Dave Isay: Everyone around you has a story the world needs to hear
دیو ایسی: هر کسی در پیرامون تو داستانی دارد که دنیا باید آن را بشنود
Over thousands of archived and broadcast interviews, StoryCorps founder Dave Isay -- winner of the 2015 TED Prize -- has created an unprecedented document of the dreams and fears that touch us all. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
or even a stranger
یک دوست یا غریبه
important moments in that person's life,
یکی از مهم ترین لحظه های زندگی انسان
I was lucky enough to find my calling
خوش شانس بودم که حرفه خودم رو پیدا کرده بودم
در مسیر ساخت داستان های رادیویی افتادم.
who I was very, very close to, was gay.
of our strained conversations,
and Latino drag queens
at a gay bar in Manhattan
مخصوص همجنس بازان در منهتن مقاومت کردند
the modern gay rights movement.
حقوق همجنسگرایان را رقم زد.
and it piqued my interest.
و توجه مرا جلب کرد.
recorder and find out more.
دستگاه ضبط خودم رو برداشته و بیشتر بفهمم.
named Michael Shirker,
of the people we could find
the Stonewall Inn that night.
gave me the license
چگونه میکروفن این اجازه رو به من میده
never would have gone
otherwise ever have spoken to.
که ممکن بود هرگزبا آنها صحبت نمیکردم.
fierce and courageous human beings
پرتکاپو و شجاع اشنا شوم
the story of Stonewall
and it changed my life.
و زندگی من را عوض کرد.
I made many more radio documentaries,
مستندهای رادیویی بیشتری ساختم٬
who are rarely heard from in the media.
که به ندرت از آن ها در رسانه ها صحبت شده.
of being interviewed
that their stories didn't matter.
داستانشان اهمیتی ندارد.
people's back straighten
مردم کمرشان میشکست
into the microphone.
about the last flophouse hotels
مستندی را درباره آخرین هتل بااتاقکهای ارزان
cheap hotels for decades.
برای مدتها زندگی می کردند.
the size of prison cells
به کوچکی در اندازه سلول زندان زندگی کردند
from one room into the next.
with the photographer Harvey Wang.
با کمک عکاسی به نام هاروی ونگ نوشتم.
with an early version of the book
و نسخه اولیه کتاب همراهم بود
the long, narrow hallway
the clarion call for StoryCorps,
تبدیل به نمادسازمان غیر انتفاعی استوری کورپس StoryCorps شد٬
a dozen years ago.
documentary work
to create a work of art or entertainment
برای تهیه اثری هنری و یا سرگرمی
by a whole lot of people,
که توسط بسیاری از مردم دیده و شنیده شود٬
was the purpose of this work,
many, many people the chance
اگر ما به مردم این شانس را بدهیم
can come to honor someone else
که هرکس بتواند بیاید آنجا وبرای گرامی داشت شخصی دیگری
by a facilitator who brings you inside.
ملاقات می کنید که راهنمای شماست.
and you listen and you talk.
و صحبت می کنید.
if this was to be our last conversation,
که انگار آخرین گفتگوی بین آنهاست،
and say to this person
you walk away with a copy of the interview
شما با نسخه ای از مصاحبه آنجا را ترک می کنید
to the American Folklife Center
can someday get to know your grandfather
روزی سراغ این نسخهها رفته و پدربزرگ را
in one of the busiest places in the world
در شلوغ ترین مکان های دنیا ایجاد کردیم
incredibly intimate conversation
but from the very beginning, it did.
اما از ابتدا این جواب داد.
with incredible respect,
نشان دهم
at that original Grand Central Booth.
ایستگاه بزرگ مرکزی ضبط شده بود.
interviewing his mother, Sarah.
که با مادرش سارا مصاحبه می کند.
are incredibly smart
که با مادرش سارا صحبت می کند
From a scale of one to 10,
different without animals?
زندگی تو بدون حیوانات متفاوت بود؟
an eight without animals,
من فکر میکنم بدون حیوانات نمره ۸ مناسب بود٬
would be different without them?
زندگی تو بدون آنها تفاوت داشت؟
like cockroaches and snakes.
as long as they're not venomous
تا جایی که سمی نباشند
the insect we love to hate.
که دوست داریم ازش متنفر باشیم.
you couldn't cope with having a child?
که نمی تونی از پس یک بچه بربیای؟
you had really bad colic,
قولنج بدی داشتی٬
SL: It's when you get this stomach ache
سارا: وقتی که تو دل درد میگیری
for, like, four hours.
مثلا برای ۴ ساعت.
but Amy's was more high-pitched.
اما امی گوشخراش تر جیغ میزنه.
seems to like Amy more,
همه امی رو بیشتر دوست دارن٬
why you think that people like Amy more,
چرا تو اینجوری فکر می کنی
of your Asperger's syndrome,
it's more difficult,
to get to know you love you so much.
تا تو رو بشناسن عاشقت میشن
SL: Yeah --
سارا: بله
but less quantity? (Laughter)
ولی تعدادی کم دارم؟ (خنده)
the quality, but I think --
اما فکر کنم ..
loved Claudia, then she hated Claudia,
امی دوست کلودیا بود اما بعد ازش متنفر شد٬
اما بعدش ازش متنفر شد.
این بخشی از جنبه دخترونه است عزیزم.
is that you have a few very good friends,
you wanted when I was born?
که شما می خواستید بشم؟
my expectations, sweetie,
تو فراتر از انتظارات من بودی نازنینم.
of what your child's going to be like,
از این که کودک خودت چگونه بشه داری٬
so much as a parent, because you think --
چرا که تو فکر میکنی..
who made you a parent.
That's a good point. (Laughter)
و این نکته خوبیه. (خنده)
in the parenting books,
outside of the box with you,
خارج از چارچوب فکر کنم٬
as a parent and as a person,
یک مادر و انسان خلاق تری بشم
but you are so incredibly special to me
ولی تو خیلی برام مهمی.
تو رو به عنوان پسرم دارم.
ran on public radio,
وقتی این ماجرا به رادیوی ملی رفت٬
together in a book,
they would read the letters together.
آنها باهم نامه ها را می خواندند.
that two of my heroes
who is now an honors student in college.
که دانشجوی خوب کالج است.
crying when they hear StoryCorps stories,
استوری کورپس را می شنوند به گریه می افتند
something authentic and pure
به خاطر شنیدن داستانی واقعی و اصیل
when sometimes it's hard to tell
وقتی برخی اوقات طرح آن مشکل است
مجموعه های تلویزیونی ریالیتی است.
courage, decency and dignity,
شجاعت٬ نجابت و وقار می کنند٬
like you're walking on holy ground.
روی زمینی مقدس را می دهد.
in Grand Central worked,
in all 50 states
and towns across America
of human voices ever gathered.
که تا به حال گردآوری شده است.
hundreds of facilitators
و آموزش دادیم
through the experience.
gathering the wisdom of humanity.
و جمع آوری تجارب انسانی بود.
that the most important thing
during these interviews
of StoryCorps, you could argue
شما ممکن بود بگویید
of a selection bias happening,
with every kind of person
با انواع آدم ها
across the political spectrum --
در طیف های متفاوت سیاسی ...
are actually onto something.
بعضی به دنبال اهداف خاصی هستند.
from these interviews.
and the wisdom and the grace
of people all around us
named Danny Perasa
به نام دنی پراسا
to talk about his love for her.
برای گفتگو جهت عشقش به او آورده بود.
the thing of it is,
"I love you" to you.
وقتی میگم «عاشقتم».
I say it to remind you
it's coming from me.
اما این جملات مال من است.
from a busted old radio,
از یک رادیوی قدیمی داغون بشنوید٬
the radio around the house.
که میگذاری رادیو کنارت باشه.
on the kitchen table,
اگر پیغامی روی میز آشپزخونه نبود٬
to me every morning.
that could possibly be wrong
خب٬ تنها مشکلی که وجود داشت این بود که
به شاهزاده ام؛
is extremely rainy.
I love you. I love you.
no matter what happens at work,
بی توجه به آنچه در کار رخ دهد٬
in the rest of the day,
that you can hug somebody
and saying, "Get your hands off me."
و بگوید: «دستت رو بکش.»
a color television set.
to black and white.
به سیاه و سفید بازگردید.
and one single snaggletooth,
more romance in his little pinky
leading men put together.
unimaginable capacity
and I've learned about strength.
and Mary Johnson.
با اوشا اسراییل و مری جانسون داشتم.
he murdered Mary's only son,
who this person was
they became friends,
آن ها دوستان همدیگر شدند٬
from the penitentiary,
of a conversation they had
is no longer here.
پسر واقعی من اینجا نیست.
and now you're going to college.
و الآن تو داری به کالج میری.
to see you graduate.
که فارغ التحصیلی تو رو ببینم.
to experience that with you.
من قادرم اینو برای تو تجربه کنم.
say those things and to be
فقط همین که اینها را از تو می شنوم
in which you are is my motivation.
به من انگیزه میده.
that I stay on the right path.
تا مطمئن شوم در مسیر درستی هستم.
despite how much pain I caused you,
با وجود مصیبتی که برات ساختم انجام میدی٬
to be able to share our story together,
که باهم داستانی مشترک را بسازیم٬
looking at each other right now.
و به هم نگاه می کنیم.
so I admire that you can do this.
پس من تو رو برای این کار تحسین میکنم.
MJ: I love you too, son.
مری: پسرم٬ منم دوستت دارم.
of the courage and goodness of people,
خوبی و شجاعت این مردم را بیاد آوردم٬
truly does bend towards justice.
در برابر عدالت خم می شود.
who was born Arthur Martinez
که نامش در تولد آرتور مارتینز بود
with her daughter Lesley
او با دخترش لسلی صحبت می کرد
into the woman she was always meant to be.
به زنی که باید از ابتدا می بوده.
difficult things for me was
یکی از سخت ترین مسائل برایم
I wouldn't be allowed
اجازه نداشته باشم
out of the water,
in my relationship with my granddaughters,
ارتباط من با نوه هایم بود.
over whether I'm he or she.
من مردم یا زن، مشاجره می کردند.
to talk about it.
اما اونا آزادند که درباره اش صحبت کنند.
but that, to me, is a miracle.
اما این برای من عجیب است.
You don't have to tiptoe.
لازم نیست حواست به حرف دیگران باشه.
and that's something I've always
و این چیزیه که من همیشه
that you're loved.
می دونی٬ من هر روز این جوری زندگی می کنم.
and I really am at peace with who I am.
و نسبت به اونی که هستم آرامش دارم.
and I try to live that way every day.
و سعی می کنم هر روز اینگونه زندگی کنم.
a secret about StoryCorps.
to have these conversations.
که این گفتگوها رو داشته باشیم.
will be heard long after they're gone.
خیلی بعد از فوت آن ها شنیده خواهد شد.
on recording interviews
"The Four Things That Matter Most"
«چهار چیز که مهم هستند» نوشت
to the most important people in your life
به مهم ترین افراد زندگی ات بگویی.
we can say to one another,
که ما به همدیگر می گوییم.
in a StoryCorps booth.
که در اتاقک استوری کورپس می افتد.
with someone you care about --
با کسی که برایتان مهم است داشته باشید
and Chris a few months ago
من اولین بار از تد و کریس
I was completely floored.
کاملاً شوکه شدم.
with a very brief wish for humanity,
برای جامعه بشری بیان کنم،
I wrote my 50 words,
و نوشته ای با ۵۰ کلمه تهیه کردم،
Chris called and said, "Go for it."
کریس تماس گرفت و گفت: «حالا وقتشه»
through StoryCorps
can easily record a meaningful interview
یک مصاحبه فوق العاده را ترتیب دهد
which will then be archived for history.
where everyone in the world
که همگی در دنیا
could have imagined 11 years ago
که ۱۱ سال پیش نمی توانستم تصور کنم
is already underway.
has been working furiously
StoryCorps out of our booths
خارج کردن مصاحبه ها از اتاقک تهیه کنند
by anyone, anywhere, anytime.
بتوانند این را تجربه کنند.
been two people and a facilitator
همیشه شامل دو نفر و یک راهنما بوده است
which is preserved forever,
که برای همیشه باقی بمانند،
of the StoryCorps app.
منتشر کردیم.
that walks you through
StoryCorps interview,
to our archive at the Library of Congress.
در کتابخانه کنگره ارسال کنید.
how we can use it
و تعیین کنید که چگونه از آن استفاده کنید
thousands of StoryCorps interviews a year,
هزاران مصاحبه استوری کورپس در سال،
tens of thousands
a national homework assignment
studying U.S. history across the country
تاریخ آمریکا را مطالعه می کنند
with an elder over Thanksgiving,
درباره روز شکرگزاری ترتیب دهد،
and experiences are captured.
از آمریکایی ها ثبت شود.
در برابر تضادی در جایی از دنیا قرار دارند
sides of a conflict somewhere in the world
about that conflict
begin to build bonds of trust;
شروع به برقراری ارتباطی از اعتماد می کنند.
a tradition all over the world
with a StoryCorps interview
or homeless shelters or even prisons
اقامتگاه بی خانمان ها یا حتی زندان می روند
least heard in our society
که در جامعه کمتر شنیده می شود تکریم کنند
what they've learned in life,
چه چیزی در زندگی آموختند،
a StoryCorps interview with my dad
من با پدرم مصاحبه ای رو ترتیب دادم
and became a well-known gay activist.
و تبدیل به فعال حقوق همجنسگرایی شد.
of us at that interview.
until a couple of years ago,
من هیچ وقت درباره آن گفتگو فکر نمی کردم
to be in perfect health
40 hours a week,
ملاقات می کرد،
a few days later.
for the first time at three in the morning
به آن مصاحبه گوش کردم
they were going to get to know this person
آنها این فرد را بشناسند
would be through that session.
از طریق این برنامه هاست.
any more deeply than I did,
خیلی عمیق تر از گذشته به استوری کورپس تکیه کنم،
the importance of making these recordings.
اهمیت ساخت مصاحبه هایی مثل این را دریافتم.
my father or my grandmother or my brother,
یا مادربزرگم یا برادرم مصاحبه می کردم٬
is fleeting and inconsequential,
مراودات ما زودگذر و بی اهمیت تلقی میشود،
تا آرشیو دیجیتالی را تهیه کنیم
enduring and important.
we are as human beings.
باقی بگذاریم.
this wish come true.
تا این آرزو برآورده شود.
or even a stranger.
of the wisdom of humanity,
آرشیوی از خرد انسانی بسازیم٬
and shout a little less.
بیشتر گوش کنیم و کمتر فریاد بزنیم.
what's really important.
که چه چیزی واقعاً مهم است.
that simple truth
ABOUT THE SPEAKER
Dave Isay - Story collectorOver thousands of archived and broadcast interviews, StoryCorps founder Dave Isay -- winner of the 2015 TED Prize -- has created an unprecedented document of the dreams and fears that touch us all.
Why you should listen
From the first interview he recorded, 2015 TED Prize winner and MacArthur Fellow Dave Isay knew he’d found his calling: preserving the stories of everyday Americans. Since then, Isay has amassed hundreds of thousands of recordings, most of previously unheard or ignored voices, all speaking in their own words. The archives of StoryCorps -- which Isay founded in 2003 -- are included at the Library of Congress’ American Folklife Center, and now constitute the largest single collection of recorded voices in history.
StoryCorps invites friends, loved ones and strangers to conduct 40-minute interviews at intimate recording booths in Atlanta, Chicago, San Francisco, and (until 2011) New York, as well as in mobile studios nationwide. Offering moving and surprising glimpses into the hearts of often marginalized and forgotten subjects, the interviews are a familiar feature of NPR’s Morning Edition and Storycorps.org.
At TED2015, Isay shared an audacious wish for StoryCorps: to open up the format from its signature booths with a StoryCorps app that allows anyone to add to this "digital archive of the collective wisdom of humanity." The vision: to broaden this idea, and begin to take it global.
Dave Isay | Speaker | TED.com