ABOUT THE SPEAKER
Barry Schwartz - Psychologist
Barry Schwartz studies the link between economics and psychology, offering startling insights into modern life. Lately, working with Ken Sharpe, he's studying wisdom.

Why you should listen

In his 2004 book The Paradox of Choice, Barry Schwartz tackles one of the great mysteries of modern life: Why is it that societies of great abundance — where individuals are offered more freedom and choice (personal, professional, material) than ever before — are now witnessing a near-epidemic of depression? Conventional wisdom tells us that greater choice is for the greater good, but Schwartz argues the opposite: He makes a compelling case that the abundance of choice in today's western world is actually making us miserable.

Infinite choice is paralyzing, Schwartz argues, and exhausting to the human psyche. It leads us to set unreasonably high expectations, question our choices before we even make them and blame our failures entirely on ourselves. His relatable examples, from consumer products (jeans, TVs, salad dressings) to lifestyle choices (where to live, what job to take, who and when to marry), underscore this central point: Too much choice undermines happiness.

Schwartz's previous research has addressed morality, decision-making and the varied inter-relationships between science and society. Before Paradox he published The Costs of Living, which traces the impact of free-market thinking on the explosion of consumerism -- and the effect of the new capitalism on social and cultural institutions that once operated above the market, such as medicine, sports, and the law.

Both books level serious criticism of modern western society, illuminating the under-reported psychological plagues of our time. But they also offer concrete ideas on addressing the problems, from a personal and societal level.

Schwartz is the author of the TED Book, Why We Work

More profile about the speaker
Barry Schwartz | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2005

Barry Schwartz: The paradox of choice

بری شوارتز و تناقض انتخاب

Filmed:
14,210,098 views

بری شوارتزِ روانشناس، اعتقاد بنیادی جوامع غربی را هدف قرارداده‌است: "آزادی انتخاب". در برآوردهای شوارتز، انتخاب ما را نه آزادتر که فلج‌تر، و نه خوشحال‌تر که ناراضی‌تر کرده‌است.
- Psychologist
Barry Schwartz studies the link between economics and psychology, offering startling insights into modern life. Lately, working with Ken Sharpe, he's studying wisdom. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:25
I'm going to talk to you about some stuffچیز that's in this bookکتاب of mineمال خودم
0
0
3000
می‌خواهم در مورد بعضی قسمت‌های این کتابم برایتان صحبت کنم
00:28
that I hopeامید will resonateرونوشت with other things you've alreadyقبلا heardشنیدم,
1
3000
3000
که امیدوارم با چیزهای دیگری که تا به حال شنیده‌اید همخوانی داشته‌باشد
00:31
and I'll try to make some connectionsارتباطات myselfخودم, in caseمورد you missاز دست دادن them.
2
6000
4000
و خودم سعی می‌کنم بین این‌ها ارتباط برقرار کنم، اگر تا حالا خودتان به آن‌ها دقت نکرده‌اید
00:35
I want to startشروع کن with what I call the "officialرسمی dogmaدگمه."
3
10000
4000
می‌خواهم با چیزی که من اسمش را "اصل رسمی" می گذارم شروع کنم
00:39
The officialرسمی dogmaدگمه of what?
4
14000
2000
اصل رسمیِ چه چیزی؟
00:41
The officialرسمی dogmaدگمه of all westernغربی industrialصنعتی societiesجوامع.
5
16000
4000
اصل رسمیِ تمام جوامع صنعتی غربی
00:45
And the officialرسمی dogmaدگمه runsاجرا می شود like this:
6
20000
2000
طبق این اصل رسمی
00:47
if we are interestedعلاقه مند in maximizingحداکثر سازی the welfareرفاه of our citizensشهروندان,
7
22000
4000
راه به حداکثر رساندن رفاه شهروندانمان
00:51
the way to do that is to maximizeبه حداکثر رساندن individualفردی freedomآزادی.
8
26000
6000
به حداکثر رساندن آزادی شخصی است
00:57
The reasonدلیل for this is bothهر دو that freedomآزادی is in and of itselfخودش good,
9
32000
5000
چرا که اولاً آزادی به خودی خود
01:02
valuableبا ارزش, worthwhileارزشمند, essentialضروری است to beingبودن humanانسان.
10
37000
3000
خوب، ارزشمند و لازمۀ انسان بودن است
01:05
And because if people have freedomآزادی,
11
40000
3000
و همچنین با داشتن آزادی
01:08
then eachهر یک of us can actعمل کن on our ownخودت
12
43000
2000
هر کدام از ما می‌تواند
01:10
to do the things that will maximizeبه حداکثر رساندن our welfareرفاه,
13
45000
2000
برای به حداکثر رساندن رفاه خود تلاش کند
01:12
and no one has to decideتصميم گرفتن on our behalfاز طرف.
14
47000
4000
و لازم نیست هیچ‌کس از طرف ما تصمیمی بگیرد
01:16
The way to maximizeبه حداکثر رساندن freedomآزادی is to maximizeبه حداکثر رساندن choiceانتخابی.
15
51000
5000
و راه به حداکثر رساندن آزادی، به حداکثر رساندن انتخاب است
01:21
The more choiceانتخابی people have, the more freedomآزادی they have,
16
56000
3000
انتخاب بیشتر باعث آزادی بیشتر می شود
01:24
and the more freedomآزادی they have,
17
59000
2000
و آزادی بیشتر
01:26
the more welfareرفاه they have.
18
61000
3000
رفاه را بالا می برد
01:29
This, I think, is so deeplyعمیقا embeddedجاسازی شده in the waterاب supplyعرضه
19
64000
5000
به نظر من این عقیده به قدری در ما ریشه‌ گرفته
01:34
that it wouldn'tنمی خواهم occurبه وقوع پیوستن to anyoneهر کسی to questionسوال it.
20
69000
3000
که هیچ‌کس حتی فکر زیر سؤال بردن آن را هم نمی‌کند
01:37
And it's alsoهمچنین deeplyعمیقا embeddedجاسازی شده in our livesزندگی می کند.
21
72000
5000
و این در زندگی ما تأثیر خیلی عمیقی گذاشته
01:42
I'll give you some examplesمثال ها of what modernمدرن progressپیش رفتن has madeساخته شده possibleامکان پذیر است for us.
22
77000
6000
برایتان چند مثال از دستاوردهای پیشرفت مدرن می‌زنم
01:48
This is my supermarketسوپر مارکت. Not suchچنین a bigبزرگ one.
23
83000
4000
این سوپرمارکت نه چندان بزرگیست که من از آن خرید می‌کنم
01:52
I want to say just a wordکلمه about saladسالاد dressingتزئین.
24
87000
2000
می‌خواهم چند کلمه در مورد سس سالاد صحبت کنم
01:54
175 saladسالاد dressingsپانسمان in my supermarketسوپر مارکت,
25
89000
3000
صد و هفتاد و پنج نوع سس سالاد در سوپرمارکت من هست
01:57
if you don't countشمردن the 10 extra-virginفوق العاده باکره oliveزیتون oilsروغن
26
92000
3000
تازه اگر ده نوع مختلف روغن زیتون فوق خالص
02:00
and 12 balsamicبلوزیمو vinegarsسرکه ها you could buyخرید
27
95000
3000
و دوازده نوع سرکه بالزامیک را به حساب نیاوریم
02:03
to make a very largeبزرگ numberعدد of your ownخودت saladسالاد dressingsپانسمان,
28
98000
3000
تا اگر احیاناً هیچ‌کدام از صد و هفتاد و پنج سس با مذاقتان سازگار نبود
02:06
in the off-chanceخاموش شانس that noneهیچ کدام of the 175 the storeفروشگاه has on offerپیشنهاد suitکت و شلوار you.
29
101000
5000
بتوانید انواع مختلف سس‌های سالاد دلخواهتان را با آن‌ها درست کنید
02:11
So this is what the supermarketسوپر مارکت is like.
30
106000
2000
این از سوپرمارکت
02:13
And then you go to the consumerمصرف كننده electronicsالکترونیک storeفروشگاه to setتنظیم up a stereoاستریو systemسیستم --
31
108000
4000
و حالا برویم به فروشگاه لوازم الکترونیک تا یک سیستم استریو انتخاب کنیم
02:17
speakersسخنرانان, CDسی دی playerبازیکن, tapeنوار playerبازیکن, tunerتیونر, amplifierتقویت کننده --
32
112000
4000
باند صدا، پخش سی‌دی، پخش نوار، تونر، آمپیلیفایر
02:21
and in this one singleتنها consumerمصرف كننده electronicsالکترونیک storeفروشگاه,
33
116000
4000
و در همین یک فروشگاه لوازم الکترونیک به تنهایی
02:25
there are that manyبسیاری stereoاستریو systemsسیستم های.
34
120000
4000
این تعداد سیستم استریو هست
02:29
We can constructساختن six-and-a-half-millionشش و نیم میلیون differentناهمسان stereoاستریو systemsسیستم های
35
124000
5000
می توانیم شش و نیم میلیون سیستم استریوی مختلف بسازیم
02:34
out of the componentsاجزاء that are on offerپیشنهاد in one storeفروشگاه.
36
129000
3000
فقط با قطعاتی که در این یک فروشگاه عرضه می‌شود
02:37
You've got to admitاقرار کردن that's a lot of choiceانتخابی.
37
132000
2000
قبول کنید که انتخاب‌های خیلی زیادی داریم
02:39
In other domainsدامنه ها -- the worldجهان of communicationsارتباطات.
38
134000
4000
یک مثال دیگر-- دنیای ارتباطات
02:43
There was a time, when I was a boyپسر,
39
138000
2000
وقتی یک پسربچه بودم
02:45
when you could get any kindنوع of telephoneتلفن serviceسرویس you wanted,
40
140000
3000
زمانی بود که می‌توانستیم هر سرویس تلفنی که می‌خواستیم بگیریم
02:48
as long as it cameآمد from Maما Bellبل.
41
143000
2000
البته به شرطی که از شرکت ما بل بود
02:50
You rentedاجاره کرد your phoneتلفن. You didn't buyخرید it.
42
145000
2000
تلفن را اجاره می‌کردیم. نمی‌خریدیمش
02:52
One consequenceنتیجه of that, by the way, is that the phoneتلفن never brokeشکست.
43
147000
3000
و البته یک نتیجه‌اش این بود که تلفنمان هیچ‌وقت خراب نمی‌شد
02:55
And those daysروزها are goneرفته.
44
150000
3000
ولی دیگر آن دوران گذشته
02:58
We now have an almostتقریبا unlimitedنامحدود varietyتنوع of phonesتلفن ها,
45
153000
3000
امروزه تقریباً تعداد بی‌شماری تلفن مختلف داریم
03:01
especiallyبه خصوص in the worldجهان of cellسلول phonesتلفن ها.
46
156000
2000
به خصوص در دنیای تلفن‌های همراه
03:03
These are cellسلول phonesتلفن ها of the futureآینده.
47
158000
3000
اینها تلفن‌های همراه آینده‌اند
03:06
My favoriteمورد علاقه is the middleوسط one --
48
161000
2000
وسطی مورد علاقۀ من است
03:08
the MPنماینده مجلس3 playerبازیکن, noseبینی hairمو trimmerصاف کننده, and cremeکرم bruleebrulee torchمشعل.
49
163000
4000
ام‌پی‌تری پلیر، موی دماغ کوتاه کن، و مشعل کِرِم بروله
03:12
And if by some chanceشانس you haven'tنه seenمشاهده گردید that in your storeفروشگاه yetهنوز,
50
167000
6000
و اگر احتمالاً تا حالا آن را درفروشگاهتان ندیده‌اید، نگران نباشید
03:18
you can restباقی مانده assuredخاطر جمع that one day soonبه زودی you will.
51
173000
2000
مطمئن باشید که به زودی می‌بینیدش
03:20
And what this does is
52
175000
2000
و این باعث می‌شود که
03:22
it leadsمنجر می شود people to walkراه رفتن into theirخودشان storesمغازه ها askingدرخواست this questionسوال.
53
177000
4000
مردم وارد فروشگاه بشوند و این سؤال را بپرسند:"تلفنی دارید که کارهای زیادی انجام ندهد؟"
03:26
And do you know what the answerپاسخ to this questionسوال now is?
54
181000
2000
و آیا می‌دانید که امروز جواب این سؤال چیست؟
03:28
The answerپاسخ is "No."
55
183000
2000
جواب "نه" است
03:30
It is not possibleامکان پذیر است to buyخرید a cellسلول phoneتلفن that doesn't do too much.
56
185000
4000
ممکن نیست بتوانیم تلفن‌ همراهی بخریم که کارهای زیادی انجام ندهد
03:34
So, in other aspectsجنبه های of life that are much more significantقابل توجه than buyingخریداری کردن things,
57
189000
5000
همچنین، در دیگر جنبه های زندگی هم که خیلی مهم‌تر از خرید اجناس هستند
03:39
the sameیکسان explosionانفجار of choiceانتخابی is trueدرست است.
58
194000
4000
با انفجار انتخاب مواجه هستیم
03:43
Healthسلامتی careاهميت دادن -- it is no longerطولانی تر the caseمورد in the Unitedیونایتد Statesایالت ها
59
198000
4000
خدمات درمانی -- دیگر در آمریکا
03:47
that you go to the doctorدکتر, and the doctorدکتر tellsمی گوید you what to do.
60
202000
3000
نمی توانید بروید دکتر و او به شما بگوید که چه کار باید بکنید
03:50
Insteadبجای, you go to the doctorدکتر,
61
205000
2000
به جایش می روید دکتر
03:52
and the doctorدکتر tellsمی گوید you, "Well, we could do A, or we could do B.
62
207000
3000
و دکتر به شما می‌گوید، خوب، می توانیم الف را انجام بدهیم، یا می توانیم ب را انجام بدهیم
03:55
A has these benefitsمنافع, and these risksخطرات.
63
210000
3000
الف این خوبی‌ها را دارد، و این خطرات احتمالی را
03:58
B has these benefitsمنافع, and these risksخطرات. What do you want to do?"
64
213000
4000
ب این خوبی‌ها را دارد، و این خطرات احتمالی را. چه‌کار می‌خواهی بکنی؟
04:02
And you say, "Docدکتر, what should I do?"
65
217000
3000
و شما می‌گویید، "دکتر، چه کار باید بکنم؟"
04:05
And the docاسناد saysمی گوید, "A has these benefitsمنافع and risksخطرات, and B has these benefitsمنافع and risksخطرات.
66
220000
4000
و دکتر می گوید:" الف این خوبی‌ها را دارد، و این خطرات احتمالی را، و ب این خوبی‌ها را دارد، و این خطرات احتمالی را
04:09
What do you want to do?"
67
224000
3000
چه‌کارمی‌خواهی بکنی؟"
04:12
And you say, "If you were me, Docدکتر, what would you do?"
68
227000
3000
و شما می‌گویید "دکتر، اگر شما جای من بودید چه‌کارمی کردید؟"
04:15
And the docاسناد saysمی گوید, "But I'm not you."
69
230000
4000
و دکتر می گوید: "ولی من جای تو نیستم."
04:19
And the resultنتيجه is -- we call it "patientصبور autonomyخودمختاری,"
70
234000
3000
و نتیجه این است-- ما این را "آزادی بیمار" می نامیم
04:22
whichکه makesباعث می شود it soundصدا like a good thing,
71
237000
2000
که از اسمش به نظر می آید چیز خوبی باشد
04:24
but what it really is is a shiftingانتقال of the burdenبارگیری and the responsibilityمسئوليت
72
239000
2000
ولی در حقیقت، انتقال بار مسؤولیت تصمیم‌گیری
04:26
for decision-makingتصمیم سازی from somebodyکسی who knowsمی داند something --
73
241000
3000
از کسی است که چیزی می‌داند
04:29
namelyاز جمله, the doctorدکتر --
74
244000
1000
به نام دکتر
04:30
to somebodyکسی who knowsمی داند nothing and is almostتقریبا certainlyقطعا sickبیمار
75
245000
3000
به کسی که هیچ چیز نمی‌داند و به احتمال خیلی زیاد بیماراست
04:33
and thusبدین ترتیب not in the bestبهترین shapeشکل to be makingساخت decisionsتصمیمات --
76
248000
3000
و به همین دلیل در شرایط خوبی برای تصمیم گیری نیست
04:36
namelyاز جمله, the patientصبور.
77
251000
2000
به نام بیمار
04:38
There's enormousعظیم marketingبازار یابی of prescriptionنسخه drugsمواد مخدر
78
253000
3000
تبلیغات بسیار زیادی برای داروهای تجویزی می‌شود
04:41
to people like you and me,
79
256000
1000
برای امثال من و شما
04:42
whichکه, if you think about it, makesباعث می شود no senseاحساس at all,
80
257000
2000
که وقتی فکرش را بکنید، اصلاً منطقی به نظر نمی‌رسد
04:44
sinceاز آنجا که we can't buyخرید them.
81
259000
2000
چون بدون نسخه نمی‌توانیم بخریمشان
04:46
Why do they marketبازار to us if we can't buyخرید them?
82
261000
2000
چرا برای ما تبلیغ می کنند اگر نمی‌توانیم بخریمشان؟
04:48
The answerپاسخ is that they expectانتظار us to call our doctorsپزشکان the nextبعد morningصبح
83
263000
4000
چون انتظار دارند که فردا صبح به دکترمان زنگ بزنیم
04:52
and askپرسیدن for our prescriptionsدستورالعمل to be changedتغییر کرد.
84
267000
4000
و بخواهیم که دارویمان را عوض کند
04:56
Something as dramaticنمایشی as our identityهویت
85
271000
4000
چیزی به اهمیت هویت ما
05:00
has now becomeتبدیل شدن به a matterموضوع of choiceانتخابی,
86
275000
2000
حالا قابل انتخاب شده
05:02
as this slideاسلاید is meantبه معنای to indicateنشان می دهد.
87
277000
4000
همان‌طور که این اسلاید نشان می‌دهد: "ما به تحت فشار گذاشتن بچه‌هایمان اعتقاد نداریم. وقتش که برسد خودشان جنسیت مناسبشان را انتخاب می‌کنند."
05:06
We don't inheritبه ارث می برند an identityهویت; we get to inventاختراع کردن it.
88
281000
2000
ما هویتمان را به ارث نمی بریم، می‌توانیم آن‌را ابداع کنیم
05:08
And we get to re-inventدوباره اختراع کنید ourselvesخودمان as oftenغالبا as we like.
89
283000
4000
و می توانیم هر چند بار که بخواهیم آن‌را از نو ابداع کنیم
05:12
And that meansبه معنای that everydayهر روز, when you wakeاز خواب بیدار up in the morningصبح,
90
287000
2000
و این یعنی هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم
05:14
you have to decideتصميم گرفتن what kindنوع of personفرد you want to be.
91
289000
5000
باید تصمیم بگیریم که می‌خواهیم چطور آدمی باشیم
05:19
With respectتوجه to marriageازدواج and familyخانواده,
92
294000
3000
در مورد ازدواج و خانواده
05:22
there was a time when the defaultبه طور پیش فرض assumptionفرض that almostتقریبا everyoneهر کس had
93
297000
6000
یک زمانی بود که تقریباً پیش فرض همه این بود که
05:28
is that you got marriedمتاهل as soonبه زودی as you could,
94
303000
1000
در اولین فرصتی که بتوانیم ازدواج می‌کنیم
05:29
and then you startedآغاز شده havingداشتن kidsبچه ها as soonبه زودی as you could.
95
304000
2000
و بعد در اولین فرصتی که بتوانیم بچه دار می‌شویم
05:31
The only realواقعی choiceانتخابی was who,
96
306000
4000
تنها انتخاب واقعی این بود که با چه کسی
05:35
not when, and not what you did after.
97
310000
3000
نه این که چه زمانی و نه این که بعد از آن چه کنیم
05:38
Nowadaysامروزه, everything is very much up for grabsچنگ زدن.
98
313000
3000
امروزه، همه چیز به هم ریخته‌است
05:41
I teachتدریس کنید wonderfullyعالی بود intelligentباهوش - هوشمند studentsدانش آموزان,
99
316000
3000
من به دانشجوهای فوق العاده باهوشی درس می‌دهم
05:44
and I assignاختصاص دادن 20 percentدرصد lessکمتر work than I used to.
100
319000
3000
و بیست درصد کمتر از گذشته به آن‌ها تکلیف می‌دهم
05:47
And it's not because they're lessکمتر smartهوشمندانه,
101
322000
3000
نه به خاطر این که هوششان کمتر است
05:50
and it's not because they're lessکمتر diligentسخت کوش.
102
325000
2000
و نه به خاطر این که پشتکار کمتری دارند
05:52
It's because they are preoccupiedگرفتار, askingدرخواست themselvesخودشان,
103
327000
4000
بلکه چون ذهنشان دائم مشغول این است که از خودشان بپرسند
05:56
"Should I get marriedمتاهل or not? Should I get marriedمتاهل now?
104
331000
2000
"آیا باید ازدواج کنم یا نه؟ آیا الان باید ازدواج کنم؟
05:58
Should I get marriedمتاهل laterبعد? Should I have kidsبچه ها first, or a careerحرفه first?"
105
333000
4000
آیا بعداً باید ازدواج کنم؟ اول باید بچه دار بشوم یا کار مهم‌تر است؟"
06:02
All of these are consumingمصرف کننده questionsسوالات.
106
337000
3000
همه ی این سؤال‌ها انرژی می‌برند
06:05
And they're going to answerپاسخ these questionsسوالات,
107
340000
2000
و آن‌ها به این سؤالات جواب می‌دهند
06:07
whetherچه or not it meansبه معنای not doing all the work I assignاختصاص دادن
108
342000
2000
حتی اگر باعث شود نتوانند تکالیفی را که من به آن‌ها می‌دهم انجام دهند
06:09
and not gettingگرفتن a good gradeمقطع تحصیلی in my coursesدوره های آموزشی.
109
344000
3000
و نمرۀ خوبی از درس من بیاورند
06:12
And indeedدر واقع they should. These are importantمهم questionsسوالات to answerپاسخ.
110
347000
5000
و باید هم این کار را بکنند. این ها سؤالات خیلی مهمی هستند
06:17
Work -- we are blessedمبارک, as Carlکارل was pointingاشاره کردن out,
111
352000
3000
کار -- ما خیلی خوشبختیم، چون همان‌طور که کارل هم اشاره کرد
06:20
with the technologyتکنولوژی that enablesرا قادر می سازد us
112
355000
2000
با تکنولوژی می‌توانیم
06:22
to work everyهرکدام minuteدقیقه of everyهرکدام day from any placeمحل on the planetسیاره --
113
357000
7000
در هر لحظه از هر روز و از هر جایی روی زمین به کارهایمان برسیم
06:29
exceptبجز the Randolphرندولف Hotelهتل.
114
364000
2000
البته غیر از هتل رندلف
06:31
(Laughterخنده)
115
366000
5000
(خنده)
06:36
There is one cornerگوشه, by the way,
116
371000
2000
البته (در همان هتل هم) یک گوشه‌ای هست
06:38
that I'm not going to tell anybodyهر شخصی about, where the WiFiوای فای worksآثار.
117
373000
5000
که جایش را به هیچ‌کس نمی‌گویم، که اینترنت بی‌سیم کار می‌کند
06:43
I'm not tellingگفتن you about it because I want to use it.
118
378000
2000
جایش را به شما نمی‌گویم چون خودم می‌خواهم از آن استفاده کنم
06:45
So what this meansبه معنای, this incredibleباور نکردنی freedomآزادی of choiceانتخابی
119
380000
3000
خوب حالا نتیجۀ این آزادی انتخاب فوق العاده‌ای که ما داریم
06:48
we have with respectتوجه to work, is that we have to make a decisionتصمیم گیری,
120
383000
3000
در ارتباط با کار، این است که باید تصمیم بگیریم
06:51
again and again and again,
121
386000
2000
دوباره و دوباره و دوباره
06:53
about whetherچه we should or shouldn'tنباید be workingکار کردن.
122
388000
3000
درباره این که آیا باید کار کنیم یا نه
06:56
We can go to watch our kidبچه playبازی soccerفوتبال,
123
391000
3000
می‌توانیم به جایش برویم و بازی فوتبال بچه‌مان را تماشا کنیم
06:59
and we have our cellسلول phoneتلفن on one hipلگن,
124
394000
2000
و البته موبایلمان توی یک جیب
07:01
and our Blackberryتوت سیاه on our other hipلگن,
125
396000
2000
و بلک‌بری مان توی آن یکی جیب
07:03
and our laptopلپ تاپ, presumablyاحتمالا, on our lapsدوران.
126
398000
2000
و لپتاپمان هم به طبع روی پایمان است
07:05
And even if they're all shutبسته شدن off,
127
400000
3000
و حتی اگر همۀ این‌ها هم خاموش باشند
07:08
everyهرکدام minuteدقیقه that we're watchingتماشا کردن our kidبچه mutilateخشونت a soccerفوتبال gameبازی,
128
403000
2000
هر لحظه که داریم به بچه‌مان که دارد مثلاً فوتبال بازی می‌کند نگاه می‌کنیم
07:10
we are alsoهمچنین askingدرخواست ourselvesخودمان,
129
405000
2000
از خودمان می‌پرسیم
07:12
"Should I answerپاسخ this cellسلول phoneتلفن call?
130
407000
3000
"به این زنگ تلفن همراه جواب بدهم؟
07:15
Should I respondپاسخ دادن to this emailپست الکترونیک? Should I draftپیش نویس this letterنامه?"
131
410000
2000
به این ایمیل جواب بدهم؟ پیش نویس آن نامه را آماده بکنم؟"
07:17
And even if the answerپاسخ to the questionسوال is "no,"
132
412000
3000
و حتی اگر جوابمان به این سؤال "نه" باشد
07:20
it's certainlyقطعا going to make the experienceتجربه of your kid'sبچه ها soccerفوتبال gameبازی
133
415000
3000
تجربه‌مان از بازی فوتبال بچه‌مان
07:23
very differentناهمسان than it would'veمی خواهم been.
134
418000
3000
متفاوت خواهد بود با آنچه می‌توانست باشد
07:26
So everywhereدر همه جا we look,
135
421000
2000
پس به هر جایی که نگاه می‌کنیم
07:28
bigبزرگ things and smallکوچک things, materialمواد things and lifestyleسبک زندگی things,
136
423000
3000
از چیزهای کوچک و بزرگ، تا لوازم مادی و روزمره
07:31
life is a matterموضوع of choiceانتخابی.
137
426000
3000
کل زندگی انتخاب است
07:34
And the worldجهان we used to liveزنده in lookedنگاه کرد like this.
138
429000
4000
و دنیایی که قبلاً در آن زندگی می کردیم این شکلی بود
07:40
That is to say, there were some choicesگزینه های,
139
435000
2000
"خوب در واقع هیچ چیز را نمی‌توان تغییر داد، انگار که همه چیزروی سنگ حک شده‌است."می‌شود گفت که قبلاً هم انتخاب‌هایی وجودداشته
07:42
but not everything was a matterموضوع of choiceانتخابی.
140
437000
2000
ولی همه چیز قابل انتخاب نبوده
07:44
And the worldجهان we now liveزنده in looksبه نظر می رسد like this.
141
439000
3000
و دنیایی که الان در آن زندگی می‌کنیم این شکلی است: "ده فرمان - کیتِ خودتان انجام بدهید."
07:47
And the questionسوال is, is this good newsاخبار, or badبد newsاخبار?
142
442000
6000
و سوال این است که آیا این خوب است یا بد؟
07:53
And the answerپاسخ is yes.
143
448000
3000
و جواب بله است
07:56
(Laughterخنده)
144
451000
2000
(خنده)
07:58
We all know what's good about it,
145
453000
2000
همه ما خوبی‌های این تغییر را می‌دانیم
08:00
so I'm going to talk about what's badبد about it.
146
455000
3000
پس من در مورد کاستی‌هایش برایتان صحبت می‌کنم
08:03
All of this choiceانتخابی has two effectsاثرات,
147
458000
3000
این همه انتخاب دو تأثیر دارد
08:06
two negativeمنفی effectsاثرات on people.
148
461000
3000
دو تأثیر منفی روی مردم
08:09
One effectاثر, paradoxicallyبه طور متناقض,
149
464000
2000
تأثیر اول، به شکلی پارادکس گونه
08:11
is that it producesتولید می کند paralysisفلج, ratherنسبتا than liberationآزادی.
150
466000
5000
این است که به جای آزادی، فلج ایجاد می‌کند
08:16
With so manyبسیاری optionsگزینه ها to chooseانتخاب کنید from,
151
471000
2000
با این همه انتخاب‌های مختلف
08:18
people find it very difficultدشوار to chooseانتخاب کنید at all.
152
473000
4000
انتخاب کردن بسیار دشوار می‌شود
08:22
I'll give you one very dramaticنمایشی exampleمثال of this:
153
477000
3000
برایتان یک مثال خیلی بارز می‌زنم
08:25
a studyمطالعه that was doneانجام شده of investmentsسرمایه گذاری in voluntaryداوطلبانه retirementبازنشستگی plansبرنامه ها.
154
480000
6000
یک تحقیقی انجام شده‌بود درباره سرمایه‌گذاری اختیاری برای دوران بازنشستگی
08:31
A colleagueهمکار of mineمال خودم got accessدسترسی به to investmentسرمایه گذاری recordsسوابق from Vanguardپیشگام,
155
486000
5000
یکی از همکاران من به مدارک سرمایه‌گذاری شرکت ونگارد
08:36
the giganticغول پیکر mutualمتقابل fundسرمایه companyشرکت
156
491000
2000
غول شرکت‌های سرمایه‌گذاری
08:38
of about a millionمیلیون employeesکارکنان and about 2,000 differentناهمسان workplacesمحل کار.
157
493000
4000
در مورد تقریباً یک میلیون کارمند و دو هزار کارفرمای مختلف دسترسی پیدا کرده‌بود
08:42
And what she foundپیدا شد is that
158
497000
2000
و چیزی که فهمید این بود که
08:44
for everyهرکدام 10 mutualمتقابل fundsمنابع مالی the employerکارفرما offeredارایه شده,
159
499000
3000
به ازای هر ده انتخابی که کارفرما برای سرمایه‌گذاری عرضه کرده
08:47
rateنرخ of participationمشارکت wentرفتی down two percentدرصد.
160
502000
5000
نرخ مشارکت دو درصد پایین رفته
08:52
You offerپیشنهاد 50 fundsمنابع مالی -- 10 percentدرصد fewerکمتر employeesکارکنان participateشرکت کردن
161
507000
4000
پنجاه انتخاب عرضه می‌کنید -- ده درصد کارمندان کمتری شرکت می کنند
08:56
than if you only offerپیشنهاد fiveپنج. Why?
162
511000
4000
به نسبت وقتی که پنج انتخاب عرضه کنید. چرا؟
09:00
Because with 50 fundsمنابع مالی to chooseانتخاب کنید from,
163
515000
2000
چون با داشتن پنجاه گزینه
09:02
it's so damnلعنت hardسخت to decideتصميم گرفتن whichکه fundسرمایه to chooseانتخاب کنید
164
517000
4000
آن‌قدر سخت است که تصمیم بگیریم کدام را انتخاب کنیم
09:06
that you'llشما خواهید بود just put it off untilتا زمان tomorrowفردا.
165
521000
2000
که تصمیم گیری را به فردا موکول می کنیم
09:08
And then tomorrowفردا, and then tomorrowفردا,
166
523000
2000
و باز فردا، و باز فردا
09:10
and tomorrowفردا, and tomorrowفردا,
167
525000
2000
و فردا، و فردا
09:12
and of courseدوره tomorrowفردا never comesمی آید.
168
527000
2000
و آن فردا هیچ‌وقت نمی‌آید
09:14
Understandفهمیدن that not only does this mean
169
529000
2000
دقت کنید که این نه تنها نشان می‌دهد که
09:16
that people are going to have to eatخوردن dogسگ foodغذا when they retireبازنشسته
170
531000
2000
مردم مجبور می شوند وقتی بازنشسته شدند غذای سگ بخورند
09:18
because they don't have enoughکافی moneyپول put away,
171
533000
2000
چون پول کافی پس‌انداز نکرده‌اند
09:20
it alsoهمچنین meansبه معنای that makingساخت the decisionتصمیم گیری is so hardسخت
172
535000
3000
بلکه نشان می‌دهد که این تصمیم‌گیری آن‌قدر سخت بوده
09:23
that they passعبور up significantقابل توجه matchingتطابق moneyپول from the employerکارفرما.
173
538000
4000
که کارمند پولی را که کارفرما حاضر بوده معادل مبلغ سرمایه‌گذاری شده توسط او پرداخت کند هم از دست داده
09:27
By not participatingشرکت کننده, they are passingگذراندن up as much as 5,000 dollarsدلار a yearسال
174
542000
4000
با تصمیم نگرفتن، آنها تا پنج هزار دلار در سال از دست می‌دهند
09:31
from the employerکارفرما, who would happilyبا خوشحالی matchهمخوانی داشتن theirخودشان contributionمشارکت.
175
546000
4000
مبلغی که کارفرما حاضر بوده معادل سرمایه‌گذاری شان با کمال میل به آنها پرداخت کند
09:35
So paralysisفلج is a consequenceنتیجه of havingداشتن too manyبسیاری choicesگزینه های.
176
550000
4000
پس این فلج‌شدن نتیجه داشتن انتخاب‌های بیش از اندازه است
09:39
And I think it makesباعث می شود the worldجهان look like this.
177
554000
2000
و به نظر من باعث می‌شود دنیا به این شکل در بیاید
09:41
(Laughterخنده)
178
556000
7000
"و برای آخرین بار می‌پرسم، تصمیم ابدی: سس فرانسوی، بلو چیز (پنیر آبی)، یا رنچ؟"
09:48
You really want to get the decisionتصمیم گیری right if it's for all eternityابدیت, right?
179
563000
4000
می‌خواهید درست تصمیم بگیرید اگر تصمیم ابدی است، نه؟
09:52
You don't want to pickانتخاب کنید the wrongاشتباه mutualمتقابل fundسرمایه, or even the wrongاشتباه saladسالاد dressingتزئین.
180
567000
3000
نمی خواهید در جای نادرستی سرمایه‌گذاری کنید یا سس سالاد اشتباهی را انتخاب کنید
09:55
So that's one effectاثر. The secondدومین effectاثر is that
181
570000
3000
این یک اثر، اثر دوم این است که
09:58
even if we manageمدیریت کردن to overcomeغلبه بر the paralysisفلج and make a choiceانتخابی,
182
573000
5000
حتی اگر بتوانیم بر این فلج غلبه کنیم و تصمیم بگیریم
10:03
we endپایان up lessکمتر satisfiedراضی with the resultنتيجه of the choiceانتخابی
183
578000
4000
از نتیجه این تصمیم‌گیری رضایت کمتری خواهیم داشت
10:07
than we would be if we had fewerکمتر optionsگزینه ها to chooseانتخاب کنید from.
184
582000
3000
در مقایسه با وقتی که انتخاب‌های کمتری برای تصمیم‌گیری داشتیم
10:10
And there are severalچند reasonsدلایل for this.
185
585000
3000
و این دلایل مختلفی دارد
10:13
One of them is that with a lot of differentناهمسان saladسالاد dressingsپانسمان to chooseانتخاب کنید from,
186
588000
4000
یکی از آنها این است که با انتخاب‌های مختلف سس سالاد
10:17
if you buyخرید one, and it's not perfectکامل -- and, you know, what saladسالاد dressingتزئین is? --
187
592000
3000
اگر یکی را بخریم و فوق‌العاده نباشد-- و می‌دانید که سس سالاد چیست؟
10:20
it's easyآسان to imagineتصور کن that you could have madeساخته شده a differentناهمسان choiceانتخابی
188
595000
3000
راحت می‌توانید تصور کنید که می‌توانستید انتخاب متفاوتی کنید
10:23
that would have been better. And what happensاتفاق می افتد is
189
598000
4000
که بهتر باشد. و آنچه اتفاق می‌افتد این است که
10:27
this imaginedتصور alternativeجایگزین inducesالقا می کند you to regretپشيمان شدن the decisionتصمیم گیری you madeساخته شده,
190
602000
5000
این انتخاب خیالی شما را وادار می‌کند از تصمیمتان پشیمان شوید
10:32
and this regretپشيمان شدن subtractsمحاسبه می شود from the satisfactionرضایت you get out of the decisionتصمیم گیری you madeساخته شده,
191
607000
4000
و این پشیمانی رضایت ناشی از تصمیمی که گرفته‌اید را کم می‌کند
10:36
even if it was a good decisionتصمیم گیری.
192
611000
3000
حتی اگر آن تصمیم خوبی بوده‌باشد
10:39
The more optionsگزینه ها there are, the easierآسان تر it is to regretپشيمان شدن anything at all
193
614000
3000
هر قدر انتخاب‌های بیشتری داشته باشیم
10:42
that is disappointingناامید کننده about the optionگزینه that you choseانتخاب کرد.
194
617000
3000
راحت‌تراز کوچک‌ترین چیز مأیوس کننده‌ای دچار پشیمانی از انتخابمان می‌شویم
10:45
Secondدومین, what economistsاقتصاددانان call "opportunityفرصت costsهزینه ها."
195
620000
3000
دوم، آنچه که اقتصاددانان "هزینه فرصت‌ها" می نامند
10:48
Danدن Gilbertگیلبرت madeساخته شده a bigبزرگ pointنقطه this morningصبح
196
623000
2000
دن گیلبرت امروز صبح به نکته مهمی اشاره کرد
10:50
of talkingصحبت کردن about how much the way in whichکه we valueارزش things
197
625000
5000
در مورد این‌که چقدر اهمیت چیزها
10:55
dependsبستگی دارد on what we compareمقايسه كردن them to.
198
630000
2000
به آنچه با آن‌ها مقایسه‌شان می‌کنیم بستگی دارد
10:57
Well, when there are lots of alternativesجایگزین، گزینه ها to considerدر نظر گرفتن,
199
632000
4000
خوب، انتخاب‌های بسیاری را می‌توانیم درنظربگیریم
11:01
it is easyآسان to imagineتصور کن the attractiveجذاب featuresامکانات
200
636000
3000
به راحتی می‌توانیم جنبه‌های جذاب
11:04
of alternativesجایگزین، گزینه ها that you rejectرد کنید,
201
639000
3000
انتخاب‌های کنار گذاشته‌شده را درنظربگیریم
11:07
that make you lessکمتر satisfiedراضی with the alternativeجایگزین that you've chosenانتخاب شده.
202
642000
5000
جنبه‌هایی که باعث می‌شوند رضایت کمتری از انتخابی که کرده‌ایم پیداکنیم
11:12
Here'sاینجاست an exampleمثال. For those of you who aren'tنه Newجدید Yorkersمردم یونان, I apologizeعذر خواهی کردن.
203
647000
4000
یک مثال می‌زنم. "نمی‌توانم به آن همه جای پارک درخیابان هشتاد و پنج غربی فکر نکنم." از آنهایی که اهل نیویورک نیستند عذرمی‌خواهم
11:16
(Laughterخنده)
204
651000
1000
(خنده)
11:17
But here'sاینجاست what you're supposedقرار است to be thinkingفكر كردن.
205
652000
2000
مثلا باید این‌طوری فکرکنید
11:19
Here'sاینجاست this coupleزن و شوهر on the Hamptonsهمپتون.
206
654000
2000
این‌ها یک زوجند در همپتون
11:21
Very expensiveگران realواقعی estateاملاک.
207
656000
2000
یک جای خیلی گران
11:23
Gorgeousجذاب beachساحل دریا. Beautifulخوشگل day. They have it all to themselvesخودشان.
208
658000
3000
ساحل زیبا. روز عالی. همه چیز در اختیارشان است
11:26
What could be better? "Well, damnلعنت it,"
209
661000
2000
بهتر از این چه می‌خواهند؟
11:28
this guy is thinkingفكر كردن, "It's Augustآگوست.
210
663000
2000
این آقا دارد فکرمی‌کند، "لعنتی! الان آگوست است
11:30
Everybodyهمه in my Manhattanمنهتن neighborhoodمحله is away.
211
665000
4000
همه اهالی منهتن سفرند
11:34
I could be parkingپارکینگ right in frontجلوی of my buildingساختمان."
212
669000
4000
می‌توانستم درست جلوی ساختمانمان پارک کنم."
11:38
And he spendsصرف می کند two weeksهفته ها naggedناخودآگاه by the ideaاندیشه
213
673000
3000
و دو هفته تمام این فکر آزارش می‌دهد
11:41
that he is missingگم شده the opportunityفرصت, day after day, to have a great parkingپارکینگ spaceفضا.
214
676000
7000
که هرروز که می‌گذرد دارد یک پارکینگ عالی را از دست می‌دهد
11:48
Opportunityفرصت costsهزینه ها subtractتفریق کردن from the satisfactionرضایت we get out of what we chooseانتخاب کنید,
215
683000
4000
هزینه فرصت‌ها باعث کم‌شدن رضایت ما از آنچه انتخاب‌کرده‌ایم می‌شوند
11:52
even when what we chooseانتخاب کنید is terrificفوق العاده.
216
687000
3000
حتی وقتی آنچه انتخاب‌کرده‌ایم عالی است
11:55
And the more optionsگزینه ها there are to considerدر نظر گرفتن,
217
690000
2000
وهرچه انتخاب‌های بیشتری در اختیار باشد
11:57
the more attractiveجذاب featuresامکانات of these optionsگزینه ها
218
692000
2000
جنبه‌های جذاب بیشتری از این انتخاب‌ها
11:59
are going to be reflectedمنعکس شده است by us as opportunityفرصت costsهزینه ها.
219
694000
4000
به صورت هزینه فرصت‌ها به نظرمان می‌رسند
12:03
Here'sاینجاست anotherیکی دیگر exampleمثال.
220
698000
2000
حالا یک مثال دیگر
12:09
Now this cartoonکارتون makesباعث می شود a lot of pointsنکته ها.
221
704000
2000
این کاریکاتور نکات زیادی دربردارد
12:11
It makesباعث می شود pointsنکته ها about livingزندگي كردن in the momentلحظه as well,
222
706000
4000
نکاتی هم دارد درمورد زندگی در لحظه
12:15
and probablyشاید about doing things slowlyبه آرامی.
223
710000
2000
و حتی با آرامش انجام‌دادن کارها
12:17
But one pointنقطه it makesباعث می شود is that wheneverهر زمان که you're choosingانتخاب کردن one thing,
224
712000
3000
اما یک نکته‌اش هم این است که وقتی یک چیزی را انتخاب می‌کنید
12:20
you're choosingانتخاب کردن not to do other things.
225
715000
2000
انتخاب می‌کنید که دیگر کارها را انجام ندهید
12:22
And those other things mayممکن است have lots of attractiveجذاب featuresامکانات,
226
717000
2000
و آن کارهای دیگر ممکن است جنبه‌های خیلی جذابی داشته‌باشند
12:24
and it's going to make what you're doing lessکمتر attractiveجذاب.
227
719000
3000
که باعث کم شدن جذابیت کاری شوند که دارید انجام‌می‌دهید
12:27
Thirdسوم: escalationتشدید شدن of expectationsانتظارات.
228
722000
2000
سوم: بالا رفتن توقعات
12:29
This hitاصابت me when I wentرفتی to replaceجایگزین کردن my jeansشلوار جین.
229
724000
3000
زمانی متوجه این قضیه شدم که رفته‌بودم شلوارجین جدید بخرم
12:32
I wearپوشیدن jeansشلوار جین almostتقریبا all the time.
230
727000
2000
من تقریباً همیشه شلوارجین می‌پوشم
12:34
And there was a time when jeansشلوار جین cameآمد in one flavorعطر و طعم,
231
729000
3000
و یک زمانی بود که فقط یک مدل شلوار جین وجودداشت
12:37
and you boughtخریداری شد them, and they fitمناسب like crapچرندیات,
232
732000
2000
و آن را می‌خریدیم و به تنمان زار می‌زد
12:39
and they were incrediblyطور باور نکردنی uncomfortableناراحت,
233
734000
2000
و بسیارهم ناراحت بود
12:41
and if you woreبه تن کرد them long enoughکافی and washedشسته them enoughکافی timesبار,
234
736000
2000
و اگر به مدت کافی می‌پوشیدیم و می‌شستیمش
12:43
they startedآغاز شده to feel OK.
235
738000
2000
کم کم به نظر اندازه می‌شد
12:45
So I wentرفتی to replaceجایگزین کردن my jeansشلوار جین after yearsسالها and yearsسالها of wearingپوشیدن these oldقدیمی onesآنهایی که,
236
740000
3000
خلاصه بعد از سال‌های سال پوشیدن این شلوارجین‌های قدیمی، رفتم یک شلوارجین جدید بخرم
12:48
and I said, you know, "I want a pairجفت of jeansشلوار جین. Here'sاینجاست my sizeاندازه."
237
743000
3000
و گفتم:"می‌دانید، یک شلوارجین می‌خواهم، سایزم این است."
12:51
And the shopkeeperمغازه دار said,
238
746000
1000
و مغازه‌دار گفت
12:52
"Do you want slimباریک fitمناسب, easyآسان fitمناسب, relaxedآرامش fitمناسب?
239
747000
3000
"می‌خواهید راسته باشد، آزاد یا گشاد؟
12:55
You want buttonدکمه flyپرواز or zipperزیپ flyپرواز? You want stonewashedstonewashed or acid-washedشسته شده اسید?
240
750000
3000
زیپ‌دار می‌خواهید یا دگمه‌دار؟ سنگ شور می‌خواهید یا اسید شور؟
12:58
Do you want them distressedپریشان?
241
753000
2000
مدل پاره پوره می‌خواهید؟
13:00
You want bootبوت کردن cutبرش, you want taperedمخروطی, blahبله blahبله blahبله ..." On and on he wentرفتی.
242
755000
3000
دم‌پا گشاد یا چسبان، و و و و..." و همین‌طور ادامه داد
13:03
My jawفک droppedکاهش یافته است, and after I recoveredبهبود یافت, I said,
243
758000
3000
فکم پایین آمد و بعد که حالم به جا آمد گفتم
13:06
"I want the kindنوع that used to be the only kindنوع."
244
761000
3000
"آن مدلی را می‌خواهم که قدیم‌ها تنها مدل بود."
13:09
(Laughterخنده)
245
764000
5000
(خنده)
13:14
He had no ideaاندیشه what that was,
246
769000
2000
روحش خبر نداشت چه مدلی را می‌گویم
13:16
so I spentصرف شده an hourساعت tryingتلاش کن on all these damnلعنت jeansشلوار جین,
247
771000
4000
این شد که من یک ساعت وقت صرف امتحان کردن همۀ این جین‌های لعنتی کردم
13:20
and I walkedراه می رفت out of the storeفروشگاه -- truthحقیقت! -- with the best-fittingبهترین اتصالات jeansشلوار جین I had ever had.
248
775000
5000
و راستش را بگویم که با خوش‌اندازه‌ترین جین عمرم از فروشگاه آمدم بیرون
13:25
I did better. All this choiceانتخابی madeساخته شده it possibleامکان پذیر است for me to do better.
249
780000
4000
تصمیم بهتری گرفتم. آن همه انتخاب باعث شد بتوانم تصمیم بهتری بگیرم
13:29
But I feltنمد worseبدتر.
250
784000
4000
اما حالم بدتربود
13:33
Why? I wroteنوشت a wholeکل bookکتاب to try to explainتوضیح this to myselfخودم. (Laughterخنده)
251
788000
4000
چرا؟ من یک کتاب کامل نوشته‌ام تا این موضوع را برای خودم تحلیل کنم
13:37
The reasonدلیل I feltنمد worseبدتر is that,
252
792000
8000
دلیل این که حالم بدتر بود این است که
13:45
with all of these optionsگزینه ها availableدر دسترس است,
253
800000
3000
با داشتن این همه انتخاب
13:48
my expectationsانتظارات about how good a pairجفت of jeansشلوار جین should be wentرفتی up.
254
803000
6000
توقع من از میزان خوبی یک شلوار جین بالا رفت
13:54
I had very lowکم --
255
809000
1000
قبلاً توقعم خیلی کم بود
13:55
I had no particularخاص expectationsانتظارات when they only cameآمد in one flavorعطر و طعم.
256
810000
3000
وقتی فقط یک مدل شلوار جین وجودداشت من توقع خاصی نداشتم
13:58
When they cameآمد in 100 flavorsطعم, damnلعنت it,
257
813000
2000
اما وقتی صد مدل آمد، لعنتی
14:00
one of them should'veباید داشته باشم been perfectکامل.
258
815000
2000
یکی‌شان باید فوق‌العاده می‌بودند
14:02
And what I got was good, but it wasn'tنبود perfectکامل.
259
817000
2000
و شلواری که من انتخاب کردم خوب بود، اما فوق‌العاده نبود
14:04
And so I comparedمقایسه کرد what I got to what I expectedانتظار می رود,
260
819000
3000
پس من چیزی که انتخاب کردم را با چیزی که توقع داشتم مقایسه کردم
14:07
and what I got was disappointingناامید کننده in comparisonمقایسه to what I expectedانتظار می رود.
261
822000
3000
و انتخاب من در مقایسه با توقعم مأیوس کننده بود
14:10
Addingاضافه كردن optionsگزینه ها to people'sمردم livesزندگی می کند
262
825000
3000
اضافه کردن انتخاب‌ها به زندگی مردم
14:13
can't help but increaseافزایش دادن the expectationsانتظارات people have
263
828000
4000
توقعشان را
14:17
about how good those optionsگزینه ها will be.
264
832000
2000
از خوب بودن آن انتخاب‌ها زیاد‌می‌کند
14:19
And what that's going to produceتولید کردن is lessکمتر satisfactionرضایت with resultsنتایج,
265
834000
3000
و این باعث رضایت کمتراز نتایج می‌شود
14:22
even when they're good resultsنتایج.
266
837000
3000
حتی وقتی نتایج خوب باشند."همه‌شان عالی به نظر‌می‌رسند، بی‌صبرانه منتظرم مأیوس بشوم!"
14:25
Nobodyهيچ كس in the worldجهان of marketingبازار یابی knowsمی داند this,
267
840000
3000
هیچ‌کس در دنیای بازاریابی این را نمی‌داند
14:28
because if they did, you wouldn'tنمی خواهم all know what this was about.
268
843000
6000
چون اگر آنها می‌دانستند، شما نمی‌دانستید
14:34
The truthحقیقت is more like this.
269
849000
3000
حقیقت بیشتر شبیه این است
14:37
(Laughterخنده)
270
852000
3000
همه چیز بهتر بود آن موقع که همه چیز بدتر بود
14:40
The reasonدلیل that everything was better back when everything was worseبدتر
271
855000
4000
دلیل این که همه چیز بهتر بود آن موقع که همه چیز بدتر بود
14:44
is that when everything was worseبدتر,
272
859000
2000
این است که وقتی همه چیز بدتر بود
14:46
it was actuallyدر واقع possibleامکان پذیر است for people to have experiencesتجربیات that were a pleasantدلپذیر surpriseتعجب.
273
861000
5000
مردم می‌توانستند تجربیات غافل‌گیر کنندۀ دلنشینی داشته‌باشند
14:51
Nowadaysامروزه, the worldجهان we liveزنده in -- we affluentفراوان, industrializedصنعتی citizensشهروندان,
274
866000
4000
امروزه دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم-- ما شهروندان وفورنعمت‌زدۀ صنعتی
14:55
with perfectionکمال the expectationانتظار --
275
870000
2000
با توقعات و کمال‌طلبی‌ها
14:57
the bestبهترین you can ever hopeامید for is that stuffچیز is as good as you expectانتظار it to be.
276
872000
4000
بهترین حالتی که می‌توانیم امیدش را داشته‌باشیم این است که نتیجه به خوبی توقعمان باشد
15:01
You will never be pleasantlyخوشبختانه surprisedغافلگیر شدن
277
876000
2000
هرگز نمی‌توانیم به شکل دلنشینی غافل‌گیر شویم
15:03
because your expectationsانتظارات, my expectationsانتظارات, have goneرفته throughاز طریق the roofسقف.
278
878000
4000
چون که توقعاتمان سر به فلک کشیده‌اند
15:07
The secretراز to happinessشادی -- this is what you all cameآمد for --
279
882000
3000
راز شادی -- این چیزی که شما همه به خاطرش آمدید این‌جا
15:10
the secretراز to happinessشادی is lowکم expectationsانتظارات.
280
885000
6000
راز شادی، کم توقعی است
15:16
(Laughterخنده)
281
891000
2000
(خنده)
15:18
(Applauseتشویق و تمجید)
282
893000
6000
(تشویق)
15:24
I want to say -- just a little autobiographicalخودکاربازی momentلحظه --
283
899000
4000
می‌خواهم برای یک لحظه از خودم بگویم
15:28
that I actuallyدر واقع am marriedمتاهل to a wifeهمسر,
284
903000
3000
من ازدواج کرده‌ام
15:31
and she's really quiteکاملا wonderfulفوق العاده.
285
906000
2000
و همسرم بی‌نظیراست
15:33
I couldn'tنمی توانستم have doneانجام شده better. I didn't settleحل کن.
286
908000
3000
بهترازاین نمی‌شد. از معیارهایم کوتاه نیامدم
15:36
But settlingحل و فصل isn't always suchچنین a badبد thing.
287
911000
3000
در عین حال کوتاه آمدن همیشه چیز بدی نیست
15:39
Finallyسرانجام, one consequenceنتیجه of buyingخریداری کردن a bad-fittingبدبختی pairجفت of jeansشلوار جین
288
914000
5000
و در آخر، یک نتیجه خریدن شلوار جینی که درست اندازه نیست
15:44
when there is only one kindنوع to buyخرید
289
919000
3000
وقتی فقط یک مدل وجوددارد
15:47
is that when you are dissatisfiedناراضی, and you askپرسیدن why,
290
922000
2000
این است که وقتی ناراضی باشیم و بپرسیم چرا
15:49
who'sچه کسی است responsibleمسئول, the answerپاسخ is clearروشن است:
291
924000
2000
چه کسی مسؤول است، جوابش واضح است
15:51
the worldجهان is responsibleمسئول. What could you do?
292
926000
3000
دنیا. ما چه تقصیری داریم؟
15:54
When there are hundredsصدها of differentناهمسان stylesسبک ها of jeansشلوار جین availableدر دسترس است,
293
929000
3000
وقتی صدها مدل شلوارجین وجوددارد
15:57
and you buyخرید one that is disappointingناامید کننده,
294
932000
3000
و یکی را می‌خریم که آخرش از آن ناراضی هستیم
16:00
and you askپرسیدن why, who'sچه کسی است responsibleمسئول?
295
935000
2000
و می‌پرسیم چرا، چه کسی مسؤول است؟
16:02
It is equallyبه همان اندازه clearروشن است that the answerپاسخ to the questionسوال is you.
296
937000
5000
باز هم جوابش واضح است، خودمان
16:07
You could have doneانجام شده better.
297
942000
2000
می‌توانستیم بهترعمل کنیم
16:09
With a hundredصد differentناهمسان kindsانواع of jeansشلوار جین on displayنمایش دادن,
298
944000
3000
با صدها مدل شلوارجین
16:12
there is no excuseبهانه for failureشکست.
299
947000
2000
بهانه‌ای برای شکست وجود ندارد
16:14
And so when people make decisionsتصمیمات,
300
949000
2000
پس وقتی مردم تصمیمی می‌گیرند
16:16
and even thoughگرچه the resultsنتایج of the decisionsتصمیمات are good,
301
951000
3000
و با این‌که نتیجه‌اش هم خوب است
16:19
they feel disappointedناامید about them;
302
954000
3000
احساس شکست می‌کنند
16:22
they blameسرزنش themselvesخودشان.
303
957000
2000
خودشان را سرزنش می‌کنند
16:24
Clinicalبالینی depressionافسردگی has explodedمنفجر شد in the industrialصنعتی worldجهان in the last generationنسل.
304
959000
4000
در دنیای صنعتی افسردگی در این نسل بیداد می‌کند
16:28
I believe a significantقابل توجه -- not the only, but a significantقابل توجه -- contributorمشارکت کننده
305
963000
4000
من فکرمی‌کنم که یک عامل مهم، نه تنها عاملِ
16:32
to this explosionانفجار of depressionافسردگی, and alsoهمچنین suicideخودکشی کردن,
306
967000
3000
این افسردگی و همین‌طور خودکشی
16:35
is that people have experiencesتجربیات that are disappointingناامید کننده
307
970000
3000
این است که مردم تجربیات ناامید کننده‌ای دارند
16:38
because theirخودشان standardsاستانداردها are so highبالا,
308
973000
2000
چراکه استانداردهایشان بالاست
16:40
and then when they have to explainتوضیح these experiencesتجربیات to themselvesخودشان,
309
975000
3000
و وقتی می‌خواهند این تجربیات را برای خودشان تحلیل کنند
16:43
they think they're at faultعیب.
310
978000
2000
فکر می‌کنند مقصرخودشان هستند
16:45
And so the netخالص resultنتيجه is that we do better in generalعمومی, objectivelyعینی,
311
980000
4000
و نتیجه این می‌شود که عملکردمان به طورعینی درمجموع بهتراست
16:49
and we feel worseبدتر.
312
984000
3000
و حالمان بدتر. چرا انتخاب مردم را بدبخت می‌کند: 1. پشیمانی و پشیمانی پیش بینی شده 2. هزینه فرصت‌ها 3. بالا رفتن توقعات 4. سرزنش خود
16:52
So let me remindیادآوری کن you.
313
987000
3000
پس بگذارید یادآوری کنم
16:55
This is the officialرسمی dogmaدگمه, the one that we all take to be trueدرست است,
314
990000
4000
این "اصل رسمی" است، به حداکثر رساندن رفاه یعنی به حداکثر رساندن آزادی، به حداکثر رساندن آزادی یعنی به حداکثر رساندن انتخاب، انتخاب بیشتر یعنی آزادی بیشتر، آزادی بیشتر یعنی رفاه بیشتر.اصلی که همه‌مان درستیش را قبول داریم
16:59
and it's all falseنادرست. It is not trueدرست است.
315
994000
4000
و درست نیست. غلط است
17:03
There's no questionسوال that some choiceانتخابی is better than noneهیچ کدام,
316
998000
4000
بحثی نیست که انتخاب داشتن بهترازنداشتن است
17:07
but it doesn't followدنبال کردن from that that more choiceانتخابی is better than some choiceانتخابی.
317
1002000
5000
اما نتیجه‌اش این نیست که هرچه بیشترانتخاب داشته‌باشیم بهتراست
17:12
There's some magicalجادویی amountمیزان. I don't know what it is.
318
1007000
3000
یک عدد جادویی وجوددارد. نمی‌دانم آن عدد چیست
17:15
I'm prettyبسیار confidentمطمئن that we have long sinceاز آنجا که passedگذشت the pointنقطه
319
1010000
3000
مطمئنم که مدت‌هاست ازآن مرزگذشته‌ایم
17:18
where optionsگزینه ها improveبهتر کردن our welfareرفاه.
320
1013000
2000
مرزی که تا آنجا با زیاد‌شدن انتخاب‌ها رفاه عمومی بهبود می‌یابد
17:20
Now, as a policyسیاست matterموضوع -- I'm almostتقریبا doneانجام شده --
321
1015000
3000
حالا، به عنوان یک خط مشی -- تقریباً صحبتم تمام شده
17:23
as a policyسیاست matterموضوع, the thing to think about is this:
322
1018000
4000
به عنوان یک خط مشی، چیزی که باید به آن فکر کنیم این است
17:27
what enablesرا قادر می سازد all of this choiceانتخابی in industrialصنعتی societiesجوامع is materialمواد affluenceثروت.
323
1022000
7000
آنچه در دنیای صنعتی تمام این انتخاب‌ها را ممکن می‌سازد، وفورنعمت است
17:34
There are lots of placesمکان ها in the worldجهان,
324
1029000
2000
جاهای بسیاری در این دنیا هستند
17:36
and we have heardشنیدم about severalچند of them,
325
1031000
2000
و در مورد خیلی‌هایشان شنیده‌ایم
17:38
where theirخودشان problemمسئله is not that they have too much choiceانتخابی.
326
1033000
2000
جاهایی که مشکل این نیست که بیش ازاندازه انتخاب دارند
17:40
Theirآنها problemمسئله is that they have too little.
327
1035000
3000
مشکل این است که انتخاب‌هایشان بیش ازاندازه کم است
17:43
So the stuffچیز I'm talkingصحبت کردن about is the peculiarعجیب و غریب problemمسئله
328
1038000
3000
پس چیزهایی که من در موردشان صحبت‌ می‌کنم، مشکل ویژۀ
17:46
of modernمدرن, affluentفراوان, Westernغربی societiesجوامع.
329
1041000
3000
جوامع غربی مدرن ثروتمند است
17:49
And what is so frustratingخسته کننده، اذیت کننده and infuriatingپریشانی is this:
330
1044000
4000
و آنچه که بسیار ناامید کننده و عصبانی‌کننده‌است این است
17:53
Steveاستیو Levittلویت talkedصحبت کرد to you yesterdayدیروز about how
331
1048000
2000
"استیو لویت" دیروز دربارۀ این‌که چرا
17:55
these expensiveگران and difficult-to-installمشکل نصب childکودک seatsصندلی ها don't help. It's a wasteدور ریختنی of moneyپول.
332
1050000
11000
این صندلی‌های گران مخصوص بچه که نصبشان هم آن‌قدر مشکل است، به درد نمی‌خورند صحبت‌کرد. فقط پول هدر دادن هستند
18:06
What I'm tellingگفتن you is that these expensiveگران, complicatedبغرنج choicesگزینه های --
333
1061000
4000
آنچه می‌گویم این است که این انتخاب‌های گران و پیچیده
18:10
it's not simplyبه سادگی that they don't help.
334
1065000
2000
این‌طور نیست که کمکی نمی‌کنند
18:12
They actuallyدر واقع hurtصدمه.
335
1067000
2000
بلکه در واقع ضرر دارند
18:14
They actuallyدر واقع make us worseبدتر off.
336
1069000
3000
آنها در واقع وضعمان را بدتر می‌کنند
18:17
If some of what enablesرا قادر می سازد people in our societiesجوامع to make all of the choicesگزینه های we make
337
1072000
5000
اگر بخشی از آنچه به مردم جوامع ما امکان این همه انتخاب را می‌دهد
18:22
were shiftedتغییر یافته است to societiesجوامع in whichکه people have too fewتعداد کمی optionsگزینه ها,
338
1077000
5000
به جوامعی منتقل شود که مردم انتخاب‌های بیش از اندازه کمی دارند
18:27
not only would those people'sمردم livesزندگی می کند be improvedبهبود یافته,
339
1082000
2000
نه تنها زندگی آن مردم بهتر می‌شود
18:29
but oursما would be improvedبهبود یافته alsoهمچنین.
340
1084000
3000
که زندگی ما هم بهتر می‌شود
18:32
This is what economistsاقتصاددانان call a "Pareto-improvingبهبود پارتو moveحرکت."
341
1087000
3000
این چیزی است که اقتصاددانان "حرکت بهبودی بخش پریتو" می‌نامند
18:35
Incomeدرآمد redistributionتوزیع مجدد will make everyoneهر کس better off -- not just poorفقیر people --
342
1090000
5000
توزیع درآمد وضع همه را بهتر می‌کند-- نه فقط وضع مردم فقیر را
18:40
because of how all this excessاضافی choiceانتخابی plaguesعصبانیت us.
343
1095000
4000
به خاطر اینکه همه این انتخاب‌های اضافه برای ما دردسر ایجاد می‌کنند
18:44
So to concludeنتیجه گرفتن. You're supposedقرار است to readخواندن this cartoonکارتون,
344
1099000
4000
پس برای نتیجه‌گیری، شما این کاریکاتور را می‌بینید، "تو می‌توانی به هر چه می‌خواهی برسی - هیچ محدودیتی وجود ندارد."
18:48
and, beingبودن a sophisticatedپیچیده personفرد, say,
345
1103000
2000
و با توجه به این‌که یک شخص فرهیخته هستید می‌گویید
18:50
"Ahآه! What does this fishماهی know?
346
1105000
2000
"آه! این ماهی چه چیزی سرش می‌شود؟
18:52
You know, nothing is possibleامکان پذیر است in this fishbowlfishbowl."
347
1107000
4000
دریک تنگ ماهی به هیچ جا نمی‌شود رسید."
18:56
Impoverishedفقیر imaginationخیال پردازی, a myopicمئوپی viewچشم انداز of the worldجهان --
348
1111000
2000
تخیل ضعیف، فاقد قدرت آینده‌نگری
18:58
and that's the way I readخواندن it at first.
349
1113000
2000
من در نگاه اول این‌طور دیدمش
19:00
The more I thought about it, howeverبا این حال,
350
1115000
2000
اما هرچه بیشتر در موردش فکرکردم
19:02
the more I cameآمد to the viewچشم انداز that this fishماهی knowsمی داند something.
351
1117000
4000
بیشتر فهمیدم که این ماهی یک چیزی سرش می‌شود
19:06
Because the truthحقیقت of the matterموضوع is that
352
1121000
2000
چرا که حقیقت این است که
19:08
if you shatterتکان دادن the fishbowlfishbowl so that everything is possibleامکان پذیر است,
353
1123000
5000
اگر تنگ ماهی را بشکنیم تا همه چیز ممکن شود
19:13
you don't have freedomآزادی. You have paralysisفلج.
354
1128000
3000
نتیجه‌اش آزادی نمی‌شود، فلج می‌شود
19:16
If you shatterتکان دادن this fishbowlfishbowl so that everything is possibleامکان پذیر است,
355
1131000
3000
اگر تنگ ماهی را بشکنیم تا همه چیزممکن شود
19:19
you decreaseنزول کردن satisfactionرضایت.
356
1134000
4000
رضایت را کم می‌کنیم
19:23
You increaseافزایش دادن paralysisفلج, and you decreaseنزول کردن satisfactionرضایت.
357
1138000
4000
فلج را زیاد و رضایت را کم می‌کنیم
19:27
Everybodyهمه needsنیاز دارد a fishbowlfishbowl.
358
1142000
2000
هر کسی یک تنگ ماهی لازم دارد
19:29
This one is almostتقریبا certainlyقطعا too limitedمحدود --
359
1144000
2000
این یکی مسلماً خیلی محدود است
19:31
perhapsشاید even for the fishماهی, certainlyقطعا for us.
360
1146000
3000
شاید حتی برای ماهی، چه برسد به ما
19:34
But the absenceغیبت of some metaphoricalاستعاره fishbowlfishbowl is a recipeدستور العمل for miseryبدبختی,
361
1149000
4000
اما نبود یک جور تنگ ماهی استعاری، باعث بدبختی است
19:38
and, I suspectمشکوک, disasterفاجعه.
362
1153000
3000
و من فکرمی‌کنم باعث فاجعه
19:41
Thank you very much.
363
1156000
2000
خیلی ممنون
19:43
(Applauseتشویق و تمجید)
364
1158000
2000
(تشویق)
Translated by Sara Tehranian
Reviewed by Behrad Tehrani

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Barry Schwartz - Psychologist
Barry Schwartz studies the link between economics and psychology, offering startling insights into modern life. Lately, working with Ken Sharpe, he's studying wisdom.

Why you should listen

In his 2004 book The Paradox of Choice, Barry Schwartz tackles one of the great mysteries of modern life: Why is it that societies of great abundance — where individuals are offered more freedom and choice (personal, professional, material) than ever before — are now witnessing a near-epidemic of depression? Conventional wisdom tells us that greater choice is for the greater good, but Schwartz argues the opposite: He makes a compelling case that the abundance of choice in today's western world is actually making us miserable.

Infinite choice is paralyzing, Schwartz argues, and exhausting to the human psyche. It leads us to set unreasonably high expectations, question our choices before we even make them and blame our failures entirely on ourselves. His relatable examples, from consumer products (jeans, TVs, salad dressings) to lifestyle choices (where to live, what job to take, who and when to marry), underscore this central point: Too much choice undermines happiness.

Schwartz's previous research has addressed morality, decision-making and the varied inter-relationships between science and society. Before Paradox he published The Costs of Living, which traces the impact of free-market thinking on the explosion of consumerism -- and the effect of the new capitalism on social and cultural institutions that once operated above the market, such as medicine, sports, and the law.

Both books level serious criticism of modern western society, illuminating the under-reported psychological plagues of our time. But they also offer concrete ideas on addressing the problems, from a personal and societal level.

Schwartz is the author of the TED Book, Why We Work

More profile about the speaker
Barry Schwartz | Speaker | TED.com