EG 2008
Dan Ariely: Are we in control of our own decisions?
دَن آریلی می‌پرسد، آیا تصمیماتمان تحت کنترل اراده‌مان است؟
Filmed:
Readability: 3.3
6,706,559 views
اقتصاددان متخصص در اقتصاد رفتاری و نویسندهٔ کتاب «به طور قابل پیش‌بینی نامعقول»، دَن آریلی، با استفاده از خطاهای دید کلاسیک و یافته‌های ضد شهودی (و گاه متحیرکنندهٔ) تحقیقاتش نشان می‌دهد که ما آنقدری که فکر می‌کنیم در زمان تصمیم‌گیری معقول نیستیم.
Dan Ariely - Behavioral economist
The dismal science of economics is not as firmly grounded in actual behavior as was once supposed. In "Predictably Irrational," Dan Ariely told us why. Full bio
The dismal science of economics is not as firmly grounded in actual behavior as was once supposed. In "Predictably Irrational," Dan Ariely told us why. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:16
I'll tell you a little bit about irrational behavior.
0
0
3000
کمی دربارهٔ رفتار نامعقول برایتان خواهم گفت.
00:19
Not yours, of course -- other people's.
1
3000
2000
البته که منظورم شماها نیست. بقیهٔ مردم.
00:21
(Laughter)
2
5000
1000
(خنده)
00:22
So after being at MIT for a few years,
3
6000
4000
خب بعد از اینکه برای چند سال در MIT بودم،
00:26
I realized that writing academic papers is not that exciting.
4
10000
4000
فهمیدم که نوشتن مقالات دانشگاهی آن‌قدرها هم هیجان‌انگیز نیست.
00:30
You know, I don't know how many of those you read,
5
14000
2000
می‌دانید، نمی‌دانم چقدرش را می‌خوانید.
00:32
but it's not fun to read and often not fun to write --
6
16000
3000
ولی خواندنشان مفرح نیست و معمولاً نوشتنشان هم مفرح نیست.
00:35
even worse to write.
7
19000
2000
حتی نوشتنش بدتر هم هست.
00:37
So I decided to try and write something more fun.
8
21000
3000
لذا تصمیم گرفتم که چیز مفرح‌تری را تجربه کنم و بنویسم.
00:40
And I came up with an idea that I will write a cookbook.
9
24000
4000
و به این ایده رسیدم که یک کتاب آشپزی بنویسم.
00:44
And the title for my cookbook was going to be
10
28000
2000
و قرار بود عنوانش بشود
00:46
"Dining Without Crumbs: The Art of Eating Over the Sink."
11
30000
3000
«غذا خوردن بدون ریخت و پاش: هنر خوردن سرِ سینک»
00:49
(Laughter)
12
33000
2000
(خنده)
00:51
And it was going to be a look at life through the kitchen.
13
35000
3000
و این قرار بود نگاهی به زندگی از درون آشپزخانه باشد.
00:54
And I was quite excited about this. I was going to talk
14
38000
2000
و من خیلی درباره‌اش هیجان داشتم. می‌خواستم
00:56
a little bit about research, a little bit about the kitchen.
15
40000
3000
کمی دربارهٔ تحقیق بگویم و کمی دربارهٔ آشپزخانه.
00:59
You know, we do so much in the kitchen I thought this would be interesting.
16
43000
3000
می‌دانید، ما خیلی کارها در آشپزخانه می‌کنیم و فکر کردم که این جالب خواهد بود.
01:02
And I wrote a couple of chapters.
17
46000
2000
و من چند فصلی نوشتم.
01:04
And I took it to MIT press and they said,
18
48000
2000
و بردمش به انتشارات MIT و آنها گفتند،
01:06
"Cute, but not for us. Go and find somebody else."
19
50000
4000
«نازه. ولی کار ما نیست. برو یکی دیگر را پیدا کن.»
01:10
I tried other people and everybody said the same thing,
20
54000
2000
از افراد دیگه‌ای هم خواستم ولی همه یک چیز گفتند،
01:12
"Cute. Not for us."
21
56000
3000
«نازه، ولی کار ما نیست.»
01:15
Until somebody said,
22
59000
3000
تا اینکه یک نفر گفت،
01:18
"Look, if you're serious about this,
23
62000
2000
«ببین، اگر در موردش جدی هستی،
01:20
you first have to write a book about your research. You have to publish something,
24
64000
3000
می‌بایست اول یک کتاب در مورد تحقیقاتت بنویسی. تو باید یک چیزی چاپ کنی.
01:23
and then you'll get the opportunity to write something else.
25
67000
2000
و آنوقت فرصت نوشتن چیزهای دیگر را پیدا خواهی کرد.
01:25
If you really want to do it you have to do it."
26
69000
2000
اگر واقعاً می‌خواهی، مجبوری این کار را انجام بدی.»
01:27
So I said, "You know, I really don't want to write about my research.
27
71000
3000
و من گفتم، «می‌دانی، من واقعاً نمی‌خواهم در مورد تحقیقاتم بنویسم.
01:30
I do this all day long. I want to write something else.
28
74000
2000
من تمام طول روز این کار را می‌کنم. می‌خواهم چیز دیگری بنویسم.
01:32
Something a bit more free, less constrained."
29
76000
3000
یک چیز کمی آزادتر، کمتر تحمیلی.»
01:35
And this person was very forceful and said,
30
79000
3000
و این شخص خیلی مؤکد بود و گفت،
01:38
"Look. That's the only way you'll ever do it."
31
82000
2000
«ببین، این تنها راهش است که تو بتوانی آن را انجام بدی.»
01:40
So I said, "Okay, if I have to do it -- "
32
84000
3000
پس من گفتم، «اگر مجبور هستم که انجامش بدم، قبول»
01:43
I had a sabbatical. I said, "I'll write about my research
33
87000
3000
من یک فرصت مطالعاتی داشتم. لذا گفتم، «اگر راه دیگری نیست،
01:46
if there is no other way. And then I'll get to do my cookbook."
34
90000
2000
درباره تحقیقاتم می‌نویسم. و بعدش به کتاب آشپزیم می‌رسم.»
01:48
So I wrote a book on my research.
35
92000
3000
بدین ترتیب کتابی در مورد تحقیقاتم نوشتم.
01:51
And it turned out to be quite fun in two ways.
36
95000
3000
و معلوم شد که خیلی هم مفرح بود. به دو طریق؛
01:54
First of all, I enjoyed writing.
37
98000
3000
اول از همه از نوشتن لذت بردم.
01:57
But the more interesting thing was that
38
101000
2000
ولی جالب‌تر این بود که
01:59
I started learning from people.
39
103000
2000
من شروع کردم به یاد گرفتن از مردم.
02:01
It's a fantastic time to write,
40
105000
2000
زمان فوق‌العاده‌ای برای نوشتن است.
02:03
because there is so much feedback you can get from people.
41
107000
2000
چرا که بازخورد فراوانی می‌توانید از مردم بگیرید.
02:05
People write me about their personal experience,
42
109000
3000
مردم برایم از تجربیات شخصی‌شان می‌نویسند،
02:08
and about their examples, and what they disagree,
43
112000
2000
و دربارهٔ مثال‌هایشان، و آنچه با آن مخالفند،
02:10
and nuances.
44
114000
2000
و نکات دقیق و ظریف.
02:12
And even being here -- I mean the last few days,
45
116000
2000
و حتی اینجا. منظورم چند روز اخیر است،
02:14
I've known really heights of obsessive behavior
46
118000
3000
با اوج رفتارهای وسواسی آشنا شدم که
02:17
I never thought about.
47
121000
2000
فکرش را هرگز نمی‌کردم.
02:19
(Laughter)
48
123000
1000
(خنده)
02:20
Which I think is just fascinating.
49
124000
2000
که فکر می‌کنم مجذوب کنندست.
02:22
I will tell you a little bit about irrational behavior.
50
126000
3000
کمی دربارهٔ رفتار نامعقول برایتان خواهم گفت.
02:25
And I want to start by giving you some examples of visual illusion
51
129000
3000
و می‌خواهم با مثال‌هایی از خطای دید شروع کنم
02:28
as a metaphor for rationality.
52
132000
2000
به عنوان تشبیهی برای عقلانیت.
02:30
So think about these two tables.
53
134000
2000
دربارهٔ این دو میز بیاندیشید.
02:32
And you must have seen this illusion.
54
136000
2000
می‌بایست این خطا را ببینید.
02:34
If I asked you what's longer, the vertical line on the table on the left,
55
138000
3000
اگر ازتان بپرسم کدام بلندتر است، خط عمودی روی میز چپی،
02:37
or the horizontal line on the table on the right?
56
141000
3000
یا خط افقی روی میز راستی؟
02:40
Which one seems longer?
57
144000
3000
کدام به نظر بلندتر می‌آید؟
02:43
Can anybody see anything but the left one being longer?
58
147000
3000
آیا کسی می‌تواند چیزی غیر از اینکه چپی بلندتر است ببیند؟
02:46
No, right? It's impossible.
59
150000
2000
نه، قبول؟ غیرممکن است.
02:48
But the nice thing about visual illusion is we can easily demonstrate mistakes.
60
152000
3000
اما چیز جالب در مورد خطای دید این است که ما می‌توانیم اشتباهات را به راحتی نشان دهیم.
02:51
So I can put some lines on; it doesn't help.
61
155000
3000
لذا خطوطی را اضافه می‌کنم. کمکی نمی‌کنند.
02:54
I can animate the lines.
62
158000
2000
می‌توانم خط‌ها را به حرکت بندازم.
02:56
And to the extent you believe I didn't shrink the lines,
63
160000
2000
و تا جایی که من را باور کنید که خطوط را کوچک نکردم،
02:58
which I didn't, I've proven to you that your eyes were deceiving you.
64
162000
5000
که نکردم، من بهتان اثبات کرده‌ام که چشم‌هایتان فریبتان می‌داد.
03:03
Now, the interesting thing about this
65
167000
2000
حالا، نکته جالب در موردش اینست
03:05
is when I take the lines away,
66
169000
2000
که وقتی خط‌ها را حذف می‌کنم،
03:07
it's as if you haven't learned anything in the last minute.
67
171000
2000
مثل اینست که چیزی در این دقیقه آخر یاد نگرفته‌اید.
03:09
(Laughter)
68
173000
3000
(خنده)
03:12
You can't look at this and say, "Okay now I see reality as it is."
69
176000
3000
شما نمی‌توانید نگاهش کنید و بگویید، «خب حالا واقعیت را آنطوری که هست می‌بینم.»
03:15
Right? It's impossible to overcome this
70
179000
2000
قبول؟ ناممکن است که بر این حس
03:17
sense that this is indeed longer.
71
181000
3000
که به وضوح بلندتر است غلبه پیدا کنید.
03:20
Our intuition is really fooling us in a repeatable, predictable, consistent way.
72
184000
3000
غریزهٔ ما دارد به طور مکرر، قابل پیش‌بینی و استوار ما را می‌فریبد.
03:23
And there is almost nothing we can do about it,
73
187000
3000
و تقریباً کاری در موردش نمی‌توانیم بکنیم.
03:26
aside from taking a ruler and starting to measure it.
74
190000
3000
به جز گرفتن یک خط‌کش و شروع به اندازه‌گیری آن.
03:29
Here is another one -- this is one of my favorite illusions.
75
193000
3000
یک نمونه دیگر. این یکی از خطاهای مورد علاقه من است.
03:32
What do you see the color that top arrow is pointing to?
76
196000
3000
رنگی که کمان بالایی به آن اشاره می‌کند را چه می‌بینید؟
03:35
Brown. Thank you.
77
199000
2000
قهوه‌ای، ممنون.
03:37
The bottom one? Yellow.
78
201000
2000
پایینی؟ زرد.
03:39
Turns out they're identical.
79
203000
2000
معلوم می‌شود که آنها یکی هستند.
03:41
Can anybody see them as identical?
80
205000
2000
آیا کسی می‌تواند آنها را عین هم ببیند؟
03:43
Very very hard.
81
207000
2000
خیلی خیلی سخت.
03:45
I can cover the rest of the cube up.
82
209000
2000
من می‌توانم بقیه مکعب را بپوشانم.
03:47
And if I cover the rest of the cube you can see that they are identical.
83
211000
3000
و اگر بقیه مکعب را بپوشانم، می‌توانید ببینید که یکی هستند.
03:50
And if you don't believe me you can get the slide later
84
214000
2000
و اگر مرا باور ندارید، می‌توانید اسلایدها را بعداً بگیرید
03:52
and do some arts and crafts and see that they're identical.
85
216000
3000
و کمی ور بروید و ببینید که یکی هستند.
03:55
But again it's the same story
86
219000
2000
اما باز همان داستان است
03:57
that if we take the background away,
87
221000
2000
که اگر پشت صحنه را کنار بزنیم،
03:59
the illusion comes back. Right.
88
223000
2000
وهم برمی‌گردد. درست.
04:01
There is no way for us not to see this illusion.
89
225000
3000
هیچ راهی برایمان نیست که این وهم را نبینیم.
04:04
I guess maybe if you're colorblind I don't think you can see that.
90
228000
3000
حدس می‌زنم اگر کوررنگ باشید فکر نکنم بتوانید آن را ببینید.
04:07
I want you to think about illusion as a metaphor.
91
231000
3000
می‌خواهم که در مورد خطای دید به عنوان یک تشبیه فکر کنید.
04:10
Vision is one of the best things we do.
92
234000
2000
بینایی یکی از بهترین کار‌هایی است که ما می‌کنیم.
04:12
We have a huge part of our brain dedicated to vision --
93
236000
2000
قسمت عظیمی از مغزمان به بینایی اختصاص دارد.
04:14
bigger than dedicated to anything else.
94
238000
2000
بزرگتر از اختصاص داده شده‌ها به چیزهای دیگر
04:16
We do more vision more hours of the day than we do anything else.
95
240000
4000
ما از هر کاری بیشتر و در طی ساعات بیشتری از روز از بینایی استفاده می‌کنیم.
04:20
And we are evolutionarily designed to do vision.
96
244000
2000
و ما به طور فرگشتی طراحی شده ایم که ببینیم.
04:22
And if we have these predictable repeatable mistakes in vision,
97
246000
3000
و اگر ما این اشتباهات تکرارشونده و قابل پیش‌بینی را در بینایی داریم،
04:25
which we're so good at,
98
249000
2000
که در آن خیلی هم خوب هستیم،
04:27
what's the chance that we don't make even more mistakes
99
251000
2000
چقدر احتمالش هست که حتی اشتباهات بیشتری در
04:29
in something we're not as good at --
100
253000
2000
چیزی که به آن خوبی بر آن مسلط نیستیم داشته باشیم.
04:31
for example, financial decision making:
101
255000
2000
برای مثال، تصمیم‌گیری مالی.
04:33
(Laughter)
102
257000
2000
(خنده)
04:35
something we don't have an evolutionary reason to do,
103
259000
2000
چیزی که دلیل فرگشتی برایش نداریم.
04:37
we don't have a specialized part of the brain,
104
261000
2000
ما یک بخش خاص در مغز برایش نداریم،
04:39
and we don't do that many hours of the day.
105
263000
2000
و ساعات زیادی از روز را به آن نمی‌پردازیم.
04:41
And the argument is in those cases
106
265000
3000
و استدلالی که در آن موارد هست
04:44
it might be the issue that we actually make many more mistakes
107
268000
4000
اینست که ممکن است در واقع خیلی بیشتر اشتباه می‌کنیم.
04:48
and, worse, not have an easy way to see them.
108
272000
3000
و بدتر از آن، هیچ راه ساده‌ای برای دیدنشان نداریم.
04:51
Because in visual illusions we can easily demonstrate the mistakes;
109
275000
3000
چرا که در خطای دید می‌توانیم به راحتی اشتباهات را نشان دهیم.
04:54
in cognitive illusion it's much, much harder
110
278000
2000
در خطای ذهنی خیلی خیلی سخت‌تر است که
04:56
to demonstrate to people the mistakes.
111
280000
2000
اشتباهات را به مردم نشان دهیم.
04:58
So I want to show you some cognitive illusions,
112
282000
3000
لذا می‌خوام به شما چند خطای ذهنی نشان دهم،
05:01
or decision-making illusions, in the same way.
113
285000
3000
یا خطای تصمیم‌گیری، به همان طریق.
05:04
And this is one of my favorite plots in social sciences.
114
288000
3000
و این یکی از نمودارهای مورد علاقه‌ام در علوم اجتماعی است.
05:07
It's from a paper by Johnson and Goldstein.
115
291000
4000
این از مقاله‌ای از جانسون و گولدئِستین گرفته شده است.
05:11
And it basically shows
116
295000
2000
و به سادگی درصد
05:13
the percentage of people who indicated
117
297000
2000
مردمی که مشخص کرده‌اند که
05:15
they would be interested in giving their organs to donation.
118
299000
4000
به اهدای عضو تمایل دارند را نشان می‌دهد.
05:19
And these are different countries in Europe. And you basically
119
303000
2000
و این‌ها کشورهای مختلف اروپایی هستند. و شما به سادگی
05:21
see two types of countries:
120
305000
2000
دو نوع از کشورها را می‌بینید.
05:23
countries on the right, that seem to be giving a lot;
121
307000
2000
کشورهای طرف راست که به نظر بسیار اهداکننده هستند.
05:25
and countries on the left that seem to giving very little,
122
309000
3000
و کشورهای طرف چپ که به نظر خیلی کم اهداکننده هستند.
05:28
or much less.
123
312000
2000
یا خیلی کمتر.
05:30
The question is, why? Why do some countries give a lot
124
314000
2000
سؤال این است که، چرا؟ چرا بعضی از کشورها خیلی اهدا می‌کنند
05:32
and some countries give a little?
125
316000
2000
و بعضی از کشورها یک کم؟
05:34
When you ask people this question,
126
318000
2000
وقتی از مردم این سؤال را می‌پرسید،
05:36
they usually think that it has to be something about culture.
127
320000
2000
معمولاً فکر می‌کنند یک ربطی به فرهنگ دارد.
05:38
Right? How much do you care about people?
128
322000
2000
درست؟ چقدر برایتان مردم مهم هستند؟
05:40
Giving your organs to somebody else
129
324000
2000
دادن یک عضو به یک نفر دیگر
05:42
is probably about how much you care about society, how linked you are.
130
326000
3000
احتمالاً مربوط به این است که چقدر برایتان جامعه مهم است، چقدر مرتبط هستید.
05:45
Or maybe it is about religion.
131
329000
2000
یا شایدم مربوط به مذهب است.
05:47
But, if you look at this plot,
132
331000
2000
ولی اگر به این نمودار بنگرید
05:49
you can see that countries that we think about as very similar
133
333000
3000
کشورهایی که ما فکر می‌کنیم به هم خیلی شبیه هستند
05:52
actually exhibit very different behavior.
134
336000
3000
در واقع رفتار بسیار متفاوتی به نمایش می‌گذارند.
05:55
For example, Sweden is all the way on the right,
135
339000
2000
برای مثال، سوئد در انتهای راست است.
05:57
and Denmark, that we think is culturally very similar,
136
341000
3000
و دانمارک که فکر می‌کنیم از نظر فرهنگی بسیار شبیه است
06:00
is all the way on the left.
137
344000
2000
در انتهای چپ است.
06:02
Germany is on the left. And Austria is on the right.
138
346000
4000
آلمان در طرف چپ است. و اتریش در طرف راست است.
06:06
The Netherlands is on the left. And Belgium is on the right.
139
350000
3000
هلند در طرف چپ است. و بلژیک در طرف راست است.
06:09
And finally, depending on your particular version
140
353000
3000
و در نهایت، بستگی به تفسیر خاصتان
06:12
of European similarity,
141
356000
2000
از شباهت‌های اروپایی‌ها،
06:14
you can think about the U.K and France as either similar culturally or not.
142
358000
5000
ممکن است بریتانیا و فرانسه را از نظر فرهنگی مشابه بدانید و یا ندانید.
06:19
But it turns out that from organ donation they are very different.
143
363000
4000
اما از نظر اهدای اعضا معلوم می‌شود که خیلی متفاوت هستند.
06:23
By the way, the Netherlands is an interesting story.
144
367000
2000
در ضمن، هلند داستان جالبی دارد.
06:25
You see the Netherlands is kind of the biggest of the small group.
145
369000
5000
می‌بینید که هلند به نوعی بزرگترینِ گروه کوچک‌هاست.
06:30
Turns out that they got to 28 percent
146
374000
3000
مشخص می‌شود که آنها ۲۸٪ را
06:33
after mailing every household in the country a letter
147
377000
3000
پس از فرستادن یک نامه به هر خانواده در کشور بدست آورده‌اند
06:36
begging people to join this organ donation program.
148
380000
3000
که در آن به مردم التماس کرده بودند که به برنامهٔ اهدای عضو بپیوندند.
06:39
You know the expression, "Begging only gets you so far"?
149
383000
3000
شما با این عبارت آشنایید، «التماس کردن تا یه حدی جواب می‌دهد.»
06:42
It's 28 percent in organ donation.
150
386000
3000
برای اهدای عضو ۲۸٪ است.
06:45
(Laughter)
151
389000
2000
(خنده)
06:47
But whatever the countries on the right are doing
152
391000
2000
اما هر چه که کشورهای طرف راست می‌کنند
06:49
they are doing a much better job than begging.
153
393000
2000
آنها کار خیلی بهتری از التماس می‌کنند.
06:51
So what are they doing?
154
395000
2000
خب چه کار می‌کنند؟
06:53
Turns out the secret has to do with a form at the DMV.
155
397000
3000
مشخص می‌شود که این راز یک ربطی به فرم راهنمایی و رانندگی دارد.
06:56
And here is the story.
156
400000
2000
و داستان از این قرار است.
06:58
The countries on the left have a form at the DMV
157
402000
2000
فرم راهنمایی و رانندگی در کشورهای طرف چپ
07:00
that looks something like this.
158
404000
2000
چیزی شبیه به این است.
07:02
Check the box below if you want to participate
159
406000
2000
مربع را علامت بزنید اگر که می‌خواهید در
07:04
in the organ donor program.
160
408000
2000
برنامهٔ اهدای عضو شرکت کنید.
07:06
And what happens?
161
410000
2000
و چه اتفاقی می‌افتد؟
07:08
People don't check, and they don't join.
162
412000
3000
مردم علامت نمی‌زنند و نمی‌پیوندند.
07:11
The countries on the right, the ones that give a lot,
163
415000
2000
کشورهای طرف راست، که زیاد اهدا می‌کنند،
07:13
have a slightly different form.
164
417000
2000
فرمی با تفاوتی کوچک دارند.
07:15
It says check the box below if you don't want to participate.
165
419000
3000
می‌گوید مربع را علامت بزنید اگر که نمی‌خواهید شرکت کنید.
07:18
Interestingly enough, when people get this,
166
422000
2000
به طرز جالبی، وقتی مردم این را می‌گیرند،
07:20
they again don't check -- but now they join.
167
424000
3000
دوباره علامتش نمی‌زندد. اما اینبار می‌پیوندند.
07:23
(Laughter)
168
427000
3000
(خنده)
07:26
Now think about what this means.
169
430000
3000
حالا درباره اینکه این چه معنی‌ای می‌دهد فکر کنید.
07:29
We wake up in the morning and we feel we make decisions.
170
433000
4000
ما صبح از خواب پا می‌شویم و احساس می‌کنیم که تصمیم‌گیری می‌کنیم.
07:33
We wake up in the morning and we open the closet
171
437000
2000
ما صبح از خواب پا می‌شویم و کمد را باز می‌کنیم.
07:35
and we feel that we decide what to wear.
172
439000
2000
و احساس می‌کنیم که انتخاب می‌کنیم چه بپوشیم.
07:37
And we open the refrigerator and we feel that we decide what to eat.
173
441000
3000
و ما یخچال را باز می‌کنیم. و احساس می‌کنیم که انتخاب می‌کنیم چه بخوریم.
07:40
What this is actually saying is that
174
444000
2000
چیزی که این در واقع می‌گوید این است که
07:42
much of these decisions are not residing within us.
175
446000
2000
بسیاری از این تصمیم‌گیری‌ها خواست درونی ما نیست.
07:44
They are residing in the person who is designing that form.
176
448000
3000
آنها خواست درونی شخصی است که آن فرم را طراحی می‌کند.
07:47
When you walk into the DMV,
177
451000
3000
وقتی که به راهنمایی و رانندگی قدم می‌گذارید،
07:50
the person who designed the form will have a huge influence
178
454000
2000
شخصی که فرم را طراحی کرده تأثیر عظیمی در
07:52
on what you'll end up doing.
179
456000
2000
آنچه شما به سرانجام می‌رسانید دارد.
07:54
Now it's also very hard to intuit these results. Think about it for yourself.
180
458000
4000
حالا درک شهودی این نتایج هم خیلی برای ما سخت است. درباره اش برای خودتان بیاندیشید.
07:58
How many of you believe
181
462000
2000
چند نفر از شما باور دارد
08:00
that if you went to renew your license tomorrow,
182
464000
2000
که اگر فردا برای تمدید گواهینامه‌تان رفتید،
08:02
and you went to the DMV,
183
466000
2000
و به راهنمایی و رانندگی مراجعه کردید،
08:04
and you would encounter one of these forms,
184
468000
2000
و به یکی از این دو فرم برخوردید،
08:06
that it would actually change your own behavior?
185
470000
3000
این به واقع رفتار خودتان را تغییر دهد؟
08:09
Very, very hard to think that you will influence us.
186
473000
2000
بسی بسی سخت است که تصور کنیم این ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
08:11
We can say, "Oh, these funny Europeans, of course it would influence them."
187
475000
2000
می‌توانیم بگوییم، «اوه، این اروپایی‌های شاد. البته که روی آنها تأثیر می‌گذارد.»
08:13
But when it comes to us,
188
477000
3000
ولی وقتی به ما می‌رسد
08:16
we have such a feeling that we are at the driver's seat,
189
480000
2000
به ما این حس را می‌دهد که در صندلی راننده نشسته‌ایم،
08:18
we have such a feeling that we are in control,
190
482000
2000
ما این حس را داریم که کنترل در دستمان است،
08:20
and we are making the decision,
191
484000
2000
و ما هستیم که تصمیم می‌گیریم،
08:22
that it's very hard to even accept
192
486000
2000
این خیلی سخت است که حتی این ایده را بپذیریم
08:24
the idea that we actually have
193
488000
2000
که ما در واقع وهمی از
08:26
an illusion of making a decision, rather than an actual decision.
194
490000
4000
تصمیم‌گیری داریم و نه تصمیم گیری واقعی.
08:30
Now, you might say,
195
494000
2000
حالا، ممکن است بگویید.
08:32
"These are decisions we don't care about."
196
496000
3000
«این‌ها تصمیماتی هستند که ما بهشان توجه نمی‌کنیم.»
08:35
In fact, by definition, these are decisions
197
499000
2000
در واقع، طبق تعریف، این تصمیم‌گیری
08:37
about something that will happen to us after we die.
198
501000
2000
درباره چیزی است که پس از مرگ برای ما رخ می‌دهد.
08:39
How could we care about something less
199
503000
3000
چگونه ممکن است چیزی برای ما کمتر از
08:42
than something that happens after we die?
200
506000
2000
چیزی که پس از مرگمان اتفاق می‌افتد مهم باشد؟
08:44
So a standard economist, someone who believes in rationality,
201
508000
3000
لذا یک اقتصاددان استاندارد، کسی که به معقولیت معتقد است،
08:47
would say, "You know what? The cost of lifting the pencil
202
511000
3000
می‌گوید، «هزینه بلند کردن مداد
08:50
and marking a V is higher than the possible
203
514000
2000
و کشیدن یک تیک بیش از فایدهٔ محتملِ
08:52
benefit of the decision,
204
516000
2000
این تصمیم‌گیری است.»
08:54
so that's why we get this effect."
205
518000
2000
و این دلیل اینست که چرا اینگونه تأثیر می‌گیریم.
08:56
But, in fact, it's not because it's easy.
206
520000
3000
اما، در واقع، این به دلیل آسانی‌اش نیست.
08:59
It's not because it's trivial. It's not because we don't care.
207
523000
3000
این به دلیل بدیهی بودنش نیست. این به دلیل عدم مهم بودن برای ما نیست.
09:02
It's the opposite. It's because we care.
208
526000
3000
بر عکس است. به این دلیل است که برایمان مهم است.
09:05
It's difficult and it's complex.
209
529000
2000
سخت است و پیچیده.
09:07
And it's so complex that we don't know what to do.
210
531000
2000
و آنقدر پیچیده است که نمی‌دانیم باید چه کار کنیم.
09:09
And because we have no idea what to do
211
533000
2000
و از آنجا که تصوری از اینکه چه بکنیم نداریم
09:11
we just pick whatever it was that was chosen for us.
212
535000
4000
همانی را که برایمان انتخاب کرده‌اند را می‌گزینیم.
09:15
I'll give you one more example for this.
213
539000
2000
یک مثال دیگر از این برایتان بگویم.
09:17
This is from a paper by Redelmeier and Schaefer.
214
541000
3000
این از مقاله‌ای است از رِدِلمیر و شِیفر.
09:20
And they said, "Well, this effect also happens to experts,
215
544000
3000
و آنها می‌گویند، «این تأثیر برای متخصص‌ها هم پیش می‌آید،
09:23
people who are well-paid, experts in their decisions,
216
547000
3000
آدم‌های با درآمد بالا، متخصص‌ها در تصمیم‌گیری‌هاشان،
09:26
do it a lot."
217
550000
2000
این کار را زیاد می‌کنند.»
09:28
And they basically took a group of physicians.
218
552000
2000
و آنها یک گروه از پزشکان را گرفتند.
09:30
And they presented to them a case study of a patient.
219
554000
2000
و به آنها یک مورد مطالعه‌ای از یک بیمار ارائه کردند.
09:32
Here is a patient. He is a 67-year-old farmer.
220
556000
4000
این بیمار است. او یک پیرمرد کشاورز ۶۷ ساله است.
09:36
He's been suffering from a right hip pain for a while.
221
560000
2000
او مدتی است که از دردی در کفل راستش رنج می‌برد.
09:38
And then they said to the physician,
222
562000
2000
و آنها به پزشکان گفتند که،
09:40
"You decided a few weeks ago
223
564000
2000
«شما چند هفته پیش به این نتیجه رسیدید که
09:42
that nothing is working for this patient.
224
566000
2000
هیچ چیز برای این بیمار کارساز نیست.
09:44
All these medications, nothing seems to be working.
225
568000
2000
همهٔ داروها، هیچ کدام به نظر کارساز نبوده است.
09:46
So you refer the patient to hip replacement therapy.
226
570000
3000
لذا شما مریض را به درمان از طریق جایگزین کردن کفل ارجاع دادید.
09:49
Hip replacement. Okay?"
227
573000
2000
جایگزینی کفل، درست؟»
09:51
So the patient is on a path to have his hip replaced.
228
575000
3000
لذا مریض در راه جایگزینی کفلش است.
09:54
And then they said to half the physicians, they said,
229
578000
2000
و آنگاه به نیمی از پزشکان گفتند که،
09:56
"Yesterday you reviewed the patient's case
230
580000
2000
«دیروز شما مورد بیمار را بازبینی کردید
09:58
and you realized that you forgot to try one medication.
231
582000
3000
و فهمیدید که یک دارو را فراموش کرده‌اید.
10:01
You did not try ibuprofen.
232
585000
3000
شما ایبوپروفن را تست نکردید.
10:04
What do you do? Do you pull the patient back and try ibuprofen?
233
588000
3000
چه می‌کنید؟ آیا بیمار را بر می‌گردانید و ایبوپروفن را تست می‌کنید؟
10:07
Or do you let them go and have hip replacement?"
234
591000
3000
و یا می‌گذارید که برود و کفلش را جایگزین کند؟»
10:10
Well the good news is that most physicians in this case
235
594000
2000
خبر خوب این است که اکثر پزشکان در این مورد
10:12
decided to pull the patient and try the ibuprofen.
236
596000
3000
تصمیم گرفتند که مریض را برگردانند و ایبوپروفن را تست کنند.
10:15
Very good for the physicians.
237
599000
2000
خوشا به حال این پزشکان.
10:17
The other group of the physicians, they said,
238
601000
2000
به گروه دیگر پزشکان گفتند که،
10:19
"Yesterday when you reviewed the case
239
603000
2000
«دیروز شما مورد بیمار را بازبینی کردید
10:21
you discovered there were two medications you didn't try out yet,
240
605000
2000
و یافتید که دو تا دارو را هنوز تست نکردید،
10:23
ibuprofen and piroxicam."
241
607000
3000
ایبوپروفن و پیروکسیکام.»
10:26
And they said, "You have two medications you didn't try out yet. What do you do?
242
610000
3000
و گفتند که، «شما دو تا دارو دارید که تست نکرده‌اید، چه می‌کنید؟
10:29
You let them go. Or you pull them back.
243
613000
2000
آیا می‌گذارید که برود یا برشان می‌گردانید.
10:31
And if you pull them back do you try ibuprofen or piroxicam? Which one?"
244
615000
3000
و اگر برشان می‌گردانید، آیا ایبوپروفن را تست می‌کنید و یا پیروکسیکام؟ کدامشان را؟»
10:34
Now think of it. This decision
245
618000
2000
حالا بهش فکر کنید. در این تصمیم‌گیری
10:36
makes it as easy to let the patient continue with hip replacement.
246
620000
3000
گذاشتن اینکه بیمار به جایگزینی کفل ادامه دهد به همان آسانی است.
10:39
But pulling them back, all of the sudden becomes more complex.
247
623000
3000
اما برگرداندن آنها ناگهان پیچیده‌تر می‌شود.
10:42
There is one more decision.
248
626000
2000
حالا یک تصمیم‌گیری دیگر هم هست.
10:44
What happens now?
249
628000
2000
حالا چه اتفاقی می‌افتد؟
10:46
Majority of the physicians now choose to let the patient go
250
630000
3000
اکثریت این پزشکان این بار می‌گذارند که بیمار برود
10:49
to hip replacement.
251
633000
2000
به جایگزینی کفل.
10:51
I hope this worries you, by the way --
252
635000
2000
ضمناً، امیدوارم نگرانتان کرده باشد --
10:53
(Laughter)
253
637000
1000
(خنده)
10:54
when you go to see your physician.
254
638000
2000
وقتی که می‌روید پیش پزشکتان.
10:56
The thing is is that no physician would ever say,
255
640000
3000
مسئله اینجاست که هیچ پزشکی هیچگاه نخواهد گفت،
10:59
"Piroxicam, ibuprofen, hip replacement.
256
643000
2000
«پیروکسیکام، ایبوپروفن، جایگزینی کفل.
11:01
Let's go for hip replacement."
257
645000
2000
برویم سراغ جایگزینی کفل.»
11:03
But the moment you set this as the default
258
647000
3000
ولی وقتی آنرا گزینهٔ پیش‌فرض کردید
11:06
it has a huge power over whatever people end up doing.
259
650000
4000
این تأثیر عظیمی دارد در آنچه مردم بهش می‌رسند.
11:10
I'll give you a couple of more examples on irrational decision-making.
260
654000
3000
چند مثال دیگر از تصمیم‌گیری نامعقول بهتان خواهم داد.
11:13
Imagine I give you a choice.
261
657000
2000
فرض کنید که به شما یک انتخاب بدهم.
11:15
Do you want to go for a weekend to Rome?
262
659000
2000
برای آخر هفته می‌خواهید به رُم بروید؟
11:17
All expenses paid:
263
661000
2000
همهٔ هزینه‌ها پرداخت شده،
11:19
hotel, transportation, food, breakfast,
264
663000
2000
هتل، حمل و نقل، غذا، صبحانه،
11:21
a continental breakfast, everything.
265
665000
2000
یک صبحانهٔ رنگارنگ، همه چی.
11:23
Or a weekend in Paris?
266
667000
2000
یا یک آخر هفته در پاریس؟
11:25
Now, a weekend in Paris, a weekend in Rome, these are different things;
267
669000
3000
حالا، آخر هفته‌ای در پاریس، آخر هفته‌ای در رم، این‌ها دو چیز متفاوتند.
11:28
they have different food, different culture, different art.
268
672000
2000
آنها غذای متفاوت، فرهنگ متفاوت و هنر متفاوت دارند.
11:30
Now imagine I added a choice to the set
269
674000
2000
حالا فرض کنید من یک گزینه به مجموعه اضافه کنم
11:32
that nobody wanted.
270
676000
2000
که هیچ کس نمی‌خواهدش.
11:34
Imagine I said, "A weekend in Rome,
271
678000
2000
فرض کنید گفته باشم، «آخر هفته‌ای در رم،
11:36
a weekend in Paris, or having your car stolen?"
272
680000
3000
آخر هفته‌ای در پاریس، یا اینکه ماشینتان دزدیده شود؟»
11:39
(Laughter)
273
683000
3000
(خنده)
11:42
It's a funny idea, because why would having your car stolen,
274
686000
3000
این ایدهٔ خنده‌داری است. چرا دزدیده شدن ماشینتان،
11:45
in this set, influence anything?
275
689000
2000
در این مجموعه، باید روی چیزی تأثیر بگذارد؟
11:47
(Laughter)
276
691000
2000
(خنده)
11:49
But what if the option to have your car stolen
277
693000
3000
اما چه می‌شود اگر گزینه دزدیده شدن ماشینتان
11:52
was not exactly like this.
278
696000
2000
دقیقاً اینطوری نبود.
11:54
What if it was a trip to Rome, all expenses paid,
279
698000
2000
چه می‌شود اگر این بود: سفر به رم، همهٔ هزینه‌ها پرداخت شده،
11:56
transportation, breakfast,
280
700000
2000
حمل و نقل، صبحانه،
11:58
but doesn't include coffee in the morning.
281
702000
3000
ولی قهوه در صبح را شامل نمی‌شد.
12:01
If you want coffee you have to pay for it yourself. It's two euros 50.
282
705000
3000
اگر قهوه می‌خواهید باید خودتان پولش را بپردازید. دو و نیم یورو است.
12:04
Now in some ways,
283
708000
3000
حالا به طریقی،
12:07
given that you can have Rome with coffee,
284
711000
2000
با دانستن اینکه شما می‌توانید رم با قهوه داشته باشید،
12:09
why would you possibly want Rome without coffee?
285
713000
3000
چرا ممکن است رم بدون قهوه بخواهید؟
12:12
It's like having your car stolen. It's an inferior option.
286
716000
3000
این مثل اینست که ماشین شما دزدیده شود. یک گزینه فرعی است.
12:15
But guess what happened. The moment you add Rome without coffee,
287
719000
2000
ولی حدس بزنید چه اتفاقی افتاد. لحظه‌ای که رم بدون قهوه اضافه شد،
12:17
Rome with coffee becomes more popular. And people choose it.
288
721000
5000
رم با قهوه محبوبیتش افزایش یافت. و مردم انتخابش کردند.
12:22
The fact that you have Rome without coffee
289
726000
3000
این حقیقت که شما رم بدون قهوه دارید
12:25
makes Rome with coffee look superior,
290
729000
2000
رم با قهوه را ممتاز می‌نماید.
12:27
and not just to Rome without coffee -- even superior to Paris.
291
731000
3000
و نه فقط نسبت به رم بدون قهوه، حتی ممتاز نسبت به پاریس.
12:30
(Laughter)
292
734000
4000
(خنده)
12:34
Here are two examples of this principle.
293
738000
2000
اینجا دو مثال این اصل هست.
12:36
This was an ad from The Economist a few years ago
294
740000
3000
این چند سال پیش تبلیغی از اکونومیست بود.
12:39
that gave us three choices.
295
743000
2000
که به ما سه گزینه داد.
12:41
An online subscription for 59 dollars.
296
745000
3000
یک اشتراک آنلاین در ازای ۵۹ دلار.
12:44
A print subscription for 125.
297
748000
4000
یک اشتراک چاپی در ازای ۱۲۵ تا.
12:48
Or you could get both for 125.
298
752000
2000
و یا می‌توانید هر دو را در ازای ۱۲۵ تا بگیرید.
12:50
(Laughter)
299
754000
2000
(خنده)
12:52
Now I looked at this and I called up The Economist.
300
756000
2000
حالا من این را دیدم و با اکونومیست تماس گرفتم.
12:54
And I tried to figure out what were they thinking.
301
758000
3000
و تلاش کردم که بفهمم چه فکری می‌کردند.
12:57
And they passed me from one person to another to another,
302
761000
3000
و آنها مرا از یک نفر به نفری دیگر پاس دادند.
13:00
until eventually I got to a person who was in charge of the website.
303
764000
4000
تا نهایتاً به شخصی رسیدم که مسئول وبگاه بود.
13:04
And I called them up. And they went to check what was going on.
304
768000
3000
و باهاشان تماس گرفتم. و آنها رفتند که بررسی کنند چه اتفاقی داشت می‌افتاد.
13:07
The next thing I know, the ad is gone. And no explanation.
305
771000
4000
چیز بعدی‌ای که می‌دانم، حذف تبلیغ بدون هیچ توضیحی بود.
13:11
So I decided to do the experiment
306
775000
2000
لذا تصمیم گرفتم که آزمایشی که دوست داشتم اکونومیست
13:13
that I would have loved The Economist to do with me.
307
777000
3000
با من بکند را خودم بکنم.
13:16
I took this and I gave it to 100 MIT students.
308
780000
2000
من این را گرفتم و به ۱۰۰ دانشجوی MIT دادم.
13:18
I said, "What would you choose?"
309
782000
2000
گفتم، «کدام را انتخاب می‌کنید؟»
13:20
These are the market share. Most people wanted the combo deal.
310
784000
4000
این‌ها توزیع بازار است. اکثر مردم گزینه ترکیبی را خواستند.
13:24
Thankfully nobody wanted the dominated option.
311
788000
2000
خوشبختانه هیچ کس تحکیمی را نخواست.
13:26
That means our students can read.
312
790000
2000
این نشان می‌دهد که دانشجوهای ما می‌توانند بخوانند.
13:28
(Laughter)
313
792000
1000
(خنده)
13:29
But now if you have an option that nobody wants,
314
793000
3000
اما حالا اگر گزینه‌ای دارید که هیچ کس نمی‌خواهدش
13:32
you can take it off. Right?
315
796000
2000
می‌توانید برش دارید. درست؟
13:34
So I printed another version of this,
316
798000
2000
لذا من نسخهٔ دیگری از این را چاپ کردم.
13:36
where I eliminated the middle option.
317
800000
2000
که در آن گزینه وسطی را حذف کردم.
13:38
I gave it to another 100 students. Here is what happens.
318
802000
3000
این را به ۱۰۰ دانشجوی دیگر دادم. این اتفاقی است که افتاد.
13:41
Now the most popular option became the least popular.
319
805000
3000
حالا گزینهٔ محبوب از محبوبیت افتاد.
13:44
And the least popular became the most popular.
320
808000
3000
و گزینهٔ کمتر محبوب محبوبترین شد.
13:47
What was happening was the option that was useless,
321
811000
4000
اتفاقی که می‌افتاد این بود که گزینهٔ بی‌کاربرد،
13:51
in the middle, was useless in the sense that nobody wanted it.
322
815000
4000
در وسط، از این نظر که کسی نمی‌خواهدش بی‌کاربرد بود.
13:55
But it wasn't useless in the sense that it helped people figure out
323
819000
2000
ولی از این نظر که به مردم کمک می‌کرد که بیابند که چه می‌خواهند
13:57
what they wanted.
324
821000
2000
بی‌کاربرد نبود.
13:59
In fact, relative to the option in the middle,
325
823000
3000
در واقع، به نسبت گزینهٔ وسطی،
14:02
which was get only the print for 125,
326
826000
4000
که فقط چاپی را در ازای ۱۲۵ تا می‌داد،
14:06
the print and web for 125 looked like a fantastic deal.
327
830000
4000
چاپی و وب در ازای ۱۲۵ یک معاملهٔ فوق‌العاده می‌آمد.
14:10
And as a consequence, people chose it.
328
834000
2000
و در نتیجه، مردم آن را انتخاب کردند.
14:12
The general idea here, by the way,
329
836000
2000
ایدهٔ کلی اینجا، ضمنا اینست،
14:14
is that we actually don't know our preferences that well.
330
838000
2000
ما در واقع ترجیحاتمان را آنقدر خوب هم نمی‌شناسیم.
14:16
And because we don't know our preferences that well
331
840000
2000
و از آنجا که ترجیحاتمان را آنقدر خوب نمی‌شناسیم
14:18
we're susceptible to all of these influences from the external forces:
332
842000
4000
نسبت به همهٔ این تأثیراتِ نیروهای خارجی مستعد هستیم.
14:22
the defaults, the particular options that are presented to us, and so on.
333
846000
4000
پیش‌فرض‌ها، گزینه‌های خاصی که بهمان ارائه می‌شود. و به همین ترتیب.
14:26
One more example of this.
334
850000
2000
یک مثال دیگر از این.
14:28
People believe that when we deal with physical attraction,
335
852000
3000
مردم فکر می‌کنند که وقتی ما با جذابیت فیزیکی روبرو هستیم،
14:31
we see somebody, and we know immediately whether we like them or not,
336
855000
3000
یک نفر را می‌بینیم، و در جا می‌دانیم که ازش خوشمان می‌آید یا نه.
14:34
attracted or not.
337
858000
2000
جذب شدیم یا نه.
14:36
Which is why we have these four-minute dates.
338
860000
2000
برای همین است که از این قرارهای ۴ دقیقه‌ای داریم.
14:38
So I decided to do this experiment with people.
339
862000
3000
لذا تصمیم گرفتم که یک آزمایش با مردم انجام دهم.
14:41
I'll show you graphic images of people -- not real people.
340
865000
2000
به شما تصاویر گرافیکی از مردم -- نه مردم واقعی -- نشان خواهم داد.
14:43
The experiment was with people.
341
867000
2000
آزمایش با مردم بود.
14:45
I showed some people a picture of Tom, and a picture of Jerry.
342
869000
3000
من به تعدادی از مردم تصویری از تام و تصویری از جری نشان دادم.
14:48
I said "Who do you want to date? Tom or Jerry?"
343
872000
3000
و گفتم «کدام یکیشان را برای قرار گذاشتن می‌پسندید؟ تام یا جری؟»
14:51
But for half the people I added an ugly version of Jerry.
344
875000
4000
اما برای نصفی از مردم نسخهٔ زشت‌تری از جری اضافه کردم.
14:55
I took Photoshop and I made Jerry slightly less attractive.
345
879000
5000
با استفاده از فتوشاپ از جذابیت جری کمی کم کردم.
15:00
(Laughter)
346
884000
1000
(خنده)
15:01
The other people, I added an ugly version of Tom.
347
885000
4000
بقیه مردم، یک نسخهٔ زشت از تام اضافه کردم.
15:05
And the question was, will ugly Jerry and ugly Tom
348
889000
3000
سؤال این بود که آیا جری زشت و تام زشت
15:08
help their respective, more attractive brothers?
349
892000
4000
برادرهای جذاب‌تر مربوطشان را کمک می‌کنند؟
15:12
The answer was absolutely yes.
350
896000
2000
جواب کاملاً بلی بود.
15:14
When ugly Jerry was around, Jerry was popular.
351
898000
2000
وقتی جری زشته بود، جری محبوب‌تره بود.
15:16
When ugly Tom was around, Tom was popular.
352
900000
2000
وقتی تام زشته بود، تام محبوب‌تره بود.
15:18
(Laughter)
353
902000
2000
(خنده)
15:20
This of course has two very clear implications
354
904000
2000
این البته دو تا مفهوم خیلی روشن
15:22
for life in general.
355
906000
4000
برای زندگی در کل دارد.
15:26
If you ever go bar hopping, who do you want to take with you?
356
910000
3000
اگر یک وقتی به بار می‌روید که چرخی بزنید، کی را می‌خواهید با خودتان ببرید؟
15:29
(Laughter)
357
913000
6000
(خنده)
15:35
You want a slightly uglier version of yourself.
358
919000
3000
شما یک نسخهٔ کمی زشت‌تر از خودتان را می‌خواهید.
15:38
(Laughter)
359
922000
2000
(خنده)
15:40
Similar. Similar ... but slightly uglier.
360
924000
2000
شبیه. شبیه ... اما یک ذره زشت‌تر.
15:42
(Laughter)
361
926000
2000
(خنده)
15:44
The second point, or course, is that
362
928000
2000
نکتهٔ دوم، یا آموزه، این است که
15:46
if somebody else invites you, you know how they think about you.
363
930000
3000
اگر کس دیگری شما را دعوت کرد، می‌دانید که دربارهٔ شما چه فکر می‌کند.
15:49
(Laughter)
364
933000
3000
(خنده)
15:52
Now you're getting it.
365
936000
2000
حالا دارید می‌گیردش.
15:54
What is the general point?
366
938000
2000
نکته کلی چه هست؟
15:56
The general point is that when we think about economics we have
367
940000
2000
نکته کلی این است که وقتی درباره اقتصاد می‌اندیشیم ما
15:58
this beautiful view of human nature.
368
942000
3000
این دید زیبا را از طبیعت انسان داریم.
16:01
"What a piece of work is man! How noble in reason!"
369
945000
2000
«چه موجود خارق‌العاده‌ای است این انسان! چه در استدلال باشکوه است!»
16:03
We have this view of ourselves, of others.
370
947000
3000
ما این دید را از خودمان و از دیگران داریم.
16:06
The behavioral economics perspective
371
950000
2000
دیدگاه اقتصاد رفتاری اما
16:08
is slightly less generous to people.
372
952000
3000
نسبت به مردم سخاوت کمتری به خرج می‌دهد.
16:11
In fact in medical terms, that's our view.
373
955000
3000
در واقع به زبان پزشکی، این دید ما است.
16:14
(Laughter)
374
958000
6000
(خنده)
16:20
But there is a silver lining.
375
964000
2000
ولی نکته امیدوار کننده‌ای هم هست.
16:22
The silver lining is, I think,
376
966000
2000
نکتهٔ امیدوار کننده، فکر می‌کنم،
16:24
kind of the reason that behavioral economics is interesting and exciting.
377
968000
4000
به نوعی دلیل این است که اقتصاد رفتاری جذاب و هیجان انگیز است.
16:28
Are we Superman? Or are we Homer Simpson?
378
972000
2000
آیا ما سوپرمَن هستیم؟ یا ما هُمِر سیمپسون هستیم؟
16:30
When it comes to building the physical world,
379
974000
4000
وقتی ساختن جهان فیزیکی مطرح هست،
16:34
we kind of understand our limitations.
380
978000
2000
ما به نوعی محدودیت‌هامان را درک می‌کنیم.
16:36
We build steps. And we build these things
381
980000
2000
ما پله می‌سازیم. و ما از این چیزها می‌سازیم
16:38
that not everybody can use obviously.
382
982000
3000
که واضح است هر کسی هم نمی‌تواند با آن کار کند.
16:41
(Laughter)
383
985000
1000
(خنده)
16:42
We understand our limitations,
384
986000
2000
ما محدودیت‌هامان را درک می‌کنیم.
16:44
and we build around it.
385
988000
2000
و ما می‌سازیم که دور بزنیمشان.
16:46
But for some reason when it comes to the mental world,
386
990000
2000
اما به علتی وقتی نوبت جهان فکری است،
16:48
when we design things like healthcare and retirement and stockmarkets,
387
992000
4000
وقتی چیزهایی مانند خدمات درمانی و بازنشستگی و بازار سهام طراحی می‌کنیم،
16:52
we somehow forget the idea that we are limited.
388
996000
2000
یک جورهایی فراموش می‌کنیم که محدود هستیم.
16:54
I think that if we understood our cognitive limitations
389
998000
3000
فکر می‌کنم که اگر محدودیت‌های ادراکیمان را به همان طریقی که
16:57
in the same way that we understand our physical limitations,
390
1001000
2000
محدودیت‌های فیزیکیمان را فهمیدیم، فهمیده بودیم،
16:59
even though they don't stare us in the face in the same way,
391
1003000
2000
حتی با اینکه آنها به همان طریق جلوی رویمان نیستند،
17:01
we could design a better world.
392
1005000
3000
می‌توانستیم دنیای بهتری طراحی کنیم.
17:04
And that, I think, is the hope of this thing.
393
1008000
2000
و آن، فکر می‌کنم، امید این ماجرا است.
17:06
Thank you very much.
394
1010000
2000
بسیار متشکرم.
17:08
(Applause)
395
1012000
8000
(تشویق)
ABOUT THE SPEAKER
Dan Ariely - Behavioral economistThe dismal science of economics is not as firmly grounded in actual behavior as was once supposed. In "Predictably Irrational," Dan Ariely told us why.
Why you should listen
Dan Ariely is a professor of psychology and behavioral economics at Duke University and a founding member of the Center for Advanced Hindsight. He is the author of the bestsellers Predictably Irrational, The Upside of Irrationality, and The Honest Truth About Dishonesty -- as well as the TED Book Payoff: The Hidden Logic that Shapes Our Motivations.
Through his research and his (often amusing and unorthodox) experiments, he questions the forces that influence human behavior and the irrational ways in which we often all behave.
Dan Ariely | Speaker | TED.com