TED2014
Andrew Solomon: How the worst moments in our lives make us who we are
آندرو سولومون: چگونه بدترین لحظاتمان در زندگی ما را به آنچه هستیم تبدیل می کنند
Filmed:
Readability: 4.4
6,466,776 views
آندره سولومون نویسنده حرفه آش را صرف گفتن داستان رنج های دیگران کرده است. حالا بخودش رجوع کرده، برایمان از کشمشهای دروان کودکیش می گوید، در حالیکه همچنان به بازگو کردن قصه های دلگرم کننده مردمانی می پردازد که طی این سالها با آنها روبرو شده. در گفتگویی تاثیر گذار، برآمده از قلب و گاها شوخ طبعانه، سولومون ما را تشویق به جعل معنا از بزرگترین کشمشکهایمان می کند.
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
As a student of adversity,
0
749
3443
به عنوان کسی که با ناملایمات زیادی دست و پنجه نرم کرده،
00:16
I've been struck over the years
1
4192
1508
در طی سالها با این موضوع برخورد کرده ام
00:17
by how some people
2
5700
1992
که چگونه برخی افراد
00:19
with major challenges
3
7692
1404
با چالشهایی عمده در زندگی
00:21
seem to draw strength from them,
4
9096
3052
انگار از مشکلات و چالش ها نیرو می گیرند،
00:24
and I've heard the popular wisdom
5
12148
1890
و این گفته حکیمانه را هم شنیده ام که می گوید
00:26
that that has to do with finding meaning.
6
14038
2329
که این فرایند در نتیجه یافتن معنا است.
00:28
And for a long time,
7
16367
1655
و برای مدت زیادی
00:30
I thought the meaning was out there,
8
18022
2509
فکر می کردم که این معنا جایی در همین نزدیکی است،
00:32
some great truth waiting to be found.
9
20531
3013
حقیقتی ناب، که منتظر است تا کشف شود.
00:35
But over time, I've come to feel
10
23544
2559
اما با گذشت زمان، احساس کردم
00:38
that the truth is irrelevant.
11
26103
2024
که حقیقت امری است بی ربط.
00:40
We call it finding meaning,
12
28127
2589
ما آن را یافتن معنا می نامیم،
00:42
but we might better call it forging meaning.
13
30716
4121
اما شاید بهتر باشد آن را جعل معنا نامید.
00:47
My last book was about how families
14
34837
2076
تازه ترین کتابم درباره این است که چطور خانواده ها
00:49
manage to deal with various kinds of challenging
15
36913
2924
از پس رویارویی با انواع دشواری هایی برمی آیند که ناشی از
00:52
or unusual offspring,
16
39837
2075
داشتن کودکان غیرعادی یا چالش برانگیز است،
00:54
and one of the mothers I interviewed,
17
41912
2184
یکی از مادرانی که با او گفت وگو داشتم،
00:56
who had two children with
multiple severe disabilities,
multiple severe disabilities,
18
44096
3179
دو فرزند بامعلولیتهای شدید چندگانه داشت،
00:59
said to me, "People always give us
19
47275
2540
به من گفت: «مردم همیشه
01:02
these little sayings like,
20
49815
1854
چیزهای گذرایی به ما می گویند مثلا،
01:03
'God doesn't give you any
more than you can handle,'
more than you can handle,'
21
51669
3828
'خداوند چیزی به آدم نمی دهد که فراتر از قدرتش باشد'
01:07
but children like ours
22
55497
1511
اما کودکانی مانند کودکان ما
01:09
are not preordained as a gift.
23
57008
4102
قرار نبوده هدیه الهی باشند.
01:13
They're a gift because that's what we have chosen."
24
61110
4936
آنها هدیه الهی هستند چون ما اینطور انتخاب کرده ایم.»
01:18
We make those choices all our lives.
25
66046
4724
ما در تمام طول زندگی، چنین انتخابهایی می کنیم.
01:22
When I was in second grade,
26
70770
2267
وقتی کلاس دوم بودم،
01:25
Bobby Finkel had a birthday party
27
73037
2759
بابی فینکل جشن تولد گرفت
01:27
and invited everyone in our class but me.
28
75796
4525
و همه بچه های کلاس را دعوت کرد، به جز من.
01:32
My mother assumed there
had been some sort of error,
had been some sort of error,
29
80321
2216
مادرم فکر کرد حتما اشتباهی صورت گرفته،
01:34
and she called Mrs. Finkel,
30
82537
1897
و به خانم فینکل تلفن زد،
01:36
who said that Bobby didn't like me
31
84434
2339
مادرش گفت که بابی من را دوست ندارد
01:38
and didn't want me at his party.
32
86773
3147
و نمی خواهد که من در مهمانی اش باشم.
01:42
And that day, my mom took me to the zoo
33
89920
2927
آن روز مادرم مرا به باغ وحش برد
01:45
and out for a hot fudge sundae.
34
92847
3020
و برایم بستنی با سس شکلات داغ خرید .
01:48
When I was in seventh grade,
35
95867
1858
وقتی کلاس هفتم بودم،
01:49
one of the kids on my school bus
36
97725
2325
یکی از بچه ها در سرویس اتوبوس مدرسه
01:52
nicknamed me "Percy"
37
100050
1933
اسم من را گذاشت "پرسی"
01:54
as a shorthand for my demeanor,
38
101983
2693
که عنوانی بود برگرفته از رفتار و کردار من،
01:56
and sometimes, he and his cohort
39
104676
3099
و گاهی او و رفقایش
01:59
would chant that provocation
40
107775
2074
این کلمه تحریک آمیز را سر می دادند
02:02
the entire school bus ride,
41
109849
1869
در تمامی مسیر اتوبوس مدرسه
02:03
45 minutes up, 45 minutes back,
42
111718
3817
۴۵ دقیقه رفت و ۴۵ دقیقه برگشت،
02:07
"Percy! Percy! Percy! Percy!"
43
115535
4533
"پرسی! پرسی! پرسی!"
02:12
When I was in eighth grade,
44
120068
1980
وقتی کلاس هشتم بودم،
02:14
our science teacher told us
45
122048
2647
معلم علوم مان گفت
02:16
that all male homosexuals
46
124695
1649
که همه مردان همجنسگرا
02:18
develop fecal incontinence
47
126344
2228
به بیماری بی اختیاری دفع دچار می شوند
02:20
because of the trauma to their anal sphincter.
48
128572
4407
به خاطر ضرباتی که به اسفنکتر مقعدشان وارد می شود.
02:25
And I graduated high school
49
132979
1789
من از دبیرستان فارغ التحصیل شدم
02:26
without ever going to the cafeteria,
50
134768
2821
بدون آن که حتی یک بار به کافه تریای مدرسه رفته باشم،
02:29
where I would have sat with the girls
51
137589
1719
تا با دختران بنشینم
02:31
and been laughed at for doing so,
52
139308
2239
و به این خاطر مورد استهزا قرار بگیرم،
02:33
or sat with the boys
53
141547
1688
و یا با پسرها بنشینم
02:35
and been laughed at for being a boy
54
143235
1635
و به خاطر پسر بودن هدف خنده و استهزا قرار بگیرم
02:37
who should be sitting with the girls.
55
144870
2815
پسری که می بایستی با دختران نشست و برخاست کند.
02:39
I survived that childhood through a mix
56
147685
2873
دوران کودکی را سپری کردم با ترکیبی
02:42
of avoidance and endurance.
57
150558
2539
از پرهیز و تحمل.
02:45
What I didn't know then,
58
153097
2118
چیزی که آن روز نمی دانستم،
02:47
and do know now,
59
155215
1621
و امروز می دانم،
02:49
is that avoidance and endurance
60
156836
2387
این است که پرهیز و بردباری
02:51
can be the entryway to forging meaning.
61
159223
4687
می تواند راه ورود به جعل معنا باشد.
02:56
After you've forged meaning,
62
163910
2274
آدم بعد از این که جعل معنا می کند،
02:58
you need to incorporate that meaning
63
166184
2214
باید آن معنا را در هویتی نو
03:00
into a new identity.
64
168398
2114
درهم بیآمیزد.
03:02
You need to take the traumas and make them part
65
170512
3368
آدم لازم است صدمات روحی را بگیرد و آن را تبدیل کند به بخشی از
03:06
of who you've come to be,
66
173880
2220
کسی که به آن تبدیل شده،
03:08
and you need to fold the worst events of your life
67
176100
2745
و آدم باید بدترین وقایع زندگی‌اش را بچپاند
03:11
into a narrative of triumph,
68
178845
2193
در روایتی از پیروزی و موفقیت،
03:13
evincing a better self
69
181038
1884
ارائه یک خویشتن بهتر
03:15
in response to things that hurt.
70
182922
3549
در واکنش به ناملایمات آزاردهنده.
03:18
One of the other mothers I interviewed
71
186471
1745
یکی دیگر از مادرانی که زمان کار کردن روی کتابم
03:20
when I was working on my book
72
188216
2152
کار با او مصاحبه کردم
03:22
had been raped as an adolescent,
73
190368
2502
در بزرگسالی مورد تجاوز قرار گرفته بود،
03:25
and had a child following that rape,
74
192870
2983
و بعد از آن تجاوز بچه دار شد،
03:28
which had thrown away her career plans
75
195853
2947
رویدادی که برنامه های حرفه ای اش را یکسره نابود کرد
03:31
and damaged all of her emotional relationships.
76
198800
4050
و تمامی روابط عاطفی اش را ویران ساخت.
03:35
But when I met her, she was 50,
77
202850
3210
اما وقتی که ملاقاتش کردم، ۵۰ ساله بود،
03:38
and I said to her,
78
206060
1216
به او گفتم،
03:39
"Do you often think about the man who raped you?"
79
207276
2656
«به مردی که بهت تجاوز کرد زیاد فکر می کنی؟»
03:42
And she said, "I used to think about him with anger,
80
209932
4459
او گفت:«قبلا با عصبانیت به او فکر می کردم،
03:46
but now only with pity."
81
214391
2232
اما حالا فقط دلم برایش می سوزد.»
03:48
And I thought she meant pity because he was
82
216623
2261
و من فکر کردم او دلش برای مرد متجاوز می سوخت چرا که آن مرد
03:51
so unevolved as to have done this terrible thing.
83
218884
3692
آن قدر تکامل نایافته بود که مرتکب چنین عمل وحشتناکی شده بود.
03:54
And I said, "Pity?"
84
222576
1559
گفتم: «دلسوزی؟»
03:56
And she said, "Yes,
85
224135
1575
و او گفت: «بله،
03:57
because he has a beautiful daughter
86
225710
2628
چون یک دختر نازنین
04:00
and two beautiful grandchildren
87
228338
2235
و دو نوه زیبا دارد
04:02
and he doesn't know that, and I do.
88
230573
3778
و خودش خبر ندارد، اما من این را می دانم.
04:06
So as it turns out, I'm the lucky one."
89
234351
5920
بنابراین این طور که پیداست، این وسط آدم خوشبخت من هستم. »
04:12
Some of our struggles are things we're born to:
90
240271
3312
برخی کشمکش ها با ما متولد می شوند:
04:15
our gender, our sexuality, our race, our disability.
91
243583
5505
جنسیت ما، گرایش جنسی ما، نژاد ما، معلولیت ما.
04:21
And some are things that happen to us:
92
249088
2233
و برخی دیگر برایمان اتفاق می افتند:
04:23
being a political prisoner, being a rape victim,
93
251321
3856
مثل این که آدم زندانی سیاسی یا قربانی تجاوز شود،
04:27
being a Katrina survivor.
94
255177
2193
یا از طوفان کاترینا جان بدر ببرد.
04:29
Identity involves entering a community
95
257370
3285
هویت دربرگیرنده ورود به یک جامعه
04:32
to draw strength from that community,
96
260655
2381
گرفتن قدرت از آن جامعه،
04:35
and to give strength there too.
97
263036
2405
و نیز قدرت دادن به آن جامعه است.
04:37
It involves substituting "and" for "but" --
98
265441
4485
هویت شامل جایگزین کردن «و» به جای «اما» است--
04:42
not "I am here but I have cancer,"
99
269926
4349
نه این که «اینجا هستم اما سرطان دارم،»
04:46
but rather, "I have cancer and I am here."
100
274275
5289
بلکه به جایش بگوییم، «سرطان دارم و اینجا هستم.»
04:51
When we're ashamed,
101
279564
1804
وقتی خجالت زده هستیم،
04:53
we can't tell our stories,
102
281368
1977
نمی توانیم داستانمان را بگوییم،
04:55
and stories are the foundation of identity.
103
283345
4829
و داستان ها بنیان هویت هستند.
05:00
Forge meaning, build identity,
104
288174
3767
جعل معنا کن، هویت بساز،
05:04
forge meaning and build identity.
105
291941
3739
جعل معنا کن و هویت بساز.
05:07
That became my mantra.
106
295680
2301
این جمله ذکر من است.
05:10
Forging meaning is about changing yourself.
107
297981
3720
جعل معنا یعنی تغییر دادن خویشتن.
05:13
Building identity is about changing the world.
108
301701
3446
هویت سازی یعنی تغییر دادن جهان.
05:17
All of us with stigmatized identities
109
305147
2640
همه مایی که هویت شرم آور داریم
05:19
face this question daily:
110
307787
1943
هر روزه با این پرسش مواجهیم:
05:21
how much to accommodate society
111
309730
2352
چقدر در خدمت جامعه باشیم
05:24
by constraining ourselves,
112
312082
2191
با مقید کردن خودمان،
05:26
and how much to break the limits
113
314273
2826
و تا چه حد بشکنیم قید و بندهای
05:29
of what constitutes a valid life?
114
317099
2767
آنچه که یک زندگی معتبر را تشکیل می دهد؟
05:32
Forging meaning and building identity
115
319866
3514
جعل معنا و هویت سازی
05:35
does not make what was wrong right.
116
323380
2767
غلط را درست نمی کند.
05:38
It only makes what was wrong precious.
117
326147
4674
بلکه فقط غلط را باارزش می کند.
05:43
In January of this year,
118
330821
2203
در ژانویه امسال،
05:45
I went to Myanmar to interview political prisoners,
119
333024
4329
برای مصاحبه با زندانیان سیاسی به میانمار رفتم،
05:49
and I was surprised to find them less bitter
120
337353
2497
حیرت کردم از این که وضع آنان
05:52
than I'd anticipated.
121
339850
1796
به تلخی آنچه پیش بینی می کردم نبود.
05:53
Most of them had knowingly committed
122
341646
1860
بیشتر آنان آگاهانه
05:55
the offenses that landed them in prison,
123
343506
2624
مرتکب تخلفاتی شده بودند که پایشان را به زندان کشاند،
05:58
and they had walked in with their heads held high,
124
346130
3284
آنها با سربلند به زندان قدم گذاشته بودند،
06:01
and they walked out with their heads
125
349414
2350
و وقتی زندان را ترک می کردند
06:03
still held high, many years later.
126
351764
3792
سرشان را همچنان بالا می گرفتند، سالهای سال بعد.
06:07
Dr. Ma Thida, a leading human rights activist
127
355556
3206
دکتر ما تیدا، یک فعال حقوق بشر پیشرو،
06:10
who had nearly died in prison
128
358762
1763
که در زندان تا پای مرگ رفته بود
06:12
and had spent many years in solitary confinement,
129
360525
2887
و سال ها در سلول انفرادی نگهداری شده بود،
06:15
told me she was grateful to her jailers
130
363412
3448
به من گفت که از کسانی که او را اسیر کردند ممنون است
06:19
for the time she had had to think,
131
366860
2935
به خاطر زمانی که در اختیارش قرار گرفت تا فکر کند،
06:21
for the wisdom she had gained,
132
369795
1771
به خاطر خردی که کسب کرده بود،
06:23
for the chance to hone her meditation skills.
133
371566
4044
به خاطر فرصتی که برای تقویت مهارت مدیتیشن یافته بود.
06:27
She had sought meaning
134
375610
1567
او معنا را جست و جو کرده بود
06:29
and made her travail into a crucial identity.
135
377177
3883
و مشقاتش را به هویتی حیاتی بدل کرد.
06:33
But if the people I met
136
381060
1827
اما اگر آدم هایی که دیدم
06:35
were less bitter than I'd anticipated
137
382887
2183
کمتر از انتظار من تلخ بودند
06:37
about being in prison,
138
385070
1600
درباره بودن در زندان،
06:38
they were also less thrilled than I'd expected
139
386670
2864
شور و شوقشان نیز کمتر از حد انتظارم بود
06:41
about the reform process going on
140
389534
1983
درباره روند اصلاحاتی که
06:43
in their country.
141
391517
1650
در کشورشان جریان داشت.
06:45
Ma Thida said,
142
393167
1670
ما تیدا گفت،
06:47
"We Burmese are noted
143
394837
1645
«ما برمه ای ها معروفیم
06:48
for our tremendous grace under pressure,
144
396482
3472
به خاطر رضایت و متانتی که زیر فشار از خود نشان می دهیم،
06:52
but we also have grievance under glamour,"
145
399954
4333
ولی نارضایی تحت شکوفایی نیز از خصايل دیگر ماست.»
06:56
she said, "and the fact that there have been
146
404287
2406
او گفت: «این حقیقت که
06:58
these shifts and changes
147
406693
1335
چنین تغییرات و اصلاحاتی رخ داده
07:00
doesn't erase the continuing problems
148
408028
2314
تداوم مشکلات را
07:02
in our society
149
410342
1492
در جامعه ما حل نمی کند
07:04
that we learned to see so well
150
411834
2477
مشکلاتی که یاد گرفتیم به خوبی ببینیم
07:06
while we were in prison."
151
414311
1934
وقتی که در زندان بودیم.»
07:08
And I understood her to be saying
152
416245
2159
و دریافتم که می گفت
07:10
that concessions confer only a little humanity,
153
418404
3456
که پذیرش تنها کمی انسانیت اعطاء می کند،
07:14
where full humanity is due,
154
421860
2258
وقتی که انسانیت تمام و کمال مورد مطالبه است،
07:16
that crumbs are not the same
155
424118
2248
و گرفتن خرده ریزه نان و غذا
07:18
as a place at the table,
156
426366
2036
شباهتی به نشستن سر سفره ندارد،
07:20
which is to say you can forge meaning
157
428402
2596
به این معنی که آدم می تواند جعل معنا کند
07:23
and build identity and still be mad as hell.
158
430998
6440
و هویت سازی کند، و در عین حال از عصبانیت در حال انفجار باشد.
07:29
I've never been raped,
159
437438
1664
من مورد تجاوز قرار نگرفته ام،
07:31
and I've never been in anything
remotely approaching
remotely approaching
160
439102
3058
و هرگز در جایی نبوده ام که کوچکترین شباهتی داشته باشد
07:34
a Burmese prison,
161
442160
1727
به زندان برمه،
07:36
but as a gay American,
162
443887
1884
اما به عنوان یک همجنسگرای آمریکایی،
07:37
I've experienced prejudice and even hatred,
163
445771
4034
تعصب و حتی تنفر را تجربه کرده ام،
07:42
and I've forged meaning and I've built identity,
164
449805
4542
و جعل معنا کرده ام و هویت ساخته ام،
07:46
which is a move I learned from people
165
454347
2349
که عملی است که از افرادی یادگرفتم
07:48
who had experienced far worse privation
166
456696
2522
که خود محرومیت هایی را تجربه کرده بودند
07:51
than I've ever known.
167
459218
2564
فراتر از آنچه که در فهم من باشد.
07:53
In my own adolescence,
168
461782
1667
در دوران بلوغم،
07:55
I went to extreme lengths to try to be straight.
169
463449
3492
همه کار کردم تا دگرجنس خواه باشم.
07:59
I enrolled myself in something called
170
466941
1949
در جایی ثبت نام کردم به نام
08:01
sexual surrogacy therapy,
171
468890
2161
درمان جایگزینی جنسی،
08:03
in which people I was encouraged to call doctors
172
471051
3817
که در آن آدم هایی که من مجبور بودم دکتر خطابشان کنم
08:07
prescribed what I was encouraged to call exercises
173
474868
3839
چیزی را به من تجویز کرده بودند که باید تمرین خطاب می کردم
08:10
with women I was encouraged to call surrogates,
174
478707
3752
همراه با زنانی که مجبور بودم اسمشان را بگذارم جایگزین،
08:14
who were not exactly prostitutes
175
482459
2491
زنانی که دقیقا روسپی نبودند
08:17
but who were also not exactly anything else.
176
484950
2925
اما دقیقا هیچ چیز دیگری هم غیر از آن نبودند.
08:20
(Laughter)
177
487875
4483
(خنده حاضران)
08:24
My particular favorite
178
492358
1717
آدم محبوبم
08:26
was a blonde woman from the Deep South
179
494075
2305
زنی بلوند از اهالی جنوب ایالات متحده بود
08:28
who eventually admitted to me
180
496380
1861
که آخرسر پیش من اعتراف کرد
08:30
that she was really a necrophiliac
181
498241
2342
که نکروفیل (علاقمند به سکس با اجساد) است
08:32
and had taken this job after she got in trouble
182
500583
2802
و این شغل را پس از آن گرفته که در یک غسالخانه
08:35
down at the morgue.
183
503385
1945
مشتش باز شده.
08:37
(Laughter)
184
505330
4156
(خنده حاضران)
08:43
These experiences eventually allowed me to have
185
511476
2858
این تجربه ها در نهایت به من این امکان را داد تا
08:46
some happy physical relationships with women,
186
514334
2789
با زنان برخی روابط شاد فیزیکی داشته باشم،
08:49
for which I'm grateful,
187
517123
1518
که به خاطرشان سپاسگزار هستم،
08:50
but I was at war with myself,
188
518641
2724
اما با خودم در جنگ بودم،
08:53
and I dug terrible wounds into my own psyche.
189
521365
4834
و بر روح و روان خودم زخم هایی عمیق زدم.
08:58
We don't seek the painful experiences
190
526199
3225
ما تجربیات دردناکی را جست و جو نمی کنیم
09:01
that hew our identities,
191
529424
2676
که هویتمان را شکل دهند،
09:04
but we seek our identities
192
532100
1810
بلکه در جست و جوی هویتمان هستیم
09:06
in the wake of painful experiences.
193
533910
3433
در سایه تجربیات دردناک.
09:09
We cannot bear a pointless torment,
194
537343
2886
ما نمی توانیم یک عذاب بی معنا را تاب آوریم،
09:12
but we can endure great pain
195
540229
2500
اما می توانیم یک درد عظیم را تحمل کنیم
09:14
if we believe that it's purposeful.
196
542729
3175
اگر که بدانیم مفهوم و هدفی پشت آن است.
09:18
Ease makes less of an impression on us
197
545904
2256
فراغت تاثیر کمتری بر ما دارد،
09:20
than struggle.
198
548160
1483
در قیاس با تقلا و تلاش.
09:21
We could have been ourselves without our delights,
199
549643
2457
ما بدون شادمانی هایمان می توانیم خودمان باشیم،
09:24
but not without the misfortunes
200
552100
2276
اما نه بدون مصیبت ها و ناکامی هایمان
09:26
that drive our search for meaning.
201
554376
2831
که موتور محرک ما در جست وجوی معنا است.
09:29
"Therefore, I take pleasure in infirmities,"
202
557207
3783
«بنابراین، من از ضعف ها لذت می برم،»
09:33
St. Paul wrote in Second Corinthians,
203
560990
2284
سنت پل در نامه دوم به قرنتیان (عهد جدید کتاب مقدس) این را می گوید،
09:35
"for when I am weak, then I am strong."
204
563274
4516
«چرا که وقتی ضعیفم، در عین حال قدرتمندم.»
09:39
In 1988, I went to Moscow
205
567790
2945
در ۱۹۹۸، به مسکو رفتم
09:42
to interview artists of the Soviet underground,
206
570735
3115
تا با هنرمندان زیرزمینی شوروی مصاحبه کنم،
09:46
and I expected their work to be
207
573850
1873
و انتظار داشتم که کارهایشان
09:47
dissident and political.
208
575723
2454
دگراندیشانه و سیاسی باشد.
09:50
But the radicalism in their work actually lay
209
578177
3058
اما رادیکالیسم موجود در کارهای آنان در واقع
09:53
in reinserting humanity into a society
210
581235
2925
در بازتزریق انسانیت به جامعه ای نهفته است
09:56
that was annihilating humanity itself,
211
584160
2183
که خود در حال نابودی انسانیت بود،
09:58
as, in some senses, Russian society
212
586343
2788
به همان سیاقی که جامعه امروز روسیه
10:01
is now doing again.
213
589131
1867
در حال حاضر بار دیگر مشغول انجامش است.
10:03
One of the artists I met said to me,
214
590998
2587
یکی از هنرمندانی که ملاقات کردم به من گفت،
10:05
"We were in training to be not artists but angels."
215
593585
4411
«ما داریم یاد می گیریم که هنرمند نباشیم، بلکه فرشته باشیم.»
10:10
In 1991, I went back to see the artists
216
597996
3155
در سال ۱۹۹۱، بار دیگر به مسکو رفتم تا هنرمندانی را ملاقات کنم
10:13
I'd been writing about,
217
601151
1478
که درباره شان می نوشتم،
10:14
and I was with them during the putsch
218
602629
2149
و طی شورش ها با آنان بودم
10:16
that ended the Soviet Union,
219
604778
1762
شورشی که به اتحاد شوروی پایان داد،
10:18
and they were among the chief organizers
220
606540
2289
و آن ها در میان سازمان دهندگان عمده
10:21
of the resistance to that putsch.
221
608829
3026
مقاومت در جریان آشوب ها بودند.
10:24
And on the third day of the putsch,
222
611855
3419
روز سوم آشوب سیاسی،
10:27
one of them suggested we walk up to Smolenskaya.
223
615274
3039
یکی از آن ها پیشنهار کرد به اسمولنسکایا برویم.
10:30
And we went there,
224
618313
1282
به آنجا رفتیم،
10:31
and we arranged ourselves in
front of one of the barricades,
front of one of the barricades,
225
619595
3259
و مقابل یکی از سنگرها جای گرفتیم،
10:35
and a little while later,
226
622854
1758
کمی بعد،
10:36
a column of tanks rolled up,
227
624612
2261
ستونی از تانک نمایان شد،
10:39
and the soldier on the front tank said,
228
626873
2037
و سربازی که روی تانک پیش قراول بود گفت،
10:41
"We have unconditional orders
229
628910
2204
«ما دستور بی قید و شرط داریم
10:43
to destroy this barricade.
230
631114
1606
تا این سنگر را نابود کنیم.
10:44
If you get out of the way,
231
632720
1655
اگر از سر راه کنار بروید،
10:46
we don't need to hurt you,
232
634375
1565
به شما آسیبی نمی زنیم،
10:48
but if you won't move, we'll have no choice
233
635940
1878
اما اگر از جایتان تکان نخورید، چاره ای نداریم
10:50
but to run you down."
234
637818
1713
غیر از این که شما را بزنیم.»
10:51
And the artists I was with said,
235
639531
1852
و هنرمندانی که با آنها بودم گفتند،
10:53
"Give us just a minute.
236
641383
1407
«فقط یک دقیقه وقت بده.
10:54
Give us just a minute to tell you why we're here."
237
642790
4348
فقط یک دقیقه وقت بده تا برایت بگویم چرا اینجا هستیم.»
10:59
And the soldier folded his arms,
238
647138
2056
سرباز دست هایش را به سینه زد،
11:01
and the artist launched into a
Jeffersonian panegyric to democracy
Jeffersonian panegyric to democracy
239
649194
4600
و هنرمند نطقی جفرسونی درباره دمکراسی را آغاز کرد
11:05
such as those of us who live
240
653794
1858
شبیه نطق هایی که آن دسته ای از ما
11:07
in a Jeffersonian democracy
241
655652
1921
که در یک دمکراسی جفرسونی به سر می برند
11:09
would be hard-pressed to present.
242
657573
3295
جان می دهند تا ادا کنند.
11:13
And they went on and on,
243
660868
1756
هنرمندان همینطور یک ریز حرف زدند،
11:14
and the soldier watched,
244
662624
2003
و سرباز تماشا کرد،
11:16
and then he sat there for a full minute
245
664627
1729
بعد برای دقیقه ای طولانی نشست
11:18
after they were finished
246
666356
1504
بعد از آن که حرف هنرمندان تمام شد
11:20
and looked at us so bedraggled in the rain,
247
667860
2785
و به ما که زیر باران موش آب کشیده شده بودیم نگاه کرد،
11:22
and said, "What you have said is true,
248
670645
3677
و گفت: «آنچه گفتید درست است،
11:26
and we must bow to the will of the people.
249
674322
3616
و ما باید به اراده مردم احترام بگذاریم.
11:30
If you'll clear enough space for us to turn around,
250
677938
2471
اگر راه را باز کنید تا ما بتوانیم دور بزنیم،
11:32
we'll go back the way we came."
251
680409
2454
از همان راهی که آمدیم برمی گردیم.»
11:35
And that's what they did.
252
682863
2146
و همین کار را هم کردند.
11:37
Sometimes, forging meaning
253
685009
2218
گاهی، جعل معنا
11:39
can give you the vocabulary you need
254
687227
2620
کلماتی را در اختیارتان می گذارد که لازم دارید
11:42
to fight for your ultimate freedom.
255
689847
3258
برای مبارزه در جهت آزادی نهایی خویش.
11:45
Russia awakened me to the lemonade notion
256
693105
3155
روسیه چشم های مرا به این مفهوم باز کرد
11:48
that oppression breeds the power to oppose it,
257
696260
2554
که سرکوب، قدرت مخالفت را می پرورد،
11:51
and I gradually understood that as the cornerstone
258
698814
3426
و به تدریج به این نکته، به عنوان سنگ بنای هویت
11:54
of identity.
259
702240
1534
پی بردم.
11:55
It took identity to rescue me from sadness.
260
703774
4685
هویت لازمه نجات من از اندوه بود.
12:00
The gay rights movement posits a world
261
708459
2116
جنبش حقوق همجنس گرایان دنیایی خلق می کند
12:02
in which my aberrances are a victory.
262
710575
2851
که در آن انحرافات من به منزله پیروزی است.
12:05
Identity politics always works on two fronts:
263
713426
3628
سیاست هویت همواره در دو جبهه مشغول فعالیت است:
12:09
to give pride to people who have a given condition
264
717054
3055
غرورآفرینی برای افرادی که شرایط
12:12
or characteristic,
265
720109
1457
یا شخصیت خاصی دارند،
12:13
and to cause the outside world
266
721566
1676
و واداشتن جهان بیرون
12:15
to treat such people more gently and more kindly.
267
723242
3528
به این که با آن افراد رفتار آرام تر و مهربان تری داشته باشند.
12:18
Those are two totally separate enterprises,
268
726770
3518
این ها دو عمل کاملا جداگانه هستند،
12:22
but progress in each sphere
269
730288
1825
اما پیشرفت در هرکدام آز آن ها
12:24
reverberates in the other.
270
732113
2359
در دیگری انعکاس می یابد.
12:26
Identity politics can be narcissistic.
271
734472
3749
سیاست هویت ممکن است خودشیفته باشد.
12:30
People extol a difference only because it's theirs.
272
738221
3328
افراد تفاوتی را مورد ستایش قرار می دهند فقط و فقط از آن جهت که به خودشان تعلق دارد،
12:33
People narrow the world and function
273
741549
2399
آدم ها جهان را کوچک می کنند و
12:36
in discrete groups without empathy for one another.
274
743948
3051
در گروه هایی مجزا بدون حس همبستگی به یکدیگر فعالیت می کنند.
12:39
But properly understood
275
746999
2485
اما با درک صحیح
12:41
and wisely practiced,
276
749484
1921
و عملکرد خردمندانه،
12:43
identity politics should expand
277
751405
1991
سیاست هویت باید
12:45
our idea of what it is to be human.
278
753396
2527
مفهوم چگونه انسان بودن را گسترش دهد.
12:48
Identity itself
279
755923
1718
هویت به خودی خود
12:49
should be not a smug label
280
757641
2549
نباید فقط یک برچسب ظاهری و شیک باشد
12:52
or a gold medal
281
760190
2084
یا یک مدال طلا
12:54
but a revolution.
282
762274
2473
بلکه باید انقلاب باشد.
12:56
I would have had an easier life if I were straight,
283
764747
3566
اگر دگرجنسگرا بودم، احتمالا زندگیم آسان تر بود،
13:00
but I would not be me,
284
768313
1797
اما دیگر خودم نبودم،
13:02
and I now like being myself better
285
770110
2665
اما حالا از این که خودم باشم بیشتر رضایت دارم
13:04
than the idea of being someone else,
286
772775
2053
تا این که یک فرد دیگر،
13:07
someone who, to be honest,
287
774828
1648
کسی که، راستش را بخواهید،
13:08
I have neither the option of being
288
776476
2084
نه گزینه اش را دارم
13:10
nor the ability fully to imagine.
289
778560
2477
و نه وقتی تصور می کنم، توانایی کاملش را دارم.
13:13
But if you banish the dragons,
290
781037
2152
اما وقتی اژدها را بیرون می کنید،
13:15
you banish the heroes,
291
783189
2565
قهرمان ها و جنگجویان هم از بین می روند،
13:17
and we become attached
292
785754
1541
و ما وابسته ایم
13:19
to the heroic strain in our own lives.
293
787295
3128
به سویه قهرمانانه زندگی خودمان.
13:22
I've sometimes wondered
294
790423
1281
گاهی اوقات با خودم فکر می کنم
13:23
whether I could have ceased
to hate that part of myself
to hate that part of myself
295
791704
2782
کجا می توانستم نفرت نسبت به این بخش از خودم را متوقف کنم
13:26
without gay pride's technicolor fiesta,
296
794486
2581
بدون جشن رنگارنگ رژه همجنسگرایان
13:29
of which this speech is one manifestation.
297
797067
4501
که همین سخنرانی یکی از مانیفست هایش است.
13:33
I used to think I would know myself to be mature
298
801568
2897
سابقا فکر می کردم خودم را پخته خواهم دانست
13:36
when I could simply be gay without emphasis,
299
804465
2854
وقتی که بتوانم بدون فشار، همجسنگرا باشم،
13:39
but the self-loathing of that period left a void,
300
807319
3909
اما خودانزجاری آن دوره، حفره عمیقی ایجاد کرد،
13:43
and celebration needs to fill and overflow it,
301
811228
3735
و لازم است که برگزاری جشن و مراسم آن را پر کند و از بین ببرد،
13:47
and even if I repay my private debt of melancholy,
302
814963
3694
و حتی اگر سهم خودم را از غصه و اندوه بپردازم هم،
13:50
there's still an outer world of homophobia
303
818657
2756
هنوز همجنسگراهراسی آن بیرون هست
13:53
that it will take decades to address.
304
821413
2889
که خودش دهه ها وقت می گیرد تا از بین برود.
13:56
Someday, being gay will be a simple fact,
305
824302
3315
روزی می رسد که، همجنسگرا بودن فقط یک حقیقت ساده خواهد بود،
13:59
free of party hats and blame,
306
827617
2849
بدون رژه های کلاه به سر و بدون احساس تقصیر،
14:02
but not yet.
307
830466
1518
اما آن روز هنوز نرسیده.
14:04
A friend of mine who thought gay pride
308
831984
2749
یکی از دوستانم که فکر می کند رژه افتخار همجنسگراها
14:06
was getting very carried away with itself,
309
834733
1914
بیش از حد حالت از خود بی خودشدگی پیدا کرده،
14:08
once suggested that we organize
310
836647
1564
یک بار پیشنهاد کرد که بیاییم و
14:10
Gay Humility Week.
311
838211
2022
هفته تحقیر همجنسگرایان را سازماندهی کنیم.
14:12
(Laughter) (Applause)
312
840233
4467
(خنده حاضران)(تشویق حاضران)
14:18
It's a great idea,
313
846643
2195
ایده فوق العاده ای است،
14:21
but its time has not yet come.
314
848838
2429
اما هنوز وقتش نرسیده.
14:23
(Laughter)
315
851267
1985
(خنده حاضران)
14:25
And neutrality, which seems to lie
316
853252
2199
خنثی بودنی که به نظر می رسد
14:27
halfway between despair and celebration,
317
855451
2754
جایی در میانه سرخوردگی و بالندگی است،
14:30
is actually the endgame.
318
858205
3186
در واقع آخر کار است.
14:33
In 29 states in the U.S.,
319
861391
2520
در ۲۹ ایالت آمریکا،
14:36
I could legally be fired or denied housing
320
863911
3262
من ممکن است قانونا از کار اخراج شوم یا به من خانه ندهند
14:39
for being gay.
321
867173
2166
به خاطر همجنسگرا بودن.
14:41
In Russia, the anti-propaganda law
322
869339
2621
در روسیه، قانون ضد تبلیغات دولتی
14:44
has led to people being beaten in the streets.
323
871960
2977
منجر به کتک خوردن افراد در خیابان ها شده.
14:47
Twenty-seven African countries
324
874937
2056
۲۷ کشور آفریقایی
14:49
have passed laws against sodomy,
325
876993
2898
قوانینی را علیه لواط تصویب کرده اند،
14:52
and in Nigeria, gay people can legally
326
879891
2239
و در نیجریه، این امکان قانونی هست که همجسنگرایان
14:54
be stoned to death,
327
882130
1458
تا حدمرگ سنگسار شوند،
14:55
and lynchings have become common.
328
883588
2690
و اعدام خودسرانه و بدون محاکمه رواج یافته.
14:58
In Saudi Arabia recently, two men
329
886278
3090
اخیرا در عربستان سعودی دو مرد
15:01
who had been caught in carnal acts,
330
889368
1905
که حین انجام اعمال شهوانی گیرافتاده بودند،
15:03
were sentenced to 7,000 lashes each,
331
891273
4667
هر کدام به ۷ هزار ضربه شلاق محکوم شدند،
15:08
and are now permanently disabled as a result.
332
895940
3399
و حالا در نتیجه انجام مجازات برای همیشه معلول شده اند.
15:11
So who can forge meaning
333
899339
1871
پس چه کسی می تواند جعل معنا کند
15:13
and build identity?
334
901210
2780
و هویت بسازد؟
15:16
Gay rights are not primarily marriage rights,
335
903990
3327
حقوق همجنسگرایی اساسا به حق ازدواج ختم نمی شود،
15:19
and for the millions who live in unaccepting places
336
907317
2936
و برای میلیون ها انسانی که در کشورهای مخالف حقوق همجنسگرایان هستند
15:22
with no resources,
337
910253
2177
و هیچگونه منابعی ندارند،
15:24
dignity remains elusive.
338
912430
2480
احترام، امری است گریزان.
15:27
I am lucky to have forged meaning
339
914910
3012
از خوش اقبالی من است که جعل معنا کرده ام
15:30
and built identity,
340
917922
2066
و هویت ساخته ام،
15:32
but that's still a rare privilege,
341
919988
2297
اما این هنوز که هنوز است یک امتیاز نادر است،
15:34
and gay people deserve more collectively
342
922285
2829
و همجنسگرایان سزاوار سهم بیشتری از عدالت هستند
15:37
than the crumbs of justice.
343
925114
3436
و نه فقط برخورداری از تکه پاره های عدالت.
15:40
And yet, every step forward
344
928550
3051
اما در عین حال، هر گامی به جلو
15:43
is so sweet.
345
931601
2066
بسی شیرین است.
15:45
In 2007, six years after we met,
346
933667
3654
در سال ۲۰۰۷، شش سال بعد از آشنایی،
15:49
my partner and I decided
347
937321
2057
من و شریکم تصمیم گرفتیم
15:51
to get married.
348
939378
1734
ازدواج کنیم.
15:53
Meeting John had been the discovery
349
941112
2182
ملاقات جان برابر بود با کشف
15:55
of great happiness
350
943294
1856
خوشبختی بزرگ
15:57
and also the elimination of great unhappiness,
351
945150
3100
و همینطور از بین رفتن تلخی های فراوان
16:00
and sometimes, I was so occupied
352
948250
2614
و گاهی، آنقدر سرم گرم می شد
16:03
with the disappearance of all that pain
353
950864
2501
به ناپدید شدن تمام آن درد
16:05
that I forgot about the joy,
354
953365
2352
که شادی هم از یادم می رفت،
16:07
which was at first the less
remarkable part of it to me.
remarkable part of it to me.
355
955717
3747
که در ابتدا ناچیزترین بخش برای من بود.
16:11
Marrying was a way to declare our love
356
959464
2701
ازدواج راهی بود برای اعلام عشق مان
16:14
as more a presence than an absence.
357
962165
3986
به عنوان حضور بیشتر تا غیاب.
16:18
Marriage soon led us to children,
358
966151
2452
ازدواج خیلی زود ما را به فرزند رهنمون شد،
16:20
and that meant new meanings
359
968603
1607
و آن خود به مفهوم معانی جدید بود
16:22
and new identities, ours and theirs.
360
970210
4252
و هویت های جدید، هویت های ما و فرزندانمان.
16:26
I want my children to be happy,
361
974462
2927
من می خواهم فرزندانم خوشبخت باشند،
16:29
and I love them most achingly when they are sad.
362
977389
3781
و وقتی که غمگینند دردمندانه دوستشان دارم.
16:33
As a gay father, I can teach them
363
981170
2680
به عنوان یک پدر همجنسگرا، می توانم یادشان بدهم
16:36
to own what is wrong in their lives,
364
983850
2677
که چطور نادرست های زندگیشان را مالکیت و اداره کنند،
16:38
but I believe that if I succeed
365
986527
1793
اما معتقدم اگر
16:40
in sheltering them from adversity,
366
988320
2320
آن ها را در مقابل ناملایمات پناه دهم،
16:42
I will have failed as a parent.
367
990640
2890
به عنوان یک والد، کارم را درست انجام نداده ام.
16:45
A Buddhist scholar I know once explained to me
368
993530
3068
دانشمندی بودایی که می شناسم، یک بار برایم توضیح داد
16:48
that Westerners mistakenly think
369
996598
1969
که غربی ها به اشتباه گمان می کنند
16:50
that nirvana is what arrives
370
998567
2355
که نیروانا چیزی است که فرا می رسد
16:53
when all your woe is behind you
371
1000922
2743
وقتی تمامی مصیبت ها و غم ها را پشت سر می گذاری
16:55
and you have only bliss to look forward to.
372
1003665
3239
و شعف و سعادت، یگانه چیزی است که انتظارت را می کشد.
16:59
But he said that would not be nirvana,
373
1006904
2165
او گفت اما این نیروانا نیست،
17:01
because your bliss in the present
374
1009069
1510
چرا که سعادت تو در حال حاضر
17:02
would always be shadowed by the joy from the past.
375
1010579
3999
همواره تحت الشعاع شادمانی های گذشته قرار می گیرد.
17:06
Nirvana, he said, is what you arrive at
376
1014578
2830
نیروانا، به گفته او، جایی است که به آن می رسی
17:09
when you have only bliss to look forward to
377
1017408
2382
زمانی که فقط در اشتیاق سعادت هستی
17:11
and find in what looked like sorrows
378
1019790
2483
و در آنچه که به غم و اندوه می ماند،
17:14
the seedlings of your joy.
379
1022273
2853
بذر سعادت و شادی خود را می یابی.
17:17
And I sometimes wonder
380
1025126
1711
و من گاهی با خودم فکر می کنم
17:19
whether I could have found such fulfillment
381
1026837
2393
که آیا می توانستم به چنین سعادت و کامیابی برسم
17:21
in marriage and children
382
1029230
1462
در ازدواج و فرزند
17:22
if they'd come more readily,
383
1030692
2053
اگر که آن ها را راحت تر بدست می آوردم،
17:24
if I'd been straight in my youth or were young now,
384
1032745
4025
اگر که در جوانی ام دگرجنس خواه می بودم، و یا اگر هنوز جوان بودم،
17:28
in either of which cases this might be easier.
385
1036770
3422
در هر یک از این دو حالت کارم آسان تر می شد.
17:32
Perhaps I could.
386
1040192
1579
احتمالا می توانستم.
17:33
Perhaps all the complex imagining I've done
387
1041771
2337
شاید تمامی تصورات پیچیده ام
17:36
could have been applied to other topics.
388
1044108
2133
روی مسائل دیگری متمرکز می شد.
17:38
But if seeking meaning
389
1046241
1640
اما اگر جست و جوی معنا
17:40
matters more than finding meaning,
390
1047881
1857
از یافتن آن مهمتر باشد،
17:41
the question is not whether I'd be happier
391
1049738
3363
دیگر سوال این نیست که آیا من خوشبخت تر می بودم
17:45
for having been bullied,
392
1053101
1546
به خاطر مورد آزار قرار گرفتن،
17:46
but whether assigning meaning
393
1054647
1672
بلکه سوال این است که چطور معنابخشیدن
17:48
to those experiences
394
1056319
1735
به آن تجربیات
17:50
has made me a better father.
395
1058054
2416
من را به پدری بهتر بدل ساخته است.
17:52
I tend to find the ecstasy hidden in ordinary joys,
396
1060470
4008
من مایلم خوشبختی بی کران نهفته در شادمانی های کوچک را بیابم،
17:56
because I did not expect those joys
397
1064478
1959
چرا که باور ندارم آن شادمانی ها
17:58
to be ordinary to me.
398
1066437
2528
پیش پا افتاده هستند.
18:01
I know many heterosexuals who have
399
1068965
1817
دگرجنس خواه های بسیاری را می شناسم
18:02
equally happy marriages and families,
400
1070782
2266
که ازدواج ها و خانواده های موفق و شادی دارند،
18:05
but gay marriage is so breathtakingly fresh,
401
1073048
2861
اما ازدواج همجنسگرایان پدیده ای است به شدت نو،
18:08
and gay families so exhilaratingly new,
402
1075909
3304
و خانواده های همجنسگرا چیزی است بسیار جدید،
18:11
and I found meaning in that surprise.
403
1079213
4259
و من در این غافلگیری، معنا یافتم.
18:15
In October, it was my 50th birthday,
404
1083472
3438
اکتبر، تولد ۵۰ سالگی ام بود،
18:19
and my family organized a party for me,
405
1086910
3218
و خانواده ام برایم جشنی ترتیب داده بود،
18:22
and in the middle of it,
406
1090128
1489
وسط مهمانی،
18:23
my son said to my husband
407
1091617
1417
پسرم به شوهرم گفت
18:25
that he wanted to make a speech,
408
1093034
1666
که می خواهد سخنرانی کند،
18:26
and John said,
409
1094700
994
و جان بهش گفت،
18:27
"George, you can't make a speech. You're four."
410
1095694
4622
«جرج، نمیشه سخنرانی کنی. تو فقط چهار سالته.»
18:32
(Laughter)
411
1100316
1514
(خنده حاضران)
18:34
"Only Grandpa and Uncle David and I
412
1101830
2336
«فقط پدربزرگ و عمو دیوید و من
18:36
are going to make speeches tonight."
413
1104166
2049
قراره امشب سخنرانی کنیم.»
18:38
But George insisted and insisted,
414
1106215
2905
اما جرج اصرار و پافشاری کرد،
18:41
and finally, John took him up to the microphone,
415
1109120
3003
آخرسر، جان بلندش کرد تا قدش به میکروفن برسد،
18:44
and George said very loudly,
416
1112123
3056
و جرج با صدای خیلی بلند گفت،
18:47
"Ladies and gentlemen,
417
1115179
2444
«خانم ها و آقایان،
18:49
may I have your attention please."
418
1117623
2582
میشه به من توجه کنید.»
18:52
And everyone turned around, startled.
419
1120205
2715
همه فورا برگشتند.
18:55
And George said,
420
1122920
2107
و جرج گفت،
18:57
"I'm glad it's Daddy's birthday.
421
1125027
2331
«خوشحالم که تولد باباست.
18:59
I'm glad we all get cake.
422
1127358
3441
خوشحالم که کیک داریم.
19:02
And daddy, if you were little,
423
1130799
3158
و بابا، اگر تو کوچولو بودی،
19:06
I'd be your friend."
424
1133957
3267
من دوستت می شدم.»
19:09
And I thought — Thank you.
425
1137770
2831
و من فکر کردم- متشکرم.
19:12
I thought that I was indebted
426
1140601
2299
فکر کردم مدیونم
19:15
even to Bobby Finkel,
427
1142900
1795
حتی به بابی فینکل،
19:16
because all those earlier experiences
428
1144695
2737
چون تمامی آن تجربیات گذشته
19:19
were what had propelled me to this moment,
429
1147432
2368
مرا به این لحظه رسانده بودند،
19:22
and I was finally unconditionally grateful
430
1149800
2532
و من بالاخره بی قید و شرط سپاسگزار بودم
19:24
for a life I'd once have done anything to change.
431
1152332
3775
به خاطر حیاتی که برای تغییر دادنش همه کار کرده بودم.
19:28
The gay activist Harvey Milk
432
1156107
2045
یک بار مرد جوان همجسنگرایی
19:30
was once asked by a younger gay man
433
1158152
2528
از هاروی میلک،فعال حقوق همجنسگرایان سوال کرد
19:32
what he could do to help the movement,
434
1160680
2216
برای کمک به جنبش چه کاری از دستش ساخته است،
19:35
and Harvey Milk said,
435
1162896
1411
و هاروی میلک گفته بود،
19:36
"Go out and tell someone."
436
1164307
2414
َ«برو و درباره جنبش به یک نفر بگو.»
19:38
There's always somebody who wants to confiscate
437
1166721
2624
همیشه کسی هست که بخواهد
19:41
our humanity,
438
1169345
1605
انسانیت ما را از ما بگیرد،
19:43
and there are always stories that restore it.
439
1170950
2788
و همیشه هستند داستان هایی که آن را توجیه کنند.
19:45
If we live out loud,
440
1173738
1578
اگر بلند بلند زندگی کنیم،
19:47
we can trounce the hatred
441
1175316
1666
می توانیم نفرت را شکست دهیم
19:49
and expand everyone's lives.
442
1176982
3414
و زندگی همگان را توسعه دهیم.
19:52
Forge meaning. Build identity.
443
1180396
3624
جعل معنا کن. هویت بساز.
19:56
Forge meaning.
444
1184020
2073
جعل معنا کن.
19:58
Build identity.
445
1186093
2747
هویت بساز.
20:01
And then invite the world
446
1188840
1798
و بعد برای قسمت کردن شادمانی ات
20:02
to share your joy.
447
1190638
1696
جهان را بطلب.
20:04
Thank you.
448
1192334
3246
متشکرم.
20:07
(Applause)
449
1195580
1426
(تشویق حاضران)
20:09
Thank you. (Applause)
450
1197006
3077
متشکرم. (تشویق حاضران)
20:12
Thank you. (Applause)
451
1200083
4099
متشکرم. (تشویق حاضران)
20:16
Thank you. (Applause)
452
1204182
4000
متشکرم. (تشویق حاضران)
ABOUT THE SPEAKER
Andrew Solomon - WriterAndrew Solomon writes about politics, culture and psychology.
Why you should listen
Andrew Solomon is a writer, lecturer and Professor of Clinical Psychology at Columbia University. He is president of PEN American Center. He writes regularly for The New Yorker and the New York Times.
Solomon's newest book, Far and Away: Reporting from the Brink of Change, Seven Continents, Twenty-Five Years was published in April, 2016. His previous book, Far From the Tree: Parents, Children, and the Search for Identity won the National Book Critics Circle award for nonfiction, the Wellcome Prize and 22 other national awards. It tells the stories of parents who not only learn to deal with their exceptional children but also find profound meaning in doing so. It was a New York Times bestseller in both hardcover and paperback editions. Solomon's previous book, The Noonday Demon: An Atlas of Depression, won the 2001 National Book Award for Nonfiction, was a finalist for the 2002 Pulitzer Prize and was included in The Times of London's list of one hundred best books of the decade. It has been published in twenty-four languages. Solomon is also the author of the novel A Stone Boat and of The Irony Tower: Soviet Artists in a Time of Glasnost.
Solomon is an activist in LGBT rights, mental health, education and the arts. He is a member of the boards of directors of the National LGBTQ Force and Trans Youth Family Allies. He is a member of the Board of Visitors of Columbia University Medical Center, serves on the National Advisory Board of the Depression Center at the University of Michigan, is a director of Columbia Psychiatry and is a member of the Advisory Board of the Depression and Bipolar Support Alliance. Solomon also serves on the boards of the Metropolitan Museum of Art, Yaddo and The Alex Fund, which supports the education of Romani children. He is also a fellow of Berkeley College at Yale University and a member of the New York Institute for the Humanities and the Council on Foreign Relations.
Solomon lives with his husband and son in New York and London and is a dual national. He also has a daughter with a college friend; mother and daughter live in Texas but visit often.
Andrew Solomon | Speaker | TED.com