111880
2622
به کسانی میدن که حاضرن جون خودشون رو برای بقیه فدا کنن.
02:06
so that othersدیگران mayممکن است gainکسب کردن.
44
114502
1838
به کسانی میدن که حاضرن جون خودشون رو برای بقیه فدا کنن.
02:08
In businessکسب و کار, we give bonusesجوایز to people
45
116340
1928
در تجارت به آدمایی که حاضرن بقیه رو فدا کنن، پاداش می دهیم
02:10
who are willingمایلم to sacrificeقربانی othersدیگران
46
118268
1708
در تجارت به آدمایی که حاضرن بقیه رو فدا کنن، پاداش می دهیم
02:12
so that we mayممکن است gainکسب کردن.
47
119976
1494
تا شاید چیزی گیرما بیاد.
02:13
We have it backwardsعقب. Right?
48
121470
3664
برعکسه، درسته؟
02:17
So I askedپرسید: myselfخودم, where do
people like this come from?
49
125134
1879
برا همین،من از خودم پرسیدم که آدمای این طوری از کجا میان؟
02:19
And my initialاولیه conclusionنتیجه was
that they're just better people.
50
127013
3223
و نتیجه گیری اولیه ام این بود که اونا فقط آدمای بهتری هستن.
02:22
That's why they're attractedجلب کرد to the militaryنظامی.
51
130236
1520
برا همین است که جذب ارتش شده اند.
02:23
These better people are attractedجلب کرد
52
131756
1461
این آدمای بهتر،مجذوب این مفهوم از خدمت شده اند.
02:25
to this conceptمفهوم of serviceسرویس.
53
133217
2746
این آدمای بهتر،مجذوب این مفهوم از خدمت شده اند.
02:28
But that's completelyبه صورت کامل wrongاشتباه.
54
135963
1100
ولی این نظر کاملاً اشتباه است!
02:29
What I learnedیاد گرفتم was that it's the environmentمحیط,
55
137063
2837
چیزی که یاد گرفتم این بود که همه اش به خاطر محیط است،
02:32
and if you get the environmentمحیط right,
56
139900
2170
و اگه شما شرایط محیطی درست رو فراهم کنید،
02:34
everyهرکدام singleتنها one of us has the capacityظرفیت
57
142070
1723
تک تک ما ظرفیت شو داریم که همین کارهای شگفت انگیز رو انجام بدیم،
02:35
to do these remarkableقابل توجه things,
58
143793
1518
تک تک ما ظرفیت شو داریم که همین کارهای شگفت انگیز رو انجام بدیم،
02:37
and more importantlyمهم است, othersدیگران have that capacityظرفیت too.
59
145311
2831
و مهم تر این که بقیه هم قابلیتشو دارن!
02:40
I've had the great honorافتخار of gettingگرفتن to meetملاقات
60
148142
2445
باعث افتخار من بوده که چندین نفر از این افراد را ملاقات کرده ام
02:42
some of these, who we would call heroesقهرمانان,
61
150587
3115
که ما بهشون میگیم قهرمان،
02:45
who have put themselvesخودشان and put theirخودشان livesزندگی می کند
62
153702
1902
که خودشون و جونشون را برای نجات بقیه به خطر انداختن،
02:47
at riskخطر to saveصرفه جویی othersدیگران,
63
155604
1599
که خودشون و جونشون را برای نجات بقیه به خطر انداختن،
02:49
and I askedپرسید: them, "Why would you do it?
64
157203
2503
و من از اونا پرسیدم که "چرا این کارو می کنید؟
02:51
Why did you do it?"
65
159706
2053
چرا اون کار رو کردید؟"
02:53
And they all say the sameیکسان thing:
66
161759
2901
و همه اونا یک چیز رو گفتن:
02:56
"Because they would have doneانجام شده it for me."
67
164660
2100
"چون که اونا هم برای من همین کار رو کرده بودن."
02:58
It's this deepعمیق senseاحساس of trustاعتماد and cooperationهمکاری.
68
166760
2907
این یه حس عمیق اطمینان و همکاریه.
03:01
So trustاعتماد and cooperationهمکاری are really importantمهم here.
69
169667
2599
بنابراین اطمینان و همکاری واقعاً اینجا مهمند.
03:04
The problemمسئله with conceptsمفاهیم of trustاعتماد and cooperationهمکاری
70
172266
3159
مشکلی که با مفاهیم اعتماد و همکاری وجود داره
03:07
is that they are feelingsاحساسات, they are not instructionsدستورالعمل ها.
71
175425
2305
اینه که احساس هستند! یک سری دستور العمل نیستند.
03:09
I can't simplyبه سادگی say to you, "Trustاعتماد me," and you will.
72
177730
3035
نمی تونم به سادگی به شما بگم که "به من اعتماد کنید" و شما هم بکنید!
03:12
I can't simplyبه سادگی instructدستور دادن two people
to cooperateهمکاری کردن, and they will.
73
180765
3235
نمی تونم به دو نفر دستور بدم که با هم همکاری کنن و اونا هم بکنن
03:16
It's not how it worksآثار. It's a feelingاحساس.
74
184000
2434
این جوری کار نمی کنه، اون یه احساسه.
03:18
So where does that feelingاحساس come from?
75
186434
2414
بنابراین اون احساسات از کجا میان؟
03:21
If you go back 50,000 yearsسالها
76
188848
2082
اگه به ۵۰٫۰۰۰ سال قبل برگردین
03:23
to the Paleolithicپالئولیت eraدوران,
77
190930
1179
به دوران پارینه سنگی،
03:24
to the earlyزود daysروزها of Homoهومو sapienssapiens,
78
192109
2156
به روزهای اول انسان اندیشه ورز،
03:26
what we find is that the worldجهان
79
194265
1615
چیزی که پیدا می کنیم اینه که دنیا با خطر پر شده بود،
03:28
was filledپر شده with dangerخطر,
80
195880
2335
چیزی که پیدا می کنیم اینه که دنیا با خطر پر شده بود،
03:30
all of these forcesنیروها workingکار کردن very, very hardسخت to killکشتن us.
81
198215
4392
همه نیروهای اطراف خیلی سخت کار می کردند که ما را بکشند.
03:34
Nothing personalشخصی.
82
202607
1499
مسئله شخصی نبود.
03:36
Whetherچه it was the weatherهوا,
83
204106
2442
چه مسئله هوا بود،فقدان منابع بود،یا شاید یک چاقو دندان (ببر دندان خنجری)،
03:38
lackعدم of resourcesمنابع,
84
206548
1640
چه مسئله هوا بود،فقدان منابع بود،یا شاید یک چاقو دندان (ببر دندان خنجری)،
03:40
maybe a saber-toothedدندانه دار tigerببر,
85
208188
1482
چه مسئله هوا بود،فقدان منابع بود،یا شاید یک چاقو دندان (ببر دندان خنجری)،
03:41
all of these things workingکار کردن
86
209670
1335
همه این عوامل دست به دست همه داده بودن که طول عمر ما رو کم کنن.
03:43
to reduceكاهش دادن our lifespanطول عمر.
87
211005
2136
همه این عوامل دست به دست همه داده بودن که طول عمر ما رو کم کنن.
03:45
And so we evolvedتکامل یافته است into socialاجتماعی animalsحیوانات,
88
213141
2301
و برای همین ما تبدیل به حیوانات اجتماعی شدیم،
03:47
where we livedزندگی می کرد togetherبا یکدیگر and workedکار کرد togetherبا یکدیگر
89
215442
1975
که با هم زندگی کردیم و به هم کمک کردیم
03:49
in what I call a circleدایره of safetyایمنی, insideداخل the tribeقبیله,
90
217417
3424
در چیزی که من اسمش رو میگذارم حلقه امنیت، درون یک قبیله
03:53
where we feltنمد like we belongedمتعلق به.
91
220841
2023
که ما احساس تعلق به اون رو داشتیم.
03:55
And when we feltنمد safeبی خطر amongstدر میان our ownخودت,
92
222864
2731
و میان کسانی که مال ما بودن، احساس امنیت کردیم،
03:57
the naturalطبیعی است reactionواکنش was trustاعتماد and cooperationهمکاری.
93
225595
3208
و عکس العمل طبیعی اطمینان و همکاری بود.
04:01
There are inherentذاتی benefitsمنافع to this.
94
228803
1102
منافع ذاتی برای این قضیه وجود دارن
04:02
It meansبه معنای I can fallسقوط asleepخواب at night
95
229905
1888
به این معنا که من می تونم شبا بخوابم
04:03
and trustاعتماد that someoneکسی from withinدر داخل
my tribeقبیله will watch for dangerخطر.
96
231793
3872
و به بقیه افراد قبیله ام اعتماد کنم که مراقب خطر هستند.
04:07
If we don't trustاعتماد eachهر یک other, if I don't trustاعتماد you,
97
235665
2332
اگه ما به هم اعتماد نکنیم،اگه من به شما اعتماد نکنم،
04:10
that meansبه معنای you won'tنخواهد بود watch for dangerخطر.
98
237997
1384
معناش این میشه که شما مراقب خطر نیستی
04:11
Badبد systemسیستم of survivalبقاء.
99
239381
1871
سیستم بقای نادرست
04:13
The modernمدرن day is exactlyدقیقا the sameیکسان thing.
100
241252
2339
در روزگار مدرن هم دقیقاً همین چیز هست.
04:15
The worldجهان is filledپر شده with dangerخطر,
101
243591
1621
دنیا با خطرات پر شده،
04:17
things that are tryingتلاش کن to frustrateخرابکاری our livesزندگی می کند
102
245212
1755
چیزهایی که سعی می کنن زندگی ما را نابود کنن
04:19
or reduceكاهش دادن our successموفقیت,
103
246967
1169
یا موفقیتمان را کاهش بدن
04:20
reduceكاهش دادن our opportunityفرصت for successموفقیت.
104
248136
1724
شانس موفق شدن ما را کاهش بدن
04:22
It could be the upsیو پی اس and downsسقوط in the economyاقتصاد,
105
249860
2369
می تونه بالا و پایین های اقتصادی باشه،
04:24
the uncertaintyعدم قطعیت of the stockموجودی marketبازار.
106
252229
2340
یا عدم قطعیت بازار بورس.
04:26
It could be a newجدید technologyتکنولوژی that rendersارائه می دهد
107
254569
1744
می تونه یک تکنولوژی جدید باشه که
04:28
your businessکسب و کار modelمدل obsoleteمنسوخ شده overnightیک شب.
108
256313
2157
مدل تجاری از مد افتاده شما را یک شبه از پا در بیاره
04:30
Or it could be your competitionرقابت
109
258470
1649
یا می تونه رقیب شما باشه که بعضی وقتا می خواد شما رو بکشه.
04:32
that is sometimesگاه گاهی tryingتلاش کن to killکشتن you.
110
260119
2000
یا می تونه رقیب شما باشه که بعضی وقتا می خواد شما رو بکشه.
04:34
It's sometimesگاه گاهی tryingتلاش کن to put you out of businessکسب و کار,
111
262119
1885
بعضی وقتا سعی می کنه که شما را از حوزه تجاری بیاندازه بیرون،
04:36
but at the very minimumکمترین
112
264004
1711
ولی در کمترین حد خودش
04:37
is workingکار کردن hardسخت to frustrateخرابکاری your growthرشد
113
265715
2663
سعی می کنه که رشد شما را کاهش بده
04:40
and stealسرقت کن your businessکسب و کار from you.
114
268378
2130
و کار شما رو از دستتون در بیاره.
04:42
We have no controlکنترل over these forcesنیروها.
115
270508
1745
ما هیچ کنترلی روی این نیروها نداریم.
04:44
These are a constantثابت,
116
272253
1517
اونا همیشه ثابت هستند،
04:45
and they're not going away.
117
273770
1978
و قرار نیست جایی برن.
04:47
The only variableمتغیر are the conditionsشرایط
118
275748
2046
تنها متغیر موجود شرایط درون سازمانی است،
04:49
insideداخل the organizationسازمان,
119
277794
2563
تنها متغیر موجود شرایط درون سازمانی است،
04:52
and that's where leadershipرهبری mattersمسائل,
120
280357
1925
و اونجاست که رهبری معنا پیدا می کنه،
04:54
because it's the leaderرهبر that setsمجموعه ها the toneلحن.
121
282282
2679
چون اون رهبره که تعیین تکلیف می کنه.
04:57
When a leaderرهبر makesباعث می شود the choiceانتخابی
122
284961
2439
وقتی رهبر انتخابی رو انجام میده
04:59
to put the safetyایمنی and livesزندگی می کند
123
287400
1529
که امنیت و جان آدمای درون سازمان اولویت داشته باشه،
05:01
of the people insideداخل the organizationسازمان first,
124
288929
2261
که امنیت و جان آدمای درون سازمان اولویت داشته باشه،
05:03
to sacrificeقربانی theirخودشان comfortsراحتی and sacrificeقربانی
125
291190
2878
که راحتی شان و نتایج ملموس را فدا کنه که آدما اونجا بمونن
05:06
the tangibleمحسوس resultsنتایج, so that the people remainماندن
126
294068
3505
که راحتی شان و نتایج ملموس را فدا کنه که آدما اونجا بمونن
05:09
and feel safeبی خطر and feel like they belongتعلق داشتن,
127
297573
1427
و احساس امنیت و احساس تعلق داشته باشن،
05:11
remarkableقابل توجه things happenبه وقوع پیوستن.
128
299000
2894
چیزهای شگفت انگیزی رخ میده.
05:14
I was flyingپرواز on a tripسفر,
129
301894
3119
در یکی از سفرهای پروازی ام،شاهد یک اتفاق بودم
05:17
and I was witnessشاهد to an incidentحادثه
130
305013
2115
در یکی از سفرهای پروازی ام،شاهد یک اتفاق بودم
05:19
where a passengerمسافر attemptedتلاش to boardهیئت مدیره
131
307128
1888
که یک مسافرقبل از این که شماره اش صدا زده بشه تلاش می کرد که سوار بشه
05:21
before theirخودشان numberعدد was calledبه نام,
132
309016
3611
که یک مسافرقبل از این که شماره اش صدا زده بشه تلاش می کرد که سوار بشه
05:24
and I watchedتماشا کردم the gateدروازه agentعامل
133
312627
2569
و شاهد بودم که مامور گیت جوری با این مرد برخورد کرد انگار که قانون را شکسته،
05:27
treatدرمان شود this man like he had brokenشکسته شده the lawقانون,
134
315196
2424
و شاهد بودم که مامور گیت جوری با این مرد برخورد کرد انگار که قانون را شکسته،
05:29
like a criminalجنایی.
135
317620
1409
مثل یک جنایتکار.
05:31
He was yelledفریاد زد at for attemptingتلاش to boardهیئت مدیره
136
319029
1846
سر اون مرد به خاطرتلاش برای سوار شدن یک گروه زودتر از نوبت فریاد کشیده بود.
05:33
one groupگروه too soonبه زودی.
137
320875
2371
.سر اون مرد به خاطرتلاش برای سوار شدن یک گروه زودتر از نوبت فریاد کشیده بود.
05:35
So I said something.
138
323246
1444
برای همین من چیزی گفتم.
05:36
I said, "Why do you have treatدرمان شود us like cattleگاو?
139
324690
2670
گفتم: "چرا با ما مثل یک گله برخورد می کنین؟"
05:39
Why can't you treatدرمان شود us like humanانسان beingsموجودات?"
140
327360
3091
چرا نمی تونین با ما مثل آدم رفتار کنید؟
05:42
And this is exactlyدقیقا what she said to me.
141
330451
2121
و این چیزیه که اون دقیقاً به من گفت.
05:44
She said, "Sirسر, if I don't followدنبال کردن the rulesقوانین,
142
332572
2686
گفت: "آقا،اگه شما قوانین را رعایت نکنید،
05:47
I could get in troubleمشکل or loseاز دست دادن my jobکار."
143
335258
3150
من به دردسر می افتم یا کارم رو از دست میدم."
05:50
All she was tellingگفتن me
144
338408
1582
تمام حرفی که به من زد این بود که احساس امنیت نمی کرد.
05:52
is that she doesn't feel safeبی خطر.
145
339990
1656
تمام حرفی که به من زد این بود که احساس امنیت نمی کرد.
05:53
All she was tellingگفتن me is that
146
341646
2341
همه حرفی که به من زد این بود که به رهبرانش اعتماد نداشت
05:56
she doesn't trustاعتماد her leadersرهبران.
147
343987
3219
همه حرفی که به من زد این بود که به رهبرانش اعتماد نداشت
05:59
The reasonدلیل we like flyingپرواز Southwestجنوب غربی Airlinesخطوط هوایی
148
347206
2722
دلیلی که ما پرواز با خطول هوایی Southwest را دوست داریم
06:02
is not because they necessarilyلزوما hireاستخدام better people.
149
349928
2467
این نیست که اونا الزاماً آدمای بهتری رو استخدام می کنن.
06:04
It's because they don't fearترس theirخودشان leadersرهبران.
150
352395
3039
علتش اینه که افرادشان از مدیرانشون نمی ترسن.
06:07
You see, if the conditionsشرایط are wrongاشتباه,
151
355434
1922
می دونید چیه، اگه شرایط خوب نباشه ما مجبوریم که وقت و انرژی مون رو هزینه کنیم
06:09
we are forcedمجبور شدم to expendخرج کردن our ownخودت time and energyانرژی
152
357356
2259
می دونید چیه، اگه شرایط خوب نباشه ما مجبوریم که وقت و انرژی مون رو هزینه کنیم
06:11
to protectمحافظت ourselvesخودمان from eachهر یک other,
153
359615
2864
که از خودمون در برابر بقیه محافظت کنیم،
06:14
and that inherentlyذاتا weakensضعیف است the organizationسازمان.
154
362479
3299
و این کار به صورت ذاتی سازمان ما را ضعیف می کنه.
06:17
When we feel safeبی خطر insideداخل the organizationسازمان,
155
365778
1631
وقتی ما درون سازمان احساس امنیت داشته باشیم،
06:19
we will naturallyبه طور طبیعی combineترکیب کردن our talentsاستعدادها
156
367409
2194
طور طبیعی استعدادها و نیروهایمان را
06:21
and our strengthsنقاط قوت and work tirelesslyخستگی ناپذیر
157
369603
2146
ترکیب می کنیم و به طور خستگی ناپذیری کار می کنیم
06:23
to faceصورت the dangersخطرات outsideخارج از
158
371749
1682
تا با خطرهای بیرون رو در رو بشیم
06:25
and seizeتصاحب کردن the opportunitiesفرصت ها.
159
373431
3135
و موقعیت ها را به دست بیاوریم.
06:28
The closestنزدیکترین analogyتقلید I can give
160
376566
1321
نزدیک ترین مشابه ای که می توانیم برایتان بیارم
06:30
to what a great leaderرهبر is, is like beingبودن a parentوالدین.
161
377887
3212
از این که یک رهبر خوب چطوری باشه، اینه که شبیه پدر یا مادر باشه
06:33
If you think about what beingبودن a great parentوالدین is,
162
381099
1659
اگه به این که والدین خوبی بودن چطوریه فکر کنید،
06:34
what do you want? What makesباعث می شود a great parentوالدین?
163
382758
1830
چی می خواهید؟ چی باعث میشه پدر/مادر خوبی باشید؟
06:36
We want to give our childکودک opportunitiesفرصت ها,
164
384588
1352
ما برای فرزندانمان موقعیت فراهم می کنیم،
06:38
educationتحصیلات, disciplineانضباط them when necessaryلازم است,
165
385940
2718
تحصیلات، انضباط وقتی که نیاز هست
06:40
all so that they can growرشد up and achieveرسیدن more
166
388658
2036
همه این کارا برای این که رشد کنن و بیشتر از اونی
06:42
than we could for ourselvesخودمان.
167
390694
2565
که ما می تونستیم برای خودمون انجام بدهیم، به دست بیارن.
06:45
Great leadersرهبران want exactlyدقیقا the sameیکسان thing.
168
393259
1741
رهبران بزرگ دقیقاً همین چیز را می خوان.
06:47
They want to provideفراهم کند theirخودشان people opportunityفرصت,
169
395000
1501
اونا می خوان که برای افرادشان موقعیت فراهم کنن،
06:48
educationتحصیلات, disciplineانضباط when necessaryلازم است,
170
396501
1787
تحصیلات، انضباط وقتی که نیاز هست،
06:50
buildساختن theirخودشان self-confidenceاعتماد به نفس, give
them the opportunityفرصت to try and failشکست,
171
398288
3162
اعتماد به نفسشان را بسازن، به شان موقعیت سعی و خطا بدن،
06:53
all so that they could achieveرسیدن more
172
401450
1711
همه این ها برای این که اونا چیزهای بیشتری بدست بیارن
06:55
than we could ever imagineتصور کن for ourselvesخودمان.
173
403161
4430
از اونی که ما برای خودمان می تونیم متصور بشیم.
06:59
Charlieچارلی Kimکیم, who'sچه کسی است the CEOمدیر عامل of
a companyشرکت calledبه نام Nextبعد Jumpپرش
174
407591
3137
چارلی کیم، مدیر عامل شرکتی به نامم Next Jump است
07:02
in Newجدید Yorkیورک Cityشهر, a techتکنولوژی companyشرکت,
175
410728
2750
در نیویورک سیتی، یک شرکت فناوری،
07:05
he makesباعث می شود the pointنقطه that
176
413478
1492
او خاطر نشان می کنه که
07:07
if you had hardسخت timesبار in your familyخانواده,
177
414970
2129
اگه شما با شرایط سختی در خانواده تون رو به رو بشین،
07:09
would you ever considerدر نظر گرفتن layingتخمگذار
off one of your childrenفرزندان?
178
417099
3049
آیا هیچ وقت به فکر می افتید که یکی از بچه هاتون را بیاندازید بیرون؟
07:12
We would never do it.
179
420148
1502
ما هیچ وقت چنین کاری رو نمی کنیم.
07:13
Then why do we considerدر نظر گرفتن layingتخمگذار off people
180
421650
2027
پس چرا به فکر خاتمه همکاری افرادمون
07:15
insideداخل our organizationسازمان?
181
423677
1577
درون سازمان می افتیم؟
07:17
Charlieچارلی implementedپیاده سازی شده است a policyسیاست
182
425254
2800
چارلی یک سیاست استخدام تمام عمر تدوین کرده است.
07:20
of lifetimeطول عمر employmentاستخدام.
183
428054
1936
چارلی یک سیاست استخدام تمام عمر تدوین کرده است.
07:22
If you get a jobکار at Nextبعد Jumpپرش,
184
429990
1630
اگه شما در Next Jump مشغول به کار بشین،
07:23
you cannotنمی توان get firedاخراج شد for performanceکارایی issuesمسائل.
185
431620
3460
به خاطر مشکلات کارکرد اخراج نمیشین.
07:27
In factواقعیت, if you have issuesمسائل,
186
435080
1983
در واقع، اگه شما مشکل داشته باشین،
07:29
they will coachمربی you and they will give you supportحمایت کردن,
187
437063
3047
اون ها به شما آموزش میدن و از شما حمایت می کنن،
07:32
just like we would with one of our childrenفرزندان
188
440110
1461
همون کاری که وقتی که فرزندانمون با نمره C از مدرسه برمیگردند برایشان انجام میدهیم
07:33
who happensاتفاق می افتد to come home with a C from schoolمدرسه.
189
441571
2839
همون کاری که وقتی که فرزندانمون با نمره C از مدرسه برمیگردند برایشان انجام میدهیم
07:36
It's the completeتکمیل oppositeمخالف.
190
444410
953
کاملاً برعکس است.
07:37
This is the reasonدلیل so manyبسیاری people
191
445363
1617
به همین دلیلی تعداد بسیار زیادی از آدما
07:39
have suchچنین a visceralذره ای hatredنفرت, angerخشم,
192
446980
4264
چنین خشم و نفرت درونی
07:43
at some of these bankingبانکداری CEOsمدیران اجرایی
193
451244
1668
از بعضی از مدیران عامل بانک ها دارن
07:45
with theirخودشان disproportionateغیرمستقیم
salariesحقوق and bonusجایزه structuresسازه های.
194
452912
2828
با حقوق و ساختار مزایای نامناسب
07:47
It's not the numbersشماره.
195
455740
1970
مسئله عددها نیستن
07:49
It's that they have violatedنقض شد the
very definitionتعریف of leadershipرهبری.
196
457710
2838
مشکل اینه که اونا تعریف رهبری رو نقض کرده اند.
07:52
They have violatedنقض شد this deep-seatedعمیق socialاجتماعی contractقرارداد.
197
460548
2894
اونا این قرارداد اجتماعی دیرینه را نقض کرده اند
07:55
We know that they allowedمجاز theirخودشان people
198
463442
1603
می دونیم که اونا اجازه میدن افرادشون
07:57
to be sacrificedفداکاری کرد so they could
protectمحافظت theirخودشان ownخودت interestsمنافع,
199
465045
2515
برای محافظت از منافعشان فدا بشن.
07:59
or worseبدتر, they sacrificedفداکاری کرد theirخودشان people
200
467560
3192
یا بدتر از اون، اونا افرادشان را فدا می کنن تا از منافعشان محافظت کنن.
08:02
to protectمحافظت theirخودشان ownخودت interestsمنافع.
201
470752
1460
یا بدتر از اون، اونا افرادشان را فدا می کنن تا از منافعشان محافظت کنن.
08:04
This is what so offendsعذاب us, not the numbersشماره.
202
472212
2811
این اون چیزیه که ما را آزار میده، نه عددها.
08:07
Would anybodyهر شخصی be offendedمجرم if we gaveداد
203
475023
1597
آیا کسی آزرده خاطر میشه اگه ما ۱۵۰ میلیون دلار به گاندی پاداش بدهیم؟
08:08
a $150 millionمیلیون bonusجایزه to Gandhiگاندی?
204
476620
2573
آیا کسی آزرده خاطر میشه اگه ما ۱۵۰ میلیون دلار به گاندی پاداش بدهیم؟
08:11
How about a $250 millionمیلیون bonusجایزه to Motherمادر Teresaترزا?
205
479193
3039
چطوره ۲۵۰ میلیون دلار به مادر ترزا پاداش دهیم؟
08:14
Do we have an issueموضوع with that? Noneهیچ یک at all.
206
482232
2734
آیا با این مسئله مشکلی داریم؟ نه ابداً
08:17
Noneهیچ یک at all.
207
484966
1332
ابداً
08:18
Great leadersرهبران would never sacrificeقربانی
208
486298
2211
رهبران بزرگ هیچ وقت
08:20
the people to saveصرفه جویی the numbersشماره.
209
488509
1361
مردم را برای به دست آوردن منافع فدا نمی کنن.
08:22
They would soonerزودتر sacrificeقربانی the numbersشماره
210
489870
1679
اونا به زودی منافع را فدا می کنن که مردم را نجات بدن.
08:23
to saveصرفه جویی the people.
211
491549
2979
اونا به زودی منافع را فدا می کنن که مردم را نجات بدن.
08:26
Bobباب Chapmanچپمن, who runsاجرا می شود
212
494528
2123
باب چپمن، که مدیر یک شرکت تولیدی بزرگ به اسم Barry-Wehmiller در Midwest است
08:28
a largeبزرگ manufacturingتولید companyشرکت in the Midwestغرب میانه
213
496651
2313
باب چپمن، که مدیر یک شرکت تولیدی بزرگ به اسم Barry-Wehmiller در Midwest است
08:31
calledبه نام Barry-Wehmillerبری وهمیلر,
214
498964
2076
باب چپمن، که مدیر یک شرکت تولیدی بزرگ به اسم Barry-Wehmiller در Midwest است
08:33
in 2008 was hitاصابت very hardسخت by the recessionرکود اقتصادی,
215
501040
5357
در سال ۲۰۰۸ با رکود اقتصادی بسیار آسیب دید،
08:38
and they lostکم شده 30 percentدرصد of theirخودشان ordersسفارشات overnightیک شب.
216
506397
4001
و حدود ۳۰ درصد سفارشاتشان را در یک شب از دست دادن
08:42
Now in a largeبزرگ manufacturingتولید companyشرکت,
217
510398
1386
در یک شرکت تولیدی بزرگ خیلی مسئله مهمی است
08:43
this is a bigبزرگ dealمعامله,
218
511784
1541
در یک شرکت تولیدی بزرگ خیلی مسئله مهمی است
08:45
and they could no longerطولانی تر affordاستطاعت داشتن theirخودشان laborنیروی کار poolاستخر.
219
513325
2847
و دیگه نمی تونستن تعداد نیروی انسانی قبلی را ساپورت مالی کنن
08:48
They neededمورد نیاز است to saveصرفه جویی 10 millionمیلیون dollarsدلار,
220
516172
1703
اونا نیاز داشتن که ۱۰ میلیون دلار صرف جویی کنن
08:50
so, like so manyبسیاری companiesشرکت ها todayامروز,
221
517875
2023
برای همین، مثل بسیاری دیگر از شرکتهای امروزی،
08:52
the boardهیئت مدیره got togetherبا یکدیگر and discussedبحث کردیم layoffsاخراج.
222
519898
3394
هیئت مدیره جمع شدن و بحث تعدیل نیرو مطرح شد و باب مخالفت کرد.
08:55
And Bobباب refusedرد.
223
523292
1624
هیئت مدیره جمع شدن و بحث تعدیل نیرو مطرح شد و باب مخالفت کرد.
08:57
You see, Bobباب doesn't believe in headسر countsشمارش.
224
524916
4252
می دونید چیه؟ باب اعتقادی به سرشماری نداشت
09:01
Bobباب believesمعتقد است in heartقلب countsشمارش,
225
529168
3441
او به شمارش قلب ها اعتقاد داشت (دل-شماری)
09:04
and it's much more difficultدشوار to simplyبه سادگی reduceكاهش دادن
226
532609
2508
و خیلی سخت تره که خیلی راحت تعداد قلبها رو کم کنی.
09:07
the heartقلب countشمردن.
227
535117
1730
و خیلی سخت تره که خیلی راحت تعداد قلبها رو کم کنی.
09:09
And so they cameآمد up with a furloughخالی کردن programبرنامه.
228
536847
3007
برای همین به برنامه مرخصی فکر کردند
09:12
Everyهرکدام employeeکارمند, from secretaryدبیر، منشی to CEOمدیر عامل,
229
539854
2091
هر کارمندی، از منشی تا مدیر عامل،باید به چهار هفته مرخصی اجباری بدون حقوق می رفت.
09:14
was requiredضروری to take fourچهار weeksهفته ها of unpaidبدون پرداخت هزینه vacationتعطیلات.
230
541945
3466
هر کارمندی، از منشی تا مدیر عامل،باید به چهار هفته مرخصی اجباری بدون حقوق می رفت.
09:17
They could take it any time they wanted,
231
545411
1911
اونا می تونستن هر وقتی که بخوان از این مرخصی استفاده کنن،
09:19
and they did not have to take it consecutivelyبه طور متوالی.
232
547322
2981
و مجبور نبودن که کلش را پشت سر هم برن.
09:22
But it was how Bobباب announcedاعلام کرد the programبرنامه
233
550303
1332
ولی اون طوری که باب برنامه رو اعلام کرد خیلی اهمیت داشت.
09:23
that matteredمهم است so much.
234
551635
1897
ولی اون طوری که باب برنامه رو اعلام کرد خیلی اهمیت داشت.
09:25
He said, it's better that we should all sufferرنج بردن a little
235
553532
2648
اون گفت، بهتره که همه مون کمی رنج بکشیم
09:28
than any of us should have to sufferرنج بردن a lot,
236
556180
2785
تا این که بعضی از ما درد زیادی را تحمل کنن،
09:31
and moraleروحیه wentرفتی up.
237
558965
3118
و دلگرمی افزایش یافت.
09:34
They savedذخیره 20 millionمیلیون dollarsدلار,
238
562083
2927
اونا ۲۰ میلیون دلار صرفه جویی کردن،
09:37
and mostاکثر importantlyمهم است, as would be expectedانتظار می رود,
239
565010
2437
و مهمتر از اون، همون طور که انتظار می رفت،
09:39
when the people feel safeبی خطر and protectedحفاظت شده
by the leadershipرهبری in the organizationسازمان,
240
567447
3229
وقتی که مردم احساس امنیت و محافظت داشته باشن از طریق مدیران و رهبران سازمان
09:42
the naturalطبیعی است reactionواکنش is to trustاعتماد and cooperateهمکاری کردن.
241
570676
2507
واکنش طبیعی اعتماد و همکاری است.
09:45
And quiteکاملا spontaneouslyبه خودی خود, nobodyهيچ كس expectedانتظار می رود,
242
573183
2757
و کاملاً همزمان، بدون این که کسی انتظار داشته باشه،
09:48
people startedآغاز شده tradingتجارت with eachهر یک other.
243
575940
1916
افراد شروع کردن به معامله کردن با یکدیگر.
09:50
Those who could affordاستطاعت داشتن it more
244
577856
1496
کسانی که توانایی مالی بیشتری داشتن
09:51
would tradeتجارت with those who could affordاستطاعت داشتن it lessکمتر.
245
579352
2077
با کسانی که توانایی مالی کمتری داشتند معامله کردن.
09:53
People would take fiveپنج weeksهفته ها
246
581429
1489
کسانی بودن که 5 هفته به مرخصی بدون حقوق رفتن
09:55
so that somebodyکسی elseچیز دیگری only had to take threeسه.
247
582918
4162
تا کسان دیگری بتونن فقط سه هفته برن.
09:59
Leadershipرهبری is a choiceانتخابی. It is not a rankرتبه بندی.
248
587080
2934
رهبری یک انتخاب است، یک درجه یا رتبه نیست
10:02
I know manyبسیاری people at the seniormostارشد ترین
249
590014
1708
من آدمایی رو در بالاترین سطوح مدیریت
10:03
levelsسطوح of organizationsسازمان های
250
591722
1158
سازمانها می شناسم که حقیقتاً رهبر نیستند
10:05
who are absolutelyکاملا not leadersرهبران.
251
592880
1604
سازمانها می شناسم که حقیقتاً رهبر نیستند
10:06
They are authoritiesمسئولین, and we do what they say
252
594484
2553
اونا قدرت دارند و ما کاری که اونا میگن رو انجام میدیم
10:09
because they have authorityقدرت over us,
253
597037
3043
چون که اونا بر ما قدرت دارند
10:12
but we would not followدنبال کردن them.
254
600080
1860
ولی ما از اونا پیروی نمی کنیم.
10:14
And I know manyبسیاری people
255
601940
2034
و من آدمایی رو می شناسم که در سطوح پایین سازمانی فعالیت می کنن
10:16
who are at the bottomsپایینی of organizationsسازمان های
256
603974
1362
و من آدمایی رو می شناسم که در سطوح پایین سازمانی فعالیت می کنن
10:17
who have no authorityقدرت
257
605336
1263
که هیچ قدرتی در دست ندارن ولی حقیقتاً رهبر هستند!
10:18
and they are absolutelyکاملا leadersرهبران,
258
606599
2063
که هیچ قدرتی در دست ندارن ولی حقیقتاً رهبر هستند!
10:20
and this is because they have chosenانتخاب شده to look after
259
608662
1785
و این به خاطر اونه که اونها انتخاب کردن که مراقب حال آدم دست چپی شان باشند
10:22
the personفرد to the left of them,
260
610447
1518
و این به خاطر اونه که اونها انتخاب کردن که مراقب حال آدم دست چپی شان باشند
10:24
and they have chosenانتخاب شده to look after
261
611965
1278
و اونا انتخاب کرده اند که مراقب حال آدمی دست راستی شان باشند
10:25
the personفرد to the right of them.
262
613243
1794
و اونا انتخاب کرده اند که مراقب حال آدمی دست راستی شان باشند
10:27
This is what a leaderرهبر is.
263
615037
4733
این معنای واقعی رهبری است.
10:31
I heardشنیدم a storyداستان
264
619770
3030
من یه داستانی شنیده ام که تعدادی دریانورد رفته بودن نمایش ببینن
10:35
of some Marinesتفنگداران دریایی
265
622800
1590
من یه داستانی شنیده ام که تعدادی دریانورد رفته بودن نمایش ببینن
10:36
who were out in theaterتئاتر,
266
624390
3321
من یه داستانی شنیده ام که تعدادی دریانورد رفته بودن نمایش ببینن
10:39
and as is the Marineدریایی customسفارشی,
267
627711
2046
و بنا به عادت دریانورد ها افسر مسئول آخر از همه غذا می خوره
10:41
the officerافسر ateخوردم last,
268
629757
2325
و بنا به عادت دریانورد ها افسر مسئول آخر از همه غذا می خوره
10:44
and he let his menمردان eatخوردن first,
269
632082
3176
و اجازه میده که افرادش اول از همه غذا بخورن،
10:47
and when they were doneانجام شده,
270
635258
1852
و وقتی همه غذا خوردند،هیچ غذایی برای اون باقی نمونده بود.
10:49
there was no foodغذا left for him.
271
637110
4090
و وقتی همه غذا خوردند،هیچ غذایی برای اون باقی نمونده بود.
10:53
And when they wentرفتی back out in the fieldرشته,
272
641200
2733
و وقتی که اونا برگشتن،افرادش برای اون یک بخشی از غذاشون رو آوردن
10:56
his menمردان broughtآورده شده him some of theirخودشان foodغذا
273
643933
2944
و وقتی که اونا برگشتن،افرادش برای اون یک بخشی از غذاشون رو آوردن
10:59
so that he mayممکن است eatخوردن,
274
646877
1857
که اون هم بتونه بخوره،
11:00
because that's what happensاتفاق می افتد.
275
648734
2139
چون این چیزی هست که اتفاق می افته.
11:03
We call them leadersرهبران because they go first.
276
650873
2689
ما به اونا می گیم رهبر (پیشرو، پیشوا) چون زودتر از همه میرن.
11:05
We call them leadersرهبران because they take the riskخطر
277
653562
1743
ما به اونا می گیم رهبر چون قبل از هر کس دیگه ای خطر می کنن.
11:07
before anybodyهر شخصی elseچیز دیگری does.
278
655305
1655
ما به اونا می گیم رهبر چون قبل از هر کس دیگه ای خطر می کنن.
11:09
We call them leadersرهبران because they will chooseانتخاب کنید
279
656960
2030
ما به اونا میگیم رهبر، چون اونا انتخاب می کنن که فدا بشن تا افرادشون
11:11
to sacrificeقربانی so that theirخودشان people
280
658990
2009
ما به اونا میگیم رهبر، چون اونا انتخاب می کنن که فدا بشن تا افرادشون
11:13
mayممکن است be safeبی خطر and protectedحفاظت شده
281
660999
1119
در امنیت و حفاظت بمونن
11:14
and so theirخودشان people mayممکن است gainکسب کردن,
282
662118
2136
و این گونه هست که افراد اونا ممکنه چیزی بدست بیارن
11:16
and when we do, the naturalطبیعی است responseواکنش
283
664254
3054
و وقتی ما این گونه رفتار می کنیم، پاسخ طبیعی
11:19
is that our people will sacrificeقربانی for us.
284
667308
3847
اینه که افراد ما برای ما فداکاری کنن.
11:23
They will give us theirخودشان bloodخون and sweatعرق and tearsاشک ها
285
671155
2498
اونا از گوشت و خونشان برای ما می گذرن
11:25
to see that theirخودشان leader'sرهبر visionچشم انداز comesمی آید to life,
286
673653
3439
تا ببینن که شهود رهبرشان به زندگی برگشته
11:29
and when we askپرسیدن them, "Why would you do that?
287
677092
2772
و وقتی ما ازشون می پرسیم که "چرا چنین کاری رو می کنید؟"
11:32
Why would you give your bloodخون and sweatعرق and tearsاشک ها
288
679864
2387
چرا از گوشت و خونتون برای اون فرد می گذرید؟" اونا همه یک چیز رو میگن:
11:34
for that personفرد?" they all say the sameیکسان thing:
289
682251
4484
چرا از گوشت و خونتون برای اون فرد می گذرید؟" اونا همه یک چیز رو میگن:
11:38
"Because they would have doneانجام شده it for me."
290
686735
2498
"چون کسانی بودن که قبلاً برای من این کار را کردن."
11:41
And isn't that the organizationسازمان
291
689233
2150
و آیا این اون سازمانی نیست که همه ما دوست داریم درش کار کنیم؟
11:43
we would all like to work in?
292
691383
2321
و آیا این اون سازمانی نیست که همه ما دوست داریم درش کار کنیم؟
11:45
Thank you very much.
293
693704
2557
بسیار سپاسگزارم.
11:48
Thank you. (Applauseتشویق و تمجید)
294
696261
3601
متشکرم (تشویق حضار)
11:52
Thank you. (Applauseتشویق و تمجید)
295
699862
2030
متشکرم (تشویق حضار)
Translated by Parissa Kalaee
Reviewed by Amin Behshad

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Simon Sinek - Leadership expert
Simon Sinek explores how leaders can inspire cooperation, trust and change. He's the author of the classic "Start With Why"; his latest book is "Leaders Eat Last."

Why you should listen

Fascinated by the leaders who make impact in the world, companies and politicians with the capacity to inspire, Simon Sinek has discovered some remarkable patterns in how they think, act and communicate. He wrote Start With Why: How Great Leaders Inspire Everyone to Take Action to explore his idea of the Golden Circle, what he calls "a naturally occurring pattern, grounded in the biology of human decision making, that explains why we are inspired by some people, leaders, messages and organizations over others." His newest work explores "circles of safety," exploring how to enhance feelings of trust and confidence in making bold decisions. It's the subject of his latest book, Leaders Eat Last.

An ethnographer by training, Sinek is an adjunct of the RAND Corporation. He writes and comments regularly for major publications and teaches graduate-level strategic communications at Columbia University.

More profile about the speaker
Simon Sinek | Speaker | TED.com

Data provided by TED.

This site was created in May 2015 and the last update was on January 12, 2020. It will no longer be updated.

We are currently creating a new site called "eng.lish.video" and would be grateful if you could access it.

If you have any questions or suggestions, please feel free to write comments in your language on the contact form.

Privacy Policy

Developer's Blog

Buy Me A Coffee