ABOUT THE SPEAKER
Chimamanda Ngozi Adichie - Novelist
Inspired by Nigerian history and tragedies all but forgotten by recent generations of westerners, Chimamanda Ngozi Adichie’s novels and stories are jewels in the crown of diasporan literature.

Why you should listen

In Nigeria, Chimamanda Ngozi Adichie's novel Half of a Yellow Sun has helped inspire new, cross-generational communication about the Biafran war. In this and in her other works, she seeks to instill dignity into the finest details of each character, whether poor, middle class or rich, exposing along the way the deep scars of colonialism in the African landscape.

Adichie's newest book, The Thing Around Your Neck, is a brilliant collection of stories about Nigerians struggling to cope with a corrupted context in their home country, and about the Nigerian immigrant experience.

Adichie builds on the literary tradition of Igbo literary giant Chinua Achebe—and when she found out that Achebe liked Half of a Yellow Sun, she says she cried for a whole day. What he said about her rings true: “We do not usually associate wisdom with beginners, but here is a new writer endowed with the gift of ancient storytellers.”

(Photo: Wani Olatunde) 

More profile about the speaker
Chimamanda Ngozi Adichie | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2009

Chimamanda Ngozi Adichie: The danger of a single story

چیماماندا آدیچیه : خطر داشتن تنها یک داستان در مورد چیزی

Filmed:
21,248,547 views

زندگی و فرهنگ ما متشکل از داستانهای زیادی است که با هم، هم پوشانی دارند. چیماماندا آدیچیه - رمان نویس- داستان اینکه چگونه به شخصیت فرهنگ محلی اش دست یافت را بیان می کند. و هشدار می دهد که اگر ما تنها یک داستان درباره شخص یا کشور دیگری بشنویم ، در واقع درک انتقادی خود را به خطر انداخته ایم.
- Novelist
Inspired by Nigerian history and tragedies all but forgotten by recent generations of westerners, Chimamanda Ngozi Adichie’s novels and stories are jewels in the crown of diasporan literature. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I'm a storytellerداستانپرداز.
0
0
2000
من یک داستان نویسم و علاقمندم که برخی از داستانهای شخصی ام را برایتان تعریف کنم.
00:14
And I would like to tell you a fewتعداد کمی personalشخصی storiesداستان ها
1
2000
3000
من یک داستان نویسم و علاقمندم که برخی از داستانهای شخصی ام را برایتان تعریف کنم.
00:17
about what I like to call "the dangerخطر of the singleتنها storyداستان."
2
5000
5000
در مورد چیزی که دوست دارم آنرا "خطر داشتن تنها یک داستان در مورد چیزی" بنامم.
00:22
I grewرشد کرد up on a universityدانشگاه campusپردیس in easternشرق Nigeriaنیجریه.
3
10000
4000
من در محوطه کمپ دانشگاهی در نیجریه شرقی بزرگ شدم
00:26
My motherمادر saysمی گوید that I startedآغاز شده readingخواندن at the ageسن of two,
4
14000
3000
مادرم می گوید که من در سن دوسالگی شروع به خواندن کردم،
00:29
althoughبا اينكه I think fourچهار is probablyشاید closeبستن to the truthحقیقت.
5
17000
5000
هرچند فکر می کنم احتمالا چهار سالگی به حقیقت نزدیکتر است
00:34
So I was an earlyزود readerخواننده, and what I readخواندن
6
22000
2000
بنابراین خیلی زود شروع به خواندن کردم و آنچه که می خواندم، کتابهای بریتانیایی و آمریکایی بچه گانه بودند.
00:36
were Britishانگلیس and Americanآمریکایی children'sکودکان booksکتاب ها.
7
24000
3000
بنابراین خیلی زود شروع به خواندن کردم و آنچه که می خواندم، کتابهای بریتانیایی و آمریکایی بچه گانه بودند.
00:39
I was alsoهمچنین an earlyزود writerنویسنده,
8
27000
3000
همچنین خیلی زود شروع به نوشتن کردم. و زمانی که در سن حدودا هفت سالگی شروع به نوشتن کردم،
00:42
and when I beganآغاز شد to writeنوشتن, at about the ageسن of sevenهفت,
9
30000
4000
همچنین خیلی زود شروع به نوشتن کردم. و زمانی که در سن حدودا هفت سالگی شروع به نوشتن کردم،
00:46
storiesداستان ها in pencilمداد with crayonمداد رنگی illustrationsتصاویر
10
34000
2000
نوشته هایم داستانهایی با مداد و تصاویری با مداد رنگی بودند، که مادر بیچاره من مجبور بود آنها را بخواند،
00:48
that my poorفقیر motherمادر was obligatedموظف است to readخواندن,
11
36000
3000
نوشته هایم داستانهایی با مداد و تصاویری با مداد رنگی بودند، که مادر بیچاره من مجبور بود آنها را بخواند،
00:51
I wroteنوشت exactlyدقیقا the kindsانواع of storiesداستان ها I was readingخواندن:
12
39000
4000
من دقیقا همان نوع داستانهایی را می نوشتم که می خواندم. تمام شخصیت های من سقید و چشم آبی بودند.
00:55
All my charactersشخصیت ها were whiteسفید and blue-eyedآبی چشم,
13
43000
5000
تمام شخصیت های من سقید و چشم آبی بودند.
01:00
they playedبازی کرد in the snowبرف,
14
48000
2000
آن شخصیت ها در برف بازی می کردند. آنها سیب می خوردند.
01:02
they ateخوردم applesسیب,
15
50000
2000
آن شخصیت ها در برف بازی می کردند. آنها سیب می خوردند.
01:04
and they talkedصحبت کرد a lot about the weatherهوا,
16
52000
2000
آن شخصیت ها در برف بازی می کردند. آنها سیب می خوردند. (خنده حضار)
01:06
how lovelyدوست داشتني it was
17
54000
2000
و آنها در مورد هوا زیاد صحبت می کردند. (مانند) چقدر دوست داشتنی بود که خورشید بیرون آمده بود.
01:08
that the sunآفتاب had come out.
18
56000
2000
و آنها در مورد هوا زیاد صحبت می کردند. (مانند) چقدر دوست داشتنی بود که خورشید بیرون آمده بود.
01:10
(Laughterخنده)
19
58000
2000
(خنده حضار)
01:12
Now, this despiteبا وجود the factواقعیت that I livedزندگی می کرد in Nigeriaنیجریه.
20
60000
3000
و حال اینکه ، این با وجودی بود که من در نیجریه زندگی کرده بودم. و هیچ وقت خارج از نیجریه نبوده ام.
01:15
I had never been outsideخارج از Nigeriaنیجریه.
21
63000
4000
و حال اینکه ، این با وجودی بود که من در نیجریه زندگی کرده بودم. و هیچ وقت خارج از نیجریه نبوده ام.
01:19
We didn't have snowبرف, we ateخوردم mangoesانبه,
22
67000
3000
ما برف نداشتیم. ما انبه می خوردیم. و ما هیچ وقت در مورد هوا صحبت نمی کردیم. چراکه نیازی به آن نبود.
01:22
and we never talkedصحبت کرد about the weatherهوا,
23
70000
2000
ما برف نداشتیم. ما انبه می خوردیم. و ما هیچ وقت در مورد هوا صحبت نمی کردیم. چراکه نیازی به آن نبود.
01:24
because there was no need to.
24
72000
2000
ما برف نداشتیم. ما انبه می خوردیم. و ما هیچ وقت در مورد هوا صحبت نمی کردیم. چراکه نیازی به آن نبود.
01:26
My charactersشخصیت ها alsoهمچنین drankنوشید a lot of gingerزنجبیل beerآبجو
25
74000
3000
همچنین شخصیت های من مقادیر زیادی آبجو زنجبیل (جینجه بیر) می نوشیدند.
01:29
because the charactersشخصیت ها in the Britishانگلیس booksکتاب ها I readخواندن
26
77000
2000
چراکه شخصیت هایی که من در کتابهای انگلیسی خوانده بودم، آبجو زنجبیل (جینجه بیر) می نوشیدند.
01:31
drankنوشید gingerزنجبیل beerآبجو.
27
79000
2000
چراکه شخصیت هایی که من در کتابهای انگلیسی خوانده بودم، آبجو زنجبیل (جینجه بیر) می نوشیدند.
01:33
Never mindذهن that I had no ideaاندیشه what gingerزنجبیل beerآبجو was.
28
81000
3000
مهم نبود که من حتی نمی دانستم که آبجو زنجبیل (جینجه بیر) اصلا چه چیزی بود!
01:36
(Laughterخنده)
29
84000
1000
(خنده حضار)
01:37
And for manyبسیاری yearsسالها afterwardsپس از آن, I would have a desperateمستاصل desireمیل
30
85000
3000
و برای سالهای زیادی پس از آن ، علاقه ی شدیدی داشتم که آبجو زنجبیل (جینجه بیر) را مزه کنم.
01:40
to tasteطعم و مزه gingerزنجبیل beerآبجو.
31
88000
2000
و برای سالهای زیادی پس از آن ، علاقه ی شدیدی داشتم که آبجو زنجبیل (جینجه بیر) را مزه کنم.
01:42
But that is anotherیکی دیگر storyداستان.
32
90000
2000
اما این داستان دیگری است.
01:44
What this demonstratesنشان می دهد, I think,
33
92000
2000
فکر می کنم چیزی که این داستان نشان می دهد ، این است که، ما چقدر در مواجهه با داستان
01:46
is how impressionableقابل اعتماد and vulnerableآسیب پذیر we are
34
94000
3000
فکر می کنم چیزی که این داستان نشان می دهد ، این است که، ما چقدر در مواجهه با داستان
01:49
in the faceصورت of a storyداستان,
35
97000
2000
تاثیر پذیر و آسیب پذیر هستیم، خصوصا در زمان کودکی.
01:51
particularlyبه خصوص as childrenفرزندان.
36
99000
2000
تاثیر پذیر و آسیب پذیر هستیم، خصوصا در زمان کودکی.
01:53
Because all I had readخواندن were booksکتاب ها
37
101000
2000
چون تمام آنچه که خوانده بودم ، کتابهایی بودند که در آنها شخصیت ها خارجی بودند،
01:55
in whichکه charactersشخصیت ها were foreignخارجی,
38
103000
2000
چون تمام آنچه که خوانده بودم ، کتابهایی بودند که در آنها شخصیت ها خارجی بودند،
01:57
I had becomeتبدیل شدن به convincedمتقاعد that booksکتاب ها
39
105000
2000
متقاعد شده بودم که کتابها، برحسب ماهیتشان باید دربرگیرنده ی خارجی ها باشند،
01:59
by theirخودشان very natureطبیعت had to have foreignersاتباع خارجی in them
40
107000
3000
متقاعد شده بودم که کتابها، برحسب ماهیتشان باید دربرگیرنده ی خارجی ها باشند،
02:02
and had to be about things with whichکه
41
110000
2000
و باید در مورد چیزهایی باشند که من به شخصه نمی توانستم تشخیص دهم.
02:04
I could not personallyشخصا identifyشناسایی.
42
112000
3000
و باید در مورد چیزهایی باشند که من به شخصه نمی توانستم تشخیص دهم.
02:07
Things changedتغییر کرد when I discoveredکشف شده Africanآفریقایی booksکتاب ها.
43
115000
4000
و حال اینکه ، زمانی که کتابهای آفریقایی را کشف کردم ، چيزها تغییر کرد.
02:11
There weren'tنبودند manyبسیاری of them availableدر دسترس است, and they weren'tنبودند
44
119000
2000
تعداد زیادی از این نوع کتابها موجود نبود و پیدا کردن آنها به سادگی کتابهای خارجی نبود.
02:13
quiteکاملا as easyآسان to find as the foreignخارجی booksکتاب ها.
45
121000
2000
تعداد زیادی از این نوع کتابها موجود نبود و پیدا کردن آنها به سادگی کتابهای خارجی نبود.
02:15
But because of writersنویسندگان like Chinuaچینوا Achebeآهبه and Camaraکامارا Layeلای
46
123000
4000
اما به دلیل نویسندگانی از قبیل چینوا آچه به و کامارا لایه یک تغییر جهت ذهنی از درک ادبی را تجربه کردم.
02:19
I wentرفتی throughاز طریق a mentalذهنی shiftتغییر مکان in my perceptionادراک
47
127000
2000
اما به دلیل نویسندگانی از قبیل چینوا آچه به و کامارا لایه یک تغییر جهت ذهنی از درک ادبی را تجربه کردم.
02:21
of literatureادبیات.
48
129000
2000
اما به دلیل نویسندگانی از قبیل چینوا آچه به و کامارا لایه یک تغییر جهت ذهنی از درک ادبی را تجربه کردم.
02:23
I realizedمتوجه شدم that people like me,
49
131000
2000
من متوجه شدم که افرادی چون من دخترانی با پوستی به رنگ شکلات
02:25
girlsدختران with skinپوست the colorرنگ of chocolateشکلات,
50
133000
2000
من متوجه شدم که افرادی چون من دخترانی با پوستی به رنگ شکلات
02:27
whoseکه kinkyگره خورده hairمو could not formفرم ponytailsاسبها,
51
135000
3000
که موهای عجیب و غریبشان دم اسبی نمی شود نیز، می توانند در ادبیات وجود داشته باشند.
02:30
could alsoهمچنین existوجود دارد in literatureادبیات.
52
138000
2000
که موهای عجیب و غریبشان دم اسبی نمی شود نیز، می توانند در ادبیات وجود داشته باشند.
02:32
I startedآغاز شده to writeنوشتن about things I recognizedشناسایی شده.
53
140000
4000
شروع کردم به نوشتن درباره چیزهایی که می شناختم. اینک، من عاشق آن کتابهای آمریکایی و بریتانیایی هستم که خواندم.
02:36
Now, I lovedدوست داشتنی those Americanآمریکایی and Britishانگلیس booksکتاب ها I readخواندن.
54
144000
4000
شروع کردم به نوشتن درباره چیزهایی که می شناختم. اینک، من عاشق آن کتابهای آمریکایی و بریتانیایی هستم که خواندم.
02:40
They stirredهم زدن my imaginationخیال پردازی. They openedافتتاح شد up newجدید worldsجهان ها for me.
55
148000
4000
این کتابها تخیلات مرا پرورش دادند و دنیای تازه ای را بر من گشودند.
02:44
But the unintendedغیر عمدی consequenceنتیجه
56
152000
2000
اما نتیجه ی غیر عمدی این کتابها این بود که من نمی دانستم که افرادی چون من می توانند در ادبیات وجود داشته باشند.
02:46
was that I did not know that people like me
57
154000
2000
اما نتیجه ی غیر عمدی این کتابها این بود که من نمی دانستم که افرادی چون من می توانند در ادبیات وجود داشته باشند.
02:48
could existوجود دارد in literatureادبیات.
58
156000
2000
اما نتیجه ی غیر عمدی این کتابها این بود که من نمی دانستم که افرادی چون من می توانند در ادبیات وجود داشته باشند.
02:50
So what the discoveryکشف of Africanآفریقایی writersنویسندگان did for me was this:
59
158000
4000
بنابراین تاثیری که کشف نویسندگان آفریقایی بر من داشت این بود:
02:54
It savedذخیره me from havingداشتن a singleتنها storyداستان
60
162000
3000
این کشف مرا از داشتن تنها یک داستان درباره اینکه کتابها چگونه هستند، نجات داد.
02:57
of what booksکتاب ها are.
61
165000
2000
این کشف مرا از داشتن تنها یک داستان درباره اینکه کتابها چگونه هستند، نجات داد.
02:59
I come from a conventionalمرسوم, middle-classطبقه متوسط Nigerianنیجریه familyخانواده.
62
167000
3000
من از یک خانواده معمولی و سطح متوسط هستم. پدرم پرفسور بود. مادرم مدیربود.
03:02
My fatherپدر was a professorاستاد.
63
170000
2000
من از یک خانواده معمولی و سطح متوسط هستم. پدرم پرفسور بود. مادرم مدیربود.
03:04
My motherمادر was an administratorمدیر.
64
172000
3000
من از یک خانواده معمولی و سطح متوسط هستم. پدرم پرفسور بود. مادرم مدیربود.
03:07
And so we had, as was the normهنجار,
65
175000
3000
بنابراین آنچنانکه مرسوم بود برای کمک به کارهای خانگی اشخاصی از روستاهای نزدیک می آمدند و با ما زندگی می کردند.
03:10
live-inزندگی در domesticداخلی help, who would oftenغالبا come from nearbyدر نزدیکی ruralروستایی villagesروستاها.
66
178000
5000
بنابراین آنچنانکه مرسوم بود برای کمک به کارهای خانگی اشخاصی از روستاهای نزدیک می آمدند و با ما زندگی می کردند.
03:15
So the yearسال I turnedتبدیل شد eightهشت we got a newجدید houseخانه boyپسر.
67
183000
4000
از اینرو، زمانی که من هشت ساله شدم ما یک خدمتکار پسر جدید گرفتیم. نام او فید بود.
03:19
His nameنام was Fideفواید.
68
187000
2000
از اینرو، زمانی که من هشت ساله شدم ما یک خدمتکار پسر جدید گرفتیم. نام او فید بود.
03:21
The only thing my motherمادر told us about him
69
189000
3000
تنها چیزی که مادرم درباره او به ما می گفت، این بود که خانواده ی او بسیار فقیر است.
03:24
was that his familyخانواده was very poorفقیر.
70
192000
3000
تنها چیزی که مادرم درباره او به ما می گفت، این بود که خانواده ی او بسیار فقیر است.
03:27
My motherمادر sentارسال شد yamsyams and riceبرنج,
71
195000
2000
مادرم سیب زمینی هندی، برنج و لباسهای کهنه را برای خانواده ی او می فرستاد.
03:29
and our oldقدیمی clothesلباس ها, to his familyخانواده.
72
197000
3000
مادرم سیب زمینی هندی، برنج و لباسهای کهنه را برای خانواده ی او می فرستاد.
03:32
And when I didn't finishپایان دادن my dinnerشام my motherمادر would say,
73
200000
2000
و زمانی که من شامم را تمام نمی کردم مادرم می گقت:
03:34
"Finishپایان دادن your foodغذا! Don't you know? People like Fide'sفید familyخانواده have nothing."
74
202000
5000
"غذایت را تمام کن! مگر نمی دانی که افرادی مانند خانواده فید چیزی برای خوردن ندارند؟"
03:39
So I feltنمد enormousعظیم pityتاسف for Fide'sفید familyخانواده.
75
207000
4000
بنابراین احساس ترحم شدیدی نسبت به خانواده فید می کردم.
03:43
Then one Saturdayشنبه we wentرفتی to his villageدهکده to visitبازدید کنید,
76
211000
3000
تا اینکه، شنبه روزی ما برای دیدار به روستای آنها رفتیم. و مادر او سبدی را با نقشی زیبا به ما نشان داد.
03:46
and his motherمادر showedنشان داد us a beautifullyزیبایی patternedطرح دار basketسبد
77
214000
4000
تا اینکه، شنبه روزی ما برای دیدار به روستای آنها رفتیم. و مادر او سبدی را با نقشی زیبا به ما نشان داد.
03:50
madeساخته شده of dyedرنگ شده raffiaرفیع that his brotherبرادر had madeساخته شده.
78
218000
3000
که برادرش آنرا از الیاف رنگی درست کرده بود. من یکه خوردم.
03:53
I was startledمبهوت.
79
221000
2000
که برادرش آنرا از الیاف رنگی درست کرده بود. من یکه خوردم.
03:55
It had not occurredرخ داده است to me that anybodyهر شخصی in his familyخانواده
80
223000
3000
هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که کسی در خانواده او بتواند چیزی بسازد.
03:58
could actuallyدر واقع make something.
81
226000
3000
هیچ وقت به این فکر نکرده بودم که کسی در خانواده او بتواند چیزی بسازد.
04:01
All I had heardشنیدم about them was how poorفقیر they were,
82
229000
3000
تمام آنچه که در مورد آنها شنیده بودم این بود که آنها تا چه اندازه فقیربودند.
04:04
so that it had becomeتبدیل شدن به impossibleغیرممکن است for me to see them
83
232000
2000
بطوری که برایم غیر ممکن شده بود که از آنها تعریف دیگری بجز فقر داشته باشم. فقر آنها تنها داستان من از آنها بود.
04:06
as anything elseچیز دیگری but poorفقیر.
84
234000
3000
بطوری که برایم غیر ممکن شده بود که از آنها تعریف دیگری بجز فقر داشته باشم. فقر آنها تنها داستان من از آنها بود.
04:09
Theirآنها povertyفقر was my singleتنها storyداستان of them.
85
237000
4000
بطوری که برایم غیر ممکن شده بود که از آنها تعریف دیگری بجز فقر داشته باشم. فقر آنها تنها داستان من از آنها بود.
04:13
Yearsسال ها laterبعد, I thought about this when I left Nigeriaنیجریه
86
241000
2000
سالها بعد زمانی که نیجریه را ترک کردم تا در ایالت متحده به دانشگاه بروم، در این مورد فکر کردم.
04:15
to go to universityدانشگاه in the Unitedیونایتد Statesایالت ها.
87
243000
3000
سالها بعد زمانی که نیجریه را ترک کردم تا در ایالت متحده به دانشگاه بروم، در این مورد فکر کردم.
04:18
I was 19.
88
246000
2000
در آن زمان 19 ساله بودم.
04:20
My Americanآمریکایی roommateهم اتاقی was shockedبهت زده by me.
89
248000
4000
همخانه آمریکایی من از دیدن من شوکه شده بود.
04:24
She askedپرسید: where I had learnedیاد گرفتم to speakصحبت Englishانگلیسی so well,
90
252000
3000
و از من سوال کرد که از کجا یاد گرفته ام که به این خوبی انگلیسی صحبت کنم،
04:27
and was confusedسردرگم when I said that Nigeriaنیجریه
91
255000
2000
و وقتی من گفتم زبان رسمی نیجریه انگلیسی است، مبهوت و شوکه شده بود.
04:29
happenedاتفاق افتاد to have Englishانگلیسی as its officialرسمی languageزبان.
92
257000
5000
و وقتی من گفتم زبان رسمی نیجریه انگلیسی است، مبهوت و شوکه شده بود.
04:34
She askedپرسید: if she could listen to what she calledبه نام my "tribalقبیلهای musicموسیقی,"
93
262000
4000
از من سوال کرد آیا او می تواند به آنچه که آنرا "موسیقی محلی" من می نامید گوش دهد،
04:38
and was consequentlyدر نتیجه very disappointedناامید
94
266000
2000
و نهایتا زمانی که من نوار ماریا کری را گذاشتم شدیدا نا امید شد.
04:40
when I producedتولید شده my tapeنوار of Mariahماریا Careyکری.
95
268000
2000
و نهایتا زمانی که من نوار ماریا کری را گذاشتم شدیدا نا امید شد.
04:42
(Laughterخنده)
96
270000
3000
(خنده حضار)
04:45
She assumedفرض that I did not know how
97
273000
2000
او فکر می کرد من نمی دانستم که چطور از اجاق گاز استفاده کنم.
04:47
to use a stoveاجاق گاز.
98
275000
3000
او فکر می کرد من نمی دانستم که چطور از اجاق گاز استفاده کنم.
04:50
What struckرخ داد me was this: She had feltنمد sorry for me
99
278000
2000
چیزی که باعث حیرتم بود این بود که: او نسبت به من احساس تاسف داشت. حتی قبل از اینکه مرا دیده باشد.
04:52
even before she saw me.
100
280000
2000
چیزی که باعث حیرتم بود این بود که: او نسبت به من احساس تاسف داشت. حتی قبل از اینکه مرا دیده باشد.
04:54
Her defaultبه طور پیش فرض positionموقعیت towardبه سمت me, as an Africanآفریقایی,
101
282000
4000
موضع پیش فرض او نسبت به من بعنوان یک آفریقایی، نوعی حس ترحم و برتری و محافظت از روی خوش نیتی بود.
04:58
was a kindنوع of patronizingحامی, well-meaningبه معنای خوب pityتاسف.
102
286000
4000
موضع پیش فرض او نسبت به من بعنوان یک آفریقایی، نوعی حس ترحم و برتری و محافظت از روی خوش نیتی بود.
05:02
My roommateهم اتاقی had a singleتنها storyداستان of Africaآفریقا:
103
290000
3000
همخانه من تنها یک داستان از آفریقا داشت. تنها داستان فلاکت و بدبختی.
05:05
a singleتنها storyداستان of catastropheفاجعه.
104
293000
3000
همخانه من تنها یک داستان از آفریقا داشت. تنها داستان فلاکت و بدبختی.
05:08
In this singleتنها storyداستان there was no possibilityامکان پذیری
105
296000
2000
در این یک داستان هیچ احتمالی از اینکه آفریقایی ها شبیه او باشند وجود نداشت.
05:10
of Africansآفریقایی ها beingبودن similarمشابه to her in any way,
106
298000
4000
در این یک داستان هیچ احتمالی از اینکه آفریقایی ها شبیه او باشند وجود نداشت.
05:14
no possibilityامکان پذیری of feelingsاحساسات more complexپیچیده than pityتاسف,
107
302000
3000
همینطور احتمال هیچ گونه احساسی پیچیده تر از حس ترحم وجود نداشت. و نه هیچ احتمالی به عنوان یک انسان برابر.
05:17
no possibilityامکان پذیری of a connectionارتباط as humanانسان equalsبرابر است.
108
305000
4000
همینطور احتمال هیچ گونه احساسی پیچیده تر از حس ترحم وجود نداشت. و نه هیچ احتمالی به عنوان یک انسان برابر.
05:21
I mustباید say that before I wentرفتی to the U.S. I didn't
109
309000
2000
باید بگویم که قبل از اینکه به ایالت متحده بروم، بطور آگاهانه خود را آفریقایی نیافته بودم.
05:23
consciouslyآگاهانه identifyشناسایی as Africanآفریقایی.
110
311000
3000
باید بگویم که قبل از اینکه به ایالت متحده بروم، بطور آگاهانه خود را آفریقایی نیافته بودم.
05:26
But in the U.S. wheneverهر زمان که Africaآفریقا cameآمد up people turnedتبدیل شد to me.
111
314000
3000
اما در ایالت متحده هر زمانی که اسم آفریقا می آمد ، افراد به سمت من برمی گشتند.
05:29
Never mindذهن that I knewمی دانست nothing about placesمکان ها like Namibiaنامیبیا.
112
317000
4000
حتی مهم نبود که من درمورد جاهایی مانند نامیبیا هیچ چیز نمی دانستم.
05:33
But I did come to embraceپذیرفتن this newجدید identityهویت,
113
321000
2000
اما من این هویت جدید را باید به آغوش می کشیدم. و اکنون به طریق مختلف خود را آفریقایی می دانم.
05:35
and in manyبسیاری waysراه ها I think of myselfخودم now as Africanآفریقایی.
114
323000
3000
اما من این هویت جدید را باید به آغوش می کشیدم. و اکنون به طریق مختلف خود را آفریقایی می دانم.
05:38
Althoughبا اينكه I still get quiteکاملا irritableتحریک پذیر when
115
326000
2000
هرچند هنوزهم بسیار آزرده می شوم زمانی که به آفریقا بعنوان یک کشور اشاره می شود.
05:40
Africaآفریقا is referredمعرفی شده to as a countryکشور,
116
328000
2000
هرچند هنوزهم بسیار آزرده می شوم زمانی که به آفریقا بعنوان یک کشور اشاره می شود.
05:42
the mostاکثر recentاخیر exampleمثال beingبودن my otherwiseدر غیر این صورت wonderfulفوق العاده flightپرواز
117
330000
4000
آخرین نمونه آن دو روز پیش در پرواز فوق العاده من- به غیر از این مورد البته- از لاگوس بود که در آن
05:46
from Lagosلاگوس two daysروزها agoپیش, in whichکه
118
334000
2000
آخرین نمونه آن دو روز پیش در پرواز فوق العاده من- به غیر از این مورد البته- از لاگوس بود که در آن
05:48
there was an announcementاطلاعیه on the Virginباکره flightپرواز
119
336000
2000
در پرواز ویرجین اعلامیه ای وجود داشت درمورد کارهای خیریه در" هندوستان، آفریقا، و دیگر کشورها"
05:50
about the charityخیریه work in "Indiaهندوستان, Africaآفریقا and other countriesکشورها."
120
338000
5000
در پرواز ویرجین اعلامیه ای وجود داشت درمورد کارهای خیریه در" هندوستان، آفریقا، و دیگر کشورها"
05:55
(Laughterخنده)
121
343000
1000
(خنده حضار)
05:56
So after I had spentصرف شده some yearsسالها in the U.S. as an Africanآفریقایی,
122
344000
4000
بنابراین بعد از اینکه بعنوان یک آفریقایی سالهلیی را در ایات متحده گذراندم، شروع به درک پاسخ همخانه ام به من کردم.
06:00
I beganآغاز شد to understandفهمیدن my roommate'sهم اتاقی responseواکنش to me.
123
348000
4000
بنابراین بعد از اینکه بعنوان یک آفریقایی سالهلیی را در ایات متحده گذراندم، شروع به درک پاسخ همخانه ام به من کردم.
06:04
If I had not grownرشد کرد up in Nigeriaنیجریه, and if all I knewمی دانست about Africaآفریقا
124
352000
3000
اگر من در نیجریه بزرگ نشده بودم و اگر تمام چیزهایی که در مورد آفریقا می دانستم برگرفته از تصاویر رایج آن بود
06:07
were from popularمحبوب imagesتصاویر,
125
355000
2000
اگر من در نیجریه بزرگ نشده بودم و اگر تمام چیزهایی که در مورد آفریقا می دانستم برگرفته از تصاویر رایج آن بود
06:09
I too would think that Africaآفریقا was a placeمحل of
126
357000
3000
من نیز فکر می کردم که آفریقا محل مناظر و حیوانات زیبا و مردم بدون درک و فهم است،
06:12
beautifulخوشگل landscapesمناظر طبیعی, beautifulخوشگل animalsحیوانات,
127
360000
4000
من نیز فکر می کردم که آفریقا محل مناظر و حیوانات زیبا و مردم بدون درک و فهم است،
06:16
and incomprehensibleغیر قابل درک people,
128
364000
2000
من نیز فکر می کردم که آفریقا محل مناظر و حیوانات زیبا و مردم بدون درک و فهم است،
06:18
fightingدعوا کردن senselessبدون احساس warsجنگ, dyingدر حال مرگ of povertyفقر and AIDSایدز,
129
366000
3000
که به جنگ های بی معنی و احمقانه می پردازند و از فقر و ایدز می میرند.
06:21
unableناتوان to speakصحبت for themselvesخودشان
130
369000
3000
و نمی توانند با خودشان صحبت کنند، و منتظر این هستند که توسط یک خارجی سفید پوست و مهربان نجات داده شوند.
06:24
and waitingدر انتظار to be savedذخیره
131
372000
2000
و نمی توانند با خودشان صحبت کنند، و منتظر این هستند که توسط یک خارجی سفید پوست و مهربان نجات داده شوند.
06:26
by a kindنوع, whiteسفید foreignerخارجی.
132
374000
3000
و نمی توانند با خودشان صحبت کنند، و منتظر این هستند که توسط یک خارجی سفید پوست و مهربان نجات داده شوند.
06:29
I would see Africansآفریقایی ها in the sameیکسان way that I,
133
377000
2000
من نیز در آن صرت آفریقا را به همان طریقی می دیدم که در کودکی خانواده فید را دیده بودم.
06:31
as a childکودک, had seenمشاهده گردید Fide'sفید familyخانواده.
134
379000
4000
من نیز در آن صرت آفریقا را به همان طریقی می دیدم که در کودکی خانواده فید را دیده بودم.
06:35
This singleتنها storyداستان of Africaآفریقا ultimatelyدر نهایت comesمی آید, I think, from Westernغربی literatureادبیات.
135
383000
4000
در نهایت فکر می کنم این تک داستان در مورد آفریقا ، از ادبیات غرب می آید.
06:39
Now, here is a quoteنقل قول from
136
387000
2000
اینک نقل و قولی از نوشته ی تاجر لندنی که جان لاک نام داشت،
06:41
the writingنوشتن of a Londonلندن merchantبازرگان calledبه نام Johnجان Lockeلاک,
137
389000
3000
اینک نقل و قولی از نوشته ی تاجر لندنی که جان لاک نام داشت،
06:44
who sailedرفتم to westغرب Africaآفریقا in 1561
138
392000
3000
که در سال 1561 به آفریقای غربی دریانوردی کرد، و توصیف جالبی از سفرش کرد.
06:47
and keptنگه داشته شد a fascinatingشگفت انگیز accountحساب of his voyageسفر دریایی.
139
395000
5000
که در سال 1561 به آفریقای غربی دریانوردی کرد، و توصیف جالبی از سفرش کرد.
06:52
After referringاشاره to the blackسیاه Africansآفریقایی ها
140
400000
2000
بعد از اینکه به آفریقایی های سیاه پوست بعنوان " وحشیانی که خانه ندارند" اشاره می کند،
06:54
as "beastsحیوانات who have no housesخانه ها,"
141
402000
2000
بعد از اینکه به آفریقایی های سیاه پوست بعنوان " وحشیانی که خانه ندارند" اشاره می کند،
06:56
he writesمی نویسد, "They are alsoهمچنین people withoutبدون headsسر,
142
404000
4000
می نویسد " همچنین آنها انسانهایی بدون سر هستند، که دهان و چشمانشان در سینه هایشان قرار گرفته است."
07:00
havingداشتن theirخودشان mouthدهان and eyesچشم ها in theirخودشان breastsسینه ها."
143
408000
5000
می نویسد " همچنین آنها انسانهایی بدون سر هستند، که دهان و چشمانشان در سینه هایشان قرار گرفته است."
07:05
Now, I've laughedخندید everyهرکدام time I've readخواندن this.
144
413000
2000
حال ، هر زمانی که من این را خوانده ام ، خنده ام گرفته است.
07:07
And one mustباید admireتحسین the imaginationخیال پردازی of Johnجان Lockeلاک.
145
415000
4000
حال ، هر زمانی که من این را خوانده ام ، خنده ام گرفته است. و باید این قوه تخیل جان لاک را مورد تحسین قرار داد.
07:11
But what is importantمهم about his writingنوشتن is that
146
419000
2000
اما آنچه در مورد نوشته ی او مهم است، این است که این نوشته نمایشگر آغاز سنت گفتن داستانهای آفریقایی در غرب است.
07:13
it representsنشان دهنده the beginningشروع
147
421000
2000
اما آنچه در مورد نوشته ی او مهم است، این است که این نوشته نمایشگر آغاز سنت گفتن داستانهای آفریقایی در غرب است.
07:15
of a traditionسنت of tellingگفتن Africanآفریقایی storiesداستان ها in the Westغرب:
148
423000
3000
اما آنچه در مورد نوشته ی او مهم است، این است که این نوشته نمایشگر آغاز سنت گفتن داستانهای آفریقایی در غرب است.
07:18
A traditionسنت of Sub-Saharanجنوب صحرای غربی Africaآفریقا as a placeمحل of negativesمنفی ها,
149
426000
3000
سنتی از صحرای آفریقا بعنوان محلی از تمام چیزهای منفی،
07:21
of differenceتفاوت, of darknessتاریکی,
150
429000
2000
سنتی از صحرای آفریقا بعنوان محلی از تمام چیزهای منفی، تفاوت ها، تاریکی ها
07:23
of people who, in the wordsکلمات of the wonderfulفوق العاده poetشاعر
151
431000
4000
محلی از افرادی که ، در واژه های شاعر شگرف -رودیارد کپلین- نصف شیطلن ، نصف کودک " هستند.
07:27
Rudyardرودیارد Kiplingکیپلینگ,
152
435000
2000
محلی از افرادی که ، در واژه های شاعر شگرف -رودیارد کپلین- نصف شیطان ، نصف کودک " هستند.
07:29
are "halfنیم devilشیطان, halfنیم childکودک."
153
437000
3000
محلی از افرادی که ، در واژه های شاعر شگرف -رودیارد کپلین- نصف شیطان ، نصف کودک " هستند.
07:32
And so I beganآغاز شد to realizeتحقق بخشیدن that my Americanآمریکایی roommateهم اتاقی
154
440000
3000
بنابراین شروع به درک همخانه ی آمریکایی ام کردم،
07:35
mustباید have throughoutدر سراسر her life
155
443000
2000
چه بسا که او در سراسر زندگی اش باید انواع متفاوتی از این تک داستان ها را دیده و شنیده باشد.
07:37
seenمشاهده گردید and heardشنیدم differentناهمسان versionsنسخه ها
156
445000
2000
چه بسا که او در سراسر زندگی اش باید انواع متفاوتی از این تک داستان ها را دیده و شنیده باشد.
07:39
of this singleتنها storyداستان,
157
447000
2000
چه بسا که او در سراسر زندگی اش باید انواع متفاوتی از این تک داستان ها را دیده و شنیده باشد.
07:41
as had a professorاستاد,
158
449000
2000
همچنانکه ، من استادی داشتم که روزی به من گفت که رمان من "اصالت آفریقایی" ندارد.
07:43
who onceیک بار told me that my novelرمان was not "authenticallyصادقانه Africanآفریقایی."
159
451000
5000
همچنانکه ، من استادی داشتم که روزی به من گفت که رمان من "اصالت آفریقایی" ندارد.
07:48
Now, I was quiteکاملا willingمایلم to contendمتشکرم that there were a numberعدد of things
160
456000
2000
خیلی دوست داشتم با او بحث کنم که، برخی اشتباهات در رمان من وجود داشتند، که در برخی از جاها نا موفق بوده ام.
07:50
wrongاشتباه with the novelرمان,
161
458000
2000
خیلی دوست داشتم با او بحث کنم که، برخی اشتباهات در رمان من وجود داشتند، که در برخی از جاها نا موفق بوده ام.
07:52
that it had failedناموفق in a numberعدد of placesمکان ها,
162
460000
4000
خیلی دوست داشتم با او بحث کنم که، برخی اشتباهات در رمان من وجود داشتند، که در برخی از جاها نا موفق بوده ام.
07:56
but I had not quiteکاملا imaginedتصور that it had failedناموفق
163
464000
2000
اما هیچ وقت فکر نکرده بودم که در دسترسی به چیزی که اصالت آفریقایی است نا موفق بوده باشم.
07:58
at achievingدستیابی به something calledبه نام Africanآفریقایی authenticityاعتبار.
164
466000
3000
اما هیچ وقت فکر نکرده بودم که در دسترسی به چیزی که اصالت آفریقایی است نا موفق بوده باشم.
08:01
In factواقعیت I did not know what
165
469000
2000
در حقیقت من نمی دانستم که اصالت آفریقایی به چه مفهومی بود.
08:03
Africanآفریقایی authenticityاعتبار was.
166
471000
3000
در حقیقت من نمی دانستم که اصالت آفریقایی به چه مفهومی بود.
08:06
The professorاستاد told me that my charactersشخصیت ها
167
474000
2000
آن پورفسور به من گفت که شخصیتهای من خیلی شبیه او بودند، افرادی تحصیل کرده و از طبقه متوسط.
08:08
were too much like him,
168
476000
2000
آن پورفسور به من گفت که شخصیتهای من خیلی شبیه او بودند، افرادی تحصیل کرده و از طبقه متوسط.
08:10
an educatedتحصیل کرده and middle-classطبقه متوسط man.
169
478000
2000
آن پورفسور به من گفت که شخصیتهای من خیلی شبیه او بودند، افرادی تحصیل کرده و از طبقه متوسط.
08:12
My charactersشخصیت ها droveرانندگی کرد carsماشین ها.
170
480000
2000
شخصیتهای من ماشین می راندند. آنها از گرسنگی نمی مردند.
08:14
They were not starvingگرسنگی.
171
482000
3000
شخصیتهای من ماشین می راندند. آنها از گرسنگی نمی مردند.
08:17
Thereforeاز این رو they were not authenticallyصادقانه Africanآفریقایی.
172
485000
4000
بنابراین آنها آفریقایی اصیل نبودند اما باید سریعا اضافه کنم که من هم در مورد
08:21
But I mustباید quicklyبه سرعت addاضافه کردن that I too am just as guiltyگناهکار
173
489000
3000
داشتن تنها یک داستان در مورد چیزی، به همان نسبت گنهکارم.
08:24
in the questionسوال of the singleتنها storyداستان.
174
492000
3000
داشتن تنها یک داستان در مورد چیزی، به همان نسبت گنهکارم.
08:27
A fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش, I visitedملاقات کرد Mexicoمکزیک from the U.S.
175
495000
4000
چند سال قبل، از ایالت متحده برای بازدید به مکزیک رفتم. در آن زمان جو سیاسی ایالت متحده وخیم بود.
08:31
The politicalسیاسی climateآب و هوا in the U.S. at the time was tenseسفت,
176
499000
2000
چند سال قبل، از ایالت متحده برای بازدید به مکزیک رفتم. در آن زمان جو سیاسی ایالت متحده وخیم بود.
08:33
and there were debatesبحث ها going on about immigrationمهاجرت.
177
501000
4000
و همچانکه اغلب در آمریکا رایج است، مهاجرت مترادف با افراد مکزیکی شده بود.
08:37
And, as oftenغالبا happensاتفاق می افتد in Americaآمریکا,
178
505000
2000
و همچانکه اغلب در آمریکا رایج است، مهاجرت مترادف با افراد مکزیکی شده بود.
08:39
immigrationمهاجرت becameتبدیل شد synonymousمترادف with Mexicansمکزیکی ها.
179
507000
3000
داستانهای بی حد و پایانی در مورد مکزیکی ها بود،
08:42
There were endlessبی پایان storiesداستان ها of Mexicansمکزیکی ها
180
510000
2000
داستانهای بی حد و پایانی در مورد مکزیکی ها بود،
08:44
as people who were
181
512000
2000
بعنوان افرادی که سیستم بهداشت را سر کیسه می کنند، دزدکی از مرزها عبور می کنند،
08:46
fleecingچاق شدن the healthcareمراقبت های بهداشتی systemسیستم,
182
514000
2000
بعنوان افرادی که سیستم بهداشت را سر کیسه می کنند، دزدکی از مرزها عبور می کنند،
08:48
sneakingدزدکی acrossدر سراسر the borderمرز,
183
516000
2000
بعنوان افرادی که سیستم بهداشت را سر کیسه می کنند، دزدکی از مرزها عبور می کنند،
08:50
beingبودن arrestedبازداشت شد at the borderمرز, that sortمرتب سازی of thing.
184
518000
4000
در مرزها دستگیر می شوند، و از این قبیل داستانها.
08:54
I rememberیاد آوردن walkingپیاده روی around on my first day in Guadalajaraگوادالاخارا,
185
522000
4000
روز اولی را که در گوادالاخارا قدم می زدم را به خاطر می آورم، افرادی را می دیدم که سر کار می روند،
08:58
watchingتماشا کردن the people going to work,
186
526000
2000
روز اولی را که در گوادالاخارا قدم می زدم را به خاطر می آورم، افرادی را می دیدم که سر کار می روند،
09:00
rollingنورد up tortillasنان ذرت مکزیکی in the marketplaceبازار,
187
528000
2000
در بازار نان مکزیکی درست می کنند، سیگار می کشند، می خندند.
09:02
smokingسیگار کشیدن, laughingخندیدن.
188
530000
3000
در بازار نان مکزیکی درست می کنند، سیگار می کشند، می خندند.
09:05
I rememberیاد آوردن first feelingاحساس slightکمی surpriseتعجب.
189
533000
3000
به یاد دارم که اول کمی احساس تعجب می کردم. و بعد غرق شرم شدم.
09:08
And then I was overwhelmedغرق شدن with shameشرم آور.
190
536000
3000
به یاد دارم که اول کمی احساس تعجب می کردم. و بعد غرق شرم شدم.
09:11
I realizedمتوجه شدم that I had been so immersedغوطه ور
191
539000
3000
متوجه شدم که بحدی غرق پوشش رسانه ها از مکزیکی ها شده بودم، که آنها در ذهنم فقط یک چیز شده بودند
09:14
in the mediaرسانه ها coverageپوشش of Mexicansمکزیکی ها
192
542000
2000
متوجه شدم که بحدی غرق پوشش رسانه ها از مکزیکی ها ، شده بودم که آنها در ذهنم فقط یک چیز شده بودند
09:16
that they had becomeتبدیل شدن به one thing in my mindذهن,
193
544000
2000
متوجه شدم که بحدی غرق پوشش رسانه ها از مکزیکی ها شده بودم، که آنها در ذهنم فقط یک چیز شده بودند
09:18
the abjectشگفت انگیز immigrantمهاجر.
194
546000
3000
مهاجران پست و فرومايه.
09:21
I had boughtخریداری شد into the singleتنها storyداستان of Mexicansمکزیکی ها
195
549000
2000
من به خاطر داشتن تنها یک داستان از مکزیکی ها هیچ وقت نمی توانستم از خودم بیش از آن موقع شرمنده شوم.
09:23
and I could not have been more ashamedشرمنده of myselfخودم.
196
551000
3000
من به خاطر داشتن تنها یک داستان از مکزیکی ها هیچ وقت نمی توانستم از خودم بیش از آن موقع شرمنده شوم.
09:26
So that is how to createايجاد كردن a singleتنها storyداستان,
197
554000
2000
افراد را تنها به عنوان یک چیز نشان دهید، تنها به عنوان یک چیز، بارها و بارها،
09:28
showنشان بده a people as one thing,
198
556000
3000
افراد را تنها به عنوان یک چیز نشان دهید، تنها به عنوان یک چیز، بارها و بارها،
09:31
as only one thing,
199
559000
2000
افراد را تنها به عنوان یک چیز نشان دهید، تنها به عنوان یک چیز، بارها و بارها،
09:33
over and over again,
200
561000
2000
افراد را تنها به عنوان یک چیز نشان دهید، تنها به عنوان یک چیز، بارها و بارها،
09:35
and that is what they becomeتبدیل شدن به.
201
563000
3000
و این چیزی است که تعریف (داستان ) شما از آنها می شود.
09:38
It is impossibleغیرممکن است to talk about the singleتنها storyداستان
202
566000
2000
صحبت کردن در مورد داشتن تنها یک داستان در مورد چیزی بدون صحبت کردن در مورد قدرت، غیر ممکن است.
09:40
withoutبدون talkingصحبت کردن about powerقدرت.
203
568000
3000
صحبت کردن در مورد داشتن تنها یک داستان در مورد چیزی بدون صحبت کردن در مورد قدرت، غیر ممکن است.
09:43
There is a wordکلمه, an Igboایگبو wordکلمه,
204
571000
2000
کلمه ای وجود دارد- یک کلمه ی اگبو- که هر زمانی که من در مورد ساختارهای قدرت جهان فکر می کنم،
09:45
that I think about wheneverهر زمان که I think about
205
573000
2000
کلمه ای وجود دارد- یک کلمه ی اگبو- که هر زمانی که من در مورد ساختارهای قدرت جهان فکر می کنم،
09:47
the powerقدرت structuresسازه های of the worldجهان, and it is "nkalinkali."
206
575000
3000
و آن کلمه "نکالی" است.
09:50
It's a nounاسم that looselyآزادانه translatesترجمه شده است
207
578000
2000
این کلمه یک اسم است که به طور آزادانه ترجمه شده است: " برتر از دیگری بودن"
09:52
to "to be greaterبزرگتر than anotherیکی دیگر."
208
580000
3000
این کلمه یک اسم است که به طور آزادانه ترجمه شده است: " برتر از دیگری بودن"
09:55
Like our economicاقتصادی and politicalسیاسی worldsجهان ها,
209
583000
3000
همانند دنیای سیاسی و اقتصادی مان داستانها نیز بر اساس اصل نکالی (برتر از دیگری بودن) تعریف می شوند.
09:58
storiesداستان ها too are definedتعریف شده است
210
586000
2000
همانند دنیای سیاسی و اقتصادی مان داستانها نیز بر اساس اصل نکالی (برتر از دیگری بودن) تعریف می شوند.
10:00
by the principleاصل of nkalinkali:
211
588000
3000
همانند دنیای سیاسی و اقتصادی مان داستانها نیز بر اساس اصل نکالی (برتر از دیگری بودن) تعریف می شوند.
10:03
How they are told, who tellsمی گوید them,
212
591000
2000
اینکه چطوراین داستانها گفته شده، چه کسی آنها را گفته، چه زمانی گفته شده اند، چه تعداد داستان گفته شده،
10:05
when they're told, how manyبسیاری storiesداستان ها are told,
213
593000
3000
اینکه چطوراین داستانها گفته شده، چه کسی آنها را گفته، چه زمانی گفته شده اند، چه تعداد داستان گفته شده،
10:08
are really dependentوابسته on powerقدرت.
214
596000
4000
همگی واقعا بستگی به قدرت دارد.
10:12
Powerقدرت is the abilityتوانایی not just to tell the storyداستان of anotherیکی دیگر personفرد,
215
600000
3000
قدرت، این توانمندی نیست که فقط داستان شخص دیگری را بیان کنی،
10:15
but to make it the definitiveقطعی storyداستان of that personفرد.
216
603000
4000
بلکه این است که آن داستان را تنها داستان قطعی و مطلق آن شخص بسازی.
10:19
The Palestinianفلسطینی poetشاعر Mouridمحرک Barghoutiبرغوتی writesمی نویسد
217
607000
2000
شاعر فلسطینی - مرید برقوتی- می نویسد: اگر می خواهید ملتی را پایین بکشید،
10:21
that if you want to dispossessدفع کردن a people,
218
609000
3000
شاعر فلسطینی - مرید برقوتی- می نویسد: اگر می خواهید ملتی را پایین بکشید،
10:24
the simplestساده ترین way to do it is to tell theirخودشان storyداستان
219
612000
3000
ساده ترین راه این است که داستان آنها را بیان کنی، و اینکه با "دومی" شروع کنی.
10:27
and to startشروع کن with, "secondlyدوم اینکه."
220
615000
3000
ساده ترین راه این است که داستان آنها را بیان کنی، و اینکه با "دومی" شروع کنی.
10:30
Startشروع کنید the storyداستان with the arrowsفلش ها of the Nativeبومی Americansآمریکایی ها,
221
618000
4000
داستان را با تیر و کمانهای آمریکاییهای بومی شروع کن، و نه با ورود بریتانیاییها،
10:34
and not with the arrivalورود of the Britishانگلیس,
222
622000
3000
داستان را با تیر و کمانهای آمریکاییهای بومی شروع کن، و نه با ورود بریتانیاییها،
10:37
and you have an entirelyبه طور کامل differentناهمسان storyداستان.
223
625000
3000
و در این حالت داستانی کاملا متفاوت خواهی داشت.
10:40
Startشروع کنید the storyداستان with
224
628000
2000
داستان را با شکست دولت های آفریقایی شروع کن، و نه با ایجاد استعماری دولت های آفریقایی،
10:42
the failureشکست of the Africanآفریقایی stateحالت,
225
630000
2000
داستان را با شکست دولت های آفریقایی شروع کن، و نه با ایجاد استعماری دولت های آفریقایی،
10:44
and not with the colonialاستعماری creationایجاد of the Africanآفریقایی stateحالت,
226
632000
4000
داستان را با شکست دولت های آفریقایی شروع کن، و نه با ایجاد استعماری دولت های آفریقایی،
10:48
and you have an entirelyبه طور کامل differentناهمسان storyداستان.
227
636000
4000
و در این حالت داستانی کاملا متفاوت خواهی داشت.
10:52
I recentlyبه تازگی spokeصحبت کرد at a universityدانشگاه where
228
640000
2000
اخیرا در دانشگاهی صحبت کردم که در آنجا دانش آموزی به من گفت که باعث شرمساری زیاد بود که
10:54
a studentدانشجو told me that it was
229
642000
2000
اخیرا در دانشگاهی صحبت کردم که در آنجا دانش آموزی به من گفت که باعث شرمساری زیاد بود که
10:56
suchچنین a shameشرم آور
230
644000
2000
اخیرا در دانشگاهی صحبت کردم که در آنجا دانش آموزی به من گفت که باعث شرمساری زیاد بود که
10:58
that Nigerianنیجریه menمردان were physicalفیزیکی abusersسوء استفاده کنندگان
231
646000
3000
مردهای نیجریه ای سوء استفاده کننده های جنسی بودند مانند شخصیت پدر در رمان من.
11:01
like the fatherپدر characterشخصیت in my novelرمان.
232
649000
3000
مردهای نیجریه ای سوء استفاده کننده های جنسی بودند مانند شخصیت پدر در رمان من.
11:04
I told him that I had just readخواندن a novelرمان
233
652000
2000
من به او گفتم که من رمانی را خوانده بودم که "روانی آمریکایی" نام داشت
11:06
calledبه نام Americanآمریکایی Psychoروانی --
234
654000
2000
من به او گفتم که من رمانی را خوانده بودم که "روانی آمریکایی" نام داشت
11:08
(Laughterخنده)
235
656000
2000
(خنده حضار)
11:10
-- and that it was suchچنین a shameشرم آور
236
658000
2000
و باعث شرمساری زیاد بود که جوانهای آمریکایی قاتلان زنجیره ای بودند.
11:12
that youngجوان Americansآمریکایی ها were serialسریال murderersقاتلان.
237
660000
3000
و باعث شرمساری زیاد بود که جوانهای آمریکایی قاتلان زنجیره ای بودند.
11:15
(Laughterخنده)
238
663000
4000
(خنده حضار) (تشویق حضار)
11:19
(Applauseتشویق و تمجید)
239
667000
6000
(خنده حضار) (تشویق حضار)
11:25
Now, obviouslyبدیهی است I said this in a fitمناسب of mildخفیف irritationتحریک.
240
673000
3000
حال، بدیهی است که من این پاسخ در اثر رنجش خفیف دادم.
11:28
(Laughterخنده)
241
676000
2000
(خنده حضار)
11:30
But it would never have occurredرخ داده است to me to think
242
678000
2000
هیچ وقت برایم پیش نیامده با خواندن رمانی که در آن یک شخصیت ، قاتل زنجیره ای بود، فکر کنم
11:32
that just because I had readخواندن a novelرمان
243
680000
2000
هیچ وقت برایم پیش نیامده با خواندن رمانی که در آن یک شخصیت ، قاتل زنجیره ای بود، فکر کنم
11:34
in whichکه a characterشخصیت was a serialسریال killerقاتل
244
682000
2000
هیچ وقت برایم پیش نیامده با خواندن رمانی که در آن یک شخصیت ، قاتل زنجیره ای بود، فکر کنم
11:36
that he was somehowبه نحوی representativeنماینده
245
684000
2000
پس او تا حدی نمایشگر تمام آمریکایی هاست.
11:38
of all Americansآمریکایی ها.
246
686000
2000
پس او تا حدی نمایشگر تمام آمریکایی هاست.
11:40
This is not because I am a better personفرد than that studentدانشجو,
247
688000
3000
و حال این به دلیل بهتر بودن من از آن دانش آموز نيست، بلکه بدلیل قدرت فرهنگی و اقتصادی آمریکا،
11:43
but because of America'sآمریكا culturalفرهنگی and economicاقتصادی powerقدرت,
248
691000
3000
و حال این به دلیل بهتر بودن من از آن دانش آموز نيست، بلکه بدلیل قدرت فرهنگی و اقتصادی آمریکا،
11:46
I had manyبسیاری storiesداستان ها of Americaآمریکا.
249
694000
2000
من در مورد آمریکا داستانهای زیادی داشتم.
11:48
I had readخواندن Tylerتایلر and Updikeآپدایک and Steinbeckاستینبک and Gaitskillگیتس کیل.
250
696000
4000
من Tyler‌و Updike و Steinbeck وGaitskill رو خونده بودم. من در مورد آمریکا تنها یک داستان نداشتم.
11:52
I did not have a singleتنها storyداستان of Americaآمریکا.
251
700000
3000
من Tyler‌و Updike و Steinbeck وGaitskill رو خونده بودم. من در مورد آمریکا تنها یک داستان نداشتم.
11:55
When I learnedیاد گرفتم, some yearsسالها agoپیش, that writersنویسندگان were expectedانتظار می رود
252
703000
3000
چند سال پیش، زمانی که آموختم که برای اینکه نویسنده ها موفق باشند، انتظار می رود که
11:58
to have had really unhappyناراضی childhoodsفرزند
253
706000
4000
چند سال پیش، زمانی که آموختم که برای اینکه نویسنده ها موفق باشند، انتظار می رود که
12:02
to be successfulموفق شدن,
254
710000
2000
کودکی بسیار سخت و تلخی را داشته باشند، شروع به فکر کردن درباره چگونگي ابداع رفتارهاي وحشتناکی كردم
12:04
I beganآغاز شد to think about how I could inventاختراع کردن
255
712000
2000
کودکی بسیار سخت و تلخی را داشته باشند، شروع به فکر کردن درباره چگونگي ابداع رفتارهاي وحشتناکی كردم
12:06
horribleناگوار things my parentsپدر و مادر had doneانجام شده to me.
256
714000
2000
که والدینم نسبت به من انجام داده بودند.
12:08
(Laughterخنده)
257
716000
2000
(خنده حضار)
12:10
But the truthحقیقت is that I had a very happyخوشحال childhoodدوران کودکی,
258
718000
4000
اما حقیقت این است که من کودکی بسیار شادی داشتم، سرشار از خنده و عشق، در خانواده ای نزدیک و صمیمی.
12:14
fullپر شده of laughterخنده and love, in a very close-knitنزدیک به هم familyخانواده.
259
722000
3000
اما حقیقت این است که من کودکی بسیار شادی داشتم، سرشار از خنده و عشق، در خانواده ای نزدیک و صمیمی.
12:17
But I alsoهمچنین had grandfathersپدربزرگها who diedفوت کرد in refugeeپناهنده campsاردوگاه ها.
260
725000
4000
اما من همچنین پدر بزرگ هایی داشتم که در اردوگاههای پناهنده گان مردند.
12:21
My cousinعمو زاده Polleپولی diedفوت کرد because he could not get adequateکافی است healthcareمراقبت های بهداشتی.
261
729000
4000
پسر عموی من - پل- مرد، چراکه نتوانست از بهداشت و درمان مناسب برخوردار باشد.
12:25
One of my closestنزدیکترین friendsدوستان, OkolomaOkoloma, diedفوت کرد in a planeسطح crashسقوط
262
733000
3000
یکی از نزدیک ترین دوستانم- اکولاما- در سقوط هواپیما مرد، چراکه کامیون آتش نشانی مان آب نداشت.
12:28
because our fireآتش trucksکامیون ها did not have waterاب.
263
736000
3000
یکی از نزدیک ترین دوستانم- اکولاما- در سقوط هواپیما مرد، چراکه کامیون آتش نشانی مان آب نداشت.
12:31
I grewرشد کرد up underزیر repressiveسرکوبگر militaryنظامی governmentsدولت ها
264
739000
3000
من تحت سلطه دولتهای نظامی سرکوبگری بزرگ شدم که تحصیل را به حدی بی ارزش می پنداشتند که
12:34
that devaluedبی ارزش است educationتحصیلات,
265
742000
2000
من تحت سلطه دولتهای نظامی سرکوبگری بزرگ شدم که تحصیل را به حدی بی ارزش می پنداشتند که
12:36
so that sometimesگاه گاهی my parentsپدر و مادر were not paidپرداخت شده theirخودشان salariesحقوق.
266
744000
3000
گاهی حقوق پدر و مادرم داده نمی شد.
12:39
And so, as a childکودک, I saw jamمربا disappearناپدید می شوند from the breakfastصبحانه tableجدول,
267
747000
4000
و بنابراین، بعنوان یک بچه، روزی دیدم که مربا از میز صبحانه ناپدید شد، بعد کره مارگارین ناپدید شد،
12:43
then margarineمارگارین disappearedناپدید شد,
268
751000
2000
و بنابراین، بعنوان یک بچه، روزی دیدم که مربا از میز صبحانه ناپدید شد، بعد کره مارگارین ناپدید شد،
12:45
then breadنان becameتبدیل شد too expensiveگران,
269
753000
3000
بعد نان خیلی گران شد، بعد شیر جیره بندی شد.
12:48
then milkشیر becameتبدیل شد rationedرد شد.
270
756000
3000
بعد نان خیلی گران شد، بعد شیر جیره بندی شد.
12:51
And mostاکثر of all, a kindنوع of normalizedعادی شده است politicalسیاسی fearترس
271
759000
3000
و مهمتر از همه، نوعی هنجار ترس سیاسی زندگیمان را به تاراج برد.
12:54
invadedتهاجمی our livesزندگی می کند.
272
762000
4000
و مهمتر از همه، نوعی هنجار ترس سیاسی زندگیمان را به تاراج برد.
12:58
All of these storiesداستان ها make me who I am.
273
766000
2000
تمامي اين داستانها، ماهيت من را شكل داده اند.
13:00
But to insistاصرار کن on only these negativeمنفی storiesداستان ها
274
768000
4000
اما در واقع، اصرار بر این داستانهای منفی به تنهايي، باعث یکنواخت کردن تجربه من،
13:04
is to flattenصاف کردن my experienceتجربه
275
772000
3000
اما در واقع، اصرار بر این داستانهای منفی به تنهايي، باعث یکنواخت کردن تجربه من،
13:07
and to overlookنادیده گرفتن the manyبسیاری other storiesداستان ها
276
775000
2000
ونادیده گرفتن داستانهای دیگری است که من نوعی را شكل داده است.
13:09
that formedشکل گرفت me.
277
777000
2000
ونادیده گرفتن داستانهای دیگری است که من نوعی را شكل داده است.
13:11
The singleتنها storyداستان createsایجاد می کند stereotypesکلیشه ها,
278
779000
3000
داشتن تنها یک داستان، کلیشه هایی را خلق می کند. و مشکل کلیشه ها این نیست که آنها غیر واقعی هستند،
13:14
and the problemمسئله with stereotypesکلیشه ها
279
782000
3000
داشتن تنها یک داستان، کلیشه هایی را خلق می کند. و مشکل کلیشه ها این نیست که آنها غیر واقعی هستند،
13:17
is not that they are untrueاشتباه,
280
785000
2000
داشتن تنها یک داستان، کلیشه هایی را خلق می کند. و مشکل کلیشه ها این نیست که آنها غیر واقعی هستند،
13:19
but that they are incompleteناقص است.
281
787000
2000
بلکه این است که آنها کامل و کافی نیستند.
13:21
They make one storyداستان becomeتبدیل شدن به the only storyداستان.
282
789000
4000
آنها سبب می شوند که یک داستان تبدیل شود به تنها داستان. البته آفریقا قاره ای سرشار از مصیبت ها و فلاکت ها است.
13:25
Of courseدوره, Africaآفریقا is a continentقاره fullپر شده of catastrophesفاجعه:
283
793000
2000
آنها سبب می شوند که یک داستان تبدیل شود به تنها داستان. البته آفریقا قاره ای سرشار از مصیبت ها و فلاکت ها است.
13:27
There are immenseعظیم onesآنهایی که, suchچنین as the horrificدلهره آور rapesتجاوز جنسی in Congoکنگو
284
795000
4000
و شمار بی نهایتی از این مصیبتها، مانند تجاوز جنسی وحشتناک در کنگو وجود دارد.
13:31
and depressingافسرده onesآنهایی که, suchچنین as the factواقعیت that
285
799000
2000
و آنهایی که افسرده کننده هستند، مانند واقعیتی که 5.000 نفر برای یک موقعیت شغلی ، درخواست کار می کنند.
13:33
5,000 people applyدرخواست for one jobکار vacancyجای خالی in Nigeriaنیجریه.
286
801000
5000
و آنهایی که افسرده کننده هستند، مانند واقعیتی که 5.000 نفر برای یک موقعیت شغلی ، درخواست کار می کنند.
13:38
But there are other storiesداستان ها that are not about catastropheفاجعه,
287
806000
3000
اما داستانهای دیگری نیز هستند که درباره فلاکت و مصیبت نیستند.
13:41
and it is very importantمهم, it is just as importantمهم, to talk about them.
288
809000
4000
و این بسيار مهم است كه، بايد به اندازه نياز درباره ی این موارد صحبت شود و نه بيشتر.
13:45
I've always feltنمد that it is impossibleغیرممکن است
289
813000
2000
همیشه بر این باور بوده ام که تعامل و درک مناسب یک مکان یا یک شخص،
13:47
to engageمشغول کردن properlyبه درستی with a placeمحل or a personفرد
290
815000
3000
همیشه بر این باور بوده ام که تعامل و درک مناسب یک مکان یا یک شخص،
13:50
withoutبدون engagingجذاب with all of the storiesداستان ها of that placeمحل and that personفرد.
291
818000
4000
بدون تعامل و درک تمامی داستانهای آن مکان و آن شخص غیر ممکن است.
13:54
The consequenceنتیجه of the singleتنها storyداستان
292
822000
3000
داشتن تنها یک داستان در مورد چیزی، منزلت و شرافت انسانها را به غارت خواهد برد.
13:57
is this: It robsخراب می شود people of dignityکرامت.
293
825000
3000
داشتن تنها یک داستان در مورد چیزی، منزلت و شرافت انسانها را به غارت خواهد برد.
14:00
It makesباعث می شود our recognitionبه رسمیت شناختن of our equalبرابر humanityبشریت difficultدشوار.
294
828000
4000
این مسئله شناخت ما را از انسانیت برابر، دشوار می کند. و به جای تاکید بر شباهت ها در تفاوتها تاکیید دارد.
14:04
It emphasizesتاکید می کند how we are differentناهمسان
295
832000
3000
این مسئله شناخت ما را از انسانیت برابر، دشوار می کند. و به جای تاکید بر شباهت ها در تفاوتها تاکیید دارد.
14:07
ratherنسبتا than how we are similarمشابه.
296
835000
2000
این مسئله شناخت ما را از انسانیت برابر، دشوار می کند. و به جای تاکید بر شباهت ها در تفاوتها تاکیید دارد.
14:09
So what if before my Mexicanمکزیکی tripسفر
297
837000
2000
بنابراین، چه می شد اگر قبل از سفرم به مکزیک مناظره های مهاجرت، بين آمريكايي ها و مکزیکی ها را دنبال ميكردم؟
14:11
I had followedدنبال شد the immigrationمهاجرت debateمناظره from bothهر دو sidesدو طرف,
298
839000
4000
بنابراین، چه می شد اگر قبل از سفرم به مکزیک مناظره های مهاجرت، بين آمريكايي ها و مکزیکی ها را دنبال ميكردم؟
14:15
the U.S. and the Mexicanمکزیکی?
299
843000
2000
بنابراین، چه می شد اگر قبل از سفرم به مکزیک مناظره های مهاجرت، بين آمريكايي ها و مکزیکی ها را دنبال ميكردم؟
14:17
What if my motherمادر had told us that Fide'sفید familyخانواده was poorفقیر
300
845000
4000
چه می شد اگر مادرم به ما گفته بود که خانواده فید فقیر و زحمتکش هستند؟
14:21
and hardworkingسخت کار?
301
849000
2000
چه می شد اگر مادرم به ما گفته بود که خانواده فید فقیر و زحمتکش هستند؟
14:23
What if we had an Africanآفریقایی televisionتلویزیون networkشبکه
302
851000
2000
چه می شد اگر شبکه تلوزیونی آفریقایی داشتیم که داستانهای گوناگون آفریقایی را در سرتاسر جهان پخش می کرد؟
14:25
that broadcastپخش diverseمتنوع Africanآفریقایی storiesداستان ها all over the worldجهان?
303
853000
4000
چه می شد اگر شبکه تلوزیونی آفریقایی داشتیم که داستانهای گوناگون آفریقایی را در سرتاسر جهان پخش می کرد؟
14:29
What the Nigerianنیجریه writerنویسنده Chinuaچینوا Achebeآهبه callsتماس می گیرد
304
857000
2000
آنچه که نویسنده نیجریه ای آن را "توازن در داستانها " می نامد .
14:31
"a balanceتعادل of storiesداستان ها."
305
859000
3000
آنچه که نویسنده نیجریه ای آن را "توازن در داستانها " می نامد.
14:34
What if my roommateهم اتاقی knewمی دانست about my Nigerianنیجریه publisherناشر,
306
862000
3000
چه ميشد، اگر هم اتاقي من ناشر نيجريه اي من، شخص قابل توجهی که براي دنبال كردن روياهايش و
14:37
Muktaمکتا BakarayBakaray,
307
865000
2000
چه ميشد، اگر هم اتاقي من ناشر نيجريه اي من، شخص قابل توجهی که براي دنبال كردن روياهايش و
14:39
a remarkableقابل توجه man who left his jobکار in a bankبانک
308
867000
2000
تاسيس چاپخانه کارش را در بانک ترک کرد. موکتا باکاری را می شناخت؟
14:41
to followدنبال کردن his dreamرویا and startشروع کن a publishingانتشارات houseخانه?
309
869000
3000
تاسيس چاپخانه کارش را در بانک ترک کرد. موکتا باکاری را می شناخت؟
14:44
Now, the conventionalمرسوم wisdomحکمت was that Nigeriansنیجریه ها don't readخواندن literatureادبیات.
310
872000
4000
حال اينکه منطق متعارف این بود، که نیجریه ایها ادبیات نمی خوانند.
14:48
He disagreedمخالفت کرد. He feltنمد
311
876000
2000
او مخالفت کرد. او احساس کرد که افرادی که می توانند بخوانند، خواهند خواند
14:50
that people who could readخواندن, would readخواندن,
312
878000
2000
او مخالفت کرد. او احساس کرد که افرادی که می توانند بخوانند، خواهند خواند
14:52
if you madeساخته شده literatureادبیات affordableمقرون به صرفه and availableدر دسترس است to them.
313
880000
4000
اگر ادبیات با هزینه معقول در دسترشان باشد.
14:56
Shortlyکوتاه مدت after he publishedمنتشر شده my first novelرمان
314
884000
3000
كمي بعد از اینکه او اولین رمانم را منتشر کرد، من برای مصاحبه به یک ایستگاه تلوزیونی در لاگوس رفتم.
14:59
I wentرفتی to a TVتلویزیون stationایستگاه in Lagosلاگوس to do an interviewمصاحبه,
315
887000
3000
كمي بعد از اینکه او اولین رمانم را منتشر کرد، من برای مصاحبه به یک ایستگاه تلوزیونی در لاگوس رفتم.
15:02
and a womanزن who workedکار کرد there as a messengerپیام رسان cameآمد up to me and said,
316
890000
3000
و خانمی که در آنجا به عنوان خبر رسان کار می کرد به سمت من آمد و گفت:
15:05
"I really likedدوست داشت your novelرمان. I didn't like the endingپایان دادن.
317
893000
3000
"من واقعا داستان تو را دوست داشتم، اما پایان آن را دوست نداشتم.
15:08
Now you mustباید writeنوشتن a sequelعاقبت, and this is what will happenبه وقوع پیوستن ..."
318
896000
3000
و حالا باید یک دنباله به پایان آن اضافه کنی، و این چیزی است که اتفاق خواهد افتاد..."
15:11
(Laughterخنده)
319
899000
3000
(خنده حضار)
15:14
And she wentرفتی on to tell me what to writeنوشتن in the sequelعاقبت.
320
902000
3000
و او به صحبتهایش ادامه داد تا به من بگوید که در پشت بند آن چه بنویسم.
15:17
I was not only charmedجذاب, I was very movedنقل مکان کرد.
321
905000
3000
و حال من نه تنها مفتون این حرکت شده بودم بلکه شدیدا متاثر شده بودم.
15:20
Here was a womanزن, partبخشی of the ordinaryعادی massesتوده ها of Nigeriansنیجریه ها,
322
908000
3000
در اینجا زنی بود از بخش توده های مردم عادی نیجریه ای، کسی که گمان نمی رفت در بین خواننده های این کتاب باشد.
15:23
who were not supposedقرار است to be readersخوانندگان.
323
911000
3000
در اینجا زنی بود از بخش توده های مردم عادی نیجریه ای، کسی که گمان نمی رفت در بین خواننده های این کتاب باشد.
15:26
She had not only readخواندن the bookکتاب, but she had takenگرفته شده ownershipمالکیت of it
324
914000
2000
او نه تنها کتاب را خوانده بود، بلکه حس مالکیت نسبت به آن پیدا کرده بود، و به خود این حق را داده بود
15:28
and feltنمد justifiedتعدیل شده in tellingگفتن me
325
916000
3000
او نه تنها کتاب را خوانده بود، بلکه حس مالکیت نسبت به آن پیدا کرده بود، و به خود این حق را داده بود
15:31
what to writeنوشتن in the sequelعاقبت.
326
919000
2000
که به من بگوید در پشت بند کتاب چه بنویسم.
15:33
Now, what if my roommateهم اتاقی knewمی دانست about my friendدوست Fumiفومی Ondaاونجا,
327
921000
4000
حال، چه می شد اگر همخانه ای من درباره دوست من فومی اوندا،
15:37
a fearlessبی تردید womanزن who hostsمیزبان a TVتلویزیون showنشان بده in Lagosلاگوس,
328
925000
3000
زن بی پروایی که میزبان یک برنامه تلوزیونی در لاگوس است،
15:40
and is determinedمشخص to tell the storiesداستان ها that we preferترجیح می دهند to forgetفراموش کردن?
329
928000
3000
و مصمم است از داستانهایی بگوید که ما ترجیح می دهیم آنها را فراموش کنیم، می دانست؟
15:43
What if my roommateهم اتاقی knewمی دانست about the heartقلب procedureروش
330
931000
4000
چه می شد اگر همخانه من درباره عمل قلب که هفته گذشته در بیمارستان لاگوس انجام شد، می دانست؟
15:47
that was performedانجام in the Lagosلاگوس hospitalبیمارستان last weekهفته?
331
935000
3000
چه می شد اگر همخانه من درباره عمل قلب که هفته گذشته در بیمارستان لاگوس انجام شد، می دانست؟
15:50
What if my roommateهم اتاقی knewمی دانست about contemporaryامروزی Nigerianنیجریه musicموسیقی,
332
938000
4000
چه می شد اگر همخانه من درباره موسیقی معاصر نیجریه می دانست؟
15:54
talentedبا استعداد people singingآواز خواندن in Englishانگلیسی and Pidginپیدگین,
333
942000
3000
افراد با استعدادی که به زبانهای انگلیسی، پیجن، ایگبو، یوروبا، و لجو می خوانند،
15:57
and Igboایگبو and Yorubaیوروبا and Ijoایگو,
334
945000
2000
افراد با استعدادی که به زبانهای انگلیسی، پیجن، ایگبو، یوروبا، و لجو می خوانند،
15:59
mixingمخلوط کردن influencesتأثیرات from Jay-ZJay-Z to Felaفلا
335
947000
4000
درحالی که تاثیرهایی را از جی-زد با فلا با باب مارلی با اجدادشان ترکیب می کنند.
16:03
to Bobباب Marleyمارلی to theirخودشان grandfathersپدربزرگها.
336
951000
3000
درحالی که تاثیرهایی را از جی-زد با فلا با باب مارلی با اجدادشان ترکیب می کنند.
16:06
What if my roommateهم اتاقی knewمی دانست about the femaleزن lawyerوکیل
337
954000
2000
چه می شد اگر همخانه من در باره وکیل خانمی می دانست که اخیرا به دادگاه نیجریه رفت تا قانون مسخره ای را
16:08
who recentlyبه تازگی wentرفتی to courtدادگاه in Nigeriaنیجریه
338
956000
2000
چه می شد اگر همخانه من در باره وکیل خانمی می دانست که اخیرا به دادگاه نیجریه رفت تا قانون مسخره ای را
16:10
to challengeچالش a ridiculousمسخره lawقانون
339
958000
2000
كه زنان را ملزم می کند تا قبل از تجدید پاسپورتهایشان رضایت همسرانشان را کسب کند را به چالش بکشد؟
16:12
that requiredضروری womenزنان to get theirخودشان husband'sشوهر consentرضایت
340
960000
3000
كه زنان را ملزم می کند تا قبل از تجدید پاسپورتهایشان رضایت همسرانشان را کسب کند را به چالش بکشد؟
16:15
before renewingتجدید theirخودشان passportsگذرنامه?
341
963000
3000
كه زنان را ملزم می کند تا قبل از تجدید پاسپورتهایشان رضایت همسرانشان را کسب کند را به چالش بکشد؟
16:18
What if my roommateهم اتاقی knewمی دانست about NollywoodNollywood,
342
966000
3000
چه می شد اگر همخانه من در مورد نولی وود می دانست،
16:21
fullپر شده of innovativeخلاقانه people makingساخت filmsفیلم های despiteبا وجود great technicalفنی oddsشانس,
343
969000
4000
که پر از افراد مبتکری است که علی رغم مشکلات فنی فیلم هایی را می سازند؟
16:25
filmsفیلم های so popularمحبوب
344
973000
2000
فیلم هایی بسیار پرطرفدار که آنها واقعا بهترین نمونه هستند از اینکه نیجریه ایها تولید خودشان را مصرف می کنند.
16:27
that they really are the bestبهترین exampleمثال
345
975000
2000
فیلم هایی بسیار پرطرفدار که آنها واقعا بهترین نمونه هستند از اینکه نیجریه ایها تولید خودشان را مصرف می کنند.
16:29
of Nigeriansنیجریه ها consumingمصرف کننده what they produceتولید کردن?
346
977000
3000
فیلم هایی بسیار پرطرفدار که آنها واقعا بهترین نمونه هستند از اینکه نیجریه ایها تولید خودشان را مصرف می کنند.
16:32
What if my roommateهم اتاقی knewمی دانست about my wonderfullyعالی بود ambitiousبلند پروازانه hairمو braiderbraider,
347
980000
3000
کسی که به تازگی کسب و کار خود را برای فروش اکستنشن مو شروع کرده است.
16:35
who has just startedآغاز شده her ownخودت businessکسب و کار sellingفروش hairمو extensionsپسوند?
348
983000
4000
و یا درباره میلیونها نیجریه ای دیگر که کسب و کار هایی را شروع کرده وگاهی با شکست مواجه شده اند،
16:39
Or about the millionsمیلیون ها نفر of other Nigeriansنیجریه ها
349
987000
2000
و یا درباره میلیونها نیجریه ای دیگر که کسب و کار هایی را شروع کرده وگاهی با شکست مواجه شده اند،
16:41
who startشروع کن businessesکسب و کار and sometimesگاه گاهی failشکست,
350
989000
2000
و یا درباره میلیونها نیجریه ای دیگر که کسب و کار هایی را شروع کرده وگاهی با شکست مواجه شده اند،
16:43
but continueادامه دهید to nurseپرستار ambitionهدف - آرزو?
351
991000
4000
اما کماکان اهدافشان را دنبال می کنند.
16:47
Everyهرکدام time I am home I am confrontedمقابله با with
352
995000
2000
هر زمانی که در خانه هستم با منابع رایجی که اسباب آزار اغلب نیجریه ایها است، مواجه می شوم:
16:49
the usualمعمولی sourcesمنابع of irritationتحریک for mostاکثر Nigeriansنیجریه ها:
353
997000
3000
هر زمانی که در خانه هستم با منابع رایجی که اسباب آزار اغلب نیجریه ایها است، مواجه می شوم:
16:52
our failedناموفق infrastructureزیر ساخت, our failedناموفق governmentدولت,
354
1000000
3000
زیر ساخت های شکست خورده ما، دولت شکست خورده ما.
16:55
but alsoهمچنین by the incredibleباور نکردنی resilienceانعطاف پذیری of people who
355
1003000
3000
اما همینطور با انعطاف پذیری خارق العاده افرادی که علی رغم شرایط دولت رشد می کنند و نه بدلیل شرایط آن.
16:58
thriveرشد کردن despiteبا وجود the governmentدولت,
356
1006000
3000
اما همینطور با انعطاف پذیری خارق العاده افرادی که علی رغم شرایط دولت رشد می کنند و نه بدلیل شرایط آن.
17:01
ratherنسبتا than because of it.
357
1009000
2000
اما همینطور با انعطاف پذیری خارق العاده افرادی که علی رغم شرایط دولت رشد می کنند و نه بدلیل شرایط آن.
17:03
I teachتدریس کنید writingنوشتن workshopsکارگاه ها in Lagosلاگوس everyهرکدام summerتابستان,
358
1011000
3000
من هر تابسان در لاگوس کارگاههای آموزش نوشتن را تدریس می کنم. و تعداد افراد متقاضی برایم شگفت انگیز است.
17:06
and it is amazingحیرت آور to me how manyبسیاری people applyدرخواست,
359
1014000
3000
من هر تابسان در لاگوس کارگاههای آموزش نوشتن را تدریس می کنم. و تعداد افراد متقاضی برایم شگفت انگیز است.
17:09
how manyبسیاری people are eagerمشتاق to writeنوشتن,
360
1017000
3000
تعداد افرادی که مشتاق نوشتن هستند، تا اینکه داستانهایی را بگویند.
17:12
to tell storiesداستان ها.
361
1020000
2000
تعداد افرادی که مشتاق نوشتن هستند، تا اینکه داستانهایی را بگویند.
17:14
My Nigerianنیجریه publisherناشر and I have just startedآغاز شده a non-profitغیر انتفاعی
362
1022000
3000
ناشر نیجریه ای من و من به تازگی کاری بدون هدف سودرسانی را شروع کرده ایم که "فارافینا تراست" نامیده شده است.
17:17
calledبه نام Farafinaفارافینا Trustاعتماد,
363
1025000
2000
ناشر نیجریه ای من و من به تازگی کاری بدون هدف سودرسانی را شروع کرده ایم که "فارافینا تراست" نامیده شده است.
17:19
and we have bigبزرگ dreamsرویاها of buildingساختمان librariesکتابخانه ها
364
1027000
3000
ما آرزوهاي بزرگي داريم براي ساختن كتابخانه ها و نوسازی آنهایی که در حال حاضر وجود دارند
17:22
and refurbishingبازسازی librariesکتابخانه ها that alreadyقبلا existوجود دارد
365
1030000
2000
ما آرزوهاي بزرگي داريم براي ساختن كتابخانه ها و نوسازی آنهایی که در حال حاضر وجود دارند
17:24
and providingفراهم آوردن booksکتاب ها for stateحالت schoolsمدارس
366
1032000
3000
و فراهم کردن کتاب های مدارس دولتی که هیچ چیزی در کتابخانه هایشان ندارند،
17:27
that don't have anything in theirخودشان librariesکتابخانه ها,
367
1035000
2000
و فراهم کردن کتاب های مدارس دولتی که هیچ چیزی در کتابخانه هایشان ندارند،
17:29
and alsoهمچنین of organizingسازماندهی lots and lots of workshopsکارگاه ها,
368
1037000
2000
و همچنین سازمان دهی تعداد بسیار بسیار زیادی از کارگاههای آموزشی خواندن و نوشتن،
17:31
in readingخواندن and writingنوشتن,
369
1039000
2000
و همچنین سازمان دهی تعداد بسیار بسیار زیادی از کارگاههای آموزشی خواندن و نوشتن،
17:33
for all the people who are eagerمشتاق to tell our manyبسیاری storiesداستان ها.
370
1041000
3000
برای تمامی افرادی که مشتاقند داستانهای فراوان ما را بیان کنند. داستانها مهم هستند.
17:36
Storiesداستان ها matterموضوع.
371
1044000
2000
برای تمامی افرادی که مشتاقند داستانهای فراوان ما را بیان کنند. داستانها مهم هستند.
17:38
Manyبسیاری storiesداستان ها matterموضوع.
372
1046000
2000
بسیاری از داستانها مهمند. از داستانها برای پایین کشیدن و بیمار کردن استفاده شده است.
17:40
Storiesداستان ها have been used to dispossessدفع کردن and to malignبدبختی,
373
1048000
4000
بسیاری از داستانها مهمند. از داستانها برای پایین کشیدن و بیمار کردن استفاده شده است.
17:44
but storiesداستان ها can alsoهمچنین be used to empowerقدرت دادن and to humanizeانسانی.
374
1052000
4000
اما داستانها همچنین می توانند برای قدرت و انسانیت بخشیدن نیز مورد استفاده قرار گیرند.
17:48
Storiesداستان ها can breakزنگ تفريح the dignityکرامت of a people,
375
1056000
3000
داستانها می توانند شان و منزلت انسانها را خرد کنند.
17:51
but storiesداستان ها can alsoهمچنین repairتعمیر that brokenشکسته شده dignityکرامت.
376
1059000
5000
اما داستانها همچنین می توانند آن شان و منزلت خرد شده را بازسازی کنند.
17:56
The Americanآمریکایی writerنویسنده Aliceآلیس Walkerواکر wroteنوشت this
377
1064000
2000
نویسنده آمریکایی آلیس والکر درباره بستگان جنوبی اش که به شمال نقل مکان کرده بودند اینگونه می نویسد،
17:58
about her Southernجنوب relativesبستگان
378
1066000
2000
نویسنده آمریکایی آلیس والکر درباره بستگان جنوبی اش که به شمال نقل مکان کرده بودند اینگونه می نویسد،
18:00
who had movedنقل مکان کرد to the Northشمال.
379
1068000
2000
نویسنده آمریکایی آلیس والکر درباره بستگان جنوبی اش که به شمال نقل مکان کرده بودند اینگونه می نویسد،
18:02
She introducedمعرفی کرد them to a bookکتاب about
380
1070000
2000
او آنها را در كتابي كه در مورد زندگی گذشته آنها در جنوب است، معرفی می کند.
18:04
the Southernجنوب life that they had left behindپشت:
381
1072000
3000
او آنها را در كتابي كه در مورد زندگی گذشته آنها در جنوب است، معرفی می کند.
18:07
"They satنشسته around, readingخواندن the bookکتاب themselvesخودشان,
382
1075000
4000
آنها دور هم می نشستند، درحالی که خودشان کتاب می خواندند،
18:11
listeningاستماع to me readخواندن the bookکتاب, and a kindنوع of paradiseبهشت was regainedدوباره به دست آورد."
383
1079000
6000
درحالی که به من گوش می دادند تا کتاب بخوانم، و بهشت دیگری بدست می آمد.
18:17
I would like to endپایان with this thought:
384
1085000
3000
علاقمندم که صحبتم را با این تفکر پایان دهم: که زمانی که ما داشتن یک داستان تنها را رد می کنیم،
18:20
That when we rejectرد کنید the singleتنها storyداستان,
385
1088000
3000
علاقمندم که صحبتم را با این تفکر پایان دهم: که زمانی که ما داشتن یک داستان تنها را رد می کنیم،
18:23
when we realizeتحقق بخشیدن that there is never a singleتنها storyداستان
386
1091000
3000
زمانی که درک می کنیم که هیچ گاه یک داستان تنها در مورد یک مکان وجود ندارد،
18:26
about any placeمحل,
387
1094000
2000
زمانی که درک می کنیم که هیچ گاه یک داستان تنها در مورد یک مکان وجود ندارد،
18:28
we regainبه دست آوردن مجدد a kindنوع of paradiseبهشت.
388
1096000
2000
ما بهشت دیگری را بدست می آوریم.
18:30
Thank you.
389
1098000
2000
ممنون.
18:32
(Applauseتشویق و تمجید)
390
1100000
8000
(تشویق حضار)
Translated by Haideh Mokhtari
Reviewed by mahmood rokni

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Chimamanda Ngozi Adichie - Novelist
Inspired by Nigerian history and tragedies all but forgotten by recent generations of westerners, Chimamanda Ngozi Adichie’s novels and stories are jewels in the crown of diasporan literature.

Why you should listen

In Nigeria, Chimamanda Ngozi Adichie's novel Half of a Yellow Sun has helped inspire new, cross-generational communication about the Biafran war. In this and in her other works, she seeks to instill dignity into the finest details of each character, whether poor, middle class or rich, exposing along the way the deep scars of colonialism in the African landscape.

Adichie's newest book, The Thing Around Your Neck, is a brilliant collection of stories about Nigerians struggling to cope with a corrupted context in their home country, and about the Nigerian immigrant experience.

Adichie builds on the literary tradition of Igbo literary giant Chinua Achebe—and when she found out that Achebe liked Half of a Yellow Sun, she says she cried for a whole day. What he said about her rings true: “We do not usually associate wisdom with beginners, but here is a new writer endowed with the gift of ancient storytellers.”

(Photo: Wani Olatunde) 

More profile about the speaker
Chimamanda Ngozi Adichie | Speaker | TED.com