TED2009
Elizabeth Gilbert: Your elusive creative genius
الیزابت گیلبرت از پرورش خلاقیت می گوید
Filmed:
Readability: 3.7
19,049,771 views
الیزابت گیلبرت از انتظارات ناممکنی که ما از هنرمندان و نوابغ داریم می گوید و پیشنهاد می کند که که منشاء هنر هنرمند و نبوغ نابغه را خودش ندانیم بلکه آنها را متصل به منبعی خارج از خود بدانیم. این سخنرانی جذاب، شخصی و خیلی تاثیر گذار است.
Elizabeth Gilbert - Writer
The author of 'Eat, Pray, Love,' Elizabeth Gilbert has thought long and hard about some big topics. Her fascinations: genius, creativity and how we get in our own way when it comes to both. Full bio
The author of 'Eat, Pray, Love,' Elizabeth Gilbert has thought long and hard about some big topics. Her fascinations: genius, creativity and how we get in our own way when it comes to both. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:13
I am a writer.
0
985
1567
من یک نویسنده هستم.
00:15
Writing books is my profession but it's more than that, of course.
1
2552
3760
کتاب نوشتن شغل من است اما البته فقط همین نیست.
00:19
It is also my great lifelong love and fascination.
2
6312
3924
بلکه کتاب نوشتن عشق و اشتیاق مادام العمر من بوده است.
00:23
And I don't expect that that's ever going to change.
3
10236
2915
فکر هم نمی کنم این مساله هیچ وقت عوض بشود.
00:25
But, that said, something kind of peculiar has happened recently
4
13151
5035
حالا این را داشته باشید. اخیراْ یک اتفاق عجیبی در زندگی شخصی و
00:30
in my life and in my career,
5
18186
2249
همچنین در زندگی شغلی من رخ داده است.
00:33
which has caused me to have to recalibrate my whole relationship with this work.
6
20435
4767
به طوری که مجبور شده ام دو مرتبه رابطه ی خودم را با این کار بازنگری و تنظیم کنم.
00:38
And the peculiar thing is that I recently wrote this book,
7
25202
3634
آن اتفاق عجیب کتابی است که اخیراً نوشته ام.
00:41
this memoir called "Eat, Pray, Love"
8
28836
1968
این کتاب که خاطرات سفر من است اسمش «بخور عبادت کن عشق بورز» هست.
00:43
which, decidedly unlike any of my previous books,
9
30804
4565
این کتاب برخلاف کتابهای قبلی من،
00:48
went out in the world for some reason, and became this big,
10
35369
3068
به دلیلی در دنیا پخش شد و تبدیل به یک موضوع خیلی احساسی شد و
00:51
mega-sensation, international bestseller thing.
11
38437
3366
به پرفروش ترین کتاب در سطح بین المللی تبدیل شد.
00:54
The result of which is that everywhere I go now,
12
41803
3066
نتیجه این شد که الان هر جا که میروم
00:57
people treat me like I'm doomed.
13
44869
2600
مردم با من طوری برخورد می کنند انگار که من نفرین شده هستم.
01:00
Seriously -- doomed, doomed!
14
47469
2882
جدی می گویم. نفرین شده، نفرین شده!
01:03
Like, they come up to me now, all worried, and they say,
15
50351
2184
مردم به پیش من می آیند و می گویند که، نگران نیستی؟
01:05
"Aren't you afraid you're never going to be able to top that?
16
52535
4705
نگران نیستی که دیگر هیچ وقت نمی توانی کاری بهتر از این کتاب انجام بدهی؟
01:10
Aren't you afraid you're going to keep writing for your whole life
17
57240
3246
نگران نیستی که تا آخر عمرت به نویسندگی ادامه بدی
01:13
and you're never again going to create a book
18
60486
2017
و دیگر هیچ وقت نتوانی کتابی بنویسی که
01:15
that anybody in the world cares about at all,
19
62503
2716
کسی در دنیا به آن توجه بکند.
01:18
ever again?"
20
65219
2500
حتی کمی توجه - هیچ وقت - هرگز
01:20
So that's reassuring, you know.
21
67719
2349
خوب این خیلی خیال آدم را راحت می کند می دانید که
01:22
But it would be worse, except for that I happen to remember
22
70068
2799
البته می توانست بدتر از این هم بشود. البته من یادم می آید بیش از بیست سال پیش
01:25
that over 20 years ago, when I first started telling people -- when I was a teenager --
23
72867
3708
که من یک دختر ده چهارده ساله بودم و شروع کردم
01:29
that I wanted to be a writer,
24
76575
1710
به مردم بگویم که من می خواهم نویسنده بشوم،
01:31
I was met with this same kind of, sort of fear-based reaction.
25
78285
2971
با همین نوع واکنش مبتنی بر ترس مردم مواجه می شدم.
01:34
And people would say, "Aren't you afraid you're never going to have any success?
26
81256
3679
مردم می گفتند نمی ترسی هیچ وقت موفق نشوی؟
01:37
Aren't you afraid the humiliation of rejection will kill you?
27
84935
3102
نگران نیستی مورد توجه واقع نشوی و سرخورده بشوی و این تو را بکشد؟
01:40
Aren't you afraid that you're going to work your whole life at this craft
28
88037
2815
نمی ترسی که همه عمرت را صرف این هنر بکنی
01:43
and nothing's ever going to come of it
29
90852
1417
و چیزی حاصل نشود
01:45
and you're going to die on a scrap heap of broken dreams
30
92269
2697
و آخرش همه این رویاهای تحقق نیافته را
01:47
with your mouth filled with bitter ash of failure?"
31
94966
3485
با خودت به گور ببری و دهانت پر از خاکستر تلخ شکست باشد؟
01:51
(Laughter)
32
98451
2053
(خنده)
01:53
Like that, you know.
33
100504
1852
از همین حرفها دیگه!
01:55
The answer -- the short answer to all those questions is, "Yes."
34
102356
5161
جواب کوتاه به این سوالها این است که بله!
02:00
Yes, I'm afraid of all those things.
35
107517
2300
بله من از همه این چیزها نگران هستم.
02:02
And I always have been.
36
109817
1265
من همیشه از اینها می ترسیده ام.
02:03
And I'm afraid of many, many more things besides
37
111082
2133
من از خیلی چیزهای دیگر هم می ترسم
02:06
that people can't even guess at,
38
113215
2102
که مردم اصلا فکرش را هم نمی کنند.
02:08
like seaweed and other things that are scary.
39
115317
3981
مثلا جلبک های دریایی و چیزهای دیگری که ترسناک هستند.
02:12
But, when it comes to writing,
40
119298
2251
اما در مورد نویسندگی
02:14
the thing that I've been sort of thinking about lately, and wondering about lately, is why?
41
121549
4001
چیزی که من اخیراً خیلی به آن فکر می کنم این است که چرا
02:18
You know, is it rational?
42
125550
1851
می دانید. آیا این به نظر شما منطقی است که،
02:20
Is it logical that anybody should be expected
43
127401
2847
این منطقی است که از کسی انتظار داشته باشیم نگران این باشد که به شغلی بپردازد که فکر می کند
02:23
to be afraid of the work that they feel they were put on this Earth to do.
44
130248
4652
برای انجام آن روی زمین قرار داده شده است.
02:27
And what is it specifically about creative ventures
45
134900
4400
و اینکه چه چیزی اختصاصا در این مشاغل خلاق هست
02:32
that seems to make us really nervous about each other's mental health
46
139300
3472
که باعث می شود ما نگران سلامت روانی یکدیگر بشویم؟
02:35
in a way that other careers kind of don't do, you know?
47
142772
3027
به نحوی که دیگر مشاغل چنین نگرانی هایی ندارند.
02:38
Like my dad, for example, was a chemical engineer
48
145799
4023
مثلا پدر من مهندس شیمی است
02:42
and I don't recall once in his 40 years of chemical engineering
49
149822
3377
و من یادم نمی آید که در این چهل سالی که به این شغل اشتغال دارد
02:45
anybody asking him if he was afraid to be a chemical engineer, you know?
50
153199
3682
حتی یک مرتبه کسی از او سوال کرده باشد که آیا از اینکه مهندس شیمی است، نگران نیست؟
02:49
It didn't -- that chemical-engineering block, John, how's it going?
51
156881
5811
کسی نمی پرسید که : اوضاع و احوال مهندسی شیمی چطوره ، جان؟
02:55
It just didn't come up like that, you know?
52
162692
2164
خوب چنین سوالی برای کسی پیش نمی آید.
02:57
But to be fair, chemical engineers as a group
53
164856
3834
خوب البته منصف باشیم. گروه مهندس های شیمی
03:01
haven't really earned a reputation over the centuries
54
168690
2426
در طی قرنها برای خودشون به عنوان
03:03
for being alcoholic manic-depressives.
55
171116
2818
الکلی های مبتلا به اختلال خلق افسرده - سرخوش اسم در نکرده اند.
03:06
(Laughter)
56
173934
1448
(خنده)
03:08
We writers, we kind of do have that reputation,
57
175382
2834
ولی خوب ما نویسنده ها می دانید، ما همچنین اسم و رسمی به هم زده ایم.
03:11
and not just writers, but creative people across all genres,
58
178216
3983
البته فقط ما نویسنده ها هم نیستیم به نظر می رسد که همه افرادی که در شاخه های مختلف
03:14
it seems, have this reputation for being enormously mentally unstable.
59
182199
4701
حرفه های خلاق کار می کنند به شدت به لحاظ روانی بی ثبات هستند.
03:19
And all you have to do is look at the very grim death count
60
186900
3816
کافی است شما به تعداد مرگ و میر نگاهی بیاندازید
03:23
in the 20th century alone, of really magnificent creative minds
61
190716
3583
تنها در قرن بیست و یکم تعداد زیادی از ذهن های جوان و بی همتایی هستند
03:27
who died young and often at their own hands, you know?
62
194299
3126
که در جوانی درگذشته اند و بسیاری از آنها به دست خودشان از دنیا رفته اند.
03:30
And even the ones who didn't literally commit suicide
63
197425
3266
به نظر می رسد که حتی آنهایی که دقیقا خودکشی نکرده اند
03:33
seem to be really undone by their gifts, you know.
64
200691
3376
به نوعی توسط استعدادهایشان پایمال شده اند.
03:36
Norman Mailer, just before he died, last interview, he said
65
204067
2899
می دانید مثلا نورمن میلر قبل از مرگش در آخرین مصاحبه ای که داشته است،
03:39
"Every one of my books has killed me a little more."
66
206966
4101
گفته هر یک از کتابهای من اندکی من را کشته است.
03:43
An extraordinary statement to make about your life's work.
67
211067
3599
این خیلی جمله عجیبی است که کسی در مورد حاصل عمرش بگوید.
03:47
But we don't even blink when we hear somebody say this
68
214666
2960
ولی ما حتی از شنیدن این حرف پلک هم نمی زنیم
03:50
because we've heard that kind of stuff for so long
69
217626
2606
چون در طی سالیان حرفهایی از این دست را زیاد شنیده ایم
03:53
and somehow we've completely internalized and accepted collectively
70
220232
4001
و به نوعی به طور دست جمعی بی تفاوت شده ایم و پذیرفته ایم که
03:57
this notion that creativity and suffering are somehow inherently linked
71
224233
4667
به نوعی خلاقیت و مصیبت کشیدن به طوری ذاتی با هم عجین هستند.
04:01
and that artistry, in the end, will always ultimately lead to anguish.
72
228900
5066
و هنر همیشه به رنج و درد ختم می شود.
04:06
And the question that I want to ask everybody here today
73
233966
2216
سوالی که من می خواهم امروز از همه شما بپرسم این است که
04:08
is are you guys all cool with that idea?
74
236182
2992
آیا همه شما با این مساله راحت هستید؟
04:11
Are you comfortable with that?
75
239174
2207
شما مشکلی با این مساله ندارید؟
04:14
Because you look at it even from an inch away and, you know ...
76
241381
2951
چون حتی اگر یک اینچ هم از این مساله دور شویم و به آن نگاه کنیم،
04:17
I'm not at all comfortable with that assumption.
77
244332
3200
می دانید من به هیچ وجه با این فرض راحت نیستم.
04:20
I think it's odious.
78
247532
1486
فکر می کنم این فرض خیلی خیلی چندش آور است.
04:21
And I also think it's dangerous,
79
249018
1953
ضمنا فکر می کنم این فرض خیلی خطرناکی هم هست.
04:23
and I don't want to see it perpetuated into the next century.
80
250971
2767
من دلم نمی خواهد که این فکر به قرن بعدی هم انتشار پیدا بکند.
04:26
I think it's better if we encourage our great creative minds to live.
81
253738
4036
من فکر می کنم بهتر است ما سعی کنیم ذهنهای خلاق و با ارزش جامعه را تشویق کنیم که زندگی بکنند
04:30
And I definitely know that, in my case -- in my situation --
82
257774
5775
و من در مورد خودم مطمئن هستم که
04:36
it would be very dangerous for me to start sort of leaking down that dark path
83
263549
5163
برای من خطرناک است که پا در این مسیر تاریک بگذارم.
04:41
of assumption, particularly given the circumstance
84
268712
3471
مخصوصا در این شرایطی که به لحاظ شغلی
04:44
that I'm in right now in my career.
85
272183
1903
من الان دارم.
04:46
Which is -- you know, like check it out,
86
274086
2539
که -- آخر من رو ببینید.
04:49
I'm pretty young, I'm only about 40 years old.
87
276625
1599
من خیلی جوان هستم. من فقط حدود چهل سالم است.
04:51
I still have maybe another four decades of work left in me.
88
278224
3910
یعنی شاید حدود چهار دهه دیگر توان کار داشته باشم.
04:54
And it's exceedingly likely that anything I write from this point forward
89
282134
4517
و خیلی احتمال دارد که هر چیزی که از این به بعد بنویسم
04:59
is going to be judged by the world as the work that came after
90
286651
2883
از نظر دنیا کارهایی باشد که بعد از آن
05:02
the freakish success of my last book, right?
91
289534
3417
موفقیت عجیب و غریب کتاب آخر من انجام شده است.
05:05
I should just put it bluntly, because we're all sort of friends here now --
92
292951
3962
من باید این را واضح بگویم چون که حالا ما دیگر اینجا همه با هم دوست هستیم.
05:09
it's exceedingly likely that my greatest success is behind me.
93
296913
4281
خیلی احتمال دارد که من بزرگترین موفقیتم را پشت سر گذاشته باشم.
05:13
So Jesus, what a thought!
94
301194
2200
خدایا این چه فکریه!
05:16
That's the kind of thought that could lead a person
95
303394
2315
این از آن فکرهاست که می تواند باعث بشود کسی،
05:18
to start drinking gin at nine o'clock in the morning,
96
305709
2628
شروع به نوشیدن جین صبح ساعت نه بکند.
05:21
and I don't want to go there.
97
308337
3052
می دانید من نمی خواهم که به این مساله دچار بشوم.
05:24
(Laughter)
98
311389
858
(خنده)
05:25
I would prefer to keep doing this work that I love.
99
312247
2306
من ترجیح می دهم به انجام این شغلی که دوستش دارم ادامه بدم.
05:27
And so, the question becomes, how?
100
314553
3686
سوالی که پیش می آید این است که، چطوری؟
05:31
And so, it seems to me, upon a lot of reflection,
101
318239
2884
و پس از فکر کردن های زیاد اینطور به نظرم رسیده که
05:33
that the way that I have to work now, in order to continue writing,
102
321123
3365
روشی که باید برای کار کردنم از این به بعد پیش بگیرم این طور باشد که
05:37
is that I have to create some sort of protective psychological construct, right?
103
324488
3801
یک ساختار محافظت روانی برای خودم درست بکنم. متوجه هستید؟
05:41
I have to sort of find some way to have a safe distance
104
328289
3533
باید راهی پیدا بکنم که فاصله امنی بین من
05:44
between me, as I am writing, and my very natural anxiety
105
331822
4885
بین من نویسنده و نگرانی ها و اضطرابهای طبیعی
05:49
about what the reaction to that writing is going to be, from now on.
106
336707
3865
که این کار به همراه دارد ایجاد بکنم.
05:53
And, as I've been looking over the last year for models for how to do that
107
340572
4268
این یک سال گذشته من همینطور که به دنبال مدلهایی برای این که چطور این کار را انجام بدهم می گشتم
05:57
I've been sort of looking across time,
108
344840
2148
به گذشته های دور نگاه کردم
05:59
and I've been trying to find other societies
109
346988
2102
و سعی کردم جوامع دیگری را پیدا کنم
06:01
to see if they might have had better and saner ideas than we have
110
349090
3750
و ببینم که آیا کسانی در گذشته بوده اند که برای این مساله
06:05
about how to help creative people, sort of manage
111
352840
2965
برای اینکه به افراد خلاق کمک بکنند که به نوعی این خطرات عاطفی
06:08
the inherent emotional risks of creativity.
112
355805
3068
که ذاتا در کارهای خلاق هست را تحمل بکنند - کمک بکنند و راه حلی داشته باشند؟
06:11
And that search has led me to ancient Greece and ancient Rome.
113
358873
5015
من در این تحقیقات به یونان باستان و رم باستان رسیدم.
06:16
So stay with me, because it does circle around and back.
114
363888
2601
با من بمانید چون این مساله دومرتبه به خودمان بر می گردد.
06:19
But, ancient Greece and ancient Rome --
115
366489
2246
در یونان و رم باستان
06:21
people did not happen to believe that creativity
116
368735
2566
مردم باور داشتند که
06:24
came from human beings back then, O.K.?
117
371301
2418
خلاقیت منشاء انسانی ندارد.
06:26
People believed that creativity was this divine attendant spirit
118
373719
4459
باور مردم در آن زمان این بود که خلاقیت روحی الهی است
06:30
that came to human beings from some distant and unknowable source,
119
378178
4001
که از یک منشاء مجزا و غیر قابل شناسایی به انسانها وارد می شود
06:34
for distant and unknowable reasons.
120
382179
2449
و دلیل این اتفاق هم دور از ذهن و نادانسته است.
06:37
The Greeks famously called these divine attendant spirits of creativity "daemons."
121
384628
5251
معروف است که یونانی ها این نفخه های الهی را «دیمن» می نامیدند.
06:42
Socrates, famously, believed that he had a daemon
122
389879
3100
معروف است که سقراط باور داشته که او هم یک دیمن دارد
06:45
who spoke wisdom to him from afar.
123
392979
2457
که کلمات حکمت آموز را از ماورا بر او می خواند.
06:48
The Romans had the same idea,
124
395436
1617
رومی ها هم باور های مشابه داشته اند
06:49
but they called that sort of disembodied creative spirit a genius.
125
397053
4610
ولی آنها به این روح «نابغه» می گفته اند.
06:54
Which is great, because the Romans did not actually think
126
401663
2560
که این خیلی عالی است. چون رومی ها فکر نمی کرده اند که
06:57
that a genius was a particularly clever individual.
127
404223
2973
نابغه یک فردی است که اختصاصا خیلی باهوش است.
06:59
They believed that a genius was this, sort of magical divine entity,
128
407196
3683
بلکه فکر می کرده اند که نابغه این موجود الهی و جادویی است
07:03
who was believed to literally live in the walls
129
410879
4182
که درون در و دیوارهای استودیوی هنری آن هنرمندان زندگی می کرده است.
07:07
of an artist's studio, kind of like Dobby the house elf,
130
415061
3684
مثل دابی خدمتکار خانه!
07:11
and who would come out and sort of invisibly assist the artist with their work
131
418745
4033
که از دیوار بیرون می آمده و به شکل ناپیدایی هنرمند را در کارش حمایت می کرده است
07:15
and would shape the outcome of that work.
132
422778
2600
و این منشاء هنرمندی آن هنرمند بوده است.
07:18
So brilliant -- there it is, right there, that distance that I'm talking about --
133
425378
3551
خیلی عالی است، این همان فاصله ای است که من از آن صحبت می کنم.
07:21
that psychological construct to protect you from the results of your work.
134
428929
4533
این همان سازه روانی است که شما را از نتیجه کارتان محافظت می کند.
07:26
And everyone knew that this is how it functioned, right?
135
433462
3608
همه در آن زمان می دانستند که هنرمندی این طوری است.
07:29
So the ancient artist was protected from certain things,
136
437070
2608
به این شکل هنرمندان قدیم از خیلی از آفات در امان بودند،
07:32
like, for example, too much narcissism, right?
137
439678
2484
مثلا اینکه دچار خود شیفتگی شدید بشوند.
07:34
If your work was brilliant you couldn't take all the credit for it,
138
442162
2994
چون اگر شما اثر خیلی درخشانی خلق می کردید همه اش به حساب خود شما نوشته نمی شد
07:37
everybody knew that you had this disembodied genius who had helped you.
139
445156
3940
چون همه می دانستند که آن نابغه ی لامکان به شما کمک کرده است.
07:41
If your work bombed, not entirely your fault, you know?
140
449096
3369
اگر کار شما بد از آب در می آمد خوب همه اش تقصیر شما نبوده است.
07:45
Everyone knew your genius was kind of lame.
141
452465
2769
چون همه می دانسته اند که نابغه ی شما تنبل و بی خاصیت بوده است.
07:48
And this is how people thought about creativity in the West for a really long time.
142
455234
5461
سالها در مغرب زمین مردم به این شکل به خلاقیت نگاه می کرده اند.
07:53
And then the Renaissance came and everything changed,
143
460695
2300
اما بعد رنسانس رخ داد و همه چیز عوض شد.
07:55
and we had this big idea, and the big idea was
144
462995
2183
و ما این ایده بزرگ را داشتیم و فکر بزرگ این بود که
07:57
let's put the individual human being at the center of the universe
145
465178
3451
بیایید انسان را در مرکز عالم بگذاریم
08:01
above all gods and mysteries, and there's no more room
146
468629
2256
به جای همه خدایان و راز و رمزهای عالم. خوب دیگر جایی برای
08:03
for mystical creatures who take dictation from the divine.
147
470885
3110
موجودات افسانه ای که خدا به آنها دیکته بگوید باقی نماند.
08:06
And it's the beginning of rational humanism,
148
473995
2335
این آغاز انسان گرایی منطقی بود
08:09
and people started to believe that creativity
149
476330
1949
و مردم شروع به قبول این مساله کردند که خلاقیت
08:11
came completely from the self of the individual.
150
478279
2682
کاملا از وجود شخص ناشی می شود.
08:13
And for the first time in history,
151
480961
2250
برای اولین بار در تاریخ
08:16
you start to hear people referring to this or that artist as being a genius
152
483211
5111
در این مقطع است که شما می شونید که مردم به یک هنرمند بگویند که نابغه است
08:21
rather than having a genius.
153
488322
1841
به جای اینکه بگویند او یک نابغه دارد.
08:22
And I got to tell you, I think that was a huge error.
154
490163
3324
من باید به شما بگویم که به نظر من این اشتباه بسیار بزرگی بوده است.
08:26
You know, I think that allowing somebody, one mere person
155
493487
4246
به نظر من اینکه ما به یک انسان اجازه بدهیم
08:30
to believe that he or she is like, the vessel,
156
497733
2763
که فکر کند که ظرف و مجرا
08:33
you know, like the font and the essence and the source
157
500496
2249
و منشاء و عصاره ی
08:35
of all divine, creative, unknowable, eternal mystery
158
502745
3700
همه رازهای ازلی و ابدی نشناخته الهی است،
08:39
is just a smidge too much responsibility to put on one fragile, human psyche.
159
506445
6085
این فشار و مسوولیت خیلی خیلی زیادی برای یک روان انسانی است.
08:45
It's like asking somebody to swallow the sun.
160
512530
3515
مثل این است که از کسی بخواهیم که خورشید را ببلعد.
08:48
It just completely warps and distorts egos,
161
516045
2651
این کار کاملا روح افراد را مچاله و پاره پاره می کند.
08:51
and it creates all these unmanageable expectations about performance.
162
518696
3550
و باعث حجم بالایی از انتظارات در مورد توانایی های افراد می شود.
08:55
And I think the pressure of that
163
522246
1999
و من فکر می کنم این فشاری است که
08:57
has been killing off our artists for the last 500 years.
164
524245
3217
در پانصد سال گذشته هنرمندان ما را کشته است.
09:00
And, if this is true,
165
527462
2665
و اگر این نظر درست باشد
09:02
and I think it is true,
166
530127
1586
و عقیده من این طور است،
09:04
the question becomes, what now?
167
531713
2865
سوال این خواهد بود که حالا چکار کنیم؟
09:07
Can we do this differently?
168
534578
1869
آیا ما می توانیم کار دیگری بکنیم؟
09:09
Maybe go back to some more ancient understanding
169
536447
3396
مثلا شاید بتوانیم به درک قدیمی از هنر برگردیم
09:12
about the relationship between humans and the creative mystery.
170
539843
4501
همان ارتباط هنرمندان و واقعیت خلاق رمز آلود.
09:17
Maybe not.
171
544344
1353
شاید نه.
09:18
Maybe we can't just erase 500 years of rational humanistic thought
172
545697
3882
شاید ما نتوانیم پانصد سال سابقه تفکر منطقی بشر را
09:22
in one 18 minute speech.
173
549579
2158
در یک سخنرانی هیجده دقیقه ای پاک کنیم.
09:24
And there's probably people in this audience
174
551737
2709
و احتمالا افرادی در بین شما هستند که
09:27
who would raise really legitimate scientific suspicions
175
554446
4115
خدشه های علمی کاملا معتبری در مورد
09:31
about the notion of, basically fairies
176
558561
2379
ادعای من در مورد وجود پری هایی که دنبال افراد می دوند
09:33
who follow people around rubbing fairy juice on their projects and stuff.
177
560940
4988
و پروژه های مردم را با آب جادو تقویت می کنند وارد بکنند.
09:38
I'm not, probably, going to bring you all along with me on this.
178
565928
4317
و من احتمالا نمی توانم همه شما را به دنبال خودم در این راه بکشم.
09:43
But the question that I kind of want to pose is --
179
570245
2785
ولی سوالی که من می خواهم با شما مطرح بکنم
09:45
you know, why not?
180
573030
2197
این است که «چرا که نه؟»
09:48
Why not think about it this way?
181
575227
1922
چرا ما در این مورد به این شکل فکر نکنیم.
09:49
Because it makes as much sense as anything else I have ever heard
182
577149
4112
چون که این حرفها همانقدر قابل قبول هستند که
09:54
in terms of explaining the utter maddening capriciousness
183
581261
3956
هر توضیح دیگری که من درباره ماهیت دیوانه کننده ی
09:58
of the creative process.
184
585217
1545
خلاقیت شنیده ام.
09:59
A process which, as anybody who has ever tried to make something --
185
586762
2879
فرآیند خلاقیت همان فرآیندی است که هرکسی که یک بار سعی کرده باشد چیزی بسازد،
10:02
which is to say basically everyone here ---
186
589641
2426
یعنی همه شما که اینجا هستید،
10:04
knows does not always behave rationally.
187
592067
3111
آن را تجربه کرده اید، می داند که همیشه رفتاری منطقی نیست،
10:07
And, in fact, can sometimes feel downright paranormal.
188
595178
4583
بلکه بعضی وقتها کاملا فرا طبیعی به نظر می رسد.
10:12
I had this encounter recently where I met the extraordinary American poet Ruth Stone,
189
599761
5485
من اخیرا این تجربه کاملا خارق العاده برایم پیش آمد که با یک شاعر آمریکایی به نام روت ستون ملاقات بکنم
10:18
who's now in her 90s, but she's been a poet her entire life
190
605246
2835
او الان در دهه نود زندگی اش است و تمام عمر شاعر بوده است.
10:20
and she told me that when she was growing up in rural Virginia,
191
608081
3230
برای من از خاطراتش تعریف می کرد که وقتی در روستاهای ویرجینیا بزرگ می شده،
10:24
she would be out working in the fields,
192
611311
1601
روی زمین های کشاورزی کار می کرد است.
10:25
and she said she would feel and hear a poem
193
612912
3157
او می گفت که حس می کرده و می شنیده است که
10:28
coming at her from over the landscape.
194
616069
2007
یک شعر دارد از دور دست به سمت او می آید.
10:30
And she said it was like a thunderous train of air.
195
618076
3157
و می گفت که او شعر را به شکل یک قطار طوفانی هوا درک می کرده که شتابان به سمت او می آمده است.
10:34
And it would come barreling down at her over the landscape.
196
621233
2328
وقتی که او حس می کرده یک شعر دارد می آید،
10:36
And she felt it coming, because it would shake the earth under her feet.
197
623561
3602
زمین شروع به لرزیدن زیر پایش می کرده است.
10:39
She knew that she had only one thing to do at that point,
198
627163
3099
او می دانسته است که تنها یک کار باید بکند
10:43
and that was to, in her words, "run like hell."
199
630262
2151
و آن اینکه به قول خودش با تمام قوا به سمت خانه بدود
10:45
And she would run like hell to the house
200
632413
1732
و شروع به دویدن می کرده
10:46
and she would be getting chased by this poem,
201
634145
1686
و شعر با سرعت تعقیبش می کرده است
10:48
and the whole deal was that she had to get to a piece of paper and a pencil
202
635831
3130
و او باید هر چه زودتر خودش را به یک قلم و کاغذ می رسانده است
10:51
fast enough so that when it thundered through her, she could collect it
203
638961
3068
تا وقتی که آن طوفان به او می رسید، بتواند آن را دریافت کند
10:54
and grab it on the page.
204
642029
1501
و روی کاغذ ثبتش کند.
10:56
And other times she wouldn't be fast enough,
205
643530
1955
بعضی وقتها پیش می آمده که به اندازه کافی سریع نمی دویده است
10:58
so she'd be running and running and running, and she wouldn't get to the house
206
645485
3327
و از شعر عقب می افتاده و به موقع به خانه نمی رسیده
11:01
and the poem would barrel through her and she would miss it
207
648812
2838
و شعر از او جلو می افتاده و رد می شده است
11:04
and she said it would continue on across the landscape,
208
651650
2288
و شعر همچنان به مسیر خودش ادامه می داده و در افق محو می شده است.
11:06
looking, as she put it "for another poet."
209
653938
2964
و به قول خودش شعر می رفته تا یک شاعر دیگر را پیدا کند
11:09
And then there were these times --
210
656902
2370
و بعضی وقتها هم
11:12
this is the piece I never forgot --
211
659272
2379
من این قسمت را هیچ وقت فراموش نمی کنم
11:14
she said that there were moments where she would almost miss it, right?
212
661651
3199
او می گفت که پیش می آمده وقتهایی که شعر تقریبا از او جلو می زده است.
11:17
So, she's running to the house and she's looking for the paper
213
664850
2351
و او هنگامی که به خانه می رسیده و به دنبال قلم و کاغذ می گشته است
11:20
and the poem passes through her,
214
667201
2100
و شعر در جلوی او بوده است
11:22
and she grabs a pencil just as it's going through her,
215
669301
2934
و همین که او قلم به دست می گرفته شعر در حال گذر از او بوده است،
11:25
and then she said, it was like she would reach out with her other hand
216
672235
2568
دست دیگرش را دراز می کرده
11:27
and she would catch it.
217
674803
1707
و شعر را می گرفته است.
11:29
She would catch the poem by its tail,
218
676510
2281
می گفت دم شعر را می گرفتم
11:31
and she would pull it backwards into her body
219
678791
2778
و آن را می کشیدم عقب به درون بدن خودم
11:34
as she was transcribing on the page.
220
681569
1860
و در همین حال با دست دیگرم روی کاغذ ثبتش می کردم
11:36
And in these instances, the poem would come up on the page perfect and intact
221
683429
4855
و در این مواقع می توانستم همه شعر را بنویسم
11:41
but backwards, from the last word to the first.
222
688284
3405
ولی شعر از آخر به اول نوشته می شد.
11:44
(Laughter)
223
691689
1712
(خنده)
11:46
So when I heard that I was like -- that's uncanny,
224
693401
4717
وقتی من این را شنیدم با خودم گفتم این خیلی عجیبه
11:50
that's exactly what my creative process is like.
225
698118
2501
این دقیقا عین فرآیند خلاقیت من است.
11:53
(Laughter)
226
700619
3613
(خنده)
11:57
That's not at all what my creative process is -- I'm not the pipeline!
227
704232
3066
نه این اصلا شبیه من نیست. من مجرای اتصال به آسمان نیستم
12:00
I'm a mule, and the way that I have to work
228
707298
1854
می دانید من مثل یک قاطر هستم،
12:01
is that I have to get up at the same time every day,
229
709152
1667
من باید هر روز سر ساعت از خواب بیدار بشوم و کار کنم
12:03
and sweat and labor and barrel through it really awkwardly.
230
710819
2797
کار کنم و عرق بریزم و قدم به قدم جلو بروم.
12:06
But even I, in my mulishness,
231
713616
3000
ولی حتی من با همه قاطر بودنم،
12:09
even I have brushed up against that thing, at times.
232
716616
3868
گاهی به آن چیز برخورده ام.
12:13
And I would imagine that a lot of you have too.
233
720484
1959
و فکر می کنم خیلی از شما ها هم برخورده باشید.
12:15
You know, even I have had work or ideas come through me from a source
234
722443
3609
می دانید حتی من هم برایم پیش آمده که ایده هایی از منبعی به ذهنم رسیده است
12:18
that I honestly cannot identify.
235
726052
2511
که برای منبع آن برایم قابل شناسایی نبوده است.
12:21
And what is that thing?
236
728563
1596
این منبع چیست؟
12:22
And how are we to relate to it in a way that will not make us lose our minds,
237
730159
4038
ما چطور باید با آن منبع مرتبط باشیم ولی در عین حال دیوانه هم نشویم؟
12:26
but, in fact, might actually keep us sane?
238
734197
2886
شاید این کار در حقیقت ما را از دیوانگی حفظ کند.
12:29
And for me, the best contemporary example that I have of how to do that
239
737083
3779
برای من بهترین نمونه ای که در دنیای معاصر دارم
12:33
is the musician Tom Waits,
240
740862
2332
تام ویت موسیقیدان است،
12:35
who I got to interview several years ago on a magazine assignment.
241
743194
4541
که من چندین سال پیش با او مصاحبه ای برای یک مجله انجام دادم
12:40
And we were talking about this,
242
747735
1249
و ما داشتیم در مورد این موضوع صحبت می کردیم
12:41
and you know, Tom, for most of his life he was pretty much the embodiment
243
748984
3713
و می دانید تام در سراسر عمرش نمادی از
12:45
of the tormented contemporary modern artist,
244
752697
1924
هنرمند زجر کشیده معاصر بوده است
12:47
trying to control and manage and dominate
245
754621
2623
و همیشه در حال درگیری برای کنترل و مدیریت
12:50
these sort of uncontrollable creative impulses
246
757244
2474
این سائق های خلاق
12:52
that were totally internalized.
247
759718
1887
در درون خودش بوده است.
12:54
But then he got older, he got calmer,
248
761605
2005
اما کم کم با بالا رفتن سنش آرام تر شده
12:56
and one day he was driving down the freeway in Los Angeles he told me,
249
763610
2923
و به من گفت که یک روز داشته توی یک بزرگراه توی لس آنجلس رانندگی می کرده
12:59
and this is when it all changed for him.
250
766533
1840
و آن روز این مساله برای همیشه برایش عوض شده است.
13:01
And he's speeding along, and all of a sudden
251
768373
1991
او داشته با سرعت رانندگی می کرده و ناگهان
13:03
he hears this little fragment of melody,
252
770364
3741
صدایی به گوشش می رسد یک قطعه کوچک از یک ملودی که
13:06
that comes into his head as inspiration often comes, elusive and tantalizing,
253
774105
4029
در گوشش می شنیده است. همانطور که همیشه الهام ها روشن و اغوا گر هستند.
13:10
and he wants it, you know, it's gorgeous,
254
778134
2128
و تام این را دوست داشته، این ملودی را می خواسته، خیلی ملودی زیبایی بوده است.
13:13
and he longs for it, but he has no way to get it.
255
780262
2071
این ملودی را می خواسته ولی هیچ وسیله ای برای ثبتش نداشته است.
13:15
He doesn't have a piece of paper, he doesn't have a pencil,
256
782333
1868
نه کاغذی داشته، نه ضبط صوتی.
13:17
he doesn't have a tape recorder.
257
784201
1451
و شروع می کند دومرتبه مضطرب شدن
13:18
So he starts to feel all of that old anxiety start to rise in him
258
785652
2968
و دستپاچه شدن و این فکر که
13:21
like, "I'm going to lose this thing,
259
788620
1991
من دوباره این ملودی را از دست خواهم داد
13:23
and then I'm going to be haunted by this song forever.
260
790611
1920
و دیگر به یادم نخواهد آمد و تا آخر عمر در حسرت این ملودی خواهم بود.
13:25
I'm not good enough, and I can't do it."
261
792531
1771
من به اندازه کافی توانمند نیستم که آن را به خاطر بیاورم. من از پس این کار بر نخواهم آمد.
13:27
And instead of panicking, he just stopped.
262
794302
2392
ولی ناگهان به جای ترس و وحشت
13:29
He just stopped that whole mental process
263
796694
1748
این فرآیند ذهنی و این افکار را متوقف می کند
13:31
and he did something completely novel.
264
798442
2155
و یک کار کاملا جدید می کند.
13:33
He just looked up at the sky, and he said,
265
800597
2722
تام به بالا به آسمان نگاه می کند و می گوید
13:36
"Excuse me, can you not see that I'm driving?"
266
803319
3014
ببخشید تو متوجه نیستی که من دارم رانندگی می کنم؟
13:39
(Laughter)
267
806333
3701
(خنده)
13:42
"Do I look like I can write down a song right now?
268
810034
2734
به نظر تو من الان می توانم یک آهنگ را بنویسم؟
13:45
If you really want to exist, come back at a more opportune moment
269
812768
3845
اگر می خواهی واقعا وجود داشته باشی یک وقت مناسب تر بیا سراغم،
13:49
when I can take care of you.
270
816613
1662
یک وقت که من بتوانم به تو رسیدگی کنم.
13:51
Otherwise, go bother somebody else today.
271
818275
3077
در غیر این صورت امروز برو یک نفر دیگر را آزار بده.
13:54
Go bother Leonard Cohen."
272
821352
3296
برو لئونارد کوهن را اذیت بکن.
13:57
And his whole work process changed after that.
273
824648
3132
و از آن روز فرآیند کاری تام کلا عوض می شود.
14:00
Not the work, the work was still oftentimes as dark as ever.
274
827780
3608
البته حاصل کارهاش تغییری نمی کند و همان قدر سیاه باقی می ماند ولی فرآیند عوض می شود.
14:04
But the process, and the heavy anxiety around it
275
831388
3059
و اضطراب شدیدی که همیشه او رو احاطه کرده بوده برطرف می شود.
14:07
was released when he took the genie, the genius out of him
276
834447
2986
این فشار وقتی برطرف می شود که آن جن یا آن نابغه ای که درونش بوده را بیرون می آورد.
14:10
where it was causing nothing but trouble, and released it kind of back where it came from,
277
837433
3371
و آزادش می کند که برود به همان جایی که باید باشد.
14:13
and realized that this didn't have to be this internalized, tormented thing.
278
840804
3556
و می فهمد که نیازی نیست که این چیز آزار دهنده در درون او باشد.
14:17
It could be this peculiar, wondrous, bizarre collaboration
279
844360
3744
بلکه می تواند به شکل یک همکاری و مکالمه عجیب و غریب و غیر طبیعی
14:20
kind of conversation between Tom and the strange, external thing
280
848104
4132
بین تام و این موجود خارجی باشد،
14:25
that was not quite Tom.
281
852236
2376
که کاملا خود تام نیست.
14:27
So when I heard that story it started to shift a little bit
282
854612
2706
من این داستان را که شنیدم کمی در روش کار خودم هم تغییر ایجاد شد
14:30
the way that I worked too, and it already saved me once.
283
857318
2629
و این ایده حداقل یک بار من را نجات داد.
14:32
This idea, it saved me when I was in the middle of writing "Eat, Pray, Love,"
284
859947
3331
من اواسط نوشتن «بخور عبادت کن عشق بورز» بودم
14:36
and I fell into one of those, sort of pits of despair
285
863278
2588
و درون یکی از آن چاله های بیچارگی افتاده بودم
14:38
that we all fall into when we're working on something and it's not coming
286
865866
3341
که همه ما وقتی روی یک چیزی کار می کنیم که گیر کرده و پیش نمی رود به آن گرفتار می شویم،
14:42
and you start to think this is going to be a disaster,
287
869207
2242
و فکر می کنیم که این کار افتضاح خواهد شد.
14:44
this is going to be the worst book ever written.
288
871449
1761
این کتاب بدترین کتابی خواهد شد که تا حالا نوشته شده است.
14:46
Not just bad, but the worst book ever written.
289
873210
2147
نه فقط کتاب بدی می شود، بلکه بدترین کتابی می شود که تا حالا کسی نوشته است
14:48
And I started to think I should just dump this project.
290
875357
3962
و به این فکر افتاده بودم که کلا این پروژه را متوقف کنم
14:52
But then I remembered Tom talking to the open air
291
879319
3075
ولی یک مرتبه به یاد تام افتادم و اینکه با هوا صحبت کرده بود
14:55
and I tried it.
292
882394
2048
و گفتم که من هم این را امتحان کنم.
14:57
So I just lifted my face up from the manuscript
293
884442
2492
و سرم را از روی نوشته هام بلند کردم
14:59
and I directed my comments to an empty corner of the room.
294
886934
2930
و به یک گوشه خالی اتاق رو کردم و بلند گفتم:
15:02
And I said aloud, "Listen you, thing,
295
889864
3578
هی - تو - چیز - گوش بده.
15:06
you and I both know that if this book isn't brilliant
296
893442
3198
هم من و هم تو می دانیم که اگر این کتاب خیلی عالی نشود،
15:09
that is not entirely my fault, right?
297
896640
1801
این فقط تقصیر من نیست درسته؟
15:11
Because you can see that I am putting everything I have into this,
298
898441
3327
چون تو می بینی که من همه ی توانم را دارم اینجا صرف می کنم.
15:14
I don't have any more than this.
299
901768
1368
من هیچ چیز بیشتری ندارم.
15:15
So if you want it to be better, then you've got to show up and do your part of the deal.
300
903136
3226
پس اگر تو می خواهی که کتاب بهتری از آب در بیاد باید سر کارت حاضر بشوی و سهم خودت را انجام بدهی.
15:19
O.K. But if you don't do that, you know what, the hell with it.
301
906362
2994
اما اگر تو اینکار را نکنی - به جهنم - نکن
15:22
I'm going to keep writing anyway because that's my job.
302
909356
2936
ولی من از رو نمی روم من همچنان به نوشتن ادامه می دهم چون این شغل من است.
15:25
And I would please like the record to reflect today
303
912292
1899
و بدان که من امروز سرکارم حاضر شدم
15:26
that I showed up for my part of the job."
304
914191
2300
و سهم خودم را انجام می دادم.
15:29
(Laughter)
305
916491
3698
(خنده)
15:32
Because --
306
920189
2087
چونکه
15:35
(Applause)
307
922276
2074
(خنده)
15:37
in the end it's like this, O.K. --
308
924350
2172
آخر کار این طور خواهد بود.
15:39
centuries ago in the deserts of North Africa,
309
926522
2401
قرنها پیش در صحراهای آفریقای شمالی
15:41
people used to gather for these moonlight dances of sacred dance and music
310
928923
4667
مردم عادت داشتند که شبها برای رقص و موسیقی مقدس دور هم جمع بشوند
15:46
that would go on for hours and hours, until dawn.
311
933590
2704
و ساعتهای متمادی این رقص ها ادامه داشته - تا سحر
15:49
And they were always magnificent, because the dancers were professionals
312
936294
3027
و همیشه این رقص ها عالی بوده اند چون این رقاص ها حرفه ای بوده اند
15:52
and they were terrific, right?
313
939321
1174
و کارشان رو خوب انجام می داده اند.
15:53
But every once in a while, very rarely, something would happen,
314
940495
3818
ولی هر از چندی خیلی به ندرت یک اتفاقی رخ می داده
15:57
and one of these performers would actually become transcendent.
315
944313
3512
و یکی از این هنرمندها واقعا فرا مادی می شده است.
16:00
And I know you know what I'm talking about,
316
947825
2284
و من می دانم که شما می فهمید من چه دارم می گویم.
16:02
because I know you've all seen, at some point in your life, a performance like this.
317
950109
3954
چون مطمئن هستم شما هم تا حالا یک موقعی توی زندگی تان یک اجرای هنری این طوری دیده اید.
16:06
It was like time would stop,
318
954063
2095
انگار که زمان متوقف شده باشد
16:08
and the dancer would sort of step through some kind of portal
319
956158
2375
و آن رقاص پا درون یک درگاهی گذاشته باشد
16:11
and he wasn't doing anything different than he had ever done, 1,000 nights before,
320
958533
4491
و بدون این که شخصاً کاری متفاوت از هزار شب قبل انجام بدهد،
16:15
but everything would align.
321
963024
1751
انگار که همه چیز با هم جفت و جور بشود
16:17
And all of a sudden, he would no longer appear to be merely human.
322
964775
3032
و یک دفعه انگار که اون دیگر انسان نیست
16:20
He would be lit from within, and lit from below
323
967807
2534
و انگار که از درون متعالی شده باشد و از زمین بلند شده باشد
16:23
and all lit up on fire with divinity.
324
970341
3790
و انگار که نورانی شده باشد و نور الهی به او تابیده باشد
16:26
And when this happened, back then,
325
974131
2145
و هر موقع چنین چیزی رخ می داد،
16:29
people knew it for what it was, you know, they called it by its name.
326
976276
4216
مردم آن زمان این مساله را می شناختند و درک می کردند و برای این پدیده اسم داشتند
16:33
They would put their hands together and they would start to chant,
327
980492
2632
مردم شروع می کردند دست زدن و آواز خواند:
16:35
"Allah, Allah, Allah, God, God, God."
328
983124
4100
الله، الله، الله، خدا، خدا، خدا،
16:40
That's God, you know.
329
987224
3102
این خدا است. می بیند؟
16:43
Curious historical footnote --
330
990326
2680
پاورقی جالب تاریخی،
16:45
when the Moors invaded southern Spain, they took this custom with them
331
993006
4841
وقتی که مورها به جنوب اسپانیا حمله کردند این رسم و رسوم را با خودشان به آنجا آوردند
16:50
and the pronunciation changed over the centuries
332
997847
2245
و تلفظ درطی قرنها از
16:52
from "Allah, Allah, Allah," to "Olé, olé, olé,"
333
1000092
2865
الله، الله، الله، الله عوض شد و تبدیل شد به هولی، هولی، هولی
16:55
which you still hear in bullfights and in flamenco dances.
334
1002957
3174
که شما هنوز در مراسم گاوبازی و رقص های فلامنکو می شنوید.
16:58
In Spain, when a performer has done something impossible and magic,
335
1006131
3653
در اسپانیا هر موقع که رقاص کاری ناممکن و جادویی انجام می دهد
17:02
"Allah, olé, olé, Allah, magnificent, bravo,"
336
1009784
3149
الله، هولی، هولی، الله، بی نظیر، براوو
17:05
incomprehensible, there it is -- a glimpse of God.
337
1012933
3404
غیر قابل توصیف، این است، یک جلوه از خدا
17:09
Which is great, because we need that.
338
1016337
2172
خوب این خیلی خوب است. چون ما به این نیاز داریم.
17:11
But, the tricky bit comes the next morning,
339
1018509
3851
اما مشکل فردا صبح برای آن رقاص بروز می کند.
17:15
for the dancer himself, when he wakes up
340
1022360
2925
وقتی که از خواب بیدار می شود
17:18
and discovers that it's Tuesday at 11 a.m., and he's no longer a glimpse of God.
341
1025285
3949
و می بیند که سه شنبه صبح ساعت یازده است و دیگر او جلوه ای از خدا نیست
17:22
He's just an aging mortal with really bad knees,
342
1029234
3492
و فقط یک انسان میرای رو به پیری است که تازه زانو درد هم دارد
17:25
and maybe he's never going to ascend to that height again.
343
1032726
4240
و شاید دیگر هیچ وقت به آن مقام دست پیدا نکند
17:29
And maybe nobody will ever chant God's name again as he spins,
344
1036966
3727
و شاید دیگر هیچ کس وقتی او می چرخد نام خدا را به آواز نخواند.
17:33
and what is he then to do with the rest of his life?
345
1040693
2858
حالا باید بقیه عمرش را چه بکند؟
17:36
This is hard.
346
1043551
1382
این سخت است.
17:37
This is one of the most painful reconciliations to make
347
1044933
2842
این از دردناک ترین چیزهایی است که باید
17:40
in a creative life.
348
1047775
2091
در یک زندگی خلاق با آن کنار آمد.
17:42
But maybe it doesn't have to be quite so full of anguish
349
1049866
3183
ولی شاید راهی برای گریز از این همه درد و رنج وجود داشته باشد.
17:45
if you never happened to believe, in the first place,
350
1053049
3267
اگر هیچ وقت از اول باور شما این نباشد
17:49
that the most extraordinary aspects of your being came from you.
351
1056316
4105
که منشا جنبه های خارق العاده زندگی شما خود شما هستید.
17:53
But maybe if you just believed that they were on loan to you
352
1060421
2861
بلکه باور شما این باشد که اینها از یک منبع غیر قابل تصور
17:56
from some unimaginable source for some exquisite portion of your life
353
1063282
3806
به شما قرض داده می شود و فقط مدت کوتاهی از زندگی تان واجد این خصوصیات هستید
17:59
to be passed along when you're finished, with somebody else.
354
1067088
3844
و بعد این خصوصیات به نفر بعدی داده خواهد شد .
18:03
And, you know, if we think about it this way it starts to change everything.
355
1070932
4884
اگر ما به این شکل به قضیه نگاه کنیم همه چیز عوض خواهد شد.
18:08
This is how I've started to think,
356
1075816
1634
این سبک جدید برخورد من با مساله است
18:10
and this is certainly how I've been thinking in the last few months
357
1077450
3349
در چند ماه گذشته من اینطور به این قضایا نگاه کرده ام.
18:13
as I've been working on the book that will soon be published,
358
1080799
2841
در این مدتی که دارم روی یک کتاب جدید کار می کنم که به زودی قرار است منتشر بشود
18:16
as the dangerously, frighteningly over-anticipated follow up
359
1083640
3643
به عنوان کتابی که به طور خطرناک و ترسناکی مردم منتظر انتشارش هستند
18:20
to my freakish success.
360
1087283
2660
که ادامه موفقیت عجیب و غریب قبلی ام باشد.
18:22
And what I have to, sort of keep telling myself
361
1089943
2923
و من مجبورم که مدام به خودم تذکر بدهم،
18:25
when I get really psyched out about that,
362
1092866
2025
وقتهایی که تحت فشار روانی هستم،
18:27
is, don't be afraid.
363
1094891
2175
که نترس،
18:29
Don't be daunted.
364
1097066
1366
جا نزن،
18:31
Just do your job.
365
1098432
1983
تو کار خودت را بکن.
18:33
Continue to show up for your piece of it, whatever that might be.
366
1100415
2975
مدام سر کارت و برای انجام سهم خودت هر چه که هست حاضر شو.
18:36
If your job is to dance, do your dance.
367
1103390
2910
اگر کار تو این است که برقصی، خوب، برقص.
18:39
If the divine, cockeyed genius assigned to your case
368
1106300
3965
اگر اون نابغه الهی که به تو اختصاص داده شده
18:43
decides to let some sort of wonderment be glimpsed, for just one moment
369
1110265
5084
تصمیم بگیرد که جلوه ای، فقط برای لحظه ای،
18:48
through your efforts, then "Olé!"
370
1115349
2000
از مجرای زحمات تو بروز کند، پس هولی!
18:50
And if not, do your dance anyhow.
371
1117349
3639
و اگر هم نه، تو سهم خودت را به هر حال انجام بده،
18:53
And "Olé!" to you, nonetheless.
372
1120988
1681
و باز هم هولی به تو!
18:55
I believe this and I feel that we must teach it.
373
1122669
2000
من به این باور دارم و فکر می کنم ما باید این را آموزش بدهیم.
18:57
"Olé!" to you, nonetheless,
374
1124669
1788
به هر حال هولی به شما!
18:59
just for having the sheer human love and stubbornness
375
1126457
3313
فقط به خاطر این عشق انسانی،
19:02
to keep showing up.
376
1129770
1845
و مداومتی که برای سر کار حاضر شدن دارید.
19:04
Thank you.
377
1131615
1675
متشکرم.
19:06
(Applause)
378
1133290
2075
(تشویق)
19:08
Thank you.
379
1135365
1491
متشکرم.
19:09
(Applause)
380
1136856
3114
(تشویق)
19:12
June Cohen: Olé!
381
1139970
1833
جوان کوهن: هولی!
19:14
(Applause)
382
1141803
3700
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Elizabeth Gilbert - WriterThe author of 'Eat, Pray, Love,' Elizabeth Gilbert has thought long and hard about some big topics. Her fascinations: genius, creativity and how we get in our own way when it comes to both.
Why you should listen
Elizabeth Gilbert faced down a premidlife crisis by doing what we all secretly dream of -- running off for a year. Her travels through Italy, India and Indonesia resulted in the megabestselling and deeply beloved memoir Eat, Pray, Love, about her process of finding herself by leaving home.
She's a longtime magazine writer -- covering music and politics for Spin and GQ -- as well as a novelist and short-story writer. Her books include the story collection Pilgrims, the novel Stern Men (about lobster fishermen in Maine) and a biography of the woodsman Eustace Conway, called The Last American Man. Her work has been the basis for two movies so far (Coyote Ugly, based on her own tale of working at the famously raunchy bar in New York City), and Eat, Pray, Love, with the part of Gilbert played by Julia Roberts. Not bad for a year off.
In 2010, Elizabeth published Committed, a memoir exploring her ambivalent feelings about the institution of marriage. And her 2013 novel, The Signature of All Things, is "a sprawling tale of 19th century botanical exploration."
Gilbert also owns and runs the import shop Two Buttons in Frenchtown, New Jersey.
Elizabeth Gilbert | Speaker | TED.com